10 واژه و اصطلاحی که دنیای کمیک باعث شد در میان مردم رواج پیدا کنند

10 واژه و عبارتی که توسط کمیک بوک ها بر سر زبان ها افتاد

مقاله بسیار جالب با موضوعی بکر و منحصر به فرد که شما را با اصطلاحات مفیدی درباره دنیای کمیک آشنا میکنه!

مقدمه: اصلا تعجبی نداره که واژگان و اصلاحات زیادی از دنیای کمیک بوک نشات گرفته باشه. و اصلا عباراتی مثل «سوپرهیرو» (ابرقهرمان) و «سوپرویلن» (ابرشرور) یا «مولتی ورس» (چند جهانی) و «ساید کیک» (دستیار قهرمان) و ... اگر کمیک بوک نبود اینقدر کاربرد نداشتند. در این مقاله میخواهیم به چنین عباراتی بپردازیم . با ما همراه باشید ...

مقالات زیر هم فراموش نشود:

10 لقب نمادین ابرشروران دنیای کمیک بوک

15 شعار/تکیه کلام برتر در دنیای کمیک بوک!

10 لقب نمادین قهرمانان دنیای کمیک بوک

10 دفعه ای که کمیک بوک ها آینده را پیشگویی کردند!

10 اختراع دنیای کمیک بوک که به واقعیت تبدیل شدند

 

10- بِرِینیاک (Brainiac)

برین‌یاک

«برینیاک» یکی از دشمنان برتر سوپرمن است. او یک هوش مصنوعی بیگانه است که ذهنی سرد و بی روح و حسابگر دارد و تقریبا غیر نابود شدن است و میتواند جسم خودش را به طور مداوم تعمیر کند . او اشتهایی سیری ناپذیر برای قدرت و دانش دارد. برینیاک در Colu خلق شده؛ سیاره ای که در آن منطق و دانش مهم تر از هر چیز دیگری هستند. هدف از خلق او این بود که دیگر سیاره ها و دنیاها را فتح کند. اولش قدرتی در حد و اندازه دیگر ساکنین این سیاره داشت چون میترسیدند از قدرتش سو استفاده کنه ولی برینیاک به هوشی بالاتر دست یافت و به تنهایی در عالم به راه افتاد تا دیگر سیاره ها را به تسخیر خودش دربیاره و اینچنین بود که با سوپرمن سرشاخ شد. گفته میشه که خالقین این شخصیت دو واژه Brain و Maniac به معنی "مغز" و "دیوانه" را با هم ترکیب کردند و به «برینیاک» رسیدند. این اسم اونقدر معروف شده که الان در زبان عامیانه برای توصیف آدم هایی که بسیار باهوش هستند به کار میره!

  

9- کَنون (Canon) ، فَنون (Fanon)

کَنون (Canon) ، فَنون (Fanon)

واژه Canon در زبان انگلیسی به معنای "معیار" یا "ملاک قضاوت" است ولی به لطف دنیای کمیک معنی خاص تری پیدا کرده که باید درباره اش توضیح بدهم. چیزی که کنون است یعنی بخشی از تاریخچه رسمی و تایید شده فلان شخصیت است. به طور مثال گزیده شدن پیتر پارکر توسط یک عنکبوت رادیو اکتیو، کنون است یا کشته شدن پدر و مادر بروس وین به دست جو چیل هم کنون است. ولی مثلا در داستان Gotham by Gaslight (که در اینجا ترجمه شده است) شاهد بودیم که پدر و مادر بروس وین توسط «جک قصاب» (Jack the Ripper) کشته شدند که این دیگر کنون محسوب نمیشه چون در دنیایی غیر از دنیای رسمی و تایید شده دی سی رخ داده. از این موارد بسیار زیاد است. از سوی دیگر هواداران هم سعی کرده اند داستان های خودشان را با استفاده از شخصیت های کمیک بوکی بنویسند. به طور مثال پس از مرگ هرژه (خالق تن تن) کلی داستان از تن تن توسط هواداران خلق شده که اتفاقا کیفیت خوبی هم دارند ولی به آنها فنون گفته میشه، یعنی داستانی که به دست هواداران خلق شده و بنابراین جزو تاریخچه رسمی تن تن نیست.

  

8- رِتکان (Retcon)

رِتکان (Retcon)

رتکان کلمه ای است که در زبان فارسی به سختی میشه معادلش را پیدا کرد. ولی توضیحش اینه که شما بیایی و اتفاقی که در گذشته افتاده است را جوری توجیه کنی که انگار به شکل دیگری اتفاق افتاده یا اینکه اصلا اتفاق نیفتاده است. ریشه این کلمه از عبارت Retroactive continuity گرفته شده که نوعی وسیله ادبی است که در آن حقایق یک داستان تخیلی بعدا طوری توسط یک اثر دیگر تغییر میکند، نادیده گرفته میشود یا رد میشه که پیوستگی وقایع (continuity)  داستان برهم میخورد. نمونه بارز آن مرگ شرلوک هولمز است. یعنی خالق این شخصیت (آرتور کانن دویل) در آخر کتاب "مشکل نهایی" روایت کرد که شرلوک هولمز و جیمز موریارتی هردو از آبشار رایشنباخ سقوط می‌کنند و می‌میرند. ولی خوانندگان آنقدر بهش نامه نوشتند و درخواست کردند که هولمز برگردد که آقای دویل در سری "بازگشت شرلوک هولمز" توضیح داد که واقعاً چنین اتفاقی نیفتاده و راز زنده ماندن هولمز فاش شد و ... در دنیای کمیک خیلی از این موارد داریم که اکثر آنها به مذاق هواداران خوش نیامده. مثلا هواداران اسپایدرمن میدانند که در جریان داستان منفور "سرگذشت کلون" فاش شد که پیتر پارکر در همه این  سالها یک کلون  و بن رایلی واقعی بوده! (این مقاله را بخوانید). این یک رتکان است  و جالبه که مارول بعداً به غلط کردن افتاد و فاش کرد  پیتر پارکر کلون نبوده! پس اینهم باز یک رتکان بود علیه رتکان قبلی! بعضی وقتها هم رتکان در دنیای کمیک انجام میشود تا تاریخچه یک شخصیت را ساده تر و قابل درک تر کنند. یه وقتهایی هم مثل new 52 فقط انجام میشه تا فروش بالا بره!

 

7- بَمف! اسنیکت! توئیپ!

بَمف! اسنیکت! توئیپ!

کمیک بوک ها نه تنها کلمه و اصطلاح  بلکه افکت صوتی هم خلق کرده اند که بسیار محبوب و معروف شده اند. مثلا صدای خارج شدن چنگال های ولورین که به Snikt معروف شده . صدای تار زدن مرد عنکبوتی هم Thwip هستش که اونم خیلی معروفه ولی شاید از هم جالب تر صدای تله پورت کردن شخصیت نایت کرالر باشه که Bamf هستش و به صورت فعل هم در زبان انگلیسی به کار میره. یعنی مثلا " فلان شخصیت تله پورت کرد" رو میگن: He/She bamfed!

  

6- کشتن یخچالی (Fridging)

وقتی «هل جوردن» قاط زد و خبیث شد و بسیاری از اعضای سپاه گرین لنترن و همچنین «نگهبانان عالم» را کشت (این مقاله را بخوانید)، آخرین بازمانده گرین لنترن ها به نام Ganthet به یک طراح کمیک بوک به نام «کایل راینر» (Kyle Rayner)  آخرین حلقه باقی مانده گرین لنترن ها را داد و بدین ترتیب او برای مدتی تبدیل شد به تنها گرین لنترن عالم. او دست به کارهای خوبی زد و چون یک هنرمند بود اشیاء زیبایی با حلقه خودش درست میکرد. در مجموع اوضاع برای کایل و دوست دخترش به نام ««الکس دی ویت» (Alex DeWitt) خوب پیش میرفت. تا اینکه کایل یک روز به خانه برمیگرده و یادداشتی با این مضمون پیدا میکنه: "یک غافلگیری برای تو در یخچال. با عشق، از طرف A" . کایل در یخچال را باز میکنه و در کمال بهت و شگفتی میبینه که دوست دختر عزیزش را مچاله کرده و در یخچال چپانده اند!!! (یکی از دشمنان او به نام Major Force پس از به قتل رساندن الکس این کار را کرده بود). این پانل برای خوانندگان بسیاری آزاردهنده بود ولی مهم تر اینکه خیلی ها را خشمگین کرد که چرا از یک شخصیت مونث به این شکل برای شوکه کردن خوانندگان سوء استفاده کرده اند. خانم «گیل سیمون» نویسنده مطرح دنیای کمیک بوک در سال 1999 وب سایتی را به همراه دوستانش راه اندازی کرد به نام Women in Refrigerators (زنان در یخچال) تا به این بهانه نسبت به استفاده ابزاری از زنان و کشتن آنها به چنین شکلی در دنیای کمیک اعتراض کند. از آن موقع به بعد هر وقت شخصیت مونثی در دنیای کمیک بی دلیل کشته میشود از اصطلاح "یخچالی شد" (fridged) استفاده میکنند!

 

5- مایه آرامش (Security Blanket)

 مایه آرامش (Security Blanket)

"بادام زمینی‌ها" یا "پیناتز" (Peanuts) یک کمیک استریپ مشهور آمریکایی است است که هر روز هفته حتی یکشنبه‌ها چاپ و منتشر می‌شد و چارلز شولتس آن را می‌نوشت و تصویرسازی می‌کرد. این کمیک استریپ تقریباً به مدت نیم قرن از 2 اکتبر سال 1950 تا 13 فوریه 2000 منتشر می‌شد و پس از آن نیز بازنشر شده‌است. بادام زمینی ها با 17897 شماره منتشر شده از محبوب‌ترین و پرنفوذترین‌ها در تاریخ داستان های مصور بشمار می‌رود و بی‌تردید می‌توان آن را طولانی‌ترین داستان مصوری دانست که تا کنون «توسط یک انسان» خلق شده‌است. بادام زمینی‌ها در اوج محبوبیت خود در اواسط تا اواخر دهه 1960 در بیش از 2600 روزنامه با خوانندگانی در حدود 355 میلیون نفر در 75 کشور جهان و به 21 زبان منتشر می‌شد. در هر حال یکی از معروف ترین کاراکترهای این سری، «لاینوس ون پلت» (Linus van Pelt) نام دارد که اغلب در حال بغل کردن یک پتوی آبی رنگ است. او در سال 1956 فاش کرد که پتو در واقع مایه آرامش اوست و از آن موقع به بعد اصطلاح security blanket به معنای "ایمنی"، "نگرانی زدا" یا "برطرف کننده نگرانی" در زبان انگلیسی متداول شد.

 

4- بمب اتم  (Atomic Bomb)

بمب اتمی (Atomic Bomb)

در شماره 38 از کمیک Superman، لکس لوتر آماده شد تا با استفاده از جدیدترین سلاح خود دنیا را تسخیر کند: یک اشعه مولوکولی ضربتی که میتونست قوی ترین فلزات را ذوب کنه. سوپرمن در نهایت جلویش را گرفت ولی لکس یک ساچمه انفجاری را به عنوان آخرین تلاش خود به سمت او پرت کرد تا بکشتش. جای تعجبی نداشت که این حرکت تاثیری روی سوپرمن نداشت و ابرقهرمان ما لوتر را به زندان برد. در نگاه اول هیچ چیز خاصی درباره این داستان به چشم نمیخوره ولی اولین کمیک سوپرمن بود که سانسور شد! دلیلش اینه که لوتر اون ساچمه ای را که به سمت سوپرمن پرتاب کرده بود را "بمب اتم" صدا زده بود! (تو تصویر بالا با فلش براتون مشخص کرده ام). درسته که اون ساچمه قابلیت هسته ای نداشت ولی وزارت دفاع آمریکا از دیدن آن شوکه شد. دلیلش اینه که این داستان در سال 1946 خلق شد، یعنی یک سال قبل از اختراع بمب اتم! بنابراین برای اینکه میترسیدن پروژه مخفی شون لو بره اجازه ندادن این داستان منتشر بشه و 5 ماه پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی به آن اجازه انتشار دادند (این مقاله را بخوانید).

  

3- هولی مولی! (Holy moly!)

هولی مولی! (Holy moly!)

کسانی که کمیک بوک های شزم را خوانده اند میدانند که «بیلی باتسون» (که با گفتن کلمه جادویی "شزم" به یک ابرقهرمان بالغ تبدیل میشود) زیاد از عبارت "هولی مولی!" برای نشان دادن شگفتی و تعجب خودش استفاده میکند (میشه گفت معادلش تو فارسی میشه "یا ابلفضل!"). البته این اصطلاح قدمتش به سال 1882 میرسه و میگفت قرار بود جایگزینی باشه برای Holy Moses (یا موسی مقدس!) ولی زیاد به کار نمیرفت اما از زمانی که در کمیک های شزم مورد استفاده قرار گرفت بر شهرت آن نیز افزوده شد. عبارت در کمیک های شزم بود که متداول شد. البته تکه کلام های کمیک بوکی خیلی زیاد هستند (این مقاله را بخوانید). ولی مثلا وقتی کسی میگه "هالک داغون میکنه" (Hulk Smash) آدم فقط یاد هالک میفته ولی "هولی مولی" زبان زد خاص و عام شده است و خیلی ها که حتی یک کمیک بوک از شزم در عمرشان نخوانده اند ازش استفاده میکنند.

  

2- بَم! پاو! کِپا! وَم! و دیگر صداها ..

بَم! پاو! کِپا! وَم! و دیگر صداها ..

چون طراحان کمیک بوکی میتونند هر چیزی را که دلشون میخواد بکشند، پس تنها محدودیت در میزان تخیل آنهاست! لذا برای آنها هیچ ایرادی ندارد که نبرد بین سوپرمن و مجسمه ابوالهول در فضا یا مبارزه هالک با بابا نوئل را نشان بدهند. به همین دلیل دنیای کمیک رسانه اعجاب انگیزی است برای روایت داستان هایی که  تصورات و شبیه سازی های فانتزی در آنها موج میزند. ولی یک ایرادی هست. کمیک بوک افکت صوتی ندارد. یعنی علیرغم اینکه اکثر داستان های مارول و دی سی حول و حوش نبردهای حماسی بین ابرقهرمانان میچرخد ولی به سختی میتوان تاثیر مشتی که به صورت یک شخصیت اصابت میکند یا شخصیتی که به دیوار پرتاب میشود را به خواننده منتقل کرد. به طور مثال با وجود آنکه سوپرمن از وقتی خلق شد خودش را به عنوان یک پدیده فرهنگی مطرح کرد ولی جالبه که بدونید که کمیک اول او یعنی Action Comics#1 حتی یک افکت صدا هم نداشت. یعنی KABOOM یا KAPOW و ... در آن به کار نرفته بود. ولی طراحان خیلی زود سعی کردند کلمات بزرگ و اغراق آمیزی را به صحنه های اکشن اضافه کنند که نشان دهنده صدای واقعی باشند. این آنقدر ابزار اونقدر موثر واقع شد که علاوه بر دنیای کمیک در سینما و به ویژه در سریال قدیمی بتمن در دهه 60 میلادی به کار رفت و باعث جا افتادن این نوع اصوات شد. حتی کمدین ها یا افراد خوش صحبت از BAM! و BOOM! برای جذاب تر شدن روایت ها و شوخی های خودشون استفاده میکنند!

  

1- میوتانت (Mutant)

میوتانت (Mutant)

گفته میشه «استن لی» اولش میخواسته اسم  کمیک های ایکس منرو بذاره Mutants یعنی "موجودات جهش یافته "! استن لی بارها گفته که اون موقع خسته شده بود از بس مجبور بوده منبع قدرت های قهرمان های خودش رو توضیح داده بوده. بنابراین میخواسته فقط به اونا بگه Mutant و بگه مادرزادی این قدرت ها رو به دست آورده اند و وقتی به یک سن خاص میرسن قدرت هاشون بروز پیدا میکنه و خلاص! درسته که الان خیلی ها میدونند ولی مساله این بود که در اوایل دهه 60 میلادی تقریبا کسی نمیدونست معنی کلمه Mutant دقیقا یعنی چی بنابراین آقای استن لی از X-men استفاده کرد. حق هم داشت چون استفاده از کلمه Mutants در اوایل دهه 60 میلادی ممکن بود باعث بشه کسی سراغ خریدن کمیک نره! در واقع درسته که چارلز داروین تئوری " بقای اصلح" خود را یک قرن قبل ارائه کرده بود ولی مردم هنوز با عبارت های مرتبط با فرضیه تکامل آشنایی نداشتند. ولی الان قضیه فرق کرده و این به لطف کمیک بوک های ایکس من است که این ایده کامل جا افتاده  به طوری که به طور گسترده در دیگر فرنچایزها مثل "لاک پشت های نینجا"، "سیاره میمون ها" و ... به کار میرود و البته اسم فیلم جدید سری مردان ایکس هم New Mutants بود!

 

مهدی ترابی مهربانی

منبع: وب سایت What Culture

All rights reserved © Spidey.ir 2023

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

 مقالات مرتبط:

10 لقب نمادین ابرشروران دنیای کمیک بوک

15 شعار/تکیه کلام برتر در دنیای کمیک بوک!

10 تا از بهترین رتکان (RETCON) های مارول

10 تا از بدترین رتکان (RETCON‌) های دیسی

10 تا از بهترین رتکان (RETCON) های دی سی

10 تا از بدترین رتکان (RETCON) های مارول

10 لقب نمادین قهرمانان دنیای کمیک بوک

10 دفعه ای که کمیک بوک ها آینده را پیشگویی کردند!

10 اختراع دنیای کمیک بوک که به واقعیت تبدیل شدند

15 نقل قول برتر از "مرد عنکبوتی" در دنیای کمیک بوک

15 نقل قول برتر از "استن لی"

چطور استن لی دنیای ابرقهرمانان را "انسانی" تر کرد

15 دیالوگ برتر فیلم های مارول

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn