مدتی است که کمیک بوک های اسپایدرمن دیگر مثل سابق برای خوانندگان جذابیت ندارند و در این مقاله میخواهیم 10 راه حل برای ترمیم داستان های قهرمان محبوبمان ارائه کنیم.
مقدمه: کمیک بوک های اسپایدرمن از سال 1962 در حال انتشار هستند. برای دهه ها، تارافکن مشهور ما به عنوان قهرمان دوستدار محله، یک انتقام جوی محبوب و حتی تهدیدی برای شهر خودش را معرفی کرده است (به لطف مقالات انتقادی که سالها پیش علیه او در روزنامه ی "دیلی بیوگل" منتشر میشد). تاریخچه غنی او راهنمای داستان های حال حاضر اوست. عناصر ثابتی همچون مرگ عمو بن، تنگدستی مالی و پیروی از حس مسئولیت پذیری همواره بخش لاینفک داستان های او از دوران دبیرستانش بوده اند. درسته که بسیاری از این ویژگی ها همچنان برای مخاطبین امروزی جذاب و ملموس هستند ولی به نظر میرسد تغییراتی در او و دنیای پیرامونی اش باید ایجاد شود و همچنین نویسندگان باید او را به برخی از رگ و ریشه های رها شده اش برگردانند. در این مقاله سعی میشود به 10 تغییر و راه حلی که در این زمینه به ذهن میرسند اشاره گردد. مقالات زیر را هم بخوانید:
10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!
10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است
10 کلیشه رایج در داستان های مرد عنکبوتی
10 دفعه ای که مردعنکبوتی پتانسیل خودش را به هدر داد
10- اجازه بدهید پیتر پارکر "موفق" باشد و "رشد" کند
پیتر پارکر نابغه ای در حد و اندازه های تونی استارک یا رید ریچاردز نیست ولی هوش بالایی دارد و اختراعات زیادی هم داشته (این مقاله را بخوانید). در واقع، بسیاری از فن آوری هایی که اسپایدرمن ازشون بهره میگیره توسط خود پیتر پارکر درست شده اند. مثلا تاراندازهای مکانیکی، مایع تارعنکبوتی، ردیاب عنکبوتی و یا حتی زره های مختلفی که برای خودش در سالیان گذشته درست کرده است. ولی علیرغم همه ی اینها او هیچ وقت نتوانسته آدم موفقی از نظر تجاری یا مالی باشد. البته در دورانی که دن اسلات نویسنده داستان های مردعنکبوتی بود دیدیم که برای مقطعی موفق و پولدار شد و شرکتی به نام "صنایع پارکر" بدست آورد که بعد از مدتی نسبتا کوتاه همه ی آنها را از دست داد. بنابراین درست مثل 60 سال پیش، او همچنان آس و پاس است و به قول معروف تو زندگی به جایی نرسیده! واقعا احمقانه است که او پس از این همه سال هنوز از نظر مالی یا حتی رشد شخصیتی تقریبا مثل داستان های اولیه اش به قلم استن لی و استیو دیتکو است. و به نظرم برای اینکه او شروع به رشد شخصیتی کند باید فرصتی برای استفاده بهینه از مهارت ها و هوش بالایش بیابد و از آنها منفعت مالی ببرد.
و باید اعتراف کنیم که سالهاست مردعنکبوتی در یک مقطع از رشد شخصیتی گیر کرده. در سالهای نخست او نسبتا به طور طبیعی و نُرمال رشد میکرد و بزرگ میشد. شما ببینید که از شماره 1 تا 400 مردعنکبوتی شگفت انگیز چقدر رشد شخصیتی داشتیم: پیتر از دبیرستان فارغ التحصیل شد، رفت دانشگاه، عاشق شد (گوئن استیسی)، دچار یک شکست و تراژدی بزرگ شد (کشته شدن گوئن)، به بلوغ رسید و تونست با غم از دست دادن گوئن کنار بیاد (عاشق مری جین شد)، ازدواج کرد، زن عموش فوت کرد و بعدش هم بچه دار و از اون به بعد مارول دید که ای داد بیداد قهرمان درجه یکش داره غیر قابل ارتباط میشه! و از شماره 400 به بعد چی؟ یعنی از 400 تا 900؟ هیچی! تازه ازدواجش هم بهم خورد و زن عمو می هم برگشت! همه چیز پشم! در نتیجه در ده های اخیر پیتر رشد شخصیتی منفی داشته و این یکی از اصلی ترین مشکلاتی است که کمیک های اسپایدرمن دچارش شده اند.
9- اجازه بدهید پیتر پارکر بار دیگر متاهل و صاحب فرزند شود
دیگه همه ی هواداران مردعنکبوتی خبر دارند که تاریخچه دوران تاهل مردعنکبوتی چقدر پیچیده است. استن لی در دهه ی 80 میلادی تصمیم گرفت که دیگر وقتش است پیتر سر و سامان بگیرد و در نتیجه با عشق حقیقی و قدیمی خودش یعنی مری واتسون ازدواج کرد (این مقاله را بخوانید). تا اینکه در سال 2007 مارول كه از مدت ها قبل قصد داشت ازدواج پیتر و مری جین را به هم بزند تا اسپایدرمن دوباره مجرد شود و خوانندگان كم سن و سال بتوانند بهتر با او ارتباط برقرار كنند (!)، داستانی 4 قسمتی تحت عنوان One More Day به چاپ رساند كه در آن پیتر پاركر برای نجات زن عموی سالخوردهاش، با شیطان (كه در عالم تخیلی مارول، «مفیستو» نام دارد) معامله میكرد! یعنی شیطان در ازای نجات جان زن عمو مِی، زندگی زناشویی پیتر و مری جین را از بین برد و كاری كرد كه انگار آنها هرگز با هم ازدواج نكردهاند! خلاصه اینکه در كمیك های حال حاضر اسپایدرمن، پیتر پاركر دوباره مجرد شده و هیچ کس (حتی خودش) بیاد نمیآورد كه او زمانی متاهل بوده! One More Day به شدت هواداران اسپایدرمن را عصبانی کرد زیرا آنها اعتقاد داشتند که مارول با چاپ این داستان نه تنها بخش عمدهای از تاریخچه قهرمان محبوبشان را حذف کرده بلکه خاطرات خوانندگانی که از سال 1987 (یعنی از زمان ازدواج پیتر پارکر و مری جین) با کمیک های اسپایدرمن زندگی کرده بودند را نابود کرده است (برای آشنایی با این داستان حتما این مقاله را بخوانید). در هر حال، یکی از عواقب این اقدام مارول این بوده که در سالهای گذشته زندگی رومانتیک اسپایدرمن کاملا احمقانه و بی معنی بوده است و افرادی که به عنوان معشوقه های جدید او معرفی شده اند خیلی زود و به دلایلی غیرمنطقی از زندگی اش خارج شده اند و هیچ تاثیر درازمدتی روی داستان هایش یا روی شخصیت پیتر نگذاشته اند به طوری که به نظر میاد نوعی بی هدفی و سردرگمی از این نظر در داستان های مردعنکبوتی به چشم میخورد. به عبارتی دیگر، خواننده ها دیگر دختران جدید زندگی پیتر را جدی نمیگیرند چون میدانند قرار نیست برای مدت طولانی در داستان ها حضور داشته باشند. ضمن اینکه مردعنکبوتی بزرگترین سمبل "مسئولیت پذیری" است و کدام آدم مسئولیت پذیری را دیده اند که حاضر به ازدواج نباشد؟! بدتر اینکه، چندین بار اشاره شده که احتمالا پیتر پارکر و مری جین نزد هم برمیگردند ولی در کمال تاسف و نا امیدی و پس از چند شماره معطل نگه داشتن خواننده ها، دوباره از یکدیگر جدا شده اند! نمونه بارز آن هم برمیگرده به همین اواخر که در پایان run آقای نیک اسپنسر شاهد بازگشت پیتر و مری جین بودیم ولی نویسنده ی بعدی به نام زِب وِلز در شماره های اخیر به بدترین شکل ممکن آنها را از هم جدا کرد (قضیه ی گیر کردن مری جین در بُعدی دیگر که در آن زمان سریع تر میگذشت و علاقمند شدن او به شخصیت جدیدی به نام پال و ...!). همین باعث شده هواداران اصیل خشمگین تر شوند و حس کنند مارول و نویسندگانش فقط قصد دارند سرکارشان بگذارند! ضمن اینکه الان دو نماد بزرگ دیگر دنیای کمیک یعنی بتمن و سوپرمن هم مدتیه که صاحب فرزند شده اند و کسی نیومده بگه که از محبوبیت شون کاسته شده یا "مخاطبین کم سن و سال دیگه نمیتونن باهاشون ارتباط برقرار کنن"!
8- دیگه وقتشه زن عمو می از داستان های مردعنکبوتی کنار گذاشته شود
یکی از خطوط داستانی که به ویژه در داستان های اولیه مرد عنکبوتی شاهدش بودیم مربوط میشد به اینکه زن عمو می مدام بیمار میشد. در نتیجه پیتر به عنوان یک نوجوان که زن عمویش تنها عضو باقی مانده از بستگانش محسوب میشد، شدیداً نگران وضعیت سلامتی او بود و این مساله روی عملکردش هنگام انجام عملیات در قالب اسپایدرمن تاثیر منفی میگذاشت. الانم گاهی اوقات هر وقت نویسندگان بخواهند یک خطر یا نگرانی بزرگ برای پیتر خلق کنند، زن عمویش را بیمار میکنند یا حتی او را میکشند! این مساله حتی منجر به پیدایش داستانی منفور مثل "یک روز دیگر" شد که در مورد قبلی بهش اشاره کردیم (وقتی زن عمو می را با تیر زدند و او چیزی نمانده بود که بمیرد و پیتر برای نجات جانش مجبور شد با مفیستو معالمه کنه). یا چندی پیش در کمیک های "دوست خوب محله" که اینجا ترجمه شده اند دیدیم که زن عمو می سرطان گرفته ولی بعدش دیگه قضیه رو پیگیری نکردن! همه ی اینها باعث شده که هواداران از این قضیه خسته شوند. ضمن اینکه واقعا خسته شده اند از اینکه زن عمو از نظر شخصیتی رشدی نداشته باشد. چند سال پیش نویسندگان مردعنکبوتی متوجه این موضوع شدند و در شماره 400 مردعنکبوتی شگفت انگیز، شاهد مرگ غم انگیز این شخصیت بودیم ولی بعد از مدتی او به طور مسخره ای برگشت (این مقاله را بخوانید). سپس در run آقای استرازینسکی شاهد یک قدم مثبت در ارتقای شخصیت پردازی او بودیم زیرا پی به هویت مخفی اسپایدرمن برد ولی این هم بعد از مدتی رِتکان شد و او اکنون مثل قدیما خبر نداره که مردعنکبوتی کیه! همه ی اینها باعث شده که خوانندگان از حضور او خسته شوند. مارول هم باید مثل دی سی که آلفرد پنی وُرث را از داستان های بتمن خارج کرد دست به جسارت بزند و زن عموی را برای همیشه از زندگی او خارج کند. الان در دنیای MCU و دنیای بازی های اسپایدرمن در کنسول اختصاصی پلی استیشن هم شاهد همین موضوع هستیم و دیگه وقتشه زن عمو می در دنیای کمیک هم طی داستانی تاثیرگذار جان به جان آفرین تسلیم کنه. البته ممکنه که بگید حضور زن عمو می لازمه تا به پیتر در موقع لزوم امید بده و حامی اش باشه ولی همین مساله باعث شده از رشد و بلوغ شخصیتی پیتر جلوگیری بشه. چون زن عمو می قرار نیست پی به هویت مخفی پیتر ببره یا مشوق اتفاق مهمی در زندگی پیتر باشه (مثل ازدواج یا بچه دار شدن) و دوباره همون آش و همون کاسه و ...
7- تغییر مداوم شخصیت پردازی ها باید متوقف شود
در سالهای گذشته یکی از مواردی که داد هواداران مردعنکبوتی را درآورده تغییرات زیاد و بی هدف در شخصیت های معروف بوده است. به طور مثال، شخصیت محبوبی مثل بن رایلی (کلون پیتر پارکر) برای سالها مُرده پنداشته میشد. تا اینکه دن اسلات در رویداد "توطئه کلونی" او را برگرداند و با تبدیل کردن او به «شغال» ازش یک شخصیت منفی ساخت! او سپس بار دیگر در مسیر قهرمان شدن گام برداشت تا اینکه در داستان "بیاند" دوباره یک قهرمان شد و جای پیتر پارکر را برای مدتی به عنوان اسپایدرمن گرفت. اما خیلی زود در داستان "دارک وب" به شخصیت خبیثی به نام «کزیم» تبدیل شد!!! دکتر اختاپوس هم چند سال پیش به شخصیتی به نام مردعنکبوتی برتر تبدیل شد و شخصیتش به طور چشمگیری مثبت شد (اینجا را بخوانید). اما او نیز دوباره پس از توافق با مفیستو، مثل سابقش شد! شخصیت فلیشیا هاردی (گربه سیاه) هم که همواره دوست و حامی اسپایدرمن بود، در دوران دن اسلات به دشمن او تبدیل شد و پس از مدتی دوباره به نقش سابق خودش به عنوان حامی مردعنکبوتی برگشت! و موارد دیگر ... همین مسائل باعث شده که خوانندگان دیگر تغییرات شخصیتی را جدی نگیرند و با خود فکر کنند که حتما چند ماه بعد دوباره مثل سابق میشوند. به طور مثال تقریبا همه میدانند که نورمن آزبورن که مدتیه یک قهرمان شده دیر یا زود مثل سابق به گرین گابلین پلید تبدیل میشه و یا احتمالا آقای جیمسون که مدتیه از هویت مخفی اسپایدرمن باخبر و باهاش دوست شده پس از مدتی دوباره مثل سابق میشه و ...
6- پیتر پارکر باید دوباره به کانون اصلی دنیای عنکبوتی تبدیل بشه
در نقد خودم برای انیمیشن تحسین شده "اسپایدرمن: در میان دنیای عنکبوتی" گفتم که متاسفانه سونی هم مثل مارول داره پیتر پارکر رو سرکوب و نقشش رو کم رنگ میکنه. یعنی کاری رو میکنه که مارول از دهه 90 میلادی داره با پیتر میکنه. گفتم که اون بدبخت که متاهل شده بود رو مارول به اشکال مختلف سعی کرد یا حذفش کنه یا دوباره مجردش کنه تا "بچه ها بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن"! پس اولش اومد گفت در تمام این سالها یک کلون بوده و بن رایلی "مجرد" را جایگزین او کرد (در "کلون ساگا") ولی بعد از دو سال به غلط خوردن افتاد و دوباره پیتر را برگردوند. بعد اومدن مری جین رو تو یه سانحه هوایی کشتن تا پیتر دوباره سینگل بشه ولی اونم جواب نداد. تا اینکه کاری کردن که پیتر برای نجات زن عموش بیاد و با مفیستو در ازای ازدواجش معامله کنه و اینجوری ایشون دوباره سینگل شد تا بچه ها بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن! الانم که هر از گاهی پیتر و مری جین رو برای گول زدن هوادارای قدیمی به هم نزدیک میکنن بعد دوباره از هم دور میکنن. کلا انگار پیتر پارکر براشون شده بازیچه و دیدید که در اکثر رویدادهای بزرگ سالهای اخیر پیتر پارکر نقش فرعی داشته (مثل رویداد "قیامت عنکبوتی" که مایلز مورالز شخصیت اصلی بود) و یا "پایان دنیای عنکبوتی" که پیتر پارکر قرار بود عنکبوتی برگزیده باشه ولی معلوم شد عنکبوتی برگزیده کسی نیست جز خانم «سیندی مون» ملقب به سیلک و عجیب اینکه پیتر رو به نوعی تبدیلش کردن به دستیار و نوچه ی سیلک!!! بابا به خدا همه ی اینا از صدقه سر پیتر پارکره که دنیای عنکبوتی و ده ها عنکبوتی به وجود اومده و درست نیست اینقدر این بنده خدا عذاب بکشه و کم اهمیت جلوه ش بدید تا شخصیت های جدید خودتون رو مطرح کنید. بنابراین واقعا نیازه تا پیتر بار دیگر به عنکبوتی اصلی دنیای مارول تبدیل بشه.
5- «مفیستو» را از داستان های اسپایدرمن خارج کنید
Run آقای اسپسنر برای هواداران جذابیت داشت چون واقعا حس میکردیم میخواهد که قضیه مفیستو و برهم خوردن ازدواج پیتر و مری جین را حل کنه. بنظرم واقعا میخواست این کار رو بکنه ولی مارول بهش اجازه نداد و گند زد توش! یعنی کاملا معلومه که کیندرد، هری آزبورن بود. ولی لحظه ی آخر گفتن دوقلوهای گوئن بوده! (این مقاله را بخوانید) و تازه بدترش هم کردن چون ما الان هر چی خباثت از نورمن دیده بودیم در واقع مفیستو به نوعی در اون دست داشته و تحریکش کرده بوده! (واقعا یعنی چی که مفیستو با اسپایدرمن و دخترش دشمنه چون فقط اونا میتونن شکست ش بدن و به خاطر همین نمیخواد پیتر و مری جین با هم باشن تا بچه دار بشن؟!!!!). یعنی ببینید یه گندی با مفیستو در قضیه بهم زدن ازدواج پیتر و مری جین زدن. بعد خواستن توجیهش کنن که چرا مفیستو اصلا با پیتر و مری جین این کار رو کرد و اینجوری به نورمن هم گند زدند!!! و اصلا مفیستو هیچ سنخیتی با دشمنان مرسوم و کلاسیک مردعنکبوتی نداره چون حالت ماورایی داره در حالی که دشمنان اسپایدرمن یا ریشه در علم دارند یا تِم های حیوانی. به علاوه، مفیستو هرگز تا قبل از داستان One More Day از دشمنان مردعنکبوتی به حساب نمی آمد و نقشی در داستان های مهم و برتر او نداشت. پس باز هم تکرار میکنم که مارول پای مفیستو را به ماجراهای اسپایدرمن باز کرد تا به شیوه ای مزخرف منحل شدن ازدواج پیتر و مری جین رو توجیه کنه و بعدش جا پایش را محکم کردند تا گَندهای بعدی خودشون رو توجیه کنند...
4- پیتر پارکر برای "مخاطب پسند بودن" نیازی ندارد یک نوجوان باشد
خب مارول در سالهای گذشته دنبال یه مردعنکبوتی نوجوان و دبیرستانی بوده. کمیک های "مردعنکبوتی نهایی" هم که در اینجا ترجمه میشوند هم همین نقش را داشتند. ولی بازهم به این راضی نشد. تازه بعدشم مایلز مورالز بود که او هم نوجوان بود و حتی آوردنش به دنیای اصلی ولی بازهم برای مارول راضی کننده نبود. این وسط ایده ای مطرح شد که پیتر متاهل رو تو دنیای موازی ببینیم و در این راستا کمیک های بسیار محبوب Spider-Girl منتشر شدن که دقیقا ادامه قضیه "اگه دختر پیتر و مری جین زنده میموند چی میشد؟" بود. ولی خدا میدونه که شاید 10 بار این سری تا مرز کنسل شدن رفت. آخرش هم کنسلش کردن. و دن اسلات پیتر اون دنیا رو کشت تا در دنیای موازی هم نشه پیتر و مری جین رو به صورت متاهل دید و بعدشم لقب دختر عنکبوتی رو از می دی پارکر گرفتن و آن را دادند به آنیا کورازون! پس دو تا ایده ناب از دست رفت: خلق یک اسپایدرمن جدید و نوجوان در دنیای موازی 2- داشتن یک پیتر پارکر متاهل در دنیایی موازی. نتیجه این شده که الان مشاهده میکنید. مدام دارند در یک دور باطل میچرخند و همان ایده های قدیمی را قرقره میکنند! و نکته این است که کلا پیتر از اولش هم آدم بالغی بود. یعنی حتی در دوره دبیرستان هم حس نمیکردیم که بچه است. چون بار و مسئولیت خانه روی دوشش بود. به زن عموش کمک میکرد. بارها زن عمویش تا لب مرگ رفت. غم مرگ عموش رو تجربه کرده بود. شاغل بود و ... پس این حرف مفته که اگه پیتر یک نوجوان باشه همه چی حله.
3- دیگه از این همه توتم عنکبوتی، دنیای عنکبوتی و داستان های مولتی وِرسی خسته شده ایم!
«جان مایكل استرازینسكی» J. Michael Straczynski (ملقب به JMS) یك نویسنده بسیار مطرح است كه سابقه درخشانی در عرصه تلویزیون و سینما دارد. بنابراین وقتی مارول اعلام كرد كه در سال 2001 قرار است نویسنده كمیك های مرد عنكبوتی شگفت انگیز شود خیلی ها تعجب كردند. استرازینسكی run مشهورش را با داستانی معركه به نام Coming Home آغاز كرد و ایده «توتم عنكبوتی» (spider totem) یا همان "انرژی درونی عنكبوتی ها" را برای اولین بار مطرح كرد (این داستان برجسته در اینجا ترجمه شده است). به عبارتی دیگر او میخواست بگوید كه شاید عنكبوتی كه پیتر پاركر را سالها پیش نیش زده یك عنكبوت معمولی نبوده و در واقع یك عنكبوت جادویی بوده! به عبارتی ساده تر، او گفت كه این عنكبوت قبل از اینكه پیتر را نیش بزند توانایی های خاص و مرموز داشته است و وقتی به رادیو اكتیو آغشته شده نیروهایش را به پیتر داده و سپس مرده! بعدشم پای نوعی خدای عنکبوتی یا نوعی موجودی ماورایی موسوم به "اون یکی" (The Other) به وسط اومد که انگار او بوده که این قدرت ها را به پیتر داده بوده تا نوعی آواتار برایش باشد (ولی چرا به پیتر پارکر؟ مگر چه چیز خاصی در وجودش دیده بود؟!). البته هیچ وقت به طور قطعی تایید نشد که این منشاء حقیقی مردعنکبوتیه. در واقع، نویسنده فقط میخواست یک ایده ی جایگزین مطرح کند و از طریق آن به داستان های اسپایدرمن تنوع ببخشد. در هر حال این مساله دریچه ای جدید را بر روی داستان های مردعنکبوتی گشود و شاهد حضور شخصیت هایی ماورایی مثل «مورلان» و «شاثرا» در داستان های او در قرن بیست و یکم بودیم که میخواستند از منبع عنکبوتی درون پیتر پارکر تغذیه کنند. همچنین، پس از مدتی ایده ی "شبکه بزرگ تار و پود هستی" یا "شبکه ی حیات و سرنوشت" مطرح شد که طبق آن همه ی موجودات عنکبوتی در سراسر جهان های موازی به آن وصل هستند و ... در نتیجه، داستان های زیادی با محوریت "دنیای عنکبوتی" در 10 سال گذشته در کمیک های مردعنکبوتی رواج پیدا کرده اند و راستش را بخواهید شاید اولش جذاب و باحال بودن ولی دیگه ازشون خسته شده ایم چون اولا با ذات خاکی و down to earth مردعنکبوتی فاصله دارند و دوما اینکه مدام عنکبوتی های جور واجور معرفی میشن در حالی که ما خواستار تمرکز روی پیتر پارکر و نوشته شدن داستان های با کیفیت برای او هستیم. بله درسته که مارول داره از دنیای سینما تبعیت میکنه که چند ساله گیر داده به داستان های مولتی ورسی و دنیاهای موازی و این جور چیزا ولی واقعا دیگه بسه چون تو 10 سال گذشته همه چیز مردعنکبوتی تحت الشعاع رویدادهای عظیم دنیاهای عنکبوتی و ونومی و .. قرار داشته است.
2- اینقدر از "گیمیک" استفاده نکنید
گیمیک (Gimmick) یک وسیله یا ایده جدید است که عمدتاً برای جلب توجه یا افزایش جذابیت طراحی شده است، گیمیک ها معمولاً ارزش ذاتی کمی دارند. وقتی از گیمیگ برای بازاریابی خرده فروشی استفاده می کنیم، این یک ویژگی منحصربه فرد یا عجیب است که برای «متمایز کردن» یک محصول یا خدمات از رقبای خود طراحی شده است. این اصطلاح همچنین گاهی اوقات برای توصیف ویژگی ها یا سبک های بازی غیرمعمول در بازی های ویدیویی یا دیگر عرصه های دنیای سرگرمی مثل کمیک بوک ها استفاده می شود، معمولاً اگر غیرضروری یا ناپسند باشند. گیمیک ها در دنیای کمیک تاریخچه ی طولانی دارند و به خصوص در دهه ی 90 میلادی خیلی متداول بودند و آن موقع شاهد بودیم که ناشرین با انتشار کمیک هایی با طراحی های غلو آمیز یا کاورهای پر زرق و برق سعی داشتند فروش را بالا ببرند. اما اخیرا و به ویژه در run آقای ولز شاهد هستیم که ایشون برای جلب نظر مخاطبین خیلی سعی داره ایده های خارق العاده ولی توخالی و زودگذر رو کنه. مثلا شاهد بوده ایم که چندی پیش مردعنکبوتی بازوهای دکتر اختاپوس رو به خودش وصل کرد یا مری جین صاحب قدرت های فوق بشری شد و یا در داستان "دارک وب" پیتر پارکر به برزخ رفت و از همه عجیب تر این که الان مدتیه شاهد هستیم که پیتر پارکر با جذب گناهان نورمن آزبورن، خبیث و به نوعی گابلین تبدیل شده و میخواد از همه انتقام بگیره!!! خب شاید برخی خوانندگان کم سن و سال نظرشون به چنین چیزایی جلب بشه و حس کنند با داستان جدید و خفنی طرف هستند و حتی شاید این وسط یه سری لحظات و موقعیت های باحال که قبلا ندیده بودیم هم رخ بدهند (مثل نبرد بین پیتر و مری جین) ولی حقیقت اینه که استفاده از گیمیک نشون میده دست نویسنده خالی شده و قادر به روایت داستانی با کیفیت و با طراوت با عناصر دوست داشتنی شخصیت مردعنکبوتی نیست.
1- هر چه زودتر این مرتیکه «پال» رو از داستان های اسپایدرمن خارج کنید!
دوره ای که آقای زب ولز از اواسط سال 2022 شروع به نوشتن داستان های "مردعنکبوتی شگفت انگیز" کرده بسیار جنجالی بوده. البته این وسط یک سری داستان های خوب و لحظات ماندگار هم خلق شده که اکثرا مربوط به اون بخش هایی میشن که به شخصیت توم استون اشاره دارن ولی در کل نه تنها به خاطر شخصیت پردازی پیتر پارکر بلکه رویدادهای پیرامونی او، هواداران اصیل و قدیمی مردعنکبوتی حسابی از دست زب ولز شاکی هستند. در این میان شخصیت تازه وارد «پال» (Paul) بیش از همه رفته روی مُخ هوادارا و کلی میم باحال علیه ش ساختن! شاید برخی فکر کنند که ما از ایشون بدمون میاد چون دوست پسر جدید مری جینه و باعث شده پیتر و مری جین از هم جدا بشن (داستانش طولانیه. توصیه میکنم شماره های اخیر مردعنکبوتی شگفت انگیز رو تو سایتمون بخونید) ولی اینطور نیست. دلیلش اینه که او انگیزه و شخصیت پردازی درستی نداره و انگار فقط و فقط خلق شده تا حرص هوادارا رو در بیاره. من که شخصا نفهمیدم مری جین که اینقدر در انتخاب پارتنر وسواس داره و خوش سلیقه است چی شد که تو اون بُعد کوفتی عاشق پال شد و تصمیم گرفت باهاش بمونه (حتی بعد از برگشتن پیش پیتر). یعنی ولز موفق نشده شخصیت جذاب و سمپاتیکی از پال بسازه تا خواننده ها بتونن حضورش رو تو داستان ها تحمل کنن و توجیه شده محسوبش کنند. و بدین وسیله از مارول درخواست عاجزانه داریم که پال رو از داستان های مردعنکبوتی بیرون بندازن چون بیش از حد شخصیت نچسب و زاقارتی داره. درسته که میدونیم مارول اصلا دیگه دوست نداره مری چین و پیتر با هم باشن ولی آخه چرا این یارو؟ آدم قحطی بود؟! و در پایان هم این تصاویر باحالی که هواداران از پال خلق کردن رو ببینید:
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2023
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
آشنایی با تجهیزات و اختراعات پیتر پارکر/ مرد عنکبوتی
10 حقیقتی که در کمیکهای «مردعنکبوتی شگفتانگیز» به نویسندگی نیک اسپنسر فاش شد!
بدترین داستان های مرد عنكبوتی
10 لحظه جنجالی «دن اسلات» در کمیک بوک های مرد عنکبوتی
10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است
10 کلیشه رایج در داستان های مرد عنکبوتی
رتبه بندی مشاغلی که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی تا به حال در دنیای کمیک بوک داشته است!
10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک
10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!
10 دفعه ای که مردعنکبوتی پتانسیل خودش را به هدر داد
دیدگاهها
سر شماره های1*3*5 داشتم داد میزدم،
شماره 1 رو به نحوه فوقالعاده ای بیا کردید، عجب سر تیتری داره
در کل همه این مشکلات واقعا ازار دهنده هست و شما عالی رتبه بندیشون کردین و از اون عالی تر هم بهش پرداختید (حرف دل خیلیا رو زدین دمتون گرم)
مقاله در زمان بسیار مناسبی نوشته شد،( این چند روزی سرم خیلی شلوغه حتی کمیک های این چند روزی رو نخوندم)حالم بهتر شد که این مشکلات الان بیان شد)(دیگه کمتر حرص میخورم
به امید روزی که این مشکلات حل بشه...
خسته نباشید
تا شماره ۴۰۰ وضع پیتر پارکر خوب بود.داستانای بد یا متوسط داشتیم ولی شاهکار هامون بیشتر بودن(خصوصا تا دهه ۸۰ که همه چیز گل و بلبل بود)چطوری؟پیتر پارکر برترین اریجین رو بدست آورده بود،محبوب دلها برای طرفداران بود،تو گروه های مختلف عضو بود،ازدواج کرده بود،زن عموش مرده بود،کلی بلوغ شخصیتی پیدا کرده بود و ... اما بعد از اون چی؟زن عموش برگشت،هویتش فاش شد،مشخص شد کلونه و مارول به شکر خوردن افتاد،تو رویداد هایی حضور داشت که کاراکتر درجه ۲ و فرعی بود،ازدواجش بهم خورد و ...نمیگم که قبل از دهه نود و شماره ۴۰۰ اتفاقات بد نیفتاده بود،چرا،ولی حالا وضعمون خراب تره.خودم که به شخصه فقط منتظر یه شماره غم انگیز هستم که ببینم پیتر پیر شده و فاصله ای تا مرگ نداره،مریجین کنارش نشسته و دارن خاطراتشونو مرور میکنن.و در آخر در پانل هایی بدون دیالوگ،پیتر پارکر/مردعنکبوت ی جان به جان آفرین تسلیم کنه(خدایی این خیلی منطقی تره که ۶۳ سال گذشته ولی تو این مدت همش ۳۲ سالش بوده!)
در آخر هم پی همون نظری که نوشتم،یه جمله خوب از آقای ترابی شنیدم:کمیک قبلا برکت داشت.الان چی؟سرعت رو فدای کیفیت کردن و پوله که به جیب میزنن.
تشکر میکنم بابت نوشتن مقاله.
بهترین مقاله استاد در ماه های گذشته
کیف کردم
بازم نشون دادید از انتقاد از کارکتر مورد علاقتون هراسی ندارید و همین رمز ماندگاری شماس
پس اون پال و عکسی که تو کانال تلگ گداشته بودید مربوط به این میشد
عجب عکس هایی ساخته بودن
دنیای پالی paulverse
اون عکس بتمن و پیتر بی پارکر هم خدا بودن
مقاله عالی و تمام و کمالی بود.
موضوعش نسبت به عکس توی کانال غیر منتظره بود.راستی یه حالا تکلیف مسابقه چی میشه؟
هیچ کس برنده نشد؟
دربارهی مورد شمارهی 10 هم کاملا موافقم، اون قبلا ها بیشتر این فقر و مشکلات پیتر پارکر براش یک چالش بودن، صرفا برای اینکه یه مقدار زندگیش تنش داشته باشه. ولی نمیدونم چرا یهو از چالش بودن تبدیل شدن به بخشی از شخصیت پردازی پیتر پارکر. اصلا انگار حتما باید پیتر پارکر فقیر و نیازمند باشه و بدتر از اون اینه که یه سری از هوادارا هم این رو واقعا به عنوان شخصیت پردازی قبول کردن، برای مثال تو همون ران دن اسلات که پیتر پارکر ثروتمند شده بود یه عده راه افتاده بودن می گفتن که آره پیتر پارکر دیگه اون آدم سابق نیست و از خودش فاصله گرفته.
راجع به مورد 7 هم واقعا به نظرم بن رایلی خیلی عجیب غریب شد، واقعا بن رایلی شخصیت جذابی بود و حتی زمانی که شغال شده بود هم به نظر من جذابیت خودش رو حفظ کرده بود، وقتی تو شرکت بیاند هم دوباره قهرمان شده بود خوشحال بودم و وقتی به خاطر مشکلات روانی و ذهنیای که بیاند براش به وجود آورد دچار اختلال شخصیت شد احساس کردم قراره یه داستان فوق العادهی دیگه ازش ببینم، ولی اصلا اونجوری با کزیم ارتباط نگرفتم و اصلا اون ابرقدرت های جانین هم تو کتم نرفت(یه چیز تو مایههای قدرت گرفتن مری جین بود)
و در آخر و مورد شمارهی 1 و مهمترین مورد کل مقاله: پال
اصن این کاراکتر از کجا دراومد؟ یهو از یه بعد دیگه سر درآورد و مری جین تمام عشقش به پیتر رو کلا فراموش کرد و یهو عاشق پال شد؟ اونم موقعی که تازه می خواست رابطهاش با پیتر رو از سر بگیره؟ واضحا مارول فقط دوباره پیتر و مری جین رو به هم نزدیک کرد تا ما خوشحال شیم و یهو دورشون کرد تا ما حرص بخوریم
به امید روزی که دوباره یه داستان درخور برای اسپایدرمن ببینیم
تشکر بابت این مقاله
حرف دل تمام ما رو زدید آقای ترابی ، نسخه ای اینگلیسی از این مقاله رو هم اگه بتونید در خارج از کشور منتشر کنید هم که دیگه عالی میشه چون بنظرم واقعا لازمه
مقاله خیلی خوب و واقعا مفیدی بود.
به خصوص آیتم های پنجم و سوم.
خسته نباشید.
باید بگم این مقاله
جزو بهترین مقالات سایت باید طبقه بندی بشه
مورد یک واقعا جای خوبی قرار داره
یعنی چی که یه نفر از یه جای بی ربط بیاد توی داستان ها و بین پیتر و مری جین ما فاصله بندازه اگر مثل قبل (به عنوان مثال)هری،فلش یا هرکس که حداقل یه ربطی به داستان ها داشت کمتر از این پال رو مخ بود
و تازه یعنی چی که مری جین کسی که سنگ صبور و هم دم پیتر بود باید تبدیل بشه به یه شخصیت با قدرت های فرابشری و بعد از یه مدت با پیتر شاخ به شاخ بشه
مرگ کاملا خان ام این وسط واقعا رو مخ بود
من خودم طرفدار اش نیستم ولی چرا یه شخصیت برای دیده شدن بقیه باید کشته بشه اونم یه شخصیت با پتانسیل
درسته دنیای کمیک رو ما به مردن و زنده شدن می شناسیم
ولی شاید وقتش رسیده بعضی مرگ ها همیشگی شه تا دیگه هر وقت ایده کم اومد به فکر کشتن کسی نباشن
و بانو می عزیز
شاید یکم ظالمانه باشه ولی هر اومدی یه رفتی داره مگه اینکه فرد یه دیو،خدا،جهش یافته یا هر چیز دیگه که میتونه جاودان بمونه باشه
عمه می ام همینه
اگر پشتیبان پیتر بود الان دیگه مری جین باید باشه
یه مادر نمیتونه همیشه دست بچه اش رو بگیره و کمکش کنه راه بره
الان کمک برای راه رفتن که هیچی
پیتر هم یه زمانی به می کمک کرد راه بره
ولی الان مری جین باید به عنوان همسر اش همراه و یاور اش باشه
کلی شخصیت جدید توی کمیک های پیتر خلق شدن حالا چرا باید شخصیت جدیدی نباشه و شخصیت های قبل جایگزین شن
منظور به این نیست که جای اصلی هارو بگیرن
ولی میتونند توی داستان خودش باقی بمونند و حتی داستان های جالبی داشته باشن
مثل مایلز
از نظر من اصلا نمیشه پیتر رو با میلز مقایسه کرد
شاید قدرت ها و اسم شون مثل هم باشه
ولی به کل شرایط زندگی و شخصیت شون فرق داره
به عنوان مثال مارول داره زور میزنه پیتر رو مثل مایلز نشون بده یه جوون با مشکلات زندگی مثل نبود پول (که توی نوجوان ها بیشتر ناشی از نبود استقلاله)نبود پشتیبان و البته مجردی !
از اون طرف میخوان مایلز رو یه فرد خیلی جا افتاده نشون بدن
که لایق گرفتن جای پیتر رو داره
ولی همه آگاه به این هستیم که
کسی نمیتونه جای فرد دیگه ای رو بگیره
سیلک نمیتونه جای پیتر پارکر محبوب ترین عنکبوت رو بگیره
مایلز نمیتونه به این زودی ها به بلوغ های شخصیتی مختلف برسه
و پیتر هم برای اینکه توی یه بلوغ بمونه زیادی باتجربه است
بعیده مارول کاری برای این ماجرا بکنه چون شاید دیگه نتونه مثل قبل کمیت رو بالا نگه داره که دد این صورت دیگه نمیتونه کیمک های زیادی بفروشه
به هر حال
در آخر ام ممنون از آقای ترابی که این مقاله رو نوشتند و حرف دل مارو زدند
خسته نباشید میگم خدمت استاد ترابی و همکارانشون.
به شخصه با شمارههای ۱ و ۶ خیلی حال کردم، یعنی واقعا. واقعا چند وقتی هست که اصلا به پیتر پارکر اهمیت چندانی نمیدن. بدترینشون هم جایگزین کردن سیلک با پیتر به عنوان عنکبوتی برگزیده بود. واقعا حرکت مزخرفی زدن. حالا این به کنار...
این پال خیلی رو اعصابه. اصلا هم هیچ جذابیتی نداره یارو. مرتیکهی چندش. قیافهاش رو میبینم حالم بهم میخوره. به قول آقای ترابی، آدم قحطی بود مگه؟! چرا این رو انداختن به مریجین؟! یعنی فقط منتظرم تو یه رویدادی، یکی به بدترین شکل ممکن از صفحه روزگار پاکش کنه.
همین دیگه...
امیدوارم هرچه زودتر این مشکلات از سری کمیکهای اسپایدرمن برطرف بشن( مخصوصا اون پالِ بدترکیب).
یه حرکت گیمیک گونه هم این بود که چند شماره ما رو با بچه های احتمالی ام جی و پال مشعول کردن که فک کنیم بچه های خودشون هستن ولی بعد در حرکتی توهین آمیز و احمقانه یهو ناپدید شدن!!! زب ولز خیلی از این حرکتا داره میزنه ...
واقعا دلم واسه پیتر سوخت وقتی از اون بعد برگشت و با همه درگیر شد تا ام جی رو برگدونه و بعد ام جی اونجوری ولش کرد...
خیلی مظلومه این پسر
مارول اونقدر در این بخش افراطی عمل کرده که ادم خیال میکنه پیتر قرار نیس هیچ وقت به آرامش و خوشبختی برسه در حالی که حق قهرمانه هر از گاهی پیروزی و شادکامی نصیبش بشه
هر کسی جز خود مارول شاهد افت تدریجی اسپایدرمن در سالیان اخیر بوده که به خصوص بخاطر ضعف نویسندگی زب ولز نمود بیشتری پیدا کرده. هر بار هم که یک نویسنده خوب مثل نیک اسپنسر سعی کرد اوضاع رو سر و سامون بده، دیدیم که با پی گرفتن سیاست های به وضوح غلط، سنگ اندازی کردن. یعنی یکی اونجا به ذهنش نمیرسه کسی که دنبال داستانای جادویی و توتم و مفیستو و ... باشه،خب میره کمیک دکتر استرنج رو میخونه و نیازی به خراب کردن محبوب ترین شخصینشون نیست؟!
مایه تأسفه که از پیتر پارکری که نماد مسئولیت پذیری بود و الگویی بود برای هرکسی که کمیکشو میخوند، رسیدیم به این فاجعه.
حالا به اینکه حرفت چقدر پرت و پلا و بیربطه کاری نداریم فقط توضیح بده اینجا "تقاصشو پس داده" دقیقا چیه و چه کاربردی تو جمله داره؟!
ضمنا محض یادآوری، مارول هرگز به طور دائمی پولسازترین شخصیت دنیای کمیک، گیمینگ، سینما، انیمیشن، اسباب بازی و خلاصه همه چی رو نمیکشه
چرا مارول نمی فهمه لازم نیست پیتر مجرد بمونه؟ حالا اصن پیتر اصلی مجرد، تو دنیای موازیم نمیشه؟ کمیکای محبوب و خوب Spider-girl واسه همین موضوع الکی کنسل شدن.
تغییر شخصیت پردازی ها خیلی تاثیر داشته. الان نمی دونیم دکتر اختاپوس خبیثه یا نه، نورمن خبیثه یا نه، پیتر قهرمانه یا نه، فلیشیا این وسط تکلیفش چیه(!) و کلی مثال دیگه.
آقا من نفهمیدم پال الان دقیقا چه چیزی داره که مری جین باهاشه؟! الان پال چه شخصیت پردازی قوی و جالبی داره که باید تو داستانا باشه؟! کاش زودتر یه جوری بره که دیگه برنگرده!
واااات؟!!!! چه ربطی داره؟! اسپایدرمن باید بمیره؟ میشه عین کلون ساگا دهه ۹۰ که بن رایلی جاشو گرفت و هوادارا کلا ول کردن و مارول به غلط کردن افتاد. تازه اونجا گفتن کلونه، اگه میکشتنش که دیگه هیچی!
مارول که نمیاد بهترین منبع درآمدش رو بکشه تا «فضا رو برای قهرمان جدید باز کنه»!
ضمنا یعنی چی «تقاصشو پس داده»؟ به کی؟ به چی؟!
یکی از بهترین و دقیقترین مقالاتی بود که تو این چند وقت خوندم.
به شخصه عملاً از کمیکهای قعلی اسپایدرمن قطع امید کردم.
ادیتوریالِ مارول پشیزی به هواداران قدیمی و خواستههاشون و این حرفا اهمیت نمیده.
مهم فروشِ کمیکهاست که گمونم با جنگولکبازیهای ولز تا یه حد خوبی نگهش داشتن.
ما هم الکی دلمون خوش بود که اسپنسر میخواد OMD رو undo کنه و ...
مارول عمراً داستانی رو که هدف بیستسالهشون (جداکردن پیتر و امجی) رو عملی کرد حذف کنه.
مفیستو رو هم صرفاً برای اینکه مخاطب عام با مفهوم "معامله با شیطان" و Faustian bargain راحتتر کنار میاد (تا موضوعات واقعی و حساسی مثل طلاق، یا مثلاً موضوعات پیچیدۀ علمیتخیلی) انتخاب کردن وگرنه خودش هیچ موضوعیتی نداشت. هر سری هم که مثل خر تو گل گیر میکنن دوباره میرن سراغش.
در کل باید قید «رشد و بالغشدن» پیترِ دنیای اصلی و اطرافیانش رو زد.
تا اتفاق عجیبغریبی توی مارول نیفته (مثلاً مالکانش عوض بشن)، بعید میدونم در کل status quo هیچ تغییری بکنه و پیتر تبدیل به آدمی فراتر از «یه جَوونِ آسوپاس که زندگی شخصیش رو هواست» بشه...
آماده بحث کردنم، بسم اله، هر کی مخالفه بیاد واسه بحث.
آدم اگه اندازه یه نخود از پیتر اطلاعات داشته باشه همچین حرفی نمیزنه، در ضمن، نظراتتون رو باید بهتر و مناسب تر بیان کنید...
بله. این حرفا دلیل نمیشه که اسپایدرمن تضعیف شده باشه . اتفاقا برعکس. الان در اوج قله افتخاره. و بی شک با اختلاف باارزش ترین، موفق ترین و محبوب ترین شخصیت کل جهانه. همین ران زب ولز که این همه ازش ناراحتیم اکثر هفته ها در صد جدول پرفروش های کمیکه. تقریبا دو سال پیش نو وی هوم بدون حتی یک سنت فروش در چین رکورد زد و با ۲ میلیارد فروش، موفق ترین فیلم کمیک بوکی براساس یک ابرقهرمان در تاریخ سینما شد و دل منتقدا و هوادارا رو هم بدست آورد
تو دنیای انیمیشن هم پرچم بالاس و اسپایدرورس ۲ حسابی ترکوند، از هر نظر
در دنیای گیم که بازی اسپایدرمن ۲ رو از حالا لقب بهترین بازی کمیک بوکی لقب دادن و مطمئن باشید کاندید اول بازی برتر سال و پرفروش ترین بازی ساله
هیچ شخصیت دیگری نیست ، هیچ کس، که در همه ی عرصه ها مثل اسپایدی یکه تاز باشه
این بحث ها هم حرف دل هوادارای قدیمی مثل منه
دلیلش هم دو چیزه
۱- اسپایدی اونقدر برند بزرگیه که دیزنی میترسه اگه تغییر کنه مخاطبش کم میشه پس از مارول میخواد اجازه نده اسپایدرمن تغییر کنه. یعنی از نظر اونا فرمول طلایی اسپایدرمن همونیه که استن و استیو خلق کردن: نوجوان دبیرستانی که جایز الخطاست ، مشکلات خانوادگی و شخصی داره و ... این فرمول همیشه جواب میده
ولی بحث اینه که الان این شخصیت ۳۰ ساله نباید فرق کروه باشه؟
۲- قطعا خود مارول هم میدونه که امثال مایلز و سیلک و ... هرگز به محبوبیت اسپایدرمن پیتر پارکر نخواهند رسید
ناسلامتی همه چیز از او شروع شده. ۶۰ و اندی سال قدمت داره و الهام بخش بقیه عنکبوتی ها بوده
ولی از نظر منطق تجاری ، مارول دوست داره برند اسپایدی رو متنوع کنه. سیلک رو برای کره ای خلق کرده. میگل اهارا برای لاتینو تبار ها، گوئن عنکبوتی برای دخترا ، خوک عنکبوتی واسه خردسالان و مایلز برای رنگین پوستان. بنابراین از هر فرصتی برای مطرح کردن اونا و promote کردنشون استفاده میکنه.و بحث منم همینه که نباید واسه مطرح کردن اونا،پیتر رو برد در حاشیه
و نباید به خاطر ترس از خدشه وارد شدن به ذات بی بدیل و محبوب اسپایدرمن مانع از تحول شخصیتی و تغییر در او شد
فکر کنم منظور ایشون از تقاص پس دادن اینه که دینشو ادا کرده احتمالا ایشون فارس زبان نیست و اصطلاح اشتباهی رو به کار برده
امیدوارم که زود از این کاراکتر نچسب راحت بشیم(پال)
پ ن:استاد تو کانال تلگرام گذاشتید که عنوان مقاله رو حدس بزنید کسی تونست حدس بزنه؟
نخیر
همه ی حدسا به شدت off بودن!
فقط یکی از کاربرا متوجه ربطش به پال شده بود ولی عنوان مقاله رو نگفته بود
چرند نگو لطفا
اولا تقاص پس دادن یعنی تاوان اشتباه رو دادن اونی که تو منظورته حتما ادای دین بوده که یکی دیگه از کاربر ها هم بهش اشاره کرد
دوما اسپایدرمن ۶۰ سال از خلقتش میگذره ولی هنوز هم به جرأت میتونم بگم پتانسیل های بسیاری داره که ازشون استفاده نشده بخصوص بخاطر توقف رشد شخصیتی و حتی عقب گردی که به قول آقای ترابی این اواخر داشته
سوما حتی در سایر عرصه های سرگرمی مثل سینما ، انیمیشن ، گیم و ...... هم هنوز میشه به شیوه های جدید و مختلف ازش استفاده کرد مثلا اگه اسپایدرمن در دنیای کمیک وضعیت اش متحول بشه و شروع به رشد کنه ما در سایر عرصه های سرگرمی میتونیم بازم شاهد به تصویر کشیده شدن همون اسپایدرمن قدیمی و دوست داشتنی اما نه به صورت تکراری و کلیشه ای باشیم
قبل نوشتن یکم فکر کنید
به شخصه با تمام موارد مقاله تون موفقم و بابتش تشکر میکنم.
بخصوص مورد ۳.شاید داستانهای دنیای عنکبوتی مولتی ورسی و این همه شخصیت تقریبا کپی شده از رو پیتر در ابتدا جذابیت زیادی داشت،ولی الان بیشتر جنبه شیره کشی برای پولسازی پیدا کرده.درسته شخصیت هایی مثل سیلک و مایلز و شخصیت های دیگر دنیای عنکبوتی جذابیت های خاص خودشون دارند،ولی هیچ کدوم ازونها از نظر شخصیتی به پا پیتر نمیرسند.متاسفان ه مارول انگار به سمت کمرنگ کردن نقش پیتر داره حرکت میکنه و این بزرگترین ترس من برای پیتره که هوادار تقریبا قدیمیش هستم و با این شخصیت بزرگ شدم و رشد کردم.این موضوعات عنکبوتی ها به قدری توی داستانهای پیتر زیاد شده که فکر نکنم حتی تو داستانهای فلش که قدرتش مرتبط با این مسائل هست،با این حجم ببینیم.حتی اصلا با این ایده که پیتر ارتباط داده بشه به تارو پود هستی و یک قدرت عرفانی و آواتار و برگزیده موجود والاتری هست به شخصه کنار نیومدم،(البته این موضوعات بیشتر مرتبط به سلایق هست)پیتر هیچ وقت فرد برگزیده و چیزی شبیه به این نبوده و خیلی از افراد بخاطر هم ذات پنداری با اون جذبش شده بودند و ضربه نهایی رو وقتی خوردم که فهمیدم حتی توی اون تاروپود هستی پیتر رو تبدیل به یک ساید کیک کردن.
نمیدونم، شاید حرفهام از روی تعصب شدید به پیتر باشه(که قطعا تعصب بده)درسته الان اسپایدرمن در اوجه ولی فکر میکنم پیتر در اوج نیس و امیدوارم به چیزی که تو داستانها لایقشه برسه
اما چیزی که من فهمیدم اینه که این run یکی از بیهویتترین و گیجترینهای تاریخ اسپایدرمنه!
شما اگه میخوای مخاطبای قبلی امیزینگ رو با خودت همراه کنی پس چرا با این شخصیتپردازیای off و اون قضیۀ احمقانۀ پال و ... آزارشون میدی؟!
اگه میخوای مخاطب جدید جذب کنی پس چرا داستانت انقدر متکی روی داستانای دهۀ ۹۰ به بعده؟!
الآن مخاطب جدید چجوری قراره از این هویت جدید کلون خبیثشدۀ برگشتهازمرگِ پیتر یا کلون فلان تراپیست قدیمی که با گناهان نورمن آزبورن خبیث شده یا چندمین کلون کریون شکارچی یا ... سر دربیاره؟!
این چرندیات مخاطب رو پس نمیزنه اونوقت ازدواج پیتر میزنه؟!
کلاً امیزینگ نمیدونه دنبال چه جور مخاطبیه.
سالهاست توی یه دور باطل افتاده که یه عده دنبالکنندۀ قدیمی هر دوهفته یهبار شمارههای جدیدش رو میخرنش چون چندین ساله دارن اینکارو میکنن و نمیخوان "کلکسیون"شون ناقص بشه و مثلاً "اولین حضور جکپات" رو از دست بدن!
آقای ترابی عکس کانال تلگرام که جسارتا خیلی سرکاری بود!
من ذهنم رفت به طرف مقالهای از بتمن و دیسی.
دیگه من خیلی فکر کردم تونستم توی حدس سومم به «ادیتها و شوخی های هواداران» اشاره کنم.
اصلا راه نداشت. (حداقل برای من که سری Amazing اصلی رو دنبال نمیکنم.)
آره دیگه وقتی فقط یه نفر تشخیص میده اون بابا همون پاله معلومه که از نظر شما سرکاری محسوب میشه
این همه این شخصیت تو داستانای اخیر بوده. میشد حدس زد یارو پاله. بعد نتیجه گیری کرد که پال چرا باید تو داستان بتمن باشه که نشون میداد فن ارت هوادارانه علیه پال
تا همین حد هم قبول بود
ولی ماشالا کاربرا اونقدر کمیک نخون شدن که حتی یارو هم نشناختن (در حالی که حتی اسمشم نوشته شده بود)
خب من دیدم اونجا نوشته پال، ولی چون واقعا نمیدونستم طرف کیه، فکر کردم یا شوخی و ادیته یا از این طراحها و نویسنده هایی هستش که خوششون میاد توی کمیک خودشون حضور پیدا کنن!
عجبمقالهدرستوحسابیبود.
منخودمباهمهایاینگزینههاموافقهستم،بجزگزینهسوم،
بخاطرابنکهمرنکمیکهایدنیاییعنکبوتیخیلیحالمیکنم.
ولیبگذریم،اینجاپیترپارکرنبایدبدبختباشه،تاجذابشه.
ادمبایدپیشرفتکنه،
پیترچیکمدارهکهمارولنمیذارهپیشرفتکنه.
چرامارولنمیذارهپیترازدواجکنه،چونمیترسه
مثلامخاطبهاینوجواندیگهکمیکهایشانرانخوانند،
چونپیتربزرگمیشه،بچهدارمیشه،
بتمندنیاییDCهمازهموناولیکآدمبالغبوده
ومثلمردعنکبوتیمعروفهستش.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا