شماره آخر از کمیک "کارنیج: سیاه، سفید و خون" ترجمه شد + لینک دانلود

کمیک "کارنیج: سیاه، سفید و خون" ترجمه شد + لینک دانلود carnage blood black white کارنج سیمبیوت خشن کامیک

وب سایت اسپایدی سری جدید از کارنیج که هر قسمت آن از سه داستان کوتاه خشن تشکیل شده، را با ترجمه فارسی تقدیم میکند.

هشدار: نامناسب برای کودکان به دلیل محتوای خشن.

 

Carnage: Black, White & Blood #1

کمیک کارنیج carnage

مترجم: محمد رجب زاده

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست، طراح کاور و لوگو: آرمین ظفری

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (مدیافایر)

 

Carnage: Black, White & Blood #2

کمیک کارنیج carnage

مترجم: محمد رجب زاده

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست: سحاب نصراللهی 

 طراح کاور و لوگوآرمین ظفری

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (مدیافایر)

 

Carnage: Black, White & Blood #3

 Carnage: Black, White & Blood #3 کمیک بوک

مترجم: سبحان حیدری

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست و طراح کاور: سحاب نصراللهی 

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (مدیافایر)

 

Carnage: Black, White & Blood #4

 Carnage: Black, White & Blood #4 کمیک بوک

مترجم: سبحان حیدری

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست و طراح کاور: سحاب نصراللهی 

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

لینک دانلود غیر مستقیم (مدیافایر)

 

نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.

برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

رویداد "نهایت کارنیج" (EXTREME CARNAGE) ترجمه شد + لینک دانلود

رویداد بزرگ ونوم در سال 2019 (کارنیج مطلق/ABSOLUTE CARNAGE) - کامل + لینک دانلود

10 حقیقتی که باید درباره کارنیج (CARNAGE) بدانید

10 میزبان سیمبیوت کارنیج به غیر از «کلتوس کسدی»!

رویداد «کارنیج مطلق»  چطور آغاز شد؟

15 قدرتی که کارنیج دارد ولی ونوم ندارد!

10 تا بدترین و وحشتناک ترین کارهایی که کلتوس کسدی/کارنیج تا به حال انجام داده است!

 کمیک "سرگذشت ونوم" (WEB OF VENOM) ترجمه شد + لینک دانلود

نویسنده کمیک بوک های VENOM به مرگ تهدید شد!

معرفی تمام سیمبیوت (SYMBIOTE)ها در کمیک های مارول

داستان کمیک بوکی "دنیای ونومی" (VENOMVERSE) به زبان فارسی (کامل)

قسمت آخر از کمیک "کمپانی ونوم" (VENOM INC) ترجمه شد + لینک دانلود

 5 چیزی که همیشه در كمیك های کارنیج یافت میشود!

20 ضد قهرمان (ANTI-HERO) برتر در دنیای کمیک بوک

نگاهی به VENOM های مختلف کمیک های مرد عنکبوتی

10 تا از برترین، خشن ترین، عجیب ترین و باحال ترین مبارزات ونوم!

لینك دانلود كمیك ونوم – VENOM

20 حقیقتی که باید درباره شخصیت ونوم (VENOM) بدانید

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت دوم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Sarah
#1 Sarah 1400-05-16 23:28
وای چه داستان خفنی
و چه ادیتی! لدت بردیم.
آقا آرمین کجا بودی شما تا حالا! خیلی کارت خوبه ;-)
نقل قول کردن
Sin-Eater
#2 Sin-Eater 1400-05-16 23:30
اینم یه کمیک دیگه که باید پرتش کرد تو صورت احمق هایی که میگن کمیک های مارول مال بچه هاست
و انصافا عجب ادیت سخت و باشکوهی داشت این شماره
نمره من 10 از 10 به همه چی
نقل قول کردن
the Batman
#3 the Batman 1400-05-16 23:34
خداییش اعتراف میکنم این کارنیج از جوکر هم خفن تره
و مارول هم مشخصه قراره ما رو بمبارون کنه با کمیک های کارنیج به مناسبت اکران فیلم ونوم 2 :-*
از اسپایدی میخواهیم که همه رو برامون ترجمه کنه چون من که عاشق کارنیج هستم
نمره من 10 از 10
و انصافا منم میگم ادیت عالی بود
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#4 Pooyan mirzahosseini 1400-05-16 23:52
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش درمورد داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت ولی فعلاً برای من خیلی جالب بود راستش از اول کمیک داشتن به شخصیت کارنیج اشاره میکردن شخصیتی متفاوت و قاتل که از قتل عام لذت میبره از اینکه به جزئیات شخصیت اون اشاره میشه خوشم میاد و اینکه بعدش دیدیم که دارن سعی میکنن که جلوی علاقه کارنیج به قتل رو بگیرن که راستش این خیلی چیز عجیبی هست که راستش مقابله با ذات کارنیج می‌تونه داستان فوق‌العاده ای رو رقم بزنه که هر لحظه اون میتونه برای مخاطب جذاب باشه

کاور
راستش کاور دقیقاً همون چیزی هست که باید باشه ، خود کارنیج که واقعاً به محتوای کمیک میخوره از چهره کارنیج در کاور میشه محتوای کمیک رو فهمید که کارنیج ظاهری دیوانه وار و تا حدودی ترسناک داره که درون اون ظاهر میشه تاریکی رو دید و اون فضای پشت سر کارنیج کاملاً تاریک هست و درکل بنظرم کاوری بود که کاملاً با داستان جور بود و کلا کاور خوبی بود

طراحی فضای داستان
اون فضای داستانی رو نمیشه کاملاً گفت که سیاه و سفید هست بعضی جاها رنگ های دیگه هم کم یا زیاد به چشم میان یا زیاد به چشم میان که بنظرم به تأثیر گذاری داستان روی مخاطب خیلی اضافه کرد و من خیلی خوشم اومد از اون حالت رنگ داستان هم بگذریم داستان در فضا ها و مکان های مختلفی جریان داشت که فضای اونجا طراحی خوب و طبیعی داشتن

طراحی کارکتر ها
طراحی چهره، لباس و استایل کارکتر ها کاملا به اون فضا و اون مکانی که بودن میومد و دقیقاً اون حالت سیاه و سفید به همراه یه سری رنگ جزئی در بعضی جاها استفاده شده بود که بنظرم جذاب بودن از طراحی کارکتر ها هم خوشم اومد

شخصیت پردازی
راستش بیشتر داستان که درباره شخصیت خود کارنیج بود و اینکه واقعاً ما شاهد کارنیج فوق‌العاده ای بودیم که شخصیت دیوانه ای داره که عاشق خونریزی و قتل عام هست و کاملاً شخصیت پردازی خوب و دقیقی رو داره

بازم میگم داستان خیلی خفنی داره و واقعاً ترجمه و ادیت هم خیلی خوب بودن
نقل قول کردن
Bucky WS
#5 Bucky WS 1400-05-17 00:10
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش درمورد داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت ولی فعلاً برای من خیلی جالب بود

استاد خالی نبند. فکر نکنم کمیک رو خونده باشی. چون اگه خونده بودی میفهمیدی که داستان های هر قسمت سه بخش کوتاه داره و به هم ربط ندارن :-* و طبیعتا هر شماره هم به شماره های بعدی ربطی نداره :-* :-*
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#6 Pooyan mirzahosseini 1400-05-17 00:33
به نقل از Bucky WS:
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش درمورد داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت ولی فعلاً برای من خیلی جالب بود

استاد خالی نبند. فکر نکنم کمیک رو خونده باشی. چون اگه خونده بودی میفهمیدی که داستان های هر قسمت سه بخش کوتاه داره و به هم ربط ندارن :-* و طبیعتا هر شماره هم به شماره های بعدی ربطی نداره :-* :-*

سلام دوست عزیز اگر نخونده بودم انقدر راجع به فضا شخصیت پردازی و طراحی و .... نظر نمی‌دادم ولی فکر کنم من منظورم رو بد رسوندم حرف شما رو میفهمم و اینکه خب آیا چون سه تا داستان متفاوت هستن نباید درموردشون نظر داد ؟ :-| و اینکه بنظرم شما ادامه کامنت رو میخوندی هم کاملاً متوجه منظور من میشدی هم اینکه می‌فهمیدی که من چطور ممکنه کمیک رو نخونده باشم و درمورد همه چی اون نظر داده باشم و اون رو نقد کرده باشم :o
نقل قول کردن
Bucky WS
#7 Bucky WS 1400-05-17 08:28
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
به نقل از Bucky WS:
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش درمورد داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت ولی فعلاً برای من خیلی جالب بود

استاد خالی نبند. فکر نکنم کمیک رو خونده باشی. چون اگه خونده بودی میفهمیدی که داستان های هر قسمت سه بخش کوتاه داره و به هم ربط ندارن :-* و طبیعتا هر شماره هم به شماره های بعدی ربطی نداره :-* :-*

سلام دوست عزیز اگر نخونده بودم انقدر راجع به فضا شخصیت پردازی و طراحی و .... نظر نمی‌دادم ولی فکر کنم من منظورم رو بد رسوندم حرف شما رو میفهمم و اینکه خب آیا چون سه تا داستان متفاوت هستن نباید درموردشون نظر داد ؟ :-| و اینکه بنظرم شما ادامه کامنت رو میخوندی هم کاملاً متوجه منظور من میشدی هم اینکه می‌فهمیدی که من چطور ممکنه کمیک رو نخونده باشم و درمورد همه چی اون نظر داده باشم و اون رو نقد کرده باشم :o

خب مرد حسابی خودت گفتی درباره داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت. منم میگم داستان مگه دنباله داره که شماره های بعدی مشخص کنه داستان خوبه یا بده؟ :lol:
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#8 Pooyan mirzahosseini 1400-05-17 14:07
به نقل از Bucky WS:
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
به نقل از Bucky WS:
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش درمورد داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت ولی فعلاً برای من خیلی جالب بود

استاد خالی نبند. فکر نکنم کمیک رو خونده باشی. چون اگه خونده بودی میفهمیدی که داستان های هر قسمت سه بخش کوتاه داره و به هم ربط ندارن :-* و طبیعتا هر شماره هم به شماره های بعدی ربطی نداره :-* :-*

سلام دوست عزیز اگر نخونده بودم انقدر راجع به فضا شخصیت پردازی و طراحی و .... نظر نمی‌دادم ولی فکر کنم من منظورم رو بد رسوندم حرف شما رو میفهمم و اینکه خب آیا چون سه تا داستان متفاوت هستن نباید درموردشون نظر داد ؟ :-| و اینکه بنظرم شما ادامه کامنت رو میخوندی هم کاملاً متوجه منظور من میشدی هم اینکه می‌فهمیدی که من چطور ممکنه کمیک رو نخونده باشم و درمورد همه چی اون نظر داده باشم و اون رو نقد کرده باشم :o

خب مرد حسابی خودت گفتی درباره داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت. منم میگم داستان مگه دنباله داره که شماره های بعدی مشخص کنه داستان خوبه یا بده؟ :lol:

خب ای برادر دارم میگم منظورم رو بد رسوندم به چه زبونی بگم اصلا بگم من اشتباه گفتم شما راضی میشی
نقل قول کردن
s.p.i
#9 s.p.i 1400-05-18 10:13
سلام
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت
راستش این کمیک هم لذت بخش بود هم ترسناک والبته بیشتر در مورد کارنیج و قتل هست که همونطور که از اسم داستان پیداست کارنیج سیاه و سفید خون که طراحی به صورت سیاه و سفید و خون هم که رنگ قرمز که توی داستان کارنیج و خون به این صورت طراحی شده
شخصیت پردازی که خب کارنیج تو این داستان یه روانیه و آدم کش به تمام معناست مثل همیشه نیازی نیست بیشتر بگم
داستان به سه بخش تقسیم میشه البته داستان جداست و انگار ربطی به هم ندارند بیشتر جنبه ترس و وحشت برای خواننده داره و توی هر قسمت عاشقانه و قضاوت و تو کارنیج هستی
کانیج خون به پا میکنه

نمره من به همه چیز ۱۰ از ۱۰

تشکر spidey
نقل قول کردن
s.p.i
#10 s.p.i 1400-05-21 11:29
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
به نقل از Bucky WS:
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
به نقل از Bucky WS:
به نقل از Pooyan mirzahosseini:
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
راستش درمورد داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت ولی فعلاً برای من خیلی جالب بود

استاد خالی نبند. فکر نکنم کمیک رو خونده باشی. چون اگه خونده بودی میفهمیدی که داستان های هر قسمت سه بخش کوتاه داره و به هم ربط ندارن :-* و طبیعتا هر شماره هم به شماره های بعدی ربطی نداره :-* :-*

سلام دوست عزیز اگر نخونده بودم انقدر راجع به فضا شخصیت پردازی و طراحی و .... نظر نمی‌دادم ولی فکر کنم من منظورم رو بد رسوندم حرف شما رو میفهمم و اینکه خب آیا چون سه تا داستان متفاوت هستن نباید درموردشون نظر داد ؟ :-| و اینکه بنظرم شما ادامه کامنت رو میخوندی هم کاملاً متوجه منظور من میشدی هم اینکه می‌فهمیدی که من چطور ممکنه کمیک رو نخونده باشم و درمورد همه چی اون نظر داده باشم و اون رو نقد کرده باشم :o

خب مرد حسابی خودت گفتی درباره داستان باید در شماره های بعدی تصمیم گرفت. منم میگم داستان مگه دنباله داره که شماره های بعدی مشخص کنه داستان خوبه یا بده؟ :lol:

خب ای برادر دارم میگم منظورم رو بد رسوندم به چه زبونی بگم اصلا بگم من اشتباه گفتم شما راضی میشی


دوست عزیز جناب pooyan بیخیال شو نیاز نیست به کسی توضیح بدی این بابا هر از گاهی پیداش میشه و یه تشکر خشک و خالی نمیکنه بابت کمیک تازه سروکله پیدا شده گیر داده به شما

شما نیاز نیست جواب ایشون بدی شما منظورتو بد رسوندی و توضیح دادی حالا این بابا خواست باور کنه یا نکنه
بیخیال مثل این بابا گیر الکی میدن شما توجه نکن
نقل قول کردن
mtm
#11 mtm 1400-05-28 00:44
این شماره بسیار مهمه. چون داستان اولش به دست دانی کیتس (نویسنده سالهای اخیر ونوم) نوشته شده و سرنوشت کارنیج رو نشون میده پس از آخرین باری که او را در شماره 25 از کمیک ونوم دیدیم (در بخش نهایی داستان "جزیره ونوم"). اونجا در پایان دیدیم که سیمبیوت ونوم به دریا افتاد و با کوسه ای ترکیب شد:


و حالا در داستان اول از شماره 2 این کمیک میبینیم که این کوسه کارنیجی چه شد و این مهمه چون وصل میشه به رویداد بعدی کارنیج به نام "نهایت کارنیج" که فردا قسمت اولش تو سایت قرار میگیره!
نقل قول کردن
s.p.i
#12 s.p.i 1400-05-28 00:54
#11
ببخشید آقای ترابی میخاستم بدون شماره ۲۰۰ چیشد
ببخشید که پرسید
و ممنون بابت ترجمه و ادیت
نقد خودمم تقدیم میکنم وقتی این شماره خوندم
نقل قول کردن
mtm
#13 mtm 1400-05-28 01:16
به نقل از s.p.i:
#11
ببخشید آقای ترابی میخاستم بدون شماره ۲۰۰ چیشد
ببخشید که پرسید
و ممنون بابت ترجمه و ادیت
نقد خودمم تقدیم میکنم وقتی این شماره خوندم

شماره 200 ونوم؟
در دست ادیته
نقل قول کردن
s.p.i
#14 s.p.i 1400-05-28 14:00
سلام
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک
دانی کیتس
کارنیج کوسه: کارنیج بعد شکستی که توی جزیره استخوان ها خورد تو شماره ۲۵ بعد به شکل کوسه در اومد و با یک میزبان دیگر پیوند خورد و میخاستم حکومتش آغاز کنه هرچند خدایش کنال شکست خورد و ادی توی ذهن کلتوس داشت باهاش صحبت می‌کرد و گفت خدای تو مرده تو وسیله من هستی تو کندی من هستی و داستان این قسمت به پایان میرسه
نتیجه
این قسمت مربوط به run دانی کیتس و اتفاقات بعد از جزیره استخوان ها و کشته شدن کنال بود


چیب زادراسکی
دستان سرخ من:داستان در مورد پسر بچه به اسم براندون که توسط دان حتی تو مدرسه کتکش میزدن اول از کارنیج می‌میترسید ولی بعد کارنیج در مورد دعوای پدر و مادر و بچه باهاش حرف میزنه و میخاد از نفرتش استفاده کنه تا مرد عنکبوتی بکشه اما خودشو کنترل میکنه و بعد پیتر آزاد و کارنیج میجنگه
کانیج میگه موضوع درباره گرفتن قدرت نبود درباره پس گرفتن قدرت بود
چیزی که توی این قسمت دیدم استفاد از نفرت برای کسب قدرت بود

رم وی
نام من کارنیج است: که یک تیم اعزام شدن تا دنبال یک شهاب سنگ هلورسون بگردن و بدون منابع کافی از شهر خارج بشن و مراقب باشن به است اون هیولا کیکونه شکار نشن (کارنیج) و اون همه کشته و فقط دونفر باقی موندن که اون شخص کارنیج و کاریری و کارنیج باهاش پیوند خورد و رفتن تا بقیه دنیارو ببینند
تو این قسمت از داستان کارنیج خودشو به اون مرد معرفی میکنه و میگه اسم من کارنیجه

داستان ۱۰ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰ محیط دلشوره آور با طرای سفید و سیاه
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰

مرسی spidey
نقل قول کردن
the Witcher
#15 the Witcher 1400-06-24 11:00
قسمت سوم رو‌ خیلی دوست داشتم. بنظرم بهترین قسمت این سری بود چون هر سه داستان عالی بود
بسیار متنوع و خلاقانه
مخصوصا اون داستان دزد دریایی که شگفت آور بود
داستان اول هم بسیار خوفناک و تاثیرگذار بود
کلا این سری خفن ترین سری دهه اخیر ماروله
ادیت و ترجمه عالی بود
آقا سخاب گل کاشتی
سبحان جان فدات
نقل قول کردن
sahabiuj
#16 sahabiuj 1400-06-24 17:07
به نقل از the Witcher:
قسمت سوم رو‌ خیلی دوست داشتم. بنظرم بهترین قسمت این سری بود چون هر سه داستان عالی بود
بسیار متنوع و خلاقانه
مخصوصا اون داستان دزد دریایی که شگفت آور بود
داستان اول هم بسیار خوفناک و تاثیرگذار بود
کلا این سری خفن ترین سری دهه اخیر ماروله
ادیت و ترجمه عالی بود
آقا سخاب گل کاشتی
سبحان جان فدات

خواهش میکنم
خوشحالم که خوشتون اومده
نقل قول کردن
s.p.i
#17 s.p.i 1400-06-25 13:44
سلام
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک


نقد شماره ۳ از کمیک کارنیج سیاه سفید خون
هیچ بازمانده ای باقی نمیمونه
نویسنده:دن اسلات
طراح: گرگ اسمال وود
خب فقط میتونم بگم کارنیج میره به کلوب زاغی ها و اونجارو به آشوب میکشه و کسی باقی نمیمونه :eek: البته به جز یک نفر و توسط مرد عنکبوتی و هوش خودش نجات پیدا میکنه و اون بنده خدا هر جا میرفت کارنیج میدید حتی پیش دکتر میره که خب کمی از کارنیج به بدن اون چسبیده و البته تو خونش سیع میکنه با استفاده از صدای بلند آهنگ بالا ببره تا کارنیج از بین میره که خب خودشو با آتیش خلاص میکنه
نتیجه
از اسم این قسمت پیداست که هیچ کسی از دست کارنیج خلاص نمیشه و البته کارنیج میتونه یک نفرو فقط یک نفر دیوانه کنه تا خودشو بکشه
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰
ترجمه و ادیت عالی

دریایی از خون
نویسنده:کارلا پاچوک
طراح:کریس مونیهام
کسدی ناخدای این کشتی هست که مسیر یاب خودش آزبورن شکنجه و سپس کشته که خب کلتوس میره سراغ گنجینه که فرانسیس که به نظر جیغ میاد جلوش اسلحه میگیره که کلتوس اونو میکشه و البته کشتی دیگه از راه میرسه که البته کلتوس اونجارو به آشوب میکشه و خب ناخدای اون کشتی که جیمسون هست که خب جفتشون باهم میکشه هرچند کارنیج هرگز از بین نمیره
نتیجه خب تو این قسمت کارنیج دریا رو پر از خون میکنه و البته طراحی دریا قرمز و به شکل خون هست
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰
ترجمه و ادیت عالی

گردهمایی
نویسنده: آلیسا وانگ
طراح:جراردو ساندوال
تو این قسمت کارنیج تو چسنواره کامیکان هستش که پر از ایسترگ و اشاره هست مثل اسکارلت ویچ ، عکس ونوم، تصویر گربه سیاه و مرد عنکبوتی که روی پلاستیک که تو دست کارنیج و فرقه کارنیج هست
و البته کارنیج با چند نفر عکس میگیره و فرقه کارنیج میخاند در مراسم کارنیج بکشن تا به اهداف والاتر خدمت کنند که میخوانند کارنیج بکشند اما کارنیج نمیمیره و کارنیج همه اونا میکشه که جالب بود اشاره های به مرد عنکبوتی شد و البته چشمواره کامیکان
نتیجه داستان جالب و فان بود به نوعی و در کنارش خشونت کارنیج دیدیم
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۱۰ از ۱۰

ترجمه و ادیت که خیلی عالی بود

تشکر
نقل قول کردن
s.p.i
#18 s.p.i 1400-08-13 00:33
سلام و مثل همیشه خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت
و شماره آخر این کمیک رسید
نقد شماره ۴ کمیک کارنیج سیاه و سفید و خون
ماورایی کارنیج
تو این قسمت مادر دیلان داریم که از اون دنیا ا مد ولی خب متوجه میشیم این شخص ظاهرا اون یکی دیلان از اون دنیاست و خب متاسفانه اون دیلان هیچوقت برنگشت و مادرش اونو با کارنیج پیوند زد ولی خب اون دیلان ظاهرا مادرش کشت و ونوم و کارنیج بعد از یک مبارزه بیهوش میشن و خب دیلان داریم که بالا سر ادی نشسته و بیهوش و انگار مرده و دیلان کل ماجرای که اتفاق افتاده تعریف کرده و حتی عشق و علاقه مادر و فرزندو حس کرده راستش نمیدونم چه بلایی سر ادی اومده ولی ظاهرا دیلان به زودی میخاد بیاد پیشش نمیدونم چیشده اما احساسات دیلان بیان میکنه راستش اون هیچوقت مادر نداشت که بتونه این حس مادر و پسری تجربه کنه ولی آلان تجربه کرد
داستان و طراحی ۱۰ از ۱۰
عمق پوست
به نظر میرسه کلتوس کسدی داریم که دنیارو از دید خودش میبینه که تو این دنیای پر از کافر و هیولاه هست که به نظر دیدگاه کارنیج به این دنیارو داریم و ظاهر میخواد پوست کنار بزنه و خونو جاری کنه
داستان و طراحی ۱۰ از ۱۰
پایان انسانیت
به نظر با دنیایی طرف هستیم که از بین رفته و محکوم به نابودی هستش که چندتا بازمانده داریم یکیشون یه تیکه از سیمبیوت کارنیج از تو یخچال پیدا میکنه که به نظر اسم این فرد کادن هستش و اون از سر کنجکاوی در باز میکنه و با سیمبیوت پیوند میخوره و البته اون چند نفر میکشه و حتی به طرز وحشتناکی میخوره و این هست پایان انسانیت اون شخص چون مثل یک حیوان البته مقصر خودش نبود ولی خب در هر صورت همه کشته شدن
داستان و طراحی ۱۰ از ۱۰

خب داستان مثل همیشه وحشتناک و خونین
فقط میتونم بگم فوق العاده بود

و مرسی spidey
نقل قول کردن
masiha_87
#19 masiha_87 1400-08-13 01:17
سلام و خسته نباشید خدمت همگی
امیدوارم حالتون خوب باشه؛ شبتون به خیر!
الان دیگه دیر وقته اما حتما فردا صبح یه نقد تپل ازش مینویسم. البته این ۴ تا جلد خودش ۱۲ تا داستانه؛ فک کنم مجبور بشم یه نقد کلی و چند تا نقد جزئی بنویسم :-| !
نقل قول کردن
masiha_87
#20 masiha_87 1400-08-13 11:37
به نام خدا
نقد جلد اول کمیک "کارنیج: سیاه، سفید، خون!
اول از همه خسته نباشید گرم میگم خدمت تمام دوستان ادیتور و مترجم! انصافا این کمیک حیف بود اگه ترجمه نشه حسابی به گردن ما کمیک فن ها حق دارید ;-) اوکی! برو بریم...

این نقد، اسپویل داستانی ندارد!

بخش ۱:
راستش داستان های سری اول کمی سنگین بودن؛ این قسمت از کمیک به ماهیت درونی کارنیج میپرداخت. ببینید هر کسی تو زندگی یک سری باور ها داره و حتی یک شورش‌گر عشق کشتار هم از این قاعده مستثنا نیست! جلد یک میخواست به خواننده یاد بده که حتی بدترین آدم های روی زمین هم میفهمن زندگی چیه، میفهمن چطور باید پیش ببرنش، برای خودشون داستان دارن و زندگی هیچ کس سطحی نیست! البته منظورم از سطحی این نیست که شخصیتشون پیچیدس ولی در بعضی منابع پی بردن به عمق نگاهشون به زندگی واقعا کار دشواریه! چون همه از نگاه خودشون نگاه میکنن: همه ی دانشمندا باهم هم فکر نیستن، همه ی پلیس ها باهم هم عقیده نیستن و حتی همه ی قاتل ها هم باهم هم عقیده نیستن! ببینید این برمیگرده به علم انسان‌شناسی! در واقع یکی از رشته های خیلی پیچیده ی دانشگاهیه که از علوم انسانی نشئت میگیره و یه علم گسترده در زمینه ی توضیح ابعداد انسانی هستش. این علم چی میگه؟ میگه آقا یکی از بزرگترین راه های پی بردن به عمق هرکس و قضاوتش، از طریق فرهنگ شخصیتیش شکل میگیره! فرهنگ شخصیتی هم قطعا برای هرکس فرق میکنه؛ ولی فرهنگ جامع و اصلی که مثلا برای یک کشور شکل میگیره چی؟ من میخوام کت و شلوار بپوشم و اینجوری شیک به نظر میرسم! یکی میاد میگه:《نه اسکل (!) کی گفته اینجوری آدم به نظر میرسی؟ باید جنم داشته باشی و مرد باشی تا شیک به نظر برسی》 یکی دیگه میاد میگه:《به نظر من رفتار مهم تره تا ظاهر!》 در واقع باور های هرکس بنابر کشور، استان یا شهر و روستاش فرق داره که بهش "نسبی گرایی فرهنگی" گفته میشه (البته این ساده ترین تعریفش بود). این ماجرا خیلی خیلی پیچیده تره؛ پس در یک تعریف ساده بخوایم نسبی گرایی فرهنگی رو تعریف کنیم، به این نتیجه میرسیم که: بر اساس این اصل افراد نباید از استانداردهای خودشون جهت قضاوت رفتار افراد از فرهنگ دیگه استفاده کنند و اعتقادات و رفتار اشخاص رو باید بر حسب فرهنگ خود فرد فهمید. حالا این چه ربطی به داستان داشت؟ خب ببینید یه جورایی نویسنده ها سعی داشتن ما رو به انتخاب ها و ذات کارنیج رو‌به‌رو کنن. در نهایت ماجرا به این ختم میشه: کسی مثل کارنیج/کلتوس که از جامعه ترد شده، رفتار ها و باور های خودشو داشته باشه و براساس داستان سوم از جلد اول، میتونیم به این ماجرا روی بیاریم که انتخاب های یک میزبان برای کارنیج وحشتناک سخته؛ در نهایت هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و "یک انتخاب واحد باعث به وجود آمدن احتمالات بی پایان و منشور مانند میشود!" (نقل قول از واچر! البته دقیقا یادم نیست جملش همین بود یا نه ولی مطمئنم تقریبا هول و هوش همین بود) خب قسمت های دیگه رو هم میخونم و سعی میکنم به سرعت نظر بدم. یا علی مدد!
نقل قول کردن
masiha_87
#21 masiha_87 1400-08-13 22:58
به نام خدا
نقد جلد اول کمیک "کارنیج: سیاه، سفید، خون!
اول از همه خسته نباشید گرم میگم خدمت تمام دوستان ادیتور و مترجم! انصافا این کمیک حیف بود اگه ترجمه نشه حسابی به گردن ما کمیک فن ها حق دارید ;-) اوکی! برو بریم...

این نقد، اسپویل داستانی ندارد!

بخش ۱:
راستش داستان های سری اول کمی سنگین بودن؛ این قسمت از کمیک به ماهیت درونی کارنیج میپرداخت. ببینید هر کسی تو زندگی یک سری باور ها داره و حتی یک شورش‌گر عشق کشتار هم از این قاعده مستثنا نیست! جلد یک میخواست به خواننده یاد بده که حتی بدترین آدم های روی زمین هم میفهمن زندگی چیه، میفهمن چطور باید پیش ببرنش، برای خودشون داستان دارن و زندگی هیچ کس سطحی نیست! البته منظورم از سطحی این نیست که شخصیتشون پیچیدس ولی در بعضی منابع پی بردن به عمق نگاهشون به زندگی واقعا کار دشواریه! چون همه از نگاه خودشون نگاه میکنن: همه ی دانشمندا باهم هم فکر نیستن، همه ی پلیس ها باهم هم عقیده نیستن و حتی همه ی قاتل ها هم باهم هم عقیده نیستن! ببینید این برمیگرده به علم انسان‌شناسی! در واقع یکی از رشته های خیلی پیچیده ی دانشگاهیه که از علوم انسانی نشئت میگیره و یه علم گسترده در زمینه ی توضیح ابعداد انسانی هستش. این علم چی میگه؟ میگه آقا یکی از بزرگترین راه های پی بردن به عمق هرکس و قضاوتش، از طریق فرهنگ شخصیتیش شکل میگیره! فرهنگ شخصیتی هم قطعا برای هرکس فرق میکنه؛ ولی فرهنگ جامع و اصلی که مثلا برای یک کشور شکل میگیره چی؟ من میخوام کت و شلوار بپوشم و اینجوری شیک به نظر میرسم! یکی میاد میگه:《نه اسکل (!) کی گفته اینجوری آدم به نظر میرسی؟ باید جنم داشته باشی و مرد باشی تا شیک به نظر برسی》 یکی دیگه میاد میگه:《به نظر من رفتار مهم تره تا ظاهر!》 در واقع باور های هرکس بنابر کشور، استان یا شهر و روستاش فرق داره که بهش "نسبی گرایی فرهنگی" گفته میشه (البته این ساده ترین تعریفش بود). این ماجرا خیلی خیلی پیچیده تره؛ پس در یک تعریف ساده بخوایم نسبی گرایی فرهنگی رو تعریف کنیم، به این نتیجه میرسیم که: بر اساس این اصل افراد نباید از استانداردهای خودشون جهت قضاوت رفتار افراد از فرهنگ دیگه استفاده کنند و اعتقادات و رفتار اشخاص رو باید بر حسب فرهنگ خود فرد فهمید. حالا این چه ربطی به داستان داشت؟ خب ببینید یه جورایی نویسنده ها سعی داشتن ما رو به انتخاب ها و ذات کارنیج رو‌به‌رو کنن. در نهایت ماجرا به این ختم میشه: کسی مثل کارنیج/کلتوس که از جامعه ترد شده، رفتار ها و باور های خودشو داشته باشه و براساس داستان سوم از جلد اول، میتونیم به این ماجرا روی بیاریم که انتخاب های یک میزبان برای کارنیج وحشتناک سخته؛ در نهایت هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و "یک انتخاب واحد باعث به وجود آمدن احتمالات بی پایان و منشور مانند میشود!" (نقل قول از واچر! البته دقیقا یادم نیست جملش همین بود یا نه ولی مطمئنم تقریبا هول و هوش همین بود)

بخش ۲:
حالا ببینید تمام جلدهای این کمیک در واقع از ما انتظار دارن که به ذات واقعی کارنیج چه چیزی به جز کشت و کشتار هست پی ببریم چیزی که ونوم و مرد عنکبوتی در این سال نتونستن درک کنن. اگه دقت کنید، این سری کمیک کارنیج، سعی بر این داشتن تا یک سری رویا پردازی ها و باور های کلیتوس/کارنیج رو بر خلاف انتظارات ما، به تصویر بکشه و علاوه بر اون یک سری داستان های ریز و درشت رو هم پیش ببره.
ببینید در واقع نتیجه ی این رفتار ها و باور های کلیتوس/کارنیج از سر غروره؛ قصد "سیاه، سفید، خون!" در واقع این بود که لایه های پیچیده از درک شخصیت اصلیش یعنی کارنیج رو در قالب داستان هایی با قضاوت های مختلف به تصویر بکشه. منظور از قضاوت های مختلف چیه؟ سری اول یا بهتره بگم قسمت اول این ماجرا می پرداخت که روحیات کارنیج چیه به چه کارهایی علاقه داره و باورهاش چقدر محکم هستند که از نظر خودش تقریباً هیچ نقطه ضعفی براش محسوب نمیشه. حالا حرف سری دوم چی بود؟ اگر دقت می‌کردیم ونوم، اون پسر بچه که به سیمبیوت پیوند خورد و مردی که به دنبال شهاب سنگ بود همه دور هم جمع شده بودن تا از کارنیج یک سری درس بگیرن! هرکدوم نظری در مورد این قاتل سریالی داشتن که باعث میشد به موفقیت، شکست ها، باورها و درجاتی برسن! یه جورایی میشه گفت قسمت اول در مورد خود کارنیج و قسمت دوم در مورد شناخت مردم مختلف از اون بود.

بخش ۳:
و نکته بسیار مهم این سری، شناختیه که خود کلیتوس/کارنیج از خودش داره! اکثریت دانشمندا و روان پزشکا به این ماجرا روی آوردن که ۵ قدم اساسی و ضروری برای خود شناسی وجود داره:
۱. تعادل شخصیتی: اول از همه، هرکس یک سری شناخت از خودش و یک سری شناخت از باور های دیگران نسبت به خودش داره؛ یعنی به عنوان مثال من میدونم که عاشق کمیکم و شناختی که پدرم ازم داره هم همینه (یعنی میدونه که من کمیک دوستم)
۲. شناخت از ارزش های اصلی: بذارید این یکی رو در قالب یک مثال عرض کنم. ببینید هر کدوم از ما یک سری از جنبه های زندگیمون رو نمیتونیم نادیده بگیریم. مثل علایق، یا سلیقه، یا حتی نکاتی مثل صداقت!
۳. آگاهی از آناتومی: نکته ی دیگه ای که بیشتر به خودشناسی کلی از خود شخص بستگی داره، شناختن ضعف ها، نقاط قوت و محدودیات ها و انعطاف پذیری هستش.
۴. شناخت آرزو ها: شناخت آرزو ها در واقع از شناخت از علایق نشات میگیره. البته نیازی به توضیح نداره در کل یعنی متوجه آرزو ها و بهانه ی خودمون برای امید به زندگی بشیم.
۵. شناخت علایق: چیز هایی که دوست داریم رو بشناسیم و برای رسیدن به اونها، هرکاری که از دستمون برمیاد انجام بدیم.
خب این کلیتوس هیچ کدوم از نکات بالا رو رعایت نکرده و از بدترین طریق خودشو شناخته: "غرور" که البته بالاتر هم بهش اشاره کردم. در نهایت این غرور تبدیل میشه به دوری از تواضع (از جهاتی احترام به دیگران) و در نهایت هیولایی با نام کارنیج متولد میشه! جالب اینجاست که توی یکی از داستان های جلد سوم به این ماجرا پی میبریم که خودشم میدونه کارنیج یه هیولای افسار گسیخته که خودش اون رو خلق کرده بیشتر نیست!

بخش ۴:
راستش درمورد قسمت چهارم این کمیک هیچ ایده ای ندارم چون فقط یه مقدمه برای داستانی بزرگتر بود و همین...

دم سایت spidey گرم! امیدوارم با این نقد، خستگی زحمت های این کمیک ازتون به دور شده باشه.
شب به خیر!
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

کمیک هویت آزبورن

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

تولد مجدد قهرمانان

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

50

 

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

41

کمیک بوک های superman

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

14

18

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

38

0010

اسپایدرمن در تلویزیون

21

30

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

008

009

39

24

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

بررسی فیلم های مرد عنکبوتی

48

37