کی میگه تغییر دادن جنبه های کمیک بوکی، بده؟!

مقدمه: معمولا رسمه که وقتی از روی فلان شخصیت کمیک بوکی یا فلان داستان کمیک بوکی فیلم یا سریال میسازند تغییراتی میدهند تا برای صنعت سینما مناسبت تر بشه. یعنی مثلا انگیزه کاراکترها یا پیشینه و نحوه تبدیل شدن اونا به یک قهرمان یا ابرخبیث رو تغییر میدهند. بعضی وقتها هم میشه فلان کارگردان یا فیلمنامه نویس میاد به میل خودش این کار رو میکنه. راستش رو بخواهید تاریخ نشان داده در اکثر موارد این تغییرات و دست بردن در origin شخصیت ها نتیجه خوبی در بر نداشته (این مقاله را بخوانید) ولی در برخی هم باعث شده فلان کاراکتر از نظر شخصیت پردازی بهبود پیدا کنه و در قالب سینما بدرخشه و حتی از دنیای کمیک هم فراتر بره. این مقاله به این موارد میپردازه.

10- اریک کیل مانگر در فیلم "پلنگ سیاه"

شخصیت «اریک کیل مانگر» اولین بار در سال 1973 و در شماره 6 از کمیک Jungle Action خلق شد. در دنیای کمیک اریجین او به این شکل بود: وقتی یک پسر کوچک بود، خانواده اش در واکاندا مجبور شد به « یولیسس کلا» خدمت کند. ولی وقتی کلا شکست خورد، خانواده کیل مانگر نیز به محله هارلم نیویورک تبعید شد ( در آمریکا موفق شد مدرک دکتری خودش را بگیرد). به همین دلیل کیل مانگر هم از کلا متنفر شد و هم از پلنگ سیاه. ضمن اینکه خانواده پلنگ سیاه را مسئول مرگ والدین خودش میدانست . او سپس به واکاندا برگشت و از آن موقع به طور بی وقفه ای تلاش کرده حکومت تچالا را سرنگون کند. او چون از همان معجون جنگلی که پلنگ سیاه ازش استفاده میکنه، استفاده کرده بنابراین قدرت های یکسانی با پلنگ سیاه دارد. اما در دنیای سینمایی مارول و در فیلم "پلنگ سیاه" شاهد بودیم که اریک کیل مانگر درسته که پیشینه مشابه ای با دنیای کمیک داره اما یک چرخش داستانی فوق العاده باعث شد تا خصومتش با تچالا (پلنگ سیاه) خیلی شخصی تر و جذاب تر بشه. در واقع دلیل اینکه این ویلن اینقدر خوب و ملموس در این فیلم به نظر رسید این بود که سازندگان فیلم اریجین او را نسبت به دنیای کمیک تغییر و ربطش دادند به خود «تچالا» (پلنگ سیاه). اینطوری هم خصومت آنها شخصی تر شد و هم اینکه تچالا و خانواده اش رو به نوعی مسئول خلق چنین شخصیتی کرد. یعنی ما در اول فیلم شاهد هستیم که پدر تچالا یعنی «تچاکا» به آمریکا میره و اونجا با برادر خودش دعوا میکنه که چرا باعث شده فلز باارزش وایبرینیوم از داخل "واکاندا" خارج بشه. متاسفانه در ادامه تچاکا مجبور شد برادر خودش رو بکشه. سپس پسرش جسد او را پیدا کرد و به همین دلیل از عموی خودش متنفر شد و از اون به بعد سعی کرد یه روزی برگرده واکاندا و خاندان پلنگ سیاه را نابود کنه. پس همانطور که میبینید یک پیچش داستانی میتونه چقدر روی روند داستان تاثیر بگذاره و اون سر و شکل بده.

9- پنگوئن در فیلم "بازگشت بتمن"

راستش رو بخواهید فیلم "بازگشت بتمن" ساخته تیم برتون تا حد زیادی از دنیای بتمن در کمیک بوک ها فاصله گرفته بود و برتون در این فیلم بار دیگر علاقه خودش را به عناصر گوتیک (Gothic) به نمایش گذاشت. اوج این مساله را میتوانید در ظاهر و شخصیت پردازی پنگوئن (با بازی «دنی دویتو») ملاحظه کنید. اما پدر و مادرهایی که بچه های خودشون رو به سینما برده بودند شاکی بودند زیرا پنگوئن بیش از حد و سیاه ترسناک به تصویر کشیده شده بود. درسته این فیلم یه جورایی عجیب و غریبه و بتمن در آن به نوعی یک شخصیت فرعی به حساب میاد، ولی هنوز هم خیلی ها هستند که میگن برترین فیلم ساخته شده از روی بتمنه چون یک ضدقهرمان فوق العاده به نام زن گربه ای داره و یک خبیث عالی هم داره به نام پنگوئن. کلا ایده ای که برتون برای پنگوئن داشت از دنیای کمیک بهتر و پخته تر بود. برتون با هوشمندی کاری کرد که پنگوئن به صورت یک آدم ناقص الخلقه دربیاد که آدم باهاش میتونست همذات پنداری کنه. کسی که از سوی خانواده و اجتماع طرد شده است. در حالی که در دنیای کمیک وی بیشتر اوقات به صورت یک خلافکار کوتاه قد که کت و شلوار سیاه بر تن داره و انگیزه هایش برای خباثت کافی نیست، به تصویر کشیده میشه.

8- جسیکا جونز در سریال اختصاصی خودش

وقتی که جسیکا جونز در سریال اختصاصی خودش در شبکه نتفلیکس ظاهر شد اریجین او تا حدی زیادی به دنیای کمیک شباهت داشت. وی یک ابرقهرمان سابق بود که یه جور گذشته تاریک داشت و الان تبدیل شده بود به یک کارآگاه خصوصی در نیویورک. در سریال هم مثل دنیای کمیک مشکلاتش مربوط بود به زمانی که تحت کنترل ذهنی خبیثی به نام کیل گریو (ملقب به «مرد بنفش) قرار داشت. اما در سریال انصافا خیلی بیشتر و عمیق تر به رابطه بین جسیکا جونز و کیل گریو پرداخته شد و مخاطب زوایای مختلف مصیبت و درد و رنج هایی که جسیکا بابت این رابطه مشمئز کننده تحمل کرده بوده را دید و با جسیکا همدردی کرد. در واقع رابطه جسیکا با کیل گریو بسیار رئالیستی به تصویر کشیده شد. همچنین در سریال نوعی جنبه توطئه آمیز و مرموز درباره نحوه به دست آوردن قدرت های جسیکا جونز نیز اضافه شد که باعث شد جذابیت اریجین جسیکا بالاتر بره (یک آزمایشگاه تحقیقاتی ژنتیک به نام IGH روی جسیکا تحقیق کرده بود). به این قضیه در فصل دوم بیشتر پرداخته شد.

7- درکس در دنیای سینمایی مارول

«درکس» در حال حاضر در دنیای کمیک از اون شخصیت های مهم و شناخته شده است چون بازیگرش یعنی «دیو باتیستا» خیلی خوب نقشش رو در فیلم های تحسین شده "محافظین کهکشان" بازی کرد. اما در دنیای کمیک او همواره یک شخصیت گمنام بود که کسی آن را جدی نمیگرفت! گذشته او هم نسبت به MCU بسیار متفاوت بود. شاید باورتون نشه ولی درکس اولش یک انسان به نام «آرتور داگلاس» بود. وقتی در حمله ثانوس کشته شد ، موجودی آسمانی به نام Kronos روح آرتور را به بدنی جدید منتقل کرد تا بتونه انتقام قتل خود و خانواده اش رو از ثانوس بگیره. من قبلا تو این مقاله اشاره کرده ام که درکس اولش چی بود و چقدر ظاهرش فرق داشت. بنابراین دیگه نمیخوام چیزی رو تکرار کنم. فقط بگم که در سالهای گذشته شاهد بوده ایم که قدرت های متنوعی از خودش بروز داده مثل پرواز، زور بازویی  در حد «هالک» یا ساطع کردن اشعه های انرژی. اما از وقتی که در سال 2010 در کمیک The Thanos Imperative مرد و دوباره زنده شد قدرت هاش خیلی تقلیل پیدا کرده و پایه ای شد برای میزان قدرت های او در فیلم های "محافظین کهکشان". در کل در دنیای سینما سعی شد اریجین درکس را خیلی شسته و رفته تر نشان دهند. یعنی او به جای آنکه یک انسان باشد، از نژاد فضایی بود که زن و بچه اش به دست «رونان» کشته شده بودند (به دستور «ثانوس»). او سوگند یاد کرد تا از ثانوس و رونان انتقام بگیرد. ضمن اینکه خیلی خیلی هم از نسخه کمیک بوکی خودش بانمک تره!

6- مستر فریز در "بتمن مجموعه کارتونی"

خیلی ها هستند که میگن "بتمن: مجموعه کارتونی" بهترین اقتباس صورت گرفته از روی شخصیت بتمن هستش (راستش رو بخواهید منم باهاشون هم عقیده هستم).در این سریال داستان های بی نظیر زیادی نقل شد که هم برای کودکان و نوجوانان مناسب بود و هم برای بزرگسالان. و البته در این میان برخی از خبیث های کلاسیک دنیای بتمن احیا شدند و با تغییرات بسیار خوب و موثری که در اریجین و پیشینه آنان به وجود آمد، ارتقا پیدا کردند. قطعا بهترین مثال برای این ادعا برمیگرده به شخصیت «مستر فریز» که همواره در کمیک بوک های بتمن یک خلافکار پیش پا افتاده و تک بعدی بود. ما در اپیزودی به نام Heart Of Ice (که برنده جایزه بسیار معتبر Emmy هم شد) شاهد بودیم که برای مستر فریز یک اریجین بسیار ظریف و هوشمندانه و تراژیک نقل شد و او را تبدیل کردند به یک دانشمند که به دنبال اینه که همسرش رو به نام «نورا» که بیماری مهلکی داره مداوا کنه. بعدش در یک حادثه آزمایشگاهی گیر کرد و در نتیجه فقط در دماهای زیر صفر میتونست زنده بمونه. این اریجین اونقدر عالی که وارد دنیای کمیک هم شد و حتی در فیلم مزخرف "بتمن و رابین" هم برای این شخصیت به کار رفت!

5- راس الغول در فیلم "بتمن آغاز میکند"

راس الغول و انجمن سایه ها تهدید اصلی برای بتمن در فیلم های "بتمن آغاز میکند" و "شوالیه تاریکی برمیخیزد" ساخته کریستوفر نولان بودند. راس الغول در دنیای کمیک شخصیت شگفت انگیزی است ولی مساله اینه که اریجین و سرگذشت بسیار غیر باور نکردنی داره. یعنی یک انسان نامیرا هستش که قدرت و جاودانگی خودش را از چشمه هایی به نام لازاروس دریافت میکنه! اما نولان و فیلمنامه نویس او به نام «دیوید گویر» متوجه شدند که باید این قضیه رو تغییر بدهند تا در دنیای قابل باور و رئالیستیک فیلم های نولان قرار بگیره. یعنی این ایده رو مطرح کردند که در طول تاریخ کسان دیگری هم بوده اند که لقب راس الغول را داشته اند و اینطوری بوده که این اسم نامیرا شده است. ضمن اینکه آنها اسم "انجمن آدم کش ها" را به "انجمن سایه ها" تغییر دادند تا نشون بدهند یک فرقه مخفی هستند که در پشت پرده دارند دسیسه میکنند. همچنین شاهد بودیم که راس الغول کسی بوده که بروس وین را آموزش داده است که واقعا ایده شگفت انگیز بود.

4- ثور در دنیای سینمایی مارول

در کمیک های اولیه ثور، شاهد بودیم که اودین پسرش را تبعید میکند به زمین (در حالی که نه قدرتی داره و نه حافظه ای) بعد وجود ثور میره داخل یک پزشک به نام دونالد بلیک. وقتی بلیک در نروژ با چکش معروف ثور روبرو میشه ، تبدیل میشه به ثور افسانه ای آزگارد! ولی ثور همچنان در هیبت دکتر بلیک باقی میمونه . یعنی انگار همچنان یک هویت مخفی داره و از هیبت دکتر بلیک به ثور تبدیل میشد. در فیلم "ثور" در سال 2011 دیدیم که استودیو مارول با هوشمندی قضیه دونالد بلیک و ... را کنار گذاشت و ثور در بدن خودش به زمین تبعید شد ولی قدرت هاش رو از دست داده بود. این اریجین انصافا خیلی بهتر از دنیای کمیک بود!

3- هری هارت و اگزی در فیلم "کینگزمن: سرویس مخفی"

مارک میلار یکی از معتبرترین نویسنده های دنیای کمیک است که بسیاری از کمیک های مستقل وی به فیلم تبدیل شده. مثل "کیک اس" که در همین مقاله بهش اشاره میشه (البته قبلا فیلم Wanted هم از روی یکی از کمیک های میلار ساخته شده بود). سال 2015 نیز شاهد اکران فیلم "کینگزمن: سرویس مخفی" بودیم که اونم از روی آثار کمیک بوکی خلق شده توسط میلار ساخته شد. این فیلم بسیار موفق بود و سال 2017 قسمت دومش هم اومد. این فیلم هم تغییرات زیادی ایجاد کرد در شخصیت ها که باعث شدند از سطح کمیک فراتر بروند. در دنیای کمیک شخصیت «اگزی» (Eggsy) توسط پدرش به نام «جک لندن» آموزش میبینه تا مامور MI6 بشه ولی در فیلم اگزی توسط «هری هارت» آموزش میبینه تا عضو آژانس مخفی کینگزمن بشه. فداکاری پدر اگزی باعث شده تا هری بهش مدیون بشه. این باعث میشه فیلم از حس عاطفی بالایی برخوردار بشه و تماشاچی بهتر بتونه خشونت فیلم را هضم بکنه.

 2- ونوم در "مرد عنکبوتی: مجموعه کارتونی"

سرگذشت و اریجین شخصیت ونوم بسیار پیچیده و تا حدی هم مبهم است چون در طول 4 سال شکل گرفت. یعنی سیمبیوت فضایی اولش در سال 1984 در کمیک "جنگ های پنهان" با اسپایدرمن پیوند خورد ولی بعدش اتفاقاتی افتاد که سیمبیوت، اسپایدرمن را ترک کرد و در نهایت در سال 1988 به ادی براک پیوست. این وسط سرگذشت او را به قتل «جین دی ولف» به دست خبیث به نام «سین – ایتر» ربط دادند (داستانش اینجا ترجمه شده است). اما در سریال "اسپایدرمن: مجموعه کارتونی" ، نویسندگان اومدند و سرگذشت او را ساده و سر راست تر کردند و یک داستان سه قسمتی به نام The Alien Costume خلق شد. در این سریال فضانوردان سیمبیوت را در فضا پیدا کردند و وقتی به زمین برگشتند این سیمبیوت فرار کرد و با پیتر پیوند خورد. در همین اثنا خبرنگاری به نام ادی براک توسط جی. جونا جیمسون اخراج شد (برای اینکه خبرش درباره اسپایدرمن درست درنیومده بود). بنابراین اسپایدرمن را مسئول ناکامی خودش میدونست و در نتیجه سیمبیوت ونوم باهاش پیوند خورد خصومتش با اسپایدرمن طبیعی تر شد. هیچ اشاره ای هم به فضیه سین – ایتر و .. نشد. این اریجین تقریبا به طور دست نخورده ای در فیلم "مرد عنکبوتی 3" هم برای ونوم به کار رفت.

1- بیگ ددی و هیت گرل در فیلم "کیک - اس"

همانطور که گفته شد، فیلم "کیک اس" که سال 2012 ساخته شد نیز از روی یکی از کمیک بوک های خلق شده توسط «مارک میلار» ساخته شده است سازندگان این فیلم یک سری تغییرات در شخصیت های این کمیک ایجاد کردند که بیشتر مربوط میشد به شخصیت بیگ ددی (Big Daddy) که نیکلاس کیج نقشش رو بازی میکرد. خود میلار گفته که اون اریجین اصلی دنیای کمیک برای دنیای سینما جواب نمیداده بنابراین سازندگان حق داشتند تغییرش بدهند. در دنیای کمیک، بیگ ددی یک حسابدار سابق بود که به دنیای کمیک علاقه داشت و یک مجری عدالت شده بود تا از دنیای کسل کننده خودش فرار کنه. در فیلم ولی او یک پلیس سابق بود که میخواست از یکی از روسای خلافکاری شهر انتقام بگیره. عشقی هم که نسبت به دخترش (هیت گرل) داشت بسیار حقیقی جلوه میکرد (البته معلوم نیست چرا این دختر رو تو اون وضعیت های خطرناک قرار میداد!).

مهدی ترابی مهربانی

منبع: CBR

 All rights reserved © Spidey.ir 2019

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

10 سرگذشت (ORIGIN) کمیک بوکی که در دنیای سینما بدتر شدند!

10 ابرشروری که بدترین اریجین (ORIGIN) را دارند!

15 ابرخبیثی که اسم ضایع دارند!

10 ابرقهرمانی كه بدترین اریجین (ORIGIN) را دارند 

بدترین پیچش های داستانی در فیلم های کمیک بوکی

10 پیچش داستانی برتر در فیلم های کمیک بوکی

 10 ابرقهرمانی كه بهترین اریجین (ORIGIN) را دارند + ویدئو

بی مصرف ترین ابرقهرمانان کمیک بوکی!

بیخود ترين دشمنان مرد عنكبوتی !

15 ابرقهرمانی که اسم ضایع دارند!

این مطلب را به اشتراک بگذارید :