خیلی وقت بود که واقعاً اینقدر مرد عنکبوتی را درمانده و ناراحت ندیده بودیم ...
پیتر پارکر بد گندی زده! خبیثی به نام کیندرد مدتی بود که داشت دور و بر او مانور میداد تا اینکه سرانجام بهش ضربه زد. کیندرد، سین ایتر را زنده و ازش برای "تطهیر" جنایتکاران از گناهان خود استفاده کرد که یکی از این جنایتکاران نورمن آزبورن بود (همون گرین گابلین اریجینال!). کیندرد مجموع تمامی این گناهان را به سوی دوستان عنکبوتی پیتر پارکر منتقل کرد و آنها را به نسخه های شیطانی از خودشان بدل ساخت.
در همین اثنا، نورمن آزبورنِ نادم فاش کرد که کیندرد مرموز در واقع همان پسرش یعنی هری آزبورن است!
ولی پیتر از این موضوع خبر نداره زیرا سرگرم رفتن با عجله به خانه دکتر استرنج بود تا ازش کمک بگیره ...
ضمنا حتما آرک قبلی یعنی "خیزش گناهان" را در اینجا به طور کامل بخوانید.
The Amazing Spider-Man # 51 (852)
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: امیر حسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.
برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز با ترجمه فارسی
از رویداد جدید اسپایدرمن رونمایی شد: «آخرین بقایا» (LAST REMAINS)
10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیک‌بوک‌های اسپایدرمن، بدانید
خبیث جدید کمیک بوک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز کیست؟
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
کمیک مقدمه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خیزش گناهان" ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقتی که باید دربارۀ «سین‌ایتر» (SIN-EATER) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راون‌کرافت" (RAVENCROFT INSTITUTE) بدانید
شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" ترجمه شد + لینک دانلود
قسمت آخر از کمیک "اسپایدرمن: مرگ جین دی ولف" ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم
از رویداد جدید اسپایدرمن رونمایی شد: «آخرین بقایا» (LAST REMAINS)
چه كسانی از هویت مخفی مرد عنكبوتی با خبر هستند؟
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
15 دشمن ترسناک و چندش آور مرد عنکبوتی: سین ایتر
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
دارم اولین نظرو میدم
این کمیک فوقالعادس
به قدری زندگی پیتر پارکر و اسپایدی رو با هم قاطی کرده که ادم هی دلش میخواد بیشتر بخونه و وقتی تموم میشه به "ای بابا" ی خاصی تو ذهنش میگه. به نظرم کسی که اسپایدرمن رو دوست نداره هم بیاد و این کمیک رو بخونه، به خاطر اینکه داریم همزمان داستان پیتر و کله تاری رو با هم میخونه، مشتاقانه به نظرم ادامش میده.
اسپایدی نشون میده که قهرمانان کمیک بوکی ما اینقدر میتونن یه ادم معمولی باشن.
درسته که ساختار کمیک های اسپایدی اینجوریه. اما راستشو بخواین خیلی وقت بود که تو کمیکای اسپایدی، این قضیۀ در هم آمیختن هویت پیتر پارکر و اسپایدی و مشکلات مشترکی که روی هردوشون تاثیر داره رو ندیده بودم.
این کارس که هری یا همون کیندرد داره انجام میده هم نشونۀ اینه که پدر و پسر عین همن
راستی
درباره قضیۀ نورمن هم یکم خوشحالم. چون همیشه جزو خبیثایی بوده که دلم براش میسوخته. البته ممکنه با یه فداکاری دوباره بشه نورمن سابق(مثل قصیۀ بازگشت ذهن اتو اکتاویوس به همون بدن مریض و دیوونش.)
هر چی جلوتر میریم جو داستان سنیگنتر میشه. اون اوایل هم که قدرتهای کیندرد رو مقابل مستریو و کینگ پین مشاهده کردیم، با خودمون کلنجار میرفتیم که اصن مرد عنکبوتی میتونه مقابل همچین ویلنی شانس پیروزی داشته باشه؟ با وجود مشکلات اخیر و بدنی که در مبارزات اخیرش تحلیل رفته، اسپایدی در مقابل همچین مشکلی هم کمر خم نمیکنه و باز پیگیر قضیه هست. انگار اسپایدی فکر همه جاشو کرده بود. اصن با خودش حدس میزد که دکتر استرنج نخواد با دست ویشانتی کیندرد رو ردیابی کنه. اما با این حال ما با یه ویلن ماورایی مواجه هستیم که حتی ردگیری با دست ویشانتی هم مشکله یا شاید تغییری رو در مرد عنکبوتی مشاهده کرد. با دزدیدن دست ویشانتی توسط گربه سیاه قضیه جالبتر شد چرا که دزدیدن از سانکتوم سانکتروم کار خیلی شاخیه و تازه ادعا کرد که قبلا هم از اونجا دزدی کرده (سرچ کردم و فقط فهمیدم که قبلا یه متن جادویی دزدیده). حالا مثل اینکه اسپایدی تو یه عالم دیگه هستش که من خبر ندارم یا شاید عالم واقعی بود که همراه با توهم بود که کیندرد قبلا نشون داده میتونه اینکارو بکنه. مکانی که فکر میکردیم فقط جسدهای گوئن و جورج استیسی هستند، ولی گویا اجساد خیلیای دیگه از جمله فلش تامپسون و عمو بن هم باشن که اگه اینطور باشه دردناک میشه واقعا! شاید تو شماره بعدی سرگذشت کیندرد رو مشاهده کنیم و اینجا دیگه موعودش هست (چرا که نمیتونم صبر کنم
بازم بابت ترجمه و ادیت از تیم اسپایدی تشکر میکنم.
نخیر. ترجمه با برنامه و نرم افزار امکان پذیر نیست
ممنون
خیلی منتظر این کمیک بودم،واقعا از تمام کسانی که برای اماده کردن این کمیک با این کیفیت زحمت کشیدن تشکر میکنم؛مخصوصا از استاد ترابی
برم دان کنم
توی این شماره یک اشارۀ واضح دیگه به One More Day رو، وقتی که استرنج از پیتر دربارۀ یک‌جور «برنامه» و معامله سؤال می‌پرسه، می‌بینیم.
دیالوگ‌های کیندرد هم با اینکه چندپهلو ـن، امّا میشه برداشت کرد که داره از OMD حرف میزنه.
من به شخصه فکر میکنم تمام این خط داستانی کیندرد به این خاطر نوشته شده که مارول میخواد OMD رو از continuity پاک کنه.
چندین سال پیش، مارول عمراً می‌ذاشت پیتر و ام‌جی با هم بمونن، چون به سیاست جذب مخاطب جدید لطمه میزد و پیتر رو پیر نشون میداد و ... امّا مسأله اینه که الآن نه تنها مارول، بلکه کلّ صنعت کمیک دچار تغییر شده و جذب مخاطب جدید اولویت اوّل‌ش نیست. اخیراً خیلی می‌بینیم که فضای داستان‌ها بیشتر نوستالژیک ـه. مثلاً همین X-Men هیکمن پُر از اشاره‌ست به کمیکهای کلاسیک مارول. یا همین ران اسپنسر، واقعاً حال و هوای کمیکهای چندین سال پیش (دهۀ ۸۰–۹۰ مثلاً) رو داره.
و همونطور هم که قبلاً گفتم، مارول نتیجۀ خوبِ اجازهٔ رشد و بلوغ دادن به پیتر رو به لطف Spider-Man PS4 دیده. و البته فراموش نکنیم که کمیک‌هایی مثل Renew Your Vows یا حتی سوپرمنِ ریبرث رو هم داشتیم که نشون دادن مخاطبِ امروزی حتی استقبال میکنه از یه ابرقهرمان متأهل.
در کل آرزوی undoشدن اون داستان نحس الآن بیشتر از هر وقت دیگه‌ای محتمل ـه و امیدوارم خرابش نکنن...
نقد من به این کمیک :
خب اول راجب طراحی میخوام صحبت کنم و بعد برم سراغ داستان.شاید تنها ایراد این کمیک طراحیش باشه چون خدایی بعضی جاها یا زیادی تاریکه و کلا طراحی perfect نیست ولی افتضاح هم نیست . اون پانلی که دکتر استرنج میگه کافیه و اینجا سکترم هست و محدوده منه و فلان بهمان ... واقعا طراحی خوبی نداشت.
و اما راجب داستان این کمیک :
امم نمیدونم از چی شروع کنم.اولین چیزی که به ذهنم میاد اینه که اسپنسر با استادی تمام داره کاری میکنه خواننده حتما شماره بعدیو بخونه.یعنی همیشه اخر داستان با یک ادامه دارد تموم میشه که خواننده حتما شماره بعدیو هم بخونه و فروش رو بالا تر ببره و در همین حین مثل رویداد کلون سگا تو دهه نود که الکی الکی 6 ماه طول کشید حوصله ادم سر نمیره.
نکته اصلی راجب ران اسپنسر اینه که تا الان من یکبار هم ندیدم شخصیت پردازی اسپایدی رو خراب کنه.دقیقا همونیه که باید باشه.تسلیم ناپذیری - گند زدن - بد شانسی - بالانس بین زندگی پیتر و اسپایدی و ...
حتی تو اون صحنه ای که پیتر نورمنو مینداخت جلو سین ایتر هم طوری داستانو پیش برده بود که تصمیم پیتر برای خواننده قابل قبول بود.(مخصوصا بعدش که کیندرد صحبت کرد و گفت درک میکنم و اینجور چیزا...)
این در حالیه که تو داستانی مثل omd اینطوری نیست.یعنی معامله پیتر با مفستیو اصلا به عقل جور در نمیومد ولی تو ران اسپنسر تمام تصمیماتی که توسط کاراکتر ها گرفته میشه پشتش منطق وجود داره.
و اما راجب داستان این کمیک.این کمیک دیگه اوج اشاره به omd بود.(اگر نمیدونید One More Day چیه تو سایت سرچ کنید و با یکی از بدترین داستان های عالم کمیک اشنا بشید).اون صحنه ای که پیتر نتونست دست مری جین رو بگیره قشنگ به معامله بین مفستیو و پیتر اشاره داشت که باعث شد ازدواجش با مری جین کلا از تاریخ حذف بشه.
من یک نکته راجب omd بگم.تیر خوردن زن عمو می از نگاه پیتر همش تقصیر خودش بود.یعنی اگر پیتر هویتش رو فاش نمیکرد و نزدیکانش رو به خطر نمینداخت زن عموش هم تیر نمیخورد.و راستش اینکه پیتر حاضره هر کاری بکنه(حتی معامله با مفستیو)تا زن عموش به خاطر کار پیتر نمیره اندکی منطقی به نظر میاد.
البته منطقیه که پیتر بعدش بخواطر معامله با مفستیو ناراحت باشه(با اینکه خودش هم یادش نمیومد ولی به قول خود مفستیو که یادم نمیاد تو کدوم کمیک بود پیتر هرگز کاملا خوشحال نخواهد بود و همیشه یک چیزی به نظرش کم خواهد اومد)ولی از نظر پیتر نیاز بود که این کارو انجام بده و انجام داد.
من یک مشکل بزرگ دیگه با omd دارم که مربوط به مفستیو هست.مگه میشه شیطان به قولش عمل کنه؟؟؟نا سلامتی اسمش شیطانه!کارش اینه مردم رو وسوسه کنه و در نهایت هم بهشون نارو بزنه در حالی که تو این کمیک بعد این همه سال هنوز همچی همونطوریه که معامله کرده بودند.
من یک تئوری دارم که تو کامنت های شماره 50.5 گفتم که ممکنه هری بعد مرگ رفته باشه برزخ و مفستیو بعد omd تقلب کرده باشه و هری رو بفرسته جهنم که در اینده انتقام بگیره.
من از 2 تا پانل خیلی تو این کمیک خوشم اومد یکی پانلی که پیتر دستش به مری جین نمیره دومی هم اونی که اسپایدی از توی قبر خودشو در میاره.اولی که اشاره کامل به omd بود و دومی هم اشاره به اینکه پیتر هر چقدر هم بلا سرش بیاد هیچوقت دست از تلاش کردن بر نمیداره.
در کل همونطور که گفتم تا حالا اسپنسر کمیک بد برای اسپایدی ننوشته تا الان و ذات هیچ شخصیتی رو هم خراب نکرده حتی ذات بعضی از شخصیت هارو که قبلا خراب شده بود رو دوباره درست کرده و بعضی جاها حتی شخصیت پردازی هارو بهتر هم کرده!فکر کنم کلا هدف اسپنسر از این ران این بود که بیاد و با پیچ گوشتی پیچ های کمیک های اسپایدی رو سفت کنه و پیچ اخر که از همه گنده تره ازدواج پیتر و مری جین هست که با پیچ گوشتی به نام کیندرد باید سفت بشه!
نمره با داستان : 10/10
نمره به طراحی : 7.5/10
یک سوال کمیک 51 LR منتشر شده کمیکش ایا؟
سلام دوست عزیز. طبق تحقیقی که من داشتم، این قسمت LR 51 در ۴ نوامبر منتشر شده و امروز ۱۳ نوامبر هست.
بله؛
ترجمه‌اش تموم شده و در دست ادیت ـه.
اول بادی بگم واو این کمیک ها هی منو دارن بیشتر سوپرایز می کنن و من خیلی گیجم پس ترجیح می دم نقدی نکنم
دوم تشکره که از اقای ترابی و اقای حیدری و رجبی به خاطر ترجمه و ادیت بی نقصشون می کنم ما به شما خیلی مدیونیم که با این کیفیت رایگان کمیک می خونیم مرسی حقیقتا
سوم من یه جا خیلی تعجب کردم ما دیدیم که اسپایدی نورمنو می اندازه جلو سین ایتر خب این یک اشتباهه که هر کسی ممکن بود مرتکب شه خبتا اینجا مشکلی ندارم مشکل من اینه که وقتی پیتر برای کمک به کسی رو می اندازه که بهش اعتماد داره و با تجربه تره بهش اعتماد باید بکنه استرنج اولش موافقت کرد که خود پیتر این کار رو بکنه و بعد گفت نه خودم باید بکنم به هر حال جادوگره اعظمه باید به حرفش گوش می داد بنظرم این اشتباه دومه که می تونه فاجعه امیز تر باشه بنظرم پیتر باهوش تر از این بود که همچین اشتباهی می کنه
خب این نظرم بود که احتمالا جا هاییش می لنگه پس ممنون میشم اگر اشتباه می کنم بمن بگید
بازم متشکرم
درباره ی کمیک هم بگم که یکی از بهترین داستان های این چند سال رو دارم به شخصه میخونم و برای من مثل داستان وارثان(که خیلی ازش لذت بردم)میمونه برام یه حال و هوایی مثل اون کمیک داره من تا قسمت 52 خوندم از سایتای انگلیسی ولی ترجمه سایت اسپایدی هم میخونم چون لذتش برام دو چندان میشه درکل مرسی از همه ی دست اندرکاران که مارو لحظه ای خوشحال میکنن.با تشکر.
نقد حاوی اسپویل است.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.هر چی بیشتر میگذره از ران اسپنسر بیشتر خوشم میاد. بالاخره وقتش بود اسپایدرمن بعد این همه سال یه خبیث درست و حسابی گیرش بیاد که بتونه پتانسیل اینو داشته باشه که گرین گابلین و دکتر اختاپوس رو تو جیبش بذاره.
اصلا از همین شروع میکنیم.
لپ کلامی که میخوام دربارش همین اول کار شروع کنم اینه که بالاخره باید یه نویسنده ای میومد که دیگه از خبیث های دیرینه برتر اسپایدی داستان ننویسه. آخه دیگه قرار بود تا چند وقت دیگه داستان درباره دکتر اختاپوس و گرین گابلین و سینیستر سیکس بشنویم.
البته اینم بگم که خلق یه خبیث اصلی برای یه ران خیلی حرکت جسورانه ایه چون ممکنه داستان بد از آب در بیاد یا خبیث، داستانی کلیشه مانند داشته باشه. ولی اسپنسر دوباره ثابت کرد که یه نویسنده زبر دستیه.
اما خلق این خبیث که کیندرد نام داره فقط بخاطر ظرافت در نویسندگی نیست. بخاطر ایده پشتشه.
همون طور که همه و همه میدونین هر بلایی سر اسپایدی میاد اینه که یه اشتباهی میکنه و بعد باید تقاص اشتباهش رو بده. همیشه تو تمام کمیک ها داستان همینطوری شروع میشه. گابلین بخاطر بی محلی اسپایدی به اینطور دیوانه شد. سین ایتر بخاطر اعتماد نکردن اسپایدی به اون دوباره سین ایتر شد و...
اما کیندر قضیه اش فرق میکنه.
بالاخره باید ابرشرور ها هم تقاص کار های بدشون رو بدن. این ایده ای بود که در درست ترین زمان ممکن استفاده شد.
کیندرد نتیجه تمام کارهای اشتباه گرین گابلینه.
و حالا میخواد انتقام بگیره.
نحوه آوردن اون در کمیک هم جالب بود یعنی طوری نبود که انگار تو این ران یهو خلق شده. طوری نشونش دادن که انگار سالهاست داره اسپایدی رو نگاه میکنه و منتظر انتقامه.
نکته مثبت دیگر کمیک اینه که کمیک دو قسمت شده. قسمتی که داستان جلو می ره و قسمتی که کیندرد حرف میزنه. درست مثل فیلم memento که فیلم به دو قسمت داستان و حرف های شخصیت اصلی(لئونارد) با پس زمینه سیاه و سفید تقسیم میشد.
جالبه که اگه بیایم و قسمت داستانی و قسمت حرف های کیندرد رو جدا کنیم و قسمت های داستانی رو کنار هم و قسمت حرف های کیندرد را کنار هم قرار دهیم هر کدوم دو تا داستان میشن که کاملا هم معنی میدن. باز درست مثل فیلم memento.
مرموز بودن این شخصیت تا لحظه آخر نیز به جذابیت داستان اضافه میکرد. قدرت قلم اسپنسر رو هم از یاد نبریم که با چه ظرافتی کاریرمیکرد که تشنه قسمت بعد باشیم.
هر چقدر با شخصیت خبیث داستان بیشتر آشنا میشدیم و درد هاش رو بیشتر تجربه میکردیم بیشتر دلمون میخواست بدونیم که پیتر چیکار کرده که این یارو میخواد ازش انتقام بگیره و برنامه ای چند ساله براش کشیده.
کیندرد اونقدر شخصیت جذابی شده بود که در کنار اون که کینگ پین داشت برای خودش پادشاهی میکرد و از طرفی دیگر به مردعنکبوتی میخواست ضربه بزنه اصلا دیده نمی شد و ذهن بیننده فقط و فقط روی کیندرد متمرکز شده بود که البته مطمئنا بعد از پایان جنگ کیندرد نوبت به نقشه های شوم کینگ پین میرسد.
این تنها بخشی از ران جذاب اسپنسر است.
اسپنسر دوباره رابطه بین پیتر و مری جین را مانند قبل نشان داده و خیلی روی این قضیه فوکوس کرده بنابراین میتوان گفت که شاید اسپنسر میخواد به داستان مزخرف OMD پایان دهد(میتوانید تو سایت درباره کمیک OMD تحقیق بکنید و بفهمید چیه)
بیش از دوسال است که اسپنسر دارد کمیکهای اسپایدرمن را می نویسد و میتوان گفت زیباترین داستان های اسپایدرمن در این دو سال گفته شده. رویداد شکار شده، خیزش گناهان و... یکی از زیباترین داستان های کل تاریخ اسپایدرمن هستند که به دست اسپنسر نوشته شده اند.
درگیر کردن مردان و زنان عنکبوتی دیگر و مادام وب نیز در نوع خود حرکت جالبی بود و بار دیگر نشان میدهد مردعنکبوتی ما بهترین مردعنکبوتی در مولتی ورس است.
ران اسپنسر به جز یه طراحی خوب هیچ چیزی کم نداره بهتون قول میدم اگه الکس راس برای این ران طراحی میکرد ران اسپنسر یکی از بهترین و به یادماندنی ترین دوره های تاریخ اسپایدرمن میشد.
نمرات:
داستان: ۱۰
طراحی: ۷
ترجمه: ۱۰
ادیت: ۱۰
از سایت اسپایدی بابت ترجمه این کمیک فوق العاده تشکر میکنم.
باتشکر: master spider
ممنون از نظرتون.
برای آرتیست سری امیزینگ که گفتید، الکس راس گزینۀ خیلی پرتی ـه. امیزینگ سری‌ای هست که هر دو هفته یکبار منتشر میشه در حالت عادی و طرّاح باید بتونه توی سال حدود ۱۲ شماره کار کنه. این‌کار برای کسی مثل رایان اوتلی که استایل خیلی سبک‌تری داره نسبت به راس هم ممکن نبود. حالا اینکه استایل الکس راس با امیزینگِ نه چندان بزرگ و شلوغِ اسپنسر نمی‌خونه بماند.
و اینکه نمیدونم طرّاح فعلی چه مشکلی داره کارش که شما و بقیۀ دوستان مشکل دارید باهاش. به نظرم گلیسون برای امیزینگ عالیه. آرت‌ش فوق‌العاده روان و دینامیکه و در روایت داستانش لکنتی نداره، به خوبی عواطف کاراکترها رو به تصویر می‌کشه، خواننده رو در دنبال داستان گیج نمیکنه و ... اگه مسأله سلیقه‌ست که هیچی، امّا اگه مشکل به‌خصوصی دیدید توی طراحی‌ها بگید بررسی‌ش میکنیم.
واقعا این پیتر اعصاب منو تو این شماره خورد کرد آخه وقتی استرنج میگه نه تو می گی آره، خودشو انداخت تو هچل من حس می کنم منظور کیندرد از دعوت نامه همین دیوونه بازی های پیتر بود یعنی اون می دونست پیتر به حرف استرنج گوش نمی ده و این کا رو می کنه یا شاید این چیزا رو قبلا وارد ذهنش کرده بود چون پیتر خیلی اگاهانه قبل از رفتن پیش استرنج رفت پیش فیلیشیا در حالی که اون اصلا کجا باید می دونست استرنج یه وسیله ای داره که اونو وارد بعد عرفانی می کنه (اشتباه نکنم اسمش همین بود) بعد استرنج دبه می کنه تو استفاده ازش کلا غیر منطقی است کسی با اون حال روز و زخمی این جور مغزش کار کنه.
حرف های کیندرد خیلی گنگ بود ولی چیز عجیب این بود که چرا تو صحبت های پایانی از ضمیر اول شخص جمع یعنی ما استفاده می کرد فرضیه من این هست که هدف اصلی هری از انتقام به خاطر مری جین نیست (که خیلی غیر منطقی هست این دلیل)
بلکه به نطرم معامله با مفیستو یه تاثیر منفی تو زندگی هری و رفقای قدیم پیتر که مرده بودن تو برزخ گذاشته بلاخره شیطان کسی نیست که بشه باهاش معامله کرد.
من چون omd و نخوندم نمی دونم آیا تو اون معامله پیتر آگاه بر این که نجات زن عمو می در عوض بر هم خوردن عروسی انجام میشه، معامله رو انجام داد یا نه ولی صد در صد مفیستو با به هم زدن عروسی راضی نمیشه و به قول معروف انگار پیتر از مفیستو پول نزول کرده که یه پولی گرفته و بعد دو برابر بهش پس داده.
از حرف های گنگ هری هم این نتیجه رو میشه گرفت وقتی می گفت اول سرد بود و بعد سوزان شد و ما ازش عبور کردیم و منتطر این روز شدیم که در اصل فکرکنم این معنی رو میده که اول شرایط تقریبا خوب بود ولی بعد قاراشمیش شد ما هم همه رو تحمل کردیم تا به تو برسیم که فکر کنم هری از اون جمع عقده ای بازی در آورده و تلاش کرده و به شیطان تبدیل شده و اون جسد ها هم منظور همون افراد زخم خورده دیگن.
طراحی به اندازه قسمت قبل نبود انگار طراح خیلی با عجله طراحی کرده و بعضی صحنات خوب از آب در نیومده بود مخصوصا صفحه آخر که می تونست خیلی خفن تر باشه.
با تشکر ازشما و زحماتتون امیدوار هر جا که هستید سلامت باشین، یا علی
با سلام.
ممنون که نظرم رو خوندید.
اول باید بگم که کاملا شما درست می فرمائید و کار سنگینیه.
انتخاب الکس راس از نظر من بخاطر این بود ه صحنه های مبارزه ها حماسی تر جلوه میکرد و بیشتر میتوانست در یاد خواننده ها بماند چون همون طور که در سایت هم بار ها و بار ها گفته شده سبک مبارزه مردعنکبوتی به طوری است که جدا از متن و داستان خوب باید طراحی خوبی هم داشته باشد تا صحنه عینا در ذهن خواننده شکل بگیرد
تنها دلیل انتخاب الکس راس این بود چون داستان محشری داره و حیفه که از طراحی خوبی بهره مند نشه.
مشکلم با طراحی اینه که این طراحی بیشتر جنبه فان داره چون شبیه کاریکاتوره و به خوبی نمیتونه لحظات سخت و دردناک رو برای آدم تداعی کنه حداقل برای من نمیتونه چون یه جاهایی خیلی فضا روشن میشه و وقتی میخواد صحنه دراماتیک بشه به ناچار باید پس زمینه رو تاریک تر کنه یهو یه تیکه روشنه بعد یهو تاریک میشه البته این نظر شخصیه منه و کاملا مطمئنم همه باهاش موافق نیستن.
اگه نظرم اشتباهه به من لطف میکنید تا من رو از اشتباه در بیارین
با تشکر: master spider
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا