در قسمت پایانی از این مقالات میخوانید كه چطور معلوم شد «پیتر پاركر» اسپایدرمن واقعی است و اینكه چطور «نورمن آزبورن/گرین گابلین» پس از سالها غیبت دوباره زنده شد!
مقدمه: در سری مقالات "سرگذشت كلون" (Clone Saga) ابتدا به معرفی پروفسور «مایلز وارن» (ملقب به «شغال») پرداختیم و متوجه شدیم كه او چطور به خاطر عشق هوس آلود خود به «گوئن استیسی» تصمیم گرفت از روی او و همچنین «پیتر پاركر/اسپایدرمن» یك كپی آزمایشگاهی یعنی "كلون" بسازد. سپس پیتر پاركر با شغال و كلون خودش مواجه و در نهایت از شر آنها خلاص شد. كلون گوئن هم او را ترك كرد. سالها گذشت و پیتر كه حالا با «مری جین» ازدواج كرده بود ناگهان دوباره با كلون خود یعنی «بن رایلی» برخورد كرد. آنها سپس با یكدیگر دوست شدند ولی با پیدا شدن مجدد سر و كله شغال و كلون های دیگر اوضاع پیچیده شد و پیتر به این فكر افتاد شاید خودش هم یك كلون باشد! به همین دلیل او به یك آزمایش ژنتیكی تن داد كه در نتیجه آن فهمید یك كلون است و «بن رایلی» نسخه اصلی اسپایدرمن می باشد! او به شدت ناراحت و عصبانی شد و تصمیم گرفت حرفه ابرقهرمانی را كنار بگذارد و با عزیمت به یك شهر دیگر، از همسر باردارش نگهداری كند. در قسمت سوم نیز به معرفی تمام كلون هایی كه از روی پیتر پاركر/اسپایدرمن ساخته شده پرداختیم. و اینك قسمت آخر ...
پیتر و مری جین در آن زمان اعتقاد داشتند كه زندگی خوشی را در كنار هم خواهند داشت زیرا جوان بودند، عاشق هم بودند و قرار بود به زودی صاحب فرزندي شوند. پیتر هم بر این باور بود كه یك كلون است و به همین دلیل از مبارزه با جرم و جنایت دست برداشته بود و سعی داشت زندگی آرامی داشته باشد.
در واقع او «بن رایلی» را جانشین شایسته ای برای اسپایدرمن میدانست. البته در شماره 240 از كمیك Spectacular Spider-Man (كه در ماه نوامبر 1996 چاپ شد) او و «مری جین» پس از مدتی شهر "پرتلند" را ترك كردند و دوباره به نیویورك بازگشتند. سپس «بن رایلی» با پیتر ملاقات كرد و حتی به او كمك كرد تا خانه قدیمی اش را تمیز كند. پیتر از بن دعوت كرد تا همگي شام را در یك رستوران و همراه با مری جین بخورند. او هم قبول كرد و در نتیجه به همراه یكدیگر راه افتادند تا نزد مری جين بروند. آنها در راه به خانه ای متروك رسیدند و متوجه شدند كه چند بچه در آن مشغول بازی هستند (در شماره 11 از كمیك Sensational Spider-Man)
سپس یك انسان نیمه روباتیك به آنها حمله كرد. پیتر سعی كرد بچه ها را به نقطه امنی برساند ولی متوجه شد كه آنها هم روبات هستند و میخواهند او را بكشند! آنها سپس فهمیدند كه آن انسان نیمه روبات كسی نیست جز «مندل استروم» ملقب به Robot Master (یكی از دشمنان قدیمی اسپایدرمن كه سالها پیش مرده بود و در ساخت روبات تبحر داشت)!
اما مری جین از همه جا بیخبر داشت و به همراه عمه اش یعنی «عمه آنا» (Aunt Anna) در رستوران انتظار ورود همسرش و بن رایلی را میكشید كه ناگهان خانمی به نام «الیسون مانگرین» (Alison Mongrain) كه خودش را جای یكی از پیشخدمت های رستوران جا زده بود، چیزی را داخل غذای مری جین ریخت و باعث شد تا او دردی را حس كند و به سرعت به بیمارستان برده شود.
عمه آنا با پیتر تماس گرفت و به او اطلاع داد كه بچه قرار است پیش از موعد مقرر به دنیا بیاید و او باید هرچه سریع تر خودش را به بیمارستان برساند (این در حالی بود كه پیتر و بن در حال مبارزه با روبات ها بودند!)
مری جین در اتاق زایمان لحظات سختی را سپری میكرد. او به شدت درد داشت و قیافه پرستاران نیز به طور غیر معمولی جدی و حتی ترسناك بود! او دعا میكرد بچه اش سالم باشد. اما دقایقی بعد سكوتی مرگبار اتاق عمل را در برگرفت. هیچ صدای گریه ای از بچه به گوش نمیرسید. مري جین با اضطراب سراغ بچه اش را گرفت اما به او گفته شد كه بچه اش مرده بدنیا آمده.
پیتر و بن رایلی كه از اتفاق تراژیك بیخبر بودند، موفق شدند روبات های قاتل را شكست دهند (در شماره 418 از كمیك "اسپایدرمن شگفت انگیز") سپس پیتر بن را تنها گذاشت و به سرعت به سمت بیمارستان حمله كرد. اما ناگهان یك نفر از پشت سر به بن رایلی ضربه زد. بن رایلی گیج شده بود و نمیدانست كه چرا حس عنكبوتی اش بهش اخطار نداده. او در حالی كه داشت از حال میرفت، در كمال شگفتی كسی را كه از پشت به او ضربه زده بود را دید: «نورمن آزبورن»!
ولی چطور نورمن زنده شده بود؟ زيرا همانطور كه ميدانيد نورمن سالها پیش نورمن پس از به قتل رساندن «گوئن استیسی» بر اثر اصابت گلایدر خودش، كشته شده بود.
اما در حقیقت نوعی توانایی فوق بشری جدید تحت عنوان healing factor در بدن او ایجاد شده بود كه باعث میشد زخم های بدنش التیام یابد. به همین دلیل او در سردخانه دوباره زنده شده و سپس كشور را ترك كرده بود. او سالها در كشورهای اروپایی به طور مخفیانه زندگی میكرده و كسی نمیدانسته كه زنده است! نورمن در اروپا فرقه ای مخوف به نام Scriers را تاسیس كرده بود و از راه دور زندگی پسرش هری و همچنین زندگی پیتر و بن رایلی را زیر نظر داشت. در واقع، او كاری كرده بود كه پیتر به اشتباه فكر كند یك كلون است. در هر حال، نورمن بن رایلی را اسیر كرد و سپس پیتر را نیز بدام انداخت. او گفت كه میخواهد به خاطر مرگ پسرش «هری» از پیتر انتقام بگیرد. او همچنین گفت كه در نبرد با پیتر پیروز شده چون تمام چیزهای باارزشش را از او گرفته: گوئن استیسی، فرزند پیتر و همچنین هویت اش را. نورمن همچنین فاش كرد كه با «شغال» ارتباط داشته و نتایج آزمایش های ژنتیك او را طوری دستكاری كرده است تا پیتر فكر كند كلونی است كه از روی اسپایدرمن حقیقی یعنی بن رایلی ساخته شده!
در هر حال، در شماره 75 از كمیك Spider-Man، نبرد سختی میان مرد عنكبوتی و گرین گابلین در گرفت. این نبرد به عقیده بسیاری از كارشناسان بهترین نبردی است كه تا به حال میان اسپایدرمن و گرین گابلین انجام شده (اگر خدا بخواهد در یكی از مقالات "لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنكبوتی" به آن خواهیم پرداخت).
در نهایت پیتر توانست گرین گابلین را شكست دهد. منتهی در لحظه آخر گرین گابلین گلایدرش را فراخواند تا از پشت به پیتر ضربه بزند اما بن رایلی سر رسید و در عملی قهرمانانه جان خودش را فدا كرد تا جان پیتر را نجات دهد.
او در هنگام مرگ و در حالیكه نمیداست چه بر سر بچه پیتر آمده ، به او گفت: "پیتر ...مراقب برادرزاده من باش. بهش بگو كه عمویی داشت به نام بن (رایلی) ..."
سپس جسد او تبدیل به خاكستر شد و این موضوع ثابت كرد كه او واقعاً كلون بوده است. سپس با چشمان اشكبار خاكستر بن رایلی را با احترام در هوا پخش كرد و گفت: "خداحافظ بن ... تو زندگي منو عوض كردی برادر"
در پايان پیتر نزد همسرش مری جین رفت و از مرگ بچه اش مطلع شد. اما این موضوع آنها را به هم نزدیك تر كرد و تصمیم گرفتند مقاوم تر از قبل به آینده فكر كنند.
پایان مقالات "سرنوشت كلون"
(برای اطلاع از سرنوشت حقيقي بچه پیتر و مری جین حتما این مقاله را بخوانید)
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2013
(هر كسي بدون اجازه يا بدون ذكر نام نويسنده و منبع از اين مقاله يا ديگر مقالات سايت در وبلاگ يا سايت خود استفاده كند، مورد پيگرد قانوني قرار خواهد گرفت)
مطالب مرتبط:
"سرگذشت كلون" – قسمت سوم: معرفی كلون های اسپایدرمن!
"سرگذشت كلون" – قسمت دوم: چه كسی كلون است؟
"سرگذشت كلون" – قسمت اول: معرفی «شغال» (The Jackal)
قسمت آخر از داستان "سرگذشت كلون" (CLONE SAGA) ترجمه شد + لینك دانلود مستقیم!
زندگی، مرگ و بازگشت بن رایلی
چه کسی زیر ماسک شغال قرار داره؟
باز هم پیش بینی نویسنده سایت SPIDEY.IR درست درآمد!
20 کلون برتر در دنیای کمیک
10 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده
ترجمه فارسی شماره آخر از کمیک "بن رایلی: اسکارلت اسپایدر" (BEN REILLY: THE SCARLET SPIDER)
لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی
چرا «گرین گابلین» بزرگترین دشمن «مرد عنكبوتی» است؟
دیدگاهها
بيچاره آقاي ترابي حداقل سه بار داخل متن مقاله اشاره كرده كه اين قسمت پايانيه هستش!
اقا سینا اون یک دنیای دیگه بود که مارول برای ابر خهرمانان جوان مثل spider girl درست کرده بود وگرنه اصلش همونی که خوندی
میتونم کاملا احساسشون رو تو اون لحظه تو خودم حس کنم!
در ضمن ممنونم بابت این سری مقاله های کامل و با ارزش واقعا یه خسته نباشید جانانه باید به آقای ترابی بگیم!
دوستون داریم آقای ترابی
البته به اون {اگر} توجه کنید چون هرگز دختر پیتر زنده نمونده که بخواد یه قهرمان بشه
ممنون، مقالهي خوبي بود. راستي نگفتيد گرين گابلين چهكار كرد كه پيتر فكر كرد كلون است؟!
موفق باشيد.
خواهشن فقط عکسارو نگاه نکنید مقاله رو هم بخونید!
باز هم مقاله ای عالی از آقای ترابی
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا