10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (Jerk) رفتار کرد!

10-دفعه-ای-که-پیتر-پارکر-مرد-عنکبوتی-مثل-یک-آدم-عوضی-رفتار-کرد-بدترین-کارهای-کارهایی-که-اسپایدرمن-انجام-داده-است-تصمیمات-مرتکب-اشتباه-غیراخلاقی

پیتر پارکر هم مثل همه انسانها جایزالخطاست و قطعاً در زندگی خودش مرتکب اشتباهات و رفتارهای نابجا شده است ...

مقدمه: مرد عنكبوتی وقتی خلق شد تمام قوانین مرسوم و كلیشه‌ای دوران خودش را شكست و برخلاف ابر‌قهرمانان دیگر كه همیشه و از هر نظر ایده‌آل و كامل بودند، در اغلب اوقات با مشكلات عدیده‌ خانوادگی و اجتماعی مواجه بود و هیچ دل خوشی از قدرت‌های استثنایی‌اش نداشت زیرا مجبور بود مدام با مشکلات روزمره مثل بی‌پولی دست و پنجه نرم كند! او با قهر‌مانان دیگر فرق دارد. او نه مثل بیگانه های شكست‌ناپذیر است كه از سیاره دیگری آمده باشند و نه مثل میلیونرهایی كه با تجهیزات پیشرفته یا لباس فلزی يا با پشتوانه سرم های جادويی به جنگ تبهكاران شهر ميروند. او یكی از "ما" است، یكی از مردم عادی كوچه و خیابان كه همواره سعی دارد كاری را كه درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد، هر چند كه گاهی اوقات مرتكب اشتباه شده و حسابی گند می‌زد! این مقاله هم درباره اوقاتی است که پیتر پارکر/مردعنکبوتی رفتاری بی ادبانه، خودخواهانه، متکبرانه، بی ملاحظه و یا نامناسب داشته است که باعث شده ما به عنوان خواننده ازش خوشمون نیاد. در زبان انگلیسی این جور آدم ها رو Jerk میگن. در زبان فارسی شاید نزدیک ترین معادل برای کلمه Jerk، "عوضی" باشه! یعنی حتما شنیده اید که میگن فلانی خیلی داره "عوضی بازی" درمیاره! یعنی رفتاری داره که باعث رنجش دیگران میشه ولی براش مهم نیست! پیتر پارکر هم از این عوضی بازی ها داشته که شاید باعث شده باشه بیش از پیش بتونیم باهاش همذات پنداری کنیم چون ممکنه برای هر کسی در زندگی پیش بیاد که تحت شرایطی خاص چنین رفتاری از خودش بروز بدهد...

مقالات زیر را هم بخوانید:

15 ابرقهرمان عوضی دنیای کمیک!

ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک

بدترین داستان های مرد عنكبوتی

 

10- گرفتن غذای یک رهگذر!

گرفتن غذای یک رهگذر!

من در یکی دو سایت دیده ام که از این موضوع به عنوان "دزدی غذای یک رهگذر توسط اسپایدرمن یاد شده" (مثلا در مقاله سایت CBR یا سایت Whatculture که در اینجا و اینجا میتونید اونا رو بخونید). ولی قضیه اصلا دزدی نیست و مرد عنکبوتی قصد بدی نداره و من نمیدونم چرا نویسنده های اون مقالات اینقدر قضیه رو اشتباه فهمیدن! (بعضی ها برای یه کلیک خوردن بیشتر چه چیزا که نمی نویسن!). در شماره 141 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (اینجا ترجمه شده) اسپایدرمن را میبینیم که خیلی گرسنه است ولی نمیتونه بره رستوران چون به قول خودش با لباس اسپایدرمنی "هر جا بره شر میشه"! پس تصمیم میگیره با زدن تار همبرگرهای یک بنده خدا را ازش بگیره (علیرغم اینکه میدونه ممکنه کاری که میکنه اخلاقی نباشه) که البته کار درستی نیست چون اون آقا احتمالا وقت گذاشته و برای خودش غذا تهیه کرده. ولی در پانل های بعدی اسپایدرمن با خودش میگه که الان چند دلار میفرسته پایین تا پول غذا را به اون بنده خدا داده باشه ولی ناگهان توهم «میستریو» از راه میرسه و او فرصت این کار را پیدا نمیکنه. پس قضیه اصلا دزدی نبوده و او همچین نیتی نداشته. ولی همانطور که گفته شد او شاید بهتر بود اصلا همچین کاری نمیکرد.

 

9- استفاده از قدرت هایش علیه «فلش تامپسون»

استفاده از قدرت هایش علیه «فلش تامپسون»

میتوان گفت که شخصیت خبیث زندگی پیتر پارکر، کسی نبود جز «فلش تامپسون» که در تمام دوران دبیرستان بهش زور گفت و قلدری کرد و بندرت فرصتی به دست آورد که از آن برای ضایع کردن پیتر استفاده نکند! در شماره 8 از سری نخست "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که در اینجا ترجمه شده است، پیتر تصمیم گرفت که دیگر فلش را تحمل نکند و با او در یک مسابقه بوکس شرکت کند. پیتر همیشه سعی داشت که از قدرت های فوق بشری خودش در ملاء عام استفاده نکند تا یک وقت هویت مخفی اش لو برود ولی ناگهان تصمیم گرفت مشت محکمی به فلش بزند که باعث شد از رینگ به بیرون پرت شود! مشابه این صحنه را ما در فیلم "مرد عنکبوتی" ساخته «سم ریمی» مشاهده کردیم که چطور فلش را در دبیرستان کتک زد و عمو بن هم بهش نصیحت کرد: "این یارو، فلش تامپسون، احتمالا حقش بود. ولی چون میتونی اونو کتک بزنی، این حق رو بهت نمیده که انجامش بدی".

(This guy, Flash Thompson, he probably deserved what happened. But just because you can beat him up doesn't give you the right to)

 

8- واکنش اشتباه به درد و دل های «لیز الن»!

واکنش اشتباه به درد و دل های «لیز الن»!

«لیز الن» (Liz Allan) یکی از قدیمی ترین شخصیت های مکمل داستان های مرد عنکبوتی است و حتی سابقه داشته که نوعی رابطه رومانتیک بین او و پیتر پارکر وجود داشته باشد. در واقع آشنایی آنها با یکدیگر به دوران دبیرستان برمیگردد. لیز هم مثل خیلی های دیگه هرگز از هویت مخفی اسپایدرمن باخبر نشد تا اینکه پیتر خودش در جریان "جنگ داخلی" هویتش را برای همه مردم جهان فاش کرد و اینجوری لیز هم فهمید. تا اینکه در شماره 31 از کمیک Sensational Spider-Man دیدیم که لیز داره با پیتر درد و دل میکنه (پسرش، نورمی، هم گم شده بود). او از گذشته اش میگه و از سختی هایی که کشیده (از یاد نبریم که برادر ناتنی لیز به نام «مارک راکتسون» خبیثی به نام «مرد گداخته» بود. شوهرش «هری آزبورن» نیز که مستحضر هستید چقدر مشکلات برایش ایجاد کرد و در موقعی که این داستان چاپ شد، مرده بود و لیز مجبور بود خودش به تنهایی پسرش را بزرگ کند و ...). او داشت این مسائل را برای پیتر میگفت (و همچنین این حقیقت تلخ رو که در تمام این سالها پیتر بهش دروغ گفته) و ناگهان از پیتر پرسید "اصلا تو چطوری مرد عنکبوتی شدی؟" پیتر اینجا باید سعی میکرد به لیز دلداری بده ولی در عوض شروع کرد به دادن شرح و توضیح مفصل درباره نحوه تبدیل شدنش به مرد عنکبوتی! همین باعث شد که لیز فکر کنه داره بهش جوک میگه (!) و در نتیجه عصبانیتش خیلی بیشتر شد! متاسفانه نویسنده سایت CBR در مقاله خودش این قضیه رو اشتباه نوشته یعنی جوری نوشته که پیتر عمداً وسط حرف لیز الن جوک میگه. (کلا اون مقاله پر از اشتباهه. مثلا اینکه میگه "پیتر، دختر کلون شده گوئن استیسی را بوسید ..." که کاملا غلطه و پیتر این کار رو نکرد) اما در حقیقت اینطور نیست و پیتر واقعا داره سرگذشت خودش رو تعریف میکنه که باعث سوء تفاهم لیز میشه. ولی در کل به نظر میرسه او باید پخته تر عمل میکرد. در هر حال یکی باید فکری به حال برخی از این مقالات سایت CBR بکنه چون نویسنده هاشون واقعا خواننده را با اطلاعات غلط گمراه میکنند!

 

7- او جوری با «بتی برنت» حرف زد که انگار یک تبهکاره!

او جوری با «بتی برنت» حرف زد که انگار یک تبهکاره!

سری کمیک بوک های "قصه های ناگفته مرد عنکبوتی" (Untold Tales of Spider-Man) در دهه 90 میلادی منتشر شد یعنی در دورانی که پیتر و مری جین با هم زن و شوهر بودند ولی داستان هایش در گذشته رخ میداد: زمانی که پیتر پارکر در دبیرستان بود. بنابراین در بسیاری از شماره های آن شاهد رابطه رومانتیک بین پیتر پارکر و بتی برنت بودیم که اغلب اوقات نیز همراه با تنش و جر و بحث بود! در شماره 15 این کمیک، شاهد بازگشت دوست پسر سابق بتی به نام «گوردون ساوینسکی» که به خلافکاری روی آورده بود، بودیم (گوردون در این داستان یه جورایی به "دیلی بیوگل" هم ربط داشت). گوردون با پیتر درگیر شد و سپس شاهد مکالمه ای بین پیتر و بتی بودیم که در آن پیتر از بتی میخواد درباره گوردون توضیح بده ولی او این کار را نمیکنه. سپس پیتر پای برادر مرحوم بتی را وسط میکشه که قبلاً یه جورایی تبهکار بود (و بعدا به «ارباب جنایت» تبدیل شد. این مقاله را بخوانید) و جوری حرف میزنه که باعث ناراحتی شدید بتی میشه زیرا انگار کل خانواده و آشنایان بتی خلافکار هستن! و همانطور که گفته شد بتی با شنیدن این حرفا خشمگین میشه و به پیتر میگه "لابد منم یه خلافکارم؟!".

 

6- فروختن عکس قلابی به آقای «جیمسون»/دستکاری کردن عکس ها

همانطور که قبلاً در این مقاله گفته بودیم، مشهور ترین و شاید سودآورترین حرفه پیتر پاکر وقتی بود که برای سالهای زیادی به عنوان یک عکاس آزاد و مستقل (freelance photographer) کار میکرد. او این حرفه را تقریباً از همان ابتدای حرفه ابرقهرمانی خود و با روزنامه "دیلی بیوگل" آغاز کرد و اینگونه بود که به کمک دوربین عکاسی اش از خودش عکس میگرفت و به ناشر خسیس و بداخلاق این روزنامه یعنی آقای «جی. جونا. جیمسون» میفروخت. و اما چند باری اتفاق افتاده که او عکس های قلابی یا دستکاری شده به جیمسون داده! اولین باری که این اتفاق افتاد در شماره 4 از سری نخست "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" بود که در آن شاهد خلق شدن یکی از دشمنان معروف مرد عنکبوتی به نام «مرد شنی» بودیم. وقتی مرد عنکبوتی موفق به شکست دادن مرد شنی میشه، یادش میفته که هیچ عکسی از مبارزه نگرفته. پس یه مشت شن میریزه تو هوا و بهش مشت میزنه (!) که یعنی مثلا داره با مرد شنی مبارزه میکنه و از خودش عکس میگیره! (خودشم قانع میکنه که این کارش اصلا غیراخلاقی نیست!). شما میتونید این داستان را در اینجا با ترجمه فارسی بخونید.

فروختن عکس قلابی به آقای «جیمسون»/دستکاری کردن عکس ها

چند شماره بعد، پیتر بار دیگر دست به عملی غیراخلاقی زد و این بار عکس های مربوط به الکترو را دستکاری کرد! یعنی در شماره 9 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (اولین حضور الکترو در دنیای کمیک که اینجا ترجمه شده است)، جایزه ای برای دستگیری الکترو تعیین شده بود. زن عموی پیتر هم طبق معمول سخت مریض بود و پیتر به شدت برای عمل او به پول نیاز داشت (فکر کنم خرج عملش، هزار دلار میشد). ولی در مبارزه با الکترو شکست خورد و سپس تصمیم گرفت دست به کار عجیبی بزنه! او از خودش (یعنی در لباس اسپایدرمن) عکس گرفت و سپس آنها را روی عکس هایی که از الکترو گرفته بود انداخت تا جوری به نظر برسه که انگار الکترو همون مرد عنکبوتیه و اینجوری پول خوبی از جیمسون گرفت! سپس اونا رو نزد جیمسون برد و او هم بسیار ذوق زده شد از اینکه تونسته مدرکی علیه اسپایدرمن پیدا کنه!

پیتر عکس الکترو

البته پیتر از این کارش اصلا حس خوبی نداشت ولی همانطور که گفته شد به خاطر سلامتی زن عمو می مجبور به انجامش شد. ضمن اینکه شاید حس میکرد داره خودش را مجرم معرفی میکنه ولی نمیدونست که با این کارش داره سر جیمسون و خوانندگان روزنامه کلاه میگذاره!

در پایان داستان هم پیتر برای جبران کار خودش پیش جیمسون میره و این دفعه به طور رایگان عکس های واقعی از نبرد اسپایدرمن و الکترو رو بهش میده تا اینجوری کارش رو جبران کرده باشه (جیمسون هم خوشحاله که مجبور نیست پولی بابت عکسا به پیتر بده و اونو به خاطر عکس های قبلی می بخشه!!!).

جیمسون پیتر پارکر

ولی سئوال اینجاست که جیمسون چطور تونست دوباره به پیتر اعتماد کنه؟

و البته قضیه دستکاری (ویرایش) عکس ها از سوی پیتر به همین موارد ختم نشد. این موردی که میخواهم بهتون بگم به کمی توضیح و مقدمه چینی نیاز داره. اونایی که داستان "سرگذشت کلون" رو خوندن (اینجا ترجمه شده) میدونن که در شماره آخر، پیتر پارکر جسد کلون خودش را به داخل دودکش برد و در آنجا رهایش کرد (البته این کلون نمرده بود و بعدا تحت عنوان «بن رایلی» برگشت). همانجا حس عنکبوتیِ پیتر فعال شد و احساس کرد کسی داره جاسوسی اش را میکنه. بعدها در شماره 180 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" مشخص شد که فرد جاسوس، هری آزبورن بوده که توسط «بارت هامیلتون» (گرین گابلین سوم) هیپنوتیزم شده بوده تا از پیتر در آن لحظه عکس بگیره. در هر حال، در شماره 169 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" دیدیم که آقای جیمسون عکس های مربوط به این قضیه را از فردی ناشناس دریافت کرده و اونا رو نزد پیتر آورد و او را متهم کرد که مرد عنکبوتیه. ولی پیتر انتظار این موضوع را داشت و از قبل عکس ها را از دفتر جیمسون برداشته بود و سپس یک عکس دیگر از خودش و مری جین درست با همون زاویه در ساحل دریا گرفته بود تا اینجوری جیمسون را متقاعد کنه که عکس هایی که به دستش رسیده جعلی هستند!

جیمسون عکس جعلی اسپایدرمن

جیمسون هم در نهایت قانع شد و از پیتر عذرخواهی کرد!

و اما در شماره 624 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" دیدیم که جیمسون که حالا شهردار نیویورک شده، به دست داشتن در خلق «والچر» جدید متهم شده. در نتیجه وقتی یکی از محافظین او به دست والچر کشته میشه این فقط اسپایدرمنه که میدونه جیمسون بی گناهه! (چون او تنها شاهد ماجرا بوده). بنابراین پیتر یکی از عکس ها را ویرایش میکنه تا نشون بده که خودِ جیمسون هم از سوی والچر مورد حمله قرار گرفته بوده!

پیتر جیمسون

ولی جیمسون در حرکتی شجاعانه و غیرقابل پیش بینی، در مصاحبه مطبوعاتی خودش اعلام میکنه که عکس جعلیه و پیتر رو لو میده!

 

5- او به قدر کافی با «دبرا ویتمن» دلسوزانه رفتار نمیکرد

او به قدر کافی با «دبرا ویتمن» دلسوزانه تر رفتار نمیکرد

«دبرا ویتمن» (Debra Whitman)  دختری بود که پیتر در دانشگاه "اِمپایر اِستیت" باهاش آشنا شد و رابطه رومانتیک باهاش برقرار کرد (دبرا منشی دپارتمان بیوفیزیک بود) ولی انصافاً پیتر اونطور که باید و شاید بهش محبت نکرد در حالی که مشخص بود دبرا مشکلات روحی – روانی زیادی داره (مشخص شد شوهر سابق دبرا او را کتک میزده). دبرا ویتمن در دورانی وارد داستان های اسپایدرمن شد که یکی از بدترین ها بود. یعنی زمانی که «دنی اونیل» نویسنده کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" شده بود. در واقع، اونیل اصرار عجیبی داشت از دبرا ویتمن به عنوان معشوقه اصلی پیتر استفاده کنه و نوع رابطه آنها واقعا جالب نبود چون پیتر همش مجبور بود او را ترک کنه و بره به یه مساله ابرقهرمانی رسیدگی کنه در حالی که دبرا بهش التماس میکرد تنهاش نگذاره و ما را به یاد رابطه معیوب پیتر و بتی برنت در داستان های اولیه مرد عنکبوتی مینداخت. البته حتی آن موقع هم ما کلی لحظه مثبت و خاطره انگیز بین پیتر و بتی داشتیم ولی رابطه پیتر و دبرا خالی از این لحظات بود و انگار همش فقط میخواست از دست دبرا فرار کنه! از همه مهم تر اینکه پیتر وقتی با بتی بود خیلی خام و بی تجربه بود ولی از خودمون میپرسیدیم حالا که پیتر سابقه بودن با گوئن استیسی و مری جین رو داره چرا وارد همچین رابطه ای با دبرا شده؟! در هر حال مشکلات روحی و روانی دبی باعث شد او دچار توهمات و اسکیزوفرنی خفیف بشه و به این نتیجه برسه پیتر همان مرد عنکبوتیه! و پیتر چیکار کرد؟ پس از مشورت با یک روانپزشک نزد دبرا رفت تا با شوکه کردنش این توهم رو از سرش بیرون کنه! (این مقاله را بخوانید). 

 

4- کمک نکردن به «هری آزبورن»

کمک نکردن به «هری آزبورن»

"مرگ گوئن استیسی" نه تنها یکی از مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی بلکه کل تاریخ دنیای کمیک بوک است. در شماره 122 "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (اینجا ترجمه شده)، پیتر پارکر را میبینیم که پس از کشته شدن عشق حقیقی اش در به در به دنبال نورمن آزبورن (گرین گابلین) میگرده تا ازش انتقام بگیره و در این راه پیش هری میره که بار دیگر به دلیل مصرف مواد مخدر در بستر بیماری افتاده و اصلا از نظر روحی و روانی و جسمی شرایط خوبی نداره و از پیتر کمک میخواد. ولی پیتر هم اوضاع و احوالش دست کمی از او نداره و هیچ توجهی به درخواست های هری نمیکنه و ولش میکنه میره! (او با خودش میگه: "من کارای مهم تری از گرفتن دستات و مراقبت از تو دارم").

 

3- نادیده گرفتن درخواست مردم برای کمک

نادیده گرفتن درخواست مردم برای کمک

شماره 112 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز"، خیلی عجیبه! جلد به یاد ماندنی داره که رویش نوشته: "اسپایدی بی خیال میشه" (Spidey Cops out). یه سری آدم دارن با هم دعوا میکنن ولی تصویر اسپایدرمن بالای سرشون مشاهده میشه که ژست بیخیالی هم با دستاش گرفته و داره میگه: " همینطور ادامه بده دنیا! به یکدیگر صدمه بزنید... همدیگرو بکشید ... هرکاری دلتون میخواد انجام بدید. چون دیگه برای من اهمیت نداره!". واقعا دیدن چنین کاوری از مرد عنکبوتی جای تعجب داره (اینجا میتونید اون رو ببینید) چون سراغ نداشتیم او چنین حرفایی بزنه و تا این حد از مسئولیت های خودش شانه خالی کنه. در داخل داستان هم میبینیم که پیتر به شدت بابت زن عموی خودش نگرانه (او پس از جر و بحث با گوئن، مفقود شده بود) و پیتر در به در دنبالش میگشت. ابتدا مرد عنکبوتی صحنه زورگیری از یک نفر را میبینه ولی بی خیالش میشه و سپس میشنوه که یه نفر را دارن میدزدن و از مرد عنکبوتی کمک میخواد ولی به اونم بی توجهی میکنه (چون به نظرش میتونه وقتش را صرف کارای مهم تری مثل پیدا کردن زن عمو می بکنه!). درسته که در همین شماره مرد عنکبوتی دوباره شروع میکنه به مبارزه با جنایت ولی همانطور که گفته شد چنین رفتاری از او واقعا بعید بود.

 

2- زدن {تصادفی} همسر باردارش

زدن {تصادفی} همسر باردارش

تصویر فوق یکی از بدترین صحنه هایی که در ذهن هواداران از پیتر پارکر به یاد مانده: پیتر پارکر با مشتی گره کرده ضربه ای به همسر باردارش (مری جین) میزند که او را به گوشه ای پرت میکند، در حالی که دارد فریاد میزند: "از من دور شو! منو تنها بزار". البته باید درباره این لحظه منفور توضیحاتی داد و بازبینی تصاویر نشان میدهد که او عمداً این کار را نکرد ولی در هر حال یکی از بدترین لحظات تاریخ مرد عنکبوتی در آن رقم خورد. داستانش برمیگرده به وقایع "کلون ساگا" که دهه 90 میلادی به چاپ رسید و بارها در سایتمون گفته ایم که از بدترین داستان های اسپایدرمنه (مثلا در اینجا). خلاصه اینکه، دسیسه هایی که بعدا معلوم شد همه ش زیر سر «نورمن آزبورن» بوده باعث شد تا پیتر پارکر به این نتیجه برسه که در تمام این سالها یک موجود شبیه سازی شده (کلون) بوده و بن رایلی، پیتر پارکر واقعیه! (در ایتم شماره 6 این مقاله گفته بودیم که اولین بار این «شغال» بود که این مساله را مطرح کرد) در شماره 226 از کمیک Spectacular Spider-Man دیدیم که او به همراه بن رایلی و همسرش (مری جین) میرن تا چند تا تست بدن تا ثابت بشه کی واقعیه. پیتر با دیدن نتیجه آزمایش به شدت خشمگین میشه و فریاد میزنه "همه ش دروغه!" او سپس با بن رایلی درگیر میشه (این وسط بن رایلی هم حرف هایی میزنه که باعث میشه پیتر به مرز جنون برسه). در این حین مری جین میره که دخالت کنه (پیتر داشت بن را میکشت!). ولی پیتر که حواسش نیست مشتی به عقب وارد میکنه که به مری جین میخوره و بهش صدمه میزنه:

پیتر پارکر زنش را میزند

کتک زدن همسر

پیتر پارکر همسرش را میزند

گفتم که همه چیز به طور ناگهانی و غیرعمدی رخ داد (و شاید اصلا پیتر حواسش نبود که داره از نیروی زیادی استفاده میکنه). ضمن اینکه او بلافاصله با خودش میگه: "خدای من! من چیکار کردم؟". ولی در هر حال همین صحنه به سمبل یکی از بی خود ترین داستان های دنیای کمیک یعنی "کلون ساگا" تبدیل شد و در ذهن ها باقی ماند ...

 

1- معامله با شیطان

معامله با شیطان

درباره داستان منفور "یک روز دیگر" (One More Day) تا دلتان بخواد در سایتمون حرف زده ایم (در اینجا، اینجا یا مثلا اینجا) و من نمیخوام بار دیگر همه چیز را تکرار کنم. خلاصه داستانش اینه که پیتر پاركر برای نجات زن عموی سالخورده‌اش، با شیطان (كه در عالم تخیلی مارول، «مفیستو» نام دارد) معامله میكند! یعنی شیطان در ازای نجات جان زن عمو مِی، زندگی زناشویی پیتر و مری جین را از بین میبرد و كاری میكند كه انگار آنها هرگز با هم ازدواج نكرده‌اند! یعنی هیچ کس (حتی خود مری جین و پیتر) یادشون نمیاد با هم ازدواج کرده اند !!!!) بعد یه داستان دیگه به نام One Moment in Time چاپ شد و در آن نشان داده شد که مفیستو تاریخ را عوض کرده یعنی پیتر در اصل سر مراسم عروسیش دیر رسیده بوده و مری جین هم دیگه از تصمیمش برای ازدواج با او منصرف شده!!!! پس بنابراین الان رابطه مری جین و پیتر مثل دوران قبل از عروسیشونه یعنی مری جین میدونه پیتر اسپایدرمنه، پیتر ازش خواستگاری کرده ولی چون دیر رسیده مری جین دیگه نمیخواد باهاش ازدواج کنه!!! خب دلیل چاپ این داستان کاملا روشنه چون مارول سالها بود که دنبال راهی میگشت تا پیتر پارکر را دوباره مجرد کنه (چون به نظرش خوانندگان کم سن و سال نمیتونند با یک قهرمان متاهل ارتباط برقرار کنند!) ولی از همه اینا گذشته، واقعا پیتر چرا باید با شیطان معامله کنه؟ اصلا او چه حقی داشت که برای نجات جان زن عموی سالخورده اش زندگی مشترک خود با همسرش را از او بگیره؟ اینها سئوالاتی هستند که بنظرم به جای پیتر پارکر، نویسنده و مغز متفکر داستان باید بهشون پاسخ بده ...

 

 مهدی ترابی مهربانی

 All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

ضایع ترین / خجالت آورترین لحظات تاریخ مردعنکبوتی در دنیای کمیک

15 ابرقهرمان عوضی دنیای کمیک!

10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی

10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" بدانید

10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک

وقتی پیتر پارکر قدرت های فوق بشری خودش را از دست داد ...

10 دفعه ای که پیتر پارکر نخواست مرد عنکبوتی باشه !

بدترین داستان های مرد عنكبوتی

10 تغییر بزرگی که مرد عنکبوتی در طول عمرش تجربه کرده است

نگاهی به تاریخچه فاش شدن هویت مرد عنکبوتی توسط خودش!

اولین بار عشق های پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی در كدام كمیك ها ظاهر شدند؟

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn