10 شخصیت برتر دنیای کمیک که توسط «استن لی» (Stan Lee) خلق شدند

10 قهرمان برتر استن لی

این مقاله به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت اسطوره بی همتای دنیای کمیک ، استن لی، تقدیم میشود.

مقدمه: آیا در دنیای کمیک بوک مردی نمادین تر و اسطوره ای بزرگتر از استن لی وجود داشت؟ قطعا نه! او حامی و قهرمان دوران مدرن کمیک بوک بود و خدماتش به این عرصه قابل اندازه گیری نیست. او منبعی عظیم از ایده بود که شخصیتی بی بدیل داشت و انقلابی در مفهوم "ابرقهرمان" (Superhero) ایجاد کرد . ولی شاید مهم ترین کار او این بود که باعث شد مردم عامه متوجه شوند کسانی که خالق کمیک هستند میتونند به اندازه شخصیت هایی که خلق میکنند جالب و مهم باشند. این مقاله از سایت معتبر Newsarama و به مناسبت سالگرد درگذشت این اسطوره بزرگ  شما میشود. البته استن اونقدر شخصیت مهم و جذاب و عالی خلق کرده (به کمک طراحان نابغه ای همچون استیو دیتکو، جک کربی، جان رومیتا، دان هک و ...) که انتخاب فقط 10 تای آنها کار واقعا سختیه ولی این مقاله سعی میکنه این کار رو بکنه ...

 

- دکتر استرنج (Dr. Strange)

داکتر استرنج (Dr. Strange) 

سال 1963 شاهد اولین حضور دکتر استرنج در دنیای کمیک بودیم. او توسط استن لی و استیو دیتکو خلق شد. ولی استن لی خودش اعتراف کرده که بیشتر ایده این شخصیت از جانب دیتکو بوده و در اصل دیتکو تقریبا تمام شخصیت های مکمل اصلی دکتر استرنج را هم خودش خلق کرده است.  دیتکو با دکتر استرنج بار دیگر نشان داد که استاد خلق اریجین های معرکه برای ابرقهرمانان است.  ضمن اینکه کمیک های دکتر استرنج نوعی حس و حال عرفانی، هنجار شکن و آنارشیستی  داشت که با فرهنگ غالب آن زمان مطابقت داشت. دیتکو ایده هایی از سبک های کوبیسم و سورئالیسم را با هم تلفیق میکرد و نوعی سبک منحصر به فرد و شگفت انگیز به داستان هایش میداد. آخرین آرکی که لی و دیتکو با هم برای دکتر استرنج کار کردند در واقع یکی از اولین آرک های چند قسمتی دنیای کمیک بود: The Search for Eternity! در این آرک، دکتر استرنج با "ابدیت" (Eternity) ملاقات کرد که تجسم همه عالم بود. این داستان هنوز هم یکی از منحصر به فرد ترین ها در تاریخ کمیک به حساب میاد. 

 

- پلنگ سیاه (Black Panther)

بلک پنتر

میگن استن لی و جک کربی قبل از اینکه نام «پلنگ سیاه» رو برای این شخصیت انتخاب کنند، اسم هایی نظیر "ذغال تایگر" (Coal Tiger) و Black Leopard را براش در نظر داشتن (جالبه که بدونید بعد از اینکه این شخصیت رو خلق کردند، یک سازمان سیاسی هم به همین نام پلنگ سیاه تاسیس شد!) . استن لی گفته از یک قهرمان کتاب های پلیسی دهه 40 میلادی که یک دستیار به نام پلنگ سیاه داشت ، الهام گرفته. ضمنا پلنگ سیاه اولین ابرقهرمان سیاه پوست دنیای کمیک بوک به شمار میاد . البته قبل از او هم قهرمانان سیاه پوست دیگری در دنیای کمیک بوده (مثل Gabe Jones) ولی هیچ کدوم مثل پلنگ سیاه دارای نیروی فوق بشری یا اسم سوپرهیرویی نبودند. در این مقاله هم گفته بودم گه قبلا شخصیتی به نام پلنگ سیاه در دنیای کمیک بوده ولی اصلا سیاه پوست نبوده! از همون ابتدا پلنگ سیاه دو ویژگی داشته که همیشه در شخصیت او وجود داشته اند: 1- یک مخترع باهوش و وطن پرسته 2- پادشاه سرزمینی خیالی به نام "واکاندا" در آفریقا هستش که از نظر فن آوری و مواد معدنی بسیار پیشرفته و غنی هستش. نکته مهم درباره شخصیت پلنگ سیاه اینه که استن لی جوری او و دنیایش را خلق کرد که آدم را وادار میکرد بهش احترام بذاره. یعنی عوض این که چهره منفی از یک جامعه سیاه پوستان را نشان ما بده، واکاندا را بسیار متمدن ، با شعور، با فرهنگ و خیلی غنی نشان میداد که این واقعا برای زمان خودش بی نظیر بود.

 

10- مردان ایکس (X-Men)

ایکس من

درسته که وقتی کمیک بوک های ایکس من توسط استن لی و جک کربی در اوایل دهه 60 میلادی خلق شدند زیاد محبوب نشدند و بعدا تحت نویسندگی و طراحان دیگر هنرمندان مارول به محبوبیت فعلی خود رسیدند ولی در هر حال ایده اصلی از ذهن استن لی خارج شد. و این ایده هسته اصلی جذابیت و عصاره وجودی این گروه بوده است که طبق این مقاله بهترین در تاریخ کمیک بوک هستند. در اصل جوهره اصلی مردان ایكس به عنوان موجوداتی جهش یافته را زجر و محنت تشكیل میدهد.  استن لی (و جك كربی) از این ایده به عنوان استعاره ای از نژاد پرستی استفاده كردند. یعنی مردان ایكس هم از سوی جامعه طرد میشدند درست مثل سیاه پوستانی كه توسط نژاد پرستان آمریكایی طرد میشدند و میشوند. آری .. کمیک های مردان ایكس آغازگر ماجراهایی شدند كه در آن تلاش برای مقبولیت و كسب احترام اجتماعي حرف اول را میزند.

 

9- مگنتو (Magneto)

مگنتو

«مگنتو» به عنوان دشمن اصلی گروه مردان ایکس یکی از برترین خبیث های تاریخ دنیای کمیک است که سرگذشت فوق العاده ای داشته. البته اریجین او هم رفته رفته غنی تره شده است و ما میدانیم كه از بازماندگان حادثه "هلوكاست" است و دوست ندارد سرنوشتی تلخی كه برای اطرافیانش در هلوكاست رخ داد، بار دیگر برای هم نوعان خودش (یعنی جهش یافته ها) هم تكرار شود. ضمنا معلوم شد كه قبلا از دوستان خوب «چارلز اگزاویر» (رهبر گروه مردان ایکس) بوده ولی فلسفه متفاوت او با چارلز، باعث شد تا راهش را از او جدا كند. مگنتو حتی همون اوایل که استن لی کمیک های ایکس من رو مینوشت با بقیه خبیث های مارول تفاوت داشت. به همین دلیل  انقدر كاركتر جذابی است و آرمان هایش گاهی آنچنان محق به نظر میرسد كه آدم دوست دارد برنده شود چون برای خیلی هم از هم نوعان خودش  یك قهرمان است و خودش را به عنوان كسی نشان میدهد كه دوست دارد آنها از بردگی و ظلم انسان ها رها شوند. همین انگیزه ها باعث شده مگنتو تا این حد جذاب باشد. به قول «برایان سینگر» (كارگردان فیلم های X-men) رابطه مگنتو و اگزاویر درست مثل رابطه رهبران مشهور سیاه پوستان آمریكا یعنی «مارتین لوثر كینگ» و «مالكوم ایكس» است. چون مارتین لوثر كینگ به عقاید صلح طلبانه و آرام «گاندی» اعتقاد داشت و مشوق همبستگی بین سفید پوستان و سیاه پوستان بود ولی در نقطه مقابل او مالكوم ایكس روش های مسلحانه و جدی تری را برای دست یافتن سیاهان به حقوق مساوی با سفیدپوستان میپسندید .

 

8- نیک فیوری (Nick Fury)

نیک فایوری

درسته که وقتی «جیم استرانکو» به عنوان طراح کمیک بوک های «نیک فیوری» در دهه 60 میلادی شروع به فعالیت کرد و اون سبک خلاقانه و منحصر به فرد خودش را در کمیک بوک های او پیاده کرد ، نیک فیوری محبوب شد ولی از یادمون نره که شخصیت نیک فیوری را استن لی و جک کربی پایه گذاری کرده بودند. او اولین بار سال 1963 و در شماره 1 از کمیک Sgt. Fury and His Howling Commandos خلق شد که اولش یکی از قهرمانان جنگ جهانی بود ولی استن لی بود که ماجراهایش را به روز کرد و نیک فیوری رفته به رفته به شخصیتی جیمز باند مانند تبدیل شد که داستان هایش مایه های جاسوسی و حتی علمی تخیلی به خود گرفتند. همین باعث شد فیوری و سازمانی که برایش کار میکرد (شیلد) به برخی از کلیدی ترین و مهم ترین نقش آفرینان دنیای مارول تبدیل شوند و الان واقعا تصور مارول و به خصوص دنیای سینمایی مارول بدون فیوری و شیلد امکان پذیر نمیباشد.

 

7- هالک (Hulk)

هالک (Hulk)

استن‌ لی» برای خلق هالك، آشكارا از داستان‌های كلاسیك هیولایی مثل «فرانكشتاین‌« و «دكتر جكیل و مستر هاید» الهام گرفت. یعنی خواننده یك بار دیگر با هیولایی سرگشته سر و كار داشت كه مردم به خاطر ظاهر ترسناك و نیروهای مخرب‌اش از او هراس داشتند. دكتر «بروس بنر» در انفجاری از بمب گاما گیر كرد و در اثر اصابت با تشعشعات اشعه گاما به هیولایی سبز رنگ، خشن و فوق العاده نیرومند تبدیل شد. در واقع هر وقت بروس بنر تحت فشار یا استرس قرار میگرفت یا عصبانی میشد، به هالك تبدیل میشد. در داستان های اوليه هالك همیشه ارتش آمریكا به رهبری ژنرال «راس» به دنبال دستگیری هالك بود. جالب اینكه بروس بنر دلباخته دختر ژنرال راس یعنی «بتی راس» هم بود و رابطه آنها استعاره ای شد از قصه معروف "دیو و دلبر"! در سالهای ابتدایی كمیك های هالك بروس بنر مثل یك فراری از نقطه ای به نقطه ای دیگر ميرفت. سپس با فاش شدن پیشینه بیشتر از گذشته بروس بنر بر غنای داستانی او نیز افزوده شد و ما فهمیدیم كه بروس بنر در دوران كودكی مورد ضرب و شتم و بدرفتاري پدرش قرار میگرفته و عصبانیتی كه در وجود او نهفته است از همان دوران نشات گرفته. در هر حال هالک هموازه از شخصیت های درجه یک مارول بوده که از ژرفای شخصیتی زیادی هم برخورداره. در واقع شما میتونید به خوبی در وجود شخصیت هالک یکی از نکات مهمی را ببینید که استن لی همیشه در خلق ابرقهرمان ها بهش اهمیت میداد: نقطه ضعف! استن اینجوری میخواست خوانندگان بهتر با مخلوقاتش همذات پنداری کنند. یعنی همین خشم بروس بنر نقطه ضعف او به شمار میاد. استن لی میدونست که اگر میخواد شخصیت های ماندگار خلق کنه باید کاری کنه که شبیه به ما بشوند. او نمیخواست قهرمان های مارول مثل قهرمان های دی سی همچون خدایان بی عیب و نقص باشند.

 

6- دکتر دووم (Dr. Doom)

دکتر دووم

«دكتر دووم» (Dr. Doom) یكی از بهترین شخصیت های خبيث كل تاریخ كمیك است و به قول معروف كیسه اش تا به حال به تن خیلی از قهرمانان مارول خورده! استن لی به همراه جک کربی این شخصیت را خلق کرد که واقعا از هر نظر بی نظیره. دکتر دووم اونقدر غنای شخصیتی داره که داستان هاش هرگز قدیمی نمیشه و برای آدم جذابیت داره. او با رهبر گروه چهار شگفت انگیز یعنی «رید ریچاردز» هم خصومیت تاریخی و جذابی داره. چیزی كه به خصومت آنها ژرفای خاصی داده اینه كه در اصل رید و دووم مثل هم بودند. یعنی هر دو نوابغی بزرگ بودند كه با هم رقابت میكردند منتهی یكی در علم تخصص داشت و دیگری در جادو و مسائل عجیب و غریب. تا اينكه دست سرنوشت باعث شد هر كدام به مسیر متفاوتی بروند و رو در روی هم قرار بگیرند. بنابراین آنها سمبل تقابل علم و جادو و یا حتی تقابل علم و مذهب هستند. 

 

5- ثور (Thor)

کمیک ثور

«ثور» ملقب به "خدای رعد و برق" از قهرمانان برتر مارول است. «استن لی» » سعی كرد با الهام گیری از افسانه‌های كهن اروپای شمالی، قهرمانی را خلق كند كه پیشینه‌اش را می‌توان در بسیاری از مذاهب یافت. خدایی كه در هیبت یك موجود فناپذیر به زمین می‌آید تا به نحوه بهتری ویژگی‌های بشر را درك كند. اما استن لی درست همون نکته ای که درباره هالک گفته شد را درباره ثور هم به کار برد تا مخاطب بهتر بتونه باهاش ارتباط برقرار کنه: یک نقطه ضعف شخصیتی به نام "غرور". ثور شخصیت مغروری بود که باید با زندگی در میان انسان ها راه و رسم تواضع یاد بگیره. استن لی همچنین سعی کرد خدایان و الهه‌های دیگری را نیز از افسانه‌های كهن اروپایی به عاریت گرفته و به خوانندگان معرفی کند. او در کنار جک کربی ادبیاتی را كه تنها قشر تحصیل‌كرده مطالعه كرده بودند، با داستان‌های جدیدتر و به روزتر تركیب كرده و به خوانندگان ارایه داد. نكته جالب درباره ثور این است كه او خودش را محافظ زمین میداند ولی استن لی ماجراهای او را به زمین محدود نکرد. به عبارتی دیگر او معمولا بین زادگاهش یعنی "آزگارد" و زمین در رفت و آمد بوده و هست. این ایده استن لی باعث شده تا دست نویسندگان باز باشد و قصه های جالبی از مبارزات و نبردهای او در آزگارد یا جدال های بی پایان اش با برادر ناتنی او یعنی «لوكی» را نقل كنند.

 

4- مرد آهنی (Iron Man)

 مرد آهنی (Iron Man)

استن لی با خلق «تونی استارک/مرد آهنی» به دو دنبال سمبلی برای دو نوع قهرمان رایج در عالم بود: 1- مرد جوان، خوش گذران و خوش تیپی كه پول، وقت و وسایل لازم برای مبارزه با جرم و جنایت را داراست. 2- دانشمندی كه معجون یا ماشین عجیب‌اش به او نیروهای فوق بشری می‌بخشد. او در ضمن کاراکتری بوده است كه به خاطر ایمان‌اش به تكنولوژی، هم دچار شكست و هم دچار موفقیت گشته. نحوه پیدایش مرد آهنی نیز كاملا نمایانگر مسابقه تسلیحاتی است كه در طول جنگ سرد بین آمريكا و شوروی سابق پدید آمد. ضمن اینكه همانطور که قبلا هم گفته شد این شخصیت مثال عالی برای شخصیت های مارول است که توسط استن لی خلق شدند، یعنی شخصیت هایی كه ابتدا از نظر اخلاقی بی عیب و نقص و perfect نیستند و حتی دچار ضعف فیزیكی  (قلب تونی) و اخلاقی (اعتیاد به الکل) هستند ولی از اتفاقات درس میگیرند و تبدیل میشوند به یك ابرقهرمان. این رمز موفقیت مارول و شخصیت هایش است و باعث میشود بتوان با قهرمانانش بهتر ارتباط برقرار كرد.

 

3- انتقام جویان (The Avengers)

انتقام جویان

درسته که برخی از اعضای اصلی گروه ابرقهرمانی «انتقام جویان» مثل کاپیتان آمریکا به دست استن لی خلق نشده اند ولی استن بود که ایده ایجاد یک تیم را در بین شخصیت های مارول مطرح و اجرا کرد. اما نکته بسیار مهم که نبوغ استن را نشان میدهد این است که او چند کار انجام داد تا انتقام جویان از گروه های مشابه دیگر مثل «جاستیس لیگ» متمایز گردند. به طور مثال استن لی سعی کرد به جای این که از تمام شخصیت های درجه یک مارول به عنوان اعضای موسس استفاده کنه، کاراکترهای درجه دو مثل مرد مورچه ای و واسپ را هم مورد استفاده قرار بده. همچنین یک ایده جالبی را بعد از چند شماره رو کرد که طی آن برخی اعضای گروه ول کردند و رفتند و ما شاهد حضور برخی اعضای جدید شدیم که در واقع قبلا خبیث بودند ولی حالا اصلاح شده بودند! به همین دلیل امثال «هاکای» یا خواهر و برادری به نام های «کوئیک سیلور» و «اسکارلت ویچ» وارد انتقام جویان شدند. همه اینها باعث شد انتقام جویان از بقیه گروه ها متمایز بشه. به قول معروف این تیم اون ماشین خوب روغن کاری شده ای نیست که آدم تصور میکنه! یعنی اینکه چطور شخصیت های اصلی این گروه در کنار هم قرار میگیرن و با هم همکاری میکنند خودش یک معجزه است! (به قول «مارک رافلو» بازیگر نقش بروس بنر در فیلم اونجرز، اونا "یه تیم نیستند، یه بمب ساعتی هستن"!!!) «هالک»، «ثور»، «آیرون من»، «کاپیتان آمریکا»، «مرد مورچه ای» و «واسپ»! اینها اعضای اریجینال انتقام جویان بودند که اکثر موقع با خودشون میجنگیدند و جر و بحث میکردند تا با امثال «التران» و «کنگ» (Kang) ! و همین رمز موفقیت این گروه بوده است. یعنی همیشه سعی شده بین اعضا نوعی تنش وجود داشته باشه که باعث شده داستانها از جذابیت خاصی برخودار بشوند.


2- چهار شگفت انگیز (Fantastic Four)

چهار شگفت انگیز

میگویند كه «مارتین گودمن» (صاحب آن موقع مارول) شنیده بود كه كمیك «جاستیس لیگ» دی سی به موفقیت مالی خوبی دست یافته. بنابراین از سردبیر جوان خود استن لی خواست تا یك گروه ابرقهرمانی مشابه خلق كند. در نتیجه او به كمك طراحی به نام «جك كربی» گروهی متفاوت به نام چهار شگفت انگیز را خلق كردند. در این گروه ما با چهار نفر به نام های «رید ریچاردز»، «سوزان استورم» ، «جانی استورم » و «بن گریم» آشنا شدیم که به اتفاق یکدیگر به فضا رفتند و در آنجا به خاطر اصابت با اشعه های کیهانی هر یک از آنها به یک نیروی فوق بشری دست یافت.   چهار شگفت انگیز اولین كمیك ابرقهرمانی مارول در دهه 60 بود و به لطف موفقیت عظيم این كميك بود كه شخصیت های دیگری مثل مرد عنكبوتی، هالك، ایرون من، ثور، دردويل، مردان ایكس و ... خلق شدند. بنابراین شاید اگر به خاطر این گروه نبود دیگر ابرقهرمانان مارول هم الان وجود نداشتند. چرا این كمیك موفق شد؟ چون بر خلاف دیگر كمیك های ابرقهرمانی شركت دی سی، در چهار شگفت انگیز شاهد تمركز روی شخصیت پردازی ها بودیم. آنها با هم مشاجره میكردند و مشكلات شخصی داشتند و خوانندگان به راحتی با آنها ارتباط برقرار میكردند و همذات پنداری مینمودند. چهار شگفت انگیز اولین گروه ابرقهرمانی تاریخ بود که "انسانی بودن" (humanness) واقعی را وارد ژانر کمیک بوک های ابرقهرمانی کرد چون شخصیت هایش با مشکلات و چالش های واقعی زندگی دست و پنجه نرم میکردند. آنها در ضمن اولین "خانواده" دنیای کمیک نیز بودند.

 

1- اسپایدرمن (Spider-Man)

محبوب ترین ابرقهرمان - سوپرهیرو

بدون شك محبوب‌ترین ابرقهرمان انتشارات مارول كاميكس كه به عقیده بسیاری از كارشناسان مجلات کمیک یكی از شناخته‌شده‌‌ترین مظاهر تخیلی عصر معاصر به شمار می‌رود، «اسپايدرمن» است. او به سختی وارد عالم کمیک شد. سال 1962 بود كه استن لی به فكرش رسید تا به كمك طراحی نابغه به نام استیو دیتكو كاراكتري جدید خلق كند كه با دیگر شخصيت‌هايشان تفاوت عمده‌ای داشته باشد. او نزد رییس وقت مارول يعني مارتين گودمن رفت تا موضوع را با وی در میان بگذارد. اما رییس به او گفت: "اولا، تو نمی‌توانی اسم یك قهرمان کمیک‌ را اسپايدرمن، بگذاری؛ چرا که مردم از عنكبوت‌ نفرت دارند. ثانیاً قهرمان نمی‌تواند یك نوجوان كم سن و سال باشد. نوجوانان فقط باید دستیار باشند. همین و بس". بدین ترتیب ایده استن لي با استقبال چندانی از سوی كله گنده‌های مارول رو به رو نشد اما او امید خود را از دست نداد. تا این که موقعیتی مناسب فراهم آمد. یكی از مجلات مارول با نام "فانتزی شگفت‌انگیز" (Amazing Fantasy) فروش خوبی نداشت و مارول ديگر نمي‌خواست آن را چاپ كند. قرار شد شماره آخر مجله مذكور (شماره 15) را استن لی بنویسد. معمولاً ناشر اهمیتی به محتویات شماره پاياني یك مجله كم فروش نمی‌دهد، در نتيجه استن لی از فرصت استفاده كرد و داستان "اسپايدرمن" را در آن گنجاند. چند ماه بعد، وقتی آمار مجلات برگشتی به دست مارول رسید، معلوم شد كه همان شماره ركورد فروش را شكسته است! گودمن در حالی كه از خوشحالی خنده بر لب داشت، نزد استن لی آمد و گفت: "استن! یادت می‌آید چقدر از ایده اسپايدرمنت خوشم آمده بود؟! اگر جای تو بودم يك سری ماهانه از این شخصیت‌ با حال در می‌آوردم!". بدین ترتیب اسطوره اسپايدرمن آغاز شد و از آن زمان تا به حال علاقمندان با خواندن کمیک‌های این قهرمان دوست‌داشتنی، پا به دنیایی سرگرم‌کننده گذاشته‌اند كه شالوده‌اش را از سویی ماجراجویی و فانتزی و از سویی دیگر مضامین انسانی و مسئولیت‌پذیری تشكیل مي‌دهند. اما به راستی چه چيزي در شماره آخر "فانتزی شگفت‌انگیز" به چاپ رسيد كه توانست این چنین ذهن مخاطبان را به خود مشغول سازد؟ در واقع اسپايدرمن تمام قوانین مرسوم و كلیشه‌ای آن دوران را شكست و برخلاف ابر‌قهرمانان دیگر كه همیشه و از هر نظر ایده‌آل و كامل بودند، در اغلب اوقات با مشكلات عدیده‌ خانوادگی و اجتماعی مواجه بود و هیچ دل خوشی از قدرت‌هاي استثنايي‌اش نداشت زيرا مجبور بود مدام با بی‌پولی دست و پنجه نرم كند و برای پرداخت قبض خدمات، اجاره‌خانه و خرج بیمارستان زن عموی مهربانش، مشكل داشت! او حتي چندین و چندین بار تصمیم گرفت حرفه سوپر‌قهرمانی را كنار بگذارد اما همواره در لحظه آخر و با به یاد آوردن حرف‌های عمو‌یش از این كار منصرف مي‌شد تا به مردم كمك كند، مردمي كه غالباً از او نفرت داشتند، زيرا جی. جونا جیمسون، ناشر بداخلاق و خسیس روزنامه دیلی بیوگل با انتشار مقالاتی انتقادی، چهره‌اي خبیث و فرصت‌طلب از او در افكار عمومي ساخته بود. تمام موارد مذكور باعث شد تا خوانندگان به راحتی با اسپايدرمن همذات پنداری كنند. او با قهر‌مانان دیگر فرق داشت. او نه بيگانه‌اي شكست‌ناپذير بود كه از سیاره دیگری آمده باشد و نه میلیونری خوشگذران كه با تجهیزات پیشرفته‌اش به جنگ تبهكاران شهر برود. او یكی از "ما" بود، یكی از مردم عادی كوچه و خیابان كه همواره سعی داشت كاری را كه درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد، هر چند كه گاهي اوقات مرتكب اشتباه می‌شد و حسابي گند مي‌زد!

 

مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2018

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

15 حقیقت شگفت انگیزی که درباره استن لی نمیدانستید!

بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: استن لی و استیو دیتکو

مارك میلار: استن لی از والت دیزنی مهم تر است

10 قهرمان مارول که احتمالا نمیدانستید توسط استن لی خلق شده اند!

حضور استن لی در فیلم ها و بازی های مرد عنكبوتی

بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: استن لی و استیو دیتکو

نظر «استن لی» درباره «اندرو گارفیلد»! (خبر آپديت شد!)

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

spideypool20
#1 spideypool20 1397-08-23 13:57
با تشکر از اقای ترابی برای مقاله.
واقعا خیلی برام شوکه کننده بود خبر فوت این اسطوره که تمام افراد چه مارول فن چه دیسی فن اونو میشناختند.
اخرین بازی که توش حضور داشته اسپایدرمن
اخرین انیمیشن که حضور داشته اسپایدرمن
اخرین فیلم هم که فکر کنم انتقام جویان
نقل قول کردن
spiderling
#2 spiderling 1397-08-23 15:36
بدون شک بهترین قهرمان خلق شده در دنیای کمیک (ازنظر من) میتونه مرد عنکبوتی باشه
چرا که هر قهرمانی با هر اورجین و خصوصیات و قدرت و ضعفی در یک نقطه، اون ارتباط بایدی را با خواننده کمیک نمیگیره.
ولی مرد عنکبوتی همه قهرمانان قبل خودش رو تکمیل میکنه و تبدیل میشه به ملموس ترین قهرمان دنیای کمیک
حتی شیوه داستان نگاری اون میتونه سلیقه هر خواننده ای رو راضی نگهداره یعنی در مرد عنکبوتی میشه شوخی ها(که خیلی لوسن :-* ) احساسات عاطفی و دارک ترین لحظات رو رویت کرد
به قولی یک کرکتر تمام و کمال که با همین فرمون، جاودان باقی میمونه
نقل قول کردن
ErfanTh
#3 ErfanTh 1397-08-23 16:08
از استاد ترابی بابت نوشتن مقاله تشکر میکنم
به نقل از spiderling:
بدون شک بهترین قهرمان خلق شده در دنیای کمیک (ازنظر من) میتونه مرد عنکبوتی باشه

با نظرتون کاملا موافقم
نقل قول کردن
Galactus
#4 Galactus 1397-08-23 17:27
من خییلی از مرگ استن لی ناراحت شدم اما میدونم که استن لی هرگز نمیمیره تنها حسرت من اینه که چرا قبل از دیدن اونجرز 4 مرد چرا عظیم ترین فیلم مخلوقاتش و ندید و مرد و در آخر ممنون استن لی به خاطر اسپایدرمن چهار شگفت انگیز دردویل هالک آیرومن تور ایکس من دکتر استرنج و بقیه
نقل قول کردن
spiderling
#5 spiderling 1397-08-23 17:46
آقای ترابــی؛ سلام و خسته نباشید بابت مقاله...

میشه بگید استن لـی تا حالا در کمیک کامئو داشته یا نه؟ چند بار و چگونه؟
نقل قول کردن
iron_thor
#6 iron_thor 1397-08-23 18:50
لا اقل استن لی زحماتش رو کشید و از دنیا رفت. :sad: :sigh:
و راه رو برای بقیه باز کرد و همین طور کمیکارو از اون حالت خشک درآورد :oops:
خدا رحمتش کنه :cry: :sad:
نقل قول کردن
hassan91
#7 hassan91 1397-08-24 00:23
وقتی به آثار استن لی کبیر نیگا می‌کنیم ازشون لذت میبریم.
علاوه بر این شخصیت ها، شخصیت هایی مانند بی باک،‌ مرد مورچه‌ای،‌ بیوه سیاه،‌ گالکتوس،‌ سیلور سرفر،آدام وارلاک، ناانسانها،‌ لوکی، کنگ فاتح، لیدر، من-ثینگ، ماندارین، نژاد کریها و اسکرالها و ... رو خلق کرده (یا تو خلقشون تاثیر داشته). واقعا نشون داد که ذهن و خلاقیت انسان تمامی نداره.
واقعا اون هوش و زکاوتش آدم رو به خودش جذب میکنه که تو اون شرایط داستان اسپایدرمن رو چاپ کرد.

به نقل از spiderling:
آقای ترابــی؛ سلام و خسته نباشید بابت مقاله...

میشه بگید استن لـی تا حالا در کمیک کامئو داشته یا نه؟ چند بار و چگونه؟

من چند وقت پیش یه کمیک کلاسیک از چهار شگفت انگیز دیدم که استن لی و جک کربی تو اون حضور داشتن. شماره 10 بود که استن لی و جک کربی داشتن یک شخصیت شرور طراحی میکردن که سر کله دکتر دووم میرسه و استن لی رو مجبور میکنه که به رید ریچادرز زنگ بزنه و بهش بگه که هر جوری هست خودش رو برسونه (وقتی ثینگ میشنوه خالقینش زنگ زدن عکس العملش جالبه)

www.uplooder.net/.../1.jpg
www.uplooder.net/.../2.jpg
www.uplooder.net/.../3.jpg
www.uplooder.net/.../4.jpg

البته ببخشین جای آقای ترابی جواب دادم.
نقل قول کردن
darth vader
#8 darth vader 1397-08-24 07:48
واقعا یک اسطوره بود . من وقتی مقاله صد شخصیت برتر مارول رو می خونم تقریبا همشون خالقش استن لی بود .استت لی زندگی مون رو تغییر داد. روحش شاد
در ضمن مقالتون هم خیلی خوب بود
نقل قول کردن
Marc Spector
#9 Marc Spector 1397-08-25 08:26
واقعاً حیف هستش که دنیای مدرن کمیک های ابر قهرمانی پدر خودش رو از دست داد،هرچند وقتی با دقت شخصیت هایی که توسط استن لی خلق شدن رو مطالعه کنیم میبینیم که انگار بخشی از وجود استن در اونها وجود داره،چه به صورت فیزیکی چه به صورت اخلاقی.
"روحت شاد مرد بزرگ"
نقل قول کردن
Billy Batson
#10 Billy Batson 1398-08-25 21:38
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد ترابی عزیز، اول از همه اینکه میخوام از شما بابت این مقاله بسیار زیبا و تاثیرگذار تشکر کنم. واقعا استن لی نویسنده و کمیک نویس قهاری بود؛ خدا رحمتشون بکنه. همه شخصیت هاییم که خلق کرده خیلی خیلی بهش مدیونن.
یه خواهشیم که داشتم ازتون اینه که اگه میشه ایستراگها و اشارات پنهان فیلم جوکر رو هم بنویسید، کیفیت پرده ای و عالیش اومده :-)
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

مردعنکبوتی سیمبیوتی

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

گرین گابلین

50

تاپ 20 - سایت spidey.ir

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

نکات جالب مرد عنکبوتی

14

18

26

15

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

006

 

0010

21

31

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

28

25

39

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

22

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

34

48

45