شماره آخر از رویداد "عصر تاریکی" (DARK AGES) ترجمه شد + لینک دانلود

رویداد-جدید-مارول-در-سال-2021-ترجمه-شد-عصر-تاریکی-dark-ages-لینک-دانلود-فارسی-دوره-دوران-دارک-ایجز-تاریک-اونت-ایونت-event

چه بر سر دنیای مارول میاد وقتی دنیا خالی از هر گونه فناوری (برق، تلفن، اینترنت، ماشین، صنایع مدرن و ...) بشه؟!

 

Dark Ages #1

شماره نخست از رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (Dark Ages) + لینک دانلود

مترجم:  A.SHRFƎ

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست : امیر حسین ابراهیم بای

برگردان کاور و طراح لوگو: سینا محدثی

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)

 

Dark Ages #2

شماره 2 از رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (Dark Ages) + لینک دانلود

مترجم: A.SHRFƎ

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست : اهورا سهیلی

برگردان کاور: امیر حسین خلیلی

لینک دانلود

لینک دانلود (آپلودر)

 

Dark Ages #3

شماره 3 از رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (Dark Ages) + لینک دانلود

مترجم: A.SHRFƎ

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود

لینک دانلود (آپلودر)

 

Dark Ages #4

شماره 4 از رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (Dark Ages) + لینک دانلود

مترجم: A.SHRFƎ

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود

لینک دانلود (آپلودر)

 

Dark Ages #5

شماره 5  از رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (Dark Ages) + لینک دانلود

مترجم: A.SHRFƎ

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: سینا محدثی

لینک دانلود

لینک دانلود (آپلودر)

 

Dark Ages #6

شماره 6  از رویداد جدید مارول در سال 2021 ترجمه شد: "عصر تاریکی" (Dark Ages) + لینک دانلود

مترجم: عبدخدایی

ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست: محمد راستگردانی

برگردان کاور: احمد فقیه

لینک دانلود

لینک دانلود (آپلودر)

 

نظر شما درباره این داستان چیست؟ 

برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

10 شخصیت برتر مارول و دی سی که به تکنولوژی متکی هستند!

20 نابغه جهان مارول (TOP 20 MARVEL GENIUS)

10 سایبورگ (CYBORG) برتر در دنیای کمیک

15 روبات قهرمان (HEROBOT) برتر دنیای کمیک

20 حقیقتی که باید درباره تونی استارک (مرد آهنی) بدانید

10 ابرقهرمان برتر کمیک بوکی که میتونند تغییر اندازه بدهند!

رتبه‌بندی باهوش‌ترین دشمنان مردعنکبوتی

25 رُبات (ROBOT) برتر مارول

10 هوش مصنوعی برتر در دنیای کمیک

معرفی نیروی های کیهانی در دنیای مارول

معرفی 20 تفنگ قدرتمند دنیای کمیک بوک

رتبه بندی 10 نسخه نیرومند از مرد عنکبوتی

قسمت آخر از کمیک "تولد مجدد قهرمانان" (HEROES REBORN) ترجمه شد + لینک دانلود

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

mtm
#1 mtm 1400-07-17 20:31
و پس از ترجمه موفقیت آمیز رویداد "تولد مجدد قهرمانان"، میریم که داشته باشیم یه رویداد دیگه از قهرمانان مارول که اونم فوق العاده است با یه ایده بکر و جذاب دیگه از "ایده سرا"! الهی به امید تو ...
:-)
نقل قول کردن
masiha_87
#2 masiha_87 1400-07-17 20:38
nice!!! همینه! به قدرت سایت spidey پس از سالگرد ۹ سالگی پی ببرید! آیا هنوز ایمان نیاورده اید؟
خب خب خب! سلام و خسته نباشید خدمت همگی! ایده ی جالبی به نظر میاد. سعی میکنم نظرم رو بگم ولی نقدم رو طبق روال همیشه برای آخر سر میذارم ;-) دم کل تیم spidey گرم!!

راستی استاد ترابی خوشحال میشم آخرین کامنت من رو در مقاله ی "داستان لو رفته از مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست که ممکن است واقعی باشد" رو بخونید. همون ته لیسته
نقل قول کردن
masiha_87
#3 masiha_87 1400-07-17 20:56
یه سول....؟ (خطر اسپویل)
این ماجرا توی یه دنیای موازی جریان داره دیگه درسته؟
چون پیتر و مری جین حتی توش بچه هم دارن :o درحالی که هنوز ازدواج هم نکردن! از طرف دیگه من هیچ وقت یادم نمیاد توی دنیای مارول یه همچین اتفاقی افتاده باشه :-?
نقل قول کردن
over drive
#4 over drive 1400-07-17 21:01
استاد سلام یه سوال برام پیش اومد
خطر اسپویل داره با بی توجهان سخت برخورد خواهد شد





این کمیک تو چه دنیایی اتفاق می افته اگر فقط مری جین و پیت با هم ازدواج کرده باشن و بچه دار شده باشن می شد گفت تو یه دنیا ی دیگست
اما گوئن و مایلز هم تو کمیک بودن :o
نقل قول کردن
mtm
#5 mtm 1400-07-17 21:04
# 3 و #4:
تو یه جهان موازی اتفاق میفته که توش پیتر و مری جین بچه دارن. گوئن عنکبوتی و مایلز هم هستن
نقل قول کردن
over drive
#6 over drive 1400-07-17 21:08
به نقل از mtm:
# 3 و #4:
تو یه جهان موازی اتفاق میفته که توش پیتر و مری جین بچه دارن. گوئن عنکبوتی و مایلز هم هستن

ممنون استاد
نقل قول کردن
Agent bishop
#7 Agent bishop 1400-07-17 21:16
عجب کمیکی...عجب ایده ای
قسمت اولش وقتی اینقدر خوب بود دیگه از همین الان از بقیش انتظار بالا دارم .
یه چیزی که از این کمیک خوشم اومد این بود که تو همین شماره اول با یک داستان سر راست و ساده و بدون پیچیدگی به ما نشون داد داستان اصلی این رویداد برای یک دنیا پسا زمانیه نه چگونگی خلقش یا تاثیر گذشته چون به نظر میاد داستان اصلی حفظ این دنیاست نه بازگشت به دنیا الکتریکی قبل .
خیلی خوشحال شدم که کمیک از خانواده مردعنکبوتی شروع شد چون علاوه بر این که نشون میده مردعنکبوتی نقش بزرگی در داستان داره بلکه بار دیگر مردعنکبوتی متاهل با فرزندش رو دیدیم که با توجه به اتفاقات asm و حضور مری پارکر در این کمیک که به احتمال زیاد نقش پررنگی هم داره می‌تونه نوید این باشه که این شخصیت در آینده تو دنیا اصلی نقش آفرینی کنه .
نویسنده آن سری یعنی آقای تام تیلور خیلی کارش درسته . چه از روابط بین شخصیت ها و دیالوگ گویشون با هم گرفته تا دلایل انتخاب هر کدوم از اعضا برای مأموریت و حتی نشون دادن واکاندا و آتلانتیس که فکر کنم شاید تو قسمت های بعدی تاثیر گذار باشند .
خیلی خوشحالم که خبیث اصلی این سری آپوکالیپس چون من خودم زیاد ماجرا از این شخص نخوندم و با این سری بیشتر میتونن با این شخصیت آشنا بشم . به نظر هم میاد هم ابرقهرمان ها و هم ابرخبیثان نیز به او پیوستند حالا باید قسمت های بعد رو دید چی میشه .
آخر سر پیتر رو میبینیم داره برای یکی ماجرا رو تعریف می‌کنه که مطمئنا یک نفر از همون دنیا نباید باشه چون بعد از هفت سال حتی بچه ها هم ماجرا رو میدونم و حدس من اینه که پیتر داشت با یکنفر که از یک دنیا دیگه اومده صحبت می‌کنه .
راستی لباس آینده پیتر خیلی شبیه یکی از لباس های کمیک داستان زندگی مردعنکبوتی هستش .
طراحی عالی . هم احساسات و هم فضا و مکان ها رو خوب نشون میداد .
از ترجمه و ادیت این کمیک توسط تیم اسپایدی تشکر میکنم دمتون گرم .
نقل قول کردن
over drive
#8 over drive 1400-07-17 21:28
کلا جدیدا رویداد های مارول روی پایان زمان و ایناست
متن حاوی اسپویل می باشد






داستان شروع خیلی خلاقانه و هم زمان عالی بود در دنیایی که omd اتفاق نیوفتاده و مایلز و گوئن و پیتر هم زمان توی این دنیان
کمیک خیلی خوب و روان بود
و حضور یواتو که به لطف سریال what if خیلی جدیدا محبوب شده بسیار برای تعریف این اتفاق انتخاب خیلی خوب و زیرکانه بود
بقیه ی داستان توسط پیتر روایت می شد که بر عکس رویداد قبل منطقی تره
و آخر کمیک یه فقط باید بپرسید دنیایی که شیلد نتونه نفوذ خوبی داشته باشه چه اتفاقی می افته چه برسه به بقیه ی چیزا

طراحی رو دوست داشتم و احساسات خیلی خوب انتقال می شد

به کسایی که کمیک رو خوندن و دارن نقد منو می خونن بگم اون مقاله هایی که توی کمیک پیشنهاد شده رو بخونن یا باز خوانی کنن

خیلی منتظرم که ببینم ادامه چی میشه

نمرات

داستان :۲۰از۲۰
طراحی:۱۹از۲۰
ترجمه:۲۰از۲۰
ادیت :۲۰از۲۰
نمره به نقد خودم:۷از۲۰

دوستان لطفا اشکالات رو بگید و نقدم رو نقد کنید تا درستشون کنم

ممنون از اسپایدی
نقل قول کردن
masiha_87
#9 masiha_87 1400-07-17 21:50
به نقل از mtm:
# 3 و #4:
تو یه جهان موازی اتفاق میفته که توش پیتر و مری جین بچه دارن. گوئن عنکبوتی و مایلز هم هستن

ممنون استاد لطف کردید
نقل قول کردن
s.p.i
#10 s.p.i 1400-07-17 21:51
سلام
خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک عصر تاریکی
نویسنده تام تیلور نویسنده خوبیه که داستان های خوبی نوشته و احتمالا این کمیک کمیک عالی میشه به نظر ایده جذابی داره
داستان
خب میریم سراغ داستان که خود پیتر روای ماجراست پستر و مرجین و لکی کیج و جسیکا جونز همرا دخترشان در حال استراحت و گپ و گفت هستن و البته این جا با دختر پیتر ومرجین میبنیم و خیلی ناز هست که پیتر میره به سقف می‌چسبه تا دخترش بیاره پایین که حس عنکبوتی دختر و پیتر و البته مایلز و گوئن به شدیدترین شکل ممکن فعال میشه و البته مون گرل هم میره تا به چهار شگفت انگیز خبر بده همچین ایکس من و اپوکالیپس خبر دارن میشن و با توجه به چهره اپوکالیپس انگار از این ماجرا خوشحاله پیتر میره تا ببینه ماجرا چیه و البته به نظر با خطری در حد گالاکتوس طرف باشیم و تو ساختمان چهار شگفت انگیز واچر سروکله اش پیدا میشه و میگه ماجرا از چه قرار در گذشته یک ماشین زنده وجود داشته که وظیفه بوده که جلوی سیاه چاله هارو ببلعه ولی خب اون ماشین شرور و وحشی شد و خب داد گاه زندگی اونو شکست داد ولی اون ماشین قدرتش زیاد بود و نابود نمیشد ولی دادگاه زندگی اون به خواب برد و در مرکز زمین زندانیش کرد
و خب یک گروه ضربت که اعضای عبارت بودن از ویژن اسکارلت ویچ و زن نامرئی بن گریم دکتر استرنج به مقابل اون ماشین میرن و البته تقریبا نقاط زمین مثل واکاندا و نیویورک در حال از بین رفتن هستن البته قهرمان ها همچنان به مردم در حال کمک هستن مثل ایکس من انتقام جویان فراری ها چمپیونز ولی خب متاسفانه اسکارلت ویچ و بنگریم کشته میشن و همچنین دکتر استرنج در آخرین تلاش های خود برای منتقل کردن سوزان استورم کشته میشه و عصر تاریکی شروع میشه و خب پیتر هم به خونه برمیگرده و ظاهرا مرجین و دخترش مردن ولی پیتر امیدشو از دست نداد و با وجود تاریکی نور هنوز هست و پیتر میزنه دخترش جون مرجین و دونفر دیگه نجات داده و البته ۷ سال گذشته ولی خب خیلی ها کشته شدن آسیب دیدن والبته آپوکالیپس شروع میشه
داستان شروع عالی داشت امیدوارم تا آخر شماره این کمیک عالی پیش بره

طراحی طراحی خوب بود احساسات منتقل‌ میکرد چهره خوب طراحی شده بود به نظرم

ترجمه و ادیت که مثل همیشه عالی
داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۹ از ۱۰
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰
نقل قول کردن
s.p.i
#11 s.p.i 1400-07-17 21:57
با دیدن دختر مرجین و پیتر خیلی خوشحال شدم و خیلی دوست دارم تو جهان اصلی همچين چیز ببینیم ولی خب از کجا معلوم شاید ببینیم با توجه به اتفاقات اخیر بگذریم ولی خب نمیدونم پیتر داشت با کی حرف میزد ضمن اینکه این ماشین آنیمکر آدم یاد گالاکتوس میندازه از جهاتی خیلی ب شباهت دارن

تشکر دوباره بابت ترجمه و ادیت
نقل قول کردن
mtm
#12 mtm 1400-07-17 22:14
یک خلاقیتی هم سینا خان محدثی در طراحی لوگوی فارسی این کمیک به خرج دادن . ایشون به خاطر اینکه داستان درباره یک دنیایی هستش که فن آوری توش نیست، لوگوی انگلیسی رو کنار گذاشتن و نوعی حالت نستعلیق به لوگو دادن تا تداعی کننده حال و هوای غیر- مدرن و غیر تکنولوژیک داستان باشه و بنظرم خیلی کارش خوب بوده
نقل قول کردن
Agent bishop
#13 Agent bishop 1400-07-17 22:15
به نقل از over drive:
کلا جدیدا رویداد های مارول روی پایان زمان و ایناست
متن حاوی اسپویل می باشد






داستان شروع خیلی خلاقانه و هم زمان عالی بود در دنیایی که omd اتفاق نیوفتاده و مایلز و گوئن و پیتر هم زمان توی این دنیان
کمیک خیلی خوب و روان بود
و حضور یواتو که به لطف سریال what if خیلی جدیدا محبوب شده بسیار برای تعریف این اتفاق انتخاب خیلی خوب و زیرکانه بود
بقیه ی داستان توسط پیتر روایت می شد که بر عکس رویداد قبل منطقی تره
و آخر کمیک یه فقط باید بپرسید دنیایی که شیلد نتونه نفوذ خوبی داشته باشه چه اتفاقی می افته چه برسه به بقیه ی چیزا

طراحی رو دوست داشتم و احساسات خیلی خوب انتقال می شد

به کسایی که کمیک رو خوندن و دارن نقد منو می خونن بگم اون مقاله هایی که توی کمیک پیشنهاد شده رو بخونن یا باز خوانی کنن

خیلی منتظرم که ببینم ادامه چی میشه

نمرات

داستان :۲۰از۲۰
طراحی:۱۹از۲۰
ترجمه:۲۰از۲۰
ادیت :۲۰از۲۰
نمره به نقد خودم:۷از۲۰

دوستان لطفا اشکالات رو بگید و نقدم رو نقد کنید تا درستشون کنم

ممنون از اسپایدی


نکته مثبت نقدت اینه که خلاصه داستان رو نمیگی که این خوبه چون بعضی ها میان به جای نقد کل داستان رو از اول تا آخر مینویسند که این از نظر من درست نیست .
سعی کن نکات مثبت و منفی داستان رو هم بهشون اشاره کنی و همینطور نظریه های که برای داستان داری رو تو نقدت هم بگی .
نقل قول کردن
amirebrahimbay
#14 amirebrahimbay 1400-07-17 22:21
به نقل از mtm:
یک خلاقیتی هم سینا خان محدثی در طراحی لوگوی فارسی این کمیک به خرج دادن . ایشون به خاطر اینکه داستان درباره یک دنیایی هستش که فن آوری توش نیست، لوگوی انگلیسی رو کنار گذاشتن و نوعی حالت نستعلیق به لوگو دادن تا تداعی کننده حال و هوای غیر- مدرن و غیر تکنولوژیک داستان باشه و بنظرم خیلی کارش خوب بوده


فوق العاده!
و منم بعد 3 هفته برگشتم و البته کلی کمیک خفن دیگه تو راهه!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#15 AM SM BM SM 1400-07-17 22:31
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره نخست از کمیک "عصر تاریکی" ( Dark Ages).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
باز هم یه داستان عالی در دنیاهای موازی از مارول! خدایی این استفاده عالی که مارول از دنیاهای موازی میکنه خیلی خوب هست. به تازگی رویداد معرکه "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn) به پایان رسید و احتمالا دنباله ای هم داشته باشه. این داستان تفاوت های زیادی با "تولد مجدد قهرمانان" داره. اینا همون قهرمانانی هستند که ما میشناسیم و توی این شماره چیزی هم مغایر ذات اونا ندیدیم و البته فعلا رمز و راز خاصی نداره. بنابراین میشه گفت که "عصر تاریکی" به شیوه دیگه ای از دنیاهای موازی استفاده میکنه. دنیاهای موازی مثل یه زمینه یا اتاقی هستند که روی در ورود اونا نوشته شده:"اینجا کارهایی را میتوانید انجام دهید که در کمیک های دنیای اصلی، نمیتوانید." و اون وقت یه نویسنده خلاق میتونه بره اون تو و جشنواره از داستان های دیوانه وار و زیبا و عمیق و لذت بخش رقم بزنه و دیگه چیزی به نام محتاط بودن وجود نداره و محدودیتی برای نویسنده نیست. برای همین دنیاهای موازی فرصت عالی برای روایت چنین داستان هایی هستند. مثل این کمیک که با شماره اول خودش، استارت بسیار خوبی رو رقم میزنه. اول بریم سراغ شخصیت ها و وفاداری به ذات اونا چون این بخش مهمترین و سخت ترین بخش توی کمیک هایی با تم دنیاهای موازی و هر کمیک دیگری هستند. اگر ذات شخصیت ها درست حسابی رعایت نَشَن یک کمی هر چقدر هم هیجان انگیز و عالی باشند، به حد کمال نمیرسند و بعضی وقت ها بدجور خراب میکنند. خب اگر بخوایم صاف و ساده بگیم، مهمترین شخصیت این کمیک "پیتر پارکر" و خانواده او بودند. بقیه شخصیت ها در این شماره بیشتر وسیله ای برای پیش بردن داستان و جریان اصلی بودند. این اصلا چیز بدی نیست و احتمالا شخصیت ها و نقش اصلی اونا در شماره های بعدی روایت میشن و توی این شماره بیشتر تمرکزمون روی پیتر پارکر بود. این پیتر که ما در این کمیک میبینیم، یک مرد خانواده داری هست به زن و بچه خودش اهمیت زیادی میده. (پیتر دنیای اصلی هم تا قبل از One more day و چند سال بعد از این داستان نحس به بعد اینطوری بود.) دیالوگ هایی که او درباره این دنیا میگه بسیار عالی نوشته شدند. در اینجا باید اشاره کنم به لحظه ای که پیتر میره سراغ خانواده اش و زیر آوار اونا رو میبینه و ما فکر میکنیم که اونا مردن و دیالوگ پیتر یک حالت غمناک داره اما بعد از اون که خانواده پیتر رو زنده میبینیم، دیالوگ او امیدوارانه تر میشه. یا لحظات دیگری که دیالوگ های پیتر واقعا خودنمایی میکردند. در اینجا ام جی رو هم داریم که برخورد او با قدرت های دخترش همونی هست که باید باشه. درسته که او ریسک زندگی با پیتر رو قبول کرده و خطراتش رو به جون خریده اما اون باز هم سعی میکنه تا خانواده خودش رو از خطر دور نگه داره. برای همین دوست داره که توی تربیت بچه اش این رو یاد بده که اون هم باید مثل مردم عادی زندگی کنه. مسئله بسیار مهم اینه که در شماره های بعدی، برخورد پیتر با "می" که قدرت های عنکبوتی داره چیه و چطور قراره "قدرت زیاد مسئولیت زیاد به همراه دارد" رو بهش یاد بده و اون رو توی مسیرش بندازه. آیا لحظه ای هست که این رو نشون میده؟ آیا او فداکاری انجام میده؟ امیدوارم که این مسیر به فراموشی سپرده نشه. از همین شماره اول احتمال میره که اگر "آنمیکر" رو در کمیک های بعدی ببینیم، او قرار نیست به خبیث خاصی تبدیل بشه. در واقع اوریجین او قدرت هاش رو بسیار خوب توجیه میکنه و او به عنوان یک تهدید رباتی خوب به تصویر کشیده میشه (هر چند به نظرم محتوای محدود این شماره اجازه نداد که قدرت های زیاد اون رو بیشتر ببینیم و بیشتر به عنوان یک تحدید مهم قبولش کنیم.) اما انگار از شماره های بعدی قراره آپوکالیپس رو به عنوان یکی از قویترین جهش یافته های دنیای مارول و زیردستان او قراره مشکلاتی برای ابرقهرمانان باقی مونده ایجاد کنند. بعد از اینکه دکتر استرنج میتونه آنمیکر رو متوقف کنه، طلسم او باعث میشه که تمام تکنولوژی های جهان متوقف بشن! در واقع بعد از این خیلی از قهرمانان یا کلا از کار میفتند (اونایی که رباتیک هستند) یا مثل آیرون من و انت من خیلی از کارایی اونا کم میشه و این به آپوکالیپس فرصت بسیار مناسبی رو میده تا حسابی موی دماغ قهرمانان بشه. اما انگیزه او توی این دنیای پسرفت کرده چیه؟ اهداف گروه اونا چیه؟ باید در شماره های بعدی این رو دید. ریتم داستان هم به جز نشون دادن تحدید آنمیکر که به نظرم کمی عجله کرد که به خاطر فرصت محدود کمیک بود بسیار خوب رعایت شد و در کل از این کمیک به عنوان یک شروع بسیار راضی بودم.

طراحی:
طراحی های این کمیک به دستان "ایبان کوئلو" انجام شدند. راستش طراحی های این کمیک به نظرم بسیار خوب بودند. البته خیلی عالی و حیرت انگیز نبودند و یه سری ضعف هایی داشتند اما در کل میشه به عنوان یک طراحی لذت بخش، قبولشون کرد. سبک طراحی ها خوب بودند و از این جهت مشکل خاصی دیده نمیشه و چهره ها هم خوب طراحی شدند و روی اعصاب نبودند. البته مشکل این بود که چهره ها کامل احساسات رو منتقل نمیکردند. مخصوصا در اوایل کمیک. یه جاهایی این کار رو میکردند و یه جاهایی هم نه! مثلا در اوایل کمیک وقتی جسیکا خطرات راه رفتن دختر پیتر از سقف رو میگه یا جایی که دختر رید ریچاردز بهشون میگه که دنیاشون قراره نابود بشه، خیلی خوب طراحی نشدند. اما از اون طرف بعضی وقت ها چهره ها عالی طراحی میشن. یعنی کمیک هر چه جلوتر رفت، از نظر طراحی بهتر شد. مثلا چهره ویژن در زمانی که "اسکارلت ویچ" به دست "آنمیکر" کشته میشه، خیلی خوب بود. مثال های دیگه ای هم هست اما در راس همه اونا و بهترینشون، زمانی بود که پیتر توی آوار دنبال مری جین و می میگرده و زمانی که ما از چهره پیتر تشخیص میدیم که انگار اون جنازه خانواده اش رو پیاده کرده، به شکل زیبایی و در لحظه ای که طراحی ها خوب با دیالوگ ها چفت و بست شدند اونا رو به لطف دختر پیتر زنده میبینیم. زمانی که پیتر و ام جی به هم سلام میکنند چهره اونا عالی طراحی شده.
s4.uupload.ir/.../...
برای همین طراحی ها داستان رو عالی منتقل میکردند. لی اوت هم به نظرم در جاهایی خلاقیت از خودش نشون میداد و در این زمینه خوب عمل کرد. رنگ آمیزی ها هم خوب بودن و به جزئیات به حد کافی توجه شده. در اون حدی بود که باید باشه و نخواست که بالاتر از انتظار معقول بره. صحنه هایی هم که با گروه ضربت در حال قتل عام شدن اونا به دست آنمیکر خیلی خوب طراحی شدند و صحنه های اکشن هم پاس شدند! در کل طراحی های این کمیک چند مشکل کوچک داشتند، اما اونا به طور کلی جلوی لذت بردن مخاطب رو از داستان نمیگیرند.

ترجمه و ادیت:
آدم میمونه چی بگه دیگه. یعنی حرف زدن توی بخش ترجمه و ادیت از امتحان ریاضی هم سخت تره! اصلا چی بگیم که تا حالا گفته نشده. از تعهد کار بگیم یا سرعت و کیفیت و زیبایی چشم نوازی این کمیک؟ از ترجمه روان و قابل فهم بگیم یا از ادیت فوق‌العاده که از فونت های عالی هم توی اون استفاده شد و لوگوی این داستان بسیار عالی با محتوای کمیک همخوانی داره. یا از انتخاب های عالی و سریع سایت بگیم که تا یه رویداد تموم شد، سریع رفتن سراغ رویداد بعدی! (اونم از اون کادویی که جناب A.SHRFƎ قرار بود به ما بدن!) دست همتون درد نکنه. کارتون عالیه.

ایستراگ ها اشارات و ارجاعات:
-جایی در این کمیک هستند که "آنمیکر" بن گریم ملقب به "ثینگ" رو نابود کرد.


این لحظه شما رو یاد کاور ماندگار شماره ۱۴۲ از کمیک "مردان ایکس حیرت انگیز" (Uncanny X-Men) که داستان عالی "روز های گذشته آینده" (Days of future past) رو روایت میکرد و توی اون ولورین به دست یک ربات سنتینل نابود میشه، نمیندازه؟

-
و باز هم اسم دختر پیتر "می" هست! انگار کلا هر جا پیتر دختر بیاره اسمش "می" هست! (به یاد زن عمو می) چه توی دنیای اصلی و بچه ای که نورمن آزبورن اون رو دزدید و احتمالا کشت یا توی جهان "دختر عنکبوتی" و "می دی پارکر"! توی این مقاله میتونید رتبه بندی فرزندان پیتر پارکر رو ببینید.
spidey.ir/.../...

با تشکر.
نقل قول کردن
mtm
#16 mtm 1400-07-17 23:47
من فکر میکنم این داستان قراره از شماره های بعد مردان ایکس محور باشه. تو همچین دنیایی واقعا ایرون من و شخصیت های فن آوری محور کارایی زیادی نمیتونن داشته باشن ولی جهش یافته ها میتونند خیلی مهم باشن!
و البته این کمیک رو که خوندم بی اختیار یاد داستان تجدید عهد افتادم
یادتونه تو سایت ترجمه میشد چه ذوق و شوقی ایجاد کرد؟
b2n.ir/a19894

(الان که فکر میکنم میبینم تو این چند سال چقدر کمیک ترجمه کردیم. بعضی وقتا امارش از دست خودمم در میره!)
نقل قول کردن
hassan91
#17 hassan91 1400-07-17 23:50
با سلام خدمت همگی.

عجب کمیکی بود واقعا کیف کردم. دست گلتون درد نکنه.

باید بگم که این ایده خیلی ایده‌ی بکری بود. البته من یه مشکل با خط اصلی داستان داشتم که عرض میکنم ولی به نظرم باعث نشد که از داستان لذت نبرم.

عنوانی که تو صفحه اول کار شده بود خیلی عالی بود. ادیت تیترهای کمیک و یا برداشتن نوشته های این شکلی واقعا خیلی کار سختیه کافیه امتحانش کنید تا بفهمین چی میگم.

جالبه من یه خورده راجع به نویسنده یعنی تام تایلور تحقیق کردم نویسنده کمیکهای «اینجاستیس: خدایان در میان ما» هم بوده. (البته اینو نمیدونم قبل اون بازی معروف نوشته یا بعدش؟) گویا کلا از فن نوشتن داستان راجع به اخر زمان برخوردار هستند.

همانطور که از عنوان کمیک معلوم هست قرار با یه دنیای اخر زمانی طرف باشیم. شروعش هم خیلی خوب بود. حس کردن یک خطر کهکشانی اونم در حالی که یک دورهمی خانوادگی در جریانه. انصافا هم یه ویلن تمام عیاری هستش این آنمیکر. ولی مشکلی که من باهاش داشتم این بود که دادگاه زندگی چرا تعلیق شده این ربات رو توی مرکز زمین قرار داد؟ مرد(ان) حسابی اون همه جا هست تو کهکشان؟ در انتها هم دنیای ما دیگه دنیا قبلی نبود. البته در نهایت دلم واسه مرد آهنی سوخت که اون بلا تو آسمان سرش اومد. واسه مرد مورچه‌ای هم همینطور که همون شکلی موند. و یه ایستراگ معرکه که مربوط به زیرآوار موندن مرد عنکبوتی تو اون پانل موندگار بود.

به نظرم کار طراحی ایرادی نداشت. من که عاشق اون پانلهای تک صفحه‌ای شدم.

با تشکر
نقل قول کردن
hassan91
#18 hassan91 1400-07-17 23:54
#15:
عجب ایستراگ باحالی!
نقل قول کردن
A.SHRFE
#19 A.SHRFE 1400-07-18 06:39
به نقل از AM SM BM SM:
اونم از اون کادویی که جناب A.SHRFƎ قرار بود به ما بدن!

کادوئه سورپرایز خیلی خفن‌تریه :-* ;-)
نقل قول کردن
Agent bishop
#20 Agent bishop 1400-07-18 07:05
به نقل از hassan91:
با سلام خدمت همگی.

عجب کمیکی بود واقعا کیف کردم. دست گلتون درد نکنه.

باید بگم که این ایده خیلی ایده‌ی بکری بود. البته من یه مشکل با خط اصلی داستان داشتم که عرض میکنم ولی به نظرم باعث نشد که از داستان لذت نبرم.

عنوانی که تو صفحه اول کار شده بود خیلی عالی بود. ادیت تیترهای کمیک و یا برداشتن نوشته های این شکلی واقعا خیلی کار سختیه کافیه امتحانش کنید تا بفهمین چی میگم.

جالبه من یه خورده راجع به نویسنده یعنی تام تایلور تحقیق کردم نویسنده کمیکهای «اینجاستیس: خدایان در میان ما» هم بوده. (البته اینو نمیدونم قبل اون بازی معروف نوشته یا بعدش؟) گویا کلا از فن نوشتن داستان راجع به اخر زمان برخوردار هستند.

همانطور که از عنوان کمیک معلوم هست قرار با یه دنیای اخر زمانی طرف باشیم. شروعش هم خیلی خوب بود. حس کردن یک خطر کهکشانی اونم در حالی که یک دورهمی خانوادگی در جریانه. انصافا هم یه ویلن تمام عیاری هستش این آنمیکر. ولی مشکلی که من باهاش داشتم این بود که دادگاه زندگی چرا تعلیق شده این ربات رو توی مرکز زمین قرار داد؟ مرد(ان) حسابی اون همه جا هست تو کهکشان؟ در انتها هم دنیای ما دیگه دنیا قبلی نبود. البته در نهایت دلم واسه مرد آهنی سوخت که اون بلا تو آسمان سرش اومد. واسه مرد مورچه‌ای هم همینطور که همون شکلی موند. و یه ایستراگ معرکه که مربوط به زیرآوار موندن مرد عنکبوتی تو اون پانل موندگار بود.

به نظرم کار طراحی ایرادی نداشت. من که عاشق اون پانلهای تک صفحه‌ای شدم.

با تشکر


واچر : او را در مرکز یک دنیا تازه تشکیل شده زندانی کرد ... زمین
یعنی اون موقع هنوز حیاتی روی زمین نبود .
نقل قول کردن
over drive
#21 over drive 1400-07-18 08:03
به نقل از Agent bishop:
به نقل از over drive:
کلا جدیدا رویداد های مارول روی پایان زمان و ایناست
متن حاوی اسپویل می باشد






داستان شروع خیلی خلاقانه و هم زمان عالی بود در دنیایی که omd اتفاق نیوفتاده و مایلز و گوئن و پیتر هم زمان توی این دنیان
کمیک خیلی خوب و روان بود
و حضور یواتو که به لطف سریال what if خیلی جدیدا محبوب شده بسیار برای تعریف این اتفاق انتخاب خیلی خوب و زیرکانه بود
بقیه ی داستان توسط پیتر روایت می شد که بر عکس رویداد قبل منطقی تره
و آخر کمیک یه فقط باید بپرسید دنیایی که شیلد نتونه نفوذ خوبی داشته باشه چه اتفاقی می افته چه برسه به بقیه ی چیزا

طراحی رو دوست داشتم و احساسات خیلی خوب انتقال می شد

به کسایی که کمیک رو خوندن و دارن نقد منو می خونن بگم اون مقاله هایی که توی کمیک پیشنهاد شده رو بخونن یا باز خوانی کنن

خیلی منتظرم که ببینم ادامه چی میشه

نمرات

داستان :۲۰از۲۰
طراحی:۱۹از۲۰
ترجمه:۲۰از۲۰
ادیت :۲۰از۲۰
نمره به نقد خودم:۷از۲۰

دوستان لطفا اشکالات رو بگید و نقدم رو نقد کنید تا درستشون کنم

ممنون از اسپایدی


نکته مثبت نقدت اینه که خلاصه داستان رو نمیگی که این خوبه چون بعضی ها میان به جای نقد کل داستان رو از اول تا آخر مینویسند که این از نظر من درست نیست .
سعی کن نکات مثبت و منفی داستان رو هم بهشون اشاره کنی و همینطور نظریه های که برای داستان داری رو تو نقدت هم بگی .


ازتون خیلی ممنونم دوست عزیز و حتما سعی می کنم از این به بعد نکات مثبت و منفی داستان رو بگم
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#22 AM SM BM SM 1400-07-18 09:12
به نقل از A.SHRFE:
به نقل از AM SM BM SM:
اونم از اون کادویی که جناب A.SHRFƎ قرار بود به ما بدن!

کادوئه سورپرایز خیلی خفن‌تریه :-* ;-)

خدا رحم کنه! دیگه از این بهتر قراره چه چیزی باشه! آقا من نمیخوام اسپویل کنم ولی نکنه یک کمیک کلاسیکی با کیفیتی باشه! احتمالا کادویی که میخواید بدید بر اثر سکته خوشحالی که بعدش میزنم یه بلیط مستقیم هست به اون دنیا!
نقل قول کردن
Amirreza-85
#23 Amirreza-85 1400-07-18 09:24
سلام!
راستش من چون زباد کمیک نمیخونم نظر تخصصی ندارم ولی اینو کامل خوندم بی صبرانه منتظر بقیشم.
نقل قول کردن
Strange spidey
#24 Strange spidey 1400-07-18 11:00
سلام ممنون که خیلی سریع این کمیکو تو سایت قرار دادین
من از وقتی که پوستر ها و کاور واریانت هاش اومد بیرون منتظر این کمیک بودم مخصوصا این که تسمش نشون میده که حالت نسبتا دارکی داره
درباره ترجمه و ادیت هم به نظرم هر دو عالی بودن ترجمه بسیار روان و ادیت فوق العاده
حالا بریم سراغ خود کمیک
(خطر اسپویل)
.
.
.
.
.
اولین چیزی که تو این کمیک برام جالب اومد این بود که اسپایدی دیوار چهارم رو شکسته و داره داستان رو برای ما روایت می کنه آخه اصولا داستان از زبون کسی روایت نمیشه و فقط یه نفر میاد یه توضیحاتی میده البته خب با اون حالتی که اسپایدی جلوی آتیش نسته بود شاید داشته با کسی حرف می زده و ما هم فقط شنوا بودیم
از اوایل کمیک میشه حدس زد که تو این دنیا پیتر دیگه نگران هویت خودش نیست یا حداقل کمتر نگرانشه و تشکیل خانواده داده که باید بگیم خداروشکر
حال و هوای کمیک خیلی گیراست و آدم رو از همون اول هایپ می کنه که بره بقیه رو بخونه
می بینیم که مایلز و گوئن تو این دنیا به سر می برن که از اونجایی که اینا همون مایلز و گوئنی که می شناختیم هستن و احتمال کمی وجود داره که چه می دونم به طور اتفاقی دو تا مایلز و گوئن دیگه نباشن پس قضیه جالب تر هم قراره بشه و احتمالا اینم بخش ذیگه ای از سفر اسپایدر ورس اوناست ولی جالب قضیه اینه که اسپایدی میگه اول عنکبوتی ها اونو فهمیدن که از اونجایی که بیکار نیست خودش و دخترشو عنکبوتی ها صدا کنه پس احتمالاً از وجود مایلز و گوئن خبر داره و یا بعدا خبر دار میشه جلو تر متوجه میشیم که آپوکالیپس قراره خبیث اصلی داستان باشه که احتمالا دوباره یه جوری آنمیکر رو برمیگردونه
مرگ ثینگ دکتر استرنج ویژن و واندا هم که نشون میده قضیه خیلی مهمه
سواران آپوکالیپس هم که شامل هالک(که آمادئوس چو هست) آیرون من بیست میستر فنتستیک یه شخصیت سیمبیوتی که خیلی شبیه اسپاونه :D (و احتمال میدم آرون مورالز این دنیا باشه چون یارو سیاه پوسته) و یه شخصیت دیگه که خداییش نمیدونم کیه ولی شبیه لیدی دث استرایکه
و اگه دقت کرده باشید اونجا که آیرون من داره سقوط می‌کنه یه پاش جدا میشه و فکر کنم اون چیزی که می ریزه روغن نباشه و خون باشه که احتمالا پای تونی قطع شده پس احتمال اینکه برای اینکه دوباره قدرت گرفته باشه به آپوکالیپس پیوسته باشه
امیدوارم ادامه داستان از اینی که هست بهتر باشه
اما من یه چند تا سوال داشتم که امیدوارم آقای ترابی مهربانی جواب منو بدن
اول اینکه از بین سواران آپوکالیپس یه سری قهرمانا هم بودن می خواستم بدونم خودشون خواستن که عضوی از گروه سواران بشن یا مجبور شدن؟
دوم اینکه تو صفحه ۱۹ کمیک اونی که پشت سر ایکس ۲۳ هست کیه
و سوم اینکه اونی که تو صفحه ۱۷ کمیکه تو اون مربع که کانادا رو نشون میده کیه
ممنون از سایت خوبتون
نقل قول کردن
P.B.P
#25 P.B.P 1400-07-18 12:07
نقد شماره یک از رویداد عصر تاریکی:
رویداد جدیدی از مارول که متشکل از تمام ابر قهرمانان آن است که دنیاشون مورد تهدید قرار میگیره و با کمک هم میخواهند دنیاشون رو نجات بدن.

دشمن این داستان "آنمیکر" است که ده میلیار سال پیش زندگی می کرد و ساخته شده بود که یک سیاهچال تاریک رو نابود کند اما این تاریکی درون خودش فرو رفت و به یک شرور تبدیل شد بعد هم دادگاه زندگی این شرور رو در مرکز زمین زندانی کردن برای سالها سال.

الانم زمان حال است و این شرور از خواب بیدار شده است و میخواهد دنیا رو نابود کند و قهرمانان مارول از جمله فنتستیک فور و اسپایدر-من و اسکارلت ویچ و دکتر استرنج و ویژن و مون گرل و انتقام جویان و نیمور و اکس مِن و.... می خواهند از دنیاشون مواظبت کنند.

در این بین افراد زیادی هم کشته شدند ولی به نظرم دوباره زنده میشوند.
این مسئله دنیا های موازی رو هم درگیر کرده است.
واچر(یوآتو) هم به قهرمانان مارول خبر داده است‌.

شخصیت پردازی:شخصیت پردازی داستان که باب دل من است چون پیتر با مری جین و دخترش است،عشق اسکارلت ویچ و ویژن هم به خوبی نشان داده شده است و من دوست دارم،یوآتو هم به خوبی نشان داده شده و دوباره با یک خبر به دوستان زمینی اش کمک میکند،فنتستیک فور هم همچنین.....

طراحی و رنگ آمیزی:خیلی عالی بود.

ترجمه و ادیت:مثل همیشه عالی و فوق العاده،خسته نباشید به آقای شیخ عارفی بابت ترجمه عالیتون و آقای ابراهیم بای بابت ادیت عالیتون و آقای محدثی بابت الگو و کاور زیباتون،دستتون درد کنه و یک تشکر هم به استاد ترابی برای فراهم کردن این کمیک

یک ایستراگ کوچولو:
uplooder.net/.../...
در ما بین این ها، سوالتی زیادی هم برایم پیش آمده و منتظر شماره بعد این کمیک هستم ،از این داستان خوشم اومد.
همگی خسته نباشید.

"استاد ترابی،سعی کردم نقدم رو نقدگونه بنویسم و زیاد سراغ خلاصه داستان نروم،میشه نظرتان را در مورد نقدم بدونم؟ اگرم نظری ندارید که هیچی."


به نقل از amirebrahimbay:

و منم بعد 3 هفته برگشتم و البته کلی کمیک خفن دیگه تو راهه!

انشاءاللّه ،ما که منتظریم.
نقل قول کردن
mtm
#26 mtm 1400-07-18 13:04
#25:
شما هر چی برای سایت ما بنویسی ، نعمته! ;-)
نقل قول کردن
Infinity Soldier
#27 Infinity Soldier 1400-07-18 16:34
سلام به همه
عجب ایده و عجب کمیکی
نقد شماره یک سری عصر تاریکی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اول از همه بگم بعنوان یک کاربر خوشحالم که این سری مورد استقبال قرار گرفته. ایده ایده ی خفنیه. یک داستان آخر الزمانی که گروه های ابرقهرمانی مختلف رو درگیر کرده. حضور دختر پیتر و مری جین هم تو این شماره مهم بود و البته بامزه. بعد از اینکه همه فهمیدن جریان چیه کله گنده ی دوست داشتنی مارول یعنی یوآتو وارد میشود (نمیدونم چرا بعد از وات ایف نمیتونم واچر رو بدون صدای خفن جفری رایت تصور کنم :lol: ) به داخل زمین که میریم افراد مهمی از دست میرن مثل واندا. حالا چرا واندا رو فقط گفتم؟ چون بعد از اینکه مُرد علاقه ی واقعی ویژن رو بهش نشون داد. و البته مرگ بن و دکتر استرنج. از ویژن داخل سر آنمیکر غافل نشیم که احتمال میدم همین ویژن کارو تموم کنه. و پرتالی که باز موند و شاید دردسرساز شه. پیتر هم داره با کسی حرف میزنه که معلوم نیست
برای شروع خیلی عالی بود و معلومه حرفی برای گفتن داره. دیالوگ های پیتر هم بعنوان راوی خوب بود. امیدوارم که نویسنده بعد از این پانل:
uplooder.net/.../Untitled.png
تونی استارک رو فلج کنه. والا آرزوی خوبی نیست :lol: ولی با توجه به ماجرای جیمز رودز توی فیلم جنگ داخلی که همین اتفاق براش افتاد، اگر اینکارو بکنه بنظرم خیلی بهتره.
تام تیلور نویسنده ای استرالیایی هست و تو روزنامه ی نیویورک تایمز مشغول هست. توی دنیای کمیک بیشتر با آثار دیسی مثل
injustice: gods among us, DCeased, Suicide squad
و آثار مارول مثل
all-new wolverine, X-men Red, Superior Iron man
و چندین کار از استاروارز شناخته میشن. خواستم یه کار نو کرده باشم و یه اطلاعاتی از نویسنده بدم ;-)

طراحی ها خیلی باب میلم بود. همه چی رو تونست خوب بهم برسونه مخصوصا چهره ها. نقطه عطف طراحیش برای چهره ها لحظه ی اینکه پیتر فهمید که خانوادش زیر آوارن (هرچند اشتباه میکرد). تقریبا 100 درصد طراحی ها کامل و بی نقص بودن.
طراح خیلی غریبه هم نیست و ایبان کوئلو سابقه ی طراحی کمیک های ونوم (که توی سایت هم ترجمه شده)- قسمتی از کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز ( این یکی هم درحال ترجمه در سایته :lol: :D )- سری بلک نایت و کاپیتان مارول از جمله طراحی های مهم ایشون هست

ترجمه و ادیت:: در دو کلمه: عالی-بی نقص
حتی برگردان کاور به فارسی هم مفهوم داره!! دم آقای A.SHRFE اقای ترابی اقای ابراهیم بای و اقای محدثی گرم!
خیلی به این سری امیدوار شدم و حتما تا آخر پیگیرش خواهم بود
متشکر
نقل قول کردن
Sarah
#28 Sarah 1400-07-18 21:24
به به عجب کمیکی. عجب داستانی. عجب ایده ای . عجب طراحی. عجب ایستراگ هایی. عجب ادای احترامی به خاندان عنکبوتی- عجب ترجمه ای. و عجب ادیتی! خداییش این امیرحسین کارش درسته. منو یاد جوونی های رجب قرقی میندازه. همون کیفیت و جدیدا همون سرعت (البته آقا رجب که مدتیه دیگه افتخار نمیدن)
نقل قول کردن
amirebrahimbay
#29 amirebrahimbay 1400-07-18 22:31
به نقل از Sarah:
به به عجب کمیکی. عجب داستانی. عجب ایده ای . عجب طراحی. عجب ایستراگ هایی. عجب ادای احترامی به خاندان عنکبوتی- عجب ترجمه ای. و عجب ادیتی! خداییش این امیرحسین کارش درسته. منو یاد جوونی های رجب قرقی میندازه. همون کیفیت و جدیدا همون سرعت (البته آقا رجب که مدتیه دیگه افتخار نمیدن)

مرسی از شما
با این تفاسیر باید دنبال یه لقب برای خودم باشم!
نقل قول کردن
Ilya202020
#30 Ilya202020 1400-07-19 08:34
به نقل از mtm:
# 3 و #4:
تو یه جهان موازی اتفاق میفته که توش پیتر و مری جین بچه دارن. گوئن عنکبوتی و مایلز هم هستن

عذر میخوام ولی این مایلز و گوعن اصلی اینجان یا اونا هم یه نسخه موازی از مایلز و گوعن (کیبورد) هستن؟
نقل قول کردن
masiha_87
#31 masiha_87 1400-09-30 00:44
من ادیتور این کمیکو زنده میخوام!
به نام خدا
نقد قسمت اول و دوم کمیک "عصر تاریکی"
یا بهتره بگیم نقد کمیک "چه میشد اگر.... عصر تاریکی آغاز شود؟"
یه تشکر ویژه بکنم از ادیتور های عزیز و مترجم های محترم که خیلی زحمت کشیدن دمتون گرم. خب....
(بدون اسپویل)
■□■□■□■□■□■
موضوعی که به وضوح توی دنیای مارول به چشم میاد، وجود تکنولوژی برای قهرمانایی هستش که فاقد قدرت فرابشری هستن. خیلی از اونا مثل تونی استارک از طریق مفهوم "فناوری" بود که تونستن سوپرهیرو بشن. پس یکی از مباحثی که میتونه در رابطه با یونیورس مارول جذاب و تامل برانگیز باشه، اینه که اگه تکنولوژی در یک زمان معین از بین بره، چه بلایی سر کاراکتر های موردعلاقمون میاد؟ کمیک "عصر تاریکی" تونسته تا حد قابل قبولی به این سوال جواب بده. منتها نه به صورت کامل! ماجرا اینه که همه چیز بیش از حد گل و بلبله! وجود نداشتن تکنولوژی چیز کمی نیست، پس با این حساب مارول نمیاد الکی یه چالش رو راه اندازی کنه و بعدش به راحتی ازش رد بشه و یه چالش جدید راه بندازه! به نظر منتمرکز بیش از اندازه ی این کمیک روی جهش یافته ها، میتونه بهونه ای باشه برای پیش بردن این روند سریع! یجورایی داستان داره میگه "فقط جهش یافته ها در همچین فاجعه ای میتونن امید مردم باشن". مخصوصا از اونجایی که قصه داره در یک دنیای موازی روایت میشه، قصدش داستان سرایی نیست بلکه نشون دادن اهمیت جهش یافته هاست.
___________________________
نکات مثبت:
_ یکی از نکات مثبت این سری، وجود اسپایدی به عنوان راویه. مارول اینطوری داره مخاطب های بیشتری رو جذب میکنه و آرکش رو پیش میبره و نسبتا روش جالبیه.
_ استفاده از شخصیت فرعی مختلف مثل "پِپِر" یا "اِم جِی" واقعا لازمه چون تشکیل یک جهان مستقل خارج از یونیورس ۶۱۶ نیاز به کاراکتر های مختلف داره. از طریق همین ماجرا میتونه در ساخت یک جهان جدا، مفید عمل کنه.
نکات منفی:
_ همراه کردن مخاطب برای کشف راز نهفته در کمیک به هیچ عنوان قابل ستایش نیست. اینجا یه دنیای موازیه و ما هیچ شناختی از کاراکتر ها نداریم پس مارول اینجا فقط داره توجیه میکنه که همون شناخت قبلی کافیه ولی این درست نیست. حداقل برای کمیکی با این حجم از پتانسیل که داستانش رو در همون شماره ی اول و بی مقدمه شروع کرده، همراه کردن مخاطب از طریق شخصیت پردازی امری مهم به شمار میره.

طراحی ها:
طراحی ها در نوع خودشون پر جزئیات و جالبن. نحوه ی نشون دادن عواطف در صورت کاراکتر ها واقعا عالیه و مثل یه فیلم سینمایی عمل میکنه. بی نظیره!

ترجمه و ادیت:
چه کاور بی نظیری درست کردید! دست مریزاد! شگفتا! خارق العادس! درود! یعنی هرچی بگم کمه! شاهکار!

در نهایت طبق روال همیشه من نظر و نمره رو تا آخرین شماره نگه میدارم و بعدا یک نقد کلی مینویسم.
خسته نباشید!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#32 AM SM BM SM 1400-09-30 06:24
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره دوم از رویداد "عصر تاریکی" (Dark Ages).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
جدیدترین رویداد مارول، یک ایده بسیار عالی داره که باعث میشه حسابی بهش امیدوار بشیم. درواقع این ایده که دنیای مارول بدون تکنولوژی و برق به چه روزی میفته و چه اتفاقاتی براش رُخ میده، واقعا جذابه(یه نکته جالب که براتون بگم اینه که من در حالی دارم این متن رو مینویسم که برق خونمون رفته! پس منم الان در عصر تاریکی به سر میبرم!). همین باعث میشه که شما جذب این کمیک بشید و برای خوندنش کنجکاو بشید. ولی خب مهم تر از ایده اجرای اونه. به هر حال باید دید این ایده عالی چطور به اجرا درمیاد و ما اون رو چطور ارزیابی میکنیم. خب، سوال اینجاست که این اجرا تا حالا چطور بوده؟ خب میشه گفت تا اینجا اجرای خوبی رو شاهد بودیم. البته برای یک ارزیابی کامل باید تا پایان کمیک صبر کنیم، اما تا به اینجا میشه گفت اجرای نسبتا خوبی رو شاهد بودیم. البته بین قسمت اول و دوم تفاوت هایی بود که در ادامه عرض میکنم. مهم ترین تفاوت این بود که برخلاف شماره اول که بر روی خانواده پارکر تمرکز کرد و اونا رو به نوعی شخصیت اصلی قرار داد و بیشتر به شخصیت پردازی ها توجه داشت، شماره دوم بیشتر وسیله ای برای شناسوندن ساختار این دنیای جدید بدون تکنولوژی بعد از هفت سال و زمینه چینی برای اتفاقاتی که بعدا قراره بیفته بود و مثلا الان دیگه به جز اینکه پیتر پارکر داره دیالوگ های توضیحی رو به ما میگه، چیز دیگه ای که از اون طریق بشه گفت اون شخصیت اصلیه، وجود نداره. خب این لزوما چیز بدی نیست. به هر حال لازمه که ما با این دنیا و اینکه چطوری تا به حال دوام آورده آشنا بشیم و اینکه یک شماره کامل به این موضوع اختصاص داده بشه، حرکت جسورانه ای هست و در چنین دنیای ناشناخته ای برای ما، نیاز هست که ما بیشتر باهاش آشنا بشیم. اما خب سوال بعدی اینه که این شماره چقدر در این کارها موفق بوده؟ خب میشه گفت تا حد قابل قبولی کارش رو خوب انجام داده. یعنی اینکه ما توی کمیک به خوبی میبینیم که دنیا پس از اون اتفاق چقدر به هم ریخته و حالا قهرمانان ما میخوان که به این اوضاع سر و سامون بدن. شاید بشه گفت مهم ترین سوالی که "عصر تاریکی" باید بهش پاسخ بده اینه که دنیای مدرن، بدون تکنولوژی به چه روزی میفته؟ و ما این رو تا حدی در این کمیک میبینیم که مردم به جون هم افتادند و جنگ های اشتباهی رخ داده. از این نظر این کمیک کارش رو خوب انجام داده. دیدن تعاملات بین پیتر و دخترش، می واقعا جالبه و امیدوارم این کمیک بیشتر روی این موضوع تمرکز کنه. اون بخش استارک و کاپیتان آمریکا که معلوم میشه میستیک هست(نمیدونم باورم میکنید یا نه ولی من از همون جایی که کاپیتان آمریکا که همون میستیک بود به طرز خشنی با سپرش یکی از اون خون آشام ها رو کشت، بهش شک کردم. نمیگم که همونجا فهمیدم این تقلبیه، ولی با خودم گفتم که کاپیتان آمریکا تازه اگر بخواد کسی رو بکشه واقعا با چنین روشی کسی رو نمیکشه. که در نهایت معلوم شد این واقعا کاپیتان آمریکا نیست) بسیار جالب بود و ما رو برای باز کردن رمز و راز های این دنیا مشتاق میکنه. دیالوگ های آپوکالیپس به استارک درباره این برده داری ها واقعا آدم رو به شک میندازند که آیا ما واقعا طرف جبهه آزادی هستیم یا اینا همش دروغه؟ و این خیلی جالبه که ما خبیثی رو داشته باشیم که شاید حرفش در ظاهر درست باشه. اما بعد از این میبینیم که آپوکالیپس چه نقشه پلیدی داره و برای رسیدن بهش حاضره دنیا رو فدا کنه و این تنش داستان رو بالاتر میبره. برای همین این کمیک از این نظر که ما رو برای خوندن ادامه مشتاق نگه داره کارش رو خوب انجام میده. اما یه نکته منفی به نظرم توی داستان هست که کمی من رو در اوایل کمیک اذیت کرد. و اون نکته اینه که در ابتدای داستان، خیلی توضیح داده میشه، خیلی توضیح کلامی! یعنی اونجایی که پیتر داره با مونولوگ هایی این دنیا رو توضیح میده، از یه جایی به بعد واقعا خسته کننده میشه و ما میگیم:"باشه بابا، فهمیدم! ول کن دیگه!" منظورم این نیست که این کار کلا نباید صورت بگیره. به هر حال این کار ماموریت مهم این شماره بود. بلکه میگم شاید بهتر باشه حداقل این همه توضیحات کلامی داده نشه و نویسنده یه کم بیشتر به طراحی ها اعتماد میکرد و سعی میکرد که بخش بیشتری از دنیاسازی کمیک رو به طراحی ها اختصاص بده. الان ما یه کمیک داریم پر از دیالوگ، در حالی که میشد دیالوگ ها رو کمتر کرد و تاثیرگذاری اون دیالوگ های کم هم بالا میرفت. اینطوری میتونستیم از طرق تصاویر متوجه بشیم که این دنیا در چه وضعیتی هست و نیاز نبود پیتر پارکر هی توضیح بده و دیگه از یه جایی به بعد به شخصه واقعا خسته شدم و میخواستم دیگه بره سر اصل قضیه. البته این نکته منفی فعلا خیلی بزرگ نیست، اما امیدوارم بعدا برطرف بشه و این کار بهتر انجام بشه. در کل شماره دوم رویداد عصر تاریکی ماموریتی که داشت رو نسبتا خوب انجام داد و ما رو برای خوندن ادامه داستان که دوست داریم داستانی شخصیت محور و عمیق باشه، مشتاق کرد.

طراحی:
مثل شماره اول، طراحی های این شماره هم واقعا خوب بودند و باعث شدند که بتونیم از طراحی های این کمیک لذت ببریم. یعنی شما وقتی طراحی ها رو میبینید، نکته منفی خیلی خاصی به چشمتون نمیاد. راستش من چیز خاصی نمیتونم راجع به طراحی ها بگم چون سبک طراحی و طراحی چهره ها که میشه گفت بدون مشکل انجام شده(البته، سوال من اینه که همیشه موهای پپر پاتس قرمز بوده؟ آقا ما طرفدارهای اسپایدی رو مو قرمزها تعصب داریم!)، لی اوت ها واقعا خلاقانه هستند مخصوصا در ابتدای کمیک که ما حال و اوضاع این دنیا رو میبینیم، توی رنگ آمیزی مشکلی به چشم نمیاد و در کل از این نظرها، طراحی این کمیک سربلند بیرون میاد. میشه گفت چیزخاصی که من بتونم برای این شماره دربارش صحبت کنم، فضاسازی خوبی بود که از این دنیا انجام شد. یعنی توی پس زمینه های طراحی ها شما میتونید به خوبی دنیایی بدون تکنولوژی رو تصور کنید و همون نکته لی اوت ها در این زمینه به طراحی ها بسیار کمک کردند. اینکه ما به طور موازی میبینیم که هرکدوم از قهرمانان سعی میکنند به شکلی دنیا رو آروم کنند(اگر ددپول بذاره و وضع دنیا رو از اینی که هست بدتر نکنه!)بسیار جالب هست. البته، نکته ای که باعث میشه این فضاسازی فوق‌العاده به نظر نرسه، همون چیزی هست که بالاتر هم بهش اشاره کردم. یعنی نویسنده به طراحی ها خیلی اعتماد نمیکنه و سعی میکنه همه چیز رو با دیالوگ ها توضیح بده. اینطوری طراحی ها اونطور که باید و شاید توی چشم نمیان و بهشون فرصت داده نمیشه. اما به هر حال طراحی ها در همون اندازه خودشون خوب هستند و زیبایی خاصی دارند.

ترجمه و ادیت:
میشه اینقدر خوب نباشید؟! میشه؟ چی..؟ نمی...نمیشه؟!! آها، خب پس هیچی! هم بخش ترجمه و هم ادیت در بهترین حالت خودشون هستند. این خیلی عالیه که این سطح کیفیتی، ایقندر خوب حفظ میشه و در هر کمیک بهتر و بهتر هم میشه. ترجمه چنین کمیک پر دیالوگی قطعا راحت نیست. مخصوصا وقتی که اطلاعاتی درباره این دنیای جدید داده میشه و حرف های علمی استارک و آپوکالیپس. اما باز هم ترجمه بسیار عالی انجام شده و من به مشکل نخوردم. ادیت هم که اونقدر زیباست که آدم دلش نمیاد این کمیک رو بخونه، فقط باید همینجوری نگاش کنه!
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
P.B.P
#33 P.B.P 1400-09-30 09:37
سلام ممنون بابت ترجمه و ادیت این سری کمیک
نقدر شماره ۲ از عصر تاریکی
این نقد حاوی اسپویل است
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
(به نام خدا)
هفت سال گذشته و هیچ برقی در جهان وجود نداره و همه جا به آشوب کشیده شده.
ناگهان ندای شنیده شد که گفت نیازی نیست اینطوری باشه.
پیتر و مری جین و دخترشون(می) تو جنگل بودن بعد به یه شهر رفتند.
چارلز اگزاویر و تمام افرادی که قدرت تلپاتی داشتن ذهشون به هم متصل کرده بودند،جین و گری و شوری و دکتر دوم در واکاندا در حل ساختن برق بودن.
در بین این آشوب ها، گرگینه ها و خون آشام ها فرمانروایی میکردند.تونی و پپر درون یه غار بودن و تونی کیمیاگری میکرد بعد کپ آمریکا آمد و به تونی گفت بیا بیرون باهات صحبت کنم ولی اون رو زد و تحویل آپوکالیس داد بعد آپوکالیس برقی که با استفاده از کیل گریو درست کرده بود رو نشون تونی داد(در آن مکان آپوکالیس آدمای زیادی رو از جمله رید ریچاردز و تونی استارک رو با کمک یک مرد بنفش شست و شوی مغزی داده بود)
آپوکالیس سعی داشت آنیمکر را بیدار کند تا به هدف های پلید خود برسد.
ترجمه و ادیت:محشر بود،من هیچ غلط و اشکالی ندیدم،خسته نباشید.
طراحی:من از طراحی این سری راضیم.
منتظر شماره سوم هستم..
ممنون از آقای شیخ عارفی و آقای سهیلی و آقای خلیلی و استاد ترابی خسته نباشید.
نقل قول کردن
Amir-Hossein
#34 Amir-Hossein 1400-10-01 12:03
با سلام نقد شماره 1 از رویداد عصر تاریکی




به نام خدا
این رویداد یکی از جذاب ترین ایده هارو داشته, یک دنیای موازی رو شاهد هستیم که پیتر و ام جی توش بچه دارن و درست در همون اوایل حس عنکبوتی تمام اسپایدر ها بهشون هشدار میده زمین توی خطر بزرگی هست, داستان از همون اول طوفانی شروع کرد و سراغ زمینه سازی و چیدن پیش داستان نرفت که این از نظر من یک نکته مثبت به حساب میاد.
شاهد مبارزه قشر های مختلف قهرمانان مثل ایکس من یا اونجرز و ... هستیم برای شکست آنمیکر, هیولایی که هدفش محافظت از دنیا ها بوده اما پس از هزاران سال به موجودی غیر قابل کنترل تبدیل میشه و دادگاه زندگی اون رو در سیاره تازه متولد شده زمین قرار میده که خب این کاملا داستان رو توضیح میده و خواننده رو راضی میکنه و مثل یکسری از کمیک ها نیست که ویلن داستان توی کره زمین دنبال شی یا فرد خاصی باشه و یا فقط هدفش نابود کردن زمین باشه, بلکه موجودی کیهانی که میلیون ها سال توی زمین زندانی بوده و
الان در حال بیدار شدنه مطمئنا کسی نمیتونه به این راحتی ها حریفش بشه. با داستان هیجان انگیزی رو به رو هستیم که خواننده رو مجبور می کنه هر چه زودتر قسمت های بعدی رو هم بخونه. دیگه نظرات بقیه دوستان رو خوندم و دلیلی نمیبینم دوباره به ایستراگ های این کمیک اشاره کنم :lol:
خب آخرای کمیک هم زمانی که دکی استرنج پرتال باز میکنه که انگار داستان رسما استارت خورده وارد خط اصلی داستان شدیم که خب این هم یک نکته مثبت دیگست که آقای تیلور تونستن توی یک قسمت واقعا عالی مقدمه رو جمع کنن و وارد خط اصلی بشن.

طراحی:

درباره طراحی آقای کوئلو حرف خاصی ندارم بزنم , طراحی ایشون عالی بود واقعا بسیار خوب تونستن اون چیزی که جناب تیلور میخاستن رو به نحو احسنت طراحی کنن و اون حس ناب رو به خواننده بدن

ترجمه و ادیت:

حرفی برای ادیتور این مجموعه ندارم, آقایان سهیلی و خلیلی
ترکوندن با این ادیت فوق العاده و جذاب ممنونم از سایت اسپایدی و استاد ترابی عزیز که این کمیک رو قرار دادن و ترجمه هم روان و خوب بود مرسی

داستان:10 از 10
طراحی : 9.5 از 10
ادیت: 10از10
ترجمه: 10 از 10
به نقد خودم: 1از 10

لطفا به نقد من ریکت بزنید و اشکالاتم رو بگید
خدانگهدار :-)
نقل قول کردن
masiha_87
#35 masiha_87 1400-10-01 13:24
به نقل از Amir-Hossein:
با سلام نقد شماره 1 از رویداد عصر تاریکی




به نام خدا
این رویداد یکی از جذاب ترین ایده هارو داشته, یک دنیای موازی رو شاهد هستیم که پیتر و ام جی توش بچه دارن و درست در همون اوایل حس عنکبوتی تمام اسپایدر ها بهشون هشدار میده زمین توی خطر بزرگی هست, داستان از همون اول طوفانی شروع کرد و سراغ زمینه سازی و چیدن پیش داستان نرفت که این از نظر من یک نکته مثبت به حساب میاد.
شاهد مبارزه قشر های مختلف قهرمانان مثل ایکس من یا اونجرز و ... هستیم برای شکست آنمیکر, هیولایی که هدفش محافظت از دنیا ها بوده اما پس از هزاران سال به موجودی غیر قابل کنترل تبدیل میشه و دادگاه زندگی اون رو در سیاره تازه متولد شده زمین قرار میده که خب این کاملا داستان رو توضیح میده و خواننده رو راضی میکنه و مثل یکسری از کمیک ها نیست که ویلن داستان توی کره زمین دنبال شی یا فرد خاصی باشه و یا فقط هدفش نابود کردن زمین باشه, بلکه موجودی کیهانی که میلیون ها سال توی زمین زندانی بوده و
الان در حال بیدار شدنه مطمئنا کسی نمیتونه به این راحتی ها حریفش بشه. با داستان هیجان انگیزی رو به رو هستیم که خواننده رو مجبور می کنه هر چه زودتر قسمت های بعدی رو هم بخونه. دیگه نظرات بقیه دوستان رو خوندم و دلیلی نیمبینم دوباره به ایستراگ های این کمیک اشاره کنم :lol:
خب آخرای کمیک هم زمانی که دکی استرنج پرتال باز میکنه انگار داستان رسما استارت خورده وارد خط اصلی داستان شدیم که خب این هم یک نکته مثبت دیگست که آقای تیلور تونستن توی یک قسمت واقعا عالی مقدمه رو جمع کنن و وارد خط اصلی بشن.

طراحی:

درباره طراحی آقای کوئلو حرف خاصی ندارم بزنم , طراحی ایشون عالی بود واقعا بسیار خوب تونستن اون چیزی که جناب تیلور میخاستن رو به نحو احسنت طراحی کنن و اون حس ناب رو به خواننده بدن

ترجمه و ادیت:

حرفی برای ادیتور این مجموعه ندارم, آقایان سهیلی و خلیلی
ترکوندن با این ادیت فوق العاده و جذاب ممنونم از سایت اسپایدی و استاد ترابی عزیز که این کمیک رو قرار دادن و ترجمه هم روان و خوب بود مرسی

داستان:10 از 10
طراحی : 9.5 از 10
ادیت: 10از10
ترجمه: 10 از 10
به نقد خودم: 1از 10

لطفا به نقد من ریکت بزنید و اشکالاتم رو بگید
خدانگهدار :-)

جسارته ولی میشه یه راهنمایی ریز بکنم؟
ببینید اینکه فقط نظرتون رو میگید خوبه؛ مثلا نقد های جناب AM SM BM SM با اینکه طولانیه ولی واقعا نظرشون رو میگن. شما هم نظرتون رو گفتید و این شاهکاره به نظرم. منتها یه چیز کوچیکی که کم تر کسی بهش توجه میکنه (من که خودم خیلی کم توجه میکنم)، اینه که شروع و پایان نقدتون خیلی مجذوب کنندس ولی اون وسطا تعریف خلاصه ی داستان اگه با نقدتون یکی بشه بهتره. یعنی خیلی خیلی بهتره! به عنوان مثال شما بیاید و برای بهتر شدن نقدتون، از خلاصه ی داستان استفاده کنید. ولی اینکه بیاید خلاصه ی داستان رو تعریف کنید دیگه نقد نیست. البته شما این مورد رو خیلی عالی رعایت کردید و من واقعا جذب نقدتون شدم. به خاطر این گفتم که حواستون باشه خیلی به سمت خلاصه ی داستان نرید مگه اینکه مفید باشه درست مثل همین نقد. من خودم تازه کارم اما همین تجربیات ریز و کم رو گفتم باهاتون درمیون بذارم. اگه بخوام به نقدتون نمره بدم، ۱۰ از ۱۰ کمی اغراقه پس ۸/۷۵ از ۱۰ رو میدم. چون به هرحال عالی بود. خسته نباشید. باز ببخشید اگه جسارتی کردم چون نظر خواستید گفتم منم نظرمو بگم.
نقل قول کردن
s.p.i
#36 s.p.i 1400-10-01 13:39
سلام
و خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک
نقد شماره دوم کمیک عصر تاریکی
خب توی این شماره درواقع با جهانی رو به ور هستیم که برای بقا تلاش میکنه و البته تمام مردم دنیا از ترس وحست کردن و به دنبال زنده موندن هستن و البته کسایی مثل دکتر دووم پلنگ سیاه پروفسور ایکس و تونی استارک از هوش خودشون برای حل مشکلات استفاده می‌کنند و البته ظاهرا هاکای و بلک ویدو و تسک مستر هم کشته شدن و البته ما مثل شماره قبل داستان از زبون پیتر می‌شنویم این شماره بیشتر تمرکز روی بقیه قهرمان ها داشت که باعث میشه آدم با خودش بگه توی این دوران آیا همه باهم کار می‌کنند یا نه که خب مسلما شخصیت هایی مثل اپوکالیپس دنبال منافع خودشون هستن و البته گروه اپوکالیپس از خطرناکترین شرور ها مثل دراکولا و مرد بنفش تشکیل شدن و البته ذهن رید به کنترل گرفته و داره از مگنتو استفاده میکنه
و ذهن تونی تحت کنترل در میاد و اپوکالیپس میخاد از آنمیکر استفاده و قبلا هم استفاده کرده پس اینجا می‌فهمیم اون پشت بیدار شدن آنمیکر بود و البته دختر پیتر و مریجین بزرگ شده

داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۹ از ۱۰
ترجمه ۱۰ آر ۱۰

مرسی spdiey
نقل قول کردن
Amir-Hossein
#37 Amir-Hossein 1400-10-01 16:59
قسمت دوم رو هم خوندم به زودی نقد خواهم کرد :lol:
نقل قول کردن
Amir-Hossein
#38 Amir-Hossein 1400-10-01 19:42
به نقل از masiha_87:
به نقل از Amir-Hossein:
با سلام نقد شماره 1 از رویداد عصر تاریکی




به نام خدا
این رویداد یکی از جذاب ترین ایده هارو داشته, یک دنیای موازی رو شاهد هستیم که پیتر و ام جی توش بچه دارن و درست در همون اوایل حس عنکبوتی تمام اسپایدر ها بهشون هشدار میده زمین توی خطر بزرگی هست, داستان از همون اول طوفانی شروع کرد و سراغ زمینه سازی و چیدن پیش داستان نرفت که این از نظر من یک نکته مثبت به حساب میاد.
شاهد مبارزه قشر های مختلف قهرمانان مثل ایکس من یا اونجرز و ... هستیم برای شکست آنمیکر, هیولایی که هدفش محافظت از دنیا ها بوده اما پس از هزاران سال به موجودی غیر قابل کنترل تبدیل میشه و دادگاه زندگی اون رو در سیاره تازه متولد شده زمین قرار میده که خب این کاملا داستان رو توضیح میده و خواننده رو راضی میکنه و مثل یکسری از کمیک ها نیست که ویلن داستان توی کره زمین دنبال شی یا فرد خاصی باشه و یا فقط هدفش نابود کردن زمین باشه, بلکه موجودی کیهانی که میلیون ها سال توی زمین زندانی بوده و
الان در حال بیدار شدنه مطمئنا کسی نمیتونه به این راحتی ها حریفش بشه. با داستان هیجان انگیزی رو به رو هستیم که خواننده رو مجبور می کنه هر چه زودتر قسمت های بعدی رو هم بخونه. دیگه نظرات بقیه دوستان رو خوندم و دلیلی نیمبینم دوباره به ایستراگ های این کمیک اشاره کنم :lol:
خب آخرای کمیک هم زمانی که دکی استرنج پرتال باز میکنه انگار داستان رسما استارت خورده وارد خط اصلی داستان شدیم که خب این هم یک نکته مثبت دیگست که آقای تیلور تونستن توی یک قسمت واقعا عالی مقدمه رو جمع کنن و وارد خط اصلی بشن.

طراحی:

درباره طراحی آقای کوئلو حرف خاصی ندارم بزنم , طراحی ایشون عالی بود واقعا بسیار خوب تونستن اون چیزی که جناب تیلور میخاستن رو به نحو احسنت طراحی کنن و اون حس ناب رو به خواننده بدن

ترجمه و ادیت:

حرفی برای ادیتور این مجموعه ندارم, آقایان سهیلی و خلیلی
ترکوندن با این ادیت فوق العاده و جذاب ممنونم از سایت اسپایدی و استاد ترابی عزیز که این کمیک رو قرار دادن و ترجمه هم روان و خوب بود مرسی

داستان:10 از 10
طراحی : 9.5 از 10
ادیت: 10از10
ترجمه: 10 از 10
به نقد خودم: 1از 10

لطفا به نقد من ریکت بزنید و اشکالاتم رو بگید
خدانگهدار :-)

جسارته ولی میشه یه راهنمایی ریز بکنم؟
ببینید اینکه فقط نظرتون رو میگید خوبه؛ مثلا نقد های جناب AM SM BM SM با اینکه طولانیه ولی واقعا نظرشون رو میگن. شما هم نظرتون رو گفتید و این شاهکاره به نظرم. منتها یه چیز کوچیکی که کم تر کسی بهش توجه میکنه (من که خودم خیلی کم توجه میکنم)، اینه که شروع و پایان نقدتون خیلی مجذوب کنندس ولی اون وسطا تعریف خلاصه ی داستان اگه با نقدتون یکی بشه بهتره. یعنی خیلی خیلی بهتره! به عنوان مثال شما بیاید و برای بهتر شدن نقدتون، از خلاصه ی داستان استفاده کنید. ولی اینکه بیاید خلاصه ی داستان رو تعریف کنید دیگه نقد نیست. البته شما این مورد رو خیلی عالی رعایت کردید و من واقعا جذب نقدتون شدم. به خاطر این گفتم که حواستون باشه خیلی به سمت خلاصه ی داستان نرید مگه اینکه مفید باشه درست مثل همین نقد. من خودم تازه کارم اما همین تجربیات ریز و کم رو گفتم باهاتون درمیون بذارم. اگه بخوام به نقدتون نمره بدم، ۱۰ از ۱۰ کمی اغراقه پس ۸/۷۵ از ۱۰ رو میدم. چون به هرحال عالی بود. خسته نباشید. باز ببخشید اگه جسارتی کردم چون نظر خواستید گفتم منم نظرمو بگم.


سلام خیلی ممنون بابت نظر خوبتون به نقد بنده، لطف دارید و من جز تازه وارد های سایت هستم . بسیار متشکرم که نقد بنده رو مورد بررسی قرار دادید و این نکته ارزشمند رو بهم گفتید حتما در نقد های بعدی ازش استفاده خواهم کردم واقعا ازتون ممنونم
نقل قول کردن
ArashBigA
-1 #39 ArashBigA 1400-10-01 20:54
لطفا رویداد رو سریعتر ترجمه کنید از زمانی که اولین کمیک اومده سه ماه گذشته :cry:
نقل قول کردن
mtm
#40 mtm 1400-10-01 21:53
به نقل از ArashBigA:
لطفا رویداد رو سریعتر ترجمه کنید از زمانی که اولین کمیک اومده سه ماه گذشته :cry:

چشم قربان ! امر دیگه ای ندارید؟
در ضمن این کمیک مثل 90 درصد کمیک های دیگه ماهی یه دفعه میاد. تا الانم سه شماره منتشر شده.
نقل قول کردن
alifkm
#41 alifkm 1400-11-27 11:36
انصافا اديتتون بينظيره
حتي ميشه با كاور رويداد هم ميشه فهميد
دستتون طلا و دمتون گرم :-)
نقل قول کردن
P.B.P
#42 P.B.P 1400-11-27 13:48
سلام ممنون بابت ترجمه و ادیت این سری کمیک
نقد شماره ۳ از عصر تاریکی
حاوی اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
.
.
(به نام خدا)
اول از همه باید بگم که این قسمت به شدت جذاب بود و هی کنجاوی بفهمی در پایان چی میشه
خوب جانی و اسپایدرمن و لوک کیج دارن برای بچه ها جشن میگیرن،درون غار پپر با ایکس ۲۳ و بلید و.. بود و پپر میگفت تونی از دیشب که به کاپیتان رفته نیومده بعد آن ها گفتند که کاپیتان نبوده بلکه میستیک بوده بعد پپر با آنها به قلمرو پلنگ سیاه میره، در آنجا شوری و اوکویه و دکتر دووم و جانی استورم و جین گری و سوزان استورم و اسپایدرمن هم بودند بعد پپر میگه که باید بریم تونی رو از دست آپوکالیس نجات بدیم و دکتر دووم هم میگه استارک در دستان آپوکالیس مثل یه بمب ساعتیه بعد پلنگ سیاه ،کوئیک سیلور رو میفرسته و ببینه چه خبره اونجا،و بعد برگرده.
کوئیک سیلور به اونجا میره و با پدرش که درون یه محفظه الکتریسیته ای اسیر شده مواجه میشه بعد میره برای نجات پدرش که به خاطر برخورد با محفظه الکتریسیته ای به زمین میخوره بعد کیل گریو ذهن کوئیک سیلور رو شستشو میده و آپوکالیس هم میگوید او را پیش پلنگ سیاه برگردونین.
وقتی کوئیک سیلور به قلمرو پلنگ سیاه رسید به افراد اونجا حمله میکنه و با اوکویه هم درگیر میشه و نیزه او را میگرد
بعد نیزه رو به درون سینه جانی استورم فرو میبرد و در این حین سوزان هم با فریادی غمناکانه جانی رو صدا میزد.
بعد جین گری شستشو مغزی کوئیک سیلور رو خوب میکند
بعد سو پیش جانی میرود و بعد جانی با انفجار محیب کشته میشود و سوزان هم بر زمین نشسته و گریه میکند
(واقعا مرگی زیبا و احساسی بود :cry: )
بعد که کوئیک سیلور حالش خوب شد ،میگوید که مگنیتو آنجاست و از آن به........ و تازه اینکه رید ریچاردز هم آنجاست ونمرده است
بعد آپوکالیس رو میبینیم که دارد به با یک سیمبیوت حرف میزند و میگوید باید برای حمله آماده باشیم و داستان در اینجا تمام میشود.
طراحی و داستان:عالی
ترجمه و ادیت:خیلی خیلی خیلی خیلی عالی،خسته نباشید.
ممنون از آقای شیخ عارفی و آقای محدثی و استاد ترابی،خسته نباشید❤
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#43 AM SM BM SM 1400-11-27 13:58
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ سوم از رویدادِ جدید "عصر تاریکی" (Dark Ages).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
"عصر تاریکی" از جدیدترین رویدادهای مارول هست که شاید با سروصدای آنچنانی همراه نبود و تاثیری هم بر دنیای اصلی مارول نداره اما یک ایدهٔ نسبتا جالب و پتانسیل داری داره که میتونه به یک کمیک جذاب تبدیل بشه. در شمارهٔ اول همین اتفاق افتاد. یک شروع واقعا جذاب که نشون میداد میتونیم به این کمیک امیدوار باشیم، راستش شمارهٔ دوم اما نتونست به اندازهٔ شمارهٔ اول اونقدر جذاب و کنجکاوی برانگیز باشه. نمیگم که بد بود، ولی بعضی وقت ها توضیح های اضافی میداد و ریتمش با سکته مواجه میشد. حالا با شمارهٔ سوم این کمیک رو به رو شدیم و حالا این شماره چطوره؟ راستش در این شماره نشونه ای از یک داستان قوی و تلاش برای نشون دادن یک داستان مهم به چشم نمیخوره. اینجا و مخصوصا در این شماره، اتفاقات اولویت داره و چیز خاصی در داستان به چشم نمیخوره. خب از این گذشته آیا اتفاقات داستان اونقدر جالب هستند که مخاطب رو پای کمیک نگه دارند؟ کم و بیش. البته میتونم این بخش رو متوسط رو به بالا بدونم چون بعضی وقت ها این اتفاق خوب میفته و بعضی وقت ها مثل شمارهٔ قبلی، ریتم کند میشه. مثلا از وقتی که کوییک سیلور به مقر آپوکالیپس و رفقا (!) رفت تا آخر کمیک من گذر زمان رو واقعا حس نکردم و کمیک ما رو انداخت توی سراشیبی و یک ریتم تند و هیجان انگیز. اینجا واقعا خیلی هیجان انگیز و سرگرم کننده بود و واقعا لذت بردم اما بعضی وقت ها مثل قبل از اون اتفاق، کمیک تا مرز خسته کنندگی میره. یه چیزی که وجود داره اینه که این کمیک چون با فاصلهٔ اندکی بعد از رویداد "تولد مجدد قهرمانان" (Heroes Reborn) منتشر شده. پس ناخودآگاه با اون رویداد مقایسه میشه. از لحاظ داستانی که تا اینجا عصر تاریکی واقعا با تولد مجدد قهرمانان قابل مقایسه نیست و اون شخصیت های اکثرا چند وجهی و اون حس مرموز بودن اون داستان رو نداره. درواقع میتونم بگم به جز پیتر پارکر اونم به لطف شمارهٔ اول، شخصیت دیگه که پرداخته شده باشه در داستان وجود نداره و همونطور که گفتم داستان بر اساس اتفاقات پیش میره. پس وقتی از لحاظ داستانی چیز خاصی برای عرضه نداره (حداقل فعلا) پس باید جاش رو با چیز دیگه ای پر کنه. برای این باید سعی کنه کمیک رو هیجان انگیز تر و چیز جدید و تازه ای ارائه کنه. برای همین باید سعی کنه غیر مرسوم تر و جذاب تر باشه. برای همینم که شخصیت پرداخته شده ای نداریم، مرگ جانی استورم اونطور تاثیر خاصی بر ما نمیذاره. اما از اینا گذشته، همونطور که گفتم بعضی وقت ها کمیک خیلی هیجان انگیز میشه. دیدن ویراژ دادن کوییک سیلور بین قهرمانان که میخواد اونا رو شکست بده خیلی خوب کار شده بود و سرگرم کننده بود. از اینجا به بعد صحبت های کوییک سیلور با قهرمانان هم نظر آدم رو جلب میکنه تا ببینه چه چیز هایی بهشون میگه. پایان بندیِ کمیک هم واقعا جالب بود که حالا آپوکالیپس یک نیروی دیگه رو میخواد بفرسته. حالا اون ونوم که آپوکالیپس میگه سه تان کیا بودن؟ وقتی گفت شکار پس احتمالا کریون شکارچی توی اونا بود، رنگ لباسش هم به مایلز مورالز میومد و شاید ادی براک هم جز اونا بود. فعلا باید صبر کنیم و ببینیم در ادامه چه اتفاقی میفته ولی راستش من اشتیاق خیلی زیادی برای این رویداد ندارم.


طراحی:
جناب ایبان کوئلو تونستند کار خودشون رو از شمارهٔ اول تا الان تداوم ببخشند و کارشون با افت خیلی بدی مواجه نشه و در سطح بسیار خوب باقی بمونه. چیز شگفت انگیزی در طراحی ها به چشم نمیخوره، اما طراحی ها تونستند خودشون رو در سطح قابل قبول و خوبی نگه دارند که بدون مشکل بتونید داستان رو بخونید و از طراحی ها لذت ببرید. طراحی ها به خوبی به حال و هوا و فضای این کمیک میان و بهش میخورند. ضمن اینکه طراحی ها سبک جذب کننده و جالب توجهی دارند که میتونند مخاطب رو به خوبی مجبور به خوندن این کمیک و لذت بردن ازش کنند. توی طراحی چهره ها هم من مشکلی ندیدم و خوب طراحی شدند. ضمن اینکه رنگ آمیزی بسیار خوب انجام شده و انتخاب رنگ ها و پیاده کردن اونا در کمیک خوب انجام شده. صحنه های اکشنِ کوییک سیلور با اینکه چیز عجیب و نابی رو ارائه نمیدن، ولی بازم دیدن کوییک سیلور که به خبیث ها و بعدش قهرمانان حمله میکنه جذابیت خودش رو داره. البته به نظرم لی اوت ها جای بهتر شدن دارند و میتونند بهتر جای گذاری بشن. به جزئیات هم توجه خوبی شده که باعث میشه خواننده در فضای کمیک قرار بگیره. در آخر هم میگم که فکر نکنید با این تفاسیر در طراحی ها با شگفت آور و فوق‌العاده ای طرف هستید، ولی طراحی ها اونقدر خوب هستند که بتونید ازشون لذت ببرید.

ترجمه و ادیت:
بسیار خوب و حرفه ای، مثل همیشه. یعنی وقتی کمیک ها رو میخونم حتی یک ذره، حتی یک ذره توی ترجمه و ادیت شکی ندارم. اونم چه ترجمه و ادیت با این تیم که جناب A.SHRFƎ، آقای ترابی و آقای سینا محدثی توش حضور دارند، معلومه که کار نهایی اینقدر عالی میشه.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
Infinity Soldier
#44 Infinity Soldier 1400-11-27 23:52
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت
بریم برای نقد شماره 3 از سری کمیک های عصر تاریکی، جدیدترین رویداد مارول






داستان:

چه میکنه این تام تیلور کاربلد! مارول و تام تیلور دست روی ایده ای گذاشتن که واقعا هنر میخواد پیاده کردنش. تیلور به خوبی تونسته از تِم رویداد استفاده کنه و از اِلِمان هایی که داشته به نحو احسن رو کار سوار کنه. توی شماره قبل دیدیم که با استفاده از قدرت تله پاتی پروفسور ایکس تونستن بین کشور های مختلف و مناطق مختلف زمین ارتباط برقرار کنه. اپوکالیپس هم برداشتی که من ازش دارم اینه که تلاشش همیشه اینه که از لجن زار هم که شده ماهی بگیره! همونطور که قبلا هم تو کامنت ها ذکر شده بود، از شماره یک به بعد میوتانت ها خیلی نقش مهمی دارن تو داستان و دیدیم که همینطور هم شد. در کل ایده ایده ی نابیه و و واقعا داره خوب پیش میره.
یه نکته دیگه هم هست که بنظر من تیلور مرگ جانی استورم رو خیلی خوب تونست اجرا کنه و اجازه ی درک موضوع رو به طرف مقابلش یعنی ما داد. (برای دوستانی که سری کمیک های امیزینگ اسپایدرمن اسپنسر مخصوصا شماره های اخرش رو نخوندن اسپویل داره) چیزی که برای مثال اسپنسر در اجرای مرگ بومرنگ توش ضعیف کار کرد و نه تنها پیتر نتونست خوب ناراحتیش رو بروز بده بلکه مرگش تقریبا بیهوده شد و در ادامه هم اصلا ازش یاد نشد. ولی تام تیلور این کار رو به درستی انجام داد و مرگ جانی رو چندین برابر معنی دار کرد. البته این نظر من بود فقط
کلا این سری مدلی هست که ادم رو به خودش مجذوب میکنه و منتظر میذاره تا شماره بعدی تا دوباره هنر خودشو به رخ بکشه. کاری که ما زیاد توی جاهای مختلف دیدیم. توی سریال ها، کمیک های مختلف و... و خب این چیز خیلی خوبیه. کاری که تیلور اینجا انجام داد هم به همون شکله و از ونومی استفاده کرده که اینبار بجای دو جزء، سه جزء درون خودش داره. احتمال من اینه که یک میزبان داریم و دو سیمبیوت، یا برعکس، نمیدونم!


طراحی:

دیگه ایبان کوئلو کارش ثابت شده ست. من استایل کارشو واقعا دوست دارم و استفاده خوبی از inking میکنه در طراحی هاش. کلا نظرم راجع به طراحی هاش مثبه. توی 90 درصد مواقع هم طراحی چهره ی خوبی داره (اون 10 درصد هم موقعی هست که چهره زاویه سختی برای طراحی داره). آناتومی بدن رو هم به خوبی نمایش میده و توی نشون دادن احساسات صورت هم موفق بوده. مخصوصا طراحی چهره ی سوزان استورم که درد رو بخوبی توی چهره ش میبینیم.
برایان ریبر هم که مسئول رنگامیزی این شماره بود کارش رو بخوبی انجام داده و هیچ جا رنگ ها در ذوق نمیزنن یا از دست در نرفتن. از سایه زنی و محو کردن هم توی این کمیک به خوبی استفاده شده بود. در کل راضی کننده س طراحی


ترجمه و ادیت:

ترجمه که بسیار روان. نه اشکال تایپی نه در معنی کردن و کار صد در صدِ کیفیت رو داره. بخش روایت کار که به عهده پیتر بود هم بخوبی ترجمه شده بود. خسته نباشید آقای A.SHRFE و آقای ترابی
ادیت هم بسیار عالی. توی یه سری از جاها دیالوگ ها از حباب ها بیرون میزنه و شاید برای ادیت کار آسونی نباشه. ولی ادیتور های سایت اسپایدی بیدی نیستن که به این بادها بلرزن. فونتی مشخص برای خوندن کمیک و بدون اشکال در ادیت کار رو بسیار با ارزش میکنه. خسته نباشید آقای محدثی

باتشکر
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#45 Pooyan mirzahosseini 1400-11-30 10:26
سلام ممنون بابت ترجمه و ادیت
من چون یکم دیرتر شروع کردم به خوندن این کمیک یه نقد میدم برای سه شماره این رویداد
اول اینکه درمورد یکی از نقطه قوت های رویداد های مثل این بگم که این است که توی دنیای موازی اتفاق میوفته وقتی که داستانی داخل دنیای موازی هست نویسنده می‌تونه تغییراتی در زندگی کارکتر ها و کارکتر ها و ..... ایجاد بکنه و به نوعی دستش باز تره و اگر این جور داستان هارو نویسنده های توانا و خلاقی بنویسن میتونن از پتانسیل این داستان ها استفاده بکنن
حالا میریم سراغ خود کمیک اول اینکه داستان خیلی جالب و خلاقانه ای داره چون ابرقهرمان هایی هستن که از تکنولوژی استفاده میکنن مثل آیرون من و اونایی هم که توانای ابر انسانی دارن باز تا حدودی به تکنولوژی وابسته هستن مثل مردعنکبوتی پس این اتفاق میتونه برای ابرقهرمان ها خیلی چالشی باشه اما همچین ایده خلاقانه ای نیاز به شروع خلاقانه ای داره همون‌طور که بالا گفتم اینجور داستان ها اگر بدست نویسنده های خلاق برسن میتونن پتانسیل خودشونو نشون بدن و بنظرم شروع اینکه برق جهان قطع میشه و..... خیلی خلاقانه بود اول اینکه این موضوع رو به یوآتو ربط دادن باعث شد که طبیعی تر باشه که چرا یهو یه تهدید خیلی بزرگ به زمین اومد و اینم بگم که همین تهدید بزرگ دوتا خوبی داشت یک اینکه به خوبی تونست اون ایده داستان رو درست کنه که برق نیست و تکنولوژی از کار میوفته دو اینکه کارکتر هایی مثل واندا و یا دکتر استرنج رو از بین برد ( و ویژن هم یا تو سر آنمیکر گیر افتاده یا اونم غیرفعال شده )
چون اینجور کارکتر ها قدرتمند هستند و اگر تکنولوژی هم نباشه یه جورایی اون حالت چالشی که برای قهرمان ها به وجود اومده از بین می‌ره و با تمام اینا تونستن هم شروع خوبی داشته باشن و هم اینکه شرایط چالش برانگیز و جالبی ایجاد بکنن و اینم بگم که تو شماره اول من از این کمیک خوشم اومد و هیجان زده شدم اما احساس میکنم تو قسمت دوم و سوم همچین احساسی رو نداشتم نمیگم داستان خوبی نداره اتفاقاً داستان خوبی داره و در قسمت دوم و سوم هم اتفاقات جالبی افتاد اما من احساس میکنم روایت داستان زیاد بد نیست اما خوب هم نیست بنظرم چینش اتفاقات و روایت داستانی در شماره اول بهتر بود مثلاً وقتی جانی استورم مرد میشد دید که کارکتر مهمی تو داستان نیست در صورتی که میشد خیلی بهتر بمیره یا ازش استفاده بشه بخاطر همین من زیاد نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم احساس میکنم کمیک داره افت می‌کنه از نظر روایت داستانی چون اتفاقات جالب هستن اما ما اونقدر نمی‌تونیم ارتباط برقرار کنیم اما اون سه تا که آپوکالیپس میگه احساس میکنم بتونه شماره بعدی رو نسبتاً جذاب تر بکنه اما راستش فکر نمیکنم اونقدر رویداد بزرگی بشه
طراحی هم خیلی خوب بود و اینکه بنظرم حالا که برق نیست و..... میشه که یه فضای داستانی نسبتاً دارک داشته باشه و یه بخشی هم طنز باشه که اسپایدرمن اضافه بکنه اینطوری بنظرم فضای داستانی نسبتاً جذاب و خوبی ایجاد میشه

از دوستان عزیز در سایت هم تشکر میکنم ترجمه و ادیت فوق‌العاده بود
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#46 Pooyan mirzahosseini 1400-11-30 18:50
سلام خسته نباشید ببخشید من یه چند ساعتی از اینکه نقد خودم رو گذاشتم گذشته مشکلی داشت که نزاشتینش ؟

و اینکه استاد میتونم نظرتون رو درمورد این رویداد بپرسم و اینکه بنظرتون پتانسیل داستانی هدر نمیره آخه داستان جالبی داره و اتفاقاتی جالبی میوفته اما اونقدر مخاطب رو هیجان زده نمیکنه
نقل قول کردن
s.p.i
#47 s.p.i 1400-12-01 14:05
سلام ممنون بابت ترجمه راستش توی این داستان میشه گفت خب داستان تا اینجا خوب بود و البته زن نامرئی سوزان استورم برادرش از دست میده که خب هیچ بعید نیست شخصیت های دیگه هم در طول داستان کشته بشن البته بگم ریتم داستان وسط ها تند میشه هیجان انگیز البته خب این کمیک نشون میده آپوکالیپس همچنان قوی و قهرمان ها هنوز نمیتونند برن به جنگ و یجورایی ضعیف هستن البته تیلور تونست مرگ جانی استورم خوب در بیاره و مرگش باور پذیر بود و
طراحی طراحی خوب بود و البته مشکلی توی طراحی ندیدم به نظرم طراحی تمیز و رازی کننده هست

تشکر
نقل قول کردن
s.p.i
#48 s.p.i 1400-12-01 14:13
به نقل از Infinity Soldier:
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت
بریم برای نقد شماره 3 از سری کمیک های عصر تاریکی، جدیدترین رویداد مارول






داستان:

چه میکنه این تام تیلور کاربلد! مارول و تام تیلور دست روی ایده ای گذاشتن که واقعا هنر میخواد پیاده کردنش. تیلور به خوبی تونسته از تِم رویداد استفاده کنه و از اِلِمان هایی که داشته به نحو احسن رو کار سوار کنه. توی شماره قبل دیدیم که با استفاده از قدرت تله پاتی پروفسور ایکس تونستن بین کشور های مختلف و مناطق مختلف زمین ارتباط برقرار کنه. اپوکالیپس هم برداشتی که من ازش دارم اینه که تلاشش همیشه اینه که از لجن زار هم که شده ماهی بگیره! همونطور که قبلا هم تو کامنت ها ذکر شده بود، از شماره یک به بعد میوتانت ها خیلی نقش مهمی دارن تو داستان و دیدیم که همینطور هم شد. در کل ایده ایده ی نابیه و و واقعا داره خوب پیش میره.
یه نکته دیگه هم هست که بنظر من تیلور مرگ جانی استورم رو خیلی خوب تونست اجرا کنه و اجازه ی درک موضوع رو به طرف مقابلش یعنی ما داد. (برای دوستانی که سری کمیک های امیزینگ اسپایدرمن اسپنسر مخصوصا شماره های اخرش رو نخوندن اسپویل داره) چیزی که برای مثال اسپنسر در اجرای مرگ بومرنگ توش ضعیف کار کرد و نه تنها پیتر نتونست خوب ناراحتیش رو بروز بده بلکه مرگش تقریبا بیهوده شد و در ادامه هم اصلا ازش یاد نشد. ولی تام تیلور این کار رو به درستی انجام داد و مرگ جانی رو چندین برابر معنی دار کرد. البته این نظر من بود فقط
کلا این سری مدلی هست که ادم رو به خودش مجذوب میکنه و منتظر میذاره تا شماره بعدی تا دوباره هنر خودشو به رخ بکشه. کاری که ما زیاد توی جاهای مختلف دیدیم. توی سریال ها، کمیک های مختلف و... و خب این چیز خیلی خوبیه. کاری که تیلور اینجا انجام داد هم به همون شکله و از ونومی استفاده کرده که اینبار بجای دو جزء، سه جزء درون خودش داره. احتمال من اینه که یک میزبان داریم و دو سیمبیوت، یا برعکس، نمیدونم!


طراحی:

دیگه ایبان کوئلو کارش ثابت شده ست. من استایل کارشو واقعا دوست دارم و استفاده خوبی از inking میکنه در طراحی هاش. کلا نظرم راجع به طراحی هاش مثبه. توی 90 درصد مواقع هم طراحی چهره ی خوبی داره (اون 10 درصد هم موقعی هست که چهره زاویه سختی برای طراحی داره). آناتومی بدن رو هم به خوبی نمایش میده و توی نشون دادن احساسات صورت هم موفق بوده. مخصوصا طراحی چهره ی سوزان استورم که درد رو بخوبی توی چهره ش میبینیم.
برایان ریبر هم که مسئول رنگامیزی این شماره بود کارش رو بخوبی انجام داده و هیچ جا رنگ ها در ذوق نمیزنن یا از دست در نرفتن. از سایه زنی و محو کردن هم توی این کمیک به خوبی استفاده شده بود. در کل راضی کننده س طراحی


ترجمه و ادیت:

ترجمه که بسیار روان. نه اشکال تایپی نه در معنی کردن و کار صد در صدِ کیفیت رو داره. بخش روایت کار که به عهده پیتر بود هم بخوبی ترجمه شده بود. خسته نباشید آقای A.SHRFE و آقای ترابی
ادیت هم بسیار عالی. توی یه سری از جاها دیالوگ ها از حباب ها بیرون میزنه و شاید برای ادیت کار آسونی نباشه. ولی ادیتور های سایت اسپایدی بیدی نیستن که به این بادها بلرزن. فونتی مشخص برای خوندن کمیک و بدون اشکال در ادیت کار رو بسیار با ارزش میکنه. خسته نباشید آقای محدثی

باتشکر


سلام
البته در مورد اسپنسر همنطور که خودت هم میدونی برنامه اسپنسر چیز دیگه بود مارول با دخالت هاش برنامه هاش بهم ریخت و البته ران آخر اسپنسر سریع انجام شد و خیلی چیزا ها سریع پیش رفت یه چیز دیگه هم که هست اون هم اینکه به نظرم نیک اسپنسر تنها نویسنده بود که شخصیت مرد عنکبوتی درک میکرد اما خب دیگه نتونست داستانش به سرانجام برسونه

در مورد تام تیلور برام عجیبه که اومد پسر سوپرمن همجنس کرد حالا نباید اینجا راجبش صحبت کرد اما خب تیلور نویسنده خوبیه نیازی نیست این کار هارو انجام‌ بده بعضی نویسنده کارای انجام میدن که تام تعجب میکنه
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#49 AM SM BM SM 1400-12-14 10:41
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ چهارم از رویداد "عصر تاریکی" (Dark Ages).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
میزان لذت بردن یا نبردن از این رویداد تا حدی به سلیقتون بستگی داره. اگر دنبال یک ماجراجویی سرراست و نسبتا جالب هستید، این رویداد به گروه خونی شما میخوره؛ اما اگر بعد از شمارهٔ امیدوارکنندهٔ اول دنبال یک داستان غیر کلیشه ای و عالی هستید، لذت بردن شما از این رویداد کمی سخت میشه. چون بعد از اون شمارهٔ اول که حسابی انتظارات رو برد بالا و فکرمیکردیم قراره یک رویداد غیر کلیشه ای رو داشته باشیم، ممکنه تا حدی ناامید بشیم و مثلا هنوز روی اون صحنهٔ فوق‌العاده که پیتر پارکر دنبال خانواده اش توی آوار میگرده و اونا رو زنده پیدا میکنه، کم اومده و شاید اصلا نیومد. اما اگر انتظاراتتون رو تا حدی از این رویداد پایین تر بیارید، اون وقت میتونید حسابی با این داستان خوش بگذرونید. چون ایدهٔ اولیه داستان اونقدر انعطاف پذیره، که میتونه توی هر روایتی بدرخشه. هم میتونه یک داستان عمیق باشه و هم میتونه در قالب یک داستان باحال موفق باشه. من همین کار رو بعد از شماره های دوم و سوم برای این شماره کردم و انتظارم رو پایین تر آوردم و بیشتر از داستان لذت بردم. حالا میتونید یک ماجراجویی جذاب و قهرمانانه رو داریم که حالا اگرچند تا پیچش خوب هم در اتفاقاتش داشته باشه که عالی میشه. حالا قهرمانان ما سوار یک کشتی میشن، با چند تا آدم استخوانی آتشین میجنگند، یک هیولای دریایی بزرگ به کمکشون میاد، قراره مایلز مورالزی که با ونوم و کارنیج ترکیب شده بگیره حسابشون رو برسه و میخوان برن پدر آپوکالیپس رو در بیارند! آره، میدونم این داستان خیلی دیوانه وار هست، ولی این همون چیزی هست که از این داستان میخوایم. حالا بعد از این شماره میتونیم انتظار داشته باشیم که نویسنده بزنه به سیم آخر و یک داستان باحال رو نشون بده. وقتی قهرمانان ما از حاشیهٔ امنشون (واکاندا) بیرون میان، در واقع داستان از حاشیهٔ امنش (تکراری و خسته کننده شدن) بیرون میاد و حالا میتونه کلی کار عالی بکنه. توی این شماره، استورم رو میبینیم که با ناوی پر از مردمان اروپا به واکاندا میان و از اینجا اتفاقات داستان کلید میخوره. تعامل بین شخصیت ها خوبه ولی جا داره که بازهم بهتر بشه و تنش بیشتری رو توی دیالوگ ها ببینیم. خوشبختانه دیگه از اون توضیحات اضافه و حوصله سربری که توی شمارهٔ دوم بودند خبری نیست و این باعث میشه که ریتم داستان بهتر بشه. کمتر شدن این توضیحات واقعا خیلی خوبه. میشه اصلا بعضی از این توضیحات که اهمیت زیادی ندارند و توضیح زیادشون باعث میشه که ریتم داستان از پا بیفته رو رها کرد برای مخاطب تا مخاطب خودش با چند تا حساب سرانگشتی به یک جواب برسه. این کار رو خیلی ها در فیلم ها و سریال ها و بازی ها و کمیک بوک ها میکنند که مزایای مهمی داره و اتفاقا به نظرم همین توضیحات اضافی در شمارهٔ دوم باعث شدند که ریتم اون شماره کند بشه. یک چیز دیگه هم هست که اگر داستان میخواد پیتر پارکر پروتاگونیست اصلیش باشه، پس باید یه کاری بهش بده و اون رو مهم جلوه کنه تا متوجه بشیم هدف داستان از شخصیت اصلی بودن پیتر چیه. چون بعد از شمارهٔ اول، میشه گفت هیچ فرقی بین پیتر با شخصیت های دیگه وجود نداره و اصلا این شخصیت ها نبودند که داستان رو برای ما جذاب میکردند، بلکه اتفاقاتش بود. خیلی خوب میشد با الهام گیری از کمیک "تجدید عهد" رابطهٔ پرتنشی رو بین پیتر و دخترش به وجود آورد (مخصوصا حالا که دخترش با اونا به جنگ اومده) ولی الان سه شماره است که ما چیز جذابی دربارهٔ پیتر و پدر شدنش ندیدیم. پس بهتره که شماره های بعدی دست از یکنواختی برداره و شخصیت هاش رو دوست داشتنی تر کنه که ما هم برای به خطر افتادن اونا نگران بشیم. اینم بگم که من دوست داشتم مری جین هم با پیتر به اون سفر بره ولی درک میکنم که چرا نویسنده نمیخواست کسی که قدرت خاصی رو نداره با قهرمانان بره. راستی، دکتر دووم هم کمی مشکوک میزنه. یعنی واقعا ممکنه اون دووم بی رحم و خبیث حالا بیفته دنبال کار قهرمانان؟ یعنی منافعش اینقدر در خطره؟ یا شاید اصلا خودش با آپوکالیپس همکاره؟ راستش این آخری رو نمیتونم قبول کنم. نمیشه قبول کرد که دکتر دووم خودخواه و مغرور، بره زیردست کس دیگه ای بشه. یه چیز دیگه هم بگم که ما الان مثلا میبینیم که هر از چندگاهی یه چند تا مرگ رخ میدن که مثلا مخاطب رو شگفت زده کنند اما وزن کافی ندارند. مثلا جانی استورم در شمارهٔ قبلی و نیک فیوری در این شماره. چطور میتونیم با مرگ کسی که یک شمارهٔ کامل هم در این کمیک ندیدیمش ارتباط بگیریم و برای انتقام گرفتن از آپوکالیپس توسط قهرمانان مشتاق باشیم؟ درواقع فکر میکنم تیلور فقط نیک رو در داستان آورد که بکشتش و یک شوک لحظه ای بده اما این مرگ خیلی گیرا نبود. در آخر میگم که این شماره با اتفاقات پایانیش تونست دوباره من رو به ادامهٔ این رویداد مشتاق کنه و باید دید در ادامه چه اتفاقی میفته(که البته متاسفانه به خاطر مشکلاتی که پیش روی سایت وجود داره، ترجمه و ادیت این رویداد ادامه پیدا نمیکنه).

طراحی:
فکر نکنم نیاز باشه خیلی دربارهٔ طراحی این شماره نظر خاصی بدم. چون ایبان کوئلو تونسته همون کار قبلیش رو تداوم ببخشه و طراحی ها رو انجام بده. اگر از طراحی شماره های قبلی خوشتون اومد، از طراحی این شماره هم خوشتون میاد؛ و اگر از طراحی در شماره های قبلی راضی نبودید (چطور میشه از این طراحی ها راضی نبود؟!)، این شماره هم تغییر خاصی در نظر شما ایجاد نمیکنه. به شخصه از کار ایبان کوئلو راضی هست و اون رو در سطح بسیار خوبی میدونم. مخصوصا اینکه کوئلو با این چند شماره نشون داده بلده چطور اکشن های تند و سریع و هیجان انگیز خلق کنه. بعضی وقت ها به نظر میاد که اگر این رویداد طراحی های ضعیف تری از کارهای کوئلو رو داشت، شاید بخش مهمی از هیجانش کاسته میشد چون توی این شماره های اخیر، طراحی ها وظیفهٔ مهمی برای انتقال داستان داشتند که خوشبختانه در این کار موفق بودند. سبک طراحی مثل شماره های قبلی، زیبا، دوست داشتنی و جالب هست که دقیقا هم همین ازش انتظار میره. من توی طراحی چهره ها هم مشکلی ندیدم. و صدالبته اکشن های این کمیک بعضی وقت ها میتونند خیلی خوب باشند. طراحی صحنه های اکشن، اونم از نوع تند و سریعش در کمیک بوک کار راحتی نیست، ولی با این چند شماره میشه گفت ایبان کوئلو خوب از پس این کار براومده و اکشن های زیبایی رو در این رویداد مشاهده کردیم. لی اوت ها هم شگفت انگیز نیستند، ولی واقعا خوب هستند و به بهتر شدن طراحی ها کمک خوبی میکنند. در کل بازهم میگم که طراحی های این شماره مثل شماره های قبلیه، همونطوری که باید باشه.

ترجمه و ادیت:
بسیار عالی و شگفت انگیز! با اینکه معلومه مترجم ها و ادیتورهای سایت حسابی در مضیقه هستند و کارشون برای کمک به سایت خیلی سخت شده، اما بازهم کارها رو خیلی عالی و سریع انجام میدن که اصلا حرف و حدیثی باقی نمیذاره.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
SPIDERBAT
#50 SPIDERBAT 1400-12-14 18:29
سلام
ممنون از تیم حرفه ای اسپایدی بابت ترجمه و آماده سازی این کمیک محشر
مثل همیشه کارتون حرف نداره
نقل قول کردن
Kia Iron Man
#51 Kia Iron Man 1400-12-15 01:57
مشکل اصلی این رویداد اینه که ایده کلی محشره اما اجرای اون چنگی به دل نمیزنه (حداقل تا الان)
یعنی شماره اول واقعا عالی بود و انتظارات رو خیلی بالا برد ولی چهار شماره بعدی که تا الان منتشر شدند واقعا نسبت به شماره اول افت کردند. من خیلی دوست دارم که توی این کمیک خلاقیت بیشتری ببینم ولی بعد از پنج شماره نه تعامل های جذاب و دلچسبی دیدم نه پیچش داستانی که شگفت ‌زده‌ام کنه. متاسفانه از ده ها کاراکتری که توی این کشته شدند من حتی برای مرگ یکی از اون ها هم ذره ای ناراحت نشدم چون هیچکدوم از این شخصیت ها اونقدری که باید و شاید، شرح و بسط داده نشدند. اونم در حالیکه این کمیک در یک دنیای موازی جریان داره. البته اینکه کمیک در یک دنیای موازی جریان داره دلیل بر این نیست که نباید از مرگ کاراکتر ها ناراحت شد. مطمئنا همه از مرگ اولد من هاکای یا اولد من لوگان یا چه میدونم اسپایدرمن نوار تحت تاثیر قرار میگیریم. اگرچه زنده یا مرده بودن اونا تاثیری روی کاراکتر های محبوب ما در جهان اصلی مارول نمیزاره ولی شخصیت پردازی اونا اونقدر خوب گسترش پیدا کرده که شاید بعضا بیشتر از بسیاری از کاراکتر ها دوستشون داشته باشیم. اما من انتظار ندارم که دارک ایجز بیاد توی چند شماره خیلی محدود من رو عاشق شخصیت هاش بکنه ولی واقعا نباید حداقل "یکی" از این کاراکتر ها برای ما جذاب باشه که باهاش ارتباط برقرار کنیم و با داستان جلو بریم؟
حتی پیتر پارکر که به ظاهر شخصیت اصلی داستانه یک کاراکتر خنثی هست و ما بعد از شماره اول شخصیت پردازی چندانی از او ندیدیم و یا تعامل خاص و متفاوتی از او شاهد نبودیم که پیتر رو از بقیه متمایز کنه. بنابراین اگه پیتر توی همین شماره کشته می‌شد مطمئنا من یکی اصلا برام مهم نبود چون اصلا این پیتر رو نشناختم که بخوام از مرگش ناراحت بشم.
اما علت دیگر افت این کمیک شیوه داستان گوییه. این کمیک در شماره اول نشون داد که یه اثر متفاوته. ولی الان مسئله نبود الکتریسیته و تکنولوژی به حاشیه کشیده شده و انگار ما با یک کمیک ابرقهرمانی معمولی طرفیم. یک ابرشرور میخواد دنیارو نابود کنه و بقیه قهرمانان میخوان جلوشو بگیرن. این ساختار رو بارها در جا های مختلف دیدیم اما انتظار داشتیم که در این کمیک به موضوعات متفاوت و نوآورانه ای مثل اینکه دنیای مارول بدون برق چی میشه پرداخته بشه. ولی الان ما به جز یه سری نکات جزئی دیگه چیزی از اون دنیای خاص شماره اول به یاد نداریم. آیرون من کاراکتری بود که باید بیشترین تفاوت رو توی این جهان می‌کرد اما واقعا حالا زره آیرون من در قبل و بعد "‌عصر تاریکی" فرقی کرده؟ واقعا مهمه که این زره با برق کار میکنه یا سوخت فسیلی؟ یا مثلا مهمه که قهرمانان با هلی کریر پرواز میکنند یا باهاش از اقیانوس عبور میکنند؟ واقعا این داستان باید به موضوعات خاص تری بپردازه و در کنار داستان به مراتب کلیشه ای مرکزش قرار داره، ماموریت اصلی‌ش رو که نشون دادن دنیایی بدون برقه، فراموش نکنه. ولی متاسفانه این نکته الان خیلی کمرنگ شده و برای همینه که ما اصلا انتظاراتمون از این کمیک برآورده نمیشه.
من هم امیدوارم این نقص ها در شماره های بعدی رفع بشه و پتانسیل حقیقی داستان شکوفا بشه.
از سایت اسپایدی هم تشکر میکنم که زحمت ترجمه این کمیک رو کشیدند. ترجمه و ادیت فوق العاده بود. آقای شیخ عارفی قطعا یکی از بهترین مترجمای سایته که دیگه نیاز به تعریف نداره. ترجمه های ایشون بی‌نظیرن؛ نه زیاد رسمی هستن که خواننده اذیت بشه نه اونقدر عامیانه هستن که معنی جملات تحریف بشن. آقای سینا محدثی هم حرف ندارن و مهارت ایشون دیگه ثابت شده اس. فقط با نگاه کردن به ادیت دیالوگ های درون و بیرون حباب ها و افکتای صوتی و... میشه به مهارت ایشون پی برد. واقعا من نمیدونم چطور باید از این بزرگان تشکر کنم.
خسته نباشید خدا قوت
بازم ممنونم بابت کمیک
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#52 AM SM BM SM 1400-12-15 09:07
#51
کاملا باهات موافقم. یعنی دیگه بیش از حد باهاتون موافقم. دقیقا حرف دل منو زدی. من به اینا توی کامنت هام هم اشاره کردم که دقیقا نقاط ضعف این رویداد هستند.
شماره اول این رویداد بسیار امیدوار کننده بود. یعنی ما کلی با اون یک شماره و لحظات نابی کیف کردیم. ولی از شماره های بعدی نه تنها داستان هیچ پیشرفتی نکرد، بلکه به مرور با توضیحات اضافه و بعضی وقت ها کش اومدن، آدم رو خسته میکرد. به قول تو اصلا پروتاگونیست نداریم. یک شخصیت نداریم که باهاش همذات پنداری کنیم و باهاش خو بگیریم. اصلا شخصیت پردازی وجود نداره، فقط چند تا کاراکتر که ریخته شده توی داستان. هرازچندگاهی هم یک مرگ از راه میرسه که یک شوکی به ما وارد کنه اما در حد همون شوک میمونه. وقتی ما با هیچ کدوم از شخصیت ها درست آشنا نیستیم و قبولشون نکردیم، چطور از مرگشون ناراحت بشیم؟ شاید این موضوع در شمارهٔ اول خیلی به چشم نمیومد (چون اون آغاز کننده این داستان بود و مرگ هاش هم هدفی برای نشون دادن این فاجعه بودند) اما حالا حتی پیتر پارکر هم شخصیت جذابی برای من نیست و برام فرقی با چه میدونم، استورم یا لوک کیج نداره. یا اصلا همونطور که قبلا گفتم نویسنده نمیاد به رابطه پدر دختریِ پیتر و می اشاره کنه و توی این چهار شماره اصلا نفهمیدیم هدف نویسنده از دختر دار بودن پیتر چی بود! داستان میخواد بگه پیتر خیلی شخصیت مهمیه و اینه و اونه اما نه تنها تا حالا هیچ شخصیت پردازی براش انجام نداده، بلکه چیزی که ما تا الان دیدیم بیشتر به یک نخودی میخوره تا یک آدم مهم! شمارهٔ اول رو که خوندم، گفتم با یک داستان متفاوت و جذاب طرف هستیم، اما الان باز شد همون داستانی که آدم بده میاد دنیا رو نابود کنه و آد، خوبا میرن مجازاتش کنند! حتی یک ذره به عواقب این اتفاقات فاجعه بار اشاره نکرد و انگار همه چیز گل و بلبله و هیچ فرقی نکرده. اینترنت و برق قطع شد؟ اشکالی نداره، ما واکاندا رو داریم که الان همه رو صحیح و سالم نگه میداره. نه خانی اومده و نه خانی رفته. درحالی که میشد خیلی ظریف به این موضوع اونم برای دنیایی که خیلی وابسته به اینترنت هست اشاره کرد اما هیچ وقت اینطور نشد. یعنی کیفیت دنیاسازی اصلا تعریفی نداره و فکر کنم اون اتفاقات اول داستان فقط برای مرگ یه سری کاراکتر بود نه این موضوع تاریک شدن دنیا، چون الان سوال اینه که این دنیایی که الان وجود داره، چه فرقی با اون دنیای قبلی داره؟ درحالی که میشد از این پتانسیل کلی استفاده کرد ولی این اتفاق نیفتاده. من میگم حالا که اینطور نیست، حداقل داستان رو هیجان انگیز تر کن و پیچش های جذاب توش به وجود بیار؛ اما الان سه شماره از اتفاقات اولیه گذشته، و تازه قهرمانان از اون جزیره بیرون اومدن تا بالاخره یه کاری کنند. تازه فکر نمیکنم در ادامه هم خیلی داستان تغییری پیدا کنه. در حالی که میتونیم "تولد مجدد قهرمانان" رو با عصر تاریکی مقایسه کنیم. درحالی که در نگاه اول دنیای عصر تاریکی بیشتر از تولد مجدد قهرمانان با دنیای اصلی تفاوت داره، اما در اجرا (که مشکل اصلی این رویداد هست) میبینیم که اتفاقا برعکس، تولد مجدد قهرمانان درحالی دنیای خودش رو با مشخصات خودش داره، که حالا بعد از این شماره سوالی که دوست دارم بهش جواب داده بشه اینه که الان این دنیا چه فرقی با دنیای قبلی داره؟ توی دنیای تولد مجدد قهرمانان به خوبی شرایط قهرمانان و حضور اونا در جامعه، میزان مرموز بودن این دنیا، مسئولین فاسدش و اینا رو میدیدیم که دنیاسازی خوبی رو صورت داده بود اما توی عصر تاریکی هیچی به هیچی. تازه تولد مجدد قهرمانان درحالی که یک داستان عالی بود که هر شماره اش رو در ابتدا به یک شخصیت اختصاص داد که عصر تاریکی یک رویداد معمولی و روتین هست. امیدوارم در ادامه بتونیم داستان بهتری رو ببینیم، هرچند انتظار یک شاهکار رو نمیشه از داستانی که شماره های دوم تا جهارمش کاری خاصی نکردند، داشت.
نقل قول کردن
s.p.i
#53 s.p.i 1400-12-15 10:38
سلام خیلی ممنون بابت ترجمه وادیت کمیک
کمیک عصر تاریکی شماره ۴



راستش نمیدونم یادمه فانتزی شگفت افتاده بودم منو جذب نکرد برای همین ولش کردم ایده که داشت جالب بود ولی از نظر شخصیت احساس کردم خوب نیست به نظرم این داستان هم ایده جالبه داره ولی تا آلان منو جذب نکرد کاری نکرد برای شماره بعدی مشتاق باشم به نظرم این داستان بهتر بود به این بپردازه که مردم بدون برق و منابع چیکار می‌کنند چه جوری باهم کنا میان راستش مرگ نیک فیوری نمیدونم براش نارحت نشدم دلیلش هم این بود که احساس کردم نمیدونم مرگش باعث ناراحتی من نشد و مرگش هم سریع اتفاق افتاد توی قسمت قبلی مرگ هیومن تورچ تا حدی تونست منو ناراحت کنه البته اون هم ایرادی داشت من حتی وقت نکردم با ابن نسخه از هیومن تورچ آشنا بشم و کشته شد و خب احساس کردم آپوکالیپس هم بود و نبودش انگار فرقی نداره تنها کاری کرده تا آلان این بود تونی و چند نفر دیگر بگیره چرا تا آلان حمله نکرد راستش من فرق زیادی بین شخصیت ندیدم باشم انگار همه مثل هم بودن از طرف دیگه نمیدونم این همه شخصیت توی داستان هست ولی خیلی درست بهشون پرداخته نمیشه و البته آدم با خودش پسر این احتمالا فقط میخاند برن آدم بدرود نابود کنند حالا چند کشته این وسط میدن یعنی این همه داستان کش اومد به خاطر این فقط
راستش قضاوت کردن زوده ولی امیدوارم تام تیلور نا امید مون نکنه راستش نمیدونم شماره بعدی احتمالا قرار ددپول با مایلز بجنگه و حالا یا ددپول کشته میشه یا مایلز
طراحی خب طراحی این شماره هم مثل قسمت های قبلی خوب بود و رنگ آمیزی خوبی هم داشت یجورایی چهره یه پیتر پارکر سن بالا طراحی کرده بود
ترجمه و ادیت هم مثل همیشه عالی بود
نقل قول کردن
spider_cat
#54 spider_cat 1400-12-15 12:55
سلام و خسته نباشید خیلی ممنون بابت ترجمه و ادیت این رویداد


به نظر من شماره 4 نسبت به شماره‌ی2و3 بهتر بود اما با توجه به موضوع جالبی که داشت من فکر میکردم داستان جذاب تری داشته باشه ولی به نظرم نبودن برق و اینترنت اصلا احساس نمیشه ، همچنین امیدوارم در شماره‌های بعدی بین شخصیت‌ها ارتباط و تنش بیشتری ایجاد بشه و پیچش‌های داستانی جالبی رو شاهد باشیم .
نقل قول کردن
amin Hajati
#55 amin Hajati 1400-12-22 23:14
سایت همه ی کمیک هایی که ترجمه کرده خیلی خیلی زیبا قشنگن و انقدر سایت پرتلاشه که هیچ وقت ادم نمیتونه همسونو بخونه چون وقتی یکی دوتا کمیک رو تموم کنی باز سایت کمیک جدید و شماره جدید کمیک ها رو با بهترین کیفیت ترجمه می‌کنه به صورت رایگان در دسترس عموم قرار میده که واقعا هیچ وقت نمیشه این لطف رو جبران کرد :lol: :sigh:
نقل قول کردن
mtm
#56 mtm 1400-12-25 16:11
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)
نقل قول کردن
mtm
#57 mtm 1400-12-25 16:11
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#58 AM SM BM SM 1400-12-25 19:17
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و دربارهٔ شمارهٔ پنجم از رویداد "عصر تاریکی" (Dark Ages).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
دیگه این روزها انتظاراتمون رو برای رویداد "عصر تاریکی" پایین تر آوردیم. درواقع رویدادی که با یک ایدهٔ ناب و هیجان انگیز کلید خورد و شمارهٔ اولش بسیار عالی کار شده بود، توی شماره های بعدی به تکرار و کلیشه افتاد و نکتهٔ غیر منظره و جذابی به ندرت در اون یافت میشد. شاید به خاطر اینه که نویسنده نخواسته ریسک کنه و داستان جاه طلبانه تری بنویسه یا هرچیز دیگه اما هرچی که هست، این رویداد در ادامه اصلا نتونست انتظارات بالای ما رو فراهم کنه و برای همین به شخصه انتظاراتم رو پایین آوردم و سعی کردم به همون ماجراجویی ساده و تکراری اما هیجان انگیز بسنده کنم. اما اینکه من انتظاراتم رو پایین آوردم، یعنی دیگه نویسنده هر اشتباهی بکنه اشکالی نداره؟ آیا نویسنده تونسته بهترین نوع این تم داستانی رو بنویسه؟ پاسخ هر دو سوال منفی هست. متاسفانه در این شماره هم ایرادات اذیت کننده ای در داستان به چشم میخوره که باعث میشه حتی اون داستان ساده و هیجان انگیز رو هم به صورت تمام و کمال نبینیم. جدا از بهره نبردن کافی از ایدهٔ داستان، شوک های لحظه ای بیخود، نداشتن حتی یک شخصیت قابل لمس، استفاده نکردن از این دنیای منحصر به فرد و... که در شماره های قبلی بهشون اشاره کردم، ایرادات دیگری هم در داستان به چشم میخورند. اول اینکه در ابتدای این شماره میبینیم که همهٔ قهرمانان عزادار نیک فیوری هستند و مثلا الان ما باید خیلی ناراحت باشیم. ولی راستش من از صبح زود بیدار شدنم بیشتر از مرگ فیوری ناراحت شدم. چرا؟ جوابش ساده است؛ چون نه تنها نیک بلکه تمام شخصیت های این داستان که شامل خود پیتر پارکر هم نیشه، شخصیت پردازی درستی ندارند و فقط یه سری کاراکتر کاملا معمولی هستند. پس وقتی چیزی به نام شخصیت پردازی و شخصیت قابل لمس وجود نداشته باشه، هزارتا از این صحنه ها و آبغوره گرفتن قهرمان ها تاثیری روی من یکی نمیذاره. نکتهٔ بعدی اینه که اومدن دختر پیتر همراه با اون در سفری خطرناک، ایدهٔ جذابی هست و میشه ازش استفادهٔ بسیار خوبی کرد اما راستش چطور میشه از این ایده تنها در دو شماره که اون هم باید به جمع بندی داستان اصلی اختصاص داره بهرهٔ کافی برد؟ برای همین من از همین الان میتونم قشنگ حدس بزنم که این داستانک در ادامه چی میشه. یعنی احتمالا می یه کار درستی میکنه، پیتر تحت تاثیر قرار میگیره، اونا چند دیالوگ معمولی پدر دختری به هم میگن و تمام! به همین راحتی(حالا شاید جزئیات تفاوت داشته باشه ولی کلیات احتمالا همینی هست که من گفتم. مگر اینکه بلایی سر می یا پیتر بیاد). پس احتمالا دور این داستانک هم باید خط بکشیم. از اینجا به بعد هم داستان همونی هست که قبلا بود، ساده و معمولی بدون هیچ پیچش غیر منتظره و خاصی. یعنی حتی حضور ونوم و کارنیج هم که قبلا گفته شده بود و معلوم بود قراره دیر یا زود توی این شماره بیان. این وسط یه مشکلی که وجود داره، همون مشکلی هست که از شمارهٔ ۲ به خاطر داریم. اینکه این کمیک خیلی حرف میزنه. مخصوصا در مونولوگ های پیتر که پر از توضیحات اضافی، غیرضروری و اذیت کننده است. طوری که انگار تام تیلور، مخاطبینش رو بچهٔ چهار ساله فرض کرده و تک تک اتفاقات داستان که ما همین الان داریم به وضوح میبینیم رو از طریق مونولوگ های پیتر توضیح میده. انگار ما نمیبینیم که شب شده و قهرمانان باید توقف کنند یا چشم های ما نمیتونه ببینه که دویل دایناسور خودش رو در برار حملهٔ ونوم و کارنیج سپر کرد! این دیالوگ های اضافی نه تنها کل هیجانی که اون لحظات میتونه داشته باشه رو خنثی میکنند، بلکه خیلی اضافی و غیر ضروری هستند و این یعنی "توهین کردن به شعور مخاطب". چون تیلور فکر کرده ما اونقدر باهوش نیستیم که اتفاقا سادهٔ داستان رو متوجه بشیم و اونا رو حتما باید توضیح بده(در حالی که یک اثر عالی، بعضی وقت ها چیزهای پیچیده اش رو هم به دست خود مخاطب میده تا با چند تا دو دو تا چهارتا، قضیه رو حل کنه). یا مثلا چیز دیگه ای هم هست که وراجی های ددپول هست که البته این جزئی از شخصیت اون هست و کاریش نمیشه کرد اما نمیشد تیلور اونا رو کمتر کنه و وسط اکشن ها نیارشون؟ یعنی وسط مورد انتظار ترین اتفاق داستان، یک صفحهٔ کامل به شوخی های ددپول وجود داره که راستش اصلا نمیدونم شوخی بودند یا همینطوری بودند که اونجا باشند چون من که با هیچ کدوم نخندیدم! یعنی ما میخوایم این قضیه رو جدی بگیریم، اما وراجی های ددپول این اجازه رو به ما نمیده. درضمن حضور ونوم و کارنیج اصلا اون چیزی که انتظارش رو داشتیم نبود و اونا هیچ حضور موثری نداشتند و به نظرم خیلی زود شکست خوردند. درحالی که میشد حداقل چند مبارزهٔ تن به تن باحال با اونا ترتیب داد یا حضورشون رو تاثیرگذار تر کرد اما الان تنها فایده ای که دارند، وارد کردن مایلز مورالز به این داستان هست. تازه اینایی که من گفتم، فقط ایرادهای این شماره است و ایرادهای اصلی رویداد رو قبلا بهشون اشاره کردم. البته از حق نگذریم، غیر از اون موردی که گفتم حضور ددپول جالب و باحال بود. در آخر میگم که راستش به شخصه امید ندارم که اتفاق خاصی در شمارهٔ آخر بیفته که نظر من رو برگردونه چون هر پایان بندی عالی، یک مقدمه چینی بسیار خوب داره و بدون اون مقدمه چینی، وجود اون پایان عالی تقریبا غیرممکنه.

طراحی:
فکر کنم دیگه نیاز نباشه چیز خاصی توی این بخش بگم. چون همونطور که احتمالا حدس میزنید، طراحی های این رویداد که در دستان ایبان کوئلو بود بسیار خوب انجام شد و این شماره هم از این قاعده مستثنی نبود. درواقع هرچیزی که دربارهٔ طراحی ها در شماره های قبلی گفتم اینجا هم صدق میکنه و ایبان کوئلو کارش رو خیلی عالی انجام داده. البته یه کم افسوس باقی میمونه که متاسفانه داستان با دیالوگ های زیاد و اضافیش اجازهٔ شکوفایی کامل رو به طراحی ها نمیده اما انصافا خود طراحی ها بسیار خوب انجام شدند. سبک طراحی که بسیار خوب و لذت بخشه و کوئلو استفادهٔ خوبی ازش میکنه و به شخصه مشکلی با طراحی چهره ها نداشتم. ضمن اینکه توجه کوئلو به جزئیات قابل تحسینه و اون مخصوصا پس زمینه ها رو خیلی خوب و واضح طراحی میکنه. از طراحی ددپول هم خوشم اومد و باحال بود و ترکیب ونوم و کارنیج هم همونی بود که باید باشه. لی اوت ها هم خیلی خوب بودند مخصوصا در اونجایی که ونوم و کارنیج میخوان وارد و معرفی بشن که کوئلو بسیار عالی اونا رو وارد قضیه میکنه و اونجایی که ونوم و کارنیج، لورا رو زخمی میکنند و صفحهٔ بعدش واقعا عالیه. البته اگر ما قبلا به خاطر حضور کوتاه اونا و کاور این کمیک از حضورشون مطمئن نبودیم، قطعا این صحنه تاثیرگذاری و هیجان بیشتری داشت که این اتفاق نیفتاد. روی هم رفته اگر از یک ویژگی این رویداد راضی باشم، اون طراحی های بسیار خوب ایبان کوئلو هست.

ترجمه و ادیت:
خدایی اصلا مگه میشه کار چنین تیم درخشانی در ترجمه و ادیت بد باشه؟ واقعا کار ترجمه و ادیت فوق‌العاده عالی بود و مثل همیشه من هیچ مشکلی در خوندن کمیک نداشتم.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#59 AM SM BM SM 1400-12-25 19:21
به نقل از mtm:
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)

آقای ترابی من که ندیدم توضیحی برای این موضوع حداقل در این شماره داده بشه و شاید در شمارهٔ بعدی توضیحی داده بشه. اما من در کل فکر میکنم که حضور ونوم و کارنیج چیزی بیشتر از یک جور ترفند تبلیغاتی یا یک حضور ساده نبود و مثلا در این شماره دیدیم که اونا خیلی راحت شکست خوردند و بود و نبودشون فرقی نمیکرد. خدایی حالا من که از داستان انتقاد میکنم، بعضی وقت ها واقعا افسوس میخورم که چقدر بد که این ایده های عالی که در این داستان وجود داره، در عمل اجرای واقعا ضعیفی دارند. مثل همین ایده که شما گفتید با ایدهٔ پدر بودن پیتر یا اصلا ایدهٔ کلی داستان که هیچ کدوم بهره برداری مناسبی ندارند. حالا آقای ترابی، نظر شما دربارهٔ این رویداد چیه؟
نقل قول کردن
Agent bishop
#60 Agent bishop 1400-12-25 20:19
به نقل از mtm:
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)

توضیح ندادن و شاید کیل گریو تونست ذهنشون رو دستکاری کنه یا اینکه چون دنیای موازیه ممکنه ونوم و کارنیج باهم دوست باشند .
نقل قول کردن
s.p.i
#61 s.p.i 1400-12-25 20:49
به نقل از mtm:
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)


سلام
راستش توضیح که ندادن اما چون اینجا یه جهان موازی میتونیم بگیم کارنیج و نوم شاید رابطشون خوب شده باشه
راستش نمیدونم چرا ولی توی بازی لگو مارول ۲ هم یه ونوم به ابن شکل بود نمیدونم انگار اسمش کارنوم بود
البته بگم نمیدونم چرا نباید توی این شماره راحت می‌خورد
نقل قول کردن
mtm
#62 mtm 1400-12-25 21:09
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از mtm:
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)

آقای ترابی من که ندیدم توضیحی برای این موضوع حداقل در این شماره داده بشه و شاید در شمارهٔ بعدی توضیحی داده بشه. اما من در کل فکر میکنم که حضور ونوم و کارنیج چیزی بیشتر از یک جور ترفند تبلیغاتی یا یک حضور ساده نبود و مثلا در این شماره دیدیم که اونا خیلی راحت شکست خوردند و بود و نبودشون فرقی نمیکرد. خدایی حالا من که از داستان انتقاد میکنم، بعضی وقت ها واقعا افسوس میخورم که چقدر بد که این ایده های عالی که در این داستان وجود داره، در عمل اجرای واقعا ضعیفی دارند. مثل همین ایده که شما گفتید با ایدهٔ پدر بودن پیتر یا اصلا ایدهٔ کلی داستان که هیچ کدوم بهره برداری مناسبی ندارند. حالا آقای ترابی، نظر شما دربارهٔ این رویداد چیه؟

رویداد بدی نیست. من عادت ندارن نقد سایتا رو بخونم و .. ولی برای خودم جذابیت داشته و دوست داشتم هر شماره رو بخونم و به نظرم ok بود ولی بنظرم بهتر بود چند تای کمیک فرعی هم داشت تا ایده ها رو بیشتر شرح و بسط میدادن. ولی امسال از تولد مجدد قهرمانان بیشتر خوشم اومد (وای چقدر امسال کمیک ترجمه کردیم)
در کل سری خوبیه و با توجه به این همه رویدادی که خوندم بنظرم در مجموع خوب و سرگرم کننده بود ولی از ابتدا یه ناهماهنگی وجود داشت چون شنیدم داستان رو تام تیلور خیلی دیر تحویل مارول داده و با یک سال تاخیر داره منتشر میشه و معلومه که مارولم زیاد براش مایه نزاشته
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#63 AM SM BM SM 1400-12-25 21:20
به نقل از mtm:
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از mtm:
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)

آقای ترابی من که ندیدم توضیحی برای این موضوع حداقل در این شماره داده بشه و شاید در شمارهٔ بعدی توضیحی داده بشه. اما من در کل فکر میکنم که حضور ونوم و کارنیج چیزی بیشتر از یک جور ترفند تبلیغاتی یا یک حضور ساده نبود و مثلا در این شماره دیدیم که اونا خیلی راحت شکست خوردند و بود و نبودشون فرقی نمیکرد. خدایی حالا من که از داستان انتقاد میکنم، بعضی وقت ها واقعا افسوس میخورم که چقدر بد که این ایده های عالی که در این داستان وجود داره، در عمل اجرای واقعا ضعیفی دارند. مثل همین ایده که شما گفتید با ایدهٔ پدر بودن پیتر یا اصلا ایدهٔ کلی داستان که هیچ کدوم بهره برداری مناسبی ندارند. حالا آقای ترابی، نظر شما دربارهٔ این رویداد چیه؟

رویداد بدی نیست. من عادت ندارن نقد سایتا رو بخونم و .. ولی برای خودم جذابیت داشته و دوست داشتم هر شماره رو بخونم و به نظرم ok بود ولی بنظرم بهتر بود چند تای کمیک فرعی هم داشت تا ایده ها رو بیشتر شرح و بسط میدادن. ولی امسال از تولد مجدد قهرمانان بیشتر خوشم اومد (وای چقدر امسال کمیک ترجمه کردیم)
در کل سری خوبیه و با توجه به این همه رویدادی که خوندم بنظرم در مجموع خوب و سرگرم کننده بود ولی از ابتدا یه ناهماهنگی وجود داشت چون شنیدم داستان رو تام تیلور خیلی دیر تحویل مارول داده و با یک سال تاخیر داره منتشر میشه و معلومه که مارولم زیاد براش مایه نزاشته

من به شخصه از این یکی خیلی خوشم نیومد. البته بد و افتضاح که قطعا نیست و ایده های جذاب و هیجان انگیزی داره و شماره اولش هم خیلی عالی بود، اما راستش به نظرم از اون موقع به بعد اجراش واقعا ضعیف و مشکل دار شد و دیگه به اندازه شماره اول دوستش نداشتم. من از تولد مجدد قهرمانان خیلی بیشتر خوشم اومد. اونجا هم داستان بهتر بود، هم شخصیت ها جذابتر (برای هر شخصیت اصلی یک کمیک در نظر گرفته شده بود) و هم ادای احترام های جذابی به دنیاهای مارول و دی سی میکرد و اون رویداد رو خیلی بیشتر دوست دارم. به نظرم این یکی اجرای ضعیفی داشت و میتونست بهتر باشه اما در مجموع بد نیست. میتونه سرگرم کننده باشه. حالا شما که از من کمیک های بیشتری خوندید و داستان های بهتر و بدتری هم دیدید، بهتر از من میتونید مقایسه کنید ولی من به شخصه انتظار بهتری داشته که براورده نشد. البته خدایی طراحی های این رویداد خیلی خوبه و برای همین هم که شده ارزش خوندن رو داره. الان بین کمیک های سایت که داره ترجمه میشه، مورد انتظار ترینشون برام اول سری کمیک های ونوم هست، بعد مرد عنکبوتی سیمبیوتی و بعد مرد عنکبوتی شگفت انگیز که داستان هاشون رو با هیجان دنبال میکنم و از همه عوامل ترجمه و ادیت این کمیک ها تشکر میکنم.
نقل قول کردن
s.p.i
#64 s.p.i 1400-12-25 21:31
به نقل از s.p.i:
به نقل از mtm:
ایده اینکه سیمبیوت کارنیح و ونوم همزمان یک نفر رو کنترل کنند جذاب و نو هستش ولی با عقل جور در نمیاد. چون اونا با هم سازگاری ندارند و محاله با هم کار کنند. حالا شایدم تو داستان توضیح دادن و من یادم نیست (اگه توضیح دادن بگید)


سلام
راستش توضیح که ندادن اما چون اینجا یه جهان موازی میتونیم بگیم کارنیج و نوم شاید رابطشون خوب شده باشه
راستش نمیدونم چرا ولی توی بازی لگو مارول ۲ هم یه ونوم به ابن شکل بود نمیدونم انگار اسمش کارنوم بود
البته بگم نمیدونم چرا نباید توی این شماره راحت شکست می‌خورد
نقل قول کردن
Spider-Fan
#65 Spider-Fan 1400-12-25 21:49
به نقل از AM SM BM SM:
این وسط یه مشکلی که وجود داره، همون مشکلی هست که از شمارهٔ ۲ به خاطر داریم. اینکه این کمیک خیلی حرف میزنه. مخصوصا در مونولوگ های پیتر که پر از توضیحات اضافی، غیرضروری و اذیت کننده است. طوری که انگار تام تیلور، مخاطبینش رو بچهٔ چهار ساله فرض کرده و تک تک اتفاقات داستان که ما همین الان داریم به وضوح میبینیم رو از طریق مونولوگ های پیتر توضیح میده. انگار ما نمیبینیم که شب شده و قهرمانان باید توقف کنند یا چشم های ما نمیتونه ببینه که دویل دایناسور خودش رو در برار حملهٔ ونوم و کارنیج سپر کرد! این دیالوگ های اضافی نه تنها کل هیجانی که اون لحظات میتونه داشته باشه رو خنثی میکنند، بلکه خیلی اضافی و غیر ضروری هستند و این یعنی "توهین کردن به شعور مخاطب". چون تیلور فکر کرده ما اونقدر باهوش نیستیم که اتفاقا سادهٔ داستان رو متوجه بشیم و اونا رو حتما باید توضیح بده(در حالی که یک اثر عالی، بعضی وقت ها چیزهای پیچیده اش رو هم به دست خود مخاطب میده تا با چند تا دو دو تا چهارتا، قضیه رو حل کنه).

این کمیک طبیعتاً بی‌نقص نیست، ولی این ایراد شما هم اصلاً وارد نیست به نظرم.
این اتفاقاتی که شما می‌بینی رو نویسنده خودش توی اسکریپت نوشته. قاعدتاً هدفش از اون مونولوگ‌ها توضیح و تفسیر یه صحنۀ ساده نیست.
مونولوگ‌ها روایت‌کنندۀ داستان هستن و یحتمل قراره حال و هوای یه قصۀ کلاسیک رو به مخاطب القا کنن.
یه متد روایت داستانه که در بدترین حالت گاهی توضیح واضحات محسوب می‌شه.
"توهین به شعور مخاطب" دیگه زیاده‌رویِ محضه. حتی در وصف چندتا از فجایعی که اسلات توی امیزینگ به بار آورد هم نمی‌شه به این راحتی این عبارت رو به کار بُرد، چه برسه به چندتا جملۀ ساده!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#66 AM SM BM SM 1400-12-25 22:07
به نقل از Spider-Fan:
به نقل از AM SM BM SM:
این وسط یه مشکلی که وجود داره، همون مشکلی هست که از شمارهٔ ۲ به خاطر داریم. اینکه این کمیک خیلی حرف میزنه. مخصوصا در مونولوگ های پیتر که پر از توضیحات اضافی، غیرضروری و اذیت کننده است. طوری که انگار تام تیلور، مخاطبینش رو بچهٔ چهار ساله فرض کرده و تک تک اتفاقات داستان که ما همین الان داریم به وضوح میبینیم رو از طریق مونولوگ های پیتر توضیح میده. انگار ما نمیبینیم که شب شده و قهرمانان باید توقف کنند یا چشم های ما نمیتونه ببینه که دویل دایناسور خودش رو در برار حملهٔ ونوم و کارنیج سپر کرد! این دیالوگ های اضافی نه تنها کل هیجانی که اون لحظات میتونه داشته باشه رو خنثی میکنند، بلکه خیلی اضافی و غیر ضروری هستند و این یعنی "توهین کردن به شعور مخاطب". چون تیلور فکر کرده ما اونقدر باهوش نیستیم که اتفاقا سادهٔ داستان رو متوجه بشیم و اونا رو حتما باید توضیح بده(در حالی که یک اثر عالی، بعضی وقت ها چیزهای پیچیده اش رو هم به دست خود مخاطب میده تا با چند تا دو دو تا چهارتا، قضیه رو حل کنه).

این کمیک طبیعتاً بی‌نقص نیست، ولی این ایراد شما هم اصلاً وارد نیست به نظرم.
این اتفاقاتی که شما می‌بینی رو نویسنده خودش توی اسکریپت نوشته. قاعدتاً هدفش از اون مونولوگ‌ها توضیح و تفسیر یه صحنۀ ساده نیست.
مونولوگ‌ها روایت‌کنندۀ داستان هستن و یحتمل قراره حال و هوای یه قصۀ کلاسیک رو به مخاطب القا کنن.
یه متد روایت داستانه که در بدترین حالت گاهی توضیح واضحات محسوب می‌شه.
"توهین به شعور مخاطب" دیگه زیاده‌رویِ محضه. حتی در وصف چندتا از فجایعی که اسلات توی امیزینگ به بار آورد هم نمی‌شه به این راحتی این عبارت رو به کار بُرد، چه برسه به چندتا جملۀ ساده!

درواقع این احساسی بود که خودم کردم که انگار نویسنده مخاطب رو اونقدر باهوش نمیدونه که از این جملات اضافی و غیر ضروریش کم کنه. شاید توهین به شعور مخاطب درست نباشه، اما به نظرم حتما "دست کم گرفتن شعور مخاطب" هست. این به نظرم خیلی ربطی به روایت داستان اصلی نداره که اینقدر نویسنده از طریق مونولوگ های پیتر همه چیز رو توضیح بده که انگار خودمون نمیتونیم اونا رو همین الان ببینیم! مثلا همون بخش دویل دایناسور که خودش رو سپر حمله ونوم و کارنیج کرد یا بخش های دیگه که فقط مربوط به این شماره نمیشن، بلکه از شماره ۲ تا حالا اینطور هستند. حالا توی اون شماره "توضیح اضافیِ دنیای داستان" بود و توی این شماره "توضیح اضافی اتفاقات داستان". این جملات نه تنها اضافی و غیرضروری هستند بلکه وقتی وسط اکشن ها میان، از هرگونه تعلیق و تنشی که اونا میتونند تولید کنند هم کم میکنند.
نقل قول کردن
mtm
#67 mtm 1400-12-25 22:23
به نقل از Spider-Fan:
به نقل از AM SM BM SM:
این وسط یه مشکلی که وجود داره، همون مشکلی هست که از شمارهٔ ۲ به خاطر داریم. اینکه این کمیک خیلی حرف میزنه. مخصوصا در مونولوگ های پیتر که پر از توضیحات اضافی، غیرضروری و اذیت کننده است. طوری که انگار تام تیلور، مخاطبینش رو بچهٔ چهار ساله فرض کرده و تک تک اتفاقات داستان که ما همین الان داریم به وضوح میبینیم رو از طریق مونولوگ های پیتر توضیح میده. انگار ما نمیبینیم که شب شده و قهرمانان باید توقف کنند یا چشم های ما نمیتونه ببینه که دویل دایناسور خودش رو در برار حملهٔ ونوم و کارنیج سپر کرد! این دیالوگ های اضافی نه تنها کل هیجانی که اون لحظات میتونه داشته باشه رو خنثی میکنند، بلکه خیلی اضافی و غیر ضروری هستند و این یعنی "توهین کردن به شعور مخاطب". چون تیلور فکر کرده ما اونقدر باهوش نیستیم که اتفاقا سادهٔ داستان رو متوجه بشیم و اونا رو حتما باید توضیح بده(در حالی که یک اثر عالی، بعضی وقت ها چیزهای پیچیده اش رو هم به دست خود مخاطب میده تا با چند تا دو دو تا چهارتا، قضیه رو حل کنه).

این کمیک طبیعتاً بی‌نقص نیست، ولی این ایراد شما هم اصلاً وارد نیست به نظرم.
این اتفاقاتی که شما می‌بینی رو نویسنده خودش توی اسکریپت نوشته. قاعدتاً هدفش از اون مونولوگ‌ها توضیح و تفسیر یه صحنۀ ساده نیست.
مونولوگ‌ها روایت‌کنندۀ داستان هستن و یحتمل قراره حال و هوای یه قصۀ کلاسیک رو به مخاطب القا کنن.
یه متد روایت داستانه که در بدترین حالت گاهی توضیح واضحات محسوب می‌شه.
"توهین به شعور مخاطب" دیگه زیاده‌رویِ محضه. حتی در وصف چندتا از فجایعی که اسلات توی امیزینگ به بار آورد هم نمی‌شه به این راحتی این عبارت رو به کار بُرد، چه برسه به چندتا جملۀ ساده!

موافقم باهات. نمیدونم شاید دوستان زیادی شاهکار خوندن که این سری ها رو اینقدر سختگیرانه باهاشون برخورد میکنن یا ...
بنظرم محدودیت های یه سری ۶ قسمتی با این همه ایده و شخصیت رو باید در نظر بگیرن و البته از اون طرف، سری مایلز رو هم میگن کنده و به قدر کافی تند پیش نمیره!
نقل قول کردن
Spider-Fan
#68 Spider-Fan 1400-12-25 22:28
#66:
متوجه منظورم نشدی.
چطور ممکنه نویسنده فکر کنه صحنۀ پریدن یه دایناسور جلوی ونوم برای مخاطبش انقدر پیچیده و غیرقابل‌فهمه که باید براش توضیح بنویسه؟
مشخصه طرف می‌خواد با اون مونولوگ‌ها داستانش رو پیش ببره. احساس و افکار شخصیت‌ها رو توضیح بده و ...
به علاوه حس یه "داستان" کلاسیک رو القا می‌کنه که احتمالاً داره توسط پیتر در آینده روایت می‌شه.
مثالی که به ذهنم می‌رسه کاریه که اسپنسر توی سری Superior Foes کرد و بومرنگ رو از طریق حرف‌ها و کامنت‌هاش راوی داستان قرار داد و پیتر پارکر رو شنونده. مثال زیاده از این مورد.
این‌که نویسنده نتونسته با این‌کار تعلیق کار رو حفظ کنه دیگه ضعف خوشه. وگرنه این روش بارها جواب داده.
اگه نقد شما این بود که «نویسنده به جای ذکرِ این‌ها، باید به توی داستان این احساسات و عواطف رو نشون‌مون می‌داد» باز جای بحث داشت، اما این‌که طرف مخاطب رو کندذهن فرض کرده دیگه ادعای عجیبیه!
نقل قول کردن
amin Hajati
#69 amin Hajati 1400-12-25 22:28
به نقل از mtm:
به نقل از Spider-Fan:
به نقل از AM SM BM SM:
این وسط یه مشکلی که وجود داره، همون مشکلی هست که از شمارهٔ ۲ به خاطر داریم. اینکه این کمیک خیلی حرف میزنه. مخصوصا در مونولوگ های پیتر که پر از توضیحات اضافی، غیرضروری و اذیت کننده است. طوری که انگار تام تیلور، مخاطبینش رو بچهٔ چهار ساله فرض کرده و تک تک اتفاقات داستان که ما همین الان داریم به وضوح میبینیم رو از طریق مونولوگ های پیتر توضیح میده. انگار ما نمیبینیم که شب شده و قهرمانان باید توقف کنند یا چشم های ما نمیتونه ببینه که دویل دایناسور خودش رو در برار حملهٔ ونوم و کارنیج سپر کرد! این دیالوگ های اضافی نه تنها کل هیجانی که اون لحظات میتونه داشته باشه رو خنثی میکنند، بلکه خیلی اضافی و غیر ضروری هستند و این یعنی "توهین کردن به شعور مخاطب". چون تیلور فکر کرده ما اونقدر باهوش نیستیم که اتفاقا سادهٔ داستان رو متوجه بشیم و اونا رو حتما باید توضیح بده(در حالی که یک اثر عالی، بعضی وقت ها چیزهای پیچیده اش رو هم به دست خود مخاطب میده تا با چند تا دو دو تا چهارتا، قضیه رو حل کنه).

این کمیک طبیعتاً بی‌نقص نیست، ولی این ایراد شما هم اصلاً وارد نیست به نظرم.
این اتفاقاتی که شما می‌بینی رو نویسنده خودش توی اسکریپت نوشته. قاعدتاً هدفش از اون مونولوگ‌ها توضیح و تفسیر یه صحنۀ ساده نیست.
مونولوگ‌ها روایت‌کنندۀ داستان هستن و یحتمل قراره حال و هوای یه قصۀ کلاسیک رو به مخاطب القا کنن.
یه متد روایت داستانه که در بدترین حالت گاهی توضیح واضحات محسوب می‌شه.
"توهین به شعور مخاطب" دیگه زیاده‌رویِ محضه. حتی در وصف چندتا از فجایعی که اسلات توی امیزینگ به بار آورد هم نمی‌شه به این راحتی این عبارت رو به کار بُرد، چه برسه به چندتا جملۀ ساده!

موافقم باهات. نمیدونم شاید دوستان زیادی شاهکار خوندن که این سری ها رو اینقدر سختگیرانه باهاشون برخورد میکنن یا ...
بنظرم محدودیت های یه سری ۶ قسمتی با این همه ایده و شخصیت رو باید در نظر بگیرن و البته از اون طرف، سری مایلز رو هم میگن کنده و به قدر کافی تند پیش نمیره!

پس شماره ی بعدی شماره ی اخره!
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#70 AM SM BM SM 1400-12-25 23:06
به نقل از Spider-Fan:
#66:
متوجه منظورم نشدی.
چطور ممکنه نویسنده فکر کنه صحنۀ پریدن یه دایناسور جلوی ونوم برای مخاطبش انقدر پیچیده و غیرقابل‌فهمه که باید براش توضیح بنویسه؟
مشخصه طرف می‌خواد با اون مونولوگ‌ها داستانش رو پیش ببره. احساس و افکار شخصیت‌ها رو توضیح بده و ...
به علاوه حس یه "داستان" کلاسیک رو القا می‌کنه که احتمالاً داره توسط پیتر در آینده روایت می‌شه.
مثالی که به ذهنم می‌رسه کاریه که اسپنسر توی سری Superior Foes کرد و بومرنگ رو از طریق حرف‌ها و کامنت‌هاش راوی داستان قرار داد و پیتر پارکر رو شنونده. مثال زیاده از این مورد.
این‌که نویسنده نتونسته با این‌کار تعلیق کار رو حفظ کنه دیگه ضعف خوشه. وگرنه این روش بارها جواب داده.
اگه نقد شما این بود که «نویسنده به جای ذکرِ این‌ها، باید به توی داستان این احساسات و عواطف رو نشون‌مون می‌داد» باز جای بحث داشت، اما این‌که طرف مخاطب رو کندذهن فرض کرده دیگه ادعای عجیبیه!

آقای حیدری من فکرکنم چیزی که ما میگیم خیلی با هم فرقی نداره. ببینید من با کل مونولوگ گویی پیتر که مشکلی ندارم. بابا من اصلا خودم طرفدار همین تمی هستم که شما میگید. اگر درست صورت بگیره، میتونه خیلی خوب باشه. من میگم توضیحات واضح اتفاقات داستان، اشتباهه. لازم نیست، حوصله سربره و از جذابیت اکشن ها هم میکاهه. من به شخصه حس نکردم که نویسنده از گفتن چنین چیزی قصدش رسیدن به هدف مهم تری بوده. اصلا صحبت کردن زیاد وسط اکشن، کار درستی نیست. من نگفتم نویسنده کلا پیتر رو لال کنه و هیچی نگه، من گفتم که این حرف ها اضافه و بیخود هستند و گذاشتن اونا در اون بخش داستان غلط بود(اشاره هم کردم که کدوم جملات منظورمه). اگر این اولین باری بود که نویسنده این کار رو میکرد، میشه گفت اشتباهی بوده که پیش اومده، اما مشکل اینه که این دفعه اول نبود که این اتفاق افتاد.
نقل قول کردن
Spider-Fan
#71 Spider-Fan 1400-12-26 01:02
#70:
من شمارۀ ۲ تا ۵ که شما می‌گی رو دوباره مرور کردم.
به ندرت مونولوگ بی‌هدف دیدم توش.
گاهی مونولوگ‌ها اطلاعات مفیدی از اتفاقاتی که در گذشته افتادن می‌دن (مثال بارزش کلّ مونولوگ‌های شمارۀ ۲ هستن که با کمترین فضا، دنیای پساآخرالزمانی داستان رو معرفی می‌کنن)، یا backstory یه سری شخصیت‌ها (مثل اون گوست رِیدرها) رو شرح می‌دن، یا انگیزه‌ها و اهداف شخصیت‌ها رو به خواننده می‌رسونن.
خیلی وقت‌ها هم به transition داستان از جایی به جای دیگه کمک می‌کنن که باعث می‌شه داستان روان‌تر پیش بره.
بعضی وقت‌ها هم بارِ احساسی بعضی صحنه‌ها رو بالا می‌برن. مثل صحنۀ مرگ جانی استورم یا نیک فیوری.
اون کارکردِ حس داستان‌گویی که گفته بودم رو هم اضافه کنی به این موارد، مشخصه که مونولوگ‌ها نه تنها اضافی و زائد نیستن، بلکه به غنی‌ترکردنِ داستان هم در فضای کمی که در اختیار داره کمک می‌کنن و از همه مهم‌تر، روند داستان رو — دست‌کم برای من — مختل نمی‌کنن.
فقط همون مونولوگ دویل دایناسور رو دیدم که راحت بشه بهش برچسب «اضافی» رو زد.
این رو هم در آخر بگم که این بحث واقعاً هیاهوی بسیار بود بر سرِ هیچ!
ریزبینی و سخت‌گیری در نقد چیز خوبیه، ولی باید مراقب باشیم این ریزبینی‌ها تمرکزمون رو از اصل موضوع منحرف نکنه و نکته‌سنجی‌مون رو تبدیل نکنه به ایراد بنی اسرائیلی گرفتن...
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#72 AM SM BM SM 1401-03-12 13:54
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
نقد و بررسی شمارهٔ آخر از رویداد "عصر تاریکی" (Dark Ages).
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان، اتفاقات و شخصیت پردازی:
معلوم بود که همینطور میشه. معلوم بود که قراره این اتفاقات بیفته. معلومه کمیکی از بعد از شمارهٔ اولش تا الان نتونسته کمیکی در اون سطح عرضه کنه، در شماره های آخرش نمیتونه یهو جادو کنه و شاهکار تبدیل بده. متاسفانه با اینکه عصر تاریکی از ایدهٔ جذابی بهره میبرد و میتونست بازتاب دهندهٔ این باشه که آدم های مدرن در یک دنیای غیرمدرن چطور سر میکنند، اما در آخر اصلا نتونست کاری از پیش ببره. نه تنها نویسنده اصلا سراغ حفر و کندن ایده اش نمیکنه و اونو زیر سوال نمیبره و نشون نمیره دنیایی که به یکباره از برق و اینترنت محروم میشه میتونه شامل چه هرج و مرج هایی باشه و همینطوری نشون میده که قهرمانان عزیز ما تونستند یک دنیای پسا آخرالزمانی خیلی خوب بسازند، بلکه حتی به چندین دلیل در ارائهٔ یک کمیک باحال هم لنگ میزنه و در آخر اصلا چیزی نیست که در ذهن مخاطب ماندگار بشه. و حالا تمام این نقاط ضعف در شمارهٔ آخر جمع شدند جوری که راستش نمیدونم از کدوم باید شروع کنم و چی باید بگم. اولین مسئله چیزی هست که قبلا هم دربارش گفتم و اون موضوع شخصیت پردازی هست که شاید بشه گفت شخصیت پردازی در اکثر موارد نزدیک به صفر هست. محض رضای خدا حتی یک شخصیت درست درمون که برامون جذاب باشه و ما را برای سرنوشت قهرمانان در این دنیا نگران کنه نداریم. پیتر پارکر در شماره اول به این موضوع نزدیک شد اما روند شخصیت پردازی اون هم بعد از شمارهٔ اول کاملا متوقف شد. این نه تنها اشتباه مهلکی هست، بلکه باعث میشه مخاطب اصلا به اتفاقات درون کمیک اهمیت نمیده چون چیزی نیست که براش نگران باشه. به شخصه برام فرق نمیکرد که پیتر و دار دسته اش دنیا رو نجات بدن یا آپوکالیپس اون رو بترکونه چون اصلا حتی یک عنصر دوست داشتنی هم در این دنیا نیست که ما رو بابتش نگران کنه. اصلا وقتی خود کمیک به اتفاقات و عواقبش اهمیت نمیده، مخاطب چطوری بهش اهمیت بده؟ توی شمارهٔ بعدی مِی کلی اصرار کرد که با پیتر و رفیقاش بره جنگ، آدم فکر میکرد که حداقلش این می یه نقشی توی قضیه داشته باشه. من خودم توی نقدم برای شمارهٔ قبلی گفتم که احتمالا کمیک به کلیشه ای ترین شکل ممکن به رابطهٔ پدر دختری می و پیتر میپردازه ولی انگار حتی اینکار هم براش سخت بود! در نتیجه در اوایل کمیک مِی کلا از قضیه حذف میشه تا مخاطب با این سوال پیچیده و فلسفی دست و پنجه نرم کنه که "اصلا حضور مِی چه خاصیتی داشت؟"! خودم فکر میکنم شاید اگر کمیک سعی میکرد تمرکزش رو بذاره روی رابطهٔ پیتر و مِی و کل این قضیه نابودی دنیا و اینا رو ول کنه و سعی کنه پیتر رو به عنوان یک پدر در این دنیای داغون (یعنی در دنیای داغون داستان جایگزین! نه این چیزی که الان میبینیم) ببینیم که چطور میخواد دخترش رو بزرگ کنه احتمالا نتیجه بهتر میشد. ولی نویسنده رفت سراغ هرج و مرج های پوچ و قضایای آخرالزمان و از اینا که هیچ حسی رو در بیننده القا نمیکنند. شاید هم مثلا با مرگ کسانی مثل ولورین و کیل گریو و دکتر اختاپوس و نیک فیوری و بقیه بخواد نشون بده که خیلی هم کمیک خشن و بی رحمی هست، اما اتفاقا به نظرم این کمیک یکی از نرم ترین و بزدل ترین کمیک های اخیر هست. اولا اینکه وقتی چیزی به اسم داستان نیست، نویسنده میره سراغ چیزهایی مثل مرگ های ناگهانی که هیچ حسی رو در مخاطب به وجود نمیارند. اگر این مرگ ها برای داستان ضروری بودند، که خیلی هم عالی بود، اما بیشترشون لزومی نداشتند. دوم اینکه داستانی که اسم پسا آخرالزمانی رو یدک میکشه و قهرمانانش با آپوکالیپس سروکار دارند که از ترسناک ترین و خونخوارترین خبیث های دنیای مارول هست، زورش فقط به کسایی میرسه که حتی از شخصیت های بی اهمیت اصلی کمیک هم بی اهمیت هستند. درواقع تنها کسی که از شخصیت هایی بود که در گروه قهرمانان اهمیتی داشت، جانی استورم بود که اونم در شماره های اول کشته شد و بقیه از شخصیت های پس زمینه بودند و هیچ آسیب خاصی به شخصیت های اصلی وارد نشد. برای همین تمام این خون و خون بازی ها فقط یک سری خشونت پوشالی پردازش میشه و چیزی رو عاید مخاطب نمیکنه. مورد بعدی مونولوگ های پیتر هستند. ببینید، یک نوع مونولوگ مستمر داریم که وضعیت درونی یک شخصیت رو نمایان میکنند و در نشون دادن حالات اون شخصیت تاثیرگذارند؛ مثل سری جدید کمیک های ونوم. اما یه سری مونولوگ اضافی و بی مورد داریم که مثل تمام مونولوگ های پیتر پارکر در این کمیک بود و نبودشون هیچ فرقی نمیکنه و کاملا اضافی هستند. در حد سلام و علیک بین کاراکترها اضافی و بی اهمیت هستند. شاید مشکل از منه، ولی اصلا درک نمیکنم تام تیلور چه لزومی دید که تک تک نقاط داستانی که همین الان جلوی چشممون رخ داد رو در قالب مونولوگ هایی توضیح بده. وسط اکشن ها و مهم ترین اتفاقات داستان، مونولوگ ها میان وسط و حواس مخاطب رو پرت میکنند و تمام تلاشی رو که طراحی ها برای زیبایی و تنش کمیک میکنند رو خراب میکنند. حتی اگر اصلا پیتر قوس شخصیتی داشت که نداره و این مونولوگ ها بر اون اساس نوشته میشدند که نشدند، باز هم سپردن همه چیز به دیالوگ و حرف زدن اشتباهه. البته اگر یک جا از این کمیک بشه که بالاخره یکی از شخصیت ها یک کار جالبی بود، اونجایی بود که ددپول زد مغز کیل گریو رو ترکوند و ددپول بازی درآورد. این دقیقا همون چیزی هست که از شخصیتی مثل ددپول انتظار داریم و برخلاف تمام اتفاقات پر هرج و مرج این کمیک که اهمیتی بهشون ندادم، حداقل اینجا تیلور دست به یک کار جالب زد. البته یک مشکلی که اینجا وجود داشت این بود که به این دلیل که مخاطب اون لحظه نمیدونست نقشهٔ قهرمانان چیه، از شوکه کنندگی اون لحظه کاسته میشد و تازه باید به ما توضیح میداد که بفهمیم الان ددپول چه گند بزرگی زده که به نظرم اگر زودتر از نقشهٔ اونا خبر داشتیم، بهتر بود. آخر کمیک گرچه قهرمانان خوشحال و خندان بودند ولی من یکی هیچ احساسی نداشتم. حتی ناراحت هم نبودم بلکه هیچ چیزی حس نمیکردم. چون این کمیک از همون شمارهٔ دوم تا الان هیچ وقت دلیلی که باید بهش اهمیت رو به ما نداد و الان فقط میتونم به قهرمانان بگم خوش به حالشون که اینقدر شادن. خیلی بهتر میشد اگر تیلور یک داستان خیلی بهتر روایت میکرد و به عمق پیچیدگی های این دنیا نفوذ میکرد، اما وقتی در این کمیک اصول پایهٔ نویسندگی که شامل شخصیت پردازی میشه رعایت نمیشه، داشتن چنین انتظاری جنون محضه!

طراحی:
اگر قرار باشه فقط یک نقطهٔ قوت از رویداد "عصر تاریکی" رو بگم، طراحی ایبان کوئلو هست. وقتی که داستان در ارائه کردن چیزی که ازش میخوایم کاملا عاجز ظاهر میشه، طراحی تمام تلاشش رو میکنه که سطح کمیک رو بالاتر بیاره و انصافا هم تا حد خوبی و تا اونجایی که در توانش بود، خوب عمل کرد. از شمارهٔ اول تا الان که طراحی رو جالب و خوب شمردم، ایبان کوئلو نه تنها پسرفت و سقوط نداشت، بلکه شماره به شماره کارش رو بهتر و صیقل خورده تر کرد و آروم آروم از ایراداتی که توی شمارهٔ اول بر طراحی ها وارد میدونستم، کاسته شد. درواقع طراحی ها در بعضی صحنه ها که اتفاقا توی همین شماره هم نمونه اش یافت میشه، همون جنس هیجانی رو ارائه میکنند که از این کمیک انتظار داشتیم و داستان ازمون صلب کرده بود. البته راستش رو بخواید این حس مثبتم نسبت به طراحی ها هم کاملا خالص نیست. مشکل از طراحی ها نیست، مشکل از اینه که به دلیل اینکه داستان از اون قوت و انرژی لازم بهره نمیبره نه تنها فرصت های بهتری برای اوج هنرمندی کوئلو داده نمیشه، بلکه حتی این طراحی های زیبا هم در آخر مزهٔ تلخی رو جا میذارند که اگر چنین طراحی هایی در داستان بهتری بود چقدر لذت بخش تر میشد. ولی از این گذشته چیزی که مهمه اینه که کوئلو کارش رو نحو احسن انجام داده. سبک طراحی رو که قبلا هم دربارش گفتم و فکر نکنم نیاز باشه که بگم به زیبایی هرچه تمام تر در این کمیک اجرا شد و صدالبته که در طراحی چهره ها هم مشکلی ندیدم. لی اوت ها هم اکثرا از خلاقیت خوبی بهره مند بودند، گرچه یک جایی در کمیک بود که به نظرم پانل بندی به درستی انجام نشد. منظورم اونجایی هست که مون گرل از دویل دایناسور میخواد که بمونه و از بچه ها مراقبت کنه و در همون لحظه پیتر هم از مِی میخواد که مراقب دویل باشه. نویسنده میخواسته تضاد بین صحبت های این دو نفر رو نشون بده که صحنهٔ کم و بیش با نمکی هست. اما مشکل در پانل بندی اینه که برای اینکه این تضاد به خوبی اجرا بشه، ما باید هر دو پانل رو در اینجا به یک شکل، یک اندازه و یک سبک ببینیم که در اون صورت تضاد بین دیالوگ ها جذابتر بشه. و البته از همهٔ اینا گذشته بعضی صحنه هایی که کوئلو طراحی میکنند واقعا خوراک خودمه! مثل اونجایی که اسکات با اشعهٔ چشم هاش ولورین رو متلاشی میکنه و از همه بهتر، صحنهٔ نبرد بین قهرمانان و یاران آپوکالیپس. درواقع گرچه گله دارم که از این نوع اکشن های شلوغ و پر هرج و مرج و پر ریخت و پاش که مثلا قرار راست کار این رویداد باشند کم هستند که بخشیش به خاطر شتابزدگی داستان طبیعیه، اما همین اندک صحنه ها هم همونی هستند که باشند و کوئلو تونسته تصاویری خلق کنه که مخاطب تا چند ثانیه فقط بهش نگاه کنه و نکات جدید ازش دربیاره. رنگ آمیزی هم بی نقص بود و از نقاط قوت طراحی در رویداد بود. خدا رو شکر که این رویداد طراحی خوبی داشت وگرنه معلوم نیست قرار بود به چه چیزی تبدیل بشه. حداقل به خاطر برخی صحنه ها هم که شده، میشه از کمیک لذت برد.

ترجمه و ادیت:
در طول این رویداد هم ترجمه و هم ادیت عالی رو شاهد بودیم که مشکلی نداشتند و توی این شماره هم همینطور هست. ادیت که به خوبی انجام شد و ترجمه هم بسیار خوب بود.
خسته نباشید.

با تشکر.
نقل قول کردن
mtm
#73 mtm 1401-03-12 15:51
شیوه ای که بلید، اپوکالیپس و دراکولا رو کشت قطعا در تاریخ دنیای کمیک ماندگار خواهد شد
نقل قول کردن
mtm
#74 mtm 1401-03-12 15:52
از احد ‌عبدخدایی کمال تشکر رو بابت ترجمه ش دارم و بابت اون "نصفتاپوس" خیلی خندیدم :D
نقل قول کردن
The Spectacular Burmun
#75 The Spectacular Burmun 1402-10-26 16:54
تشکر میکنم بابت ترجمه چنین سری.
فعلا قسمت اول هستم و طبق معمول،برآیندی ندارم.از قسمت بعدی نقد خودم رو مینویسم.اما بطور کلی با اثر حال کردم.
نقل قول کردن
The Spectacular Burmun
+1 #76 The Spectacular Burmun 1402-11-01 16:30
خب،سری عصر تاریکی هم تموم شد.حالا چی میمونه؟نقد و بررسی کامل سری.
از این سری خیلی خوشم اومد.نمیدونم چند دفعه و کجاها تو سایت گفتم که از داستان های آخرالزمانی و آخرین ایستادگی خیلی خوشم میاد.برای همینه که«پیرمردی به نام لوگان»یا«خاندان ام»و«هیچ چیز نمیتواند جلوی جاگرنات را بگیرد»رو تحسین میکنم.از اینم خوشم اومد.اما نه به اندازه اونا.حالا عرض میکنم...
این سری بشدت جامع بود.یعنی یه معجون بود واسه اینکه حالمو خوب کنه.مثلا اسپایدی رو راوی گذاشته بودن و کاراکتر مهمی بود(و بچه دار شده بود.هوراااااااا اااااااا)یا کاراکتر های مختلف دنیای مارول رو بار دیگه دور هم جمع کرده بود و یه وجه دیگه از زمین نشون میداد.وجه ای که همه چیز تموم شده.هیچ امیدی نیست.اما این قهرمانا هستن که بهمون یاد میدن در دل هر تاریکی،باریکه ای از نور هست و اون نور از آسمان میاد.آسمان مظهر امیده پس به اون بچشم امید نگاه کنیم.آره،اینه قهرماناست که اونا رو متمایز میکنه.
اینکه تو این راه بعضیا فدا شدن رو دوست داشتم.نشون میداد که چقدر بدبخت شدیم و حالا این آدمای کوچیک هستن که باید بهمون کمک کنن.از اینکه به هر کاراکتر پرداخته بودن یا یه قصه ای داشت خوشم اومد.مثلا پیتر پارکر راوی بود یا نیک فیوری یه جور نقطه اتصال بود یا استورم موتور حرکت بود و ددپول نقطه شوخ طبعی و ... اما مشکل من با این سری برمیگرده به طرف دیگه این قضیه.یعنی بعضی کاراکترا خیلی الکی میان و میرن.مثلا کاپ که چیز زیادی ازش نمیبینیم یا آدمای باهوش که علیه سوپر هیرو ها بودن.یا مثلا ولورین فقط قسمت آخر بود و انقدر الکی مرد.واقعا؟یعنی باید قبول کنم که ولوی،محبوب ترین میوتانت مارول انقدر سریع در چند پانل کشته بشه؟!یا مایلز و سیمبیوت ها که مجموعا چهار یا پنج صفحه رو اشغال کردن.این اذیتم کرد.
آپوکالیپس ویلن بدی نیست.ولی مگه قرار نیست انقدر ابهت داشته باشه.پس چرا انقدر راحت مرد؟چرا همه چیز بنظرم تو قسمت آخر وصله پینه ای اومد؟و یه سوال دیگه:چرا دکتر دووم نباید بره طرف آپوکالیپس ولی آدم خوبی بشه؟جلل خالق!
در کل نمیخوام این کمیک به این زیبایی با طراحی های فوق‌العاده رو براتون خراب کنم.اتفاقا پیشنهاد میکنم بخونیدش.ولی من احساس کردم اواخرش زیادی جالب نبود.نسبت به اون شروع توفانی و فوق‌العاده اش.
داستان:۹ از ۱۰(دلم نیومد بره تو دسته ۸ ها)
طراحی:۱۰ از ۱۰
ادیت و ترجمه:۱۰ از ۱۰
ممنونم از اینکه این فرصت رو دادید تا این کمیکو مطالعه کنم.
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید