نگاهی به کمیک بوک های «دنیس اونیل» برای مرد عنکبوتی

نگاهی به کمیک بوک های «دنیس اونیل» برای مرد عنکبوتی

«دنیس جوزف اونیل» معروف به به «دنی اونیل» (Denny O'Neil) به تازگی درگذشت و به همین مناسبت نگاهی خواهیم داشت به کمیک بوک هایی که این نویسنده مطرح برای مرد عنکبوتی در ابتدای دهه 80 میلادی نوشت.

مقدمه: دنیس اونیل (متولد سال 1939) از نویسندگان برتر دنیای کمیک بوک بود که روز 11 ژوئن 2020 چشم از جهان فرو بست. آثار شاخص او مربوط میشود به زمانی که در دهه 70 میلادی با طراحی زبردست به نام «نیل آدامز» داستان های تاثیرگذاری برای بتمن و همچنین سری "گرین لنترن/گرین اروو" نوشت. هواداران بتمن وی را به عنوان خالق شخصیت های مهمی همچون راس الغول و دخترش ، تالیا الغول میشناسند. سری کمیک بوک هایی که برای شخصیت های «سایه» (Shadow) و «کواِسچن» (Question) نوشت نیز بسیار مطرح و برجسته از آب درآمدند. در مارول روی کمیک بوک های "مرد آهنی" کار کرد که بسیار خواندنی بودند. او به عنوان سردبیر نیز برای مارول و دی سی کار کرده بود و بیشتر به خاطر نظارت روی عناوین منتشره از روی شخصیت های خانواده بتمن شناخته میشود. اما بسیاری از علاقمندان به دنیای کمیک اصلا نمیدانند که برای دوره (run) نسبتا کوتاهی نویسنده سری اصلی اسپایدرمن یعنی کمیک بوک های The Amazing Spider-Man شد! من در این مقاله میخواهم نگاهی به این کمیک بوک ها داشته باشم ...

در ماه می سال 1980 آقای مارو وُلف مَن آخرین داستان خود را برای The Amazing Spider-Man نوشت و رفت به دی سی! در واقع ولف من به دلیل مشکلاتی که با مارول پیدا کرد ناگهان همه چیز را ول کرد و رفت. آن موقع دنیس اونیل برای مارول کار میکرد و ناگهان ماموریت پیدا کرد که جانشین مارو ولف من باشد. گفته میشه درخواست مارول از اونیل خیلی سریع صورت گرفته زیرا اصلا وقت نداشتند و باید هر چه سریع تر جانشینی برای ولف من پیدا میکردند و به سراغ اونیل رفتند زیرا نام شناخته شده ای برای هواداران کمیک بوک بود. اونیل هم احتمالا در رودربایستی گیر کرده و قبول کرد! (در حالی که هیچ شناخت خاصی از شخصیت مرد عنکبوتی نداشت). البته او از چند ماه قبل به سردبیر عناوین Marvel Team-Up و Spectacular Spider-Man مشغول به کار شده بود ولی معلوم بود با اکراه نویسندگی "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" را قبول کرده و از نوشتن برای مرد عنکبوتی لذت نمیبرد در حالی که آرزوی هر نویسنده ای است که روزی برای این عنوان نویسندگی کنه. دلیل دیگرش هم این است که Amazing Spider-Man عنوانی است که نویسندگان تا بتونند در آن باقی میمانند ولی دنیس اونیل فقط از شماره 207 تا 221 نویسنده این سری بود که واقعا دوره کوتاهی به حساب میاد. در هر حال اولین کمیک او برای مرد عنکبوتی، شماره 207 از Amazing Spider-Man بود که ماه آگوست 1980 منتشر شد:

کمیک دنیس اونیل

از همین شماره معلوم شد که اونیل چقدر کم دنیای اسپایدرمن رو میشناسه و میشد حدس زد که قراره داستان هایی ضعیف و عجیب و غریب تحویل ما بده که همین طور هم شد. در حقیقت داستان های او برای مرد عنکبوتی من را به یاد داستان های بتمن در دهه های 50 و 60 میلادی می انداخت که در آنها بتمن را در هر شماره در یک مخمصه عجیب میدیدم که باید تا پایان داستان خودش را به شکلی از آن رها میکرد. و اینجا باید اشاره ای بکنم به تفاوت داستان های نقشه محور (plot-based) با داستان های شخصیت محور (character-based) . مارول و به خصوص نویسندگان و طراحانی بزرگ مثل استن لی، جک کربی و استیو دیتکو پایه گذاران سبک داستان های شخصیت محور در دنیای کمیک بودند (این مقاله و این مقاله را بخوانید). آنها شخصیت های جالبی خلق کردند که خصوصیات و ویژگی های آنها برای خوانندگان جذابیت داشت ، نه وضعیتی که در آن گیر افتاده بودند. به همین دلیل بود که خوانندگان با شخصیت های مارول مثل مرد عنکبوتی بسیار بیشتر همذات پنداری میکردند و حتی اگر از اول تا پایان داستان قرار بود درباره مشکلات شخصی پیتر پارکر بخوانند بازهم برایشان جذابیت داشت. و این تفاوت اصلی بین مارول و دی سی بود  زیرا مارولی ها روی احساسات و رویدادهای شخصی قهرمان داستان تمرکز داشتند تا حادثه ای خاص که از بیرون زندگی قهرمان رخ میدهد و خط روایی داستان را به پیش میبرد. مرد عنکبوتی هم از همان ابتدا روی این مساله تکیه میکرد و ما شاهد اهمیت دادن ویژه به زندگی شخصی پیتر پارکر و مشکلات او که بر سر راه حرفه ابرقهرمانی اش قرار میگرفتند بودیم. بنابراین اکثر داستان ها و دوره های موفق اسپایدرمن متعلق به نویسندگانی است که به کاراکتر و شخصیت های مکمل پیتر پارکر توجه میکنند (نمونه کامل این مساله را میتوانید در داستان معروفی که اسپایدرمن زیر آوار گیر میکند پیدا کنید که در اینجا ترجمه شده است).

پیتر پارکر

اما دنیس اونیل مربوط به یک نسل قبل بود یعنی وقتی که بتمن و سوپرمن در داستان های خود اغلب با موقعیتی عجیب و سناریویی غریب مواجه میشدند . به طور مثال به کمیک شماره 142 Batman دقت کنید که سال 1962 چاپ شد (یعنی زمانی که استن لی و همکارانش در مارول شروع کرده بودند به نوشتن داستان های شخصیت محور):

بتمن بچه

روی جلد نشان میدهد که بتمن بچه شده و این همان سناریو و نقشه ای است که در بالا بهش اشاره کردم و کل داستان بر پایه آن استوار است و آن را به پیش میبرد. یعنی بتمن در این شماره در یک وضعیت عجیب و غریب قرار میگیره (یعنی وضعیتی که قبلا در آن دیده نشده) و در پایان داستان هم ازش بیرون میاد و همه چیز دوباره به حالت اول برمیگرده ، بدون اینکه تحولی در شخصیت بتمن یا اطرافیان او پیش بیاد. یا مثلا در شماره 123 کمیک Batman که در آن کل داستان بر پایه اینه که بتمن تحت تعقیب پلیس است و باید خودش را تبرئه کنه:

بتمن دزد

سوپرمن هم همین طور بود. مثلا در یک شماره میدیدم کوچک شده یا به هیولا تبدیل شده و ...

کمیک بوک سوپرمن

البته دی سی هم پس از مدتی سعی کرد داستان های شخصیت محور چاپ کنه ولی صادقانه بگم تمرکز زیاد روی قدرت های ابرقهرمانی و سناریوهای عجیب باعث شده نتونم با اکثر داستان های دی سی ارتباط برقرار کنم، مخصوصا داستان های دهه های 50 و 60 میلادی دی سی. خب حالا برگردیم به آقای دنیس اونیل. گفتم که او برای اسپایدرمن داستان های plot محور مینوشت و روی دغدغه های درونی اش یا شخصیت های مکمل داستان هایش تمرکز نمیکرد. پیتر پارکر در داستان های او به ندرت شروع کننده مناقشه های داستانی بود و موقعیت های خارجی بودند که خود را بر مرد عنکبوتی تحمیل میکردند. نمونه بارز این مدعا شماره 219 از Amazing Spider-Man است که روی جلد آن پیتر را در زندان و پشت میله های زندان نشان میدهد:

مرد عنکبوتی در زندان

خب .. هوادار اسپایدرمن انتظار داره این اتفاق عواقب جدی برای زندگی پیتر داشته باشه ولی وقتی آن را میخوانیم متوجه میشیم که اصلا اینطور نیست و پیتر فقط به خاطر یک مقاله در روزنامه "دیلی بیوگل" به زندان رایکر میره و بعد شاهد یک فرار از زندان از سوی زندانیان است و بهش اتهام میزنند که با فراری ها همدست بوده  و بعدش باید خودش را تبرئه کنه و .... آخرش هم همه چیز به حالت عادی برمیگرده و دیگه هیچ کسی به این قضیه اشاره نمیکنه!

 در واقع اونیل از طرح یا نقشه (plot) "زندانی شدن پیتر" به عنوان حربه فروش برای علاقمند کردن مخاطب به داستان استفاده کرده که هیچ تاثیر ماندگاری روی "شخصیت" اصلی داستان نداره و در زبان انگلیسی بهش میگن gimmick. و این اصلا شبیه به ساختار یک داستان کلاسیک اسپایدرمن نیست چون هر شخصیت دیگری میتونست در این داستان به جای پیتر پارکر باشه و آب از آب تکون نخوره  (حالا متوجه منظورم شدید؟) و این شاخصه اصلی داستان های دی سی در دهه های 40 تا 70 میلادی بود.

مرد شنی و مرد آبی

 متاسفانه این رویه در طول run آقای اونیل در داستان های کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز به وفور به چشم میخوره و خودِ شخصیت پیتر پارکر/مرد عنکبوتی نقش خاصی در داستان نداره و مثلا ما اشاره ای به هویت مخفی او نمیبینیم و همانطور که گفتم هر شخصیت دیگر کمیک بوکی را میشد به جای او استفاده کرد. در شماره های 217 و 218 از مرد عنکبوتی شگفت انگیز، اونیل به طور کامل از داستان فیلم "کینگ کونگ" کپی برداری و از هیولایی گِلی که از ترکیب دو شخصیت هایدرو من و مرد شنی درست شده به جای کینگ کونگ استفاده میکنه! و مرد عنکبوتی یک شخصیت حاشیه ای در داستان است که نقش خاصی در حوادث ایفا نمیکنه. نگاه کنید تا خودتان باورتون بشه این هیولا در پایان داستان چطور مثل کینگ کونگ یک خانم مو طلایی را برمیداره و با خودش میبره به بالای یک آسمان خراش:

مرد عنکبوتی کینگ کونگ

مرد عنکبوتی کینگ کونگ

تمام این موارد نشان میدهد اونیل درک درست یا کاملی از شخصیت پیتر پارکر/اسپایدرمن نداشته و فقط میخواسته یک داستان کلیشه ای و معمولی ابرقهرمانی بنویسه در حالی که اینطور داستان ها به هیج وجه زیبنده مرد عنکبوتی نیست.

مشکل بزرگ دیگر داستان های اونیل برای مرد عنکبوتی این بود که او علاقه نداشت به طور موثری از شخصیت های مکمل شناخته شده مرد عنکبوتی استفاده کند و این در حالی است که بدون هیچ اغراقی و به اذعان تمامی کارشناسان، مرد عنکبوتی از بهترین شخصیت های مکمل در کل دنیای کمیک بهره مند است (این مقاله را بخوانید). اونیل اصرار عجیبی داشت از دبرا ویتمن به عنوان معشوقه اصلی پیتر استفاده کنه و نوع رابطه آنها واقعا جالب نبود چون پیتر همش مجبور بود او را ترک کنه و بره به یه مساله ابرقهرمانی رسیدگی کنه در حالی که دبرا بهش التماس میکرد تنهاش نگذاره و ما را به یاد رابطه معیوب پیتر و بتی برنت در داستان های اولیه مرد عنکبوتی میندازه.

دوست دختر مرد عنکبوتی

البته حتی آن موقع هم ما کلی لحظه مثبت و خاطره انگیز بین پیتر و بتی داشتیم ولی رابطه پیتر و دبرا خالی از این لحظات است و مساله اصلی اینه که پیتر به بتی علاقه داشت ولی انگار همش فقط میخواست از دست دبرا فرار کنه! همچنین، بتی در بسیاری از داستان ها نقش کلیدی داشت ولی دبرا در داستان های دنیس اونیل چنین کارکردی نداره. از همه مهم تر اینکه پیتر وقتی با بتی بود خیلی خام و بی تجربه بود ولی از خودمون میپرسیدیم حالا که سابقه بودن با گوئن استیسی و مری جین رو داره چرا وارد همچین رابطه ای با دبرا شده؟! (عجیب اینه که وقتی دبرا یه دوست پسر جدید پیدا میکنه پیتر بهش حسودی میکنه!). 

آقای اونیل همچنین یک سری شخصیت مکمل خاص خودش را برای پیتر پارکر خلق کرد که همشون بسیار گمنام هستند و هیچ نقشی در داستان های بعدی او ندارند! دلیلش هم اینه که اونیل برای شرح و بسط شخصیتی آنان وقتی صرف نکرد. مثلا آقای «جوزف پینکس» (Joseph Pincus) که همسایه دیوار به دیوار پیتر بود و همیشه در بدترین مواقع موسیقی گوش خراش میزد که باعث رنجش پیتر میشد!

همسایه مرد عنکبوتی

یا «راجر هاچبرگ» (Roger Hochberg) که هم کلاسی خجالتی پیتر در دانشگاه بود و ...

راجر هاچبرگ

بدتر اینکه در دوره اونیل پیتر پارکر بار دیگر به دیلی بیوگل برگشت ولی دریغ از حتی یک لحظه ماندگار با محوریت دیلی بیوگل و شخصیت های آن مثل جی جیمسون و ...!

و حالا میرسیم به مشکل اصلی کمیک بوک های دنیس اونیل برای مرد عنکبوتی: شخصیت های خبیث! آقای اونیل تصمیم گرفته بود به جای استفاده از دشمنان کلاسیک و شناخته شده مرد عنکبوتی از خبیث های جدیدی برای او استفاده کند که قبلا در داستان های او دیده نشده بود. او در همان شماره نخست از run خود از خبیثی به نام «مِزمرو» (Mesmero) استفاده کرد که کاراکتری بود که میتونست دیگران را هیپنوتیزم کنه و میخواست از کسانی که از نمایش های تئاتری او در برادوِی انتقاد میکنند انتقام بگیره!

مزمرو mesmero

یا مثلا در شماره 208 از خبیثی به نام «فیوژن» (Fusion) استفاده کرد که در واقع از دو برادر کوتوله که به دلیل حادثه ای علمی به یکدیگر چسبیده بودند تشکیل شده بود!

یا در یک داستان سه قسمتی از «چهار مخوف» (Frightful Four) استفاده کرد که همه میدونید از گروه های خبیثی هستند که دشمن چهار شگفت انگیز به حساب میان.

چهار مخوف

 

البته اینکه نویسنده ای بخواهد از ویلن های جدید در داستان های اسپایدرمن استفاده کند لزوما چیز بدی نیست کما اینکه پس از آقای اونیل ، راجر استرن هم از این همین استراتژی استفاده کرد و اتفاقا شماری از بهترین داستان های تاریخ اسپایدرمن را رقم زد (مثل داستان "کسی نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد" که اینجا ترجمه شده است). ولی مساله اینه که استرن با دقت این ویلن ها را انتخاب میکرد و خواننده را متقاعد مینمود که خبیث هایی قدرتمند و تهدید آمیز هستند که لیاقت مبارزه با مرد عنکبوتی را دارند ولی اونیل اینطور نبود و واقعا مشخص نبود چرا دوست داره از خبیث های درجه چندم مثل مزمرو، فیوژن، رِد گوست و یا رَمراد (Ramrod) استفاده کنه زیرا آنها دشمنان درجه سه  قهرمانان درجه دو مارول بودند پس چرا باید به عنوان دشمنان قهرمان درجه یکِ مارول مورد استفاده قرار بگیرند؟! (حتی چهار مخوف هم خیلی مسخره به تصویر کشیده شدند). در نتیجه اسپایدرمن در طول این دوره هرگز به طور قانع کننده ای از سوی دشمنانش تهدید نشد و از سوی دیگر ذات عجیب و غریب این خبیث ها باعث شد داستان ها نیز به طور غیر دلچسبی عجیب شوند!

اسپایدرمن رمراد

علیرغم اینکه اونیل مدت کوتاهی نویسنده کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز بود اما چند شخصیت خلق کرد که نسبتا مهم هستند. اولین آنها «کالیپسو» (Calypso) معشوقه کریون شکارچی است که اینجا درباره اش توضیح داده شده. کالیپسو از وقتی کریون خودکشی کرد ، نقش مهم تری در داستان های مرد عنکبوتی پیدا کرد.

کالیپسو مرد عنکبوتی

 یکی دیگر شخصیت هایی که در سالهای اخیر مهم شده است (مخصوصا اینکه میگن سونی میخواد فیلم اختصاصی اش رو بسازه!)، مادام وب است که توسط اونیل خلق شد که البته من شخصا از او خوشم نمیاد! (میتونید اینجا درباره اش اطلاعات خوبی کسب کنید). کمیکی که مادام وب در آن برای بار اول خلق شد را در این مقاله به عنوان یکی از بدترین داستان های تاریخ مرد عنکبوتی انتخاب کرده بودم ولی اونیل  کاری کرد که از هویت مخفی اسپایدرمن باخبر بشه و این مساله در داستان "هیچ چیزی نمیتونه جلوی جاگرنات" را بگیره به خوبی مورد استفاده راجر استرن قرار گرفت.

مدم وب

 هایدرو من (Hydro-Man) هم توسط اونیل خلق شد و درسته هیج وقت از دشمنان درجه یک مرد عنکبوتی نبوده ولی به دلیل حضورش در برخی از انیمیشن ها نسبتا معروف است ولی همانطور که در این مقاله گفتیم سالهاست از داستان های اسپایدرمن ناپدید شده. 

هایدرو من (Hydro-Man)

 و شاید بتوان گفت تنها شخصیت مکمل قابل توجهی که اونیل در دوره خودش خلق کرد، لانس بانون بود که در اینجا معرفی شده و اینجا هم گفتیم که چه سرنوشت عجیبی برایش رقم خورد. در کل حتی این شخصیت های نسبتا مهم هم در دوره اونیل جالب نبودند و بعدا نویسندگان دیگر با داستان های خود آنها را بهتر کردند.

اونیل مشکل  ریتم و ضرب آهنگ (pacing) هم داشت که از نویسنده ای مثل او بعید بود. مثلا در شماره 209 مرد عنکبوتی شگفت انگیز نبرد نهایی بین اسپایدرمن و کریون خیلی عجله ای به پایان میرسه . یعنی اونیل به عنوان نویسنده نتونسته ریتم داستان را طوری پیش ببره که این نبرد را در تعداد پانل های بیشتری روایت کنه. داستان سه قسمتی که گفتم با حضور چهار مخوف نوشت هم مشکل داشت و چون ایده اش جالب نبود مشخص بود داره همه چیز را کِش میده! با مثلا شماره 213 روی کاورش یک عنکبوت بزرگ را شاهد هستیم و خواننده حس میکنه هیجان انگیز ترین بخش داستان مبارزه مرد عنکبوتی با این عنکبوته:

در حالی که اونیل در یک صفحه و نیم این نبرد را سرهم میاره!

او کلا صفحات زیادی به زمینه چینی (buid-up) اختصاص میداد در حالی که وقتی به نبرد نهایی میرسیدیم نا امیدمون میکرد و این را هم بگم که اونیل در run خودش این افتخار را داشت که با طراحان بزرگی مثل جان رومیتا جونیور و حتی فرانک میلر کار کنه و این طراحان با ایده های نسبتا خوب هم میتونند داستان فوق العاده تحویل بدهند ولی اونیل نتونست از استعداد و پتانسیل آنها بهره بگیرد.

بهترین داستان های دنیس اونیل

و اما  بهترین داستان هایی که اونیل برای مرد عنکبوتی نوشت را باید شماره های 14 و 15 از The Amazing Spider-Man Annual دانست که هر دو را فرانک میلر طراحی کرد (فرانک آن موقع هنوز به خاطر کمیک بوک هایش برای بی باک و بتمن به شهرت جهانی نرسیده بود و هر از گاهی برای اسپایدرمن طراحی میکرد) میلر در شماره 14 یک تیم آپ نسبتا ساده بین مرد عنکبوتی و دکتر استرنج را با لی آوت های خلاقانه خودش به داستانی ماندگار تبدیل کرد و در شماره 15 هم که دکتر اختاپوس و پانیشر در آن حضور دارند  از تخصص خودش در سبک نوآر استفاده کرد و مشخصه در روایت داستان هم دست داشته. او همچنین به طور نبوغ آسایی در برخی صفحات از تکنیک "صفحه اول روزنامه ها" بهره گرفت:

فرانک میلر مرد عنکبوتی

 

نتیجه گیری:

دنیس اونیل نویسنده بدی نبود ولی run اسپایدرمن او  اصلا خوب نیست. حتی متوسط هم نیست و او هیچ وقت مرا متقاعد نمیکند که مرد عنکبوتی را میشناخته یا اهمیتی برایش قائل بوده. داستان های plot محور او مناسب این شخصیت نبودند و باعث شدند تا اسپایدرمن در عنوان اصلی خود شخصیت فرعی به حساب بیاد! شخصیت های مکمل او عجیب بودند و کمکی به بالا بردن بار دراماتیک داستان نمیکردند و به همین دلیل خواننده علاقه خود را به تعقیب کردن داستان ها از دست میداد و انصافا خواندن تمامی داستان ها او برای مرد عنکبوتی بسیار دشوار است. خبیث های جدیدی که او استفاده کرد نیز بار دیگر ثابت میکند شناختی از اسپایدرمن نداشته و مشکلاتی که در ضرب آهنگ داستان داشت نیز باعث میشه آدم به تبحر او در نویسندگی شک کنه و من تنها دو داستانی که برای سری Annual مرد عنکبوتی شگفت انگیز به کمک فرانک میلر نوشت را توصیه میکنم.

 

مهدی ترابی مهربانی

All rights reserved © Spidey.ir 2020

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

ارجاعات، اشارات، نکات مخفی و ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم "مادام وب" (MADAME WEB)

 بهترین داستان مرد عنکبوتی با حضور دکتر اختاپوس ترجمه شد + لینک دانلود

معرفی شخصیت های مكمل (SUPPORTING CHARACTERS) كمیك های مرد عنكبوتی

چطور استن لی دنیای مدرن ابرقهرمانی را پایه گذاری کرد

چطور استن لی دنیای ابرقهرمانان را "انسانی" تر کرد

بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: جان رومیتا جونیور

بزرگان تاریخ كمیك بوک های اسپایدرمن: راجر استرن

10 حقیقت مهمی که باید درباره «مادام وب» (MADAME WEB) بدانید

آموزش فلسفه با ابرقهرمانان کمیک بوکی!

10 دشمن مرد عنکبوتی که از کمیک ها ناپدید شدند!

داستان "هیچ چیز نمیتواند جلوی بولدوزر را بگیرد" ترجمه شد! + لینک دانلود

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

ali spidey 99
+1 #1 ali spidey 99 1399-04-11 15:33
چه مقاله ی پر و پیمونی.
واقعا من دهنم باز می مونه از این همه دانسته های شما درباره ی کمیک.



واقعا که چقدر اطلاعات درباره ی کمیک دارین. حتی ریز و بم نویسنده ها رو میدونین و حتی کمیک های لوس و کلیشه ای بتمن در دهه ۵۰ رو هم خوندین.


دارم فکر می کنم اگه شما یه سری کمیک واسه اسپایدی می نوشتید، یا مثلا برای یکی از فیلم های مارول مخصوصا اسپایدی نویسندگی می کردین، چه چیزی می شد. چون شما دیگه داستان رو می شناسید و میدانید که کمیک فن ها از چی خوششون میاد استاد.


واقعا ممنون از شما.



درباره ی آقای اونیل هم خدا رحمتش کنه.
چیز دیگه ای ندارم.
نقل قول کردن
SPB
#2 SPB 1399-04-11 16:21
مقاله بسیار عالی
عالی
عالی
نقل قول کردن
امیر محمد گلکار
#3 امیر محمد گلکار 1399-04-11 17:29
من قصد بی احترامی به آقای دیس اونیل ندارم ولی معلومه از بدترین نویسندگان مرد عنکبوتی بوده . البته خوشبختانه مرد عنکبوتی نویسنده بد خیلی کم داشته.
نقل قول کردن
Captain-spidey
#4 Captain-spidey 1399-04-11 19:00
دستتون درد نکنه استاد ترابی مقاله عالی بود
در مورد دنیس اونیل باید بگم که همونطور که خودتون هم گفتید معلومه اصلا اسپایدی رو نمیشناختن و واقعا خدا رحم کرد که فقط برای مدت کوتاهی نویسنده کمیک های مردعنکبوتی بودن
بازم ممنون استاد میگم کاشکی از این مقاله های بیشتر بنویسید تا ما اسپایدی فن ها بتونیم بیشتر با تاریخچه این شخصیت اشنا بشیم
نقل قول کردن
mtm
#5 mtm 1399-04-11 19:17
به نقل از Captain-spidey:

در مورد دنیس اونیل باید بگم که همونطور که خودتون هم گفتید معلومه اصلا اسپایدی رو نمیشناختن و واقعا خدا رحم کرد که فقط برای مدت کوتاهی نویسنده کمیک های مردعنکبوتی بودن
بازم ممنون استاد میگم کاشکی از این مقاله های بیشتر بنویسید تا ما اسپایدی فن ها بتونیم بیشتر با تاریخچه این شخصیت اشنا بشیم

تا دلتون بخواد از این مقالات نوشتم
شما مگه مقالات بزرگان اسپایدرمن یا چیزهای جالبی که باید درباره مرد عنکبوتی بدانید را نخوانده اید؟!
bit.ly/3gjyKs2
bit.ly/2D2waZ7
نقل قول کردن
Captain-spidey
#6 Captain-spidey 1399-04-11 19:37
به نقل از mtm:
به نقل از Captain-spidey:

در مورد دنیس اونیل باید بگم که همونطور که خودتون هم گفتید معلومه اصلا اسپایدی رو نمیشناختن و واقعا خدا رحم کرد که فقط برای مدت کوتاهی نویسنده کمیک های مردعنکبوتی بودن
بازم ممنون استاد میگم کاشکی از این مقاله های بیشتر بنویسید تا ما اسپایدی فن ها بتونیم بیشتر با تاریخچه این شخصیت اشنا بشیم

تا دلتون بخواد از این مقالات نوشتم
شما مگه مقالات بزرگان اسپایدرمن یا چیزهای جالبی که باید درباره مرد عنکبوتی بدانید را نخوانده اید؟!
bit.ly/3gjyKs2
bit.ly/2D2waZ7

وای استاد عیول کرک و پرم ریخت چقدر زیادن مرسی که گفتید من اینا رو ندیده بودم
الان میرم میخونم
نقل قول کردن
Iamjoker
#7 Iamjoker 1399-04-12 02:45
ممنون برای مقاله عالی به نظر من هر نوسنده قبل از نوشتن برای شخصیتی باید آشنای کامل با آن داشته باشد در غیر این صورت داستان های ضعییف خواهد نوشت
راستش من شخصیت راس الغول را دوست دارم برای من بسیار جذاب هست روح آقای دنی شاد باشه
نقل قول کردن
porya
#8 porya 1399-04-12 13:44
خیلی ممنون بنظرم بهترین مقاله ی اخیرا بود(چون کمیکی‌بود..)
ولی خب معمولا کسی که فوت میکنه از خوبیاش مینویسن ولی ایشون از بدترین نویسنده های مردعنکبوتی بوده؛الان نمیدونم چی بگم ‌این اقاهم که فوت کرده.ولی خب روحش شاد.

و اینکه یه سوال دارم میشه بگین "لی اوت" یعنی چی؟
نقل قول کردن
the phantom
#9 the phantom 1399-04-12 14:35
به نقل از porya:

یه سوال دارم میشه بگین "لی اوت" یعنی چی؟

لی آوت یا layout یعنی شیوه پانل بندی در صفحات کمیک بوکی که طراح انجام میده.
مثلا:
نقل قول کردن
the phantom
#10 the phantom 1399-04-12 14:36
و البته استاد مقاله تون شگفت انگیز بود. خیلی به اطلاعاتم اضافه شد
نقل قول کردن
hassan91
#11 hassan91 1399-04-12 21:15
خدا بیامرزتش. خوب اگه از شخصیتی علاقه و شناخت نداشته باشی و نویسنده‌اش بشی همین میشه. چقدم داستان‌های بدی نوشته.
مخصوصا اینکه پیتر پارکر و مرد عنکبوتی رو خیلی بد به تصویر کشیده.
نقل قول کردن
Reed Richards
#12 Reed Richards 1401-05-25 23:57
مقاله خیلی خوبی بود و از خوندنش لذت بردم اطلاعاتم هم زیاد شد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

مردعنکبوتی سیمبیوتی

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

تاپ 20 - سایت spidey.ir

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

نکات جالب مرد عنکبوتی

14

18

51

26

15

16

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

36

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

28

008

009

25

40

39

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

23

22

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

34

35

48

46

45

44