اسپایدرمن قطعاً شخصیت شماره یک مارول است ولی در طول سالها برخی کلیشه ها در داستان هایش وجود داشته که نویسندگان بیش از حد ازشان استفاده کرده اند!
مقدمه:اسپایدرمن بی شک محبوب ترین ابرقهرمان حال حاضر دنیاست. او در ضمن مهم ترین و دوست داشتنی ترین شخصیت مارول است و با اختلاف از نظر محبوبیت از دیگر همنوعان خود در این انتشارات پیشی میگیرد. مارول قبل از اسپایدرمن هم محبوب بود ولی این قهرمان بود که باعث شد مارول به قدرت بلامنازع در عرصه کمیک بوک تبدیل شود و کاراکترهای بی شماری از او الهام گرفتند. شکی نیست که عالم مارول بدون اسپایدرمن مکانی متفاوت میبود. اسپایدرمن شخصیتی است که برای هر کسی چیزی قابل عرضه دارد که باعث میشود دوستش داشته باشند. او خصوصیات زیادی دارد که باعث میشه به بهترین تبدیل بشه. با این حال گاهی اوقات به نظر میرسه عناصری در داستان های او به چشم میخورد که مدام تکرار میشوند به طوری که به کلیشه هایی رایج در قصه های او بدل شده اند. البته شاید باید گفت این عناصر جزو لاینفک و ذات وجودی شخصیت پردازی او هستند ولی در هر در این مقاله میخواهیم به 10 تا از بارزترین آنها اشاره کنیم.
همچنین مقالات زیر را نیز بخوانید:
20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی
10 درسی که اسپایدرمن در فیلم هایش به ما آموخت
10 چیزی که باعث میشود مرد عنکبوتی بهترین باشد
10- پیتر پارکر همیشه به پول نیاز دارد
وقتی پیتر پارکر اولین بار به مرد عنکبوتی تبدیل شد، یک دانش آموز دبیرستانی بود که با زن عموی سالخورده اش زندگی میکرد. وقتی که عمویش فوت کرد، آنها به سختی میتوانستند از پس مخارج زندگی بربیایند، در نتیجه پیتر شغلی در دیلی بیوگل به دست آورد که در آن با فروختن عکس هایی که خودش از اسپایدرمن میگرفت، تا حدی در تامین مخارج زندگی مثل پرداخت قبوض مختلف کمک میکرد. اما حالا که پیتر دیگر یک آدم بالغ شده است هم اوضاعش از نظر مالی روبه راه نشده و اخیراً دیدیم که به پیشنهاد آقای جیمسون از نبردهایش فیلم میگرفت و به صورت آنلاین پخش میکرد تا بتواند اجاره خانه اش را پرداخت کند! او در ضمن مشاغل زیادی داشته که هیچ کدام نتوانسته اند از نظر مالی او را کاملاً تامین کنند (این مقاله را بخوانید). البته برای مدتی کوتاه او صاحب "صنایع پارکر" شد و ثروت خوبی به دست آورد ولی مارول شرکت او و ثروتش را ازش گرفت تا این کلیشه را که پیتر پارکر باید همیشه "آس و پاس باشد" را ادامه دهد!
9- بیمار شدن زن عمو می
یکی از خطوط داستانی که به ویژه در داستان های اولیه مرد عنکبوتی شاهدش بودیم مربوط میشد به اینکه زن عمو می مدام بیمار میشد. در نتیجه پیتر به عنوان یک نوجوان که زن عمویش تنها عضو باقی مانده از بستگانش محسوب میشد، شدیداً نگران وضعیت سلامتی او بود و این مساله روی عملکردش هنگام انجام عملیات در قالب اسپایدرمن تاثیر منفی میگذاشت. الانم گاهی اوقات هر وقت نویسندگان بخواهند یک خطر یا نگرانی بزرگ برای پیتر خلق کنند، زن عمویش را بیمار میکنند یا حتی او را میکشند! این مساله حتی منجر به پیدایش داستانی منفور مثل "یک روز دیگر" شد (وقتی زن عمو می را با تیر زدند و او چیزی نمانده بود که بمیرد و پیتر برای نجات جانش مجبور شد با مفیستو معالمه کنه). یا اخیراً در کمیک های "دوست خوب محله" که اینجا ترجمه شده اند دیدیم که زن عمو می سرطان گرفته و ...
8- از دست دادن عزیزان
اصلا شروع حرفه ابرقهرمانی پیتر پارکر با یک تراژدی همراه بود زیرا عمو بن عزیزش را از دست داد. او نتوانست عمویش را نجات دهد و حتی خودش را مسئول مرگش دانست. این یکی از کلیشه هایی هست که حرفه بسیاری از ابرقهرمانان را آغاز کرده است (مثل بتمن) ولی مارول بارها و بارها از آن در طول سالها در داستان های مرد عنکبوتی استفاده کرده است. نمونه های زیادی از این مورد هست: مرگ گوئن استیسی (اولین عشق واقعی پیتر پارکر در دنیای کمیک)، مرگ هری آزبورن (بهترین دوست پیتر پارکر در دنیای کمیک)، مرگ جین دی ولف (بهترین متحد مرد عنکبوتی در نیروی پلیس)، مرگ سروان استیسی و ... همه اینها باعث شده که "مرگ عزیزان" به یکی از کلیشه های رایج در داستان های مرد عنکبوتی تبدیل شود که دیدیم حتی در بازی مرد عنکبوتی PS4 یا فیلم "راهی به خانه نیست" به مرگ زن عمو می هم منجر شد.
7- پیتر پارکر نمیتونه یک دوست دختر ثابت برای خودش نگه داره
پیتر پارکر یک ویژگی بارز داره که تقریبا در تمامی داستان هایی که مربوط به دوست دخترهایش میشوند تکرار میشه: هیچ وقت سر وقت ظاهر نمیشه و گاهی هم اصلا سر قرار نمیرسه! این موضوع اغلب مورد استفاده قرار میگیره تا نشان داده بشه او هرگز نمیتونه یک رابطه رومانتیک رضایت بخش برای خودش حفظ کنه. حتی عشق های اصلی او مثل گوئن استیسی یا مری جین واتسون بارها و بارها به همین دلیل از دست او ناامید و شاکی شده اند. در واقع همین مساله باعث شد بتی برنت ازش جدا بشه و در نهایت با ند لیدز ازدواج کنه یا حتی دختری مثل دبرا ویتمن را مجبور کرد به روانپزشک مراجعه کنه!
6- اتهامات جعلی جی. جونا جیمسون علیه مرد عنکبوتی
یکی از کلیشه های همیشگی در داستان های مرد عنکبوتی که راستش را بخواهید زیاد هم با عقل جور در نمی آید، اتهاماتی است که ناشر روزنامه دیلی بیوگل یعنی آقای جیمسون به خاطر تنفر عمیقش از اسپایدرمن به او میزند. البته رابطه آنها در سالهای اخیر خیلی بهتر و منطقی تر شده و در کل جیمسون آدم بدی نیست (این مقاله را بخوانید) ولی به ویژه در سالهای اولیه هر کاری اسپایدرمن میکرد برای به دست آوردن دل جیمسون کافی نبود (حتی نجات جان پسر فضانورد او). ولی مساله اینه که جیمسون بارها و بارها ضایع شد و معلوم شد ادعاهایش علیه مرد عنکبوتی بی اساس است و بسیاری از گزارش هایش بی اعتبار از آب درآمدند ولی همچنان به عنوان ناشر و سردبیر دیلی بیوگل به کارش ادامه داد!
5- پلیس هیچ وقت به اسپایدرمن اعتماد نمیکنه
اگر کلیشه "اتهامات جعلی جیمسون علیه اسپایدرمن" بد بود اما ایده اینکه پلیس هیچ وقت به اسپایدرمن اعتماد نمیکنه از اون هم بدتره! درسته که حرفه اسپایدرمن که همان وجلنتی (نگهبان خودگمارده قانون) بودن است چیزی نیست که قانونی باشد ولی نمیتوان با آن اقدامات پلیس را توجیه کرد. زیرا اسپایدرمن بارها و بارها جان مردم شهر را نجات داده و یا خلافکاران ریز و درشت را دستگیر کرده و قطعا نیروهای پلیس این مساله را مشاهده کرده اند اما همچنان با دیدن اسپایدرمن اولین چیزی که به ذهنشان میرسد شلیک به سمت اوست! ضمن اینکه این کلیشه خیلی هم کار خطرناکی است چون اسپایدرمن شخصیت فرز و چابکی است و همیشه این احتمال وجود دارد که گلوله پلیس به جای اسپایدرمن به یک آدم عادی بخورد.
4- خیانت یکی از نزدیکان به اسپایدرمن
یکی دیگر از کلیشه هایی که باعث شده پیتر پارکر زندگی سخت تری داشته باشه این ایده است که گاهی اوقات از سوی دوستان و متحدین او بهش خیانت میشود. بزرگترین مثال هری آزبورن است که تبدیل به گرین گابلین دوم شد و جای پدرش را گرفت و کمر به قتل دوست قدیمی اش بست. ند لیدز هم یکی دیگر از نزدیکان پیتر بود که البته شستشوی مغزی داده شد تا در قالب هاب گابلین با اسپایدرمن مبارزه کند. فیل یوریک هم از متحدین او بود که او هم به هاب گابلین و چند گابلین دیگر (!) تبدیل شد. دکتر اختاپوس هم بارها با اسپایدرمن خوب شده ولی بهش خیانت کرده و ... به نظر میرسه پیتر نباید به هیچ کس اعتماد کامل داشته باشه.
3- مبارزه با دیگر قهرمانان
یکی از کلیشه های رایج در دنیای کمیک بوک های ابرقهرمانی این است که دو ابرقهرمان ابتدا با یکدیگر مبارزه کنند و سپس با هم متحد شوند علیه یک خبیث مشترک. به ویژه استن لی از این کلیشه زیاد استفاده میکرد زیرا به قدری باهوش بود که میدانست با این کار دو هدف را میزند: 1- برآورده کردن انتظارات خوانندگان را که همیشه دوست دارند نبرد بین ابرقهرمانان را ببینند تا بفهمند کدومشون قوی تره. 2- نشان دادن قدرت ها و قابلیت های فوق بشری قهرمانان به خوانندگانی که برای بار اوله دارند با این شخصیت ها آشنا میشوند. اسپایدرمن هم از این قاعده مستثنی نبوده. مثلا بارها با ولورین بر سر سوء تفاهم های بعضاً مسخره جنگیده یا حتی با بهترین دوستان و متحدین خود مثل بی باک یا هیومن تورچ. آدم از خودش میپرسه که آیا این شخصیت های باتجربه در طی این سالها نباید به هم اعتماد پیدا میکردند که همین جوری الکی با هم دعوا کنند و بعدشم خیلی زود با هم آشتی کنند؟!
2- تمام شدن تار عنکبوتی
وب شوتر یا همان تارانداز (Web shooters) در واقع مهم ترین سلاح اسپایدرمن است که از نان شب هم براش واجب تره! پیتر ابتدا از تاراندازهای خودش برای نمایش و پول در آوردن استفاده میکرد اما بعد از مرگ عمو بن و شناختن مسئولیت هایش از آن ها برای مبارزه با جرم و جنایت استفاده کرد. پیتر با استفاده از مایعی که آن را در تارانداز خودش میریزد تار تولید میکند و در سطح شهر تاب میخوره و در نبرد ها استفاده های خلاقانه ای از آن میکند. کلاً قضیه تارانداز و کارتریج های اسپایدرمن یک مزیت جالب دارند و اونم اینه که باعث دراماتیک تر داستان های او میشوند. یعنی مثلا بارها شده که وسط مبارزه کارتریج های او تمام شده اند یا تاراندازش را همراه خودش نداشته یا تاراندازش خراب شده و ... اینجوری بار دراماتیک داستان زیاد میشه و خواننده از خودش میپرسه که حالا اسپایدرمن چطور میخواد از این وضعیت جون سالم به در ببره؟ ولی مساله اینه که آیا در تمامی این سالها پیتر پارکر که اختراع هم کم نداشته (این مقاله را بخوانید) نباید راه حلی پیدا میکرد تا تار عنکبوتی داخل وب شوترهایش وسط نبرد تمام نشود؟!
1- دروغ ها و اشتباهاتی که باعث دردسر میشوند
متاسفانه ابرقهرمانان به خاطر حفظ هویت مخفی خود مجبور هستند مدام به اطرافیان و نزدیکان دروغ بگویند یا اینکه دست کم حقیقت رو ازشون پنهان کنند. این مساله برای اسپایدرمن بارها و بارها تکرار شده که برای توجیه غیبت های خودش یا اشتباهی که مرتکب میشه به بقیه دروغ بگه که باعث میشه به دردسر بیفته. همچنین شخصیت خاکی پیتر پارکر که باعث میشه شبیه به خود "ما" باشه كه همواره سعی دارد كاری را كه درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد سبب شده تا گاهی اوقات مرتكب اشتباه شده و حسابی گند بزند! این مساله به ویژه به وفور برای نسخه تام هالند از مرد عنکبوتی در دنیای سینمایی مارول به چشم میخورد و راستش را بخواهید دیگر تا حد زیادی کلیشه شده است و آدم از خودش میپرسه که آیا وقتش نرسیده که او از اشتباهاتش درس بگیرد؟
مهدی ترابی مهربانی
منبع: سایت SR
All rights reserved © Spidey.ir 2022
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک
10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است
10 لحظه در داستان های مارول که دنیای کمیک بوک را تکان داد!
10 ابرقهرمان دنیای کمیک که دارای برترین دشمنان هستند
برترین لباسهای مردعنکبوتی
20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی
10 درسی که اسپایدرمن در فیلم هایش به ما آموخت
عشق عنکبوتی: الان بهترین وقته برای اینکه هوادار اسپایدرمن باشید!
15 نقل قول برتر از "مرد عنکبوتی" در دنیای کمیک بوک
10 چیزی که هر هوادار اسپایدرمن باید در خانه داشته باشه !
15 شعار/تکیه کلام برتر در دنیای کمیک بوک!
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
چطور استن لی دنیای مدرن ابرقهرمانی را پایه گذاری کرد
مرد عنکبوتی محبوب ترین ابرقهرمان جهان شد
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
مرد عنکبوتی ارزشمندترین فرنچایز کمیک بوکی هالیوود شد
مارول ویژگی های شخصیتی پیتر پاركر/مرد عنكبوتی را منتشر كرد
10 لحظه از مردعنکبوتی در MCU که نشان میدهد او بهترین است!
لحظات ماندگار در كمیكهای مرد عنکبوتی: پیتر پاركر و مری جین ازدواج میكنند!
10 تغییر بزرگ در دنیای کمیک بوک های مرد عنکبوتی در دهه گذشته
چطور استن لی دنیای ابرقهرمانان را "انسانی" تر کرد
مارول چطور ارباب سرگرمی جهان شد؟
نتایج مطالعه جدید نشان داد: ابرقهرمانان مارول محبوب ترین در جهان هستند
20 دلیل برای پادشاهی MCU بر هالیوود
10 چیزی که طرفداران دوست دارند در سه گانه بعدی مرد عنکبوتی در MCU ببینند
دیدگاهها
ممنون بابت مقاله.
به نظر من همه این موارد ویژگی های جالب کمیک های اسپایدرمن هستن ولی مشکل زیاد روی نویسنده هاست. بیشتر این استفاده بیش از حد هم به خاطر پوله.
خسته نباشید.
راستش بنظر من حرف مقاله کاملا درباره ی کلیشه ها درست بود ولی هر نویسنده میدونه چطوری ازش استفاده کنه ؛ میدونه که چطوری کاری کنه ما با این همه کلیشه دوباره برای پیتر ناراحت شیم ؛
ببخشیدا ولی من به شخصه اگر بخوام بهترین کلیشه رو انتخاب کنم مرگ عزیزان پیتر هست چون واقعا تکراری نمیشه برام و بدترین کلیشه هم تمام شدن تار عنکبوتی هست چون بنظرم بقیه کلیشه ها تبدیل به قسمتی از داستان های پیتر ما شدن
راستش تمام موارد این مقاله در واقع همیشه جذاب بود یعنی مشکلات پیتر مثل بی پولی مشکلات عشقی و یا بی اعتمادی پلیس ومردم و خیلی موارد باعث شده پیتر شخصیت جذابی بشه ولی خب متاسفانه بعد از مدتی این مسائل کلیشه ای میشه و خواننده با خودش میگه چرا پیتر مشکلاتش حل نمیکنه چرا از اشتباهاتش درس نمیگیره و ...
مورد ۱۰ خب بالاخره خود پیتر آدم باهوشی هست و میتونه با اختراعات و نبوغ خودش پول در ولی خب مارول عادت داره میگه پیتر هميشه بی پول باشه
مورد ۹ راستش توی این چند سال حضور زن عمو می خیلی کم شده و تعارف ندارم بود و نبودش خیلی فرقی نمیکنه درست که توی کمیک بیاند کمک کرد پیتر حالش خوب بشه ولی متاسفانه نویسند ها خیلی ازش استفاده نمیکنند و فقط انگار به زور زنده نگهش داشتن
مورد ۸ راستش یه که داشتم یکی از داستان های اسپایدرمن میخوندم به خودم گفت آیا کس دیگه هم هست که نمرده باشه پیتر که تقریبا همه از دست داد (حالا نه همه اما اینکه نویسنده تصميم میگیره یکی از شخصیت مکمل های اسپایدرمن بکشه تکراری و کلیشه ای میشه ) حالا جالب که میخواستن مریجین بکشن که خب این کار نکردن
مورد ۷ بیشتر به خاطره اینکه مارول دوست نداره پیتر با کسی باشه و دوست داره مدام دوست دختر جدید برای پیتر بیاره که خواننده ها سرگرم بشن
مورد۶ خب این مورد تموم شده و جیمسون و پیتر آشتی کردن و ده خبری از اتهامات جیمسون نیست ولی اگه آشتی نمیکردن این مورد هم کلیشه ای میشد
مورد ۵ راستش خیلی دوست دارم بدون پیتر این همه کار خوب کرد پس چرا پلیس بهش اعتماد نداره و یا پیتر چرا تلاش نمیکنه تا اعتماد پلیس به دست بیاره
مورد ۴ خیانت کردن خب باعث میشه ما تنش و درگیری دو متحد یا دو دوست قدیمی ببینیم ولی خب بعد از مدتی این مورد هم تکراری میشه
مورد ۳ خب درگیری ابرقهرمان به اختلافات و یا این که عقایدشون فرق میکنه بر میگرده ولی تام از خودش میپرسه چرا قهرمان با هم همکاری نمیکنند یا سوتفاهم پیش اومده سیع نمیکنند بر طرفش کنند
مورد ۲ خب پیتر باید بالاخره یا راهی برای حل این مشکل پیدا کنه بالاخره آدم باهوشی هستش
مورد ۱ چرا خب وقتش شده که پیتر از اشتباهاتش درس بگیره ولی خب مارول دوست داره پیتر اشتباه کنه
تشکر میکنم بابت مقاله
ولی بازم دم استاد گرم که چنین مقاله ای نوشتن و بازم ثابت کردن هواداری نیستن که کورکورانه شخصیت مورد علاقه ش رو دوست داره
البته که حرف شما هم درسته و بعضی از این موارد از خصوصیات مهم در شخصیت و داستان های اسپایدرمن هستند. اما به هر حال چیزی که زیاد ازش استفاده بشه، به یک کلیشه تبدیل بشه. موضوع خود اون خصوصیت نیست، موضوع نحوه استفاده از اون هست که بعضی وقت ها به کلیشه بدی تبدیل میشه. بعضی از این نویسنده ها از زاویه جدید و جذابی به این موضوع نزدیک میشن و اون رو مورد بررسی قرار میدن، اما بعضی ها هستند که اینقدر از این موضوع به شکل معمولی و تکراری استفاده میکنند که تبدیل به یک کلیشه و یک اشتباه در داستانگویی میشه. مثلا همین تنفر جیمسون از اسپایدی که به نظر من یکی از بهترین خصوصیات داستان های اسپایدی هست و به شخصه خیلی دوستش دارم. اما مثلا دن اسلات در یکی از اشتباهات دوران نویسندگیش اونقدر از این موضوع استفاده های تک بعدی و بدی کرد که شخصیت جیمسون خواسته یا ناخواسته به یک کاریکاتور تک بعدی تبدیل شد که آدم واقعا ازش متنفر میشد(درحالی که جیمسون در اصل یک شخصیت چندبعدی جذاب هست). در کل اینا کلیشه های داستان های اسپایدی هست. اما موضوع اینه که شاید شما فکرکنید کلیشه چیز بد و ممنوعیه اما مهم تر از کلیشه و ایده، پرداخت به اون موضوع هست که میتونه یک کلیشه رو به اندازه یک شاهکار، جذاب کنه(مثلا همین "داستان زندگی مرد عنکبوتی" که مثل گردآوری تمام این خصوصیات و کلیشه ها بود اما اونقدر پرداخت زیبا و نابی داشت که به یک شاهکار تبدیل شد).
به غیر از موارد ۸ ، ۲ و ۱ با تکراری بودن سایر موارد موافقت دارم اما باید به این موضوع توجه داشت که گوشه ای از همین موارد تبدیل به هویت داستان های مرد عنکبوتی و خودش شده اند
استاد شرمنده بابت اسپم دوباره اما دوست دارم نظرتون رو در مورد فیلم oldboy بدونم که کمیک بوکی هم حساب میشه
الد بوی رو یادمنمیاد دیده باشم. زیادی برای ذائقه منخشن و چرکه
مقاله مانند باقی مقاله های شما عالی بود
دیروز تصادفی دوباره صحنه مبارزه در راهرو رو تماشا کردم که هنوز به عنوان یکی از بهترین صحنه های اکشن در کلاس های فیلمبرداری و سینما تدریس میشه
بله خشن و چرک هست وقتی از بیرون بهش نگاه میکنیم اما وقتی تماشا کنید تازه به عظمت تحسین هایی که شده پی می برید و پیشنهاد میکنم حتما تحلیل ها و نقد و بررسیش رو بخونید
حداقل یه ۱۰، ۲۰ باری تو داخل کمیک ها هم اتفاق افتاده
حتی جدیدا هم گفته شد زن عمو می سرطان داره
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا