این مقاله هدفش آن است تا  نشان دهد خیلی وقت ها استودیوهای فیلمسازی در هالیوود به خاطر سود بیشتر در کار کارگردان آثار کمیک بوکی/سوپرهیرویی دخالت کرده و فیلم را به گَند کشانده اند!

10- هَنکاک (Hancock)

"هنکاک" فیلمی ابرقهرمانی به کارگردانی پیتر برگ است که سال 2008 اکران شد و از بازیگران اصلی آن می‌توان به ویل اسمیت، شارلیز ترون و جیسون بیتمن اشاره کرد. این فیلم سوپر قهرمان لاابالی و الکلی لس آنجلس، «جان هنکاک» (ویل اسمیت) را به تصویر میکشد که اگرچه جان بسیاری را نجات می‌دهد، اما باعث خرابی‌های بسیاری نیز می‌شود و ... آنهایی که فیلم را دیده اند اذعان میکنند که ایده اصلی آن بسیار درخشان است و اتفاقا شروع بسیار خوب و امیدوار کننده ای دارد ولی ناگهان به شدت افت میکند و تا آخر هم به همین شکل باقی میماند. در واقع نسخه اولیه از هنکاک ضدقهرمانی ساخته بود که شخصیت منحصر به فردی داشت ولی استودیو از آن خوشش نیامد و کارگردان را مجبور کرد تا تغییراتی در او به وجود آورد تا تماشاچی ازش بیشتر خوشش بیاد. شما میتونید فیلمنامه اصلی فیلم را تحت عنوان Tonight, He Comes در اینترنت بخونید و متوجه بشوید که چقدر با نسخه اکران شده تفاوت دارد. همچنین گزارش شده فیلم اولش درجه R داشته ولی استودیو اونقدر تغییرش داد تا بهش PG-13 دادند! البته "هنکاک" فروش خوبی کرد ولی خیلی ها گفتند  دلیلش حضور ستاره ای به اسم ویل اسمیت بوده است.

9- بلید: تثلیث (Blade: Trinity)

"بلید" از آن دسته فیلم هایی بود كه بار دیگر نام آثار كمیك بوكی را در آستانه قرن بیست و یكم بر سر زبان ها انداخت. "بلید 2" هم اثری خوش ساخت و دیدنی از كارگردانی مستعد به نام «گی‌یرمو دل تورو» از كار درآمد. از اين رو،  امیدهای فراوانی  وجود داشت تا قسمت سوم هم اثری شایسته باشد ولی اینطور نشد. بخش عمده شكست "بلید: تثلیث" را باید گردن  كارگردانش یعنی آقای «دیوید اس. گویر» انداخت. او كه كاملا به عنوان یك فیلمنامه نویس شناخته میشود و فیلنامه آثاری همچون "مرد پولادین" را نوشته و با «نولان» در سه گانه بتمن همكاری كرده، ناگهان توسط استودیو استخدام شد تا فیلم را كارگردانی كند ولی آنچنان گندی زد كه بعید است تا پایان عمر هوس كارگردانی به سرش بزند! "بلید: تثلیث" چیزی نیست جز ملغمه ای از صحنه های اكشن بی سر و ته. اما «وزلی اسنایپس» بازیگر نقش بلید پس از اکران فیلم از استودیوی سازنده یعنی نیولاین شکایت و ادعا کرد در روند ساخت فیلم دخالت میکرده (به ویژه در فرآیند انتخاب بازیگران). او همچنین ادعا کرد استودیو از مدت زمان حضور او در فیلم کم کرده تا بدین ترتیب زمینه برای حضور بیشتر بازیگران دیگر مثل رایان رینولدز و جسیکا بیل فراهم شود!

8- آیرون من 2 (Iron Man II)

"آیرون من" در سال 2008 غوغا کرد و با فروش بالا و به دست آوردن دل هواداران پایه محکمی شد برای دنیای سینمایی مارول (MCU). این فیلمِ کارگردان محور باعث شد تا یک قهرمان کمیک بوکی درجه 2 مثل مرد آهنی به شخصیتی درجه یک و نمادی فرهنگی بدل گردد و ترکیب دلپذیری بود از اکشن، شوخ طبعی و درام شخصیت محور. دو سال بعد شاهد قسمت بعدی بودیم. آن موقع آقای پرلماتر رئیس مارول بود و به خسیس بودن و دخالت های خودش در همه چیز و هر زمینه ای شهرت داشت (این مقاله را بخوانید). گفته میشه سازندگان فیلم اولش میخواستند از داستان برتر مرد آهنی در دنیای کمیک به نام"شیطان در یک بطری" (Demon in a Bottle) که حول و حوش مشکلات تونی استارک ناشی از دائم الخمر بودن میچرخید به عنوان پایه و اساس فیلم خود استفاده کنند ولی پرلماتر از کارگردان فیلم یعنی جان فاورو خواست تمرکز اصلی رو بگذارد روی تلاش های تونی برای ارتقای arc reactor خود و همچنین روی دشمنی او با شخصیت خبیث فیلم به نام «ایوان وانکو» (ویپلش). آقای میکی رورک به عنوان بازیگر نقش خبیث فیلم نیز به نسخه اکران شده از "مرد آهنی 2" اعتراض کرد  و گفت که قرار بود کاراکترش لایه های زیادی داشته باشه ولی گروه تدوین اکثر صحنه هایش را حذف کردند و باعث شدند یک ویلن کلیشه ای بشه و پیچیدگی های شخصیتی خودش رو از دست بده. او ادعا کرد این حذفیات برای این بود تا برای فیلم "اونجرز" زمینه سازی شود! البته انصافا "ایرون من 2" فیلم بدی نیست و فروش خوبی هم کرد و اصلا نمیشه بهش لقب فاجعه داد ولی قطعا اگر دخالت های استودیو نبود اثری به مراتب بهتر میشد.

7- بی باک (Daredevil)

فاكس سرمست از موفقیت فیلم "مردان ایكس" وسوسه شد تا در سال 2003 پای شخصیت نسبتا گمنام مارول یعنی «بی باك» (Daredevil) را به سینما باز كند. نام بازیگران فیلم باعث قوت قلب خیلی ها شد: بن افلك، كالین فارل، جنیفر گارنر و مایكل كلارك دانكن. حتی نقدهایی كه قبل از آغاز فیلمبرداری بر فیلمنامه نوشته شد نيز بسیار مثبت بود و خبر از ساخته شدن اثری متفاوت میداد. ولی متاسفانه کارگردان فیلم اصلا در حد و اندازه های پروژه نبود. ضمن اینكه جلوه های ویژه هم بسیار بد بود (چون فاكس بودجه كافی به فيلم اختصاص نداد) و در كمال تعجب اكثر نقش آفرینی هم افتضاح بود. در هر حال گفته میشه مارک استیون جانسون به عنوان کارگردان فیلم میخواست اثری بسیار دارک و خفن تحویل بده که با حال و هوای کمیک های بی باک هم جور باشه (البته ایشون بعدا ثابت کرد واقعا کارگردان بی استعدادی هستش چون به فیلم "گوست رایدر" هم گند زد!). این وسط "مرد عنکبوتی" در سال 2002 اکران شد و همه را با موفقیت خودش شگفت زده کرد. پس فاکس به جانسون فشار آورد تا جای ممکن فیلمش را به شاهکار ریمی شبیه تر کنه در حالی که میدانیم حال و هوای داستان های مرد عنکبوتی و بی باک کلا با هم فرق میکنه. در نتیجه از خشونت فیلم کاسته شد و تمرکز اصلی هم رفت روی رمانس بین بی باک و الکترا. البته ناگفته نماند كه بعدها فاكس نسخه مخصوص كارگردان (Director's Cut) این فیلم را عرضه كرد كه صحنه های اضافه زیادی داشت و نسبت به نسخه سینمایی بسیار قابل تحمل تر بود.

6- ریشه های مردان ایكس: ولورین (X-Men Origins: Wolverine)

از همان لحظه ای كه هواداران مردان ایكس هیو جكمن را در لباس ولورین دیدند به فاكس التماس میكردند فیلم اختصاصی ولورین را با حضور این بازیگر بسازد . کارگردانش هم «گوین هود» بود که قبلا جایزه اسکار برده بود. ولی متاسفانه این فیلم به هیچ وجه انتظارات آنها را برآورده نكرد و خیلی ها به آن لقب فاجعه دادند (البته در گیشه فروش خوبی كرد) این فیلم به جای تمركز روی شخصیت ولورین یك عالمه جهش یافته دیگر وارد داستان از هم گسیخته خود كرد. و البته داستان و اتفاقات فیلم كه واقعا هنوزم برای هواداران ایكس من عجیب است و حتی با فیلم های قبلی و بعدی این سری هم همخوانی ندارد! گفته میشه نسخه اصلی این فیلم قرار بود بسیار خشن و دارک باشه ولی فاکس مدام مزاحم آقای هود شد و تحت فشارش قرار داد تا لحن فیلم را لایت تر کند. تغییرات روی نحوه به تصویر کشیده شدن کاراکترهای محبوبی مثل گمبیت و ددپول هم تاثیر منفی گذاشت. مخصوصا روی ددپول و میشه یک کتاب قطور درباره اینکه چقدر «ددپول» در فیلم X-Men Origins: Wolverine  ایراد داشت، نوشت. البته «رایان رینولدز» خوشبختانه تونست چند سال بعد تو فیلم اختصاصی ددپول جبران بکنه. ولی تو اون فیلم افتضاح بود. اولا که ددپول به عنوان شخصیتی که مدام وراجی میکنه تو فیلم دهنش رو دوختند (!)، شمشیرهاش هم تبدیل شد به تیغ های Baraka مانند که در بازوهاش کار گذاشته شده بودند، تله پورت کردنش ارگانیک شده بود (به جای اینکه مکانیکی باشه) از چشمانش هم لیزر شلیک میشد (اگه لیزر شلیک میکرد پس اصلا اون تیغ های داخل بازوهاش به چه دردی میخورد؟!) . ددپول اونقدر بد بود که رایان رینولدز (که از هواداران قدیمی ددپوله) وسط فیلمبرداری ول کرد رفت و اسکات ادکینز (Scott Adkins) جاش رو گرفت!

5- گرین لنترن (Green Lantern)

واقعا به سختی میشه گفت كه فیلم "فانوس سبز" بیشتر برای وارنر نااميد كننده بود یا برای هواداران چون این فیلم تمام رشته های وارنر را كه میخواست یك عالم سینمایی مثل عالم سینمایی مارول و دیزنی داشته باشد پنبه كرد. مشكل اصلی اینجا بود كه وارنر بارها و بارها فیلم را ادیت كرد و در نتیجه آنقدر حفره های داستانی در آن به وجود كه از حفره های پنیر سوئیسی هم بیشتر بود و باعث شد تا نسخه نهایی شبیه به آگهی بازرگانی برای چند تا اسباب بازی شود تا یك فیلم منسجم! شخصيت پردازی و انگيزه قهرمان فيلم هم كاملا مخدوش شد. کلا از دهه 90 میلادی وارنر مشهور بود به اینکه خیلی به تهیه کننده های خودش اختیار میده و آنها بودند که با دخالت های خودشان آثار کمیک بوکی همچون "جونا هکس"، "زن گربه ای" و ... را زمین زدند. ولی این دفعه دخالت ها بیشتر از قبل هم بود زیرا تهیه کننده های زیادی بودند که منتظر بودند تا این فیلم خوب بفروشه تا برن و فیلم های دیگری مثل "فلش"، "شزم" و ... را بسازند. در هر حال اگر "فانوس سبز" فیلم بهتری بود شاید ما الان شاهد یك عالم سینمایی قوی از دی سی بودیم.

4- جوخه خودکشی (Suicide Squad)

"جوخه خودکشی" ساخته دیوید آیر به لطف بازاریابی هوشمندانه وارنر که آن را فیلمی خبیث محور معرفی کرده بود به فروش خوبی دست یافت. اما چند روز قبل از اکران گزارشاتی منتشر شد مبنی بر اینکه در پشت صحنه ساخت این فیلم اتفاقاتی افتاده که باعث شد در مرحله پس از تولید مشکلاتی برایش پیش بیاید. ظاهراً وارنر در پاسخ به جنجال های به وجود آمده سر فیلم "بتمن علیه سوپرمن" ترسیده بود که "جوخه خودکشی" هم با لحن دارک و جدی خودش تماشاچیان را طرد کنه. بنابراین دستور انجام ریشوت (فیلمبرداری مجدد) های گسترده ای را صادر کرد تا بر میزان شوخ طبعی بیفزاید و از خشونت ها بکاهد. وارنر حتی از کمپانی Trailer Park خواست تا نسخه دیوید آیر را از نو تدوین کند. بعدش به نوعی مصالحه بین دو نسخه موجود از فیلم رسید و آن را اکران کرد! همین باعث شد تا نسخه اکران شده بسیار بد، شلخته، بدون تمرکز و گیج کننده باشد. درسته که "جوخه خودکشی" در هفته اولش فروش خوبی کرد ولی در هفته دوم با افت فروش زیادی مواجه شد و به عنوان یکی از بدترین فیلم های کمیک بوکی هم شناخته میشود.

3- مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 (The Amazing Spider-Man II)

یادش بخیر ... قبل از اینکه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2" اکران بشه چه حال و هوایی تو سایت ما بود. روزی تقریبا دو تا خبر از این فیلم تو spidey.ir میذاشتیم و کلی بحث و تحلیل و بررسی و گمانه زنی داشتیم. این فیلم پتانسیل بسیار بالایی برای موفقیت داشت و همه المان های داستانی را در اختیار داشت تا یک شاهکار باشد ولی افسوس که نا امیدمون کرد. قسمت اول انصافا موفقیت قابل قبولی به دست آورده بود و اما استون و اندرو گارفیلد با بازی های عالی و شیمی فوق العاده شون درخشان ظاهر شدند. ولی متاسفانه قسمت دوم قربانی حرص و طمع سونی شد چون آن موقع دنیای سینمایی مارول (MCU) خارق العاده ظاهر شده بود و سونی هم میخواست یک دنیای سینمایی مشترک و درهم تنیده داشته باشه . بنابراین تا میتونست تو فیلم دخالت کرد تا بتونه از دلش پروژه های انشعابی (spin-off) دربیاره و به همین دلیل از کارگردان فیلم (مارک وب) خواست بر تعداد خبیث های فیلم اضافه کنه (چون میخواست فیلم انشعابی "شش خبیث" رو بسازه!) و اینگونه تمرکز از روی پیتر پارکر و قصه او برداشته شد. همچنین گفته میشه سونی اصرار داشته لحن فیلم شادتر باشه و همین باعث شده تا به شخصیت پردازی خبیث اصلی فیلم یعنی الکترو ضربه وارد بشه. در نتیجه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2" مثل بیماری شد که اختلال روانی داره زیرا لحن و تمرکز فیلم از صحنه ای به صحنه ای دیگر تغییر میکرد و هیج وقت شاهد یک خط روایی مستمر و قوی در آن نبودیم. نقدها متوسط بود و فروش هم علیرغم بالا بودن ولی توقعات سونی را برآورده نکرد و بدین ترتیب ساخت قسمت سوم کنسل شد. بعدش هم گزارشات زیادی رسید از حذفیات متعددی که از نسخه اکران شده صورت گرفته بوده (این مقاله و این مقاله را بخوانید).

2- چهار شگفت انگیز (Fantastic Four)

فاکس درست همان اشتباهی را که سر فیلم "بیگانه 3" (Alien 3) مرتکب شد برای ریبوت سری فیلم های "چهار شگفت انگیز" خود در سال 2015 تکرار کرد. جاش ترنک کارگردان تحسین شده ای بود که برای سبک مستقل و منحصر به فرد خودش شناخته میشد و فیلم متفاوتی همچون "کرانیکل" را در کارنامه خودش داشت. گفته میشه فاکس از همان ابتدا با او به مشکل برخورد زیرا یک سری بازیگر را بهش تحمیل کرد و با اعتراض ترنک مواجه شد. همچنین گزارشاتی از رفتار عجیب و غریب او سر صحنه فیلمبرداری به بیرون درز کرد. سپس نسخه اولیه این فیلم برای سران فاکس به نمایش درآمد که خواستار تغییرات زیادی در فیلم شدند و ترنک بازهم اعتراض کرد. در نتیجه آقای سایمون کینبرگ به عنوان تهیه کننده استخدام شد تا ریشوت های گران قیمتی را تهیه کنه که باعث شدند داستان فیلم کاملا دگرگون بشه. ترنک اعتراض خودش را علنی کرد و یک روز قبل از آغاز اکران "چهار شگفت انگیز" در توئیتی اعلام کرد که نسخه خودش خیلی بهتر از چیزیه که قراره اکران بشه! سپس "چهار شگفت انگیز" با مُخ در گیشه زمین خورد و برخی آن را از نظر افتضاح بودن با "بتمن و رابین" مقایسه میکنند! برخی در داخل فاکس از نسخه جاش ترنک تعریف کرده اند که البته هیچ وقت منتشر نشده. گفته میشه ریشوت های انجام شده در این فیلم قرار بود حس شوخ طبعی بیشتری به آن بدهند ولی نسخه ترنک دارک تر و فکورانه تر بوده.

1- مرد عنکبوتی 3 (Spider-man III)

تعجب کردید نه؟ بذارید بهتون بگم که "مرد عنکبوتی 3" اصلا فیلم افتضاحی نیست و به هیج وجه از نظر فاجعه آمیز بودن در سطح دیگر فیلم های مورد اشاره قرار گرفته در این مقاله قرار نمیگیره. ولی زخمی عمیق بر دل هواداران قدیمی و اصیل مرد عنکبوتی مثل من بر جای گذاشت که پس از گذشت اینهمه سال هنوز خوب نشده! واسه همینه که شخصاً هرگز سونی را نبخشیده و نخواهم بخشید و این فیلم را لایق  قرار گرفتن در رتبه 1 میدانم. دلیلش هم خیلی ساده است: سونی شخصیت ونوم را به سم ریمی تحمیل کرد. آقای ریمی اصلا نمیخواست از ونوم در "مرد عنکبوتی 3" استفاده کنه (خبیث های مورد نظر او مرد شنی و والچر بودند). او یک داستان جاه طلبانه و حماسی نوشته بود که قرار بود در طول دو فیلم روایت بشه (یعنی در مرد عنکبوتی 3 و 4) . قرار بود قسمت های 3 و 4 هم به طور همزمان فیلمبرداری ولی با فاصله یک سال اکران شوند (مثل سری "ارباب حلقه ها"). اما همه چیز خراب شد زیرا سونی به اصرار تهیه کننده اصلی فیلم های اسپایدرمن یعنی آقای «آوی آراد» (که صاحب شرکت اسباب بازی سازی بود) اصرار داشت که در قسمت سوم باید از ونوم استفاده کرد زیرا بسیار محبوبیت داره و فروش میکنه! در حالی که ریمی بارها گفته از شخصیت ونوم خوشش نمیومده و نمیخواسته از او در دنیای سینمایی خودش استفاده کنه. ولی با چپانده شدن (!) ونوم در فیلمنامه همه چیز بهم ریخت. و این خیلی بد بود. زیرا دو قسمت قبلی عالی بودند و داستانک های بسیار جذابی مثل قضیه انتقام گرفتن هری از پیتر باید در قسمت سوم به سرانجام میرسیدند که با پیدا شدن سر و کله ونوم و قرار گرفتن ناخوشایند او در کنار مرد شنی باعث شد تا فیلم شلوغ شود. در نتیجه فیلمی که میتوانست خیلی خیلی بهتر شود و لقب نخستین سه گانه کمیک بوکی که هر سه قسمتش عالی بود را به خود اختصاص دهد چنین بلایی سرش آمد که پیتر پارکر تحت تاثیر لباس سیاه فضایی وسط خیابون قِر بده!!!

مهدی ترابی مهربانی

All rights reserved © Spidey.ir 2020

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مقالات مرتبط:

بدترین فیلم های كامیك بوكی تاریخ سینما!

10 ابرقهرمان فوق العاده ای که در دنیای سینما خراب شدند

بدترین پیچش های داستانی در فیلم های کمیک بوکی

10 فیلم ناامید كننده ابرقهرمانی  

15 شخصیت مارول که توسط دیگر استودیوهای هالیوودی نابود شدند!

بدترین بازیگرانی که برای فیلم های ابرقهرمانی انتخاب شدند

50 دلیل برای تنفر از فیلم "بتمن علیه سوپرمن"

بدترین شخصیت های خبیث فیلم های کمیک بوکی

50 فیلم ابرقهرمانی و کمیک بوکی برتر تاریخ سینما

نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی

رتبه بندی فیلم های دنیای سینمایی مارول (MCU)

رتبه بندی فیلم های دنیای ایکس من (X-MEN FILMS)

بدترین بازی های ابرقهرمانی

این مطلب را به اشتراک بگذارید :