کمیک "چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی را نجات میداد" ترجمه شد + لینک دانلود

کمیک "چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی را نجات میداد" گوین مرگ ترجمه شد + لینک ترجمه what if وات ایف چه میشه gwen stacy

 به مناسبت پخش سریال What If، داستانی را تقدیم شما میکنیم که بدون شک مورد انتظارترین کمیک "چه میشد اگر ..؟" تاریخ است!

در شماره 24 از سری اول کمیک های What If…? که سال 1980 منتشر شد ما شاهد داستانی بودیم که خوانندگان خیلی منتظرش بودند: "چی میشد اگر اسپایدرمن گوئن استیسی را نجات میداد؟"! در این داستان که در دنیایی موازی روایت میشد شاهد بودیم که اتفاقات داستان معروف "مرگ گوئن استیسی" جور دیگری رخ دادند. یعنی اسپایدرمن به جای اینکه وقتی گوئن استیسی از روی پل سقوط میکنه به پایش تار پرتاب کنه، تصمیم میگیره بپره و و تو هوا بگیرتش و اینجوری گوئن زنده میمونه. ولی آیا این یعنی خوشبختی پیتر پارکر؟ حتما این داستان را بخونید! (ضمناً قبلا در این مقاله یک فکت جالب درباره این داستان کار کرده بودیم). ضمنا قبلا در اینجا و اینجا کمیک های وات ایف ترجمه کرده بودیم.

 

What If? No. 24: What If Spider-Man Had Rescued Gwen Stacy

کمیک "چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی را نجات میداد" گوین مرگ ترجمه شد + لینک ترجمه what if وات ایف چه میشه gwen stacy

مترجم: A.SHRFƎ

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور ،  گرافیست و برگردان کاور : سینا محدثی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

نظر شما درباره این داستان چیست؟

برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

"مرگ گوئن استیسی" ترجمه شد!

تمام عشق های پیتر پاركر!

10 حقیقتی که باید درباره رابطه گوئن استیسی و پیتر پارکر بدانید

کمیک "گوئن استیسی" (GWEN STACY) ترجمه شد + لینک دانلود

20 داستان وات ایف (WHAT IF) که از داستان اصلی بهتر بودند

15 حقیقت مهمی که باید درباره گوئن عنکبوتی (SPIDER-GWEN) بدانید

سری جدید کمیک بوک های "گوست اسپایدر" ترجمه شد + لینک دانلود

شماره آخر از کمیک "گوئن عنکبوتی: گوست اسپایدر" ترجمه شد + لینک دانلود

هشت لحظه كلیدی در تاریخ گوئن استیسی

رتبه بندی عشق های پیتر پارکر در دنیای سینما

شماره آخر از کمیک "مرد عنکبوتی : آبی" ترجمه شد + لینک دانلود

"مرگ گوئن استیسی" بهترین داستان تاریخ مارول شد

5 ایدهٔ داستانی که قرار بود در سریال WHAT IF… مورد استفاده قرار بگیرند!

10 داستان "وات ایف"(WHAT IF) که ممکنه در MCU ببینیم!

15 دفعه ای که مرد عنکبوتی کشته شد!

10 کمیک WHAT IF كه واقعاً اتفاق افتادند!

كمیك گرین گابلین: سلطنت تاریك (DARK REIGN) ترجمه شد + لینك دانلود مستقیم

کمیک "سایه عنکبوت" (SPIDER’S SHADOW) ترجمه شد + لینک دانلود

معرفی شخصیت های مكمل  كمیك های مرد عنكبوتی

لحظات ماندگار در كمیك‌های مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی

مهم ترین داستان های کمیک بوکی مرد عنکبوتی + لینك دانلود مستقیم

مرد عنکبوتی مرموز رویداد "قیامت عنکبوتی" مشخص شد!

لحظات ماندگار در كمیك‌های مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی

"مرگ سروان جرج استیسی" ترجمه شد!

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

AM SM BM SM
+1 #1 AM SM BM SM 1400-06-12 02:54
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره ۲۴ از سری کمیک های "جه میشد اگر...؟" (?...What If) با ایده اولیه و عنوان "چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی رو نجات میداد؟"
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
و بالاخره کمیک "چه میشد اگر...؟" که همه منتظر این شماره اون بودند. اول این رو بگم که این کمیک با ایده خودش کمیک بسیار مهم "مرگ گوئن استیسی" رو دستمایه خودش میکنه که نقطه عطف بسیار مهمی نه فقط در دنیای مارول بلکه در کل تاریخ کمیک بوک هست. به همین دلیل از این کمیک انتظارات بالایی میره و کار سختی در پیش داره. اول بریم درباره ایده این داستان صحبت کنیم. خب همونطور که گفتم داستان "مرگ گوئن استیسی" داستان بسیار مهمی در کمیک های مارول هست و دنیای کمیک بوک رو به کلی عوض کرد. مهم ترین اتفاق این کمیک همونطور که از اسمش پیداست مرگ دختری معصوم بود که پیتر پارکر دلباخته او شده بود. خب با توجه به اهمیت بسیار بالای این داستان شاید بشه گفت که ایده "چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی رو نجات میداد؟" یکی از دم دست ترین ایده های این سری کمیک ها میتونه باشه. اما این قضیه به معنای این هست که این ایده، ایده بدی هست و نویسنده هم کار راحتی در پیش داره؟ به هیچ وجه! ایده این کمیک پتانسیل بسیار بالایی داره و میشه اتفاقات زیادی رو توی اون نشون داد. میشه سرنوشت شخصیت های مکمل مهمی مثل مری جین رو معلوم کرد یا پایان داستان رو به دلخواه خوب یا بد نوشت. و البته از نویسنده این کمیک هم انتظار بالایی میره که بتونه داستان خوبی رو بنویسه. پس میشه نتیجه گرفت که ایده این کمیک شاید خیلی پیچیده نباشه اما پتانسیل بسیار بالایی برای یک داستان گویی "اسپایدرمنی" داره. اما بریم سراغ خود داستان. برای شخص من اولین چیزی در داستان که نظرم رو جلب کرد این بود که نویسنده از ابتدا با حرف های واچر نرفته سراغ توضیح دادن مرگ گوئن استیسی و یک راست رفتن سراغ دنیایی که اون زنده بود. توی ابتدای این کمیک ما پیتر پارکر دنیای اصلی رو میبینیم که در مرگ گوئن استیسی زانوی غم بغل گرفته و جملات بسیار احساسی و ناراحت کننده ای رو میگه. این دیالوگ ها بسیار خوب هستند و نشون دهنده این هستند که مرگ گوئن استیسی چقدر برای پیتر زجر آور بود و البته تا چند وقت کابوس های اون رو میدید و البته اینکه هر کاری که میکنه باز هم نمیتونه به گوئن فکر نکنه و این مسئله اون رو آزار میده و البته مرگ گوئن استیسی به اندازه مرگ عمو بن در زندگی پیتر تاثیرات زیادی داشت. خب این افتتاحیه بسیار خوب عمل میکنه و ما رو با درد و رنج پیتر از این اتفاق آشنا میکنه و البته نشون میده که دنیایی که گوئن توی اون زنده باشه میتونه چقدر جذاب باشه. اما بعد از این شروع جذاب با شخصیت واچر همراه میشیم که ما رو ببره به دل دنیایی که توی اون گوئن زنده بود. اول اینکه برای زنده موندن گوئن نویسنده روی موردی دست میذاره که همیشه مورد بحث بین طرفداران بوده. بعد از کری خونی های گابلین و پرت کردن گوئن از روی پل اسپایدی در دنیای اصلی تصمیم میگیره که با استفاده از تار هاش اون رو نجات بده که گوئن کشته شد. خب بعضی ها میگن که به استناد حرفی که خود گرین گابلین زد گوئن از شوک پرت شدن از اون ارتفاع کشته شد و بعضی ها هم معتقد هستند که تاری که پیتر به پای گوئن زد باعث شد تا گردن او بشکنه و همین دوگانگی باعث شد تا پیتر پارکر به شخصیت غنی تری تبدیل بشه. اما در این دنیایی که ما توی این کمیک میبینیم گوئن استیسی به این دلیل زنده موند که پیتر به جای تار زدن به پاش، پرید و قبل از اینکه درون آب بیفته اون رو نجات داد. خب این راه جالبی برای نجات گوئن بود و البته در همین حین گابلین هم فکر میکنه پیتر مرده و اون مکان رو ترک میکنه. اما بعد از این اتفاقات وقتی گوئن به هوش میاد و پیتر رو در هیبت مرد عنکبوتی میبینه بسیار شوکه میشه و از او بابت مرگ پدرش توضیح میخواد پیتر هم همه اتفاقات رو توضیح میده و در نهایت پیشنهاد ازدواجش رو مطرح میکنه. گوئن هم به پیشنهاد او جواب مثبت میده. سعی شده تا رابطه پیتر و گوئن استیسی در این کمیک شیرین تر از قبل بشه و این اتفاق هم میفته و ما در این صحنه ها و بعدا در صحنه ای که پیتر وارد اتاق عروس میشه این موضوع رو شاهدیم. اما بعد از این پیتر میره دنبال گابلین و اینجا میبنیم که به خاطر تهدیدی که گابلین درباره کشتن دوستان پیتر میکنه پیتر هم حسابی قاطی میکنه و میفته دنبالش تا حسابش رو بذاره و گابلین هم میره به عمارتش. در اونجا بعد از چند صحنه وقتی که هری نشون میده که پسر قوی برای پدرش هست نورمن هم برای پسرش دست از گابلین بودن میکشه و به قول پیتر همه چیز به خوبی و خوش تموم میشه. حداقل برای چند روز. و اما بعد از اون ما میرسیم به عروسی پیتر! جایی که پیتر دقیقا لحظه ای که با گوئن ازدواج میکنه جی جونا جیمسون با پلیس ها سر میرسه و پیتر هم پا به فرار میذاره. رابرتسون هم بعد از جر و بحثی با جونا اون رو با وجدانش تنها میذاره. اما بعد از این هست که ما پایان کمیک رو شاهد هستیم جایی که پیتر از این همه اتفاق گیج هست و دوست داره که نجات پیدا کنه و اصلا این وضعیت رو دوست نداره. خب این رو بگم که همونطور که باید باشه دیالوگ های این کمیک واقعا عالی هستند! مثلا دیالوگ های پیتر یا جملات طعنه آمیزش در لباس اسپایدی و البته جملات واچر به عنوان یک ناظر. چند تا تعامل باحال هم شاهد هستیم. مثلا بین پیتر و گوئن، اسپایدی و گابلین (و هری)، پیتر و فلش تامپسون که خیلی شیرین و بامزه بود و رابرتسون و جی جونا جیمسون. همه این تعاملات بسیار جذاب و جالب بودند. ریتم داستان هم هرگز خسته کننده نمیشه و در هر لحظه اش اتفاقات مهمی میفته که نباید از دستشون بدیم. شخصیت ها هم به خوبی به ذاتشون وفادار هستند اما بعضی ها مثل جی جونا جیمسون نیاز به دنباله ای داشتند تا تامل بشن. (در ادامه دربارش میگم.) در کل این کمیک بسیار خوب بود و به سوالات جالبی هم پاسخ داد اما به نظرم نمیشه گفت از کمیک مرگ گوئن استیسی بهتر بود چون اون کمیک واقعا انقلابی در صنعت کمیک بود و نمیشه اینطور مقایسه اش کرد. و اما مشکلی که من با کمیک دارم که به خودش مربوط نمیشه این بود که به نظرم این کمیک حتما به یک قسمت دوم نیاز داشت. خیلی خوب میشد که ما پیتر رو در حال رفع و رجوع کردن این اتفاقات و فرار از دست پلیس میدیدیم یا حتی رو به رو شدن این پیتر رو با پیتر دنیای اصلی خودمون رو شاهد بودیم. و البته شخصیت جی جونا جیمسون و اتفاقات آخرش نیاز به دنباله ای داشت تا کاملا روشن بشه و ما باید ببینیم سر هری آزبورن و مری جین و فلش تامپسون چی اومد. و البته باید دید عواقب فاش شدن هویت مخفی پیتر چه چیز هایی میتونست باشه. در کل باز هم میگم که این کمیک واقعا عالی بود اما به نظرم به دنباله ای نیاز داش و حیف شد که منتشر نشد.

طراحی:
اکثر طراحی های این کمیک به دستان آقای گیل کین انجام شد که قبلا طراحی کمیک بسیار مهم "مرگ گوئن استیسی" رو انجام داده بود.و البته جناب فرانک جاکویا هم در طراحی های این کمیک دستی داشتند. طراحی های این کمیک بسیار به کمیک "مرگ گوئن استیسی" شباهت داشت و البته طراحی های بسیار خوبی رو دیدیم. چهره ها که کامل عالی طراحی شدند. اکثر افراد در این کمیک شبیه طراحی های گیل کین و البته جان رومیتا هستند. طراحی چهره های اسپایدی، پیتر پارکر، گوئن استیسی، گرین گابلین و خانواده آزبورن ها، زن عمو می، جی جونا جیمسون، فلش تامپسون، جو رابرتسون و... بسیار خوب طراحی شدند و من مشکلی نداشتم. و البته چهره ها به خوبی احساسات رو منتقل میکردند و به نظرم طراحی ها در این زمینه بسیار خوب عمل کردند. توی رنگ آمیزی ها هم مشکل خاصی ندیدم و فقط در یک جایی که احتمالا مشکل هم از چاپگر بوده لباس اسپایدی به جای قرمز نارنجی بود! و البته مهم ترین مسئله طراحی ها این بود که داستان رو به خوبی منتقل میکردند و قابل فهم هم بودند. صحنه های اکشن با گرین گابلین و چند خلافکار دیگه هم در نوع خودشون بسیار خوب بودند. لی آوت های بسیار خوبی هم درست شدند که نکته جالبی که درباره آنها وجود داره اینه که در بعضی جاها شون اندام یکی از کاراکتر ها مخصوصا اسپایدی کمی از قالب خودشون بیرون میرفتند که بعدا تاد مک فارلین این مسئله رو به شکل زیادی گسترش داد. در کل طراحی های این کمیک رو خیلی دوست داشتم و مشکل خاصی باهاشون نداشتم و به نظرم قابل فهم، منتقل کننده احساسات به شکل بسیار خوبی، هیجان انگیز و زیبا بودند.

"تر

ترجمه و ادیت:
هیچ جا اسپایدی خودمون نمیشه! از ترجمه و ادیت هرچی بگم کم گفتم چون فوق‌العاده بود. ترجمه که بسیار روان قابل فهم بود و شوخی ها و دیالوگ ها بسیار خوب ترجمه شدند و ادیت هم که شگفت انگیز بود! واقعا دست مریزاد میگم چون فکر کنم ادیت افکت های صوتی و کلماتی که خارج از حباب هستند خیلی سخت باشند اما توی این کمیک آقای سینا محدثی واقعا از این کار سربلند بیرون اومدن و کارشون معرکه بود. ایشون حتی کلمات کوچک رو هم عالی ادیت کردند و لذت بردن از کمیک رو دو چندان کردند.
دست همتون درد نکنه.

ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
-اصلا ایده همه کمیک های "چه میشد اگر...؟" خودشون یه جور ایستراگ هستند! این کمیک به وقایع شماره های ۱۲۱ و ۱۲۲ از سری کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز اشاره داره که توی اون گرین گابلین گوئن استیسی رو به قتل میرسونه.
spidey.ir/.../...

spidey.ir/.../...
این داستان توی سایت اسپایدی ترجمه شده.
spidey.ir/.../...
و البته چند لحظه ماندگار در این کمیک قرار داره.
spidey.ir/.../...
-در بخشی از کمیک اسپایدی به حال بدش اشاره میکنه.
s4.uupload.ir/.../...
توی کمیک مرگ گوئن استیسی پیتر پارکر سرماخوردگی گرفته بود و برای همین حالش مساعد نبود.
مورد ۵ این مقاله.
spidey.ir/.../...

با تشکر.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
+1 #2 AM SM BM SM 1400-06-12 02:56
این رو هم بگم که سریال "چه میشد اگر...؟" تا به اینجا بسیار خوب بوده. مخصوصا قسمت چهارم که به نظرم فوق‌العاده بود و ایده بسیار جالبی هم داره و نوعی دیگر از غرور و تکبر دکتر رو بهمون نشون میداد و اپیزود بسیار جالبی بود. اپیزود های دوم و سوم هم بسیار خوب بودند و مهم ترین چیز توی این سریال هم ریسک کردن هست که واقعا با قسمت چهار ریسک کردن بسیار خوب انجام شد. باید دید این سریال در ادامه چی میشه.
نقل قول کردن
P.B.P
+1 #3 P.B.P 1400-06-12 04:50
سلام
ممنون بابت ترجمه این کمیک فوق العاده
این همون داستانی بود که همیشه آرزشو میکردم که برای پیتر و گوئن اتفاق بیفته چون من خودم فن دو آتیشه پیتر و گوئنم.
این داستان یکی از داستان های وات ایف است و واچر هم بر اون نظارت داره خوب این داستان در مورد اینکه چه می شد که اگر گوئن استیسی زنده میموند.
اسپویل
.
.
.
.
.
خوب داستان از جایی شروع میشه که اسپایدرمن و گابلین با هم در بالای پل واشنگتن درگیری دارن(همون درگیری گابلین و اسپایدرمن در شماره ۱۲۱ امیزینگ اسپایدرمن) خوب گابلین همونطور که میدونید گوئن رو برداشته و پیتر برای نجات گوئن اومده، بعد گابلین گوئن رو از پل پرت میکنه.


در این بخش پیتر به جای اینکه تار بزنه،با استفاده از عضلاته پاش خودش به طرف گوئن پرت میکنه و گوئن رو هم میگره بعد پیتر تاری به پل میندازه ولی به پل نمیرسه و بعد میگه: اگه بیوفتم تو آب گوئن میمیره بعد فکر میکنه و تارش رو دور خودش و گوئن میبنده و به داخل آب میفتند،بعد گابلین که فکر میکنه اسپایدرمن مرده از آنجا میره.



بعد پیتر از آب خارج میشه و به گوئن تنفس مصنوعی میده و گوئن خلاف شماره ۱۲۱ امیزینگ اسپایدرمن زنده میمونه بعد پیتر رو بدون ماسک میبینه و میگه: تو همونی هستی که پدرم رو کشتی بعد پیتر میگه: خواهش میکنم یک لحظه آروم باش تا همچی رو برات توضیح بدم.


پیتر کامل ماجرای مرگ سروان استیسی رو برای گوئن توضیح میده و گوئن هم قانع میشه.

بعد زیبا ترین اتفاق توی این بخش می افته و پیتر از گوئن درخواست ازدواج میکنه و گوئن هم جواب مثبت میده،واقعا عاشق این بخش شدم و همیشه انتظارشو داشتم.

بعد پیتر به گوئن میگه: منتظرم باش تا تصویه حساب این گابلین رو صاف کنم بعد پیتر میره به مقر گابلین و درگیری های زیادی در این بخش رخ میده و واقعا هم عالی بودن بعد هم گابلین فرار میکنه چون هیچ چیز جلودار پیتر نبود راستی گابلین به مرد عنکبوتی گفت از هویتت باخبرم.


موقع فرار ،گابلین یک نامه به درون صندوق پست مینداره.

بعد گابلین به خونه اش پیش هری میره و به هری میگه: که پیتر همون اسپایدرمنه و باید اونو بکشیم بعد هری طرفداری پیتر رو میکنه بعد نورمن رفتار سردی با هری میکنه بعد پیتر از راه میرسه و میخواد گرین گابلین رو متوقف کنه باز هم درگیری های فوق العاده ای در این بخش شاهدیم سپس میخواست با یک بمب هم خودش و پیتر رو نابود کنه بعد وقتی نورمن دید هری داره ازش دفاع میکنه پشیمون شد و از تصمیمش منصرف شد بعد پیتر دید که گابلین عوض شده از آنجا رفت.


پیتر پیش گوئن میره و این دو کبوتر عاشق پیش زن عموی میرن تا اجازه بگیرن و زن عمو می هم قبول میکنه و مراسم عروسی رو آماده میکنه.


عروسی:
و بالاخره پیتر با گوئن ازدواج میکنه در این مراسم بتی برانت و زن عمو می هستند و هری و نورمن نیستن و مری جینم نیست چون پیش هریه و ساقدوش پیتر هم فلش تامپسون هست و رابی رابرتسون هم گوئن رو همراهی میکنه وقتی گوئن و پیتر ازدواج کردن ناگهان جونا جیمسون با چند تا افسر پلیس و با یک نامه ای که گابلین برای جونا فرستاده که توش شواهد مرد عنکبوتی بودن پیتر بود: بعد پیتر فرار میکنه و راستی زن عموی وقتی فهمید پیتر مرد عنکبوتیست غش میکنه بعد رابی از دست جیمسون عصبانی شد و گفت من و گوئن از مرد عنکبوتی حمایت میکنیم.


بعد پیتر رو در یک ساختمان میبینم و به این فکر میکنه چطوری از این مخمصه خلاص شود و داستان در اینجا به پایان میرسد.


نمره کل:۱۰/۱۰
حسابی این کمیک پیشنهاد میشه.
سپاس فراوان از آقایان شیخ عارفی و محدثی و استاد ترابی،واقعا ممنون،لطفا از کمیک های وات ایف برامون بیشتر بزارید.
نقل قول کردن
black goblin
#4 black goblin 1400-06-12 08:49
سلام کمیک قشنگی بود و دست ادیتور و مترجمین درد نکنه .
نقل قول کردن
Agent bishop
+1 #5 Agent bishop 1400-06-12 08:56
کمیک فوق‌العاده بود . همچین عالی بود چه از داستان و چه از طراحی
داستان چون از سری what if هستش پس تک قسمتی و نویسنده باید بتونه تو همین قسمت داستانی رو که معمولا پایانش تلخه رو تموم کنه و او اینجا به بهترین طریق ممکن انجام شد یعنی اومد نویسنده تو سی و دو صفحه هم روایت مردعنکبوتی دنیای اصلی رو انجام داد و هم به صحبت های واچر پرداخت و هم به دنیای مردعنکبوتی دیگر پرداخت که خود اون دنیا هم داستانش از چهار بخش نجات استیسی ، نبرد با روسای مافیا و قاتل ها ، اتفاقات خونه آزبورن و عروسی تشکیل شده بود . اون موقع انگار اینها جادویی می‌نوشتند چون اگه همین کمیک رو میخواستند الان بنویسند کم کمش سه شماره کمیک میشد .
تعامل بین شخصیت ها رو که دیگه نیاز به توضیح نداره و شما فقط با خواندن اتفاقات خونه آزبورن ها متوجه فوق‌العاده بودنش میشین که این ها به نظرم به دو عامل بستگی داره یکی شناخت نویسنده از شخصیت پردازی شخصیت ها و دیگری شناخت نویسنده از تاریخچه شخصیت ها که از اون ها برای جذابیت بیشتر و منطقی بودن بیشتر داستان استفاده کرد مثل متنفر بودن گوئن از پیتر به خاطر پدرش ، ترس زن عمو می از مردعنکبوتی ، بیماری هری و همچنین احساس گناه مردعنکبوتی اصلی از مرگ گوئن و غیره .
در طراحی هم انگار طراح از سبک جان رومیتا استفاده کرده بود که هم صحنه اکشن خیلی پویا بود و هم طراحی محیط به درستی انجام شده بود و در چهره ها هم به نظرم احساسات رو خوب میتونست نشون بده ولی این کار به اندازه دو مدل قبلی خوب نبود .
ادیت و ترجمه هم که مثل همیشه عالی بود دستتون درد نکنه .

در آخر اینکه شاید الانه آرک های بزرگ و کمیک های خفن تر ببینیم ولی کمیک های قدیمی لذت خوندنشون برای من خیلی بیشتره و نمی‌دونم چرا شاید اون موقع کمیک ها رو با عشق بیشتری می‌نوشتند .
نقل قول کردن
mtm
#6 mtm 1400-06-12 10:14
من نمیدونم قبلا این نظر رو تو سایت داده ام یا نه ولی با نوع شخصیت پردازی جیمسون خیلی مشکل دارم. جیمسونی که من میشناسم و جیمسونی که همه میشناسن اینقدر سنگدل نیست و هرگز اینجوری با پیتر رفتار نمیکنه و کاش قسمت دوم این کمیک منتشر میشد تا این مشکل رو به نوعی حل میکردن. در عوض شخصیت پردازی های فلش،رابی و هری عالی بودن . البته من جای نویسنده بودم کاری میکردم زن عمو می هم از زبون خود پیتر بفهمه مرد عنکبوتیه ولی درک میکنم چرا این کارو نکرد . چون میخواست صحنه غش کردن او بر بار "عواقب" فاش شدن هویت تو اون بخش اوج داستان اضافه کنه
اما در کل کمیک بسیار خوبیه چون باعث میشه از زاویه نو و متفاوتی به دنیای اسپایدرمن نگاه کنیم
نقل قول کردن
mtm
#7 mtm 1400-06-12 10:17
و من‌ جا داره به طور ویژه و اختصاصی از ادیتور و مترجم این کمیک تشکر کنم چون بدون اونا و همت و زحمتی که کشیدن امکان نداشت بتونید اون رو به زبان فارسی در اختیار داشته باشید
نقل قول کردن
Agent bishop
#8 Agent bishop 1400-06-12 10:34
به نقل از mtm:
من نمیدونم قبلا این نظر رو تو سایت داده ام یا نه ولی با نوع شخصیت پردازی جیمسون خیلی مشکل دارم. جیمسونی که من میشناسم و جیمسونی که همه میشناسن اینقدر سنگدل نیست و هرگز اینجوری با پیتر رفتار نمیکنه و کاش قسمت دوم این کمیک منتشر میشد تا این مشکل رو به نوعی حل میکردن. در عوض شخصیت پردازی های فلش،رابی و هری عالی بودن . البته من جای نویسنده بودم کاری میکردم زن عمو می هم از زبون خود پیتر بفهمه مرد عنکبوتیه ولی درک میکنم چرا این کارو نکرد . چون میخواست صحنه غش کردن او بر بار "عواقب" فاش شدن هویت تو اون بخش اوج داستان اضافه کنه
اما در کل کمیک بسیار خوبیه چون باعث میشه از زاویه نو و متفاوتی به دنیای اسپایدرمن نگاه کنیم


استاد این حرفتان رو قبول دارم ولی اون زمان مگه جیمسون به همین شکل نبود یعنی از سفارش ساخت قاتل عنکبوت تا به وجود آوردن عقرب ! البته انگار جیمسون یه جورایی حالش هم گرفته شد چون خیلی درد داره که اونی که همش عکس مردعنکبوتی واست میاره و ازش برات پول میگیره خود مردعنکبوتی باشه ولی خوب رابی هم تهش بهش گفت که انتقام یک بهایی براش . کاش یه قسمت دیگه هم براش می‌ساختند که توش میگفتن جیسون از روی عصبانیت این کار رو کرد و بعداً که دید این کار چه بلایی سر پیتر و گوئن و بقیه آورد پشیمون میشد .
نقل قول کردن
mtm
#9 mtm 1400-06-12 10:41
به نقل از Agent bishop:
به نقل از mtm:
من نمیدونم قبلا این نظر رو تو سایت داده ام یا نه ولی با نوع شخصیت پردازی جیمسون خیلی مشکل دارم. جیمسونی که من میشناسم و جیمسونی که همه میشناسن اینقدر سنگدل نیست و هرگز اینجوری با پیتر رفتار نمیکنه و کاش قسمت دوم این کمیک منتشر میشد تا این مشکل رو به نوعی حل میکردن. در عوص شخصیت پردازی های فلش،رابی و هری عالی بودن . البته من جی نویسنده منکاری میکردم زن عمو می هم از زبون خود پیتر بفهمه مرد عنکبوتیه ولی درک میکنم چرا این کارو نکرد . چون میخواست صحنه غش کردن او بر بار "عواقب" فاش شدن هویت تو اون بخش اوج داستان اضافه کنه
اما در کل کمیک بسیار خوبیه چون باعث میشه از زاویه نو و متفاوتی به دنیای اسپایدرمن نگاه کنیم


استاد این حرفتان رو قبول دارم ولی اون زمان مگه جیمسون به همین شکل نبود یعنی از سفارش ساخت قاتل عنکبوت تا به وجود آوردن عقرب ! البته انگار جیمسون یه جورایی حالش هم گرفته شد چون خیلی درد داره که اونی که همش عکس مردعنکبوتی واست میاره و ازش برات پول میگیره خود مردعنکبوتی باشه ولی خوب رابی هم تهش بهش گفت که انتقام یک بهایی براش . کاش یه قسمت دیگه هم براش می‌ساختند که توش میگفتن جیسون از روی عصبانیت این کار رو کرد و بعداً که دید این کار چه بلایی سر پیتر و گوئن و بقیه آورد پشیمون میشد .

بله درسته ولی مشکلش با اسپایدرمن بود و نمیدونست کی مرد عنکبوتیه. حالا که فهمیده این واکنش عجولانه و بیرحمانه ش نسبت به پیتر قابل درک نیست که بخواد اینجوری زندگیش رو تباه کنه
نقل قول کردن
s.p.i
+1 #10 s.p.i 1400-06-12 12:22
سلام
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت

کمیک چه میشد اگر ؟ با عنوان اینکه چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی را نجات میداد ؟
اول از همه مرگ گوئن استیسی یکی از مهمه ترین داستان های مرد عنکبوتی که بیشترین تاثیر روی مرد عنکبوتی و کمیک گذاشت و البته این داستان به اندازه مهمه که هیچوقت کسی جرات برگردوندنش نداشت و البته همه میدونیم بعد از مرگ گوئن پیتر مدام خودشو سرزنش می‌کرد و در نهایت با مرجین صمیمی و سپس ازدواج کرد (حالا کاری ندارم ازدواجشون بهم خورد ) و خب ما تا به امروز آر وضعیت پیتر با خبریم که با مرگ گوئن پیتر چگونه راه ادامه داد

حالا این داستان این ایده مطرح میکنه که اگر گوئن زنده می‌ماند چه اتفاقی میفتاد میشه گفت نویسنده ایده جالبی مطرح میکنه که آدم دوست داره ببینه پیتر سرنوشتش با گوئن چگونه سپر میشه


داستان
پیتر درحال حرف زدن با گوئن هستش که بهش میگه سیع میکنه فراموش اما نمیتونه چون اگه از دستشون بده چیزی جز ترس باقی نمیمونه و بعد میره در اینجا واچر داریم که میگه اگه اون میدونست در جهان دیگه گوئن استیسی زنده هست چه جوری میشد آیا خوشحال میشد یا نارحت ولی ذهن آدم ها درک چنین مسئله نداره
خب میریم به جهان دیگه که پیتر با گابلین در گیر میشه ولی خب در اینجا هم پیتر به جای این که تار بزنه به پای گوئن میپره و میگرتش و جالبه که نورمن از توانایی بدنی پیتر کمی تعریف میکنه ولی خب پیتر و گوئن میفتن تو آب نورمن که فکر میکنه پیتر و گوئن مردن میره ولی خبر نداره پیتر زنده هست و گوئن نجات داده گوئن بهوش میاد اولش به پیتر میگه ازش دور بشه چون هنوز اونو مقصر مرگ پدرش میدونه و پیتر ماجرا را برای گوئن توضیح میده و بهش پیشنهاد ازدواج میده و اون هم قبول میکنه
و بعد پیتر میره سراغ نورمن د البته اون دسته جنایت کار هم شکست میده و البته برای جیمسون یه بسته می‌فرسته
و البته پستر میره خونه نورمن بعد هری با پیتر بحث و نورمن هم که میبینه پسرش چقدر شجاع تسلیم میشه هری میگه میخاد فعلا با پدرش نورمن تنها باشه پیتر هم میره و با گوئن قضیه به زن عمو می میگه و در مراسم ازدواج جیمسون میاد تا پیتر پلیس دستگیر کننند و ببرند هرچند پیتر فرار میکنه و رابی بهش میگه چرا این کار کرد و جیمسون به خاطره این که اون هر وقت عکسی بهش میفروخت تو دلش بهش می‌خندید ولی رابی بهش میگه اینطور نیست ولی درهرحال پیتر الان مزدوج هست و تحت تعقیب و همنطور که واچر میگه تصمیم پیتر چیه و داستان به پایان میرسه


شخصیت پردازی شخصیت پردازی تمام کارکتر ها مثل فلش زن عمو می و رابی خوب بودن ولی خب همنطور که آقای ترابی اشاره کردن جیمسون اینجا به نظر سنگدل میومد البته شاید هم از روی عصبانیت این کاررو کرده باشه درسته که پیتر سرش شیره می‌مالید ولی بار ها جون اونو نجات داد و باید با اخلاق گند و خسیس بازی جیمسون کنار میومد ولی جیمسون اینجوری زندگیش تباه کرد

شخصیت خبیث نورمن خب سرنوشت برای نورمن مثل گوئن جور دیگه اتفاق افتاد اینجا پیتر تمام کار های گابلین حفظ هست


طراحی که خوب بود احساسات خوب منتقل می‌کرد به نظر

ترجمه و ادیت که مثل همیشه عالی هیچ جا سایت خودمون نمیشه که دقیق و روان کمیک ها رو ترجمه می‌کنند


داستان ۱۰ از ۱۰
طراحی ۹ از ۱۰
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰


مرسی spidey
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
+1 #11 Scarlet Speedster 1400-06-12 14:56
بسم الله الرحمن الرحیم

نقد و بررسی شمارهٔ ۲۴ از سری کمیک های "چه میشد اگر...؟" (?...What If)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:

"چه میشد اگر...؟" (?...What If) نام سری کمیک هایی از انتشارات ماروله که انتشار اون از سال ۱۹۹۷ میلادی آغاز شد و درست مثل اسمش، به واقعیت های موازی ای میپرداخت که در اونها شخصیت های دنیای مارول تصمیم هایی متفاوت از دنیای اصلی گرفتن و در نتیجه هم اتفاقات متفاوتی برای اونها رخ داد. برای همین هم این داستان ها فرصتی بودن برای خواننده ها تا از زاویه دیگه‌ای به حوادث و رخداد های دنیای مارول نگاه کنن و ماجرا های غیر قابل پیش‌بینی ای رو تجربه کنن. در شماره‌ی ۲۴ از سری اول کمیک بوک های وات ایف شاهد داستانی بودیم که با مضمون «چه میشد اگر مرد عنکبوتی گوئن استیسی را نجات میداد؟» توجه خیلی ها رو به خودش جلب کرد. توی این داستان ما قراره ببینیم که در این صورت وقایع زندگی پیتر پارکر به چه صورتی پیش میرفت و چقدر متفاوت‌تر از وقایع دنیای اصلی میشد. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد این کمیک همراه باشید...

داستان:

من به شدت به جمله‌ای که روی کاور این کمیک درج شده اعتقاد دارم؛ «مورد انتظار ترین کمیک "چه میشد اگر" تا به حال!» محاله که کمیک مرگ گوئن استیسی رو خونده باشید و تا حالا یک بار هم این سوال از ذهن‌تون رد نشده باشه، اینکه چی میشد اگه گوئن استیسی به اون مرگ ناگهانی دچار نمیشد؟ و برای همین هم این شماره با پاسخ ذادن به این سوال همیشگی میتونه خیلی براتون جذاب باشه. شیوه روایتی که داره هم خیلی جالبه؛ در ابتدا دوباره لحظات مرگ گوئن تکرار میشه و ما میبینیم که این پیتره که در روز سالگرد مرگ گوئن رفته بالای پل جورج واشینگتن و داره با گوئن حرف میزنه و میگه که در هر صورت تا ابد فراموشش نمیکنه. و بعد از اینها ما واچر رو میبینیم که به عنوان راوی داستان و ناظر تمامی این اتفاقات ما رو به واقعیت موازی دیگه‌ای میبره که در اون پیتر موفق میشه گوئن رو نجات بده و در ادامه اتفاقات دیگه‌ای براش میفته. چیزی که جالبه اینه که داستان دقیقاً از شماره ۱۲۱ و ۱۲۲ از سری کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز که گوئن در اون کشته میشه برداشته شده و این روایت دوباره دقیقاً تا همون جایی ادامه پیدا میکنه که پیتر به جای تار پرتاب کردن به سمت گوئن، تصمیم میگیره که به سمتش بپره و بلکه این‌طوری نجات بده. یه فضا و حس و حال بی‌حال و غم‌انگیزی (در اصطلاح میگن Blue) داخل داستان به ویژه در اون بخشی که مربوط به اتفاقات دنیای اصلی میشه به چشم میخوره که نویسنده با تبحر شگفت‌آوری این فضا رو به وجود آورده تا بیانگر غم از دست دادن گوئن باشه. ریتم داستان هم شاید در ابتدا یکم کند باشه ولی در ادامه حسابی میره بالا و مخاطب رو هم با خودش همراه میکنه. در زمینه‌ی شخصیت پردازی هم این کمیک تا حد بالایی موفق عمل میکنه. در رابطه با پیتر که در ادامه کامل بهش میپردازم. اما در رابطه با گوئن استیسی باید بگم که خیلی از گوئن این شماره خوشم اومد. در حقیقت من افت جذابیت رابطه‌ی بین پیتر و گوئن در دنیای اصلی رو از جایی میدونم که گوئن با مرگ پدرش، سروان استیسی رو به رو شد و دیگه فقط و فقط اسپایدرمن رو مقصر میدونست و پیتر هم مونده بود که چیکار کنه. اما توی این کمیک دیدیم که بعد از نجات گوئن، پیتر همه چیز رو از اول براش تعریف میکنه و میگه که در مرگ پدرش مقصر نبوده. برای هر کسی جالبه که بدونه اگه گوئن هیچ‌وقت کشته نمیشد زندگی پیتر چه تغییری میکرد و این کمیک هم جوری ذهن‌تون رو قلقلک میده که به این فکر بیفتید که اگر گوئن نمیمرد و با پیتر ازدواج میکرد، شاید این زوج میتونستن خیلی در کنار هم خوشبخت باشن... در کل گوئن این کمیک رو خیلی دوست داشتم. بگذریم... از حضور مناسب و کافی شخصیت هایی مثل رابی رابرتسون یا جی جونا جیمسون هم خیلی خوشم اومد و به نظرم کاملاً در خدمت داستان بودن. جیمسون که حتی نذاشت پیتر تو مراسم عروسیش هم یه آب خوش از گلوش پایین بره و به قول معروف عروسیش رو تبدیل به عزا کرد. طوری که زن عمو می از حال رفت، پیتر مجبور شد صحنه رو به سرعت ترک کنه و در ادامه از از خوانواده‌ـش دور بمونه و... این عمل خجالت‌آور جونا حتی صدای رابی رو هم در آورد و بعد از اینکه استعفای خودش رو اعلام کرد، دیدیم که در یک پانل جونا کاملاً تنها شده و دیگه کسی دور و برش نیست... در مجموع خیلی از این کمیک خوشم اومد و اون رو از بهترین های این سری کمیک ها میدونم که به بهترین شکل ممکن داستانی متفاوت از اون چه که هست رو به نمایش گذاشت. راستش انقدر از داستان تونی ایزابلا لذت بردم که احتمالاً خیلی از چیز هایی که میخواستم بگم رو فراموش کردم؛ اما با این حال هنوز هم این کمیک برام خیلی جذابیت داره و میخوام اون رو در Collection بهترین کمیک هایی که خوندم قرار بدم...

پروتاگونیست:

پیتری که در ابتدای داستان و در دنیای اصلی میبینیم کاملاً ما رو یاد همون پیتر بعد از مرگ گوئن میندازه که میدیدیم چقدر داغونه و تمام فکر و ذهنش درگیر گوئن ـه. جالبه که در اینجا هم پیتر در صحبت هاش با روح و یاد و خاطره‌ی گوئن میگه که روابطش با آدمای دیگن هر طوری هم باشه باز هم نمیتونه از یاد گوئن بیرون بیاد و تا ابد فراموشش نمیکنه. و در واقعیت موازی، پیتر پارکر شاد و مسرور از اینکه تونسته عشقش رو نجات بده، همه چیز رو برای گوئن توضیح میده تا دیگه گوئن اون رو بابت مرگ پدرش مقصر ندونه. بعد هم که به خواستگاریش جواب مثبت میده و حالا که قراره داماد بشه حتماً با خودش میگه «منو این همه خوشبختی محاله» :lol: در کل ما با یه پیتر پارکر متفاوت‌تری از دنیای اصلی سر و کار داشتیم که به غم مرگ گوئن گرفتار نشد، ولی در عوض به غم دوری از گوئن برای حفاظت از جونش گرفتار گشت (جو سنگینه برادر :-* :D )

آنتاگونیست:

از اونجایی که نورمن آزبورن/گرین گابلین کسیه که گوئن استیسی رو در دنیای اصلی به قتل میرسونه، در اینجا هم شاهد حضور موثر نورمن بودیم. نورمن دقیقاً همون بلا رو سر گوئن آورد و این دفعه پیتر بود که تونست با حرکتی هوشمندانه از مرگ گوئن جلوگیری کنه و نجاتش بده. نورمن هم در ابتدا فکر میکرد که هر دوی اونها رو کشته ولی بعد متوجه شد که اشتباه میکرده و به عنوان ضربه‌ی آخرش، هویت مخفی پیتر رو در اختیار جیمسون قرار داد. البته بعد اصلاح شد و به همون حالت عادیش برگشت، ولی کار از کار گذشته بود و درست در روز مراسم عروسی پیتر، جیمسون (که میشه اون رو هم خبیث داستان به حساب آورد :-* ) گند میزنه به عروسی و همه چیز رو به هم میریزه و پیتر رو هم فراری میکنه. خلاصه که زندگی پیتر حسابی توسط این دو خبیث به هم میریزه و از اونجایی که این کمیک قسمت دیگه‌ای نداره، ما هم هیچ‌وقت نخواهیم فهمید که بعد از این چه اتفاقاتی برای پیتر این دنیا افتاد...

طراحی:

در راطبه با طراحی های این شماره نکاتی وجود داره که استاد قبلاً در اینجا به طور کامل توضیح دادن: [ spidey.ir/.../... ] خلاصه‌ـش اینه که نام ۶ طراح متفاوت به عنوان طراح این شماره به چشم میخوره؛ فرانک جاکویا و گیل کین به عنوان طراحان اصلی و چهار طراح دیگه هم به عنوان دستیار که قضیه‌ـش رو در همون مقاله‌ی استاد میتونید به طور بخونید. ولی در کل من فارغ از اون چهار دستیار، کین و جاکویا رو طراحان اصلی این کمیک میدونم و در این بخش هم از اونها به عنوان طراح یاد میکنم. درست همون فضا و حس و حالی که داستان ایزابلا داره رو میشه توی طراحی ها هم دید و به نظر میاد که اون حس و حال تیره و غم‌انگیزی که داستان در خودش جا داده رو مدیون طراحی ـه. نحوه‌ای که طراحی ازش برای روایت داستان استفاده میکنه رو خیلی دوست دارم و به نظرم یه روایت و نقل داستان قوی و مناسبی رو در طراحی ها میشد دید. رنگ آمیزی ای که طراحی ها دارن رو هم دوست دارم و من رو یاد همون کمیک های کلاسیک اسپایدرمن میندازن. در زمینه طراحی شخصیت باید بگم که از طراحی ظاهر شخصیت ها خیلی لذت بردم و به نظرم خیلی وفادارانه هستن. شما اگه دقت کنید میبینید که شخصیت هایی مثل پیتر، گوئن، فلش، جیمسون، رابی، نورمن و هری و... که در این داستان حضور داشتن دقیقاً همون طراحی کلاسیک خودشون رو دارن (درست شبیه طراحی هاشون در شماره های ۱۲۱ و ۱۲۲ ASM) و از اونجایی که گیل کین بخش بیشتری از طراحی رو انجام داده و همون‌طور که میدونید سبکش خیلی به سبک طراحی جان رومیتا شباهت داشت، شما کاملاً میتونید رد پای اون رو در طراحی ها احساس کنید (البته این امکان هم وجود داره که جان رومیتا مثل همیشه طراحی های کین رو روتوش کرده باشه) فرانک جاکویا هم به خوبی تونست با الهام از نحوه‌ی طراحی کین طراحی های مشابهی رو ارائه بده و کاری کنه تا مخاطب نتونه تشخیص بده که از کجا به بعد رو طراحی کرده. در کل خیلی طراحی های این شماره رو دوست داشتم و حس و حال کلاسیکی رو برای من داشت که ازش خوشم اومد و در زمینه های دیگه هم مشکلی با طراحی ها ندارم.

ترجمه:

مثل همیشه از ترجمه های واقعاً عالی آقای وحدتی (A.SHRFƎ) لذت بردم. ترجمه ها خیلی واضح و روون بودن و خیلی به لذت خوندن کمیک افزوده کردن. در مواقع لازم هم دیالوگ ها از ترجمه های دراماتیک و تا حدی غم‌انگیزی برخوردار بودن. خیلی ممنون بابت زحمات و ترجمه های بی‌نقص‌تون. خسته نباشید. از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارت بر ترجمه ها متشکرم.

ادیت:

ادیت های آقای محدثی عزیز هم خیلی باکیفیت و چشم نواز بودن. کاملاً مشخصه که زحمات زیادی رو برای ادیت این کمیک کشیدید و واقعاً از ادیت های استادانه ای که در این شماره ازتون دیدیم لذت بردم. خیلی هم شگفت زده شدم که تمامی افکت های صوتی رو به فارسی برگردونید. کاور هم به بهترین شکل ممکن برگردونده شده بود. یه خسته نباشید جانانه میگم خدمت شما.
.
.
نکات مخفی، اشارات و ایستر اگ (Easter Egg) ها:

_ در کلِ این کمیک و به ویژه در ابتدای اون ما لحظات زیادی رو داشتیم که از شماره های ۱۲۱ و ۱۲۲ از سری کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز برداشته شدن و تداعی‌گر اون لحظات هستن. لحظاتی مثل:
s4.uupload.ir/.../...
s4.uupload.ir/.../...
s4.uupload.ir/.../...
و لحظات دیگه‌ای مثل لحظه‌ی پرت شدن گوئن استیسی از بالای پل که خودتون احتمالاً متوجه‌شون شده باشید.

جمع بندی:

من این شماره رو خیلی دوست داشتم و به نظرم همون‌طور که ادعا کرده بود، مورد انتظار ترین کمیک وات ایفی بود که تا حالا خوندم و خیلی از داستانی که داشت لذت بردم. طراحی ها هم انصافاً مشکل آنچنانی نداشتن و اگه سخت‌گیر نباشید میتونید ازشون لذت ببرید. در کل اگه توجه‌تون به این شماره جلب شده، پیشنهاد میکنم که به هیچ‌وجه از دستش ندید...!

نمرات:

داستان: ۹.۵/۱۰
طراحی: ۹/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰

در پایان، سپاس از تیم بی‌نذیر اسپایدی که این کمیک جذاب و خوندنی رو در اختیار ما قرار دادند.
همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
روز و روزگارتون خوش!
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#12 Scarlet Speedster 1400-06-12 16:05
حالا یه سوالی که به ذهنم خطور کرده رو باهاتون در میون میذارم تا اگه خواستید راجع بهش صحبت کنیم:

همیشه سر نحوه‌ی مرگ گوئن استیسی در دنیای کمیک بحث بوده و این قضیه تا امروز لاینحل مونده. خیلی ها مرگ گوئن رو به خاطر شکستن گردنش و اون افکت صوتی snap هنگام سقوط کنار گردنش میدونن و بر این باورن که پیتر به خاطر تاردزدن به پاش و جلوگیری ناگهانی از سقوطش، موجب شکستن گردن گوئن و مرگش به دلایل فیزیکی شد (به اون فشار شدید به گردن میگن whiplash) البته چون در تجدید چاپ ها snap از کنار گردن گوئن حذف شد، خیلی ها حرف گابلین رو قبول دارن و میگن که شوک و وحشت از سقوط ناگهانی باعث مرگ گوئن شده.
حالا در این کمیک میبینیم که snap هنگام مرگ گوئن دیده نمیشه و خود پیتر هم اعتراف میکنه که گوئن به خاطر ترس و وحشتی که از سقوط بهش دست داده بود جون خودش رو از دست میده: [ s4.uupload.ir/.../... ] سوالی که پیش میاد اینه که زمانی که پیتر در واقعیت موازی به جای تار زدن به سمت گوئن، به سمتش میپره و اینطوری نجاتش میده، منطقیش اینه که دقیقاً همون شوک و وحشت از سقوط برای گوئن وجود داشته باشه. ولی اینجا اشاره‌ای به اون وحشت نمیشه و طوریه انگار گوئن اصلی واقعاً به خاطر شکستن گردنش مرده بوده.
آیا این یه تناقض نیست؟!
برای من همچین تناقضی به وجود اومده. نظر شما چیه؟!
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#13 Scarlet Speedster 1400-06-12 16:19
به نقل از AM SM BM SM:
این رو هم بگم که سریال "چه میشد اگر...؟" تا به اینجا بسیار خوب بوده. مخصوصا قسمت چهارم که به نظرم فوق‌العاده بود و ایده بسیار جالبی هم داره و نوعی دیگر از غرور و تکبر دکتر رو بهمون نشون میداد و اپیزود بسیار جالبی بود. اپیزود های دوم و سوم هم بسیار خوب بودند و مهم ترین چیز توی این سریال هم ریسک کردن هست که واقعا با قسمت چهار ریسک کردن بسیار خوب انجام شد. باید دید این سریال در ادامه چی میشه.

به نظرم همین‌طوری که داریم میریم جلو، هر اپیزود داره از اپیزود قبلی بهتر و بهتر میشه. تا اینجا که بهترین اپیزود قطعاً اپیزود چهارم بوده که به طور کامل به دکتر استرنج اختصاص داشت و واقعاً با تمام وجودم ازش لذت بردم.
فضای احساسی ای که این ایپزود ایجاد کرد تمام فکر و ذهنم رو درگیر خودش کرد بود و اون لحظه‌ی پایانی هم حقیقتاً قلبم رو شکست. باورم نمیشد که بتونم انقدر با یه نسخه‌ی خبیث از دکتر استرنج ارتباط برقرار کنم و برام قابل همذات پنداری باشه؛ ولی دکتر استرنج این اپیزود فراتر از این حرفا بود.
پایان این اپیزود که در اون ناله های ریز استرنج شنیده میشد و با موسیقی متن حقیقتاً شگفت انگیبزی هم همراه شد خیلی رو من تأثیر گذاشت.

s4.uupload.ir/.../...
s4.uupload.ir/.../...

البته اینجا که جای صحبت راجع به این سریال نیست، ولی اگه روزی سایت Spidey.ir نقدی رو برای سریال منتشر کرد اونجا حسابی راجع بهش صحبت میکنیم... ;-)
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#14 Scarlet Speedster 1400-06-12 17:30
به نقل از mtm:
من نمیدونم قبلا این نظر رو تو سایت داده ام یا نه ولی با نوع شخصیت پردازی جیمسون خیلی مشکل دارم. جیمسونی که من میشناسم و جیمسونی که همه میشناسن اینقدر سنگدل نیست و هرگز اینجوری با پیتر رفتار نمیکنه و کاش قسمت دوم این کمیک منتشر میشد تا این مشکل رو به نوعی حل میکردن.

حالا استاد جالبه که وقتی رابی خونش از کارای جونا به جوش میاد و از سمتش تو دیلی بیوگل استعفا میده، در یک پانل میبینیم که جونا کاملاً تنها شده و هیچکس دور و برش نیست و نشون میده که جونا قراره بهای کارش رو با تنها شدن بپردازه:
s4.uupload.ir/.../...
به نظر من که واقعاً پانل پر مفهوم و تکان دهنده ای هستش.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#15 AM SM BM SM 1400-06-12 19:09
به نقل از AM SM BM SM:
این رو هم بگم که سریال "چه میشد اگر...؟" تا به اینجا بسیار خوب بوده. مخصوصا قسمت چهارم که به نظرم فوق‌العاده بود و ایده بسیار جالبی هم داره و نوعی دیگر از غرور و تکبر دکتر رو بهمون نشون میداد و اپیزود بسیار جالبی بود. اپیزود های دوم و سوم هم بسیار خوب بودند و مهم ترین چیز توی این سریال هم ریسک کردن هست که واقعا با قسمت چهار ریسک کردن بسیار خوب انجام شد. باید دید این سریال در ادامه چی میشه.

سلام
دیشب خوابم میومد خیلی نتونستم حرفم رو توضیح بدم! :lol: اما الان میخوام بیشتر توضیح بدم و دوست دارم نظر شما رو هم بدونم.
خب سریال "چه میشد اگر...؟" تا به اینجا تونسته بود اپیزود های نسبتا خوبی بسازه اما با قسمت چهارم انتظارات هواداران رو در نبردید و به نظرم به بهترین اپیزود این سریال تبدیل شد! اولین چیزی که میخوام درباره این اپیزود و کل سریال بگم، ریسک پذیری و اتفاقات غیر منتظره هست. این مسئله توی این سریال و کمیک های اون بسیار مهم هست چون که ما دوست داریم چیز های غافلگیر کننده و عجیب (!Strange) ببینیم و این خیلی مهمه که سازندگان سعی کنند چیز های متفاوت تری رو نشون بدن. برای همین حالا که فکرش رو میکنم به نظرم قسمت اول این سریال توی این مسئله خیلی موفق نبود و زیاد ریسک نکرد. یعنی انگار شما جای استیو راجرز و پگی کارتر رو عوض میکردید با همون معلول های گذشته اما علت های متفاوت! (یعنی باز هم یه کاپیتان میره به آینده اما با علتی متفاوت.) البته شخصیت پردازی ها و مشکلات متفاوتی سر راه قهرمان داستان بود اما در کل اون هیجان و ریسک لازم رو نداشت. اما این قضیه از قسمت دوم به خوبی استارت خورد و با قسمت سوم با قدرت ادامه داد و در قسمت چهارم (که بهترین اپیزود سریال هم هست) به اوج خودش رسید. توی قسمت چهارم ما به جای کلی خبیث و قهرمان یک شخصیت داشتیم که در عین حال خبیث و قهرمان داستان بود. اما داستان با هیجان بسیار بالایی جلو رفت و پایانش بسیار غیر منتظره و عالی بود. اما دکتر استرنج در این اپیزود به خاطر اتفاقی که براش افتاد به خبیثی سمپاتیک تبدیل شد و انگیزه هاش واقعا قابل درک بود. واقعا به سختی میشه که اون رو مورد ملامت قرار داد چون تنها کسی که تونست مرد مغروری مثل اون رو نرم کنه به شکل غم انگیزی کشته شده و برای همین استرنج خیلی دنبال زنده کردن اون بود. کسی چه میدونه شاید اگر همین اتفاق برای دکتر استرنج دنیای اصلی mcu خودمون هم می افتاد همین اتفاقات رو شاهد بودیم. برای همین انگیزه های اون بسیار قابل درک بود و در نهایت وقتی جهان او نابود میشه ما هم همراه اون ابراز ناراحتی میکنیم. و البته اون جمله ای که به کریستین پالمر میگه "ما نمیتونیم با هم خوش باشیم؟" این مسئله و انگیزه های استرنج رو بسیار خوب نشون میده. اما به جز اون میشه گفت که این داستان یه جورایی یه داستان عاشقانه هم بود. (فکر کنید این اپیزود چی بود که منی رو که خیلی دل خوشی از داستان های عاشقانه ندارم رو مجذوب خودش کرد.) شخصیت کریستین پالمر شخصیت بسیار دوست داشتنی بود که وقتی که همه با استرنج بد هستند و او باهاش کنار میاد ما میتونیم این عشق رو در درون استرنج درک کنیم. شخصیت پردازی او واقعا خیلی خوب بود. (به نظرم توی فیلم دکتر استرنج هم همین طور بود و دوست دارم در ادامه mcu بهش بیشتر پرداخته بشه.) اما بزرگترین دشمن دکتر استرنج توی این فیلم یکی از بدترین خصوصیت های درونی اون یعنی "غرور و تکبرش" هست. چیزی که همیشه سعی کرده اون رو شکست بده توی این اپیزود به شکل چشمگیری به نمایش در میاد. یعنی ما این مسئله که عشق او کم کم به غرورش تبدیل میشه (که حالا که فکرش میکنم میبینم مرز نزدیکی هم بین اوناست) رو آروم آروم و بسیار خوب میبینیم و متوجه میشیم که این دشمن حتی میتونه از دورمامو هم خطرناک تر باشه. (شخصا از هیچ اخلاق بدی به اندازه غرور بدم نمیاد!) شوخی های این قسمت هم درست به جا بودند مثل شوخی که کتابدار کاگلیسترو (که به نظرم شخصیت بسیار جالبی هم بود ولی نمیدونم اسمش رو درست نوشتم یا نه!) با اسم استرنج کرد که سعی هم شده بود تم نسبتا دارک این قسمت بیشتر حفظ بشه. و البته مگه میشه از این قسمت حرف زد و از پایان عالی اون نگفت. واقعا برام غیر منتظره بود و هر لحظه فکر میکردم شاید پیروز بشه یا اتفاق دیگری میفته اما در نهایت این انتخاب اشتباه باعث پایان دنیای استرنج میشه. و البته از زمانی که دکتر استرنج به واچر التماس میکنه به بعد اتفاقات بسیار تلخ و غم انگیزی رو شاهد هستیم و پایان سریال واقعا میخکوب کننده هست. و البته این اپیزود در حال کسی هست که در ادامه mcu نقش بسیار مهمی رو داره و البته دکتر استرنج تا به اینجا تنها کسی بود که از حضور واچر با خبر بود شاید حتی یه جوری در ادامه ما این دکتر استرنج رو ببینیم. صداپیشگی ها هم واقعا عالی بودند و به نظرم بندیکت کامبربچ بسیار خوب تونست از پس این دوگانگی بر بیاد و البته بقیه صداپیشه ها هم کارشون رو خیلی خوب انجام دادن. و البته از اینم بگم که سبک انیمیشن در این اپیزود بسیار خوب بود. وقتی که شما اپیزودی درباره دکتر استرنج و مسائل ماورایی اون دارید باید هم انیمیشن بهتر و روان تری رو درست کنید. (مثل اپیزود دوم و مسائل فضایی!) در کل قسمت چهارم سریال "چه میشد اگر...؟" بسیار عالی بود و البته تا به اینجا تنها اپیزود از این سریال بود که من خواستم و تونستم که بیشتر از یک بار ببینمش!
باز هم از همه دست اندر کاران این کمیک تشکر میکنم و ازشون عذر میخوام که این حرف ها رو اینجا زدم اما خیلی دوست داشتم هر چه سریعتر اینا رو بگم و دربارش نظرافتی رو بشنوم.
با تشکر.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#16 AM SM BM SM 1400-06-12 19:16
به نقل از Scarlet Speedster:
حالا یه سوالی که به ذهنم خطور کرده رو باهاتون در میون میذارم تا اگه خواستید راجع بهش صحبت کنیم:

همیشه سر نحوه‌ی مرگ گوئن استیسی در دنیای کمیک بحث بوده و این قضیه تا امروز لاینحل مونده. خیلی ها مرگ گوئن رو به خاطر شکستن گردنش و اون افکت صوتی snap هنگام سقوط کنار گردنش میدونن و بر این باورن که پیتر به خاطر تاردزدن به پاش و جلوگیری ناگهانی از سقوطش، موجب شکستن گردن گوئن و مرگش به دلایل فیزیکی شد (به اون فشار شدید به گردن میگن whiplash) البته چون در تجدید چاپ ها snap از کنار گردن گوئن حذف شد، خیلی ها حرف گابلین رو قبول دارن و میگن که شوک و وحشت از سقوط ناگهانی باعث مرگ گوئن شده.
حالا در این کمیک میبینیم که snap هنگام مرگ گوئن دیده نمیشه و خود پیتر هم اعتراف میکنه که گوئن به خاطر ترس و وحشتی که از سقوط بهش دست داده بود جون خودش رو از دست میده: [ s4.uupload.ir/.../... ] سوالی که پیش میاد اینه که زمانی که پیتر در واقعیت موازی به جای تار زدن به سمت گوئن، به سمتش میپره و اینطوری نجاتش میده، منطقیش اینه که دقیقاً همون شوک و وحشت از سقوط برای گوئن وجود داشته باشه. ولی اینجا اشاره‌ای به اون وحشت نمیشه و طوریه انگار گوئن اصلی واقعاً به خاطر شکستن گردنش مرده بوده.
آیا این یه تناقض نیست؟!
برای من همچین تناقضی به وجود اومده. نظر شما چیه؟!

میدونید توی این کمیک یه جوری طرف هر دو فرضیه رو گرفته میشه اما انگار کفه ترازو به سمت مقصر بودن پیتر سنگین تره. اولا اینکه خود پیتر میگه که شوک اون ارتفاع هر بلایی رو میتونه سر هر کسی بیاره. اما توی این کمیک ما میبینیم که پیتر تصمیم متفاوتی میگیره و میپره تا اون رو نجات بده و در اینجاست که واقعیت متفاوتی پیش میاد. خب اگر مسئله شوک افتادن از ارتفاع بود پس چرا اینجا این اتفاق نیفتاد؟ چه فرقی کرده بود؟ و البته اینکه وقتی که پیتر تصمیم متفاوتی میگیره واقعیت مختلفی شکل میگیره پس یعنی تار زدن به پای گوئن باعث مرگش شده بود که حالا وقتی که تاری دیگه ای میکنه اون زنده میمونه؟ اینطوری احتمالا مسئله اینه که زدن تار به پای گوئن باعث مرگ اون شده. اما به هر حال این مسئله و شک و تردید های اون شخصیت پیتر رو جالب تر میکنند.
#13
من که طاقت نیاوردم و سریع نظرم رو گفتم! و البته باز هم از مترجم و ادیتور عذر خواهی میکنم. نظرات اونقدر کم بود که حوصله ام سر رفت و گفت یادداشتی بنویسم.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#17 AM SM BM SM 1400-06-12 19:59
به نقل از Scarlet Speedster:
به نقل از mtm:
من نمیدونم قبلا این نظر رو تو سایت داده ام یا نه ولی با نوع شخصیت پردازی جیمسون خیلی مشکل دارم. جیمسونی که من میشناسم و جیمسونی که همه میشناسن اینقدر سنگدل نیست و هرگز اینجوری با پیتر رفتار نمیکنه و کاش قسمت دوم این کمیک منتشر میشد تا این مشکل رو به نوعی حل میکردن.

حالا استاد جالبه که وقتی رابی خونش از کارای جونا به جوش میاد و از سمتش تو دیلی بیوگل استعفا میده، در یک پانل میبینیم که جونا کاملاً تنها شده و هیچکس دور و برش نیست و نشون میده که جونا قراره بهای کارش رو با تنها شدن بپردازه:
s4.uupload.ir/.../...
به نظر من که واقعاً پانل پر مفهوم و تکان دهنده ای هستش.

اگر فقط یک دلیل داشته باشم برای اینکه این کمیک قسمت دومی داشته باشه همین یک پانل و سر پایین آورده شده و تنها جیمسون هست که به نظرم توی قسمت دوم میتونست نقش مهمی داشته باشه. شاید گفته میشد که از این کار ناراحت هست و کاری که در این کمیک کرد به خاطر لجوج بودن و عجول بودنش بود. به نظرم خیلی پانل زیبایی هست و اگر قسمت دوم این کمیک در کار بود احتمالا تاثیر گذار تر هم میشد.
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#18 Scarlet Speedster 1400-06-12 21:13
#16:
این قضیه‌ی دلیل مرگ گوئن چیزیه که هر بار با دیدن روایت مرگش یکم میره تو مغزم و منم یکی از عادت های همیشگیم اینه که تا دلیل یه چیزی رو پیدا نکنم، نمیتونم ازش بگدرم. اما این قضیه یه استثنای بزرگه و هر دفعه بین این دو راهیِ "جا به جا شدن مهره ها و شکسته شدن گردن" یا "ترس و وحشت ناشی از سقوط ناگهانی" گیر میکنم و نمیتونم نتیجه‌ی واحدی بگیرم. این کمیک هم دوباره من رو به یاد این سوال همیشگی انداخت...
#17:
واقعاً نیاز شدیدی به یه قسمت دوم برای این کمیک احساس میشه. مخصوصاً به قول خودتون برای پرداخت بیشتر به شخصیتی که جونا جیمسون در این شماره از خودش نشون داد و میتونست شرح و بست پیدا کردنش در ادامه خیلی جذاب از آب در بیاد. نمیدونم الان باید چی به اون سردبیری بگم که از ادامه پیدا کردن داستان این شماره جلوگیری کرد... واقعاً حیف...
به نقل از AM SM BM SM:
#13
من که طاقت نیاوردم و سریع نظرم رو گفتم! و البته باز هم از مترجم و ادیتور عذر خواهی میکنم. نظرات اونقدر کم بود که حوصله ام سر رفت و گفت یادداشتی بنویسم.

ممنون بابت نظرات تخصصی و مفیدی که همیشه از خودت ارائه میدی. شخصاً خیلی از خوندن نوشته هات لذت میبرم ;-)
در خصوص کم بودن نظرات هم باید بگم که والا ما خودمون چهار پنج تایی کامنت فرستادیم تا بلکه تعداد نظرات چنین کمیک زیبا و مهمی بالا بره؛ اما هنوزم این رقم حداقل به بیستم نرسیده. مثل اینکه تا تریلر مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست و تحلیل اون و مقالات دیگه‌ای از این جمله نیان روی سایت، نظرات کاربرا به بالای ۵۰ هم نمیرسه...

پ.ن: راستی نمیدونم چرا داستان این شماره من رو یاد داستانی که چندین سال پیش آقای وفایی صفت در بخش کامنت های این مقاله خلق کردن انداخت: spidey.ir/.../...
اونم کمیک وات ایفیه برای خودش!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#19 AM SM BM SM 1400-06-12 21:40
#18
ممنون.
کمیک به این زیبایی و چنین ترجمه و ادیتی حیفه که کامنت هاش اینقدر کم باشه. اما شاید دیگه کسی کمتر کسی میخونه یا حوصله نقد کردن نداره!
واقعا هم نمیشه گفت که گوئن چطور مرد. شاید کفه ترازو به سمت شکستن گردنش سنگین تر باشه اما واقعا گفتنش سخته. شما فکر کنید پیتر بیچاره چی میکشه که هر روز و هر شب فکر این اتفاق و قضیه عمو بن هست و اینکه "ای کاش کارم رو به جور دیگه انجام میدادم! اگر هم پیتر پارکر دنیای ۶۱۶ پیتر این دنیا رو ببینه دیگه چی میگه! خیلی حیفه که کمیکی دنباله ای نداره.
نقل قول کردن
s.p.i
#20 s.p.i 1400-06-12 21:49
سلام
من یه سئوال دارم به نظرتون آیا نورمن واقع خودشو تسلیم کرد و اینکه پیتر چه جوری میخواست از این مشکل رهایی پیدا کنه آیا میرفت پیش دکتر استرنج یا با این قضیه کنار میومد
نقل قول کردن
s.p.i
#21 s.p.i 1400-06-12 21:55
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از Scarlet Speedster:
حالا یه سوالی که به ذهنم خطور کرده رو باهاتون در میون میذارم تا اگه خواستید راجع بهش صحبت کنیم:

همیشه سر نحوه‌ی مرگ گوئن استیسی در دنیای کمیک بحث بوده و این قضیه تا امروز لاینحل مونده. خیلی ها مرگ گوئن رو به خاطر شکستن گردنش و اون افکت صوتی snap هنگام سقوط کنار گردنش میدونن و بر این باورن که پیتر به خاطر تاردزدن به پاش و جلوگیری ناگهانی از سقوطش، موجب شکستن گردن گوئن و مرگش به دلایل فیزیکی شد (به اون فشار شدید به گردن میگن whiplash) البته چون در تجدید چاپ ها snap از کنار گردن گوئن حذف شد، خیلی ها حرف گابلین رو قبول دارن و میگن که شوک و وحشت از سقوط ناگهانی باعث مرگ گوئن شده.
حالا در این کمیک میبینیم که snap هنگام مرگ گوئن دیده نمیشه و خود پیتر هم اعتراف میکنه که گوئن به خاطر ترس و وحشتی که از سقوط بهش دست داده بود جون خودش رو از دست میده: [ s4.uupload.ir/.../... ] سوالی که پیش میاد اینه که زمانی که پیتر در واقعیت موازی به جای تار زدن به سمت گوئن، به سمتش میپره و اینطوری نجاتش میده، منطقیش اینه که دقیقاً همون شوک و وحشت از سقوط برای گوئن وجود داشته باشه. ولی اینجا اشاره‌ای به اون وحشت نمیشه و طوریه انگار گوئن اصلی واقعاً به خاطر شکستن گردنش مرده بوده.
آیا این یه تناقض نیست؟!
برای من همچین تناقضی به وجود اومده. نظر شما چیه؟!

میدونید توی این کمیک یه جوری طرف هر دو فرضیه رو گرفته میشه اما انگار کفه ترازو به سمت مقصر بودن پیتر سنگین تره. اولا اینکه خود پیتر میگه که شوک اون ارتفاع هر بلایی رو میتونه سر هر کسی بیاره. اما توی این کمیک ما میبینیم که پیتر تصمیم متفاوتی میگیره و میپره تا اون رو نجات بده و در اینجاست که واقعیت متفاوتی پیش میاد. خب اگر مسئله شوک افتادن از ارتفاع بود پس چرا اینجا این اتفاق نیفتاد؟ چه فرقی کرده بود؟ و البته اینکه وقتی که پیتر تصمیم متفاوتی میگیره واقعیت مختلفی شکل میگیره پس یعنی تار زدن به پای گوئن باعث مرگش شده بود که حالا وقتی که تاری دیگه ای میکنه اون زنده میمونه؟ اینطوری احتمالا مسئله اینه که زدن تار به پای گوئن باعث مرگ اون شده. اما به هر حال این مسئله و شک و تردید های اون شخصیت پیتر رو جالب تر میکنند.
#13
من که طاقت نیاوردم و سریع نظرم رو گفتم! و البته باز هم از مترجم و ادیتور عذر خواهی میکنم. نظرات اونقدر کم بود که حوصله ام سر رفت و گفت یادداشتی بنویسم.



راستش به نظر من تار زدن پیتر به پای گوئن باعث مرگش شد و نورمن بهش میگه اون قبل از اینکه بیفته مرده بود به نظر من نورمن اینا گفت که روحیه پیتر بهم بریزه و اینکه میخواست بهش بگه تو حتی اگه میپریدی پایین فایده نداشت
البته این نظر منه حالا این داستان اینگار نویسنده به قضیه شوک اشاره نمیکنه
نقل قول کردن
Agent bishop
#22 Agent bishop 1400-06-12 22:35
به نقل از Scarlet Speedster:
حالا یه سوالی که به ذهنم خطور کرده رو باهاتون در میون میذارم تا اگه خواستید راجع بهش صحبت کنیم:

همیشه سر نحوه‌ی مرگ گوئن استیسی در دنیای کمیک بحث بوده و این قضیه تا امروز لاینحل مونده. خیلی ها مرگ گوئن رو به خاطر شکستن گردنش و اون افکت صوتی snap هنگام سقوط کنار گردنش میدونن و بر این باورن که پیتر به خاطر تاردزدن به پاش و جلوگیری ناگهانی از سقوطش، موجب شکستن گردن گوئن و مرگش به دلایل فیزیکی شد (به اون فشار شدید به گردن میگن whiplash) البته چون در تجدید چاپ ها snap از کنار گردن گوئن حذف شد، خیلی ها حرف گابلین رو قبول دارن و میگن که شوک و وحشت از سقوط ناگهانی باعث مرگ گوئن شده.
حالا در این کمیک میبینیم که snap هنگام مرگ گوئن دیده نمیشه و خود پیتر هم اعتراف میکنه که گوئن به خاطر ترس و وحشتی که از سقوط بهش دست داده بود جون خودش رو از دست میده: [ s4.uupload.ir/.../... ] سوالی که پیش میاد اینه که زمانی که پیتر در واقعیت موازی به جای تار زدن به سمت گوئن، به سمتش میپره و اینطوری نجاتش میده، منطقیش اینه که دقیقاً همون شوک و وحشت از سقوط برای گوئن وجود داشته باشه. ولی اینجا اشاره‌ای به اون وحشت نمیشه و طوریه انگار گوئن اصلی واقعاً به خاطر شکستن گردنش مرده بوده.
آیا این یه تناقض نیست؟!
برای من همچین تناقضی به وجود اومده. نظر شما چیه؟!


اونی که اول کمیک نشون داده بود طرز فکر پیتر به اتفاق بود و فکر کنم برای همین افکت snap رو قرار ندادن چون پیتر دوست داره تو تخیل خودش فکر کنه مقصر نیست ولی باز تو ته قلبش احساس گناه می‌کنه که ما اینو از صحبت های واچر میتونیم بفهمیم .
صحبت های گرین گابلین هم میشه پای این گذاشت که گابلین دوست داره خودش مقصر مرگ گوئن باشه چون اینجوری حس خوشحالی بهش دست میده از اینکه تونست به بزرگترین دشمنش صدمه بزنه .
نقل قول کردن
hassan91
+1 #23 hassan91 1400-06-14 00:53
با سلام خدمت همگی.

با تشکر بابت ترجمه و ادیت این کمیک دوست داشتنی و مخاطب پسند.

زندگی پیتر پارکر با نیش یک عنکبوت جهش یافته تغییر یافت و به عنوان یک نوجوان و محصل درجه یک منزوی و گوشه گیر دقیقا مثل تازه به دوران رسیده‌ها رفتار کرد و بهایش را با مرگ عمو بن پرداخت. و اینگونه بود که با نجات دادن جون دیگران در واقع بیشتر نجات بخش خودشه تا دیگران. اما مرگ گوئن استیسی که معشوق پیتر پارکر محسوب میشه اونم جلوی چشمای خودش ضرب شدیدی رو به پیتر وارد میکنه به طوری که این داغ همیشه تو دلش میمونه و خودش هم در طی این داستان به این قضیه اعتراف میکنه. اما چی میشد اگر گوئن در آن حادثه زنده می‌ماند؟ سوالی که این کمیک به اون پاسخ میده.

از اونجا که کائنات خلغ رو نمیپذیره و اگر دو نیروی متضاد غیر قابل توقف مقابل هم قرار بگیرن، تا رقم خوردن نتیجه متوقف نمیشن باید منتظر تراژدی جدیدی بود. با مرگ گوئن گرین گابلین به یک غرور کاذب دست یافت و از اون طرف تخم کینه و انتقام رو در دل پیتر پارکر کاشت و در نهایت این نبرد منجر به مرگ خود گرین گابلین شد. اما با نجات جان گوئن سرنوشت طور دیگری رقم میخوره و انگار پیتر با اینکارش در انتها دشمن قسم خورده خودش رو هم نجات میده.

در نتیجه مرد عنکبوتی درست مثل همیشه باید گرین گابلین رو متوقف کنه و همین کارش منجر به این میشه تا گرین گابلین هویت مرد عنکبوتی رو فاش کنه. حتی حاضره تا خودش و پسرش رو با مرد عنکبوتی زیر ساختمون دفن کنه. اینجاس که هری ازبورن به خاطر عشق پدر و رفاقت نابش با پیتر پارکر دل پدرش رو به دست میاره و نورمن از جنون زدگی خودش نجات پیدا میکنه. اما دنیا اینطوری کار نمیکنه که یهو رنگ عوض کنی و عواقب کار خودتو نبینی. ادمی مثل نورمن ازبورن اگه یه روز جنایت رو کنار بزارن، بازم عواقب بدش دامن گیر خودش و خانوادش و اطرفیانش میشه. بدتر از همه دامن خود پیتر پارکر و خانواده‌اش رو گرفت.

از اون طرفم یک جیمسون دشمن و جنون زده تحویل پیتر پارکر میده. من خودم با این قضیه خیلی مشکل دارم چرا که در حال حاضر در کمیکهای اسپایدی هم جیمسون تلاش بسیاری رو انجام میده تا صدماتی رو که به پیتر وارد کرده رو جبران کنه. با این حال حتی تو اون دوره هم جیمسون رو به عنوان یک ادم سنگ دل نمیشناختیم. تنها نقاب مرد عنکبوتی بود که این خصومت رو به وجود آورده بود.

با همه‌ی این اوصاف داستان پایان غم انگیز و دلهره‌اوری داره. (خوب معلومه باز میره پیش دکتر استرنج :-* شوخی میکنم البت.)

با تشکر. خدا قوت.
نقل قول کردن
Cap-Spider Potter
#24 Cap-Spider Potter 1400-06-15 16:04
این داستان حرف نداره!
هر طرفدار مرد عنکبوتی باید اینو بخونه به‌نظرم!
انتظار داشتم کامنت‌هاش سه رقمی بشه انقدر که خاص و متفاوته این کمیک! :-*
یکی این و یکی هم داستان "کابوس تلخ" دومی ندارن:
spidey.ir/.../...
کابوس تلخ رو که شاید حتی بیشتر از خود شماره‌ی مرگ گوئن دوست داشته باشم! :-*
مرسی از سایت که این داستان‌هارو با نهایت کیفیت ترجمه و ادیت کرد.
پیشنهاد می‌کنم خوندن کمیک‌ها و مقالات سایت رو با یه موزیک آروم بی‌کلام همراه کنید تا جادوی حس و حال ناب کمیکی‌شون رو با تک‌تک سلول‌های بدن‌تون حس کنید!
نقل قول کردن
refly22
#26 refly22 1400-09-26 05:21
اینکه من با خوندن کامنت ها گریه کنم طبیعیه؟
نقل قول کردن
محمد طاها
#27 محمد طاها 1402-05-30 02:26
ممنون بابت ترجمه و ادیت کمیک کمیکو خواندم راستش خیلی خوب اون جنبه از زندگی پیترو نشون میده که اگه اون موقع گوئن زنده می‌ماند و هویت پیتر آشکار میشد جی جونا جیمسون که اون موقع تمام زندگیش شده بود آشکار کردن هویت اسپایدرمن می‌تونستم تا چه حد زندگی پیترو خراب کنه
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

 

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

14

18

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

38

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

21

30

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

008

009

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

48

37