با افتخار سری دوم کمیک بوک بازی اسپایدرمن PlayStation 4 تحت عنوان Velocity را تقدیم شما میکنیم.
سری اول را چندی پیش به طور کامل براتون ترجمه کردیم که داستان بازی را اقتباس کرده بود (در اینجا). ولی سری دوم فرقش اینه که داستانی کاملا اریجینال داره که در بازی اسپایدرمن ندیده بودیمش! در اینجا هم میتونید کمیک اقتباس شده از روی DLC های این بازی را با ترجمه ی فارسی بخونید.
Spider-Man PS4: Velocity #1
مترجم: احسان عطاپور
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور، گرافیست و طراح کاور: فرهاد مختاری
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man PS4: Velocity #2
مترجم: احسان عطاپور
ناظر ترجمه: آرمان طهماسبی
ادیتور، گرافیست و طراح کاور: فرهاد مختاری
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man PS4: Velocity #3
مترجم: احسان عطاپور
ناظر ترجمه: آرمان طهماسبی
ادیتور، گرافیست و طراح کاور: فرهاد مختاری
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man PS4: Velocity #4
مترجم: احسان عطاپور
ناظر ترجمه: آرمان طهماسبی
ادیتور، گرافیست و طراح کاور: فرهاد مختاری
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man PS4: Velocity #5
مترجم: احسان عطاپور
ناظر ترجمه: آرمان طهماسبی
ادیتور، گرافیست و طراح کاور: سینا سلطانپور
لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.
برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
کمیک مقدمه بازی "مردعنکبوتی 2" (MARVEL'S SPIDER-MAN 2) ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقتی که فقط با خواندن کمیک بوک ها و رُمان "مرد عنکبوتی PS4" کشف میکنید!
شماره آخر از کمیک بوک "مرد عنکبوتی: گربه سیاه ضربه میزند" ترجمه شد + لینک دانلود
شماره آخر از کمیک "مرد عنکبوتی PS4: شهر در جنگ" ترجمه شد + لینک دانلود
10 پیش بینی برای قسمت دوم بازی اسپایدرمن PS4
رتبه بندی باس فایت (BOSS FIGHT) های بازی اسپایدرمن PS4
آیا DLC های بازی اسپایدرمن PS4 ارزش بازی کردن را دارند؟
بازی " SPIDER-MAN " پرفروش ترین بازی ماه سپتامبر لقب گرفت !
مرد عنکبوتی PS4 رکورد سریع ترین فروش سال را شکست!
بازی اسپایدرمن PS4 برنده دو جایزه شد!
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات جدیدترین بازی مردعنکبوتی (MARVEL’S SPIDER-MAN PS4)
نقد و بررسی جدیدترین بازی مردعنکبوتی
دیدگاهها
کمیک فان و مفرحی بود ایده مردعنکوتی با لباس پیشرفته خیلی خوب بود(با شوالیه عنکبوتی داشت به بتمن تیکه می نداخت ) و ادم رو امیدوار میکرد که قرار یه سری زیبا با ایده های خوب ببینه
طراحی ها هم جشم نواز زیبا بود و از دیدنش خسته نمیشدی
ادیت و ترجمه هم حرفی برای گفتن نمیزاره واقعا دستتون درد نکنه
پ.ن:دقت کردید سایت اسپایدی همین الان داره 15 تا سری کمیک رو با هم ترجمه وادیت میکنه (اسپایدر وومن-امیزینگ مری جین-تیمارستان روانکرافت-داستا ن زندگی اسپایدرمن-زامبی های مارول2-گوِِِئن استیسی-سری اصلی مردعنکبوتی-مردع نکبوتی برتر-مردعنکوتی سیمبیوتی حقیقت بیگانه-مردعنکبو تی مرگی در خانواده-مردعنکب وتی نوار 2020-مردعنکبوتی PS4 سرعت-مقدمه بازی انتقام جویان-ونوم)
واقعا ممنونم بابت این همه هدیه که به ما میدید
به نقل از mani34521:
اره اگه اینطور بشه خیلی خوبه
من که حسابی لذت بردم
نقد و بررسی شماره ۱ از کمیک مرد عنکبوتی PS4 : سرعت ( Spider-Man : Velocity )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : با منتشر شدن بازی مرد عنکبوتی برای کنسول PS4 در سال ۲۰۱۸ همه لب به تحسین آن گشودند . همه چی این بازی از جمله گیم پلی و صداپیشگی ها و ... و از همه مهم تر داستان این بازی خیلی خوب بود . پس قابل پیشبینی بود که مارول بخواد داستان بازی رو به عنوان یه کمیک چاپ کنه و اسمش هم گذاشت شهر در جنگ ! ( City at War ) . ولی شاید کمتر کسی فکرش رو میکرد که مارول بخواد ادامه ی این سری رو منتشر کنه به نام سرعت ( Velocity ) که داستان اریجینال ای هم داشته باشه ! ولی در هر حال این اتفاق افتاد و الان ما داریم با ترجمه ی خوب سایتمون ازش لذت میبریم . باید بگم که این کمیک انتظارات بنده رو برآورده کرد . پس با نقد « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( + پروتاگونیست و آنتاگونیست ) :داستان کمیک هنوز به اوجش نرسیده و این شماره هم مانند دیگر شماره ۱ ها حالت مقدمه ای داره که در شماره های بعدی خودش میرسه . ما میبینیم که مرد عنکبوتی داره با مرد زنبوری (!) یا همون Swarm که از دشمنان بیخود و درجه ۳ مرد عنکبوتی به شمار میاد مبارزه میکنه که ایده ی ساخت یه لباس زرهی عنکبوتی به ذهنش میاد . مری جین هم داره با بن یوریک همکاری میکنه . اونها سرنخ های اندکی دربارهی حملات مرموز به دست میارن که همون حملات سرشون میاد و بن یوریک ناپدید میشه ! بعد ام جی به خونه ی پیتر ( که هنوزم کوچیکه ! ) پناه میبره و پیتر آرومش میکنه ؛ البته من که فکر نمی کنم پیتر چیزی که ام جی درباره ی اون روح میگه رو باور کنه . اونها ایده ی لباس زرهی رو عملی و بعد تست میکنند که معلوم میشه هنوز جای کار داره . بعد از مدتی میرن بیرون برای شام که دوباره اون روح ظاهر میشه و میخواد مثل بن ، ام جی رو هم با خودش ببره که پیتر باید جلوش رو بگیره ( چیزی که تو کاور کمیک بعدی هم مشخصه ! ) پس نتیجه می گیریم که هالدوم یه داستان سر راست رو پیش گرفته که داره ادامه اش میده و حدس من اینه که تو قیمت بعدی پیتر با نسخه ی نهایی شوالیه ی عنکبوتی به دنبال ام جی میره . در مجموع از عملکرد آقای هالدوم راضی بودم .
پروتاگونیست : شخصیت پردازی مرد عنکبوتی خیلی خوبه . شما فقط بذله گویی های اون رو در جایی که با مرد زنبوری و جایی که میخواد لباس زره ای اش رو تست کنه رو یک بار دیگه ببینید ، متوجه منظورم میشید ! بذله گویی یکی از خصوصیت های اصلی مرد عنکبوتی هستش و در این کمیک به خوبی رعایت شده . در اواسط کمیک هم میبینیم که سعی میکنه با چند تا جوک و شوخی ترس ام جی رو ازش دور کنه و بهش آرامش بده . پیتر خوبی رو در داستان شاهد بودیم که با بذله گویی هایش خنده را بر لب مخاطبان می نشاند .
آنتاگونیست : خب همونطور که گفتم ، این کمیک حالت مقدمه ای داره و برای شماره های بعدی زمینه چینی میکنه . پس طبیعیه که ما چیز خاصی از شخصیت منفی و آنتاگونیست این کمیک که یک روح هست نفهمیدیم تا حقایقی درباره اش فاش بشه . از اونجایی که این روح ، بن یوریک که یکی از مشهورترین خبرنگاران روزنامه ی دیلی بیوگل هست رو دزدید و حالا هم دنبال ام جی هست ، میشه نتیجه گرفت که این روح به دنبال خبرنگارانی که به دنبال سرنخ هایی از حمله هاش مثل حمله به اون کمدین ئه میگردن میره و اونها رو گیر میندازه تا چیزی رو پیگیری نکنن . پس حتما نقشه ی بزرگی داره .
طراحی : فکر کنم همه ی شما هم میدونید و به این مثل من دقت کردید که طراح این کمیک با سری شهر در جنگ تغیر کرده و آقای امیلیو لایسو جایگزین آقای میشل باندینی شده . طراحی ها هنوز هم چشم نوازه و آدم با دیدنشون مخصوصا پانل های مبارزه ی اسپایدی ، کیف میکنه . اما من به طراحی های باندینی عادت کرده بودم و حس میکردم کاملا فضای PS4 رو داره . ولی از اونجایی که این سری داستان اریجینالی داره و به جز این که ادامه ی سری شهر در جنگ هست ، ربط خاصی به PS4 نداره و باید حس و حال یک کمیک رو داشته باشه پس عملکرد آقای لایسو قابل قبول بوده .
ترجمه : آقای عطاپور ترجمه ی شما خیلی خوب و روان بود و باید بگم که دست مریزاد! نصف لذت این کمیک به لطف ترجمه های شما بود ! خسته نباشید ! از استاد ترابی هم بابت نظارت بر ترجمه سپاسگزارم !
ادیت : آقای مختاری خیلی از ادیت شما راضی بودم و ادیت شما فاقد هیچ گونه غلط املایی بود . شما با آقای عطاپور یک زوج هنری بسیار خوبی رو تشکیل دادید ! خسته نباشید!
نکات مخفی و ایستراگ ها ( یی که من پیدا کردم ) :
_ در پانل های ابتدایی کمیک ، ما مرد زنبوری ( Swarm ) رو می بینیم که همونطور که در زیر صفحه میبینید نوشته شده « از دشمنان بیخود مرد عنکبوتی ! » . خب اگه یه جست و جویی تو سایت خوبمون اسپایدی کرده باشید و مقاله ی « بیخودترین دشمنان مرد عنکبوتی » رو خونده باشید ، در رتبه ی ۱۰ ام با اوریجین بیخود شخصیت فریتز وان مه یر / مرد زنبوری آشنا میشید . در این کمیک می بینیم که مرد زنبوری به جای اینکه از یه عالمه زنبور تشکیل شده باشه یه لباس زرهی پوشیده .
_ تا حالا تو کارتون های تام و جری و امثالهم دیدید که برای نجات از زنبورها شیرجه میزنن تو آب ؟ خب مثل اینکه اسپایدی این کارتون ها رو دیده (!) و از این روش استفاده کرده و بعد از داخل آب مرد زنبوری رو تارمالی کرده !
_ در این کمیک میبینیم که ام جی که حالا از خبرنگاران روزنامه رسمی دیلی بیوگل شده ، با بن یوریک مشهور همکاری میکنه . طبق مقالاتی که در سایت خوندم ، بن یوریک یکی از معروف ترین خبرنگاران دیلی بیوگل بوده که عموی شخصیتی به نام « فیل یوریک » هم هست . فیلی که اول به عنوان یک گرین گابلین قهرمان شناخته میشد ولی به طرز عجیب و باور نکردنی ای ، برادر دو قلوی رادریک کینگزلی به نام دنیل کینگزلی رو به قتل رسوند و به هاب گابلین جدید تبدیل شد . بعد هم دیدیم که به شوالیه گابلین تبدیل شده و بعد هم به شاه گابلین تبدیل شد .
نتیجهگیری :
کمیکی خوب با داستان و شخصیت پردازی و طراحی های خوب که نقطه ضعفی ندارد و خیلی عالی از آب در آمده است . خواندن آن را به تمام دوست داران کمیک پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان :۱۰/۱۰
طراحی :۱۰/۱۰
ترجمه :۱۰/۱۰
ادیت :۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا را در اختیار ما دوست داران کمیک قرار دادند . منتظر قسمت دوم هستیم ! خسته نباشید ! سپاس !
_____
اساتید و کاربران ! هر گونه انتقاد از نقد بنده داشتید ، بنده در خدمتم و خیلی خوشحال میشوم نظرتان درباره ی نقد را به بنده بگویید !
روز خوش !
دم شما گرم
بازم حال ما را خوب کردی
ضمنا اون جوک "یخ موجود است" نیز از تغییراتی بود که ناظ رمحترم ترجمه اعمال کرده بودند
نقد خیلی خوب و کاملی بود
خستگیمون در رفت
ممنون از شما!
راستش من خودم زیاد با طراحی چهره ها حال نکردم زیاد شبیه چهرشون تو بازی نبود!
لباسی که روی کاوره یکی از اسکین های داخل بازی بود و فکر کنم با پیشخرید بازی از اول باز میشد. خوبه که بلاخره میشه فهمید داستانش چیه!
فکر نکنم دیگه چیزی برای بازی منتشر بشه چون به احتمال زیاد دارن روی نسخه دوم کار میکنن.
خواهش میکنم جناب ترابی
میگم شما حتی از پیتر هم شوخ طبع تر هستید ها
دمتون گرم
#6 :
خواهش میکنم آقای مختاری . منم از طراحی ها استقبال نکردم ولی گفتم چون داستان اوریجینالی داره لزوماً نباید شبیه طراحیشون توی بازی باشه . تغیرات طراحی هم کاملا به خاطر جایگزین شدن طراح بود .
چون طراح نسبت به سری اول عوض شده شما به نظرت اومده ضعیف شده ولی اینطور نیست
داستان، طراحی، ادیت و البته ترجمه
دمتون گرم
اگه بشه که شاید شاهکار دوم بشه
انشاالله با موفقیت به کارتون ادامه بدین
این کمیک ویلن خوبی داره داستانش هم عالیه
لیاقت ادامه سری مردعنکبوتی ps4 بودن رو داره مطمعنن حطور کوینتین بک اخل داستان به عنوان یه رمال کلاهبردار هم ادم رو مشکوک میکنه که نکنه نقشه ای داره (یا شایدم نویسنده به عنوان یه حطور افتخاری اوردش)
پ.ن ببخسید یه چیزی داخل عکس مقاله چهره تام هلند رو دیدم دقیقا واسه چی اونجاست
کارتون عالیه دمتون گرم خیلی خوب بود
(من فقط دارم دنبال کلمه های با انرژی میگردم که خستگی همه عوامل از بین بره)
من از این سری خیلی خوشم میاد همه چیزی که به ذهنم میاد اینه که این سری در یک کلام عالیه
از طراحی تا داستان و .....
و دست مترجم و ادیتور و ناظر ترجمه هم درد نکنه
در انتظار قسمت بعد....
نقد و بررسی شماره ۲ از کمیک مرد عنکبوتی PS4 :سرعت ( Spider-Man PS4 : Velocity )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : در سال ۲۰۱۸ یک بازی از روی اسپایدرمن برای کنسول PS4 عرضه شد که از هر نظر شاهکار بود . مارول هم داستان این بازی رو به صورت کمیک بوکی تحت عنوان « شهر در جنگ » منتشر کرد و پس از موفقیت این کمیک قسمت دوم آن با عنوان « سرعت » منتشر شد که همانند نامش به سرعت در دل بنده جای گرفت و انتظارات بنده رو برآورده کرد . پس با نقد « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : داستان این کمیک داره کم کم به اوج خودش میرسه . بالاخره راز اون روحی که توی شماره قبل دردسر های زیادی درست کرده بود ، فاش میشه و همچنین لباس زرهی مرد عنکبوتی که بهش لقب شوالیه عنکبوتی ( Spider Knight ) دادن ، به تکامل میرسه و کامل میشه . در ابتدای داستان ما پیتر و ام جی رو میبینیم که پس از بهم خوردن شامشون به یه فروشگاه عطیقه جاتی و جادویی میرن و با صاحب اون مغازه به نام کوئینتین بک ( آیا قراره شاهد حضور میستریو باشیم ؟ ) آشنا میشن . فیلمی در دوربین های مداربسته ی مغازه ذخیره میشه که وجود اون روح رو ثابت میکنه . ولی پیتر پارکر هنوز باور نداره . بعدش پیتر و ام جی به دیلی بیوگل میرن و با هم فیلمی که یوریک به دست آورده رو تماشا میکنن . در ادامه پیتر لباس زرهی خودشو امتحان میکنه و میبینه که حتی از انفجار جون سالم به در میبره . بعد پیتر و ام جی میفهمن که اون روح در واقع یک تندرو ئه و که انقدر سریع میدوه که نامرئی میشه . پیتر و ام جی برای این تندرو یه نقشه طراحی میکنن و اونو گیر میندازن . پیتر تئوری میده که پس از چند ساعت انرژی اون روح از بین میره و مرئی میشه . بعد مرد عنکبوتی میره که بهش یه سری بزنه که یه کتک مفصل میخوره و زره اش داغون میشه و ... یکی هیجان انگیز ترین داستان هایی که خوندم همین کمیکه و دنیس هالوم سری موفقی رو با داستان معرکه اش خلق کرده .
پروتاگونیست : شخصیت پردازی پیتر پارکر درجه یکه . اون در این کمیک کاملا شخصیت پردازی فانی داره و شوخی ها و متلک هایی که در تمام کمیک به افراد مختلف میندازه ، لحظات مفرحی رو برای بنده که خواننده ی این کمیک هستم خلق کرده . فعلا هم که لباس زره ایش به تکامل رسیده و بیش از هر زمان دیگه ای با اعتماد به نفس به سمت خطر و جرم و جنایت میره چون میدونه حتی انفجار موشک هم نمیتونه بهش آسیب بزنه ( البته یه تندرو میتونه ! ) و البته کاملا با عقل جور در میاد که چرا پیتر به وجود اون روح اعتقاد نداره و حتی تو اون مغازه عطیقه جاتی و جادویی چند تا تیکه ی باحال به کوئینتین بک میندازه . در آخر هم معلوم میشه حق با اون بوده و اصلا روحی در کار نبوده و همش یه تندرو بوده که از سرعت زیاد به حالت نامرئی در اومده بود . و نمیدونم چجوری میخواد از چنگ اون تندرو خلاص بشه . در هر حال هالوم در شخصیت پردازی پارکر موفق بوده .
آنتاگونیست : من نمیدونم چرا اینقدر از این خبیث تندرو خوشم اومده ( شاید به خاطر تشابه قدرت هاش با شخصیت مورد علاقه ی دومم که در نام کاربری و پروفایل خودم هم مشخصه ؟ ) این شخصیت که فاش میشه که روح نیست و فقط از سرعت زیاد میتونه به حالت نامرئی در بیاد ، از اسارت (!) یازده ساعته ی پیتر و ام جی حسابی کفری میشه و به محض اینکه پیتر بهش نزدیک میشه حسابی از خجالتش در میاد و لباس زرهی جدید پیتر پارکر رو داغون میکنه . حالا هم که انرژی خودشو از خوردن چیز های مختلف بدست آورده معلوم نیست میخواد چه بلایی سر پیتر بیاره . در واقع یه جورایی مثل مارتین لی ملقب به مستر نگاتیو ( Mr. Negative ) این تندرو حاصل آزمایشات غیر قانونی آزکورپ و نورمن آزبورن روی فردی به نام جیمز هاروی هست و هدف اونها از این آزمایش این بود که سرعت متابولیسم بدن انسان رو بالا ببرن . ( ولی من هر چنذ بار کمیک رو خوندم نفهمیدم چرا حاصل از آزمایش روی یک مرد باید یه تندروی زن باشه ؟ میشه یکی از دوستان برام توضیح بده ؟ ) ولی در اون لحظه جیمز ناپدید میشه و تنها چیزی که میدونیم اینه که ۶ ماه بعد شخصی به نام مگی لورکا که الان مرده ، باهاش مصاحبه داشته . در هر حال خیلی منتظر قسمت بعدی با حضور این خبیث معرکه هستم !
طراحی : خب در نقد شماره ی قبلی درباره ی طراحی ها صحبت کردم و گفتم که بدلیل عوض شدن طراح و جایگزین شدن آقای میشل باندینی توسط آقای امیلیو لایسو باعث شده که طراحی ها کاملا با سری شهر در جنگ تفاوت داشته باشند . استدلال بنده اینه که چون این سری اوریجینال هستش ، طراحی ها لزوماً نباید شبیه سری شهر در جنگ و البته چهره کاراکتر ها در بازی باشه . ولی به عنوان یه سری اوریجینال هم داره در بعضی جاها خیلی بد میشه . قیافه ی پیتر و ام جی در برخی جاها عجیب غریبه و برخی پس زمینه ها به طرز عجیبی بد طراحی شده . ولی طراحی مبارزات به خوبی انجام شده و به زیبایی هر چه تمام مبارزات بین اسپایدی و اون تندرو طراحی شده . در مجموع کار آقای لایسو خوبه ولی نمیتونم نمره ی کاملی به طراحی های ایشون بدم .
ترجمه : آقای عطاپور ترجمه ی بسیار زیبایی داشتن و ترجمه های زیبا و روان ایشون ، خوندن این کمیک رو برای بنده لذت بخش تر کرده . دست مریزاد ! از آقای طهماسبی هم بابت نظارت بر ترجمه سپاسگزارم !
ادیت : ادیت های آقای مختاری هم زیبا بود و بنده از فونت به کار رفته در ادیت دیالوگ ها بسیاز لذت بردم . خسته نباشید !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ در ابتدای داستان ما پیتر و ام جی رو میبینیم که به یک مغازه عطیقه جاتی و جادویی رفتن . صاحب مغازه کوئینتین بک نام داره که میدونیم نام اصلی یکی از خبیث های کمیک بوک های اسپایدرمن به نام میستریو هست . این ممکنه به این معنا باشه که در آینده شاهد حضور میستریو در این کمیک خواهیم بود .
_ اونجایی که اسپایدرمن با لباس زره ای تکامل یافته اش به جنگ خلافکارا میره و درست پس از زمانی که یکی از اونها موشکی رو به سمت اسپایدی شلیک میکنه ، اسپایدی به طرز زیبایی از آتش
ها بیرون میاد که منو یاد اون پانل از یک کمیک دردویل ( که متأسفانه اسمش یادم نیست ) میندازه .
_ در صفحات پایانی پیتر به ام جی میگه که تغییراتی رو در زره اش به وجود آورده و سرعت اش رو زیاد کرده . مثل این که این سرعت در شماره ی بعدی بیشتر میشه . طبق چیزی که او کاور شماره بعدی قابل مشاهده است . درست مانند عنوان این کمیک : سرعت ( Velocity )
نتیجه گیری : کمیکی خوب با داستان خوب و شخصیت پردازی های خوب و با طراحی های نسبتاً خوب . خواندن آن را به تمام کمیک دوستان پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۹/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . منتظر قسمت بعد هستیم !
روز خوش !
با عرض پوزش بابت اسپم
سوال بنده هم همینه
البته فکر کنم به خاطر شباهت طراحی پینر با صورت تام هالنده
من فقط اخرشو نفهمیدم دختره از سرعت زیاد اتیش گرفت؟؟
داستان این کمیک خیلی جالب و خوب هست به شخصه خیلی باهاش حال میکنم
راستش شخصیت دختر نامریی خیلی شخصیت ملموس و قابل درکی داره؛یه دختر تنها و بی کس که فقط میخواد کسی کار به کارش نداشته باشه رفتار پیترم باهاش واقعا عالیه یعنی اینکه پیتر میدونه که اون هنوز رد نداد و شخصیت خبیثی نشده و دوست داره نه با مبارزه بلکه با حرف زدن قانعش کنه که این دیوونه بازی رو بزاره کنار
یاد اوری شدن قصه دکتر اختاپوس برا پیتر موقع درست کردن لباس سریع هم یکی از اون بخش های خوب داستان بود و من رو یاد قسمت های قبل انداخت و این رو نشون میداد که پیتر هنوز هم داره بهش فکر میکنه و بدون اون ته قلبش احساس ناراحتی میکنه که چه بلایی سر استادش اومد و درواقع همین چیزاست که من رو عاشق پیتر کرده
طراحی ها هم موقع نشون دادن سرعت و حرکات پیتر و اون دختره جالب و خوب هستن و مخصوصا لحظه ای که یهو همه چیز میره رو هوا رو من خیلی دوست دارم
کاستمی که اسپایدی در این سری میپوشه خیلی عالی هست و همون طور که اقی هنجنی امروز تو این مقاله(spidey.ir/.../...) گفتن جزو ۱۵ کاستوم برتر مردعنکبوتی هست
داخل پانل یکی مونده به اخر تو چهره مادرش یه تعجب و بد بخت شدیم خاصی هست که من رو خیلی نگران میکنه و البته اتیش گرفتن دختره هم این نگرانی رو مضاعف میکنه
ادیت و ترجمه:
ادیت اقای مختاری خیلی خوب بود یه جا رو دوتا مانیتر ارم اسپایدی رو انداخته بودن که من خوشم اومد و درکل خیلی خوب بود
ترجمه اقای عطاپور و همچنین نظارت اقای طهماسبی در اخر به ما این حس رو میداد که این کمیک فارسی نوشته شده!! خیلی روون بود هیچی ایرادی نداشت
آره
البته آقای طهماسبی ناظر ترجمه این شماره بودند
یکی از این ایستراگ ها اینه که شما وقتی تو بخش dlc ها بری به کارگاه دکتر اکتاویوس که پیتر هم در آنجا کار میکرد متوجه میشی که نوارهای زرد رنگ رویش زده اند و اونجا تعطیل شده
(چون اختاپوس رو آخر بازی انداختن زندان)
برام جالب بود که تو این شماره به این نکته توجه شده. چون وقتی پیتر به این مکان میره تعطیل شده و اون نوارهای زرد رنگ "رد نشوید" (dont cross) روی در به چشم میخورند:
بله شما درست میفرمایید من از اقای طهماسبی معظرت میخوام
الان متن رو درست میکنم
در شماره 1 می بینیم اسپایدرمن با یکی از بی خودترین دشمناش مبارزه می کنه که وقتی داشتم با مقاله ای که در سایت هست مقایسه می کردم به نظرم خیلی ظاهرش بهتر شده بود ولی باز هم با این وجود زیاد جذبه خاصی نداشت ولی به نظرم پتانسیلش رو داره که یه خبیث درست حسابی تر از اون کمیک که در مقاله اشاره شد تبدیل بشه و صحنه ی فانی هم درست کرده بودند مثله افتادن اسپایدرمن در آب یا اون باغچه یا پاره شدن شلوارش که به قول جناب # scarlet speedester که بدجور منو یاد کارتون تام و جری می انداخت مخصوصا وقتی تام جیغ و دادش می رفت هوا ولی چیزی که برام سواله اینه که مرد زنبوری زود رفتش من انتظار داشتم درگیری های خیلی بیش تری ببینم و کنجکاوم بدونم در شماره های بعدی حضور پیدا می کنه یا نه ؟
بعدش می بینیم که مری جین با بن یوریک همکاری می کنه سر پرونده یک روح ! من یک واقعا کنجکاو شدم بدونم این روحه واقعا کیه و واقعا مشکلش چیه و چرا نمی خواد پرونده رو بشه کسی روش کار کنه اصلا روح هست یا نه ( گرچه پیتر پارکر به منطقش اتکا می کنه که رو ح نیست که به نظرمم نیست ) ولی به نظرم یه دفعه مثله زلزله یهویی می یاد و می ره ولی نمی دونم چرا نمی خواد زیاد خطر درست کنه.
اما شخصیت مردعنکبوتی که بیش تر همون پیتر پارکر شوخ طبع رو می بینیم و اینکه چطور رابطش با مری جین پیش می ره که به نظرم شیمی خوبی بین اون دو تا هست پیتر کسیه که منطقش اتکا می کنه ولی مری جین کسیه که به احساس و شواهد اتکا می کنه که مکمل بودنشو نشون می ده و اینکه برام جالب بود که مری جین خبرنگار شده و پیتر پارکر یک دانشمنده ولی در کل یک حسرتی تو دل می ذاره که برای طرفدارا هست که چرا این دو تا باز هم با اینکه با هم دیگه جورن و همدیکه رو دوست دارن ولی باز کامل بهم دیگه نمی رسن .
در کل به نظرم داستان خوب پیش می ره و منو کنجکاو تر کرد که بدونم در شماره بعدی چه اتفاقی پیش می یاد
درمورد طراحی باید بگم طراحی خوبه مخصوصا رو جزئیات و مبارزات کار شده وطراح اون حس و حالت های صورت رو به خوبی نشون می ده ولی طراحی چهره ها به دلم نمی شینه و خوب ایراد خاصی نمی شه گرفت
طراحی کاور ها واقعا قشنگن و باب والپیپر صحفه گوشیه و نمی تونم ایراد بگیرم
ممنونم بابت ترجمه و ادیت بی نقص این کمیک و خدا قوت
نقد شماره ۳ از کمیک مرد عنکبوتی PS4 : سرعت ( Spider-Man PS4 : Velocity )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : بهترین بازی تاریخ مرد عنکبوتی در سال ۲۰۱۸ و برای کنسول PS4 ساخته شد که همه چیز آن عالی بود . داستان این بازی هم به صورت کمیک توسط مارول منتشر شد و به دلیل موفق بودن آن انتشار ادامه ی این کمیک به نام مرد عنکبوتی : سرعت کلید خورد . این کمیک همه چیز داره : درام ، اکشن ، تخیل ، علم و ... و هر طرفدار مرد عنکبوتی باید این کمیک رو خونده باشه . اعتراف میکم این شماره از این سری ، به معنی واقعی کلمه عالیه و واقعاً آدم از خوندنش لذت میبره و خدا رو شکر میکنه که تجربه ی خوندن همچین کمیک شاهکاری رو در کارنامه ی خودش داره . کمیکی که انتظارات هر کسی که خوندتش رو بر آورده میکنه و شاید چند بار دیگه هم از اول بخونتش . پس با نقد « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : داستان این کمیک خارقالعاده ست ! محشره ! واقعاً ازش لذت بردم و واقعاً دنیس هالوم رو تحسین میکنم . ایشون کولاک کرده و داستانی پر هیجان که همراه با درام و بار احساسی هست رو خلق کرده . تو این کمیک ما بیشتر با گذشته و سرگذشت اون تندرو ی دختر آشنا میشیم . البته داستان در جای دیگری یعنی دقیقاً از ادامه ی شماره ی قبلی شروع میشه . میبینیم که اسپایدی پس از کتک حسابی ای که از اون تندرو خورده ، موفق میشه به زور از دستش فرار کنه و به آزمایشگاه اوتو اکتاویوس ملقب به دکتر اختاپوس ( Dr . Octopus ) پناه میبره . در اونجا پیتر با نبوغ خودش قابلیت دویدن به سرعت فرا صوت رو به لباس زره ایش اضافه میکنه و در مکانی دیگر بن یوریک که از سرگذشت فردی به نام جیمز هاروی که مورد آزمایشات غیر قانونی نورمن آزبورن قرار گرفته بود ، اطلاعات بیشتری به دست میاره ، مورد حمله ی اون دختر تندرو قرار میگیره و ناگهان اسپایدی سر میرسه و دو تایی به تعقیب و گریز می پردازن و اسپایدی که میتونه به سرعت اون دختر بدوه ، به دنبال اون پیشروی میکنه . مری جین واتسون هم به خونه ی مادر اون تندرو میره و ازش اطلاعاتی به دست میاره که ناگهان تندرو سر میرسه و از سرعت زیاد آتش میگیره و ... باید دید در شماره ی بعدی چه اتفاقات هیجان انگیز تری میتونه رخ بده و با تمام وجودم منتظر قسمت بعدی هستم !
پروتاگونیست : پیتر پارکر معرکه ای رو در این داستان میتونیم ببینیم . پیتری که اصلاً دلش نمی خواد با تندرو ( دیگه نمیتونم این کامه رو به زبون بیارم . اسم اون تندرو هیلی هاروی هستش و از این به بعد هیلی خطاب اش میکنم ) بجنگه و به این دلیل سعی میکنه با منطق و به آرومی باهاش حرف بزنه و قانع اش کنه که دست از این دیوونه بازیا و تند دویدنا بر داره چون اتفاقات خوبی با اینکارا نمیفته . ولی هیلی گوشش به این حرفا بدهکار نیست .کار خودشو میکنه ! پس پیتر هم مجبور میشه که در مقابل اش بایسته . اون با اضافه کردن قابلیت دویدن به سرعت مافوق صوت تونست به سرعت هیلی برسه و در مقابل تمام کتک هایی که میخوره دوتا هم خودش برنه ولی منطقی حرف زدن با دشمن کار هر ابر قهرمانی نیست و فقط مرد عنکبوتیه که اینکارو با دشمنش میکنه . در واقع این دنیس هالومه که پیتر پارکر درجه یکی رو در این داستان نشون داده . همچنین پیتر کلی هم جوک باحال میگه و لحظات فانی رو در داستان خلق میکنه .
آنتاگونیست : شرور این سری واقعاً از همه لحاظ برتره و واقعاً آدم میخواد بدونه که در ادامه با حضور این شرور چه اتفاقاتی میفته . تو این شماره از سرگذشت و اتفاقاتی که در گذشته برای هیلی افتاده با خبر میشیم . در واقع نورمن آزبورن تحقیقات و آزمایشاتی رو روی فردی به نام جیمز هاروی انجام میده و این فرد که دارای سرعت مافوق صوت هستش ، در یک سانحه آتش سوزی جان به جان آفرین تسلیم میکنه ( که به نظر میاد مثل هیلی از سرعت زیاد آتش گرفته باشه ) این سرعت از جیمز به دخترش هیلی هاروی به ارث میرسه و هیلی از اون برای گرفتن حال خلافکارا و زورگو ها استفاده میکنه و دلش نمیخواد کسی از کاراش سر در بیاره . همچنین جیمز قبل از مرگش فردی به نام مگی لورکا که یکی از خبرنگاران دیلی بیوگل و یکی از دوستان بن یوریک بود روبه قتل میرسونه و اینجوری پای روزنامه ی دیلی بیوگل و خبرنگار های اون از جمله ام جی و بن به قضیه باز میشه . در آخر هم دیدیم که سرعت زیاد چه بلایی سر هیلی آورد و هنوز معلوم نیست او در قسمت بعدی زنده می مونه یا نه .
طراحی : دیگه واقعاً نمیتونم از طراحی ایرادی بگیرم . امیلیو لایسو کارش رو خیلی خوب انجام داده و طراحی های واقعاً چشم نوازی در این شماره داشته . من خیلی از طراحی های مبارزات بین اسپایدی و هیلی لذت بردم . شما واقعاً با پوست و گوشتتون احساس میکنید که واقعا دارن با سرعت خیلی زیادی حرکت میکنن و این ها همه از خوبی طراحی های این سریه که امیلیو لایسو انجام داده . راستش تو شماره قبل نمیتونستم نمره ای بیشتر از ۹ به طراحی های ایشون بدم ولی الان با کمال افتخار به طراحی های ایشون نمره ی کامل میدم و واقعاً از طراحی های ایشون راضی هستم . کاور های این سری هم که حرفی برای گفتن باقی نمی گذارن . در کمال زیبایی فرد رو وسوسه میکنن که کمیک رو بخونه . خیلی هم نکته توی خودشون جا دادن . طراحی شخصیت ها هم خیلی خوب بود و حس خوبی رو به بنده القا میکرد . در کل از عملکرد آقای لایسو راضی بودم و امیدوارم در شماره های بعدی به این زیبا طراحی کردن ، ادامه بدن .
ترجمه : آقای عطاپور ترجمه ی خیلی خوب و روونی داشتن و به بهتر فهمیدن این موضوعات پیچیده ی علمی در دیالوگ ها کمک میکردن . خسته نباشید ! از آقای طهماسبی هم بابت نظارت بر ترجمه سپاسگزارم !
ادیت : آقای مختاری هم ادیت بسیار زیبایی انجام دادن و اوج حرفه ای بودن در کار ایشون در ادیت جمله ی « رد نشوید » روی نوار های زرد کشیده شده در اطراف محل کار اوتو اکتاویوس مشخصه . دست مریزاد !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ در اولین پانل این شماره میبینیم که هیلی در یک ثانیه ۶ مشت به پیتر میزنه . جالبه که بروس لی خدا بیامرز که یه آدم عادی و بی قدرت فوق بشری بود ، در هر ثانیه ۹ تا مشت به حریفش میزد .
_ در اولین پانل صفحه ششم کمیک لوگوی سایت خوبمون اسپایدی روی مانیتور ها مشخصه که احتمالا کار ادیتوره . خیلی جالب بود !
_ در صفحه ۱۴ وقتی هیلی اون سینی غذا رو روی سر اون زورگو میندازه منو خیلی یاد صحنه ای در مرد عنکبوتی ۱ ساخته ی سم ریمی میندازه که پیتر پارکر به طور سهوی اینکار رو با فلش تامپسون که زورگویی دیگر بود ، انجام میده . ( شما هم زورگو ها رو همینجوری ادب کنید )
_ در صفحه ۱۵ میبینیم که مرد عنکبوتی به تعقیب هیلی می پردازه و با سرعت زیاد روی یک ساختمون میدوه که اصطحکاک حاصل از دویدن با سرعت زیاد باعث میشه که شیشه ی ساختمون تیکه تیکه بشه . جالبه که در هر تکه شیشه صحنه ای از مبارزه ی هیلی و پیتر مشخصه که بازم نبوغ طراح رو به اثبات میرسونه .
نتیجه گیری : کمیکی با داستان عالی و شخصیت پردازی های عالی و طراحی های عالی که خواندن آن را به تمام کمیک دوستان پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . منتظر قسمت بعدی هستیم !
روز خوش !
نقد و بررسی شماره ۴ از کمیک مرد عنکبوتی PS4 : سرعت ( Spider-Man PS4 : Velocity )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : بهترین بازی ساخته شده از روی شخصیت پرطرفدار پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی در کل تاریخ ، در سال ۲۰۱۸ ساخته شد که محصولی از اینسومنیاک گیمز ( Insomniac Games ) بود . موفقیت این بازی در داستان ، گیم پلی ، صدا پیشگی ها و ... برتر آن بود ( میتونید در مقالات سایت اطلاعات بیشتری از این بازی محشر به دست بیارید ) پس تعجبی نداشت که مارول داستان خارقالعاده این بازی رو به صورت کمیک بوکی به نام شهر در جنگ ( City at War ) منتشر کنه . اما جالب اینجاست که با موفقیت این کمیک ، مارول ادامه ی اون رو تحت عنوان سرعت ( Velocity ) منتشر کرد . کمیکی که از هر نظر حرف نداره و یکی از بهترین کمیک هایی هست که در کل زندگی ام خوندم . این سری ایده های ناب و بکری از خودش رو کرده و با خلق شخصیت خبیث جدید و معرکه ای ، تونسته حسابی خودش رو در دل مخاطب جا کنه و اصلا نباید از دستش بدید . داستان و طراحی شاهکاره ! پس با نقد « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : داستان این کمیک در بهترین نقطه ی خودش قرار داره . هیجانی که جناب آقای دنیس هالوم به داستانش اضافه کرده ، کاری میکنه که شما برای خوندن اتفاقات شماره ی بعد لحظه شماری کنید . ما در این شماره میبینیم که پس از آتیش گرفتن هیلی هاروی ، اسپایدی اون رو به بیرون از خونه میبره و به طور اتفاقی هیلی به درون آب میفته و بیهوش میشه و اسپایدی نجاتش میده . وقتی که پیتر هیلی رو به خونه میرسونه ، متوجه میشه که پس از فعال کردن قابلیت سرعت فرا صوت لباسش دیگه نمیتونه با بقیه ارتباط برقرار کنه و مثل یه روح شده و انگار همه چیز و همه کس توقف کرده . حالا اسپایدی زمان زیادی داره و سرعت بالا که نمیدونه باهاش چیکار کنه و خودش کاملاً متوجه میشه که به درد اینکارا نمیخوره و فقط باید دوست خوب محله باشه . در هر حال پس از اینکه هیلی به هوش میاد ، میره سراغ اسپایدی و اینجور که معلومه دوباره قراره با هم به نبرد بپردازن . همونطور که می بینید ، هالوم داستان زیاد طولانی ای خلق نکرده ولی از شدت هیجان ، اتفاقات کمیک به درازا کشیده میشه و ما میتونیم از داستان زیبایش لذت ببریم . در مجموع دنیس هالوم عملکرد معرکه ای داشته و کارش رو به خوبی انجام داده .
پروتاگونیست : در این کمیک پیتر دارای قدرت جدیدی میشه . البته در شماره ی قبل هم پیتر توانایی دویدن به سرعت فرا صوت رو داشت ؛ اما تو این شماره ، پیتر میفهمه که نمیتونه از اون حالت سرعت در بیاد و از سرعت زیاد نه میتونه با کسی حرف بزنه ، نه کسی صداشو میشنوه ، نه تلویزیون تصویر اون رو میگیره و ... پیتر از سرعت زیادش استفاده های زیادی میکنه . مثلاً میره و گرسنگی بسیار زیادی رو که در اثر دویدن زیاد یه وجود اومده ، برطرف میکنه ( البته پول هم میده ) ، میره کلی توی شهر گشت میزنه ، میره تو مقر جدید Swarm ( دشمن درجه ۳ مرد عنکبوتی که در شماره ۱ هم نبردی رو باهاش داشت ) و دستگیرش میکنه ، دوباره به هیلی سر میزنه و سر خاک زن عمو می و عمو بن میره . پیتر سر قبر اونها اعتراف میکنه که به درد همچین کارایی نمیخوره و مرد عنکبوتی بودن رو خیلی بیشتر از این حالت جدیدی که پیدا کرده دوست داره . و دقیقا هم همینطور هست . چون ما هم اونجوری بیشتر دوستش داریم . دیدید چقدر از اینکه هیلی از صبح تا شب مثل خودشه و نه با کسی حرف میزنه و نه کسی صداشو میشنوه ، ناراحت میشه و براش دلسوزی میکنه ؟ اینه اون پیتر پارکری که من میشناسم و هممون دوستش داریم . هالوم پیتر خوبی رو تحویل داده .
آنتاگونیست : خبیث اوریجینال این سری ، هیلی هاروی نام داره که داره کولاک میکنه ( البته ممکنه که در انتهای این سری به آدم خوبی تبدیل بشه ) ایشون توانایی های دویدن به سرعت فرا صوت رو از پدرش به ارث برده و حالا نمیخواد کسی متوجه شون بشه ولی اسپایدی میخواد متوقفش کنه . این خبیث هنوز لقب یا اسم ابرشرورانه ای نداره ( البته در صفحه ی آخر این شماره ، اسپایدی اون رو « روح » خطاب میکنه ) پس از اینکه هیلی در شماره ی قبلی از سرعت زیاد آتیش میگیره ، اسپایدی اون رو از خونه بیرون میبره ؛ اما یکی از زبانه های آتیش موجب پاره شدن تار اسپایدی میشه و با همدیگه داخل آب سقوط میکنن . هیلی با توجه به برخورد شدید با آب ، بیهوش میشه و اسپایدی اون رو بیرون میاره . اما به نظر میاد که در انتهای داستان دوباره آتیش گرفته . در هر صورت بنده که از این شخصیت خبیث جدید در کمیک بوک های اسپایدرمن لذت می برم و با توجه به اطمینانی که از بابت آدم خوبی شدن هیلی دارم ، اما باز هم علاقه مندم تا هیلی هاروی رو در دیگر داستان های مرد عنکبوتی ببینم و دنیس هالوم رو بار دیگر به خاطر خلق چنین شخصیت خبیثی ، تحسین میکنم .
طراحی : طراحی این شماره هم به خوبی انجام شده و اکنون جناب آقای امیلیو لایسو که در چند شماره ی قبل از طراحیشون راضی نبودم و استقبال نکردم و نمره ی کمی به طراحی هاشون دادم ، به خوبی کارشون رو انجام دادن و باعث شدن که مانند برای مثال کمیک مرد عنکبوتی : مرگی در خانواده ( Spider-Man : A Death in the Family ) افسوس کمیکی با داستان خوب ولی با طراحی های افتضاح رو نخوریم . چون طراحی های ایشون واقعاً درخور و سزاوار چنین داستانی هستند و داستان و طراحی دست به دست یکدیگر دادند تا مخاطب از این کمیک زیبا لذت ببرد . مثل همیشه طراحی چهره ها ، عواطف ، ظاهر ها ، لباس اسپایدرمن ، مبارزات و ... به زیبایی هر چه تمام طراحی شدند . باید بگم که واقعا از نبوغ لایسو در طراحی سرعت هیلی و اسپایدی لذت بردم و ایشون رو تحسین میکنم . این سبک از نشون دادن سرعت که با کشیدن چند سایه ی متعدد از شخصیت در پشت او و کشیدن خط هایی در کنار او و ژستی که میگیرد ، همراهه ، به شدت بنده رو جذب کرده و یکی از دلایل اصلی بنده برای دیدن پانل ها و صحنه های مبارزه ست . در کل از عملکرد امیلیو لایسو راضی بودم و باژ هم تحسینشون میکنم .
ترجمه : ترجمه ی جناب آقای آقای عطاپور مثل همیشه عالی و بی نقص و روون بود و بهتون خسته نباشید میگم و ازتون تقدیر و تشکر میکنم که چنین ترجمه ی بی نقصی رو ارائه دادند . از آقای طهماسبی هم بابت نظارت بر ترجمه سپاسگزارم !
ادیت : ادیت جناب آقای فرهاد مختاری هم مثل همیشه عالی بود و بنده در بخش هایی از کمیک مثل یادداشت های چسبونده شده روی هیلی توسط اسپایدی یا جملاتی که اسپایدی با تار نوشت ، ادیت های بسیار خارقالعاده ای دیدم ! دست مریزاد !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ مثل اینکه لباس زرهی مرد عنکبوتی مثل زره تونی استارک ، از وسط کلاهخود باز میشه و پیتر میتونه صورتش رو نمایان بکنه .
_ مرد عنکبوتی برای مقابله با دشمنانی که مثل Swarm نیش میزنند (!) ، لباس زره ایش رو ساخت ولی حالا با استفاده از سرعت فرا صوت بدون اینکه Swarm چیزی بفهمه ، دستگیرش میکنه .
_ نوشته ی روی سنگ قبر زن عمو می با نوشته ی سنگ قبر سری قبلی یعنی « شهر در جنگ » یکیه و جمله ی « وقتی داری به کسی کمک میکنی ، در واقع به همه کمک میکنی » نوشته شده . با این تفاوت که سنگ قبر عمو و زن عمو ، یکم بلند تر شده .
_ بنده فکر میکنم منظور اسپایدی از دیالوگ « مردم دارن تبلیغ کدومو بدم رو نگاه میکنن » در صفحه ۲۲ ، تبلیغ « لیموشو بدم ؟ هلوشو بدم ؟ کدومو بدم ؟ همه شو بده ! » ی شرکت عالیس باشه . خیلی حال کردم
نتیجهگیری : کمیکی با داستان و شخصیت پردازی و طراحی های خوب که حرفی برای گفتن باقی نمی گذارد و هر چه سریعتر باید از خوندن این کمیک لذت ببرید .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . منتظر قسمت بعدی هستیم !
روز خوش !
بنده چهار تا ایستر اگ داخل شماره 4 گذاشتم
ببینم کی میتونه پیداشون کنه!
در صفحه ۹ روی یه مانیتور لوگوی سایت دیده میشه .
لوگوی مرد عنکبوتی روی لیست خرید دیده میشه ( شک دارم )
بقیه هم متاسفانه پیدا نکردم
اولیشو درست گفتی ولی دومی کار خوده طراحه
بقیشون هم با یکم دقت بیشتر پیدا میشه!
راستی از نقد هایی که مینویسی خیلی لذت میبرم
همینجوری ادامه بده موفق باشی!
یافتم !
کاور شماره ی بعد در اولین پانل صفحه ۱۲ و روی یکی از ساختمونای نیویورک دیده میشه !
و خواهش میکنم . کم ترین کاریه که میتونم انجام بدم ...
بقیشم اگه پیدا کردم ، میگم .
آفرین تا الان 2تاشو پیدا کردی!
سلام ببخشید داخل صفحه فروشگاه
یک تبلیغ دو × سه هست که فک کنم همون تبلیغ دو تا سه روز فروشگاه های رافاه هست
راستی اقای مختاری من باید یه تشکر کامل ازتون کنم ادیتتگن عالی بود عالی چند جا واقعا کولاک کردین
مثل اون برگه ها یا اون نوشته های اسپایدی با تار یا تو یه صفحه خیلی ریزنوشته شدهاداره پلیس که من کف کردم وقتی دیدمش واقعا کیفیت عالی بود من کیف کردم
سلام
نه، اونم کاره طراحه ولی همون صفحه رو خوب بگرد.
خواهش میکنم، ادیت اونجوری که خودم میخواستم نشد چون نتونستم زیاد روش کار کنم ولی خوشحالم که خوشتون اومده.
یافتم یافتم
پیکسل به پیکسل گشتم تا پیداش کردم
ادرسش هم دقیقا کنار اون حراج دو صربه در سه هست یه پستر هست که هرچی نیگا کردم نفهمیدم مال چیه
ولی فک کنم مردعنکبوتی داره باونوم میجنگه دقیقا نمیدونم
ببخشید اگه اشتباه گفتم
پ.ن تا الان سه تا شده صفحه 8.9.12 اون یکیش رو یه راهنمایی کنید میگم
درسته, ولی اون کاور سری بعدی مردعنکبوتی ps4 هست که بعد از این سری قرار میگیره، اونم ونوم نیست، گربه سیاه هستش.
ایستر اگ آخر هم توی 5 صفحه آخر پیدا میشه.
از ته دل خوشحالم که میخواید سری های بعدی مرد عنکبوتی PS4 رو ترجمه کنید و قول میدم که همیشه برای نقد نوشتن این سری ها حاضر باشم .
پ.ن: آقای مختاری میشه یکم بیشتر راهنمایی کنید .
5تا صفحهٔ آخرو خوب بگردید. این راهنمایی آخر بود.
نمیدونم درست میگم یا غلط
توی یکی از صفحات روی اون چیزی که مرد عنکبوتی داره بر میداره عکس یه زنبور بچگونه هستش.
ممنون خیلی کمیک خوبی بود دمتون گرم
خسته نباشید
مرسی که جگاب دادید اقای مختاری فقط من هرچی میگردم پیدا نمیکنم
میشه خودتون بگید
پ.ن: راستی خیلی خوشحال شدم که میخواید سری بعدی هم ترجمه کنید دستتون درد نکنه
تشکر میکنم از مترجم، ناظر ترجمه و ادیتورهای این کمیک زیبا
به زودی منتظر سری بعدی تحت عنوان "گربه سیاه ضربه میزند" که از روی محتوای DLC بازی اقتباس شده باشید!
استاد ایشالا همیشه خوش خبر باشید
خیلی از تمامی کسانی که این کمیک خارق العاده رو برای ما آماده کردن تشکر میکنم چون از بازیش خیلی چیزی نمیفهمیدم.
مشتاق خواندن کمیک گربه ی سیاه هستم.
ممنون از استاد ترابی منتظره کمیک گربه سیاه ضربه میزند هستیم
ممنون اقای ترابی منتظر این کمیک هم هستیم
این پنچ شماره هم به اتمام رسید
دستتون درد نکنه که دارید سری بعدی رو هم آماده می کنید
خیلی منتظر این سری هستم چون متاسفانه این dlc رو بازی نکردم هنوز . حداقل می تونم داستانش رو بخونم
نقد و بررسی شمارهٔ ۵ ( آخر ) از کمیک مرد عنکبوتی PS4 : سرعت ( Spider-Man PS4 : Velocity )
نکته : به دلیل نقد شماره ی « آخر » از این سری ، ممکن است جمع بندی های مختلفی در بخش های مختلف نقد وجود داشته باشد .
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : برترین بازی ساخته شده از روی شخصیت پر طرفدار و معروف پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی ، در سال ۲۰۱۸ ساخته شد که محصولی از اینسومنیاک گیمز ( Insomniac Games ) بود . دلیل برتری این بازی نسبت به دیگر بازی های ساخته شده از روی این شخصیت محبوب در داستان ، گیم پلی ، صداپیشگی ها و ... برتر آن بود . مارول هم داستان خارقالعادهٔ این بازی رو به صورت کمیک بوکی با عنوان شهر در جنگ ( City at War ) منتشر کرد . بعد از موفقیت این سری ، ادامه ی آن تحت عنوان سرعت ( Velocity ) منتشر شد . سری ای که از هر لحاظ فوق العاده ست و به هیچ وجه نباید از دستش بدید . شمارهٔ ۵ هم که نقطهٔ اوج کل سری ئه و داستان و طراحی هاش بی اغراق شاهکاره و شما رو به وجد میاره . پس با نقد بنده یعنی « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : این سری ایده های ناب و بکری در خودش داشت . در شماره های ۱ تا ۴ از این سری ، ما دیدیم که پیتر پارکر به فکر میفته که برای خودش یه لباس زره ای بسازه . در طرفی دیگه ما ام جی و بن یوریک رو میبینیم که روی یه پرونده از حملات مشکوک توسط فردی نامرئی تحقیق میکنن . در ادامه مشخص میشه که این فرد نامرئی هیلی هاروی نام داره و به دلیل حرکت با سرعت زیادی که از پدرش به ارث برده ، نامرئی به نظر میرسه . وقتی پارکر میره که باهاش صحبت کنه ، هیلی عصبانی میشه و اسپایدی بیچاره رو کتک میزنه . بعد از اینکه پیتر قابلیت دویدن به سرعت فرا صوت رو در لباسش فعال میکنه ، به سرعت هیلی میدوه و اونو دنبال میکنه . هیلی هم از سرعت زیاد آتیش میگیره و اسپایدی نجاتش میده و به خونه میبره . ولی میفهمه که تو سرعت گیر کرده و نمیتونه با کسی ارتباط برقرار کنه . بعد از اینکه هیلی به هوش میاد ، سراغ اسپایدی میره و نبردی رو با اون شروع میکنه و ... در شمارهٔ ۵ ، ما شاهد این هستیم که در هنگام نبرد هیلی با اسپایدی ، پیتر سعی میکنه هیلی رو متقاعد کنه که از قدرت هاش درست استفاده کنه . در واقع اون میخواد به هیلی مسئولیت پذیری رو یاد بده و به یه قهرمان تبدیلش کنه . در نتیجه واکسن ضد سرعتی که برای هیلی درست کرده بود رو جلوی چشمانش خرد میکنه که باعث میشه هیلی عصبانی بشه و حسابی پیتر بیچاره رو کتک بزنه که به منفجر شدن لباش پیتر ختم میشه . وقتی پیتر بهوش میاد ، هیلی رفته و پیتر هم به خونه میره . در ادامه ما میبینیم که اسپایدی بسته ای رو برای هیلی میفرسته که همراه جملات پند آموز درباره ی مسئولیت پذیری ، لباسی مخصوص رو هم برای هیلی به همراه داره و هیلی به یک قهرمان تبدیل نیشه . الحق که یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی رو شاهد بودیم که در اون پیتر پارکر مسئولیت پذیری رو به یک نفر دیگه انتقال میده و از اون یک قهرمان میسازه . ما این داستان خارقالعاده و پر از لحظات ماندگار رو مدیون جناب آقای دنیس هالوم هستیم و به راستی که یکی از بهترین نویسندگان کمیک بوک های مرد عنکبوتی ئه .
پروتاگونیست : واقعاً این سری تمام و کمال به ذات و شخصیت پردازی پیتر پارکر وفادار بود و بهش احترام میگذاشت . در نقد و بررسی های قبلی هم به خصوصیاتی مثل بذله گویی او در هنگام مبارزه و نبرد ، منطقی حرف زدن با آنتاگونیست قبل از نبرد و مبارزه با او و ... اشاره کرده بودم . ولی در شمارهٔ ۵ ، پیتر پارکر بزرگترین درس زندگی اش رو که از عمو بن عزیزش یاد گزفته بود یعنی « مسئولیت پذیری » ، به یک شخصیت خبیث یاد میده و باعث میشه که اون به شخصیت مثبت و قهرمانی تبدیل بشه . در این شماره شما با گوشت و پوستتون حس میکنید که پیتر میخواد هیلی رو برگردونه و به یک قهرمان مسئولیت پذیر تبدیلش کنه . برای این کار یک لباس زیبا هم برای هیلی میسازه . در انتها هم میبینیم که تلاش ها ، زحمات و مشقت هایی که پیتر کشید ، جواب داد و هیلی به یک قهرمان تبدیل شد . همه ی این وفاداری ها و احترام ها به ذات و شخصیت پردازی اصلی پیتر پارکر در دیگر کمیک های او ، اثری از جناب آقای دنیس هالوم ئه که سری زیبایی رو با وفاداری به شخصیت پردازی پروتاگونیست اون خلق کرده و واقعاً به خاطر این موفقیت تحسین اش میکنم .
آنتاگونیست : جناب آقای دنیس هالوم در این سری ، آنتاگونیست و شخصیت خبیث جدید و از نظر بنده بسیار موفقی رو خلق کرد . این آنتاگونیست جدید ، در ابتدا یک فرد نامرئی به نظر میومد که حملاتی رو انجام میده . در ادامه پیتر پارکر و مری جین واتسون میفهمند که این فرد نامرئی ، هیلی هاروی نام داره و سرعتش رو از پدرش یعنی جیمز هاروی به ارث برده . هیلی از قدرت هایی که داره متنفره ؛ چون مشحص میشه که به دلیل سرعت بالا نمیتونه با کسی ارتباط برقرار کنه و این قدرت ها رو نمیخواد . بنده در نقد و بررسی های قبلی هم تئوری داده بودم که به احتمال خیلی زیاد ، هیلی در انتهای داستان به شخصیت مثبتی تبدیل میشه ؛ چون واقعاً ته دلش آدم خبیثی نیست . پیتر به اون مسئولیت پذیری رو یاد میده و حتی یک لباس جدید زره ای هم براش میسازه و اینطوری قهرمانی جدید خلق میشه . دنیس هالوم با خلق این خبیث و آنتاگونیست جدید ، نه تنها مبارزات بسیار جالبی رو رقم زد بلکه براش شخصیت پردازی جالبی هم خلق کرد و باعث شد تا خواننده از خواندن داستان زندگی هیلی هاروی لذت ببره و به این خاطر ، یکبار دیگه هالوم رو تحسین میکنم و امیدوارم به شخصیت پردازی فیلیشیا هاردی ملقب به گربهٔ سیاه هم در سری بعدی ، وفادار باشه .
طراحی : طراح سری شهر در جنگ جناب آقای « میشل باندینی » بودند که به عقیده ی بنده ، طراحی های بسیار زیبا و دیدنی و چشم نوازی داشتند . در سری سرعت ، جناب آقای امیلیو لایسو ، جایگزین جناب باندینی شدند . در ابتدا حس میکردم که طراحی های لایسو به پای طراحی های زیبای باندینی نمیرسه ، ولی کم کم متوجه اشتباه خود شدم . طراحی های لایسو از برترین طراحی هایی ست که تا به حال دیده ام . تمامی چهره ها ، ظاهر ها ، عواطف ، پس زمینه ها ، تعاملات ، مبارزات و ... به خوبی و زیبایی هر چه تمام طراحی شدند و کاری میکنند تا خواننده از دیدن طراحی های این سری لذت ببرد ( البته شخصاً فکر میکنم طراحی در شمارهٔ ۲ کمی افت داشت ) طراحی ها در شمارهٔ ۵ به اوج خود میرسند و خواننده به خوبی از طراحی ها لذت میبرد و داستانی که جناب آقای دنیس هالوم برای این شماره در نظر داشت رو به نحو احسن روایت میکنند . بنده از طراحی های تعاملات بین مرد عنکبوتی و هیلی هاروی بسیار لذت بردم و در تک تک پانل ها زیبایی طراحی های لایسو رو حس میکردم . در مجموع از عملکرد خارقالعادهٔ جناب آقای لایسو در این سری لذت بردم و با جایگزین شدن ایشون در سری بعد با جناب آقای مارسکا ، کمی از بابت طراحی های سری بعدی نگران هستم و امیدوارم که طراحی های سری بعد هم به خوبی طراحی های امیلیو لایسو باشه .
ترجمه : ترجمه ی جناب آقای احسان عطاپور مانند همیشه و مانند شماره های قبلی ، بی نقص و عالی و روون بود و از همینجا بابت تمام زحماتی که برای ترجمهٔ این سری کشیدند ، بهشون خسته نباشید میگم و ازشون تقدیر و تشکر میکنم . از جناب استاد ترابی هم بابت تمام زحمات و نظارتی که بر این شماره داشتند ، سپاسگزارم !
ادیت : ادیت های جناب آقای سینا سلطانپور هم مانند همیشه زیبا و دیدنی بود و کمیک با ادیت های زیبا ی شما در آمیخته شده بود . خسته نباشید ! از جناب آقای فرهاد مختاری هم بابت ادیت های زیباشون در ۵ شمارهٔ اول این سری ، تشکر میکنم !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ در صفحهٔ ۶ ، روی اون گوی یا دایره ، خط های زرد نشونه ی حرکت هیلی و خط های قرمز نشونه ی حرکت اسپایدی هست .
_ مایع سبز رنگی که در صفحهٔ ۱۱ در دست پیتر دیده میشه و طبق گفتهٔ خودش میتونه هیلی رو درمان کنه ، همچن ماده ایه که پیتر در صفحهٔ ۱۰ از شمارهٔ ۳ همین سری مورد آزمایش قرار داد .
نتیجهگیری : کمیکی عالی با همه چیز عالی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و یکی از بهترین سری های منتشر شده از روی مرد عنکبوتی در سال « ۲۰۲۰ » را رقم زده است . خواندن آن را به همه کمیک دوستان پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس فراوان از تیم اسپایدی که این سری زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . منتظر سری بعدی هستیم !
روز خوش !
واقعا این سری خیلی به شخصیت پردازی اسپایدی وفادار بود
واقعا ممنونم از اقای عطاپور و استاد ترابی برای ترجمه روون و عالی شون تشکر میکنم و همچنین از ادیت اقای سلطان پور هم خیلی لذت بردم و ازشون تشکر میکنم
پ.ن:بیش از اندازه برای شماره بعدی هایپم
بعنوان کسی که این بازی رو تجربه کرد و کلش رو کامل تموم کردم، واقعا اوج لذت رو از خوندن این کمیک بردم.
زنده باد!
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا