10 حقیقت بسیار مهمی که باید درباره «آنیا کورازون» ملقب به «اسپایدر گرل» (Spider-Girl) بدانید

10-حقیقت-بسیار-مهمی-که-باید-درباره-آنیا-کورازون-ملقب-به-اسپایدر-گرل-بدانید-فکت-حقایق-تاریخچه-دختر-عنکبوتی-سوفیا-arana-آرانا

بیایید با یکی از متفاوت ترین و در عین حال جذاب ترین قهرمانان عنکبوتی مارول آشنا شوید که در فیلم "مادام وب" حضور داره!

مقدمه: یکی از بهترین چیزهایی که در سالهای اخیر از مارول کامیکس به طور عام و از  داستان های مرد عنکبوتی به طور خاص بیرون آمده، شمار زیادی از قهرمانان عنکبوتی است که ماجراهای آنان درون دنیای اصلی مارول و یا مالتی ورس (چند جهانی) این شرکت جریان داشته است (این مقاله را بخوانید). یکی از این قهرمانان جدید که کاراکتری هیجان انگیز بوده است، «آنیا کورازون» نام دارد. این شخصیت در حال حاضر با لقب «دختر عنکبوتی/اسپایدرگرل» شناخته میشود ولی از یادمان نرود که این لقب در واقع ابتدا به خانم «مِی دی پارکر»، دختر واقعی پیتر پاکر از دنیای شماره 982 مارول تعلق داشت که میتونید اینجا راجع بهش اطلاعات خوبی کسب نمایید. نکته اصلی درباره آنیا این است که اولین شخصیت مونث دارای قدرت های عنکبوتی در دنیای مارول بود که رگ و ریشه آمریکای Latina داشت (یعنی او نماینده گروه قومی زبانی از آمریکایی‌ها است که ریشه‌های تبارشناسانه آن به کشورهای آمریکای لاتین و اسپانیا بر می‌گردد و اصطلاحاً به آنها هیسپانیک و لاتین گفته میشود). همچنین اُریجین و سرگذشت او در دنیای کمیک با دیگر نمونه های مشابه فرق دارد زیرا ریشه جادویی – مرموز داشت و در نتیجه آزمایش علمی یا نیش عنکبوتی رادیو اکتیو به قدرت هایش دست نیافت. در هر حال، آنیا کورازون در سال 2004 براساس ایده ای از نویسنده برجسته کمیک های اسپایدرمن یعنی JMS و در شماره 1 از سری دوم کمیک بوک Amazing Fantasy به دست «فیونا آیوری» و «مارک بروکس» خلق شد و در این مقاله با فکت های مهم و ضروری درباره این شخصیت جذاب مارول آشنا میشوید.

کمیک آنیا کورازون

 

1- نحوه پیدایش و به دست آوردن قدرت ها

آنیا سوفیا کورازون در اولین روز خود در دبیرستان خود در منطقه بروکلین نیویورک با دوست جدیدی به نام «لین» آشنا شد. او سپس در درگیری دو فرقه مرموز به نام های "انجمن عنکبوتی" (The Spider Society) و "انجمن خواهر خواندگی زنبوری" (The Sisterhood of the Wasp) گیر افتاد و جراحت شدیدی برداشت که جانش را تهدید میکرد. ساحری به نام «میگل لگار» که برای انجمن عنکبوتی کار میکرد برای نجات جان او مراسمی رویش اجرا کرد (از طریق اعطای یک خالکوبی عنکبوتی شکل) که باعث شد قدرت های عنکبوت مانند به دست بیاره و وی را استخدام کرد تا شکارچی انجمن بشود.

انجمن عنکبوت ها

آنیا به زودی متوجه شد که قدرت جسمانی و چابکی اش تا حد فرابشری ارتقا یافته است و میتواند مثل عنکبوت ها به در و دیوار بچسبد و رویشان راه برود. به وی لباس های زیادی پیشنهاد شد ولی تصمیم گرفت خودش برای خودش لباس درست کند که اسمش را Araña گذاشت ( در زبان اسپانیولی به معنای «عنکبوت» است). این لباس در واقع از یک تی شرت، کتانی آبی و قرمز، شلوار جین مشکی ، کوله پشتی قرمز رنگ، دستکش های قرمز بدون انگشت و عینک های چشمی بزرگ و زرد رنگ تشکیل شده بود.

دختر عنکبوتی

یکی از قدرت هایش این بود که نوعی استخوان‌بندی بیرونی (exoskeleton) حشره ای اکثر بدن او را با نوعی پوست آبی رنگ میپوشاند که در واقع مثل زره برایش عمل میکرد:

لباس دختر عنکبوتی

آنیا همچنین به جای وب شوتر یا ردیاب عنکبوتی، کمند مخصوص به خودش را از دیسک هایی که به اندازه کف دست هستند درست کرد که هشت پای قرمز دارند که میتونند اشیاء را بگیرند و مثل چنگک عمل میکنند. در هر حال، آنیا با شکارچیان انجمن  زنبوری که دشمن ابدی فرقه خودش بودند مبارزه میکرد.

 

2- مادر آنیا و ارتباط او با انجمن عنکبوتی

"انجمن عنکبوتی" سال 1099 پس از میلاد مسیح در "پادشاهی کاستیل" ( که یکی از پادشاهی‌های قرون وسطی در شبه‌جزیره ایبری بود) ایجاد شد تا توتِم عنکبوت ها را مورد پرستش قرار دهد.

فرقه عنکبوتی

در طول سالهای گذشته، این انجمن از شکارچیانی برای مبارزه با "انجمن خواهرخواندگی زنبوری" استفاده کرده است. این شکارچیان جنگجویانی هستند که توسط "روح شکارچی" (The Spirit of the Hunter) برگزیده میشوند و خالکوبی عنکبوت مانندی بهشان داده میشود که به آنها قدرت های عنکبوت مانند اعطا میکند. گفته میشود «ازیکیل سیمز» تا زمان مرگش یکی از این شکارچیان بود و حتی «جسیکا درو» (زن عنکبوتی اریجینال) هم برای مدتی یکی از آنها بوده. این انجمن در حال حاضر در قالب شرکتی کاغذی به نام WebCorps مشغول فعالیت میباشد که توسط ازیکیل سیمز تاسیس شده تا پوششی باشد بر فعالیت های مخفی سازمان. مادر آنیا به نام «سوفیا» کورازون از اعضای انجمن عنکبوتی بوده. او و همسرش «گیل» در کشور مکزیک با یکی از روسای تبهکاری به نام «فلیکس جِید» درگیر شدند که باعث شد سوفیا در یک آتش سوزی کشته بشه و گیل به همراه دخترشان ، آنیا ، به نیویورک پناه ببره. سوفیا بارها به شکل روح به کمک دخترش آمده و او را پند و اندرز داده است.

سوفیا کورازون

 

3- نخستین آزمون واقعی

وقتی آنیا و میگل داشتند یکی از جاسوسان انجمن خواهرخواندگی زنبوری را مورد بازجویی قرار میدادند متوجه شدند که این انجمن به تازگی یک نوجوان 15 ساله را با نام مستعار «آمون» (Amun) به استخدام خود درآورده است که از نسل قاتلین مصر باستان است. آنیا به زودی با آمون که در مدرسه اش ثبت نام کرده بود ملاقات کرد و آنها خیلی سریع هویت مخفی یکدیگر را کشف کردند.

امون انیا

بعدش نبردی بین آنها درگرفت و آمون تهدیدش کرد که اگر باهاش مخالفت کنه عزیزانش رو میکشه. پدر آنیا (گیل کورازون) در نزدیکی محل درگیری حضور داشت و آنیا وی را به محل امنی برد. آمون از این مساله استفاده کرد و در نبود آنیا، میگل را به شدت مجروح ساخت. این مساله باعث شد تا آنیا دچار شک و تردید بشه و به این نتیجه برسه که داشتن قدرت های عنکبوتی میتونه برایش خطرناک باشه و به عزیزانش لطمه بزنه. ولی به طور اتفاقی مرد عنکبوتی باهاش دیدار میکنه و بهش شعار معروف "قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد" رو یاد میده و تشویقش میکنه تا همچنان یک قهرمان باشه.

خیلی زود آنیا دوباره با آمون مبارزه میکنه و در حالی که بسیار خشمگین شده بود چیزی نمانده بود که او را خفه کنه. در نهایت آمون پا به فرار میذاره و به آنیا قول میده که به هویت مخفی اش احترام بگذاره و دیگه هم مشکلی برای خانواده و عزیزانش درست نکنه (به زودی نوعی دوستی هم بین آنها به وجود آمد). سپس میگل دوباره سلامتی خودش رو به دست میاره و بهش درباره تاریخچه سازمانشون میگه که چطور بعدا به دو فرقه متضاد عنکبوت ها و زنبورها تقسیم شد و ...

 

4- از دست دادن عنوان شکارچی

"انجمن زنبوری" از «فلیکس جید» (که در مورد شماره 2 گفتم که یک از روسای خلافکاری در مکزیک بود و در کشته شدن مادر آنیا نقش داشت) استفاده کرد (جید قدرت های ذهنی و هیپنوتیزم کننده دارد). میگل اولش به آنیا اجازه نداد تا دنبال جید برود ولی بهش قول داد بعدا میتونه انتقام خودش رو ازش بگیره. سپس جید، آنیا را هیپنوتیزم کرد تا با میگل بجنگه ولی او در نهایت از کنترل ذهنی وی خودش را خلاص کرد و بیهوشش کرد. وقتی بهوش آمد متوجه شد در ماشینی است که با طناب روی یک رودخانه آویزان شده. او فکر کرد آنیا داره بلوف میزنه و دست به کشتنش نمیزنه ولی آنیا طناب را ول کرد (البته او سپس پرید داخل رودخانه تا جید را نجات بده ولی او فرار کرده بود).

کمیک spider girl

سپس آنیا فهمید که هرگز سرنوشتش این نبوده که به شکارچی انجمن عنکبوتی تبدیل بشه و در نتیجه وظایف خودش رو منتقل میکنه به یکی دیگر از اعضای انجمن به نام «نینا» (آن موقع یک هیولای عظیم الجثه توسط انجمن زنبوری احضار شده بود). در طول این نبرد، میگل موقع نجات جان نینا، کشته شد. در پایان، نینا به عنوان قهرمان و شکارچی برگزیده انجمن انتخاب شد و بدین گونه آنیا آزاد شد تا به دنبال سرنوشت جدید خودش برود.

 

5- وقایع جنگ داخلی

در رویداد مهم و مشهور "جنگ داخلی" قهرمانانی که طرفدار و حامی ثبت نام از ابرقهرمانان بودند از «کارول دنورز» و «واندر مَن» خواستند تا آنیا را پیدا کرده و متقاعدش کنند تا به آنها ملحق شود. آنها نیز آنیا و پدرش (گیل) را دستگیر میکنند و نزد تونی استارک میبرند و اینگونه  گیل متوجه قدرت های دخترش میشود و با افتخار ازش میخواد به کارول و افرادش ملحق بشه و تحت تعلیم آنان قرار بگیره.

آنیا به همراه آنان عازم ماموریت میشه تا «جولیا کارپنتر» (ملقب به زن عنکبوتی که آن موقع با لقب Arachne صدا زده میشد) را دستگیر کنند ( در واقع آن موقع آنیا به نوعی تبدیل شده بود به دستیار کارول) و در انجام آن موفق عمل میکنند ولی دختر جولیا (ریچل) به زور از مادرش جدا میشود و این مساله به شدت آنیا را متاثر و ناراحت میکند (او با خودش میگوید اگر قهرمان بودن یعنی "جدا کردن دختری از مادرش، پس اصلا نمیخوام قهرمان باشم"). ولی همچنان از اعضای گروه ضربت قهرمانان حامی ثبت نام ابرقهرمانان باقی میماند و در مبارزه ای با Doomsday Man ، زره او از بین میرود و جراحت شدیدی به وی وارد می آید و قدرت هایش را از دست میدهد.

کمیک doomsday man

پدرش از این لحظه به بعد مخالفت شدیدی با حرفه ابرقهرمانی آنیا کرد و این موجب بروز اختلافات زیادی بین آنها شد.

 

6- وقایع داستان Grim Hunt

کمیک گریم هانت - grim hunt

در داستان "شکار بی رحمانه" (Grim Hunt) دیدیم که خانواده کریون شکارچی به دنبال زنده کردن او هستند. آنیا هم یکی از قهرمانانی بود که از سوی خانواده کریون مورد هدف قرار گرفت و اسیر شد تا با قربانی کردن آنها کریون زنده شود. آنیا شاهد بود که چطور «کِین» با بر تن کردن لباس اسپایدرمن خودش را قربانی کرد (این مقاله را بخوانید).

در نهایت قهرمانان داستان با مشارکت مادام وب، جولیا کارپنتر و خود اسپایدرمن موفق به شکست دادن خانواده کریون شدند ولی مادام وب کشته شد و قبل از مرگ قدرت های خودش را به جولیا کارپنتر منتقل کرد. جولیا سپس به آنیا لباس قدیمی خودش را داد و او را با نام Spider-Girl صدا کرد که البته خودش از این لقب استقبال زیادی نکرد!

لباس اسپایدر گرل

 

7- پیوستن به گروه های ابرقهرمانی

علیرغم آنکه آنیا در آن زمان قدرت فوق بشری نداشت ولی سعی کرد به کمک پدرش اطلاعاتی درباره سازمانی به نام "امپراطوری مخفی" به دست بیاورد و در این راه با قهرمانی به نام «ریکی بارنز» دوست شد و به گروهی از ابرقهرمانان به نام "متحدین جوان" (Young Allies) پیوستند.

http://www.spidey.ir/images/img/content/spider-man-allies-part2/young-allies.jpg

او و ریکی توسط گروهی به نام «حرامزاده های شرارت» (که اعضایش را فرزندان ابرشرورهای معروف تشکیل میدادند) دستگیر شدند و چیزی نمانده بود که جلوی دوربین های تلویزیونی اعدام شوند که با هوشمندی به موقع آنیا موفق به شکست آنان شدند. سپس آنیا دیگر به طور کامل هویت اسپایدر – گرل را پذیرفت و تصمیم گرفت به طور جداگانه عمل کند. تا اینکه پدرش کشته میشود و آنیا ابتدا فکر میکند «هالک قرمز» مرتکب قتل شده ولی متوجه میشود سازمانی به نام Raven پشت قضیه بوده و باهاشون جنگید. همچنین لازم به ذکر است که وقتی اعضای Young Allies و "آکادمی اونجرز" توسط خبیثی به نام «آرکید» دزدیده شدند، بین آنیا و یکی از اعضای آکادمی اونجرز به نام «هامبرتو لوپز» (ملقب به Reptil، که میتواند خودش را به دایناسور تبدیل کند!)، رابطه ای رومانتیک پدید آمد که زمینه ساز حضور وی در گروه "آکادمی اونجرز" گردید.

شخصیت reptil مارول

آنیا کورازون در سری "جنگ های پنهان: دنیای عنکبوتی" (اینجا ترجمه شده است) هم بود. در پایان این سری گروهی از قهرمانان عنکبوتی از دنیاها و زمان های گوناگون گردهم آمدند تا از طریق شبکه "تار و پود هستی" به دنیاها یا زمان هایی که در آنها مشکلی پیش آمده بروند و به مردم کمک کنند.

کمیک new warriors

این گروه نام خودش را "مبارزان عنکبوتی" (Web Warriors) گذاشت و آنیا کورازون هم یکی از اعضای آن بود (کمیکش رو اینجا بخوانید).

 

8- حضور در رویدادهای "جزیره عنکبوتی" و "دنیای عنکبوتی"

آنیا کورازون در دو رویداد "جزیره عنکبوتی" و "دنیای عنکبوتی" نقش مهمی داشت. در "جزیره عنکبوتی" ناگهان «هاب گابلین» او را نزد «کینگ پین» برد تا بهش کمک کند! چون کینگ پین به دلیل ویروس ساخت «شغال» به قدرت های عنکبوتی دست یافته بود و به همین دلیل از سوی "انجمن زنبوری" مورد هدف قرار گرفته بود و به کمک آنیا نیاز داشت.

اسپایدر کینگ پین

آنیا اولش قبول نمیکنه ولی مادام وب جدید (جولیا کارپنتر) بهش میگه باید با دشمنش همکاری کنه و او هم به کمک کینگ پین میره تا با زنبوری ها بجنگند ولی متوجه میشه منظور مادام وب چیز دیگری بوده و او در واقع باید با انجمن زنبوری متحد بشه تا با «ملکه عنکبوتی» مبارزه کنند! در پایان این رویداد، آنیا بار دیگر به قدرت های فوق بشری خودش دست یافت.

جزیره عنکبوت

آنیا در رویداد "دنیای عنکبوتی" نیز نقش بزرگی داشت و معلوم شد چون با انجمن عنکبوتی در ارتباط بوده اطلاعات خوبی درباره موجودات عنکبوتی و پیش گویی های مربوط به اونا داره.

داستان اسپایدر گرل فارسی

به همین دلیل تونست اطلاعات خوبی در اختیار دیگر مردان و زنان عنکبوتی که با وارثان میجنگیدند بذاره. در واقع او تونست با خواندن طومارهای مخفی وارثان به کلید غلبه بر وارثان دست پیدا کنه.

  

9- لباس های مختلف آنیا کورازون

لباس های مختلف آنیا کورازون

در مورد شماره 1 درباره لباس دست ساز و اُریجینال آنیا توضیح دادیم. اما وقتی زره exoskeleton او توسط خبیثی به نام Doomsday Man از بدنش جدا شد، قدرت هایش هم به نوعی از او جدا شد ولی سعی کرد همچنان به مبارزه با جنایت ادامه دهد تا اینکه در انتهای رویداد "جزیره عنکبوتی" بار دیگر قدرت هایش را به دست آورد و اینجا بود که لباس کلاسیک جولیا کارپنتر را زمانی که Arachne نامیده میشد، با اندکی تغییر بر تن نمود. او سپس نوعی شنل کلاه دار و جلیقه ای با نشان عنکبوتی به لباسش اضافه کرد. بعد از مدتی کوتاه، آنیا به به جدیدترین لباس خودش به رنگ سفید و سیاه رسید که در واقع ترکیبی از لباس ارجینال و کاستوم های Spider-Girl او بود.

 

10- حضور در دیگر گونه های سرگرمی

اولین و تنها حضور آنیا کورازون در دنیای انیمیشن مربوط میشود به سریال جدید اسپایدرمن که پخش آن از سال 2017 آغاز شد. در این سریال او در کنار پیتر پارکر، مایلز مورالز، گوئن استیسی (که دوست صمیمی اش محسوب میشود) و هری آزبورن از شخصیت های اصلی بوده. او در فصل اول معرفی شد و وی را به عنوان یک دانش آموز نخبه در دبیرستان هورایزون دیدیم تا اینکه در فصل دوم به عنوان دختر عنکبوتی به کار گرفته شد.

کارتون دختر عنکبوتی

نسخه ای از آنیا کورازون را در انیمیشن تحسین شده ی "اسپایدرمن: در میان دنیای عنکبوتی" دیدیم که یکی از عنکبوتی هایی بود که در "انجمن عنکبوتی" حضور داشت:

 آنیا کورازون (Anya Corazon)

آنیا کورازون در فیلم ناموفق "مادام وب" محصول سال 2024 نیز حضور داشت و نقشش را خانم «ایزابلا مونر» (ملقب به ایزابلا "مرسد") بازی کرد.

 ایزابلا مونر  مرسد - مادام وب - دختر عنکبوتی

او بسان نوجوانی به تصویر کشیده شد که پس از دیپورت شدن پدرش از آمریکا، تنها در نیویورک زندگی میکرد ولی مورد تعقیب شخصیت خبیثی به نام «ازیکیل سیمز» قرار گرفت که قدرت های عنکبوتی داشت (سیمز تصاویری از آینده دیده بود که آنیا را در کنار دو دختر عنکبوتی دیگر نشان میداد که دارند او را میکُشند!). تا اینکه مادام وب (با بازی «داکوتا جانسون») به کمک او و دو دختر دیگر آمد تا در مقابل ازیکیل ازشون محافظت کنه.

در پایان فیلم و پس از کشته شدن ازیکیل، تصویری از آینده آنیا را در کنار مادام وب و دیگر دختران در لباس ابرقهرمانی نشان میداد:

آنیا در چهار بازی رایانه ای نیز حضور داشته است.

  بازی دختر عنکبوتی

 

مهدی ترابی مهربانی

All rights reserved © Spidey.ir 2024

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

ارجاعات، اشارات، نکات مخفی و ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم "مادام وب" (MADAME WEB)

10 حقیقت مهمی که باید درباره «جولیا کارپنتر» (JULIA CARPENTER) ملقب به زن عنکبوتی/مادام وب بدانید

10 حقیقت مهمی که باید درباره «متی فرانکلین» (MATTIE FRANKLIN) ملقب به زن عنکبوتی 3 بدانید

رتبه بندی زنان و دختران عنکبوتی در کمیک بوک های مارول

شماره آخر از کمیک "دختران عنکبوتی" ترجمه شد + لینک دانلود

10 اسپویل بزرگ فیلم "مادام وب" (MADAME WEB)

ایستراگ (EASTER EGG) ها و نکات و اشارات پنهان انیمیشن "مرد عنکبوتی: در میان دنیای عنکبوتی" – بخش اول

10 حقیقت مهمی که باید درباره «مادام وب» بدانید

همه آنچه می‌خواهید درباره فیلم "مادام وب" بدانید (معرفی شخصیت ها، خبیث فیلم، داستان، ارتباط با مرد عنکبوتی و ....)

معرفی تمام مردان و زنان عنكبوتی – قسمت دوم

موشکافی: بررسی و تحلیل نخستین تریلر منتشر شده از فیلم "مادام وب"

لحظات ماندگار کمیک های مرد عنکبوتی: کین جان پیتر پارکر را نجات میدهد!‎

15 حقیقت مهمی که باید درباره "کریون شکارچی" بدانید

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته

كمیك های دنیای عنكبوتی به زبان فارسی ( كامل + لینك دانلود مستقیم)

شماره آخر از کمیک مبارزان عنکبوتی ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

pouya1386
#1 pouya1386 1400-01-17 11:28
چه جالب واقعا منتظر بودم این مقاله رو بزارید ممنون
نقل قول کردن
slade wilson
#2 slade wilson 1400-01-17 11:37
خیلی ممنون استاد مقاله عالی و درجه یکی بود واقعا قدرت های جالبی داره. بازم تشکر :-)
نقل قول کردن
Mr. Doctor
#3 Mr. Doctor 1400-01-17 11:41
خیلی عالی بود جناب ترابی
همیشه عاشق مقالات مربوط به اسپایدرمن،اسپای درورس و هر چیزی که به اونها مربوط بشه هستم
(نمیدونم فقط من اینطوری ام یا نه ولی یه نوع خاص از نشاط و سرزندگی رو توی این جور مقاله ها حس میکنم)
ممنون از شما
نقل قول کردن
AmirhoseinJafari2005
#4 AmirhoseinJafari2005 1400-01-17 12:15
مقاله خوبی بود خسته نباشید ;-)
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#5 AM SM BM SM 1400-01-17 12:59
سلام
ممنون بابت مقاله.
الان که فرقه عنکبوتی توی داستان های مرد عنکبوتی شگفت انگیز نقشی رو ایفا میکنند دیگه وقتش هم بود که ما با حقایق یکی از این گروه آشنا بشیم. خب ایشون هم مثل مادام وب (باور کنید میخواستم بنویسم وادام مب!!!!! :lol: :lol: ) و بر خلاف پیتر پارکر ریشه قدرت هاش با مسائل جادویی و مرموز گره خورده و باعث تنوع در داستان های عنکبوتی ها میشه. البته کلا به نظرم با این قدرت ها و ریشه جادویی که داره زیاد سمت پیتر نیاد و اسپایدی توی داستان هاش خیلی دخالت نکنه بهتره چون پیتر پارکر خیلی قهرمانی نیست که با کارهای جادویی جور در بیاد و داستان هاش بیشتر ریشه علمی داره.
مورد سه برام از بقیه جالب تر بود. چون بالاخره هر کس که اسم عنکبوتی رو یدک میکشه مشکلات و آزمون های سختی پیش روشه و واقعا براش قهرمان موندن سخت و دشوار میشه. و اینجا هم میبینیم که او میتونه به جای مشت با حرف زدن یک نفر رو متقاعد کنه که کارش اشتباهه. اون جمله ای که توی داستان جنگ داخلی گفت هم تفکر بر انگیز بود.
نقل قول:
اگر قهرمان بودن یعنی "جدا کردن دختری از مادرش، پس اصلا نمیخوام قهرمان باشم.
توی داستان جنگ داخلی تونی استارک انگار بیشتر یک آدم خبیث بود تا خیر خواه.
البته در کل به نظر من اگر یک نفر توی دنیا دختر عنکبوتی باشه اون می دی پارکره. دختر واقعی پیتر پارکر که راز موفقیتش اینه که مثل او شخصیتی ملموس و باور پذیر داره و دغدغه های مهمی مثل زندگی معمولیش و اینکه آیا میتونه جای پدرش رو بگیره داره و داستان های زیبایی داره. و البته دنیایی که توش سالها پیتر مری جین با هم زندگی خوبی داشتند باید هم داستان های درخشانی داشته باشه.

با تشکر
نقل قول کردن
Agent bishop
#6 Agent bishop 1400-01-17 13:45
ممنون از مقاله من زیاد این خانم رو نمی‌شناختم .
این شخصیت از موقع خلق کمیک اختصاصی داره ؟ اگه داره معرفی کنید .
استاد مورد آخر فکر کنم سال مورد پخش کارتون رو اشتباه نوشتید .
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#7 Ehsan Spider 1400-01-17 13:55
سلام

خیلی ممنون استاد

من یه آشنایی سطحی باهاش داشتم ولی به لطف این مقاله بیشتر باهاش آشنا شدم.
خیلی ممنون دستتون درد نکنه

به نظرم یه اسپایدرگرل بعد از می‌دی‌ پارکر واسه دنیای اصلی مارول لازم بود و انیا این نقش رو به خوبی ایفا کرد ولی فکر میکنم هیچ وقت جز ابرقهرمانان غالب نشد. یعنی همه نمیشناسنش و خیلی معروف نشد.

بازم ممنون بابت مقاله.
نقل قول کردن
a.v.s
#8 a.v.s 1400-01-17 17:06
خیلی خسته نباشید،
اولش یه نگاه تقریبا سطحی به این شخصیت داشتم ولی الان میدونم اونم به اندازه بیشتر قهرمانان دیگه داستان های خودشو داشته و سعی شده بهش مقداری عمق و شخصیت پردازی اضافه بشه.

مقدمه خط 4: "میشود" نوشته شده "نشود"
مورد 4 خط 3: "میگل" نوشته شده "کیگل"
مورد 4 خط 7: "سرنوشتش" نوشته شده "سرنوتش"

به نقل از Ehsan Spider:

مورد ۱ خط ۴ : « ساحری به نامه میگل...» اینجا فکر کنم بهتره «ساحری» تبدیل به « ساحره‌ای» بشه


نه همون ساحر درسته. ساحر، مذکرِ ساحره هست
نقل قول کردن
a.v.s
#9 a.v.s 1400-01-17 18:10
به نقل از AM SM BM SM:

توی داستان جنگ داخلی تونی استارک انگار بیشتر یک آدم خبیث بود تا خیر خواه.

شخصیت و کارهای تونی در جنگ داخلی واقعا جوری بود که زیاد توجیه پذیر نبودند. یعنی یه کارایی میکرد که شبیه دیکتاتور ها بود (مثل فرستادن چندتا ابرخبیث به دنبال مرد عنکبوتی)، ولی حداقل کمیک "جنگ داخلی: اعتراف" تونست از اون مقدار خبیثانه بودن کارهای مرد آهنی به شکل چشمگیری کم کنه.


ولی خدارو شکر که توی mcu تونی رو جوری به تصویر کشیدن که همیشه میخواسته از گذشته تاریک خودش بیاد بیرون و حس میکرده همیشه در این راه شکست میخوره، برای همین انگیزه تونی برای اینکه زیر نظر دولت باشه منطقی تر بود.

حس میکرد اوضاع رو تحت کنترل نداره (به خصوص توی عصر التران) و برای همین میخواست به ابرقهرمانان نظم بده تا رویداد هایی مثل انفجار لاگوس رخ نده. برای همین بود که خیلی روی واندا کلید میکرد.

یک چیزی که برام سوال بوده اینه که تونی توی مرد آهنی 2 درواقع میخواسته خودشو از دولت جدا کنه و به نوعی یک یاغی دربرابر دولت به تصویر کشیده شده چون نمیخواسته تجهیزاتش در اختیار دولت باشه (مثل داستان "شیطانی در بطری") ولی در جنگ داخلی اصرار داره بر اینکه ما باید تحت کنترل دولت و عهدنامه سکوویا باشیم.

ولی یه چیزی خیلی زیبا و نامحسوس به تصویر کشیده شده که باعث شده ما برامون کاملا ملموس بشه چرا اینکارو کرده و سوالی که از خودمون میپرسیم (همون اینکه چطور تونی تو آیرون من 2 اونطور بود اینجا اینطوریه) بی‌اهمیت به نظر بیاد چون ما یه جورایی جوابشو میدونیم:


"تونی در مرد آهنی 1 فهمید سلاح هاش دارن کلی آدمو میکشن. برای همین احساس گناه بهش دست داد. تونی در مرد آهنی 2 هنوز خوش گذران و عیاش بود و رفته رفته به سوی مسئولیت پذیری بیشتر رفت (هرچند در پرداخت این موضوع مقداری ضعیف عمل کرد ولی اون سکانس که تونی فیلم پدرشو میبینه، مقداری ضعف این قسمت رو میپوشونه و درواقع فیلم با اون سکانس معنا پیدا میکنه). تونی در اونجرز فداکاری میکنه و همه رو نجات میده. ولی فداکاری یک بهایی داره. برای همین تونی در مرد آهنی 3 کابوس هایی میدید و بسیار مضطرب میشد هروقت یاد نیویورک میفتاد و حالتی شبیه به PTSD داشت (میگم شبیه چون یه جورایی تو آخر فیلم خوب شد :lol: ) و از یه طرف بار دنیا روش سنگینی میکرد چون فهمیده بود تهدیدات خیلی گنده سراغ زمین ممکنه بیاد و در این شرایط میبایست از پپر پاتس محافظت کنه. تونی تقریبا یه جورایی تو مرد آهنی 3 دار و ندارش رو از دست داد و حتی پپر درواقع به ظاهر مرده بود (این حادثه تاثیر بدی رو تونی گذاشت) پس فقط خودش باقی موند و در حالت ضعف شدید بود. سپس پپر میاد و تونی رو از دست خبیث داستان نجات میده. تونی وقتی پپر رو زنده میبینه اونجاست که میفهمه زندگیش چقدر بدون اون بی معنیه. برای همین بیشتر لباس هاش هم منهدم کرد تا وقت بیشتری با عشقش بگذرونه.

ولی نقطه عطف مهم زندگی استارک (که زمینه ساز رستگاری آیرون من در اونجرز اندگیم هستش) کابوس مرگ انتقام جویانه. این سکانس به قدری مهمه که با نیک فیوری دربارش صحبت میکنه. همونطور که گفتیم، تونی همیشه نگران این بوده که نکنه موقعی پیش بیاد که دنیارو نجات بده، پس التران رو خلق میکنه. ولی درنهایت التران خبیثی در میاد که تصویری از طمع و غرور بیش از اندازه استارک هست، و سعی از انفجار تمام دنیا داره (درواقع التران به نوعی نقطه مقابل و در عین حال نسخه ای افراطی از استارکه)
تونی در همین حال، با چشمان خودش میبینه که مخلوق خودش برعلیه بشریت در اومده و دقیقا معکوس ایده و رویای استارک مبنی بر نجات انسان ها دراومده. ما سکانس های ریزی میبینیم که نشون میده استارک چقدر درمانده است: 1- تونی به کلهء آهنی نسخه اولیه التران نگاه میکنه درحالی که پشت سرش انتقام جویان حرف میزنند. 2- تونی وقتی از ماشین نارنجیش پیاده میشه، نگاه معناداری به نشان انتقام جویان روی دیوار میکنه و طبیعتا تو دلش از خودش میپرسه آیا واقعا میتونیم از پسش بر بیایم یا نه؟ آیا ایده انتقام جویان تا ابد میمونه؟

و همینطور یک سکانس واضع در اواسط فیلم میبینیم که تونی با استیو راجرز جر و بحثش میشه و معلومه که واقعا از درون شکسته شده و اون اعتماد به نفس استارکی خودش رو از دست داده. استیو در آخر بهش میگه همیشه آدمایی هستند که وقتی دنیارو نجات میدیم میمیرن و کاریش نمیشه کرد. ولی این تونی رو راضی نمیکنه چون احساس شرمش بیشتر از این حرفاست که حتی مجبور میشه احساسات واقعی خودشو به نیک فیوری بیان کنه چون نیک از اول راه میخواسته تونی رو برای مسیر تشکیل انتقام جویان همراهی کنه. در اون لحظه فیوری بهترین همدم برای استارک بود. این فیوری بود که تونی رو اول از همه توی این راه وارد و سعی کرد بهش بفهمونه میتونه با توانایی هاش به بشریت کمک کنه. پس طبیعی بود که تونی درماندگی خودشو با نیک درمیون بزاره. این مقداری تونی رو آروم میکنه، ولی نه به قدر کافی که جریانات جنگ داخلی رخ نده!

یک سال میگذره. تونی در شرایط روحی خوبی نیست. به گفته خودش عشقش ترکش کرده. و سکانس اولیه استارک جایی که اون زن رو کنار آسانسور میبینه نمکی بر زخم تونی است. استارک با چشمان خودش میبینه که اون خانم داره با عصبانیت تونی رو مورد نقد محکمی قرار میده و اون مقدار خفت نفسی که تونی داره قلقلک میاد. استارک به نوعی هرروز و هرهفته کابوسش این بوده که یکی ازش پشت برگردونه چون به قدر کافی مسئولیت و درایت به خرج نداده که تونسته باشه همه رو به قدر کافی نجات بده. و اون کابوس به حقیقت پیوست. پس تونی میزنه به سیم آخر. دیگه زندگی خودش براش مهم نیست. دیگه به خودش اهمیت نمیده. همین باعث میشه احساس گناه و عذاب وجدانش کورش کنه، و میاد به عهدنامه سکوویا میپونده.

این حتی وقتی که تونی به باکی حمله میکنه رو توجیه میکنه چون تونی الان کسیه که بیشتر از همه ازش بدش میاد و تبدیل به دشمن خونی خودش شده. استارک تبدیل به کسی شده که بدون اینکه خودش بدونه به خون خودش تشنه است. پس معلومه که باکی رو مقصر به وجود اومدن خودش میدونه، و در عین حال انتظار داشت کاپیتان اینو درک کنه ولی احساس گناه و عذاب وجدانی نیست که استیو رو درگیر کرده باشه و چشمانشو کور کرده باشه و در اون لحظه فقط میخواسته از دوستش دفاع کنه.

و بالاخره شکست انتقام جویان در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی رقم میخوره.



نتیجه میگیریم که تونی اونقدری از خودش زده شده که به نوعی کاراش توجیه‌پذیر میشه. اینکه چرا در اندگیم دوستانشو رها کرد تا با خانوادش وقت بگذرونه. اینکه چرا انقدر مرگ پیتر پارکر اونو تحت تاثیر گذاشت چون با دیدن هوش پیتر، یاد خودش میوفتاد، با دیدن شور و حال جوانی پیتر، یاد خودش و اون شور و حال تلف شده اش در طول mcu میوفتاد و به هیچ وجه نمیخواست اتفاق بدی برای پیتر رخ بده (برای همین بود که تونی به پیتر گفت که میخوام از من بهتر باشی و لباس پیتر رو ازش گرفت تا بهش درسی داده باشه)

در آخر سر تونی خانواده دار میشه و پیتر برمیگرده، و میفهمه خانوادش در امن و امانن که به همین دلیل بود که تونی به آرامش خاصی رسید. وقتی هم که پدرشو دید و باهاش خداحافظی کرد یکی از مهم ترین حسرت هاش رو از بین برد.
و اینکه چرا تونی از پدرش تشکر میکنه خیلی معناداره چون تونی بالاخره خلاص میشه. به تونی زمان ناخواسته ای داده میشه تا زندگیشو بسازه. استارک نیاز داشت خودشو از زمین و زمان رها کنه و در عین حال هم میفهمه تمام احساسات منفی که داشت هیچ و پوچ بودند چون پیتر -کسی که تونی آینده شو در اون میدید تا گذشته خودشو جبران کنه به وسیله نگه داری از پیتر- پودر شده بود. تونی دیگه خودشو در هیچ جای جهان ندید. پس چیکار کرد؟ مسیری رو شروع کرد که به رهایی درونی خودش منجر شد و خانواده تشکیل داد. مسیری که اون رو بالاخره بدون حسرت میکنه.

پس چیکار میکنه؟ ضربه نهایی رو وارد میکنه، و مرد آهنی آماده از خود گشتگی تمام و کماله. این چیزی بود که بهش نیاز داشت و یکی از مهم ترین دلایل اینکه دکتر استرنج اون آینده رو در میان 14,000,065 آینده احتمالی مختلف انتخاب کرد (در کنار این دلیل که ثانوس با چشمان خودش شکستشو ببینه) این بود که تونی استارک کسی که بیشتر از همه فداکاری کرده تا کاری که مهم تره رو انجام بده، با خیالی آسوده دنیارو ترک کنه. حداقل وقتی تونی جان داد، دیگه توخالی نبود، و مزد پرحاصل خودشو گرفت.
نقل قول کردن
SPIDERBAT
#10 SPIDERBAT 1400-01-17 18:59
سلام
بسیار مقاله ی خوب و مفیدی بود ممنون از استاد ترابی به دلیل نوشتن این مقاله ی زیبا که ما رو با اسپایدرگرل و اریجن زیبایش بیشتر آشنا کرد من اون رو در کمیک هایی دیده بودم و با توجه حضور پررنگش مطمئن بودم که همچین سر گذشت زیبایی رو داره.
استاد جسارتا در مورد شماره ی 7 خط پنجم موفق به شکست آنان اشتباهاً موفق بهش شکست آنان تایپ شده ببخشید اگه جسارت کردم.

بازم ممنون از زحماتتون خسته نباشید.
نقل قول کردن
AS-Spider
#11 AS-Spider 1400-01-17 19:34
سلام استاد ترابی مقالتون خیلی خوب بود.
توی حضور در گونه های دیگر سرگرمی فک کنم پخش سریال جدید مردعنکبوتی از سال ۲۰۱۷ شروع شده.
باز هم ممنون.
نقل قول کردن
P.B.P
#12 P.B.P 1400-01-17 21:15
سلام استاد ترابی ممنون بابت مقاله
خوب یکدیگر از عنکبوتیان،من زیاد درباره اش نمی دونستم و حالا کامل فهمیدم.
شخصیت دوست داشتنی به نظر می رسد و مهربانم هست، راستی او فقط یک رابطه عاشقانه با کسی داشته یا بیشتر؟،ترکیب او با جولیا کارپنتر هم باحال است.
امیدوارم در انیمیشن سفر به دنیای عنکبوتی ۲ ببینمش.
ممنون.
نقل قول کردن
Ghost Rider
#13 Ghost Rider 1400-01-17 21:43
شرط میبندم مقاله بعدی راجع سریال لوکیه
نقل قول کردن
a.v.s
#14 a.v.s 1400-01-17 23:31
آنیا کورازون همکاری خوبی در داستان "قیامت عنکبوتی" داشت (مخصوصا با می دی پارکر و آنا می پارکر) و پیشنهاد میکنیم بخونیدش. درکل قیامت عنکبوتی جوریه که ارزش خوندن داره. نمیشه گفت ادامه ای بر داستان دنیای عنکبوتیه درعین حال که وارثان بازم توی این کمیک، دشمن دنیای عنکبوتی هستند، و نمیشه گفت در حد دنیای عنکبوتیه. ولی بازم سرگرم کننده است و درواقع اون پیش زمینه های ساخته شده باقی مونده از دنیای عنکبوتی رو کامل میکنه (شاید فقط یکیشو :lol: ولی همکاری دوباره بین افراد عنکبوتی بهشون مقداری تجربه و درس اضافه میکنه).
نقل قول کردن
kavtalib
#15 kavtalib 1400-01-18 09:13
مقاله عالی بود،من خیلی از این شخصیت خوشم میاد نمیدونم چرا داخل انیمیشن 2018 نبود ای کاش تو بعدی بیاد،و سپاس از اقای ترابی که مثل همیشه اطلاعات ما رو بالاتر می برند.
به نقل از Ghost Rider:
شرط میبندم مقاله بعدی راجع سریال لوکیه

نه فک کنم درباره شکست ناپذیره،حقایق مهمی که باید درباره شخصیت "شکست ناپذیر" بدانید.
نقل قول کردن
alireza123456789
#16 alireza123456789 1400-01-18 12:29
خسته نباشید بازهم یه مقاله ی عالی
این خیلی خوبه که اینجور شخصیت هارو بیشتر بشناسیم ;-)
نقل قول کردن
Ghost Rider
#17 Ghost Rider 1400-01-18 17:09
به نقل از kavtalib:
مقاله عالی بود،من خیلی از این شخصیت خوشم میاد نمیدونم چرا داخل انیمیشن 2018 نبود ای کاش تو بعدی بیاد،و سپاس از اقای ترابی که مثل همیشه اطلاعات ما رو بالاتر می برند.
به نقل از Ghost Rider:
شرط میبندم مقاله بعدی راجع سریال لوکیه

نه فک کنم درباره شکست ناپذیره،حقایق مهمی که باید درباره شخصیت "شکست ناپذیر" بدانید.

واقعا باید برای این پیشبینی دست زد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

مردعنکبوتی سیمبیوتی

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

تاپ 20 - سایت spidey.ir

27

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

نکات جالب مرد عنکبوتی

14

18

15

16

اسپایدرمن در تلویزیون

21

31

36

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

28

25

40

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

23

22

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

34

35

48

46

45

37