20 لحظه برتر و به‌ یادماندنی مردعنکبوتی در MCU

۱۵ لحظه برتر و به‌ یادماندنی مردعنکبوتی در MCU

اینها تا به حال بهترین های اسپایدی در دنیای سینمایی مارول بوده اند ...(مقاله به روزرسانی شد).

مقدمه: خب بعد از دو سری فیلم متفاوت و پنج اثر سینمایی اختصاصی از پیتر پارکر/مردعنکبوتی و تمامی فراز و فرودها و حواشی که داشتند، سرانجام این شخصیت محبوب و دوست‌داشتنی در سال 2016 قدم به دنیای سینمایی مارول نهاد. این بدان معنا بود که او می‌بایست با شخصیت‌هایی همچون کاپیتان آمریکا، مردآهنی، ثور و دیگر ابرقهرمانان گروه تعامل کند و این چیزی بود که ما هواداران سینه‌چاک اسپایدی را حسابی ذوق‌زده کرده بود. اما به محض ورود او ما فهمیدیم که این بهترین اسپایدرمنی است که تا به‌حال دیده‌ایم (این مقاله را بخوانید). تام‌ هالند واقعا از هر نظر در این نقش عالیه و انگار ساخته شده تا نقش پیترپارکر رو بازی کنه. او به هر جنبه‌ای که سبب محبوبیت پیتر پارکر در دنیای کمیک شده، ناخُنک زده و از اون عناصر برای ارائه یک پیتر پارکر تمام عیار بهره برده و در این مقاله تصمیم گرفتیم 20 تا از برترین لحظات حضور این شخصیت در دنیای سینمایی مارول را به همه شما دوستداران اسپایدی و کمیک تقدیم کنیم.

مقالات زیر را هم حتما بخوانید:

55 صحنه برتر در فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی - قسمت اول

چرا مردعنکبوتیِ تام هالند به دنیای کمیک وفادار است

55 صحنه برتر فیلم های مرد عنكبوتی- قسمت دوم

برترین مبارزات مردعنکبوتی در عالم سینما

15 نقل قول برتر از "مرد عنکبوتی" در دنیای کمیک بوک

25 دیالوگ برتر فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی


20. معرفی رسمی در MCU

مرد عنکبوتی - جنگ داخلی

اگر گمانه‌زنی در مورد اون کودک در فیلم مردآهنی را نادیده بگیریم، اولین رویارویی ما با پیتر پارکر در دنیای سینمایی مارول در فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" رقم خورد. همون‌طور که یادتونه در طول وقایع اون فیلم تونی استارک و استیو راجرز دو طرف دعوا بودند که با هم اختلاف نظرهایی داشتند و هر کدومشون قهرمانانی رو جذب تیم خودشون کردند؛ تونی استارک‌ هم بعد از دیدن فیلم قهرمان‌بازی‌های اسپایدرمن در یوتیوب، راهیِ محله‌ی کوئینز شد تا با او ملاقات کند. در اون سکانس مشهور وقتی پیتر به خانه رسید، "زن عمو می" رو درحال گفت‌و‌گو با تونی استارک دید. در اون گفت‌وگو تونی داشت برای "زن عمو می" ماجراهایی از قبول شدن پیتر در کارآموزی سر هم میکرد. بعد که تونی دست پیتر رو گرفت و به داخل اتاقش برد، ما با شروع و ادامه‌یافتن صحبتشان متوجه شیمی جذابی بینشان شدیم که این دو بازیگر رو خیلی با هم مَچ می‌کرد؛ درواقع اساس رابطه و شیمی آن‌ها طنزآمیز و بر پایه شوخ‌طبعی بود. نهایتا تونی مجبور شد علی‌رغم اینکه ممکن بود پیتر با برخی دیدگاه‌های کاپیتان آمریکا موافق باشد، او را به جبهه خودش در این نزاع جذب کند که این اتفاق نقش کلیدی‌ای را در آینده پیتر پارکر در دنیای سینمایی مارول داشت.

 

19. اسپایدرمن سعی میکند گرین گابلین را بکشد

اسپایدرمن سعی میکند گرین گابلین را بکشد

نبرد نهایی اسپایدرمنِ MCU و گرین گابلین در فیلم تحسین شده "راهی به خانه نیست" فوق العاده نفسگیر، پرتنش و شخصی بود (البته نبرد اول آنها نیز که منجر به مرگ زن عمو می شد نیز فوق العاده بود). در نهایت پیتر که به دنبال مرگ زن عمویش، مصمم است که از نورمن انتقام بگیرد، با خشونت به او حمله میکند تا به زندگی‌اش خاتمه دهد. یعنی اونقدر این مبارزه خشنه و اونقدر تام هالند نقشش رو عالی بازی کرده که آدم واقعا حس میکنه میخواد گابلینو به قتل برسونه! اما در آخرین لحظه اسپایدرمنِ توبی مگوآیر وارد عمل شده و نمی‌گذارد که دستان پیتر، به خون آلوده شود. این صحنه به خوبی عقلانیت و باتجربگی اسپایدرمن توبی مگوآیر را نشان میدهد و همچنین درس مهمی را به پیتر پارکر تام هالند می‌آموزد. و بعد گابلین از پشت بهش خنجر میزنه. اين مساله به نوعی اون ویژگی " آدم توسری‌خور که هیچ وقت کسی قدرش رو اونطور که باید بدونه نمیدونه" رو ادامه میده. یعنی مرد عنکبوتی مگوآیر هرگز جایزه ای بابت انجام کار درست دریافت نمیکنه و حتی بابتش مجازات هم ميشه که اين خنجر خوردن نشانه ای از آن است ولی هرگز بر اعتقاداتش برای انجام کار درست تاثیر نمیذاره. ضمن اينکه در پایان اين سکانس وقتی میبینه پیتر پارکر تام هالند تصمیم میگیره به جای کشتن از اون علاجی که درست کردن علیه گابلین استفاده کنه، خوشحال ميشه و لبخندی حاکی از رضایت بر لبانش نقش میبنده. همه این ها در کنار بازی فوق العاده توبی مگوآیر و تام هالند، و همچنین موسیقی معرکه فیلم، صحنه ای احساسی و تاثیرگذار را خلق میکند که بدون شک درخشان ترین لحظه اسپایدرمنِ توبی مگوآیر در طول فیلم است. ضمن اینکه در طول نبرد از یکی دو تا از کامبوهای بازی اسپایدرمن PS4 الهام گرفته شد (اینجا و اینجا را ببینید).

 

18. قرار گذاشتن و ایجاد رمانس با MJ

غیر ممکنه که هنگام صحبت پیرامون برتری‌ها و ویژگی‌های منحصربه‌فرد پیتر پارکر در MCU، به "ام‌جی" اشاره نکنیم. قبلا هم استاد ترابی درباره علت دوست‌داشتنی بودن ام‌جی در این مقاله توضیحاتی ارائه کرده بودند. ما در فیلم "دور از خانه" شاهد بودیم که ام‌جی در ایجاد این کمدی عاشقانه نقشی پررنگ و کلیدی داشت و از ستارگان فیلم بود. پس از آشکار شدن هویت مخفی پیتر نزد ام‌جی که در کمیک هم سابقه داشته (این مقاله را بخوانید)، رابطه آن‌ها از هر زمان دیگری قوی‌تر شد. پس از اینکه پیتر، میستریو (برای آشنایی با میستریو این مقاله و این مقاله و این مقاله و این مقاله و این مقاله را بخوانید) را شکست داد، ام‌جی اولین کسی بود که پیتر را دید و طی اون صحنه رومانتیک پیتر را بوسید؛ پس از آن‌ هم ما شاهد صحنه‌ای بودیم که پیتر با ام‌جی قرار گذاشت و اولین تاراندازی‌های هیجانی‌ که از اسپایدی انتظار داشتیم را همراه ام‌جی در لابلای آسمان‌خراش‌های نیویورک رقم زد که قطعا بعنوان یک لحظه ماندگار و بخصوص از او در دنیای سینمایی مارول ثبت خواهد شد.

 

17. نبرد با تانوس

مبارزه با تانوس

نبرد با تانوس در سیاره خانگی‌اش (تایتان)، یکی از بهترین صحنه ها اقتباس عظیم "جنگ بی‌نهایت" بود؛ فیلمی سرشار از صحنه‌های عالی و حماسی که بی شک به همراه برادرش یعنی "پایان بازی" تا ابد در خاطره سینما و سینمادوستان حک خواهد شد. در آن سکانس حماسی اسپایدرمن، مردآهنی و دکتر استرنج با نقشه‌ی دکتر استرنج (باز کردن پورتال‌های نارنجی رنگ) به اعضای اصلی نگهبانان کهکشان شامل استارلرد و درکس پیوستند و مبارزه‌ای آتشین و حماسی را پدید آوردند. در اوج هیجان این سکانس، پیتر از طریق پورتال وارد شد و ضربات ممتدی را روانه تایتان دیوانه کرد. فریادهای:" Magic. More magic. Magic with a kick"ِ او تبدیل به به‌یادماندنی‌ترین قسمت یکی از بهترین نبردهای تاریخ MCU شد و البته کاملا هم به دنیای کمیک وفادار بود (این عکس و این عکس را ببینید).

 

16. قاپیدن سپر کاپیتان آمریکا

معرفی رسمی در MCU

در سکانس حماسی و ماندگار نبرد در فرودگاه در فیلم "جنگ داخلی" تونی با کلمه رمزِunderoos   به اسپایدی علامت داد تا به صحنه نبرد بپیوندد. قبل از اینکه اسپایدی بخواهد پیش سایر ابرقهرمانان فرود بیاید و به آنان بپیوندد با یک تاب خوردن جانانه سپر کپ را از دستش قاپید و یک صحنه فان رو خلق کرد. این صحنه این قدر جالب بود که سازندگان تصمیم گرفتند این صحنه، تنها صحنه‌ای از مردعنکبوتی باشد که در تریلر نمایش داده شود. هواداران هم با دیدن این صحنه در تریلر، حسابی از خود بیخود شدند، در راستای این قضیه ما دیدیم که پیتر چقدر فان و جالب خودش رو معرفی کرد.

 

15. پیتر خاطرات و رفقایش را قربانی میکند تا مشکل مولتی ورس حل شود

پیتر خاطرات و رفقایش را قربانی میکند تا مشکل مولتیورس حل شود

یکی از دردناک ترین صحنه های که توی فیلم "راهی به خانه نیست" گنجاده شده بود همین صحنه عجیب و غریب است که در آن احساسات موج میزد. دکتر استرنج تلاش میکنه که خبیث هارو متوقف کنه ولی اوضاع داره قاراشمیش تر میشه و خبیث های دیگه هم میخوان وارد MCU بشن که یهو پیتر جرقه ای توی ذهنش میزنه و در تصمیمی کاملا عجیب اما مردونه و درست، میخواد که دکتر استرنج طلسم رو اجرا کنه و همه کسایی که پیتر رو میشناختن فراموشش کنن، جوری که اصلا پیتر پارکری وجود نداشت! در نتیجه این اتفاق حتی ام جی و دوست صمیمی پیتر یعنی ند هم او را فراموش خواهد کرد، حتی هپی یار همیشه با وفای پیتر! این صحنه واقعا از لحاظ احساسات بسیار غنی بود در ادامه پیتر در صحنه ای تو دل برو بقیه اسپایدرمن هارو بغل میکنه و می‌ره که با چشمانی اشک بار از ند و ام‌جی خداحافظی کنه. دیدن این صحنه درد عجیبی در درون آدم بیدار میکنه، این صحنه همینطور هنر کارگردان و بازیگران رو به رخ میکشه.

 

14. مکالمه حزن‌انگیز دونفره با هپی‌هوگان در هواپیما

طبیعتا هر فیلمی که بعد از "پایان بازی" اکران می‌شد، کاملا تحت‌الشعاع اتمسفر اون فیلم قرار میگرفت چه برسد به اینکه اون فیلم اسپایدرمن باشد و چه برسد به این که کاراکتری که در "پایان بازی" می‌میرد تونی استارک باشد؛ مرشدی که حکم پدر نداشته پیتر را بازی کرد و مهمترین نقش را در زندگی ابرقهرمانی مرد عنکبوتی داشت، پس طبعا ما شاهد ارجاعات بسیاری به تونی و فداکاریش در فیلم بودیم، اما یکی از آن صحنه‌ها، سکانسی بود که به واسطه بازیگری‌های بی نظیر تونست اشک هممونو در بیاره؛ یعنی همون صحنه‌‌ای که پیترِ بغض‌کرده، داخل هواپیما با هپی، یار و یاور تونی، تنها هستن و پیتر با صدایی بغض‌آمیز برای تونی اظهار دل‌تنگی می‌کنه و هپی‌هم با بغضی مشابه حس یکسانش رو بیان میکنه؛ اصلا انگار جفتشون دنبال فرصتی بودند تا با یک آشنا در مورد این مصیبت درد و دل و سوگواری کنند. جو ماتم زده اون سکانس با چاشنی غم و بغض زیر پوستی تام‌هالند و جان فاورو اون صحنه رو به یکی از احساسی‌ترین صحنه‌های اسپایدرمن در سینما بدل کرد؛ صحنه‌ای که از ذهن‌ها نخواهد رفت، صحنه‌ای که هم بیان‌گر علاقه پیتر و هپی به تونی، و هم یادآور مصیبت از دست دادن تونی در فیلم قبل برای ما طرفداران بود.

 

13. تبدیل‌ شدن به یک انتقام‌جو

تبدیل‌ شدن به یک انتقام‌جو

در اقتباس عظیم "انتقام‌جویان: جنگ بی‌نهایت" دیدیم که وقتی پیتر سفینه بزرگ بیگانه را در آسمان دید از اتوبوس بیرون پرید و از سفر مدرسه بیرون زد. او به موقع به سفینه فضایی معروف تانوس رسید تا بتواند مردآهنی را نجات دهد اما به ناگاه به جهت ارتفاع بالای جو و کمبود اکسیژن از هوش رفت و در حال سقوط بود که تونی برای نجات او لباس معروف "آیرون‌اسپایدر" را فرا خواند و به پیتر پوشاند. در ادامه پیتر به تونی کمک کرد تا دکتر استرنج را نجات دهند و بعد اونها با سفینه ور رفتند تا نبرد را به تایتان دیوانه (تانوس) برسانند. در طول مسیرشان در اون صحنه فان و جالب تونی به سبک ملکه انگلستان پیتر را شوالیه کرد و به او گفت که تو دیگر یک انتقام‌جو هستی. در این لحظه موسیقی حماسی و شورانگیز شد و نگاه غرورآمیز چهره پیتر باعث تحریک حضّار به کف زدن و تشویق شد.

 

12. بازگشت از دنیای پودر شدگان

بازگشت از دنیای پودر شدگان

خب بارها در مقالات متعدد با دلیل و سند نشان دادیم که چرا اقتباس عظیم "انتقام‌جویان: پایان بازی" یک اقتباس ماندگار و یک شاهکار در عرصه فیلم‌های کامیک‌بوکی‌ است. یکی از پرشمار لحظات مانا و حماسی این فیلم (برای مطالعه لحظات برتر فیلم این مقاله را بخوانید). بی‌شک لحظه رستاخیز پودر شدگان بود لحظه‌ای که کاپیتان، مصمم اما زخم خورده به سختی ولی با امید همیشگیش روی پاش جلوی خیل عظیم لشگریان تانوس ایستاده بود و به قول استاد ترابی تانوس و دار و دستش قهرمانانمون رو تنها گیر آورده بودند، ناگهان صدای امید بخش سم از هدفون کپ به گوشمون رسید و طی اون صحنه جانانه ما شاهد بازگشت قهرمانان پودر شده بودیم؛ خب بی‌شک زیباترین و جذاب‌ترین بازگشتی که یه حس خیلی خوب رو به هممون داد، بازگشت پیتر پارکرمون بود، استاد هم از ذوق‌زدگی مردم و خصوصا فرزندشون در طی اون صحنه صحبت کردند؛ صحنه‌ای که اسپایدی تار زنان در میدان حاضر شد که با توجه به پایان غم‌انگیزی که در جنگ بی‌نهایت برایش رقم خورد و باتوجه به انگیزه تونی که ما در طول فیلم باهاش آشنا بودیم، خیلی بهمون چسبید و مو به تنمون سیخ شد و بی‌شک یکی از لحظات ماندگار و به‌یاد ماندنی اسپایدی در دنیای سینمایی مارول را رقم زد.

 

11. توهمات میستریو

توهمات میستریو

از موارد این لیست با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان به کیفیت بالای فیلم "دور از خانه" پی برد؛ اما در همین فیلم باکیفیت، یکی از لحظاتی که در یادها حک شد بی‌شک لحظاتی بود که میستریو با توهمات تودرتو و تعلیق‌زای خود (میتوانید اینجا و اینجا و اینجا کانسپت‌آرت‌های متفاوتی را از توهمات میستریو ببینید) حسابی اسپایدی را گیج و مبهوت کرده بود، به طوری که او حتی در استفاده از حس عنکبوتی خود هم عاجز شده بود. نکته مهم و ظریف این سکانس این بود که میستریو در عین این که با جلوه‌های ویژه حرفه‌ای و توهمات قوی‌اش در حال زجر دادن اسپایدی بود اما عامل قوی‌تری که باعث شد اسپایدی کلا از قافله پرت شود و حتی نتواند از خارش پیتری یا همون حس عنکبوتیش استفاده کند این بود که میستریو با روان پیتر بازی کرد، به طوری که طی آشنای‌ای که در این مدت با او پیدا کرد به احساسش نسبت به تونی پی برد و از همین نقطه ضعف پیتر برای له کردن او استفاده کرد و این عامل بصری که نظیرش شاید فقط در فیلم دکتر استرنج دیده شده بود در کنار عامل روانی مذکور باعث شد تا این صحنه ها هرگز از ذهن هیچ هواداری پاک نشود و به یکی از لحظات ماندگار، خلاقانه و برتر مردعنکبوتی در دنیای سینمایی مارول تبدیل شود.

 

10. در آغوش گرفتن تونی استارک

در آغوش گرفتن تونی استارک

در طول این چند فیلم اخیر که اسپایدی در آن‌ها حضور داشت، پویایی پدر-پسری‌ای که بین پیتر و تونی برقرار شد همواره بعنوان یک نیروی محرکه قوی در شیمی بین آن‌ها و قوس شخصیتی پیتر پارکر شناخته میشود. از همان ابتدا پیتر به دنبال تایید شدن و مورد علاقه و توجه قرارگرفتن توسط تونی استارک بود؛ اگر یادتون باشه در اون صحنه فان در فیلم "بازگشت به خانه" وقتی که تونی خواست که درب اتوموبیل را برای پیتر باز کند پیتر به اشتباه فکر کرد که تونی قصد در آغوش گرفتنش را دارد که این اشتباه لحظه خنده‌داری رو پدیدار کرد (کی فکرشو میکرد که سه سال بعدش در "پایان بازی" با ارجاع مستقیم به این صحنه ما شاهد یکی از غم‌انگیز ترین لحظات MCU باشیم؟ بله همین متناقض‌نماها و توجهات مخاطبان رو عاشق مارول کرده). حتی بعد از اینکه اسپایدرمن در جریان فیلم "جنگ بی‌نهایت" رسما از طرف تونی بعنوان یک انتقام‌جو انتخاب شد ولی باز هم نتوانست که حسرت در آغوش گرفتن تونی را برطرف کند؛ تا اینکه هنگامی که در جریان فیلم عظیم "انتقام جویان: پایان بازی"، زمانی که پیتر پیش تونی آمد تا شرح ماوقع دقایقی (البته بیراه نیست بگیم سالیانی) که پودر شده بود را بیان کند ناگاه تونی با عطوفتی بروز کرده در چهره و با آرامش به سمت پیتر رفت و او را در آغوش گرفت و اون سکانس تماشایی و احساسی را خلق کرد و پیتر هم با لذتی آمیخته با تعجب و آغوشی باز پذیرای تونی شد.

 

9. پودر شدن در آغوش تونی

پودر شدن در آغوش تونی

بهترین و ماندگارترین لحظات شما همیشه لحظات شادی نیستند. این قضیه در مورد پیتر پارکر هم صدق میکنه. بعد از اینکه تانوس در جریان وقایع اقتباس عظیم "جنگ بی‌نهایت" موفق شد که شش سنگ بی‌نهایت (برای آشنایی با سنگ‌های بی‌نهایت و دستکش بی‌نهایت این مقاله و این مقاله را بخوانید) را جمع آوری کند نهایتا اون بشکن (این مقاله را بخوانید) تاریخی را زد و... خب همه میدونیم که چی شد! شاهد بودیم که ابرقهرمانان مورد علاقمون یکی پس از دیگری پودر میشدند و آخرین فردی که باید پودر میشد اسپایدی بود. پیتر به خاطر حس عنکبوتی خود، زودتر از بقیه متوجه شد که چه اتفاقی داره میفته. او وقتی تونی رو دید اون جملات تاثیرگذار و ناراحت کننده رو به زبون اورد (بازی بی‌نظیر هالند رو به یاد بیارید)؛ "نمی‌خوام بمیرم"ِ تاثیرگذاری که در آغوش تونی به زبان آورد و در پی اون "متاسفم"ی که در هنگام پودر شدن بیان کرد، ضمن تاثیر بالا و شگرفی که بر ما مخاطبان داشت، زمینه و انگیزه اصلی تونی در فیلم "پایان بازی" را نیز فراهم کرد تا به جمع قهرمانان برای کار بر روی پروژه سفرهای زمانی بپیوندد.

 

8. همکاری و خداحافظی مردان عنکبوتی

6- همکاری و خداحافظی مردان عنکبوتی

قرار گرفتن سه مرد عنکبوتی در یک فیلم کار ساده ای نیست و به راحتی میتوانست باعث ایجاد شدن اثری شلخته و بی‌ربط شود. اما خوشبختانه شیمی و رفاقت جذاب و دلچسبی میان این سه برقرار بود که قطعا یکی از نقاط قوت فیلم "مردعنکبوتی" راهی به خانه نیست" می‌باشد. یکی از جالب ترین لحظات فیلم وقتی است که اندرو گارفیلد میگوید که همیشه دلش برادر میخواسته. خوشبختانه او خیلی حسرت به دل به دنیای خودش برنگشت چون این سه مردعنکبوتی در فیلم شبیه برادر هستند که توبی مثل برادر بزرگ‌تری میمونه که عاقل‌تر از بقیه است. اندرو برادر وسط که احساس می‌کند به اندازه کافی به او توجه نمی‌شود که بسیار به شخصیت پیتر او می‌نشیند و در نهایت تام برادر کوچکتر. همکاری شگفت انگیز این سه برای درمان شرورهایی که میخواهند آنها را بکشند به طرز باور نکردنی خیره کننده است. این صحنه کاری میکند که هر طرفدار اسپایدرمن، صرف نظر از اینکه با کدام فرنچایز مرد عنکبوتی بزرگ شده یا به کدام یک علاقه دارد، از خوشحالی جیغ بکشد و اشک شوق‌ بریزد! همچنین لحظه به آغوش کشیدن این سه نفر در انتهای فیلم، صحنه ای بسیار احساسی و فراموش نشدنی است.

 

7سکانس صحبت با آدرین تومز داخل خودرو

"مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه" فیلم بسیار خوبیه ولی اون اواسط یک کمی به نظر میاد که داره قابل پیش بینی و کلیشه ای میشه. تا اینکه ناگهان یک پیچش فوق العاده و غیر منتظره در داستان رخ میده که همه چیز رو عوض میکنه! پیتر میره دنبال «لیز» (دختری که بهش علاقه داره) تا با هم برن میهمانی که ناگهان آقای «تومز» در رو باز میکنه!!! اینجاست که کل فیلم رنگ و بوی متفاوتی به خودش میگیره چون خیلی زود تومز هم از هویت واقعی اسپایدرمن باخبر میشه (یه نکته ای که به قول استاد ترابی  خوشمون میاد اینه که او آدم احمقی نیست. خیلی سریع تو ماشین به قول معروف دو دو تا چهار تا میکنه و میفهمه که مرد عنکبوتی همون پیتر پارکره! درستش هم همینه. باید به شعور تماشاچی احترام گذاشت!). بنابراین از اینجا به بعده که نبرد بین مرد عنکبوتی و «والچر» حالت شخصی به خودش میگیره و فیلم جان تازه ای پیدا میکنه. چون از این به بعد دیگه پای خانواده ها میاد وسط . اوج این مساله در اون سکانس معرکه  گفتگو در ماشین نمایش داده میشه. این صحنه چیزی جز دیالوگ نداره ولی «تام هالند» و «مایکل کیتون» در آن شگفت انگیز هستند. مخصوصا کیتون که با  بازی عالی خودش کاملا نشون میده که حاضره برای حفظ خانواده خودش که براش خیلی زحمت کشیده دست به هر کاری بزنه؛ حتی کشتن یک ابرقهرمان نوجوان!

 

6. شکست دادن  پهپادهای میستریو با استفاده از حس عنکبوتی 

حس عنکبوتی - میستریو

سکانسی که اسپایدرمن با استفاده از حس عنکبوتی خودش با پهپادهای میستریو در فیلم "دور از خانه" میجنگه واقعا عالیه (تو این مقاله هم بهش اشاره شده). در واقع او در این سکانس انگار چشمان خودش رو میبنده و یاد میگیره که فقط به حس عنکبوتی خودش اتکا کنه و اینجوری موفق میشه شکستشون بده. حس و حالی که این سکانس در مخاطب ایجاد میکنه اونقدر فوق العاده است که انگار پیتر "ایمان" آورده و به خودباوری رسیده. اما قبلا هم نظیر همین سکانس را در سریال بی نظیر "مرد عنکبوتی خارق العاده" دیده بودیم که چطور اسپایدرمن در مواجه با توهم های میستریو تصمیم میگیره چشمان خودش رو ببنده و فقط به حس عنکبوتی خودش تکیه کنه. قبلا استاد ترابی این سکانس رو براتون در اینجا بارگذاری کرده بودند. توصیه میشه حتما تماشایش کنید.

 

5. پیتر به دست خودش لباسش را می‌سازد

پیتر به دست خودش لباسش را می‌سازد

علی‌رغم تمامی آیتم‌های ذکر شده در برتری نسخه اسپایدرمنِ تام هالند نسبت به بقیه نسخه‌ها اما باز عده‌ای از هواداران کم صبر این ایراد را مطرح کردند که چرا اسپایدی که در کمیک خودش لباس و کاستومشو ساخته این جا باید توسط لباس چند میلیون دلاری صنایع استارک ساپورت شود؛ خب این جا مجال استدلال چرایی این اتفاق نیست کما اینکه بارها خود استاد هم ادله‌ای را ارائه داده‌اند اما مارول بالاخره در بهترین زمان ممکن، بهترین تصمیم را گرفت. نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که اسپایدرمنی که در دهه 60 و 70 در کمیک‌ها حضور داشت در واقع نوجوانی بود که در جهان اون دوران زندگی میکرد؛ همون طور که شما الان نمی‌تونین از یک جوان یا نوجوان امروزی که در قرن 21 زندگی می‌کند توقع زیستن به سبک یک نوجوان دهه 60 را داشته باشید نمیتوانید توقع داشته باشید که پیتر هم نخ و سوزن و کاموا دست بگیرد و با رنگ طبیعی قرمز و آبی برای خودش کاستوم بسازد؛ خصوصا اینکه دنیایی که MCU   در آن جریان دارد دنیایی بسیار مدرنیزه است. البته این بدین معنا نیست که همه اِلِمان‌های شخصیتی پیتر باید دچار تغییر شود، بلکه منظور نیازهای متغیری است که نافی نیازها ثابت که هیچگاه تغییر نخواهند کرد نمی‌شود. مارول با توجه به این نکات این ویژگی پیتر در دنیای کمیک رو به بهترین سبک ممکن بازآفرینی کرد و ما هواداران وقتی پیتر را با آن چهره مصمم و با انگیزه دیدیم که در "دور از خانه" در حال ساخت لباس پیشرفته خود است حسابی آدرنالینمون بالا رفت. خب به بهترین تصمیم بودنِ این قضیه پرداختیم؛ اما چرا در بهترین زمان؟ علت این بود که دقیقا در این زمان بود که پیتر دچار قوس شخصیتی جدیدش شد، یعنی بعد از اینکه در نبود تونی احساس تنهایی و شکنندگی می‌کرد و بعد از اینکه با فریب خوردن از میستریو و دادن میراث تونی (عینک ایدث) به او حسابی خود را مزمت می‌کرد، با صحبت‌های هپی به خودش اومد و بار مسئولیت سنگینش رو به دوش کشید و خودشو پیدا کرد. دیدن پیتر در اون سکانس نه تنها برای ما بلکه برای هپی هم اونقدر آرامش‌بخش و لذت‌بخش بود که باعث شد تا هپی اون لبخند آرامش‌بخش را بزند، لبخندی که "حق با تونی بود" خاصی توش نهفته بود و در مجموع لحظه به‌یادماندنی را از اسپایدی در ذهن ما حک کرد.

 

4. مبارزه نهایی روی مجسمه ی آزادی!

نبرد روی مجسمه آزادی

شاید CGI مرد شنی و لیزارد بی عیب و نقص از آب در نیامده باشد، اما مطمئن باشید که "راهی به خانه نیست" از لحاظ بصری بی‌نظیر است. در این میان نبرد بُعد آینه فوق‌العاده است (دکتر استرنج فکر میکنه در آنجا میتونه به راحتی مردعنکبوتی رو شکست بده ولی او به کمک علم ریاضی حالشو میگیره!). سکانس توهمات دیوانه وار میستریو در فیلم دور از خانه  که در همین مقاله بهش اشاره شد را در نظر بگیرید. جان واتس انگار آن سکانس را برداشته و صد برابر جذاب ترش کرده تا سکانس بعد آینه را به وجود بیاورد که واقعا اعجاب انگیز است. ولی فینال بزرگ یا Grand Finale یعنی نقطه اوج پایانی یک فیلم که معمولا هیجان انگیز ترین و بزرگترین سکانس اون هم هست یه چیز دیگس که روی مجسمه ی معروف آزادی رخ میده! پس از "اونجرز: پایان بازی" به نظر میرسید که دیگه فیلمی نتونه چنین فینال بزرگی خلق کنه که اون همه قهرمان علیه تانوسو سپاهش قیام کردند ولی مرد عنکبوتی تونست تقریبا همون حس و حال رو با رویارویی سه مرد عنکبوتی با خبیث های داستان تکرار کنه و البته پس از آن آرک های داستانی آنها را نیز به سرانجام رسوند. در حقیقت، کمتر فیلمی سابقه داشته به اندازه "راهی به نیست" مورد انتظار هواداران قرار بگیرد به طوری که شما هیچ جای این فیلم حس نمیکنید که چیزی زورکی، و صرفا برای جلو بردن داستان، در فیلم قرار داده شده. برای مثال، فیلم "شکارچیان روح: زندگی پس از مرگ" (Ghostbusters: Afterlife) را به خاطر دارید؟ این فیلم که اساسا بازسازی اولین فیلم مجموعه بود، تلاش زیادی کرد تا طرفداران قدیمی را خوشحال کند اما مورد انتقاد قرار گرفت چون برای بقیه مخاطبان اصلا قابل قبول نبود. اما فیلم "راهی به خانه نیست"، صرف نظر از اینکه با کدام فرانچایز مرد عنکبوتی بزرگ شده‌اید یا به کدام فرانچایز علاقه دارید، لبخند رضایت را بر لب شما می‌نشاند. به گفته برخی از منتقدین، حداقل در 10 جای مختلف فیلم، صدای جیغ و تشویق طرفداران سالن سینما را پر میکرده است. همین موضوع کافی‌ست که متوجه شوید این فیلم چقدر برای طرفداران ارزش قائل است. و البته سکانس طولانی مبارزه مردان عنکبوتی با لیزارد، مردشنی و الکترو فوق العاده است چون شاهد یک تیم آپ شگفت انگیز بین قهرمانان هستیم که به صورت عالی به نمایش درمیاد و سکانس مبارزه کلا جوریه که به تک تک مردان عنکبوتی فرصت و زمان کافی برای درخشیدن اعطا میکنه. نکته جالب تر درباره این نبرد اینه که اولش مردان عنکبوتی دارن جلوی خبیث ها کم میارن چون کار تیمی شون خوب نیست ولی به زودی وقتی مردعنکبوتی تام هالند رهبری گروه رو بر عهده میگیره (چون سابقه ی کار گروهی را در فیلم های اونجرز پیدا کرده) خیلی روان تر به مبارزه میپردازند.

 

3. حضور جونا جیمسون و لو رفتن هویت اسپایدرمن

حضور جونا جیمسون و لو رفتن هویت اسپایدرمن

در اولین صحنه پس از تیتراژ فیلم "مردعنکبوتی راهی به خانه نیست" که دقیقا بعد از پایان فیلم به نمایش در می‌آید شاهد پیتر و «ام.جی» هستیم که برفراز آسمان خراش های نیویورک در حال تاب خوردن هستند. بعد از این که پیتر، «ام.جی» را به زمین فرود آورد و روی یکی از تیرهای چراغ‌برق پرشی بلند انجام میدهد اما ما ناگهان گزارشی خبری را در یکی از مانیتور های بزرگ شعری می بینیم که در حال پخش خبری فوری‌ای طرف دیلی بیوگل دات نت (TheDailyBugle.net) است اما... سورپرایز بزرگ مارول همینجا آشکار می شود! این خبر فوری در واقع ویدئویی اختصاصی از نبرد پایانی فیلم است اما ناگهان همه چی کنار رفته و «جی جونا جیمسون» روی صفحه می آید که توسط «جی کی سیمونز» بازی شده است!!!!! امان از دست تو مارول!

 

2. ورود غریبانه پیتر پارکر به منزل جدید...

راهی به خانه نیست پایان فیلم

بی شک  مرد عنکبوتی : راهی به خانه نیست بهترین و محبوب ترین فیلم کمیک بوکی سالهای اخیره.حتما میدونید که چقدر این فیلم بازتاب داشته و گرد و خاک کرده توی همین سایت خودمون با هجوم بی سابقه مقالات روبه رو بودیم و... خب این فیلم بسیار شلوغ بود و حجم بسیار گسترده ای از کاراکتر ها را درون خود جای داده است و در نگاه اول بعید به نظر میرسید بتونن از پس این همه کاراکتر بر آیند، اما "راهی به خانه نیست" ثابت کرد که مارول بر هر کاری تواناست. تعاملات می‌درخشند، صمیمیت بین توبی، اندرو و تام به رخ کشیده میشود، کاراکتر های مکمل عالی مینوازند (!)، بار احساسی داستان به گریه وا میدارد اما این صمیمیت توی داستان بعدا اشک چشمان را پاک میکند. و اما پایان فیلم که دیگه هیچ بهانه ای برای یاوه گویان باقی نمیگذاره. بهترین پایان ممکن رو داشت این فیلم. چقدر تلخ بود خداحافظی پیتر با دوستان صمیمی اش و چقدر خوب بود وقتی زخم روی پیشانی ام جی رو دید و تصمیم گرفت به خاطر حفظ جان خودش چیزی بهش نگه و چقدر دردناک بود وقتی تک و تنها وارد آپارتمانش شد... دیگه کسی نمیتونه بگه که این پیتر به تکنولوژی استارک و لباس های ساخته شده توسط او متکیه. این پایان باعث شد مرد عنکبوتی به اون نقطه ای برسه که خیلی از ما دوستش داریم و ما را برای فیلم های آینده هیجان زده میکنه و خدایا شکرت که آخرش پیتر لباس دست ساز خودش رو بر تن میکنه چون این مساله خیلی روی مُخ هواداران بود که اولین بار تونی لباس نمادین پیتر رو براش درست کرد.

 

1. گیر افتادن پیتر زیر آوار

گیر افتادن پیتر زیر آوار

شماره 33 از مجموعه کمیک‌های مردعنکبوتی شگفت‌انگیز دارای یکی از نمادین‌ترین صحنه‌ها در تاریخ کمیک‌های مارول است (این کمیک در اینجا ترجمه شده است)؛ صحنه‌ای که طی آن پیترپارکر زیر آوار به دام افتاده و باید خودش را از مرگ حتمی نجات دهد. فیلم "اسپایدرمن: بازگشت به خانه" در بازآفرینی و ارجاع‌دهی به این صحنه بی‌نظیر عمل می‌کند. پیتر در مواجهه با والچر در سکانس‌های پایانی فیلم، بدون بر تن داشتن لباس خفنی که تونی برایش ساخته بود زیر آوار گرفتار شد؛ او باید به تنهایی و بدون لباس و تجهیزات راهی برای بیرون رفتن از زیر اون حجم بالای آوار پیدا می‌کرد. همچنین این سکانس حاوی یکی از به‌یادماندنی‌ترین اسطوره‌شناسی‌های تاریخ فیلم‌های ابرقهرمانی است؛ لحظه‌ای که طی یک قوس شخصیتی، پیتر بر خلاف عقیده ابتدایی‌اش که خود را بدون لباس و تجهیزات هیچ می‌دانست و خودش را وابسته به آن‌ها قلمداد می‌کرد، تونست با رسیدن به یک معرفت‌شناسیِ نو به ماهیت ابرقهرمان بودن پی ببرد، به این که مسئولیت یک قهرمان سوای هرگونه لباس و تجهیزاتی تعریف میشود، به این که قدرت زیاد مسئولیت زیاد به همراه دارد؛ این‌ها سبب ایجاد قوس شخصیتی‌ای در پیتر شد که در نهایت او توانست بدون هر گونه تجهیزات و لباس و کاستومی، به تنهایی از زیر آن حجم از آوار رهایی یابد و به این ترتیب ضمن ایجاد یک ایستراگ جذاب (این مقاله و این مقاله و این مقاله را بخوانید)، بهترین لحظه اسپایدرمن در دنیای سینمایی مارول را تا به این لحظه به علاقه‌مندان این شخصیت دوست‌داشتنی تقدیم کرد.

 

محمدعلی رضائی‌هنجنی

(MoAli)

All rights reserved © Spidey.ir 2023

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مقالات مشابه:

چرا مردعنکبوتیِ تام هالند به دنیای کمیک وفادار است

صحنه های برتر در فیلم های مرد عنکبوتی

10 دفعه ای که فیلم های مرد عنکبوتی حال و هوای ژانر وحشت پیدا کردند!

نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی

رتبه بندی برترین مبارزات مردعنکبوتی در عالم سینما

25 دیالوگ برتر فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی

رتبه بندی صحنه های آغازین (سکانس افتتاحیه) در فیلم های مردعنکبوتی

20 پایان برتر در فیلم های کمیک بوکی/ابرقهرمانی

10 صحنه آغازین (سکانس افتتاحیه) برتر در فیلم های کمیک بوکی/ابرقهرمانی

25 دیالوگ برتر فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی

رتبه بندی صحنه های پایانی (سکانس اختتامیه) در فیلم های مردعنکبوتی

رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)

15 صحنه در دنیای سینمایی مارول که مستقیما از کمیک بوک گرفته شدند!

رتبه بندی لباس های مرد عنکبوتی در دنیای سینما

رتبه بندی دشمنان مرد عنکبوتی در فیلم های سینمایی

رتبه بندی بازیگران فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی

5 شخصیت مکمل برتر فیلم های مرد عنکبوتی

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn