مارول كامیكس به عنوان غول بزرگ صنعت كمیك بوك شخصیت های بسیار زیاد و جذابی دارد كه با اتكا به آنها توانسته صنعت سرگرمی سازی دنیا را فتح كند. در این سلسله مقالات به معرفی 100 شخصیت برتر این شركت میپردازیم.
10- بی باك (Daredevil)
نام واقعی: متیو مورداك (Matthew Murdock)
خلق شده توسط: استن لی، بیل اورت
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 1 از كمیك Daredevil (آوریل 1964)
قدرت و توانایی: شرایط فیزیكی و ذهنی بالایی دارد، در انجام حركات آكروباتیك و مبارزات تن به تن استاد است، حس رادار (radar sense) دارد، حواس فوق بشری دارد، از چوب های خاصی به نام billy club در مبارزه استفاده میكند.
وقتی «مت مورداك» كوچك بود جان پیرمردی را كه نزدیك بود با یك كامیون تصادف كند نجات داد ولی خودش با آن كامیون كه محموله رادیو اكتیو حمل میكرد، تصادف كرد و در اثر اصابت با این مواد نابینا شد. ولی مواد رادیو اكتیو بهش نوعی قدرت فوق بشری دادند و در نتيجه تمام حواس او به نوعی ارتقا یافت و به حد فوق بشری رسید. او سپس به مدرسه حقوق رفت و یك وكیل زبردست شد. متیو كه در كودكی پدرش را به خاطر جرم و جنایت از دست داده بود تصمیم گرفت به حرفه ابرقهرمانی روی بیاورد و نام خودش را "بی باك" (Daredevil) گذاشت. او در این سالها دوستانی به نام «فاگی نلسون» و «كرین پیج» پیدا كرد (برای مدتی هم با كرن پیج رابطه رومانتیك داشت). داستان های او در این دوران ویژگی خاصی نداشت تا اینكه با آمدن نویسنده و طراحی مشهور به نام «فرنك میلر» همه چیز عوض شد. میلر كلا حال و هوای داستان های بی باك را دگرگون كرد و بسیار تاریك و جدی خلق كرد. او دوست دختر جدیدی برای مت مورداك دست و پا كرد به نام «الكترا» كه یك آدم كش خطرناك بود (برای آشنایی با الكترا، این مقاله را بخوانید) .
میلر اریجین بی باك را هم توسعه داد و مایه های شرقی و نینجایی را وارد ماجراهایش كرد و ما دیدیم كه در دوران نوجوانی توسط پیرمردی به نام «استیك» تعالیم رزمی و نینجایی دیده است. میلر همچنین «كینگ پین» را كه از دشمنان اصلی و كلاسیك مرد عنكبوتی بود را وارد داستان های بی باك كرد و آنقدر بهش پر و بال داد كه به دشمن اصلی بی باك تبدیل شد (برای آشنایی بیشتر با كینگ پین، اینجا را بخوانید) . سپس نوبت «بولزآی» بود كه حضورش در كميك های بی باك تاثیرگذار تر شود و دیدیم كه میلر از او چه قاتل بیرحم و سادیستی ساخت كه در نهایت الكترا را هم به طرز فجیعی كشت! بعدا، میلر كرن پیج را هم دوباره وارد داستان های بی باك كرد و ما دیدیم كه در تمام این سالها بازیگر شده ولی به مواد مخدر هم معتاد شده. كرن سپس هویت مخفی بی باك را در اعضای دريافت هروئین به دشمنان بی باك فروخت كه باعث شد زندگی مت مورداك از هم بپاشد ولی او تسلیم نشد و دوباره به عرصه بازگشت. ولی متاسفانه این بار بولزآی ، كرن پیج را به قتل رساند. سپس اتفاق بدتری برای مت افتاد و هویت مخفی او برای عموم مردم فاش شد و حتی به زندان افتاد ولی در نهایت آزاد شد و با زنی نابینا به نام «میلا داناوان» ازدواج كرد كه بعد از مدتی او نیز توسط یكی از دشمنانش دیوانه و روانه تیمارستان شد! اینجا بود كه دوران عجیبی برای بی باك آغاز شد و او به گروه نینجاهای خبیثی به نام Hand پیوست چون فكر میكرد میتواند از نیروهای مرموز آنها به نفع خوبی ها استفاده كند ولی اینطور نشد و خودش نیز برای مدتی نیمه دیوانه شد و روحش به تسخیر شیاطین درآمد و در همین حالت نیز بولزآی را كشت. در هر حال پس از مدتی شیاطین از وجود او رفتند و بی باك هم به حالت گذشته خود بازگشت و الان بار دیگر فعالیت های قهرمانی و وكالت خودش را از سر گرفته است.
مطالب مرتبط:
15 چیز مهمی که باید درباره بی باک (DAREDEVIL) بدانید
رتبه بندی اقتباس های بی باک در دنیای سینما، انیمیشن، بازی و تلویزیون
20 لباس برتر بی باک
15 کاور برتر بی باک
شماره آخر از کمیک "بی باک: مرد نترس" (DAREDEVIL: THE MAN WITHOUT FEAR) ترجمه شد + لینک دانلود
شماره آخر كمیك "بی باك: پایان روزها" (DAREDEVIL: END OF DAYS) ترجمه شد + لینك دانلود مستقیم
9- هالك (Hulk)
نام واقعی: رابرت بروس بنر (Robert Bruce Banner)
خلق شده توسط: استن لی، جك كربی
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 1 از كمیك The Incredible Hulk (می 1962)
قدرت و توانایی: در قالب بروس بنر از هوش بالایی در حد یك نابغه بهره مند است، وقتی كه هالك میشود به نیرو، دوام، طاقت، بنیه و زور فوق بشری دست میابد.
«استن لی» و «جك كربی»، برای خلق هالك، آشكارا از داستانهای كلاسیك هیولایی مثل «فرانكشتاین» و «دكتر جكیل و مستر هاید» الهام گرفتند. یعنی خواننده یك بار دیگر با هیولایی سرگشته سر و كار داشت كه مردم به خاطر ظاهر ترسناك و نیروهای مخرباش از او هراس داشتند. دكتر «بروس بنر» در انفجاری از بمب گاما گیر كرد و در اثر اصابت با تشعشعات اشعه گاما به هیولایی سبز رنگ، خشن و فوق العاده نیرومند تبدیل شد. در واقع هر وقت بروس بنر تحت فشار یا استرس قرار میگرفت یا عصبانی میشد، به هالك تبدیل میشد. در داستان های اوليه هالك همیشه ارتش آمریكا به رهبری ژنرال «راس» به دنبال دستگیری هالك بود. جالب اینكه بروس بنر دلباخته دختر ژنرال راس یعنی «بتی راس» هم بود و رابطه آنها استعاره ای شد از قصه معروف "دیو و دلبر"! در سالهای ابتدایی كمیك های هالك بروس بنر مثل یك فراری از نقطه ای به نقطه ای دیگر ميرفت. سپس با فاش شدن پیشینه بیشتر از گذشته بروس بنر بر غنای داستانی او نیز افزوده شد و ما فهمیدیم كه بروس بنر در دوران كودكی مورد ضرب و شتم و بدرفتاري پدرش قرار میگرفته و عصبانیتی كه در وجود او نهفته است از همان دوران نشات گرفته.
سپس نویسنده ای قهار به نام «پیتر دیوید» برای مدتی خیلی طولانی نویسنده داستان های هالك شد و داستان های fun و البته پیچیده ای هم برای این شخصیت نوشت. در طول این دوره شاهد بودیم كه چطور پرسونای بروس بنر بر پرسونای هالك غالب شد و در نتیجه هالك از آن حالات كند ذهنی و كودكانه خودش خارج گردید. سپس هالك دوباره به وضعیت ثابت برگشت. قهرمانان هم دیگر از او و تخریب هایش به ستوه آمدند و تصمیم گرفتند با موشك هالك را به سیاره ای خالي از سكنه بفرستند ولی مشكلی در راه پیش آمد و هالك به جای این سیاره در سیاره ای مملو از جنگجویان گلادیاتور مانند فرود آمد. سپس هالك این سیاره را فتح كرد و بعد تصمیم گرفت به كره زمین برگرده و از آنهایی كه از سیاره زمین تبعید اش كرده بودند، انتقام بگیرد. در نهایت هالك فهمید اشتباه میكرده و بروس بنر خودش را تسلیم مقامات دولتی كرد. اما بعد یك هالك قرمز رنگ وارد عرصه شد كه از هالك قدیمی هم مخرب تر بود. به همین دلیل هالك آزاد شد تا جلوی او را بگیرد. سپس بروس فهمید كه همسرش (بتی راس) نمرده و او نیز تبدیل شده به یك هالك قرمز! اوضاع پیچیده تر هم شد چون پسر هالك هم وارد عرصه شد! (در واقع هالك در آن سیاره مذكور با یك بیگانه فضایی ازدواج كرده بود و صاحب پسر شده بود). پسر هالك به نام Skaar میخواست ازش انتقام بگیره چون او را مقصر مرگ مادرش میدانست! اما در نهایت اوضاع خوب شد و هالك رهبر گروهی از هالك های مختلف شد و ... در مجموع با وجود آن كه «هالك» در طول بیش از 50 سال گذشته دستخوش تغییرات زیادی شده، اما مایههای اصلی شخصیت او همچنان دست نخورده باقی مانده: ضد قهرمانی تراژیك كه پدرش همانند اساطیر یونانی، نقش عمدهای در شكلگیری سرنوشت شوماش داشته است.
مطالب مرتبط:
20 حقیقتی که باید درباره هالک (بروس بنر) بدانید
معرفی شخصیت های مکمل کمیک های هالک
10 نسخه عجیب و غریب از هالک در دنیای کمیک !
رتبه بندی اقتباس های هالک در دنیای سینما، انیمیشن و تلویزیون
20 هیولای برتر مارول (TOP 20 MARVEL MONSTERS)
8- گرین گابلین (Green Goblin)
نام واقعی: نورمن آزبورن (Norman Osborn)
خلق شده توسط: استن لی، استیو دیتكو
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 14 از كمیك The Amazing Spider-Man (جولای 1964)
قدرت و توانایی: به دلیل تزریق فرمول گابليني به خودش دارای قدرت، سرعت، رفلكس و استقامت فوق بشری شده است و زخم هاش خوب میشه. هوش بالایی داره، در مبارزات تن به تن متخصصه، تجهیزاتی داره كه سلاح های مختلفی در آن به كار رفته.
نورمن آزبورن مردی است كه كودكی و گذشته سختی داشته روح و ذهن اش كاملاً برای خباثت پرورش یافته است. او ابتدا یك دانشمند و تاجر جاه طلب بود. او از یك فرمول آزمایشی استفاده كرد. این فرمول (كه بعدا به فرمول گابلینی معروف شد) منفجر شد و به او نیروهای فوق بشری داد ولی او را دچار جنون نیز كرد. نورمن سپس با پوشیدن لباسی مخصوص، استفاده از تجهیزاتی ویژه مثل گلایدر و انتخاب نام «گرین گابلین» برای خود، سعی كرد رئیس جنایتكاران شهر نیویورك شود اما با سد محكمی به نام اسپایدرمن مواجه شد. بنابراین نورمن تمام انرژی خود را صرف نابودی زندگی اسپایدرمن نمود. او اولین دشمن مرد عنكبوتی بود كه به هویت مخفی او پی برد. می توان به راحتی و تنها با در نظر گرفتن خباثت هایی كه گرین گابلین در طول سالیان گذشته مرتكب شده و ضرباتی كه به اسپایدرمن وارد آورده او را بزرگترین دشمن پیتر پاركر دانست. به طور مثال او گوئن استیسی نخستین عشق حقیقی پیتر را به قتل رساند، «بن رایلی» (كلونی كه از روی مرد عنكبوتی كپی شده بود و پیتر او را مثل برادرش دوست داشت) به قتل رساند، «هری آزبورن» (پسر خودش و دوست صمیمی پیتر) را تا سر حد جنون پیش برد و نهایت تلاش خود را كرد تا او را به هیولایی مثل خودش تبدیل کند، او نوزاد تازه به دنیا آمده پیتر و مری جین را از آنها گرفت، او در قضیه مرگ ظاهری «زن عمو می» (Aunt May) نقش اصلی را داشت و باعث شد تا پیتر برای مدت ها عزادار مرگ او باشد (نورمن حتی باعث شد تا زن عمو می ربوده و برای مدتی زنده زنده در یک تابوت نگهداری شود!) و ...
نورمن آزبورن سالها دشمن شماره یك مرد عنكبوتي به حساب می آمد تا اینكه قضیه عوض شد و او به يكي از دشمنان كل دنياي مارول بدل گشت! در واقع در جریان قضیه "تهاجم مخفی" (Secret Invasion)، نورمن موفق شد خودش را به صورت یك ناجی معرفی كند. او سپس با مجور دولت آمریكا سازمان "شیلد" را منحل و سازمان جدیدی به نام "هامر" را تاسیس كرد و خودش رئیس آن شد. او سپس با حضور خلافكاران قدیمی گروه "دارك اونجرز" را تاسیس كرد و به تعقیب اعضای اونجرز پرداخت. جاه طلبی های او به جایی كشید كه حتی به "ازگارد" هم حمله كرد! در نهایت اما نورمن خلع قدرت شد و برای مدتی به زندان افتاد. ولی فرار كرد و به صورت ناشناس به اعمال رذیلانه خودش ادامه داد و حتی سعی كرد شهر نیویورك را با ارتش گابلین های خودش تصاحب كند و با سیمبیوت کارنیج هم پیوند خورد و ...! و او در حال حاضر همچنان به اعمال خبیثانه خویش ادامه میدهد ...
مطالب مرتبط:
همه چیز درباره گرین گابلین (Green Goblin)
7- ثور (Thor)
نام واقعی: ثور اودین سان (Thor Odinson)
خلق شده توسط: استن لی، جك كربی، لری لیبر
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 83 از كمیك Journey into Mystery (آگوست 1962)
قدرت و توانایی: نیرو، سرعت و بنیه بسیار بالایی دارد (در حد یك خدا!)، چكشی دارد به نام «میولنیر» (Mjolnir) كه باعث میشود بتواند پرواز كند، روی هوا و شرایط جوی تاثیر بگذارد، به دنیاهای دیگر تله پورت كند و رعد و برق را فرا بخواند.
«ثور» ملقب به "خدای رعد و برق" از قهرمانان برتر مارول است. «استن لی» و «جك كربی» سعی كردند با الهام گیری از افسانههای كهن اروپای شمالی، قهرمانی را خلق كنند كه پیشینهاش را میتوان در بسیاری از مذاهب یافت. خدایی كه در هیبت یك موجود فناپذیر به زمین میآید تا به نحوه بهتری ویژگیهای بشر را درك كند. در نخستین داستان از ماجراهای ثور یك دكتر آمریكاییالاصل به نام «دونالد بلیك» برای تعطیلات به نروژ میرود، اما در آنجا درون غاری به دام میافتد. بلیك برای رهایی با عصای چوبی كه در داخل غار یافته به دیوار غار میكوبد. ناگهان نور درخشانی همه چیز را فرا میگیرد و بلیك در یك چشم به هم زدن به «ثور» (از خدایان باستانی مردم نروژ) مبدل میگردد. به علاوه عصای چوبی به چكشی نیرومند تغییر مییابد. روی چكش جملهای با این مضمون حكاكی شده بود: "هر كسی كه این چكش را در دست بگیرد، اگر لیاقتاش را داشته باشد، به نیروهای شگفتانگیز ثور دست خواهد یافت"! سپس، بلیك به نیویورك برمیگردد، تا در هیبت جدید خود به جدال با نیروهای اهریمنی بپردازد.
اما در شماره بعدی خوانندگان پی بردند كه واقعیت دیگری در پس پرده نهان بوده است. در واقع «دكتر بلیك» به هیچ وجه وجود خارجی نداشته و پدر ثور یعنی «اودین» (خدای خدایان)، برای آن كه پسرش را تربیت كند، او را به شكل یك انسان ( دكتر بلیك ) درآورده بود و سپس در آن غار و پس از آن كه ثور به اشتباه خود پی میبرد، او را دوباره به شكل اولاش برمیگرداند. با این حال ثور در نهایت تصمیم میگیرد روی زمین باقی بماند و از بشریت دفاع نماید. در سالهای بعد، نویسندگان داستانهای ثور، خدایان و الهههای دیگری را نیز از افسانههای كهن اروپایی به عاریت گرفته و به خوانندگان معرفی نمودند. آنها ادبیاتی را كه تنها قشر تحصیلكرده مطالعه كرده بودند، با داستانهای جدیدتر و به روزتر تركیب كرده و به خوانندگان ارایه دادند. نكته جالب درباره ثور این است كه او خودش را محافظ زمین میداند ولی نویسندگان داستان هایش ماجراهای او را به زمین محدود نكرده اند. به عبارتی دیگر او معمولا بین زادگاهش یعنی "آزگارد" و زمین در رفت و آمد است و همین باعث شده تا دست نویسندگان باز باشد و قصه های جالبی از مبارزات و نبردهای او در آزگارد یا جدال های بی پایان اش با برادر ناتنی او یعنی «لوكی» را نقل كنند (براي آشنايي با لوكي، اين مقاله را بخوانيد). ثور همچنین یكی از اعضای موسس گروه "انتقام جویان" است . چند سال پیش آزگارد نابود شد ولی بعدا دوباره برگشت و به صورت شهری معلق در هوا بالای سر ایالت اوكلاهاما ظاهر شد! همین جا بود كه با دسیسه چینی های لوكی ، نورمن آزبورن و گروه دارك اونجرز او به آزگارد حمله كردند و باعث سقوط آن به كره زمین شدند! بعد از آن هم برادر ثور به نام Serpent كه سالها بود گم شده بود ، از تبعیدگاه خود برگشت و تصمیم گرفت زمین و آزگارد را به خاك و خون بكشد! سپس و در جریان وقایع رویداد "گناه اصلی" ، ثور لیاقت گرفتن چكش خود را از دست داد و برای مدتی معشوقه سابقش یعنی «جین فاستر» به ثور تبدیل شده بود ولی دوباره لیاقت را به دست آورد و بار دیگر ثور شد.
مطالب مرتبط:
20 حقیقتی که باید درباره ثور (THOR) بدانید
رتبه بندی اقتباس های ثور در دنیای سینما، انیمیشن و تلویزیون
15 سلاح برتر در کمیک های ثور
15 لباس برتر ثور
10 نسخه عجیب و غریب از ثور در دنیای کمیک !
رتبه بندی قوی ترین اهالی ازگارد در دنیای کمیک بوک
15 نفری که تا به حال چکش ثور را بر دست گرفته اند!
15 لباس برتر ثور
6- مگنتو (Magneto)
نام واقعی: مكس ایزنهارد (Max Eisenhard)
خلق شده توسط: استن لی، جك كربی، لری لیبر
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 1 از كمیك The X-Men (سپتامبر 1963)
قدرت و توانایی: میتواند روی نیروی مغناطیس تاثیر بگذارد ، میتواند هر هیچ فلزی را به كنترل خودش در بیاورد، میتواند پرواز كند، كلاه خودی بر سر دارد كه او را از حملات تله پاتیك مصون میدارد.
«مگنتو» كه اسم واقعی اش «مكس آیزنهارد» است با نام های دیگری مثل «مگنوس» (Magnus) و «اریك لنشر» هم شناخته میشود. او جهش یافته (میوتانت) بسیار نیرومند است كه نقطه عكس «پرفسور چارلز اگزاویر» (رهبر مردان ایكس) محسوب میشود (برای آشنایی بیشتر با اگزاویر، اینجا را كلیك كنید). در ابتدا مگنتو تقریبا یك شخصیت خبیث تك بعدی بود. او گروهی داشت به نام "گروه برادری میوتانت های خبیث" (The Brotherhood of evil Mutants) و با جمع كردن میوتانت های خبیث به دور خود، سعی داشت بر نژاد بشر حكومت كند. اما پس احیای كمیك های مردان ایكس به دست نويسنده اي به نام «كریس كلرمانت» ، شخصیت پردازی او نیز دگرگون و چند لایه شد . كلرمانت موفق شد از مگنتو یك شخصیت سمپاتیك بسازد. یعنی او شخصیتی از مگنتو ساخت كه خواننده میتونست باهاش همذات پنداری كنه!
گذشته و اریجین او هم رفته رفته غنی تره شده است و ما میدانیم كه از بازماندگان حادثه "هلوكاست" است و دوست ندارد سرنوشتی تلخی كه برای اطرافیانش در هلوكاست رخ داد، بار دیگر برای هم نوعان جهش یافته اش نیز تكرار شود. ضمنا معلوم شد كه قبلا از دوستان خوب اگزاویر بوده ولی فلسفه متفاوت او با چارلز، باعث شد تا راهش را از او جدا كند. به همین دلیل مگنتو انقدر كاركتر جذابی است و آرمان هایش گاهی آنچنان محق به نظر میرسد كه آدم دوست دارد برنده شود چون برای خیلی هم از هم نوعان خودش (یعنی میوتانت ها) یك قهرمان است و خودش را به عنوان كسی نشان میدهد كه دوست دارد میوتانت ها از بردگی و ظلم انسان ها رها شوند. شاید به همین دلیل است كه اگزاویر و مگنتو بارها در دنیای كمیك در كنار هم قرار گرفته اند و با هم همكاری كرده اند . به قول «برایان سینگر» (كارگردان فیلم های X-men) رابطه آنها درست مثل رابطه رهبران مشهور سیاه پوستان آمریكا یعنی «مارتین لوثر كینگ» و «مالكوم ایكس» است. چون مارتین لوثر كینگ به عقاید صلح طلبانه و آرام «گاندی» اعتقاد داشت و مشوق همبستگی بین سفید پوستان و سیاه پوستان بود ولی در نقطه مقابل او مالكوم ایكس روش های مسلحانه و جدی تری را برای دست یافتن سیاهان به حقوق مساوی با سفیدپوستان میپسندید . درباره مگنتو باید گفت كه او چندی پیش عضو گروه مردان ایكس شد! ولی در حال حاضر و با ایجاد موج جدید ضد میوتانتی در عالم مارول گروه جدیدی از مردان ایكس تشكیل داده تا به هر قیمتی از حقوق میوتانت ها دفاع كنه.
مطالب مرتبط:
10 كمیك برتر «مگنتو» (MAGNETO)
10 دشمنی برتر در دنیای كمیك بوك
10 ابر خبیث برتر دنیای کمیک بوک
10 گروه ابرقهرمانی برتر دنیای کمیک
قسمت آخر کمیک پیدایش ولورین (THE ORIGIN) ترجمه شد + لینک دانلود
10 ابر خبیث برتر دنیای کمیک بوک
قسمت آخر از کمیک "سرگذشت مگنتو" ترجمه شد + لینک دانلود
5- دكتر دووم (Dr. Doom)
نام واقعی: ویكتور وان دووم (Victor Von Doom)
خلق شده توسط: استن لی، جك كربی
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 5 از كمیك The Fantastic Four (جولای 1962)
قدرت و توانایی: هوشی در حد یك نابغه دارد، یك دانشمند و جادوگر متبحر است، در مبارزه مهارت دارد. زرهی بر تن میكند كه قدرت و استقامت او را افزایش میدهد، اسكنر دارد، لیزرهای قوی شلیك میكند، در چكمه هایش راكت هایی دارد كه بهش اجازه پرواز میدهد و میدان محافظتی در اطرافش تولید میكند.
«ویكتور وان دووم» در دانشگاه با «رید ریچاردز» ملاقات كرد. آنها به رقبایی برای هم تبدیل شدند ولی دووم آنقدر خودخواه و جاه طلب بود كه سعی كرد از هر راهی برتری خودش را به رید ثابت كند. به همین دلیل دست به آزمایشی خطرناك زد كه باعث انفجار شد و صورتش را از ریخت انداخت. او در نهایت ماسكی فلزی به صورت زد تا زخم های خودش را پنهان كند. سپس كشور زادگاه خودش یعنی "لاتوریا" را تصاحب كرد و فرمانروای آنجا شد (لاتوریا كشوری خیالی در شرق اروپاست) . او حاكمی مستبد بود ولی لاتوریا را از نظر تكنولوژیكی ارتقا داد. ولی در عین حال همواره دو هدف داشت: 1- فرمانروایی بر كل دنیا 2- ثابت كردن برتری هوشی خود به رید ریچاردز و شكست دادن گروهی كه تشكیل داده بود یعنی "چهار شگفت انگیز" .
در واقع دكتر دووم از بهترین شخصیت های خبیث كل تاریخ كمیك است و به قول معروف كیسه اش تا به حال به تن خیلی از قهرمانان مارول خورده! ولی قطعا خصومت اصلی او با رید ریچاردز هستش. دووم ، ریچاردز رو مسئول بدبختی های خودش میداند. چیزی كه به خصومت آنها ژرفای خاصی داده اینه كه در اصل رید و دووم مثل هم بودند. یعنی هر دو نوابغی بزرگ بودند كه با هم رقابت میكردند منتهی یكی در علم تخصص داشت و دیگری در جادو و مسائل عجیب و غریب. تا اینكه دست سرنوشت باعث شد هر كدام به مسیر متفاوتی بروند و رو در روی هم قرار بگیرند. بنابراین آنها سمبل تقابل علم و جادو و یا حتی تقابل علم و مذهب هستند. دكتر دووم البته چندین بار هم به نوعی یك ضدقهرمان شده و حتی عضو گروه انشعابی چهار شگفت انگیز یعنی "بنیاد آينده" (Future Foundation) هم شده (برای كسب اطلاعات بیشتر درباره این قضیه، این مقاله را بخوانید). در هر حال همانطور كه در كمیك "جنگ های پنهان" خواندید، دووم بلاخره به خواسته های خودش رسید و پس از تصاحب قدرت های عظیم موجوداتی به نام "بیاندرز" سیاره ای ساخت به نام "دنیای نبرد" و خودش را خدای آنجا معرفی كرد. تا اینكه در نبرد نهایی با رید ریچاردز شكست خورد و همه چیز به حالت اول برگشت، منتهی با این تفاوت كه او در دنیای جدید مارول دیگر مجبور نبود ماسك بزند چون زخم های صورتش خوب شده بود! وقتی آیرون من مدتی مرده بود او برای دوره ای لقب مرد آهنی را به خودش اختصاص داد ولی در هر حال هر تغییری که برایش رخ بده مقطعی است و او ذاتا حاکم خودکامه و کاریزماتیک لاتوریا است که نقشه های عظیمی در سر دارد برای سلطه بر عالم!
مطالب مرتبط:
10 كمیك برتر دكتر دووم (Dr. Doom)
10 دشمنی برتر در دنیای كمیك بوك: دووم و رید ریچاردز
بهترین كمیك های چهار شگفت انگیز (Fantastic Four)
اولین حضور «دکتر دووم» در عالم کمیک
لحظات ماندگار تاریخ مارول: «دكتر دووم» به نیروهای كیهانی دست میابد
کمیک جنگ های پنهان (Secret Wars) ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
4- مرد آهنین (Iron Man)
نام واقعی: آنتونی استارك (Anthony Stark)
خلق شده توسط: استن لی، جك كربی، لری لیبر، دان هك
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 39 از كمیك Tales of Suspense (مارس 1963)
قدرت و توانایی: نابغه است، در علوم مختلف و مهندسی استاد است، مبارز قابلی است، وقتی زره میپوشد به قدرت و نیروی بالایی دست میابد، پرواز میكند، از دستانش اشعه شلیك میكند، از لباسش موشك و سلاح های مختلف شلیك میكند.
در شماره نخست از مجموعه «مرد آهنین»، خواننده با میلیونری سیبیلو و مخترع، با نام «آنتونی استارك» آشنا میشد. استارك در یكی از سفرهای خود در آسیا به خاطر برخورد با مین انفجاری، در معرض اصابت تركشهای مرگبار قرار میگیرد. او سپس توسط نیروهای پلید محلی دستگیر شده و به مخفیگاه آنها برده میشود. در آنجا از او خواسته میشود تا سلاحی نظامی بسازد. استارك با بهرهگیری از نبوغ ذاتی خود زرهی آهنی میسازد و با قرار گرفتن در آن، بر زندانی كنندگانش چیره میشود و به کشورش برمیگردد. او به زودی میفهمد كه قلب او كه زخم مهلكی از حادثه انفجار مین برداشته برای ادامه حیات به سختی نیازمند زره مذكور است. پس از مدتی «استارك» موفق میشود بدن خود را از زره جدا سازد، اما به سرش میزند تا گاهی اوقات با بر تن نمودن زره آهنین، به یاری ستمدیدگان شهر بشتابد. او در ضمن شركت بزرگ تجاری استارك را تأسیس میكند تا هر روز با ساخت تجهیزات مدرن، بر تجهیزات و نیروهای دفاعی زره بیافزاید.
«تونی استارك» یا همان «مرد آهنین»، سمبل دو نوع قهرمان رایج در عالم كمیك بوک های آمریکایی بوده و هست: 1- مرد جوان، خوش گذران و خوش تیپی كه پول، وقت و وسایل لازم برای مبارزه با جرم و جنایت را داراست. 2- دانشمندی كه معجون یا ماشین عجیباش به او نیروهای فوق بشری میبخشد. او در ضمن کاراکتری بوده است كه به خاطر ایماناش به تكنولوژی، هم دچار شكست و هم دچار موفقیت گشته. در یكی از مشهورترین داستانهای مصور مرد آهنین، تونی كه به یك دایمالخمر مبدل گردیده، مجبور میشود از دستیار شخصیاش بخواهد تا برای مدتی به جای او زره آهنین سرخ رنگ را بر تن نماید، تا بتواند بر مشكل خصوصیاش فایق آید. چنین داستانی باعث گردید تا خوانندگان با سوالی اساسی روبهرو گردند: «به راستی كدام یك قهرمان بزرگتری است، ماشین یا انسانی كه در درون آن قرار میگیرد و به حركتاش درمیآورد؟» به عبارتی دیگر آیا استارك كه یك انسان عادی است، میتواند بدون كمكگیری از تجهیزات دوروبرش به قهرمان بازی بپردازد؟ امروزه با پیشرفتهای فراوان در تكنولوژی رایانهای و ابداع هوش مصنوعی، سوالاتی از این دست ملموستر از همیشه به نظر میآیند. در هر حال مرد آهنی یكی از مهم ترین شخصیت های مارول بوده و خواهد بود. او از اعضای اصلی و مهم گروه Avengers است و بارها رهبری این گروه را بر عهده گرفته. چند سال پیش و به خاطر ویروسی به نام Extremis، تونی با لباس زرهی خودش تركیب شد. سپس قضایای "جنگ داخلی" پیش آمد و تونی در قامت مدافع قانونی برآمد كه از ابرقهرمانان میخواست هویت مخفی خود را كنار بگذارند و زیر نظر دولت فعالیت كنند. بدین ترتیب او در نقطه مقابل كاپیتان آمریكا و دوستانش قرار گرفت و جنگ تمم عیاری بین آنها ایجاد شد كه با مرگ كاپيتان امریكا خاتمه یافت و تونی را عزادار كرد. سپس تونی به ریاست سازمان "شیلد" رسید. ولی در رویداد "تهاجم مخفی" ، بیگانگان متخاصم با استفاده از فن آوری های تونی توانستند كره زمین را مورد حمله قرار دهند. نورمن آزبورن هم از فرصت استفاده كرد و جانشین تونی شد. ولی در نهایت تونی توانست خودش را تبرئه كند. تونی در رویداد "جنگ داخلی 2" کشته شد ولی دوباره برگشت.
مطالب مرتبط:
20 حقیقتی که باید درباره تونی استارک (مرد آهنی) بدانید
اولین حضور مرد آهنی در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
15 نفری که تا به حال زره مرد آهنی را بر تن کرده اند!
معرفی شخصیت های مکمل در کمیک بوک های مرد آهنی (IRON MAN)
معرفی 10 دشمن برتر آیرون من (IRON MAN)
10 نسخه عجیب و غریب از مرد آهنی در دنیای کمیک !
شماره آخر کمیک "مرد آهنی شکست ناپذیر" ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
10 کاور برتر مرد آهنی (IRON MAN)
10 كمیك برتر آیرون من (IRON MAN)
3- كاپیتان آمریكا (Captain America)
نام واقعی: استیو راجرز (Steve Rogers)
خلق شده توسط: جو سایمون، جك كربی
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 1 از كمیك Captain America Comics (مارس 1941)
قدرت و توانایی: از نظر جسمانی و ذهنی در عالی ترین سطح انسانی قرار دارد، در اجرای فنون رزمی و مبارزه تك به تك بي رقيب است، سپری نشكن و مقاوم دارد كه از فلز وایبرینیوم ساخته شده ، در اجرای عملیات های نظامی خبره است، در رهبري كردن ديگران تخصص دارد و عمر طولانی دارد.
یكی از قهرمانان قدیمی شركت مارول «كاپیتان آمریكا» است كه در سال 1941 خلق شد. طبق شنیدهها، رئیس وقت مارول آنقدر از شكل و شمایل این قهرمان میهنپرست خوشاش آمده بود كه تصمیم گرفت از همان اول از او در عنوان اختصاصی خودش استفاده كند. (به یاد داشته باشیم كه در دهه 40 هیچ قهرمانی با عنوان اختصاصی شروع نكرد و حتی سوپرمن در صفحات مجله اكشن کمیکس ظاهر شد و پس از مدتی در قالب عنوان شخصی خود یعنی سوپرمن كمیك به چاپ رسید). كاپیتان آمریكا در اصل نوجوانی علیل به نام «استیو راجرز» بود. استیو روزی به یك مقر نظامی میرود و در آنجا یك دانشمند متقاعدش میسازد تا با تزریق سُرُمی حیرت انگیز به سربازی تنومند تبدیل شود. او به این آزمایش تن در میدهد و تصمیم میگیرد به كمك سپری غیر قابل نفوذ، ارتش آمریكا را در جنگ با نازیها یاری دهد. كاپیتان آمریكا لباسی به رنگ پرچم كشورش برتن میكرد و به زودی به سمبل قهرمانان میهنپرست كمیك بوکی آن دوران تبدیل گشت. البته او در نبردهای خود از كمك دستیار نوجوان خود به نام «باكی بارنز» بهره مند بود (برای كسب اطلاعات بیشتر درباره باكی بارنز، این مقاله را بخوانید).
دشمن اصلی او نازی های و شخصیت پلیدی به نام «رد اسكال» بود (برای كسب اطلاعات كافی درباره رد اسكال، این مقاله را بخوانید) محبوبیت كاپیتان امریكا حتی پس از پایان جنگ جهانی دوم نیز ادامه یافت و او امروزه با دشمنان به روزتری به جز «هیتلر» در حال نبرد است! در واقع در دهه 60 میلادی و با رونق مجدد كمیك های ابرقهرمانی مارول كاپیتان آمریكا را دوباره احیا كرد و توضيح داد كه او در تمام این مدت در یخ های قطبی به صورت منجمد شده باقی مانده بوده. او پس از بازگشت رهبر گروه انتقام جویان شد. مدتی را هم در كنار سازمان "شیلد" جنگید و در آنجا با دختری به نام «شارون كارتر» ملقب به مامور شماره 13 (Agent 13) آشنا شد و رابطه رومانتیكی هم باهاش ایجاد شد. سپس كاپيتان آمریكا دوست و شریكی مطمئن به نام «فالكون» (Falcon) پیدا كرد كه سالها در كميك هایش حضور موثر و پررنگی داشت (برای آشنایی با فالكون، این مقاله را بخوانید) . سالها بعد در قضیه جنگ داخلی" مقابل دولت آمریكا ایستاد و علیه قانونی كه ابرقهرمانان را مجبور میكرد زیر نظر دولت فعالیت كنند ، قرار گرفت و با گروه تونی استارك جنگید. در آخر خودش را تسلیم كرد ولی توسط شارون كارتر (كه توسط رد اسكال شستشوی مغزی داده شده بود) به قتل رسید. در غیاب او دستیار و دوست قدیمی اش یعنی باكی بارنز جایش را گرفت. بعدا اما معلوم شد كاپیتان آمریكا هنوز زنده است و ذهنش در زمان گم شده چون رد اسكال میخواست جسمش را تصاحب كند ولی در نهایت توانست رد اسكال را شكست داده و دوباره زنده شود. این اواخر اثر فرمولی كه به استیو راجرز عمر طولانی و قدرت زیاد داده بود از بدنش رفت و او پیر و ضعیف شد. به همین دلیل فالكون به كاپیتان آمریكای جدید تبدیل شد ولی بعد از مدتی دوباره به نیروهای خودش دست پیدا کرد و شد همون كاپيتان آمریكای سابق! او در جریان رویداد "امپراطوری مخفی" به دلیل دستکاری های مکعب کیهانی به رهبر هایدرا تبدیل شد ولی دوباره خودِ واقعی خودش شده است.
مطالب مرتبط:
15 حقیقتی که باید درباره کاپیتان آمریکا بدانید
15 لباس برتر کاپیتان آمریکا
10 نسخه عجیب و غریب از کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک !
15 سپر برتر کاپیتان آمریکا
15 کاور برتر "انتقام جویان" (THE AVENGERS)
اولین حضور کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
10 كمیك برتر كاپیتان آمریكا (CAPTAIN AMERICA)
معرفی 10 دشمن برتر کاپیتان آمریکا (CAPTAIN AMERICA)
10 نسخه عجیب و غریب از کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک !
معرفی شخصیت: جانشینان کاپیتان آمریکا
2- وُلورین (Wolverine)
نام واقعی: جیمز هاولت (James Howlett)
خلق شده توسط: روی توماس، لن وین، جان رومیتا
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 180 از كمیك The Incredible Hulk (نوامبر 1981)
قدرت و توانایی: استاد در اجرای فنون رزمی، زخم هایش به سرعت بسیار بالا خوب میشوند، استخوان های بدن او با فلز نشكنی به نام آدامانتیوم پیوند خورده اند، چنگال های فلزی از دستانش خارج میشوند، عمر بسیار طولانی دارد.
«ولورین» نه تنها شناخته شده ترین میوتانت گروه "مردان ایكس" بلكه یكی از محبوب ترین ابرقهرمانان تاریخ كمیك است! او كوتاه قد، خشن و كانادایی است و هیبتی گرگ مانند دارد و با تكیه بر چنگالهایی كه از دستاناش به بیرون میجهد و اسكلتی كه با فلزی نشكن پیوند خورده است، هیچ فرصتی را برای مبارزه از دست نمیدهد و از هیچ چیز و هیچ كس هراس ندارد زیرا بدن او قادر است تا زخمها و جراحات وارده را به سرعت التیام بخشد. او گذشته پرتلاطمی داشته كه تا مدتها مثل رازی بزرگ از خوانندگان داستان هایش پنهان بوده است ولی گذشته اش به مرور فاش شده است. در كمیك Origin ، مشخص شد كه نام اصلی اش «جیمز هاولت» است در اواخر قرن نوزدهم در خانواده ای ثروتمند به دنیا آمده است. نام پدرش جان هاولت و نام مادرش الیزابت بوده. ولی اشاراتی شد كه مادرش با یكی از نوكران پدرش به نام «توماس» رابطه نامشروع داشته و بنابراین پدر واقعی او، توماس است. سپس توماس با اسلحه، جان را كشت و جیمز هم برای اولین بار چنگال هایش بیرون جهید و توماس را كشت (در حالي كه نميدانست توماس پدر واقعي اش است). او سپس مجبور به فرار از خانه شد و با دختری مو قرمز به نام «رز» آشنا شد كه سرنوشت تلخی داشت و همینجا بود كه لقب «لوگان» بهش دادند . بنابراین جیمز بسیار ناراحت شد و تصمیم گرفت در جنگل زندگی كنه.
گفته میشه او در جنگ های جهانی هم حضور داشته ولی پس از مدتی سازمانی سری به نام Department H او را برای پروژه سلاح مخفی" (Weapon X) انتخاب و آزمایشات وحشیانه ای رویش انجام داد. در اینجا بود كه بهش لقب «ولورین» داده شد (فلز ادامانتیوم هم در این دوره به بدنش وصل شد). ولی موفق شد از این آزمایشگاه فرار كند و در نهایت به گروه مردان ایكس ملحق شد. در تمام سالهای گذشته چارلز اگزاویر سعی در رام كردن خوی سركش و طغیان گر ولورین داشته. ولورین ثابت كرده یكی از قابل اعتماد ترین اعضای مردان ایكس است و بارها و در شرایط سخت به یاری این تیم آمده است (هر چند معمولا با «سایكلاپس» درگیری هایی دارد!). ولورین شخصیتیه كاملا كله شق كه همیشه و در سخت ترین لحظات میشه روش حساب كرد و از هیچ چیز و هیچ كس ترسی نداره. او ضمنا بارها علاقه رومانتیك خود به هم تیمی خودش در X-men یعنی «جین گری» را نشان داده (برای كسب اطلاعات درباره جین گری، اینجا را كلیك كنید). ولی در كل ولورین عشق های زیادی را تجربه كرده است و خیلی ها هم ادعا كرده اند كه پسرش هستند!!! دشمن اصلی ولورین هم كسی نیست جز «سیبرتوث» كه قاتلی خطرناكه و تشابهات زیادی با ولورین داره. آنها قبلا شریك ، هم تیمی و البته دشمن قسم خورده هم بوده اند. سیبرتوث برخی از عزیزان ولورین رو كشته و البته ولورین هم سر او را بریده! (براي كسب اطلاعات بيشتر درباره سيبرتوث ، اينجا را كليك كنيد) در هر حال، چند وقت پیش ولورین كشته شد و برای مدتی کلون ساخته شده از روی او به نام ایکس 23 جایش را گرفت و حتی نسخه پیر تر شده او معروف به "پیرمردی به نام لوگان" از دنیای دیگر به دنیای اصلی آمد اما در کمیک "بازگشت ولورین" او دوباره زنده شد.
مطالب مرتبط:
10 قهرمانی که از ولورین تقلید کرده اند
اولین حضور مرد آهنی در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
شماره آخر كمیك ولوورین و مرد عنكبوتی ترجمه و ادیت شد + لینك دانلود
شماره آخر از کمیک بازگشت ولورین (RETURN OF WOLVERINE) ترجمه شد + لینک دانلود
قسمت آخر کمیک پیدایش ولورین (THE ORIGIN) ترجمه شد + لینک دانلود
برترین "آخرین ایستادگی" (LAST STAND) های ولورین در دنیای کمیک
10 اتفاق بدی که برای ولورین افتاده است!
10 كميك بوك برتر ولورین + لينك دانلود
كمیك برتر «ولورین» ترجمه شد! + لینك دانلود
10 لباس برتر ولورین
1- مردعنكبوتی(Spider-Man)
نام واقعی: پیتر پاركر (Peter Parker)
خلق شده توسط: استن لی، استیو دیتكو
اولین حضور در عالم كمیك : شماره 15 از كمیك The Amazing Fantasy (آگوست 1962)
قدرت و توانایی: سرعت، چالاكی و رفلكس های فوق سریع، میتونه به سطوح مختلف بچسبه، هوش بالایی داره، "حس عنكبوتی" داره كه درباره خطرات پیش رو بهش هشدار میده. از تاراندازهای مكانیكی استفاده میكنه از اونا تارهای محكم شلیك میكنه و با استفاده از اونا میتونه در سطح شهر تاب بخوره.
بدون شك محبوبترین ابرقهرمان انتشارات مارول كامیكس كه به عقیده بسیاری از كارشناسان مجلات مصور یكی از شناختهشدهترین مظاهر تخیلی عصر معاصر به شمار میرود، اسپایدرمن است. او به سختی وارد عالم کمیکبوک شد. سال 1962 بود كه استن لی سردبیر انتشارات مارول به فكرش رسید تا به كمك طراحی نابغه به نام استیو دیتكو كاراكتری جدید خلق كند كه با دیگر شخصیتهایشان تفاوت عمدهای داشته باشد. او نزد رییس وقت مارول یعنی مارتین گودمن رفت تا موضوع را با وی در میان بگذارد. اما رییس به او گفت: "اولا، تو نمیتوانی اسم یك قهرمان کمیکبوکی را اسپایدرمن، بگذاری؛ چرا که مردم از عنكبوت نفرت دارند. ثانیاً قهرمان نمیتواند یك نوجوان كم سن و سال باشد. نوجوانان فقط باید دستیار باشند. همین و بس". بدین ترتیب ایده استن لی با استقبال چندانی از سوی كله گندههای مارول رو به رو نشد اما او امید خود را از دست نداد. تا این که موقعیتی مناسب فراهم آمد. یكی از مجلات مارول با نام "فانتزی شگفتانگیز" (Amazing Fantasy) فروش خوبی نداشت و مارول دیگر نمیخواست آن را چاپ كند. قرار شد شماره آخر مجله مذكور (شماره 15) را استن لی بنویسد. معمولاً ناشر اهمیتی به محتویات شماره پایانی یك مجله كم فروش نمیدهد، در نتیجه استن لی از فرصت استفاده كرد و داستان "اسپایدرمن" را در آن گنجاند. چند ماه بعد، وقتی آمار مجلات برگشتی به دست مارول رسید، معلوم شد كه همان شماره ركورد فروش را شكسته است! گودمن در حالی كه از خوشحالی خنده بر لب داشت، نزد استن لی آمد و گفت: "استن! یادت میآید چقدر از ایده اسپایدرمنت خوشم آمده بود؟! اگر جای تو بودم یك سری ماهانه از این شخصیت با حال در میآوردم!". بدین ترتیب اسطوره اسپایدرمن آغاز شد و از آن زمان تا به حال علاقمندان با خواندن کمیکبوکهای این قهرمان دوستداشتنی، پا به دنیایی سرگرمکننده گذاشتهاند كه شالودهاش را از سویی ماجراجویی و فانتزی و از سویی دیگر مضامین انسانی و مسئولیتپذیری تشكیل میدهند.
اما به راستی چه چیزی در شماره آخر "فانتزی شگفتانگیز" به چاپ رسید كه توانست این چنین ذهن مخاطبان را به خود مشغول سازد؟ در حقیقت خوانندگان با نوجوانی دست و پا چلفتی و گوشهگیر به نام پیتر پاركر آشنا شدند كه بسیار درسخوان و علاقمند به علم و دانش بود و به همین دلیل از سوی همكلاسیهایش مورد تمسخر قرار میگرفت. پیتر در كودكی یتیم شده بود و با عمو و زن عموی سالخوردهاش كه او را مثل فرزند خودشان بزرگ كرده و دوست میداشتند، زندگی میكرد. روزی او در یك آزمایشگاه توسط یك عنكبوت آغشته به مواد رادیو اكتیو گزیده شده و به طرز معجزهآسایی به نیروهای فوقبشری عنكبوت مانند دست مییابد و نام اسپایدرمن را برای خود بر میگزیند. پیتر ابتدا تصمیم میگیرد از تواناییهای شگفتآورش در جهت كسب پول و شهرت استفاده كند؛ اما پس از آن كه بیتفاوتی و بیمسئولیتی او در برابر محیط فاسد پیرامون به مرگ غمانگیز عمویش به دست یك سارق میانجامد، به اشتباه خود پی برده و سوگند میخورد تا پایان عمر از ستمدیدگان در مقابل زورگویان و جنایتكاران دفاع كند.
محبوبیت اسپایدرمن خیلی سریع عالمگیر شد و این محبوبیت علاوه بر پول، اعتباری تازه برای مارول به ارمغان آورد. در واقع اسپایدرمن تمام قوانین مرسوم و كلیشهای آن دوران را شكست و برخلاف ابرقهرمانان دیگر كه همیشه و از هر نظر ایدهآل و كامل بودند، در اغلب اوقات با مشكلات عدیده خانوادگی و اجتماعی مواجه بود و هیچ دل خوشی از قدرتهای استثناییاش نداشت زیرا مجبور بود مدام با بیپولی دست و پنجه نرم كند و برای پرداخت قبض خدمات، اجارهخانه و خرج بیمارستان زن عموی مهربانش، مشكل داشت! او حتی چندین و چندین بار تصمیم گرفت حرفه سوپرقهرمانی را كنار بگذارد اما همواره در لحظه آخر و با به یاد آوردن حرفهای عمویش از این كار منصرف میشد تا به مردم كمك كند، مردمی كه غالباً از او نفرت داشتند، زیرا جی. جونا جیمسون، ناشر بداخلاق و خسیس روزنامه دیلی بیوگل با انتشار مقالاتی انتقادی، چهرهای خبیث و فرصتطلب از او در افكار عمومی ساخته بود. تمام موارد مذكور باعث شد تا خوانندگان به راحتی با اسپایدرمن همذات پنداری كنند. او با قهرمانان دیگر فرق داشت. او نه بیگانهای شكستناپذیر بود كه از سیاره دیگری آمده باشد و نه میلیونری خوشگذران كه با تجهیزات پیشرفتهاش به جنگ تبهكاران شهر برود. او یكی از "ما" بود، یكی از مردم عادی كوچه و خیابان كه همواره سعی داشت كاری را كه درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد، هر چند كه گاهی اوقات مرتكب اشتباه میشد و حسابی گند میزد! از آن زمان تا به حال پیتر از هر نظر بزرگتر شده است. او به دانشگاه راه یافته، فارغالتحصیل شده، با مری جین دختر همسایه ازدواج كرده (البته چندی پیش مارول ازدواج آنها را به طرز احمقانه و غیر قابلتوجیهی به هم زد!)، تراژدیهای بیشماری را پشت سر گذاشته (مثل كشته شدن «گوئن استیسی» به دست گرین گابلین و ...) ولی همواره سعی كرده تا در زندگی شخصیاش به ثبات و آرامش دست یابد. با این همه، جوهره وجودی و خصوصیات اخلاقی اسپایدرمن كه پیشتر به آنها اشاره شد تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده و میتوان با اطمینان ادعا كرد كه او تا ابد مجبور است با چالشهای ریز و درشتی دست و پنجه نرم كند، اما مطمئناً بر تمام آنها فایق خواهد آمد، زیرا بیش از هركس دیگری میداند كه "قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد".
مطالب مرتبط:
چیزهای جالبی که درباره مرد عنکبوتی نمیدانستید! (آرشیو)
پاسخ به سئوالات مربوط به مردعنکبوتی
نقد بازی های مرد عنکبوتی
سری کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز (THE AMAZING SPIDER-MAN) با ترجمه فارسی
نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی
20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی
برترین تاپ لیست های مرد عنكبوتی
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
نویسنده: مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2016
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
100 شخصیت برتر مارول – قسمت اول
100 شخصیت برتر مارول – قسمت دوم
100 شخصیت برتر مارول – قسمت سوم
100 شخصیت برتر مارول – قسمت چهارم
100 شخصیت برتر مارول – قسمت پنجم
100 شخصیت برتر مارول – قسمت ششم
100 شخصیت برتر مارول – قسمت هفتم
دیدگاهها
خیلی در مورد قهرمانای مارول اطلاعات میده من خیلی چیزا از این سریمقاله ها فهمیدم
ممنون دوست عزیز اما من گفته بودم یک چیز به جز این
یه مقاله ی دیگر هم به فهرست بهترین مقالات سایت افزوده شد!
من یکی که عشق کردم !
با رتبه بندی خیلی حال کردم و یه چیزی بگم شاید تعجب کنید من حدس میزدم رتبه نورمن 8 باشه ولی مطمئن بودم که 5و4 رو میگیره !!!!
نگاه کنید :
خود آقای ترابی راجب بهش هشدار داده بود !
خب نمیتونم چیزی بگم یا تحلیل کنم چون :
ما با سریال بی باک با این شخصیت داریم بهتر اشنا میشم
به لطف مقاله ای که راجب به ( چنتا هالک داریم بود ) با شخصیت هالک آشنا شدیم
با مقالات علی آقا با وولورین و مگنتو آشنایی پیدا کردیم ! همچنین اون کمیک که وولورین در فاضلاب میوفته بعد بلند میشه میره همه ی اون گنده ها رو بسمل میکنه ...... ( وجدانا شاهکار بود )
با کاپیتان و مرد آهنی هم که این روز ورد زبان این رو اون بودند آشنا شدیم !
فقط یه مرد عنکبوتی و گرین گابلین موندن که به نظرم هنوز مونده که من یکی بشناسمشون !
ولی نمیدونم چرا انقدر حالم گرفته شد !؟
دلم برای این مقالات تنگ میشه ....
خدایی چه حالی داد .
ولی همه ی اینا به کنار شماره 68 هم بکنار .....
یعنی همه چی تمومه .....
صدا = بلک بولت
اخلاق = وولورین
معرفت = جانی استورم
تشنه ی قدرت = دکتر دووم
کینه از مرد عنکبوتی = تا حدودی شبیه گرین گابلین ( البته به پاب اون نمیرسه )
و غیره و ذالک ......
انقدر با هاش حال کردم ...... !
و همینطور که در مقاله گفته شد ( جیگرم حال اومد عجب آدم خبیثیم )
من چنان حال پیتر رو میگیرم که دیگه حال نداشته باشه به مردم خدمت کنه من از حالشو میگیرم چون اون تمام اون چیزیه که من نیستم ( جمله ی خود جیمسونه )
ممنونم بابت این مقالات زیبا .
من اون کمیک های قدیمی مرد عنکبوتی رو نخوندم اگه از آقای ترابی یا عمو مختار بپرسید بهتره
(نکه کاربر مهمی هستم!) ولی حدس من این بود که اسپایدی اول و کاپیتان آمریکا دوم باشه و رتبه 3و4رو آیرون من و تور بگیرن ولی استاد ترابی از همه ی ما آگاهی بیشتری دارن پس نظر من خیلی مهم نیست! (ایشان قدرت فوق بشری معلومات بی پایان کمیک بوکی دارن! )
خیلی ممنون مقالات بسیار آموزنده و با ارزشی هستن!
من بودم این نظر رو نمیدادم !!!
میدونی چرا ؟
چون عمو مختار بنده ی خدا از الف تا ی گرین گابلین رو داره رو میکنه
و آقای ترابی ابتدا به این موضوع اشاره کرده بودند .......
spidey.ir/.../....
پیشنهاد میکنم حتما این مقاله رو بخونی !
من خیلی دوسش دارم چون جواب یکی از سوالاتم رو توش پیدا کردم .
شما هم اگر میخوای جوابت رو پیدا کنی فقط به مقاله تکیه نکن برو کامنت ها رو هم بخون ......
#3
سلام !
اسمتون برام تازگی نداره پس حتما تازه عضو شدید !
خوش آمدی .
ببین راجب سوالت باید بگم این لیست فقط بنا بر چند ویژگی خاص نیست !
مثلا همین وولورین ، من فقط راجب لباسش میتونم 20 خط بنویسم ....
لامصب خیلی قشنگه
راجب اخلاقش هیچی نمیتونم بگم آخه خیلی باحاله و باید درکش کنی درست مثل کاری که باید با تمام این شخصیت ها بکنی !
در کل سوالی داشتید فقط کافیه یه سر به مقالات سایت بزنبد . ( خیلی کامله )
ببینید دوستان
من از اولش هم گفتم که ملاک اصلی رتبه بندی ها دنیای کمیکه
به همین دلیل ولورین در رتبه دوم هستش
ولی چون شما در سالهای اخیر از طریق فیلم های سینمایی بیشتر با cap و ایرون من اشنا شدید شاید حس میکردید که باید cap مثلا دوم باشه. ولی واقعا غنای داستانی و شخصیت پردازی ولورین یک سر و گردن از هر دوی کاپیتان آمریکا و ایرون من بالاتره.
به نظر من حتی دردویل هم داستان های بهتری از cap و ایرون من داشته
واقعا شما به لیست های top 10 ولورین و دردویل نگاه کنید میبینید چقدر از cap و ایرون من قوی تر هستند
مخصوصا cap، که کمیک هاش خیلی وقتها از بس شعاری میشه، غیر قابل تحمل میشه
ولی cap سینمایی خیلی شخصیت پردازی بهتری داره. ادم خیلی راحت تر باهاش ارتباط برقرار میکنه
خواهش میکنم. من هدف اولم از نوشتن این مقالات که واقعا خیلی ازم وثت و انرژی گرفت این بود که شما رو با شخصیت های مطرح مارول آشنا کنم
رتبه بندی هدف ثانویه من بود
ولی خدا میدونه که برای رتبه بندی سعی کردم همه چیز رو مد نظر قرار بدم و نظر شخصی خودم رو دخیل نکنم
اگر اینطور بود من خودم شخصا ونوم رو هرگز تو لیست نمیزاشتم و به جاش شخصیت مورد علاقم یعنی میستریو رو میزاشتم ولی در هر حال ونوم شخصیت مهم تریه و البته محبوب تر
یا مثلا خودم قلبا به نظرم نورمن ازبورن/گرین گابلین شخصیت خبیث برتر ماروله. ولی اکثر کارشناسان مگنتو و دکتر دووم رو برتر میدونن
منم علیرغم میل باطنی خودم و فشارهای خارجی (!) (منظورم فشارهای مختاره!) ، گرین گابلین رو تو رتبه هشتم گذاشتم
این در حالیه که مثلا whatculture تو این مقاله نورمن رو برترین خبیث مارول دونسته بود:
b2n.ir/083334
من برام عجیبه که بعد این همه مقاله که مختار درباره نورمن نوشته همچین سئوالی مطرح میشه
ولی واقعا خیلی جوابش ساده و قابل فهمه
اولش که از اسپیادرمن بدش میومد چون سد راهش میشد ولی بعد از کشف هویت مخفی اسپایدرمن قضیه براش شخصی شد
چون پیتر دوست پسرش (هری) بود و احساس میکرد مرد عنکبوتی داره پسرش رو هم ازش میگیره
بعدشم که قاطی کرد و گوئن رو کشت و دیگه قضیه شخصی شد
حالا شاید بگی برای پیتر شخصی شد ، نه برای نورمن
ولی بعد از مرگ هری ، نورمن پیتر رو مقصر میدونست
پس قضیه دو طرفه شخصی شد. یعنی نورمن عشق پیتر رو کشته بود و نورمن هم فکر میکرد پیتر پسرش رو کشته
این دلایل به نظرت کافی نیستن؟
ولی نمیدونم تو کدوم مقاله خودم یا مختار بهش اشاره کرد که دلیل اصلی دشمنی اونا عمیق تر از این حرفاست. نورمن از پیتر متنفره چون دقیقا نقطه متضاد خودشه. یعنی هر دو کودکی و نوجوانی سختی داشتن و بی پول بودن ولی نوع تربیت اونا چون فرق داشت، نورمن رفت به سمت تاریکی و پیتر رفت به سمت روشنایی
یعنی مقابله اونا تقابل امید با نا امیدیه
تقابل نفرت و عشقه
این جمله خیلی کلیدیه . پس خیلی بهش توجه کن:
نورمن از پیتر بدش میاد چون پیتر چیزی داره که نورمن با این پول و نفوذ نداره: عشق و خانواده
یعنی نورمن تنهاست. رابطه اش با پسرش افتضاحه، بعد مرگ زنش هیچ زنی رو نتونسته دوست داشته باشه، هیچ دوستی نداره ولی پیتر اینا رو داره. پیتر خانواده داره. عشق داره. کلی دوست داره و به همه شانس مجدد میده
به خاطر همینه که نورمن به خانواده پیتر ضربه میزنه چون جشم دیدن خوشبختی اون رو نداره
درباره هالک باید بگم که وقتی بچه بودم خیلی ازش خوشم می اومد و حال می کردم که همیشه همه چی رو داره خراب می کنه اما بزرگتر شدم و با خودم گفتم که چی؟یک دانشمند دست پا چلفتی که وقتی سبز میشه کله خره تا اینکه فیلم اونجرز دیدم و مارک رافلو عالی نقشس بازی کرد و درباره مشکلاتش گفت که من خودم دلم براش سوخت.
به نظر من نباید به مگنتو بگیم بدجنس یعنی تند رو بیش تر برازنده اش هست چون هدفش کمک به دیگر جهش یافته هاست فقط باید نژاد پرستی هم قاطیش کنی.
تور که یک خداست و با اینکه اهل زمین نیست اما همیشه در قالب انتقام جویان به زمینی ها کمک می کنه(بازم خوبه که اودین اونو به زمین تبعید و در غیر اینصورت دیگه زمین براش مهم نمی بود البته شاید)
کاپیتان امریکا هم تا وقتی که فیلم هاش ببینم اصلا دل خوشی ازش نداشتم و با خودم می گفتم که امریکایی ها با اینکار ها قصد دارن که بگن ما بهتریم اما وقتی فیلم کاپیتان 1 و اونجرز دیدم کاملا نظرم عوض شد چون اون نماد میهن پرستی و ازادیه نه اینکه بگه امریکا کارش درسته
در کل این سری مقالات فوق العاده بودن و نظرم عوض شد و این سری مقالات بهترین مقاله سال یا کل ادوار سایت هست
نقل قول:نقل قول: اینم به نقل از مختار که باز هم نشون میده نورمن به خانواده پیتر غبطه میخوره:
نقل قول:
اون مقاله ادای احترام های کمیک بوکی رو کار میکنید ؟
اتفاقا بزرگترین فرق نورمن و پیتر اینه که پیتر بزرگتری به نام عموبن داشت که گفت وظیفه ی والایی داره و باید به مردم کمک کنه اما نورمن چی؟یک پدر روانی
اتفاقا تو سریال دردویل نشون داد کودکی فیسک هم خیلی بد بوده و حرف هایی که بهش زد اتر مخربی بر شخصیت اش داشت
باشه نظرم رو میدم
ولی فکر کنم اون مقالات ادای احترام رو قرار شد خودت کار کنی
چون کفتی خیلی علاقه داری
از این به بعد هم نمیدونم راستش
ولی دوست دارم بعد از عید بیشتر برم سراغ ترجمه های کمیک های ماندگار اسپایدرمن مثل "مرگ جین دی ولف ".و ....
سری شوالیه های مارول هم متاسفانه نصف کاره مونده اونم سعی میکنم تموم کنم
ممنون برای جوب آقای ترابی در مورد کاپتان باید بگم خودم با دیدن ورژن سینماییش عاشقش شدم اصلا بازی فوق العاده کریس اوانز
چشم چاکر هموتونم هستم خودم ردیفش میکنم
!
فکر نکنم مارول تا حالا همچین رتبه بندی دیده باشه
البته تقریبا همه میدونستیم مقام اول مال کیه
اسپایدرمن
باحال ترین ، باشخصیت ترین ، با احساس ترین ، جالب ترین
و خلاصه همه چی تموم ترین قهرمان دنیا
آقای ترابی من یک سوال دارم :
- این مقاله بر اساس اهمیت شخصیت ها برای مارول، تهیه و تدوین شده و مقایسه ی عملکرد این شخصیت ها و اون چه که باعث اهمیتشون در امروز شده(برای مارول و عموم مردم) ملاک هست ، درسته ؟
بر اساس مقایسه کردن درون مایه ی شخصیت ها که نبوده؟!
ملاک انتخاب براساس اهمیت:
1- شخصیت پردازی و جذابیت ذاتی شخصیت ها در عالم کمیک
2- داشتن داستان های برتر و مهم در تاریخ مارول
3- داشتن پتانسیل شخصیتی (یعنی میزان قابلیت شخصیت ها در ازاد گذاشتن دست نویسنده ها برای نوشتن داستان های مهم)
4- محبویبت
5- اهمیت شخصیت ها در عرصه های دیگر سرگرمی مثل سینما ، گیم و انیمیشن
همونطور که دیدید " شخصیت پردازی و جذابیت ذاتی شخصیت ها در عالم کمیک " از همه برام مهم تر بوده
شما بهترین هستید ، واقعا میگم ، ملاک های مقایسه کردن شما درست ترین شیوه برای این کار هست.
- راستش یکم کنجکاو شده بودم که این مقایسه بر اساس خودِ کاراکتر و ارزش های درونیِ این شخصیت ها نباشه چون هر شخصیت ، کرامتی در وجود و درون مایه ی خودش داره که مقایسه کردنِ خود کاراکتر و اون معنویات و کرامت وجود شخصیت ها ملاک غلطی هست ولی مواردی که شما بهش اشاره کردید بهترین ملاک ها برای تصمیم گیری کردن در این مقاله و مقایسه کردن چندین شخصیت متفاوت و مهم هست...
واقعا کارتون درسته...(اشکمو در آوردید )
من در هیچ سایت و مکانی ندیده بودم که این چنین دقیق! و با ظرافت و با ملاک های درست به کارِ مقایسه پرداخته بشه ، اکثرا ملاک ها و ویژگی های اشتباه رو مد نظر قرار می دهند و اینکه شما درست ترین شیوه رو در این سایت قرار میدید ، باعث میشه که من اشکم در بیاد!! ( از خوشحالی...)
رتبهه بندی ها واقعا جالب بودند.جالب تر اینکه استاد شما برای هر شخصیت به قدری توضیحات نوشته بودید که اگه یه نفر واسه بار اول با هر کدوم از شخصیت ها برخورد میکرد با خوندن توضیحات شخصیت رو به طور کامل میشناسه.من حتی در مورد دردویل یه سری چیزا رو نممیدونستم و با خوندنش کم مونده بود شاخ در بیارم!
ولی گرین گابلین واقعا لیاقت رتبه های بهتری رو داره(البته من دلایل شما رو در کامنت های قبلی خوندم و میدونم چرا تو این لیست همچین رتبه ای داره) ولی بقول دوستمون اقای marvel khafan این مقالات خیلی اموزنده بودند و من رو با کاراکتر های زیادی اشنا کرد.بارم ممنون
فکر کنم بیاندرز ها باشند ، دقیق نمی دونم ولی خواهشا زیر مقالات تخصصی اسپم ندید حداقل در پست های دیگه که مقاله نیستند و خبر رسانی و ویدیو و... اسپم بدید( واقعا حیف نیست زیر این مقاله که از مقالات مهم در این سایت هست ، اسپم بدید؟!)
(چون در هیچ رتبه بندی خارجی و داخلی هیچ کدوم مثل رتبه بندی شما نیست و نمیشه ... تازه برای دی سی که دیگه اصلا نمیشه
، اگه شما این کار انجام ندید دیگه هیچ کس نمیتونه ، تازه دی سی بیشتر به همچین مقاله ای نیاز داره ، چون بیشتر شخصیت های دی سی خیلی شناخته شده نیستن ، حتما از 100 شخصیت برتر دی سی هم استقبال میشه ، و حتی اگر هم کسایی به رتبه بتمن گیر بدن اما بازم میدونن که شما بهترین رتبه رو براش انتخاب کردید ، و بعد 100 شخصیت برتر دی سی میشه دنباله ی ابر مقاله های 100 شخصیت برتر مارول)
بله حق با شماست آقای ترابی از شما هم برای این سری زیبا خیلی متشکرم اطلاعات من رو افزایش داد!
این دوستمون راست میگه آقای ترابی شخصیت های دیسی رو کسی بجز ده و پونزده تا کسی نمیشناسه و داستان زندگیشان نمی دونه خواهشا بنویسید
آقای ترابی قبلا توضیح دادن که اولا دی سی اونقدر شخصیتی نداره که بخوان ۱۰۰ تا بنویسن ،شاید ۲۰ تا. دوما ایشون از دی سی نسبت به مارول کمتر بررسی دارند .سوما وقتشو ندارن.
spidey.ir/.../...
اینو بخون . توضیح خود استاده
شایدم نوشتم! البته اعتراف میکنم ب قدر مارول از دی سی اطلاع ندارم که 100 تا شخصیت بنویسم ازش. لی الان 50 تا دیگه از مارول رو میتونم چشم بسته بنویسم
ولی اگه وقت کنم و اگه یه مقاله خوب پیدا کنم حاضرم برای دی سی فن ها ترجمه اش کنم
یادمه چند وقت پیش سایت comicbookresour ces.com مقاله 100 شخصیت برتر دی سی رو کار کرده بود. اگه توضیحاتش خوب و کامل باشه شاید اونو ترجمه کنم
ما که خیلی خوشحال میشیم.ولی هرجور فکرکنیم دی سی ۱۰۰ شخصیت خاص نداره ، یعنی اینکه مثلا ۲۰ تا از دنیای بتمن(رابین ، بتوومن ، بت وینگ و ....) ۲۰ تا گرین لنترن ، ۱۰ تا فلش و شاید بقیه شخصیت های تاپ باشن . واسه همین میگم دی سی شخصیت کمتر داره ، بیشتر ۵۰ شخصیت برتر داشته باشه بهتره
10. دردویل شخشیت مورد علاقه من در دنیای کمیک هستش و واقعا عاشق این شخصیت هستم و به تازگیم در حال خواندن سری اول کمیک هاش هستم که تا الان خیلی خوب بوده و مطمعنم با اومدن فرانک میلر خیلی بهترم میشه. واقعع فرانک میلر این شخصیت رو به یک مرحله جدیدی برد و داستان ها و صحنهای عالی رو خلق کرد فقط کافیه یه نگاه به ران فرانک میلر از شماره 170 تا 172 سری اول بندازین تا بفهمین چی میگم. راستی کسی خبر داره که فرانک میلر سریال دردویل رو دیده یا نه؟؟ اگر دیده نظرش چی بوده؟؟
9. غول سبز مهربان . شخصیتی دوست داشتنی که قطعا از بین عاشقان کمیک عده زیادی از این شخصیت خوششون میاد؟ راستی میدونستید سری اول کمیک های هالک بعد از 6 شماره کنسل شد؟؟ دلیلشم این بود که از اول به اندازه بقیه قهرمانا محمبوب نشده بود و با مشکل فروشم دست و پنجه نرم میکرد اما بعدش با حضورش تو کمیک های اونجرز دوباره سری کمیک هاش از سر گرفته شد.
8. در مورد گرین گابلین چی میتونم بگم؟؟ بزرگترین و بهترین ابر شرور مارول و کمیک که از هیچ راهی برای نابود کردن شخصیت اسپایدی دریغ نکرد و رابطه بین نورمن و پیتر ام که بسیار ملموس و عالی هستش. بهترین اقتباسیم که از این شخصیت دیدیم بنظرم در کارتون اسپایدرمن خارق العاده بود که تو ایپزود اخرش کارای خبیثانش رو شد یعنی شکستن پای پسر خودش.
7.ثور مرد جنگ و دلاوری که میتونه ساعتها و بدون خوردن آب و غذا بجنگه و شخصیت بسیار دوست داشتنی در عالم مارول هست.
آقای ترابی یک سوال داشتم مارول بلاخره معلوم کرد که نیک فیوری چی دم در گوش ثور گفت که لیاقت گرفتن میولنیرو از دست داد یا همچنان مجهول باقی مونده؟؟
6. مگنیتو که هم دشمن مردان ایاس حساب میشه و هم در برخی مواقع یار که تو فیلمای ایکس من هم مایکل فسبندر واقعا عالی نقششو بازی کرده .
5.دکتر دووم که همه بهش ارادات دارن که یکی از برترین خبیث های دنیای مارول هست و دشمنی و داستان هاییم که با چهار شگفت انگیز داشته فراموش نشدنی هستن
4.نمیدونم چرا اصلا با آیرون من نمیتونم ارتباط بر قرار کنم اصلا شخصیتش برام قابل درک نیستش و باهاش همزاد پنداری نمیتونم بکنم . البته واقعا شخصیت پردازی ایرون من تو دنیای سینمایی مارول با بازی فوق العاده رابرت داونی جونیورنسبت به شخصیت پردازی ایرون من تو عالم کمیک های مارول یک پله بالاتر قرار داره.
3. شخصیت کاپیتان آمریکا هم دقیقا مثله آیرون من هست البته در مقابل شخصیت پردازیش تو دنیای سینمایی مارول یعنی شخصیت پردازی کپ تو دنیای سینمایی از عالم کمیک یک پله بالاتر قرار داره و تماشاچی به راحتی میتونه باهاش ارتباط بر قرار کنه.
2. وولورین شخصیت کله شق و خشن ایکس من که بسیار دوست داشتنی هست و تو دنیای سنیا هم با بازی هیو جکمن بسیار ماندگار شده به طوری کا اصلا و ابدا نمیشه کسیو به جز هیو جکمن تو هیبت وولورین دید. سیبرتوث هم واقعا در عالم کمیک وولورینو زجر داده. در یکی از نبرد های وولورین و سیبرتوث وولورین به اشتباه باعث کشته شدن رز شد و سیبرتوث هم ضربه بزرگی بهش وارد کرد. جالب اینجا هست که سیبرتوث و وولورین هر دونقطه عکس همدیگه هستن یعنی بر خلاف وولورین که میخواد جلوی خوی وحشی گریشو بگیره سیبرتوث با اغوش گرم از خوی وحشی گریش استقبال میکنه و میگه همینه که هست. راستی پیشنهاد میکنم این سری جدید کمیک های اولد من لوگان رو بخ نین واقعا خیلی خوبه
1. و بلاخره گل سر سبد تمام شخصیت های مارول. اسپایدی دوست داشتنی که استن لی افسانه ای خلق کننده یک شخصیت افسانه ای شد. پیتر پارکر دقیقا شخصیتیه که انگار از خوده ماست یعنی علاوه بر اینکه میخواد کاره درست رو انجام بده و با شرور ها مبارزه کنه درگیر زندگی شخصیه خود و مشکلات زندگیش هم هست که لحن داستان هاش باعث میشه خواننده دقیقا باهاش ارتباط بر قرار کنه. در هر حال دوست داریم اسپایدی.
رتبه بندی بدون شک خیلی عالی بود و بر مبنای خیلی خوبی هر شخص رو در جای خودش قرار دادین ، بیشتر از همه از رتبه ی ددپول هم تعجب کردم هم خوشحال شدم انصافا خیلی رتبه اش خوب شد
از دووم خیلی خوشم میاد این خودخواه بودن و جاه طلبیش واقعا تکه از نظر هوشی هم که جای خود داره معمولا تو بازی هایی هم که برای مارول هست و به صورت گروهی میتونی با قهرمان ها بازی کنی دووم شخصیت خبیث اصلیه شخصیتش پبچیدگی خاصی داره و منو مجذوب خودش میکنه
این مقالات علاوه بر رتبه بندی ، بسیار آموزنده بودن و باعث میشدن شخصیت هارو بیشتر و بهتر بشناسیم و گذشته شون رو متوجه بشیم این سری مقالات مقالات مثل طلاس هر خطش بسیار با ارزشه
ای کاش همچین مقاله ای واس دی سی ام وجود داشت
دی سی ام حقشه ازاین مقاله ها داشته باشه :|
ای خدا لعنتت کنه زک :|
آره بنظر من دردویل هم حتی باید تو مقام سوم بود با داستان های مثل بورن اگین رتبه سوم حقش بود نورمن باید رطبه شش یا پنجو میداشت ولی با توجه به تمام چیزا نمیشه
دستتون درد نکنه با رتبه بندی کاملا موافتم.
شما ویلین هاشو ببین
شخصیت های مکملشوببین
قدرتهاش و سپر باحالشو ببین
خودشو ببین که چقدر شخصیت خوبیداره چقدر جذبه و کاریزمای بالایی داره
این مقاله اطلاعات منو به شدت بالا برد.واقعا رتبه بندی ۱۰۰ کاراکتر مارول خیلی کار سختیه و باید کلاه از سر برداشت.
ولی واقعا به تکرار نام استن لی و جک کربی در این مقاله دقت کنید که چقدر این زوج افسانه ای در تاریخ مارول تاثیر گذاشتند.
فقط دو تا سوال داشتم،ممنون میشم اگه جواب بدین ولی اگرم نخواستین ندین چون وظیفه شما نیست.
۱_همونطور که استاد ترابی گفتند ملاک اصلی رتبه بندی"شخصیت پردازی و جذابیت شخصیت در عالم کمیک"هست.ولی آیا این به سلیقه مخاطب ربط نداره؟چون امکان داره شخصیتی که برای یک نفر جذاب باشه برای فردی دیگر جذابیت نداشته باشه.
۲_آیا آیرون من نمیتونست بالا تر از کاپیتان باشه چون با توجه به ملاک ها:
۱_از نظر من شخصیت پردازی و جذابیت هر دو تقریبا برابره(ولی به نظرم آیرون من بهتر بود )
۲_آیرون من داستان های بهتری نسبت به کپ داشت.
۳_پتانسیل آیرون من به نظرم بیشتره.
۴_محبوبیت تقریبا برابر
۵_هر دو کاملا برابر به نظرم
راستی سلام به اعضا من بعد از یه مدت طولانی برگشتم به سایت
درسته کاربر مهمی نبودم ولی حداقلش تلاشم رو میکنم تا نطر درست و حسابی بزارم
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا