معرفی دشمنان مردعنکبوتی نوآر (Spider-Man Noir)

در این مقاله به معرفی تمام دشمنان «مردعنکبوتی نوآر» خواهیم پرداخت.

مقدمه: بدون شک اسپایدرمن نوآر یکی از خاص‌ترین و جذاب‌ترین نسخه‌های موازیِ اسپایدرمن برشمرده می‌شود. خالقان این شخصیت یعنی «دیوید هاین» و «فابریس ساپولسکی» به همراه «کارماین دی جیان دومینکو»، نه تقلیدی کورکورانه با پوسته‌ای دارک از شخصیت‌های اسپایدرمنِ دنیای اصلی، بلکه شخصیت‌هایی آشنا اما تماماً جدید و خاص با پیچش‌هایی در شخصیت‌پردازیِ آن‌ها، مطابق با دهۀ ۳۰ آمریکا به مخاطبان ارائه کردند. در واقع، «اسپایدرمن نوآر» از دنیایی می‌آمد که در دهۀ ۳۰ میلادی، که همزمان با رکود اقتصادی آمریکا بود، جریان داشت. در این دنیا، «پیتر پارکر» پسر یتیمی بود که به همراه عمو و زن‌عمویش زندگی می‌کرد. در این دنیا، «بن پارکر» کارگر یک کارخانه بود و دیگر کارگران را به اعتراض و اعتصاب در برابر بی‌عدالتی اجتماعی دعوت می‌کرد. به همین دلیل او توسط گانگستری به نام «نورمن آزبورن»، ملقب به «گابلین»، به قتل رسید. همسر او یعنی «می پارکر» نیز یک فعال سیاسی بود و دغدغهٔ عدالت و حق برابر مردم در اجتماع را داشت. داستان‌های او تم گانگستری و جنایی داشتند و به همین دلیل لقب «نوآر» را یدک می‌کشند («نوآر» در زبان فرانسوی به معنای رنگ سیاه و نام ژانری سینمایی‌‌ست که فیلم‌های درام جنایی و گانگستری را شامل می‌شود.) در این مقاله به معرفی همۀ دشمنان او خواهیم پرداخت.

※ توجه: رتبه‌بندی بر اساس زمان نخستین حضور شخصیت است.

1- گروه مجریان جنایت (Enforcers)

گروه مجریان جنایت (Enforcers)

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری نخست کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر»

مجریان جنایت گروهی‌ست تشکیل‌شده از سه مزدور به نام‌های «آکس» (Ox)، «فنسی دَن» (Fancy Dan) و «مونتانا» ( Montana) اعضای این گروه، هر کدام توانایی‌های منحصربه‌فرد خود را دارند: آکس نیرومند و قوی‌ست، فنسی دن سریع و چابک است و مونتانا استاد طناب‌بازی‌ست. این گروه از مزدوران که توسط گانگستری به نام «نورمن آزبورن» برای انجام کارهایش اجیر شده‌اند. در واقع این گروه کارهای فیزیکیِ پیشِ پا افتاده برای آزبورن (برای مثال سرکوب‌کردن مخالفان) انجام می‌دهند.

زمانی‌که این گروه برای تحویل محموله‌ای که در آن تندیس یک خدای آفریقایی با تم عنکبوتی، برای کلکسیون شخصی آزبورن رفته بودند، فنسی دن به طور تصادفی تندیس را شکست و از آن هزاران عنکبوت به بیرون جستند و او را کشتند. با نیش یکی از همین عنکبوت‌ها، پیتر پارکر که مجریان را دنبال کرده‌بود، به قدرت‌های عنکبوتی دست یافت. پس از شکست گابلین به دست اسپایدرمن در شمارۀ 4 از سری نخست کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر»، مونتانا هم دیگر در دنیای کمیک دیده نشد. در شمارۀ نخست از عنوان «لبۀ دنیای عنکبوتی» که از عناوین فرعی رویداد «دنیای عنکبوتی» (Spider-Verse) بود، گفته شد که تنها فرد زنده از دار و دستۀ آزبورن آکس است که کینگ‌پین و میستریو برای کسب اطلاعات دربارۀ اسپایدرمن به سراغ‌اش آمده بودند.

2- نورمن آزبورن | «گابلین»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری نخست کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر»

نورمن آزبورن به شکل موجودی عجیب‌الخلقه با پوست خزنده‌مانند به دنیا آمده بود و از کودکی در سیرک زندگی می‌کرد و توسط دیگران مورد تحقیر و تمسخر قرار می‌گرفت. همین هم باعث شد تا برای کسب «احترام» دیگران، تبدیل به یک رئیس مافیا شود. او با نقابی ظاهر خود را می‌پوشاند تا شبیه انسان‌های عادی جلوه کند. او گروهی خطرناک از موجودات عجیب‌الخلقه‌ای که در سیرک می‌شناخت جمع کرد و تبدیل به یکی از خطرناک‌ترین رئیس‌های مافیای آمریکا شد. شهرت او باعث شد سیاست‌مداران و بازرگانان او را برای انجام مقاصد غیرقانونی مانند سرکوب‌کردن مخالفان یا قتل استخدام کنند. یکی از قربانیان او، عموی پیتر یعنی «بن پارکر» بود که کارگران را به اعتراض دعوت می‌کرد، بود. او به وحشیانه‌ترین شکل ممکن توسط «والچر» کشته شد.

نبرد نهایی اسپایدرمن و گابلین در فاضلاب رخ داد. این دو به قدری مبارزه کردند تا ماسک‌شان برداشته شد و هر دو از هویت یک‌دیگر با خبر شدند. پیتر پارکر از کشتنِ او اجتناب کرد؛ اما گابلین نهایتاً به دست «کریون» که تحت هجوم تعداد زیادی عنکبوت آدم‌خوار قرار گرفته بود (همان عنکبوت‌هایی که از تندیس خدای عنکلوتی بیرون آمده بودند)، کشته شد.

3- آدریان تومز | «والچر»

آدریان تومز | «والچر»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری نخست کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر»

آدریان تومز هم موجودی عجیب‌الخلقه در سیرک بود. نمایش او به این صورت بود که سرِ مرغ‌های زنده را مقابل چشم مردم می‌خورد (!) و مردم به او می‌خندیدند. زمانی‌که او در حال نمایش‌دادن نبود، صاحبان سیرک او را در قفس می‌انداختند و بدتر از یک حیوان با او رفتار می‌کردند. تنفر او از انسان‌ها باعث شد او به طعم گوشت انسان علاقه پیدا کند. بعدها گابلین او را با نام مستعار «والچر» به عنوان هیولای دست راست‌اش به گروه جنایت‌کار خود اضافه کرد.

عمو بن نیز از قربانیان بسیارِ او بود. در واقع او بن پارکر را زنده‌زنده خورد! همین هم باعث نفرت بسیار پیتر از او شد. گابلین سپس والچر را به خانۀ «زن‌عمو می» فرستاد؛ اما اسپایدرمن به موقع سر رسید و بر خلاف میلِ می، او را با یک گلوله کُشت.

4- سرگی کراوینف | «کریون شکارچی»

سرگی کراوینف | «کریون شکارچی»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری نخست کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر»

کریون یک آموزش‌دهندۀ سابق حیوانات در سیرکی بود که آزبورن در آن کار می‌کرد. گابلین او را به عنوان یکی از افرادش برگزید. در نبرد نهایی با دار و دستۀ گابلین، اسپایدرمن کریون را به سمت محفظۀ نگهداری عنکبوت‌های آدم‌خوار که فنسی دن را خوردند، پرت کرد. کریون که مورد تهاجم عنکبوت‌های آدم‌خوار قرار گرفته بود، خودش را به همراه آزبورن، به درون لوله‌های فاضلاب انداخت تا عنکبوت‌ها را دور کند و موجب مرگ هردوشان شد.

لازم به ذکر است که او برادر ناتنی «دیمیتری اسمردیاکف» ملقب به «آفتاب‌پرست» است.

5- دیمیتری اسمردیاکف | «آفتاب‌پرست»

دیمیتری اسمردیاکف | «آفتاب‌پرست»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری نخست کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر»

دیمیتری اسمردیاکف هم مانند دیگر اعضای گروه گابلین، در سیرک کار می‌کرد. او استاد تغییر قیافه بود و می‌توانست خودش را به شکل هر کس در بیاورد. او و برادر ناتنی‌اش کریون توسط گابلین استخدام شدند تا به گروه جنایت‌کارش بپیوندند. آفتاب‌پرست بود که ماسکی طراحی کرد تا ظاهر گابلین‌مانند آزبورن را بپوشاند.

گابلین به او دستور داد تا خود را به شکل «جی. جونا جیمسون» درآورد تا «بن یوریک» خبرنگار (که اخیراً برای او مشکل‌ساز شده بود) را به قتل برساند و برای اسپایدرمن تله بگذارد. او نهایتاً در دفتر جیمسون در دیلی بیوگل، به دست «فلیشیا هاردی» که عاشق بن یوریک بود و در زمان قتل در ساختمان‌اش حضور داشت و قاتل‌اش را دیده بود، کشته شد.

6- سَمی | «ارباب جنایت»

سَمی | «ارباب جنایت»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر: چشمان بدون صورت»

در این دنیا، فرد صاحب هویت «ارباب جنایت» ارتباط تنگاتنگی داشت با سازمان «کوکلاکس‌کلان» (Ku Klux Klan) و «دوستانِ آلمان جدید» (Friends of New Germany) که هر دو سازمان‌هایی نازی و نژادپرست بودند. در واقع «جوزف انزِل»، رئیس سازمان FNG، هویت ارباب جنایت را ساخت تا کنترل دنیای جنایت را به عهده بگیرد و افراد سیاه‌پوست را برای اهداف غیرانسانی‌شان بدزدد. ارباب جنایت به خاطر رفتار خشن و بی‌رحمانه‌اش در برابر هر که در راه‌شان قرار می‌گرفت، مشهور بود. او وقتی متوجه شد زنی که دوست‌اش دارد یعنی «فلیشیا هاردی» به طور نخفیانه با اسپایدرمن در ارتباط بوده، او را تا سر حد مرگ زد و با یک تکۀ شکستۀ آینه، صورت‌اش را بُرید. او نهایتاً به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن توسط «اتو اکتاویوس» کشته شد.

7- فلینت مارکو | «سندمن»

فلینت مارکو | «سندمن»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر: چشمان بدون صورت»

فلینت مارکو ملقب به سندمن از زیردست‌های ارباب جنایت بود. بر خلاف دنیای اصلی، لقب «سندمن» ربطی به قدرت‌های شنی نداشت و از این رو به او لقب سندمن داده بودند چون با له‌کردن جمجمۀ قربانیان‌اش آن‌ها را به خواب ابدی می‌فرستاد! («سندمن» شخصیتی اسطوره‌ای در باور عامّه یا فولکلور مردم اروپای شمالی‌ست با پاشیدن شنی جادویی روی چشم مردم، آن‌ها را به خواب می‌فرستد. این فولکلور بعدها الهام‌بخش «نیل گیمن» در خلق شاهکار ماندگارش با همین نام شد.) او در قاچاق سیاه‌پوستان به جزیرۀ الیس برای آزمایشات غیرانسانی نقش داشته‌است. در مبارزۀ اسپایدرمن با افراد ارباب جنایت، سندمن تا سر حد مرگ او را زد. مأمور فدرال «جین دی‌ولف» قبل از این‌که سندمن اسپایدرمن را بکشد، سر رسید و با شلیک چند گلوله او را کُشت.

8- اتو اکتاویوس | «دکتر اختاپوس»

اتو اکتاویوس | «دکتر اختاپوس»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری کمیک‌های «اسپایدرمن نوآر: چشمان بدون صورت»

اتو اکتاویوس در آفریقای جنوبی و با معلولیت متولد شد. او که در دوران کودکی به خدمت‌کاران آفریقایی‌اش که آزادی بیشتری نسبت به او داشتند، حسادت می‌ورزید و به عبارتی عقده‌ای بار آمد. او در آینده به زیست‌شناسی بزرگ و مشهور تبدیل شد که به ایدئولوژی‌های نژادپرستانه متمایل بود. او سپس به سازمان دوستان آلمان جدید پیوست. او در جزیرۀ الیس به طور مخفی به آزمایش‌های غیرانسانی روی سیاه‌پوستانی که خوار می‌شمرد پرداخت. نتیجۀ آزمایش‌های او روی مغز این افراد بی‌گناه، به وجودآمدن بردگانی بی‌اراده (شامل «رابی رابرتسون»، دوست پیتر پارکر) بود.

وقتی سازمان FBI به آزمایش‌های او مشکوک شد، سریعاً از مقامات بالادست دستوری مبنی بر متوقف‌کردن آزمایش و نابودکردن تمام شواهد و کشتن تمام سیاه‌پوستان صادر شد. خوشبختانه اسپایدرمن و مأموران فدرال به موقع سر رسیدند و برده‌ها را از مرگ نجات دادند. اکتاویوس هم به دستور مقامات بالاتر، ارباب جنایت را به خاطر مسئولیت‌اش در این رسوایی بزرگ را به طرزی وحشیانه کشت. اکتاویوس به خاطر انجام پروژه‌های سرّی برای دولت و امکان فاش‌شدن اسرار دولتی در دادگاه، به آلمان نازی دیپورت شد. در نهایت، «هنریش هیملر» که او را به علّت معلولیت‌اش فردی ناکارآمد و ناقص که با ایدئولوژی نازی جور در نمی‌آمد خواند و او را به حال خودش رها کرد.

9- کوئنتین بک | «میستریو»

کوئنتین بک | «میستریو»

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ ۱ از سری کمیک‌های «لبۀ دنیای عنکبوتی»

کوئنتین بک ملقب به «میستریوی شکوه‌مند» (The Magnificent Mysterio) فردی نمایش‌دهنده بود که خود را جادوگر معرفی می‌کرد. او به همراه دستیارش «اِلا» (Ella) به دنبال خونِ اسپایدرمن بود تا قدرت‌های عنکبوتی‌اش را به دست بیآورد و به کینگ‌پینِ جنایت جدید نیویورک تبدیل شود. او ابتدا از آکس دربارۀ اسپایدرمن اطلاعاتی کسب کرد و با گروگان‌گرفتن فلیشیا هاردی، اسپایدرمن را به تله‌ای در صحنۀ نمایش کشاند. اسپایدرمن از تلۀ او گریخت و نقشه‌های میستریو ناکام ماند.

10- بانوی زنبوری

بانوی زنبوری

نخستین حضور در دنیای کمیک: شمارۀ 5 از سری سوم کمیک‌های «دنیای عنکبوتی»

خانم «مادام استرم» (Madame Sturm) یک مامور نازی آلمان بود که در آمریکا فعالیت میکرد و مجسمه بُت مانندی که در واقع توتم خدای عنکبوتی بود را از گروه «مجریان جنایت» گرفته بود. او سپس نیروهای مرموز این مجسمه را با انرژی های علمی ترکیب کرد تا قدرت هزاران زنبور را به خودش منتقل کنه و به خودش لقب «بانوی زنبوری» (Madame Swarm) داد. با این حال قبل از اینکه بتونه خسارت خاصی به بار بیاره با مرد عنکبوتی نوآر و مایلز مورالز روبرو شد و کشتی هوایی اش توسط ضربه ونومی مایلز منفجر شد و خودش هم در انفجار کشته شد.

نظر شما چیست؟ دیدگاه‌ها و یا سؤالات‌تان را با ما در بخش نظرات در میان بگذارید!

نویسنده: محمد صالح حیدری