این مقاله ای است که استاد ترابی از مدتها پیش از من خواسته بودند تا برای سایت بنویسم ...

مقدمه: در اینترنت اگر به زبان انگلیسی مثلا سرچ کنید: has spider-man killed? (آیا اسپایدرمن کشته است؟) یک سری مقالات از سایت هایی مثل what culture یا screenrant  و CBR   بهتون میده تحت این عنوان که مثلا  sixteen Times Spider-Man Killed  (= شانزده دفعه ای که اسپایدرمن آدم کشت) یا  10 times spider-man was forced to kill (= 10 دفعه ای که اسپایدرمن مجبور شد کسی را بکشه) و ... راستش را بخواهید عنوان چنین مقالاتی اونقدر هیجان انگیز و فریبنده است که آدم رو مشتاق میکنه تا بره اون رو بخونه. چون پیتر پارکر کسی هستش که همیشه به عنوان قهرمانی شناخته میشه که هرگز راضی نمیشه کسی را بکشه ، حتی اون خبیث هایی که بدترین بلاها را سرش آورده اند (یعنی کسانی مثل گرین گابلین که گوئن استیسی را کشت یا سین ایتر که دوست عزیز اسپایدرمن یعنی جین دی ولف را با بیرحمی به قتل رساند و ...). پس برات جالب میشه که اگر اسپایدرمن در چنین دفعاتی مرتکب قتل نشده پس این مقالات چی میگن؟ حرف حسابشون چیه؟ کسی که گرین گابلین رو حاضر نمیشه بکشه پس چطور 16 تا قتل مرتکب شده؟ اما وقتی مقالات رو با دقت میخونی میبینی اولا اکثر مواردی که ذکر شده مربوط به پیتر پارکر دنیای اصلی مارول (دنیای شماره 616) نیست. مثلا اسپایدرمن نوآر را ذکر کرده اند که والچر (قاتل عمو بن) را به قتل رساند یا مثلا مرد عنکبوتی در دنیای شماره 70237 یا مرد عنکبوتی دنیای شماره  8351 (که در واقع شاید تنها مرد عنکبوتی قاتل و آدم کش در کل مولتی ورس باشه) و ...  یا اینکه در این مقالات چندین مورد مربوط به قتل رسیدن برخی خبیث ها به دست «مرد عنکبوتی برتر» ذکر شده در حالی که حتما میدونید مرد عنکبوتی برتر یعنی دکتر اختاپوس که رفته بود توی جسم و ذهن مرد عنکبوتی  و کارایی که کرد ربطی به پیتر پارکر نداشت! یا اینکه مثلا مرگ گوئن استیسی و عمو بن را تو مقالاتشون آورده اند (!!!) که آدم نمیدونه چی بگه! یعنی شاید پیتر در مرگ آنها مقصر بوده ولی چرا باید ازشون در مقاله ای مثل "10 دفعه که اسپایدرمن مجبور شد آدم بکشه"، قرار بگیرن؟! 

در هر حال من میخواهم در مقاله خودم به مواردی بپردازم که به پیتر پارکر/مرد عنکبوتیِ اصلی دنیای اصلی اشاره دارد و در مقالات فوق الذکر از آنها به عنوان موردی که اسپایدرمن مرتکب قتل شد یاد شده تا براتون مسائلی را روشن کنم. پس با من همراه شوید ...

- «کارل فیرز» (Karl Fiers) ملقب به «تمام کننده» (Finisher)

عجیبه که هم سایت what culture و هم سایت screenrant و حتی CBR در مقالات خود که اینجا ، اینجا و اینجا میتونید پیداشون کنید از شخصیتی به نام «تمام کننده» یا «فینیشر» (Finisher) یاد کرده اند که توسط اسپایدرمن کشته شده است! باید توضیح بدم این شخصیت گمنام فقط در یک شماره و آنهم در  سال 1968 و در Amazing Spider-Man Annual #5  (که داستان مهمی داره زیرا برای اولین بار در آن به والدین پیتر پارکر اشاره شد) دیده شده و آدم کشی بود که توسط «رِد اسکال» اجیر شد تا اسپایدرمن رو بکشه. تخصص او در پرتاب موشک به حریفان بود و در جایی از داستان میبینیم که موشکی را به سمت اسپایدرمن میفرسته که او هم جاخالی میده و موشک میخوره به ماشینی که فینیشر در آن بود:

بعدشم اسپایدرمن فینیشر را از ماشین خارج میکنه تا ازش سوال بپرسه ولی او در نهایت میمیره:

و سئوال اینه که آیا این قتل محسوب میشه؟! البته اسپایدرمن در جایی میگه که عمداً میخواد موشک رو هدایت کنه به سمت ماشینی که ازش شلیک شده ولی او که نمیدانست در این ماشین آدمی هست یا نه! 

به روز رسانی: در شماره 69 از سری جدید مرد عنکبوتی شگفت انگیز (که اینجا ترجمه شده است) فاش شد که فینیشر نمرده بوده و در تمام این سالها زنده بوده!

- «گاگ» (Gog)

شخصیت «گاگ» پس از سالها مدتیه دوباره در کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" پیداش شد. ما در شماره 42 از سری جدید این کمیک (اینجا ترجمه شده) شاهد روایت شدن اُریجین و سرگذشت او بودیم و در شماره 43 (اینجا ترجمه شده) دیدیم که او به حیوان خانگی پیتر پارکر تبدیل شده است! اما او سابقه طولانی در داستان های اسپایدرمن دارد و سال 1972 و در شماره 104 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" دیدیم که اسپایدرمن به همراه گوئن استیسی سر از "سرزمین وحشی ها" (منطقه ای ناشناخته در دنیای مارول که حیوانات ماقبل تاریخ در آن زندگی میکنند) درآورده است و با «کریون شکارچی» میجنگد. در واقع کریون به آنجا رفته بود تا «کا-زار» را شکار کنه و برای این کار «گاگ» را که یک بیگانه فضایی بود پیدا کرده و تربیت کرده بود تا کمکش کنه. اسپایدرمن در نهایت مجبور شد گاگ را به سمت یک باتلاق شنی بکشونه و در آنجا غرقش کنه:

خب .. اون موقع که ما مثل الان از گاگ شناختی نداشتیم و اسپایدرمن هم نداشت و گاگ مثل یک هیولای وحشی بی عقل و شعور به تصویر کشیده شد. بنابراین مردن او را نمیتوان قتل به حساب آورد. و صد البته که بعدا مشخص شد گاگ نمرده و دوباره برگشت!

- «دِرام» (Drom)

مورد دیگری که در مقاله screenrant و CBR اشاره شده برمیگرده به خبیثی به نام «درام» (Drom). راستش من خودم این شخصیت را نمیشناختم و رفتم درباره ش تحقیق کردم و متوجه شدم که فقط در یک کمیک حضور داشته که مربوط میشه به شماره 31 از سری اول Marvel Team-Up و تو همون شماره هم مرده! اتفاقا شخصیت جالبی هم بوده چون سرگذشتش مثل «بنجامین باتن» بود! (فیلمشو که دیدید، مگه نه؟) یعنی وقتی به دنیا آمده بود بدنش رو با بدن یک پیرمرد معاوضه کرده بودند و در نتیجه به طور معکوس عمر میکرد . یعنی به جای اینکه پیرتر بشه، جوون تر میشد. ولی مجبور بود که انرژی درونی انسان های دیگر را بدزده تا بتونه زنده بمونه یا یه همچین چیزی! در این داستان مرد عنکبوتی با آیرون فیست تیم آپ کرد و درام را شکست دادند. آنها برای این کار آیینه جذب کننده انرژی او را شکستند و این باعث شد تا او جوون و جوون تر بشه و برسه به یک نوزاد و بعدشم   محو بشه و بمیره:

خب راستش رو بخواهید این مورد هم اصلا به نظرم قتل محسوب نمیشه. درسته که اسپایدرمن قبلش به آیرون فیست میگه که میدونه چطور باید درام رو شکست بدن ولی واقعا از کجا باید میدونست که با شکستن اون آیینه این بلا سرش میاد؟! (در حقیقت اسپایدرمن دنبال راهی بود که بدون اینکه تماسی با درام برقرار کنه او را شکست بده چون در غیر این صورت درام میتونست انرژی درونی اش رو بدزده. به همین دلیل رفت سراغ اون آیینه).

- «شارلمین» (Charlemagne)

مورد دیگری که در مقالات برخی سایت های خارجی ازش یاد شده در واقع داستان معروفی هستش که در داستان تک قسمتیSpider-Man Versus Wolverine   در سال 1987 به چاپ رسید و مهمه چون در آن «ند لیدز» به قتل رسید و خواننده ها فکر کردند که «هاب گابلین» بوده ولی بعدا معلوم شد هاب گابلین واقعی یعنی «رادریک کینگزلی» برایش پاپوش دوخته بوده و ... در هر حال در این داستان که در آلمان رخ میده شاهد نبردی بین اسپایدرمن و ولورین هستیم چون دوست نداره ولورین دست به قتل بزنه. در حقیقت در طول داستان متوجه شدیم که ولورین سابقا یک دوست دختر داشته به نام «شارلمین» (ملقب به «چارلی») که با هم جاسوسی میکردند ولی الان بدجوری تو هچل افتاده و مامورین کا.گ.ب شوروی دنبالش هستند. بنابراین شارلمین از ولورین خواست که بکشتش! اسپایدرمن هم میخواست جلوی این کار ولورین رو بگیره که باهاش در قبرستان درگیر شد و نبرد سختی بینشون درگرفت:

تا اینکه یه حواس پرتی به وجود آمد و یکی از پشت سر به اسپایدرمن نزدیک شد و او هم فکر کرد ولورینه و ضربه محکمی بهش زد :

اسپایدرمن فهمید که اشتباهی به شارلمین ضربه زده و باعث مرگش شده! او تا مدتها ناراحت بود و ... و خب اینم قتل عمد محسوب نمیشه.

- «مون دارک» (Moondark)

مورد بعدی مربوط میشه به شخصیتی به نام «مون دارک» . درباره ایشون هم اطلاعاتی نداشتم و با کمی تحقیق فهمیدم تنها حضورش در دنیای کمیک برمیگرده به شماره 12 از سری اول کمیک های Marvel Team-Up (سال 1973). او جادوگر پلیدی بود که میخواست از قدرت های «گرگ نمای شبانه» (Werewolf by Night) به نفع خودش استفاده کنه اسپایدرمن جلویش را گرفت و هنگام نبرد اسپایدرمن بهش ضربه ای زد که باعث شد با هم به درون یک پُرتال بروند. و بعدش آنها دو تایی از بالای پل سردرآورند که مون دارک به داخل رودخانه سقوط کرد و اینطور استنباط میشه که مُرد!

خب اولا که واقعا نمیدونیم اسپایدرمن چه تقصیری در این ماجرا داشت. ضمن اینکه ما اصلا مون دارک را نمیبینیم که در حال سقوط باشه بلکه نوعی دود زرد رنگ رو میبینیم که میره پایین. پس اصلا از کجا معلوم او مرده باشه؟! ضمن اینکه او جادوگر است و میتونه وردی خونده باشه که رفته باشه جایی دیگر! از همه مهم تر اینکه صفحه مون دارک در Marvel Wiki نگفته او مرده. پس به نظر میرسه چون او دیگر در کمیک دیگری حضور پیدا نکرد، مرده محسوبش میکنند!

به روز رسانی: در کمیک "مرد عنکبوتی سیمبیوتی: تقاطع" (که اینجا ترجمه شده است) فاش شد که مون دارک زنده است!

- «ماجولار من» (Modular Man)

این مورد هم مربوط میشه به سری نخست Marvel Team-Up (دقت کردین اکثر آیتم های این مقاله به این سری مربوط میشن؟!). در شماره 90 این سری که سال 1980 منتشر شد خبیث گمنامی را دیدیم به نام Modular Man. اسم واقعی اش «استفن ویمز» بود که دانشمندی بود که آزمایشاتش در زمینه تجزیه مولوکولی باعث شد تا ساختار مولوکولی بدن خودش شروع به فروپاشی کنه. در نتیجه مجبور شد نوعی لباس اسکلتی برای خودش درست کنه تا از تجزیه ش جلوگیری بشه و به گروه خلافکاری به نام Conspiracy ملحق شد که فکر میکرد میتونه بهش کمک کنند. او در نهایت در شماره 90 کمیک Marvel-Team Up با اسپایدرمن و وحشی (Beast) درگیر شد در حالی که خبیثی دیگر به نام Killer Shrike او را همراهی میکند. اسپایدرمن از وحشی (که برای خودش نابغه ای است) میخواهد تا ایده ای برای متوقف کردن Modular Man بدهد و او هم میگوید که به نظرش باید برای این کار بهش رعد و برق بزنند ولی چیزی در آن اطراف پیدا نمیکنند تا اینکه به ذهنشون میرسه که از قدرت های Killer Shrike برای این منظور استفاده کنند:

و اینجوری Modular man شکست میخوره و وقتی رعد و برق بهش اصابت میکنه اسپایدی به وحشی میگه که Modular Man تکون نمیخوره پس نکنه که مرده باشه!

و همین طور هم میشه و او نابود شده ولی باز هم نمیشه اسپایدرمن را مقصر دونست چون اولا ایده مال وحشی بود و دوما اینکه واقعا اونا از کجا میدونستند این ایده میتونه موجب نابودی او بشه؟! (کما اینکه در 99 درصد از موارد اینچنینی در دنیای کمیک، شاهد هستیم که جواب میده و خبیث پس از شکست خوردن یا به حالت اولش برمیگرده یا اینکه دستگیر میشه). البته اگر من جای نویسنده بودم داستان رو طوری مینوشتم که اسپایدرمن تا قبل از اینکه مطمئن نشه ایده رو اجرا نکنه. ولی موضوع اینه که داستان های سری Marvel Team-Up جوری نوشته میشد که در یک قسمت تمام شوند و کاملا مشخصه نویسنده میخواسته در دو صفحه پایانی خیلی سریع سر و ته داستان رو هم بیاره!

- «مِندل استرام» (Mendel Stromm)

«مندل استرام» از شخصیت های قدیمی و نسبتا مهم داستان های اسپایدرمنه چون شریک نورمن آزبورن بود و نورمن سرش رو کلاه گذاشت و برایش پاپوش دوخت (اینجا به طور کامل درباره مندل استرام توضیح داده شده). استرام در ضمن استاد ساخت رُبات هم بود و بهش لقب «ربات مَستر» هم داده اند. او به زندان افتاد و وقتی آزاد شد سعی کرد از نورمن انتقام بگیره ولی به دلیل حمله قلبی درگذشت. سال 1982 و در شماره 68 از کمیک Spectacular Spider-Man شاهد بازگشت دکتر استرام بودیم البته معلوم شد او رباتی هستش که استرام قبل از مرگ حافظه اش رو بهش دانلود کرده بوده. اسپایدرمن هم باهاش نبرد و در نهایت آن را نابود کرد:

خب حالا واقعا چرا باید نابودی یک ربات را کشتن محسوب کنیم؟ واقعا چرا نویسنده CBR در مقاله خودش تحت عنوان "16 دفعه ای که مرد عنکبوتی دست به کشتن زد" این مورد رو آورده؟!!!

- دیگِر (Digger)

سال 2005 و در شماره 52 از سری دوم کمیک بوک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" با خبیث کاملا جدیدی ملاقات کردیم به نام «دیگر». او سرگذشت عجیبی داشت و در واقع از جسد 13 رئیس مافیا تشکیل شده بود که سال 1957 به قتل رسیده و جسدشون در صحرای نِوادا خاک شده بود. سپس سلاح های هسته ای در آن حوالی تست شد که در نتیجه آن جسد این 13 نفر با هم ترکیب و به صورت هیولایی به نام دیگر زنده شد! اسپایدرمن با او درگیر و متوجه شد که نمیشه به راحتی جلوش رو گرفت چون با اشعه گاما تقویت شده بود ولی در نهایت در مبارزه آنها که در شماره 54 و در فاضلاب شهری روی داد، انرژی دیگر تحلیل رفت و او نابود شد (یعنی انرژی که باعث شکل گیری این هیولا شده بود از بدنش رفت و او دوباره تبدیل شده به تکه های جسد):

خب همانطور که خودتون هم مشاهده کردید دیگر رو اصلا نمیشد یک موجود زنده به حساب آورد چون مرده بود! یعنی یه جور زامبی رادیواکتیوی بود که از 13 جسد تشکیل شده بود! آیا نابود کردن یک جسد مرده ، قتل به حساب میاد؟!

به روز رسانی: در کمیک "شماره 1 از سری جدید مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (که اینجا ترجمه شده است) دیدیم که دیگر زنده است.

- تِرِیسر (Tracer)

سال 2005 و در شماره 525 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" شاهد اتفاق عجیبی بودیم! پیتر پارکر با یک سارق بانک ملقب به «تریسر» درگیر شد. البته او در این دوران اصلا حال خوشی نداشت و توهم میدید و سرگیجه داشت. دلیلش هم این بود که خصوصیات نیرویی سیاه به نام The Other داشت در او ظهور میکرد (عکسش اینجاست). سپس او در لحظه ای شوکه کننده متوجه شد که تریسر رفته سراغ زن عمو مِی. در نتیجه بهش حمله  و در حالی که بسیار خشمگین بود تریسر را خفه کرد!

اما ناگهان دیدیم که تریسر یه جور رباته که انگار از سریال "وست وُرلد" اومده!

پس اینم قتل محسوب نمیشه، درسته؟ چون هم اسپایدرمن حالش خوب نبود و هم اینکه طرف یه ربات بود!

- «مورلان» (Morlun)

خب .. مورلان از دشمنان نیرومند اسپایدرمنه که سال 2001 خلق شد و بعدا فهمیدیم که عضو خانواده مخوفی به نام «وارثان» هستش و ماجراهای دنیای عنکبوتی پیش آمد و ... اما سال 2006 و وقتی هنوز قضیه وارثان پیش نیامده بود، مورلان به عنوان یکی از دشمنان بسیار نیرومند اسپایدرمن به حساب می آمد که به دلیل شکستی که از اسپایدرمن در داستان معروف "مبارزه تا مرگ" خورده بود میخواست ازش انتقام بگیره.ضمناً اون موقع قضایای داستان The Other ("دیگری") به وجود آمده بود و همانطور که در مورد قبلی گفته شد پیتر پارکر دچار سرگیجه، توهم و ... بود و میدونست قراره بمیره. همزمان مورلان حمله شدیدی به اسپایدرمن کرد و حتی یک از چشمان او را از کاسه درآورد و خورد!!! سپس در شماره 3 از سری نخست کمیک بوک های Friendly-Neighborhood Spider-Man دیدیم که اسپایدرمن در بیمارستان بستری شده و مورلان آمد تا کارش رو تموم کنه. مری جین سعی کرد جلوی مورلان رو بگیره که مورلان دستش رو شکست و این کار اونقدر اسپایدرمن رو عصبانی کرد که رفت سراغ مورلان و کله ش رو کند!

خب البته مشخصه که اسپایدرمن حال و روز خوشی نداشت و تحت تاثیر نیرویی تاریکی که نوعی توتِم عنکبوتی به نام The Other بود، قرار داشت (همانطور که در تصویر هم دیدید ظاهر پیتر هم شیطانی شده بود و از مچ دستانش تیغه هایی به بیرون درآمدند!). به عبارتی دیگر، این پیتر پارکر نبود که مورلان را کشت بلکه نیرویی دارک یا همان The Other (که گفتیم نوعی خدا یا تجسم نیروهای توتمی عنکبوتی در عالم است) در وجودش حلول کرد و مورلان را کشت.

- «جبهه آزادی بخش لاتوریا» (Latverian Liberation Front)

شماره 50 از سری دوم کمیک بوک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" داستان جالبی داره که پس از مدتها دوری پیتر و مری جین رو بهم رسوند (اونا اون موقع هنوز زن و شوهر بودن). داستان تک قسمتی و جالبی هم داره که در آن شاهد حضور افتخاری دکتر دووم و کاپیتان آمریکا هم هستیم. داستان درباره اینه که یه سری تروریست به نام "جبهه آزادی بخش لاتوریا" یک جور بمب انتحاری منفجر میکنند تا دکتر دووم را بکشند ولی اسپایدرمن تو فرودگاهه (چون اومده بود استقبال همسرش). تروریست ها با خودشون موشک داشتند و در موقع نبرد چند تا موشک شلیک کردند که اسپایدرمن یکی از آنها رو با تار خودش منحرف کرد به سمت سوراخی در سقف فرستاد  در حالی که خبر نداشت دو تن تا از تروریست ها اونجا هستند. در نتیجه اونا در اثر انفجار کشته شدند:

خب اینم اصلا کشتن به حساب نمیاد چون حتی از قضیه «تمام کننده» هم غیر عمدی تر بود!

- «سایه» (Shade)

یادتون میاد اون صحنه های باحال فیلم "دکتر استرنج" را که در آن شخصیت ها در حالتی ماورایی و روح مانند با هم جنگ میکردند در حالی که انسان های عادی قادر به دیدن مبارزه آنها نبودند؟ در کمیک های اسپایدرمن هم خبیثی داشتیم به نام «جِیکوب نَش» ملقب به «سایه» یا «شِید» (Shade) که میتونست به عالم غیر فیزیکی دسترسی پیدا کنه! او برای این کار یک کتاب جادویی را دزدید (صاحب مغازه کتاب فروشی را هم به قتل رساند). سپس وقتی در زندان بود شروع کرد به تمرین جادوگری. بعدش به وسیله یک طلسم تونست خودش رو از زندان خارج کنه ولی در یک بعد دیگر گرفتار شد و فهمید که برای برگشت به حالت فیزیکی خودش باید جسم انسان های دیگر را بدزده و به آن بُعد ببره! این باعث شد تا گزارش هایی مبنی بر گم شدن ولگردها و دانش آموزان معتاد به پیتر پارکر برسه (اون موقع پیتر معلم مدرسه شده بود). او هم در قالب اسپایدرمن به تحقیق پرداخت و در نهایت به کمک دکتر استرنج تونست بر سایه پیروز بشه. در واقع  این اتفاق در شماره 42 از سری دوم کمیک بوک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" رخ داد و اسپایدرمن به کمک دکتر استرنج تونست به بعد سایه بره و در آنجا باهاش مبارزه کنه. او مشتی بهش زد که باعث شد سایه به زندانی اصابت کنه که در آنجا انرژی قربانیان خودش را ازشون میگرفت. سپس انفجاری رخ داد که باعث نابودی او شد:

خب اولا که تایید نشد سایه مرده باشه و حتی صفحه این شخصیت در سایت Marvel Wiki به صراحت اشاره میکنه که معلوم نیست سایه آیا از انفجار جان سالم برد یا نه. و دوما اینکه واقعا اسپایدرمن از کجا باید بدونه تو یه بعد دیگه نباید به کسی مشت بزنه چون ممکنه بره بخوره به جایی که انفجاری از انرژی رخ میده که میتونه حریف رو بکشه؟! (دکتر استرنج هم درباره ش به او هشدار نداده بود).

- «ویسپِر» (Whisper)

و اما میرسیم به موردی که شاید نزدیک ترین به کشتن به حساب بیاد! در شماره 91 از کمیک Web of Spider-Man که سال 1992 به چاپ رسید شاهد درگیری اسپایدرمن و دو خبیث به نام های «ویسپر» (Whisper) و «پالس» (Pulse) بودیم که از خبیث های مزخرف آن دوران مارول بودند که در تیمی به نام «جوخه مرگ» عضویت داشتند و اصلا هم کار تیمی خوبی با هم نداشتند. هنگام نبرد  وقتی پالس به اسپایدرمن شلیک میکنه، او از ویسپر به عنوان سپر محافظتی برای خودش استفاده میکنه و در نتیجه شلیک به ویسپر میخوره و او را میکشه:

در اینکه نویسنده این داستان («هاوارد مَکی»، که از بدترین نویسندگان تاریخ اسپایدرمنه) بی دقتی و بی ملاحظه گی  کرده شکی نیست ولی باید گفت  پالس و ویسپر در همین شماره خلق شده بودند و اسپایدرمن قبلا باهاشون نجنگیده بود و هیچ پیش زمینه ذهنی درباره میزان قدرت هاشون نداشت. ضمن اینکه اگر به چند صفجه قبل تر برگردید متوجه میشوید که اون خانومه به ویسپر شلیک کرد و متوجه شد که زرهی ضد گلوله بر تن داره:

پس این احتمال هم وجود داره که اسپایدرمن به خیال اینکه ضربه پالس آسیب  جدی به ویسپر وارد نمیکنه ازش به عنوان سپر انسانی استفاده کرد.

نتیجه گیری:

برخلاف برخی مقالات خارجی که با هدف کلیک خوردن و جذب مخاطب با عناوین گمراه کننده نوشته شده اند، پیتر پارکر/مرد عنکبوتی دنیای اصلی مارول تا به امروز هیچ قتل عمدی در دنیای کمیک بوک مرتکب نشده است و مطمئن باشید در آینده هم چنین کاری نمیکند و باید هم همین طور باشد چون نکشتن جزو ویژگی های اصلی مرد عنکبوتیه و صدها بار دیده شده که او حتی به جان خبیث ها هم اهمیت داده و راضی به کشتن آنها نمیشود؛ حتی آنهایی که عزیزانش را کشته اند ... 

نویسنده: سونیا ساداتی فر

All rights reserved © Spidey.ir 2020

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

10 دفعه ای که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی مثل یک آدم «عوضی» (JERK) رفتار کرد!

چه می‌شود اگر قهرمانان مارول دشمنان‌ خود را به قتل برسانند؟

بزرگترین قاتل كمیك های مارول كیست؟

10 حقیقت مهمی که باید درباره «ِمندل اِسترام» ملقب به «رُبات مَستر» بدانید

15 دفعه ای که مرد عنکبوتی کشته شد!

15 مرد عنکبوتی دارک در دنیای کمیک!  

10 دفعه ای كه ابرقهرمانان مجبور شدند به خاطر "منفعت جمعی"، ابرقهرمانان دیگر را بكشند

15 دفعه ای که ابرقهرمانان دنیای کمیک دچار نقص عضو شدند

15 ابرقهرمان برتری که خبیث شدند

آموزش فلسفه با ابرقهرمانان کمیک بوکی!

معرفی خشن ترین قهرمانان مارول

10 دشمن برتر مرد عنکبوتی

کشتن شخصیت خبیث توسط یک قهرمان چه تبعاتی در پی دارد؟

این مطلب را به اشتراک بگذارید :