این مقاله نیز به مناسبت انتشار نسخه باکیفیت فیلم موفق و تحسین شده "مرد عنکبوتی: دور از خانه" و حضور شخصیت میستریو در آن تقدیم شما میشود.
پس از مقاله های "10 حقیقت درباره میستریو" و "10 کمیک برتر با حضور میستریو" نوبت این مقاله است تا با خبیث ترین توهماتی که خلق کرده یا بدترین بلاهایی که بر سر قهرمانان مارول در دنیای کمیک آورده، آشنا شوید! مقاله زیر را هم حتما بخونید:
رتبه بندی اقتباس های «میستریو» (MYSTERIO) در دنیای سینما، انیمیشن، تلویزیون و بازی
10- جعل کردن مرگ زن عمو می
زن عمو مِی (Aunt May) چند باری در دنیای کمیک مرده است. مثلا در شماره 400 کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز که قرار بود مرگ او دائمی باشد ولی بعدا به صورت عجیبی برگشت و ... (این مقاله را بخوانید). ولی اولین باری که این اتفاق در دنیای کمیک افتاد برمیگرده به شماره 196 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (سال 1979). ولی به زودی معلوم شد که زن عمو می اصلا نمرده بوده! یعنی در قضیه "بازگشت قاتل عمو بن" (که اینجا راجع بهش مفصل توضیح داده شده) دیدیم که پیتر پارکر پس از مواجهه با گربه سیاه، خسته و درمانده خانه می آید و متوجه نامه ای میشود كه در آن نوشته شده "زن عموی شما امروز در بیمارستان سالمندان درگذشت". او باورش نمیشود كه زن عمو می مرده باشد چون بهش گفته بود حالش رو به بهبودی است. ولی وقتی دكتر «رینهارت» جسد زن عمویش را بهش نشان میده دیگر جایی برای تردید باقی نمیماند.
همین جاست كه پیتر یادش می آید قبلا یك بار یكی از دشمنان قدیمی اش با نام میستریو (کوئنتین بِک) از نام مستعار دكتر «رینهارت» استفاده كرده است. بنابراین متوجه شد كه كاسه ای زیر نیم كاسه است و احتمالا میستریو مرگ زن عمو می را جعل كرده است. همین طور هم بود و معلوم میشه قاتل عمو بن که به دنبال گنجی در خانه زن عمو می میگشته، با همکاری میستریو همچین سناریویی را ریخته بوده. در هر حال در نهایت پیتر زن عموی خودش را آزاد میکند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود.
9- کشتن کینگ پین!
البته این اتفاق در دنیای اصلی مارول رخ نداده بلکه در دنیایی موسوم به دنیای التمیت (Ultimate) که در کمیک های مرد عنکبوتی نهایی خلق شد، شاهدش بودیم (دنیای شماره 1610) ضمن اینکه اصلا توهم نبود و واقعا میستریو این کار رو کرد! در این دنیا تا مدتها اثری از میستریو نبود. تا اینکه در شماره 3 از کمیک Ultimate Spider-Man Annual او را دیدیم که ظاهرش هم خیلی فرق داشت. در واقع یقه بزرگ و سبز رنگ داشت که دودی را تولید میکرد که صورتش را میپوشاند! اما در کمیک "مردان عنکبوتی" که اینجا ترجمه شده است معلوم شد که او فقط یک رُبات است که توسط میستریوی واقعی (کوئنتین بک) و از دنیای اصلی مارول کنترل میشده! در هر حال او خیلی هم مرموز بود و سعی کرد رئیس جنایتکاران شهر بشه و حتی کینگ پین را نیز به قتل رساند! (این اتفاق در شماره 1 از سری جدید کمیک های Ultimate Comics Spider-Man رخ داد که سال 2009 به چاپ رسید). در حقیقت، پس از وقایع رویداد Ultimatum ، «ویلسون فیسک» ملقب به «کینگ پین» تازه به نیویورک برگشته بود و داشت دوباره آماده میشد تا رئیس خلافکاران شهر بشه که میستریو اومد و با شلیک انرژی از دستان خودش از ساختمون پرتش کرد پایین.
مرگ کینگ پین تایید شد ولی رسانه ها اولش به اشتباه گفتند که خودکشی کرده اما میستریو با انتشار ویدئویی به صورت آنلاین ثابت کرد که کار خودش بوده.
8- فرستادن یک رُبات به دبیرستان پیتر پارکر برای کشتن مرد عنکبوتی!
این اتفاق هم در دنیای شماره 1610 مارول یا همون دنیای آلتمیت رخ داد و توهم هم نبود! یعنی واقعا میستریو این ربات رو خلق کرد! در واقع پس از آنکه میستریو تونست کینگ پین این دنیا رو بکشه ، روی لباس خودش تکه ای از خون اسپایدرمن رو پیدا کرد. با استفاده از این خون، یک ربات قاتل عنکبوت (spider-Slayer) ساخت که میتونست رد اسپایدرمن رو بگیره. این رُبات در نهایت سر از دبیرستان پیتر پارکر درآورد ولی آخرش به کمک دوستان مرد عنکبوتی به نام های «هیومن تورچ» و Shroud نابود شد. با این حال میستریو همچنان نمونه DNA مرد عنکبوتی را داشت و همچنین از نبرد مرد عنکبوتی با این ربات فیلمبرداری کرده بود و در واقع از صورت و هویت واقعی او هم فیلم گرفته بود! خلاصه اینکه چیزی نمانده بود که این ویدئو را به صورت آنلاین آپلود کنه که پلیس ها سر رسیدند و مخفیگاه اش را محاصره کردند. در نتیجه میستریو مجبور شد مخفیگاهش را منفجر و سپس فرار کنه.
7- تلاش برای دیوانه کردن مرد عنکبوتی
سال 1965 و در شماره 24 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که به دست توانمند «استیو دیتکو» و «استن لی» خلق شد شاهد داستان فوق العاده بودیم که در آن ابتدا یک روانپزشک به نام «لادویگ راینهارت» (Ludwig Rinehart) به آقای جیمسون و روزنامه او "دیلی بیوگل" مراجعه و ادعا میکنه از اروپا برگشته و میتونه ثابت کنه که اسپایدرمن دو شخصیتی شده و به زودی عقل خودش رو از دست میده! جیمسون هم بسیار خوشحال میشه و اطلاعیه ای در این باره در روزنامه اش منتشر میکنه. پیتر پارکر هم اون رو میخونه و بسیار استرس پیدا میکنه. سپس اسپایدرمن در خیابان های شهر با توهم هایی از دشمنان خودش روبرو میشه! پس تصمیم میگیره نزد این روانپزشک بره. در اونجا هم توهم های زیادی میبینه (مثلا همه چیز برعکس شده ، باز هم حس میکنه دشمنانش رو جلوی چشمانش میبینه ...). اینجاست که کم کم داره راضی میشه هویت مخفی خودش رو برای این دکتر فاش کنه که ناگهان جیمسون از راه میرسه و همه چیز بهم میخوره. بعدش هم که ماسک از صورت این آقای دکتر برداشته و معلوم میشه که میستریو بوده!
در واقع او همه این کار را کرده بوده و همه این توهم ها رو درست کرده بوده تا بتونه به بهانه دیوانه شدن مرد عنکبوتی ، هویت مخفی او را کشف کنه!
6- خلق توهم رفتن به جهنم برای آقای جیمسون!
مارول سال 1999 شروع کرد به انتشار سری کمیک های Webspinners . این کمیک حالت آنتالوژی (anthology) داشت . یعنی از داستان هایی معمولا دو یا سه قسمتی تشکیل شده بود که توسط نویسنده و طراحان مختلف نوشته میشد و هر داستان به بخشی خاص از تاریخچه اسپایدرمن می پرداخت. چند تا از بهترین داستان های مرد عنکبوتی هم در این سری خلق شدند (مثل این یکی که در اینجا براتون ترجمه شده است). اما آرک اول به میستریو می پرداخت که توسط نویسنده قدیمی و برجسته اسپایدرمن یعنی «جی ام دی متیوس» نوشته شد. این داستان به سرگذشت و پیشینه میستریو میپردازد و ما را با کودکی کوئنتین بک آشنا میسازد. همچنین دیدیم که چطور جیمسون را فریب میده تا خیال کنه به جهنم رفته و شیاطین اطرافش را احاطه کرده اند. یکی از این شیاطین شبیه به مرد عنکبوتی بود!
5- گالاکتوس ونومی!
در شماره 90 از کمیک Web of Spiderman که سال 1992 منتشر شد، شاهد یک کابوس تمام عیار برای اسپایدرمن بودیم! در واقع اسپایدرمن در این کمیک واقعا تحت فشار قرار گرفت. او دید که «گالاکتوس» به قهرمانان شهر حمله کرده! بعد بهش گفتند این گالاکتوس واقعی نیست و فقط یک رُباته و اسپایدرمن به اشتباه سر صحنه فیلمبرداری ظاهر شده است! سپس اسپایدرمن دچار کابوس شده و دید که دشمنان بزرگ او بهش حمله کرده اند.
بعدش نوبت عزیزان پیتر پارکر بود که به صورت رویا در جلویش ظاهر شوند و ازش انتقاد کنند! دست آخر هم که سیمبیوت ونوم با گالاکتوس پیوند خورد و تهدید کرد که میخواد مری جین رو بخوره!
خلاصه شیر تو شیری بود! آخرش هم معلوم شد قضیه چیزی نبوده جز توهم و افکت های ویژه سینمایی!
4- تلاش برای اینکه مرد عنکبوتی خیال کنه مرتکب قتل شده!
در شماره 618 تا 620 از سری نخست کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که سال 2010 چاپ شدند، میستریوی اریجینال بعد از سالهابرگشت و سعی کرد با ایجاد توهم برای اسپایدرمن بهش عذاب وجدان بده تا فکر کنه یک سری گانگستر را کشته! او همچنین یک سری از عزیزان متوفی پیتر پارکر را به کمک «آفتاب پرست» زنده کرد تا تمرکز فکری و روحی مرد عنکبوتی رو بر هم بزنه (مثل سروان «جورج استیسی» و ...).
ولی در نهایت اسپایدرمن تونست بر این توهمات غلبه کنه.
3- شکنجه های روحی بی باک!
در سال 1998 «كوین اسمیت» نویسنده كمیك های «بی باك» (Daredevil) شد و یك run بسیار موفق هم از خود به یادگار گذاشت. این كمیك ها تحت عنوان "شوالیه های مارول" (Marvel Knights) منتشر میشد. داستان این كمیك از این قرار بود: میستریو متوجه میشود كه چیزی به پایان عمرش باقی نمانده (چون سرطان بدخیمی داشت). بنابراین او تصمیم گرفت قبل از مردن دشمن شماره یك خود یعنی مرد عنكبوتی را بكشد ولی آن موقع یك مرد عنكبوتی دیگر جای پیتر پاركر را گرفته بود: «بن رایلی» که در واقع کلون پیتر پارکر بود (این مقاله را بخوانید). در نتیجه میستریو تصمیم گرفت نقشه خودش را برای یك قهرمان دیگر پیاده كند: بی باک! میستریو توانست کلی روی ذهن بی باک کار کنه و شکنجه روحی و روانی اش بده و حتی متقاعدش کنه بچه ای که به دستش رسیده بود ، بچه شیطان یا ضد مسیح است و ...! در واقع او که اطلاعات مربوط به هویت مخفی بی باک را از کینگ پین خریده بوده، تا میتونست به زندگی «مت مورداک» گند زد. یعنی کاری کرد که معشوقه مت به نام «کرن پیج» فکر کنه ایدز داره، برای «فاگی نلسون» پاپوش دوخت و با استخدام «بولزآی» به نوعی باعث قتل کرن پیج هم شد. او همه این کارها رو کرد تا بی باک اونقدر عصبانی بشه که بکشتش اما موفق نشد. در نتیجه میستریو دست به خودكشی زد.
2- توهم کوچک کردن سایز مرد عنکبوتی!
قبلا در این مقاله گفته بودم که داستان دو قسمتی که سال 1968 در شماره های 66 و 67 از سری نخست کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز منتشر شد به نظرم بهترین داستانیه که تا به حال با حضور میستریو در کمیک های مرد عنکبوتی منتشر شده است. در واقع توهمی که میستریو برای اسپایدرمن به وجود میاره خیلی کلاسیکه و بارها بهش در بازی ها یا انیمیشن های اسپایدرمن ادای احترام شده است (مثل بازی خاطره انگیز و ماندگار اسپایدرمن PS1). در هر حال ، میستریو خبیث اصلی داستانه و ما شاهد هستیم که چطور قابلیت و استعداد او در ایجاد توهم و دردسر ساختن برای مرد عنکبوتی به طور تمام عیار به نمایش گذاشته میشه. او که از زندان فرار کرده، اطلاعیه ای در تلویزیون منتشر میکنه و از قهرمان ما میخواد که به محلی که اولین بار در آنجا با هم جنگیده اند بیاد تا با هم روبرو بشوند. میستریو سپس اشعه ای به اسپایدرمن شلیک میکنه که باعث میشه فکر کنه به اندازه یک مورچه درآمده و میستریو همچون یک غول عظیم الجثه شده است! او سپس مرد عنکبوتی را در میان یک شهربازی با وسایل ترسناک رها میکنه!
طراحی های استاد «جان رومیتا» برای میستریو در این داستان آنقدر زیبا و کلاسیک هستند که شما به عنوان یک هوادار مرد عنکبوتی وقتی چشمان خود را میبندید و به میستریو فکر میکنید، طراحی های او در ذهنتون نقش میبنده.
1- مجبور کردن ولورین به قتل عام هم تیمی های خودش در گروه ایکس من!
مارول یک دنیای مشهور دارد به نام دنیای شماره 807128 که در آینده ای آخرالزمانی جریان دارد که در آن اکثر قهرمانان کشته شده اند و دنیا به دست ابرشروران اداره میشود. دو کمیک مشهور این دنیا "الد من لوگان" و "الد من هاکای" هستند که هر دو در سایت ما ترجمه شده اند (اینجا و اینجا) . در این دنیا لوگان (ولورین) سالهاست که بازنشسته شده و حاضر نیست از دیگران دفاع کند. سپس معلوم شد در گذشته ،میستریوی این دنیا توهمی بسیار قوی درست کرده تا ولورین خیال کنه هم تیمی هایش در گروه X-men، خبیث هستند تا بهشون حمله و قتل عامشون کنه!
این قطعا بدترین و پلیدترین توهمی است که میستریو تا به حال خلق کرده و باعث شد لوگان عذاب وجدان بگیره و تا سالها حاضر نباشه در نقش یک ابرقهرمان ظاهر بشه. البته گفته میشه میستریویی که این بلا را بر سر لوگان آورد، کوئنتین بک نبود بلکه «فرانسیس کلام» بود و از قدرت های جهش یافتگی خودش نیز بهره گرفته بود (برای آشنایی با «فرانسیس کلام» ، این مقاله را بخوانید) سپس «رد اسکال» میستریو را به قتل رساند تا یه وقت به سرش نزنه همین توهم را برای شخصیت های خبیث هم خلق نکنه!
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2019
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
رتبه بندی اقتباس های «میستریو» در دنیای سینما، انیمیشن، تلویزیون و بازی
10 حقیقتی که باید درباره میستریو (MYSTERIO) بدانید
اولین حضور میستریو در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود
10 دشمن برتر مرد عنکبوتی
معرفی دشمنان اصلی مرد عنكبوتی: «میستریو» (MYSTERIO) – قسمت اول
معرفی دشمنان اصلی مرد عنكبوتی: «میستریو» (MYSTERIO) – قسمت دوم
طرح های به كار گرفته نشده از دشمنان مرد عنکبوتی در فیلم های سم ریمی!
10 ابر شروری که پتانسیل بیشتری برای فیلم آتی اسپایدرمن را دارند
معرفی گروه "شش خبیث" (SINISTER SIX)
تصاویر فوق العاده از «میستریو» - قسمت اول
تصاویر فوق العاده از «میستریو» - قسمت دوم
20 حقیقتی که باید درباره حس عنکبوتی (SPIDER-SENSE) اسپایدرمن بدانید
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
مورد ۱ شوکه آور ترین و وحشتناک ترین بلایی بود که مستریو میتونست بر سر یک قهرمان بیاره (( البته کار کوئینتین بک نبود )) به نظرم وحشتناک ترین کار هایی که کوئینتین بک در هیبت مستریو انجام داده ، شکنجه ی روحی دردویل هستش (( وقتی یک ابر شرور چیزی برای از دست دادن نداشته باشه خطرناک تر از هر موقعی میشه ! )) البته کوچک کردن سایز مرد عنکبوتی هم به لطف طراحی های معرکه ی استاد رومیتا به شکل فوق العاده ای عالی و نمادین از آب در اومده .
مستریو ی دنیای آلتیمیت رو هم دوست دارم ، من بارها اشاره کردم که سری کمیک های آلتیمیت یکی از بهترین ها هستند . در اینجا هم ما مستریوی مدرنی رو میبینیم که بسیار مرموزه و سعی میکنه با اتکا به تکنولوژی های مختلف (( مثل ربات ها و یا فضای مجازی که امروزه خیلی رایجه )) روی اعصاب اسپایدی راه بره و بعد هم میفهمیم که یک ربات بوده ! ولی جدای از اون در تغییراتی که در سری آلتیمیت روی اسپایدرمن اعمال شد خیلی خوشم اومد ....
راستش مورد ۱ خیلی شرورانه بود و هر کس هم جای ولورین بود شاید اصلا خودکشی میکرد...
راستش به نظر من میستریو تو اون دسته از خبیث های خاصه!
مثل بولزای،کینگ پین،دکتر اختاپوس و خیلی های دیگه.
قدرت فوق بشری ندارند ولی حرکت های خفن میزنند!
مقاله جالبی بود آقای ترابی دستتون درد نکنه.
خیلی وقت بود همچین مقاله از اسپایدرمن نخونده بودم. ممنونم ازتون.
عذر میخوام استاد ولی میشه مقاله ای برای بازی هایی که از کمیک ها الهام گرفتن بنویسید؟ مانند بازی های پروتوتایپ که غیرمستقیم از سیمبیوت ها الهام گرفتن.
ایشالا مینویسم
من والچر رو دوست داشتم
برام خیلی ملموس بود
ولی میدونید که میستریو محبوب منه! پس میستریو رو بیشتر پسندیدم (به دلایل شخصی
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا