متاسفانه یا خوشبختانه این 10 داستان تاثیرگذار را تا به حال در دنیای سینما یا انیمیشن ندیده ایم!
مقدمه: مرد عنکبوتی قطعا یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای سرگرمی در جهان است و به همین دلیل تعداد بی شماری فیلم و کارتون و بازی و ... از رویش ساخته شده و تاریخچه غنی کمیک بوک های او بارها و بارها مورد بهره برداری قرار گرفته تا داستان های کلاسیکش برای نسل های مختلف مورد اقتباس قرار بگیرد. در واقع این اقتباس ها از سال 1967 که مصادف بود با روی آنتن رفتن نخستین سریال کارتونی اسپایدرمن به طور بی وقفه تا به امروز ادامه داشته اند ولی جالبه که 10 داستانی که در این مقاله بهتون معرفی میکنیم هرگز اقتباس نشده اند، نه در دنیای سینما و نه در دنیای انیمیشن!
10- آخرین شکار کریون (Kraven's Last Hunt)
«جی. ام. دی متیوس» به عنوان نویسنده و «مایک زک» به عنوان طراح در سال 1987 با هم متحد شدند تا یکی از دارک ترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی را برای هواداران به ارمغان بیاورند. این داستان مشهور، "آخرین شکار کِریون» نام دارد که رویارویی سرنوشت سازی بین اسپایدرمن و یکی از دشمنان کلاسیک او به نام «کریون شکارچی» را رقم زد. اسپایدرمن در این داستان ظاهرا کشته و زنده زنده دفن میشود و کریون برای مدتی جای او در لباس سیاه معروفش میگیرد و خیابان های شهر را به شکل خودش مجازات میکند تا ثابت کند از دشمنش بهتر است. اسپایدرمن در نهایت از گور خود بیرون آمد و دست آخر کریون دست به خودکشی زد. این داستان دارک به وضوح برای اقتباس سینمایی یا حتی انیمیشن سخت است زیرا با فضای غالب اقتباس های مرد عنکبوتی در تناقض است ولی در هر حال هواداران سالهاست که دوست دارند کریون را در عالم سینما ببینند و خیلی هم امید دارند پس از وقایع فیلم "دور از خانه" این اتفاق بیفتد (همانطور که در اینجا احتمال دادیم). اما در هر حال ما در سایت خودمان در اینجا این داستان را به طور کامل ترجمه کرده ایم.
9- مرگ جین دی وُلف (The Death of Jean DeWolff)
داستان دارک دیگری به نام "مرگ جین دی ولف" به قلم «پیتر دیوید» و طراحی «ریک باکلر» در دهه 80 میلادی و در سری کمیک بوک های The Spectacular Spider-Man خلق شد. در این داستان اسپایدرمن متوجه شد یکی از معدود دوستانش در اداره پلیس به نام سروان «جین دی ولف» در خانه اش به طرز فجیعی به قتل رسیده. قاتل او کسی بود که با لقب «سین ایتر» شناخته میشد و اسپایدرمن در تعقیب این جانی خطرناک شاهد برخی از بدترین لحظات حرفه اش بود و در نهایت از فاش شدن هویت واقعی او بسیار متعجب و البته خشمگین شد. درسته که جین دی ولف هرگز زنده نشده ولی سین ایتر اخیرا در رویداد "آخرین بقایا" برگشت و این مساله بار دیگر این سئوال را مطرح میکنه که آیا مارول هرگز این شاهکار را اقتباس خواهد کرد؟ شما میتوانید "مرگ جین دی ولف" را در اینجا با ترجمه فارسی بخوانید.
8- حداکثر کارنیج (Maximum Carnage)
در این داستان معروف (و منفور!) در دهه 90 میلادی، اسپایدرمن مجبور شد تیمی از قهرمانان سطح خیابانی (Street-level) جمع کنه تا با تهدید بزرگِ کارنیج و خانواده خشن و قاتلی که برای خودش درست کرده بود روبرو بشه."حداکثر کارنیج" یک کراس اُور بزرگ و وسیع بود که تمامی عناوین ماهانه اسپایدرمن را در برگرفت و حتی یک بازی ویدئویی از رویش ساخته شد. شاید به خاطر خشونت یا آشوبی است که در داستان است یا شایدم به خاطر رایت پیچیده شخصیت های مختلفی که در آن حضور دارند ولی در هر حال این داستان هرگز به صورت فیلم یا کارتون مورد اقتباس قرار نگرفته ولی شاید به صورت نصفه و نیمه در فیلم "ونوم 2: بگذارید کارنیج وارد شود" آن را مورد اقتباس قرار دهند.
7- کلون ساگا (Clone Saga)
درسته که "کلون ساگا" در دهه 90 میلادی بسیار جنجالی و منفور از آب در آمد ولی کلون ساگای اریجینال دهه 70 میلادی (که اینجا ترجمه شده) بسیار خواندنی و زیبا بود و در کل قضیه کلون های اسپایدرمن بسیار مهم است و تاثیر زیادی روی تاریخچه این شخصیت گذاشته. المان هایی از کلون ساگا در قالب اسکارلت اسپایدر و کین در برخی از انیمیش های سریالی مرد عنکبوتی حضور داشته اند ولی اون داستان اریجینال کلون ها با حضور شغال و کلونِ گوئن استیسی هرگز مورد اقتباس قرار نگرفته است که خیلی هم عجیب است زیرا میتوان از طریق آن عنکبوتی ها زیادی را معرفی کرد.
6- بحران هویت (Identity Crisis)
احتمالا شما یادتون نیست ولی در دهه 90 میلادی ما یه داستان جالب در کمیک های مرد عنکبوتی داشتیم به نام "بحران هویت". در این داستان که حالت کراس اور داشت و در چندین عنوان ماهانه مرد عنکبوتی به چاپ رسید، برای اسپایدرمن پاپوش دوخته شد. یعنی یک قتل رو که مرتکب نشده بود انداختن گردنش. بنابراین باید در طول داستان او خودش را تبرئه میکرد. احتمالش زیاده مارول در قسمت بعدی از فیلم اسپایدرمن به نوعی بره سراغ این داستان. داستانش هم سر راسته: نورمن آزبورن کاری میکنه تا خلافکاری به نام Joey Z کشته بشه. علت مرگ هم ورود تار عنکبوتی به ریه های اوست! پس معلومه که پلیس اسپایدرمن را مقصر میدونه! نورمن سپس 5 میلیون دلار جایزه برای کسی تعیین میکنه که اسپایدرمن رو دستگیر کنه، مرده یا زنده! بنابراین پیتر 4 هویت جدید برای خودش انتخاب میکنه: هورنت (Hornet)، داسک (Dusk)، ریکوشه (Ricochet) و پرادجی (Prodigy). لباس های جدیدی هم برای این هویت ها درست میکنه که قبلا تو این مقاله معرفی کرده بودیم. در میان این هویت های جدید، داسک و ریکوشه خلافکار بودند و دو تای دیگه هم قهرمان! او از این هویت های مختلف استفاده میکنه تا از راز قتل Joey Z سر دربیاره. آخرش هم دوباره به هویت اسپایدرمن برمیگرده. داستانش رو احتمالا خیلی ها یادشون نیست ولی احتمالا با این هویت ها آشنا هستید چون لباس هاشون به عنوان لباس قابل باز کردن (unlockable suit) در برخی از بازی های رایانه ای مرد عنکبوتی به کار رفته اند (این عکس را ببینید).
5- گردهمایی پنج نفره (The Gathering of Five)
در این داستان که سال 1998 منتشر شد و در این مقاله گفتیم از بدترین های مرد عنکبوتیه، «نورمن آزبورن» سعی میكنه یك لوح جادویی كه به 5 تكه تقسیم شده را به هم بچسبانه . قراره 5 نفری كه این كار را میكنند، هر کدام یکی از این چیزها را دریافت كنند: دانش، قدرت، مرگ، جنون یا فنا ناپذیری. البته واضح و مبرهن است كه نورمن فقط یكی از این تكه ها را دارد و بنابراین كلی وقت صرف میكنه تا بقیه تكه ها رو پیدا كنه و ما در اكثر قسمت های داستان میبینیم كه نورمن یا مزدورانش چطور به تكه ها دست پیدا میكنند و ... "گردهمایی پنج نفره" باعث شد تا عناوین مرد عنکبوتی در اواخر دهه 90 میلادی به نوعی ریبوت موقت شوند و نوعی نقطه عطف بود که البته اصلا داستان خوبی از آب در نیامد ولی در هر حال مهم بود و تا به حال این بخش از زندگی نورمن آزبورن به تصویر کشیده نشده که در مراسم های فرقه مانند و جادو و جنبلی شرکت کند تا قدرت به دست بیاورد.
4- بازگشت به خانه (Homecoming)
این داستان را با فیلم "مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه" اشتباه نگیرید چون هیج ربطی بهش نداره و فقط تشابه اسمی دارند. در واقع سال 2001 تیم بی نظیری به نام «جان مایکل استرازینسکی» (ملقب به JMS) و «جان رومیتا جونیور» به عنوان نویسنده و طراح جدید کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز انتخاب شدند و تحول بزرگی در داستان ها به وجود آوردند. اولین آرک آنها برنده جایزه معتبر آیزنر هم شد و اسمش بود "بازگشت به خانه". در این داستان شگفت انگیز شاهد یکی از بهترین مبارزات تاریخ داستان های مرد عنکبوتی با شخصیت خبیث جدیدی به نام «مورلان» هستیم که بعدا در رویداد مهم "دنیای عنکبوتی" نقش مهمی را بازی کرد. همچنین شخصیت «ازیکیل» هم برای نخستین بار در این داستان خلق شد. ما این داستان را که در شماره های 30 تا 35 از سری دوم کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز چاپ شد را در اینجا براتون ترجمه کرده ایم. و عجیب آنکه این داستان و کلا خبیث مهمی مثل مورلان تا به حال در سینما و انیمیشن ندیده ایم در حالی که الان او و خانواده اش (وارثان) میتوانند نقش زیادی در اقتباس های مربوط به چندجهانی و معرفی زنان و مردان عنکبوتی مختلف بازی کنند.
3- بازگشت به لباس سیاه (Back in Black)
زن عمو می تقریبا در تمامی اقتباس های مرد عنکبوتی حضور داشته است ولی راستش را بخواهید تا به حال داستان یا آرک مهمی مربوط به در فیلم ها یا انیمیشن های اسپایدرمن از او ندیده ایم و او بیشتر نقش فرعی و مکمل داشته. یکی از داستان ها که پتانسیل خوبی برای اقتباس دارد، Back in Black است که به رویداد "جنگ داخلی" و فاش شدن هویت اسپایدرمن در مقابل دوربین های تلویزیونی توسط خودش ربط داشت. و در نتیجه کینگ پین یک نفر را اجیر کرد که در نهایت باعث شد زن عموی پیتر تیر بخوره و پیتر دوباره لباس سیاه معروفش رو بپوشه و بره و دمار از روزگار کینگ پین دربیاره (این مقاله را بخوانید). هواداران سالهاست که منتظر دیدن مبارزه تمام عیار بین اسپایدرمن و کینگ پین در دنیای سینما هستند و این داستان میتونه آرزوی آنها را برآورده کنه.
2- یک روز دیگر (One More Day)
بدون شک داستانِ جهارقسمتیِ «اسپایدرمن: یک روز دیگر» (Spider-Man: One More Day یا به اختصار OMD) یکی از بدترین داستان‌های تاریخ این کاراکتر و از جنجالی‌ترین داستان‌های تاریخ کمیک است؛ به‌طوری که تقریباً در هر لیستی از بدترین داستان‌های روایت‌شده در کمیک‌های مارول حضور دارد. این داستان که پس از وقایع نخستین «جنگ داخلی» قهرمانان مارول رخ می‌دهد، به طرزی غیرمنطقی و غیرقابل‌باور ازدواج پیتر پارکر و مری‌جین واتسون را از تاریخ مارول پاک کرد تا به تلاش‌های مارول در جهت مجردکردن دوبارهٔ اسپایدرمن برای جذب مخاطب کم‌سن‌وسال پایان ببخشد. این داستان جنجالی تاریخچهٔ چندده‌سالهٔ اسپایدرمن را به سخره گرفت و منتقدان و هواداران این کاراکتر را به شدّت عصبانی کرد. پیش‌تر در سایت ما به اندازهٔ کافی به پیرنگ و خطّ اصلیِ این داستان پرداخته شده و پیشنهاد میشود این مقاله را بخوانید. این داستان بلافاصله پس از Back in Black رخ داد و تاثیرات آن تا به این لحظه در داستان های مرد عنکبوتی حس میشود و خوشبختانه (!) تا به حال مورد اقتباس قرار نگرفته است.
1- مرد عنکبوتی پولدار!
یکی از دلایلی که ما اینقدر اسپایدرمن / پیتر پارکر را دوست داریم اینه که کاملا مثل خودمون میمونه و میشه باهاش همذات پنداری کرد. یعنی مثلا آدم زیاد پولداری نیست و ...اما در سری جدید کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز که بعد از رویداد "جنگ های پنهان" چاپ شد، ناگهان دیدیم که پیتر پارکر مدیر عامل یک کمپانی چند ملیتی به نام "صنایع پارکر" شده است! (کمیکش اینجا ترجمه شده). البته بعدا معلوم شد که وقتی دکتر اختاپوس در جلد اسپایدرمن فرو رفته بود، شروع کرده بود به تاسیس صنایع پارکر. خیلی ها میگفتند این مساله با ذات پیتر هماهنگ نیست چون علاوه بر این موضوع اسپایدرمن یک لباس جدید و خیلی پیشرفته هم برای خودش درست کرده بود و یک خودروی جدید عنکبوتی! برخی هواداران میگفتند این اسپایدرمنه یا تونی استارک؟! البته بعد از مدتی معلوم شد علیرغم این که پیتر صاحب شرکت صنایع پارکر شده ولی همون آدم خوش قلب قدیمیه و اتفاقا درآمد زیادی هم نداره. در هر حال بعد از مدتی نسبتا طولانی مسائلی پیش آمد که باعث سقوط و نابودی صنایع پارکر شد. این داستان هم تا به حال مورد اقتباس قرار نگرفته است ولی پتانسیل بالایی دارد.
مهدی ترابی مهربانی
منبع: وب سایت CBR
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است
مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته
برترین و مهم ترین شخصیت های جدید مارول در 10 سال گذشته
مهم ترین داستان های مارول در 10 سال گذشته
10 لحظه در داستان های مارول که دنیای کمیک بوک را تکان داد!
20 دفعه ای که مارول و دی سی اینترنت را به آتش کشیدند
معرفی تمام سیمبیوت (SYMBIOTE)ها در کمیک های مارول
جنجالی ترین داستان های كمیك بوكی در 20 سال گذشته!
10 لحظه جنجالی «دن اسلات» در کمیک بوک های مرد عنکبوتی
10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" (SPIDER-MAN: ONE MORE DAY) بدانید
10 دفعه ای که ابرقهرمانان کمیک بوکی دشمنان خود را لت و پار کردند!
تاریخچه کمیک بوک های اسپایدرمن - قسمت اول
تاریخچه کمیک بوک های اسپایدرمن - قسمت دوم
معرفی تیم‌های ابرقهرمانی برتر که اسپایدرمن سابقۀ عضویت در آنها را داشته است!
15 داستان برتری كه «دان اسلات» (DAN SLOTT) تا به حال نوشته
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
خیلی ممنون استاد عزیز و تمام زحمت کشان این مقاله بی نظیر
واقعا مقاله فوق‌العاده ای بود من خیلی دوستش داشتم. کلا مقالات اسپایدرمنی یه جایگاه ویژه‌ای برام دارن.
مورد ۲ خط یک : «بدون شک داستان جهار قسمتی...» اینجا «چهار» اشتباه تایپ شده است.
داستان مرد عنکبوتی پولدار درسته با ذاتش همخونی نداره ولی از OMD که قابل تحمل تره!!!
مرسی spidey
بابت مقاله خیلی عالیتان
مورد 10: داستان این مورد خیلی خوبه ولی فکر نکنم به این زودی ها کسی سراغش بره چون اصلا کریون شکارچی ای نداریم ولی قبل از اینکه موضوع توبی و اندرو بشه میگفتن جیسون موموآ می خواد نقش کریون رو بازی کنه که فکر کنم شایعه بود.
مورد 8: این امکانش هست چون دیگه کارنیج هم داریم.
مورد 7: خیلی خیلی از کلون ساگای خوشم میاد فکر کنم اگر قضیه مرد عنکبوتی 3 اسپایدر ورس باشه حتما قسمت بعد شاید کلون های مرد عنکبوتی رو نشون بدن.
مورد 6: خیلی داستانش عالیه.
مورد 4: اوه امکانش خیلی هست، اگر داستان مرد عنکبوتی 3 اسپایدر ورس باشه.
مورد 3: اصلا فکر کردنش خیلی توپه، یک آدم 500 کیلوگرمی عصبی با یک قهرمان خنده دار و خفن.
مورد 2:با اینکه بدترین داستان مرد عنکبوتی ولی جاش خالیه.
مورد 1 :این هم که امکانش خیلی هست و میشه انجامش داد.
خب در بعضی موارد اسم نورمن آزبورن بود که هنوز در ام سی یو قرارش ندادن ولی خیلی وقت پیش ها شنیده بودم که میخوان متیو مکانهی رو به جای نورمن بزارن که فکر کنم شایعه بود و یا جان سینا در نقش مرد شنی که جان سینا عکس مرد شنی رو در پیج اینستا خود گذاشته بود که این هم فکر کنم یه قرارایی بود که عملی نشد.
در کل ممنون.
البته من کلا دو آتیشه طرفدار کارنیجم بد هم باشه میخونم
ولی به نظر شما بده؟
قبلا نظرمو درباره ش تو مقاله نوشتم. مراجعه کنید به مقاله "بدترین داستان های مرد عنکبوتی"
به نظر من داستان شکار کریون خیلی داستان جالبیه و حیفه اگه یه اقتباس خوب ازش نبینیم این داستان هدف جذابی داره این انگیزه ایه که من دوست دارم یک ویلن داشته باشه
ممنون بابت مقاله.
اقتباس های اسپایدرمن اونقدر زیاد و اغلب موفق هستند که آدم باورش نمیشه داستان خوبی وجود داشته باشه که هنوز اقتباس نشده باشه اما این مقاله ثابت میکنه که هنوز داستان هایی هستند که توی انیمیشن و فیلم ها اقتباس نشدند. بعضی از داستان ها رو که آدم میبینه با خودش میگه: نه تو رو خدا! این یکی نه! ( خودم سر one more day اینطوری شدم! ) اما بعضی از داستان ها پتانسیل زیادی دارند و آدم تعجب میکنه که چرا مارول ازشون حداقل انیمیشن های سینمایی درست نمیکنه و به جاش تقریبا هر سه سال یک دونه سریال انیمیشنی میده که راضی کننده هم نیستند! ( البته الان خدا رو شکر دنیای عنکبوتی توی بخش انیمیشن ها شروع شده ولی خب بعضی از داستان ها مثل آخرین شکار کریون بهتره که توی بحث دنیای عنکبوتی نباشند و اگر هم هستند فقط برای یک عنکبوتی باشند و موضوع اصلی داستان هم باشند. ) داستان های اسپایدی اون قدر تنوع دارند که بعد از این همه سال هنوز هم توی اقتباس ها کسی کم نیاورده و حتی داستان های درخشانی هستند که هنوز اقتباس نشدند! برای همینه دست کسی که روی انیمیشن ها و فیلم های اسپایدی کار میکنه بسیار بازه و میتونه چند وجهی از یک قهرمان رو نشون بده.
آخرین شکار کریون داستان دارک و زیبایی هست که خوندنش به عنوان یکی از داستان های برتر و زیبایی اسپایدی توصیه میشه به نظر من هم این داستان ( و داستان مورد بعدی) هنوز اقتباس نشدند چون یک جور تناقضی با بقیه اقتباس ها دارند چون مردم عموما اسپایدی رو با رنگ های شاد و لایت میبینن و شاید بعضی ها از وجود چنین داستان هایی با خبر نباشند. اما ای کاش مارول این داستان ها رو اقتباس میکرد تا نشون میداد که مرد عنکبوتی چه داستان های عمیق و دارکی داره که شاید حتی به درجه R برسند و شخصیت هایی که به دارکی معروفن باید جلوش لنگ بندازند! اما اگر هم بخواد از این داستان اقتباسی صورت بگیره به نظرم جاش دنیای سینمایی مارول نیست. یعنی منظورم این نیست که کلا به خاطر فضای عموما فان مرد عنکبوتی توی mcu هیچ داستان دارکی نباید اونجا اقتباس بشه اما به نظرم آخرین شکار کریون برای اسپایدی mcu زیادی داستان دارکیه و الان هم که سن اسپایدی کمه خیلی چیز خوبی نیست و به نظرم اگر مارول اون رو برای یک انیمیشن سینمایی توپ بذاره خیلی خوبه.
خب میرسیم به یکی از بهترین ( و شاید بهترین) داستان های اسپایدی با تم دارک. مرگ جین دی ولف. برعکس مورد قبل به نظرم این داستان یک تناسبی توی فضای دارک داره و میشه برای مثلا وقتی سن پیتر پارکر بیشتر شد بعد توی mcu اقتباس بشه. اما همچنان فکر میکنم این داستان هم توی یک اقتباس انیمیشنی خیلی موفق تر و زیبا از کار درمیاد. پیتر دیوید به عنوان یکی از بهترین نویسنده های کمیک های اسپایدرمن داستانی بسیار زیبا نوشته که آدم از خوندنش سیر نمیشه. ( اونجایی که پیتر حال سین ایتر رو جا میاره خیلی خوشم میاد! ) و چقدر خوبه که سایت اسپایدی این کمیک زیبا رو ترجمه کرده واقعا ممنون. واقعا اگر این داستان های با تم دارک اسپایدی اقتباس بشن میشه به راحتی کسایی که اسپایدرمن رو بچه گونه میدونند سر جاشون نشوند. و البته داستان های دارک موفق اسپایدی عمیق و زیبا هستند و فقط با نشون دادن یک دنیای سیاه نمیخوان سطحی رفتار کنند.
خب برای حداکثر کارنیج واقعا باید خدا رو شکر کرد که هنوز اقتباس نشده! اگر فقط یک دلیل برای اینکه چرا سیمبیوت ها
( بیشتر قبل از این سری جدید ) سطحی و بدون عمق هستند این کمیکه. حداکثر کارنیج از نظر بزرگی رویداد بزرگیه که خیلی از قهرمانان مارول رو دخیل کرده اما مثل یک طبل توی خالی داخلش هیچی نیست و فقط قیافه داره. اصلا اگر هم بخواد اقتباس بشه بهتره بره توی دنیای ونوم و ادی براک و سمت و سوی اسپایدی نیاد.
خب قضیه کمیک های کلون ساگا یه جورایی پیچیده و عجیبه است. به نظرم اقتباسش یک ریسک بزرگه و البته اگر دست کسی سپرده بشه که اون رو نتونه درک کنه ممکنه یک محصول بسیار نا امید کننده از آب در بیاد. قضیه کلون و شبیه سازی شاید روی پرده سینما اگر درست و خوب معرفی نشه میتونه مضحک و بشه اما اگر یک کارگردان قوی بتونه بره سمتش واقعا میشه یک داستان عمیق و عالی ازش در بیاد. حتی میشه با کمی تغییرات حتی داستان دهه ۹۰ میلادی رو هم اقتباس قابل قبولی ازش کرد. با کمیک تغییرات مثل درست کردن شخصیت پردازی پیتر، حذی شخصیت های اضافی، کوتاه بودن نسبی دوره بن رایلی و... البته برای داستان کلون ساگا دهه ۷۰ میلادی mcu گزینه بدی به نظر نمیاد اما برای دهه ۹۰ واقعا به نظرم توی mcu نباشه خیلی بهتره چون واقعا مردم نمیتونن تحمل کنند که بن رایلی جای اسپایدی رو گرفته و اگر هم بخواد همش توی یک فیلم نشون داده بشه قضیه خیلی خراب میشه. خوبی این داستان اینه که بخش دهه ۷۰ تقریبا ربط زیادی به بخش دهه ۹۰ نداره و میشه به تنهایی اقتباسش کرد. من فکر میکنم شاید اگر سریال مرد عنکبوتی خارق العاده ادامه پیدا میکرد با توجه به حضور مایلز وارن شاهد اقتباسی از این داستان بوخیم و اگر میشد چی میشد.
داستان بحران هویت برای اقتباس از شرارت ها و آب زیر کاه بودن نورمن آزبورن یکی از بهترین موارده اما احتمالا مارول توی فیلم جدید اسمایی یه جورایی بره سراغش و شاهد نورمن توی این داستان نباشیم اما به هر حال یکی از چیز هایی که ما از مرد عنکبوتی دوست داریم اینه که بین مردم محبوب نیست و این داستان توی mcu که شاهد یک مرد عنکبوتی به نسبت محبوب هستیم میتونه ورق رو برگردونه.
میتونم بگم اگر مارول سراغ گرد همایی پنج نفره بره خیلی خره! اصلا من نمیفهمم ایده کدوم نابغه ای بود که این داستان به اسپایدی میاد؟ اصلا این چیز ها و مسائل جنبل جادویی و عجیب مال دکتر استرنجه نه داستان های اسپایدی. واقعا این داستان اصلا به تیپ اسپایدی نمیاد و به نظرم همون بهتر که واقعا هنوز اقتباس نشده.
توضیحاتی که برای داستان بازگشت به خانه بود قابل فهم بود و البته قبلا هم گفته شده بود که اوایل دهه اول قرن ۲۱ نقطه اوج و زیبایی داستان های اسپایدی بود و داستان های زیبایی توش روایت شد. با حضور مورلان احتمالش هست که توی دنیای عنکبوتی سراغ این داستان برن و فکر کنید با اون سبک بصری فوق العاده ای که این انیمیشن داره نبرد با مورلان چی میشه!
همه ما میدونیم که مارول الان میخواد که چیز های متفاوتی از اسپایدی نشون بده که ما تا به حال ندیدیم و شاید سراغ بعضی از داستان های این مقاله بره. ممکن هست برای اینکه نقش زن عمو می توی داستان های اسپایدی زیاد بشه سراغ مورد ۶ بره و شاهد نبرد زیبای اسپایدی با کینگ پین ببینیم.
بیاید آرزو کنیم مارول اونقدر احمق و بی توجه به خواسته های هواداراش نباشه که بره سراغ one more day. یعنی شما نکته مثبتی میتونی توی این داستان پیدا کنید؟ الان نمیخوام بگم که چرا این داستان بده چون قبلا زیاد گفته شده اما به درد اقتباس هم نمیخوره و الان میخوام چند تا دلیل برای این حرفم بگم. اولا اینکه مفیستو و قضایای جادوییش به اسپایدی نمیخوره و بعیده مارول اون رو به سمت اسپایدی بکشونه. دوما مارول میخواد مرد عنکبوتی رو توی دل هوادارا محبوب کنه و کاری کنه که وسایلش هم خوب فروش بره اما آیا کسی که با شیطان ( تکرار میکنم شیطان! ) معامله میکنه و زندگی خودش و زن و بچه اش رو به خطر میندازه شخصیت محبوبی میشه؟ اصلا آیا اون موقع پدر مادر ها میذارن بچه هاشون فیلم های اسپایدی رو ببینند و اسباب بازی هاش رو بخرن؟ سوما داستان one more day خیلی گیج کننده است و مخاطب روی پرده سینما نمیتونه باهاش ارتباط برقرار کنه. یعنی اصلا یه جوریه. یعنی حتی داستان های جنبل جادویی دکتر استرنج هم اینقدی عجیب و غریب نیستند. چهارما برای اقتباس این داستان مارول باید یک پیشینه داشته باشه دیگه یعنی پیتر با یک نفرد ازدواج کنه و داستان هایی رخ بده که بخواد کنسل بشه ( مگه اینکه توی یک انیمیشن مستقل اقتباس بشه. ) به نظرتون مارول اونقدر احمق هست که بیاد اون همه پول خرج کنه و فیلم بسازه و برای هوادارا خاطره بسازه بعد کنسلش کنه؟ ( البته وقتی اونقدر احمق بود که توی دنیای کمیک این کار رو کرد پس پتانسیل این کار رو هم داره اما به خاطر پولی هم که خرج میشه احتمالش نیست که سراغ این داستان بره ) پنجما آیا اصلا مارول میاد سراغ داستانی بره که همه هوادار های اسپیدی تقریبا بدون استثنا ازش متنفر هستند؟ یعنی شاید بعضی های که کم هم نیستند از حداکثر کارنیج خوششون بیاد اما آیا تا حالا کسی رو دیدید عاشق این داستان باشه؟ آیا مارول نمیدونه که اصلا ممکنه هواداران اصلا فیلم رو نگاه هم نکنند؟ ششما توی کمیک ها مارول خواست کاری کنه که نوجوان ها راحت تر با اسپایدی ارتباط برقرار کنند پس وقتی رضایت به ازرواج پیتر داد برنامه برای به هم زدنش نداشت. اما حالا که مارول این طرز فکر ( هرچند احمقانه ) رو داره آیا بالاخونه کوین فایگی و جان واتس اجاره داده شده که تن به ازدواج پیتر بدن بعد اون رو به هم بزنن؟ خب پیتر از اول ازدواج نمیکنه! و... اصلا هنوز معلوم نیست که مارول بخواد پیتر ازدواج کنه یا نه. پس مطمئن باشید مارول سراغ این داستان نمیره.
داستان مورد اول هم داستان بدی نیست یعنی درسته که یک طور ظاهر پیتر عوض میشه اما ذاتش دستخوش تغییر نمیشه. البته توی انیمیشن ها برای اقتباس بهتره ( که یک بار هم به طور زیبایی در انیمیشن ultimate Spider-Man اقتباس شد ) و اگر هنوز توی سینما اقتباس میشه به نظرم یا صنایع پارکر حذف بشه یا اینکه هدایتش به دست پیتر و یک نفر دیگه باشه مثلا نیک فیوری. میتونه نشون بده که با این سن کم پیتر با پول زیاد چطور میتونه زندگی رو بچرخونه و ممکنه اشتباهات انجام بده.
با تشکر
خسته نباشید.
واقعا دوست دارم شماره یک رو در سینما ببینم
یا حتی در یک سریال انیمیشنی از اسپایدی که بنظرم مفصل تر از سینما میتونه به این داستان بپردازه
و همچنین اصلا و به هیچ وجه دوست ندارم شماره 2 رو در هیچ جا ببینم؛نه در سینما و نه در انیمیشن و نه در گیم و ...(بنظرم همه اسپایدی فن ها با هم هم نظریم
شما 7 رو دوست دارم در سینما ببینم
البته به شکلی متفاوت که به مرگ بن ختم نشه(اخه به شدت طرفدار بن رایلی هستم
خیلی دوست دارم که بن رایلی در اینده مارول(چه در انیمیشن سازی،سینما یا دنیای کمیک)نقش بیشتری داشته باشه و بیشتر ببینیمش
ممنون از شما
اسپایدی فنا منتظرن که شش خبیث رو تو پرده سینما ببینن. باید بگم که اسپایدی کلا تو فیلمایی که چنتا ویلن داشته رسما خراب کرد که نمونش مرد عنکبوتی ۳ و مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۲ هستش. بنابراین این قضیه ادمو میترسونه.
خیلی دوس دارم که نورمن آزبورن حضور گسترده‌ای تو عالم MCU داشته باشه اما حیف که رایتش به کل دست سونیه و دیزنی دستش باز نیست.
بنظرم معرکه میشه یه فیلم رو به کل اختصاص بدن به مورلان. این واسه فیلم چهارم و پنجم مرد عنکبوتی جون میده.
کاش سونی تو اقتباس مرگ گوئن عجله نمیکرد و به وقتش اینکار انجام میداد.
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا