شماره آخر از کمیک فانتزی شگفت انگیز (Amazing Fantasy) ترجمه شد + لینک دانلود

کمیک-بوک-کامیک-فانتزی-شگفت-انگیز-amazing-fantasy-ترجمه-شد-لینک-دانلود-امیزینگ-مرد-عنکبوتی-کاپیتان-آمریکا-بلک-ویدو-2021

یک داستان باحال و عجیب و غریب! مرد عنکبوتی، کاپیتان آمریکا و بلک ویدو در یک سرزمین ماقبل تاریخ گیر میکنن، دنیایی که نه قهرمانی دارد و نه میشود از آن فرار کرد!

 

Amazing Fantasy #1

کمیک بوک Amazing Fantasy #1

مترجم: عرفان نجم صادقی

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست: سینا محدثی

برگردان کاور: امیر حسین رجبی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیرمستقیم (مدیا فایر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

Amazing Fantasy #2

کمیک بوک Amazing Fantasy #2

مترجم: عرفان نجم صادقی

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور ، گرافیست و برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیرمستقیم (مدیا فایر)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

Amazing Fantasy #3

کمیک بوک Amazing Fantasy #3

مترجم: عرفان نجم صادقی

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور ، گرافیست و برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیرمستقیم (آپلودبوی)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

Amazing Fantasy #4

کمیک بوک Amazing Fantasy #4

مترجم: آرمان میریونسی

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور ، گرافیست: نیما رضائیان

برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیرمستقیم (آپلودبوی)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

Amazing Fantasy #5

کمیک بوک Amazing Fantasy #5

مترجم: بهادر احمدی

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور ، گرافیست و برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیرمستقیم (آپلودبوی)

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

نظر شما درباره این داستان چیست؟

 برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.

 

 مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

15 حقیقتی که باید درباره کاپیتان آمریکا بدانید

10 کمیک WHAT IF كه واقعاً اتفاق افتادند!

شماره آخر از کمیک "کاپیتان آمریکا: سفید" ترجمه شد + لینک دانلود

15 لباس برتر کاپیتان آمریکا

10 نسخه عجیب و غریب از کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک !

کمیک کاپیتان آمریکا: پایان (CAPTAIN AMERICA: THE END) ترجمه شد + لینک دانلود

20 لباس عجیب و غریب مرد عنکبوتی در دنیاهای مختلف!

اولین حضور کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

نسخه های عجیب و غریب از شخصیت های کمیک بوکی

10 حقیقت مهمی که باید درباره "بلک ویدو" (BLACK WIDOW) بدانید

شماره پایانی از کمیک "مقدمه فیلم سینمایی بیوه سیاه" (BLACK WIDOW) ترجمه شد + لینک دانلود

10 نسخه عجیب و غریب از کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک !

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

P.B.P
#1 P.B.P 1400-06-04 04:37
سلام
شماره ۱ از کمیک فانتزی شگفت انگیز
داستان:در جنگ جهانی دوم،کاپیتان آمریکا با افرادش در کشتی ها با نازی ها درگیر میشن و کشتی ها نابود میشن و کاپیتان آمریکا زخمی به یک جزیره نشناخته دست پیدا می کند بعد با یک هیولا شیر مانند آشنا می شود بعد کاپیتان با این هیولا دوست می شود بعد یک اژدها به این هیولا حمله می کند و کاپیتان سپرش رو به این اژدها می زند و هیولا در بخشی از جنگل می افتد بعدکاپیتان به دنبال هیولا می گردد بعد یک مادر و پسر را می بیند و به آنها کمک می کند و از دست چند هیولا نجاتشون می دهد بعد هیولا شیر مانند میاد دنبال کاپیتان و آنها را از آنجا می برد.

در بخشی دیگر از داستان بیوه سیاه مشغول تمرین با حریفش است بعد درگیری پیش می آید و بیوه سیاه می فهمد که یک آزمایش وفاداری است و در آن مردود شده است بعد بیهوش می شود و موجودی سوار بر اسب او را به یک قلمرو نشناخته می برد

در بخشی دیگری از داستان اسپایدرمن مشغول درگیری با گرین گابلین است بعد گرین گابلین بمبی گابلینی به سمت پیتر پرتاب می کند و پیتر بعد از اینکه چشم هایش رو باز می کند خودش را در دیگ غذایی میبیند و موجوداتی هم می خواهند او را بخورند بعد پیتر فرار می کند و یک عقاب غول آسایی آن را میگیرد و پیش یک فردی می برد و آن فرد هم عمو بن است بعد می پرسد چطوری زنده هستی و عمو بن هم می گوید همه ی ما مرده ایم
داستان در اینجا تمام شد ولی هنوز ادامه دارد

داستان جالبی بود و موضوع جالبی هم داشت و ترجمه و ادیت هم عالی بود و ارزش خوندن رو داره پس سریع این شماره جذاب رو بخونید
ممنون از آقایان نجم صادقی و محدثی و رجبی و استاد ترابی ،واقعا دستتون درد نکنه.
نقل قول کردن
Agent bishop
#2 Agent bishop 1400-06-04 08:14
عجیب ترین کمیک سال !!

داستان برای سه شخصیت کاپیتان آمریکا تو جنگ جهانی اول ، بچگی بلک ویدیو و با توجه به طراحی ها میشه گفت دوره نوجوانی مردعنکبوتی . این شخصیت ها در سه داستان مجزا قرار دارند که هر سه تاشون به نوعی کشته میشن ( شایدم نشن ! ) و وارد دنیایی عجیب که پر است از غول ها ، دایناسورها و غیره که در آخر کمیک اشاره شد اینجا دنیای بعد از مرگه .

داستان اول درمورد کاپیتان آمریکا بود که به نظر میاد در دریا کشته میشه و وارد دنیای جادویی میشه و در جون یک مادر و بچه رو از دست غول ها نجات میده و با یک شیر عقابی هم رفیق میشه .کلا داستان این سری عجیب غریبه نیاز دارم بیشتر راجبش بدونم تا بتونم نقدش کنم و من تنها چیزی از این داستان خوشم نیومد لحن و مدل صحبت کردن کاپیتان آمریکاست که بعضی اوقات خیلی شعاری میشد و به دل من نمینشست . فقط نمی‌دونم چرا یکدفعه ریش درآورد .

داستان دوم بهترین بین این سه تاست . داستان در مورد ناتاشا بچه ( نوجوان) هست که اولش نشون داد در مهارت مبارزه چه قدر مهارت داره که این موجب تحسین مربیش و حسادت هم دوره ای هاش میشه و پایان داستان هم چه قدر هم شکه کننده و ناراحت کننده بود که ناتاشا در تست وفاداری شکست خورد و کشته شد . از این داستان هیچ ایرادی نمیتونم بگیرم چون فوق‌العاده بود .

داستان سوم هم که درمورد اسپایدی خودمون بود که درموقع نبرد با گرین گابلین جهت در وسط نبرد جهت نجات جون افرادی که اونو تهدید می‌نامیدند حواسش از گرین گابلین پرت میشه و توسط او کشته میشه و به شکل بسیار عجیب و باحال بیدار میشه که میبینه تو یک دنیا عجیب که چند تا قورباغه می‌خوان بخورنش ولی اسپایدی توسط چند تا عقاب نجات پیدا کرد و در آخر فهمید رییس این عقاب ها عمو بن هست . این داستان خوبی بود فقط اسپایدی دیگه بیش از حد شوخ بیخیال نسبت به دنیایی که داخلش هست بود که یک جورایی آش رو شور کرده بود .

هر سه تا داستان سبک طراحی خاصی قبل از اومدن به دنیای جادوی داشتند که من از بین اونها مال بلک ویدیو رو از همه بهتر میدونم چون بسیار خوب جو اون کنیم رو نشون میداد و از کاپیتان آمریکا هم خوشم نیومد چون برعکس بلک ویدیو نتونست اون جو کمیک رو به من انتقال بده و صورت شخصیت ها هم زیاد خوب طراحی نشده . طراحی داخل مکان جادویی هم دلپذیر بود فقط بعضی اوقات چشم ها رو نقطه سیاه نشون میداد و اینکه تونست فضای عجیب و غریب اون فضا رو به خوبی نشون بده .

ادیت و ترجمه هم که مثل همیشه عالی دستتون درد نکنه .
نقل قول کردن
mtm
#3 mtm 1400-06-04 11:35
به نقل از Agent bishop:
من تنها چیزی از این داستان خوشم نیومد لحن و مدل صحبت کردن کاپیتان آمریکاست که بعضی اوقات خیلی شعاری میشد و به دل من نمینشست . فقط نمی‌دونم چرا یکدفعه ریش درآورد .

به نظرم عمدا جملاتش رو اونجوری نوشته تا نشون دهنده اون فضای آرمان گرایانه دهه 40 میلادی و جنگ جهانی دوم باشه ولی در کل یادمون نره این داستان رو جناب کار اندروز طراحی و نویسندگی کرده که شهرتش در خلق کمیک های جنجالیه و ما هنوز اون سری spiderman reign رو از ایشون فراموش نکرده ایم که چه ها بر سر پیتر نیاورد!
در کل به نظرم طراح بسیار با استعدادیه و ایده های نابی داره ولی شاید بهتر باشه نویسندگی و دیالوگ نویسی رو بده به یکی دیگه!
(من همیشه میگفتم کاش جورج لوکاس و جیمز کامرون هم دست از تلاششون برای فیلمنامه نوشتن بردارن! چون قطعا استعداد فیلمنامه نوشتن شون به پای استعداد فیلم سازی شون نمیرسه!)
نقل قول کردن
s.p.i
#4 s.p.i 1400-06-04 12:06
سلام
ممنون بابت ترجمه وادیت

داستان در مورد کاپیتان آمریکا و بلک ویدو و مرد عنکبوتی هستش که وارد جهان ناشناخته میشن البته بگم انگار مردن

بخش اول در مورد کاپیتان آمریکاس که تو جنگ جهانی دوم کشته میشه و بعد مادر یه پسر بچه رو از دست اورگ ها نجات میده

بخش دوم مربوط به بلک ویدو که توی اتاق سرخ به سر میبره که مربیش تحسینش میکنه و باعث میشه هم دوره ای هاش بیان سرش تلافی کنند که تست وفاداری شکست میخوره

بخش سوم مربوط به پیتر خودمون گه تو نبرد با گرین گابلیت حواسش پرت میشه و انگار میمیره و بعد که بیدار میشه یه سری قورباغه میخوان بوخورنش که توسط یه سری آدم تو لباس پرنده نجات داده میشه و بعد با عموش دیدار میکنه

طراحی من خیلی خوش نیومد و صورت شخصیت ها خوب طراحی نشد

داستان میشه گفت آقای کار اندروز هستش که ایده خوبی رو کرده هرچند من امیدوارم این کمیک گند نزنه

شخصیت پردازی خوب بود کاپیتان آمریکا با اینکه جملاتش شعاری بود ولی مربوط به دهه ۴۰ میلادی

ناتاشا که خب یه دختر جوان که از زمان بچگیش درحال آموزش‌ دیدن در اتاق سرخ هست

مرد عنکبوتی که نگران عمه می و خرج زندگیش

داستان ۸ از ۱۰
طراحی ۷ از ۱۰
ترجمه و ادیت که مثل همیشه عالی ۱۰ از ۱۰

مرسی spidey
نقل قول کردن
AM SM BM SM
+1 #5 AM SM BM SM 1400-06-04 12:18
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره اول از داستان "فانتزی شگفت انگیز (Amazing Fantasy)".
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
عجب کمیک هیجان انگیزی بود! واقعا کیف کردم. داستان مرموزی که توی شماره اولش خیلی خوب شروع میشه و آدم رو مشتاق خوندن ادامه داستان میکنه. داستان هر شخصیت به قدر کافی جالب و مرموز بود و البته برای هر شخصیت فضاهای جالبی انتخاب شده بود. مثلا برای کاپیتان آمریکا که اغلب قدرت فوق بشری اش توی بازو هاش هست زنده موندن توی یک جور جنگل با حیوانات عجیب و غریب باید سخت باشه. برای اسپایدی هم دست گذاشته شده روی بزرگترین تراژدی زندگیش که مرگ عمو بن بود و حالا داستان در اون بخش بسیار جذاب میشه. برای بلک ویدو هم انگار قرون وسطی بود و به دیدار پادشاه میخواست بره. پس دیدید که هر شخصیت توی مکانی گرفتار شده که چالش هایی رو براش درست کرده. اول بریم سراغ داستان کاپیتان آمریکا. برای او در اوایل داستان حالت های نظامی و درست شده که خود کاپیتان آمریکا سوار بر کشتی داره باری رو میبره و البته زمانی هم انتخاب شده که تاثیر مهمی روی داستان های این شخصیت گذاشته، یعنی جنگ جهانی دوم! و البته اون خوشبینی بسیار دل نشین کاپیتان آمریکا رو اینجا میبینیم که کاملا به ذاتش وفادار هست به یکی از سربازان قوت قلب میده. اما داستان اونطور که کاپیتان آمریکا فکر میکنه پیش نمیره. لحظاتی که کشتی اونا منهدم میشه اون میگه که به اون سرباز ها قول داده و میره که کمکشون کنه، ناراحت کننده بود و البته روحیه جنگنده استیو راجرز رو نشون میداد. اما بعد از اون تازه داستان اصلی برای کاپیتان شروع میشه. این کمیک توی اون لحظات اول به خوبی سردرگمی که ما و کاپیتان داریم رو برای این جهان ناشناخته نشون میده و البته یک سری اتفاقات عجیب هم مثل دایناسور و شیر گنده و البته دو تا خورشید نشون میده که واقعا مغزمون داغ کنه! اما یه چیزی این وسط که عجیبه اینه که ما دیدیم موجودی انگار کاپیتان آمریکا رو بلعید! حالا این وسط سوالاتی میاد مثل اون موجود چی بود؟ استیو راجرز رو کجا برد؟ اصلا استیو چطوری تونست خودش رو از بدن اون بیرون بیاره؟ آیا کار خود هیولا بود؟ اصلا آیا اینا همش توهمه؟ باید دید ادامه داستان چی میشه. برای کاپیتان آمریکا در ادامه میبینیم که به کسانی کمک میکنه و با چند موجود عجیب میجنگه. حالا اون موجودات انسان نمایی که انگار به حیوانات هم میخوردن و کاپیتان بهشون کمک کرد کی بودن؟ بیاد در ادامه داستان دید. اما تا اینجا برای این شخصیت داستان بسیار جالب بود و البته به ذات این شخصیت هم وفادار بود. توی این کمیک برای بلک ویدو نسبت به بقیه شخصیت ها داستان کمتری دیدیم اما این دلیل نمیشه که کافی نباشه. برای او دست گذاشته شده روی بزرگترین دشمنش! بله گذشته او در اتاق سرخ. اولش میبینیم که ناتاشا چطور حال یکی ویدو های از خود راضی رو میگیره به خوبی ناتاشا رو خدمتمون معرفی میکنه. ناتاشا وقتی که میخواد از اونجا فرار کنه و بزنه به چاک توی آزمون وفاداری که برای گذاشته شده بود مردود میشه و تیر میخوره و بیهوش میشه. اما وقتی به هوش میاد خودش رو سوار بر یک جور اسب میبینه که داره به سمت قلعه ای میره. برای بلک ویدو تا اینجا داستان مشکل خاصی نداشته و به نظرم دست روی خوب موردی برای او گذاشتند. به اینا هم سبک طراحی های رئالیستی و جاسوسی بخش ناتاشا رو هم اضافه کنید که باعث میشه بیشتر از اون بخش لذت ببریم. حالا باید دید در ادامه ناتاشا با توجه به مهارت هایی که داره چطور با جایی که توش گیر افتاده کنار میاد.
اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوش تر است! اینجا میرسیم به اسپایدی خودمون که اونم توی این داستان حضور موثری داشت. میخوام حرفم رو بدون تعصب بزنم، اسپایدی باحال ترین شخصیت این کمیک بود! شاید کاپیتان آمریکا حضور بیشتر و موثر تری داشت اما من از حضور اسپایدی خیلی لذت بردم. اولین چیزی که نظر شما رو توی داستان او جلب میکنه سبک طراحی ها هست که خیلی شبیه طراحی های کلاسیک کمیک های اسپایدی هست. اما بعد از اون اسپایدی رو در حال مبارزه با گرین گابلین میبینیم. تیکه هایی که اسپایدی میندازه در یک کلمه معرکه هستند. او در مبارزه با گرین گابلین با هوشمندی همیشگی اش حریفش رو دست میندازه تا حواسش رو پرت کنه و در ادامه هم حتی وسط خطر دست از تیکه انداختن بر نمیداره! شوخی هاش هم بسیار بامزه هستند و حس خوبی به خواننده میدن. و در جلوتر اون رو با کسایی میبینیم که انگار میخوان برای غذا نگرش دارند! وقتی که قضیه شیر تو شیر میشه و اسپایدی هم میخواد فرار کنه خیلی خوب مشتاق ادامه داستان میشیم. ولی غافلگیری بزرگ برای آخرش مونده. جایی که معلوم میشه رهبر اونا عمو بن هستش که پیتر اون رو از دست داده! و البته معلوم میشه که پیتر کشته شده و اونجا هم سرزمین مردگان هست! حضور عمو بن قطعا میتونه لحظات بسیار جالبی و بِکری رو پدید بیاره که در این کمیک هم با اشک هایی که پیتر ریخت و جملاتی که گفت گوشه ای از این قضیه رو دیدیم. برای همین دلایل هست که میگم اسپایدی باحال ترین شخصیت این کمیک بود و من از داستانش خیلی لذت بردم. فقط خدا کنه که در ادامه شخصیت پیتر خراب نشه مثل همون کمیک spider-man reign!
ریتم داستان هم بسیار خوب بود و هرگز خسته کننده میشد بلکه خواننده رو مشتاق هم میکرد. دیالوگ ها هم فعلا چیز خیلی خاص و نابی نداشتند اما مشکل مهمی هم نبود و همونطور که گفتم دیالوگ های پیتر خیلی بامزه بودند. مهم ترین مسئله برای این کمیک این بود که به عنوان شماره اول خواننده ها رو مشتاق خوندن ادامه داستان بکنه که در این کار بسیار موفق بود.


طراحی:
طراحی های هر بخش این کمیک به یک شکل بود. یعنی طراحی های بخش کاپیتان آمریکا، بلک ویدو و اسپایدی با هم فرق میکردند. طراحی های بخش کاپیتان آمریکا میشه گفت یه جورایی بیشتر حالت نظامی داره. یه کمی شاید اولش با چهره کاپیتان آمریکا توی کشتی نتونید کنار بیاید و احساسات رو درک نکنید ولی وقتی کمی میگذره دیگه مشکلی نیست. اون بخش های بعد از انفجار کشتی هم که کاپیتان آمریکا رو توی یک جای عجیب قرار میداد هم طراحی های محیط و فضای بسیار خوبی داشت و صحنه های مشکل خاصی دیده نمیشد. سبک طراحی های بخش بلک ویدو هم به داستان های جاسوسی میخورد و رئالیستی تر و من خیلی خوشم اومد و طراحی چهره های کاراکتر ها هم بسیار خوب انجام میشد. سبک طراحی داستان اسپایدی که قطعا شما رو یاد کمیک های کلاسیک مرد عنکبوتی میندازه. با اون نیویورک رنگ و وارنگ و صحنه های پر جنب و جوش! این واقعا هوشمندی طراح هست که برای هر بخش یک سبک طراحی رو انتخاب کرده که البته به اون شخصیت هم بیاد. و البته از جایی که نویسنده و طراحی یکی هستند طراحی ها به خوبی داستان رو انتقال میدن. چهره ها هم به جز بخش هایی که توضیح دادم احساسات رو خوب منتقل میکردند. صحنه های اکشن هر سه بخش هم بسیار خوب بود و البته به شخصیتش میخورد. برای کاپیتان آمریکا زور آزمایی و تن به تن، برای بلک ویدو به سبک هایی که یک جاسوس باید عمل کنه و برای اسپایدی پر جنب و جوش و پر از ورجه وورجه! شاید در بخش هایی هم کمی مشکل با رنگ‌آمیزی وجود داشته اما این بخش ها خیلی زیاد نیستند و مانع لذت بردن از طراحی ها نمیشوند. در کل طراحی های این کمیک کاملا با هوشمندی انجام شدند و نکات بسیار جالبی دارند و داستان کمیک رو به خوبی تکمیل میکنند.

ترجمه و ادیت:
ترجمه و ادیت این کمیک با توجه به شرایطش اصلا کار راحتی نبود. اما سایت اسپایدی واقعا گل کاشت. ترجمه و ادیت عالی بود. از شکل و شمایلش کاملا مشخصه که ادیت خیلی سختی داشته ولی ادیت واقعا عالی بود. کلماتی که از حباب خارج بودن هم خیلی خوب درست شده بود. ترجمه هم روان و قابل فهم بود و ترجمه شوخی های اسپایدی هم عالی بود. و البته اونجایی که اون هیولاهایی که کاپیتان آمریکا گرفت چک و لگدیشون کرد گفتند "همگی واهم ورمیگردیییم" آدم یاد زبون بَرَرِه ای میفته!
خسته نباشید.

ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
-توی داستان اسپایدی که طراحی هاش خیلی شبیه طراحی های کلاسیک بود ما توی پس زمینه چند تا از دوستان پیتر رو میبینیم.
هری آزبورن.
s4.uupload.ir/.../...
فلش تامپسون
s4.uupload.ir/.../...
گوئن استیسی
s4.uupload.ir/.../...
و البته شاید اون یکی دختری هم که اونجاست لیز آلن باشه.
- حتما میدونید نام این کمیک که فانتزی شگفت انگیز مثل کمیک با همین نام هست که توی شماره ۱۵ اون شخصیت "مرد عنکبوتی" خلق شد. که البته این داستان کلا به اسمش میاد. چون هم فانتزی هست و هم خیلی شگفت انگیز!
-این یکی بیشتر شخصیه و شاید منظور نویسنده هم این نبوده اما من خودم یاد اون افتادم. جایی در فیلم انتقام‌جویان: عصر آلتران هست که ثور به آلتران میگه:"تمام زورت همین بود؟" و بعدش آلتران کلی از ارتشش رو رو میکنه. بعدش کاپیتان آمریکا نگاهی به ثور میکنه و میگه:" نمیشد نمیپرسیدی؟" خب توی این کمیک هم صحنه مشابه ای هست که این بار سوژه خود کاپیتان آمریکاست!
s4.uupload.ir/.../...

با تشکر.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#6 AM SM BM SM 1400-06-04 12:23
به نقل از mtm:
به نقل از Agent bishop:
من تنها چیزی از این داستان خوشم نیومد لحن و مدل صحبت کردن کاپیتان آمریکاست که بعضی اوقات خیلی شعاری میشد و به دل من نمینشست . فقط نمی‌دونم چرا یکدفعه ریش درآورد .

به نظرم عمدا جملاتش رو اونجوری نوشته تا نشون دهنده اون فضای آرمان گرایانه دهه 40 میلادی و جنگ جهانی دوم باشه ولی در کل یادمون نره این داستان رو جناب کار اندروز طراحی و نویسندگی کرده که شهرتش در خلق کمیک های جنجالیه و ما هنوز اون سری spiderman reign رو از ایشون فراموش نکرده ایم که چه ها بر سر پیتر نیاورد!
در کل به نظرم طراح بسیار با استعدادیه و ایده های نابی داره ولی شاید بهتر باشه نویسندگی و دیالوگ نویسی رو بده به یکی دیگه!
(من همیشه میگفتم کاش جورج لوکاس و جیمز کامرون هم دست از تلاششون برای فیلمنامه نوشتن بردارن! چون قطعا استعداد فیلمنامه نوشتن شون به پای استعداد فیلم سازی شون نمیرسه!)

راستش من که تا اینجا داستان رو دوست داشتم و به نظرم کمیک جالبی بود و ایده خوبی داره که میشه فرصت های بِکری رو پدید آورد. البته فعلا داستان خیلی عمیقی نبود اما فرصت هاش رو تا حدی ایجاد کرد و هیجان انگیز بود. اما خب نوشتن این کمیک مثل بند بازی هست و نویسنده باید خیلی حواسش باشه تا جایی رو خراب نکنه. اما من بیشتر از همه با ترجمه و ادیت سایت اسپایدی کیف کردم چون خیلی خوب بود. (مثل همیشه!) هم ترجمه از اصطلاحات جالبی استفاده میکرد هم ادیت از کار سختی که داشت سربلند بیرون اومد. از همه کسایی که برای این کمیک زحمت کشیدند تشکر میکنم.
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
+1 #7 Scarlet Speedster 1400-06-04 12:27
بسم الرحمن الرحیم

نقد و بررسی شمارهٔ ۱ از کمیک های "فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:

"فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy) نام جدیدترین سری کمیک‌بوکی انتشارات مارول در سال ۲۰۲۱ ـه که از ایدهٔ جالبی بهره میبره. در حقیقت اولین سری فانتزی شگفت انگیز این انتشارات که در دههٔ ۶۰ میلادی به چاپ میرسید، مجلهٔ خیلی کم فروشی بود که مارول میخواست اون رو کنسل کنه. اما ناگهان استن لی داستان پیتر پارکر/مرد عنکبوتی رو در شمارهٔ نهایی اون جا داد و همین شماره هم رکورد فروش رو شکست و... اما پس از سالها و در سال ۲۰۲۱ شاهد انتشار سری جدیدی هستیم که شاید با اون سری همنام باشه اما هیچ ارتباطی باهاش نداره. این سری داستانِ سه شخصیت کاپیتان آمریکا، بیوه سیاه و مرد عنکبوتی به همراه چند شخصیت دیگه رو روایت میکنه که به نوعی به ماقبل تاریخ میرن و یه ماجراجویی فانتزی - علمی تخیلی رو رقم میزنن. خالق این سری "کار اندروز" ـه که هم اون رو نوشته و هم به تصویر کشیده. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد شمارهٔ نخست از این سری همراه باشید...

داستان (پروتاگونیست و آنتاگونیست):

همین اول کار بگم که ایده‌ای که این سری داره دنبال میکنه به شدت من رو جذب کرده و به نظرم یکی از بهترین موضوعاتی ـه که در دنیای کمیک‌بوک میشه بهش پرداخت. و چقدر هم خوب که داستان به این ایده‌ وفادار ـه و احتمالاً در شماره های بعدی هم شاهد جذاب‌تر شدن داستان باشیم. یعنی، ببینید... فرض کنید که توی یه سری چند تن از قهرمانانی که همیشه در زمان حال جهان به سر میبرن و در حال مبارزه با شرارت در این زمان هستن، بنا به دلایلی به دوران ماقبل تاریخ منتقل بشن و با مشکلاتی که در اون دوران وجود داشته درگیر بشن. مثل جنگ با هیولا ها و موجودات عجیب و غریب، آدم خوار ها، حیوانات وحشی و... که اصلاً به حال و روز و تیپ این شخصیت ها نمیخورن... جالب نیست؟! به نظر من که این ایده میتونه در ادامه طرفداران زیادی پیدا کنه و به موضوع جالبی تبدیل بشه. کار اندروز چنان نقل داستانی از خودش نشون داده که باعث میشه پیش خودم فکر کنم شاید واقعاً به چنین موضوعی علاقه داره و انگار میدونه داره چیکار میکنه و چی مینویسه؛ به قول معروف مارول کار رو سپرده به کاردون. و چیزی که داستان این شماره رو جذاب‌تر کرده اینه که هر کدوم از سه قهرمانانی که توی این شماره دیدیم به نحو متفاوت ولی مرموز و مجهولی از اون دوران سر در میارن و ما با هر کدوم از اونها همراه میشیم. برای مثال کاپیتان آمریکایی رو داریم که در طول جنگ جهانی دوم و در حال جنگ و مقابله با نازی ها به دریا میفته و داخل آب یه موجود گنگ و عجیبی اون رو میبلعه [ s4.uupload.ir/.../... ] و لحظاتی بعد اون رو کنار ساحل و در حالی که آب اون رو به اونجا کشونده میبینیم که به اون جنگل پر از موجودات عجیب و غریب راه پیدا میکنه (و با لباس پاره پوره شده‌ـش یه جورایی من رو یاد تارزان میندازه) میبینید چقدر گیج‌کننده ست؟! یا مثلاً اسپایدی در طی یکی از مبارزاتش با گرین گابلین و بعد از برخورد با بمب های کدو حلوایی اون، یه جورایی از هوش میره و بعد هم خودش رو داخل دیگِ غذای آدم خورا میبینه! ( جوک هایی که میگه هم خیلی بامزه هستن و من رو یاد همون پیتر پارکر دارای Sense of humor همیشگی میندازن :lol: ) سرگذشت بیوه سیاه هم به همینطوره و اون هم در طی تقابلی که با الکسا داره بیهوش میشه و بعد از به هوش اومدن خودش رو روی یه اسب به همراه یکی از اون افراد پهلوونی/افسانه‌ ای/اساطیری (اسمشونو بلد نیستم راستش :-* ) میبینه و اون هم بهش میگه که فردی موسوم به "پادشاه" منتظرشه. امیدوارم در شماره های بعدی نویسنده بتونه یه جورایی این سفر زمانی به گذشتهٔ دور رو توضیح بده و توضیح جالب و قابل قبولی داشته باشه (و البته نحوهٔ از صحنه خارج شدن این شخصیت ها هم خیلی جالب و خلاقانه ست (مخصوصاً برای ناتاشا و تست وفاداریش که توش مردود شد) و من خیلی ازش لذت بردم) فضایی که نویسنده در داستان به وجود آورده، به حس غریبی داره که معلومه طوری این فضا رو به وجود آورده تا چالش هایی رو برای شخصیت ها به وجود بیاره و من این فضا رو خیلی دوست داشتم. و البته چیزی که برای من خیلی جذاب بود، دیدن عمو بن در انتها بود که خیلی هیجان من برای خوندن ادامهٔ داستان رو بالا برد. خصوصاً اینکه توضیحات جالبی داد که البته من رو بیشتر گیج کرد. با توجه به حرف عمو بن در اینجا [ s4.uupload.ir/.../... ] سوالی که برای من پیش اومده اینه که آیا ناتاشا و پیتر و کپ به دنیای مردگان رفتن؟! البته این قضیه میتونه منطقی باشه چون ما هر کدوم از این شخصیت ها رو در وضعیت وخیمی دیدیم که میتونه اشاره به مردن‌شون داشته باشه و این واقعیت ماقبل تاریخ در واقع یه جورایی دنیای مردگان باشه. فعلاً میشه هر تئوری رو راجع به اتفاقی که برای این سه قهرمان افتاده مطرح کرد ولی بهتره که تا انتشار و ترجمه/ادیت شماره‌ی بعدی منتظر بمونیم و ببینیم که اندروز چطوری داستان رو پیش میبره. در کل از این شماره خیلی لذت بردم و به نظرم خوب تونست وظیفه‌ای که به عنوان یه شمارهٔ اول در خصوص بالا بردن اشتیاق منِ مخاطب برای خوندن ادامهٔ داستان داشت رو انجام بده و اندروز رو با توجه به عملکرد خوبش تحسین میکنم.

پروتاگونیست:

من دیگه نکتهٔ جدیدی ندارم که بخوام در رابطه با شخصیت ها بهش اشاره داشته باشم و در کل ما چیز زیاد و مفصلی هم از سه قهرمان داستان در این شماره ندیدیم. اما میتونم بگم وفاداری نسبتاً بالایی رو تا اینجا نسبت به شخصیت ها شاهد بودیم و استیو راجرز همون آدم وطن پرست، ناتاشا همون شخصیت رنج دیده و سختی کشیده و پیتر پارکر همون شخصیت بذله‌گو و بامزه‌ی دنیای کمیک های اصلی ـه که همه اینها نشان از آشنا بودن کامل اندروز با این شخصیت ها داره.

آنتاگونیست:

همچنین از اون جایی که هنوز اول راهیم و در این شماره که حکم یه پیش زمینه برای شماره های بعدی رو داشت، چیزی از خبیث و آنتاگونیست پشت داستان ندیدیم پس با اجازه میخوام به جای این بخش به دیگر بخش های این شماره بپردازم...

طراحی:

همون‌طور که گفتم کار اندروز علاوه بر خلق و نویسندگی داستان این سری، وظیفهٔ طراحی اون رو هم بر عهده داره و در نگاه اول این اتفاق خیلی خوبی ـه. چرا که نویسنده میتونه هر چیزی رو که حین روایت داستان در ذهنش میگذره رو روی صفحه هم پیاده کنه و به یه انسجام خاصی بین داستان و طراحی دست پیدا کنه. اما با این حال طراحی های اندروز برای این شماره دارای نقاط ضعفی هم هست و دلایلم رو هم در ادامه عرض میکنم... اول از نکات مثبت شروع میکنم که قطعاً بخش بیشتری از طراحی رو به خودشون اختصاص دادن. در نگاه اول شاید اون حس و حال و فضای غریبی که طراحی ها به وجود آوردن به چشم‌تون بیاد که واقعاً ماهرانه و استادانه توسط اندروز خلق شده و شما با دیدنش با خودتون میگید که این جا دیگه گیج‌کننده ترین و چالش برانگیز ترین وضعیتی ـه که یه قهرمان میتونه درش قرار بگیره و من این رو نکتهٔ مثبتی قلمداد میکنم. از طرف دیگه اندروز تونسته اون موجودات عجیب رو با خلاقیتی مثال زدنی به تصویر بکشه که علاوه بر بامزه بودنشون، حس و حال ترسناک و خشنی رو به مخاطب القا کنن. چیزی که ازش خوشم اومد اینه که اندروز موفق شده طراحی هر کدوم از قهرمان ها و دنیاشون رو با مهارتی مثال زدنی متفاوت از همدیگه نشون بده و من به این دلیل خیلی تحسینش میکنم؛ اگه دقت کنید فضای ماجرای استیو راجرز یه حالت وحشت زده و غیر طبیعی داره که به ماجرایی که داره با جنگ و نازی ها میگذرونه اشاره داره، فضای بخش های مربوط به ناتاشا یکم سنگین و با رنگ های تیره‌تر به تصویر کشیده شده تا نشون دهندهٔ سختی ها و غم های درون ناتاشا باشه، و طراحی ماجرای اسپایدی هم که نیازی به توضیح نداره و کاملاً ما رو یاد کمیک‌بوک های کلاسیک این شخصیت میندازه. اکشن این شماره هم با اینکه چیز خاصی نیست اما خوب کار شده و احتمالاً در شماره های بعدی خیلی به کمک طراحی بیاد. اما از طرف دیگه، من مشکلاتی هر چند کوچیک با طراحی اندروز و سبکش دارم... من اصلاً نمیتونم چهره هایی که در این شماره میبینیم رو قبول کنم و به نظرم جدا از اون بخش جزئیات روی صورت (که در بیشتر مواقع بهش توجه نمیشه و حتی چشم های شخصیت ها هم به درستی طراحی نمیشن) اصلاً احساسات رو منتقل نمیکنن و در این زمینه، طراحی یکم ضعف داره. ظاهر شخصیت ها هم زیاد چنگی به دل نمیزنه ولی با این حال میشه تحمل‌شون کرد و ازشون لذت برد. جدا از این یکی دو ایراد جزئی و کوچیک، طراحی های اندروز خیلی زیبا و چشم‌گیر هستن و اگه این ایرادات کوچیک هم حل بشن شخصاً دیگه فکر نکنم مشکلی با طراحی ها داشته باشم.

ترجمه:

ترجمه های آقای نجم صادقی عزیز در این شماره واقعاً عالی بودن. راستش خیلی از ترجمه های شما لذت بردم و به نظرم درست مثل تمام ترجمه های سایت با کیفیت، روون، ساده و واضح و... بود و معلومه که خیلی براشون زحمت کشیدید. ترجمه های بامزهٔ مکالمه های بین اون موجودات غول پیکر هم نشونهٔ خلاقیت شما در ترجمه بود. بهتون خسته نباشید میگم! از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارت بر ترجمه ها سپاسپگزارم!

ادیت:

آقای محدثی عزیز (که کاملاً خودشون رو به عنوان یکی از ادیتور های قابل و توانای سایت اثبات کردن) هم در این شماره ادیت های زیبا و بی‌نقصی رو از خودشون ارائه دادند و من که از بخش بخش ادیت این شماره لذت بردم. بابت زحماتی که کشیدید ازتون متشکرم! از آقای رجبی عزیز هم بابت برگردوندن کاور و لوگوی جالبی که برای عنوان این سری خلق کردن بینهایت تشکر میکنم!

جمع بندی:

شماره‌ای رو داشتیم که به عنوان یه پیش زمینه برای اتفاقاتی که قراره در شماره های بعدی رخ بده عمل کرد و به عنوان یه شماره‌ی اول کارش رو خیلی خوب انجام داد و اندروز تونسته خیلی خوب مخاطب رو با داستانش همراه کنه. همچنین طراحی های تا حد بالایی جذاب و زیبایی رو هم از اندروز شاهد بودیم که هر چند برخی از ایراداتش آزارم میدن اما در نهایت میشه باهاشون کنار اومد و امیدوارم در شماره های بعدی ازشون کاسته بشه. اگه دنبال یه داستان فانتزی و هیجانی با ریشه های ماقبل تاریخی هستید، خوندن این شماره رو از دست ندید...!

نمرات:

داستان: ۹/۱۰
طراحی: ۸/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰

در پایان، سپاس از تیم بی‌نذیر اسپایدی که این شماره از این سری باحال و جذاب رو در اختیار ما قرار دادند. منتظر شمارهٔ بعدی هستیم!
همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
روز و روزگارتون خوش!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#8 AM SM BM SM 1400-06-04 12:39
به نقل از Agent bishop:
فقط اسپایدی دیگه بیش از حد شوخ بیخیال نسبت به دنیایی که داخلش هست بود که یک جورایی آش رو شور کرده بود .

سلام
راستش من این رو خیلی قبول ندارم. به نظرم اسپایدی باید از هر فرصتی برای دست انداختن دشمن هاش استفاده کنه. حالا شاید از بیرون اینطور نشون میده اما خودش قطعا خیلی نگرانه. به نظرم مشکلش این نبود که چرا زیاد شوخی میکنه به نظرم باید مثل اکثر کمیک های اسپایدی چند تا دیالوگی که داره با خودش حرف میزنه رو بهتر مینوشت. مثلا اونجایی که میگه:"سعی میکنم که همیشه بخندم... کاریه که همیشه میکنم." جرقه هایی برای اینکه خودش بگه که این چرت و پرت ها رو برای قائم کردن نگرانی هاش نشون میده میزنه اما خیلی خوب شکل نمیگیره و به نظرم باید دیالوگ های بیشتر و بهترین داشت. وگرنه من با شوخ بودنش خیلی مشکلی نداشتم.
درباره دیالوگ های شعاری کاپیتان آمریکا تا حدی باهاتون موافقم اما همونطور که آقای ترابی هم گفتند شاید این دیالوگ ها از قصد اینطور نوشته شده و البته خود کاپیتان آمریکا خوشبینی ذاتی اینطوری داره. (مثل فیلم انتقام‌جویان پایان بازی و اونجایی که از سر اینکه نیمه پر لیوان رو میبینه به بلک ویدو میگه که دریا خلوت تر شده و آب ها تمیز تر! که البته معلومه خودش هم از درون چقدر داغونه!)
نقل قول کردن
RobbieRobertson
#9 RobbieRobertson 1400-06-04 13:17
سلام
خیلی کمیک خاص و جالبی بود. چند تا نکته اش به نظرم خیلی قابل توجهه
یکی اینکه تفاوت طراحی و فضاسازی پیشینه هر شخصیت متفاوته و متناسب با ذات هر شخصیتی هست که داریم
چه فضای شوخ و شنگ دنیای پیترپارکر با رنگ و لعاب ویژه خودش و دغدغه هاش
چه فضای ارمانی و شعاری کاپیتان امریکا که توی نظرات در موردش نوشته شد
و چه طراحی خاص و جاسوسی از دنیای ناتاشا رومانوف
و به نظرم اون لحظه اخر و دیالوگ اخر که میشه گفت معما را حل کرد من را به شخصه مشتاق و منتظر شماره بعدی کرد

** اسپویل **

اما یه نکته که بعضی مواقع ازارم میده این استفاده ها از عمو بن هست. بعضی موقع ها ادم میترسه که نکنه شخصیتی مثل عمو بن لوس بشه توی یک کمیک(قضاوت در مورد این سری کمیک هنوز زوده چون تازه با عمو بن مواجه شدیم) البته در دنیای مرگ قاعدتا اسپایدی باید با عموش روبرو بشه ولی امیدوارم توی شماره های بعد یک عمو بن جالب و دوست داشتنی وصد البته تاثیر گذار ببینیم و صرفا به خاطر «عمو بن» بودن توی داستان نباشه
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#10 Ehsan Spider 1400-06-04 13:40
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به استاد عزیز و رفقای خوبم

قبل از شروع یه تشکری داشته باشم از استاد عزیز بابت تمامی زحتماتشون و همینطور از تیم ترجمه و ادیت خارق‌العاده اسپایدی بابت ترجمه بی نقص و ادیت با کیفیت این کمیک و همینطور سرعت بی نظیر شون در ارائه کمیک ها.

بریم سر کارمون


نگاهی به کمیک شماره ۱ فانتزی شگفت انگیز

(Amazing fantasy #1)



!!!هشدار : خطر اسپویل کمیک!!!
.
.
.
.
.
.
.


داستان :

داستان از سه داستانک مختلف تشکیل میشه که سه شخصیت اصلی سری یعنی مردعنکبوتی، کاپیتان آمریکا و بلک ویدو رو پوشش میدن و چگونگی ورودشان به دنیای عجیب غریب رو در بر میگیره. خب هر سه شخصیت توی این داستان میمیرن و وارد دنیای بعد مرگ میشن و این دنیا همون جایی هستش که کل سری احتمالا اونجا و ماجراهاشون جریان داره. به نظرم ایده این داستان در سطح بالایی قرار داره. برای من که به شخصه هایپ کننده و جالب بود.


این داستان شماره یک مینی سریز بود و باید در زمینه های خاصی از جمله زمینه سازی و جا سازی شخصیت ها توی داستان خوب عمل میکرد. به نظرم از نظر زمینه سازی برای هر سه شخصیت به خوبی عمل کرد و کلا راهشون توی ادامه داستان رو برامون مشخص کرد، هرچند فکر میکنم شاید به بیوه سیاه کمتر پرداخته شد.

داستان کاپیتان آمریکا :

خب من که کلا با این داستان و نحوه ورود کاپیتان به این دنیا ارتباط گرفتم و خوشم اومد از همه بیشتر اون جوون و مرگ رئیسشون با برنامه ریزی خاصی انجام شده بود (احتمالا). حدس میزنم قراره در ادامه این کاراکتر ها در داستان کاپیتان در ادامه این سری ظاهر بشن. توی حالت عادی این داستان قرار بود مسیر و زمینه شخصیت توی ادامه رو در بر بگیره و اتفاقات رو بزاره واسه بعد که این اتفاق نه تنها واسه کپ بلکه واسه هر سه شخصیت افتاد.


داستان بیوه سیاه:

خب بیوه سیاه به نظرم داستانش از عمق و شگفتی بیشتر تری نسبت به دوتایی دیگه برخوردار بود، من که خودم فکر میکردم قراره فرار بکنه ولی اون پیچش و وقتی که الکسی کشتش شگفت زده شدم. نهایتاً هم قراره بره پیش پادشاه و اون کیه؟؟ چیزی به ذهنم نمیاد


داستان اسپایدی :
به نظرم داستان اسپایدی بیشتر از دو داستان قبلی شبیه به اون دورانی بود که پیتر نوجوان بود. نویسنده دیالوگ ها و فضای داستان رو دقیقا مال اون موقع ها و دوران استن لی نوشته بود که واقعاً خوشم اومد، حتی طرز فکر و صحبت کردن اسپایدی هم دقیقاً رعایت شده بود و کلا من رفتم توی اون حال و هوا. به نظرم پایان داستان واسه اسپایدی کلا یه چیز رو اینجا مشخص کرد که از اهمیت بالایی هم برخورداره!! اینکه هر سه تاشون به دنیای بعد مرگ رفتن و این غافلگیری اصلی شماره اول بود.


فضای هر سه داستان منو سورپرایز کرد و به وجد آورد. یعنی این همه استعداد توی به تصویر کشیدن داستان اونم توی سه سبک و روش مختلف و دقیقاً سازگار با دوره زمانی که کمیک توی اون جریان داره.

ریتم رو دوست داشتم خیلی خوب و دقیق بود، توش سویچ های به موقع و هایپ کننده زیادی داشت کلا درجه یک بود.

نقطه اوج اصلی داستان هم قبلا گفتم همونجایی بود که عمو بن به پیت گفت ما همه مردیم.

دیالوگ ها خیلی خوب جایگذاری شدن، من که به شخصه از دیالوگ های اسپایدی و کپ خوشم اومد، یعنی اسپایدی دقیقاً طبق همون دوره زمانی حرف میزد حتی حباب فکر ها هم جالب بودن. مورد کاپیتان رو هم استاد توی کامنت ۳ اشاره کردن.
فان داستان طبق شخصیت پردازی اسپایدی، باید بر دوش او میبود و همین اتفاق هم رعایت شد و داستان دو شخصیت دیگه با فضای دارک و جدی تری روایت شدن ولی اسپایدی هر از گاهی با دیالوگ هاش ما رو آروم میکرد.

کاور شماره بعدی هم نشان از شماره سختی واسه پیتر پارکرمون داره. همون طور که کاور این شماره اشاره داشت که داستان کپ بیتشر و بهتر روایت میشه، توی شماره بعد هم من این احتمال رو واسه اسپایدی در نظر دارم.


نمره داستان

(10 از 10)

________

طراحی :

در حالت کلی به نظرم کار طراح درجه یک بود، یعنی خیلی زیبا داستان رو توی چهار فضایی متفاوت، طراحی کرده بود که واقعاً نقص نداشت.

چهره ها به نظرم خوب بودن، هرچند شاید بشه گفت کامل نبود ولی من رو راضی کردن. اکشن درست حسابی طراحی شده بود، افکت و فضا بی نظیر بود اونم توی چهار سبک!!


نمره طراحی

(10 از 10)

________

کاراکتر ها

پروتاگونیست)
کاپیتان آمریکا که از دیالوگ هاش معلوم بود شخصیت پردازیش درست و به جاست. کلا وقتی که صدای زنه رو شنید یا اون قولی که به ملوانان کشتی داد همگی نشان از کاپیتان آمریکای کامل هستند. راستش بیشتر از همه دیالوگ ها توی هر شرایطی کاپیتان آمریکا رو لو میدن.
اسپایدی به نظرم درست شخصیت پردازی شده بود. یه پسر شوخ که همه جا دوست داره شوخی کنه و در عین حال وقتی که عمو بن رو دید به گریه افتاد که نشون میده خود جنسه.
راجب بیوه سیاه هم راستش فکر میکنم چیز زیادی از شخصیتش نشون ندادن به جز اینکه از بودن توی رد رووم ناراحته و میخواد خلاص بشه. با این حال هیچ ناقضی نداشتیم


نمره کاراکترها

(10 از 10)
_____

ترجمه و ادیت :
مثل همیشه و تمام کار های سایت، عالی بود واقعاً دست شما درد نکنه. من به نوبه خودم از آقای محدثی و نجم صادقی بابت ترجمه و ادیت این کمیک تشکر میکنم و همینطور از دو استاد بزرگوار جناب ترابی و رجبی عزیز هم ممنونم که بر این کمیک نظارت کردند.


لازم میدونم بازگشت جناب محدثی رو هم تبریک بگم هرچند مدتی هستش کمیک نخوندم ولی فکر کنم ایشون به مدت زیادی نبودن.


______


بازهم ممنون از زحمات شما اساتید محترم.


امیدوارم کامنتمو بنده رو بخونید و نقدش کنید


مخلص شما : (Ehsan Spider)




به هر زحمتی بود بالاخره تونستم یه کمیک دانلود کنم!!!
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#11 Ehsan Spider 1400-06-04 14:02
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از Agent bishop:
فقط اسپایدی دیگه بیش از حد شوخ بیخیال نسبت به دنیایی که داخلش هست بود که یک جورایی آش رو شور کرده بود .

سلام
راستش من این رو خیلی قبول ندارم. به نظرم اسپایدی باید از هر فرصتی برای دست انداختن دشمن هاش استفاده کنه. حالا شاید از بیرون اینطور نشون میده اما خودش قطعا خیلی نگرانه. به نظرم مشکلش این نبود که چرا زیاد شوخی میکنه به نظرم باید مثل اکثر کمیک های اسپایدی چند تا دیالوگی که داره با خودش حرف میزنه رو بهتر مینوشت. مثلا اونجایی که میگه:"سعی میکنم که همیشه بخندم... کاریه که همیشه میکنم." جرقه هایی برای اینکه خودش بگه که این چرت و پرت ها رو برای قائم کردن نگرانی هاش نشون میده میزنه اما خیلی خوب شکل نمیگیره و به نظرم باید دیالوگ های بیشتر و بهترین داشت. وگرنه من با شوخ بودنش خیلی مشکلی نداشتم.
درباره دیالوگ های شعاری کاپیتان آمریکا تا حدی باهاتون موافقم اما همونطور که آقای ترابی هم گفتند شاید این دیالوگ ها از قصد اینطور نوشته شده و البته خود کاپیتان آمریکا خوشبینی ذاتی اینطوری داره. (مثل فیلم انتقام‌جویان پایان بازی و اونجایی که از سر اینکه نیمه پر لیوان رو میبینه به بلک ویدو میگه که دریا خلوت تر شده و آب ها تمیز تر! که البته معلومه خودش هم از درون چقدر داغونه!)


با کل کامنتت موافقم امیر حسین جان ولی برای من همون «سعی میکنم همیشه بخندم» و «کاریه که همیشه میکنم» کافب بود و فضا و جا برای این صحبت ها وجود نداشت اما توی شماره بعدی صد در صد باید یکی از این پانل ها رو شاهد باشیم چون پیتر برای اولین بار عموشو دیده و طبیعتاً باید با خودش یکی به دو بکنه و ....


#7

سلام
واقعاً نقد زیبایی بود، دمت گرم داداش لذت بردم.

به نظر من همون‌طور که عمو بن هم گفت این دنیا ما قبل تاریخ نباشه بلکه دنیای مردگان باشه ولی چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که چطور توی دنیای مردگان یه شیر و عقاب باهم ترکیب شدن؟؟ اصلا همچین موجودی وجود داره که بمیره؟؟؟؟ اقا نخندید سخت نمیگیرم و چیز خاصی هم نیست. راجب چهره ها هم همون‌طور که توی نقدم اشاره کردم، باهاتون موافقم و چهره ها کمی مشکل داشتن ولی در کل من راضی بودم.

#5

دمت گرم داداش از نقدت لذت بردم. دست مریزاد. دست گلت درد نکنه تک تک این کلماتو تایپ کردی، وقت گذاشتی و نشون دادی که عشقت به دنیای کمیک واقعیه‌. دمت گرم
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#12 AM SM BM SM 1400-06-04 14:44
به نقل از Ehsan Spider:
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از Agent bishop:
فقط اسپایدی دیگه بیش از حد شوخ بیخیال نسبت به دنیایی که داخلش هست بود که یک جورایی آش رو شور کرده بود .

سلام
راستش من این رو خیلی قبول ندارم. به نظرم اسپایدی باید از هر فرصتی برای دست انداختن دشمن هاش استفاده کنه. حالا شاید از بیرون اینطور نشون میده اما خودش قطعا خیلی نگرانه. به نظرم مشکلش این نبود که چرا زیاد شوخی میکنه به نظرم باید مثل اکثر کمیک های اسپایدی چند تا دیالوگی که داره با خودش حرف میزنه رو بهتر مینوشت. مثلا اونجایی که میگه:"سعی میکنم که همیشه بخندم... کاریه که همیشه میکنم." جرقه هایی برای اینکه خودش بگه که این چرت و پرت ها رو برای قائم کردن نگرانی هاش نشون میده میزنه اما خیلی خوب شکل نمیگیره و به نظرم باید دیالوگ های بیشتر و بهترین داشت. وگرنه من با شوخ بودنش خیلی مشکلی نداشتم.
درباره دیالوگ های شعاری کاپیتان آمریکا تا حدی باهاتون موافقم اما همونطور که آقای ترابی هم گفتند شاید این دیالوگ ها از قصد اینطور نوشته شده و البته خود کاپیتان آمریکا خوشبینی ذاتی اینطوری داره. (مثل فیلم انتقام‌جویان پایان بازی و اونجایی که از سر اینکه نیمه پر لیوان رو میبینه به بلک ویدو میگه که دریا خلوت تر شده و آب ها تمیز تر! که البته معلومه خودش هم از درون چقدر داغونه!)


با کل کامنتت موافقم امیر حسین جان ولی برای من همون «سعی میکنم همیشه بخندم» و «کاریه که همیشه میکنم» کافب بود و فضا و جا برای این صحبت ها وجود نداشت اما توی شماره بعدی صد در صد باید یکی از این پانل ها رو شاهد باشیم چون پیتر برای اولین بار عموشو دیده و طبیعتاً باید با خودش یکی به دو بکنه و ....


#7

سلام
واقعاً نقد زیبایی بود، دمت گرم داداش لذت بردم.

به نظر من همون‌طور که عمو بن هم گفت این دنیا ما قبل تاریخ نباشه بلکه دنیای مردگان باشه ولی چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که چطور توی دنیای مردگان یه شیر و عقاب باهم ترکیب شدن؟؟ اصلا همچین موجودی وجود داره که بمیره؟؟؟؟ اقا نخندید سخت نمیگیرم و چیز خاصی هم نیست. راجب چهره ها هم همون‌طور که توی نقدم اشاره کردم، باهاتون موافقم و چهره ها کمی مشکل داشتن ولی در کل من راضی بودم.

#5

دمت گرم داداش از نقدت لذت بردم. دست مریزاد. دست گلت درد نکنه تک تک این کلماتو تایپ کردی، وقت گذاشتی و نشون دادی که عشقت به دنیای کمیک واقعیه‌. دمت گرم

سلام و درود بر آقا احسان.
خیلی ممنون. ;-)
آره به نظرم حرف های پیتر هم توی این شماره یه جورایی کافی بود و این قطعا یه نقطه ضعف محسوب نمیشه فقط چیزی بود که من دوست داشتم باشه. اما به نظرم اگر توی شماره های بعدی این جرقه بیشتر نگیره کم کم میتونه به یک نقطه ضعف تبدیل بشه. ولی انصافا درباره اون موجود شیر و عقاب مانند که گفتی یه لحظه رفتم توی فکر! یعنی قراره بعدا بگه که مردگان این دنیا از کجا میان؟ یعنی میخواد بگه دنیاهای دیگه ای وجود داره که اینطور موجودات توش زندگی میکنند یا اینکه اونا انسان ها عادی هستند که حالا به هر دلیلی این شکلی شدند؟
بابت نقدت هم ازت تشکر میکنم. دستت درد نکنه.
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#13 Scarlet Speedster 1400-06-04 15:37
به نقل از Ehsan Spider:
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از Agent bishop:
فقط اسپایدی دیگه بیش از حد شوخ بیخیال نسبت به دنیایی که داخلش هست بود که یک جورایی آش رو شور کرده بود .

سلام
راستش من این رو خیلی قبول ندارم. به نظرم اسپایدی باید از هر فرصتی برای دست انداختن دشمن هاش استفاده کنه. حالا شاید از بیرون اینطور نشون میده اما خودش قطعا خیلی نگرانه. به نظرم مشکلش این نبود که چرا زیاد شوخی میکنه به نظرم باید مثل اکثر کمیک های اسپایدی چند تا دیالوگی که داره با خودش حرف میزنه رو بهتر مینوشت. مثلا اونجایی که میگه:"سعی میکنم که همیشه بخندم... کاریه که همیشه میکنم." جرقه هایی برای اینکه خودش بگه که این چرت و پرت ها رو برای قائم کردن نگرانی هاش نشون میده میزنه اما خیلی خوب شکل نمیگیره و به نظرم باید دیالوگ های بیشتر و بهترین داشت. وگرنه من با شوخ بودنش خیلی مشکلی نداشتم.
درباره دیالوگ های شعاری کاپیتان آمریکا تا حدی باهاتون موافقم اما همونطور که آقای ترابی هم گفتند شاید این دیالوگ ها از قصد اینطور نوشته شده و البته خود کاپیتان آمریکا خوشبینی ذاتی اینطوری داره. (مثل فیلم انتقام‌جویان پایان بازی و اونجایی که از سر اینکه نیمه پر لیوان رو میبینه به بلک ویدو میگه که دریا خلوت تر شده و آب ها تمیز تر! که البته معلومه خودش هم از درون چقدر داغونه!)


#7

سلام
واقعاً نقد زیبایی بود، دمت گرم داداش لذت بردم.

به نظر من همون‌طور که عمو بن هم گفت این دنیا ما قبل تاریخ نباشه بلکه دنیای مردگان باشه ولی چیزی که ذهنم رو مشغول کرده اینه که چطور توی دنیای مردگان یه شیر و عقاب باهم ترکیب شدن؟؟ اصلا همچین موجودی وجود داره که بمیره؟؟؟؟ اقا نخندید سخت نمیگیرم و چیز خاصی هم نیست. راجب چهره ها هم همون‌طور که توی نقدم اشاره کردم، باهاتون موافقم و چهره ها کمی مشکل داشتن ولی در کل من راضی بودم


علیک سلام.
خیلی ممنون از لطفت :-)
در رابطه به چیزی که راجع به دنیای مردگان گفته شد هم به نظر من که خیلی تئوری محتملی به نظر میاد. مثلاً اینجا میبینیم که اسپایدی با بمب های کدو حلوایی گابلین برخورد میکنه و در پانل بعدی میبینه که رفته توی دیگِ آدم خورا! [ s4.uupload.ir/.../... ] [ s4.uupload.ir/.../... ] یا کپ وقتی توسط اون موجود عجیب بلعیده میشه دیگه چیزی یادش نمیاد تا اینکه خودش رو تو ساحل میبینه: [ s4.uupload.ir/.../... ] بلک ویدو هم بعد از اینکه توسط الکسا تیر میخوره میفته زمین و در پانل بعدی اسبی رو میبینیم که رفته بالای سرش و وقتی که به هوش میاد هم روی همون اسب ـه: [ s4.uupload.ir/.../... ] به نظرم اندروز به طور نامحسوسی داره اعلام میکنه که این سه قهرمان در واقع کشته شدن و این دنیای عجیب هم همون دنیای مردگان ـه.

به نقل از AM SM BM SM:
فقط خدا کنه که در ادامه شخصیت پیتر خراب نشه مثل همون کمیک spider-man reign!



به نقل از mtm:
به نقل از Agent bishop:
من تنها چیزی از این داستان خوشم نیومد لحن و مدل صحبت کردن کاپیتان آمریکاست که بعضی اوقات خیلی شعاری میشد و به دل من نمینشست . فقط نمی‌دونم چرا یکدفعه ریش درآورد .

به نظرم عمدا جملاتش رو اونجوری نوشته تا نشون دهنده اون فضای آرمان گرایانه دهه 40 میلادی و جنگ جهانی دوم باشه ولی در کل یادمون نره این داستان رو جناب کار اندروز طراحی و نویسندگی کرده که شهرتش در خلق کمیک های جنجالیه و ما هنوز اون سری spiderman reign رو از ایشون فراموش نکرده ایم که چه ها بر سر پیتر نیاورد!


شایدم با این داستان به نوعی سعی در جبران مافات داشته باشه و تلاش کنه تا گندی که در کذشته با این داستان زده رو جبران کنه.
نقل قول کردن
Infinity Soldier
#14 Infinity Soldier 1400-06-04 16:29
سلام به همگی
اول از همه تشکر بابت ترجمه و ادیت این کمیک


کمیک خیلی خوبی بود.مقدمه ای بود که بهمون بگه در ادامه چه اتفاقی قرار هست بیوفته. ضرب و آهنگ خیلی عالی بود. این کاری هست که توی فیلم ها هم دیدیم که توی اوج داستان کات میخوره و صحنه عوض میشه.
(((خطر اسپویل)))





بخش اول:
همونطور که دوستان هم اشاره کردن طرز دیالوگ گفتن کاپیتان آمریکا مدل آرمان گرایانه داره که خوب بهش نشست. ترس توی دیالوگ ها خیلی خوب نشون داده شده بود. ولی طراحی چهره ها مخصوصا کاپیتان خوب نبودن ولی در ادامه خیلی بهتر شد. از طراحیِ بعد از غرق شدن خیلی خوشم اومد.
ولی عجیب اینه که قبل از غرق شدن کپ ریش نداشت! ولی بعدش ریشش خیلی پرپشت بود.. پس حتما قبل و بعد از غرق شدن اتفاقاتی افتاده که من دوست دارم بعدا دربارش بشنوم.

بخش دوم:
بنظرم بخش دوم بهتر از بخش اول بود. طراحی ها رئال تر بود. دیالوگ ها کمتر بود ولی حرف بیشتری با ادم میزد. بخش بلک ویدو کوتاه تر از دو تای دیگه بود ولی داستان بهتری داشت.

بخش سوم:
برای بخش سوم بنظرم میشد که بیشتر به بخش قبل از بیهوشیش پرداخته شه ولی همین جوری که بود هم خوب بود. طراحیش به داستان خوب نشست و مارو یاد قدیم ها انداخت. ببخشید برای این دو بخش چیز زیادی برای گفتن نداشتم.

هی رفتیم جلو تر و بیشتر شگفت زده شدیم. پایان این کمیک خوب بود. ولی چون بیشتر شبیه مقدمه بود، چیز زیادی برای گفتن وجود نداره. من که مننظر شماره بعد هستم و اونموقع ایشالا با دست پر بیام برای نقد ;-)
بازم ممنون بابت ترجمه و ادیت.
نقل قول کردن
Infinity Soldier
#15 Infinity Soldier 1400-06-04 16:29
سلام به همگی
اول از همه تشکر بابت ترجمه و ادیت این کمیک


کمیک خیلی خوبی بود.مقدمه ای بود که بهمون بگه در ادامه چه اتفاقی قرار هست بیوفته. ضرب و آهنگ خیلی عالی بود. این کاری هست که توی فیلم ها هم دیدیم که توی اوج داستان کات میخوره و صحنه عوض میشه.
(((خطر اسپویل)))





بخش اول:
همونطور که دوستان هم اشاره کردن طرز دیالوگ گفتن کاپیتان آمریکا مدل آرمان گرایانه داره که خوب بهش نشست. ترس توی دیالوگ ها خیلی خوب نشون داده شده بود. ولی طراحی چهره ها مخصوصا کاپیتان خوب نبودن ولی در ادامه خیلی بهتر شد. از طراحیِ بعد از غرق شدن خیلی خوشم اومد.
ولی عجیب اینه که قبل از غرق شدن کپ ریش نداشت! ولی بعدش ریشش خیلی پرپشت بود.. پس حتما قبل و بعد از غرق شدن اتفاقاتی افتاده که من دوست دارم بعدا دربارش بشنوم.

بخش دوم:
بنظرم بخش دوم بهتر از بخش اول بود. طراحی ها رئال تر بود. دیالوگ ها کمتر بود ولی حرف بیشتری با ادم میزد. بخش بلک ویدو کوتاه تر از دو تای دیگه بود ولی داستان بهتری داشت.

بخش سوم:
برای بخش سوم بنظرم میشد که بیشتر به بخش قبل از بیهوشیش پرداخته شه ولی همین جوری که بود هم خوب بود. طراحیش به داستان خوب نشست و مارو یاد قدیم ها انداخت. ببخشید برای این دو بخش چیز زیادی برای گفتن نداشتم.

هی رفتیم جلو تر و بیشتر شگفت زده شدیم. پایان این کمیک خوب بود. ولی چون بیشتر شبیه مقدمه بود، چیز زیادی برای گفتن وجود نداره. من که مننظر شماره بعد هستم و اونموقع ایشالا با دست پر بیام برای نقد ;-)
بازم ممنون بابت ترجمه و ادیت.
نقل قول کردن
Ehsan Spider
#16 Ehsan Spider 1400-06-04 22:52
به نقل از Infinity Soldier:


بخش اول:
همونطور که دوستان هم اشاره کردن طرز دیالوگ گفتن کاپیتان آمریکا مدل آرمان گرایانه داره که خوب بهش نشست. ترس توی دیالوگ ها خیلی خوب نشون داده شده بود. ولی طراحی چهره ها مخصوصا کاپیتان خوب نبودن ولی در ادامه خیلی بهتر شد. از طراحیِ بعد از غرق شدن خیلی خوشم اومد.
ولی عجیب اینه که قبل از غرق شدن کپ ریش نداشت! ولی بعدش ریشش خیلی پرپشت بود.. پس حتما قبل و بعد از غرق شدن اتفاقاتی افتاده که من دوست دارم بعدا دربارش بشنوم.


سلام داداش
خیلی دمت گرم همین امدنی نقد کردن رو شروع کردی واقعا دستت درد نکنه زحمت کشیدی داداش میدونم نوشتنش چقدر وقت گیر هست به هر حال ممنون


اما باید بگم نویسنده (که طراح هم بود) سعی کرده طراحی ها رو جوری انجام بده که با زمان و اون شخصیت بسازه، یعنی کمیک های اولیه کاپیتان آمریکا رو نمیدونم که اون موقع ها همیچین سبکی داشتن یا نه ولی میدونم که طراحی و افکت گذاریش خیلی به دوره جنگ جهانی میاد. جریان ریشاشو هم که گفتی نظرمو جلب کرد. به نظر جریانش جالب میشه شاید یه ارتباطاتی با زمان هم داشته باشه.

برای مردعنکبوتی و بیوه سیاه هم همینطوره
نقل قول کردن
Infinity Soldier
#17 Infinity Soldier 1400-06-05 12:20
به نقل از Ehsan Spider:
به نقل از Infinity Soldier:


بخش اول:
همونطور که دوستان هم اشاره کردن طرز دیالوگ گفتن کاپیتان آمریکا مدل آرمان گرایانه داره که خوب بهش نشست. ترس توی دیالوگ ها خیلی خوب نشون داده شده بود. ولی طراحی چهره ها مخصوصا کاپیتان خوب نبودن ولی در ادامه خیلی بهتر شد. از طراحیِ بعد از غرق شدن خیلی خوشم اومد.
ولی عجیب اینه که قبل از غرق شدن کپ ریش نداشت! ولی بعدش ریشش خیلی پرپشت بود.. پس حتما قبل و بعد از غرق شدن اتفاقاتی افتاده که من دوست دارم بعدا دربارش بشنوم.


سلام داداش
خیلی دمت گرم همین امدنی نقد کردن رو شروع کردی واقعا دستت درد نکنه زحمت کشیدی داداش میدونم نوشتنش چقدر وقت گیر هست به هر حال ممنون


اما باید بگم نویسنده (که طراح هم بود) سعی کرده طراحی ها رو جوری انجام بده که با زمان و اون شخصیت بسازه، یعنی کمیک های اولیه کاپیتان آمریکا رو نمیدونم که اون موقع ها همیچین سبکی داشتن یا نه ولی میدونم که طراحی و افکت گذاریش خیلی به دوره جنگ جهانی میاد. جریان ریشاشو هم که گفتی نظرمو جلب کرد. به نظر جریانش جالب میشه شاید یه ارتباطاتی با زمان هم داشته باشه.

برای مردعنکبوتی و بیوه سیاه هم همینطوره


سلام آقا احسان خیلی ازت ممنونم که توضیح دادی بهم. خیلی برام ارزش داره
نقل قول کردن
AM SM BM SM
+1 #18 AM SM BM SM 1400-06-29 23:52
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره دوم از کمیک "فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
شماره اول کمیک "فانتزی شگفت انگیز" به نظرم برای شروع خیلی خوب بود. به خوبی ما رو وارد یه فضای راز آلود و عجیب کرد و شخصیت پردازی ها مشکل خاصی نداشتند. توی این شماره هم نمیتونم بگم کمیک خیلی بد بود و بخش کاپیتان آمریکا به نظرم داره با موضوع نسبتا جالبی پیش میره و البته میشه با داستان بلک ویدو هم موضوع عمیقی با این شخصیت مثل عشق رو مطرح کرد.(البته میشه گفت قضیه شهر کور ها و فرد یه چشمه!) و ریتم داستان هم نسبتا خوب هست و در کمتر جایی خسته کننده میشه. اما نمیدونم چرا هر کاری میکنم نمیتونم دلم رو با این کمیک صاف کنم. شاید به خاطر اینه که شماره اول انتظارم رو خیلی بالا برد. و توی این کمیک یه جورایی ناامید شدم و چیز بهتری رو میخواستم. شاید هم مشکل از طراحی هاست که اونقدر به نظرم بد بودند که من رو به این کمیک بدبین کردند. شاید هم واقعا من دارم اشتباه میکنم و این کمیک خیلی هم خوب بوده اما هرچی که هست این کمیک اونطوری نبود که بعد از خوندنش خیلی کیف کنم. اول بریم سراغ داستان پیتر پارکر و اطرافیانش! اول اینکه به نظرم شروع خیلی خوبی داره. یعنی اینکه ما پیتر رو در یک فضای راز آلود میبنیم که باز هم داره اون تیکه های بامزه همیشگیش رو میگه (تیکه ای که به اون غورباقه درباره بوی دهنشون انداخت عالی بود!) و با کسی هم رو به رو میشه که احتمالا همه این قضایا زیر سر اون باشه و به خوبی او فضای عجیب داستان حاکم میشه (البته من موندم اگر این فقط یه رویا بود پس اون خانم ها از کجا اومدن؟ آیا این چیزی بیشتر از یک رویا بود؟) اما بعد از اون به نظرم داستان پیتر خیلی خوب جلو نمیره. مشکل اصلی من با عمو بن توی این داستان هست. دیالوگ هایی که درباره ضعیف بودن پیتر میگه من رو متعجب کردند که این واقعا عمو بن هست؟ این وسط دو حالت هست. اولی اینکه نویسنده خواسته با این جملات بعدا که پیتر خودش رو ثابت کرد نشون بده که عمو بن نظرش برگشته و مثلا اون رو قبول داره که من به نظرم این خیلی راه خوبی نبود. میشد کلی تعاملات زیبا بین عمو بن و پیتر نشون داد و فرصت بسیار خوبی برای دیالوگ های عمیقی رو داشتیم اما این چیزی که پیش میریم رو فعلا خیلی دوست ندارم. به نظرم عمو بن هر چقدر هم در تنهایی باشه با پیتر اینطوری حرف نمیزنه چون اون همیشه بهش قوت قلب میده. اما احتمال دوم که میتونه نظرم رو بیشتر برگردونه و به نظرم احتمالش شاید کم نباشه اینه که این عمو بن واقعی نیست همش زیر سر یک نفر مشخص هست و این مسئله بعدا مشخص میشه. خب این ایده خیلی هم تازه نیست و مثلا در رویداد "تولد مجدد قهرمانان" هم تقریبا چنین چیزی رو دیدیم (الان دیدید لحنم برای این کمیک خراب تر هست در حالی که شاید دیگر کمیک دیگه ای بود اینطور نمیگفتم؟ برای همینه که میگم نمیدونم چرا هر کاری میکنم نمیتونم با این کمیک دلم رو صاف کنم.) اما میشه با این مسئله فرصت جالبی رو درست کرد. مثلا رویارویی پیتر با عمو بن غیر واقعی که میشه دیالوگ های جالبی رو شکل داد. بعدش هم اونطور که پیتر ستاره کمیک قبلی بود توی اون کمیک هم لحظات جالبی مثل صحبتش درباره فلش تامپسون داره اما اونطور ستاره داستان نیست. میدونید به نظرم این کارها برای شماره اول کافی بود و بهتر بود توی این شماره میشد نویسنده بره سراغ چیز های مهم تر و عمیق تر. باز هم توی این کمیک با دیالوگ های اولیه پیتر یه سری جرقه درست میشه اما هرگز درست شکل نمیگیره و ماندگار نمیشه. (یه جورایی تفاوت پیتر این شماره با شماره قبلی مثل تفاوت "کوئیک سیلور" فیلم های "مردان ایکس: روز های گذشته آینده" و "مردان ایکس: آپوکالیپس" که به سوگلی طرفداران تبدیل شده بود هست با کوییک سیلور فیلم "مردان ایکس: فونیکس (ققنوس) سیاه"!) برای همین خوشمزه بازی های پیتر توی این کمیک دیگه اونطوری لذت بخش نمیشن. و البته اون رابطه پیتر با یکی از دختران اونجا هم فعلا توش هدف خاصی نمیبینیم. اما باید دید در ادامه داستان چی میشه.
به نظرم داستان بلک ویدو هم مثل شماره قبلی اونطور مرموز و هیجان انگیز نبود اما شاید بشه گفت قضاوت درموردش زوده و بذر های جالبی در این کمیک کاشته میشه. مثلا میشه نشون داده بشه که ناتاشا بین بودن با کسی که دوستش داره با ازدواج با این پادشاه و ملکه بزرگ یک منطقه با خودش درگیری ذهنی داشته باشه و یکی رو انتخاب کنه. البته انگار از این مسائل فاصله گرفتیم و داستان میخواد در حد یک اکشن جاسوسی مرسوم بمونه. البته اینکه این داستان در حد یک داستان جاسوسی و هیجان انگیز معمولی بمونه لزوما بد نیست اما این فرصت هایی که از دست میره آدم رو به حسرت وا میداره. (البته اگر طراحی های صحنه های اکشن همینطور بخوان پیش برن پس شاید حتی یه داستان جاسوسی معمولی هم نداشته باشیم!) در پایان داستان بلک ویدو ما وارد فاز جدیدی میشیم که او با کس دیگه ای همراه میشیم که باید در ادامه چه اتفاقی میفته.
داستان کاپیتان آمریکا هم تا به اینجا پیچیدگی خاصی نداره اما به نظرم درباره تغیان یک قهرمان بر علیه بی عدالتی بسیار جالب بود و میشه در ادامه داستان خاص تری رو هم درست کرد. و البته اسم "آمریکا" روی اون پسر هم به معنی اینه که کاپیتان حالا باید از تجسم یک "آمریکا" انسانی محافظت کنه. اینکه کاپیتان میخواد به پسران اونجا کمک کنه خیلی جالب هستند و روحیه پاک اون رو نشون میده و این داستان میتونه خیلی هیجان انگیز باشه. اما به نظرم هم در این داستان و هم در داستان های دیگه مسئله و مشکل من این نیست که این داستان ها فقط چند تا کمیک سر راست و معمولی هستند، مشکلم اینه که اینطوری پتانسیل زیادی از دست میره و این رو خیلی دوست ندارم. در کل این کمیک من رو تا حدی ناامید کرد و انتظار داستان پیچیده تری رو داشتم. البته حالا اگر یک داستان معمولی رو داشته باشیم خیلی بد نیست مسئله اینه که شخصیت هایی مثل عمو بن تخریب نشن...

طراحی:
توی شماره قبلی از طراحی این کمیک بسیار تعریف کرده بودم چون نوآوری و خلاقیت بسیار جالبی داشت و سبک طراحی ها متفاوت خاص بودند و طراحی ها گیج کننده نبودند و جوری بودن که داستان نویسنده (که خودش طراحی هم هست) رو به خوبی منتقل میکردند. اما طراحی های این کمیک واقعا طوری بودند که یه لحظه شک کردم که طراح واقعا "کار اندروز" هست یا ما سر کاریم! برخلاف شماره قبلی طراحی ها هیچ نوآوری نداشتند. همشون شبیه هم بودند و این رفت و آمد ها چون طراحی ها شبیه هم بودند تا حدی گیج کننده میشدند. حالا اگر این سبک طراحی ها که شبیه هم هستند خوب و چشم نواز بودند باز میشد تا حدی از این قضیه چشم پوشی کرد اما مسئله اصلی اینه که طراحی ها اصلا دلنشین نبودند. آدم واقعا تعجب میکنه که طراحی های این شماره و شماره قبلی به دست یک نفر انجام شدند؟ طراحی ها اصلا به جزئیات توجه نمیکردند و این مسئله بعضی وقت ها خیلی میرفت روی اعصاب! و البته طراحی ها در خیلی از بخش ها گیج کننده میشدند. مثلا توی صحنه هایی که ناتاشا با چند نفر دعوا میکنه اصلا معلوم نیست که چی به چیه و باید چند بار صفحه رو نگاه کنید تا تازه دوزاری تون بیفته! (تازه اونم اگر بیفته!) بدتر از اون طراحی چهره ها بود که من رو متحیر کرد! چهره ها تقریبا چشم نداشتند و با خودم فکر کردم شاید طراح رگه ژاپنی داشته باشه که اصلا برای شخصیت هاش چشم نمیذاره! جوری هستند که وقتی شخصیتی چهره اش چشم داره شما فکر میکنیم فعلا صحنه چقدر مهم و بزرگ بوده! طراحی چهره پیتر هم به نظرم خیلی جالب نبود. فقط یه نظرم شاید طراحی اون جونور های اول کمیک خوب بودند. آناتومی چهره ها هم اصلا خوب رعایت میشدند و اگر بخوام یک عبارت برای کل طراحی های این کمیک به کار ببرم "گیج کننده" هست! برای همین طراحی های بسیار بد، چهره ها احساسات خاصی رو هم منتقل نمیکردند و واقعا فهم داستان رو بسیار سخت میکردند. واقعا هر چقدر هم فکر میکنم نمیتونم خلاقیت خاصی در طراحی های این کمیک پیدا کنم و به عنوان نکته مثبت بسیار مهم به کار ببرم. شیوه لی اوت هم درسته که مشکل خاصی نداره اما به نظرم پانل های داستانی از شخصیت دیگه بهتره که توی پانلی از داستان شخصیت دیگه ای نره و این سه داستان فعلا کاملا موازی پیش برند. توی کمیکی هم که به جزئیات توجه بسیار بسیار کمی شده توقع نداشته باشید که با رنگ آمیزی خیلی خوب طرف باشیم! بعضی وقت ها رنگ های بدن شخصیت دیگه با شخصیت دیگه ای ترکیب میشه! (اصلا یه وضعیه!) در کل طراحی های این کمیک به نظرم اصلا خوب نبودند و موضوع جالب و خلاقانه ای نداشتند و نکته منفی بزرگی در این کمیک هستند.

ترجمه و ادیت:
ترجمه ادیت واقعا سرعت و کیفیت بسیار بالایی داره. ترجمه بسیار عالی بود مخصوصا روی شوخی پیتر و البته ترجمه حرف های غول ها هم خیلی کج و کوله بود و هم طوری بود که قابل فهم هم باشه. ادیت هم که بسیار عالی بود. ادیت افکت ها و کلماتی که از حباب خارج شدن بسیار عالی بود.
خسته نباشید.

ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
توی کمیک جایی هست که پیتر میگه که "اینا همش یه فانتزی شگفت انگیزه" که هم به خلق شدن او در شماره ۱۵ کمیکی به همین نام و هم به نام این کمیک اشاره داره.
s4.uupload.ir/.../...

با تشکر.
نقل قول کردن
P.B.P
+1 #19 P.B.P 1400-06-30 00:02
سلام ممنون بابت ترجمه این کمیک
نقد شماره ۲ از کمیک فانتزی شگفت انگیز
اسپویل
.

.
.
.
.
.
.
.
((به نام او))
داستان:پیتر در حال رویا دیدن وزغ هایی بود که بهش حمله کرده بودن،بعد از خواب بلند شد و دید پیش عمو بنش است،عمو بن هم در حال گرفتن ماهی بود و پیتر هم کمکش کرد بعد عمو بن با پیتر در و دل کرد و عمو بن هم گفت دلم برای زن عموت تنگ شده و ...


کاپیتان آمریکا هم با آن زن و بچه به محل زندیگشان رفت و در آنجا فردی به نام پدر دید که آنجا رو حکومت میکرد و فقط آنجا زنان بودند و مرد ها رو بیرون کرده بودند و غول ها مثلا ازشون دفاع میکردن بعد مدچن(آن زن) از پدر خواست تا کاپیتان آنجا بموند و پدر مخالفت کرد و گفت اگر اینجا بماند غول بهتون حمله میکنند بعد کاپیتان یک مشت تو صورت پدر زد و پدر هم فرار کرد.

ناتاشا هم با قنطروس(اسب انسان نما) به قصر آمد بعد به ناتاشا یک لباس زیبا دادند و ناتاشا گفت من تا حالا همچین لباس زیبایی نپوشیدم بعد قنطروس ناتاشا رو برد پیش پادشاه و پادشاه گفت ملکه من میشی و بیا این سرزمین رو متحد کنیم بعد ناتاشا فرار کرد و ...

بعد پیتر و عمو بن و یک زن و... می روند دنبال اژدها ها تا از این سرزمین فرار کنند و پیتر و آن زن سوار یکی از اژدها ها می شوند.

بعد کاپیتان و مدچن و آمریکا(پسر مدچن) از آنجا رفتند و کاپیتان و آمریکا هم دنبال سلاح گشتند،پدر هم پیش غول ها رفت و گفت بیایید افراد قبیله ام رو بترسونید و غول ها هم قبول میکنند و چند تا قربانی هم می خواهند.

چند نفر به پادشاه حمله میکنند و ناتاشا با آن ها میجنگد و به پادشاه می گوید جاییتان زخمی نشده و پادشاه هم می گوید می خواهید از اول شروع کنیم و آن ها با هم دست میدن و میگن خوشبتم.

بعد یک سفینه به آنجا(سرزمین پادشاه) می آید و داستان در اینجا تموم میشود.
منتظر شماره بعد هستم
کمیک جذابی است حتما این کمیک زیبا رو بخوانید.
ممنون از آقایان محدثی و نجم صادقی و استاد ترابی،خسته نباشید.
((استاد ترابی یک سوال داشتم به نظرتون طراحی خوب بود یا نه ؟چون از نظر من عادی بود مثلا چشم های کاپیتان و پیتر نقطه بود تا شکل چشم؟))
نقل قول کردن
mtm
#20 mtm 1400-06-30 09:51
به نقل از P.B.P:

((استاد ترابی یک سوال داشتم به نظرتون طراحی خوب بود یا نه ؟چون از نظر من عادی بود مثلا چشم های کاپیتان و پیتر نقطه بود تا شکل چشم؟))

والا آقای اندروز رو من به عنوان نویسنده اصلا قبولش ندارم (!) ولی باید قبول کرد طراح خوب و صاحب سبکیه. حالا شاید سبکش به نظر شما و دیگران یه جوری بیاد ولی در هر حال استایل خاص خودشو داره که قابل احترامه
نقل قول کردن
Agent bishop
#21 Agent bishop 1400-06-30 10:40
من برام فرقی نمیکنه یک کمیک از چه شخصیتی و از چه ژانری باشه و اگه بتونه دل منو به دست بیاره من اونو کمیک خوب میدونم ولی این قسمت برعکس قسمت قبلی ( که اونم خودش اشکالاتی داشت ) نتونست این کار رو کنه و برام تبدیل به نامیدی شد .
بین این سه تا شخصیت تا حالا کاپیتان آمریکا بهتر از بقیه داره داستانش جلو می‌ره و مواجه کاپیتان آمریکا با شرایطی که یک جورایی کپی از سریال بازی تاج و تخت هستش رو میبینیم ولی خوب مشکل اینه که با اینکه ایده خوبه ولی دیالوگ های بین شخصیت ها یه جورایی بی رمق و کلیشه ای هستش و آدم رو جذب داستان نمیکنه .
داستان مردعنکبوتی هم باز ایراد قسمت قبلی یعنی بی‌خیالی بیش از حد پیتر به قضایا رو میبینیم خوب البته این رو میشه حل کرد سر اینکه قسمت قبلی عمو بن بهش گفت ما مردیم ولی باز من برام سواله که اینا که فکر میکنند مردند باز چرا ترس از مرگ دارند یا چرا می‌خوان از جزیره فرار کنند ؟
با عمو بن هم مشکل داشتم اونم سر اینکه با مردعنکبوتی بودن پیتر مخالف بود و نویسنده هم خیلی سریع از این موضوع گذشت و توضیح بیشتری در این قضیه نذاشت . نکته مثبت این بخش هم شیمی بین پیتر و فی بود که من ازش خوشم اومد .
به داستان ناتاشا باید تو قسمت های بعدی بیشتر پرداخته بشه و فعلا چیزی ندارم دربارش بگم و انگار قراره درگیری بین او و استورم ببینیم .
طراحی به نظرم خوب بود چون بالاخره هرکسی یک مدل سبکی داره و اینکه طراحی به فضای کلی داستان هم میخورد .
نقل قول کردن
s.p.i
#22 s.p.i 1400-06-30 12:47
سلام و خیلی ممنونم بابت ترجمه و ادیت این کمیک

نقد شماره۲ کمیک فانتزی شگفت انگیز
خطر اسپویل



خب شماره اول طوری نبود که بگم برای شماره ۲ هیجان دارم ولی شماره قبلی باعث شد کنجکاو بشم شماره های بعدی چه اتفاقی میفته و البته من عاشق داستان های فانتزی و تخیلی هستم عاشق اژدها شمشیر دیو اینجور چیزا البته طراحی داستان هم هست که تو ذوق آدم میزنه
اما از اینا که بگذریم میریم سراغ پیتر که خواب بدی میبینه که آیا این یک رویا بود ؟؟ ضمن اینکه به نظرم عمو بن مشکل داشت و انگار خودش به اون شعار قدرت زیاد مسئولیت به همراه داره اعتقاد نداره به نظر دیالوگ عمو بن خوب نبودن
میریم سراغ کاپیتان آمریکایی که همراه یک زن و بچه به یک دهکده میره که رئیس اون دهکده انگار از مرد ها بیچاره یجورایی اشاره داره به نژاد پرستی که مزد قبیله با غول ها معامله میکنه که یجورایی اشاره داره به برده فورشی و البته کاپیتان آمریکا میخاد به یه پسر بچه شجاعت یاد بده
در مورد بلک ویدو که خب ناتاشا که البته نویسنده میخواد قضیه عشق و بی اعتمادی ناتاشا را نسبت به محیط که همیشه تو اون بود مطرح کنه همچنین ناتاشا همیشه دنبال انتقام بوده و هیچوقت نمیتونست با کسی باشه
و البته پیتر داریم که ظاهر عمو بن راضی کرده ولی خب به نظر عمو بن زیاد خوب نبود

طراحی طراحی که خوب نیست به نظر حتی احساسات خوب منتقل نمیکنه و تو ذوق میزنه ولی رنگ آمیزی خوبه


داستان ۸ از ۱۰
طراحی ۶ از ۱۰
ترجمه و ادیت عالی بود ۱۰ از ۱۰

مرسی spidey
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#23 AM SM BM SM 1400-06-30 13:06
به نقل از mtm:
به نقل از P.B.P:

((استاد ترابی یک سوال داشتم به نظرتون طراحی خوب بود یا نه ؟چون از نظر من عادی بود مثلا چشم های کاپیتان و پیتر نقطه بود تا شکل چشم؟))

والا آقای اندروز رو من به عنوان نویسنده اصلا قبولش ندارم (!) ولی باید قبول کرد طراح خوب و صاحب سبکیه. حالا شاید سبکش به نظر شما و دیگران یه جوری بیاد ولی در هر حال استایل خاص خودشو داره که قابل احترامه

آقای اندروز من رو با شماره قبلی خیلی امیدوار کرد. درسته که کمیکش اشکالاتی داشت ولی باز هم شروع خوبی بود. ولی این کمیک به کل من رو ناامید کرد. اصلا دیگه آخرش برام مهم نبود که استورم میاد و چی کار میکنه و قراره چی بشه! اینطور که این شماره نشون داد انگار قراره یه ماجراجویی کلیشه ای و سطحی رو داشته باشیم که فرقی با داستان های دیگه نداشته باشه. خب این قضیه همونطور که توی کامنت خودم گفتم در حالت معمول اصلا چیز بدی نیست و اگر درست پیش بره میتونه در حد و اندازه های یک داستان هیجان انگیز به یاد بمونه. (دیگه قرار نیست که همه داستان ها عمیق و پیچیده باشند!) ولی توی این کمیک چند مورد هست که من رو نگران میکنه. اولا اینکه این کمیک با شماره اولش تونست فرصت های نابی رو درست کنه. مثل مواجه شدن پیتر پارکر با عمو بن که فرصت بسیار نابی هست یا مواجه شدن ناتاشا با موضوعاتی مثل عشق و اینکه او به عنوان کسی که به اتاق سرخ که اذیتش کردن خیانت کرده میشد اینجا وفاداری رو یاد بگیره. اما این کمیک هیچ کمکی توی پیش بردن چنین مسائلی نکرد و فعلا داستان معمولی داره و این چیزی هست که باعث حسرت میشه. دوما اینکه حالا همه اینا به کنار آقای اندروز خوبه فقط شخصیت پردازی ها رو خراب نکنه! (به قول معروف که میگه "ما را به خِیر تو امیدی نیست، شر مَرِسان(نَرِسان )! ) یعنی حرف هایی که عمو بن توی این کمیک زد اگر او تقلبی نباشه به نظرم ضعف بزرگی در داستان هست. حتی پیتر پارکر هم که من قبلا از شوخ طبعی او کاملا دفاع کردم و به نظرم درست و به جا بود اما توی این کمیک به نظرم کنار اون مزه پرونی ها باید به چیز های مهم تری هم رسید. یعنی اینکه من باز هم میگم با شوخی کردنش هیچ مشکلی ندارم این اتفاقا خوبه که پیتر خودش رو در "ظاهر" بی خیال نشون بده ولی مشکل اینه که نویسنده باید "باطن" شخصیت رو هم برامون شرح بده تا بفهمیم همچین هم بی خیال نیست. شوخی ها و تیکه های ماندگار پیتر فقط اونایی نیستند که خیلی بامزه هستند، اونایی ماندگار میشن که نشون میدن که پشت همه این تیکه ها یک آدم بد شانس هست که با این کار ها یک "ماسک" برای خودش جور میکنه. بهترین شوخی های پیتر اونایی هستند که دلایلی دارند که به شخصیت او مربوط میشن. (مثل شوخی هاش توی شماره ۲۶۷ مرد عنکبوتی شگفت انگیز که هم نکات جالبی دارند هم خیلی بامزه هستند.) ولی توی این کمیک به نظرم پیتر یه جورایی شده "ددپول"! از چه نظر میگم؟ خب پیتر قطعا الان شوخی های بی ادبی مثل ددپول نمیکنه اما توی این کمیک شوخی هاش مثل ددپول یه سری مزه پرونی های بی هدف هستند. جوری که آدم بعضی وقت ها بعد خوندن کمیک هاش میگه "خب، که چی؟!" اما اسپایدی همیشه به شوخی های مهم و عمیقش مشهور بوده (میشه توی مقاله "۱۵ نقل قول برتر از اسپایدرمن" چند تا از این موارد رو ببینیم) اما اینجا شده مثل ددپول با این تفاوت که بی ادبی نمیکنه و دیوار چهارم رو نمیشکنه! همین الان توی کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز نیک اسپنسر تونسته به خوبی به این مسئله دست پیدا کنه و در کنار شوخی های بسیار بامزه اش نکته های جالبی رو بذاره. به نظرم آقای اندروز برای این کار "ظاهر" خوب و مثلا بی خیالی رو برای پیتر درست کرده اما در "باطن" کار چندانی رو از پسش نمیبره. برای همین میگم ای کاش به شخصیت پردازی ها لطمه ای وارد نشه. سوما توی چنین داستان های ماجراجویی و هیجان انگیزی طراحی ها بسیار مهم هستند و باید صحنه های اکشن خوبی رو هم بسازند. با اینکه شما میگید که او سبک خودش رو داره و بالاخره قابل احترام هست رو باهاتون موافقم و به نظرم توی شماره اول این سبک بسیار خوب پیاده شد و خلاقیت عالی داشت. اما توی شماره دوم حداقل از نظر من درسته که ایشون سبک خاص خودشون رو داشتند اما اصلا به مذاق من خوش نیومد! مشکلم فقط با سبک طراحی نیست بلکه گیج کننده بودنش، اینکه چهره ها تقریبا احساسات خاصی ندارند و اصلا خوب طراحی نشدند و توجه بسیار کم به جزئیات من رو بیشتر اذیت میکنند و حداقل به نظرم این طراحی ها خوب نبودند. میشه توی کمیکی سبک طراحی ها به سلیقه من خوش نیاد و دوستش نداشته باشم اما توی بقیه موارد خوش بدرخشه و طراحی های خوبی رو داشته باشه. اون موقع میام و میگم سبک طراحی ها رو "من" خیلی دوست نداشتم اما از بقیه بخش هاش تعریف میکنم. اما اینجا هرکاری میکنم نکته مثبت خاصی هم ذهنم نمیاد. مشکل من مهم تر از فقط سبک طراحی هست که به طور کامل بهش اشاره کردم. در کل واقعا اشتیاقم رو برای خوندن کمیک از دست دادم. البته باز هم میخونمش چون من باز نظراتی که دادم یه جورایی قول دادم که تا آخرش وایسم و همین کار رو هم میکنم تا باز هم نظرم رو درباره این کمیک بگم اما برای خود کمیک اشتیاق خاصی ندارم. امیدوارم دفعه بعدی که این داستان روی صفحه اول اومد و شماره های بعدیش ترجمه و ادیت شد بیام و تمام حرف هام رو پس بگیرم!
نقل قول کردن
SMAMIRI
#24 SMAMIRI 1400-06-30 18:53
سلام
با سپاس از ترجمه و ادیت این کمیک

میشه گفت کار اندروز ناچخته ترین ورژن شخصیت ها رو برای این مینی سریز انتخاب کرده ( کاپتان آمریکا جنگ جهانی دوم ، بلک ویدعو رد روم و اسپایدرمنی که در حین یه نبرد با یکی از قدرتمندترین دشمناش بواسطه سهل انگاری کشته میشه )
بعد خوندن این ۲ قسمت این سوال ها به ذهن میرسه:

اون فرد روح مانند که ماسک اسپایدرمن رو تویه رویاش پاره میکنه و دوباره اونو اما اینبار خارج از رویا در جایی که ظاهرا همه چیز رو میدونه کیه و هدفش چیه ؟
ایا اسپایدرمن ، بلک ویدو و کاپتان امریکا هم دیگر رو میشناسن ؟
چرا اون فرد که ظاهرا همه چی رو میدونه دخترای که همانند بلک ویدو در رد روم آموزش میدیدند رو به این جزیره آورد (البته در خواب پیتر ) ؟

و در آخر هم دو تا حدس
۱.زمان مقداری به سمت جلو حرکت میکنه برای شخصیت ها البته هر کدوم به مقداری ، مثلا ما دیدیم که کاپیتان بعد از مرگ ریش در میاره و همچنین بنظر من سن بلک ویدو هم افزایش پیدا کرد و از ۱۴ به ۱۹ تغییر کرد .
۲. و اون موجود درون اب هم که ظاهرا باعث مرگ کاپتان شد ربطی به جزیره ای که بعد مرگ اونجا میرن نداره ، چون اول قسمت ۱ سرباز ها به کاپتان هشدار دادن که انگار یچیزی داشته اونا رو واسه روزها تعقیب میکرده.
نقل قول کردن
Infinity Soldier
#25 Infinity Soldier 1400-07-01 12:57
سلام به همگی
ممنون بابت ترجمه و ادیت این شماره
نقد شماره دو سری فانتزی شگفت انگیز
((((((((((هشدار اسپویل))))))))))
.
.
.
.
.
.
.
.
.
داستان::
رویای پیتر به شکل عجیبی عجیب بود. یبار از اول نگاه میکنم: رهبر وزغ ها در حال صحبت کردن درباره جلوگیری از تجاوز مرد های پرنده ای هستن، که یهو یک تیر از پشت بهش شلیک میشه و اون تیر رو داریا همون دختره از رد روم شلیک کرده و به همراه سه تا از همراهاش به این دنیا اومده. از اون طرف پیتر پشت تپه ها قایم شده و پیداش میکنن و اون موجود شبح مانند بهش دیالوگی میگه که بنظر مهم میاد. و در نهایت پیتر از خواب بلند میشه. حالا چرا میگم عجیب؟ چون قائدتا پیتر اون چند تا دختر رو ندیده بوده و ماهم ندیده بودیم که اونا بمیرن یا اتفاقی براشون بیوفته که وارد این دنیا بشن.
هنوز یذره داستان برام گنگه چون ایده جدید بود و آمادگی زیادی براش نداشتیم. این سری سری مهمی قرار نیست باشه و برای همین کلا 5 قسمت داره. اینکه از چندین طرف داستان داره پیش بنظرم جالب نیومد ولی خب اینم سبکیه. شخصیت پردازی ها بد نبودن و از همه بهتر شخصیت پردازی ناتاشا بود. جمله ی:« تو دنیای من ما برای عشق ازدواج میکنیم» دیالوگ خیلی خوبی بود.

طراحی::
گفتنی هارو دوستان گفتن. تو این شماره دیگه ابتکار شماره قبل رو نداشتیم که هر کدوم از شخصیت ها یک طرز طراحی داشته باشن. و این اتفاقا یک مزیته. چون الان هر سه شخصیتمون در یک محیط قرار دارن و قائدتا باید یکی طراحی بشن. طراحی ها خوب بودن و مشکل خاصی باهاشون نداشتم. فقط اعضای صورت و مخصوصا چشم ها نسبت به اندازه صورت خیلی کوچیکه.

ادیت و ترجمه مثل همیشه عالی بود. از اقایون عرفان نجم صادقی و سینا محدثی ممنونم. و مثل همیشه تشکر از آقای ترابی.
در آخر بگم من خودم انتظارات زیادی از این سری نداشتم ولی خودش کار رو برای خودش سخت کرد. با روندی که داشت پتانسیل های زیادی ایجاد کرد، ولی فکر نکنم بتونه ازشون استفاده کنه
رفقا شرمنده یه دو روزی نبودم بدجور درگیر بودم. بوی مهر هم که تو کوچه داره میپیچه .پایه ی تحصیلی من هم بدجور حساسه. خلاصه هر گونه کم کاری از جانب من رو ببخشید.
نقل قول کردن
P.B.P
#26 P.B.P 1400-11-06 14:35
سلام ممنون بابت ترجمه و ادیت این سری کمیک
نقد شماره سوم از فانتزی شگفت انگیز
.
.
.
.
.
.
.
.
.
(به نام خدا)
رِن و ناتاشا پیش استورم و کروم درن میرن و ازشون درخواست کمک میکنن که قبول نمیکنند.

کاپیتان هم در حال تعلیم دادن مبارزه به قبیله مردم گربه ای هست ،بعد پیتر رو میبینیم که در راه رام کردن اژدها هست و عمو بن هم افسرده در کنار صخره نشسته است.
ناتاشاه ،قنطروس رو به زندان میاندازد.
ناتاشا افراد رو جمع میکنند و آماده جنگ با غول ها میشوند،پیتر و کاپیتان هم همینطور...
تمام افراد اقلیم برای جنگ آماده شده بودند ولی باهام مشاجره میکردند که کاپیتان وارد میشود و با آن شعار های همیشگیش همه رو آروم و متحد میکنه.
غول ها جنگ رو شروع میکنن و یکی از غول ها نیزه ای پرتاب میکند که به آمریکا(پسر مدچن)میخورد،و بعد میرسیم به لحظه خفن کمیک که کاپیتان عصبی میشه و سپرش رو بر میداره و همه رو درب و داغون میکنه.

کاپیتان افراد درون کشتی رو به شکل مرده میبینه و ناتاشا هم الکسا رو میبینه
بعد پیتر و عمو بن رو میبینیم که سوار بر اژدها هستند که ناگهان عمو بن وب شوتر پیتر رو میکَنه و او را به پایین پرتاب میکنه و عمو بن با اژدها همه رو آتش میزنه...
داستان در اینجا تموم میشود.

ترجمه و ادیت :بسیار عالی بود،واضح و بدون هیچ اشکالی راستی اونجایی که گفتین برو از سایت اسپایدی بخون رو خیلی خندیدم،دمتون گرم.

ممنون از آقای نجم صادقی و آقای محدثی و استاد ترابی،خسته نباشید.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#27 AM SM BM SM 1400-11-06 15:27
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ سوم از کمیک "فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
حسی که بعد از خوندن این کمیک دارم، گیج بودنه. دقیقا نمیدونم چه حسی باید نسبت بهش داشته باشم. چون بعضی وقت ها (که تعدادشون زیاد هم نیست) کمیک خلاقیت هایی از خودش نشون میده و بعضی وقت ها با اشتباهاتی من رو اذیت و عصبانی میکنه. من از "فانتزی شگفت انگیزِ" جماعت انتظار یک کمیک عمیق و فلسفی و پیچیده که بعد خوندنش سیم های مغزتون اتصالی کنه رو ندارم، انتظار "واچمن" رو ندارم، انتظار کمیک های برتر شخصیت های کمیک بوکی که سعی میکنه اونا رو از زاویه ای جدید و به دور از اون شکل قهرمانان رنگ و وارنگ که میدن به جنگ آدم بد های شنل پوش بررسی میکنه و شخصیتشون رو زیر تیغ کندوکاو قرار میده ندارم، اما حداقل انتظار دارم که "فانتزی شگفت انگیز" بتونه با داستان و ایدهٔ هیجان انگیزش من رو سرگرم کنه. کاملا معلومه که این سری رو میشه یک کمیک تجاری دونست که برای این سه شخصیت محبوب درست شده تا با یک ایده ای که شاید بعد از گذر زمان معلوم شد خیلی هم خلاقانه نبوده، مارول بتونه پول خوبی به جیب بزنه. اما آیا این به معنی اینه که این کمیک اجازهٔ خلاقیت و ابتکار داشتن رو نداره؟ ابداً! تا دلتون بخواد کمیک و فیلم و سریال داریم که با اهداف تجاری ساخته شدن، اما اونقدر سازنگان خوش ذوقی داشتند که نتیجه به سرانجام بسیار خوبی ختم شد. اما تا به اینجا "فانتزی شگفت انگیز" یکی از این آثار نیست. به جای اینکه با یک داستان یک راست و سرگرم کننده مخاطب رو شگفت زده کنه و بتونه از این دنیا اون و بکنه و به یک فانتزیِ شگفت انگیز ببرتش، اونقدر داستانش رو بیخودی پیچیده و شلوغ پلوغ کرد که حاصلی که برام داشت سردرد بود. تا حدی که دیگه در اواسط کمیک قشنگ داشتم حس میکردم که خود نویسنده هم نمیدونه میخواد با این همه شخصیت چیکار کنه و فعلا داره یه کارایی میکنه تا فرجی بشه و ایده ای به ذهنش برسه! من بازهم نمیگم که "فانتزیِ شگفت انگیز" اجازهٔ عمیق بودن رو نداره اما من ازش چنین انتظاری رو ندارم و با توجه به ایده ها و ظرفیت هاش، ازش چنین چیزی انتظار نمیره و اگر به درست صورت بگیره دست کمی از یک معجزه نداره. اما این پیچیده ای که من برای توصیف این کمیک استفاده کردم آز اون پیچیده بودن های خوب که مغزتون رو جلا میده نیست بلکه از اون پیچیده های بی دلیل و بیخودی هست که همونطور که گفتم هم معنی واژهٔ سردرد در دیکشنری هستند. ببینید، وقتی من میگم ظرفیت ها و پتانسیل های این کمیک(و صد البته با توجه با آقای اندروز که نمیشه نویسندهٔ خوبی هم محسوبش کرد) برای سرگرم کردن مخاطب خوبه منظورم این نیست که این کمیک به درد نخوره و ته تهش برای گرفتن وقت مخاطب خوب باشه. سرگرم کردن مخاطب و حک کردن خاطره ای به یادماندنی برای او چیز کمی نیست. کلی کمیک و فیلم و سریال داریم که داستان صاف و ساده ای دارند اما اونقدر خلاقیت ها و ابتکارات جالب دارند که به محصولات به یاد ماندنی تبدیل میشن. سرگرم کردن مخاطب یک هدف دم دستی و plan B نیست و اگر اتفاق بیفته خیلی خوبه. برای همین من با نگاه کردن به ایدهٔ این کمیک میتونم بگم که اگر درست اجرا بشه میتونه خیلی زیبا باشه. اما همونطور که گفتم "فانتزی شگفت انگیز" به دلیل الکی پیچیده بودن و اَلَک نکردن چیزهای اضافی و دلایل دیگه ای مثل طراحی ها، در اکثر مواقع توی این موضوع لنگ میزنه. مثلا من میتونم بگم با وجود اینکه تا الان سه شماره از این کمیک گذشته، ولی بیشتری شخصیت های این کمیک شخصیت پردازی خاصی ندارند و کسی که به تبدیل شدن به یک شخصیت نزدیکتر از بقیه است، ناتاشا رومانوفه(بازهم میگم، شخصیت پردازی فقط برای داستان های عمیق نیست، بلکه یک داستان ساده هم نیاز به شخصیت های دوست داشتنی و خوب داره). نویسنده فکر کرده فقط به خاطر اینکه شخصیت های معروف رو انتخاب کرده و مردم اونا رو میشناسند، دیگه نیاز نیست اونا رو شخصیت پردازی کنه و بعد از شمارهٔ اول همون روند نصفه و نیمه شخصیت پردازی ها متوقف شد. درحالی که به نظرم هر کمیکی حتی از معروف ترین و محبوب ترین شخصیت دنیای کمیک هم باشه، باید بتونه به تنهایی خودش اون پروتاگونیست رو شخصیت پردازی کنه و جلوه ای از شخصیت او که مد نظرش هست رو نمایان تر کنه. درحالی که این کار در "فانتزی شگفت انگیز" صورت نگرفته و همونطور که گفتم کسی که واقعا به تبدیل شدن به یک شخصیت نزدیک میشه، ناتاشا رومانوف هست که نویسنده حداقل تم داستانی برای او انتخاب کرده. تعامل شخصیت ها تا حدی یخ و نچسبه. در بسیاری از بخش های کمیک تعاملات جذاب و دیالوگ های شیرین و میخکوب کننده ای بین شخصیت ها رد و بدل نمیشه که واقعا حیفه. نمیدونم...شاید به خاطر اینکه به جز پیتر پارکر که عمو بن رو داره، بقیه کاراکتر ها از شخصیت مکمل خوبی بهره مند نیستند که بشه تعاملات جالبی بین اونا شکل گرفت و قهرمانانمون هم که تازه در این شماره همدیگه رو دیدن و معلوم نیست که بتونند بشینند و مثل آدم با هم حرف بزنند. گفتم عمو بن و هنوز ندیدم که از این پتانسیل شگرف پیتر پارکر و عمو بن در کنار هم استفادهٔ عالی انجام بشه و بعضا کمیک هایی بودند که عمو بن فقط از طریق یاد و خاطرهٔ کاراکترها در کمیک حضور داشت اما حضورش موثر تر بود. همونطور که گفتم میتونم اون بخشی که همهٔ کاراکترها در داستان دور هم جمع میشن (مخصوصا اولش) رو بلاتکلیف ترین و حوصله سربرترین بخش کمیک بخوانم چون اصلا معلوم نیست که هدف کمیک از این بخش چیه و ما فقط چند نفر رو میبینیم که دور هم جمع شدن و دیالوگ به هم پرتاب میکنند. البته میتونم از نکات جالب کمیک، پیچش مرگ شخصیت آمریکا که همون پسر بچه ای بود که کاپیتان ازش مراقبت میکرد بدونم. این پیچش واقعا خلاقانه بود و حالا کاپیتان آمریکا رو میتونه در موقعیت شخصیتی وحشتناکی قرار بده. اسم گذاری "آمریکا" برای او حالا معنادار میشه که انگار چیزی که کاپیتان برای محافظت کردن ازش ساخته شد وقتی کشته و نابود بشه چقدر براش دردناکه. در آخر میگم که این شماره هم اشتیاقی برای من برای خوندن شماره های بعدی این کمیک به وجود نیاورد و شاید من رو ناامید تر هم کرد.

طراحی:
برای شمارهٔ قبلی توی نقدم انتقاد سفت و سختی از طراحی کردم. درسته که آقای اندروز سبک خاص خودش رو داره که قابل احترامه اما وقتی این سبک درست اجرا نشه، به درد نمیخوره. به هر حال گرچه هنوز اعتقاد دارم که طراحی ها واقعا ضعف دارند، ولی به نظرم طراحی ها از شمارهٔ قبلی بهتر بودند و مخصوصا بخش بلک ویدو خوب طراحی شده بود. موضوع اینه که توی شمارهٔ اول، آقای اندروز از ترفند خوبی استفاده کرد. او برای هر بخش، سبک مشخصی انتخاب کرد که انتخاب خلاقانه ای بود. جدا از این طراحی ها در بخشی از کمیک واقعا زیبا بودند. اما توی شمارهٔ دوم قضیه تغییر کرد. طراحی ها اصلا مثل قسمت اول نبودند و اون پویایی قسمت اول رو نداشتند. دربارهٔ مشکلات طراحی های قسمت دوم مفصل صحبت کردم و حالا به نظرم قسمت سوم تونست بهتر بشه. البته نمیتونم طراحی های این شماره رو یه پیشرفت کامل بدونم. اگر مثلا طراحی ها سه قدم به جلو میرن، دو قدم یا بیشتر هم به عقب برمیگرند. نمیشه نکات این کمیک رو پیشرفت کامل دونست. اول دربارهٔ سبک طراحی ها بگم که فرق خاصی نکرده اما انصافا اینجا ازش استفادهٔ بهتری شده. مخصوصا همونطور که گفتم در بخش بلک ویدو که طراحی ها زیبایی بیشتری دارند. در بقیه بخش ها هم بررسی سبک طراحی به این بستگی داره که چقدر دوستش داشته باشی و ازش لذت ببری. خب به شخصه هنوز هم این سبک رو کامل دوست ندارم ولی داشتن سبکی از سمت آقای اندروز رو قابل تحسین میدونم و به نظرم این موضوع در این شماره بهتر پیاده شده. مشکل اصلی من ولی با طراحی چهره هاست؛ چیزی که مشکل من در شمارهٔ قبلی هم بود. اشتباه نکنید، من با شکل چهره ها کار ندارم و مشکل قابل توجهی رو در اونا نمیبینم، مشکل من اینه که چهره ها تقریبا از احساسات تهی هستند. این مشکلی بود که حتی توی شمارهٔ اول هم وجود داشت و حالا با قدرت ادامه پیدا کرده. چهره ها در اغلب مواقع احساسات رو منتقل نمیکنند و شما خودتون باید به یک حس منطقی برای این شخصیت پل بزنید. بعضی وقت ها هم که مثلا اقای اندروز میخواد کمی احساس به این چهره ها تزریق کنه، چهره ها ممکنه شکل عجیبی به خودشون بگیرند. این اصلا چیز کمی نیست؛ این ضعف به این معنی هست که طراحی ها در مهم ترین ماموریتشون ضعفِ جدی دارند: انتقال داستان، از طریق تصاویر و طراحی ها. وقتی که احساساتی در نگاه و چهره شخصیت ها وجود نداره، پس یعنی طراحی ها از یک نظر فلج هستند. البته میتونم بگم آقای اندروز محیط ها رو مخصوصا توی بخشِ پیتر پارکر خوب طراحی کرده و ممکنه از نگاه کردنشون لذت ببرید. نکتهٔ بعدی هم رنگ آمیزی هاست که من مشکل خاصی ندیدم. به هر حال کارشون رو اونقدر خوب انجام دادن که حتی بعضی از ضعف های طراحی ها رو کمرنگ تر کنند. اما موضوع دیگه ای وجود داره که میتونم بگم قشنگ کفر من رو توی خوندن کمیک درآورد! مخصوصا در صحنه های مثلا اکشن. منظورم اینه که بعضی وقت ها طراحی ها بدجور گیج کننده میشن که نه تنها مجبورید برای فهمیدنشون چند لحظه ای به کمیک زل بزنید(که ممکنه به خاطر همون موضوع کمبود احساسات هم باشه) بلکه بعضی وقت ها چیز خاصی از طراحی ها عایدتون نمیشه. نمونهٔ بارزش رو در صحنهٔ مرگ "آمریکا" (همون پسربچه) و عصبانی شدن کاپیتان آمریکا میبینیم. ما باید این صحنه رو درک کنیم، باید متوجه بشیم که کاپیتان آمریکا الان چه حسی داره و چقدر ناراحته که امید یک نفر ازش ناامید شده. بابا اصلا درک کردن و فهمیدن و متوجه شدن رو ول کنید؛ حداقل ما باید درست ببینیم چه اتفاقی داره میفته یا نه؟ ولی کمیک همین موضوع خشک و خالی رو هم ازمون دریغ میکنه. این صحنه میتونست به یکی از بهترین صحنه های این کمیک حداقل از نظر طراحی تبدیل بشه. جایی که کاپیتان آمریکای آروم و باتدبیر میزنه به سیم آخر و میره توی دل دشمن. صحنه های کتک زدن کاپیتان آمریکا میتونست به صحنه های عالی حاوی چاشنی غم تبدیل بشه. اما نه، نه تنها طراحی ها چیز درست و حسابی از این لحظه نشونمون نمیدن و احساسی به ما نمیدن، بلکه ضعفشون باعث میشه که بیش از پیش ماهیت کلیشه ای این صحنه خودش رو نمایان کنه. این چیزی هست که در این کمیک یافت میشه. طراحی ها به جای اینکه ضعف های داستان رو بپوشونند، در بعضی مواقع ضعف های داستان رو نمایان تر و تو چشم تر هم میکنند. بازهم میگم، طراحی ها اونقدر بد و مزخرف نیست و حداقل اینکه تونسته چند لحظهٔ زیبا، با رنگ آمیزی خوب و سبکی متوسط و تا حدی جالب نشونمون بده، ولی ضعف هایی داره که نمیتونیم به خاطر اونا جلوی حسرتمون رو بگیریم.

ترجمه و ادیت:
باز هم مثل همیشه، ترجمه و ادیت عالی میشه! هم ترجمه و هم ادیت خیلی با کیفیت و حرفه ای بودند و بازهم ثابت میکنند چقدر کار سایت اسپایدی ناب و خاص هست. اون بخش سایت اسپایدی از زبون پیتر محشر بود!
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
AP-omega
#28 AP-omega 1400-11-06 17:18
سلام. متأسفانه من، با وجود طراحی دوست داشتنی این سری، خیلی با داستان ارتباط برقرار نکردم.
در باب شماره3:(اسپویل)
.
.
.
.
چرا عمو بن اینجا هم مثل جنگ های هویت خبیثه؟! :o
اونجا شعارش تبدیل شده بود به «قدرت زیاد، مسئولیت حفظشو به همراه داره»! اینجاهم با چیزی که تو صفحه ی آخر دیدیم، همون آشه و همون کاسه! :eek:
نقل قول کردن
the Batman
#29 the Batman 1400-12-22 14:51
شما ره ۴ عالی بود
داستان یه تکون اساسی خورد و کاملا مشخص شد چی به چیه
هدف پادشاه سرخ مشخص شد و انگیزه شخصیتا معلوم شد
دمتون گرم
خیلی سری خوبیه
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#30 AM SM BM SM 1400-12-22 19:08
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ چهارم از کمیک بوک "فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
کمیک بوک "فانتزی شگفت انگیز" از اون کمیک هایی بود که بسیار طوفانی کارش رو آغاز کرد، اما آروم آروم به سمت محافظه کاری رفت. در شمارهٔ اول این کمیک، داستان و طراحی خلاقیت های جالب و زیبای خوبی داشتند اما بعد از این شماره از این خلاقیت ها کاسته شد و فانتزی شگفت انگیز به همون داستان های بیخود که در دنیایی دیگه جریان داشتند طراحی شد. و البته به خصوص در شمارهٔ سوم شلختگی بسیار زیادی در داستان و ریتم اون وجود داشت. پس همونطور که احتمالا میتونید حدس بزنید، خوندن شمارهٔ چهارم رو با ناامیدی از این سری شروع کردم اما با امیدی بیشتر اون رو تموم کردم. نمیدونم چه امیدی، اما بعد از خوندن این شماره بیشتر امیدوار شدم. شاید نه امیدوار به اینکه این کمیک راهش رو درست کنه و به رستگاری برسه، شاید این باشه که خوشحال شدم که حداقل برای یک شماره هم که شده، فانتزی شگفت انگیز تونست روند بعد از شمارهٔ اولش رو ادامه بده. حداقل برای یک بار هم که شده، میشه دید جناب کار اندروز بالاخره تنبلیش رو کنار گذاشت و حداقل "تلاشی" به سمت خوب بودن کرد. و حتی همون تلاش هم خوب جلوه میکنه. اینجا دیگه خبری از اون شلختگی نیست (یا حداقل توچشم نیست) و داستان از مسیر و هدف مشخصی طی میکنه. حتی میتونم بگم که داستان بعضی از شخصیت ها به سمت درگیر کننده شدن میره و این موضوع برای یک شماره واقعا خوبه. البته در ادامه میگم که داستان بی نقص نیست و اشتباهات مهمی در روند داستان داره، اما اونقدر خوب هست که خیلی ازش دلگیر نشیم. اولین چیزی که از داستان این شماره دوست داشتم، اتمسفر تاریک اون بود. مخصوصا توی شروع داستان که سیاهی کاملا موج میزد و معلوم بود که حسابی وضعیت شیر تو شیره. این فضای تاریک خیلی خوب به نمایش دراومد و باعث شد داستان جدی تر از شماره های قبلی بشه. اما همین جدیت هم کاملا اجرا نمیشه. اول اینکه این سیاهی در کل داستان وجود نداره و به مرور زمان جدیتش رو از دست میده و دوباره میره که شبیه شماره های قبلی بشه که بهتر بود این اتمسفر کامل در داستان پیاده میشد. دوم این جوک ها و طعنه های کاملا بیجایی هستند که در داستان وجود دارند. "هزارتا ایزی لایف هم نمیتونه این رو درست کنه"، "یا ری هری هاوزن مقدس!"، "بذار حدس بزنم رئیستون کیه----اسکندر استخوونی؟!" و... همه تکه دیالوگ هایی هستند که وجودشون در این داستان و در این برهه اصلا ضرورتی نداره. مخصوصا تیکه هایی که اسپایدرمن میندازه که بعد از مرگ عمو بن کاملا غیرقابل باور جلوه میکنند. من قبلا در شمارهٔ اول و دوم از طعنه اندازی های اون دفاع کردم (چون اونجا هنوز متوجه اینکه تو چه خطری هست نبوده) اما اینجا اصلا این موضوع قابل توجیه نیست. روی کاغذ بعد از مرگ دوم عمو بن و حرف هایی که قبلش به پیتر زد، اون نه تنها باید ناراحت و غمگین تر نشون بده، بلکه باید حس مسئولیت پذیریش هم به چالش کشیده بشه و بیش از پیش احساس گناه کنه که گذاشت قاتل عمو بن در بره اما اصلا این اتفاق نمیفته و اسپایدی خیلی خوب و خلاقانه به دشمنانش تیکه میندازه!! اما از اینا گذشته، همونطور که گفتم من از این اتمسفر سیاه و افتتاحیه داستان خیلی خوشم اومد و به نظرم بهتره همین روند ادامه پیدا کنه. مورد بعدی که در داستان دوست داشتم، مربوط به کاپیتان آمریکاست. از معدود نکات مثبتی که من ازش در شمارهٔ سوم یاد کردم، پیچش مربوط به مرگ اون پسربچه که استیو اسم آمریکا رو روش گذاشته، بود. مرگ اون پسر میتونه کلی کاپیتان رو به چالش بکشه و حس رهبر بودن اون رو مورد هدف قرار بده. اینکه کاپیتان بعد از مرگ ارتشش و حالا مرگ بچه ای که قرار بود ازش مراقبت کنه، دربارهٔ لیاقت خودش شک کنه. اینجا هم به شکل نسبتا قابل قبولی میتونیم این رو ببینیم که کاپیتان خیلی ناراحت شده و حالا به نظر اون "آمریکا مرده". اما الان یک موضوع مهم جلوی نویسنده هست که باید کاملا ازش برحذر باشه. درواقع بزرگترین اشتباهی که نویسنده میتونه توی این داستان در بخش کاپیتان آمریکا انجام بده، زنده شدن اون پسربچه است که کلا هرچیزی که دربارش گفتیم رو خراب میکنه و همه چیز رو به خوبی و خوشی به پایان میرسونه. درحالی که این اتفاق اشتباه بسیار بزرگی هست که نویسنده باید تا میتونه ازش دوری کنه. شخصیت پردازی رن هم با توجه به اینکه فعلا در یک شماره هستیم خوب و درست انجام شده و انگیزه هاش به عنوان یک پادشاه که نمیدونه باید چیکار کنه قابل درکه. البته راستش رو بخواید من یه خورده عجله و شتابزدگی در داستان احساس میکنم که باعث میشه بعضی از عناصر داستان نپخته باقی بمونند و مخاطب این شتابزدگی رو احساس کنه. و البته راستش من شخصیت پردازی بن رو خیلی نمیپسندم. اگر این داستان در یک دنیای موازی جریان داشته باشه بیشتر با قضیه کنار میام اما ما تا الان هرچیزی از عمو بن دیده بودیم، آدمی بود که در همه چیز الهام بخش پیتر بود و چنین کاری کمی از او بعیده. البته راستش این همه مدت دور بودن از مِی میتونه این بلا رو سرش آورده باشه اما این هم به پرداخت بیشتری نیاز داشت و این موضوع کمی من رو اذیت کرد. درآخر میگم که این شماره با نقص هایی که داشت، باز هم بسیار فراتر از انتظارات من بود و باید دید داستان همینطوری به پایان میرسه یا دوباره به حاشیه امنش (کلیشه های داستانگویی) برمیگرده.

طراحی:
صحبت کردن دربارهٔ طراحی این سری اصلا کار راحتی نیست. یعنی طراحی در این کمیک پر از فراز و فرود و صحنه های خوب و بد و کارهای راضی کننده و غیرقابل قبول. مسئله اینه که کار اندروز سبک و کار جالبی داره، اما بعضی وقت ها در اجرا و پیاده کردن این سبک حسابی شکست میخوره(شمارهٔ دوم رو به یاد بیارید). بعضی وقت ها هم مشکلات طراحی ها چیزی فراتر از این موضوعات هستند. بعد از شمارهٔ دوم که اصلا از طراحی هاش راضی نبودم، شمارهٔ سوم من رو نرم تر کرد اما این شماره به خوبی نظر من رو نسبت به طراحی ها مثبت تر کرد. البته هنوز نمیتونم بگم که طراحی ها چنان شاهکارهای بی عیب و نقصی هستند که عاشقشون شدم اما به اندازهٔ کافی خوب بودند که از سطح انتظارات من فراتر برن. سبک طراحی ها رو قبلا هم گفتم که عاشقش نیستم اما اینجا اونقدر خوب به نمایش درمیاد که به فضای جدی داستان بخوره و مثل شماره های قبلی کارتونی و یه خورده عجیب و غریب نباشه. طوری که میتونم بگم این شماره بهترین استفاده از این سبک رو داشت و در این زمینه بسیار خوب عمل کرد. فضاسازی تلخ داستان هم در ابتدای کمیک خوب بود اما در ادامه کمی به هم ریخت و میتونست بهتر باشه(البته دیالوگ ها هم در این موضوع بی تاثیر نبودند). رنگ آمیزی بهتر و مطلوب تری رو هم در این شماره دیدیم که انصافا مشکلی در این زمینه دیده نمیشه. بقیهٔ بخش ها هم در سطح خوب و قابل قبولی قرار دارند. از لی اوت ها گرفته تا توجه به جزئیات و طراحی چهره ها و... همونطور که گفتم این شماره طراحی خیلی عالی نداشت، اما توی این سری از همهٔ شماره ها بهتر و جذابتر بود.

ترجمه و ادیت:
به جز گفتن اینکه ترجمه و ادیت بی نظیر بود، چیز دیگه ای ندارم که بگم. من ادیت بلد نیستم و ترجمه ام هم آنچنان قوی نیست اما موقع خوندن این کمیک کاملا میتونستیم زحمتی که پشت این کار کشیده شده رو ببینم.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
amin Hajati
#31 amin Hajati 1400-12-22 21:34
درود تمامی کمیک ها هر یک ماه جلدشون میاد؟ یا بعضی کمپانی ها یه هفته و بیشتر کمیک ها رو منتشر میکنن؟ :-*
نقل قول کردن
mtm
#32 mtm 1400-12-23 11:40
به نقل از amin Hajati:
درود تمامی کمیک ها هر یک ماه جلدشون میاد؟ یا بعضی کمپانی ها یه هفته و بیشتر کمیک ها رو منتشر میکنن؟ :-*

استاندارد اینه که ماهی یک‌بار بیان ولی برخی عناوین زودتر میاد مثل اسپایدرمن شگفت انگیز که سالهاست ماهی دو تا میاد و این اوخر هم شده هفته ای یه شماره!
نقل قول کردن
amin Hajati
#33 amin Hajati 1400-12-23 11:51
به نقل از mtm:
به نقل از amin Hajati:
درود تمامی کمیک ها هر یک ماه جلدشون میاد؟ یا بعضی کمپانی ها یه هفته و بیشتر کمیک ها رو منتشر میکنن؟ :-*

استاندارد اینه که ماهی یک‌بار بیان ولی برخی عناوین زودتر میاد مثل اسپایدرمن شگفت انگیز که سالهاست ماهی دو تا میاد و این اوخر هم شده هفته ای یه شماره!

سپاس استاد :-)
نقل قول کردن
AM SM BM SM
+1 #34 AM SM BM SM 1401-01-07 22:43
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ آخر از کمیک "فانتزی شگفت انگیز" (Amazing Fantasy)
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
فانتزی شگفت انگیز، یکی از کمیک های جدید و کنجکاوی برانگیز مارول بود که ما رو حسابی مشتاق میکرد. شاید از آقای اندروز خیلی دل خوشی نداشتیم و بهش شک داشتیم که قراره چیکار کنه، اما شمارهٔ اول این کمیک اونقدر خوب بود که به این نگرانی ها فکر نکنیم. ولی متاسفانه توی شماره های بعدی آقای اندروز نتونست کار خوب خودش رو ادامه بده و باز هم بتونه ما رو شگفت زده کنه. اینکه اون کمیک ها چه مشکلی داشتند رو قبلا گفتم و دیگه نیازی نیست تکرارشون کنم، اما خوشبختانه توی شمارهٔ چهارم احساس شد که آقای اندروز داره سر عقل میاد و بالاخره داره کار درست رو انجام میده. شمارهٔ قبلی فوق‌العاده و شاهکار نبود، اما همین که ما احساس کنیم که اندروز داره تلاشش رو برای نوشتن یک کمیک خوب میکنه (فارغ از نتیجه) ما را بس. شمارهٔ قبلی ما رو برای یک پایان باشکوه و درست حسابی امیدوار کرد چون مهم تر از مسیری که طی شده، پایان بندی کمیک هست که بخش مهمی از نتیجهٔ نهایی و کامل رو تشکیل میده. خوشبختانه "فانتزی شگفت انگیز" با شماره ای به پایان رسید که مدعی برترین کمیک کل این سری هست. آقای اندروز بالاخره تونست همون کاری رو کنه که ما میخوایم و یک کمیک جمع و جور و سرگرم کننده و جذاب ارائه بده. بازهم میگم که با یک شاهکار طرف نیستیم و آدم کمی هم افسوس میخوره که ای کاش این پایان زیبا، از زمینه چینی قوی تری هم بهره میبرد. اما این شماره اونقدر خوب بود که در نهایت این سری رو با ذهنیتی خوب تموم کنم. قضیه اینه که آقای اندروز به خوبی تونسته یک پایان بندی جمع و جور و خوب رو ارائه بده که آدم از خوندنش کیف کنه. اول اینکه آقای اندروز تونسته مزخرفات و چرت پرت های اضافی و بیخود رو از این کمیک الک کنه و چیزهایی رو بذاره که لازمه. بالاخره بعد از شمارهٔ اول، دوباره با کمیکی طرف هستیم که پیتر پارکر ستارهٔ اون هست و حضور موثر و به جایی داره. بخش های پایانی مربوط به مرگ عمو بن رو هیچ‌وقت فکر نمیکردم در این کمیک ببینم اما لحظهٔ جذاب و درخشانی بود. پیتر پارکر که نتونست از مسئولیت پذیری خودش بگذره و یک دنیا رو به خاطر نیاز خودش نابود کنه. این لحظه چیزی بود که این کمیک به شدت بهش نیاز داشت و واقعا هم دوست داشتنی از آب دراومد. اینجا تعامل بین شخصیت ها در سطح بهتر و بالاتری قرار داره و آدم بیشتر میتونه از دیالوگ های بین شخصیت ها لذت ببره. گرچه هنوز ترجیح میدادم تعدادی (که زیاد هم نیستند) از شوخی های درون کمیک حذف میشدند و در جای بهتری قرار میگرفتند؛ اما هنوز هم دیالوگ ها در سطح بهتر و بالاتری قرار دارند. پیتر پارکر در این کمیک همون شخصیت پردازی رو داره که باید داشته باشه. دیالوگ های طعنه آمیزش زیبا هستند، دیدن کلنجار رفتنش توی انتخاب هاش جذاب و دیدنی هست و در کل شخصیت پردازی اون در این کمیک درست و به جا بود. پایان بندی این کمیک شاید بهترین پایانی بود که میشد برای این کمیک تصور کرد. زیبا، دوست داشتنی و قابل احترام. در آخر کمیک معلوم بود هر شخصیت تغییر بزرگی رو حس کرده و این موضوع برای پیتر پارکر بیشتر از همه حس میشه. یک پایان خوب و جمع جور که از هر چی که اضافی هست، دور هست. خوشم هم اومد که اول کمیک، اندروز بدون اذیت کردن و معطلی، ما رو انداخت وسط ماجرا و خیلی ما رو برای اون چیزی که میخواستیم منتظر نذاشت. ریتم و ضرباهنگ داستان بسیار خوب بود و اصلا حس خستگی نکردم و خیلی مشتاقانه داستان رو دنبال میکردم تا بفهمم چه اتفاقی میفته. اون بخش آخری که لوگان رو در کنار عمو بن اون دنیای فانتزی نشون میداد، حس جذاب و خوبی داشت. وضعیت این کمیک به شکل فرامتنی دربارهٔ خودش هم صدق میکنه. هم شخصیت های داخل داستان در این شماره رستگار شدند، هم خود داستان و این کمیک.

طراحی:
این شماره، شمارهٔ آخر این کمیک بود و حالا میتونیم طراحی آقای اندروز رو کامل بررسی کنیم. به هر حال با تمام خوبی ها و بدی های که کار آقای اندروز داشت، ایشون تلاش خودش رو کرد و این قابل تحسینه. توی این شماره که شاید بهترین شمارهٔ کل این سری باشه، میشه تلاش های آقای اندروز رو برای ارائهٔ طراحی های خوب دید. درواقع توی این شماره، اندروز تونست کار قابل تحسینی رو به نمایش بذاره که با تمام نقص هایی که داره، قابل قبول هست. سبک طراحی ایشون، قابل احترامه اما یه جور سلیقه ای هست. یعنی اگر ازش خوشتون نیاد، احتمال اینکه طراحی ها رو دوست نداشته باشید وجود داره. بعضی وقت ها در شماره های قبلی آقای اندروز این سبک رو به شکل بدی اجرا میکرد اما توی این شماره این موضوع کم و بیش خوب انجام شده. مخصوصا در پایان کمیک که انگار هر چه قدر از هرج و مرج و شلوغی کمیک کاسته بشه، کار آقای اندروز هم بهتر و تمیز تر میشه! البته در بخش هایی از این کمیک (مخصوصا بخش های شلوغ) هنوز هم مشکل غیر قابل فهم بودن طراحی ها و درهم برهم بودنشون با قدرت وجود داره. نمیدونم مشکل از منه یا نه اما بعضی از بخش های کمیک رو مجبور شدم چند بار نگاه کنم تا قضیه رو بفهمم. مثل اونجایی که فِی از پشت با شمشیر کشته میشه و پیتر و فی وایسادن اسم همدیگه رو میگن و من چند بار اونجا رو نگاه کردم تا بالاخره متوجه اون شمشیر کوچکی که از بدن فی رد شده، شدم! این مشکل در اکشن ها هم وجود داره و آدم باید خیلی دقت کنه تا چیز خاصی از اکشن ها دستگیرش بشه. البته همونطور که گفتم آقای اندروز در بخش های کم هرج و مرج بهتر عمل میکنه و آرامش خوبی به داستان میبخشه. بعضی از صحنه های هم جذاب و تماشایی از آب در اومدن مثل اونجایی که ما در یک صفحهٔ تک پانلی، کاپیتان آمریکا رو ایستاده و استوار میبینیم. رنگ آمیزی ها هم به خوبی انجام شدند و مشکلی باهاشون نداشتم. خدایی هم من توی این شماره برخلاف شمارهٔ دوم و تا حدی شمارهٔ سوم، از طراحی ها لذت بیشتری بردم و بیشتر دوستشون داشتم و با تمام نقص هایی که طراحی ها داشتند، به نظرم کار آقای اندروز قابل قبول و خوب بود.

ترجمه و ادیت:
خدا رو شکر این کمیک هم تموم شد. مثل هر کمیک و رویداد دیگه ای، فانتزی شگفت انگیز هم از ترجمه و ادیت عالی سایت اسپایدی بهره میبرد که تا دلتون بخواد زیبا و درست و به جا بود. واقعا نمیتونم هیچ ایرادی از این ترجمه و ادیت بگیرم و ازتون به خاطر این کار عالی تشکر میکنم.

با تشکر.
نقل قول کردن
s.p.i
#35 s.p.i 1401-01-08 00:14
سلام خیلی ممنونم بابت ترجمه وادیت کمیک
راستش من منتظر بودم کل این سری ترجمه بشه و بعد بخونمش و نقد خودمو تقدیم کنم
راستش این شماره بین جنگ قبایل مختلف میپردازه و البته منو راضی کرد داستان سرگرم کننده هست و البته تعامل عمو بن و پیتر خوبه و راضی کننده هست و راجب گذشته ها حرف هایی میزنند و البته‌ يکی از بخش های مورد علاقه من توی این کمیک اونجایی هست که کاپیتان آمريکا به اون خانم ها روحیه میده و یا اونجا که بلک ویدو اون مرد فریب میده و البته اون بخشی هم که کاپیتان آمریکا سیع میکنه از جنگ جلوگیری به نظرم خوب بود
ولی از اون بخشش که عمو بن پیتر میندازه پایین اصلا خوش نیومد خلاصه بگم از این ورژن عمو بن خوش نیومد
در حال میشه گفت داستان سرگرم کننده هست
ترجمه و ادیت مثل هميشه عالی و خوب بود
نقل قول کردن
s.p.i
#36 s.p.i 1401-01-08 00:30
سلام خیلی ممنون بابت ترجمه وادیت کمیک
خب بریم برای نقد شماره ۴ کمیک فانتزی شگفت انگیز
راستش توی شماره قبلی داستان به نظرم سرگرم کننده و خوب بود ولی شخصیت پردازی عموبن باهاش مشکل داشتم البته در ادامه این شماره اتفاقی میفته که مشکل من هم باهش حل میشه و خب پیتر هم از مرگ عمو بن ناراحت میشه و تصمیم میگیره بره تا بره کاپیتان آمریکا و بلک ویدو و زندانی های دیگه آزاد کنه راستش اون بخش که کاپیتان آمریکا با بلک ویدو متحد میشه خوب بود اتمسفر دارک هم که این داستان داشت خوب بود
و البته ترجمه و ادیت هم عالی و روان بود
نقل قول کردن
s.p.i
#37 s.p.i 1401-01-08 00:56
سلام خیلی ممنون بابت ترجمه وادیت کمیک خب بریم شروع کنیم برای نقد شماره آخر کمیک فانتزی شگفت انگیز

خوشبختانه آقای اندروز تونست توی این شماره داستان سرگرم کننده و جالب و البته بدون دیالوگ اضافی تحویل بده و من به شخصه راضی کرد (میتونم بگم از اون داستانی که چند سال پیش برای مرد عنکبوتی نوشته بود بهتره ) بهرحال از اونجایی که ایشون بیشتر طراح هستند نه داستان نویس نباید انتظار شاهکار از ایشون داشت راستش بخش مورد علاقه توی این کمیک اونجایی بود که پیتر حاضر نشد عمو بن از مرگ نجات بده و به مسئولیت های خودش پشت نکرد و البته تعامل این شماره هم خوب بود و راستش در کل از این سری راضی هستم میشه گفت سرگرم کنند هست و خب آخر سر هم عمو بن یه پیتر میگه خوب باشه
و ناتاشا هم پذيرفته میشه و البته کاپیتان هم وظیفه اش انجام میده اون بخش که عمو بن داشت با لوگان در مورد پیتر حرف میزد هم خوب و جذاب بود
و البته فانتزی شگفت هم تموم میشه و شخصیت هم راستگار میشن
طراحی طراحی آقای اندروز هم خب میشه گفت طراح قابل احترامی هست و خب بلده چهره هارو طراحی کرده و البته بلده اتمسفر دارک به نمایش بزاره

ترجمه و ادیت که هر چقدر تعریف کنم باز هم کمه مثل همیشه عالی خوب و روان
نقل قول کردن
A.spidey
#38 A.spidey 1402-03-30 19:18
قسمت اول و دوم این کمیک عالی بود اما قسمت های بعد افتضاح افت کرد و احساس میکردم دارم به زور دنبالش میکنم.
نقل قول کردن
Gene
#39 Gene 1402-11-14 12:13
What's Going down i am new to this, I stumbled upon this I
have discovered It positively helpful and it has aided me out loads.
I'm hoping to give a contribution & aid other users like
its helped me. Great job.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید