وب سایت اسپایدی بار دیگر رویدادی هیجان انگیز و برتر از مارول را با ترجمه فارسی تقدیم به شما میکند.
دنیایی بدون انتقام جویان! خوش آمدید به دنیایی که در آن تونی استارک هرگز زره مرد آهنی را نساخت! جایی که ثور یک خدانشناسِ دائم الخمر است که از چکش ها تنفر دارد! دنیایی که واکاندا چیزی نیست جز یک افسانه! دنیایی که کاپیتان آمریکا را هرگز در میان یخ ها پیدا نکردند چون انتقام جویی نبود که پیدایش کند! در عوض این دنیا همیشه توسط قهرمانانی دیگر تحت عنوان "اسکادران برتر آمریکا" محافظت شده! و اینک این گروه با حمله ای مواجه میشود از سوی برخی از بزرگترین دشمنانش مثل دکتر جاگرنات، جمجمه سیاه، سیلور ویچ، ثانوس و حلقه های بی نهایت او! ولی چرا «بلید» ملقب به «دی واکر» تنها مرد زنده ای است که به یاد می آورد این دنیا یه جورایی از نو متولد گردیده است و از خود میپرسد "چه بر سر نیرومند ترین قهرمانان زمین آمد؟"
Heroes Reborn #1
مترجم: محمد رجب زاده
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: سینا محدثی
طراح لوگو و کاور: امیر حسین رجبی
Heroes Reborn #2
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: سینا محدثی
طراح لوگو و کاور: امیر حسین رجبی
Heroes Reborn: Peter Parker, The Amazing Shutterbug
مترجم: امیر مهدی کورشلی
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: کامیار فرد افشاری
طراح لوگو و کاور: امیر حسین رجبی
Heroes Reborn #3
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: مبین امیری
طراح کاور: امیر حسین رجبی
Heroes Reborn #4
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: مبین امیری
طراح کاور: امیر حسین رجبی
Heroes Reborn #5
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: مبین امیری
طراح کاور: امیر حسین رجبی
Heroes Reborn: Double Action
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: علی آذرباد
طراح کاور: امیرحسین رجبی
Night-Gwen
مترجم: امیر مهدی کورشلی
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: امیر حسین خلیلی
Heroes Reborn #6
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین و گرافیست: مبین امیری، سینا محدثی
طراح کاور: سینا محدثی
Heroes Reborn #7
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین، گرافیست و طراح کاور: سحاب نصراللهی
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
حروف چین، گرافیست و طراح کاور: سحاب نصراللهی
نظر شما درباره این داستان چیست؟
برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
10 حقیقت مهمی که باید درباره "اسکادران برتر" (SQUADRON SUPREME) بدانید
15 شخصیت برتر دنیای کمیک که اولش فقط یک شوخی بودند!
10 گروه ابرقهرمانی برتر دنیای کمیک
معرفی مردان و زنان عنکبوتی در جهان های موازی مارول
10 چیز مهمی که باید درباره کمیک بوک های"مدافعین" (DEFENDERS) بدانید
15 حضور مخفیانه شخصیت های مارول و دی سی در کمیک های یکدیگر!
20 کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند
10 شخصیت مارول که احتمالا خبر نداشتید در MCU حضور دارند!
15 کمیک بوکی که از بازار جمع شدند
معرفی 20 عضو "اترنالز" (ETERNALS)
معرفی 40 عضو برتر گروه انتقام جویان در دنیای کمیک – قسمت اول
رتبه بندی قوی ترین قهرمانان کیهانی مارول
15 پیام مخفی که در کمیک بوک پنهان شده بودند!
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
بیصبرانه منتظر قسمت های بعدی هستم
به نظرتون دنیایی جدید داره توی کمیک های مارول خلق میشه که بلید یه جوری رفته توش؟
به نظرتون چرا بلید واسه روایت این داستان و تقریبا نقش اصلی یا همچین چیزی انتخاب شد؟
حیف اثری از اسپایدی نبود.
شاید توی ادامه ببینیمش.
توی کامنت بعدی از اون نظراتی که خودتون میدونید رو میدم.
شروع داستان که واقعا عالی با ضربه اهنگی اهسته و پیوسته و همین طور توضیحی شروع می کنه.
داستان هنوز حالت مقدمه ای داره و الان فقط مثل یک ایده هست و در اینده می بینم چی می شه .
طراحی ها که عالی نه چیزی کم داره و نه زیاد مثلا چهره شخصیت ها و مردم و احساساتشون خیلی خوب طراحی شده.
شخصیت پردازی رو فعلا نمی شه از الان گفت چطور هست ولی بلید خود بلید بود رنگ یه شکارچی خون اشام.
ترجمه و ادیت هیچ عیبی نمی شه ازش گرفت چون یه علاقه خاصیتی هست پشت این کار که سعی می کنند بهترین حالت باشه.
سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .
قبل از شروع یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.
نگاهی به کمیک شماره 1 از سری جدید تولد مجدد قهرمانان
( heroes reborn #1 )
!!!هشدار اسپویل!!!
.
.
.
.
.
این کمیک شماره 1 از یک سری هستش و مهم ترین کاری که باید بکنه اینه که زمینه سازی بکنه و سوالاتی توی ذهنمون ایجاد کنه! خب به نظرم موفق بود زمینه داستان رو چید و با انبوهی از سوالات به سمت ما هجوم آورد
داستان :
خب شروع داستان حالت خیلی مرموز و اسرار آمیزی داره! بلیدی به تصویر کشیده میشه خیلی سرگردان‌تر از اونیه که میشناسیمش. یه ذره مونده بود شاخ دربیارم. که زودی پشیمون شدم گفتم فعلا شاخ در نیار ادامه رو ببین.
در ادامه یکم آروم شدم. دیدم این شباهت هایی هم به دنیایی که میشناسم داره. حداقل این دوکی دووم خودشه که فکر میکنه یکی به اسم کولسن (جون من کولسن به این آرومی وفاداری مگه میشه اینجا یه رئیس جمهور باشه!!!!) حقشو خورده! ولی بعدا اون ذره آروم شدنم دوبرابر کم میشه! مگه میشه این دووم اینجا باشه همون جاگرنات!!!
در ادامه یکی یکی اعضای اسکادران برتر آمریکا برامون مشخص و معرفی میشن و دونه دونه باهاشون آشنا میشیم!
بینابینش ونوم رو میبینیم که اینجا بلک اسکال شده؟ و یه عالمه نوچه دوربرش جمع کرده! اون لوگو اسکلت مانند وسط سینه‌ش منو یاد پانیشر میندازه! خب هنوز نمیدونیم این نسخه از ونوم هم سیمبیوته یا هیولایی چیزیه؟ و اگه سیمبیوته میزبانش کیه؟ احتمالا براک باشه! خدا نکنه پیت باشه!!!
در ادامه مجسمه کپ رو میبینیم که یکم دلمون تنگ میشه واسه اون دنیایی که می‌شناختیم! بعدش واندا رو میبینیم که با یه اسم خفن اینجا حضور داره. و جالبه که یه تندرو هم محسوب میشه.
و ثانوس که به جای سنگ های بینهایت ، حلقه‌های بینهایت داره! اینجا مطمئن شدم این دنیا اون دنیایی که میشناختم نیست.
در ادامه ثور رو میبینیم و حالمون بد میشه! خدا! مگه میشه! مگه داریم!
در ادامه بعد از یه تیم آپ مختصر بین بلید و این بتمنه! شاهد کولسن هستیم که خیلی شبیه این کولسنی هستش که میشناسیمش! و جالبه انگار جوری حرف میزنه که این دنیا رو خودش خلق کرده!!!
در ادامه بلید کپو پیدا میکنه و ثور هم پتک معروفش رو! پس اگه این ثور پدرش مرده باشه و ربطی به آزگارد نداشته باشه پس این پتک و نیروی رعدش از کجا اومد!!!!
پایان داستان بسیار هایپ کنندس. حتی وسط داستانم هایپ کنندس!!! والا این کمیک حالت مرموزی داشت و از اول برپایه رمز و معما طرح و نوشته شده که یکم ذهنمون رو قلقلک بده!
فضای داستان روشن بود، ریتم تو اوج آسمونا سر میکرد. ریتم داستان با وجود بالا بودنش یه آرومی خاصی داشت بعضی وقتا که آدمو واقعا جذب دیالوگ های بلید میکرد.
حرف از دیالوگ ها شد، خب دیالوگ ها یه جایی منو یاد کمیک های کلاسیک مینداخت! جوری که دکی دووم اونجا به شکستن مشتش اشاره کرد که یاد اون کمیک ها افتادم که هر اتفاقی می افتاد بعدش خود قهرمان روایتش میکرد.(مثلا یه بار دوکی اوکی تار مردعنکبوتی رو پاره کرد بعد اونم گفت: اون تارمو پاره کرد!! تا حالا کسی همچین کاری نکرده بود)
تعاملات که چیز چندان خاصی نداشت به جز این نایت هاوک و بلید که به نظر نوید این رو میده که یه بلید دومی هم توی کار است!!!! که همون بلید این دنیاس! البته همش حدسیات منه بالا خونه خرابه که باید دید چی میشه.
قضیه بویی از فان نبرده بود ولی سرشار از اکشن بود. اکشنی که اضافه نبود جون خودم.
--------------------------
طراحی :
به نظرم طراحی ها خیلی خوب و سازگار با تم این رویداد بود.
صحنه های اکشن زنده بود منکه خوشم اومد.
چهره ها مشکلی نداشت
رنگ پردازی زنده و پر زرق و برق بود
بک‌گراند ها هم من خوشم اومد
-------------------------
شخصیت پردازی :
راستش شخصیت پردازی رو خالی بزاریم چون هیچکدام رو چندان نمیشناختم و فقط یکم با بلید آشنایی داشتم و دوکی دووم هم که شاید یکم شخصیتش عوض بشه ولی اون غرور همچنان توی چشماش موج میزد.
کولسن رو نگو چه بلایی بود!
--------------------------
ترجمه و ادیت :
آقای رجب زاده که فکر کنم اولین کارش گوست رایدر بود. اینجا کارش درست بود دیالوگ ها خوب از آب در اومده بودن قشنگ برگشته بودن البته نسخه انگلیسی رو ندیدم ولی استاد که ناظر باشن یعنی فرای کامل.
ادیتور که اقای محدثی حسابی جا افتادن. کارت درسته رفیق دستت درد نکنه.
از استاد ترابی و رجب قرقی هم یه تشکر ویژه داشته باشم.
---------------------------
جمع بندی کمیک : کمیکی سرشار از هایپ بیا این ور بازار هایپ شو برو.
_____________
باز هم ممنون از زحمات شما اساتید محترم
مخلص شما : Ehsan Spider
دمت گرم اسپایدی
تعامل این نایت هاوک و بلید که به نظر نوید این رو میده که یه بلید دومی هم توی کار است!!!! که همون بلید این دنیاس! البته همش حدسیات منه بالا خونه خرابه که باید دید چی میشه! نظر شما چیه؟
ما رو به ذات شخصیت های مارول و اینکه چی میشه که اینقدر برامون دلنشین هستن میندازه
عاشقش شدم
خیلی ایده عالی داره
واقعا کی بوده که این دنیا رو باعث شده؟ مفیستو؟ (چون تو مقاله حقیقت های اسکادران برتر گفته شد که انگار این نسخه از اسکادران برتر آمریکا شخصیت ها رو مفیستو درست کرده!
به قول اون دوستمون تو نظر شماره 5 ، این داستان باعث میشه به فکر بیفتیم که تفاوت مارول و دی سی چیه
و البته یه عالمه راز و معما داره و اینکه چقدر بیرون اومدن کپ از یخ ها مهم بوده که وقتی اتفاق نیفتاده مثل دومینو روی خیلی چیزا تاثیر گذاشته
ولی قطعا پیتر پارکر این دنیا هم هست که دوست دارم ببینمش و فکر کنم یه کمیک وان شات داره
طراحی و داستان عالی
ترجمه و ادیت هم عالی تر
مرسی از اسپایدی که هستی
ادیت و ترجمه که مطمئنا حرفی به کارش نیست، امیدوارم خود کمیکه هم خوب باشه و مثل اون هیروز ریبورن اورجینال ما رو ناامید نکنه
ممنون از سایت محشر اسپایدی
فیلم اختصاصی با حضور ماهرشالا علی و حضور احتمالی بلید تو فیلم midnight sons انگار باعث شده مارول خیلی واسه این شخصیت باحال برنامه داشته باشه
مدتها بود که کمیکی اینقدر روی من تاثیر نگذاشته بود
ممنون از سایت spidey
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک. یعنی به یک شب نکشیده پادشاه سیاه پوش تموم شد یک رویداد دیگه رو شروع کردید؟ واقعا عالیه. و اما درباره شماره یک رویداد تولد جدید قهرمانان.
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ایده ای که این کمیک دنبال میکنه در همون شماره اول خودش رو تثبیت میکنه. توی کمیک های "بی قدرت ها" دنیایی رو که قهرمانان وجود داشتند اما قدرت های اون ها نبود رو شاهد بودیم اما اینجا قدرت ها بسیاره اما کسی هست که نمیخواد انتقام جویان به هم برسند. شماره یک این کمیک باید کاری کنه تا ما با حال و هوای این دنیا آشنا بشیم و به خوبی هم در این کار موفقه. قهرمانانی که یا اصلا به قهرمان تبدیل نشدند یا یادشون نمیاد چه قدرت هایی دارند رو به نمایش میذاره یا دربارشون توضیح میده. فقط یک نفر هست که یادمه چه اتفاقاتی افتاده و حالا میخواد انتقام جویان رو دور هم جمع کنه. بلید کسی که به خاطر قدرت های نیمه خون آشامیش توی پیدا کردن مردم کارهای زیادی بلده. این شماره به خوبی نشون میده که چی به سر قهرمانان و خبیث های این دنیا اومده و کجا هستند و چی کار میکنند. دکتر دووم که دنبال انتقامه و ثانوس هم که توی این دنیای دنبال حلقه های بی نهایته و انگار با مرگ هم ترکیب شده! اما مگه دنیایی با این همه خبیث بدون قهرمان هم میشه؟ گروه اسکادران برتر کسایی هستند که توی این دنیا جلوی خبیث ها رو میگیرند. برای اینکه به خوبی اون ها معرفی بشن توی این شماره هر کدوم با خبیثی دست و پنجه نرم میکنند. روحیات اون ها هم به خوبی نشون داده میشه مثلا معلومه که نایت هاوک قراره اون طرف دارک گروه باشه و اون بلر هم که قدرت هاش شبیه فلشه قراره همون کارکرد فلش رو هم داشته باشه! این گروه کارش رو عالی انجام میده و با خبیث ها به خبیث میجنگه اما یک مشکلی وجود داره. این قهرمانان گروه اسکادران برتر آمریکا هستند. یعنی اون ها زیر نظر دولت آمریکا کار میکنند و قطعا قراره مشکلاتی داشته باشند. تهدیدات زیادی هم توی دنیا هست و معلومه توی این بزن و بکوب اگر موجود قدرتمندی بیاد و سو استفاده کنه قرار نیست اسکادران برتر خیلی قابل اعتماد باشند. در آخر ای کمیک هم اتفاقی میفته که خیلی قراره در روند داستان تاثیر بذاره. بزرگترین قهرمان جهان قراره به کمک بلید خلاص بشه و ثور هم قدرت های خودش رو کشف میکنه. احتمالا قراره این چند نفر انتقامجویان رو تشکیل بدن و دربرابر قدرت های بزرگتر مقاومت کنند.
طراحی های این کمیک زیبا بودند و مشکلی نداشتند. البته صحنه های اکشنی نبود که خیلی من رو به وجد بیاره اما در کل این کمیک طراحی های بدون مشکلی داشت.
ترجمه و ادیت هم مثل همیشه سریع و عالی واقعا ممنون.
با تشکر
دمتون گرم واقعا
بعد از تموم کردن رویداد بزرگ و خفنی به اسم کینگ این بلک،دوباره یه ایونت دیگه رو استارت کردین
ممنونم
امیدوارم مثل رویداد هم نام خودش خرابکاری نکنه
امیدوارم پر انرژی به پیش برید
اول از همه کمیک واقعا زیباست . نظرات دوستان بسیار کامل و صریح و خوبه . نکته ای که اشاره نشد اینه که شخصیت های دیسی رو خیلی خوب تو مارول در آوردن . هایپریون که قشنگ سوپرمن هست و خب بیشتر سوپرمن دارک نایت ریترنز و خب عدالت رو یکم خشن تر پیش میبره . نایت هاک چیز خاصی در موردش شخصیت پردازیش و ... به ما نشون داده نشد ولی خب واضح بود که بتمنه همه چیزو میدونه و همیشه آمادس و کاراگاهی کوچیکی هم ازش دیدیم . بقیه شخصیت های اسکادران زیاد بهشون پرداخته نشد ولی خوب بود . کاستوم ها به جز ویزر و همتای واندروومن که البته خوب بودن ولی خب ...
در ادامه با اسپویل
تانوس خبری ازش نیست ! آیا اسکادران کشتتش و بشکن زده نشد و الان برگشته !! اسکادران که تا الان بسیار قوی و رویین تن ظاهر شدند .
[quote name="Ehsan Spider"]چقدر عجیب؟
حیف اثری از اسپایدی نبود.
شاید توی ادامه ببینیمش. [quote/]
به قول Bucky Ws یک وان شات آخر کمیک بود که پیتر رو میشد در حال عکس گرفتن بالا ی یک مجسمه بود !! قدرت زیاد بدون همراه مسئولیت ایده عجیبیه !?
نیک فیوری بدون چشم بند چی کار داره تو کمیک ! فیل کولسن از مقام شاگردی به ریاست میرسد ! هالک قوی تر از سوپرمن ! هایپریون هالک را به آسمان بلند میکند تیتر خبری البته نیازیم نبود گفته بشه چون استاد خودشون در مقاله قوی ترین ها اعلام کرده بودن
ولوورین بعد از آلفا فلایت به ایکس من نپیوسته ؟! سوال درست اینه که ( !? Where are X men )
با تشکر دوباره من که کیف کردم لیگ رو تو مارول دیدم ( مگه اسکادران نبود
ببینید که مثلا با تشکیل نشدن اونجرز امثال کوئیک سیلور و اسکارلت ویچ هم که به تشخیص و دعوت کاپیتان آمریکا عضو این تیم و متعاقب آن اصلاح شدند هم خبیث باقی موندند
و البته من دوست دارم بدونم گروهی مثل چهار شگفت انگیز تو این دنیا کجا هستند چون اریجین این تیم مستقل از اونجرزه و اصلا قبل اونجرز و اعضای اون خلق شد
مرد عنکبوتی هم همینطور که البته یک وان شات اختصاصی قراره به پیتر پارکر اختصاص پیدا کنه
در هر حال هوشمندی نویسنده در بکارگیری اسکادران برتر و تشابه اعضایش با جاستیس لیگ ،سبب گردیده تا کنتراست و تناقض جالبی پیش بیاد و به ما تلنگری بزنه و یادآوری کنه که چی باعث این میشه که ابرقهرمانان مارول منحصر به فرد بشن
بله درسته. چون این ترس همیشه وجود داره که نکنه ابرقهرمانان مارول و دیسی و کلا صنعت کمیک و ابرقهرمانان کلیشه ای بشه.
این ترس همیشه در بین کمیک فن ها وجود داره که مردم فکر کنن که: "خب، ابرقهرمانان حضور دارند. داستان ها و رویداد ها وجود دارند، خب که چی؟ چی از دردم کم یا زیاد میکنه؟ وقتی کلی مشغله و کار دارم چرا باید به یه مشت قهرمان که داستاناشون تخیلیه دل ببندم؟"
ولی مارول با هوشمندی اومده سراغ یه داستان که قهرمانان نمادین مارول رو حذف کنه تا ما قدرشونو بدونیم و بفهمیم که اگر ما الانه این دنیای کمیک رو میبینیم، بخاطر همون داستان های بزرگیه که اون قهرمانا درش نقش داشتند.
ایدهٔ جذاب و جاه‌طلبانه‌ای داره که نشون میده انتقامجویان چه تأثیرِ هنگفتی روی تایم‌لاین مارول داشته.
نویسندهٔ کاربلدی هم مثل آرون داره که جدا از دنیاسازی‌ای که میکنه و ایده‌های جالبی که برای این دنیای جدید رو میکنه، خوب میدونه چطور خواننده رو وارد این دنیا بکنه و او رو باهاش آشنا کنه؛ اینجا به‌وسیلهٔ «بلید» که مثل خواننده، هیچ ایده‌ای نداره چه بلایی سرِ دنیا اومده و قدم‌به‌قدم با او پیش میآد تا اوضاع رو درست کنه.
از طراحی‌ها هم من خوشم اومد. اد مک‌گاینس استایلِ جالبی داره که هم مدرن به‌نظر میرسه، هم حال‌و‌هوای کلاسیک و vintageـی داره که به‌نظرم کاملاً با لحن داستان هم‌خوانی داره.
در کلّ این ایونت و دنیای جدیدش خیلی پتانسیل داستان‌سرایی و سرک‌کشیدن به بالا و پایینِ continuity مارول داره که امیدوارم درست استفاده بشه ازش.
من به‌شخصه منتظرم تعامل ثور و هایپریون رو ببینم. اگه هایپریونِ داستان همون هایپریونی باشه که توی ران اونجرزِ جاناتان هیکمن دیدیم و با ثور رفاقت نزدیکی داشت (یا خاطرات همون رو داشته باشه)، رو در رو شدن‌شون باید جالب باشه.
امیدوارم نویسنده خوب داستان رو ادامه بده و به سرانجام برسونه...
در آخر هم تشکر میکنم از دوستان بابت کارِ درجه‌یک‌شون. خسته نباشید!
خب قبل از هر چیزی خواستم تشکر کنم از اساتید و استاد
مقدمه
تو یکی از مقاله های خودتون نوشته بودید مارول یکبار یک داستان منتشر کرد که در دهه ۹۰ بود چون اون موقع مارول ورشکسته بود اما هوادار از تغییر در قهرمانان خوشحال نبودن پس مارول داستان را جمع و جور کرد.
داستان: خب دنیا تغییر کرده کسی چیز یادش نیست به جز بلید تونی مرد آهنی نشده کارول کاپیتان نشده و چون انتقام جویانی نبوده که کاپیتان را پیدا کنه واندا و بردارش هم خبیث باقی موند در حالی که اسکادران برتر آمریکا از زمین محافظت میکنند که هجویه است بر جاستین لیگ و چیزی پشته همه این هاست که اون شخص کسی نیست به جز مفیستو مفیستو بهرحال به نظرم این داستان یکی از داستان های خوبی است که جیسون آرون نوشته
تشکر و ممنون بابت ترجمه
سلام
من هنوز کمیک رو نخوندم ولی کاور های شماره های بعدی رو دیدم که توی یکیشون پیتر پارکر هست که مثل مرد عنکبوتی روی لوگو دیلی بیوگل وایساده و دوربین توی دستشه
احتمالا توی این دنیا به مرد عنکبوتی تبدیل نشده
نقد و بررسی شمارهٔ ۱ از رویداد "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:
"تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn) نام رویداد جدیدی از انتشارات مارول در سال ۲۰۲۱ ـه که ایدهٔ جالبی داره و دنیای جدیدی از مارول رو نمایش میده. در این دنیا هیچ‌وقت گروه انتقامجویان تشکیل نشده و سرگذشت ابرقهرمانان به طوری تغییر پیدا کرده که در نهایت هیچ‌وقت به قهرمانانی که میشناسیم تبدیل نشدند. در عوض این دنیا قهرمانانی داره که در قالب گروهی به نام "اسکادران برتر آمریکا" (Squadron Supreme of America) گرد هم اومدن و از دنیا در برابر تهدیدات محافظت میکنن. معلوم نیست که چه بر سر این دنیا اومده و تنها کسی هم که متوجه تفاوت بین این دنیا و دنیای سابق شده، بلید (Blade) ـه که اون هم سردرگم ـه و نمیدونه که چه بلایی سر انتقام جویان، نیرومند ترین قهرمانان زمین اومده... این رویداد توسط نویسندهٔ تحسین شدهٔ دنیای کمیک یعنی "جیسون آرون" نوشته شده که قبلاً هم داستان های شاهکار دیگهای رو خلق کرده بود و حالا باید ببینیم که این رویداد هم میتونه توقعات طرفداران رو راضی کنه یا خیر. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد شمارهٔ نخست از این رویداد همراه باشید...
داستان (پروتاگونیست و آنتاگونیست):
راستش من که خیلی از این شماره لذت بردم. به نظرم وظیفه ای که داشت رو خیلی خوب انجام داد و داستان اون کاملاً مخاطب رو در بطن داستان و جریانات اتفاق افتاده قرار میده و حال و هوای مرموز این رویداد هم به خوبی در اون نمایش داده شده. فکر کنم یکی دیگه از دوستان هم به این اشاره کرد که ایدهٔ "قهرمانانی که از تاریخ پاک شدند و سرگذشت اونها به گونه‌ای تغییر پیدا کرد که هیچ وقت به قهرمان مورد نظر تبدیل نشدند" خیلی ما رو یاد ایدهٔ مشابه‌ای در مینی سریز تحسین شدهٔ بی قدرت ها که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد میندازه، و حالا هم به نظر میرسه این ایده با یک سری تغییرات و البته گستردگی بیشتر سبب خلق این رویداد شده و باید ببینیم که آیا میتونه اون تجربهٔ شیرین بی قدرت ها رو برامون تکرار کنه یا نه. یکی از تغییرات خیلی مهم و بزرگی که در ایدهٔ اولیهٔ پشت داستان این رویداد ایجاد شده، "حضور قهرمانان جایگزین" ـه؛ یعنی اگه ما توی بی قدرت ها دنیایی رو دیدیم که در اون اصلاً قدرت های فوق بشری وجود نداشت و برای همین هم هیچ قهرمانی در این دنیا به وجود نیومده بود، حالا در این رویداد فقط شاهد این هستیم که گروه انتقامجویان هرگز تشکیل نشده و به جای اونها گروه دیگه از ابرقهرمانان یعنی همون اسکادران برتر محافظان این دنیا هستن و بنابراین میشه نتیجه گرفت که ایدهٔ این رویداد تفاوت های شایانی با بی قدرت ها داره. من در کل خیلی اسکادران برتر این شماره رو دوست داشتم. به نظرم اگه بیشر از این بهشون بها داده بشه، میتونن خیلی توی دنیای مارول بدرخشن و من که کاملاً حس قهرمانانه‌ای از اونها میگیرم (برام هم مهم نیست که هجویه ای بر لیگ عدالت دیسی باشه یا نباشه) فقط ای کاش یکم بیشتر با شخصیت پردازی افراد این گروه آشنا میشدیم (البته این وسط به نظرم نایت هاک استثنا ست) چیزی که در داستان این شماره برام جالب بود، تلاش نویسنده برای خلق شخصیت های خبیث ترکیبی برای این دنیای جدید بود. یعنی برای مثال ما شاهد دکتر دوومی بودیم که قدرت های سنگ مرموز سیتوراک رو در اختیار داشت و به نسخه‌ای از جاگرنات تبدیل شده بود و در اینجا شاهد ترکیب دکتر دووم دیکتاتور و جاگرنات غول‌آسای دنیای اصلی مارول با همدیگه بودیم. از نمونه های دیگهٔ این خبیث های ترکیبی هم میتونم به جمجمه سیاه (ترکیبی از رد اسکال و ونوم) و سیلور ویچ (ترکیب کوئیک سیلور و اسکارلت) ویچ اشاره کنم (البته خبیث های دیگهای هم بودن) اینو هم باید بگم که خیلی خوشحال‌تر میشم اگه پیتر پارکر/مرد عنکبوتی هم در شماره های بعدی حضور داشته باشه و به نظرم این اتفاق داستان رو خیلی جذاب‌تر میکنه. در کل خیلی از این شماره راضی بودم و به نظرم خیلی فرا تر از یه شمارهٔ اول پیش رفت و به بهترین شکل ممکن داستان رو آغاز و نم مرموز و اسرار آمیز اون رو برامون نمایان کرد. جیسون آرون رو تحسین میکنم چون به خوبی منِ مخاطب رو برای خوندن ادامهٔ رویداد هیجان‌زده کرده (هر چند که فکر کنم کمی اسپویل شدم ولی این چیزی از اشتیاق من کم نمیکنه) به نظرم آرون استعداد خاصی در نویسندگی داره و با این داستان هایی که خلق میکنه، میشه آیندهٔ درخشانی رو براش متصور شد ...
پروتاگونیست:
اینطور که به نظر میاد، بلید شخصیت اصلی داستان این رویداد هیجان انگیز ـه. در کل من شخصیت پردازی بلید در این شماره رو دوست داشتم و خیلی از این خوشم اومد که برای برگردوندن همه چیز به روال سابق داره نهایت تلاشش رو میکنه. به نظرم چیزی که این وسط به صورت یک معمای مرموز در داستان باقی میمونه و هنوز متوجه دلیل اون نشدیم، این ـه که چرا بلید باید متوجه تفاوت این دنیا و دنیای سابق شده باشه و در بین این همه آدم که متوجه تغییراتی که در سرگذشت‌شون رخ داده نشدن، اون از همه چی خبر داشته باشه؟ باید متظر موند و دید... ولی پیش‌بینی میشه که بلید در ادامه به نوعی موجب تشکیل دوبارهٔ انتقام جویان بشه و با دور هم جمع کردن این گروه، بتونه این دنیا رو سر و سامون بده. چیزی که خیلی اشتیاق من برای خوندن ادامهٔ داستان رو بیشتر میکنه...
آنتاگونیست:
راستش من بین یه دوراهی قرار گرفتم و نمیدونم اسکادران برتر خبیث های داستان هستن یا قهرمان ـن. با توجه به سابقهٔ اونها در دنیای کمیک هم به نظرم نمیشه نتیجهٔ واحدی رو در نظر گرفت. شاید هم کلاً از همه جا بی‌خبر باشن و خبیث بزرگتری پشت داستان باشه که فکر میکنم اگه مورد ۹ این مقاله [ spidey.ir/.../... ] از استاد ترابی عزیز رو خونده باشید، تا درصد بالایی مطمئن هستید که شیطان دنیای مارول یعنی"مفیستو" (Mephisto) پشت تمام این ماجرا ها و بلایی ـه که به سر این دنیا اومده. چرا که از ابتدا هم اعضای این نسخه از گروه اسکادران توسط مفیستو به وجود اومدن و به احتمال زیاد دلیل اینکه تنها بلید متوجه تفاوت های آدم ها و دنیای سابق با این دنیا شده هم در شماره های بعدی و به نوعی با استفاده از مفیستو و نقشه های خبیثانهٔ اون توضیح داده بشه) در هر حال منتظر ادامهٔ داستان و پیش رفتن بیشتر این ماجرا هستم... و البته ما شخصیت های خبیث ترکیبی‌ای رو هم داشتیم که حضور اونها کوتاه و موثر و به این دلیل بود که اعضای گروه اسکادران معرفی بشن.
طراحی:
مثل اینکه طراحی های این رویداد رو جناب آقای "اد مگنیس" بر عهده دارن و این بهترین اتفاق ممکن ـه؛ چرا که در همین شمارهٔ اول با طراحی های خوبی که از خودشون ارائه دادن، من رو خیلی به ادامهٔ این رویداد امیدوار کردن. طراحی های آقای مگنیس نمونهٔ بارزی هستن از یک طراحی ایده آل برای صفحات کمیک بوک (حداقل از نظر من!) چرا که به نظرم در حد وسط تخیل و ملموس بودن قرار دارند. چیزی که از همه بیشتر از اون لذت بردم، طراحی ظاهر شخصیت هاست. طراحی تمام کاراکتر های داستان درست مثل کمیک بوک های دیگهای که از اونها خوندیم هستن و لباس اونها هم که کاملاً وفادار بوده. چهره های اونها هم به بهترین شکل ممکن احساسات رو ابراض میکنن و ما در نهایت میتونیم یک حس ملموس و انسانی رو از اونها دریافت کنیم. فقط به نظرم مگنیس آناتومی انسانی قهرمانان داستان و به خصوص هیکل و عضله های اونها رو اغراق آمیز طراحی میکنه و اگه یکم از این موضوع در شماره های بعدی کاسته بشه میتونه خیلی به جذاب‌تر شدن طراحی ها کمک کنه. یه خورده هم از ظاهر بلید ناراضی بودم که امیدوارم اون هم در شماره های بعدی بهتر بشه. ولی در کل من سبک طراحی مگنیس رو خیلی دوست دارم؛ به نظرم کاملاً به درد طراحی و روایت داستان میخوره. از سمت دیگهای هم پانل بندی طراحی ها کاملاً مناسب ـه و ایرادی در این زمینه به چشم نمیخوره. به نظرم طراحی ها در منتقل کردن اون حس و حال مرموز داستان خیلی خوب عمل کردن. تا یادم نرفته بگم که طراحی پانل های اکشن در یک کلام خارق‌العاده هستن! ترکیبی از هیجان، سرعت و... که واقعاً این پانل ها رو لذت بخش کردن. در کل نمیتونم نکتهٔ منفی خاصی رو در طراحی های آقای مگنیس مشاهده کنم و نکاتی که در بالا هم گفتم در بین محاسن طراحی کلا گم میشه و مجموعاً از طراحی های مگنیس تا حد بالایی راضی هستم.
ترجمه:
ترجمه های این شماره به معنی واقعی کلمه perfect بودند! آقای رجب زاده با ترجمه هایی که از خودشون ارائه دادن، خودشون رو به عنوان یکی از توانا ترین مترجم های سایت ثابت کردن و واقعاً ایرادی بر ترجمه های ایشون در این شماره وارد نیست. دراماتیک شدن ترجمه ها در مواقع لازم واقعاً تحسین برانگیز بود. از شما بابت ترجمه های بی‌نقص‌تون متشکرم! از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارتی که بر ترجمه ها داشتند، تشکر و قدردانی میکنم!
ادیت:
ادیت های جناب آقای محدثی هم بسیار زیبا بودند. ادیت هایی که ایشون داشتن کاملاً متناسب با کمیک بود و فکر میکنم با توجه به این ادیت هایی که شما داشتید تجربهٔ زیادی در این زمینه دارید. انتخاب فونت ها هم به نظرم مناسب انجام شده بود. بهتون یه خسته نباشید جانانه عرض میکنم! از آقای رجبی هم بابت طراحی لوگو و برگداندن کاور سپاسگزارم! (انصافاً نمیشد لوگو رو از این بهتر طراحی کرد... دست مریزاد!)
جمع بندی:
شماره‌ای جذاب و خوندنی رو داشتیم که سرآغاز یک رویداد بسیار بزرگ و هیجان انگیز بود و ما رو خیلی به ادامهٔ رویداد امیدوار کرد. شماره ای که علاوه بر روایت داستان تأثیر گذار خود توسط جیسون آرون نابغه، طراحی های بسیار مناسب اد مگنیس رو هم داشت و در کل همهٔ اینها در کنار هم موجب شد تا شمارهٔ جذابی رو داشته باشیم. خوندن این شماره رو به تمام علاقه‌مندان پیشنهاد میکنم...! (خصوصاً با این کیفیت بالای ترجمه و ادیت!)
نمرات:
داستان: ۹/۱۰
طراحی: ۹/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰
در پایان، سپاس از تیم بی‌نذیر اسپایدی که این شماره رو در اختیار ما قرار دادند. منتظر شمارهٔ بعدی هستیم!
همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
روز و روزگارتون خوش!
من شدیداً احساس میکنم این سری که داره توی سایت ترجمه میشه استاد رو راضی کرده و به استاد این سری رو دوست دارن.
به نظرم ایده خیلی خلاقانه ای هستش و دنیای جدیدی رو هم ساخته که خیلی باحاله
ایشالا توی کامنت بعدی دیدگاهم رو تقدیم میکنم.
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره دو "تولد مجدد قهرمانان"
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
این شماره از این رویداد مهم بیشتر سعی داشت تا ما رو با اینکه چه بر سر قهرمانانی که ما میشناسمیشون در این دنیا اومده و البته به خوبی روحیات و اخلاقیات هایپریون رو به ما نشون داد. اون از این کار خیلی لذت نمیبره، شوخ طبعی نداره و انگار یه جورایی معلم بی رحمی هم هست! (آخه نامرد ۱۲؟) و البته اینکه او سفت سخت شیفته عدالت آمریکایی هست و همونطور هم که دیدیم یه جورایی نوکر دولت هست! به خوبی تا به اینجا در این رویداد دیدیم که اگر انتقامجویان در دنیا نباشند چه اتفاقاتی میفته و این ادای احترام با شکوهی به دنیای زیبای مارول هست. یه جورایی هم اسکادران برتر شبیه قهرمانان دی سی هست. یعنی مشکلی برای هویت مخفی و این قضایا براشون وجود نداره (یا حداقل برای هایپریون که نشون داده نشد)توی شماره قبلی هم جر و بحث زیادی بینشون نبود و قدرت هاشون هم به لیگ عدالت شبیه هست و... اما در این شماره هایپریون یک جمله ای گفت که خیلی شبیه قهرمانان ماروله.
"اما من هیچ وقت نمیتونم اونقدر بالاتر از سطح زمین زندگی کنم. و همین طور بالاتر از مردمی که روی این زمین زندگی میکنن. مردمیکه من اینجام تا بهشون خدمت و ازشون محافظت کنم. نمیتونم از میون ابرا بهشون فرمانروایی کنم. من یه خدا نیستم. "
اینی که اون سعی میکنه خودش رو بین مردم جا بده و دوست داره اینطور فکر کنه که نباید بهشون فرمانروایی کنه و اون یک نفر هست مثل بقیه و این عصاره قهرمانان مارول هست. این هم که تک تک دوستان او دارن به شخصیت های خبیث تبدیل میشن باعث میشه که این کار براش سخت بشه. در کل این شماره لحظاتی بود که به خوبی به دنیای مارول قهرمانان اون ادای احترام میکرد (که در ادامه بهشون اشاره میشه) و البته به خوبی مختصات هایپریون رو برای ما معلوم میکنه. ریتم داستان برای من مشکلی نداشت و به نظرم به خوبی جلو میرفت و در هر صفحه ما اطلاعات خوبی از این شخصیت به دست می آوردیم. فقط من دوست داشتم بدونم چهار شگفت انگیز و پیتر پارکر چطور به قدرت هاشون نرسیدن؟ یعنی تا جایی که دیدیم الان یه جور عنکبوت پیتر رو نیش زد و احتمالا این جایگزین همون قدرت های او باشه اما دوست داشتم مثلا توضیح داده میشد که مثلا رید ریچاردز با سفینه به فضا نرفت؟ یا وقتی رفت قبل از اینکه قدرت هاشون رو به دست بیارند هایپریون اونا رو نجات داد؟ اما به جز این ها به خوبی سرنوشت گروه انتقامجویان رو دیدیم که هر کدوم چه مشکلاتی رو دارند. و البته اینم بگم که با اومدن استیو راجرز احتمالا او با هایپریون به مشکل میخوره. چون کاپیتان همیشه اونی هست که تا جایی که خط فکریش با دولت هماهنگ باشه و اون رو درست بدونه باهاش همکاری میکنه اما هایپریون تا به حال برعکس این قضیه رو نشون داده و از عدالت به شیوه آمریکا استقبال میکنه. در کل به نظرم این کمیک وظیفه اش رو به خوبی انجام میده و هممون میدونیم که قراره یه اتفاق بزرگ بیفته! فقط یک سوال این وسط پیش میاد. اگر در ادامه قراره اعضای باقی مونده انتقامجویان دور هم جمع بشن کی قراره خبیث داستان باشه؟ خبیثی از دل داستان های مارول یا قراره جنگی بین انتقامجویان و گروه اسکادران برتر در بگیره؟ (خودم به نظرم مورد دوم شاید درست باشه.)
طراحی:
به نظرم طراحی ها بسیار خوب بودند و من اونا رو خیلی دوست داشتم. چهره ها احساسات رو به خوبی انتقال میدادند. به عنوان مثال هایپریون در جلد یک قهرمان تقریبا هیچ احساسی نداره و به فکر شکست دشمنان هست. چهره های کاراکتر های مارول هم درست طراحی شد. مثلا پیتر پارکر همون می قلیون خرخون عینکی (!) هست! (حالا خرخونیش خیلی معلوم نیست ولی از قیافش میباره!) یا اولتران بسیار خوب طراحی شده و تحدید آمیز هم هست. گالاکتوس و و سیلور سورفر هپ از نظر چهره همون هایی هستند که میشناسیم. رنگ پردازی ها هم خوب انجام شده بود البته یک جایی بود که اشتباهی رخ داد که دیدیم رنگ قرمز لباس هایپریون رفته توی تبلت ایشون.
s4.uupload.ir/.../...
اما در کل غیر از این مورد مشکل خیلی چشم گیری نبود. صحنه های اکشن هم به نظرم بسیار خوب طراحی شدند. به عنوان مثال صحنه مبارزه هالک با هایپریون خوب بودند. در کل به نظرم تا اینجا طراحی های این رویداد خوب بودند و البته اشارات جالبی هم توشون یافت میشه!
ترجمه و ادیت:
آقا دیگه برای همچین کمیکی مگه میشه ترجمه و ادیت بد روی سایت اسپایدی بیاد؟ مثل همیشه ترجمه روان قابل فهم بود و من جایی نبود که توشون گیر کنم. ترجمه صحبت های هالک هم که فعل های اشتباهی داشت بسیار خوب انجام شدند. توی ادیت هم من که خیلی چیزی سرم نمیشه اما واقعا مشکل خاص و چشمگیری ندیدم و به خوبی از داستان لذت بردم.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
خب خب خب! میرسیم به اصل قضیه. گفتم که این کمیک ارجاعات خوبی داره. خب من اونایی که به چشمم اومدن رو برای شما میگم.
- در این صحنه چهره رید ریچاردز که در دنیای مارول به نام " آقای شگفت انگیز" شناخته میشه و بن گریم که همون "ثینگ" هست رو میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
البته فقط اسم کوچک اونا به کار برده شد اما چون اونا پیش هم بودن رو رید هم اهل علم بود پس به احتمال زیاد خودشون هستند!
- اینجا تصویر دیلی بیوگل رو میبینیم که در دنیای اصلی مارول جایی هست که پیتر پارکر عکس های اسپایدی رو اونجا میبره و رئیسش هم جی جونا جیمسون هست!
s4.uupload.ir/.../...
- اینم از پیتر پارکر گل گلاب! که به خوبی شبیه وقتی هست که هنوز عنکبوت رادیو اکتیوی اون رو نیش نزده. و البته جمله جالبی هم میگه.
"خدایا، چرا همش این اتفاق ها برای من می افتن؟ و چرا همش هم به حشرات مربوطن؟"
که این جمله به بد شانسی زیاد پیتر پارکر و البته نیش خوردن او توسط یک عنکبوتی که به نوعی حشره هم به حساب میاد اشاره داره. (البته بعضی جاها مثل سریال مرد عنکبوتی خارق العاده دیدیم که ایشون اصرار داره که عنکبوت ها بند پا هستند.)
s4.uupload.ir/.../...
- اینجا هم اشاره ای به اولتران رو داریم که در دنیای اصلی مارول هنری هنک پیم اون رو ساخته اما اینجا با اولتران مخلوط شده!
s4.uupload.ir/.../...
- اینجا توسط هایپریون اشاره ای به "سرباز زمستان" رو شاهد هستیم و البته او کلمه "ویدو گارد رو ازش میشنویم که اشاره ای هست به بلک ویدو. و البته ایشون
اشاره ای به نیمور هم شاهد هستیم و اینکه اسم گروهی به نام "میوتانت فورس" وسط میاد که به جهش یافته ها اشاره داره.
- اینجا هم شاهد هستیم که یک عنکبوت به پیتر پارکر نزدیک هست که به نیش خوردن او توسط یک عنکبوت رادیو اکتیوی اشاره داره.
s4.uupload.ir/.../...
و البته بعدا در روزنامه دیلی بیوگل میبینیم که اون عنکبوت پیتر بدبخت رو نیش زده.
s4.uupload.ir/.../...
- در صفحات پایانی جای که کاپیتان آمریکا داره با بلید صحبت میکنه جایی رو میبینیم که تابلو هایی داره که اشارات خوبی دارند.
اشاره به عدد دنیای اصلی مارول یعنی "616".
s4.uupload.ir/.../...
اشاره به لقب اسپایدی یعنی "دوست خوب محله مرد عنکبوتی!" که اینجا فکر کنم نوشته شده:"دوست خوب محلتون میله اسلحه!"
s4.uupload.ir/.../...
و البته مثل اینکه سلاح ها هم توسط تونی استارک ساخته شدند چون اسمش رو اونجا میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
و خب در دنیای اصلی مارول هم قبل از اینکه او زره اش رو بسازه اسلحه های زیادی تولید میکرد.
تشکر بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
سلام خدمت دست اندرکاران اسپایدی ، مدیریت گرامی ، استاد عزیز و دوستان خوبم .
قبل از شروع یه تشکری داشته باشم از تیم ترجمه فوق حرفه ای اسپایدی که واقعا با نهایت سرعت و بهترین کیفیت کمیک رو ترجمه و ادیت میکنید. دست گلتون درد نکنه.
نگاهی به کمیک شماره 2 از سری مهیج تولد مجدد قهرمانان
( heroes reborn #2 )
!!!هشدار اسپویل!!!
.
.
.
.
.
با خوندن شماره ۱ داستان ازش خوشم اومد ولی فکر میکردم چیز خاصی نداره و همین در حد اینه که یه دیوونه ای بلید رو انداخته توی یه دنیایی که توش انتقامجویان نیستند، همین و همین. ولی با خوندن شماره 2 صد در صد بعلاوه صد و پنجاه درصد عاشقش شدم. یعنی واقعاً از اون کمیک های قاتل آدم کشی هستش که خیلی جذابن. من خودم اگه نفهمم چی به چیه قطعاً از تلفات این کمیک خواهم بود!! ولی از شوخی گذشته من خیلی دوستش داشتم به نوعی حس حال متفاوت و جالبی داره و از اون به قول استاد one of a kindهای جذابه. خب چطور کاپیتان آمریکایی که متعلق به این دنیاست از انتقامجویان خبر داره. هالک چطور خبر داره؟؟ خب مشکلم اینه هالک و استیو مال این دنیان و خبر دارن پس چرا پیتر پارکر این دنیا خبر نداره؟؟ یعنی سوالات زیادی مطرح هستش که همین موضوع رو برام جذاب و جالب میکنه.
همون صفحه اول کمیک منو حسابی یاد کمیک بی نظیر موج سوار نقره‌ای انداخت که توی سایتم ترجمه شده. در ادامه با گذشته هایپریون که خیلی هم شبیه سوپرمنه آشنا میشیم. خب در ادامه مرد شگفت‌انگیز و گریم رو میبینیم که توی این دنیا انگار یه دانشمند هستن ولی چرا اونا هم چیزی از انتقامجویان و حتی فنتستیک فور یادشون نیست؟
اینجا موقع شکار یه سوپرمن دیگه هم به چشم من خورد که جالب اومد. انگار این سوپرمنه رفیق اون هایپریون بوده که به نوعی گندش در اومده : uplooder.net/.../...
در همون صحنه هم به نظرم این یارو خیلی شبیه جانی استورم بود: uplooder.net/.../...
پیتر پارکر این دنیا هم انگار همون خرخون عینکی به تصویر کشیده شده که انگار دوست داره با قهرمانا رفاقت کنه. ولی برام عجیبه چرا شانس این بچه توی هر دنیای هم که باشه سرطان داره؟؟ شدیدا منتظر وان شاتش هستیم اونم با ترجمه اسپایدی.
کاپیتان آمریکای این دنیا خیلی برام جذاب هستش یه اوبهت خاصی داره. از این پانل کمیک بوکی و اون دیالوگ احساس ضعف خیلی خوشم اومد. ماهیچه هیپریون رو ببین کپ چیکار کرده : uplooder.net/.../...
به نظرم پایان داستان خیلی هایپ کننده باید بمونیم واسه شماره بعدی.
ریتم جذابی رو شاهد بودیم. گاهی بالا گاهی پایین من رو تایم اوت هاش خیلی حساب کردم.
دیالوگ هاش خوب بودن مخصوصا اونایی که اختصاصی هایپریون بودن. قشنگ با احساسات و افکار و ارجین او آشنامون کردن.
تعاملات چیز خاصی نداشتن فقط به نظرم تعامل پیت و هایپریون یکم برجسته تر بود و قراره بیشتر بهش پرداخته بشه. تعامل هایپریون با کاپیتان آمریکا خیلی جالبه مخصوصاً که هنوز چیزی ندیدیم و قراره اصلشو آینده ببینیم.
--------------------------
طراحی :
طراحی هارو هم دوست داشتم. اکشن ها زنده طراحی شدن. چهره ها احساسات رو میرسوندن. کلا خیلی باحال و مدرن بود طراحی. رنگ پردازی و افکت هم خیلی دوست داشتم. به نظرم قشنگ توی تم انتقامجویان و جاستیس لیگ هستش
-------------------------
شخصیت پردازی :
شخصیت اصلی اینجا هایپریون بود که نویسنده قصدش معرفی کردن و آشنا کردن او بود که به نظرم خوب از پسش بر اومد. من که راضی بودم.
--------------------------
ترجمه و ادیت هم که مثل همیشه عالیه. بی شک اسپایدی برترین تیم ترجمه و ادیت رو داره.
دمتون گرم داداشا
---------------------------
باز هم ممنون از زحمات شما اساتید محترم
مخلص شما : Ehsan Spider
بنظرم این ایونت ایده ی فوق العاده ای داره
کمیکی که اهمیت وجود انتقامجویان و رهبران اون رو در دنیای بزرگ و در هم تنیده مارول نشون میده
راستی یه سوال داشتم از استاد ترابی
استاد،ایا قراره که کمیک های مرتبط با این ایونت رو هم ترجمه کنید یا فقط سری اصلی ایونت ترجمه میشه؟
خیلی مشتاقم اون کمیکی که فرمودید مربوط به اسپایدی هست رو با ترجمه عالی سایت بخونم
ممنون از شما
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت و یه خسته نباشید میگم توی کامنت بعدی نقدم تقدیم میکنم
تشکر بابت ترجمه نقدم به زودی تقدیم میکنم
کمیک مربوط به پیتر پارکر و گوئن عنکبوتی هم ترجمه میشه
سپاسگزارم
این شماره مربوط به هایپریون و بیشتر تمرکز خودشو گذاشته روی این شخصیت از یه به جنبه انسانی میپردازه که نشون میده معلمه و حتی به نوعی رفیق پیتر که مثل همیشه خرخونه و به نوعی هایپریون باور میکنه این دنیا واقعیه والبته هالک سیع میکنه به بقیه توضیح بده ولی هایپریون سر میرسه و هالک شکست میده البته این جا هایپریون ایمان داشت هالک موجود خوبی میشه البته بگم هالک موجود خوبی ولی هایپریون اشتباه فکر میکنه درست مثل این جهان که اشتباه
بخش آخر هم مربوط به بلید و کاپیتان آمریکاست که به نوعی کاپیتان و بلید که برای نبرد و پی بردن به حقیقت آماده میشن
نمره به داستان ۹ از ۱۰
نمره به طراحی ۹ از ۱۰
نمره به ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰
تشکر
بعد از ونوم دیگه کمیکایی که جذبم کنه پیدا نکردم ولی این سری واقعا عالی بود ممنون از سایت خوب
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
اما درباره شماره ۳ از رویداد "تولد مجدد قهرمانان".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
شماره ای دیگه از این رویداد بزرگ! توی شماره های اخیر این رویداد نویسنده انگار داره هم شخصیت های "اسکادران برتر" رو معرفی میکنه هم داستان اصلی رو با کاپیتان آمریکا و بلید پیش میبره. شخصیت های اسکادران برتر هم واقعا طوری هست که آدم انگار دلش برای قهرمانان خودمون تنگ میشه! این شماره شخصیت "بِلِر" رو معرفی میکنه که انگار قراره تندروی این گروه باشه و اگر این گروه رو هجویه ای از جاستیس لیگ در نظر بگیریم ایشون "فلش" گروه هستند! اما یه جورایی انگار زمین تا آسمون فرق اوناست! بلر یک قهرمان پولدار، مغرور و از خود راضی هست که انگار خیلی هم نگرانه جون آدم ها و شرور ها نیست. دیدید که وسط جمع داشت با سیلور ویچ میجنگید! خیلی نگران نبود که آسیبی به مردم نرسه. توی چیزی هم که اول کمیک دیدیم و در ادامه انگار سعی شده که شخصیت بلر رو از بقیه تندرو ها در دنیای کمیک متمایز بشه. شخصیت او چیزی نیست که خیلی دوست داشتنی باشه اما در ادامه سعی میشه با فلش بک کامار-تاج و اتفاقات بعد از اون بخش های مختلفی از گذشته و شخصیت او نمایان بشه. نشون داده میشه که اون در ابتدا خیلی دل خوشی از قدرت هاش نداشته و برعکس اون قدرتی که داره ذهنش بسیار کند بوده. اما یاد گرفته که چطور زیبایی های دنیا رو ببینه. بخش اول این کمیک بسیار خوب این شخصیت رو معرفی میکنه. دیالوگ هایی که بلر با خودش میگه بسیار خوب بود. خبیث این داستان هم میشه به نوعی سیلور ویچ حساب کرد که برای انتقام برادرش با بلر میجنگه و هم انگیزه خوبی داره هم قدرت هاش خیلی خوب هستند. در ضمن حضور او بار دیگه نشون میده که اگر انتقامجویان نبودند واندا و پیترو شاید تا همیشه خبیث میموندند! بخش دوم کمیک هم داستان اصلی که تلاش های بلید و استیو راجرز برای جلوگیری از این واقعیت رو نشون میده که انگار قراره یک گروه تشکیل بدن. که شخصیت مایا لوپز رو نشون میده که فکر میکنه مثل نابود شدن واقعیت خودش هست و میخواد راون کرافت رو کنترل کنه. به نظرم اینکه شخصیت ها در هر شماره معرفی میشن خیلی خوبه که بدون عجله داستان بلید و کاپیتان آمریکا جلو میره و قبلش آروم آروم شخصیت ها معرفی میشوند. و البته این داستان تا اینجا به خوبی خدماتی که انتقامجویان به دنیای مارول کردند رو نشون میده و به نظرم تا اینجا داستان خیلی خوب بوده. و البته با توجه به اینکه حضور و داستان شخصیت هایی مثل پیتر پارکر بسیار عالی بودند.
طراحی:
راستش بنده سبک طراحی های بخش اول داستان رو خیلی دوست نداشتم. طراحی چهره ها برای من خیلی جالب نبودند یه جاهایی هم طراحی ها گیج کننده و شلوغ میشدند و به سختی میشد ازشون سر در آورد. البته چهره ها کم و بیش احساسات رو انتقال میدادن و از این نظر خوب بودند. اونجایی هم که بلر از ترفند اون گل استفاده میکنه خیلی خوب طراحی شده بودند. اما در کل من طراحی های بخش اول رو خیلی دوست ندارم. اما سبک طراحی بعدش رو دوست داشتم و طراحی چهره ها به نظرم خوب بودند. چهره کچل بولزآی هم تهدید آمیز بود. به هر حال "این به اون در!"
ترجمه و ادیت:
سال ها در طلب کمیک بوک از دیگران میکرد
آنچه در سایت اسپایدی بود ز بیگانه تَمَنا میکرد (شعر اصلی از حافظه. سال ها در طلب جام جم از ما میکرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد. حالت این حکایت من نیست ها! من که توی همین سایت فهمیدم کمیک چیه!)
ترجمه بدون مشکل و روان بود و ادیت هم جایی نبود که آدم رو اذیت کنه. اصلا وقتی کمیکی توی سایت گذاشته میشه خب معلومه که ترجمه و ادیتش بی نقص هست.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات(اونایی که من پیداشون کردم!):
-اینجا بلر از عنوان "ابر تیزروی مهربون محله تون" برای خودش استفاده میکنه که آدم رو یاد لقب اسپایدی که "مرد عنکبوتی مهربان محله تون" هست میندازه. (این دومین باره که در این رویداد این لقب مورد اشاره قرار میگیره!)
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../...
- اینجا بلر از ساندویچی به نام "فری کثیف" یاد میکنه.
s4.uupload.ir/.../...
خب آقای ترابی در این کامنت قضیه این فری کثیف و رایج شدنش رو توضیح دادن.
spidey.ir/.../...
اینم یه اشاره به خود سایت!
- در این کمیک بعضی شخصیت ها و مکان های دنیای اصلی در این دنیا رو دیدیم.
واندا ماکسیموف که در این دنیا در اسمش به جای "اسکارلت (سرخ)" از "سیلور (نقره)" استفاده میکنه و شده "سیلور ویچ (جادوگر نقره ای). برادر او در این دنیا در یکی از نبرد ها کشته شده و او میخواد انتقامش رو از بلر بگیره.
s4.uupload.ir/.../...
اینجا جانی بلیز رو میبینیم که به جای "گوست رایدر (روح سوار)" در این دنیا به "گوست رانر (روح دونده یه جورایی)" تبدیل شده.
s4.uupload.ir/.../...
اینجا کامار-تاج و اینشینت وان رو میبینیم که جایی هست که دکتر استرنج قدرت هاش رو از اونجا گرفت.
s4.uupload.ir/.../...
چشممان به جمال بولزآی این دنیا هم روشن شد.
s4.uupload.ir/.../...
اینجا مایا لوپز رو میبینیم که در نیروی فونیکس رو به دست آورده.
s4.uupload.ir/.../...
در مورد ۳این مقاله درباره حضور او در کمیک های مربوط به بازی اسپایدرمن توضیح داده شده.
spidey.ir/.../...
با تشکر.
راستش از شروع داستان خیلی خوشم اومد کلا داستان های که شخصیت اصلیشون سرعت زیادی داره داستان متفاوتی دارن به نکته های جالبی در مورد زندگی اونا اشاره میشه و خب کلا داستان های جالبی دارن
درمورد شخصیت بلر باید بگم که به عنوان یک ابرقهرمان غرور زیادی داره که تقریباً همین هم باعث شد که تو این دردسر بیوفته به قول استن لی کبیر زندگی هیچ کس کامل نیست و دقیقاً از همین چیز که زندگی هیچکس کامل نیست باعث میشه که داستان های خوبی به وجود بیان این هم تا حدودی یه همچین چیزی بود اون با سرعت نور زندگی میکرد وقتی سرعتش رو از دست داد صحنه جالب و جذابی بود
صحنه های اکشن جذاب و تا حدودی متفاوت رو دیدیم اما بنظرم میتونستن اکشن رو یکم بیشتر بکنن نسبت به چیزی که داستان اجازه داد اکشن خوبی داشتن ولی میتونستن یک مقدار صحنه های اکشن رو بیشتر بکنن
داستان
در مورد داستان باید بگم که قشنگ بود صحنه های جالب و متفاوتی داشت همونطور که بالاتر هم گفتم به قول استن لی کبیر زندگی هیچکس کامل نیست و اینکه بیان یه سری ماجرا رو بخاطر اون قسمت که کامل نیست بزارن داستان فوق‌العاده ای به وجود میاد ( البته چقدر خوبش بستگی به خود کارکتر اصلی داره
طراحی
راستش یک چیزی که در طراحی داستان های شخصیت های تندرو و سرعتی مهم هست این هست که طراحی لباس و رد لباس در زمانی که دارن حرکت میکنن خوب باشه که بنظرم هست
در بعضی جاها ترکیب رنگ خیلی جذاب و چشم نوازی وجود داره که توجه آدم رو جلب میکنه طراحی هیکل و قیافه شخصیت ها هم خوب بود به صورت کلی طراحی خوبی داشت
قسمت آخر داستان که به کپ و بلید مربوط میشه
خوشم میاد تو این قضیه بلید داره تیمی از ابرقهرمان ها جمع میکنه و سعی میکنه کاری کنه بقیه یادشون بیاد اما کپ هم حظور کم رنگی نداره حظور جالبی داره این از رویارویی اون با فونیکس قبلی هم با هایپریون اینکه درسته چیزی یادشون نمیاد اما از همون چیز کمی که هست کلاً جلوی کپ حالت متفاوتی دارن به نوعی داره به این اشاره میکنه که همه ابرقهرمان ها کپ رو یک اسطوره میدونن و باورش دارن
از نظر من این شماره مثل بقیه شماره ها خیلی خوب و عالی بود
اشکالات کمی هم داشت
الان این بلر کاملا معلومه شخصتی مغرور دکتر استرنج قبل از قهرمان شدن رو داره (به کامار تاج و اینشنت وان مراجعه میکنه) ولی اصلاح نشده و انگار شخصیتش از نقطه ای دیگه رشد نکرده
از سوی دیگر، ساحره نقره ای بهش میگه انگار روحت مشکل داره و اصلا انگار زنده نیستی!بازم این نشون میده یه جای کار میلنگه و این حقیقت جعلی و اعضای اسکادران واقعا توسط مفیستو خلق شدن !
بله آقای ترابی تحلیل دقیقی هست که نشون میده شخصیت های اسکادران برتر انگار به یه سری اصلاحیات نیاز دارند. مثلا هایپریون قدرت های مثل سوپرمن داره با این تفاوت که شخصیت اونقدر صمیمی نداره و یه سری مشکلات داره و... اینکه ساحره نقره ای هم به بلر گفت که تو انگار روح نداری به احتمال زیاد در ادامه داستان مهم هست.
ولی آقای ترابی از این کامنت که گذاشتید واقعا معلومه که شما کمیک رو مثل امثال من نمیخونید و خیلی دقیق اون رو مطالعه میکنید که احتمالا تاثیر به مدت زیادی در این فضا بودن هست. نکات بسیار ریز و مهمی هستند که شما متوجه اونا میشید اما خیلی های دیگه متوجه اون نمیشم. مثلا من با خوندن این کامنت شما یه جورایی متعجب شدم و اطلاعات خوبی هم گرفتم.
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره ۴ از رویداد "تولد مجدد قهرمانان".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
این شماره داستان مهمی داشت نه تنها برای اینکه شخصیتی مثل دکتر اسپکتروم رو معرفی کرد بلکه بالاخره نشون داد کی این دنیای جهنمی رو درست کرده. بله همونطور که میشد حدس زد کار کارِ مفیستو شیطان بزرگ مارول هست!
s4.uupload.ir/.../...
و حالا معلوم میشه که اون دنیایی رو ساخته که به مردمش فهمانده که خودش خدای اون هست! (دنیایی که شیطان درستش کرده باشه معلومه اینطوریه!) قهرمانان ما هم باید حالا با مفیستو و اعضای اسکادران برتر مبارزه داشته باشند و این رویداد تا اینجا خیلی هیجان انگیز بوده.
اما بریم سراغ داستان اصلی این شماره. اول اینکه کاور این شماره یه جورایی گول زننده است چون نشون میده که دکتر اسپکتروم با ثانوس مبارزه میکنه و ما فکر میکنیم که قراره ثانوس نقش مهمی توی این کمیک داشته باشه ولی اینطور نیست. به هر حال مسئله مهمی هم نیست و یک اشکال محسوب نمیشه چون طراح کاور خواسته یک مسئله جذاب که نبرد دکتر اسپکتروم با ثانوس بوده رو به نمایش بذاره که به هر حال هر چند کوتاه در داستان هم وجود داشته. و اما این شماره در پی روند بسیار جالبی که سعی میکنه شخصیت های اسکادران برتر رو تک به تک به ما معرفی کنه به سراغ دکتر اسپکتروم رفته. شخصیتی که با منشور قدرت به یک جورایی ابرقهرمان کیهانی تبدیل شده. ظاهرش هم من رو یاد سیلور سورفر میندازه! اما مهمترین چیز درباره این شخصیت مثل اکثر اعضای اسکادران برتر روحیه آمریکایی و طرفدار آمریکا بودن او هست که اون رو یک فرد نوکر آمریکا تبدیل کرده که اصلا خوب نیست. (حالا بخش جالب داستان اینه که به عنوان رهبر کسانی که میخوان بر این دنیا شورش کنند "کاپیتان امریکا" قرار با این گروه آمریکایی مقابله کنه و این برای من خیلی جالب هست.) مثلا یک دیالوگ داره که میگه: " من متوجه رَد پرواز های فضایی مخفیانه شده ام که از کره زمین نشات میگیرند و آمریکایی هم نیستند!" یعنی انگار آمریکایی نبود پرواز های فضایی براش چیز عجیبی هست و آمریکا فقط حق داره از زمین پرواز کنه! یه چیزی هم هست که نویسنده تونسته جوری این قهرمانان کذایی رو نشون بده که واقعا وقتی راکت راکون این دنیا به دکتر اسپکتروم حمله کرد من واقعا دوست داشتم راکت ببره. خیلی هم براش مهم زندگی کسایی که بهش حمله میکنند مهم نیست و خیلی راحت راکت رو یه جورایی مجبور به اعتراف کرد و در نهایت کشتش! این داستان تا اینجا واقعا باعث شده قدر دنیای مارول رو بدونیم و خط باریک بین قهرمان بودن و صد قهرمان بودن رو نشون میده. اما انگار شاید اسکادران برتر دارند کم کم به قضیه شک میکنند البته شاید! هر شماره از این رویداد یک روند مشخص رو طی میکنه که به نظرم کار جالبی هست. در بخش اول یکی از اعضای اسکادران برتر رو معرفی میکنه و در بخش دوم کمیک یکی از اعضای قهرمانانی که انگار با اسکادران برتر مشکل دارند رو معرفی میکنه. مثلا استار برند در این شماره معرفی شد که با شخص دکتر اسپکتروم به دلیل کشتن راکت مشکل داره و میخواد بره سراغش و شاید با تیم کاپیتان هم رو به رو بشه. یه چیز جالب هم درباره شخصیت های اسکادران برتر اینه که همشون به یک شکل نیستند. ما قهرمانان آمریکایی مثل هایپریون و دکتر اسپکتروم یا کسی مثل بلر که مغرور هست و این باعث میشه که خیلی مثل هم یک شخصیت پردازی مشخص ندارند. (شاید هم بشه گفت مثل بقیه اسکادران برتر که هجویه ای بر جاستیس لیگ بودند دکتر اسپکتروم هم مثل مارشن من هانتر بود.) یه چیز دیگه هم شخصیت پردازی راکت توی این شماره بود که برخلاف ظاهر خشن و جایزه بگیرش انگار مثل دنیای اصلی قلب مهربونی داره و حتما با استار برند رفتار خوب داشته که حالا میخواد انتقامش رو بگیره. در کل این رویداد تا به اینجا عالی بوده و راز این دنیا هم در این شماره بالاخره فاش شد.
طراحی:
سبک طراحی های این شماره یه خورده متفاوت و جالب بود که به دلیل توی فضا بودنش هست اما من باهاش مشکلی ندارم. رنگ آمیزی چشم نوازی توی طراحی بود و البته به خوبی دنیا سازی میکرد و مهم ترین مسئله اینه که زیاده گیج کننده نبود و داستان رو به خوبی روایت میکرد. صحنه های بین راکت و دکتر اسپکتروم هم عالی بود. و من سبک طراحی این داستان رو دوست داشتم. طراحی راکت راکون و اون ظاهر خشن ترش هم عالی بود.
ترجمه و ادیت:
ما ز سایت اسپایدی چشم کمیک داشتیم،
کاملا درست بود آنچه می پنداشتیم!
ترجمه و ادیت که عالی بود. مثل همیشه.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
-توی این شماره هم کسانی از دنیای اصلی رو توی این دنیا میبینیم.
نژاد کری ها و اسکرال ها:
s4.uupload.ir/.../...
راکت راکون و گروه که نقش مهمی در داستان داشتند:
s4.uupload.ir/.../...
واچر که وظیفه نظارت بر دنیا رو داره:
s4.uupload.ir/.../...
اشاره راکت راکون به اسم کوئیل که احتمالا به پیتر کوئیل اشاره داره:
s4.uupload.ir/.../...
ثانوس رو میبینیم که در این دنیا به جای سنگ های بی نهایت دنبال حلقه های بی نهایت هست!
s4.uupload.ir/.../...
و البته مفیستو که این دنیا رو ساخته:
s4.uupload.ir/.../...
با تشکر.
داستان
این داستان خیلی مهم بود اصلاً فکر نمیکردم تمام این داستانا بخاطر مفیستو باشه اما در کل داستان خیلی جالب شد خیلی خوشم اومد تا اینجا به شخصیت های اسکادران برتر اشاره داشت و اینم به نوعی مثل همونا بود شخصیتی یک منشور رو پیدا کرده و به قدرت های زیادی به دست آورد انسان دوست بودن برای ابرقهرمان ها چیز طبیعی هست اما ظاهراً ایشون فقط انسان های آمریکایی رو دوست داره
کاور
راستش اولش که کاور رو دیدم فکر کردم قراره ثانوس نقش مهمی رو داشته باشه ولی در کل صحنه باحال و خوبی رو برای کاور گذاشتن فضایی که کاور هم داره خیلی خوب و باحال بود درکل کاور خوبی بود
طراحی کارکتر
از طراحی کارکتر ها خوشم اومد از چهره هاشون میشد کاملاً اون حالت و احساسشون رو فهمید طراحی چهره خوبی داشت طراحی صحنه های اکشن خوب بود و استایل کارکتر ها هم خیلی خوب بود البته از طراحی لباس اسپکتروم خیلی خوشم نیومد ،
طراحی فضای داستان
راستش بنظرم طراحی فضای داستان بخاطر صحنه های اکشن و جالب و خفنی که داشت مهم بود و خب بعضی جاها واقعاً طراحی خوبی داشت مثلاً اون صفحه ای که ( یا صفحه هایی که ) راکت و اسپکتروم مبارزه می‌کردن اون فضای پشت سرشون طراحی خاصی نداشت ولی ترکیب رنگ خیلی قشنگی داشت در کل طراحی خیلی خوبی داشت
بابت ترجمه و ادیت ممنون مثل همیشه عالی بود
ببخشید بابت اسپم
من یبار یه کمیم تو سایت دیدم که نوشته بود اخرین کمیک اسپایدرمن به زبان فارسی که یه کمیک سالانه بود و اینجور میگفت که اگه یروز قرار بود کمیک های اسپایدرمن تموم بشه چجوری تموم میشه؟ من اون موقع اون کمیکو دانلود نکردم و الات میخوام دانلودش کنم ولی هرچی میگردم پیداش نمیکنم اگه کسی لینک اون صفحه رو داره بفرسته
ممنون
خطر اسپویل
بخش اول
خب تو این داستان با شخصیت دیگه آشنا میشیم به اسم بلر که هجویه بر فلش هست و توی این شماره با سیلور ویچ مبارزه میکنه بلر شخصیت مغروری داره و نایت هاک (هیچویه بر بتمن ) اینو بهش میگه و البته سیلور ویچ روحشون ازش پس بگیره و البته هرکاری میکنه به سیلور ویچ خبیث داستان نمیرسه تو این داستان ما رو با گذشته بلر آشنا میکنه که نشون میده در ابتدا از قدرت ها خودش دل خوشی نداشته (درست مثل پیتر پارکر خودمون) اینشت وان استاد کهن بهش یاد چطوری از قدرتش استفاد کنه و بعد بلر با یک نهنگ جلوی سیلور ویچ میگیره و اونو به روان کرافت میبره
بخش دوم
توی زندان مایا لوپز با لقب اکو داریم که با استفاده از نیروی ققنوس جلوی بولزای میگیره و بعد به کاپیتان و بلید ملحق میشه
طراحی طراحی بخش اول دوست نداشتم چون چهره بد طراحی شده بودولی طراحی بخش دوم خوب بود
ترجمه و ادیت عالی
نقد خودمو واسه شماره بعدیم میگم
داستان ۹ از۱۰
طراحی بخش اول ۷ از ۱۰
طراحی بخش دوم ۸.۵ از ۱۰
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰
مرسی spidey
نقد و بررسی شماره ۴ از کمیک اسکادران برتر
تو این شماره با دکتر اسپکتروم آشنا میشیم که هجویه بر فانوس سبز
اسم این شخص جوزف لجر هست که به فضا میره و یه الماس رنگی و عجیب پیدا میکنه و تبدیل میشه به دکتر اسپکتروم و این شخص به لباس فضایی نیاز نداره فقط به منشور قدرت نیازه داره که فضا را از تهدید موجودات خطرناک پاک کنه تا آمریکایی ها درامان باشند هرچند به نظر من داره نسل کشی میکنه و خیلی با ظلم و ستم قانون اجرا میکنه
داستان از جایی شروع میشه که نژاد کری و اسکرال ها و دیگر نژادها متحد میشن تا اسپکترو از بین ببرند و به فرمان واچر راکت راکون یک جایزه بگیر داوطلب میشه
واچر که دیگر نمیتونه چیزی ببینه و دکتر اسپکتروم برا موجودات دیگر احترام قائل نیست
بعد از اون دکتر اسپکتروم ثانوس شکست میده و به زندان میبره
که داخل سر یک سلستیال و همونطور که خود اسپکتروم میگه این کار کرد تا درس عبرتی به اونا بده
اسپکتروم با راکت راکون درگیر میشه ت مرحله اول راکت موفق میشه اسپکتروم با استفاده از گروت گیر بندازه ولی منشور به طرف جوزف لجر برمیگرده و دوباره قدرت میگیره و بعد بلای بدی سر راکت میاره تا ازش حرف بکشه بعد از شکست راکت و کشتن جوزف میره پیش کولسون و البته جالب که اون مجسمه مفیستو هست و پولی که جوزف میده روش نوشته به مفیستو ایمان داریم
و در اینجا استار برند داریم که اون به نیروی کایپتان آمریکایی ملحق میشه
شماره بعد مربوط به نایت هاک هجویه بر بتمن
طراحی از طراحی راضی بود به خصوص طراحی قسمت دوم
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۹ از ۱۰
ادیت و ترجمه ۱۰ ار ۱۰
مرسی spidey
نقد و بررسی شمارهٔ ۲ از رویداد "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:
"تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn) نام رویداد جدیدی از انتشارات مارول در سال ۲۰۲۱ ـه که ایدهٔ جالبی داره و دنیای جدیدی از مارول رو نمایش میده. در این دنیا هیچ‌وقت گروه انتقامجویان تشکیل نشده و سرگذشت ابرقهرمانان به طوری تغییر پیدا کرده که در نهایت هیچ‌وقت به قهرمانانی که میشناسیم تبدیل نشدند. در عوض این دنیا قهرمانانی داره که در قالب گروهی به نام "اسکادران برتر آمریکا" (Squadron Supreme of America) گرد هم اومدن و از دنیا در برابر تهدیدات محافظت میکنن. معلوم نیست که چه بر سر این دنیا اومده و تنها کسی هم که متوجه تفاوت بین این دنیا و دنیای سابق شده، بلید ـه که اون هم سردرگم ـه و نمیدونه که چه بلایی سر انتقام جویان، نیرومند ترین قهرمانان زمین اومده... این رویداد توسط نویسندهٔ تحسین شدهٔ دنیای کمیک یعنی "جیسون آرون" نوشته شده که قبلاً هم داستان های شاهکار دیگهای رو خلق کرده بود و حالا باید ببینیم که این رویداد هم میتونه توقعات طرفداران رو راضی کنه یا خیر. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد شمارهٔ دوم از این رویداد همراه باشید...
داستان (پروتاگونیست و آنتاگونیست):
در این شماره شاهد روایت دو داستان مجزا بودیم که دوست دارم در دو بخش مجزا بهشون بپردازم...
بخش اول: در داستان نخست این شماره شاهد تمرکز ویژه‌ای روی رهبر اسکادران برتر یعنی مارک میلتون/هایپریون (Hyperion) بودیم که به طور واضح و آشکاری سعی داشت تا پیچیدگی های شخصیتی این شخصیت رو برامون شرح بده. بخش زیادی از دلستان رو مونولوگ هایی تشکیل میده که از زبون مارک روایت میشه و به طور واقعاً استادانه توسط جیسون آرون نوشته شده. در کل استاد قبلاً یه حرف جالبی زدن که دوست دارم در اینجا تا حدی از ایشون نقل قول کنم: اعضای اسکادران علارغم اینکه با الهام از قهرمانان دیسی خلق شدن، ولی انگار پیچیدگی های شخصیتی و ویژگی های قهرمانان مارول رو دارند. تا اینجا هم این مورد در رابطه با هایپریون اثبات شده و احتمالا برای دیگر اعضای این گروه هم صدق کنه. ما میبینیم که مارک چقدر روی آمریکا و دولتش تعصب داره و بخش اعظمی از قهرمان بازی هاش رو به خاطر کشورش داره انجام میده. کسی که در مواقعی خودش جای خدا و قاضی برای سرنوشت یه فرد تصمیم میگیره و مجازاتش میکنه (اشاره به کشتن هالک و گالاکتوس) و البته اینها برای کسی که از سوپرمن صلح جوی دیسی برای خلقتش الهام گرفته شده زیاد جور در نمیاد (کلا تو این شماره متوجه میشید که برخلاف تصور عموم، هایپریون تفاوت هایی با سوپرمن داره) از طرفی دیگه من زیاد از هایپریون احساس قهرمانانه‌ای دریافت نمیکنم. بیشتر احساس میکنم که داره الکی ادای قهرمانا رو در میاره و شخصیت غلو شده‌ای داره (قمپز زیاد در میکنه
بخش دوم: در داستان دوم این شماره (که نسبت به بخش اول کوتاه تره و تنها حکم یک قدم رو به جلو برای داستان رو داره) شاهد بازگشت استیو راجرز/کاپیتان آمریکا از یخ ها توسط بلید هستیم که احتمالاً استیو در ادامه برای جمع کردن دوبارهٔ اعضای انتقام جویان تلاش میکنه و دنیا رو به کمک بلید به روال سابقش برمیگردونه. «به خونه خوش اومدی سرباز» قطعاً بهترین نامی بود که میشد روی این بخش از داستان گذاشت. این بخش هم خیلی هیجان‌انگیز و هایپ کننده از آب در اومد و نوید اتفاق های بزرگی رو میداد. امیدوارم که آرون بتونه از نهایت پتانسیل داستانی که ایجاد کرده استفاده ببره و یکی دیگه از بهترین های این چند وقت اخیرش رو تحویل ما مخاطبا بده.
پروتاگونیست:
من تقریباً تمام چیز هایی که میخواستم راجع به هایپریون و تیم کپ-بلید بگم رو بالاتر گفتم و فکر نکنم نکته‌ای از قلم مونده باشه. پس با اجازه به جای این بخش، میخوام به بررسی دیگر بخش های این شماره بپردازم...
آنتاگونیست:
طبق تئوری های مطرح شده، تمام اشکالات این دنیا و اتفاقات افتاده و نیفتاده در اون که موجب جایگزین شدن گروه اسکادران برتر به جای انتقامجویان و در نتیجه کلی اتفاق دیگه شده، زیر سر شیطان دنیای مارول یعنی مفیستو ئه. این تئوری تا حد بالایی هم محتمل ـه و از اونجایی که میشه حدس زد که همهٔ قهرمانان اسکادران توسط مفیستو خلق شدن و یه سری مشکلات شخصیتی هم دارن، درصدِ محتملی این تئوری بالاتر هم میره. تصور کنید چقدر جذاب میشه اگه این اتفاق بیفته و با تشکیل دوبارهٔ اونجرز، این دو گروه رو مقابل همدیگه ببینیم در حالی که مفیستو داره فقط تماشا میکنه. فعلاً فقط باید منتظر شماره های بعدی باشیم...
طراحی:
از اونجایی که داستان این شماره به دو بخش تقسیم شده بود، در نتیحه دو طراح متفاوت به نام های "دیل کیون" و "اسکات هنا" در بخش اول و "اد مگینس" در بخش دوم وظیفهٔ طراحی این شماره رو بر عهده گرفتند. در بخش اول که روی شخصیت مارک میلتون/هایپریون تمرکز داشت، زوج کیون-هنا تونستن طراحی های خیلی زیبایی رو از خودشون ارائه بدن. در نگاه اول این طراحی ها برای من یادآور طراحی کمیک‌بوک های کلاسیک سوپرمن هستن و من این رو نکتهٔ مثبتی قلمداد میکنم؛ از اونجایی که هایپریون در واقع هجویه ایست بر سوپرمن و شباهت طراحی هاش به طراحی کمیک های این شخصیت میتونه خیلی خوب باشه. طراحی خودِ مارک هم من رو یاد کلارک کنت میندازه. من که تقریباً از تک تک پانل ها لذت بردم و هیچ ایرادی رو در اونها نمیبینم. اون لحظات پایانی که هایپریون رو داخل خورشید نشون میده هم واقعاً جذاب از آب در اومده و تنها با استفاده از چند رنگ محدود فضای داخل اون رو به طرز شگفت‌آوری جذاب نشون داده. در کل خیلی از طراحی بخش ابتدایی این شماره راضی بودم. و اما در مورد بخش دوم طراحی که توسط اد مگینس طراحی شده، باید بگم که یه خورده باهاشون مشکل دارم. اول از همه بگم که مثل طراحی شمارهٔ قبلی فضای طراحی های مگینس خیلی پر رنگ با شور و نشاط ـه و من این سبک از طراحی رو دوست دارم. توجه خوبی هم به جزئیات شده. اما مشکل اصلی من با سبک مگینس، اغراق آمیز بودن اونه. در نقدم برای شمارهٔ قبلی هم به این نکته اشاره کردم ولی توی این شماره خیلی به شدت این قضیه افزوده شده. نمیدونم چطوری توصیف کنم... مثلاً مگینس آناتومی هایپریون رو خیلی گنده‌تر و بزرگتر از چیزی که باید باشه به تصویر میکشه و واقعاً در نشون دادن عضلات و بنیهٔ اون زیاده روی میکنه. این پانل رو ببینید: [ s4.uupload.ir/.../... ] یا این پانل رو: [ s4.uupload.ir/.../... ] دستای گنده‌ای که احساس سنگینی به آدم میدن، اون عضلاتی که کل دستا رو فرا گرفته، رگ های بیرون زده و... من که نمیتونم چنین چیزی رو تحمل کنم (یاد طراحی های اغراق آمیز دههٔ ۹۰ میلادی افتادم) من که ترجیح میدم در شمارهٔ های بعدی شاهد روند نزولی این قضیه باشم. نظرم راجع به هر دو طراحی هم به طور میانگین چیزی در حدود ۷.۵ از ۱۰ ـه.
ترجمه:
ترجمه های آقای A.SHRFƎ به معنی واقعی کلمه عالی بودند. درست مثل همیشه... ساده، روون، گیرا و البته دراماتیک، خصوصاً در ترجمهٔ مونولوگ های مارک که حتماً باید دراماتیک می‌بودن و خروجی کار محشر از آب در اومد. بابت زحمات‌تون سپاسگزارم! از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارت بر ترجمه ها کمال تشکر رو دارم!
ادیت:
آقای محدثی بااستعداد زحمت ادیت این شماره رو هم کشیدند و واقعاً ادیت های خیلی خوبی رو از ایشون در این شماره شاهد بودیم. بهتون خسته نباشید میگم! از آقای رجبی هم بابت برگرداندن کاور تشکر میکنم!
.
.
نکات مخفی، اشارات و ایستر اِگ (Easter Egg) ها:
_ در طول این شماره بار ها هایپریون اعتراف کرده که کار هاش رو به شیوهٔ آمریکایی انجام میده. این من رو یاد اون شعار معروف سوپرمن میندازه، یعنی: «حقیقت، عدالت و شیوه آمریکایی»
[ s4.uupload.ir/.../... ]
_ نام دبیرستانی که مارک در اون تدریس میکنه، Bucema high school ـه که اشاره داره به یکی از دو خالق این شخصیت یعنی "سل بیوسما" که در اواخر دههٔ ۶۰ میلادی به همراه روی توماس اولین هایپریون رو خلق کرد. این ادای احترام هم به همین دلیله.
[ s4.uupload.ir/.../... ]
_ در صفحهٔ ۲۶ و روی تابلوی مغازه‌ای شاهد اشاره های مختلفی به مارول و دنیاش هستیم. مثلاً لقب معروف اسپایدرمن یعنی Your friendly neighborhood, Spider-Man که در اینجا Gun bar جایگزینش شده. یا اشاره به شمارهٔ دنیای اصلی مارول یعنی ۶۱۶ یا اشاره به اسلحه سازی تونی استارک قبل از اینکه قهرمان بشه و...
[ s4.uupload.ir/.../... ]
_در لحظات پایانی بخش اول داستان ما شاهد هستیم که هایپریون به درون خورشید میره تا دوباره قوت بگیره. ما هم میدونیم که قدرت های سوپرمن هم فقط زیر انرژی نور خورشید کار میکنن و هایپریون هم بر اساس هجویه بودنش این ویژگی رو داره.
.
.
جمع بندی:
شماره ای رو داشتیم که درست مثل شمارهٔ قبلی جذاب بود و این بار با تمرکز روی شخصیت مارک میلتون/هایپریون تونست جنبه های دیگهای از شخصیت اون رو نشون بده و ما رو بیشتر باهاش آشنا کنه. و در بخش دیگهای هم قدم رو به جلو ای برای رویداد بر میداره و حسابی هیجان ما رو برای خوندن ادامهٔ داستان بالا میبره. و البته طراحی هایی که در بخش اول خیلی عالی و بی‌نقص اما در بخش دوم کمی اغراق آمیز بودن که در مجموع اونها رو قابل قبول میدونم. در کل از این شماره لذت بردم.
نمرات:
داستان: ۸/۱۰
طراحی: ۷.۵/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰
در پایان، سپاس از تیم بی‌نذیر اسپایدی که این شماره رو در اختیار ما قرار دادند. به زودی با نقد شمارهٔ بعدی در خدمت شما خواهم بود!
همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
فرا رسیدن تاسوعای حسینی (ع) رو خدمت همهٔ شما عزیزان تسلیت عرض میکنم.
روز و روزگارتون خوش!
واقعا کیف کردم با این شماره
بله استاد واقعا منم لذت بردم . این شماره رو به انگلیسی خونده بودم و مخصوصا از اون تک شماره نایت گوئن و پیچشی که تو شخصیت شغال به وجود میارن خوشم اومد
و البته کمیک marvel double action که به کشته شدن سم ویلسون به دست گابلین اشاره داره و از اول تا اخرش ایستراگ هستش به کمیک مرگ گوئن (واقعا خوشحال شدم که شنیدم میخواهید این دو کمیک رو هم ترجمه کنید)
فقط یه سئوال .... این نایت هاک انگار سرمی چیزی به خودش تزریق کرده درسته؟ چون اگه اشتباه نکنم تو کمیک های دیگه میگه شبها قدرتش بیشتر. اصلا قدرتش به این شکله؟ممنون میشم جواب بدید استاد
بله خانم عفتی ظاهرا قدرت های جسمی نایت هاک از زمان غروب آفتاب تا سحر (طلوع آفتاب) بیشتره و این مساله هم باعث مرگ فالکون میشه که تو کمیک خودش خواهیم دید
قبل از رفتن سراغ داستان بریم سراغ ایسترگ
۱.اون قسمت که کریون لباس مرد عنکبوتی میپوشه اشاره داره به آخرین شکار کریون
۲.لباس سیمبوت هم که اشاره داره به جنگ های پنهان اورجينال که پیتر یک لباس سیمبیوت به زمین میاره و تو این شماره هم نایت هاک هم لباس با خودش به زمین
۳.گربه سیاه که خب احتمال با نایت هاک رابطه داره که اشاره داره به رابطه بتمن و زن گربه ای
۴. اون قسمت که سیمبیوت به جمجمه سرخ چسبیده بود اشاره داره به دو چهره
۵.گوئن استیسی که نایت برد هست اسمش که اشاره داره به بتگرل
۶.اون قسمت که نورمن میخاد گوئن بکشه و گوئن بهش میگه اون میخاد تو بکشیش اشاره داره به قانون نکشتند بتمن و چرخه که بتمن و جوکر سالهاست توش گیر افتادن و نورمن اینجا یک روانیه (عمو مختار میگفت نورمن نبوغ لکس لوتر و دیوانگی جوکر داره که البته من تو سکرین رنت اینو خوندم)
۷.اون داستانی که نورمن سم ویلسون میکشه اشاره داره به مرگ گوئن استیسی و البته یجورایی مرگ جیسون تاد
۸.گاز گابلینی نورمن شبیه گاز جوکر
۹.نایت گوئن جالبه که به اسم گوئن عنکبوتی صداش میکنیم
۱۰.کمیسر کیج داریم که لوکی کیج و شبیه کمیسر گوردون
۱۱. کریون شبیه جغد بود
۱۲.تیمارستان روانکرافت که تو مارول حکم تيمارستان آرکام
۱۳.واشنگتن دی سی که فکر کنم اشاره داره به دی سی و بتمن و چون نایت هاک هجویه بر بتمن
اینا ایسترگ و اشاراتی بود که من پیدا کردم و نقد خودمو تو کامنت بعدم تقدیم میکنم شاید ایسترگ و اشاره بیشتر پیدا کردم
تشکر
تشکر
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره ۵ از رویداد تولد مجدد قهرمانان!
خطر اسپویل!
داستان این کمیک خیلی هیجان انگیز بود! و البته قهرمانش چه ترکیب باحالی بود! بتمن با ترکیب بعضی شخصیت های دنیای اسپایدرمن! کل این کمیک انگار بهشتی برای هواداران دنیا کمیک بود چون کلی اشاره به بتمن و اسپایدی داشت! شخصیت پردازی نایت هاوک شباهت های زیادی به بقیه نداشت. او مثل بتمن دارک و اخمو در لباس نایت هاوک بود و ضعف چشمگیری در شخصیت او نبود. یه جاهایی هم مثل لحظه مرگ گرین گابلین نشون داد که برای جان خبیث ها هم ارزشی قائل هست. او در قامت کایل ریچموند یک نماینده مهم و با نفوذ و البته احتمالا پولدار و در لباس نایت هاوک یک قهرمان عصبانی و خشم شب هست. (که در شب قدرت بیشتری هم دارد.) واقعا شاید این بهترین هجویه ای بود که در این رویداد بر شخصیت های دی سی دیدیم. چون هم ایستراگ های خیلی زیادی دارد و هم شخصیت پردازی نایت هاوک خیلی شبیه بتمن هست و آدم واقعا کیف میکنه. و مهم ترین چیز این کمیک اینه که خیلی هیجان انگیز و باحال هست. از اشاراتی که در این کمیک وجود دارد بگذریم، لحظات توی تیمارستان خیلی باحال بود و دشمنانش هم وقتی که ترکیب دشمنان بتمن و اسپایدرمن رو شاهد باشیم که دارای برترین دشمن های دنیای کمیک بوک هستند باید هم این داستان هیجان انگیز رو شاهد باشیم. فضای داستان بسیار خوب استرس و هیجان رو نشون میداد و البته معلومه نایت هاوک هم قبلا زجر هایی کشیده و دوستانی رو از دست داده است. از شخصیت ها به خوبی و به موقع در داستان استفاده میشد و هیجان داستان رو بسیار بالا میبرد. و البته نایت هاوک که قراره هجویه ای بر بتمن باشد در این نقش بسیار خوب عمل میکند و باعث میشود بفهمیم با کسی که انگار فقط در شب ها ظاهر میشود ممکنه چه فاجعه هایی پیش بیاید. (که نشان میدهد انتقامجویان و چهار شگفت انگیز چه نقش مهمی در کمیک های مارول دارند.) فلش بک ها هم در کمیک مسائل مهمی رو در اختیار خواننده میگذارد. و البته این رو هم نشون میده که اگر دشمنان اسپایدرمن با بتمن بودند او خیلی سخت میتونه اونا رو متوقف کنه. در کل این شماره رو باید خوند و لذت برد چون بسیار جالب و هیجان انگیز هست و البته اشارات فوق‌العاده ای هم دارد.
بالاخره پلنگ سیاه هم در این رویداد دیدیم. در این بخش کوتاه معلوم شد که او امکانات زیادی هم دارد و لباس بسیار جالبی هم دارد. باید دید در ادامه با تیم کاپیتان آمریکا چه میکند.
طراحی:
سبک طراحی های این کمیک نامتعارف و عجیب بود اما خوب جواب میدهد! چون فضای شب و دارک کمیک رو خیلی خوب نشون میدهد و البته اکشن بسیار چشمگیری دارد و کمک زیادی هم در گذاشتن ایستراگ در کمیک میکند. طراحی چهره های کاراکتر ها هم بسیار خوب بود و از طراحی گرین گابلین خیلی خوشم اومد چون قشنگ حس جوکری رو القا میکرد. طراحی ها گیج کننده نبودند و البته داستان رو به خوبی روایت میکرد و آن را کامل میکرد چون اکشن های بسیار عالی و هیجان انگیزی هم داشت. طراحی بخش پلنگ سیاه هم سبک بسیار جالبی داشت و من مشکلی ندیدم.
ترجمه و ادیت:
ترجمه و ادیت که لایق همچین کمیک عالی هست. همونطور که از این سایت انتظار میره و حتی فراتر. ادیت همچین کمیک که بسیار سخت بود و به خوبی از پسش بر اومدید. ترجمه هم واقعا عالی بود.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات (اون بخش کوچکی رو که من پیدا کردم!):
این کمیک سراسر ایستراگ بود! یعنی وقتی که قهرمانش قراره بتمنی باشه که چاشنی دشمن های اسپایدرمن رو هم داره پس باید هم اینطور باشه. (فکر کنم پیتر این دنیا بفهمه باید غیرتی بشه! مخصوصا برای گربه سیاه!)
-همون اول این کمیک معلومه که چه خبره! اینجا کریون لباس نایت هاوک رو میپوشه و به سبک بسیار خشنی عدالت رو اجرا میکنه!
s4.uupload.ir/.../...
خب این شما رو یاد داستانی از اسپایدی نمیندازه؟ بله، آخرین شکار کریون که توی اون کریون پیتر رو بیهوش و زنده به گور کرد و بعد لباس اون رو پوشید تا عدالت رو اجرا کنه!
spidey.ir/.../...
spidey.ir/.../...
-در بخشی از کمیک کلمه نایت کیو رو برای مخفیگاه نایت هاوک میشنویم.
s4.uupload.ir/.../...
این کلمه یادآور بت کیو هست که نام غار بتمن هست.
spidey.ir/.../...
و البته در این بخش نام "کمیسر لوک کیج" رو میبینیم که هم به شخصیت لوک کیج در دنیای کمیک اشاره داره و هم کلمه "کمیسر" به این معنی هست که نایت هاوک هم مثل بتمن که با کمیسر گوردون همکاری میکنه با یک کمیسر همکاری میکنه.
-در نایت کیو ما یک دایناسور غول پیکر و یک روبات رو میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
خب اون دایناسور شبیه دایناسوری هست که توی غار بتمن هم وجود دارد.
spidey.ir/.../giant-penny.jpg
اون لباس روباتی هم شبیه لباسی هست که بتمن اون رو داره و بعضی وقت ها میپوشه و البته شبیه لباس روبوکاپ کمیسر گوردون هم هست.
spidey.ir/.../...
-در بخشی که یک سری وسایل رو میبینیم میشه بازوی سرباز زمستان رو مشاهده کرد.
s4.uupload.ir/.../...
-در این کمیک میبینیم که نایت هاوک میگه میخواد با ماشینش بره و ما ماشینش رو میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
این ماشین (که احتمالا قهرمان خلاق (!) ما اسمش رو گذاشته "نایت موبیل!) شبیه ماشین بتمن یعنی بتموبیل هست!
spidey.ir/.../Batmobile.jpg
-وقتی که دشمنای نایت هاوک رو میبینیم توش یه مارمولک زبون دراز رو میبینیم که شبیه لیزارد و کیلر کراک هست، کسی که علامتی روی سرش شبیه بولزآی هست، (ولی قبلا کهب ولزآی این دنیا رو دیدیم) کسی که شبیه "هاش" دور سرش باند پیچی شده و کسی که شبیه سیبرتوث هست.
uplooder.net/.../...
-در بخشی از کمیک ما "گربه سیاه" رو میبینیم که مثل کمیک های اسپایدرمن انگار به نایت هاوک علاقه مند هست. و البته اشاره ای داریم به لباس سیمبیوت فضایی اسپایدرمن که هم گفته میشه که از "بتل ورد"(دنیای نبرد) اومده هم نایت هاوک میفهمه که اون زنده است!
uplooder.net/.../...
-در این کمیک اوتو اکتاویوس رو میبینیم که در کمیک های اسپایدی دکتر اختاپوس هست و اینجا انگار هم نایت هاوک بازوهاش رو جدا کرده هم کوتوله هست!
uplooder.net/.../...
-در این کمیک سیمبیوت با یک شخصیت (به قول نایت هاوک یک ماسک) ترکیب شده و تبدیل شده به ونوم این دنیا. و البته مثل ونوم از ضمیر "ما" استفاده میکنه. و چیز جالب دیگه هم اینکه مثل دو چهره هست و دو تا چهره متفاوت داره که بعضی وقت ها با هم بحث میکنند!
uplooder.net/.../...
-ددپول رو هم میشه در این کمیک دید با اون صورت از ریخت افتاده اش و البته یه سری تیکه هم میندازه!
uplooder.net/.../...
-یک شخصیت هم در پس زمینه دیده میشه که شباهت زیادی به مترسک داره که یکی از دشمنان برتر بتمن هست.
uplooder.net/.../...
spidey.ir/.../scarecrow.jpg
راینو رو هم میشه در همون پس زمینه دید که یکی از دشمنان برتر اسپایدی هست.
uplooder.net/.../...
spidey.ir/.../...
-گوئن استیسی این دنیا رو هم میشه دید که مثل کمیک مرگ گوئن استیسی گرین گابلین اون رو گیر انداخته.
uplooder.net/.../...
و البته مسئله جالب اینه که در ادامه میفهمیم که این گوئن استیسی در واقع پدرش رو از دست داده و نایت هاوک ازش مراقبت میکنه و اون رو به یک قهرمان تبدیل کرده که کاری هست که بتمن با رابین ها (!) کرد. مخصوصا دیک گریسون.
uplooder.net/.../...
-گرین گابلین این دنیا رو هم میشه دید که شباهت های زیادی هم به جوکر داره!
uplooder.net/.../...
اون مثل جوکر ملت رو با یک گاز دیوانه میکنه!
uplooder.net/.../...
و البته مثل جوکر که جیسون تاد رو کشت گرین گابلین این دنیا هم سم ویلسون که دستیار نایت هاوک بود رو کشت. و البته باز هم "پای یک پل در میان هست!"
uplooder.net/.../...
-اشاره ای به ساحره نقره ای یا همون سیلور ویچ رو داریم که در شماره ۳ این کمیک اون رو دیدیم.
uplooder.net/.../...
s4.uupload.ir/.../...
-ما در این کمیک چیز هایی شبیه "بت رنگ" بتمن میبینیم که نایت هاوک بهشون میگه "هاوک رنگ"! (یعنی هر چی داشته مثل بتمن که یک "بت" میذاشته پشتش این هم همه چی رو یک "هاوک" میذاره براش! اینم خودش یک نوع ایستراگ هست.)
uplooder.net/.../...
برای آشنایی با بت رنگ این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
و البته او میگه که این ها رو با آدامانتیوم ساخته که فلز بسیار قوی هست که ولورین در بدن خودش داره و بهش پیوند خورده.
uplooder.net/.../...
توی این شماره نایت هاک داریم که هجویه بر بتمن
کایل ریچموند عضو کنگره در شهر واشنگتن دی سی به مبارزه با جرم و جنایت میپردازه
داستان از جایی شروع میشه که کریون لباس نایت هاک بر تن کرده(بالاتر گفتم اشاره داره به داستان آخرین شکار کریون ) نکته جالبی که وجود داره برخلاف بتمن در بچگی هم محروم از عشق پدر و مادرش بوده
از کاخ طریق تونل مخفی به مخفیگاه خودش میره و جالبه که چند تا یادگاری نگه داشته مثل دست سرباز زمستانی، سلاح های الکترا، و... بعد از اون میریم سراغ مبارزه که نایت هاک با اونا میجنگه و میره سراغ نورمن که و میخاد دستیار نایت هاک گوئن بکشه نایت هاک یاد مرگ سم ویلسون میفته ولی این بار موفق میشه گوئن نجات بده (گوئن به دست نورمن روی پل کشته شد ولی یک بار نورمن سیع داشت در کمیک شوالیه های مارول مریجین بکشه که پیتر موفق میشه نجاتش بده ) و بعد از این که نورمن میمیره بهش میگه نذار دنیا رو مثل قبل کنند
نایت هاک میفهمه کاپیتان آمریکا داره تیم جمع میکنه
بخش دوم مبارزه رونین و نایت هاک که رونین میخاست به حقایق دنیا پی ببره ولی میره واکاندا و بلید و کاپیتان اونو به تیم اضافه میکنند
طراحی خوب بود
داستان که باحال بود و پر از ایسترگ
۱۰ از ۱۰
طراحی ۹ از ۱۰
ترجمه و ادیت که عالی بود ۱۰ از ۱۰
مرسی spidey
کلاه خود سامورایی نقره ای
دست باکی بارنز
سلاح الکترا
دایناسور که توی بتمن میبینم تو اینجا دیدیم
لباس مرد آهنی بود
وماشین بتمن
ددپول
ارزش و احترام دو طرف گرین گابلین و نایت هاک
بتمن و مرد عنکبوتی بریزی تو مخلوط کن یه همچین چیزی در میاد
تشکر
به شخصه عاشق اشاره و ایستراگ هستم! اصلا وقتی میبینمش خیلی کیف میکنم. این رویداد هم هست زمینه ای شده برای این قضیه و بسیار خوب این کار رو انجام میده که این شماره اوجش بود!
از شما هم عذر خواهی میکنم که نتونستم نظر خیلی خوبی بنویسم چون هم سایت های آپلود و اینترنتم نابودم کردند ( من اول ایستراگ ها رو نوشتم و اصلا عکس ها آپلود نمیشدند! شاید یک ساعت وقتم رو گرفتند!) هم مجبور بودم کاری کنم کهر در یک کامنت جا بگیره! از همه این ها هم که بهونه هستند بگذریم چیزی هم بلد نیستم و تحلیلگر خوبی نیستم. اما در کل سعی کردم هرچی فکر میکنم رو بنویسم.
عالی بود. دست شما درد نکنه
خیلی ممنون.
اول اینکه باید بگم با اینکه پیتر تو داستانش اسپایدرمن نبود داستانش فوق‌العاده بود اما تبدیل به اسپایدرمن نشد نایت هاک هم به نوعی همون بتمن هست به صورت مارولی پس به نوعی میتونه داستان جذابی رو رقم بزنه ، همه هم میدونن که ویلن ها نقش خیلی مهمی در داستان ها دارن و بخش بزرگی از شخصیت جذابیت ابرقهرمان رو تشکیل میدن ، حالا که پیتر تبدیل به اسپایدی نشده بود و نایت هاک هم مثل بتمن هست ترکیب کردن شرور های این دوتا مثل رویایی برای تمام کمیک فن ها میمونه فقط ای کاش اشاره بیشتری به شرور ها میشد ( البته همینشم خوب بود ) و واقعاً هم این کمیک پر از ایستراگ بود که آقای مرادی زحمتش رو کشیدن و واقعاً دمشون گرم
خب واقعا برای یک تک شماره بازم خوب نشون شون دادن ولی به نظرم مارول اگه عقلش برسه یه مینی سریز اختصاص بده به این نایت هاک و این دنیا و دشمناش چون واقعا پتانسیلش رو داره یه سری حداقل 6 قسمتی داشته باشه
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
-یعنی این کمیک سر تا پاش ایستراگ بود! بدون وقفه بریم سراغشون!
اول اینکه شخصیت "شاهدخت قدرتمند" یا "پاور پرینسس" در دنیای مارول هم اونجور که تحقیق کردم وجود داره و شخصیت نسبتا گمنامی به نام "زاردا" هست که تمی شبیه و واندر وومن داره.
s4.uupload.ir/.../...
(فقط همین عکس رو ازش پیدا کردم!)
-در مبارزه اولیه کمیک اشاره ای به اودین رو شاهد هستیم و البته آل-گاک از کسی نام میبره که شاخ های زیبایی داشت که احتمالا منظورش "هلا" دختر لوکی هست.
s4.uupload.ir/.../...
-توی بخش مجسمه های زاردا ما شخصیت هایی از دنیای اصلی مارول رو میبنیم.
s4.uupload.ir/.../...
زاردا از "ژانت ون داین" نام میبره که در دنیای اصلی مارول با نام "واسپ شناخته شده هست.
spidey.ir/.../Wasp-Janet.jpg
برای آشنایی با او این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
بعد از اون از کنال پادشاه سیاه پوش نام برده شد که در کمیک های اخیر مارول نقش مهمی داشت.
این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
از شخصیتی به نام تیگرا هم نام برده میشه که باید بدونید که از اعضای نسبتا مهم انتقامجویان هست و البته شخصیت "هل کت" لباسش رو مدیون تیگرا وقتی شخصیتی به نام "گربه" (cat) بود، هست.
مورد ۲۰ این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-در محلی که زاردا توی اون زندگی میکنه ما زرهی رو میبینیم که خیلی شبیه زره نابودگر هست.
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../DESTROYER.jpg
این زره در mcu هم وجود داشت.
spidey.ir/.../...
برای آشنایی با او این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-در جایی از کمیک اشاره ای به شخصیت نیمور رو شاهد هستیم.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی با او این مقاله رو بخونید.
google.com/.../...
-در جایی از کمیک زاردا از جنگ های داخلی بین نایت هاوک و هایپریون صحبت میکنه که چون اونا به ترتیب هجویه ای بر بتمن و سوپرمن هستند خیلی عجیب نیست.
s4.uupload.ir/.../...
-در جایی از کمیک هم ما زنجیر حقیقت گوی "شاهدخت قدرتمند" میبنیم که شبیه ریسمان حقیقت گو واندر وومن هست.
s4.uupload.ir/.../...
(ببخشید که نمیشه عکس رو کامل نشون داد.)
-در بخشی از کمیک هم ما تبری میبینیم که از روی پل معروف آزگارد ساخته شده.
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../...
-در جایی دیگر خاطره ای از نبرد زاردا با گور را شاهد هستیم.
s4.uupload.ir/.../...
که البته ادای احترامی هم هست به این کاور.
spidey.ir/.../-gorr-thor-1.jpg
برای آشنایی با گور این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
البته نبرد او با فونیکس رو هم میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی با فونیکس این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
و البته هالک گلادیاتوری رو هم میبینیم که مربوط به کمیک سیاره هالک هست.
s4.uupload.ir/.../...
spidey.ir/.../...
و البته ما اشاره دیگری رو هم به هالک میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
و البته متحد شدن زاردا با اسکرج رو هم میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی با اسکرج این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
کامنت بعدی نظر من درباره کمیک هست.
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره ۶ از رویداد "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn)
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
مگه یه کمیک چقدر میتونه اشاره داشته باشه و آدم رو به وجد بیاره؟ احتمالا این سوالی هست که همگی بعد از خوندن این کمیک از خودمون میپرسیم. مثل شماره قبلی در این کمیک بسیار بسیار اشارات زیادی داریم که آدم رو واقعا خوشحال میکنند. ما توی این کمیک شخصیت "شاهدخت قدرتمند" رو میبنیم که هجویه ای هست بر شخصیت واندر وومن از اعضای اصلی و مهم لیگ عدالت که شخصیت مهمی در DC هست. مثل بقیه اعضای اسکادران برتر معلومه که این شخصیت هم یه گیر هایی داره! اصلا میشه گفت که شاید این کمیک یه جورایی به شخصیت های انتقامجویان ادای احترام میکنه و بعضی وقت ها میبینیم که شاید شخصیت های دی سی نسخه پایین تر شخصیت مارول باشند که اصلاح نشدند! مثلا توی این کمیک شباهت های زیادی بین ثور و شاهدخت قدرتمند میبینیم. دو موجود اساطیری بسیار قدرتمند که رو در روی هم قرار میگیرند. با این تفاوت که شاهدخت قدرتمند با جنگ میان انسان ها اومده و از کشتن هم استقبال میکنه در حالی که ثور دنیای مارول سعی میکنه موجود بسیار شریفی باشه و البته با اینکه از انسان ها برتره اما تواضع رو ازشون یاد میگیره. ولی واقعا چطور میشه شخصیتی رو که فقط بین زن ها بزرگ شده رو به راحتی به دنیای انسان ها آورد. (اونم چنین شخصیتی که دائماً در حال تغییر هست.) در این کمیک هم ما میبنیم که شاهدخت قدرتمند از جنگیدن فقط به عنوان سرگرمی استفاده میکنه و اصلا نمیشه بهش لقب "قهرمان" رو داد و باید منتظر بود تا قهرمانان واقعی مارول راه رو نشونش بدن! شخصیت پردازی او همونطوری هست که باید باشه. دختری که یه جورایی از خود راضی هست و برای جون دشمناش ارزش زیادی قائل نیست و یه جورایی هم به مشروب اعتیاد داره. اینطوری میشه به راحتی مقایسه کرد و فرق شخصیت های مارول و دی سی رو فهمید. ریتم داستان هم بسیار خوب بود و در هر لحظه اش ممکن بود اتفاق بسیار مهم و خاصی بیفته. این روز ها میشه دو نویسنده رو به خاطر ریتم داستان بدون عجله و هیجان انگیزشون تحسین کرد. اولین نیک اسپنسر و دومی جیسون آرون نویسنده این کمیک که در هر کمیک با فرمول "معرفی یکی از اعضای اسکادران برتر در نیمه اول و جلو بردن داستان اصلی در نیمه دوم" ما رو مشتاق تر میکنه و راز های جالبی رو فاش میکنه. مثلا توی یک این کمیک ما باز هم دلیلی بر تقلبی و ساختگی بودن این دنیا به دست مفیستو پیدا کردیم جایی که شاهدخت قدرتمند اسم اون رو گفت.
s4.uupload.ir/.../...
این یعنی داریم به موعد مقرر نزدیک تر میشیم.
و البته از حالا به بعد دو تا قدرتمند ترین قدرت های مارول یعنی ثور و فونیکس هم وارد داستان میشن و احتمالا نقش بسیار مهمی رو هم داشته باشند. این هم که اسکادران برتر از وجود انتقامجویان تا حدی با خبر شدند نوید رو به رو شدن اونا رو میده.
طراحی:
طراحی بخش اول کمیک که "آخرین یوتوپیایی با آخرین فرزند خدا ملاقات میکند" نام دارد به دستان "اریکا د'ورسو" انجام شدند. طراحی های این کمیک به نظرم در حد خودشون خوب بودند. قطعا ایستراگ ها شما رو به وجد میارند و صحنه های اکشن هم بسیار جالب هستند. سبک طراحی هم مشکلی نداشت و به نظرم جالب بود. اما به نظرم بعضی وقت ها آناتومی بدن شخصیت ها خیلی خوب و درست طراحی نمیشد و البته چهره ها هم کاملا احساسات رو انتقال نمیدادن بعضی وقت ها در این مسئله ناتوان بودند. (البته میشه گفت وقت هایی که چهره ها خوب طراحی شدند بیشتر بود.) پانل بندی و لی آوت کمیک هم چیزی بود که به نظرم قابل توجه و بسیار جالب بود و خوب انجام شده بود و کمیک رو هیجان انگیز تر کرد. و البته طراحی ها به خوبی داستان رو انتقال میدادن. و در کل طراحی های این کمیک به خوبی تونستند کارشون رو انجام بدند و البته بی نقص هم نبودند.
اما در بخش "دوران مستی" که طراحی هاش رو "اد مگنیس" انجام داده بود طراحی ها به نظرم چشم نواز تر و جالب تر بودند و من از سبک طراحی ها بیشتر خوشم اومد و چهره ها هم احساسات رو خوب منتقل میکردند. و البته طراحی ها واضح بودند و گیج کننده نبودند و زرق و برق داستان هم بسیار خوب رعایت شد. چهره ها هم تقریبا بی نقص طراحی شدند و به نظرم در این بخش طراحی ها بسیار خوب بودند.
ترجمه و ادیت:
ترجمه و ادیت فوق‌العاده بود. ترجمه روان و قابل فهم بود و ادیت چنین کمیک پر زرق و برقی هم قطعا سختی بود که عالی انجام شد.
خسته نباشید.
با تشکر.
و البته معذرت میخوام که نتونستم کامنت خیلی خوبی بنویسم.
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک
شماره ۶ از رویداد تولد مجدد قهرمانان
خطر اسپویل
خب تو این قسمت ایسترگ زیاد هست که آقای مرادی زحمتش کشید و من اشاره نمیکنم
تو این قسمت شاهدخت قدرتمند داریم که هجویه بر واندروومن که یکی از اعضای مهم و کلیدی لیگ عدالت و البته اعتیاد شدیدی مثل ثور به الکل داره
داستان
اول از همه شاهدخت قدرتمند داریم که در حال مبارزه با آل گاگ
هست تو این آل گاگ اشاره به کشتن اودین پدر ثور میکنه و البته عاشق خوردن خدایان هست که شاهدخت قدرتمند با فلز اوروی که چاکش ثور هم از همون جنس ساخته شده شکم آل گاگ پاره و دل و روده میریزه بیرون
و البته مردم سرزمین یوتوپیای ها میتونستن افراد تبدیل به سنگ کنند که ما کنال میبینیم خدای ورطه تاریکی و پادشاه سیمبیوت ها
جاینتس ژانت وین داین که که در واقع واسپ یکی از اعضای کلیدی و موسس انتقام جویان هستش
تیگرا یکی دیگه از اعضای انتقام جویان
و یکی دیگه از دشمنای ثور فکر کنم یولیک بود
شاهدخت زارد در مجسمه آزادی اقامت داره و زندگی میکنه و البته مشغول خوردن شراب میباشد که اونجا زره نابودگر
و آیینه ی جادویی که مال ماجیک بوده و البته به نیمور اشاره میکنه که خب با نازی ها جنگیده
صدای یک خدارو میشنوه و البته تبر خودش که از جنس پل رنگین‌کمان استفاده کرد و البته اشاره به رگناروک میکنه و میره به آزگارد و با ثور روبه رو میشه و خب ثور تا حدی مقاومت و چکش خودشو فرا میخونه و میره و البته شاهدخت قدرتمند (واندروومن )هایپریون (سوپرمن ) نایت هاک (بتمن ) بلر (فلش )
دکتر اسپکتروم (فانوس سبز ) در هم جمع میشن
و البته به گذشته میریم که ثور این همه سال بیخیال بود و البته با هیتلر هم اشاره شد و گور و شمشیر تما سیاه که متعلق به کنال پادشاه سیاه پوش و خدای سیمبیوت هاست
و البته ققنوس میاد و اینجوری ثور هم به انتقام جویان میپیونده
و البته اینجا اشاره به مفیستو شد تو این قسمت
این داستان در واقع ادای احترامی به انتقام جویان هست و اینجا تفاوت ثور و شاهدخت قدرتمند (یا بهتره بگیم واندروومن) خیلی خوب نشون داد که ثور اومد شرافت و تواضع یاد بگیره ولی شاهدخت قدرتمند اومد و از کشتن هم استقبال میکنه و البته ثور میگه ثور نیرومند همیشه چیزی بیشتر از یک خدا بوده واقع چطور میشه شخصیتی که فقط بین زن ها بزرگ شده آوردش به دنیای انسان ها (اون هم شخصیت که همیشه در حال تغییر و تم و اورجین مشخصی نداره فقط کمی لباس برای جذابیت بخشیدن داره ) و البته این خانم ارزشی برای دشمنانش قائل نیست و فقط دنبال سرگرمی و تفریح و به الکل اعتیاد داره که اینجا میشه تفاوت بین شخصیت های مارول دیسی رو متوجه شد
کار جیسون آرون هم خوب بود اول اعضای اسکادران برتر معرفی و سپس به دنبال انتقام جویان و تکمیل شدن اعضای اون رفت بدون عجله و البته ریتم داستان هم خوب بود
طراحی طراحی قسمت اول خیلی خوب بود احساسات منتقل میکرد ولی قسمت دوم طراحی به مراتب بهتر بود
ترجمه و ادیت که روان و قابل فهم یه خسته نباشید میگم به مترجم ادیتور
داستان ۹ از ۱۰
طراحی قسمت اول ۸ از ۱۰
طراحی قسمت دوم ۹ از ۱۰
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰
مرسی spidey
(راستش هنوز به شکل حرفه ای نقد نویسی رو شروع نکردم پس فقط سعی میکنم یه نظر کلی تا اینجای داستان بدم):
.
.
.
.
اوایل این رویداد جو سنگین و ناشناسی داشت که باعث خلق معماهای زیادی میشد. همچنین به بیشتر "چه میشد اگر...؟" های مارول فن ها جواب داد. همین قضیه باعث شد که ما واقعا به یه شناخت از اسکادران برادران و کل این یونیورس ناشناخته نیاز داشته باشیم که در اسپین آف های مربوط به تمام اعضای اسکادران و پیتر پارکر محبوبمون بهش پرداخته شد. کم کم نه تنها شناخت ما از این دنیا بالا میرفت، بلکه حس بیشتری باهاش میگرفتیم چون تداعی گر تم بسیار آشنای "لیگ عدالت" و دنیای دی سی بود (معلوم شد مفیستو دی سی فنه). اینطوریم میشه گفت که "تولد مجدد قهرمانان" رویداد "چه میشد اگر مارول مثل دی سی پیش میرفت؟" هستش!!! وقتی این رویداد با شخصیتی مثل "بلید" که این روز ها خیلی روش مانور داده میشه شروع شد، نمیدونم چرا ولی حس نزدیکی بیشتری با دنیای کمیک بهم داد. کلا وقتی یه شخصیت کمتر پرداخته شده تبدیل میشه به راوی داستانی به این مهمی (که قطعا تاثیرات زیادی روی دنیای ۶۱۶ میذاره و هنوز راه زیادی داره) میشه، نشون دهنده ی این هستش که همه حرف هایی برای گفتن دارن. طبیعیه تاثیرات مهمی که انتقام جویان در یونیورس مارول داشتن از بین بره که همین ماجرا باعث میشه ما فرق بین دی سی و مارول رو متوجه بشیم. خلاصه اینکه منتظر قسمت های بعدیشم و در مورد خارق العاده بودن ترجمه و ادیت و طراحی کاور و... کاملا مطمئنم! همین مختصر رو از من بپذیرید.
با تشکر ویژه از سایت همیشه فعال spidey
تشکر از تیم ادیت و ترجمه ی این سری
نقد کمیک تولد مجدد قهرمانان شماره 6
(((اسپویل)))
داستان::
همونطور که دوستان هم اشاره داشتن، شاهدخت قدرتمند هم مثل بقیه شخصیت هایی که تو این سری دیدیم کپی ای از اعضای اصلی لیگ عدالت هست و اگه دقیق تر صحبت کنیم، شاهدخت قدرتمند کپی برابر اصل واندر وومن هست که در ابتدا با آل گاگ نبرد داره. این کمیک شاید با وجود ایستراگ ها و اشاراتی که همه جاش به چشم میخوره خیلی باحال و محبوب شده. این شماره فک کنم اولین شماره ای باشه که بنظرم ریتمش کند اومد؛ البته اونم احتمالا دلیل داره و اینه که چون اولین شماره ای هست که اختصاصا به شاهدخت قدرتمند میپردازه، باید ریتم آروم و کند باشه و بیشتر صحبت بشه. روایت ولی مشکلی نداشت. اومدم بگم اکشن ها هم بموقع بود ولی یذره فکر کردم چرا شاهدخت الکی الکی به تور حمله کرد. یعنی هر کس که یجا وایساده باشه و ازش خوشش نیاد حمله میکنه؟
طراحی::
از اونجایی که طراح هر شماره یک شخص بوده و در شماره های قبلی خیلی خوب به اون شخص و موضوع نشسته، این شماره هم همین ویژگی رو داشت و من رو قانع کرد. چیز جالب اینکه تیم طراحی و رنگامیزی بزرگتر و پرجمعیت تر از سری های دیگه ی کمیک هست، و مشخصه که به طراحی اهمیت میدن. صحنه های اکشن خوب و تمیز بودن، چهره ها واضح بود. کلا طراحی خوب بود.
شخصیت ها::
شخصیت اصلی: شاهدخت قدرتمند ظاهرش کپی واندر وومن بود و اخلاقیاتش کمی به تور رفته. مست بودن رو دوست داره و دستبند هاش عین میولنیر بهش برمیگرده. درکل به شخصیت خوب بها داده شده بود.
الان دیگه برای هر شخصیت یک شماره داشتیم و باید ببینیم ادامه ماجرا چی میشه.
ممنون از کسانی که در ادیت و ترجمه این سری نقش داشتند
و خدانگهدار
اول از همه تشکر میکنم از همه مترجمها و ادیتورهای این آرک شگفت انگیز. متاسفانه من وقت نکردم که این کمیکها رو سر وقت بخونم و ایضا نظرم بگم. الان چند روزه که مشغول خوندنشون هستم. (البته هنوز اکشن مضاعف مونده که بعد خودندش نقدمو تقدیم میکنم و امیدوارم که دوستان بپذیرن).
در ابتدا ما شاهد جنگ بین زاردا (شاهدخت قدرت) با آل گاگ هستیم. در واقع آل گاگ بعد راگناروک بلای جان آزگاردیها شده و با کشتن همه آزگاردیها و اودین لقب پدر همگان رو نصیب خودش کرده. بازگشت ثور و پی بردنش به ماهیت اصلی خودش موجب شده تا آل گاگ برگرده و دوباره به شکار خدایان بپردازه. ولی زاردا به این قضیه پی نمیبره و آل گاگ رو میکشه. از اونجا که اسکودران برتر عکس گروه اونجرز هستند از این رو نه تنها زرهی شرافت در وجود زاردا نیست (که در مقابل ثور قرار میگیره) بلکه عشق خون و خونریزی هم هست.
ماجرا ریتم تندی پیدا میکنه وقتی زاردا حضور یک خدا رو حس میکنه. انگار زاردا دوست نداره که کسی دیگهای همقوار خودش باشه و موجودیت این عالم رو که اونجرز وجود نداره رو به خطر بندازه. دیالوگهای ثور هم خیلی عالی چیده شده. در کل این پارادوکس عالیه که ثور تا ساعتها پیش خودش رو یک بی همه چیز میدونست ولی یهو با برگشت قدرتهاش، سریع دنبال جواب میگرده. (این اریجین ثور که قدرتش در تواضع بودنشه یا خودش بعضی وقتا متوجه ماهیت اصلی خودش نمیشه خیلی عالیه و همیشه از جذابیتهاش بوده)
در واقع در پانلهایی که ثور و زاردا در مقابل هم قرار میگیرن تضادهاشون به وضوح معلمومه. زاردا یه بهونه کوچک میخواست تا به ثور حمله کنه و اینکه زاردا علاقه شدیدی داره تا قدرتنمایی کنه در حالی که وظیفه ثور فراتر از این حرفاس. اکشن ها خیلی عالی بودند و ادم رو میبرد تو دل داستان.
در نهایت هم در طی داستانک همیشگی بعد اتمام داستان، شاهد گرد هم امدن اونجرز بودیم. با این تفاوت که اسکادران برتر هم متوجه حضور اونجرز شدن.
با تشکر دوباره و فراوان.
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره ۷ از رویداد "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
و بالاخره اون چیزی که هممون منتظر اون بودیم! اینکه اسکادران برتر حضور انتقامجویان رو بفهمند و در آخر کمیک هم باهاشون رو به رو شدند و البته اینکه ما بالاخره خود مفیستو رو ببینیم! جیسون آرون به جا اینکه سعی کنه برای نوشتن کمیک بیشتر، داستان رو الکی کش بده، تا به اینجا شخصیت های داستان رو بسیار خوب معرفی کرده و داستان رو موازی با اونا جلو برده و حالا هم که این معرفی شخصیت ها تموم شدند رفته سر اصل مطلب! واقعا این ریتم به جا در کمیک های این سری که توسط جیسون آرون به خوبی رعایت شدند، بسیار قابل تحسین هستند. و البته در داستان ها هم مثل همین شماره، ریتم و صورت گرفتن اتفاقات بسیار خوب بودند و نه خیلی عجله ای بودند نه جوری که حوصله آدم رو سر ببرند. و البته یک نکته مهم دیگه هم اینکه جیسون آرون پس از معرفی شخصیت ها در این کمیک هم با چند فلش بک سعی کرده که مسائل مهمی رو نشون بده که عموما در روند داستان تاثیر دارند. مثلا فلش بک جنگ داخلی بین هایپریون و نایت هاک به خوبی اختلافات بین این دو رو نشون میده تا وقتی که به زمان حال میایم چشم غره رفتن اونا به هم معنا داشته باشه. یا فلش بک ولورین که پس از مرگ جین گری و اننقام ولورین رو نشون میداد و قطعا هواداران این جهش یافته خشمگین (مثل خودم!) رو بسیار خوشحال میکنه. و اما بریم سراغ داستان اصلی! پس از اتفاقی شماره قبلی و اینکه گروه اسکادران برتر از وجود انتقامجویان با خبر میشن در این کمیک میبنیم که اونا دنبال پیدا کردن انتقامجویان هستند. چیز جالب درباره اونا اینه که تنشی بین اونا وجود داره و انگار خیلی هم از هم دل خوشی ندارند و بگو مگو های جالبی دارند. و البته دیالوگ ها هم در اینجا و هم در بخش های دیگر بسیار خوب عمل میکنند. و البته اینکه وقتی هایپریون به این اشاره میکنه که چند وقته یه چیزی درست نیست این احتمال رو میده که شاید اسکادران برتر بعد از جنگیدن با انتقام جویان وقتی که از حقیقت با خبر بشن با اونا متحد بشن! اما بعد از اینکه هایپریون به کاپیتان آمریکا اشاره میکنه، اسکادران برتر میرن سراغش و داستان از اینجا به بعد به اوج میرسه. جست و جوی اسکادران برتر برای یافت کاپیتان آمریکا نکات جالبی داره. مثلا دیوونه بازی های بلر و مغرور بودنش و اینکه هایپریون بعد از اینکه دکتر اسپکتروم راک راکون رو کشت کار گروت بیچاره تموم میکنه. (و البته قضیه برای خودش هم بد میشه چون الان انگیزه استار برند دو چندان شد!) یا صحبت های بین زاردا و نایت هاک که تنش و بگو مگو های بین این دو نفر به علاوه هایپریون رو نشون میده و اینکه انگار نایت هاک از هایپریون دل خوشی نداره. و البته در جایی که زاردا گرین گابلین رو میکشه دیالوگ ها بسیار جالب هستند و این رو نشون میده که انگار به جز نایت هاک بقیه این گروه اعصاب درست حسابی ندارند و اون تنها کسی هست که میشه تا حدی بهش گفت قهرمان! برای همین این گشت و گذار ها نکات جالبی دارند. اما اصل داستان در آخر کمیک هست جایی که انتقامجویان و اسکادران برتر بالاخره با هم رو به رو میشن و الان تعاملات و بده بستان هاشون قطعا جالب میشه. در کل به نظرم این کمیک هم مثل شماره های قبلی بسیار خوب بود و داستان رو عالی جلو برد.
و اما در داستان دوم میبینیم که رئیس جمهور کلسون جی جونا جیمسون و ژنرال راس رو به دلیل گفتن اسم انتقامجویان میکشه! این صحنه به خوبی بی رحمی اون و مفیستو رو نشون میده و البته بعدش بالاخره مفیستو رو میبینیم و دیالوگ ها جالبی بین اونا رد و بدل میشه. این بخش به خوبی نشون میده که قراره در ادامه با مفیستو چالش هایی رو تجربه کنیم.
طراحی:
اولین داستان کمیک "دنیای بدون بازگشت" نام دارد که طراح اون "آرون کودر" و البته رنگ آمیزی اون رو هم "دین وایت" انجام داده.
طراحی ها واقعا بسیار خوب بودند. مهمترین چیز اینه که داستان رو عالی انتقال میدادند و گیج کننده نمیشدند. این خیلی نکته مهمی هست که داستان مدام در حالی این ور و اون ور رفتن هست و لوکیشن ها عوض میشن اما داستان بسیار خوب منتقل میشه و آدم واقعا لذت میبره. چهره ها هم بسیار خوب بودند و احساسات رو منتقل میکردند. فضای داستان هم در بخش بسیار خوب بود و مثلا در فضا به یک شکل بود و در زمین به شکلی دیگه. صحنه های اکشن هم با اینکه خیلی زیاد نبودند اما خیلی خوب انجام شده بودند. به جزئیات هم خوب توجه شد و به نظرم طراحی ها از اول این رویداد بسیار عالی بودند. رنگ آمیزی هم خیلی خوب انجام شد و من مشکل خاصی ندیدم.
در داستان "بهترین دوست رئیس جمهور" که "اد مگنیس" طراحی های اون رو انجام داد هم طراحی ها واقعا لذت بخش بودند. چهره ها دقیقا همونطور بودند که باید باشند و شما خیلی راحت میتونید جی جونا جیمسون و ژنرال راس رو تشخیص بدین. ظاهر حیوانی مفیستو هم واقعا تنش آمیز بود و چهره ها احساسات رو خوب منتقل میکردند. صحنه ای که رئیس جمهور به جی جونا جیمسون و ژنرال راس شلیک میکنه هم بسیار خب طراحی شدند و در کل من مشکل خاصی در طراحی های این شماره نمیبینیم.
ترجمه و ادیت:
ترجمه و ادیت که مثل همیشه بی نظیر بود! واقعا شاید به جای اینکه نایت هاک رفته باشه سر وسایل دکتر استرنج اولش کار سایت اسپایدی باشه! چون واقعا چنین چیزی به جز کار های جادویی نمیشه! ترجمه بسیار خوب بود و بسیار روان به فارسی برگردانده شده بود و ادیت هم فوق‌العاده بود.
خسته نباشید.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
(در کامنت بعدی! )
با تشکر.
-توی این کمیک که فلش بکی به جنگ داخلی این دنیا داریم سیمبیوت فضایی رو در تن نایت هاک میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
و البته همونطور که هایپریون میگه انگار چشم آگاماتو رو هم دزدیده.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی با چشم آگاماتو و دیگر دم و دستگاه های دکتر استرنج این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
و البته در همین بخش جی جونا جیمسون رو میبینیم که روی بیلبورد باز هم برای نایت هاک دردسر شده و باز داره میگه "قهرمان یا تحدید؟"!
s4.uupload.ir/.../...
-در جایی از کمیک بلر به "فرانک کسل" یا همون "پانیشر" اشاره میکنه که شاید از انتقامجویان خبرهایی داشته باشه!
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی بیشتر با او این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-اشاره به بروس بنر و اتفاقاتی که در شماره دوم این رویداد برای او افتاد و به دست هایپریون کشته شد!
s4.uupload.ir/.../...
-در بخشی از کمیک ما زاردا رو میبینیم که با نایت هاک صحبت میکنه. بین صحبت‌های اونا اشاره ای به "گربه سیاه" رو شاهد هستیم و البته اینکه در پس زمینه یکی از اون لباس های روباتی که بتمن داره و بازوان دکتر اختاپوس رو میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی با گربه سیاه این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-در بخشی از کمیک که ولورین خشمگین رو میبینیم که زده تو فاز انتقام در جایی به زاردا میگه "رفیق" که به عادت گفتن این کلمه او اشاره داره. شاید هم باز هم گفته "bub"!
s4.uupload.ir/.../...
و البته بعد از این پانل ما میبینیم که ولورین با گروه "آلفا فلایت" (که مثل ولورین هم یه گروه کانادایی هستند) به اسکادران برتر حمله میکنه.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی با این گروه مورد ۲ این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-اشاره ای به پدر تونی استارک یعنی "هاوارد استارک" رو شاهد هستیم.
s4.uupload.ir/.../...
و البته این رو هم بگم وقتی هایپریون علفی رو میگفت که مدام اسم خودش رو میگه به "گروت" اشاره داشت!
-در بخشی از کمیک میبینیم که گرین گابلین میخواد رئیس جمهور آمریکا بشه و گروه به نام "اسکادران دارک" رو افتتاح کرده!
s4.uupload.ir/.../...
این مسئله اشاره ای داره به داستان "دارک اونجرز" که توی اون نورمن آزبورن دقیقه همین کار رو کرد و رئیس شیلد شد و با گروه دارک اونجرز دولت رو راضی کرد که بیفته دنبال قهرمانان! برای آشنایی با این گروه مورد ۸ این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-و البته در این کمیک دو نفر با نام های استنلی استوارت و مری جین استوارت رو میبینیم که انگار به دست مفیستو کشته میشن!
s4.uupload.ir/.../...
قضیه این مری جین چیه؟ آیا ربطی به مری جینی که ما میشناسیم داره؟
-و البته در پایان کمیک ما میبنیم که کاپیتان آمریکا گروه انتقامجویان رو جمع میکنه و جمله معروف خودش یعنی "انتقامجویان گرد هم آیید" رو هم میگه.
s4.uupload.ir/.../...)-022_zpew.jpg
-و در جایی دیگر از کمیک رئیس جمهور سابق یعنی نیک فیوری رو میبینیم که در این دنیا کشته شده!
s4.uupload.ir/.../...
و البته در زیر مجسمه او باز هم جمله "به مفیستو ایمان داریم" رو میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
-در جایی از کمیک ژنرال راس رو در دفتر رئیس جمهور میبینیم.
s4.uupload.ir/.../...
و البته جی جونا جیمسون که هر دو در ادامه کشته میشن!
s4.uupload.ir/.../...
-در آخر کمیک میبینیم که رئیس جمهور مکعب شیطانی رو نشون میده که شباهتی به "مکعب کیهانی" داره!
s4.uupload.ir/.../...
نقد شماره ۷ از کمیک تولد مجدد قهرمانان
خطر اسپویل
خب داستان از جایی شروع میشه که یه اختلاف با نایت هاک و هایپریون میپردازه (که اشاره داره به اختلافات بتمن و سوپرمن )
که سیمبیوت به نایت هاک چسبیده و چشم آگاماتو (که مال دکتر استرنج ) دزدیده و به نبرد با هایپریون میپردازه به زمان حال میریم که شاهدخت قدرتمند میگه باید اختلافات کنار بزاریم و باهم همکاریی کنیم تا جلوی انتقام جویان بگیریم که خب ایپکتروم و بلر میرن به جایی که کاپیتان آمریکا یخ زده بود که جستوجوشون نتیجه نمیده و هایپریون میره فضا که اثری از استاربرند نیست و میریم پیش نایت هاک و شاهدخت قدرت که در مورد رابطه خودشون حرف می‌زنند و البته شاهدخت قدرتمند میگه هیچ وقت رابطشون خوب از آب در نمیاد (اینجا اشاره داره به رابطه بتمن و سوپرمن با واندوومن) و البته به رابطه گربه سیاه و نایت هاک (زن گربه ای و بتمن ) اشاره میشه
و البته توجهشون به اکو جلب میشه که شاهدخت قدرتمند میگه من خودم کشتمش (که این نشون میده این خانم هیچ ارزشی برای جون دشمنانش قائل نیست در ادامه باز هم این کار میکنه ) که خب ولورین به خاطره جین گری ولورین میکشه (که این خودش یه کمیک جدا داره فکر کنم ) و البته شاهدخت قدرت میخواد انتقام اون بگیره (عجب انتقام تو انتقامی شد)
و البته اینجا شاهدخت قدرت گابلین میکشه چون جوابشو نمیده و اون عصبانی میکنه (اینجا دوباره نشون میده شاهدخت ارزشی برای جون دشمنش قائل نیست و بی‌رحم هست و البته اشاره به جوکر داره که خیلی راحت کسیو عصبانی میکنه ) و البته به بازی نایت هاک و گابلین (بتمن و جوکر ) اشاره میشه
برمیگردیم به سال ها پیش که نورمن اسکادران دارک (اشاره داره به دارک اونجرز ) اعضای اون هم عبارت هستند از سنتری
مون نایت نوا والکری گوست رانر (یجورایی یه استرگ باحاله و البته به سنتری که سوپرمن مارول مون نایت بتمن مارول والکری یجورایی واندروومن هست ) و البته اشاره به نیک فیوری و مفیستو داریم و اشاره به رابطه بلر و مریجین داریم که مفیستو داره تماشا میکنه (اشاره داره به رابطه پیتر و مریجین که مفیستو اونا جدا کرد و البته ازا اونجایی که بلر هجویه بر فلش و فلش یجورایی به پیتر نزدیکه ) و البته اسکادران برتر واکندا رو پیدا میکنند و با انتقام جویان رو به رو میشن و البته فیل کلسون جیمسون و ژنرال راس میکشه
و فیل خودشو آماده نبرد میکنه
داستان خوب بود جیسون آرون اول مارو با اسکادران برتر آشنا کرد و همچین به تعاملات هر کدوم پرداخت و اشاره بعدی مبارزه اونجرز و اسکادران برتر داریم
طراحی خوب بود مشکلی نداشتم و چهره ها خوب طراحی شده بودن
ترجمه و ادیت که مثل همیشه عالی و روان و خوانا
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰
تشکر
trainbit.com/.../...
trainbit.com/.../...
ممنون بابت ترجمه و ادیت شماره 7
نقد شماره 7 سری تولد مجدد قهرمانان
و آژیر اسپویل!! ایووییووییووییووییووییو
داستان::
قائدتا شماره ی بعد وارد اکشن و اصل مطلب میشیم. چیز جدیدی هم که در این شماره وجود داشت حضور مفیستو بود. و البته فلش بک های زیادی که تاثر زیادی داشتن تا داستان به اینجا برسه. اولیش نبردی بین هایپریون و نایت هاک که بهش سیمبیوت چسبیده و چشم آگاموتو هم داره. دومی گروه آلفا فایت بهمراه ولورین. سومی نورمن آزبورن و اسکادران دارک و آخری که شاید جالبترینش هم باشه استنلی استوارت و مری جین واتسون که انگاری قراره بدست مفیستو (!) کشته بشن، و البته برای اولین بار تو این سری مفیستو رو میبینیم!! و درنهایت اسکادران برتر به ساوانای آفریقا میرن و متوجه وجود واکاندا میشن. و اینجاست که وارد اکشن میشیم. ریتم تا الان عالی بوده، اینکه هر قسمت به یک شخصیت ربط داشت جالب بود و بالاخره قراره همرو کنار هم ببینیم.
طراحی::
همونطور که داستان هر شماره اختصاصا برای یک نفر بوده، طراحی ها هم طبق اون شخصیت و طراح هم کس دیگه ای بوده . و این برای من جالب بود. آرون کودر کارش رو توی طراحی خوب انجام داد و نقصی توی کارش وجود نداشت. ولی تو یک پانل رنگ آمیزی دین وایت به دلم ننشست:
uplooder.net/.../hyperion.png
یذره رنگ موهاش تو ذوق میزنه. ولی بقیه چیزا خیلی خوب بود.
چیزی که از اول سری به ذهنم رسید ولی نگفتم، دقت کردین این سری چقد به سریال لوکی شباهت داره. مردمی که از حقیقت خودشون هیچ چیز نمیدونن و قهرمان هایی که بدنبال اثبات در اشتباه بودن مردم هستن. و مهمتر از اینا، ابرشرور هایی که از دور همه چیز رو مراقبت میکنن و زیر نظر دارن. بالاخره وقتشه همه چیز تموم شه. نمیدونم چند شماره از این سری اومده یا چند شماره قراره بیاد، ولی اگه اشتبا نکنم 3 شماره از این داستان باقی مونده ( بجز داستان های فرعی) مگر اتفاق خاصی بیوفته که پایان رو به تعویق بندازه. چند وقت پیش رفتم ت سایت مارول بود فکر کنم. که چشمم به کمیکی به نام اسکادران جوان افتاد که حالا چیزی دربارش نمیگم، برای همین میگم پایان به تعویق میوفته. چیزی هم که دوست دارم در ادامه ببینم حضور پررنگ تر از مفیستو هست.
بازم ممنون بابت ادین و ترجمه و فعلا خدانگهدار
خدا قوت میگم خدمت مترجم و ادیتور بابت ترجمه شماره ۷ از تولد مجدد قهرمانان.
همانطور که از کاور این شماره از آرک «تولد مجدد قهرمانان» پیداست و ایضا همانطور که منتظرش بودیم این شماره بالاخره روی گروه اسکادران برتر تمرکز داره. در واقعا ما در هر شماره داستانی از اعضای این گروه رو شاهد بودیم و در کنارش روی گرد هم آمدن انتقام جویان تمرکز داشت.
این شماره روی این سوال که انتقام جویان کی هستند و چه نقشی تو این عالم دارند دامن میزنه. خوب البته این سوال رو اسکادارن برتر تو ذهنشون دارند و قصد دارن که تمام دنیا رو زیر و رو کنن براش. اینجا نقش نایت هاک (بتمن مارول) برجسته میشه. چیزی که بدون اون حتی با قدرتهای معرکه باقی اعضا امکان پذیر نبود. چرا که مهارتهای کارآگاهی اون باعث میشه تا نه تنها واکاندا رو کفش کنند (خوب تو دنیای مفستیو میگن کفش
در کنارش بازجوییهای و پیگیری سرنخ‌ها هم بوی خون میدادن. که بیشتر بر مرگ بار بودن گروه اسکادران برتر تاکید داشت.
فلش بکها بسیار جالب بودند. نشون میدادن که همون اتفاقات اصلی که برای انتقام جویان و واقعیت اصلی رخ داده برای اسکادران برتر هم رخ داده. که خوب باعث میشد داستان تنوع داشته باشه و به کلکسیون از رویدادهای اسکادران برتر بپردازه. در کل شکست دادن هایپریون در حالی که دکتر دووم جاگرنات شکست داده یا کله گالکتوس سوراخ کرده یا هالک رو ریز ریز کرده! اونم توسط نایت هاک غیر ممکنه که شکست بده. گر چه باز سیمبیوت و چشم آگامتو رو هم در اختیار داشته باشه. یا کشتن هایپریون توسط چنگالهای ولوورین که با جادو ترکیب شده. خوب یکی از نقاط ضعف سوپرمن جادو هستش که اینجا به دنبالش با نقاط ضعف هایپریون هم تطابق داره که در پی اون رویداد فونیکس سیاه ایجاد شده بود. (گویا کلا مردان ایکس تو این عالم کلا توسط اسکادران برتر محو شدند!) یا جمع آوری گروه عکس قهرمانان توسط گرین گابلین که اینجا هم رخ داده. یا اون اتفاقی که بین استوارت و مری جین رخ داد که به رویداد منحوس ONE MORE DAY اشاره داشت.
اما در نهایت پشت پرده فیل کولسون هم معلوم شد و بیشتر وارد جزئیات شدن. باید دید در شماره آخر هدف نهایی مفستیو از بین بردن انتقام جویان چی میتونه باشه؟
با سپاس.
البته "قرار" نیست کشته بشن اینطور که معلومه مری جین استوارت همسر استنلی استوارت یا همون "بلر" خودمون بوده که به دست مفیستو کشته شده (یا اسیر شده). اما چون بلر حافظه درست حسابی نداره و لحظات سری یادش میره این لحظه رو به خاطر نداره و همونطور که گفتم فقط "حس میکنه" و انگار برای همین مفیستو اون رو به خدمت گرفته. اما نکته جالب درباره این بخش (که وقتی نوشته شده "لحظه تاریخی" پس معلومه از اهمیت بالایی برخورداره) ما لباس بلر رو بر تن استنلی استوارت میبینیم که یعنی در اون موقع او به بلر تبدیل شده بود اما الان برای مفیستو که اونا رو اذیت کرده کار میکنه. این نشون میده که مفیستو اسکادران برتر رو خلق نکرده بلکه شاید اونا قبلا در همون دنیای مارول خودمون زندگی عادی داشتند اما مفیستو این دنیا رو خلق میکنه و اونا رو به نوعی به خدمت میگیره! (اینم میشه یه شباهت دیگه به سریال "لوکی" که ذکر کردید.) برای همین گفتم که فلش بک های این کمیک اهمیت بالایی دارند و با این فلش بک نشون داده شد که نه تنها میتونند در شخصیت پردازی ها مهم باشند، بلکه میتونند در ادامه این رویداد هم تاثیر مهمی داشته باشند.
تفسیر و توضیح کاملی بود ممنون ازت
من خودم شخصا از داستان لذت بردم و پس از سالها کاری رو دیدیم که جذبم کرد و تا انتها دنبالش کردم. ارجاعات و اشارات به دنیای دی سی بسیار خلاقانه بود و باعث شد تا بفهمیم چی باعث میشه قهرمانان مارول برامون جذاب بشن. مخصوصا شماره هایی که مربوط به نایت هاک و گوئن استیسی و پیر پارکر میشد برام خیلی خلاقانه بود و ادای احترامی که به داستان مرگ گوئن کردند. خودمم سعی کردم در کنار ویرایش ترجمه، یه سری مقالات مناسبتی بنویسم مثل فکتس اسکادران برتر و بلید و ... تا همه جوره ادای دینی داشته باشم به شخصیت هایی که برام مهم بودن و هستن
بازم تشکر . خدا رو شکر که این سایت باعث شد بتونم چیزایی رو باهاتون به اشتراک بذارم که ازشون لذت میبرم و این بهترین لذت دنیاست
یا علی
البته ایشون قراره شیرینی قبولی رو با ترجمه یه سری دیگه بدن که فعلا نمیخوام اسپویل کنم. البته این به جز اون کمیک بتمنه که برامون دارن ترجمه میکنن!
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره پایان رویداد "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn) کمیک "بازگشت قهرمانان" (Heroes Return).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
آره، آره، میدونم! این، اون پایانی که ما میخواستیم نبود! راستش... اممم این تا حدودی فراتر از اون پایانی که ما میخواستیم بود! خب بیاید از اول سنگ هامون رو با هم وا بکنیم. همه ما میدونیم که توی کمیک بوک ها و فیلم های کمیک بوکی در اکثر شرایط قهرمانان داستان پیروز هستند. اونا از جونشون مایه میذارند و حتی اگر کشته بشن سعی میکنند برنده میدون باشند. توی این رویداد خیلییامون میدونستیم که احتمالا دیر یا زود قهرمانان ما برمیگردند و پیروز میشن. (البته راستش جیسون آرون این دنیا رو اونقدر شرح و بسط داد و ما رو غافلگیر کرد که واقعا احتمالات دیگه ای هم وسط میومدند!) پس راستش سوال اصلی ما توی این کمیک این نیست که "آیا قهرمانان پیروز میشوند؟" بلکه سوال مهم تر اینه که "قهرمانان چطور پیروز میشوند و عواقب این پیروزی چیست؟" اگر ما سوال خودمون رو از این کمیک درست کنیم متوجه میشیم که نه تنها این پایان تا حدی کلیشه ای نبود، بلکه در جاهایی خیلی هم غافلگیرانه بود! (و البته باید حواسمون هم باشه که ما توی خود جریان رویداد به اندازه کافی غافلگیر شدیم.) همه دوست داشتیم بدونیم که کاپیتان آمریکا و تیمش چطور میخوان از پس اسکادران برتر آمریکا بر بیان. خیلی ها احتمال میدادن که شاید اسکادران برتر بیاد طرف انتقامجویان اما جیسون آرون این احتمال رو نقض کرد که نشون داد که بله همونطور که ما وقتمون رو گذاشتیم روی خوندن کمیک های این شخصیت ها پس باید هم اینطور باشه که ما بدونیم اونا وطن پرستان افراطی و کله شقی هستند که از این قضیه هنوز هم دفاع میکنند. (و البته در اینجا میتونیم اهمیت اون زمینه چینی ها رو ببینیم.) نبرد های این کمیک واقعا تنش زا بودند و ما مشتاقانه نگاشون میکردیم تا ببینیم که چه اتفاقی میخواد بیفته. نکته مهمی هم که در اکشن ها وجود داره اینه که ما در مقطعی نمیتونستیم بگیم که واقعا کی داره پیروز میشه. یعنی در جایی انتقام جویان پیروزی رو در دست گرفتند و چند لحظه بعد نتیجه برعکس میشه و ما همچنان مشتاق ادامه این کمیک میمونیم. در نهایت و البته با کمک کارول دنورس انتقامجویان تونستند یه جورایی پیروز بشن و دنیای خودشون رو برگردونند. اما همونطور که توی متن سوال این کمیک هم هست پس "تبعات" پیروزی اونا چی؟ بله، اعضای اسکادران برتر در وضعیت بسیار شکننده ای قرار دارند و اونا نمیتونند این دنیا رو قبول و تحمل کنند. شاید هم در زمانی باز هم شاهد نبرد اونا با انتقامجویان باشیم اما به هر حال در پایان کمیک هم انجمن سرخ مفیستو رو میبینیم که متشکل از هیولاهای بسیار وحشتناکی هستند! پس آیا ممکنه در ادامه درگیری اونا رو با دنیای مارول داشته باشیم؟ همه چیز به آینده بستگی داره. اما برگردیم سر این کمیک. اول اینکه به نظرم دیالوگ های این کمیک بسیار خوب بودند. دیالوگ های اول فیل کولسون که دید اون رو از ابرقهرمانان نشون میده فقط در چند جمله زاویه های جدیدی از اون رو به نمایش میذاره. البته نمیگم که ما انگیزه هاش رو درک میکنیم اما به هر حال نقطه نظرات جالبی از او ارائه میشه. بعد از اون هم دیالوگ ها در بخش های این کمیک خوب بودند و من مشکل خاصی ازشون ندیدم. من توی ریتم داستان هم مشکل خاصی ندیدم به نظرم همونقدری که باید اشکن داشته باشیم، اکشن داشتیم. اما از آغاز و ادامه و پایان استاندارد و رضایت بخش این کمیک که بگذریم میتونیم تحلیلی هم بر کل این رویداد داشته باشیم. مهمترین ویژگی این رویداد بسیار عالی تصمیم جیسون آرون مبنی بر معرفی این دنیا و اعضای اسکادران برتر به ما بود. این مسئله باعث شد که نه تنها داستان به خوبی و بدون عجله پیش بره، بلکه ما با این شخصیت ها و تاریخچه شون بیشتر آشنا بشیم و بیشتر اونا رو بشناسیم. شخصیت پردازی های این گروه هم متفاوت و تامل برانگیز بودند. ما افراد مغرور و بی مغزی رو مثل بلر یا شاهدخت قدرتمند داشتیم به همراه هایپریون و دکتر اسپکتروم بسیار قوی که انگار جون مردم خیلی براشون مهم نبود و کورکورانه از دولت آمریکا حمایت میکردند و هندوانه زیر بغلش میذاشتند و البته ما نایت هاک رو هم داشتیم که کمیک اختصاصی او یکی از بهترین کمیک های این رویداد بود و میشه گفت تنها کسی بین این چند نفر بود که میشه اون رو به لقب "قهرمان" نزدیکتر دونست. این وسط که ما بسیار خوب با شخصیت های این کمیک آشنا میشیم نه تنها داستان اصلی بسیار خوب پیش میرفت و اعضای انتقامجویان هم که اکثرا انگیزه و بحران درونی داشتند به ما معرفی میشدند، بلکه چند تا کمیک باحال و جالب رو هم توی این رویداد دیدیم مثل کمیک "پیتر پارکر: عکاس شگفت انگیز" که برای هواداران این شخصیت واقعا کمیک عالی بود، کمیک "نایت گوئن"، کمیک "اکشن مضاعف مارول" و حتی چند شماره ای از رویداد اصلی مثل شماره ۵ که داستان بسیار جذابی داشتند. این تصمیم و اجرای عالی اون باعث شد تا ما هر چه بیشتر با این رویداد اخت بشیم و ازش لذت ببریم. یک داستان بسیار جالب که توی اون هر چی بخواید داریم. از لحظات ماندگار تا fun و دارک و هرچی! بعد از این همه رویداد که مارول مشت سر هم منتشر میکرد واقعا به چنین کمیکی نیاز داشتیم که با داستان ها و ارجاعات عالیش به دنیای مارول، ما رو سر حال بیاره. و برای همین این ریتم در این داستان بسیار خوب بود و عالی جواب داد. و البته چیز های جالب دیگه ای هم در دیگر شماره های این رویداد هستند که بعضا از دیدنشون واقعا تعجب یا کیف میکنید! در کل به نظرم این رویداد، یک رویداد بسیار خوب بود و هم شروع عالی داشت و هم پایان راضی کننده ای که البته طراحی های پویای اون باعث میشد که فکر کنیم انگاری شخصیت ها دارند حرکت میکنند و همه این ویژگی ها داستان های زیبایی رو پدید آورد.
طراحی:
اگر بخوام کلی بگم از طراحی های جناب "اد مگنیس" در تمام این رویداد بسیار لذت بردم. سبک طراحی ها و طراحی چهره ها واقعا زیبا و دلنشین بودند، چهره ها احساسات رو بسیار خوب منتقل میکردند و البته صحنه های اکشن هم حقیقتا بسیار جذاب و دیدنی بودند. طراحی ها داستان و بسیار خوب انتقال میدادند و تکمیل میکردند و البته رنگ آمیزی هم با دقت بسیاری انجام شد که توی ذوق نمیزد. و البته مخصوصا توی این کمیک شیوه لی اوت بسیار جالب و خلاقانه بود داستان رو به زیبایی انتقال میداد. شاید توی این کمیک کمی احساس میشد که در کار عجله شده، اما به طور کل طراحی ها فضا و سبک طراحی، لی اوت، رنگ آمیزی، اکشن و طراحی چهره های خوبی رو دارا بود که خوندن این کمیک رو واقعا لذت بخش تر میکرد. از اون گذشته در شماره های قبل دیدیم که چه ایستراگ های عالی توی این طراحی ها بودند که آدم واقعا با دیدنشون کیف میکرد! در کل طراحی های این رویداد بسیار فوق العاده بودن و نگاه کردن به اونا همواره لذت بخش بود.
ترجمه و ادیت:
ترجمه و ادیت واقعا قابل توصیف نیست. سرعت بسیار بالا، کیفیت فوق‌العاده، روان، چشم نواز، لذت بخش و... هم برای این شماره و هم برای کل رویداد ترجمه و ادیت بسیار عالی بود و لذت خوندن کمیک رو دو چندان میکرد. ترجمه و ادیت این رویداد کار سختی نبود چون یه رویداد ناشناخته بود که ما اطلاعات خاصی هم ازش نداشتیم و البته دیالوگ ها هم نسبتا زیاد بودند اما باز هم این سایت نشون داد که چرا واقعا بهترینه و پای عهدش هست. این رویداد فوق‌العاده هم تموم شد و حالا نام هر کسی که در این کمیک کمک کرد در جامعه کمیک ایران جاودان میشه. و البته به جناب دکتر (یا حداقل دکتر آینده) A.SHRFƎ بابت قبولی توی رشته پزشکی تبریک میگم.
خسته نباشید و البته اربعین حسینی رو هم خدمتتون تسلیت میگم.
ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
-در ابتدای کمیک که ما جنازه چند نفر رو میبینیم که کولسون حسابشون رو رسیده بود، میشه رید ریچاردز و بن گریم رو هم دید.
s4.uupload.ir/.../...
s4.uupload.ir/.../...
-در این کمیک ما خلبانی به نام "کارول دنورس (یا دنورز)" رو میبینیم که از دستورات سرپیچی میکنه و به کاپیتان آمریکا شلیک نمیکنه.
s4.uupload.ir/.../...
این شخصیت در دنیای اصلی مارول همون "کاپیتان مارول" هست. برای آشنایی با او این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-توی این کمیک به دو فلز معروف دنیای کمیک اشاره میشه. اول "اورو" (Uru).
s4.uupload.ir/.../...
بعد هم ویبرانیوم "Vibranium" که فلز مخصوص واکاندا هست.
s4.uupload.ir/.../...
برای آشنایی بیشتر با اونا این مقاله رو بخونید.
spidey.ir/.../...
-در پایان کمیک "مفیستو" میگه که "... تصور کنین چه چیزهایی میتونیم به دست بیاریم، با ۶۱۵تای دیگه."
s4.uupload.ir/.../...
این ۶۱۵ احتمالا به شماره دنیای اصلی مارول یعنی ۶۱۶ اشاره داره و احتمالا منظور او ۶۱۵ دنیای موازی دیگه هست!
با تشکر.
آقای ترابی کامنتتون واقعا حالم رو جا آورد.
دست هر کسی که توی ترجمه و ادیت این رویداد کمک کرد درد نکنه تک تکشون. اونا لطف بسیار بزرگی به جامعه کمیک خوان ایران میکنند و ما هم باید سعی کنیم که خستگی رو از تن اونا در بیاریم. واقعا این تعهد و سرعت و کیفیت خیلی فوق‌العاده و بی نظیر بود. همگی خسته نباشید. (و کاربران عزیز هم لطفا نظر بیشتر بدن تا خستگی از تن این عزیزان در بره.)
به نقل از mtm:
من هم بابت قبولی ایشون بسیار خوشحال شدمو بهشون خسته نباشید میگم و البته ترجمه سری جدید توسط ایشون بسیار خوشحال کننده است. اما کمیک بتمن؟ واقعا؟ هم تعجب کردم و هم بسیار خوشحال شدم! دست همتون درد نکنه که آرزوی خیلی ها رو برای کمیک خوندن محقق کردید. چون خود استاد ترابی گفتند در کودکی کمیک به سختی گیر می آوردند و حالا برای ما جبران کردند. انشاءالله توی زندگی هم موفق باشید.
استاد کارتون حرف نداره دست مریزاد و خسته نباشید میگم به شما و مترجمها و ادیتورهای عزیز. من خودم به عنوان مخاطب همیشه لذت بردم. ترجمه و ادیت موازی چند سری مرد عنکبوتی، مالیز مورالز، زن عنکبوتی، گربه سیاه، سیلک، گوئن عنکبوتی، ونوم و رویدادهای عظیمش کارنیج مطلق و پادشاه سیاه پوش (که من خودم از اول تا اخرش رفتم یه لذت خاصی داشت)، مینی سریهای مرتبط با این کارکترها، ارکهای مهم مارول و کمیکهای مناسبتی و ... بی نظیره. منم خدا رو شکر میکنم که بی نصیب نموندم و بهره بردم و ازتون سپاس گذارم که دریغ نکردین.
آقای ترابی واقعا دست تیم اسپایدی و شما درد نکنه، بابت ترجمه همچین کمیک زیبایی. من واقعا از این سری لذت بردم و داستانش یجورایی برام جدید و جذاب بود. (البته اگه اون کمیک برعکس شدن جای ابرقهرمانا و ابرشرورا رو فاکتور بگیریم).
یه سوالی که برام پیش اومد و تو خود کمیک هم به صورت حدس تو قسمت آخر بهش اشاره شد، اونم اینه که چرا بلید؟!
چرا بلید باید یادش باشه و بقیه نه؟!
تو سری کمیک های خاندان ام، فقط ولوورین یادش بود که دنیا تغییر کرده. اونجا هم بحث جادو و نیرو های ماوراء الطبیعه وسط بود. چرا باید اونجا یادش نبود؟!
میدونین حرفم اینه که اگه تو این کمیک باز هم از ولوورین استفاده میشد به جای باید بهتر بود، اینجوری برای مخاطب سوال پیش میومد که چرا همیشه تو این شرایط که دنیا تغییر میکنه و همه یادشان رفته، فقط ولوورین یادشه؟! و بعد نمیدونم چند سال، یه نویسنده ماهر، میاد و از این خصلت استفاده میکنه و یه کمیک مینویسه و تو اونجا استارت قضیه و اینا رو میزنه.
اینجوری ایده های جدیدی هم شکوفا میشه. البته که به خصلت ولوورین، ماوراء الطبیعه نمیخوره، ولی در کل میتونن اگه نویسندش چیره دست باشه، میتونه در عین ربط دادن، داستان رو هم جذاب تر کنه.
بنظر من که اگه این اتفاق میفتاد، جالب تر میشد.
داستان از جایی شروع میشه که هری بیماره سم و گوئن هم بالا سرش هستن و البته سرم ابرسرم بلای بدی سر هری آورده و هم فقیر های این شهر و البته نایت هاک داره با خودش صحبت میکنه که میگه نورمن هویتمو کشف کرد (مثل پیتر) و اگه شب نمیشد میمیرد و البته نایت هاک سیع کرد بهش کمک کنه ولی نورمن همه چیزو فراموش کرد با گری گرنت رو به رو میشه که البته نایت هاک براش کار پیش اومده و داره میره و البته اینجا گری گرفت هویت واقعی هست تیگرا و با شاهدخت دشمن هست (اشاره داره به چیتا و واندروومن ) و البته اینجا نورمن دیوانه میشه و دوباره تبدیل به گرین گابلین میکشه و میره سراغ فالکون و البته اون شکست میده و با خودش میبره و البته نایت هاک که متوجه میشه فالکون نیست از طریق نقشه اونو پیدا و میره سراغ نورمن و باهاش میجنگه و نورمن فالکون درست مثل گوئن استیسی از پایین پل پرت میکنه پایین که خب نایت هاک با تناب فالکون میگره ولی گردنش میشکنه (ادای احترامی به مرد عنکبوتی و شکسته شدن گردن گوئن استیسی ) و البته نایت هاک با نورمن وسط زمین و آسمون میجنگه که روی ماشین پلیس فرود میان نورمن سیع میکنه از طریق گلایدر نایت هاک بکشه که موفق نمیشه (اشاره به آخرای شماره ۱۲۱ که نورمن سیع میکنه از این طریق پیتر بکشه و البته پیتر خیلی مهم بود نورمن بکشه ولی به خودش اومد ) اینجا نایت هاک بیخیال انتقام میشه و میره
طراحی خوب بود و چهره ها واضح
داستان عالی بود ادای احترامی به یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی بود و البته اشاره داشت بهدمرگ جیسون تاد دستیار بتمن
ترجمه و ادیت که خیلی عالی بود
داستان ۱۰ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰
ترجمه و ادی ۱۰ از ۱۰
مرسی spidey
استاد ترابی واقعا به جرات میتونم بگم این کشور بدون شما و تیم کار درست spidey برای کمیک فن ها یه پاش میلنگه. خیلی زحمت کشیدید واقعا ازتون ممنونم. فعلا در موقعیتی نیستم که بتونم کامنت بذارم (انشالله توی نقد امروزم تصویه حساب میکنم)؛ ولی فقط خواستم بگم با تموم شدن این رویداد و خوندن پیام زیبای شما خستگی از تن من هم که فقط این کمیک ها رو میخونم در رفت. و در آخر یه خسته نباشید پرومکس خدمت تمام عوامل. به همراه یه قلب که تو بخش استیکر ها نمیشه
به نقل از mtm:
من هم به نوبه ی خودم بهتون تبریک میگم امیدوارم همیشه این موفقیت ها شامل حال خودتون و خانوادتون بشه. خدا پشت و پناهتون. (جووووون؛ ایول!! کمیک بتمن داره میاد
بنظر میرسه نایت هاک هنوز از همه چیز باخبره و میخواد دنیاشون رو برگردونه
و البته اون شورای سرخ مفیستوها،!
نقد شماره آخر از کمیک اسکادران برتر
جیسون آرون هم ادای احترامی به انتقام جویان کرد و هم فهمیدیم چرا انتقام جویان یا ابرقهرمان های مارول جذاب هستن و تفاوت اونارو با ابرقهرمان های دیسی فهمیدیم
داستان از جایی شروع میشه که کلسون میخاد واکاندارو بومب باران کنه و حتی میگه اشکالی نداره چندتا از اسکادران برتر بکشیم
میریم سراغ مبارزه اسکادران بتر و انتقام جویان که هایپریون با ثور میجنگه که آدمو یاده مبارزه با ثور و سوپرمن میندازه و البته شاهدخت قدرتمند با فونیکس و دکتر اسپکتروم با استار برند که خب اسپکتروم نمیخاد با یه بچه بجنگه ولی استار برند میخاد و برا راکت میخاد این کارو انجام بده و بلر هم با پلنگ سیاه و نایت هاک با بلید خون آشام میجنگه و البته کاپیتان آمریکا میره سراغ رئیس جمهور و البته کارول هم وارد میشه که بهش دستور میدن به کاپیتان شلیک کنه و لی نمیکنه و از دستور سر پیچی میکنه
و البته به نظر میرسه هایپریون ضعیف شده
و البته پلنگ سیاه با زرنگی به پاهای بلر جنگ میندازه تا نتونه بدود استاربرند هم حال اسپکتروم جا میاره و پلنگ سیاه هم حال بلر جا میاره و البته جالبه که نایت هاک هم میدونه دنیا عوض شده (هرچی باشه اون بتمنه !!:D در واقع هجویه بتمن ) فیل کلسون هم روحشون به مفیستو فروخته تا آمریکایی بهتری بسازه و البته کارول هم دیگه گوشش به کسی بدهکار نیست و میزنه به کلسون و استاربرند و فونیکس کار شاهدخت فدرت تموم میکنند
و البته نایت هاک و هایپریون باهم متحد میشن که پلنگ سیاه میره تا حسابشون برسه و البته فونیکس و استاربرند مکعب از بین می‌برند و دنیا مثل سابق میشه و میبنیم سه تا از اعضا درگیر شدن و هایپریون میاد دیلی بیوگل تا پیتر پیدا کنه که خب پیتر مرد عنکبوتی و بعیده هایپریون یادش بیاد و انگار نایت هاک میخاد دنیای رو مثل سابق کنه با نمیدونم
و آخر شماره مفیستو حدود ۶۱۵ همتا از خودشو جمع میکنه که این رقم ۶۱۵ که نزدیک شماره ۶۱۶ و جالب ببینیم در آینده چیکار میکنه
طراحی خوب بود و چهره خیلی عالی طراحی شده بود
ترجمه و ادیت عالی و روان بود
داستان ۱۰ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰
جیسون آرون اول مه رو با اعضا و داستان و شخصیت اسکادران آشنا کرد و بعد انتقام جویان جمع کرد
مرسی spdiey
خسته نباشید و خدا قوت میگم خدمت تیم ترجمه بابت زحمت شماره آخر از رویداد «تولد مجدد قهرمانان».
این آرک مختص گروه انتقام جویان بود که تو هفت شماره اصلی غایب بودند و گروه اسکادران برتر جاشو گرفته بودند تا صلح رو به ارمغان بیارن. بدتر از همه اینکه دنیا، مفیستو رو خدای خودشون میدونستن و پیروش بودند. این قضیه نشون میده که اوضاع چقدر قمر در عقربه و تنها امیدمون در ابتدا به بلید بود که تو همین شماره فاش شد به خاطر دارا بودن قدرتهای ماورا الطبیعه دنیای قبلی رو به یاد داشت.
پایان بندی خوبی داشت و لذت بخش بود. اکشن قابل قبولی داشت و شاهد صحنه های نبرد جذابی بودیم. جالب اینکه ویبرانیوم رو به عنوان نقطه ضعف هایپریون معرفی کردند. درست مثل کریپتونایت که از سیاره مادری سوپرمن بود اینجا هم گویا منشا ویبرانیوم از سیاره مادری هایپریون بود. با این اوصاف میشه گفت که ارجاعات به دی سی تو این آرک تو اوج خودش قرار داشت. حضور کارول دنروز هم به عنوان خلبان که تو دنیای اونجرز به عنوان کاپیتان مارول شناخته میشه خیلی با حال بود که ناخواسته بین نبرد اونجرز و اسکادران برتر قرار گرفت.
آخر سرهم ظاهرا نقش بلید اینبار برعکس برای نایت هاوک تکرار شد. و اینکه برای اولین بار شاهد انجمن سرخ بودیم: انجمنی از مفیستوهای دنیاهای موازی که درست 616 عضو داره! پایانی باز که نشون میده قائله هنوز ختم نشده.
طراحی ها نقص خاصی نداشتن و به لذت داستان افزوده بود.
با سپاس.
خیلی ممنون استاد سلامت باشید
و بسیار ممنون از تمام دوستان عزیزی که تبریک گفتن
با نقد سری "تولد مجدد قهرمانان" در خدمتتون هستم. سعی میکنم تا میشه اسپویلی در کار نباشه؛ ولی محض احتیاط...
خطر اسپویل!!!!!
اوایل رویداد جو سنگین و نا آشنایی داشت. حتی حدس زدن اینکه چه بلایی سر دنیای ۶۱۶ اومده سخت بود. همین باعث میشد که با داستان نسبتا دلنشینی رو به رو بشیم. متاسفانه رفته رفته روندی رو تو این داستان حس کردم که کاملا ناامید کننده بود. بعد از آشنایی با شخصیت ها (اسکادران برادران)، دیگه داستان اونقدری جذابیت نداشت؛ شاید اگه کمیک رو در قالب یک سریال در نظر بگیریم، نمیشد خیلی روش حساب کرد. مارول یه بار دیگه توی معما سازی ما رو غافلگیر کرد؛ ولی یک جور هایی برام بی معنی بود. هدف مقیستو چی بود؟ واقعیت رو تغییر بده؟ خدا بشه؟ این قطعا پایان کار نیست. مطمئنم اگه این پایان کار باشه فقط وقتمون رو پای یک ماجرای بی روح گذاشتیم؛ چون از اولش میشد آخرش رو فهمید و دقیقا همون چیزی شد که خواننده "حدس" میزد، نه چیزی که خواننده "میخواست"! مثل همیشه انتقام جویان با تهدیدی جهانی رو به رو شدن و در نهایت "پیروزی"؛ تهشم چیزی مثل صحنه ی پس از تیتراژ نمایش داده میشه که فقط یه مقدمه برای قسمت بعدیه. این اواخر روند داستان های مارول دقیقا شده همین. اگه این کمیک مقدمه ای بر یه رویداد اصلی و بزرگ تر نباشه، واقعا نا امید میشم. ماجرا این هستش که ما واقعا فقط و فقط با شخصیت ها آشنا شدیم، هدف ویلن رو فهمیدیم و در نهایت یه پایان شوکه کننده رو هم شاهد بودیم و تمام! اصلا برام رضایت بخش نبود. البته این دلیل نمیشه زحمات اساتید داخل سایت رو نادیده بگیرم و حتما سعی میکنم به نقد ترجمه و ادیت هم بپردازم. خب تا اینجا نظر من درمورد داستان و روند داستانی بود که خیلی کند اما دلنشین؛ ولی رفته رفته خیلی سریع و ضعیف پیش میرفت.
نمره ی فعلی به داستان: ۴ از ۱۰
یکی از چیز هایی که باعث شد احساس خیلی زیادی با صفحات این کمیک بگیرم، طراحی نسبتا پر جزئیاتش بود. سایه پردازی، نمایش خوب عواطف شخصیت ها و "سادگی+عالی بودن" چیزی بود که در این کمیک به چشم میخورد. البته بعضی جاها یکسری ایرادات به چشم میخورد؛ ولی درکل عالی بود.
نمره به طراحی: ۱۰ از ۱۰
ترجمه فوق العاده بود. کلمات ساده و در عین حال روان بودن. کلماتی به کار رفته بودن که میشد به راحتی معنی شون رو درک کرد و با پا ورقی هایی که فقط محض آشنایی با لوکیشن ها و کلمات مربوط که کمیک بوک بودن، فقط میشه نمره ی عالی رو بهش داد. ادیت هم که دیگه هیچ حرفی نداره
نمره به ترجمه: ۱۰ از ۱۰
نمره به ادیت: ۱۰ از ۱۰
در کل اصلا از داستان کمیک لذت نبردم؛ ولی باز هم از سایت همیشه فعال spidey تشکر میکنم که تجربه های مختلف از کمیک بوک رو در اختیار طرفدار ها میکنن. به امید رویداد های بهتر و عظیم تر... یا علی!
(متاسفم بابت نقد کوتاهم که البته بیشتر شبیه به یه نظر بود چون فعلا تو موقعیتی نبودم که بتونم چیز چندان شاخی بنویسم. امیدوارم همین مختصر رو از من قبول کنید)
واقعا فوق العاده بود و من خیلی حال کردم با این کمیک.
یه نکته ای که خواستم بگم اینه که خیلی ها گفتن که مفیستو تو دنیای کمیک مرده، پس این مفیستو که ظاهر شغال داشت کیه؟!
این مفیستو که ظاهر شغال داره، همون مفیستو دنیای ۶۱۶ هست که گمان میشد مرده باشه.
به چند دلیل:
یک اینکه تو خود کمیک مجسمه ای بود که ظاهر مفیستو دنیای ۶۱۶ در اون مشخص بو، با همون صورت و همون هیکل. چون همون طور که دیدین مفیستو های دنیا های دیگه ظاهر متفاوتی داشتند.
دوم اینکه اگه یادتون باشه، در کمیک های مردعنکبوتی برتر، قسمت آخرش، مفیستو گفت که دوست نداره به جهان های دیگه بره، چون اونا خودشون مفیستو دارن و آبشون با هم تو یه جوب نمیره(البته در اینکه مفیستو آدم حیله گر و دروغگویی هست شکی نیست و ممکنه اینو دروغ گفته باشه ولی خب ممکن هم هست راست گفته باشه)
سوم اینکه ظاهر شغال گونش میتونه نشون دهنده ضعیف شدنش باشه. بعد از اون وقایع.
البته آقای ترابی برای من چند تا سوال پیش میاد.
اونم اینه که تو کمیک اسپایدرمن، اونجایی که دکتر استرنج رفت پیش مفیستو، چرا مفیستو اصلا بود،
یعنی، اونجا که دیگه گماشته میشد مرده، پس چرا استرنج تعجب نکرد یا حتی تو کمیک پادشاه سیاه پوش قسمت گوست رایدرش، اونجا هم مفیستو بود.
این یجوری سوتی یا چمیدونم، وقت نشناسی محسوب نمیشه.
ممنون میشم آقای ترابی اگه جواب بدید
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا