و spidey.ir سری جدید و موفق "مرد عنکبوتی سیمبیوتی" را با ترجمه فارسی تقدیم شما میکند.
پس از وقایع «جنگهای پنهان» ، پیتر پارکر با لباس مخصوصی جدید، ساختهشده با تکنولوژی بیگانگان، به نیویورک بازگشت. دوست خوب محلۀ شما، مردعنکبوتی شگفتانگیز، حال با لباس تماماً سیاه جدیدش، باید بین زندگی شخصی و ابرقهرمانیاش تعادل برقرار کند!
«کوئنتین بِک» یک بدلکار و متخصص ساخت جلوههای ویژۀ سینمایی بود... تا این که متوجه شد میتواند با استفاده از تواناییهایش به عنوان یک تبهکار شنلپوش، پول بسیار بیشتری به جیب بزند. حال او را به نام «میستریو» مرموز میشناسند!
توضیح: داستان این کمیک و شماره های بعدی آن حالت فلش بک دارد. یعنی در گذشته (دهه 80 میلادی) میگذرد؛ زمانی که پیتر پارکر تازه صاحب لباس سیمبیوتی فضایی خودش شده بود و با فلیشیا هاردی (گربه سیاه) رابطه رومانتیک داشت.
ضمنا سری بعدی از این کمیک رو میتونید اینجاو اینجا و اینجا بخونید.
Symbiote Spider-Man #1
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه : مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: محمد مهدی کاظمی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Symbiote Spider-Man #2
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه : مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: محمد مهدی کاظمی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Symbiote Spider-Man #3
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه : مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: محمد مهدی کاظمی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Symbiote Spider-Man #4
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه : مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: محمد مهدی کاظمی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Symbiote Spider-Man #5
مترجم: محمد صالح حیدری
ناظر ترجمه : مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: محمد مهدی کاظمی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر شما چیست؟ ایا این داستان توانست انتظارات شما را برآورده کند؟
برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
شماره آخر از کمیک "مرد عنکبوتی سیمبیوتی: حقیقت بیگانه" ترجمه شد + لینک دانلود
شماره آخر کمیک "مرد عنکبوتی سیمبیوتی: پادشاه سیاه پوش" ترجمه شد + لینک دانلود
شماره آخر از کمیک "مرد عنکبوتی سیمبیوتی: تقاطع" ترجمه شد + لینک دانلود
بهترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
معرفی تمام سیمبیوت (SYMBIOTE)ها در کمیک های مارول
بزرگان تاریخ كمیك بوک های اسپایدرمن: مارك بگلی
10 حقیقت بسیار مهمی که باید درباره "گربه سیاه" (BLACK CAT) بدانید
تمام عشق های پیتر پاركر!
20 حقیقتی که باید درباره شخصیت ونوم (VENOM) بدانید
10 حقیقتی که باید درباره میستریو (MYSTERIO) بدانید
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
اولین حضور میستریو در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود
10 دشمن برتر مرد عنکبوتی
معرفی دشمنان اصلی مرد عنكبوتی: «میستریو» (MYSTERIO) – قسمت اول
معرفی دشمنان اصلی مرد عنكبوتی: «میستریو» (MYSTERIO) – قسمت دوم
دیدگاهها
من این کمیکو حدود چند ماه پیش از یه سایت دیگه خوندم و خیلی خوشم اومد ولی مگه میشه با ادیت و ترجمه سایت اسپایدی نخوندنش
دانلود کردم الان میرم یه بار دیگه بخونمش
من برم Ruins of Ravencroft رو بخونم.
هه. یاد اون روزای قدیمی بخیر. شاید در بهترین حالت هر هفته یک کمیک گذاشته میشد که اونم با شور و اشتیاق میخوندیم و نظر میدادیم. ادیت های اونموقع و سرعت عمل اصلا به پای الان نمیرسید اما لذت بردن و عشق به کمیک ها از الان خیلی بیشتر بود.
متاسفانه بدلیل شرایط بد مملکت فرصت کمیک خوندن از ما گرفته شده ولی امیدوارم بزودی دوباره کاربرای این سایت به ریشه خودشون (عشق به کمیک) برگردن.
استاد «پیتر دیوید» نویسندۀ این سری هست که به نظر من به همراه «راجر استرن» بهترین نویسندۀ تاریخ اسپایدیـه و خیلی سخت میشه حتی یه اثر متوسط توی کارنامۀ کاریاش پیدا کرد!
«گرگ لند» هم وظیفۀ طراحی این سری رو داره که سبک طراحی اش واقعاً جذابـه (چیزی شبیه «گری فرانک» یا «برایان هیچ».) البته جنجالهای زیادی هم بر سر سبک و متد طراحی ایشون یعنی Photographic Reference وجود داره که اینجا جای بحث درموردش نیست. مهم اینه که طراحیهای ایشون اخلالی در روایت داستان به وجود نمیآره و همینطور زیبا و چشمنوازه...
همونطور هم که گفته شد، داستان توی دهۀ ۸۰ میلادی روایت میشه و حالت فلشبک داره. پس طبیعتاً قرار نیست اتفاقی خارج از canon ببینید... اما این هیچچیز از جذابیت داستان کم نمیکنه!
منتظر نقد و بررسیهاتون هم هستیم...
ممنون از ترجمه عالی شما که به نظرم بهترین کار شما تا به حال بود
من خودم اولش به این سری اعتقادی نداشتم
به نظرم فقط برای این بود که مارول از ایده همیشه بفروش" مرد عنکبوتی در لباس سیاه" پول به جیب بزنه
میستریو را هم ویلن داستان انتخاب کردن به خاطر همزمانی انتشار داستان با فیلم دور از خانه
ضمن اینکه setting داستان که در دهه 80 است به نظرم اهمیت اون رو کاهش میده چون قرار نیس چیز جدیدی اتفاق بیفته
و اعتراف میکنم که هیچ وقت از داستان های سیمبیوتی اسپایدرمن در دهه 80 خوشم نمیومده
ولی فقط با یک شماره جذب این سری شدم
دلیلش هم فقط و فقط حضور پیتر دیوید به عنوان نویسنده است
دیوید یکی از 5 نویسنده برتر کل زندگی منه
بی اغراق به نظرم ایشون تا به حال هیچ داستان بد یا حتی متوسطی ننوشته
دیوید استاد اینه که ایده های عادی و کلیشه ای رو به یه چیز ویژه تبدیل کنه
اینجا هم دقیقا همین کارو کرده. یعنی از همون زمینه و انگیزه مارول برای چاپ این سری استفاده کرده برای شرح و بسط شخصیت های اصلی داستان
ببینید چقدر قشنگ رابطه فلیشیا و پیتر رو گسترش داده
من همیشه برام سوال بود که فلیشیا چی شد که بعد از علاقه صرف به اسپایدرمن یهو به پیتر علاقمند شد؟ پس دیوید اومده تو این داستان اون خلا رو پر کرده و با اون قسمت که پیتر و فلیشیا میرن سر قبر عمو بن باعث شد تا متوجه بشیم چرا فلیشیا اونطوری شد
دیوید حتی میستریو را هم داره برامون حلاجی میکنه و اون پیچش خواهر کویینتین در همین راستا بود
طراحی ها هم بهتر از اونیه که انتظارش رو برای چنین سری داشتم
خلاصه اینکه خوشحالم این سری داره تو سایتمون ترجمه میشه
و من جا داره از زحمات ادیتور جدید و خوبمون اقای کاظمی هم تشکر کنم
و گلایه ای هم بکنم از کاربران سایت که اخیرا کم واسه ترجمه کمیک ها نظر میدن
کاش میدونستید واسه اینکه یه کمیک با این کیفیت ترجمه/ادیت بشه و در اختیار شما قرار بگیره چقدر زحمت براش کشیده میشه (قطعا 5 یا 6 برابر زحمتی که برای نوشتن یه مقاله درجه یک صرف میشه)
ولی من شخصا همیشه هیچی به اندازه اینکه یه کمیک جدید تو سایت بیاد خوشحالم نمیکنه چون اصل و رگ و ریشه ما باید کمیک باشه . چیزای دیگه فرعی هستن . ما همیشه و در همه حال باید به خودمون یادآوری کنیم خاستگاه مون چیه و اینه که ما رو از یه سری جاهایی که فقط ادای کمیک بوکی بودن رو درمیارن متمایز میکنه ...
ممنونم استاد.
بنده هر چی از ترجمه میدونم از شما یاد گرفتم...
در مورد این سری کاملاً هم موافقم باهاتون.
مشکل اصلی این سری اینه که نمیتونه اتفاقاتی که قبلاً افتادن و canon هستن رو تحت تأثیر قرار بده. اما وقتی اسم پیتر دیوید به عنوان نویسنده روی این سری دیده میشه، آدم خیالش راحته که داستان ارزش خوندن داره!
یه چیزی که دربارۀ داستانهای دیوید همیشه برام مهم و باارزش بوده اینه که تلاش نمیکنه توی هر شماره ترفندهای شوکهکننده و پیچشهای عجیبوغریب و اتفاقات groundbreaking خلق کنه تا یه داستان جذاب بنویسه و مخاطب رو برای قسمت بعدی مشتاق نگه داره.
ایشون روی شخصیتپردازیها ی دقیق و تعاملات شخصیتها و دیالوگهای منطقی و بهجا تمرکز میکنه و همین یه داستان اسپایدی رو بسیار خوندنی میکنه!
در مورد کامنتهای زیر پستهای کمیکبوکی، واقعاً هم حرف دل ما رو زدید. کماعتنایی کاربرها نسبت به کمیکهای ترجمهشده شدیداً ناراحتکنندهست ...
uplooder.net/.../...
uplooder.net/.../...
هر کمیکی از پیتر دیوید قطعا ارزش ترجمه شدن و خونده شدن رو داره مخصوصا این سری که خبیث فوق العاده ای مثل میستریو توشه
عالی بود
من حس کردم این صحنه رو قبلا یه جایی دیدم ولی یادم نیومد کجا !
الان لینک ها درست شد
از نو دانلود کنید
bit.ly/2vNA04A
این کمیک برای من که بسیار عالی بود. من چون قبلا این ماجرا رو نخوندم، واقعا برام عالیه. چون می تونم با گذشته مرد عنکبوتی بیشتر آشنا بشم.
کمیک جالبی بود و شاید برای بعضی چیز جدیدی به همرا نداشت ولی برای من که یکم تاز واردم جالب بود.امیدوارم شماره های بعدی هم به همین قدرت باشن.
بازم ممنون.
سلام.
ممنون از نظر شما.
به نظر من چیزی که باعث جذابیت داستانهای پیتر دیوید میشه، بر خلاف بعضی نویسندههای جدید، پیچشهای داستانی عجیب و غریب یا ترفندهای شوکهکننده نیست؛ بلکه شخصیتپردازیه ای دقیق، روایت روان داستان و البته خلاقیت خودشه.
برای همین این داستان با وجود ایدهٔ نسبتاً سادهای که داره جذابه واقعاً.
در مورد کمیک هم باید بگم خیلی کمیک خوبی بود. اولین عنوانی بود که از آقای دیوید می خونم و باید بگم کارشون واقعا درسته. برای مثال اون صحنه ای که میستریو به خاطر کشته شدن اتفاقی خانم بانکدار می خواست دست از کارای بدش ورداره و حتی رفته بود سر قبرش رو عالی در آورده بودن. قشنگ با یکم بی دقتی ممکن بود زیادی کشدار بشه قضیه یا خیلی کوتاه و در حد یک فکر ساده، ولی کاملا به اندازه بود و اون حس گناهش رو عمیقا درک کردم. کاملا می شد خشم مرد عنکبوتی با لباس ونوم رو حس کرد که حتی وقتی حسش بهش هشدار نمی داد هم دست به خشونت می زد (یه چیزی مثل فیلم مرد عنکبوتی ۳). روند کلی داستان هم حتی با اینکه اتفاق جدیدی رو رقم نزد جذاب بود. رابطه ی فلیشیا و پیتر هم واضح تر شد ( که البته به نظر من اصلا نمی شه رابطه جدی ای به حسابش آورد چون فلیشیا به خاطر اعمال گذشته ش با کینگ پین حاضر شد به پیتر خیانت کنه تا پیتر هنوزم دوستش داشته باشه).
طراحی ها هم بی نقص بودن و از طیف رنگ خیلی متنوعی استفاده شده بود. البته به نظر من یکم تو صورت کینگ پین کم کاری شده بود( به نظر میومد اصلا چشم نداره!) ولی در کل چیز خوبی در اومده بود.
بازم ممنون از سایت اسپایدی که تو این دوران قرنطینه با سرعت داره به کارش ادامه می ده.
خسته نباشید
و سری خیلی باحالیه من خیلی خوشم اومد(البته کمیکای اسپایدی همیشه عالیه )
طراحی ۱۰
ترجمه ۱۰
ادیت۱۰
خود کمیک۱۰
ولی متاسفانه اونقدر کامنت های شما کمه که خستگی توی تن ما باقی مونده ...
حالا سری دوم که همین نویسنده و طراح خلقش کردن رو باید بخونید!
"حقیقت بیگانه" که به زودی با ترجمه فارسی تو سایت قرار میگیره و یک شاهکاره!
چرا که یا یه پروژهای رو شروع نمیکنه، یا اگر شروع کرد تا تهش رو با بهترین کیفیت ممکن میره، نه همینطور سَرسَری.
یه "نعمت حقیقی" برای هوادارای ایرانی کمیک بوکه.
خودتون میبینید که، بروزترین و ماندگارترین و مهمترین داستان های کمیکی به وفور توش یافت میشه، تنها یه سرچ و کلیک ساده کافیه تا بتونید به عظیمترین منبع کمیک های مارول و دی سی با ترجمه روان فارسی و کیفیت بینظیر دست پیدا کنید.
باشد تا قَدرش را بدانید....
واقعا از خوندن این کمیک لذت بردم.طراحی فوق العاده بود و ترجمه و ادیت شما هم که فوق العاده تر اخرش یکم ناراحت کننده بود ولی این اولین بار نبود که حرفه ابرقهرمانی پیتر توی زندگی شخصیش تداخل میکنه.بازم ممنونم از شما و به شدت منتظر سری بعد هستم
یه چیزی بهتون بگم؟
بچه که بودم به سختی کمیک گیرمون میومد (اونم به ز بان انگلیسی). خیلی وقتها یه شماره به هر زحمتی که بود دستم میرسید و آخرش هم همیشه یه جای حساسی تموم میشد و دیگه شماره بعد هم گیر نمیومد . اینترنت هم نبود که بری هر چی دلت میخواد رو به صورت نسخه دیجیتالی پیدا کنی
من میموندم و تخیل خودم که حدس میزدم شماره بعد چه اتفاقی رخ میده
واسه همینه الان برام اینقدر مهمه که هر کمیکی که شروع میشه رو تموم کنم. اینجوری میخوام کسی تو ایران نباشه که مثل کودکی های من باشه ...
آقای ترابی میتونم یه سوالی بپرسم؟
حالا مستقیما با کمیکبوک ارتباط نداره، ولی در بابِ حرفاییه که زدید.
اینکه شما دوران قدیم و قبل تر رو ترجیح میدید یا الآن رو؟
حالا از هر نظری، مثل فرهنگ و ارتباطات و شادی و نشاط مردم و Lifestyle و ... همونطور که گفتید، امکانات خیلی پایینتر بوده و مثلا یه عاشق دنیای کمیک مثل شما نمیتونسته داستان مورد علاقهاش رو تمام کنه، ولی الان با یه کلیک ساده و توی چند ثانیه میتونن هر داستانی، فیلمی، اطلاعاتی یا... رو داشته باشن! ولی گمان نکنم این مورد به تنهایی دلیل قانعکننده ای باشه که بگیم پس الان خیلی بهتر از قدیمه! نه؟
و یه سوال دیگه هم داشتم، اینکه به نظر شما علت اصلی و ریشهای که سینمای کشور ما تا این حد در مقابل هالیوود و سینمای اونور لاغره، چیه؟ بودجه، فرهنگ، محدودیت ها یا...؟
والا من کلا آدم نوستالژیکی هستم و همیشه اعتقاد دارم گذشته بهتر از حال است و حال هم بهتر از آینده!
البته مغز من جوریه که چیزهیا بد و ناخوش آیند رو زیاد تو خودش نگه نمیداره
پس حتما چیزهایی تو گذشته بوده که اگه واقعا به یاد بیارمشون بگم گذشته هم خوب نبود
ولی چیزی که قطعا میتونم بگم اینه که مردم و سبک زندگی قبلا بهتر بود
الان همه چیز سریع شده و مردم هم حریص تر . قبلا اینطور نبود و به نظرم زندگی لذت بخش تر بود، از هر نظر
ولی درباره علت عقب موندن سینمای ما باید بگم مشکل از جلوه های ویژه و بودجه و این حرفا نیست
مشکل اصلی تو فیلمنامه است. همه چی از نظر من با قصه شروع و به قصه ختم میشه
متاسفانه مشکل سینمای ما نداشتن فیلمنامه و نداشتن قصه جذاب و متنوع هستش
اگر هم مثلا فیلمی مثل جدایی نادر از سیمین میاد و گل میکنه دلیلش هم اینه که فیلمنامه قوی داشته
و البته متاسفانه قصه هم نداریم. همه چیز شده فرم و ادا و اطوار و چه میدونم حرف انتقادی زدن و خط قرمز رد کردن و این حرفا
در حالی که شما برید تحقیق کنید که بهترین فیلمای تاریخ ما در بدترین شرایط اجتماعی ساخته شدن یعنی در دهه 60 که جنگ بود. اون موقع چون قصه مهم بود و اتفاقا پیام هم بود ولی قصه رو تحت الشعاع قرار نمیداد و مخاطب عام و خاص رو درگیر میکرد. ولی الان متاسفانه انگار فیلما برای 10 درصد مردم جامعه ساخته میشن!
این کمیک چون که داستانش توی گذشته اتفاق می افته، اول زیاد اشتیاقی برای خوندنش نداشتم. اما شماره یکش رو که خوندم کلا نظرم عوض شد. توی این کمیک بالاخره فهمیدیم که چرا فلیشیا هاردی بیشتر از این که عاشق پیتر باشه عاشق اسپایدیه. حضور میستریو توی این کمیک و حقه هایی که به کار می برد هم واقعا جالب بود. البته این کمیک هیچ اطلاعات جدیدی درباره لباس سیمبیوتی به ما نداد و همون اتفاقات گذشته رو مرور کرد. یکی از جالب ترین ایده هایی که به کار رفته بود صفحه اول کمیک بود که دیلی بیوگل رو نشون میداد. حضور ویلسون فیسک هم با این کوتاه بود ولی کاملا به جا بود و اون ابهتی که فیسک داره نشون داده شد. طراح این کمیک توی شماره آخر توی به تصویر کشیدن مبارزه سه نفره اسپایدی، میستریو، گربه عالی کار کرده بود.
نمره به داستان: 10 از 10
نمره به طراحی: 10 از 10
نمره به ترجمه: 10 از 10
نمره به ادیت: 10 از 10
منتظر کمیک Symbiote Spider-Man: Alien Reality هستیم.
خیلی ممنون از شما.
کاملا درسته، من که خودم مال این نسل هستم ولی همیشه با زندگی به شیوهی قدیم موافق بودم و بهتر میدونستمش!
هم سن و سالای اطرافم همیشه میگن بابا اون موقع موبایل نبود، پلی استیشن نبود (!) من میگم، نمیگم الآن تماما ضرره و خوبی هایی نداره ولی اینکه به جای پیام توی Whatsapp، بیایم و دور هم جمع بشیم هم صمیمیت رو بیشتر میکنه و هم ارتباط و فرهنگ رو. الان ادما خیلی از هم دورن! خیلی دشمنی هست خیلی کینه و بدی هست، بهشدت رقابت بی مورد و ادا اطوار هست...
دربارهی سینما هم کاملا درست میفرمایید، یه موردی هم هست که خیلی آزاردهندهست، اینکه فیلمی مثل Endgame رو میشه نشست باخانواده دید ولی مثلا تگزاس رو نمیشه!! خیلی دارن جو منفی رو وارد فیلمهای ایران میکنن.
و کاملا موافقم که مشکل از قصهگوییه. اتفاقا از مامانم هم اینو پرسیدم و همینو گفت، مامانم الان یه ۱۰ - ۱۲ سالیه توی سینمای خوزستانه و بازیگری میکنه و تعدادی فیلم و سریال بازی کرده، ولی راستش الان به همین دلایل دیگه مثل قدیم شوق و اشتیاق برای بازی توی سینما رو نداره. بهش که دربارهی بودجه گفتم همون حرف شمارو زد. گفت یه فیلمی مثل همین تگزاس 5 میلیارد خرج بر میداره و میشه این! در حالی که میشد چنین بودجه ای رو برای یه اثر خیلی حرفهای تر استفاده کرد، از اون طرف یه فیلمی مثل 12 Angry Man که در تمام فیلم توی یه اتاق بودن و حرف میزدن، شد اون! حقا که فیلمنامه همه چیزه...
من یبار سر کمیک اسپایدرمن 2016 اینجوری شدم :(
خیلی کمیک خوبی بود حیف که دیگه ترجمه نشد :(
اسپایدرمن 2016 چیه؟
ولی خدایی سایت اسپایدی حرف نداره!!! هیچ وقت یادم نمیره اولین باری که وارد سایت شدم چه حسی داشتم. قشنگ یادمه می خواستم بدونم دقیقا چندتا مردعنکبوتی وجود داره، و بعد از سرچ تو اینترنت به مقاله ی اقای ترابی رسیدم. از اونجا بود که عاشق این سایت و اسپایدی و کمیک شدم.
پ.ن: خیلی قشنگ میشه اگه بقیه هم خاطره ای از سایت دارن بگن.
(اسپویل)
کمیک خیلی قشنگی بود. داستان جالب و هیجان انگیزی داشت و اولین باری بود که میستریو رو با سیمبیوت دیدم، و یه چیزی که توجهم رو جلب کرد اون بخشی بود که سیمبیوت رو افکار و حرکات پیتر تاثیر گذاشت ، قشنگ از حرف نزدنش معلوم بود و فیلیشیا رو هم که اصلا آدم حساب نمی کرد (پرتش کرد اونور )
فلاش بک هم جالب بود و خاطرات میستریو رو نشون داد اما
اخرش هم پیتر نتونست بره پیش زن عموش.
تیکه هایی هم که مینداخت جالب بود و نشون داد که اوایل سیمبیوت رو ذهن پیتر تاثیر زیادی نداشته(مگس کش بزرگ )
فقط من یه بخششو نفهمیدم.
الان اون اول داستان که میستریو یاد رفیقش میوفته ، مال چه زمانیه ؟ مال زمانی هست که ما اتفاقات بعدش رو میبینیم؟
اخه ادامهی اون جنگ رو نشون نداد که چی میشه بلاخره ؟
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا