مقاله‌ای پختیم که انگشتاتونم باهاش می‌خورید!

مقدمه: علی رغم قدرت های فوق بشری و زندگی متفاوتی که ابرقهرمانان دارند، آن ها از خیلی جهات بسیار شبیه ما هستند. یعنی اونا هم مثل ما مسئولیت های روزمره‌ی زیادی دارند، مثلا باید به مدرسه برن و یا هواسشون باشه اجاره خونه‌شون عقب نیفته تا صاحب خونه بیرونشون نکنه! پس طبیعی هم هست که اونا هم مثل ما دل خوشی از بعضی ها نداشته باشند، مثلا بعضی از همکاراشون، دوستاشون و یا رقبای عشقی‌شون! البته این جور روابط معمولا تنش های داستانی جذابی ایجاد میکنند، بنابراین مدیونید اگر فکر کنید هواداران از روابط شکرآب توی دنیای کمیک لذت میبرن! هرچند که این مسئله در دنیای سینما هم وجود داره و بارها شده که توی سینما ابرقهرمان هایی رو ببینیم که ازهم بی‌زارند. برای مثال اگر به فیلم اول انتقام جویان مارول و یا لیگ عدالت دی سی نگاهی بی اندازید، متوجه می شید که شخصیت های داستان در ابتدا همچین هم حوصله‌ی همدیگه رو نداشتند! کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی و بت من علیه سوپرمن که دیگه از عنوانشون هم معلومه چه خبره! از این طرف، در دنیای کمیک هم زیاد دیدیم که یه سری از ابرقهرمان ها بنا به دلایل مختلف باهمدیگه مشکل دارند که دقیقا موضوع مقاله‌ی امروز ماست. با خوندن این مقاله نه تنها متوجه میشید که کدام ابرقهرمان ها از هم تنفر دارند، بلکه با دلایل این تنفر و اتفاقاتی که باعث آن شده نیز آشنا خواهید شد.

15- بت من و سوپرمن

خب، این لیست رو با معروف ترین ابرقهرمانان دی سی کامیکس شروع می کنیم که دل چندان خوشی از هم ندارند. البته اینم بگم که تنفر بت من و سوپرمن از همدیگه که اتفاقا توی این چند سال هم در داستان ها ظاهر شده اصلا مسئله‌ی نرمالی نیست، چرا که این دو نفر چیزی بیشتر از هم تیمی هستند، اونا مثل دوتا برادر میمونند و همیشه بهترین دوستان یکدیگر بودند. هر چند که در دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی  (DCEU) ماجرا کمی متفاوته و این دو از همون اولین آشناییشون میخواستند همدیگه رو تیکه تیکه کنند! دلیلش هم اینه که بت من، سوپرمن رو بیگانه‌ای تهدید آمیز تلقی میکرد که برای سیاره‌ش خطرناکه. از این طرف هم سوپرمن بدترین ویژگی های انسانی رو توی بت من میدید و قصد داشت که هرچه زودتر از شر این قاتل سیاه‌پوش وحشت‌زا خلاص بشه! اما در دنیای کمیک، دوستی آن ها ثبات بسیار بیشتری داره و کمتر پیش میاد که بینشون اختلافی به وجود بیاد. با این حال نویسندگانی نظیر اسکات اسنایدر، تام کینگ، پیتر توماسی و پاتریک گلیسون نشان داده اند که گاهی وقت ها بی اعتمادی عمیقی که بت من نسبت به دیگران و اطرافیانش داره سبب میشه حتی بهترین دوستانش نظیر سوپرمن ازش فاصله بگیرند. با این اوصاف، خصومت بین بت من و سوپرمن فقط به دنیای سینما محدود نمیشه.

14- سوپرمن و شزم

اگر بت من رو در نظر نگیریم، سوپرمن در کل رابطه خوبی با دیگر شخصیت ها و قهرمانان دنیای دی سی داره. هر چی که باشه، او مهربان و دلسوزه و همچنین نوعی تعهد شخصی داره که تحت هر شرایطی از بشریت محافظت بکنه. با این حال، هنوز یه نفر دیگه هم هست که سوپرمن تاریخچه‌ی خوشایندی باهاش نداشته و معمولا آبشون باهم توی یه جوب نمیره. بله، دارم درباره‌ی کاپیتان مارول -یکی از قدیمی‌ترین ابرقهرمانان کمیک بوک که سالهایت با نام شزم شناخته میشه- حرف میزنم. البته تنفر اونا از همدیگه چندان هم به نحوه‌ی ورود شخصیت شزم به دی سی کامیکس بی ربط نیست! در حقیقت، شخصیت شزم توسط دی سی کامیکس خلق نشده! بلکه این کمپانی Fawcett Comics بود که او را خلق کرد، منتها اون زمان اسم این شخصیت کاپیتان مارول بود و به شدت هم معروف و محبوب شده بود. اما در دهه‌ی 50 میلادی، دی سی از این کمپانی شکایت کرد چون معتقد بود قانون کپی رایت رو رعایت نکرده و از شخصیت سوپرمن تقلید کرده! خلاصه اینکه سال های سال دی سی در حال جنگ با   Fawcett Comics بود تا اینکه در نهایت دی سی برنده شد و تونست کاپیتان مارول رو در سال 1972 از این کمپانی بخره! بعد هم که اسمش رو به شزم تغییر داد. نکته اینجاست که این شخصیت از همون سالی که وارد کمیک بوک های دی سی شد با سوپرمن کل کل داشت. یعنی این دو تا هر وقت همدیگه رو میبینن، نمیتونن جلوی خودشون رو بگیرند و به جون هم میفتند! اگر داستان هایی مثل  Kingdom Come و یا Injustice رو بخونید، خودتون متوجه میشید چی دارم میگم!

13- بت من و گرین لنترن ها

خب ظاهرا بت من با خیلی ها مشکل داره! البته چندان هم عجیب نیست، چرا که او به شدت رک و روراسته، به بقیه اعتماد نداره، با نگرش انتقادی به دیگران مینگره و اغلب اوقات هم یه جوری رفتار میکنه انگار خودش همه چیز رو میدونه و بقیه هیچی حالیشون نیست! این ویژگی های شخصیتی او باعث شده اند که بت من در طول سال های سال حضور پررنگ در دنیای کمیک، با قهرمان های زیادی به مشکل بربخوره، اما به جرئت میتونیم بگیم هیچ کدوم اونا به اندازهی رابطه‌ی او با گرین لنترن ها طولانی مدت و عمیق نبودند. به عبارتی او چشم دیدن گرین لنترن ها، به خصوص گای گاردنر و هال جردن رو نداره! جالبه که بروس وین و گای گاردنر هر دو در سال 1987 عضو تیم Justice Leage International بودند و بایکدیگر کار میکردند. اما مدتی نگذشت که بروس متوجه شد گای تا چه اندازه مغرور، بی‌عاطفه و بی‌عقله و همین موارد باعث ایجاد اختلاف بین اونا شد. دلیل تنفر او از هال جردن هم به این دلیله که او معتقده هال بیش از اندازه خودبینه و بدون فکر تصمیم میگیره، از اون ور هم هال فکر میکنه که بروس گاهی زیادی تند میره و روش های خشنی رو برای مقابله با جرم و جنایت به کار میگیره. این مسائل سبب شده که این دو خیلی نتونند باهمدیگه بسازند که خب گاهی به ضرر تیم‌شون تمام میشه.

12- بت من و هانترس

مثل اینکه مشکل بت من با دیگر شخصیت ها نه فقط در یونیورس، که در ابعاد مولتیورس هم دیده میشه! اگر طرفدار پرو پا قرص بت من باشید، احتمالا خبر دارید که جمعی از بزرگترین دشمنان بت من توی خانواده‌ی خودش هستند. البته بروس وین بنده خدا آدم خیلی خوبیه، ولی خب بیش از محتاط بودنش باعث شده که معمولا توی چشم بقیه خودخواه و منفور به نظر برسه تا خیرخواه! به همین دلیل هم تا حالا با تمام دستیارهاش از جمله تمام رابین ها و حتی یار شفیق خودش آلفرد به مشکل برخورده. هرچند که هیچ کدوم از این ها به پای رابطه‌ی شلم شومبه‌ی او با دخترش که شکارچی (Huntress) لقب داره، نمیرسن! این هانترس در حقیقت به زمین 2 تعلق داره، جایی که او در کنار بت من و مادرش کت وومن به نبرد علیه جرم و جنایت میپردازه. البته همونطور که احتمالا در جریان باشید، رویداد بحران در زمین‌های نامحدود  (Crisis on Infinite Earths) زمین 2 رو به کلی نابود کرد، این مسئله باعث شد که دی سی این شخصیت رو این بار با نام هلنا برتینلی مجددا احیاء بکنه. او این دفعه دختر یکی از روسای گردن کلفت خلافکاران بود که تصمیم میگیره در راه نبرد علیه جنایت با بت من همکاری بکنه. ولی خب جالبه که او و بت من هرگز نتونستند باهم کنار بی آیند، چرا که بت من معتقده روش های هانترس بیش از اندازه خشونت آمیزه و به همین دلیل هم نمیتونه روی او به عنوان یک هم تیمی قابل اعتماد حساب بکنه، از اون طرف هم هانترس درست‌بشو نیست و هرگز نمیتونه اعتماد بت من رو به طور کامل جلب کنه.

11- فلش و گرین لنترن

والی وست بدون تردید یکی از دوستانه‌ترین و مهربان‌ترین اعضای لیگ عدالته، از اون ور هم کایل رینر در مقایسه با دیگر اعضای سپاه گرین لنترن یه معصوم به حساب میاد! به همین دلیل هم احتمالا همه فکر میکنند که این دو شخصیت دوست‌داشتنی میتونند بهترین دوستای همدیگه باشن، و یا حداقلش اینه که هم تیمی های صمیمی و پایه‌ای برای یکدیگر هستند. اما مجموعه کمیک های JLA که به قلم گرنت موریسن  (Grant Morrison) در دهه‎ی 90 میلادی نوشته شد، به خوبی به ما نشون داد که رابطه‌ی این دو شخصیت تا چه حد افتضاح و داغونه! البته نفرت اونا از هم دیگه هیچ ربطی به تفاوت در اخلاقیات و روحیاتشون نداره. در واقع، ماجرا از این قراره که وقتی بری آلن و هال جردن میمیرند، کایل رینر بدون ذره‌ای شناخت از هال جردن یه جورایی جای اون رو میگیره. این مورد سبب شد که والی وست از کایل رینر متنفر بشه، چرا که معتقد بود او لیاقت این رو نداره که یک لنترن باشه، کایل هم چشم دیدن والی وست رو نداشت چون فکر میکرد که او بدون دلیل بقیه رو قضاوت میکنه و کوته بینه! البته درسته که این دو هیچ وقت باهم صلح نکردند، ولی خب هیچ وقت هم اجازه ندادند که تنفرشون از همدیگه مانعی برای کار تیمیشون ایجاد بکنه.

10- ولورین و سایکلاپس

تنفر عمیقی که بین ولورین و سایکلاپس -دو تن از بهترین و شاخته‌شده‌ترین اعضای مردان ایکس- وجود داره به سال های سال قبل برمیگرده. به لطف فیلم های مردان ایکس، در حال حاضر بسیاری از کمیک فن ها تصور میکنند که دشمنی چندین و چند ساله‌ی ولورین و سایکلاپس به خاطر جین گری هست. البته این عقیده تا حدی درسته، چرا که جین گری توی دنیای کمیک هم در عین حال که به اسکات عشق میورزه، از لوگان هم بدش نمیاد! این مثلث عشقی طبیعتا نقش چشمگیری در نفرت این دو نفر از هم داره، ولی خب همه‌ی ماجرا این نیست. در واقع، سایکلاپس از همون اول که ولورین وارد تیم مردان ایکس شد، بهش بی اعتماد بود و با سردی باهاش رفتار میکرد. البته از حق نگذریم، ولورین هم کم نمیاورد و حسابی به خدمتش میرسید! این دشمنی و رقابتی که از همون اول بین این دو نفر وجود داشت، در کنار شخصیت لجباز و تندخویی که هر کدوم دارند باعث شده که هیچ وقت شاهد دوستی واقعی آن ها نباشیم. لازم به ذکره که این اختلاف نظرها تا به حال برای تیم هم دردسرساز بوده، نمونه‌ش رو شما میتونید توی داستان پنج قسمتیX-Men: Schism   مشاهده کنید که چطور کشمکش ها و دشمنی ولورین و سایکلاپس در نهایت منجر به فروپاشیدن مردان ایکس میشه!

9- دردویل و پانیشر

پس از موفقیت های بی شمار فصل اول سریال دردویل نتفلیکس، انتظارات برای فصل بعدی این مجموعه بالا رفت. خوشبختانه فصل دوم هم تونست نظر هواداران رو به خودش جلب بکنه و حتی از نظر برخی کارشناسان تونست از فصل قبل هم پیشی بگیره! اما میتونیم بگیم تنها عنصری که هواداران نبودش رو به شدت حس میکردند، تعامل میان مت مورداک و پانیشر بود. در حقیقت، با توجه به تاریخچه‌ی غنی‌ای که دردویل و پانیشر در دنیای کمیک داشته اند، انتظار میرفت که آن ها در اولین ماجراجویی لایو اکشن خود باهمدیگه، زمان بیشتری رو در کنار هم سپری کنند و ارتباط بیشتری باهم در طول داستان داشته باشند. اونا در دنیای کمیک درست در نقطه‌ی مقابل هم قرار میگیرند و همواره تعامل جالبی باهم دارند. راستش دلیل اینکه چرا دردویل و پانیشر از هم فراری هستند کاملا مشخصه، هرچی که باشه، مت مورداک به سیستمی قانونی برای اجرای عدالت اعتقاد داره که درست در تضاده با طبیعت بی رحم تمایل فرانک کسل به اجرای خودسرانه‌ی عدالت .(Vigilantism) هرچند که گهگاهی در لا به لای اون نبرد های خشنی که دائما در کوچه پس کوچه‌های منهتن نیویورک باهمدیگه دارند، شاهد اتحاد آن ها علیه جنایتکاران محلی هستیم که البته این همکاری‌ها معمولا بیش از یه شماره‌ی کمیک و یا یه ایپزود تلویزیونی دوام نداره! راستش تنها دلیلی هم که باعث شده تا حالا همدیگه رو تیکه تیکه نکرده باشند، احترامیه که برای هم قائل هستند.

8- گرین ارو و هاک من

گرین ارو و هاک من یکی دیگر از دشمنی‌ها و درگیری‌های کلاسیک کمیک بوک را به تصویر می کشند. با توجه به اینکه هاک من همین تازگی‌ها به دنیای دی سی برگشته، کمیک‌فن‌های جدید احتمالا خبر نداشته باشند که او و گرین ارو تاریخچه‌ی دور و درازی باهمدیگه دارند و از همون دهه‌ی 70 میلادی به این ور خصومت و کینه‌ی عمیقی همیشه بینشون وجود داشته. در واقع، لن وین در اون زمان نویسندگی داستان های لیگ عدالت آمریکا (Justice League of America) رو به عهده گرفت و اونجا بود که فهمید اوضاع رابطه‌ی اولیور کوئین و کتار هول تا چه اندازه وخیمه! حقیقتش این خصومت معمولا از تفاوت تفکرات هر دو قهرمان نشأت میگیره، چرا که هاک من بیشتر شخصیت جدی و محافظه‌کاری داره که با افکار آزادی‌خواه و چپ‌گرای گرین ارو در تضاده. هاک من همچنین تا حد زیادی خودخواهه و هیچ بویی از دیپلماسی نبرده. خلاصش کنم براتون، یه آدم کاملا عوضی و نفهمه! کلا روش ها و اعتقادات این دو شخصیت کاملا باهم فرق داره و اختلاف‌نظرهاشون هم اغلب بر سر اینه که گروه لیگ عدالت آمریکا  (JLA) می‌بایست در چه نوع مسائل سیاسی و اجتماعی دخالت داشته باشند!

7- هالک و ثینگ

رسیدیم به یکی از شیرین‌ترین جدال ها میان دو غول دنیای کمیک: هالک و ثینگ! مسلما در ابتدا اینطور به نظر میرسه که دشمنی آن ها حاصل کنجکاوی نویسنده برای یافتن پاسخ به پرسش "کدام یک از آنها قویتر است؟" می باشد، ولی اتفاقا حقیقت برعکس اینه و دلیلی که پشت دشمنی تقریبا 50 ساله‌ی هالک و ثینگ وجود داره، حتی تا حدی عمیق و فلسفیه. راستش ماجرا کمی پیچیده‌ست. در حقیقت بن گریم یه جورایی به هالک حسودی میکنه، چرا که هالک بدون هیچ مشکلی میتونه به فرم انسانی خودش برگرده و این باعث میشه که بروس بنر خیلی راحت تر بتونه با زندگی متفاوت وُبعد هیولایی خودش کنار بیاد. در عین حال، هالک هم حسرت این رو میخوره که ثینگ قادره در فرم هیولاگونه‌ی خودش عقل و خرد و در نتیجه دوستان و اطرافیانش رو همچنان حفظ بکنه و در جامعه به عنوان قهرمانی خارج از بعد انسانی خودش پذیرفته بشه. متاسفانه، این حسادت‌ها همیشه براشون مایه‌ی دردسر بوده و همیشه‌ی خدا اونا رو به جون هم انداخته!

6- هالک و مرد آهنی

تعجب نکنید! کاملا درست متوجه شدید، این گزینه به نابغه های گروه انتقام‌جویان مربوط میشه. اما آخه تا اونجایی که توی MCU(دنیای سینمایی مارول) دیدیم، تونی استارک و بروس بنر خیلی هم باهمدیگه صمیمی هستند و نقاط اشتراک زیادی هم باهم دارند. حالا جدا از بحث عقل و هوش، همونطور که توی قسمت اول انتقام‌جویان دیدیم، هر دوی اونا به خاطر کارهایی که در گذشته انجام داده بودند، احساس "هیولا بودن" میکردند و کاملا همدیگه رو می‌فهمیدند. اما متاسفانه این رابطه‌ی برادر مانند بین استارک و بنر فقط به MCU محدود میشه و توی دنیای کمیک از این خبرا نیست. هرچند که شخصیت آن ها در دنیای کمیک هم تا حد زیادی به نسخه‌ی سینماییشون شباهت داره، ولی کارهای ناخوشایندی که هرکدوم مرتکب شده‌اند و تصمیمات غلطی که گرفته‌اند باعث شده بی‌اعتمادی عمیقی بینشون به وجود بیاد که به همین راحتی ها از بین نمیره. مثلا در طی داستان سیاره‌ی هالک (Planet Hulk) دیدیم بعد از اینکه هالک کنترلش رو از دست میده و به طور ناخواسته به لاس وگاس حمله میکنه، تونی استارک به همراه قهرمانانی چون بلک بولت، دکتر استرنج و رید ریچارد تصمیم میگیرند او رو به فضای خارج از زمین تبعید کنند. از این رو، زمانی که هالک در طی رویداد جنگ جهانی هالک (World War Hulk) برمیگرده، می‌بینیم که تنفر عمیقی از تونی استارک پیدا کرده و در به در دنبال انتقام گرفتن از اوست.

5- روگ و میز مارول

میز مارول (Ms. Marvel) تاریخچه‌ی جالب و متفاوتی در دنیای کمیک داشته، در واقع او همیشه به عنوان یه قهرمان فعالیت کرده، اما اگر کمی دقیق تر به مسیری که او برای نجات دادن انسان ها سپری کرده بنگریم، متوجه میشیم که انگار گاهی اوقات این کار هارو برای خودش انجام میداده تا بلکه اینطوری بتونه از شیاطین و وسوسه‌های درونیش نجات پیدا بکنه! جالبه که روگ هم تا حدی شبیه به میز ماروله، یعنی اگر به گذشته‌ی او هم در این حرفه نگاهی بی‌اندازید، حس میکنید که گاهی این کار هارو برای نجات خودش انجام میداده تا دیگران! به همین دلیل هم ممکنه خیلی ها فکر کنند ارتباط و پیوند نزدیکی بین او و میز مارول وجود داره، اما خب باید بهتون بگم که قضیه به این سادگی‌ها هم نیست. اگر بخوام بگم که خصومت بین اونا چجوری ایجاد شد، باید یه فلش بک بزنیم به زمانی که کارول بعد از سپری کردن اوقات سختی در فضا، تصمیم گرفت این بار به جای اینکه دوباره به انتقام‌جویان ملحق بشه، به زمین بیاد و زندگی ساده و بدون دردسری رو در سان فرانسیسکو شروع بکنه. اما خب طولی نکشید که دردسر دوباره سراغش اومد و بهش اجازه نداد آب خوش از گلوش پایین بره! در حقیقت از بخت بد او، ناگهان سر و کله‌ی شخصیتی به نام سرنوشت (Destiny) پیدا شد که توانایی پیشگویی اتفاقات آینده رو داشت. او پیشگویی کرد که میز مارول قراره درگیر حوادثی بشه که در نهایت به نابودی زندگی روگ منجر میشوند! روگ هم به محض اینکه از این ماجرا با خبر شد، تصمیم گرفت به میز مارول حمله بکنه تا جلوی این اتفاق رو بگیره. روگ در طی این اتفاقات و کشمکش ها فشار زیادی روش بود طوری که در نهایت به نوعی جنون گرفتار شد! هرچند که او بعد ها بهبود پیدا کرد، اما کینه و نفرتی که بین او و میز مارول به وجود اومده بود هرگز از بین نرفت.

4- روگ و اسکارلت ویچ

از بین تمام گزینه های این لیست، هیچ کدوم مثل روگ و اسکارلت ویچ تا این حد به همدیگه شباهت و باهم رابطه‌ی خوبی نداشتند، طوری که انگار دوتا خواهر هستند. مثلا هردوی اونا عضو سابق انجمن اخوت جهش‌یافته‌ها (The Brotherhood of Mutants) هستند، انجمنی که آنها را به کل تغییر داد و باعث شد از شخصیت‌هایی با گذشته‌ی تاریک و قدرت‌های تخریب‌گر به قهرمانانی الهام‌بخش و افتخارآفرین تبدیل شوند. از طرفی، از دهه‌ی 80 تا 90 میلادی که چندین بار باهم تعامل داشتند، یه جور رابطه‌ی استاد-شاگردی بینشون دیده می شد که بسیار شیرین و لذت‌بخش بود. اما خب بین خواهرها هم ممکنه بنابه دلایلی شکرآب بشه! در واقع، روگ هرگز نتونست اسکارلت ویچ رو به خاطر اون کاری که در طی رویداد خاندان ام (House of M) در سال 2005 کرد و با گفتن سه کلمه‌ی No More Mutants (=جهش‌یافته دیگه بسه!) توانایی‌های فوق‌بشری جهش‌یافته‌هارو ازشون گرفت، ببخشه. اون اقدام واندا شوک بزرگی به جامعه‌ی ابرقهرمانان وارد کرد و خیلی ها از آن ها نارضایتی خودشون رو نسبت به این کار ابراز کردند، اما ماجرای روگ کمی فرق داره. این اتفاق روی او هم تاثیر بدی گذاشت ولی ما هرگز نتونستیم از احساسات او باخبر شویم تا اینکه مجموعه‌ی داستانی Uncanny Avengers   در سال 2013 به انتشار رسید. در طی این سری، روگ که فکر میکرد واندا قراره دوباره همون بلا رو سر جامعه‌ی ابرقهرمانان بیاره قدرت های ولورین رو دزدید و به او حمله کرد تا بلکه بتونه جلوی چنین اتفاقی رو بگیره! این دو قهرمان از اون موقع به بعد، دیگه روی خوش به همدیگه نشون ندادند و اصطلاحا آبشون باهم توی یه جوب نمیره!

 3- کیتی پراید و اما فراست

مسلما با عقل جور در میاد که بگیم کیتی پراید و اما فراست اصلا رابطه‌ی خوبی باهمدیگه ندارند. هرچی که باشه، کیتی پراید یکی از اعضای جوان مردان ایکسه که افتخار میکنه یه جهش یافته‌ست و توانایی این رو داره که بشریت رو نجات بده. این در حالیه که اما فراست بخش چشمگیری از زندگی خودش رو به عنوان یک شخصیت خبیث در کنار انجمن اخوت جهش‌یافته‌های مگنیتو گذرونده و تا به حال آشوب‌های زیادی به بار آورده، هرچند گاهی وقت‌ها هم بوده که چهره‌ی خوب و قهرمانانه‌ای از خودش بروز بده. البته شاید براتون جالب باشه بدونید سال ها پیش اما فراست -که در آن زمان در آکادمی ماساچوست تدریس میکرد- به کیتی پراید پیشنهاد داد که باهم صلح کنند و به آکادمی اما فراست ملحق بشه، اما کیتی پراید قبول نکرد و اما فراست هم انقدر عصبانی شد که باشگاه آتش جهنم (Hellfire Club) رو فرستاد تا مردان ایکس رو نابود کنند! این دو نفر در مجموعه‌ی داستانی مردان ایکس حیرت‌انگیز -یکی از بهترین و خلاقانه‌ترین کمیک‌بوکه‌ای تاریخ مردان ایکس- نیز باهم دیگه ملاقات داشتند، جالبه که خصومت اونا توی این سری از این هم فراتر رفت و به یک نزاع و درگیری تمام‌عیار تبدیل شد! البته درسته که اون جنگ و نبردی که بینشون شکل گرفت زیر سر کاساندرا نوا -از خبیث‌ترین دشمنان مردان ایکس- بود، اما روی رابطه‌ی این دو نفر تاثیر بدی گذاشت و هنوزم که هنوزه میخوان سر به تن هم نباشه!

2- پلنگ سیاه و نیمور

مسلما از افراد سلطنتی انتظار بیشتری میره که مودبانه و شاهانه رفتار کنند و از جنگ و درگیری تا جای ممکن دوری نمایند. البته یه وقت فکر نکنید که واکاندا و آتلانتیس باهم دشمن هستند و صبح تا شب به جون هم میفتند! اتفاقا این دو ملت در گذشته‌ها باهم به خوبی کنار میومدند و رابطه‌ی خوبی هم باهم داشتند، هرچند که کلا مردم واکاندا و آتلانتیس به ندرت باهم ارتباط برقرار میکنند و زیاد همدیگه رو نمیبینند. همین دوری اونا از همدیگه یکی از دلایلیه که پلنگ سیاه و نیمور هرگز دشمنی و خصومتی بینشون پیش نیومد، هرچند که این دو نفر به عنوان پادشاه‌های واکاندا و آتلانتیس مسلما خیلی گرفتارتر این حرفا هستند که وقتی برای دشمنی و درگیری باهمدیگه داشته باشند! با این حال، همه چیز در طی کراس‌اور انتقام‌جویان علیه مردان‌ایکس (Avengers vs X-Men) که در سال 2012 به انتشار رسید، تغییر کرد. در طی این داستان نیمور -که در اون زمان تحت تاثیر نیروی فونیکس بود- به کشور واکاندا حمله کرد تا بلکه اینطوری بتونه انتقام جویان رو نابود بکنه. او با یک موج آبی کل کشور رو زیر آب غرق کرد و افراد زیادی رو کشت، این مسئله نه تنها آسیب روحی شدیدی به پلنگ سیاه وارد کرد بلکه همونطور که قبلا در اینجا توضیح دادیم، باعث شد او و استورم از هم طلاق بگیرند. درسته که پلنگ سیاه و نیمور بعد ها هردو به گروه ایلومیناتی و قهرمانانی چون بلک بولت، تونی استارک، دکتر استرنج و رید ریچاردز ملحق شدند، ولی پلنگ سیاه هرگز نتونست نیمور رو به خاطر بلایی که سر کشورش آورد ببخشه و از اون ور هم غرور نیمور بهش این اجازه رو نمی‌داد که بدرفتاری پلنگ سیاه رو نادیده بگیره و باهاش آشتی بکنه.

1- هاکای و سربازِ زمستان

از قدیم و ندیم گفتند که یه انسان هرگز نمیتونه با عشق سابقش کنار بیاد، ولی خب نظرتون درباره‌ی عشق سابقِ عشق سابقش چیه؟! جالب شد، نه؟! راستش این دقیقا همون کاریه که کلینت بارتون و باکی بارنز سال های ساله در تلاش هستند که عملیش کنند. حقیقتا این فقط توی دنیای سینمایی ماروله که اونا تعامل زیادی باهم ندارند و حتی درست همدیگه رو نمیشناسند، در حالی که این دو شخصیت به لطف بلک ویدو گذشته‌ی پرماجرایی باهم توی دنیای کمیک دارند و بهتر از هرکسی همدیگه رو میشناسند. ماجرا از این قراره که قبلا بین بلک ویدو و هاکای رابطه‌ی عاشقانه‌ای وجود داشت اما خب به جایی نرسید، با این حال بلک ویدو درست قبل از مرگش توی رویداد امپراطوری مخفی (Secret Empire)  درگیر رابطه‌ی رمانتیکی با باکی بارنز هم شده بود و اینجاست که اوضاع کمی قاراشمیش میشه! در واقع، این مسئله باعث شد که نوعی رقابت و تنفر بین باکی و بارتون به وجود بیاد که خب همش زیر سر ناتاشا رومانوفه! البته این دو نفر به عنوان عضوی از انتقام جویان و همچنین دوستان ناتاشا همیشه سعی داشتند تا جای ممکن هوای همدیگه رو داشته باشند، با این حال رابطه‌ی بینشون همونطور که اخیرا توی سری Tales of Suspense دیدیم، خیلی افتضاحه! دلیلش هم فقط این نیست که بلک ویدو مُرده، بلکه این دوتا کلا نمیتونند وجود همدیگه رو تحمل کنند و به طرز عجیبی از هم بیزارند! کلا استخون‌بندی‌شون از نظر همدیگه لج‌دراره! شما اگر یه نگاهی به همین کمیک‌بوکه‌ای مشترکشون بی اندازید، میبینید که دم به دقیقه یا باهم جر و بحث میکنند و یا به جون هم میفتند!

محمد امین حیاتی

Cap-Spider Potter

منبع: وب سایت CBR

Copyright © 2020 spidey.ir All rights reserved

 (هر گونه کپی برداری از مطالب و تصاویر تنها با ذکر منبع و نام نویسنده مجاز می باشد)

مطالب مرتبط:

10 مبارزه برتر دنیای کمیک بوک

تاریخچه مبارزات بین «هالک» (HULK) و «ثینگ» (THING)

10 قهرمانی که از مرد عنکبوتی خوششون نمیاد!

5 مبارزه برتر هالک با اونجرز

10 مبارزه برتر هالک با ثور (HULK VS. THOR) + ویدئو

معرفی 10 دشمن برتر پلنگ سیاه (BLACK PANTHER)

15 حقیقتی که احتمالا درباره " کاپیتان مارول " نمیدانستید !

10 کمیک برتر پانیشر (PUNISHER)

خفن ترین لحظات پانیشر در دنیای کمیک

مهم ترین داستان های مارول در 10 سال گذشته

15 ابرقهرمان عوضی دنیای کمیک!

20 رفاقت برتر در دنیای کمیک بوک

برترین کشمکش‌ ها و دشمنی ها در کمیک‌های مارول

این مطلب را به اشتراک بگذارید :