در این شماره سرانجام از لباس جدید مرد عنکبوتی رونمایی میشود و متوجه میشوید پیتر پارکر چرا آن را بر تن میکند!
«کیندرد» دنیای پیتر را زیر و رو کرد. «نورمن آزبورن»، ملقب به «گرین گابلین»، پس از اینکه توسط «سین‌ایتر» از گناهانش «تطهیر» شد، فاش کرد که کیندرد در واقع پسرِ او، «هری آزبورن» است. سلطهٔ وحشت‌انگیز هری بر پیتر پارکر وقتی پایان یافت که نورمن و شهردار «فیسک»، ملقب به «کینگ‌پین»، کیندرد را در یک قفس ساخته شده از انرژی دارک‌فورس زندانی کردند.وقتی کیندرد به کنار رفت، پیتر بالاخره آماده شده بود تا دِرام خانوادهٔ آزبورن را پشت سر بگذارد و به زندگیِ عادّی‌اش بازگردد. امّا زندگی عادّی شامل آن لباس مخصوص جدید و دیوانه‌وار نبود! به‌هرحال، پیتر با «خبیثِ اصلاح‌شده» «فِرِد مایرز»، ملقب به «بومرنگ»، و «رندی رابرتسون» و حیوان خانگیِ بیگانه‌شان، «گاگ» هم‌خانه است. گاگ سابقاً از تکّه‌های «لوح حیاتِ» قدرتمند محافظت میکرد، لوحی که بومرنگ و مردعنکبوتی در تلاش‌اند تا آن را از دست کینگ‌پین دور بدارند. امّا کینگ‌پین نقشه‌هایی در سر دارد...
The Amazing Spider-Man # 61 (862)
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: امیرحسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.
برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
مرد عنکبوتی صاحب لباس جدیدی میشود!
10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" (SPIDER-MAN: ONE MORE DAY) بدانید
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
رویداد اخیر مرد عنکبوتی با عنوان آخرین بقایا (LAST REMAINS) - کامل + لینک دانلود
سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز با ترجمه فارسی
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
کمیک مقدمه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خیزش گناهان" ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقتی که باید دربارۀ «سین‌ایتر» (SIN-EATER) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راون‌کرافت" (RAVENCROFT INSTITUTE) بدانید
شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" ترجمه شد + لینک دانلود
برترین لباس‌های مردعنکبوتی
رتبه بندی همه لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما و تلویزیون
تاریخچه لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما و تلویزیون
رتبه بندی بازیگران فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی
نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی
20 بازیگر برتر "مرد عنکبوتی" در سینما، انیمیشن و تلویزیون!
15 طرح مورد استفاده قرار نگرفته در فیلم های ابرقهرمانی که از خود فیلم بهتر بودند!
بهترین لباس های شخصیت های خبیث در فیلم های کمیک بوکی
15 تغییر ظاهر در دشمنان کلاسیک مرد عنکبوتی که باعث نارضایتی هواداران شد
بدترین لباس های ابرشروران (SUPERVILLAINS) در دنیای کمیک
بدترین لباس های شخصیت های خبیث در فیلم های کمیک بوکی
قسمت آخر از کمیک "اسپایدرمن: مرگ جین دی ولف" ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
چه كسانی از هویت مخفی مرد عنكبوتی با خبر هستند؟
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
ممنون بابت ترجمه این کمیک.
و اما درباره این شماره ۶۱.
خطر اسپویل!
راستش دیگه نمیدونم اسپنسر داره چی کار میکنه. واقعا این همه شخصیت و داستانک؟ چرا؟ واقعا هم اگر داستانک های با موضوعات جذابی باشند باز میشه تحملشون کرد اما توی این شرایط واقعا چه لزومی داره؟ دوشیدن پول خواننده تا شماره ۹۰۰؟ قضیه سرگذشت کلون دهه ۹۰ میلادی شده؟ داستان این شماره فقط میخواست یک فاصله با وقایعی که رخ داد بگیره و داستانک های جدیدی رو شکل بده. البته داستان نقطه قوت هم داشت. به نظرم نقطه قوت داستان جایی هست که گفته میشه " این روز ها هر ننه قمری میتونه مرد عنکبوتی باشه" اما پیتر محکم میگه که بحث نجات مردم وسط و این کار بچه بازی نیست و کاری که اون میکنه کار هرکسی نیست. یعنی اون چیزی که مردم از بیرون از اسپایدی میبینن یک قهرمان بذله گو و شادابه که هر روز خدا پا میشه خلافکار ها رو کتک میزنه. اما درونش چی؟ کی میدونه؟ کی اهمیت میده؟ و این چیزی هست که احتمالا وقتی پیتر این استقبال رو میبینه باهاش اذیت میشه. اینکه کسی نمیدونه اون چه سختی هایی کشیده و مرد عنکبوتی بودن چه کار سختیه. این نقش جدید برای جی جونا جیمسون فعلا مغایرتی با ذاتش نداره اما به نظرم از اونجایی که اون از هویت اسپایدی با خبره وقتی که بفهمه او داره اذیت میشه کش دار شدن این قضیه به معنای توهین به جوناست. یک چیز دیگه دوست داشتم درباره این آرک و آرک های قبلی مرتبط با این موضوع بگم. ببینید مشکل اینجاست که من خیلی از این داستان لذت نمیبرم. یعنی منظورم اینه که هیجان داره، اکشنش قابل قبوله، کمی راز آلود هست اما لذت بخش نیست. یعنی مثلا ما توی سرگذشت کلون دهه ۷۰ همه اینا رو داریم و لذت هم میبریم و اون داستان برامون جالبه. چون نویسنده نیومده اول موضوع بزرگ تر رو پیش بکشه بعدش اون رو به تعویق بندازه و بره سر موضوعات بعدی عمدتا غیر قابل تحمل. یعنی کاری که اسپنسر کرد. اینطوری دیگه این داستانک ها برای خواننده مهم نیست و فقط ذوق کیندرد رو داره و اصلا ممکنه بگه که هر وقت کیندرد و آزبورن اومد خبرم کنید تا دوباره اینارو بخونم!!! یعنی به قول آقای ترابی اهمیت این داستان با از بین رفتن omd هست. و گرنه احتمالا کسی اون رو توی داستان های برتر اسپایدی نمیذاره و شاید سایت هایایرانی به خودشون زحمت ندن ۲۰ سال بعد اون رو ترجمه کنند. شاید فقط براش مقاله بزنند. اسپنسر نویسنده قابل احترامی هست و قبلا امتحان پس داده اما نمیدونم شاید تقصیر ماروله و داره اینطوری به اسپنسر تحمیل میکنه. امیدوارم داستانک ها از این بیشتر نشه.
طراحی ها خیلی بهتر شده و به نظرم قابل قبوله. گرچه از لباس جدید اسپایدی خیلی خوشم نمیاد اما به هر حال برای تنوع هست و البته فروش بیشتر برای مارول. در کل طراحی ها از آرک آخرین بقایا بهتر و واضح تر شده.
ترجمه و ادیت هم که حرف نداره. با اون ایستراگ رجب از هر سین که احتمالا از ادیته. امروز هم که میگن هفت سین یا هشت سین؟ اصلا ولش کن هر سین. البته ما هم که جناب رجب قرقی از قرقی آباد رو داریم.
با تشکر
البته در پس پرده هم کینگ پینگ رو مشاهده میکنیم که مشفول اجرای نقشه های خودشه. جریانی که دوباره ارتباط رابی رابرتسون و تومب استون رو به هم مرتبط میکنه.
با تشکر بابت ترجمه و ادیت.
ولی به نظرم موافقت پیتر با این ایده با ذاتش همخوانی نداشت و غیر مسئولانه بود
خود پیتر هم البته به این مساله اذعان کرد ولی واقعا چطور راضی شد ماموریت هاش به صورت زنده پخش بشه و کلا مبارزه های او با جنایت جنبه تجاری به خودش بگیره؟!
قطعا این مساله خیلی زود باعث پشیمانی پیتر میشه ولی واقعا چرا الان و در این برهه از زندگی پبتر پارکر باید چنین کاری بکنه؟
چون اگه مثلا دوران نوجوانیش بود یا مثلا ۲۰ سال قبل آدم قبول میکرد . ولی الان؟
نظر شما چیست؟
من با کلیت حرف شما موافقم ولی مساله اینه که شما باید بتونی چند تا داستانک رو به صورت موازی پیش ببری و این باعث میشه خواننده خسته نشه
قبلا هم اینطور بوده
شما مثلا از شماره ۱۹۰ تا ۲۰۰ امیزینگ رو بخونی میفهمی که چقدر استادانه و آهسته قضیه بازگشت قاتل عمو بن رو آعاز و به اوج میرسونه و این وسط گربه سیاه رو خلق میکنه، قضیه بتی و پیتر رو مطرح میکنه، مرگ پرفسور اسمایت رو نشون میده، یه مبارزه با کینگ پین نشون میده و یه آرک هم با میستریو نقل میکنه!
الانم با توجه به اینکه مرد عنکبوتی شگفت ماهی دو بار منتشر میشه نویسنده ناگزیره چند تا داستانک با هم پیش ببره وگرنه خواننده میلش نمیاد هر دو هفته یه بار پول بده امیزینگ بخره
خیلی خیلی ممنونم بابت نظرت! خسته نباشی. خداشاهده من همه نظرا و نقدا رو میخونم و دمه همتون گرم که این همه وقت میزارید. خیلی برام ارزش داره و همین نقدا و کامنتاس که به مترجما و ادیتورا روحیه بیشتری میده.
و اما درمورد هرسین... راستش هرسین یکی از شهرستانای استان کرمانشاهه ( اونقدرا معروف نیس
بنظرم یکیش همین مشکلات مالیش بود. یکیشم اینکه دکتر استرنج تو شماره قبلی اذعان داشت که مفستیو یه بلایی سر روح پیتر پارکر آورده که اینجا هم باز رد پای OMD مشاهده میشه.
ایده اش جدید بود. یعنی میتونست به راحتی میگفت چه میدونم این لباس زاپاس بود یا مال استارک بود. اما این که چرا قبول کرد واقعا معلوم نیست. اونم تو این شرایط بحرانی که هر لحظه ممکنه کینگ پین یا کیندرد یاحتی نورمن آزبورن بهش حمله کنه و این مساله هم باعث حواس پرتیش میشه هم اینکه ممکنه برای مردم آزار دهنده باشه و حتی ممکنه در نبرد باعث لو رفتن هویتش بشه. و البته اینکه چرا میخواد جناب جیمسون از این قضیه یه پولی به جیب بزنه؟ این مسئله میتونه باعث محبوبیت اسپایدی بشه اما اگر یک بار اون شکست بخوره چی؟ خیلی زود پیتر باید این مسئله رو با تجربه ای که احتمالا به دست میاره بذاره کنار اما فکر نمیکنم این اتفاق بیفته. چون مارول میخواد فروشش توی این وضعیت بره بالا و تا جایی که میخواد پول به جیب بزنه و حتی اسباب بازی ازش درست کنه.
بنظرم این کاری که کینگ پین انجام میده ارتباط مستقیم (یا غیر مستقیم ) با کیندرد داره چرا که قبلا هم نشون دادن کیندرد مانع کینگ پین شده بود. مارولم بزودی از نقشه اصلی کینگ پین رونمایی میکنه. به هر حال اینو باید در نظر گرفت که مارول برنامه بلند مدت برا کیندرد و جریانش داره و این وسطم ممکنه یکم ریتم داستان کند بشه که از اواخر آرک آخرین بقایا شروع شده. که تو همون ارک فعلا جریان کیندرد ظاهرا به تعویق افتاده. در همین حینم لازمه که اسپنسر اون داستانکهایی که قبل از ورود سین ایتر جریان داشت رو ادامه بده.
ممنون
الان من داستانک و مشکلی که ویلسون فیسک با کیندرد داره رو قبول دارم و دوستش دارم و البته قضیه نورمن و دکتر استرنج و میستریو و مری جین و... تا همونطور که گفتید داستان خسته کننده نشه. اما یه زمانی انگار بعضی هاشون دیگه برام غیر جذاب میشه. البته الان اگر یک جنگ برای شهر رخ بده و این وسط سر پیتر شلوغ بشه و درگیری های ذهنی پیش بیاد برام جالب میشه الانم منتظرم که قراره چطوری با این داستانک ها کنار بیایم و آیا کمکی میکنند یا نه.
خیلی ممنون از تیم فوق‌العاده سریع ترجمه و ادیت اسپایدی.
دستتون درد نکنه انشاالله همیشه سالم و سرحال باشید.
و اما یکی دیگه از اون نقد های نصفه نیمه من
خطر اسپیول شماره ۶۱
.
.
.
.
.
داستان : داستان یه ریتم خوب و فانی داشت، به نظرم ربطش به شماره قبلی یکم کم بود و کلا فضا عوض شد! این به نظرم خوبه چراکه باعث میشه بین حجم زیاد اطلاعات و بین ارک ها و رویداد های حساس یه فاصله ای بگیریم و رویداد برامون کسل کننده نشه. این داستان هم مثل بیشتر داستان های اسپنسر معما ها و سوالات زیادی داشت! ( در ادامه بهشون اشاره خواهم کرد ) اسپنسر توی طرح سوال و معما استاد شده ولی ایا میتونه جواب خوبی به سوال های خودش بده؟ انشالله! داستان پیچش خاصی نداشت ولی ورود بولزای رو من خیلی تعجب کردم و پیچش صفحه آخری خیلی جذاب بود. ریتم داستان همیشه ثابت نبود و با روایت اسپایدی گاهی پایین میومد گاهی هم میرفت بالا که اون بالاترین قسمت هم مربوط به ۲ صفحه آخر میشد که جنبه هیجان انگیز داستان رو یدک میکشیدند. نقشه کینگ پین هم خیلی جذاب بود یه سری ابرخبیث که از قبل هم معلوم بود شکست میخورن رو میفرسته که شکست بخورن و سر اسپایدی رو گرم کنن که بولزای بره سراغ بومرنگ!! خب همگی هم میدونیم که فیسک چرا دنبال بومرنگه : لوح زندگی!! این ویژگی فیسکو خیلی دوست دارم!! حتی واسه عشق و خانواده اش میمیره!! ولی به نظرم شیوه گرفتن لباس خوب نبود چرا پیتر قبول کرد ؟ به نظر یکم دور از شخصیتش بود چرا باید بزاره از مرد عنکبوتی پول در بیارن!
اینو گفتم یه راه بهتر به ذهنم رسید میتونست توی یکی از نبرد ها که توی بیشترشونم لباسش پاره میشه. مردم اینو ببینن بعد باهم پول بزارن و برن پیش دانشمندی که واسه ابرقهرمان محبوبشون لباس بسازن!
یه چیز دیگه: مدت ها بود که تعاملات زیبا و خنده دار جیمسون اسپایدی رو ندیده بودیم انگار هیچکدام عوض نشدن واقعا تعاملاتشون حتی خنده دار تر شده بود به واسطه اون لباس که صدای جیمسون تو سر اسپایدی بود!! اگه صداش تو سر من بود کلا لباسو در میاوردم مینداختم دور! همینش جذاب و خنده داره!
این قضیه لباس جدید رو که از نظر فان خیلی داستان هارو ارتقاء داد ولی من این لباسو دوست نداشتم اصلا شیوه انتخاب لباس درست نبود به نظر من البته .
کلا هیچی جای لباس کلاسیک اسپایدی رو نمیگیره که این به کنار این قسمتش بده که مرد عنکبوتی همیشه درحال فکر مبارزه میکرد!! با احساس مبارزه میکرد!!! ولی با این لباس تا بخواد فکر کنه جونا گند میزنه به کل مبارزش! خودش هم یه دیالوگی گفت که این صدا مربوط به فکر خودم نبود! و مرد عنکبوتی خیلی مردمی شد این خوب نیست میدونم قرار نیس این لباس خیلی دووم بیاره چون همه میدونن نمیشه لباسه دیگه ای جای لباس کلاسیک اسپایدی رو بگیره و لباس های دیگه ای که اسپایدی پوشیده مصلحتی بودن مثلا قضیه لباس سیمبویتی که معروف ترینشون هم هست دلیلش این بود که زمینه ورود سیمبویت ها به جهان مارول رو بچینه و اگه این لباس نبود این کینگ این بلک رو از کجا مینوشتند، این لباس رو هم نمیدونم دلیلش چیه چون هنوز شماره اولشه و باید دید چی میشه فکر کنم یکی مثل دکتر اختاپوس راحت میتونه بره تو شرکت و کنترل لباسو بگیره!! این لباس جنبه فان داستان ارتفاع داد ولی دقت کرده باشید جنبه احساسی رو یکم پایین آورد!! مرد عنکبوتی که همیشه وقتی که داستان هاش بر مبنای احساس ، احساس گناه و مسولیت و کلا جنبه احساسی داشتند جذاب بودن! نیک اسپنسر توی کش دادن داستان طرح معما وعلاقه مند کردن خواننده برای قسمت بعدی استاده. دلیل داره که اینو میگم! دلیلش اینه که همیشه صحنه های پایانی کمیک هایی که نوشته فوق‌العاده جذابن که باعث میشه از همین الان بخوایم شماره بعدی زود تر بیاد همین شماره رو نگاه کنید!! ورود بولزای تا نشانه رفتنش به سمت گاگ! منظورم از بیان این ویژگی اسپنسر این بود که میخواستم به این اشاره کنم که توی این کمیک صحنه آخری « کنجکاو کننده » بود یعنی ادم میگه میمیرم اگه نفهمم قراره چی بشه. یک منظور دیگه هم از بیانش داشتم اونم اینه که معما های زیادی مطرح کرد مثلا نقش بیتل چیه؟؟ که اسپنسر اینقدر از طریق رابی رابرتسون روی او مانور داد؟؟ یا مثلا کینک پین نقشش چیه؟؟ پشت هر مانعی یه فرصت تبدیل شده!!! یعنی میخواد از مانع که اسپایدی باشه فرصت بگیره!! یا میشه گاگ رو هم مانع دونست اگه قسمت های فکر کنم ۴۳ و ۴۴ مرد عنکبوتی شگفت انگیز همین سری رو خونده باشید!! یا نقش پسر رابی رابرتسون چیه روش یه مانور کوچکی دادن که البته میتونه واسه پر کردن صفحه های کمیک باشه که به نظرم این امکانش کمه و دنیای کمیک ثابت کرده که همه چیز دلیل داره!! منظورم هم از کش دادن این بود که قضیه کیندرد رو ول کرد اسپنسر ولی نمیشه گفت ول کرد چون کیندرد توی قفسه و اسپنسر نگهش داشته که فکر کنم باز یه آرک خفن ازش بزنه!! خدا کنه که اینطوری باشه و مفت ول نکنه کیندرد رو!!
شخصیت ها :
اسپایدی)
شخصیت پردازی شخصیت اصلی یعنی اسپایدی از نظر من یکم درست نبود شاید مخالف باشید ولی نه شیوه انتخاب لباس خوب و نباید هم اسپایدی اینو قبولش میکرد شاید البته مخالف باشید شخصیت اصلی پایه و ستون داستانه و شخصیتش مورد تایید خواننده و درست نیاشه کل داستان میره زیر سوال. شخصیت احساسیش یکم بعد ورود لباش افت کرد که اگه اسپنسر ادامه بده شاید یکم داستانش خوب در نیاد من که به شخصه مرد عنکبوتی احساسی رو دوست دارم. شخصیتش از لحاظ فان هم که کامل بود، یکم هم لباس ارتقاعش داده بود یعنی یه. راهی گذاشته بود پیش پاش که مزه بپرونه!
فیسک)
ویلسون فیسک معروف به کینک پین که میشه گفت ویلن اصلی داستان بود البته پشت پرده! یه چیزی که توجهم رو جلب کرد این بود که شخصیت پردازی کینگ پین بیشتر از همه تو چشم بود.
جیمسون)
جیمسون که مثل همیشه بود! رو مخ! چیز زیادی نمیتونم بگم در همین حد که میدونید بازم رو مخ بود ولی این بار به معنای واقعی کلمه رو مخ بود البته بیشتر رو مخ اسپایدی بود تا ما!
طراحی : طراحی هارو من دوست دارم خوبن ولی عالی نیستن همین حد هم خوب و کافیه! صحنه ها کاملا معلوم و اکشن ها فوق‌العاده ان! مشکل یکم روی صورت شخصیت هاس که یکم دقت کنید شاید بفهمید ( این نظر من بود البته)
ترجمه و ادیت : مثل همیشه عالی بود!! فکر کنم این جز برترین تیم های اسپادی هستش!! استاد محمد صالح حیدری: مترجم واقعا عالیه دستتون درد نکنه آقای حیدری.
استاد ترابی که توی همه کمیک ها هستن و واقعا زحمت زیادی میکشن امیدوارم بتونم با این نقد های نصف نیمه دلتونو شاد کنم که بدونید ما همیشه پشت اسپایدی هستیم منم از موقع اشنایی با شما دارم انگلیسیمو بهتر میکنم بهتره بگم دارم با کمیک انگلیسی یاد میگیرم! و اقای رجبی که استاد ادیت توی سایت هستن
خیلی ممنون از تیم باحال اسپایدی دست گلتون درد نکنه
از وقتی منتشر کردید خوندم و این نقد رو نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد واقعا نقد کردن هم یاعث میشه یه بار دیگه داستان رو مرور کنی هم خودش یه لذت منحصر به فرد داره
به اون اعضایی که کمیک نقد نمیکنن پیشنهاد میکنم این لذت رو بچشن.
وای عجب دیالوگی خاصی گفتید
من اولش فکر کردم هدف خاصی نداره ولی بعد خوندن کامنت شماره ۱ تحریک شدم بازم خوندمش یکم شک کردم منظورتون از رحب خودتونید و هرسین محل زندگیتون
خیلی ممنون از زحمات استاد ادیت استاد رحبی عزیز
این بهترین کامنتی بود که از عید تا امروز خوندم
خیلی ممنون استاد همیشه نظراتتون جذاب و مفیده
من نظرمو توی نقد گفتم
به نظرم این ایده لباس جدید ایده خوبیه ولی من با نحوه انجامش مشکل داشتم یعنی هرجور نگاه کنی این با شخصیت پیتر جور نبود
برای بیان و نمایش این ایده یه راه دیگه پیدا میکردن بهتر بود خودمم توی نقد یکی به ذهنم رسید و گفتم.
کلا اسپایدی این اخیرا دو تصمیم جنجالی گرفته که یکیش همون رها کردن نورمن آزبورن بود. یکیش هم همین نحوه انتخاب لباسش که با خط قرمزهای اسپایدی جور در نمیاد. حالا قبل OMD هم پیتر تصمیم جنجالی که گرفت این بود که هویتش رو به همه دنیا فاش کنه که اخرش هم منجر به جدایی با امجی شد. فکر کنم اسپنسر واسه این تصمیمات جنجالی پیتر پارکر برنامه داره که اخرش رو بکنه. فعلا که باید خیلی شمارک صبر کنیم که صبر میکنیم
این شماره استارتِ آرک جدید امیزینگ یعنی King's Ransom رو زد.
مشخصه اسپنسر بعد از دوتا آرک سنگینی که داشتیم میخواد یه مقدار فضا رو تغییر بده و پیتر رو از اتمسفرِ دارکی که توش بود خارج کنه.
و خب سؤالی که پیش میآد اینه که آیا ایشون مرض داشت از اوّل پیتر رو در این وضعیت قرار داد؟!
منطقی‌ترین حدسی که دربارۀ طولانی‌شدنِ قضیۀ کیندرد و آرک‌های خیزش گناهان و آخرین بقایا زد، این بود که پیتر قراره از لحاظ جسمی و روحی به قدری درهم‌شکسته بشه تا بتونه با نتایج OMD روبه‌رو بشه و تصمیمی که بعد از اون می‌گیره قابل‌توجیه باشه.
وگرنه این‌همه کش‌دادن داستان و زجرکش‌کردنِ قهرمان چه نکته‌ای داره، وقتی همه‌چیز قراره به حالت اوّلیه برگرده؟
متأسفانه تا اینجا اون نقشۀ بزرگ و خانمان‌برانداز (!) کیندرد به هیچ وجه راضی‌کننده نبوده.
ملاقاتش با پیتر، مبارزه‌ش با او و گیرافتادن‌ش به anticlimacticتر ین شکل ممکن انجام شد و بعد از ۶۰ شماره هنوز درست نمی‌دونیم حرف حسابش چیه و چی میخواد.
جناب اسپنسر هم حالا هوس کرده داستانک کینگ‌پین و آفتاب‌پرست و ... رو از سی–چهل‌شمارهٔ پیش رو از سر بگیره...
به هر حال، ما که به عنوان هوادار دنبال میکنیم سری رو و براتون ترجمه‌ش میکنیم، امّا خداکنه اسپنسر وقت خواننده رو تلف نکرده باشه و پشتِ این کش‌دادنِ داستان، دلیل و منطق داستانی باشه.
#14
به نظر من هم این تصمیم انتخاب لباس زیاد با شخصیت پیتر همخونی نداشت .
یعنی ای کاش یه راه دیگه پیدا می کردن برای معرفی لباس جدید.
همونطور هم که دوستان گفتن این کار ممکنه برای پیتر خطرناک باشه و اتفاقاتی مثل لو رفتن هویتش و .. برای پیتر اتفاق بیفته.
در باره داستانک ها هم بهتره سریعتر تمومشون کنه .
من نمیگم که این داستانک ها بده چون به قول استاد اگه نباشن فرد خسته میشه از خوندن کمیک ولی دنبال کردن همشون کمی سخته. از یه طرف کینگ پین و از یه طرف دکتر استرنج و مفیستو و از یک طرف دیگه قضیه لباس جدید و ...
در کل داستان داره خوب پیش میره و آدم رو برای قسمت بعد مشتاق تر میکنه .
خودم به شخصه منتظر قضیه روح پیتر هستم .
باز هم ممنون از عوامل ادیت و ترجمه کمیک
ایده این لباس از او مدلاست که آدم به خودش میگه خوب که چی ؟
مردعنکبوتی تو آرک های مختلف به خاطر نیازش لباس های جدید میپوشید مثل لباس زرهی داخل پایان جهان یا لباس عایق بندی داخل یک نبرد با الکترو یا حتی لباس سیمبوتی داخل جنگ های مخفی که تو همه اینها مجبور بود یک چیز جدید تنش کنه اما این لباس جدید اینطور نیست . من خودم فکر میکردم مرد عنکبوتی تو نبرد با اون گانگستر ها زخمی میشه بعد آیرون من یا چهار شگفت انگیز این لباس رو بهش میدن تا خودش رو ترمیم کنه یا اینکه پای مورلان میاد وسط و این لباس مانع انرژی گیری مورلانه و دلایل مثل این که مردعنکبوتی برحسب نیاز مجبور به پوشیدن این لباس بشه ولی حتی دلیل پوشیدن لباس جدید هم مشکل داره به سه دلیل : یک اینکه مردعنکبوتی از همون اول آه تو بساطش نداشت ولی همیشه یک جوری کنار اومد و مسئله حل شد و هیچ وقت به خاطر پول دست به کاری نمی‌زد حتی اون عکس گرفتن ها هم خیلی وقته که دیگه داخل کمیک ها نمی‌بینیم که اون باز هم مشکلی نبود چون وسط نبرد باعث حواس پرتی نبود پس بی پولی دلیل مناسبی نیست و دلیل دوم افزایش شهرت با این روش خیلی بی معنیه چون هیچ وقت مردعنکبوتی قصدش شهرت نبود وگرنه میرفت ستاره سینما میشد هم معروف میشد هم کلی اسپانسر داشت و دلیل سوم استفاده نادرست از طنز ماجرا یعنی چی مثلاً یکی از فرق های ددپول و مردعنکبوتی اینه که مردعنکبوتی رفتار ها و گفتار های طنزش موقع نبرد هدف داره ولی اینکه وسط نبرد جوک آنلاین بخونی یا با یکی دیگه کل کل کنی یا از این متعجب باشی که صدای اون اسپانسر ها از کجا میاد خوب من رو راضی نکرد ولی خوب امیدوارم این لباس زیاد دوام نداشته در کمیک ها و همان لباس کلاسیک را عشق است.
پس شهر خوبی هم هست دیگه. جایی که ازش ادیتور بزرگی مثل آقای رجبی بیاد بیرون یعنی جای خوبیه. منم توی شهر معروفی نیستم پس همدیگر رو میفهمیم. راستی فکر کنید یک فیلم از روی شهر شما بسازن اسمش باید چی باشه؟
اوریجین مردان ادیتور: رجب قرقی (فهمیدید از کجا برش داشتم؟
به نقل از hassan91:
من فکر نمیکنم مال پول باشه. چون اولا الان دیگه پیتر سن نسبتا زیادی داره و برای پول چنین کاری نمیکنه. مثلا ما با عصبانیتش مشکلی نداشتیم چون عصبانیت چیز لحظه ای هست و حق هم داشت. دوما من جایی متوجه نشدم پولی به پیتر بدن.
نقص روح پیتر هم فکر نکنم نقص اخلاقی باشه. احتمالا نقصی هست که باعث میشه پیتر از یک جایی به بعد پیشرفت نکنه.
عجیبه می‌گید «اینکه چرا قبول کرد معلوم نیست» چون اوّل این شماره کامل توضیح دادن که پیتر بی‌کاره و آه در بساط نداره و اون‌قدری ناامیده که دست به دامن کسی مثل نورا وینترز شده.
در مورد او رفتنِ هویت هم قراره پیتر و جونا ویدیو‌های ضبط‌شده رو چک کنن و جایی اگر هویت مخفی اسپایدرمن به خطر بیفته، حذف بشه.
به احتمال زیاد پیتر هم بعد از یه مدّت پشیمون میشه از این‌کارش و برمی‌گرده به لباس کلاسیک. امّا تا اتفاقی نیفته، با توجّه به شرایط اینکه این لباس و شغل جدید رو قبول کرده منطقیه.
خسته نباشید
بنظرم ایده ی اینکه پیتر به یه استریمر تبدیل بشه باحال بود؛همچنین لباس جدیدش
پیتر قطعا متوجه اشباهش میشه،در مورد اینکه نجات جان افراد و مبارزه با دشمنان قدرتمندش موضوعی نیست که باهاش شوخی کرد؛چون که احتمال اسیب دیدن خود پیتر هم از طریق حواس پرتی در مبارزه و هم از طریق لو رفتن اتفاقی هویتش هست.
ولی خب از طرفی هم منطقیه چون در شراط بدی از لحاظ مالی هستش و طبق گفته خودش چاره ای جز قبول این کار نداشت.
آخه نمیشه که همینطوری رفته باشه و دیگه نیاد
اون یکی از بزرگ ترین و مهم ترین دشمنای مرد عنکبوتی بوده
داداش اول باید کمیک های مرد عنکبوتی رو بخونی بعدش بیای سوال کنی؟؟ ( ببخشید قصد توهین نداشتم )
اختاپوس برگشت در یک بدن جذاب و جوان و خوش تیپ و تبدیل شد به اختاپوس برتر.
قضیه توطئه کلونی و از شماره ۱ کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز که توی سایت ترجمه شده بخون که همه چیز رو بدونی
ولی این طوری که داستان داره پیش میره احتمال میدم که توی ادامه ی داستان پیتر دوباره به وضعیت قبلی خودش برگرده
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا