مقدمه: قدمت کمیکبوک یا همان مجلات مصور به قرن نوزدهم میلادی میرسد؛ در حالی که هنر نقل داستان با استفاده از تصاویر از زمان مصریان باستان وجود داشته است. حتی برخی از کارشناسان قدمت این هنر را به عصر حجر و انسانهای اولیه نسبت میدهند و نمونه تصاویر بر جای مانده روی دیوارهای سنگی غارها، شاهدی بر این مدعاست. با این حال عمر کمیکبوک های ابرقهرمانی (Superhero Comics) کمتر است و به سوپرمن به عنوان نخستین ابرقهرمان تاریخ که در ماه آوریل سال 1938 خلق شد، میرسد. در واقع تا قبل از سوپرمن، هیچ قهرمان کمیکبوکی نبود که تواناییهای فوق انسانی داشته باشد و واژه ابرقهرمان به معنی فردی که از قدرتهای شگرف خود برای کمک به مردم عادی بهره میگیرد، کاربرد نداشت. از آن زمان تا به حال، ابرقهرمانان فراوانی مثل بتمن، اسپایدرمن، هالک، مردان ایکس و... در میان صفحات رنگارنگ کتب و مجلات مصور ناشران معروفی مثل دیسی (DC) و مارول (Marvel) حضور یافتهاند. تمام این نامها در حال حاضر شهرت جهانی دارند و در عرصههای دیگر سرگرمی همچون سینما، انیمیشن، اسباب بازی و... خوش درخشیده و موفقیتهای مالی و هنری عظیمی را نیز نصیب صاحبانشان کردهاند. یكی دیگر از عرصههایی كه ابرقهرمانان در آن همواره حضور پررنگی داشتهاند، بازیهای ویدئویی است. در واقع ذات پرانرژی و مبالغهآمیز كمیكبوک های ابرقهرمانی همیشه برای صنعت بازیسازی جذاب بوده و اكنون پیوند جدانشدنی، عمیق و معناداری میان آنها شكل گرفته است؛ به طوری که خیلیها به واسطه بازیهای ویدئویی به خواندن کمیکبوک علاقهمند شدهاند و برعکس. به این بهانه و در این مقاله، فهرستی متشکل از 20 بازی ویدئویی برتر که تاکنون بر اساس مجلات كمیكبوکی ساخته شدهاند یا تم كمیكبوکی دارند به همراه تحلیلی از آنها، ارائه میگردد. بدیهی است که انتخاب تنها 20 عنوان از میان این همه بازی واجد شرایط، كار سادهای نیست. در ضمن توجه داشته باشید مقالهی حاضر حاصل سالها مطالعه و تحقیق در باب کمیکبوک است و از سویی دیگر، نگارنده به عنوان یک هوادار پر و پا قرص بازیهای ویدئویی از تک تک عناوین این فهرست خاطرات شیرین فراوانی دارد. بنابراین اگر با گنجانده شدن برخی از بازیها یا ترتیب قرار گرفتن آنها در فهرست موافق نیستید، آن را به حساب نظر شخصی نویسنده، که ممکن است تا حدودی به تعصب و نوستالژی آمیخته باشد، بگذارید.
20ـ Captain America and the Avengers
سال انتشار: 1991
ناشر: Data East
کنسول: Arcade
سال 1991 مارول تصمیم گرفت با همکاری شرکت Data East و به مناسبت پنجاهمین سالگرد خلق "کاپیتان آمریکا" (یکی از قدیمیترین شخصیتهای مارول و رهبر گروه "انتقامگیران") محصولیside-scroller (یعنی بازی كه در آن نمای دوربین از كنار و به صورت دو بعدی است و شخصیتها معمولاً از چپ به راست حركت میكنند) به نام Captain America and the Avengers برای دستگاه های آرکید عرضه کند. سبک معروف این بازی اصطلاحاً "بزن بزن" (Beat 'em up) بود و با وجود آنکه هرگز از نظر فنی به پای آثار کلاسیک این سبک نمیرسید، ولی به خاطر پیروی دقیق از منبع الهام خود مورد توجه قرار گرفت. در واقع، از همان ابتدا، یعنی زمانی که چند تصویر خوش آب و رنگ شروع به روایت داستان میکردند و یکنفر با آب و تاب فراوان نام بازی را فریاد میزد، به یاد طراحیهای پرطمطراق روی جلد مجلات مصور میافتادید. در بازی، جمجمه قرمز (Red Skull) برخی از مرگبارترین دشمنان انتقامگیران را به روشهای گوناگون اجیر کرده و طبق معمول قصد داشت حاکم دنیا شود. کاراکترهای قابل بازی (playable)، از میان اعضای اصلی و قدیمی انتقامگیران انتخاب شده بودند: کاپیتان آمریکا، تیزبین (Hawkeye)، مرد آهنی (Iron Man) و روباتی هوشمند به نام ویژن. فنون و ضربات کاراکترهای مذکور کاملاً از نیروهای فوق بشریشان در دنیای کمیکبوک تبعیت میكرد.
نکته بسیار جالب در گیمپلی، حضور افتخاری برخی دیگر از اعضای انتقامگیران در آن بود، که هر یک به شیوه خاص خود به كمكتان میآمدند. گاهی اوقات هم دیالوگی نسبتاً لوس و کلیشهای همراه با صداپیشهگی غلوشده میان شخصیتهای مثبت و منفی تبادل میشد که کاملاً با فضای کارتونی بازی جور در میآمد. موسیقی نیز حماسی و پر شور بود و به خوبی شما را به حال و هوای یک ماجراجویی پرهیجان میبرد. اما بیشک بازی در هنگام مبارزه با غول(Boss)ها اوج میگرفت (به ویژه نبرد نهایی با جمجمه قرمز که ایده جالبی داشت). از این گذشته، برخی از غولها پیش از آنکه در پایان مرحله راه بر شما ببندند، ناگهان ظاهر میشدند، تحریکتان میکردند و خندهی شریرانه سرمیدادند! (بعداً نسخههایی از این بازی برای انواع کنسولهای خانگی مثل سگا جنسیس/مگا درایو، SNES و ... به بازار آمد که طبیعتاً هیچ کدام به خوبی نسخه آرکید نبودند).
19ـ Batman Returns
سال انتشار: 1993
ناشر: كونامی (Konami)
کنسول: سوپر نینتندو
بدون شک اولین بازی واقعاً درست و حسابی بتمن در سال 1993 عرضه شد. در این سال فیلم سينمايي "بازگشت بتمن" (Batman Returns) ساخته «تیم برتون» به اکران درآمد و طبیعتاً چند بازی هم بر اساس آن و برای نسولهای مختلف به بازار آمد که يقيناً بهترین و باكیفیتترین آنها نسخهای بود که "کونامی" برای سوپر نینتندو ساخت. بتمن میتوانست فنون متنوعی را روی دشمنان اجرا كند؛ فنونی كه تنها به مشت و لگد خلاصه نمیشد. فقط كافی بود یكی از دلقكها را بگیرید تا متوجه شوید چه بلاهای گوناگونی میتوانید بر سرش بیاورید: با سر به شکم او بزنید، به دیوار یا پنجره بکوبیدش یا به سمت دیگران پرتابش کنید. ولی بدون شك باحالترین گزینه كوبیدن کله دو تن از دشمنان به یكدیگر بود! تازه وقتی حریف را میگرفتید، میتوانستید او را برای چند لحظه با خود حمل كرده و به خوبی تصمیم بگیرید كدامیك از موارد فوقالذكر را رویش اجرا نمایید!
گاهی اوقات گیمپلی سورپرایزهای جالبی رو میكرد. مثلاً در برخی مراحل باید از سکویی به سکوی دیگری پريده و یا با استفاده از ابزارهای مكانیكی بتمن از مكانی به مكان دیگر میرسیدید. تنوع دیگر در گیمپلی، مرحلهای بود كه بايد سوار بر "بتموبیل" به تعقیب موتورسواران خبیث پرداخته و با مسلسل آنها را از پیش روی برمیداشتید. اما نقطه قوت اصلی گرافیك بازی را باید در پسزمینههایش جستجو میكردید. در واقع، پسزمینههاي تیره و تار بازی دقیقا حس و حال غریب و گوتیك فیلم آقاي برتون را ذهن متبادر میكردند. جالبتر اینكه اگر دشمنان خود را به سوی اشیا مختلفی که در پس زمینه قرار داشتند (مثل تابلو، نیمكت، نرده و پنجره) پرتاب میکردید، آثار تخریب در آنها مشاهده میشد. چنین سطح بالایی از توجه به جزئیات در كنسولی همچون سوپر نینتندو حیرتانگیز بود.
18ـ Marvel Ultimate Alliance
سال انتشار: 2006
ناشر: Activision
کنسول: (Playstation 2,3&4، PC، Xbox (360 & One
بعد از سری X-men Legends، دیگه نوبت به بازی رسیده بود که در همون سبک ولی با حضور دیگر شخصیت های مارول ساخته بشه. در نتیجه Marvel Ultimate Allinace (که به اختصار MUA نامیده میشود) ساخته شد. در این بازی باید با تشکیل گروهی چهار نفره از میان بیش از 20 ابرقهرمان پرآوازه مارول به جنگ دكتر دوم (Dr. Doom) و لشگری از شخصیتهای خبیث و خطرناکی که او را در اجرای نقشه پلیدش همراهی میکردند، میرفتید.
MUA از نکات مثبت بیشماری بهره میبرد اما بیشک بزرگترین نقطه قوتش در گیمپلی معتادکنندهای خلاصه میشد که به خوبی از جانب پیچشهای داستانی پر فراز و نشیب و غافلگیرکننده مورد حمایت قرار میگرفت. این موضوع ارزش تکرار (Replay Value) را به طور غیرقابل باوری بالا میبرد و قطعاً بازیبازان بارها و بارها پای بازی مینشستند تا بر میزان مهارت و جنگندگی کاراکترها اضافه کنند. به همین دلیل تمام نسخههای بازی (به جز نسخه GBA که کاملاً با نسخههای دیگر تفاوت داشت) مورد ستایش قرار گرفتند. MUA جوایزی را نیز از آن خود کرد که از میان آنها میتوان به جایزه «بهترین داستان در میان عناوین PS3» از سوی سایت معتبر IGN و یا عنوان «بهترین بازی سال» از سوی نشریه Wizard اشاره کرد.
17ـ The Punisher
سال انتشار: 1993
ناشر: Capcom
کنسول: Arcade
کپکام در سال 1993 و در اوج شهرت شخصیت پانیشر، side-scroller اعجابآوری را در سبک "بزن بزن" به نامThe Punisher برای دستگاههای آرکید عرضه داشت که در آن او به همراه همکارش نیک فیوری به جنگ کینگ پین (رئیس تنومند و كلهطاس سندیکای جنایتکاری نیویورک) و دار و دستهاش میرفت. به جرأت میتوان ادعا کرد که به ندرت یک كاراكتر کمیکبوکی اینچنین بیعیب و نقص از نظر شخصیتی پای به دنیای بازیهای رایانهای گذاشته است. در واقع، The Punisher از مجموعه بازی های تحسین شده و مشهور سبک بزن بزن همچون Streets of Rage، Double Dragon یاFinal Fight سریعتر، خفنتر و با گرافیكتر بود. به علاوه، نوآوریهای كوچكی در سیستم مبارزه به چشم میخورد و آنقدر فنون و کامبوهای جالب و متنوع در اختیارتان قرار داشت که گاهی اوقات هول میشدید و نمیدانستید کدامشان را اجرا کنید! ادوات جنگی جور واجور همواره پای ثابت کمیکبوک های پانیشر بوده است. در بازی نیز توجه شایانی به این مسئله مبذول گشته بود و قهرمانان ما با هر وسیلهای كه به دستشان میرسید ـ از انواع تفنگ و چاقو و شمشیر گرفته تا چوب بیسبال و چکش و نیزه شوالیه ها (!) ـ با لشگری عظیم از آدم بدهایی که به طرز شیفتهکنندهای تنوع داشتند، پیکار میکردند.
رمز اصلی ماندگاری و موفقیت The Punisher این است که سازندگانش علیرغم وفاداری به ذات خشن پانیشر و فضای جدی ماجراهای او، اثری پر رنگ و لعاب و اصطلاحاً fun ساختند که در آن تعادلی خوشایند میان خشونت و جنبههای کارتونی به چشم میخورد. شاید اگر هالیوود هم به چنین نکاتی توجه میکرد دیگر مجبور نبود هر از گاهی یک فیلم پانیشر بسازد و هر بار هم شکست تجاری و هنری مفتضحانهای بخورد! (The Punisher در سال 1994 برای کنسول سگا جنسیس/مگا درایو نیز عرضه شد که چنگی به دل نزد و از هر نظر از نسخه آرکید پایینتر بود).
16ـ Ultimate Spider-Man
سال انتشار: 2005
ناشر: Activision
كنسولها: PC،Xbox،PS2،GameCube
در سال 2005، Activision تصمیم گرفت بر پایه یكی از مجموعههای كمیكبوکی پرفروش مارول تحت عنوان Ultimate Spider-Man که در آن اسپایدرمن به دوران دبیرستان بازگشته و دنیایش نیز مدرن و به روزتر شده بود، عنوان جدیدی بسازد. روی هم رفته، این بازی از نظر گیمپلی تفاوت چندانی با Spider-Man 2: The Game نداشت، اما از نظر سبك هنری و بصری، زمین تا آسمان با آن فرق میكرد زیرا سازندگانش از فنآوری نوینی تحت عنوان 3D-inking (نوعی تكنیك گرافیكی كه طراحی كمیكبوکی را با انیمیشن تركیب میكند) به همراه پانلهای متحرک برای خلق محیط پرانرژی بازی و روایت داستان بهره گرفته بودند. به علاوه، خالقان کمیک مذكور یعنی برایان مایکل بندیس و مارک بگلی از ابتدا در کنار تیم سازنده حضور داشتند تا به ترتیب نگارش داستان و طراحی کاراکترها را انجام دهند. تمام این عوامل دست به دست هم داد تا بازی و به ویژه صحنههای افسونکننده و حیرتانگیزش مثل یک کمیک بوک زنده و سه بعدی به نظر برسند! داستان هم که حول و حوش جدال و رابطه پرتنش اسپایدرمن و ونوم و تلاششان برای رهایی از دست افرادی كه قصد سوءاستفاده از نیروهای آنها را داشتند، میچرخید، هر بازیبازی را جذب میکرد و با وجود وفاداری كامل به منبع الهام خود، بسیار سرراست و با مهارت نوشته شده بود. سیستم کنترل و کامبوها ساده و محدودتر شده ولی در عوض نحوه مبارزه اسپایدرمن به کمیکبوک هایش شباهت پیدا كرده بود تا به خوبی نمایانگر شور و اشتیاق نوجوانی و همچنین بیتجربگی او باشد. به عبارتی دیگر، اسپایدرمن در حین مبارزه مدام تحرك داشت و ورجه وورجه میکرد تا مورد هدف قرار نگیرد و گهگاه با وراجیها و شوخیهای بامزهاش كاملاً فضای مفرح مبارزات كمیك بوک هایش را تداعی میكرد.
دیگر ویژگی منحصر به فرد Ultimate Spider-Man این بود که تقریباً در نیمی از آن باید در قالب شخصیت خبیث داستان یعنی ونوم فرو رفته و با او بازی میکردید! البته ونوم کاملاً با اسپایدرمن فرق داشت، هم از نظر شخصیتی و هم از نظر توانایی و سبک مبارزه. در اصل او فقط یک هدف را دنبال میکرد: نابودی و کشتن(!) و بی شک هنگامی که خودروهای داخل خیابان را به سمت هلیکوپترها میانداخت، از روی ساختمانهای بلند میپرید و یا رهگذران نگونبخت را میخورد، حسابی به وجد میآمدید! نبرد با غولها در یک کلام خارقالعاده بود و اغلب با یک تعقیب هوایی شروع میشد. این بار تعقیب و گریز لذت بیشتری داشت زیرا معمولاً نزدیک سطح زمین اتفاق میافتاد. در نتیجه باید به سرعت و تار زنان از میان اماکن معروف و کوچه پس کوچههای نیویورک گذر میکردید، از موانع گوناگون میگذشتید و از حملات دشمن جا خالی میدادید. از دیگر نکات جالب، میشد به مسابقات بین اسپایدرمن و رفیق ابرقهرمانش یعنی مشعل انسانی اشاره کرد. ولورین (Wolverine) هم در یکی از مراحل ابتدایی حضور داشت که باید در قالب ونوم حالش را میگرفتید!
15ـ X-men Origins: Wolverine
سال انتشار: 2009
ناشر: Activision
کنسول: PlayStation 3, Xbox 360, PC
همیشه میگن بازی های سفارشی که از روی فیلم های سینمایی ساخته میشوند چنگی به دل نمیزنند ولی این یکی استثنا هستش و البته برعکسه! چون یک بازی شگفت انگیزه که براساس یک فیلم مزخرف ساخته شده! (کلا شاید این تنها موردی در تاریخ باشه که بازی از فیلمش بهتر درآمده!) . در هر حال "ریشه های مردان ایکس: ولورین" بسیار خشن، بیرحمانه و البته fun هستش. داستان بازی یه جورایی غیر منطقی و گیج کننده است. ولی هدفش اینه که یه عالمه آدم بد سر راهتون قرار بده تا شما هم قیمه قیمه شون بکنید! البته ولورین هم بسیار در طول بازی آسیب میبینه و جالبه که ظاهرش هم تغییر میکنه و گوشت بدنش رو میبینید که پاره و اسکلتش معلوم شده. وقتی هم که دشمنان رو شکست میدید ، مشاهده میکنید پوست بدنتون به خاطر قابلیت خود شفادهی سریع ولورین مثل اولش میشه.
بازیگران اصلی فیلم جای شخصیت های خودشان حرف زدند . این یعنی هیو جکمن کبیر جای ولورین حرف میزنه! جالب اینکه لباس های قابل آزاد شدن در بازی هست که یکی از آنها لباس کلاسیک آبی و زرده . بنابراین لااقل در دنیای بازی میشه این لباس را سرانجام بر تن جکمن دید!!! نقطه قوت اصلی بازی اینه که واقعا باعث میشه حس کنید خود ولورین هستید . به نظرم هر بازی موفق سوپرهیرویی باید حتما این حس رو در شما ایجاد کنه. درسته که اخرش باید با اون «ددپول» مزخرف که تو فیلم بود مبارزه کنید ولی در کل این بازی معرکه است (جالبه که به این ددپول در دنیای مجازی لقب بامزه Baraka-Pool دادند! چون تیغه های روی دستش شبیه به شخصیت "باراکا" در سری بازی های "مورتال کامبت" هستش!!!)
14- Marvel Super Heroes vs Street Fighter
سال انتشار: 1997
ناشر: Capcom
کنسول: Arcade
Marvel Super Heroes vs. Street Fighter (كه به MSHvSF معروف است) نه تنها یک اثر کمیکبوکی باشكوه بلکه یک بازی مهم و پیشگام بود. در واقع، کپکام با کولهباری از تجربه در ساخت آثار مبارزهای، گیم پلی و شیوه استفاده از یك یار كمكی و مبارزه دو به دو (2 on 2 tag) را که پیشتر برای اولین بار در X-Men vs. Street Fighter تجربه کرده بود، بهبود بخشید. در پایان داستان، قهرمانان مارول باید به كمك مبارزان خیابانی ابتدا آپوكالیپس و سپس نسخه تقویتشده و مكانیكی آكوما را شكست میدادند. پایبندی کپکام به شخصیتهای مارول و تاریخچهی غنیشان کاملاً مشهود بود و شکل ظاهری، نحوهی مبارزه، گویش، طرز ایستادن و حرکت کردن، فنون، قدرت و توانایی، پایان(ending)ها، ضربات ویژه، لباس و ... آنها مو به مو با عالم کمیکبوکی و انیمیشنهای تلویزیونی مارول در دههی 90 میلادی، همخوانی داشت. همچنین، ظاهر رنگارنگ، سرعت سرسامآور و ماهیت اغراقآمیز گیمپلی و یا فنون محیرالعقول کاراکترها کاملاً فضای پرشور ماجراجوییهای ابرقهرمانانه یا انیمههای ژاپنی را در ذهن تداعی میكردند. این موارد به همراه کنترلهای فوقالعاده روان و گرافیك مبهوت کننده سبب شدند تا ارزش تکرار به طرز غیرقابلباوری افزایش یابد.از سوی دیگر، کپکام نکات ظریفی را در بازی گنجانده بود که هواداران سینه چاک مارول را از فرط خوشحالی به عرش میبرد! مثلاً، در یکی از پسزمینهها (که شبیه به یک استودیوی فیلمبرداری بود)، میشد جی جونا جیمسون صاحب روزنامه دیلی بیوگل را دید که طبق معمول با دیدن اسپایدرمن از کوره در رفته بود، در حالی که دستیارش (رابی رابرتسون) سعی در کنترل او داشت!
پس از موفقیت بازی، کپکام به زودی سری Marvel Vs. Capcom را با شخصیتهای بيشتر و متنوعتری عرضه نمود اما انصافاً MSHvSF چیز دیگری بود زيرا برای اولین بار آرزوی دیرینهي بازیبازانی را که همیشه دوست داشتند یک تیم دونفره با حضور شخصیتهای مارول و مبارزان خیابانی مثل Ryu يا Ken تشکیل دهند، برآورده کرد.
(لازم به ذکر است که در سال 1998 نسخهای از MSHvSF برای کنسول Sega Saturn پورت و فقط در كشور ژاپن منتشر شد که کاملاً با نسخه آركید برابر بود؛ ولی نسخه PS1 كه سال 1999 عرضه شد كیفیت پایینتری داشت).
13- X-Men
سال انتشار: 1992
ناشر: كونامی
کنسول: آركید
در ابتدای دهه 90 میلادی، كونامی از سوی مارول مأموریت پیدا كرد تا بازی جانانهای در سبك بزن بزن براساس كمیكبوک های بینهایت محبوب و موفق «مردان ایكس» بسازد. کونامی كه پیشتر با ساخت سری پرمخاطب «لاكپشتهای نینجا» برای آرکید نشان داده بود كه استاد ساخت بازی براساس شخصیتهایی است كه خودش خلق نكرده (کاراکترهای غیر اریجینال)، بار دیگر خالق اثری شد كه هنوز هم طرفداران پرشماری دارد. گرافیك و انیمیشن بازی به تمام معنی افسونكننده بود و هنوز هم چشمها را خیره میكند. دیزاین كاراكترها با کمیكبوک های مردان ایكس، مو نمیزد و جزئیات مفصلی در آنها پیدا میشد. پس زمینهها هم به زیبایی كپچر شده و رنگ و بویی كمیكبوکی داشتند. آنها بر خلاف بسیاری دیگر از عناوین آن دوران، فقط جنبه دكور نداشتند. به عبارتی دیگر، پسزمینهها در اكثر مراحل زنده به نظر میرسدند و هر لحظه امكان داشت چیزی از آنها بیرون بپرد و غافلگیرتان كند. داستان هم نسبتاً پیچیده بود و برخی اوقات دچار پیچشهای غیرمنتظرهای میشد. در ضمن، میتوانستید در برخی كابینهاي آركيد به صورت 6 نفره بازی كنید!!! این مسئله علاوه بر بالا بردن ارزش تكرار، بازی را یك سر و گردن بالاتر از دیگر عناوین بزن بزن قرار میداد. ولی بدون تردید گیمپلی معتادکننده، ستاره اصلی بازی به حساب میآمد.
كونامی ویژگیهای جالبی در گیمپلی قرار داده بود. مثلاً میتوانستید پس از افتادن دشمنان، بالای سرشان بروید و با پا، مشت یا سلاحی كه در دست داشتید به بدنشان بكوبید! کاراکترهای قابلبازی نیروی ویژهای داشتند كه كاملاً مطابق با تواناییهای کمیکبوکی آنها بود. گاهی اوقات هم دیالوگی نسبتاً لوس و کلیشهای همراه با صداپیشهگی غلوشده میان شخصیتهای مثبت و منفی تبادل میشد که با فضای بازی جور در میآمد. مثلا مگنتو میگفت: "برای مردن خوش آمدید !" (Welcome to Die!)
12- Spider-Man 2: The Game
سال انتشار: 2004
ناشر: Activision
كنسولها: GameCube،Xbox،PS2
"قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد". این شعار تاریخی اسپایدرمن است که طرفداران او کاملاً با آن آشنایی دارند، اما شاید كارگردان فیلم "اسپایدرمن 2" یعنی سام ریمی و همکارانش بیش از دیگران به آن واقف بودند زیرا با تعهد حیرتانگیز خود اثری خلق كردند که تمام توقعات را درنوردید و منتقدین سینمایی آنرا بهترین فیلم كمیك بوکی تاریخ نامیدند. مارول كه از خوشحالی در پوست خود نمیگنجید به Activision سفارش داد تا عناوین بیشتری از روی فیلم مذکور بسازد. گل سرسبد این عناوین، برای كنسولهای PS2، Xbox و GameCube عرضه شد و لقب نخستین بازی محیط باز (open world)اسپایدرمن را به خود اختصاص داد. دیگر میتوانستید اسپایدرمن را به طور همزمان در هوا و روی زمین هدایت كنید و وجب به وجب منهتن را از سنترال پارك گرفته تا مید تاون و پل بروكلین بگردید و یا از پیادهرو به بالای ساختمان امپایر استیت بروید و از آنجا سقوط آزاد انجام دهید و در لحظه آخر تار بزنید (از این رو، خیلیها به بازی لقب Grand Theft Spider-Man دادند!). اما بارزترین خصیصه، حسی بود كه از تار زدن و تاب خوردن بهتان دست میداد؛ حسی بیاندازه وجدآور و وصف ناشدنی. به همین دلیل حتماً پس از تكمیل بخش داستانی (story mode)، ساعتها در شهر چرخ میزدید و حال میكردید! خطوط داستانی از فیلم تبعیت میکردند و طبیعتاً باید در نهایت با دکتر اختاپوس گلاویز میشدید. با این حال شخصیتهای منفی یا فرعی دیگری مثل گربه سیاه (Black Cat) هم در داستان حاضر بودند و جذابیت بیشتری به آن بخشیدند.
در مجموع، سازندگان بازی از آثار قبلی خود درس گرفته و تلاش کرده بودند تا نقاط قوت را برجسته و مشكلات را برطرف سازند. بنابراین، تغییرات مثبتی در گیمپلی به چشم میآمد (مثلاً اسپایدرمن میتوانست روی دیوار بدود، پرشهای بلندتری کند و یا رفلکسهای فوق سریع انجام دهد). سیستم مبارزه نیز ارتقا یافته و به نحو مؤثری حس عنكبوتی اسپایدرمن را به کار میگرفت (به ویژه در نبرد با دکتر اختاپوس). بهرهگیری از مأموریتهای فرعی، نوآوری دیگر گیمپلی به شمار میآمد. به طور مثال، گاهی باید كارگرانی را كه از پشتبام سقوط میكردند نجات میدادید، مصدومان را به بیمارستان میرساندید و یا بادكنكهای سرگردان را میگرفتید و به صاحبان خردسالشان برمیگرداندید! گرافیک و انیمیشن بازی خارقالعاده نبود ولی دیزاین پرجزئیات کاراکترهای اصلی به وضوح چالاكی اسپایدرمن، حركت مارگونه بازوان فلزی دكتر اختاپوس و اغواگریهای گربه سیاه را به تصویر میكشید. از نكات بسیار جالب، صداپیشهگی بروس كمبل یار جدانشدنی سام ریمی و بازیگر محبوب سری فیلمهای "کلبه وحشت" (Evil Dead) به عنوان راهنما در بازی بود كه با صدای گرم و لحن کنایهدار خود متلكهای بامزهای بارتان میكرد!
11ـ The Amazing Spider-Man vs. The Kingpin
سال پخش: 1991
ناشر: Sega
کنسول: Mega Drive/Genesis
شاید بازیبازان کم سن و سالتر با شاهکاری که سگا در ابتدای دهه 90 میلادی تحت عنوان The Amazing Spider-Man vs. The Kingpin برای كنسول مگا درایو/ جنسیس به بازار فرستاد، آشنا نباشند. در این بازی side-scroller و پلاتفورمر، قهرمان ما باید با شماری از مشهورترین دشمنانش به رهبری کینگ پین مبارزه میکرد. در واقع كینگ پین مردم را متقاعد ساخته بود كه اسپایدرمن با كار گذاشتن بمبی قصد دارد شهر را نابود كند. اسپایدرمن 24 ساعت وقت داشت تا علاوه بر خنثی كردن بمب مذكور و رفع اتهام از خود، همسرش مری جین را نیز (كه در اواخر بازی ربوده میشد)، نجات دهد! بازی در تمام لحظات وفاداری بیچون و چرای خود را به ذات اسپایدرمن نشان میداد. به طور مثال، او میتوانست در طول گیمپلی به خانه برود تا نفسی تازه كند (در این صورت زمان سریعتر میگذشت) یا از شخصیتهای دیگر عكس بگیرد و به دیلی بیوگل (روزنامهای كه در آن كار میكند) بفروشد و جالب اینكه هر چه عکس گرفتهشده مهم تر بود، پول بیشتری هم نصیب او میشد! در ضمن اسپایدرمن گاهی برای غلبه بر برخی از غولها مجبور بود درست همانند ماجراهای کمیکبوکی اش، عقل خود را به کار بیاندازد (که نمونهی بارز آن در مرحله چهارم و در هنگام مبارزه با مرد شنی بود).
از همه مهمتر اینکه برای اولین بار تقریباً به تمام نیروهای فوق بشری اسپایدرمن از تارافکنی گرفته تا راه رفتن روی در و دیوار و حتی حس عنكبوتی یا spider sense (که قبل از مواجه با غولها به اسپایدرمن هشدار میداد) دسترسی داشتید. با این همه،نقطه اوج بازی، نبرد نهایی آن بود یعنی جایی که اسپایدرمن باید از یک سو با کینگ پین میجنگید و از سویی دیگر جلوی کشته شدن همسرش «مري جين» را (که لحظه به لحظه به مرگ نزدیکتر میشد) میگرفت. این نبرد نفسگیر هنوز هم یکی از بیادماندنیترین مبارزات تاریخ بازیهای ویدئویی به شمار میرود. البته بعدها سگا اين شاهکار را برای کنسولهای دیگرش نیز عرضه كرد؛ اما نسخه مگا درایو/ جنسیس از همه آنها محبوبتر باقی ماند و موجب شد تا اسپایدرمن بعدها در 4 بازی دیگر از این کنسول ظاهر شود.
10ـ X-Men Legends II: Rise of Apocalypse
سال انتشار: 2005
ناشر: Activision
کنسول: Xbox،GameCube،PS2،PSP،PC
تا به حال بازیهای زیادی تحت عنوان X-Men عرضه شدهاند كه اكثراً پلاتفورمر یا مبارزهای بودهاند ولی شرکت Activision در سال 2004، X-Men Legends را منتشر کرد كه یك اكشن و RPG (كه سبكی مشابه با سری ستایششدهی Baldur's Gate: Dark Alliance داشت)، بود. این بازی راضیکننده بود ولی از محدودیتهایی نیز رنج میبرد. اما پس از یک سال، دنبالهی آن تحت عنوان Rise of Apocalypse عرضه شد که از هر نظر از قسمت قبلی سرتر بود و به وعدههای سازندگانش عمل كرد: power-up و upgradeهای باورنكردنی، افزایش چشمگیر تعداد كاراكترهای قابل بازی، لوكیشنهای متنوع، استفاده از سبك هنری comic-book-shaded (که کاملاً تداعیکنندهی یک دنیای كمیك بوکی درست و حسابی بود)، امكان انهدام محیط فیزیكی اطراف، صحنههای سینمایی (cutscenes) زیبا و تماشایی (که تا پایان بازیباز را میخکوب نگه میداشت)، امكان آزاد (unlock) كردن كاراكترهای مخفی مثل مرد آهنین و Deadpool، مبارزات مهیج با غولها، امكان همراهی با دوستان به صورت آنلاین و بدون اسپلیت اسكرین، وفور bonusهای مرتبط با كمیكبوک های مردان ایكس، امكان تغییر لباس (costume) كاراكترها و منوهای سریع و سرراست، كه همگی باعث شدند ارزش تکرار (Replay Value) نیز سر به فلک گذارد و قطعاً بارها و بارها پای بازی مینشستید تا بر میزان مهارت و جنگندگی شخصیتهای مورد علاقه خود اضافه کنید.
صداپیشهگان نیز خوش درخشیدند و واقعاً شنیدن صدای پاتریك استیوارت در نقش پروفسور اگزاویر (نقشی كه پیشتر در فیلمهای زنده مردان ایكس ایفا كرده بود) لطف خاصی داشت. اما نقطه قوت اصلی، در داستان خلاقانهی بازی خلاصه میشد؛ یعنی جایی كه مردان ایكس مجبور به اتحاد با گروه مگنتو شده بودند تا با تهدید بزرگتری به نام آپوكالیپس مواجه شوند. در واقع حضور میوتانتهای خبیث به عنوان كاراكتر قابل بازی و در نتیجه شکلگیری تعامل و همكاری ناخواسته میان شخصیتهای مثبت و منفی در قالب یك گروه چهارنفره و بده و بستانهای متلکگونه میان آنان، برای هواداران رویایی بود!
9ـ Batman: Arkham Asylum
سال انتشار: 2009
ناشرین: Eidos Interactive،Square Enix
کنسول: PS3،Xbox 360،PC
تا آن موقع بازیهای بتمن به ندرت توانسته بودند لذت وافر قرار گرفتن در قالب این شخصیت را به بازیبازان منتقل کنند. اما سال 2009 و پس از موفقیت عظیم فیلم سینمایی "شوالیه تاریکی" (Dark Knight)، اثر شکوهمندی تحت عنوان Arkham Asylum به بازار آمد که کاملاً به ریشههای تاریکاندیش بتمن وفادار بود و به شدت مورد استقبال قرار گرفت بهگونهای که میانگین امتیاز بسیار بالایی را از سوی مخاطبان انبوه خود دریافت نمود. در Arkham Asylum، جوکر دشمن اصلی و همیشگی بتمن با تسخیر تیمارستان معروف شهر و گروگان گرفتن کارکنان آن قصد داشت روح و روان او را به چالش بکشد.
اعضای تیم سازنده با رجوع و توسل به المانهای اساسی و نمادین دنیای بتمن، نهایت تجربه و مهارتشان را بکار گرفتند تا اقتباسی شایسته بسازند و برای این منظور بیش از هر چیز روی خطوط داستانی متمركز شده و با اتکا به دیالوگهای ماهرانه کاری کردند تا مخاطب به تدریج در ذهن تکتک کاراکترها فرو رود. دیگر عناصر کمیکبوک های بتمن مثل تبحر وی در مبارزات تنبهتن، هوش برتر او به عنوان کارآگاهی زبده و استاد حل معماهای گوناگون، استعدادش در استتار، مخفیکاری، ترساندن و به دام انداختن حریفان و بالاخره استفادهی بهینه او از تجهیزات پیشرفته و جیمز باندگونه، همگی به طور كارآمدی حاضر بودند و به لطف عناصر دیگری همچون صداپیشگیهای کمنظیر، موسیقی اتمسفریک، نبردهای هیجان برانگیز، کاراکترهای منفی روانپریش و جذاب، محیطی رمزآلود و ... سبب شدند تا Arkham Asylum مورد تحسين همگان قرار گيرد.
8ـ Spider-Man
سال انتشار: 2000
ناشر: Activision
کنسول: پلی استیشن 1
این بازی با غوغایی که در میان بازیبازان به راه انداخت، کنسول PS1 را احیا كرد. منتقدان هم همگی یک صدا لب به تحسینش گشوده و آن را سرآمد ژانر ابرقهرمانی نامیدند. در بازی، دکتر اختاپوس بار دیگر میخواست با پاپوش دوختن برای اسپایدرمن و اجیر کردن برخی از دشمنان قسمخورده او به اهداف شوم و خطرناکی دست یابد. بکارگیری موتور تحسینشدهی بازیTony Hawk's Pro Skater ،موجب گشت تا تواناییهای اسپایدرمن در محیطی سه بعدی و تقریباً گردش آزاد (free roaming) جلوهی خاصی بیابد و قادر شوید برای نخستین بار حس بیهمتای تاب خوردن در میان آسمانخراشهای نیویورک را تجربه کنید.
با این حال، این خوانندگان پر و پا قرص کمیکبوک های اسپایدرمن بودند که بالاترین میزان لذت را بردند. عواملی همچون استفاده از تم خاطرهانگیز تیتراژ نخستین انیمیشن اسپایدرمن در منوی اصلی، دیالوگهای شنیدنی که لحن كنایهآمیز و زبان بذلهگویانه مشهور اسپایدرمن به خوبی در آنها حفظ شده بود، حضور افتخاری ابرقهرمانان دیگر مارول، حضور اکثر دشمنان درجه یك اسپایدرمن و گیمپلی گیرایی که به خوبی از تمام نیروهای فوق بشری او بهره میجست، تعقیب و گریزهای پرهیجان، مبارزات فراموش نشدنی با غولها (مثل نبرد با عقرب و کرگدن)، داستانی جذاب که با پیچوخمهای غیرمنتظره هوش و حواس را درگیر میکرد،صحنه های سینمایی که پس از گذشت اینهمه سال هنوز سرگرمكننده هستند، bonusهای سخاوتمندانه (مثل قابلیت انتخاب لباسهای گوناگون اسپایدرمن و یا امکان جمعآوری کمیکبوک های معروف و مهم او)، صداپیشگیهای کمنظیر (اکثر صداپیشهگان یا قبلاً در سریالهای كارتونی اسپایدرمن حرف زده بودند یا بعداً از آنها دعوت شد تا به جای کاراکترهای خود حرف بزنند!)، یک مرحله پایانی بینهایت نفسگیر که طی آن دکتراختاپوس هیولا به طور خفنی(!) دنبالتان میآمد، معماهای هوشمندانه...، همه و همه باعث شعف هواداران شدند. راستی، مرحوم استن لی راوی داستان بود! ولی شاید دلیل اصلی قرار گرفتن این بازی در این رتبه این باشد كه نخستین عنوانی بود كه به معنای واقعی كلمه در ژانر بازی های ابرقهرمانی تحول ایجاد كرد و باعث شد تا این نوع بازی ها هویت خاص خود را پیدا كنند. (موفقیت خارق العاده بازی باعث شد تا برای کنسولهای Dreamcast، Nintendo 64 و PC نیز به بازار بیاید که از میان آنها تنها نسخه Dreamcast بود که از هر نظر به پای نسخه PS1 میرسید).
7ـ Turtles in Time
سال پخش: 1991، 1992
ناشر: كونامی
کنسول: آركید، سوپر نینتندو
در ابتدای دهه 90 میلادی كارتون «لاكپشتهای نینجا» محبوبیت بینظیری داشت و به همين دليل شركت بازیسازی كونامی عناوين بزن بزن متعددي بر اساس این كارتون منتشر ساخت كه یكی از یكی بهتر بود! به عقیده كارشناسان به یادماندنیترین آنها Turtles in Time نام داشت كه ابتدا برای آركید و سپس با برخي تغییرات برای كنسول سوپر نینتندو عرضه شد. وفاداری بازی به ذات پرانرژی، بامزه، بزن و بكوب و تا حدی كودكانه انیمیشنهای لاكپشتهای نینجا شگفتانگیز بود. بدون هیچ اغراقی این بازی از یكی از پویاترین وسیالترین گرافیكهای آن دوران بهره میجست و هنوز از اسپرایت و انیمیشن پرجزئیات كاراكترها (به خصوص غول های پایان مراحل) به نیكی یاد میشود. لوكیشنهای متنوع بازی نیز - از فاضلاب شهر گرفته تا كشتی دزدان دریایی و قطار در حال حركت در غرب وحشی ! - بسیار متنوع بودند و به زیبایی با پسزمینههای رنگارنگ بازی تركیب میشدند. نوآوری خاصی در گیمپلی به چشم نمی آمد اما در عوض به لطف كنترلهای عالي بازی ميتوانستيد به راحتی با حریفان خود دست و پنجه نرم كنید. همچنین از آنجاییكه مدام باید در طول زمان سفر میكردید، دشمنانی كه با آنها روبرو میشدید بسیار جالب بودند. (مثلاً در مرحله ماقبل تاریخ، با نینجاهای سوار بر دایناسور سر و كار داشتيد!)
در ضمن، معمولاً اشیائی در محیط قرار داشت كه میشد از آنها بر علیه دشمنان استفاده كرد (مثل شیرهای آتشنشانی كه اگر ضربه میخوردند از آنها آب خارج میشد و به دشمن روبرویی اصابت میكرد!) ناگفته نماند كه یكی از كامبوها به بازیباز اجازه میداد تا دشمنان را گرفته و به سوی بازیباز و صفحه تلویزیون پرت كند! این ضربه چندی پیش در یك نظرسنجی اینترنتی به عنوان یكی از باحالترین ضربات تاریخ بازیهای رایانهای انتخاب شد. (لازم به ذكر است كه در سال 2009 نسخه بازسازیشده این بازی تحت عنوان Turtles in Time Re-Shelled، منتشر شد).
6ـ Lego Marvel Super Heroes
سال انتشار: 2013
ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment
كنسولها: Xbox 360، Xbox One، PS3، PS4، PC
"ابرقهرمانان لگویی مارول" رتبه اول رو به خودش اختصاص میده به این دلیل که بیشترین تعداد شخصیت های قابل بازی رو داره، یعنی 155 تا!!! (بدون احتساب شخصیت های قابل دانلود). قهرمانان، خبیث ها، روبات ها، مامور فیل کولسون، زن عمو می (!)، استن لی و خلاصه هر کی که فکرش رو بکنید تو بازی یافت میشه! از همه مهم تر این که میتونید شخصیت ها رو به میل خود عوض کنید.
داستان بازی بسیار فان و لذت بخشه و اون شوخ طبعی خاص بازی های لگویی در آن موج میزنه. این بازی یک عالمه شخصیت آشنا داره، لوکیشن های معروف و نمادین مارولی داره و به دنیای کمیک و دنیای سینمایی مارول و حتی کارتون های قدیمی این شرکت ادای احترام میکنه. خارج از بخش داستانی میتونید با شخصیت ها در شهر نیویورک پرسه بزنید . به مدرسه پرفسور اگزاویر برای میوتانت ها یا هلی کریر سازمان شیلد و دیلی بیوگل و ... سر بزنید و ماموریت هایی رو انجام بدید. فقط همین که بخواهید تمام شخصیت ها رو آزاد کنید کلی وقت میگیره! خالقین این بازی میخواستند برای هواداران قدیمی و جدید یک تجربه fun خلق کنند که موفق هم شدند.
5ـ Injustice II
سال انتشار: 2017
ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment
كنسولها: Xbox One، PS4، PC
بازی Injustice: Gods Among Us ، تلاش درخشانی بود از سوی استودیوی Netherrealm که واقعا داستان شگفت انگیزی داشت و گیم پلی اش بسیار ابرقهرمانانه و زیبا بود ولی گیم پلی تنوع لازم را نداشت و بعد از مدتی تکراری و یکنواخت میشد. گرافیک صحنه های سینمایی بین بازی هم زیاد بالا نبود. اما قسمت دومش واقعا بهتره. یعنی سازندگانش به تمام شکایت های بازیبازان و هواداران گوش دادند. بودجه بیشتری هم برایش خرج کردند. شخصیت های بیشتری هم به roster اضافه شدند. داستان هم ادامه مستقیم قسمت اول بود. در نتیجه همه چیز از قسمت اول پیشی گرفت.
در واقع "اینجاستیس 2 " موفق شد سیستم مبارزه ای که باعث شد قسمت اول اونقدر محبوب بشه را در هر جنبه ای که فکرش رو بکنید ارتقا بده و بهبود ببخشه. به علاوه بخش مالتی ورس و سیستم customization باعث شد تا بازیباز میل و رغبت بیشتری برای تکرار پیدا کنه و هر روز و هر روز برگرده و پای بازی بنشینه. درسته که در سیستم آنلاین ممکنه ظرف سه سوت نابود بشوید (!) ولی بازی اونقدر فانه که این چیزا اصلا مهم نیست.
4ـ The Incredible Hulk: Ultimate Destruction
سال انتشار: 2005
ناشر: Sierra Entertainment
کنسول: PS2،Xbox،GameCube
تا قبل از سال 2005، هواداران از طعم خوش لذت بردن از یك بازی قابل قبول براساس كاراكتر مورد علاقهشان محروم بودند (شاید به این دلیل كه تا آن سال صنعت بازیسازی هنوز آنقدر پیشرفت نكرده بود تا بتواند به طور قانعكنندهای دنیای هالك را بازسازی كند). ولی Ultimate Destruction نه تنها تمام توقعات را درنوردید، بلكه دقیقترین و وفادارانهترین اقتباس از داستانهای مصور هالك را پدید آورد. خالقان بازی به خوبی از گذشته درس گرفته و به جای تمركز روی بروس بانر یا عناصر مخفی کاری (Stealth) و كسلكننده، روی جنبهای انگشت گذاشتند كه همگان میخواستند: تخریب و ویرانی به سبك هالك شگفتانگیز! آنها برای این كار گیمپلی را به صورت محیط باز (open world) درآوردند تا هالك با محیط پیرامونی تعامل داشته باشد. بدین ترتیب تقریباً هر چیزی كه در محیط یافت میشد قابلتخریب یا اصطلاحاً deformable بود، از درختان و تیر چراغ برق گرفته تا آسمانخراشها و هلیكوپترهای آسمان! از این گذشته، دسترسی به نیروهای ابرانسانی هالك دیگر یك آرزو نبود. او میتوانست روی سطوح عمودی بدود، پرشهای بسیار بلند انجام دهد، هر چیزی را از سر راه بردارد، اشیاء گوناگون را تسلیح كند، عابران نگونبخت را به هوا بفرستد، بناهای عظیم را در هم بشكند و از همه مهمتر اینكه (پس از رسیدن به حد بالای توان خود) با اجرای حملات فوقالعاده قدرتمند زمین و زمان را به هم بریزد!
در ضمن، اكثر مبارزات با غولها بسیار هیجانانگیز و حتی حماسی بود. از دیگر خصوصیات مثبت بازی میشد به داستان آن كه توسط پل جنكینز (از نویسندگان باتجربه مارول) نوشته شد، اشاره كرد. در نهایت، تمام عوامل مذكور دست به دست هم داد تا هواداران انگشت به دهان شوند و برای اولین بار حس كنند در آشوبی كه هالک بر پا كرده سهیم هستند.
3ـ Batman: Arkham City
سال انتشار: 2011
ناشرین: Warner Bros. Interactive Entertainment ،Square Enix
کنسول: PS3،Xbox 360،PC، Wii U
Rocksteady كه با ساخت Batman: Arkham Asylum به خوبی تبحرش را به رخ همگان كشیده بود، بار دیگر با Batman: Arkham City چشمها را خیره نمود. در واقع این بازی با فضای جدی و سنگین و گیم پلی فوق العاده روان خود نه تنها هواداران کمیک بوکی بلکه تمام بازیبازان را مجذوب خود کرد. بتمن اینبار باید علاوه بر پرده برداری از اهداف شوم "هوگو استرنج" (که از هویت واقعی بتمن آگاه است)، با بزرگترین دشمنان خود روبرو شده و عدالت را اجرا میکرد (البته او این بار از کمک "رابین" و "زن گربه ای" نیز بهره مند میشد). یقیناً بار دیگر جذابیت اصلی بازی در داستان پخته و نفس گیر اش خلاصه میشد که با مهارت هر چه تمام روایت شده و فکر و ذهن بازیباز را کاملاً در دنیای تاریک خود فرو میبرد. پایان بازی هم احتمالاً تا سال های سال یکی از بهترین و تاثیرگذارترین پایان ها محسوب خواهد شد. ایندفعه محیط بازی بسیار بزرگتر و بازتر شده، معماها تنوع بیشتری پیدا كرده و تجهیزات و حركات جدیدی در اختیار بتمن قرار داشت. در ضمن بازی پر بود از انواع و اقسام ماموریت های اصلی و فرعی و موانع گوناگون. موارد فوق الذکر به همراه یک سیستم مبارزه بهبود یافته، DLCهای جذاب، گرافیک چشم نواز، طراحی مراحل خلاقانه، طراحی هنری بسیار زیبا و هنرمندانه، نورپردازی مسحور کننده، استفاده بهینه از Detective Mode، طراحی مدل عالی، انیمیشن های قابل قبول، کننده، گیم پلی درگیر کننده، موسیقی متن حماسی و صداپیشگی های بی عیب و نقص، فضا سازی شگفت انگیز، مبارزات جذاب و نفس گیر، مخفی کاری های مبتکرانه، challengeهای سرگرم کننده و ...کارشناسان را مجبور کرد تا Arkham City را حتی از سری فیلم های سینمایی بتمن کریستوفر نولان برتر بدانند و به آن لقب بهترین اقتباس انجام شده از روی داستان های مصور شوالیه تاریکی در دنیای سرگرمی را بدهند.
راستی، دورنمای محیط های بازی آن چنان زیبا بود که در برخی قسمت ها ناخواسته روی یک ساختمان های بلند قرار گرفته و چند دقیقه به منظره هولناک زیر پای خود خیره می شدید!
2ـ Marvel's Spider-Man
سال انتشار: 2018
ناشر: Sony Interactive Entertainment
كنسول: PS4
اولین چیزی که به محض تجربه بازی انحصاری اسپایدرمن برای کنسول PS4 توجه شما را جلب میکند، سیستم تار زدن و گشت و گذار در شهر است. این سیستم همواره یکی از چالش برانگیزترین مکانیکهای گیمپلی برای مجموعه بازی های مرد عنکبوتی بوده اما خوشبختانه "اینسامنیاک گیمز" (سازنده بازی) توانسته این سیستم را به بهترین شکل ممکن پیادهسازی کند؛ در واقع اینطور میتوان گفت که این مکانیک کاری با شما میکند که ترجیح میدهید به جای استفاده از فست تراول، خودتان مسافتهای زیاد را طی کنید. سیستم مبارزه بازی هم بهترین در میان تمام گیم های مردعنکبوتی است. تمامی گجتهایی که در بازی قرار گرفته شده، هنگام مبارزات در بازی به کار گرفته میشوند. لباسهای مختلفی که در بازی قرار داده شده اند، علاوه بر اینکه طراحی جذاب و عالی دارند، از قدرتهای بخصوصی هم بهره مند هستند که میتوانید در حین مبارزات از آنها استفاده کنید. باس فایت ها عالی هستند که قبلا در این مقاله آنها را رده بندی کرده ایم. بازی از نظر گرافیک، موسیقی و صداپیشگی هم در سطح بسیار بالایی قرار میگیره و شما از این نظر هیچ ایرادی ازش نمیتوانید بگیرید.
موسیقی بازی بسیار شنیدنی و حماسی است و صداپیشگی ها کاملا با شخصیت های بازی هماهنگ هستند. گرافیک هم بدون اغراق یکی از بهترین های تاریخ کنسول PS4 است و شما هرگز نیویورک سیتی را اینقدر زیبا و پویا در دنیای بازی ندیده بودید. و اما نقطه قوت اصلی بازی چیزی است که از شرکتی همچون اینسامنیاک گیمز انتظار داشتیم: نحوه روایت داستان که به خوبی با اضافه کردن چند شخصیت قابل بازی مثل «مری جین» و «مایلز مورالز» باعث ایجاد تنوع و خسته نشدن بازیباز میشود (این موضوع نوعی المان مخفی کاری هم به بازی اضافه کرده است). ضمن آنکه برای هواداران واقعی مرد عنکبوتی هیچ چیزی لذت بخش تر و مهم تر از وفاداری به ذات شخصیت ها نیست و این بازی از این نظر نمره بیست میگیرد. شخصیت پردازی ها در یک کلام عالی هستند (مخصوصاً شخصیت پردازی پیتر پارکر و نوع رابطه اش با مری جین و البته نورمن آزبورن و مارتین لی هم خبیث های درجه یکی از آب درآمده اند) اما در این میان شخصیت پردازی خبیث اصلی داستان یعنی «دکتر اختاپوس» استثنایی و بسیار سمپاتیک است و میتوان گفت در کنار فیلم "مرد عنکبوتی 2" بهترین اقتباس صورت گرفته از روی این شخصیت را در خارج از دنیای کمیک به ما میدهد.
لحن fun و لایت بازی بسیار لذتبخش است، اما در طول بازی چندبار تیره و دارک میشود و مرگ های غیر قابل پیشبینی را شاهد هستیم ولی همه چیز در خدمت داستان است و پیچش های داستانی کمک زیادی به ایجاد حسی حماسی در ذهن بازیباز میکند. در مجموع این بازی قطعا بهترین مرد عنکبوتی است که بر اساس این شخصیت در دنیای گیم ساخته شده است. عنوانی با داستانی تازه، محیطی بینظیر و گیمپلی و مخصوصا گشت و گذار در سطح شهر که میتواند طرفداران این قهرمان دوست داشتنی شرکت مارول را راضی نگه دارد و با یک ساعت پایانی خود هیجان، احساسات و لذت را در مخاطب به اوج خود برساند. کل بازی سرشار است از ادای احترام های گوناگون به تاریخچه غنی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک بوک (این مقاله را بخوانید). نتیجه نهایی را شاید بتوان بهترین اقتباس صورت گرفته از دنیای مرد عنکبوتی در خارج از دنیای کمیک دانست (حتی بهتر از MCU و سه گانه سینمایی «سم ریمی»). فقط ای کاش برای قسمت دوم اینسامنیاک گیمز هم از دشمنان متنوع تری استفاده کند و هم اینکه فکری به حال ماموریت های فرعی بکند چون شاید تنها نقطه ضعف بازی همین بخش بود!
1ـ Comix Zone
سال پخش: 1995
ناشر: Sega
کنسول: Sega Mega Drive/Genesis
تردیدی نیست كه Comix Zone نه تنها بهترین بازی کمیکبوکی بلکه یکی از برترین های تمام دوران بازیهای ویدئویی است که شاید خیلی از بازیبازان جدید با آن آشنا نباشند. اگر شما هم جزو این افراد هستید واقعاً باعث تأسف است، چرا که از تجربه ناب اثری اعجابانگیز محروم بودهاید! Comix Zone، یک بازی اكشنSide-scroller بود که در سال 1995 و برای كنسول سگا مگا درایو/ جنسیس به بازار آمد (البته در سالهای اخیر همان نسخه سگا مگا درایو/ جنسیس برای كنسولهای دیگری نیز مثل PS3، Xbox 360،Virtual Console و ... عرضه شده است). علیرغم آنکه این بازی از روی هیچ مجلهی مصوری اقتباس نشده بود، اما موفق به خلق یک دنیای کمیکبوکی تمام عیار و بیهمتا شد. به نحوی که انگار جوهره پرکشش و شیفتهکننده این مجلات از لابهلای تصاویر خوش آب و رنگش به بیرون میجهید. در Comix Zone در نقش كاراكتری به نام اسکچ ترنر ظاهر میشدید؛ طراحی که ناگهان داخل کمیکبوکی که خود خلقش کرده بود گرفتار شده و باید به کمک راهنماییهای زنی به نام آلیسا با شخصیت پلیدی به نام مورتوس و نیروهای تحت فرمان او مبارزه میکرد!
یك عالمه اشارات و ارجاعات کمیکبوکی در بازی یافت میشد و بدون شک هواداران این مجلات لذت بی حد و حصری از آن میبردند. به طور مثال، تا دلتان میخواست از اصوات مرسوم در کمیکبوک مثل!POW! WACK و !BOOM استفاده شده بود. به علاوه،شاهد بودیم که ترنر چطور همانند اکثر ابرقهرمانان، با حریفانش بده بستان داشت و با آنها حرف میزد. البته دیالوگها که عمداً غلوآمیز و بامزه بودند، نه به صورت صوتی، بلکه به شکل حبابهای گفتگو (یکی از اجزای همیشگی و لاینفک دنیای کمیکبوک) روی صفحه ظاهر میشدند. گیمپلی نیز با موفقیت تمام، المانهای برتر ژانرهای نام آشنایی همچون بزن بزن، مبارزهای (Fighting) و پلاتفورمر را درهم آمیخته و به فرمولی بینقص و بیبدیل دست یافته بود. با این حال بهرهگیری از پانلهای کمیکبوکی، بارزترین ویژگی گیمپلی به حساب میآمد. این پانلها همان محیطهایی بود که ترنر در آنها با دشمنان پیکار میکرد و پس از شکست دادنشان (و با ظاهر شدن فلشی زرد رنگ) به پانلی دیگر میرفت. خلاقیت خاص و نبوغآسایی در به کارگیری پانلهای مذكور به چشم میخورد؛ به گونهای كه واقعاً باورتان میشد در دل یک کمیکبوک گیر افتادهاید.
گیمپلی در ضمن سرعت بالایی داشت و باید برای حفظ جانتان و شکست دادن مورتوس و افرادش سرعت عمل به خرج میدادید. گاهی اوقات هم معماهای مبتكرانهای پیش رویتان قرار میگرفت که با حلشان سر ذوق میآمدید. قطعاً بیشترین توجهات به سوی جنبههای گرافیکی معطوف میشد. در واقع، گرافیک بازی با افتخار انیمیشن روان و کاراکترهای خوب انیمیتشدهاش را به رخ کشیده و با صحنه های سینمایی دلربایش صفحات پررنگ و لعاب کمیکبوکی را یادآوری میکرد. از سوی دیگر، به کارگیری رنگهای اصلی در Comix Zone، ظاهر چشمگیر، رنگارنگ و افسونکنندهای به آن بخشیده بود. پسزمینهها هم به اندازه کاراکترها جزئیات داشتند و بعضاً نکات ظریفی در آنها به چشم میآمد. از دیگر ویژگیهای برجسته گرافیک بازی، میشد به ترکیب دلپذیر واقعیت و فانتزی در آن اشاره کرد. یعنی، ظاهر واقعگرایانه و گویش امروزی شخصیت اصلی به خوبی با فضا، محیط تخیلی و ظاهر بیمانند موجودات بازی ترکیب شده و تجربهای بکر میآفرید. موسیقی تند و شلیكی بازی توسط هنرمند کارکشتهای همچون هاوارد دروسین ساخته شده بود و به خوبی شما را تهییج میكرد. هر صدایی هم که به گوش میرسید ـ از صدای خوردن مشت به بدن حریفان گرفته تا صدای مهیب انفجار ـ منحصر به فرد بود. ضمناً، افکتهای صوتی به زیبایی لحظات مهم را برجسته كرده و بر جذابیتشان میافزودند.
سیستم کنترل در Comix Zone حرف نداشت و از بهترینهای تاریخ سگا جنسیس/مگا درایو به شمار میآمد و تمام ضربات از یک مشت ساده گرفته تا فنون پیچیده، به راحتی آب خوردن اجرا میشد. ترنر حرکات و فنون رزمی جالبی داشت و اغلب به صورت تنبهتن با موجودات ریز و درشتی که به دست مورتوس ایجاد میشدند، نبرد میكرد. همه مبارزهها هیجان داشت و هرگز تکراری یا کسالتآور نمیشد. طراحی مراحل (Level Design) نیز با زبردستی خاصی انجام شده و با ایدههای بیبدیل و غیرقابل پیشبینی مدام غافلگیرتان میكرد! فقط کافی بود کمی به حضور مفید و دلچسب Roadkill (موش دست آموز ترنر) و تعامل او با محیط اطراف، توجه کنید تا به نبوغ طراحان مراحل ایمان بیاورید. بازی دو پایان متفاوت و یک نبرد نهایی فراموشنشدنی داشت که در آن سرنوشت آلیسا تعیین میشد و بیشك تا مدتها ذهنتان را به خود مشغول میساخت.
در كل، تمام جنبههای هنری و فنی Comix Zone بیانگر تعهد و تلاش غیرقابل وصفی بود که سازندگانش صرف آن کرده بودند. شدیداً توصیه میشود اگر تا به حال Comix Zone را تجربه نکردهاید، همین الان سری به اینترنت بزنید و دانلودش کنید!
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2020
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
20 بازی کمیک بوکی که هرگز منتشر نشدند
15 بازی کمیک بوکی که احتمالا نمیدونستید وجود دارند!
10 بازی دی سی که احتمالا نمیدونستید وجود دارند!
10 بازی مارول که احتمالا نمیدونستید وجود دارند!
15 بازی برتر ساخته شده از روی شخصیت های مارول (MARVEL)
15 بازی برتر ساخته شده از روی شخصیت های دی سی (DC)
15 بازی برتر سبك "بزن بزن" (BEAT 'EM UP)
بهترین و بدترین بازی های کمیک بوکی در سبک مبارزه ای (FIGHTING)
دیدگاهها
به نظرم خيلي خوب بود. براي اولين بار واقعاً حس كردم رفتم تو جلد يه سوپر هيرو
شايد الان گرافيك و صداش كمي پايين باشه ولي هر بازي رو بايد تو سال انتشار خودش ارزيابي كرد
ضمن این که هر کمیک بازی قطعا Comix Zone را اولین انتخابش میدونه
ولی به نظر من هیچ کدوم به COMIX ZONE نمیشن این بازی اصلا یک چیز دیگه بود
من کلا نمیتونم سری اسپایدر من رو درک کنم اصلا حال نمیکنم
ولی عوضش بتمن رو حسابی باش حال کردم حتی با وجود باگ هایی که تو AS بود بازی ر و6 بار تا نصفه رفتم و بعدش اون تفنگ لعنتی گیر میکرد نمیشد از یه جایی بالا رفت مجبور بودم دوباره از اول برمش
من همه ی این بازی هارو بازی کردم غیر 3-4 تاشونو.
و با همه خاطره دارم و خیلی هم باهاشون حال کردم!
مبارزه با کینگ پن آخر اسپایدرمن جنسیس هم خیلی سخت بوذ!
یه عیبی که از پانیشر قدیمی میگیرم تایمر داشتنش بود!
به نظر من این بازی هالک آخری که با آخرین فیلم همزمان عرضه شد هم بازی خوبی بود.از نظر خیلیا ضعیف بود ولی واقعآ لذت بخش بود.بعضی از این بازیا از بهترین بازی های صنعت بازی هستن.
در کل مقاله ی عالی ای بود.دستتون درد نکنه.
Spider man روی PS1 رو هم خیلی دوست داشتم. متاسفانه هیچ وقت تمومش نکردم ولی انصافا بازیه خیلی قشنگی بود.
می دونم خیلی حرفم عجیبه ولی اون بازی، بهترین بازی کمیک بوکیه که تا حالا بزی کردم. یه حس ترکیبی از Adventure کلاسیک با ادای دین به سینما و صد التبه بازی های Another World و Flashback و Heart of Darkness داره که دیوونه شونم.
با اجازه تمام دوستان، انتخاب های خودم رو هم می ذارم:
1- Amazing Spider-man نسخه معمایی برای DOS
2- Comix zone (یکی از بهترین بازی های کل کنسول های 16 بیتی)
3- Batman Arkham Asylum (متاسفانه هنوز آرخام سیتی رو نرفتم)
4- Captain America and the Avengers (اون موقع که خیلی کوچیک تر بودم فقط کاپتان آمریکا رو می شناختم و در نتیجه فقط با اون می رفتم!)
5- Spider-man Web of Shadows (ترکیب بهترین نکات Spider-man 2 و Ultimate Spidey بود به نظرم)
6- نسخه سگای Robocopt vs Terminator (هم درست مثل فیلم های اصلی خشن بود و هم برای اون موقع تصور دو غول سینمایی برتر آدم رو دیوونه می کرد. کلی هم اسلحه متنوع داشت).
The Amazing Spider-Man
سال انتشار: 1990
ناشر: Paragon Software Corporation
كنسول: Amiga، MS-DOS، Commodore 64، Atari ST
نخستین بازی اسپايدرمن در دهه 90، یك پلاتفورمر معمايي (puzzle platformer) بود. بازيباز بايد به سلامت از محیطها و اتاقهای مختلف (كه در آنها اشاراتی به فیلمهای مشهوری مثل "جنگ ستارگان" به چشم میخورد) گذر ميكرد تا مري جين (همسر اسپایدرمن) را که توسط میستریو (از دشمنان قديمي اسپايدرمن كه استاد خلق توهم و جلوههای ویژه سینمایی است) ربوده شده بود، نجات دهد. اين بازی در حقیقت هزار توی عظیمي بود كه گرافیك قابل قبول و تعداد قابل توجه اسكرين (screen) به كار رفته در آن، ويژگيهاي بارزش محسوب ميشدند.
شبیه ساز سگا جنسیس برای ویندوز
emulator-zone.com/.../...
شبیه ساز سگا جنسیس برای مکینتاش
emulator-zone.com/.../...
ROM بازی
coolrom.com/.../Comix_Zone.php
خیلی باحال بود!
مخصوصاً اینکه هم پایان خوب داشت هم پایان بد.
تازه،بعضی اوقات دو روند داستانی رو میتونستید تجربه کنید.
مقاله هم خیلی خوب بود.ممنون.
به نظر شما دی سی تا اینجا در صنعت بازی سازی بهتر بوده یا مارول؟ یا اینکه شما هم مثل بنده معتقدید بازی های هر دو تا به اینجا در یک سطح بوده،میشه لطفا جواب بدین؟ ممنون میشم
من آقای ترابی نیستم ولی به نظر من تقریبا با هم برارن
تا چند سال پیش مارول خیللی بهتر از دی سی بود ولی دیسی با سری آرخام و جاستیس لیگ ترکوند
من به کاری به نظر منتقدین ندارم(با اینکه در نظرات منتقدین هم در رابطه با بازی های جدید دی سی عالی بود)اما من خودم به شخصه روزی ۲ بار بتمن:شهر ارکهام رو بازی نکنم می میرم!
به نظرم مارول بهتر بوده. شما نیگا به بازی های سالهای اخیر بتمن ننذاز فقط. من کل تاریخ رو میبینم. یعنی از 25 سال پیش تا الان. اونجوری میبینی مارول عناوین عالی بیشتری داشته. از دوران سگا جنسیس و نینتندو و ارکید و ps1 بیا جلو تا ps2 و ...
اتفاقا اون موقع میگفتن دی سی تو گیم طلسم شده. بلد نیست بازی خوب بسازه
الان فرصتش نیس مثال بزنم ولی شک نکن در مجموع مارول تعداد عناوین عالیش خیلی بیشتر از دی سیه
بنابراین در کل باید بگم مارول بهتر بوده، خیلی هم بهتر بوده
ولی متاسفانه بعضی گیمرها فقط بازی های ارکام تو ذهنشونه!
راجع به بازی های آرکهام، حرف دل بنده رو زدید
درست هستش که بهترین بازی های کامیک بوکی هستند، اما این دلیل نمیشه که فقط به خاطر بازی های بتمن و اینجاستیس بگیم کلا دیسی در این زمینه از مارول بهتره!
راستی جناب آقای ترابی یک سوال دیگه، آیا درست هستش که میگن گیم پلی بازی اسپایدرمن دنیاهای ازهم گسیخته تقلیدی از بازی تیمارستان آرکهام هستش
آخه من خودم جفتشون رو بازی کردم، اصلأ این دوتا به هم ربطی ندارن!!!
در مورد سری آرکهام هم که همه ی گفتنی ها گفته شده. فقط این رو اضافه کنم که Arkham Asylum در تاریخ بازی های رایانه ای جایگاه خاصی داره، چون فرمول اصلی گیم پلیش یک نوآوری کاملا جدید بود که بعدها بارها بازی های دیگه ازش استفاده کردن(بهترین نمونش بازی Shadow of Mordor هستش که نه تنها این فرمول رو تکرار کرد، بلکه اون رو خونین تر و خشن تر و در نتیجه لذت بخش تر کرد.)
دقیقا منتظر همچین مقاله ای بودم چی شد اصلا! هنوز تو کفم!
راستش بخاطر اینکه سنم قد نمیده بازی های سگا رو کم و بیش بازی کردم یعنی کلا پانیشر و اسپایدرمنvsکینگ پین رو بازی کردم و نمیتونم درمورد comix zone نظر بدم ولی قطعا بازی خوبیه که رتبه یک گیرش اومده به نظرم بازی اسپایدرمن ps4 با اختلاف رتبه ۲ رو میگیره و بعدش آرکام سیتی چه از لحاظ گیم پلی و داستان و صداگذاری واقعا سَرتره البته نمیشه گفت که بازی های آرکام خوب نیستن و اون ها هم (از جمله آرکام سیتی)شاهکارن و البته اینی که میگم نظر شخصیمه ولی احساس میکنم ته رتبه بندی جای آرکام نایت خالیه(بازم میگم نظر شخصیمه).
و فکر میکنم واقعا دی سی در این چندسال تو صنعت بازیسازی پیشرفت زیادی داشته مثل بازی های اینجاستیس و آرکام و این هم ناگفته نمونه که نصف موفقیت مارول در بازیسازی هم مربوط به شاهکار های اسپایدرمنه
شاید باورتون نشه ولی من دیروز وقتی تو سایت می گشتم با خودم گفتم حالا که مقاله ی بازی های برتر اسپایدی آپدیت شده، چی میشه مقاله ی بهترین بازی های کمیک بوکی هم آپدیت بشه.انگاری دهنم فال بوده
خیلی رتبه بندی خوبی بود.
فقط من میگم استاد به نظرتون بهتر نبود جای شماره ی ۸ و ۴ عوض می شد؟
چون تو رتبه بندی قبلی اگه اشتباه نکنم اینطوری بود.(شاید هم اشتباه میکنم)
البته شما استاد هستید و حتما یه چیزی میدونستید که این کارو کردید.
خیلی ممنون.
داییمو تو اسباب کشی خونه ی مادر بزرگم دیدم یدونه سگا جنسیس بود بود اوردمش خونه و اصلا ps4 بازی نمیکنم و فقط comix zone بازی میکنم ps4 از چشمم افتاده چقدر معرکست این بازی
بله آقای ترابی درست میگن درسته که بازی های ارکام قشنگن ولی مارول بیشتر از شخصیت های خودش بازی درست کرده و موفقیت بیشتری کسب کرده ولی دیسی به نظرم فقط سری ارکام هاش خوبه.و مارول موفق تر بوده تا به اینجا.
خاطراتم رو زنده کردید
بازی هایی که نوشتید رو بیشترش رو تجربه کردم
مخصوصا کمیکس زون،پانیشر،مردع نکبوتی،لاک پشت های نینجا و.... روی سگا بازی میکردم
یادش بخیر
خسته نباشید واقعا...خدا خیرتون بده
بعضی وقت ها که دلم برای اون روز ها تنگ میشه با کمک شبیه ساز بازی های قدیمی میرم و دوباره بازی هارو تجربه میکنم
راستی شما بازی های گیم بوی ادونس رو انجام دادین؟
همین یک کنسول دستی کوچولو بازی های خیلی قشنگی در ژانر ابرقهرمانان کمیک بوکی داره
توی لیست بازی هایی که نوشتید یک بازی بود که کمبودش بدجور حس میشد
مردعنکبوتی شگفت انگیز برای کنسول SNES که اونم عین کمیکس زون تمام عنصر های یک گیم کمیک بوکی تمام عیار رو داشت
قبول دارید؟
راستی لطفا یک مقاله هم برای بدترین بازی های ویدیویی بزارید
مثل بازی بتمن دارک تومارو که نمرش شد ۰/۷۵
یا بازی مورتال کامبت علیه DC که با کم کردن خشونت فیتالتی ها یک فاجعه ساختن
در کل باید بگم خیلی ازاین مقاله خوشم اومد
امیدوارم بتونم با کمک شما چند مقاله به سایت تقدیم بکنم
البته برای تجربه این بازی روی گوشی ها و تبلت های اندروید میتونید شبیه ساز گیم بوی ادونس رو بریزید و از سایت های خارجی میتونید بازی رو با یک حجم ناچیز دانلود بکنید
مرسی از شما دوست عزیز که به کمیک و بازی های کمیک بوکی اهمیت میدید
by chance (stumbleupon). I've book marked it for later!
Feel free to visit my website :: 1xbet: www.72zq.com/.../
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا