شماره 900 از کمیک "مردعنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد + لینک دانلود

شماره 900 از کمیک "مردعنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد + لینک دانلود

شاهد باشید که چطور بزرگترین دشمنان مردعنکبوتی در قالب یک نفر با اسپایدرمن میجنگند!

این کمیک ویژه صفحات بیشتری از کمیک بوک های عادی داره و شماره 6 از سری جدید مردعنکبوتی شگفت انگیز محسوب میشه که به قلم زب ولز نوشته میشه. در این کمیک حماسی، شاهد هستیم که چطور اعضای اصلی شش خبیث در قالب یک ربات سوپرآداپتوید با مردعنکبوتی مبارزه میکنند! همچنین شاهد نسخه ای جدید و پیشرفته از ربات  "مغز زنده" هستیم که برای آشنایی باهاش حتما مقاله زیر را بخوانید:

10 حقیقت مهمی که باید درباره رُبات «مغز زنده» (LIVING BRAIN) بدانید

این شما و این هم این کمیک تاریخی!

 

Amazing Spider-Man #900

 شماره-کمیک-کامیک-کومیک-استریپ-900-مردعنکبوتی-شگفت-انگیز-اسپایدرمن-امیزینگ-امازینگ-amazing-spiderman-فارسی-ترجمه-سایت-اسپایدی

مترجم: سبحان حیدری

ادیتور و گرافیست: امیرحسین رجبی، پویا دبیب، علی آذرباد، عرفان نجم صادقی

برگردان کاور: علی آذرباد

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

لینک دانلود مستقیم (ترین بیت)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودبوی)

 

نظر شما درباره این داستان چیست؟ 

برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

10 حقیقت مهمی که باید درباره رُبات «مغز زنده» (LIVING BRAIN) بدانید

سری جدید کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز به نویسندگی زب ولز و طراحی جان رومیتا جونیور منتشر میشود!

سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز (THE AMAZING SPIDER-MAN) با ترجمه فارسی

معرفی تمام نسخه‌ های شش خبیث در دنیای کمیک

15 حقیقت مهمی که باید درباره دکتر اختاپوس (DOCTOR OCTOPUS) بدانید

مهم ترین لوکیشن ها در داستان های مرد عنکبوتی

10 هوش مصنوعی برتر در دنیای کمیک

تمام عشق های پیتر پاركر!

خبر داغ! دشمن جدید و خفن اسپایدرمن در شماره 900 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" معرفی شد!

بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: جان رومیتا جونیور

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

معرفی شخصیت های مكمل (SUPPORTING CHARACTERS) كمیك های مرد عنكبوتی – قسمت سوم

10 دشمن برتر مرد عنکبوتی

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

mtm
#1 mtm 1401-05-27 00:22
لازم میدونم تشکر جانانه ای داشته باشم از سبحان حیدری عزیز که با ترجمه های عالی خودش برای این سری ما رو شرمنده خودش کرده بود ولی این بار واقعا گل کاشت و خودش یک تنه چیزی نزدیک به 90 صفحه کمیک رو ترجمه کرد! و تشکر میکنم از چهار ادیتور برجسته سایت اسپایدی (علی آقای با استعداد، عرفان کار درست، پویای کاربلد و البته رجب قرقی!) که در کوتاه ترین مدت و بهترین کیفیت این کمیک بسیار سخت رو ادیت کردند تا تقدیم شما بشه.
فکرکنم کمترین تشکر برای این کمیکی چنین مهم و تاریخی که رایگان تقدیم شما میشه (مثل همیشه) این باشه که نظرتون رو راجع بهش بدید.
منم خودم به زودی نظرم رو درباره داستان میدم ...
نقل قول کردن
MS-Spidey
#2 MS-Spidey 1401-05-27 11:42
بالاخره روز موعود فرا رسید :lol:
یه تشکر جانانه از تیم ترجمه و استاد ترابی که میدونم واقعا خیلی زحمت میکشند ، دمتون گرم ;-)
نقل قول کردن
امیر محمد گلکار
#3 امیر محمد گلکار 1401-05-27 14:37
کمیک خوبی بود.ممنون از سایت اسپایدی
خطر اسپویل

آخرشم خیلی جالب بود که ۶ خبیث به نوعی با اسپایدرمن تیم آپ کردن و لحظات جالبی به وجود اومده بود. در کل کمیک جذاب و خویی بود :D
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#4 AM SM BM SM 1401-05-27 14:42
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
نقد و بررسی شمارهٔ ۹۰۰ از سری کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (The Amazing Spider-Man شمارهٔ ۶ سری جدید).
خطر اسپویل!
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
"بازگشت واقعی" همون چیزی بود که مارول نیاز داشت. بعد از تصمیمات بسیار غلط و عجیب مارول در قبال سری پرطرفدار "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" که باعث شد هواداران مارول رو در قالب یک تبهکار کمیک بوکی تصور کنند، چیزی که نیاز داشت یه تغییر، یه بازگشت لحظه آخری و یک تصمیم بزرگ بود. گرچه هنوز هم دلمون کامل با مارول صاف نشده اما حداقل بعد از پایان نامناسب دوران اسپنسر، مارول سری بیاند رو راه انداخت که با تمام ایراداتش، آرک سرگرم کننده ای بود. بعد از اون هم زب ولز سرکار اومد که شاید اون اوایل چندان بهش اعتماد نداشتیم، اما ولز تونست با داستان های باطراوت و تازه ای که نوشت، نشون بده یه چیزهایی درون خودش داره و پتانسیل داستان های جذاب رو داره. اما شمارهٔ ۹۰۰ شوخی بردار نبود. این شماره یعنی کمیکی که درش چاپ میشه باید حسابی مهم و جذاب باشه. این کمیک باید یکی از ویترین های اسپایدرمن باشه. یکی از اون کمیک هایی که با شنیدن نام اسپایدرمن به یادش بیفتیم. مخصوصا که این کمیک مصادف شد با شصت سالگی اسپایدرمن و این خود به خود اهمیت کمیک رو دوچندان کرد. برای همین زب ولز وظیفهٔ بسیار سنگینی رو داشت که کمر هرکسی زیر فشارش خم میشه. با این تفاسیر، زب ولز چقدر در تاریخی کردن این کمیک موفق بوده؟ کاش پاسخ این سوال راحت بود. این حرف به این معنی نیست که دوباره نمیخوام شروع کنم به غر زدن یا اینا بلکه موضوع چیز دیگه ای هست. ببینید درواقع نظر من دربارهٔ این کمیک به دو بخش "چیزی که هست" و "چیزی که باید میبود" تقسیم میشه؛ اینه که قضیه رو سخت میکنه. همونطور که گفتم قصد غر زدن و انتقاد سفت و سخت ندارم. در حالت عادی این کمیک یکی از سرگرم کننده ترین و باطراوت ترین و جذاب ترین کمیک هایی بود که این اواخر خوندم و مخصوصا پایان بندی داستان اصلی رو خیلی دوست داشتم. زب ولز همون کاری رو کرد که در این چند شماره به خوبی انجام داده بود: نوشتن کمیک هایی که تازگی خاصی دارند و حس سادگی کمیک بوکی توی اونا به زیبایی جریان داره و به نظرم این موضوع باعث شده که تا به الان این کمیک به بهترین کمیک در دوران زب ولز تبدیل بشه و از دوران بیاند به این ور هم فقط یکی دو رقیب داره که بتونند جلوش قد علم کنند. یک داستان زیبا، پایان بندی به یادماندنی، یک آنتاگونیست بی شیله پیله که درواقع آنتاگونیست هم نیست و انگیزه هاش در جریان کمیک بیشتر معلوم میشند، کمدی های باحال و افسارگسیختهٔ جذاب، دیالوگ های کلیشه ای ابرشروران که اتفاقا کلیشه ای بودنشون در چارچوب این کمیک اصلا اذیت کننده نمیشه و یه جورایی حتی این موضوع به هجو کشیده میشه، تیم آپ های عجیب و غریب که حتی قوی ترین ذهن های بین کهکشانی هم در بررسی و هضم این موضوع به مشکل برمیخورند، پیتر پارکری که اینقدر مرد عنکبوتی براش دردسرهای بزرگ و کوچک درست کرده که سروقت اومدنش برای دوستانش عجیب به نظر میاد، همه و همه اِلمان هایی هستند که از این کمیک یک داستان بسیار سرگرم کننده و باحال ساختند. پس فهمیدیم که بخش "چیزی که هست" این کمیک بسیار خوب و راضی کننده و جذاب بود؛ مشکل از وقتی شروع میشه که پای داستان "چیزی که باید میبود" وسط میاد. نمیشه این کمیک رو خوند و به این فکر نکرد که میشد چه داستان حماسی و غیرقابل پیشبینی یا حتی عمیقتری در چنین شماره ای روایت بشه. نمیشه به این فکر نکرد که اگر این کمیک به عنوان نقطه گذاری دوران نیک اسپنسر میبود، چه اتفاق عجیب و غریبی که میتونست رخ بده. نمیشه این کمیک رو خوند و ازش انتظار یه اتفاق بزرگ که تاثیراتش تا مدت ها در دنیای اسپایدرمن احساس بشه رو نداشت. نمیشه این کمیک رو خوند و اون رو با آرک بزرگ و لذت بخش "شکست جانانه" که فارغ از تمام حاشیه هایی که دن اسلات در دورانش داشت، اون رو با اوج به پایان خودش رسوند، مقایسه نکرد. بزرگترین مشکل این کمیک همینه: این کمیک شمارهٔ ۹۰۰ از لگاسی و تاریخچهٔ پرافتخار "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" هست. اگر این کمیک رو به عنوان شمارهٔ ششم از run زب ولز تصور کنیم (با در نظر نگرفتن اتفاقات شمارهٔ قبلی و توم استون و اینا) این کمیک بسیار عالی و جذاب هست اما نمیشه در هنگام خوندن این کمیک مدام به چیزی که میتونست باشه فکرنکرد. مشکل نه از زب ولز، بلکه برنامه ریزی های غلط ماروله. اگر مارول دست توی کار اسپنسر نمیبرد و اگر اسپنسر تا شمارهٔ ۹۰۰ در پست خودش باقی میموند نه تنها در اون صورت این کمیک میتونست پایان یک آرک جذاب باشه، بلکه پایانی بر دوران پر افت و خیز و به یادموندنی نیک اسپنسر هم باشه و در اون صورت قضیه پیچیده تر میشد اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. با همهٔ این تفاسیر، در جریان خوندن این کمیک همواره زب ولز رو تحسین کردم که با توجه به مشکلاتی که سر راهش بود تونست یک کمیک واقعا زیبا و دوست داشتنی ارائه بده و طرفداران اسپایدرمن رو راضی کنه. البته این رو بهم که افتتاحیهٔ کمیک (منظورم اون بخش تولد پیتر هست) با اینکه ایدهٔ بسیار خوبی داره اما یه جوریه، انگار ریتم و ضرباهنگش مشکل داره. اما از وقتی که جی جونا جیمسون با بازوهای دکتر اختاپوس وارد ماجرا میشه، کمیک در یک سربالایی به سوی خورشید سرگرم کنندگی قرار میگیره. تعاملات شخصیت ها با هم عالیه. اصلا تیم آپ اسپایدرمن با شش خبیث که یه جورایی شاید بشه گفت اسپایدی هفتمین خبیثشونه (یا شاید هم درواقع اولین ناخبیثشونه!) هر هوادار اسپایدی رو سرذوق میاره و دیدن اینکه اونا میزنند توی سروکلهٔ هم خیلی جذاب جلوه میکنه. آنتاگونیست مرموز این کمیک که برای قهرمانان دردسر درست میکنه گوشه از خلاقیت جذاب ولز در این کمیک رو نشون میده که برای این کمیک رفته سراغ یکی از ناشناخته ترین دشمنان اسپایدرمن و اوریجین اون رو بازگو میکنه و داستان جدیدی براش مینویسه. این کمیک شوخی های بسیار باحالی داره. از حسودی قابل درک فلیشیا به یه کوچولو صمیمی صحبت کردن پیتر و بابی تا جایی که وقتی بازوهای دکتر اختاپوس پدیدار میشه آنا ماریا مارکونی فکر سر و ظاهرش جلوی عشق قدیمیش هست. از تیکه ها و شوخی هایی که اسپایدی وسط مبارزه میندازه تا هر تعاملی که اون با شش خبیث و شش خبیث با همدیگه دارند. از جایی که جی جونا جیمسون سعی میکنه تا به یه ضرب و زوری هویت مخفی پیتر پارکر رو فاش نکنه تا کل داستان دوم! این کمیک پر از این شوخی های باحال و سرگرم کننده هست که خیلی دوستشون داشتم. خیلی حیفه اگر به پایان بندی داستان اصلی اشاره نکنم که به نظرم فوق‌العاده زیبا و دوست داشتنی بود. با اینکه بخش اتفاق محور این کمیک بر شخصیت محور بودنش میچربه (این اصلا یک شکایت نیست و طبیعیه که چنین اتفاقی بیفته) اما پایان داستان اصلی زیبایی خاصی داره که باز هم خصوصیات شخصیت اسپایدرمن رو به یاد میاره. جایی که شخصیت مغز زنده با فداکاری های عجیب اسپایدی که با این همه دردسر بازهم حاضر میشه از مغز اون در برابر شش خبیث محافظت کنه به ذات اصلی اسپایدی پی میبره و میفهمه که "مرد عنکبوتی کیست؟". حتی یک روبات که دارای احساسات انسانی کمی هست تحت تاثیر این رفتار پیتر قرار میگیره و جملهٔ پایانی که تولد پیتر رو بهش تبریک میگه بسیار احساسی و زیبا بود. انگار رابطهٔ فلیشیا و اسپایدی هم داره جدیتر میشه که باید دید در ادامه برای این موضوع چه تصمیمی گرفته میشه. و البته مگه میشه این کمیک رو خوند و از یک شش خبیث کنار اسپایدرمن که مدام تیکه بارِ هم میکنند لذت نبرد؟! داستان دوم بسیار بامزه بود و داستان چهارم هم بخش تلخی از زندگی پیتر رو فاش میکرد اما به شخصه به خاطر حضور میستریو و خل و چل بازی هاش که خیلی دوستش دارم در بین داستان های فرعی داستان سوم رو بیشتر از بقیه دوست دارم و حضور افتخاری (!) جیمی کیمل، مجری و بازیگر معروف و مصاحبهٔ پایانی اونا بسیار جالب بود. این رو هم بگم که ریتم و ضرباهنگ کمیک بعد از افتتاحیه هرگز از نفس نمیفته و همیشه رکن سرگرم کنندگیش رو حفظه میکنه. روی هم رفته باید بگم گرچه دوست داشتم کمیک بزرگتر و حماسی تری در این شماره ببینم، اما زب ولز رو به دلیل این کمیک بسیار دوست داشتنی که ارائه داده تحسین میکنم و بهش تبریک میگم.

طراحی:
از ابتدا هم معلوم بود که برای چنین کمیک فوق‌العاده مهمی، مارول فکرهایی برای بخش طراحی کرده. آخه اگر برای چنین شمارهٔ مهمی مارول سراغ طراح های صاحب سبکی نره، خیلی زور داره. مخصوصا این کمیک که بخش اتفاق محور و اکشن زیادی داره و این یک نیاز جدی هست که طراحی بتونند به داستان کمک زیادی بکنند. مخصوصا با توجه به اینکه جان رومیتا جونیور در کمیک های قبلی واقعا سطح انتظارات از طراحی ها رو بالاتر برد. اما مسئله این بود که گرچه از طراحی های رومیتا جونیور لذت میبردم، اما باید این رو هم در نظر داشت که رومیتا جونیور در این سری جدید نتونست تجربهٔ اکشن های ناب و پویا و تند و سریعی رو بهمون بده که از مبارزه اسپایدرمن با جاگرنات و مورلان که توسط همین رومیتا جونیور طراحی شدند، به یاد میاریم. البته سبک رومیتا جونیور تا حدی هم سلیقه ای احساس میشه و ممکنه بعضی ها خودشون نیاد(که من جز اون بعضی ها نیستم). اد مگینس که طراح داستان اصلی این کمیک هست، دقیقا دست روی همین موضوعات گذاشته و تونسته نسخهٔ تمیز تر، شیک تر، صیقل خورده تر، زیباتر و پر جنب و جوش تر طراحی های جان رومیتا جونیور در شماره های قبلی رو ارائه بده و اونا رو ارتقا بده. اد مگینس انتخاب بسیار عالی برای این کمیک بود که نه تنها سبک بسیار چشم نوازی داره بلکه تونسته از ابزارها و تکنیک های مخصوص طراحی استفادهٔ بسیار خوبی بکنه. سبک طراحیِ اد مگینس بسیار به این کمیک میاد و جوری هست که همه رو راضی کنه. یک کمیک شیک و طراحی های شدیدا کمیک بوکی که تجربهٔ نابی رو در اختیار مخاطب میذارند. مگینس در طراحی شخصیت ها اصلا کم و کسری نمیذاره مخصوصا جناب مغز زنده و کالبدش که عاشق طراحی و اون نگاه سردش که در نهایت به احساس میرسه شدم و البته مگینس خبیث های اسپایدی مخصوصا میستریو و الکترو رو هم بسیار خوب و جذاب طراحی میکنه که آدم از دیدنشون حسابی لذت ببره. مگینس از لحاظ اکشن هم واقعا سنگ تمام گذاشته. درواقع بعد از اینکه رومیتا جونیور از لحاظ اکشن نتونست انتظارات رو برآورده کنه مگینس همون چیزی رو که ازش میخواهم در اکشن های این کمیک رعایت میکنه. مخصوصا نبرد اسپایدی و شش خبیث با اون روبات آداپتور که با قدرت های شش خبیث تعقیبشون میکنه. ترکیب اکشن های پر جنب و جوش و رنگارنگ با کمدی های اسلیپ استیک بین اسپایدی و شش خبیث شدیدا سرکرم کننده شده. این دقیقا همون چیزی بود که از اکشن های این کمیک انتظار داشتم، اینکه حسابی سرگرم کننده باشند. نکتهٔ دیگه ای که مگینس اون رو بسیار عالی رعایت کرده لی اوت های محشر این کمیک هستند که حسابی به هیجان و زیبایی این کمیک اضافه کردند. این دقیقا همون چیزی بود که برای شماره قبلی گفتم بهتره رومیتا جونیور روش کار کنه و خوشبختانه مگینس با آگاهی از این موضوع روی لی اوت هاش فکر و کار کرده و اونا رو بسیار جذاب طراحی کرده. از لحاظ رنگ آمیزی که طراحی ها همونی هستند که باید باشند. شدیدا رنگارنگ و اغراق آمیز و سرگرم کننده که با روحیهٔ پر ذوق و پر جنب و جوش این کمیک هماهنگ هستند. و البته طراحی های داستان های بعدی مخصوصا داستان سوم که به دست تاد نوآک بود هم بسیار جذاب بودند و خوشحال هم شدم که مارکوس مارتین با سبک منحصر به فردش به کمیک های اسپایدرمن برگشت. درنهایت این کمیک از لحاظ طراحی هیچ کم و کسری نمیذاره و شدیدا جذاب و سرگرم کننده است. با اینکه انتظار داشتم مارول برای انتخاب طراح این کمیک خلاقیت به خرج بده، اما طراحی ها فراتر از انتظارم بودن و حسابی باعث ارتقای کیفیت کمیک میشدند.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#5 AM SM BM SM 1401-05-27 14:42
ترجمه و ادیت:
هرقدر برای این رکورد جاویدان و این ترجمه و ادیت فوق‌العاده تشکر کنم، کمه. از تمام مترجم ها و ادیتورهایی که در ارائهٔ این کمیک نقش داشتند بسیار تشکر میکنم و امیدوارم که خستگی این کار سخت از تنشون در رفته باشه. ترجمه آقای حیدری (با نظارت آقای ترابی) که رسما شاهکار بود. جملات کاملا روان و شوخی هایی که خیلی خوب ایرانیزه و ساده شدند. ادیت هم که انگار ادیتورهای سایت از جناب رجب قرقی ویژگی "قرقی بودن" رو دریافت کردند و چه از لحاظ سرعت و چه کیفیت کارشون بی نظیر بود. از همهٔ عوامل این کمیک تشکر میکنم.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
mtm
#6 mtm 1401-05-27 14:57
شماره ۹۰۰ باشه و یه خبیث اطرافیان و اشنایان مرد عنکبوتی رو‌جمع کنه تا بفهمه "مردعنکبوتی کیه؟" ولی خبری از مری جین‌نباشه؟!!! الان تن و بدن استن داره تو قبر میلرزه
کسی که ۲۰ سال همسر و قریب ۴۰ سال همدم پینر پارکر بوده رو چطور به این راحتی حذفش میکنن؟ خب اگه قراره این شخصیت به هر دلیل احمقانه ای حذف بشه پس غلط مبکنید تو run قبلی اونقدر بهش بها میدین و دوباره عزیز دل پیترش میکنید! مگه ما مسخره شماییم؟ کی باورش میشه که یه خبیث همه رو گروگان بگیره تا ذات اسپایدرمنو کشف کنه ولی کسی که بهتر از هر کسی اونو میشناسه اونجا نباشه؟ و آخرش گربه سیاه رو ببوسه ؟!@! (آخه بدبختی گربه سیاهم این اواخر به لجن کشیدید. آدم میمونه به کدوم "جنس" علاقه داره!
و از همه بدتر اینکه انگار نویسنده هم خودش میدونسته بدون مری جین هیچ فایده ای نداره چون بقیه شخصیت های مکمل گروگان گرفته شده انگار لال هستن! یعنی رابرتسون و فلش و زن عمو می و بتی برنت و ... روی هم یه جمله درست و حسابی نمیتونستن راجع به مردعنکبوتی بگن؟!
نقل قول کردن
mtm
#7 mtm 1401-05-27 15:07
و نویسنده و طراح انگار هر دو راجع به خبیث داستان دچار سو تفاهم شدن!
تو این مقاله گفتم
b2n.ir/n04263
که پسر دکتر پتی تو یه داستان ظاهر شد و ظاهرشم این بود:

حالا چطوری ظاهرش این شده؟!

بنظرم طراح ،پدر و پسر رو با هم قاتی کرده چون استیو رو عین باباش با اون‌ پاپیون و سبیل طراحی کرده!

بعدشم، چطوره‌که هیچ اشاره ای به اینکه قبلا استیو هم با پیتر و هم با مردعنکبوتی برخورد داسته، نمیشه؟!
نقل قول کردن
mtm
#8 mtm 1401-05-27 15:15
و این قضیه که یک خبیث میخواد ذات اسپایدرمن رو بفهمه قبلا به نوعی در شماره ۲۷۴ انجام شده بود (اتفاقا مفیستو هم هست ، مری جین هم هست!)
برید بخونید که چقدر بهتر و قشنگ تر نشون داد (اگه بتونم به زودی ترجمه ش میکنم)
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#9 AM SM BM SM 1401-05-27 22:57
به نقل از mtm:
شماره ۹۰۰ باشه و یه خبیث اطرافیان و اشنایان مرد عنکبوتی رو‌جمع کنه تا بفهمه "مردعنکبوتی کیه؟" ولی خبری از مری جین‌نباشه؟!!! الان تن و بدن استن داره تو قبر میلرزه
کسی که ۲۰ سال همسر و قریب ۴۰ سال همدم پینر پارکر بوده رو چطور به این راحتی حذفش میکنن؟ خب اگه قراره این شخصیت به هر دلیل احمقانه ای حذف بشه پس غلط مبکنید تو run قبلی اونقدر بهش بها میدین و دوباره عزیز دل پیترش میکنید! مگه ما مسخره شماییم؟ کی باورش میشه که یه خبیث همه رو گروگان بگیره تا ذات اسپایدرمنو کشف کنه ولی کسی که بهتر از هر کسی اونو میشناسه اونجا نباشه؟ و آخرش گربه سیاه رو ببوسه ؟!@! (آخه بدبختی گربه سیاهم این اواخر به لجن کشیدید. آدم میمونه به کدوم "جنس" علاقه داره!
و از همه بدتر اینکه انگار نویسنده هم خودش میدونسته بدون مری جین هیچ فایده ای نداره چون بقیه شخصیت های مکمل گروگان گرفته شده انگار لال هستن! یعنی رابرتسون و فلش و زن عمو می و بتی برنت و ... روی هم یه جمله درست و حسابی نمیتونستن راجع به مردعنکبوتی بگن؟!

آقای ترابی واقعا حرفتون رو قبول دارم و این وضعیت رو اصلا دوست ندارم. اینکه مری جین در حاشیه باشه و خودم هم اشاره کردم که واقعا برای شماره ۹۰۰ انتظار یک چیز خیلی فوق‌العاده در حد "شکست جانانه" رو داشتم اما متاسفانه برآورده نشد. اما آقای ترابی خداوکیلی قبول دارید زب ولز با توجه به مشکلات و فشاری که مارول بالا سرش داشت و البته تصمیمات و برنامه ریزی های غلط مارول، یک کمیک جمع و جور و جذاب تحویل بده. قطعا این کمیک جز بهترین های اسپایدی نیست و نقاط ضعف خودش رو داره و البته ایده ای هم که داره خیلی جدید نیست و مثلا همون کمیکی که شما گفتید (که به رویداد ضعیف جنگ های پنهان ۲ مربوط میشد) قبلا خیلی زودتر و بهتر به این موضوع پرداخته بود، اما به شخصه زب ولز رو برای نوشتن چنین کمیک باحال و سرگرم کننده ای تحسین میکنم. اما قطعا جای خالی مری جین در این کمیک خیلی احساس میشه و این تصمیمات مارول آدم رو واقعا کفری میکنه. مخصوصا اینکه این اواخر اصلا معلوم نیست مارول چه عشقی رو برای پیتر در نظر گرفته. اول پیتر سمت مری جینه، بعد گربه سیاه میاد سمت پیتر. بعد فکر میکردیم گربه سیاه بره با بن رایلی. بعد این وسط یه کمیک مشترک بین گربه سیاه و مری جین داشتیم. بعد دوباره مری جین شد عزیز دردونه، بعد مری جین از پیتر دوری کرد الان هم که شد گربه سیاه! اصلا واقعا معلومه مارول چی میخواد؟ اگر دن اسلات در شماره ۸۰۰ موفق ظاهر شد چون نقطه پایانی بر run و دوره ۱۰ ساله پر فراز و نشیب اون بود که میخواهد در اوج تمومش کنه و در این کار هم موفق بود. به عبارتی دیگه دلش برای داستان میسوخت. اما چنین چیزی برای ۹۰۰ صدق نمیکنه و همش به خاطر تصمیمات فوق‌العاده غلط مارول هست. ای کاش اسپنسر تا این شماره ۹۰۰ در این کمیک میموند. اما با همه این حرف ها بازهم میگم، به نظرم زب ولز یک کمیک سرگرم کننده با نقاط قوت و ضعف مخصوص به خودش نوشته.
نقل قول کردن
hassan91
#10 hassan91 1401-05-27 23:07
با سلام
خسته نباشید میگم خدمت تیم ترجمه

بالاخره رسیدیم به شماره تاریخی ۹۰۰!

این اولین باره که تونستم شاهد به اتمام رساندن یک ۱۰۰ تایی از سری کمیک بوکهای در جریان باشم. و یحتمل خیلیا هم اولین بارشونه. یعنی از شماره ۸۰۰ تا ۹۰۰. همه‌ی ما اینو مدیون سایت اسپایدی هستیم.

این شماره یکمی در مقدماتش مشکل داره. منظورم از لحاظ داستان و آرک و از این قبیل موارد برای این شماره نیست. منظورم اینه که ای کاش همون ولوم قبلی ادامه می‌یافت و ریبوت شماره گذاری رخ نمی داد تا این اتفاق در شماره ۶ از سری جدید مرد عنکبوتی رخ نمی داد. به هر حال سیاست های مارول باعث شد تا چند صباحی بن رایلی جای پیتر پارکر رو بگیره و در ادامه در شرف شماره ۹۰۰ پیتر پارکر برگرده. متاسفانه سیاستهای مارول به اینجا ختم نشده غیبت مری جین و شروع رابطه جدید پیتر با فلیشا هاردی زخمهایی از گذشته هستن که حتی این شماره رو هم بی نصیب نذاشته. بگذریم از اینکه پیتر پارکر و مری جین در شرف ازدواج بودند. کافیه یه نگاهی به شماره ۷۴ از مرد عنکبوتی شگفت انگیز بندازین تا داغ دلتون تازه شه. بیاین مثبت نگاه کنیم، شایدم اگه این حوادث رخ نمیداد ما شاهد بازگشت جانانه مغز زنده نبودیم.

من شیفته موضوع این شماره شدم. چرا که به حقیقت شخصیت مرد عنکبوتی پرداخته شد و به شکل مخصوصی یادآوری کرد که مرد عنکبوتی کیست و مرد عنکبوتی چی داره که مارو شیفته خودش میکنه. این در حالیه که تو فضای داستانهای مرد عنکبوتی کمتر کسی دغدغه اینو داره که مرد عنکبوتی هم یک انسان معمولیه و هیچکس اصلا تو مخیله‌اش نمیگنجه که مرد عنکبوتی مشکلات مالی و عاطفی و … خودش رو داره.

میخوام به کاور این شماره هم اشاره‌ای بکنم. این کاور برای هواداران اسپایدی خیلی نام آشناست. چون ما رو یاد شماره اول از سری سالانه مرد عنکبوتی شگفت انگیز میندازه که در اون کمیک برای اولین بار شاهد شکل گیری شش خبیث بودیم و اتفاقا همون اعضای اورجینال در این شماره حضور داشتن!

s6.uupload.ir/.../...

و اون نوشته هفت خبیث بیشتر آدم رو کنجکاو میکنه تا ببینیم قضیه از جه قراره؟

با توجه به وقایعی که در شماره‌های قبلی رخ داده بود پیتر پارکر روزگار خوشی رو تجربه نمیکرد و از قضا یک فضای دارکی در چند شماره قبلی به وجود آمده بود. و اینکه به غیر از چند پانل خبری از این مغز زنده جدید نبود و همین منو بابت این شماره نگران میکرد. ولی زب ولز خیلی عالی کارش رو انجام داده. ولز خیلی خوب تونسته با تولد پیتر پارکر از اون فضای دارک شماره‌های قبلی فاصله بگیره و در کنارش ما رو برمیگردونه به شصت سال پیش تا جوابی رو که مغز زنده تو اون شماره برای مرد عنکبوتی داده بود رو پاسخ بده و البته این بار با حضور ورژن ۲ از ربات زنده. (البته تو این شماره هم همون پاسخ شماره ۸ بود، حالا درست و غلط بودنش با خدا)

برای من خط داستانی این شماره خیلی روان بود و ضرب آهنگ پر جنب و جوشی داشت. در کنارش خیلی هم فان و مفرح بود. به هیچ وجه با خواندن این شماره حوصله آدم سر نمیره. اکشن جذابی هم تو دل خودش داشت. آداپتدوید خبیث از لحاظ بصری خیلی معرکه بود. ایده این که شش خبیث تبدیل به یک نفر بشه فوق العاده بود. اتفاق غیرمنتظره هم در نهایت رخ داد: متحد شدن مرد عنکبوتی با شش خبیث!

طراحی این شماره خیلی برام لذت بخش بود. اد مگینس طراحی چشم نوازی داشت. جزئیات چهره‌ها عالی بود. اکشنها و زد و خوردها بی نظیر بودند. در کل طراحی مگینس خاص این شماره بود.

با تشکر.
نقل قول کردن
hassan91
#11 hassan91 1401-05-28 00:12
#4
نیک اسپنسر به نظر منم به حقش نرسید. حقش بود حداقل صد شماره‌ای حضور داشته باشه. مخصوصا اینکه نقش مری جین رو خیلی پر رنگتر کرده بود و همونی بود که باید میبود. اصلا هم اون شماره‌های آخر اسپنسر با چیزهایی که خودش مطرح کرده بود همخوانی نداشت. سران مارول هم که اخیرا خبرش اومد که برنامه‌ای برای ازدواج پیتر ندارن. فعلا باید به رمانسهای مقطعی راضی باشیم :-?
نقل قول کردن
s.p.i
#12 s.p.i 1401-05-28 01:15
خب سلام و خسته نباشید میگم خدمت کسایی که زحمت کشیدن و این کمیک ترجمه کردن بالاخره بعد از مدتی تونستم به سایت سر بزنم
در رابطه به این شماره بگم در واقع شماره ۹۰۰ کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز
خب متاسفانه با سیاست های غلط مارول و ادامه دادن همون سیاست های غلط قدیمی باعث شده این کمیک اون چیزی نباشه که توقع داریم و یکی از مشکلات این کمیک هم برمیگرده به غیبت مریجین که خیلی ها از این قضیه راضی نیستن
اما از این گذشته زب ولز تونست تا حدودی کمیک خوبی تحویل بده و مهم ترین نکته هم این هست که آدم احساس خستگی نمیکنه و طنزش هم خوبه‌ ولی خب یک چیزی که به نظر من خیلی جالب نبود رابطه دوباره پیتر و گربه سیاه بود با این که طرفدار گربه سیاه فیلشیا هستم ولی خب با توجه به این که ایشون هم به جنس مذکر علاقه داره هم مونث راستش رابطشون حداقل برای من جذاب نیست از طرف دیگه گربه سیاه همیشه خلافکار هست و میمونه ولی پیتر قهرمان این که میگن کبوتر با کبوتر باز با باز بیخود نیست آخرش میدونیم رابطشون به جای خاصی نمیرسه و تموم میشه
و در آخر هم تشکر میکنم بابت ترجمه و ادیت
نقل قول کردن
MS-Spidey
#13 MS-Spidey 1401-05-28 01:51
استاد ترابی میخواستم بدونم اگه بین فیلیشیا و پیتر رابطه ی رومانتیک وجود داشته باشه مشکلی داره؟ :-?
رابطه ی فیلیشیا و پیتر دقیقا مثل رابطه ی کت وومن و بتمن هست، درسته که عشق حقیقی پیتر مری جینه ولی سیاست مارول در حال حاضر اینه که ما شاهد یک رمانس بین پیتر و فیلیشیا باشیم پس مجبوریم باهاش کنار بیایم . :-?
نقل قول کردن
mtm
#14 mtm 1401-05-28 12:23
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از mtm:
شماره ۹۰۰ باشه و یه خبیث اطرافیان و اشنایان مرد عنکبوتی رو‌جمع کنه تا بفهمه "مردعنکبوتی کیه؟" ولی خبری از مری جین‌نباشه؟!!! الان تن و بدن استن داره تو قبر میلرزه
کسی که ۲۰ سال همسر و قریب ۴۰ سال همدم پینر پارکر بوده رو چطور به این راحتی حذفش میکنن؟ خب اگه قراره این شخصیت به هر دلیل احمقانه ای حذف بشه پس غلط مبکنید تو run قبلی اونقدر بهش بها میدین و دوباره عزیز دل پیترش میکنید! مگه ما مسخره شماییم؟ کی باورش میشه که یه خبیث همه رو گروگان بگیره تا ذات اسپایدرمنو کشف کنه ولی کسی که بهتر از هر کسی اونو میشناسه اونجا نباشه؟ و آخرش گربه سیاه رو ببوسه ؟!@! (آخه بدبختی گربه سیاهم این اواخر به لجن کشیدید. آدم میمونه به کدوم "جنس" علاقه داره!
و از همه بدتر اینکه انگار نویسنده هم خودش میدونسته بدون مری جین هیچ فایده ای نداره چون بقیه شخصیت های مکمل گروگان گرفته شده انگار لال هستن! یعنی رابرتسون و فلش و زن عمو می و بتی برنت و ... روی هم یه جمله درست و حسابی نمیتونستن راجع به مردعنکبوتی بگن؟!

آقای ترابی واقعا حرفتون رو قبول دارم و این وضعیت رو اصلا دوست ندارم. اینکه مری جین در حاشیه باشه و خودم هم اشاره کردم که واقعا برای شماره ۹۰۰ انتظار یک چیز خیلی فوق‌العاده در حد "شکست جانانه" رو داشتم اما متاسفانه برآورده نشد. اما آقای ترابی خداوکیلی قبول دارید زب ولز با توجه به مشکلات و فشاری که مارول بالا سرش داشت و البته تصمیمات و برنامه ریزی های غلط مارول، یک کمیک جمع و جور و جذاب تحویل بده. قطعا این کمیک جز بهترین های اسپایدی نیست و نقاط ضعف خودش رو داره و البته ایده ای هم که داره خیلی جدید نیست و مثلا همون کمیکی که شما گفتید (که به رویداد ضعیف جنگ های پنهان ۲ مربوط میشد) قبلا خیلی زودتر و بهتر به این موضوع پرداخته بود، اما به شخصه زب ولز رو برای نوشتن چنین کمیک باحال و سرگرم کننده ای تحسین میکنم. اما قطعا جای خالی مری جین در این کمیک خیلی احساس میشه و این تصمیمات مارول آدم رو واقعا کفری میکنه. مخصوصا اینکه این اواخر اصلا معلوم نیست مارول چه عشقی رو برای پیتر در نظر گرفته. اول پیتر سمت مری جینه، بعد گربه سیاه میاد سمت پیتر. بعد فکر میکردیم گربه سیاه بره با بن رایلی. بعد این وسط یه کمیک مشترک بین گربه سیاه و مری جین داشتیم. بعد دوباره مری جین شد عزیز دردونه، بعد مری جین از پیتر دوری کرد الان هم که شد گربه سیاه! اصلا واقعا معلومه مارول چی میخواد؟ اگر دن اسلات در شماره ۸۰۰ موفق ظاهر شد چون نقطه پایانی بر run و دوره ۱۰ ساله پر فراز و نشیب اون بود که میخواهد در اوج تمومش کنه و در این کار هم موفق بود. به عبارتی دیگه دلش برای داستان میسوخت. اما چنین چیزی برای ۹۰۰ صدق نمیکنه و همش به خاطر تصمیمات فوق‌العاده غلط مارول هست. ای کاش اسپنسر تا این شماره ۹۰۰ در این کمیک میموند. اما با همه این حرف ها بازهم میگم، به نظرم زب ولز یک کمیک سرگرم کننده با نقاط قوت و ضعف مخصوص به خودش نوشته.

من از زب ولز راضیم. در مجموع بنظرم این شماره 900 از چندتا شماره 100 تایی دیگه مثل شماره های 600 و 700 و .. بهتر بود
ولی دست خودم نیس حرص میخورم از دست مارول با این سیاست مسخره ش
و البته نویسنده هایی محبوبم میشن که به سابقه و continuity شخصیت احترام میزارن و حتی سعی میکنن اگه جاهایی در گذشته ضعف هایی بوده جبران کنن. کسانی مثل پیتر دیوید و راجر استرن و ...
ولی زب ولز نرفته لااقل چهار تا شماره قبلی مغز زنده رو بخونه! طراح هم همین طور! حالا خوبه تو 500 تو کمیک حضور نداشته. بیچاره کلا 10 تا حضور درست درمون نداره!
نقل قول کردن
mtm
#15 mtm 1401-05-28 12:28
به نقل از MS-Spidey:
استاد ترابی میخواستم بدونم اگه بین فیلیشیا و پیتر رابطه ی رومانتیک وجود داشته باشه مشکلی داره؟ :-?
رابطه ی فیلیشیا و پیتر دقیقا مثل رابطه ی کت وومن و بتمن هست، درسته که عشق حقیقی پیتر مری جینه ولی سیاست مارول در حال حاضر اینه که ما شاهد یک رمانس بین پیتر و فیلیشیا باشیم پس مجبوریم باهاش کنار بیایم . :-?

نه. مشکلی نیست. قبلا هم بوده . ولی دو تا مشکل هست. یکی اینکه اونقدر به شعور مخاطب احترام نمیزارن که پس از اون اوج رابطه که در پایان run اسپنسر شاهد بودیم بین پیتر و ام جی، یهو اومدن و رابطه شون رو بهم زدن و هنوزم توضیح ندادن چرا و بلک کت رو هم بی مقدمه و همینجوری با یه بار ملاقات با پیتر ، تبدیل به love interest جدیدش کردن . دوما اینکه فلیشیا رو اخیرا عین یه "هرزه" به تمام معنا به تصویر کشیدن. با همه هست! مرد و زن! تو سری خودش فهمیدیم با ادسا هست. تو این سری جدیدش (آیرون کت) تو شماره 2 (که البته ما سانسورش میکنیم) نشون میده با دوست قبلیش تامارا بلیک تو رابطه بوده! و حالا با پیتر.
بعدشم پیتر یه بار تجربه رابطه با فلیشیا رو داشته و میدونه براش آخر و عاقبت نداره. پس همه اینا نشون میده حضورش تو این قالب فقط یه ترفنده برای اینکه مری جین رو دیگه نبیینم و هیچ چیز معنا داری پشتش نیست و من حالم بهم میخوره از این رابطه های آبکی!
نقل قول کردن
Spider-Fan
#16 Spider-Fan 1401-05-28 13:13
به نقل از mtm:
شماره ۹۰۰ باشه و یه خبیث اطرافیان و اشنایان مرد عنکبوتی رو‌جمع کنه تا بفهمه "مردعنکبوتی کیه؟" ولی خبری از مری جین‌نباشه؟!!! الان تن و بدن استن داره تو قبر میلرزه
کسی که ۲۰ سال همسر و قریب ۴۰ سال همدم پینر پارکر بوده رو چطور به این راحتی حذفش میکنن؟ خب اگه قراره این شخصیت به هر دلیل احمقانه ای حذف بشه پس غلط مبکنید تو run قبلی اونقدر بهش بها میدین و دوباره عزیز دل پیترش میکنید! مگه ما مسخره شماییم؟ کی باورش میشه که یه خبیث همه رو گروگان بگیره تا ذات اسپایدرمنو کشف کنه ولی کسی که بهتر از هر کسی اونو میشناسه اونجا نباشه؟ و آخرش گربه سیاه رو ببوسه ؟!@! (آخه بدبختی گربه سیاهم این اواخر به لجن کشیدید. آدم میمونه به کدوم "جنس" علاقه داره!
و از همه بدتر اینکه انگار نویسنده هم خودش میدونسته بدون مری جین هیچ فایده ای نداره چون بقیه شخصیت های مکمل گروگان گرفته شده انگار لال هستن! یعنی رابرتسون و فلش و زن عمو می و بتی برنت و ... روی هم یه جمله درست و حسابی نمیتونستن راجع به مردعنکبوتی بگن؟!

کلاً شخصیت‌های مکمل خیلی خنثی و بی‌روح بودن. نمی‌دونم به اون اتفاق کذایی "شش ماه پیش" مربوط می‌شه یا نویسنده تنها چیزی که از داستان اسپایدرمن نوشتن می‌دونه اینه که "تا می‌تونی زندگیشو جهنم کن"!
خصوصاً رفتار پیتر با فلش خیلی اعصاب‌خردکنه. طرف همین چهار سال پیش به چه مرگ قهرمانانه و تراژیکی مُرد. حالا که برگشته (و فکر می‌کنم این اولین تعامل‌شون از اون‌موقع باشه) داره به پیتر تیکه میندازه و اونم با طعنه می‌گه "خوشحالم دوباره زنده‌ای". یعنی چی آخه؟! اون همه بلوغ شخصیتی همه‌ش کشک؟!
و خیلی ناراحت‌کننده‌ست که مری‌جین توی جشن تولد پیتر نباشه ولی کارلی کوپر و آنا ماریا مارکونی و نورا وینترز باشن! انصافاً این کست بیخود شما رو نمی‌برن به دورۀ Brand New Day؟ من که اول فکر کردم داستان فلش‌بکه به سال ۲۰۱۰!
رابطۀ پیتر و فلیشیا هم از بیخ‌و‌بن خطاست و باز هم گند می‌زنه به هرچی تحول شخصیتی که فلیشیا از دهه ۸۰ تا حالا داشته.
الحق که زب ولز پیروِ خلف اسلاته و تو این چندماه هرچی اسپنسر بیچاره رشته بود رو پنبه کرد.
اینو چه به امیزینگ؟ به درد همون عناوین درجه ۲ ایکس‌من می‌خوره. ولی ظاهراً مارول دنبال نویسندۀ بله‌قربان‌گوئه تا نویسندۀ دغدغه‌مندی که سرش به تنش بیارزه...
نقل قول کردن
parsans
#17 parsans 1401-05-28 15:53
به نقل از mtm:
به نقل از MS-Spidey:
استاد ترابی میخواستم بدونم اگه بین فیلیشیا و پیتر رابطه ی رومانتیک وجود داشته باشه مشکلی داره؟ :-?
رابطه ی فیلیشیا و پیتر دقیقا مثل رابطه ی کت وومن و بتمن هست، درسته که عشق حقیقی پیتر مری جینه ولی سیاست مارول در حال حاضر اینه که ما شاهد یک رمانس بین پیتر و فیلیشیا باشیم پس مجبوریم باهاش کنار بیایم . :-?

نه. مشکلی نیست. قبلا هم بوده . ولی دو تا مشکل هست. یکی اینکه اونقدر به شعور مخاطب احترام نمیزارن که پس از اون اوج رابطه که در پایان run اسپنسر شاهد بودیم بین پیتر و ام جی، یهو اومدن و رابطه شون رو بهم زدن و هنوزم توضیح ندادن چرا و بلک کت رو هم بی مقدمه و همینجوری با یه بار ملاقات با پیتر ، تبدیل به love interest جدیدش کردن . دوما اینکه فلیشیا رو اخیرا عین یه "هرزه" به تمام معنا به تصویر کشیدن. با همه هست! مرد و زن! تو سری خودش فهمیدیم با ادسا هست. تو این سری جدیدش (آیرون کت) تو شماره 2 (که البته ما سانسورش میکنیم) نشون میده با دوست قبلیش تامارا بلیک تو رابطه بوده! و حالا با پیتر.
بعدشم پیتر یه بار تجربه رابطه با فلیشیا رو داشته و میدونه براش آخر و عاقبت نداره. پس همه اینا نشون میده حضورش تو این قالب فقط یه ترفنده برای اینکه مری جین رو دیگه نبیینم و هیچ چیز معنا داری پشتش نیست و من حالم بهم میخوره از این رابطه های آبکی!

استاد ترابی ببخشید شما کمیک هاتون رو سانسور میکنید؟
چون جدیدا خیلی شنیدم درباره اینکه شما کمیک هاتون رو سانسور میکنید
نقل قول کردن
mtm
#18 mtm 1401-05-28 17:19
به نقل از parsans:
به نقل از mtm:
به نقل از MS-Spidey:
استاد ترابی میخواستم بدونم اگه بین فیلیشیا و پیتر رابطه ی رومانتیک وجود داشته باشه مشکلی داره؟ :-?
رابطه ی فیلیشیا و پیتر دقیقا مثل رابطه ی کت وومن و بتمن هست، درسته که عشق حقیقی پیتر مری جینه ولی سیاست مارول در حال حاضر اینه که ما شاهد یک رمانس بین پیتر و فیلیشیا باشیم پس مجبوریم باهاش کنار بیایم . :-?

نه. مشکلی نیست. قبلا هم بوده . ولی دو تا مشکل هست. یکی اینکه اونقدر به شعور مخاطب احترام نمیزارن که پس از اون اوج رابطه که در پایان run اسپنسر شاهد بودیم بین پیتر و ام جی، یهو اومدن و رابطه شون رو بهم زدن و هنوزم توضیح ندادن چرا و بلک کت رو هم بی مقدمه و همینجوری با یه بار ملاقات با پیتر ، تبدیل به love interest جدیدش کردن . دوما اینکه فلیشیا رو اخیرا عین یه "هرزه" به تمام معنا به تصویر کشیدن. با همه هست! مرد و زن! تو سری خودش فهمیدیم با ادسا هست. تو این سری جدیدش (آیرون کت) تو شماره 2 (که البته ما سانسورش میکنیم) نشون میده با دوست قبلیش تامارا بلیک تو رابطه بوده! و حالا با پیتر.
بعدشم پیتر یه بار تجربه رابطه با فلیشیا رو داشته و میدونه براش آخر و عاقبت نداره. پس همه اینا نشون میده حضورش تو این قالب فقط یه ترفنده برای اینکه مری جین رو دیگه نبیینم و هیچ چیز معنا داری پشتش نیست و من حالم بهم میخوره از این رابطه های آبکی!

استاد ترابی ببخشید شما کمیک هاتون رو سانسور میکنید؟
چون جدیدا خیلی شنیدم درباره اینکه شما کمیک هاتون رو سانسور میکنید

کمیک های سایت ما محتواشون جوریه که نیازی به سانسور ندارن . مگه در مواردی که نیاز باشه که تو این ۱۰ سال شاید فقط دو یا سه بار اتفاق افتاده. پس شما قطعا اشتباه شنیدی
نقل قول کردن
RMB
#19 RMB 1401-05-30 15:54
سلام به همه دوستان عزیز، اول از همه از تمام دوستانی که این کمیک رو ترجمه و ادیت کردند واقعا متشکرم. داستان شماره 900 یک داستان بشدت متوسط بود که کیفیتش با شماره های قبل فرق داشت و دشمنی که براش زمینه چینی کرده بود خیلی گیرا نبود و یبار مصرف بود البته اگه اصلا اسم دشمن بشه روش گذاشت چون همش به خاطر یه موضوع ساده دچار سوء تفاهم شده بود. کل تمرکز داستان این بود که مردعنکبوتی کیه؟ چرا این قدر محبوبه؟ چرا ما دوستش داریم؟ ولی خیلی جالب به این موضوع جواب نداد و پتانسیلش برای یه داستان تک قسمتی ماندگار رو از بین برد. دیگه از حضور نداشتن مری جین هم که نگم چون از اول شروع این سری جدید معترض به وضعیت پیتر و مری جین بودم و حالا هم که هی داره بدتر میشه، مخصوصا این که جای مری جین رو دارن با فلیشیا پر میکنن. در کل داستان بدی نبود ولی ای کاش به عنوان شماره 900 داستان قشنگ تری داشت و مری جین هم حضور داشت.
با تشکر
نقل قول کردن
blaksummerz
#20 blaksummerz 1401-05-30 22:03
یک کمیک عالی با ترجمه ی شگفت انگیز.دو تا پارت کمدی آخرش هم که حرف نداشت.ممنون از وبسایت اسپایدی
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#21 AM SM BM SM 1401-05-31 20:23
#17
دقیقا همین رو میخواستم بشنوم ازتون. :lol: زب ولز توی این شماره داستان واقعا خوبی رو نوشت (مخصوصا با توجه به محدودیت های مارولی) اما خب به شماره ۸۰۰ هم نمیرسید و مشکلاتی هم داشت. من به نظرم زب ولز رو میشه یک نویسنده شرکتی و مارولی خوبی دونست. مثل امثال پیتر دیوید و راجر استرن که مثال هاشون رو زدید غیرمنتظره نیست، اما در چارچوب و قالب محدودیت های مارول به نظر من کارش رو خوب انجام میده. حداقل از اوایل اسلات که خیلی بهتره. به نقل از mtm:
به نقل از MS-Spidey:
استاد ترابی میخواستم بدونم اگه بین فیلیشیا و پیتر رابطه ی رومانتیک وجود داشته باشه مشکلی داره؟ :-?
رابطه ی فیلیشیا و پیتر دقیقا مثل رابطه ی کت وومن و بتمن هست، درسته که عشق حقیقی پیتر مری جینه ولی سیاست مارول در حال حاضر اینه که ما شاهد یک رمانس بین پیتر و فیلیشیا باشیم پس مجبوریم باهاش کنار بیایم . :-?

نه. مشکلی نیست. قبلا هم بوده . ولی دو تا مشکل هست. یکی اینکه اونقدر به شعور مخاطب احترام نمیزارن که پس از اون اوج رابطه که در پایان run اسپنسر شاهد بودیم بین پیتر و ام جی، یهو اومدن و رابطه شون رو بهم زدن و هنوزم توضیح ندادن چرا و بلک کت رو هم بی مقدمه و همینجوری با یه بار ملاقات با پیتر ، تبدیل به love interest جدیدش کردن . دوما اینکه فلیشیا رو اخیرا عین یه "هرزه" به تمام معنا به تصویر کشیدن. با همه هست! مرد و زن! تو سری خودش فهمیدیم با ادسا هست. تو این سری جدیدش (آیرون کت) تو شماره 2 (که البته ما سانسورش میکنیم) نشون میده با دوست قبلیش تامارا بلیک تو رابطه بوده! و حالا با پیتر.
بعدشم پیتر یه بار تجربه رابطه با فلیشیا رو داشته و میدونه براش آخر و عاقبت نداره. پس همه اینا نشون میده حضورش تو این قالب فقط یه ترفنده برای اینکه مری جین رو دیگه نبیینم و هیچ چیز معنا داری پشتش نیست و من حالم بهم میخوره از این رابطه های آبکی!

من به نظرم بهتره بعد از داستان هایی که پیتر و فلیشیا با هم داشتند، راه شون از هم جدا بشه و هرکی بره سمت خودش. اونا میتونند هنوز هم با هم دوست باشند، ولی دیگه نیازی به این رابطه ها نیست و اخیرا هم که بلک کت قشنگ به گند کشیده شده. یه زمانی هرکی فلیشیا رو میدید عاشقش میشد، حالا فلیشیا هرکی رو میبینه عاشقش میشه!
نقل قول کردن
xcgi
#22 xcgi 1401-06-04 16:23
سلام خسته نباشید.
به نظرم کمیک اونقدر خوبی نبود،توی این داستان شخصیت های فرعی مثل همراهان پیتر بود و نبودشون فرقی نداشت و اضافی بودن.گربه سیاه هم که نحوه به تصویر کشیدنش خیلی بده،انگار فقط برای مارول یه ابزاره. :oops:
در ضمن استاد یه سوال،مگه چند وقتی نیست که الکترو ارجینال مرده و یه دونه معنث جاش رو گرفته،پس چطور الان سرحال و قبراق توی کمیک حضور داشت؟
نقل قول کردن
mtm
#23 mtm 1401-06-05 09:32
به نقل از xcgi:

در ضمن استاد یه سوال،مگه چند وقتی نیست که الکترو ارجینال مرده و یه دونه معنث جاش رو گرفته،پس چطور الان سرحال و قبراق توی کمیک حضور داشت؟

الکترو که خیلی وقته زنده شده
تو شماره ۶۹ توسط دکتر اختاپوس و با یک ماشین مخصوص و به درخواست کیندرد زنده شد تا در رویداد "جنگ خبیثان" حضور پیدا کنه (در ۲ صفحه پایانی که به صورت نوعی داستان ثانویه تو این شماره چاپ شده بود)

b2n.ir/b06701
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

 

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

14

18

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

38

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

21

30

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

008

009

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

48

37