10 دوره (Run) برتر نویسندگان و طراحان در تاریخ کمیک بوک

10 دوره (Run) برتر نویسندگان و طراحان در تاریخ کمیک بوک

با افتخار شما را با بهترین دوره (run) های تاریخ کمیک بوک های ابرقهرمانی آشنا میکنم.

مقدمه: در زبان انگلیسی کلمه run معانی مختلفی دارد که یکی از آنها به معنی "دوره" و "مدت زمان" است. در دنیای کمیک این واژه زیاد به گوش میرسد و به معنی دوره ای است که فلان نویسنده یا طراح استخدام میشود تا روی یک سری کمیک بوکی از فلان شخصیت کار کند. به طور مثال «دن اسلات» تقریبا در طول یک دهه اخیر نویسنده کمیک بوک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز بود که از آن به عنوان run اسلات یاد میشود. و  در میان ده ها run گوناگونی که در تاریخ کمیک بوک وجود داشته است برخی بسیار مهم، تاثیرگذار و شاخص بوده اند و البته در تکامل شخصیتی کاراکترها نقش مهمی ایفا کرده اند. من امروز در این مقاله طولانی و پرجزئیات میخواهم شما را با برترین این run ها آشنا کنم. بدیهی است که خواندن این run ها برای طرفداران کمیک بوک واجب است!

 

10- کاپیتان آمریکا نوشته «اِد بروبیکر» (Ed Brubaker)

کاپیتان آمریکا اد بیروبیکر

چاپ شده در: شماره های 1 تا 50 از سری پنجم کمیک بوک های Captain America، شماره های 1 تا 6 از کمیک Captain America: Reborn، شماره های 600 تا 619 از کمیک Captain America و شماره های 1 تا 19 از سری ششم کمیک بوک های Captain America

سال 2005 «اِد بروبیکر» run معروف و برجسته خودش را  در کمیک های کاپیتان آمریکا با اتفاقی مهم آغاز کرد: کشتن «رِد اِسکال»! البته معلوم شد او کاملا نمرده ولی در هر حال همین اقدام نشان میداد بروبیکر با توپ پُر اومده! مشخصه اصلی run او در برگرداندن دستیار سابق استیو راجرز در دوران جنگ جهانی دوم یعنی «باکی بارنز» در قالب «سرباز زمستان» بود که سالها مرده پنداشته میشد و قبلا هیچ کس جراتش رو نداشت این شخصیت را زنده کنه ولی بروبیکر این کار را کرد و چقدر هم خوب و عالی این کار را کرد و باعث شد داستان های کاپیتان آمریکا پس از سالها جان تازه ای پیدا کنند و جذاب تر شوند (درباره سرباز زمستان این مقاله را بخوانید). داستان برجسته دیگر بروبیکر در run خودش مربوط به مرگ کاپیتان آمریکا میشه که پس از وقایع رویداد مهم "جنگ داخلی" صورت گرفت و بعدش شاهد بودیم که سرباز زمستان کم کم به از دست دادن استیو خو میگیره و خودش رو به عنوان جانشین کاپیتان آمریکا معرفی میکنه! حتی وقتی استیو برگشت اجازه داد باکی به کاپیتان آمریکا بودن ادامه بده اما در نهایت دوباره شاهد برگشتن استیو در نقش کاپیتان آمریکا بودیم. طراحی ها در run بروبیکر عالی بود و استیو اپتینگ نوعی حالت رئالیستی به این run داد. در کل بروبیکر پس از مدتها نوعی حالت واقعی، جدی و خشن به داستان های کاپیتان آمریکا تزریق کرد که ما آن را در فیلم "کاپیتان آمریکا 2: سرباز زمستان" ساخته برادران روسو به وضوح مشاهده کردیم. او در ضمن در run خودش به خوبی از شخصیت های خبیث و مکمل ضروری تاریخچه کاپیتان آمریکا مثل شارون کارتر، رد اسکال، کراس بونز، سینز، دکتر فاست، فالکون و البته نیک فیوری استفاده کرد.

 

9- گرین لنترن نوشته «جِف جانز» (Geoff Johns)

  گرین لنترن نوشته «جِف جانز» (Geoff Johns)

چاپ شده در: شماره های 1 تا 6 کمیک Green Lantern: Rebirth، شماره های 1 تا 67 از سری چهارم کمیک های Green Lantern، شماره های 1 تا 8 از کمیک Blackest Night و شماره های 1 تا 20 از کمیک Green Lantern New 52

جف جانز قبل از اینکه نویسنده کمیک های گرین لنترن بشه روی شخصیت «هل جوردن» کار کرده بود. در واقع او کسی بود که باعث شد هل جوردن در کراس اور "روز داوری" (Judgment Day) به «اسپکتر» جدید تبدیل بشه. با این حال  پس از چند سال جانز در سال 2005 ماموریت سختی پیدا کرد که نه تنها هل جوردن را از اعمال خبیثی که مرتکب شده تبرئه کنه (این مقاله را بخوانید) ، بلکه کلا هر گیر و گوری برای این شخصیت در اواسط دهه 90 میلادی پدید آورده بودند را درست کنه. جانز پیچشی در شخصیت منفی «پارالاکس» به وجود آورد و او را به عنوان موجودی مستقل که هل جوردن را به تسخیر خودش در آورده  و باعث شده بود تا خبیث بشه ، نشان داد و از این طریق باعث رستگاری مجدد هل جوردن شد. به همین دلیل در پایان Green Lantern: Rebirth، هل جوردن به عنوان گرین لنترن اصلی برگشت و البته سینسترو نیز دوباره به عنوان یک خبیث (ویلن) برگشت. جانز همچنین یک سری جدید از گرین لنترن با حضور هل جوردن و جان استوارت راه اندازی کرد. اما شاید اصلی ترین نقطه متمایز کننده در run اقای جانز این بود که ایده داشتن سپاه مستقل توسط سینسترو را بر پایه خبیث های زرد- محور مطرح کرد. و این باعث شد تا ایده سپاهیان دیگر که براساس رنگ های دیگر بودند نیز مطرح و دنیای گرین لنترن ها به شدت وسعت یابد و حماسی شود (زرد سمبل ترس، قرمز سمبل خشم، بنفش سمبل عشق، آبی سمبل امید، سیاه سمبل مرگ، نارنجی سمبل طمع، سفید سمبل زندگی و ...). جانز زمان زیادی را برای شرح و بسط گذشته هل جوردن اختصاص داد و سری داستان Secret Origin را هم به همین منظور نوشت که پایه و اساس فیلم سینمایی "گرین لنترن" هم شد. سپس گرین لنترن نقش کلیدی را در کراس اور Blackest Night ایفا کرد. پس از سری کمیک های New 52، به سینسترو حلقه فانوس سبز داده شد و شاهد بودیم که چطور هل جوردن مجبور میشه باهاش همکاری کنه (علیه نقشه های "نگهبانان عالم") و همین باعث بروز تنش بین آنها شد. بعدشم جانز کلا هل جوردن و سینسترو را از عنوان گرین لنترن بیرون کشید و یک گرین لنترن جدید و مسلمان به نام «سایمون باز» را معرفی کرد (این مقاله را بخوانید) که شخصیت موفقی از آب در آمد. جانز در ضمن خوش شانس بود که در طول run خود با طراحان خوبی کار کرد. Ethan Van Sciver طراح سری Rebirth بود و کارلوس پاچکو طراح سری جدید Green Lantern بود. بعدشم Ivan Reis برای چند سالی طراح سری شد و آخرین سالهای run جف جانز هم توسط Doug Mahnke طراحی شد. توصیه میکنم این داستان از گرین لنترن را اینجا بخونید.

  

8- ثور نوشته و طراحی «والتر سایمنسون» (Walter Simonson)

 ثور نوشته و طراحی «والتر سایمنسون» (Walter Simonson)

چاپ شده در: شماره های 337 تا 382 کمیک The Mighty Thor

«والتر سایمنسون» اولین بار در سال 1983 و با شماره 337 از کمیک The Mighty Thor به عنوان نویسنده کمیک های ثور کارش را شروع کرد و عجب شروع توفانی هم داشت زیرا شخصیت مهمی به نام «بتا ری بیل» در این شماره خلق شد (برای آشنایی با او این مقاله را بخوانید). و این تازه آغاز کار بود. راستش رو بخواهید تا آن زمان ثور هرگز شخصیت درجه یکی برای مارول نبود و کمیک بوک هایش نیز فروش چندانی نداشتند. همین باعث شد تا سایمنسون آزادی عمل زیادی داشته باشد و بتواند تغییرات و پیچش های بزرگی را در داستان های این شخصیت ایجاد کند. همین بتا ری بیل خلق شد تا خوانندگان را شوکه کند و به آنها اعلام کند قرار است از این با بعد به اتفاقات غیر قابل پیش بینی روبرو شوند. خوبی سایمنسون این بود که طراحی قابل هم بود و هم نویسندگی میکرد و هم طراحی و به قول معروف ریش و قیچی دست خودش بود! ضمن اینکه او اطلاعات و دانش گسترده ای درباره اساطیر نورس یا اساطیر نوردیک (Norse mythology) داشت و از این دانش خود به خوبی به عنوان پایه و اساس داستان های ثور استفاده کرد. به همین دلیل داستان های او برای ثور حال و هوای جدی تری نسبت به گذشته داشت و او در مقایسه با نویسندگان قبلی تونست فرهنگ مردمان اسکاندیناوی را در داستان های خودش ارائه بده. داستان های او معمولا نقشه (Plot) محور بودند ولی هیچ وقت از خلق لحظات ماندگار برای شخصیت ها غافل نمیشد (که میتونید اینجا و اینجا برخی از آنها را مطالعه کنید). نبردی که او بین ثور و یکی از دشمنان نیرومندش به نام «سورتور» خلق کرد نشان داد که چقدر در طراحی صحنه های حماسی و اکشن تبحر دارد. او شخصیتی مثل «اسکِرج» را از نظر شخصیتی بسیار متحول کرد و لحظه ماندگاری برایش خلق کرد که حتی در فیلم "ثور: راگناورک" هم بهش ادای احترام شد (این مقاله را بخوانید). در واقع تا قبل از آن، اسكرج (كه به او Executioner هم گفته میشود) یك شخصیت منفی خشك و بیروح بود كه مثل نوكر شخصیت خبیث دیگری به نام «ساحره» عمل میكرد. اما وقتی ثور و نیروهای آزگارد به جهنم میروند تا تعدادی از ارواح زمینی را نجات دهند به فردی نیاز پیدا میكنند تا از پل ارتباطی با زمین محافظت كند. در كمال تعجب اسكرج برای این كار داوطلب میشود و در نهایت جان خودش را فدا میكند. او با این كار خودش را در ذهن خوانندگان و اهالی آزگارد به یك قهرمان تبدیل كرد. سپس سایمنسون داستان ماندگار تبدیل شدن ثور به یک قورباغه را نوشت (این مقاله را بخوانید). بعدش «سل بیوسما» طراح کمیک های ثور شد ولی سایمنسون همچنان به عنوان نویسنده باقی ماند و داستان طولانی خودش را که در آن ثور به تدریج در نبرد بدنش آسیب میبینه و مجبور میشه ریش بذاره تا جای زخم هایش پنهان بشه و یک لباس زرهی مخصوص بپوشه را ادامه داد. در این مدت ثور یک هویت مخفی برای خودش انتخاب میکنه (مثل «کلارک کنت» عینک میزد تا شناخته نشه!). در پایان run او نیز شاهد داستانی حماسی با حضور زره «نابودگر» و مار میدگارد بودیم. در مجموع ثور زیر نظر آقای سایمنسون بسیار رشد شخصیتی پیدا کرد و لحظات ماندگاری نیز برایش خلق شد که هنوز هم در ذهن و یاد خوانندگان باقی مونده.

 

7- «بتمن» نوشته «اسکات اسنایدر» (Scott Snyder)

 «بتمن» نوشته «اسکات اسنایدر» (Scott Snyder)

چاپ شده در : شماره های 1 تا 51 از سری دوم کمیک های Batman

سری New 52 در مجموع چنگی به دل نزد و خیلی از هواداران اصیل دی سی را خشمگین کرد  ولی میتوان ادعا کرد داستان های که «اسکات اسنایدر» از سال 2011 در این سری شروع به نوشتن کرد عالی بودند و بهترین عنوان New 52 همین بتمن بود که اسنایدر با همکاری با طراح «گرگ کاپولو» خلق کرد (البته اسنایدر قبلاً هم دورانی تحسین شده را در سری Detective Comics پشت سر گذاشته بود). داستان افتتاحیه او حماسی بود و "محفل جغدها" را معرفی کرد (سازمانی مرموز که در طی سالیان گذشته و از میان سایه ها بر شهر گاتهام حکمرانی کرده بود). کل این آرک داستانی به طور ایده آلی برای بتمن مناسب بود زیرا اسنایدر به خوبی میدانست که بتمن شاید برترین شخصیت دنیای کمیک  از این نظر است که در موضوعات و محیط های ترسناک و دلهره آور بسیار عالی جواب میدهد (اگه شک دارید برید اینجا و داستان شاهکار "گوتیک" را با ترجمه سایت ما بخوانید). پس این آرک هم برای بتمن عالی جواب داد. و البته اسنایدر سابقه نوشتن داستان های ترسناک رو داشت و اونقدر باهوش بود که بدونه گذشته بتمن بسیار مهمه و اگه میخوای داستانی با کیفیت از بتمن روایت کنی باید حتما پای شخصیت هایی از گذشته او را به داستان باز کنی! بنابراین آرک "محفل جغدها" شروعی توفانی برای Run اسنایدر بود زیرا ترکیبی بود از المان های وحشت + رمز و راز + ویلن های عجیب و غریب که اگر خوب انجام بشه همیشه برای بتمن جواب میده. کاپولو هم البته نقش عمده ای در موفقیت داستان داشت با اون سکانس های اکشن پویای خودش و دیزاین های چندش آوری که برای ویلن های داستان انجام داد. دومین آرک داستانی آنها در واقع نگاهی جدید بود به رابطه نخ نما شده شده بتمن و جوکر و نشان داد که شاید تمام آن چیزهایی که در سالهای قبل بین این دو شخصیت دیده بودیم نوعی عجیب از عشق بین آنها بوده! اسنایدر و کاپولو سپس داستانی عظیم و حماسی به نام Zero Year را خلق کردند که به سالهای اولیه بتمن اختصاص داشت و باعث تقویت جایگاه شخصیتی به نام «ریدلر» شد (او به نوعی موفق شد کل گاتهام رو فتح کنه!). در این آرک هم کاپولو شاهکار کرد. بعدش نوبت به داستان حماسی جوکر رسید که میخواست رابطه اش رو با بتمن به "اتمام"برسونه و در نهایت کمسیر گوردون برای مدتی جایگزین بتمن شد! و البته بتمن بازگشت پیروزمندانه ای داشت که به انتهای run اسنایدر و کاپولو ختم شد. اسنایدر  بعدش سری آل استار بتمن رو کار کرد (اینجا ترجمه شده) و با کاپولو هم بار در سری های دیگر دیگر همکار شد ولی هیچ چیز به اندازه همکاری مشترک آنها در سری Batman New 52 نشد که نشد!

 

6- سوامپ ثینگ نوشته «الن مور» (Alan Moore)

 سوامپ ثینگ نوشته «الن مور» (Alan Moore)

چاپ شده در: شماره های 20 تا 64 از سری اول کمیک بوکی Swamp Thing + 1 شماره Annual

در اوایل دهه 70 میلادی و با رونق گرفتن دوباره ژانر وحشت در دنیای کمیک که به خاطر آسان تر شدن قوانین نظارت بر محتوای کمیک بود، خیلی از ناشرین شروع به چاپ این جور کمیک ها کردند. موجودی از باتلاق هم توسط نویسنده و طراح برجسته ای به نام های «لین وین» و «برنی رایتسون» برای دی سی خلق شد. در آن گیاه‌شناسی به نام دکتر الک هالند، پس از مرگش که حاصل یک اتفاق وحشتناک و ناگهانی در باتلاق بود، تبدیل هیولایی سبز رنگ شد. او با توانایی کنترل تمامی اشکال زندگی گیاهی، از قدرت خود برای محافظت از انسان‌ها، دنیای گیاهان و به طور کلی محیط زیست در برابر تهدیدهای مختلف فراطبیعی و تروریستی استفاده میکرد. انصافا چیز خارق العاده ای در این شخصیت دیده نمیشد. ولی این تازه شروع این قضیه بود چون در دهه 80 میلادی دی سی این کمیک را احیا کرد و برای این کار از نویسنده ای به نام «آلن مور» استفاده کرد. الن مور به کل اریجین این شخصیت را عوض کرد و در داستان Anatomy Lesson متوجه شدیم که این آلک هالند نبوده که به هیولایی از باتلاق تبدیل شده بلکه مواد شیمیایی بودند که گروهی از گیاهان را تبدیل به موجودی کردند که فکر میکردند الک هالند هستند!!! بعدا هم مور گفت که قبلا هم سوامپ ثینگ های دیگری وجود داشته اند! مور سعی کرد داستان های شخصیت محور بنویسه که از همه آنها مهمتر آن هایی بود که به رابطه بین سوامپ ثینگ و خانمی به نام «آبیگل آرکین» اختصاص داشت. آن شماره ای که در آن آنها برای اولین بار رابطه ج.ن.س.ی برقرار میکنند نشان دهنده مهارت های مور به عنوان یک نویسنده برجسته است زیرا همه چیز از حالتی جسمانی به سطحی متافیزیکی ارتقا پیدا میکند. اگر در  run مور شاهد حضور دیگر شخصیت های دی سی بودیم (مثل "جاستیس لیگ") او از نگاهی خاص خود آنها را به نشان میداد  و البته از یاد نبریم که شخصیت مهم و محبوبی مثل «جان کنستانتین» در این run خلق شد. در مجموع باید گفت آلن مور در دورانی که هنوز کارتون های بچه گانه ای مثل Super Friends روی آنتن تلویزیون بود، به مضامین ممنوعه ای همچون س.ک.س، مواد مخدر و تابوهای دیگر پرداخت. مور مرزهای مرسوم دنیای کمیک را درنوردید و عصری جدید از تاریکی فکورانه را به ارمغان آورد که پایه گذار اثار بعدی انتشارات ورتیگو شد. صفحات این کمیک مملو از لحظات هولناک خلاقانه ای بود که خواننده قبلا نظیرش را نه دیده بود و نه خوانده. طراحانی هم که با مور بودند (Stephen R. Bissette و John Totleben) نیز سبکشان جوری بود که کاملا با حال و هوای غریب داستان های مور همخوانی داشت.

 

5- بی باک نوشته «فرانک میلر» (Frank Miller)

  بی باک نوشته «فرانک میلر» (Frank Miller)

چاپ شده در: شماره های 158 تا 191 از سری اول کمیک بوک های Daredevil

وقتی «فرانک میلر» مامور نوشتن کمیک های دردویل شد، زیاد شناخته شده نبود و برای برخی عناوین مارول مثل مرد عنکبوتی، دکتر استرنج و ... به طور کوتاه داستان هایی را ترجمه کرده بود. ولی وقتی به کمیک Daredevil پیوست همه چیز عوض شد. او اولش فقط طراح این سری بود («راجر مکنزی» نویسنده بود). اما خیلی زود طراحی های خفن، جدی و نوآر گونه میلر نظر همگان را به خود جلب کرد که اصلا با داستان های کلیشه ای آقای مکنزی هماهنگ نبود! به همین دلیل مارول به میلر اجازه داد علاوه بر طراحی، نویسنده این سری هم باشه. او در اولین شماره های که نوشت شخصیت مهمی مثل «الکترا» را به خوانندگان معرفی کرد که سابقا معشوقه مت مورداک بود و حالا به یک قاتل تبدیل شده بود. تغییر دیگر این بود که بی باک بیش از هر زمان دیگری به یک نینجا شباهت پیدا کرد و در این میان میلر شخصیت «استیک» را به عنوان راهنما و استاد او معرفی کرد که بهش روش های نینجایی را تعلیم داده بوده! طراحی های میلر که با کمک «کلاوس جنسن» انجام میشد در طول این run فوق العاده بود و مشخص بود از سبک طراح بزرگ، ویل آیزنر و سبک مانگاهای تاثیرگذاری مثل Lone Wolf and Cub الهام گرفته بودند (به ویژه در خلق سکانس های اکشن). و اما شاید مهم ترین تغییری که میلر ایجاد کرد این بود که «ویلسون فیسک» ملقب به «کینگ پین» را از یک خبیث چاقالو در دنیای مرد عنکبوتی به دشمن اصلی بی باک/ مت مورداک و کسی که رئیس مافیای شهر نیویورک است تبدیل کرد و اینجا بود که او به یکی از بهترین و چند لایه ترین خبیث های مارول تبدیل شد. و البته شاهکار میلر در داستان به قتل رسیدن الکترا به دست «بولزآی» بود که یکی از ماندگارترین مرگ های کمیک بوکی را رقم زد. و لازمه اینو در پایان بگم که اگر از سریال "بی باک" در شبکه نتفلیکس لذت برده اید بدونید که این لذت رو مدیون داستان هایی هستید که میلر در run شگفت انگیز خودش برای این شخصیت خلق کرد ...

 

4- سَندمن نوشته «نیل گیمن» (Neil Gaiman)

 سندمن نوشته «نیل گیمن» (Neil Gaiman)

چاپ شده در: شماره های 1 تا 75 از سری کمیک بوکی The Sandman

"سندمن" شاهکاری است که توسط نویسنده ای به نام «نیل گِیمن» و طراحانی به نام «سم کیث» و «مایک درینگنبرگ» در سال 1989 برای انتشارات "ورتیگو" (متعلق به دی سی) خلق شد. این سری تحسین شده و جایزه گرفته درباره بازگشت شخصیتی است به نام «رویا» (Dream)   که سمبل امیدواری و رویاپردازی است و بعد از اینکه 70 سال در اسارت بود به قلمرو خودش برمیگردد. البته او نام های دیگری مثل «مورفئوس» نیز دارد. او در جستجوی این است که قدرتی که سابقا در دست داشته را دوباره به دست بیاورد. داستان ها درباره خانواده او نیز هست که بهشون "ناپایان ها" (The Endless)  گفته میشود. دیگر اعضای خانواده اش عبارتند از: دستینی (سرنوشت)، دث (مرگ)، دیستراکشن (نابودی)، دیزایر (آرزو)، دیسپر (نومیدی) و دلریئم (دیوانگی). نیل گیمن با این شاهکار نوعی فضای جدید برای ژانر دارک فانتزی در دنیای کمیک پدید آورد که بیشتر برای خوانندگان بزرگسال مناسب بود. فضای داستان هم جوری بود که میشد هر نوع داستان یا تمی را در هر مکانی روایت کرد. بنابراین مایه های فانتزی کلاسیک، فانتزی شهری، فانتزی متافیزیکی، وقایع تاریخی و ... در آن یافت میشد. گیمن در این سری به جای خلق یک اثر ابرقهرمانی کلیشه‌ای  به عمق اسطوره و دنیای فانتزی رفت و دنیایی را خلق کرد که در آن دیگر هیچ کس نمیتواند ژانر روایی کمیک را ساده‌انگارانه و حتی کودکانه لقب دهد. گیمن انواع شیوه‌های روایی را در داستانش جای داد و در هفتاد و پنج جلد داستان، هفتاد و پنج تجربه‌ی متفاوت خلق کرد. داستان اما از جایی شروع می‌شود که گروهی از احضارگران محلی که قصد احضار مرگ را دارند به اشتباه برادر او رویا یا مورفئوس و به عبارتی همان مردشنی (سندمن) را فرامی‌خوانند برای چندین سال  او را در بند نگه می‌دارند. در نهایت مورفئوس خود را می‌رهاند اما دیگر هیچ چیز مانند قبل نیست؛ از قلمروی رویا و کابوس که در آشوب و آستانه‌ی فروپاشی به سر می‌برد تا شخصیت خود مورفئوس که دیگر مانند قبل نیست و ... ضمنا همانطور که در این مقاله هم گفته بودم، سندمن را میتوان یکی از بهترین کمیک بوک های سبک ترسناک نیز به حساب آورد . سندمن باعث شد انتشارات ورتیگو خودش رو مطرح کنه و نیل گیمن را به اوج شهرت و موفقیت رساند و با جسارت بی نظیر خودش به تاریخ پیوست.

 

3- مرد عنکبوتی نوشته  «استن لی» و طراحی شده توسط «استیو دیتکو»  (Stan Lee & Steve Ditko)

 مرد عنکبوتی خلق شده توسط «استن لی و استیو دیتکو»  (Stan Lee & Steve Ditko)

چاپ شده در: شماره 15 کمیک "فانتزی شگفت انگیز" و شماره های 1 تا 38 از سری اول کمیک های The Amazing Spider-Man + دو شماره Annual

استن لی و استیو دیتکو! آنها نابغه هایی بودند كه اسپایدرمن را خلق كردند. در حقیقت 41 شماره ای كه آنها با هم پديد آوردند (شماره 15 "فانتزی شگفت انگیز"، شماره های 1 تا 38 "اسپایدرمن شگفت انگیز" و "اسپایدرمن شگفت انگیز annual" شماره 1 و 2) دارای هر چیزی كه از یك داستان تمام عيار اسپایدرمن انتظار داريد، میباشند. تعداد كاراكترهای اصلي و فرعي و منفی و مثبتی كه این دو نفر در این داستانها خلق كردند بینظیر است: «پیتر پاركر» ، «عمو بن»، «زن عمو می»، «فلاش تامپسون»، «جی جونا جیمسون»، «هری آزبورن» «كركس»، «دكتر اختاپوس»، «مرد شنی»، «آفتاب پرست»، «الكترو»، «لیزارد»، «گرین گابلین»، «میستریو»، «كریون شكارچی»، «بتی برنت»، «گوئن استیسی»، «لیز آلن» و ... ده ها كاراكتر بیادماندنی دیگر. ولی واقعاً شاهكار استن لی و استیو دیتكو تنها در خلق كاراكتر خلاصه نمیشد زیرا آنها سبك و نوعی منحصر به فرد در داستان پردازی كمیك بوکی ابداع كردند كه تا آن زمان بی سابقه بود. البته استن لی پیشتر در كمیك «چهار شگفت انگیز» (The Fantastic Four) ایده "ابرقهرمانانی با مشكلات واقعی" را شروع كرده بود، ولی او و دیتكو این ایده را در كمیك های اسپایدرمن شرح و بسط دادند و در سطح بسیار بالاتری به آن پرداختند. به همین دلیل نوعی حس رئالیستی در داستانها به چشم میخورد. زندگی پیتر پاركر مدام از مشكلی به مشكلی ديگر ميرفت و خیلی وقت ها داستان ها به پایان خوش ختم نمیشدند و به همین دلیل اگر پایان خوشی هم وجود داشت خواننده شوكه میشد! اما با این وجود داستانها هرگز افسرده كننده نبودند. این مسئله بیشتر به خاطر نوع دیالوگ نویسی استن لی بود زیرا او همیشه خطوط داستانی دیتكو را با نوعی فضای شوخ و شنگ تركیب میكرد و به همین دلیل خواننده حس میكرد كه درست مثل پیتر پاركر باید در تمام سختی ها روحیه خود را حفظ كند و به جلو گام بردارد. شما این موضوع را میتوانید به بهترین شكل در سكانس معروف و ماندگار "گیر کردن مرد عنکبوتی زیر آوار" که به عقیده كارشناسان مشهورترین سكانس در كل تاریخ كمیك های اسپایدرمن میباشد و بارها توسط طراحان دیگر بهش ادای احترام شده، مشاهده کنید. این سکانس شاهکار استیو دیتکو است که عصاره وجودی شخصیت پیتر پارکر/اسپایدرمن را در خود دارد. كلاً نمیتوان اسپایدرمن را بدون استیو دیتكو تصور كرد. او نابغه ای بود كه استعداد شگرفی در خلق دیزاین های منحصر به فرد و جاودانه برای ابرقهرمانان و دشمنان خبیث آنها داشت. به همین دلیل است كه میبینیم لباس هایی (costumes) كه او برای اسپایدرمن و دشمنان او خلق كرد هنوز هم پس از گذشت بیش از 50 سال تقریباً دست نخورده باقی مانده اند (البته اسپایدرمن لباس های دیگری نیز بر تن كرده، ولی حقیقتاً لباس كلاسیك قرمز و آبی او است كه مخاطبین از او در ذهن دارند و همین لباس است كه در اكثر قریب به اتفاق فیلم ها، كارتون ها و بازی های كامپیوتری اسپایدرمن مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد). به همین دليل است كه اگرچه لباس كاراكترهايی همچون «الكترو»، «كركس» و «میستریو» چندين بار مورد تغییر دیزاین قرار گرفته اند ولی دوباره و پس از مدت كوتاهی به دیزاین معروف دیتكو بازگشته اند. اما نقطه قوت اصلی دیتكو را باید در استعداد خارق العاده او در نقل داستان (story telling) جستجو میكرديد. او قادر بود یك عالمه خطوط داستانی پرجزئیات را در تنها یك شماره جا دهد و خواننده را مجذوب و سرگرم سازد. به همین دلیل است كه خواندن شماره های 1 تا 38 "اسپایدرمن شگفت انگیز" نسبت به كمیك بوک های دیگر، زمان بیشتری طلب میكند. مثلاً شما كافیست به نحوه پیدایش (origin) اسپایدرمن دقت كنید كه در شماره 15 كمیك "فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy) به چاپ رسید. این داستان 11 صفحه بیشتر ندارد ولی دیتكو كاری كرده كه انگار 7 شماره به طول می انجامد! به عبارتی دیگر او طراحی بود كه میتوانست یك عالمه داستان را درون هر شماره جا دهد ولی در عین حال خواننده حتی برای یك لحظه خسته یا كسل نشود. گفته میشود كه دیتكو آنقدر در داستان گویی تبحر داشته كه استن لی فقط كلیات داستان هر شماره را به او میگفته و سپس او میرفته و خودش به میل خودش داستان را طراحی میكرده و در نهایت استن لی فقط دیالوگ ها را اضافه میكرده. به راستی تركیب ماجراها و سبك طراحي فوق العاده مبتكرانه استیو دیتكو با دیالوگ های جذاب و بیاد ماندنی استن لی از آنها یك تیم رویایی ساخت كه نظیر آن در عالم كمیك تكرار نخواهد شد، تركیبی كه باعث شد اسپایدرمن به یكی از شناخته شده ترین و محبوب ترین كاراكترهای تخیلی جهان تبدیل شود. من همیشه به دوستانم گفته ام که اگر روزی تک و تنها در یک جزیره متروکه گیر بیفتم و قرار باشه تمام عمرم را در آنجا زندگی کنم و بتوانم تنها یک درخواست داشته باشم، آنوقت درخواست میکنم کل شماره های مرد عنکبوتی شگفت انگیز خلق شده توسط استن لی و استیو دیتکو را بهم بدهند زیرا این شماره ها همگی عالی هستند بدون حتی یک شماره ضعیف و من میتوانم تا آخر عمر در آن جزیره با خواندشون سرگرم باشم ....

 

2- مردان ایکس نوشته  «کریس کِلرمانت» و طراحی شده توسط «جان بیرن» (Chris Claremont & John Byrne)

  مردان ایکس خلق شده توسط «کریس کِلرمانت و جان بیرن» (Chris Claremont & John Byrne)

چاپ شده در: شماره های 108 تا 143 از کمیک بوک X-Men/Uncanny X-Men

تا قبل از اینکه «جان بیرن» طراح سری X-men بشه این کمیک محبوبیت زیادی نداشت و مارول نزدیک بود چاپش رو متوقف کنه. البته از چند شماره قبل «کریس کلرمانت» نویسنده این سری شده و سعی کرده بود با معرفی تیم جدیدی از ایکس من با حضور ولورین، نایت کرالر، کلاسوس و استورم تغییر و تحول و اساسی در آن ایجاد کنه ولی وقتی با بیرن همکار شد شاهد خلق شدن شاهکار های بی نظیر بودیم. واقعا به سختی میشه این run شگفت انگیز رو توصیف کرد چون هر چی ازش تعریف کنیم کمه. بسیاری از داستان های معروف و محبوب مارول و شاید بهتره بگیم کل تاریخ کمیک بوک مثل "حماسه ققنوس سیاه" و یا "روزهای گذشته و آینده" (Days of Future Past) در این دوره خلق شدند. در حقیقت در "حماسه ققنوس سیاه" نقطه اوج همكاری بین جان بیرن و كریس كلرمانت را شاهد بودیم: یكی از نمادین ترین و ماندگار ترین داستان های تاریخ كمیك! همانطور كه حتما شنیده اید، در این داستان «جین گری» توسط گروهی خبیث به نام Hellfire Club ، دچار فساد و خباثت میشود و سپس نیروی مخرب فونیكس در او آزاد میگردد كه باعث به وجود آمدن خرابی های فراوانی میشود و در نهایت مردان ایكس بر سر دو راهی گیر میكنند كه واقعا باید آیا جین گری را مجازات كنند یا نه؟ بدون هیچ اغراقی هنوز هم داستانی اینچنین چند لایه در عالم كمیك های ابرقهرمانی بی سابقه است. یعنی واقعا باور كردنی نیست كه نویسنده توانسته باشد اینقدر دقیق و با حوصله از مدتها قبل نكات ریز و متنوع داستانی را كنار هم پیش ببرد و دست آخر به طور استادانه آنها را به هم وصل كند. طراحی های جان بیرن هم بهترین های او در حرفه خودش است. نقطه اوج هنر او در مبارزه حیرت انگیز مردان ایكس با Imperial Guard و جانفشانی تراژیك جین گری دیده میشود. ضمنا پایان جنجالی این داستان باعث ایجاد تغییراتی بزرگ در عالم كمیك های مارول و مردان ایكس گردید. به علاوه، در جریان این داستان، شاهد لحظاتی ماندگار در شخصیت پردازی ولورین بودیم و در نتیجه این داستان، شخصیت او تبدیل شد به چیزی كه الان اینقدر دوستش داریم. ضمناً یادمون نره که بسیاری از خبیث های معروف دنیای ایکس من مثل «مگنتو» در این run بود که تبدیل شدند به شخصیت های چند لایه و عمیقی که الان میشناسیم. همچنین بسیاری از پولسازترین و محبوب ترین شخصیت های تاریخ کمیک مثل ولورین در این run پدیدار شدند و شخصیت های دیگری نظیر استورم، میستیک، نایت کرالر، کلاسوس، کیتی پراید و ... تبدیل شدند به برخی از درجه یک ترین شخصیت های مارول.

  

1- چهار شگفت انگیز نوشته  «استن لی» و طراحی شده توسط «جک کربی»  (Stan Lee & Jack Kirby)

 چهار شگفت انگیز خلق شده توسط «استن لی و جک کربی »  (Stan Lee & Jack Kirby)

چاپ شده در : شماره های 1 تا 102 از سری اول کمیک های Fantastic Four + 6 شماره Annual

میگویند كه «مارتین گودمن» (صاحب آن موقع مارول) شنیده بود كه كمیك «جاستیس لیگ» دی سی به موفقیت خوبی دست یافته. بنابراین از سردبیر جوان خود استن لی خواست تا یك گروه ابرقهرمانی مشابه خلق كند. در نتیجه او به كمك طراحی به نام «جك كربی» گروهی متفاوت به نام «چهار شگفت انگیز» (Fantastic Four)   را خلق كردند. در این گروه ما با چهار نفر به نام های «رید ریچاردز»، «سوزان استورم» ، «جانی استورم » و «بن گریم» آشنا شدیم که به اتفاق یکدیگر به فضا رفتند و در آنجا به خاطر اصابت با اشعه های کیهانی هر یک از آنها به یک نیروی فوق بشری دست یافت. "چهار شگفت انگیز" اولین كمیك ابرقهرمانی مارول در دهه 60 بود و به لطف موفقیت عظيم این كميك بود كه شخصیت های دیگری مثل مرد عنكبوتی، هالك، ایرون من، ثور، دردويل، مردان ایكس و ... خلق شدند. بنابراین شاید اگر به خاطر این گروه نبود دیگر ابرقهرمانان مارول هم الان وجود نداشتند. چرا این كمیك موفق شد؟ چون بر خلاف دیگر كمیك های ابرقهرمانی شركت دی سی، در چهار شگفت انگیز شاهد تمركز روی شخصیت پردازی ها بودیم. آنها خانواده اند. اولین خانواده ابرقهرمان واقعی دنیای کمیک. بله سوزان و جانی خواهر برادرند. بعدا رید و سو هم باهم ازدواج کردند که رسما تصویری از یک خانوده شکل گرفت. بن گریم هم درسته ارتباط خونی با آنها نداشت ولی از نزدیک ترین عضو خانواده هم به آنها نزدیک تر بود! آنها مثل یک خانواده از هم مراقبت میکردند و همیشه روابط جالبی بین عشق و نفرت (مخصوصا بین جانی و بن) در طول کمیک شکل میگرفت. جدا از فراز و نشیب ها و مشکلات فراوان، گروه چهار شگفت انگیز بدون قید و شرط عاشق یکدیگر بودند و روابطی را شکل دادند که نه تنها در دهه 60 میلادی، بلکه حتی تا به امروز هم منحصر به فرد بوده است. آنها با هم مشاجره میكردند و مشكلات شخصی داشتند و خوانندگان به راحتی با آنها ارتباط برقرار میكردند و همذات پنداری مینمودند. تا قبل از چهار شگفت انگیز صنعت کمیک پر شده بود از مردان فضایی یا هیولاهای وحشتناک از دنیاهای دیگر آمده بودند. از همه مهتر بزرگترین ابرقهرمان آن زمان بیگانه ای از سیاره ای دیگر بود به اسم سوپرمن که از فضا آمده بود ولی هیچ یک از آنها پیچیدگی و گستردگی مفاهیمی که لی و کربی خلق میکردند را نداشتند. اتمسفری که لی و کربی خلق کردند به جای آنکه فقط ترسناک و عجیب و غریب باشد، پر شده بود از سفینه های فضایی با نژادهای مختلف (مثل نژادهای قدرتمند متخاصم به نام کری و اسکرال) با سیستم های سیاسی پیچیده ای که تا به حال دیده نشده بود و یا پادشاه حشرات قاتل به نام «آنایلوس» که لرزه بر تن همه می انداخت. اما آنها در سال 1966 با معرفی یك موجود خدا مانند كه سیاره های دیگر را میبلعید و «گالاكتوس» نام داشت، به معنای واقعی كلمه تخیل و خلاقیت كمیك های چهار شگفت انگیز را به سطحی دست نیافتنی ارتقا دادند. ضمن اینكه همراه با گالاكتوس دستیار او نیز به نام «موج سوار نقره ای» به خوانندگان معرفی شد. در كل این داستان که به آن "تریلوژی گالاكتوس" لقب داده اند را یكی از نخستین نشانه های وجود دنیای كیهانی مارول میدانند.  با معرفی این شخصیت ها كه موجوداتی منحصر به فرد و نیرومند از كهكشان های دیگر بودند، مارول زمینه را برای حضور دیگر موجودات كیهانی مثل «ثانوس»، «محافظین كهكشان»، «آدام وارلاك» و ... مهیا كرد. از طرفی دیگر، "تریلوژی گالاكتوس" به بهترین شیوه ترس و پارانویای مردم آمریكا را از نابودی جهان و احتمال بروز جنگ هسته ای در بحبوحه جنگ سرد میان آمریكا و اتحاد جماهیر شوروی را به تصویر كشید. این داستان برای اولین بار در دنیای کمیک نوعی عالم کیهانی مرتبط با جهان اصلی را مطرح کرد و باعث شد تا ناشرین دیگر مثل دی سی به دنبال خلق دنیایی مشابه برای خود بیفتند. ولی شاید ماندگارترین جنبه run افسانه ای لی و کربی این است که علیرغم اینهمه لحظه و المان منحصر به فرد در آن یافت میشد اما آنها از پرداختن به بخش انسانی غافل نشدند و در این مسیر شخصیت «بن گریم» ملقب به «ثینگ» بسیار نقش مهمی را ایفا کرد. این شخصیت هیولا مانند که قلبی از طلا داشت،  دل خوانندگان را به دست آورد و در شماره 51 از کمیک چهار شگفت انگیز داستانی ماندگار و تاریخی با محوریت او نوشته شد که اینجا ترجمه شده است. و البته که لی و کربی خبیثی بی نظیر مثل «دکتر دووم» را این run خلق کردند که قبلا در اینجا معرفی شده است و دیگه دوست ندارم وقتتون رو بیش از این بگیرم. و در پایان کافیه نگاهی به اسامی بیندازید که همگی در run کربی و لی برای چهار شگفت انگیز خلق شدند و دنیاهای گسترده ای را در مارول پدید آوردند و ثابت کردند این run  مهم ترین و  تاریخی ترین در تاریخ است: پلنگ سیاه، دکتر دووم، آنایلوس، نا انسان ها (Inhumans)، گالاکتوس، موج سوار نقره ای، نژاد فضایی کری، نژاد فضایی اسکرال، کانگ فاتح، آدام وارلاک، مرد مولوکولی و ...

 

 مهدی ترابی مهربانی

All rights reserved © Spidey.ir 2020

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مقالات مرتبط:

10 نوآوری و ویژگی مهم «جک کربی» (JACK KIRBY)

معرفی شخصیت های مكمل (SUPPORTING CHARACTERS) كمیك های مرد عنكبوتی

نقش کلیدی «استیو دیتکو» در خلق و شکل گیری شخصیت «پیتر پارکر/مرد عنکبوتی»

10 كمیك برتر افراد ایكس (X-MEN)

10 دشمن برتر مرد عنکبوتی

20 كمیك برتر ترسناك (HORROR COMICS)

15 کمیک بوک فانتزی برتر تاریخ

10 کمیک برتر «استن لی»

10 كمیك برتر كاپیتان آمریكا (CAPTAIN AMERICA)

10 گروه ابرقهرمانی برتر دنیای کمیک

20 داستان كمیك بوكی كه اشكتان را در می آورد ...

10 لحظه در داستان های مارول که دنیای کمیک بوک را تکان داد!

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت پنجم

10 كمیك مهم و تاثیرگذار شوالیه تاریكی (DARK KNIGHT) + لینک دانلود

5 دستاورد عظیم چهار شگفت انگیز برای دنیای کمیک بوک!

10 كمیك برتر بی باك (DAREDEVIL)

بزرگان تاریخ كمیك بوک های اسپایدرمن: استن لی و استیو دیتکو

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت اول

معرفی 10 دشمن برتر کاپیتان آمریکا (CAPTAIN AMERICA)

معرفی شخصیت های مکمل در کمیک های کاپیتان آمریکا

15 ابرقهرمان برتری که خبیث شدند

معرفی شخصیت: نسخه های مختلف گرین لنترن های زمینی !(GREEN LANTERN)

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت سوم

20 دعوای معروف بین خالقین دنیای کمیک

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn