با افتخار یکی از بهترین داستان های 10 سال گذشته مرد عنکبوتی تحت عنوان "داستان زندگی" (Life Story) را با ترجمه فارسی تقدیم شما میکنیم.
لازم به ذکره این کمیک این سئوال رو مطرح میکنه که اگر مرد عنکبوتی در دنیای واقعی بود و مثل آدم های دیگر عمر میکرد و رخدادهای دنیای واقعی روی زندگی او تاثیر میگذاشتند، چی میشد؟ بنابراین در هر شماره به یک دهه از زندگی او پرداخته میشه.
نویسنده داستان آقای «چیپ زدارسکی» است که با کمیک های Spectacular Spider-Man حسابی گل کاشت (اینجا ترجمه شده است). طراح هم اقای «مارک بَگلی» میباشد که به عقیده همه کارشناسان یکی از 4 طراح برتر تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمن محسوب میشه. در هر حال خوندن این کمیک برای همه علاقمندان به مرد عنکبوتی یا آنهایی که میخواهند با مهم ترین وقایع زندگی او آشنا بشوند توصیه میشود.
Spider-Man: Life Story #1
مترجم: دیکسون
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور و گرافیست: مهدی صادقی
طراح کاور: امیر حسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man: Life Story #2
مترجم: دیکسون
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: ارشا داوری نیا
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man: Life Story #3
مترجم: دیکسون
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: امیر حسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man: Life Story #4
مترجم: هاشم نیازپور
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: امیر حسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man: Life Story #5
مترجم: دیکسون
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: امیر حسین رجبی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man: Life Story #6
مترجم: آرمان طهماسبی
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: سینا سلطانپور
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Spider-Man: Life Story (Annual)
مترجم: A.SHRFƎ
ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی
ادیتور ، گرافیست و طراح کاور: سحاب نصراللهی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر شما چیست؟ ایا این داستان توانست انتظارات شما را برآورده کند؟
برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
بهترین داستان های مرد عنکبوتی در 10 سال گذشته
بهترین کمیک های مرد عنکبوتی به زبان فارسی
بزرگان تاریخ كمیك بوک های اسپایدرمن: مارك بگلی
تمام عشق های پیتر پاركر!
معرفی شخصیت های مكمل (SUPPORTING CHARACTERS) كمیك های مرد عنكبوتی
ترجمه شماره آخر از سری "پیتر پارکر: مرد عنکبوتی خارق العاده" + لینک دانلود
لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنکبوتی: پیتر پاركر و مری جین ازدواج میكنند!
لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنکبوتی: پیتر پارکر و مری جین با هم روبرو میشوند!
لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنکبوتی: مرگ گوئن استیسی
دیدگاهها
نکته مثبتش هم اینه که ۳۰ صفحه ایه و نویسنده فرصت بیشتری برای بسط دادن به مطلب داره
چرا نمیشه؟
تا به حال دیدید سایت اسپایدی یه کمیکی رو شروع کنه و تا اخرش نره؟
همه کمیکای نیمه تمام سایت ترجمه میشه
ما روی ترجمه و ادیت وسواس داریم
واسه همینه وقت میگیرن
صبور باشید
چرا نشه؟
طی روزهای اینده چند شماره پشت سر هم ایشالا تو راهه
ممنون از نقد شما
سلام استاد جسارتا در اینباره الان یک سری کمیک ها مثل کاپیتان آمریکا:سفید و مرد عنکبوتی & مردان ایکس هم هستن که به ترتیب تا شماره 2 و 4 ترجمه شدن و بقیشون نیست. خب تکلیف اون قدیمیا چیه؟
گفتم که
همه کمیک های ناتمام ترجمه میشن
یه راهی که کمیکا زودتر تموم بشن اینه که زیاد تر درباره شون نظر بدید تا ادیتور و مترجمش اشتیاق بیشتری واسه تموم کردن پروژه پیدا کنند
خواهش میکنم چند سالی بود در سایت فعالیتم کم شده بود از الان تصمیم گرفتم بیشترش کنم
اسپایدرمن...
به قول خود کاپیتان هر کس در زندگی راه جدایی برای رفتن داره، زندگی منم با این اسم شروع شد... "مرد عنکبوتی"... یه بچه خردسال داخل یه شهرستان، کلوپ هایی بودن که انیمیشن و فیلم های مختلف و جدید رو با دوبله میاوردن، من اونجا بود که با اسپایدرمن آشنا شدم، سه گانه سم ریمی... اسپایدرمن مجموعه کارتونی...، هر از چند گاهی کتاب میخوندم
نمیدونم چطور اما با کمیک بوک آشنا شده بودم، میدونستم چیه و عاشقش بودم! توی نمایشگاه کتاب یکی دو تا کتاب کمیک دسته 2 پیدا میشد و من همونا رو با ذوق شوق می خوندم.
پیتر پارکر یا "اسپایدرمن"! شخصی که دوست داشتم و دارم بهش تبدیل بشم... یجورایی الگوی منه، مردی مسؤلیت پذیر، باهوش، خیرخواه، دوست دار خانواده و...
بعضیا که تازه عضو سایت شدن شاید ندونن چرا ما به آقای ترابی میگیم "استاد"! برای اینکه کاری کرد که یک نفر هر جای دنیا که باشه با هر امکاناتی بتونه علاقه خودشو جلو ببره...
آقای ترابی واقعا استاد منه!
از وقتی با این سایت آشنا شدم اطلاعاتم در مورد کمیک بوک سر به فلک کشیده! بالاخره تونستم کمیک های اسپایدرمن رو بخونم و بیشتر باهاش آشنا بشم!
استاد ترابی هیچکس نمیتونه اونجور که باید از شما تشکر کنه...
من واقعا واقعا از همه ی عوامل سایت از جمله مترجمان و ادیتور ها و... متشکرم به ویژه آقای ترابی که خیلی خیلی مدیونشم...
بازم ممنون...
پاینده باد اسپایدی آی آر
ببخشید که زیاد بود یا...
ولی من یکی که واقعا واقعا مدیون شما هستم...
بازم ممنون
ممنون دمتون گرم چه خوب که قرار پشت سر هم بیاد
اولش ترسیدم ناراحت بشید ولی حالا که اینجوری گفتید خوشحال شدم
ولی به هر حال ممنون
ولی بهترین چیز درمورد این کمیک اینه که یه حال و هوای نوستالژی خاصی داره و موقع خوندن حس می کردم دارم یکی از کمیک های قدیمی و کلاسیک مرد عنکبوتی رو می خونم.حال و هواش رو بیشتر از برخی دیگه از کمیک هایی که مثل این کمیک به گذشته و تاریخچه مرد عنکبوتی میپردازه دوست داشتم و به نظرم نوستالژیش خاص تره.
در کل می تونم بگم زدارسکی مثل سری پیتر پارکر مرد عنکبوتی خارق العاده که عالی کار کرده بود، اینجا هم عالی کرده و روابط بین شخصیت ها هم عالی در اومده و بنظرم گفت و گو های جذابی رو بین شخصیت می بینیم.
در آخر هم تشکر می کنم از تمام کسانی که واسه آماده شدن این کمیک زحمت کشیدن.
ممنون از تعریفت دوست عزیز حرف دلمو زدی
ديگر صحنه عالى اين كميك جايى بود كه نورمن هويت واقعى پيتر را فهميد و پس از مبارزشون پيتر ميتونست خيلى راحت باعث مرگ نورمن بشه و اونو اون جا ول كنه كه بميره و اون موقع ديگه گوئن كشته نميشد يا خيلى اتفاقاى ديگه نمي افتاد ولى بازم مردعنكبوتى قصه ما به داد دشمن خودش رسيد و اونو از مرگ نجات داد
بى صبرانه منتظر خوندن بقيه اين كميك زيبا هستم و از سايت بسيار خوب اسپايدى بابت ترجمه اين كميك تشكر ميكنم
پیتر پارکر ( بخوانید پیتر استارک !) اون روزها جذاب بود ، ولی یه فاکتور اساسی فلسفه وجودی و شخصیتی اسپایدی رو جا انداخته بود ؛ سادگی!
تفاوت پیتر پارکر با بقیه ابرقهرمانها این بود که بدن سسکی نداشت ، خرخون بود ، مایه دار نبود و زندگیشو با چندرغاز حقوقی که از کارفرمای خسیسش میگرفت میگذروند . پیتر نمیتونست بین زندگی سوپر هیرویی و زندگی معمولی خودش تعادل رو حفظ کنه و همیشه به مشکل بر میخورد . آشناس نه ؟
دلیلش اینه که پیتر مثل ما بود و این باعث میشد خواننده تمام مدت باهاش همذات پنداری کنه . شاید بخاطر همین بیشترین طرفدار رو در تمام رنج های سنی رو داره .
بازگشت به اریجین دبیرستانی و مشکلاتی که با معشوقه هاش داشت شاید برای کسایی که صرفا فیلم های مارول رو میبینن حال به هم زن باشه ( و به همین خاطره که انقدر تام هالند رو میکوبونن ) ولی برای ما کمیک فن ها مشاجرات گوئن و پیتر سر دیر رسیدن به قرار و دست و پازدن های پیتر برای حفظ هویت خودش برامون همیشه جذابه و هروقت میشنویم که اسپایدی قراره دوباره به حال و هوای اصلی خودش برگرده قند تو دلمون آب میشه .
در مورد ادیت باید خسته نباشید بگم به ادیتور و گرافیست عزیز به خاطر کار تمیزش روی کاور . گافی هم ازش ندیدم و درکل بنظرم عالی کار کرد .
و اما آقای ترابی ! کسی که سایتو واقعا با خون و دل به اینجا رسونده؛ سایتش فیلتر شد ، مترجم و ادیتور پیدا نمیشد و هزینه های سایت بالا بود . راستش خیلی جاها هم کم آورد و میخاست فعالیت سایت رو محدود کنه فقط به اسپایدی ولی مگه ما میذاشتیم
خلاصه اینکه قدرشو بدونید . ارائه ترجمه روان بدون گرفتن حق اشتراک ماهیانه و تبلیغات اونم تو این وضعیت کفشی - اقتصادی به اندازه کافی سخت هست . بقول قدیمی های سایت مفت خون نباشید و در ازای زحمتی که بابت کمیک کشیده میشه یه نقد هرچند مختصر برای سایت بنویسید و خداروکشر کنید که یه سایت فعال به زبان فارسی تو ایران هست که اینطوری بهتون حال بده
تشکر از نقد زیبای شما دوست عزیز واقعا خیلی از ما دلمون برای اون پیتر پارکر قدیمی تنگ شده
اوضاع ترجمه شماره های بعدی این کمیک چطوره؟
اگر تاریخ دقیقی براش مشخص نیست تا انگلیسی بخونم
به زودی دو شماره بعدیش رو پشت سر هم میدیم بیرون ...
خیلی ممنون از پاسخگوییتون استاد عزیز
دقیقا 12 روز بعد از کامنت قبلی شماره 2 اومد.
واقعا این روز ها اسپایدی انقدر کمیک های دست اول و تازه منتشر کرده که موندم چیکار کنم.
داستان این کمیک در دهه هفتاد میلادی جریان داشت و داستان های معروف اسپایدرمن در اون دهه رو به تصویر کشید که بارزترینش Clone Saga بود.
نقد و بررسی داستان :
باوجود اینکه اکثر داستان ها رو قبلا خونده بودیم اما نویسنده بازهم با ظرافت خاصی داستان ها رو دوباره برامون تداعی کرد و حتی باعث شد دوباره با لحظات غم انگیز اشک بریزیم.
این یک هنر هست و هر نویسنده ای نمیتونه یک داستان کلاسیک رو جوری تداعی کنه که بازهم احساسات آدم
جریحه دار بشه.
نویسنده این کمیک از المان های خلاقانه ای برای پیش بردن داستان و سرگرم شدن خواننده استفاده کرد که این موضوع هم به خودی خود جای تقدیر داره.
نمره به داستان : 10 از 10
نقد و بررسی طراحی :
طراحی ها خوب بود اما ایراداتی داشت که بهش میپردازم :
طراحی گوئن استیسی خیلی جالب نبود در این کمیک با کوتاه کردن موهاش و تغییر در چهره اش باعث شد که خود من از دیدن این شخصیت لذت نبرم.
درباره مری جین هم همین مورد وجود داشت یعنی طراح چهره مری جین رو تغییر داده بود ولی نتونست جذاب باشه یعنی چهره اون مری جین همیشگی جلوی چشم ما نبود.
در کل میتونم بگم طراحی ها خوب بودند ولی ایراداتی داشتند که اگر سخت گیر باشید (مثل من :lol:)از اون ایراد می گیرید اما اگر سخت گیر نباشید میتونید از کمیک لذت ببرید.با این وجود چون من جز دسته اول هستم به طراحی ها نمره 8.5 رو میدم چون اونجوری که دوست داشتم نبود.
نمره به طراحی : 8.5 از 10
ترجمه و ادیت هم که دیگه مثل همیشه زیبا و تمیز و بدون ایراد.
خیلی ممنون از آقایان : ترابی ، داوری نیا و دیکسون.
نمره به ادیت و ترجمه : 10از10
مگه سریال یا فیلمه که تایم لاین داشته باشه؟! کمیک بوک ها به صورت سری و آرک نوشته میشن
شما هر سری یا هر آرکی رو از اول تا اخر بخونی متوجه میشی
عالی بود کارتون
دستت درد نکنه رجب قرقی
اوج هنر شما رو در صفحاتی که اسم اسپایدیدرمن روی سنگ قبرش نوشته شده بود دیدم
عالی بود
خدا ببخشه جوون.
حالا جدا از شوخی کارت عالیه . خداییش با اون سنگ قبرا حال کردم خیلی تمیز دراوردی.;-)
کمیک جالبی بود . خیلی خوشم اومد ، طراحی های آقای مارک بگلی غوغا کرده بود ، نویسنده هم خوب از پس داستان بر اومده بود و در کل همه چیز عالی بود .
ادیت و ترجمه هم مثل همیشه عالی بود .
از تک تک لحظاتش لذت بردم و دوباره این سری عطش کمیک خوندن منو فعال کرد. واقعا دیوونه قلم نویسنده و طراحی ها شدم. هروقت هر ۶ تا کامل شد یک نقد کلی از همه شون مینویسم.
دست تمام دست اندرکاران درد نکند
پس از حدود یکسال دارم برای اولین بار کمیک میخونم. شاید بپرسید چرا این کمیکو انتخاب کردم. بدلیل اینکه من کنجکاو اون توضیحات درباره داستانش شدم. اگر مردعنکبوتی مثل انسان های عادی عمر میکرد.
قشنگ هم نویسنده اون دوره رو یعنی دهه 60 نشون میده. در اوج جنگ ویتنام. جوان ها تمام دغدغه شان این بود که آیا برای حمایت از کشورشان به جنگ بروند یا خیر؟ پیتر خودمون هم از این قاعده مثتثنی نیست. ناسلامتی یک ابرقهرمانه و خیلی ها با الهام از او وارد جنگ میشوند. ابرقهرمان ها وارد جنگ شده اند.
غیر از این واقع گرایی به خوبی داستان به اون حال و هوای دهه 60 مردعنکبوتی وفاداره و بسیار خوب تصویرش کشیده. احساس ترس پیتر درباره گرین گابلین و صحبتش با کاپیتان امریکا و فلش و دودلی با خودش همه لحظات خوبی بودند.
طراحی هم که چه میشود گفت؟ آقای بگلی مث همیشه گل کاشته اند و با طراحی ها داستان رو شیرین کردند.
فعلا دنیای الترناتیو از این شماره آغاز نمیشود اما رفته به رفته میفهمیم که این دنیا خیلی دارک تر از دنیای اصلی میشود.
ترجمه و ادیت هم که حرف نداشت. دم آقای دیکسون و صادقی گرم. آقای رجبی کاور ادیت هم عالی شده.
داستان: 9 از 10 (میتوانست خیلی بهتر باشه اما برای شروع خوب بود)
طراحی: 10 از 10
ترجمه: 10 از 10
ادیت: 10 از 10
کاور: 10 از 10
نقد شماره ۴ کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی :
خب این کمیک داستان جالبی داشت و نویسنده خوب از پس روایت داستان بر اومده بود . در این شماره به رویداد توطئه کلونی اشاره میشد که کمیک واقعا بدی بود و در مقاله بدترین رویداد های کمیک بوکی این رویداد قرار داشت . شخصیت پردازی کاراکتر ها هم خوب بود . و یه چیز دیگه اینکه من اصلا از شرکت صنایع پارکر خوشم نمیاد . اسپایدرمن/پیتر پارکر همیشه برای من کسی بوده که اهل نشستن پشت میز نیست
طراحی : طراحی های داستان نیز خوب بود . شاید یه سری از چهره ها ضعیف بود ، اما قابل قبول بود .
منتظر خوندن نظرات شما هستم
واقعا این کمیک همانطور که قبلا هم گفته شده بود یکی از 3 داستان برتر 10 سال اخیر مرد عنکبوتیه
و چه ایده خوبی هم داره که داستان های مرد عنکبوتی رو میگیره و به حالت واقعی درمیاره
شماره قبل کلون ساگا رو داشتیم و این شماره هم چون مربوط به دهه اول قرن بیست و یکم میشه پس به دو داستان اصلی اسپایدرمن در این دهه یعنی جنگ داخلی و مبارزه با مورلان اشاره میکنه منتهی با پیچش های غیر منتظره خاص خودش ...
ایدهٔ این داستان شگفتانگیز و جسورانهست و نتیجهاش اثری حقیقتاً خاص و unique شده.
نویسنده به جای اینکه مثل عنوان X-Men: Grand Design بیآد و تاریخچهٔ کمیکهای اسپایدرمن رو در قالب یک پکیج فشرده به مخاطب ارائه کنه، وقایع مهم و تأثیرگذار تاریخ این شخصیت رو رو در دنیایی قرار میده که زمان به طور طبیعی و مثل دنیای واقعی میگذره؛ و نتیجهاش شده اثری حقیقتاً خاص و شگفتانگیز...
در واقع نویسنده در هر شماره، اتفاقات مهم یک دهه رو با وقایع تاریخی مربوط به اون دوره با چاشنی خلاقیتِ خودش ترکیب میکنه و به چیز uniqueای دست پیدا میکنه. به نظرم بهترین مثالاش شمارهٔ ۲ هست: ترکیب Clone Saga اریجینال، اعتیاد هری به مواد مخدر و مرگ گوئن استیسی که سایهٔ جنگ ویتنام روی تمام این اتفاقات، افتاده. هر کدوم از این وقایع هم به شکل خاص خودشون در این دنیا رقم میخورن و به هیچ وجه احساس نمیشه که نویسنده داره داستان کمیکهای کلاسیک رو قرقره میکنه! اما نکتهٔ مهم اینه که با وجود همهٔ این تغییرات، ذات و شخصیتپردازیِ کاراکترها دست نخورده و همونه که باید باشه...
چیپ زدارسکی واقعاً نویسندهٔ توانمندی هست که میشه گفت توی کارنامهاش اثر ضعیف نداشته تا حالا. از سری Spectacular Spider-Man بگیر که نامزد و برندهٔ جایزهٔ آیزنر شد تا سری جدید Daredevil که واقعاً شاهکاره. الحق که با وجود امثال ایشون و همراه اَل یووینگ و دانی کیتس (که نسل جدید نویسندههای مارول هستن)، آیندهٔ روشنی رو برای این انتشارات میشه متصور شد...
همینطور طراحیهای مارک بگلی هم عالیه. یکی از بهترین کارهای ایشون در این دهه... توی قرن ۲۱، طراحیهای ایشون بسیار وابستهست به طراح سیاهقلم و رنگآمیز. اگه کار این دو خوب نباشه، خروجی نهایی اثر معمولی خواهد بود. اما خوشبختانه در این سری کار همهٔ اعضای تیم طراحی عالی بوده.
در کل این سری فوقالعادهست.
خوندن این داستان چه برای طرفداران جدید و چه برای fanboyهای قدیمی لذتبخشه. در یک کلام، نباید این سری رو از دست بدید؛ خصوصاً با کیفیت درجه یک ترجمه و ادیت!
عالی! مثل همیشه ...
امید مایی
مخلصیم استاد.
لطف دارین...
پس قسمت آخر رو بخونی چی میگی؟
یعنی امکان نداره هوادار اسپایدرمن باشی و بخونیش و بغض نکنی
آره باور کنید من کمیک احساساتی بخونم اشک و گریه هام یه شهر رو با خودش میبره خیلی این سری عالی هست.اصلا من موندم سایت اسپایدی نبود من کجا برای خوندن کمیک میرفتم.
واقعا شاهکار بود. بار دیگر بهمون یادآوری میکنه چرا اینقدر عاشق پیتر پارکر/مرد عنکبوتی هستیم
چیپ زادارسکی ثابت میکنه چرا یکی از بهترین نویسندگان حال حاضر دنیای کمیکه
واقعا چقدر زیبا مهم ترین اتفاقات دهه های مختلف مرد عنکبوتی رو دستمایه این سری کرد (شماره آخر که واقعا به طور نبوغ آسایی قضیه مرد عنکبوتی برتر و جا به جایی ذهن و جسم رو مطرح دستمایه خودش قرار داد)
تشکر میکنم از تمام کسانی که برای اینکه این کمیک به دست شما برسه زحمت کشیدند. (برای نشان دادن قدردانی خودم اسم همه این عزیزان را بالای مطلب درج نمودم)
کارتون درسته آقای ترابی هیچ کمیک نمونده شما ترجمه نکرده باشید خیلی ممنون منتظرم برای کمیک جدید پنوم
راستش من هنوز سواد و قدرت نقد کمیک رو ندارم و از این بابت عذر میخوام.
اما راستش این کمیک اولین کمیکی بود که اشکمو دراورد.
از تمام دوستانی که در ترجمه و ادیت این کمیک رحمت کشیدند، تشکر میکنم و آرزوی سلامتی دارم.
عیدتون هم مبارک.
عید شما هم مبارک کاربر گرامی
و واقعا وقتی میخوندیش علاوه بر اینکه تمامی خاطرات طرفداریت زنده میشد،دوباره تمامی عهد ها برات مرور میشد و به نوعی "تجدید عهد"بود...
این سری کمیک مفهومی زیبارو دنبال میکرد:عشق و زندگی.نشون داد زندگی چقد میتونه باهات سخت تا کنه.اما انگار همیشه میخواد قویترت کنه...و خب،مگه زیبایی زندگی به سختی هاش نیست؟!
و درباره عشق،نشون داد که عشق حدومرز نداره.نشون داد که عشق انسان رو زنده نگه میداره...
واقعا سری بسیار عالی،جذاب و خاطره انگیز بود برای من.کاری کرد که اشک بریزیم...
از تمامی دوستانی که برای جامعه کمیک بوکی و طرفداران مردعنکبوتی عاشقانه زحمت کشیدند و این سری رو ترجمه و ادیت کردند؛بینهایت سپاس گذارم!
واقعا ممنون...!
8pic.ir/.../...
قضیه این چیههههه!!!!!(طر احیش عین مردعنکبوتی آلتمیته من از چشماش فهمیدم )
کاستوم اصلی و اولیۀ اسپایدرمنه.
شباهتاش با سری Ultimate Spider-Man به این دلیله که طراح جفتشون «مارک بگلی» بوده.
شما چرا همیشه نظراتت به سئوال ختم میشه که معمولا هم بی ربطن؟
در ضمن عکست هم باز نمیشه
استاد ببخشید عصبانی نشید من میترسم (نمیدونم چرا هر عکسی رو تو 8pic.ir میزارم باز نمیشه )(ببخشید استاد دیگه نظرات بیربط نمیدم )
ممنون
منم مثل تو اصلا سایت اسپایدی بهترین سایت ایران از کمیک تا معرفی شخصیت امیدوارم همیشه این سایت پا برجا بمونه که میمونه
.
.
.
.
ازترجمه وادیت نگم دیگه مثل همیشه عالی ترجمه ی بسیار خوب که کاملا متوجه می شی و ادیت عالی دم شما گرم زنده باشد جا داره ازاقای دیکسون به عنوان مترجم از اقای ترابی بعنوان ناظر و از اقای رجبی به عنوان ادیتور تشکر ویژه کنم
خطر اسپویل
.
.
.
.
خب باید بگم این کمیک فوق العاده است رویداد های ریز و درشتی که اسپایدی تو اون حضور داشته روتواین شش قسمت نشون می ده داشتن شرکتی بهتر از شرکت استارک جنگ داخلی تا چیزی شبیه مرد عنکبوتی برتر و سرگذشت کلونمن به لطف سایت با همه این رویداد ها اشنا بودم خب می رویم یکی یکی برسی کنیم
خب داستان اول چهار سال بعد از گزیده شدنشه زندگی عادی پیتر رو می بینیم جیمسون که عکسای پیتر رو قبول نمی کنه رابطه ی پیتر با گوعن هری و فلش رو می بینیم.فلش داره می ره جنگ ویتنام و یک مهمونی داره خب اولش پیتر و فلش با هم مشکل دارن ولی این مشکل رفع می شه بعدش نورمن ازبورن رو می بینیم که از هویت پیتر با خبره و بعدش با هم جنگ می کنند می بینیم که نورمن چقدر پیتر رو نحسین می کنه و دوست داره جای هری باشه و بعدش طی یک حادثه نورمن حافطه اش رواز دست می ده خب همون طور که میدونید این کمیک به خیلی چیزای مهم که توی کمیک اتفاق افتاده اشاره کرده
خب ما اولش پیتر رو می بینیم که داره با فلش حرف می زنه
می فهمیم گوعن پیش وارن یا شغال کار می کنه خب گوعن در امد داره ولی پیتر نداره بنظر میاد خودشون اینطوری خواستن تا پیتر بتونه در قالب اسپایدی بهتر باشه(گوعن در قسمت قبلی فهمید پیتر اسپایدیه) بعدش دو تایی از قبر فلش دور می شن خب ملاقات پیتر و ام جی مهم بود ما فهمیدیدم از همون اولش ام جی می دونسته که اسپایدی پیتره بعدش گفت بجای سر زنش کردن این و اون می تونستی بری نجاتشون بدی با قدرتات(اشاره به مرگ فلش)بعدش ما می بنیم نورمن تو زندانه و رازیو به هری می گه قرار بوده از روی نورمن کلون توسط وارن ساخته بشه خب بعد از اینکه دست وارن رو می شه می بینیم که یک کلون از پیتر برای جانشینیه خودش و یکی از گوعن ساخته شده خب هری عصبانی می شه و در قالب گابلین با پیتر درگیر می شه بعدش ازمایشگاهو منفجر می کنه فقط کلون پیتر زنده می مونه بعدش می فهمیم کلونی که از گوعن مرده کلون نیست خود گوعنه اینجا تمام روابط بهم می ریزه در اخر ام جی با پیتر به هم ریخته می مونه و کلون های پیتر و گوعن با هم می رن
خب ما شاهد اینیم که ام جی بچه داره پیتر توی جمگ ویتنام با ونوم اشنا شده و به عنوام یک دانشمند روش کار کرده و می دونسته که زنده است و یک صلاح صوتی برای مقابله باهاش اماده کرده می که یکی در لباس عنکبوت داره ادم می کشه خب پیتر که اون موقع برای این که نشون بده به ونوم احتیاجی نداره ونوم رو داخل ظرفی گذاشته به سراغ عانکبوت تقلبی می ره و می فهمه که کریونه بعدش توسط اون می میره خب ونوم می ره پیتر رو زنده می کنه و در قالب هیولا بر می گرده تا کریون رو بکشه ولی می فهمه که هیولا شده پس به گوعن می گه با سلاح صوتی شلیک کنه بعش و ونوم ازش جدا می شه خب بعدش ما شاهد اینیم که کریون می خواد خود کشی کنه ولی ونوم وارد صحنه می شه و کمیک تموم می شه
توی قسمت بعدی که بنظرم خیلی مهمه ما شاهد چیزی شبیه سرگذشت کلون می بینیم اول دکتر اختاپوس قاط زده و با اسپایدی در گیر می شهما اینجا شاهد شرکت بزرگ پارکر هستیم شاهد اختلاف و مشکلات بین تونی و پیتر ولی چیز های مهم تری هستند اول اینکه می بینیم اوتواسپایدی رو می گیره بعد اینکه اسپایدی بیدار می شه بن رو می بینه و بعد دکتر اختاپوس می گه امکان نداره پیتر کلونه و بن اصلیه بعدش همه چیز بهم می ریزه اوتو می خوادبن رو بکشه ولی بن جاخالی میده و بازوی اوتو به سمت پیتر می رهکه هری جان فشانی می کنه بعدش می بینیم که پیتر خسته شده و همه چیز رو می ده بهبن که اون بشه اسپایدر من اصلی بعدش پیتر سراغ نورمن می ره خبر مرگ هری رو می ده و می په می دونسته که اصلیه و همه چی زیر سر نورمنه بعدش می ره پیش خانواده اش
خب ما شاهد حمله مورلان هستیم و بن رایلی رو به سادگی فصل کودکی می کشه بعدش پیترو میبینیم که دخترش بهش انگیزه می ده بعد پیتر به شهر رفته و دوستنداره اسپایدی باشه بعد تونی مواجه شدوقضیه کنترل ابر قهرمانا باز شد که پیتر مخالفت کرد بعد تونی با تیمش سر پیتر ریختن بعد گروه کاپتان میاد و گروه تونی نابود می شه از اون طرف مورلان سراغ خانواده پیتر رفته می بینیم که اگر مورلان داره شیره حیات می نوشه(مثل ساندیس )فنا ناپذیر نیست بنجامین پسر پیتر به مورلان حمله می کنه تا توسط مورلان نوشیده شه بعدش دختر پیتر به مورلان ضربه می زنه که باعث مرگ مورلان می شه ولی بنجامین میمیره
خب به جایی می رسیم که من واقعا دوست داشتم جایی که پیتر دی عذاب وجدان نداره و راحتمیخوابه جایی که می فهمیم چرا پیتر اسپایدیه و از اسپایدی بودن دست نمی کشه خودش رو مقصر مرگ عموش می دیده و همیشه کابوسش رو می دیده ولی در اخر همون قضیه رو می بینه ولی نه در قالب کابوس واقعا زیبا بود مامی بینیم جسم مایلز توسط اوتو تسخیر شده بعد اوتو وارد ذهنپیتر می شه که پیتر با خاطره ای از عمه می اون رو اروم و قانع می کنه برگرده به جسم خودش ما قبل این وقایع کرویون رو می بینیم که با ونوم پیوند خوردهصحنه حرف زدن با ام جی واقعا تاثیر گذار بود نمی دونم در باره اش چی بگم
ما در این داستان می فهمیم اگر پیتر در این دنیا بود چه اتفاقی براش میوفتاد و رویداد های بزرگی که براش اتفاق افتاده بود چجوری می شده
در اخر به داستان و طراحیش نمره ی 10/10 می دم
به عنوان اخرین چیز من دیگه برای هر کمیک نک قسمتی هم نقد می نویسم و دیگهصبر نخواهم کرد تا کل رویداد تموم بشه
انشالله در روز های آینده و انشالله نقد کل سری ...
ایشالا به زودی میخونمش و نظرمو میدم
نقد و بررسی شماره ۱ از کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی ( Spider-Man : Life Story )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : مرد عنکبوتی ، ابرقهرمان بسیار محبوبی است که در سال ۱۹۶۲ و در شماره ی ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز و به دستان توانای استن لی و استیو دیتکو خلق شد . این شخصیت دوست داشتنی از آن روز تا به حال ماجرا های بسیار زیادی داشته و محبوبیت کمیک های او قطعاً ادامه خواهد داشت . در این سال های بسیار ، مرد عنکبوتی ماجرا های زیادی رو تجربه کرده و اتفاقات تلخ و شیرین زیادی رو به چشم خودش دیده . ولی تا به حال با خودتون فکر کردید که اگر ماجرا ها و اتفاقات زندگی پیتر پارکر در دنیای واقعی بود و رخداد های واقعی دنیا روی اون اثر میگذاشت و مثل همه ی ما عمر میکرد ، چی میشد ؟ خب فقط با خوندن این کمیک میتونید پاسخ این سوال رو پیدا کنید . قطعاً این کمیک یک شاهکار و یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی در دهه ی گذشته است . پس با نقد « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : داستان کمیک اینو مطرح میکنه که زندگی پیتر پارکر / اسپایدی در دهه ی ۶۰ میلادی که همه جا خبر از جنگ ویتنام و دفاع از آمریکا بود ، چطور میگذشت . چقدر هم زیبا داستان خودشو روایت میکنه و قطعاً لحظات ماندگار زیادی رو در خودش جا داده . در این شماره ما پیتر پارکر رو میبینیم که تقریباً برای چهار ساله که به عنوان مرد عنکبوتی فعالیت میکنه . این در حالیه که جنگی رخ داده و کشورش در خطره . برخی از ابر قهرمانا هم برا کمک رفتن . اما پبتر تردید داره که باید چیکار کنه و این تردید به دلیل نگرانی زن عمو می هست . پیتر به جشن فلش تامپسون میره و مشخص میشه که فلش تامپسون به عشق مرد عنکبوتی داره میره از کشور دفاع کنه و اینجوری تردید پیتر بیشتر میشه . در همین حال نورمن آزبورن پیتر رو تهدید میکنه که از هویت مخفیش خبر داره . اینجوری نورمن پیتر رو به بیرون از مهمونی میکشونه و به عنوان گرین گابلین نبردی رو باهاش آغاز میکنه که در انتها به فراموشی خودش ختم میشه . پیتر همچنان درباره ی شرکت در جنگ تردید داره و حتی کاپیتان آمریکا هم بهش مشورت میده و میگه که این مسئولیت و وظیفه ی تو نیست . پیتر هم که دچار تردیده و البته به دلیل فراموشی نورمن ناراحته ، یهو یادش میاد که باید برای بدرقه ی فلش به موقع برسه که طبق معمول دیر میکنه و گوئن پس از سرزنش پیتر از هویت اش با خبر میشه و داستان در حالی به پایان میرسه که استیو راجرز در وسط جنگ ویتنام دیده میشه و بار دیگه از خود گذشتگی خودشو ثابت میکنه . واقعاً باید نویسنده این سری یعنی جناب آقای چیپ زدارسکی رو تحسین کرد که تنها در یک شماره این داستان هیجان انگیز رو روایت کرده و کلی ادای احترام رو در اون جا داده .
پروتاگونیست : داستان ، داستان مرد عنکبوتیه و نه تنها شخصیت پردازی درستی رو از این شخصیت دوست داشتنی نشون داده بلکه کلی از مشکلات روزمره و همیشگی اون رو که همیشه در کمیک های اولیه مرد عنکبوتی شگفت انگیز نشون داده میشد ، تنها در چند صفجه نشون داده و باعث شده داستان و قصه ی زندگی پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی در این کمیک مثل همیشه دراماتیک بشه . چقدر خوب تردید و شک او برای حضور داشتن یا نداشتن در جنگ ویتنامی که فقط خاک و خونریزی هست رو به نمایش گذاشتن . لحظه ای که پیتر پارکر میفهمه فردی مثل فلش تامپسون که به قلدری خودش معروفه ، به خاطر اینکه ثابت کنه طرفدار دو آتیشه ی مرد عنکبوتیه ، داره چنین از خود گذشتگی بزرگی رو انجام میده ، خجالت زدگی کاملا مشخصی رو از خودش بروز میده و تردید بیشتری پیدا میکنه . وقتی میفهمه که نورمن آزبورن از هویت اش خبر داره و داره جون دوستانش رو تهدید میکنه ، نگرانی از صورتش می باره . کلا جناب زدارسکی احساسات و عواطف پیتر رو به خوبی توی دیالوگ ها نشون میده و معلومه که به خوبی شخصیت پردازی پیتر رو درک کرده .
آنتاگونیست : راستش نمیدوم این سری قراره آنتاگونیست اصلی و پایه ای داشته باشه یا نه ولی فکر میکنم که هر شماره که توی یک دهه متفاوت رخ میده ، شرور مختص به خودش رو داشته باشه . اگه اینجوری باشه ، اکنون باید به بررسی شخصیت پردازی نورمن آزبورن ملقب به گرین گابلین در این شماره بپردازیم . چیزی که در همون ابتدا مشخصه اینه که باز هم مانند دیگر کمیک ها ، نورمن به هری علاقه ای نداره و از ته دلش میخواد که پسر با جربزه ای داشته باشه و پیتر پارکر رو انتخاب میکنه . این در حالیه که پارکر اصلاً همچین چیزی رو نمیخواد . نورمن برای اینکه پیتر رو به بیرون از مهمونی فلش بکشونه ، بمب های کدو حلوایی گابلینی در سرتاسر محل جشن فلش کار میگذاره و پارکر رو به منفجر کردن اونا تهدید میکنه . بعد از نبرد سختی هم که با مرد عنکبوتی انجام میده ، دچار فراموشی میشه و نه دیگه یادش میاد که پیتر پارکر ، مرد عنکبوتیه و نه دیگه یادش میاد که خودش گرین گابلینه و با هم دشمن هستن ! پیتر هم برای نورمن دل میسوزونه . در کل نویسنده تونسته خیلی خوب شخصیت پردازی نورمن در شماره های ابتدایی کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز رو نشون بده .
طراحی : دیگه فکر نکنم طراحی های مارک بگلی نیازی به تعریف داشته باشه چون همه میدونن ایشون از ۵ طراح برتر تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمنه . ایشون با سری مرد عنکبوتی نهایی ( Ultimate Spider-Man ) حسابی گل کاشت و همینطور داره به موفقیت هاش ادامه میده . طراحی های این شماره هم مانند تمام طراحی های دیگر بگلی زیبا و چشم نواز هست و باعث میشه مخاطب و خواننده کاملاً از طراحی های ایشون لذت بره و طراحی های این شماره ، یکی از دلایل مهم دنبال کردن این سری باشه . طراحی ها روایت داستان خوبی دارن و به خوبی داستانی که زدارسکی برای این شماره در نظر داشت رو به تصویر کشیدن . طراحی ظاهر تمام شخصیت های فرعی و صد البته شخصیت اصلی این شماره به زیبایی هر چه تمام انجام شده . لباس مرد عنکبوتی هم که مانند همیشه بی نقص طراحی شده و خواننده علاوه بر طراحی زیبای لنز های ماسک مرد عنکبوتی ، از دیدن تاب خوردن های وی در میان آسمان خراش های نیویورک هم لذت میبره .کاور هم بسیار زیباست و میتونه توجه هر فردی رو برای خواندن و لذت بردن از این کمیک جلب کنه . در مجموع عملکرد بگلی بی نقص بوده و باعث میشه بنده لذت بیشتری از خوندن این سری ببرم و برای خواندن شماره ی بعدی بسیار هیجان داشته باشم .
ترجمه : ترجمه ی جناب آقای دیکسون خیلی خوب بود و روون بودن اونها ، خیلی به بهتر فهمیدن اتفاقات داستان کمک کرد . از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارت بر ترجمه بسیار سپاسگزارم !
ادیت : ادیت آقای صادقی هم خیلی خوب بود و از فونت به کار رفته برای ادیت دیالوگ ها بسیار لذت بردم . ولی چند تا ایراد جزئی در ادیت ها وجود داره . البته این چیزی از زیبایی ادیت شما کم نمیکنه . خسته نباشید !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ در صفحه سوم کمیک ما میتونیم به صورت پراکنده لحظه ی گزیده شدن پیتر پارکر توسط عنکبوت رادیو اکتیو و لحظه ی رسیدن خبر کشته شدن عمو بن به پیتر توسط یک مأمور پلیس رو مشاهده کنیم .
_ در صفحه ی ۶ پیتر پارکر به نورمن آزبورن میگه که کارورزیش رو در مرکز بکستر میگذرونه . فکر کنم منظور از مرکز بکستر ، همون ساختمون محل اقامت گروه چهار شگفت انگیز هستش .
_ در صفحه ی ۸ می بینیم که پارکر دیر به کلاس پروفسور مایلز وارن میرسه و باعث عصبانیت اون میشه . وارن میگه که سعی نکن خانم استیسی رو هم با خودت بکشی پایین ! که معلومه از شیفتگی زیادش به گوئن استیسی غیرتش (!) زده بالا و به پیتر اخطار میده !
_ مثل همیشه میبینیم که فلش تامپسون یکی از هواداران و طرفداران دو آتیشه ی مرد عنکبوتی هست و این علاقه به مرد عنکبوتی در این کمیک به حدی مشخصه که فلش داره به خاطر اسپایدی به جنگ میره .
_ گرین گابلین در این داستان در کنار یکی از ساختمان های نزدیک محل جشن فلش تامپسون حافظه اش را از دست میده . این در حالیه که در شماره ۳۹ کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز ، نورمن آزبورن در مخفیگاه خودش و به دلیل آتش گرفتن آنجا و برخورد وی با کابل های برق بود . نکته ی قابل توجه این است که در هر دو کمیک نورمن در یک آتشسوزی حافظه اش رو از دست داد .
نتیجه گیری : کمیکی عالی با داستان و شخصیت پردازی و طراحی های عالی که یکی از برترین داستان های مرد عنکبوتی است و خواندن آن را به تمام کمیک دوستان پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۹/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . به زودی با نقد قسمت بعدی در خدمت شما خواهم بود !
روز خوش !
سلام استاد ترابی .
بنده واقعا از بابت تاخیر بسیار زیادی که بابت نقد این کمیک رخ دادم ، عذرخواهی میکنم و سعی میکنم که خیلی زود برای هر ۶ شماره نقد بنویسم .
خسته نباشید .
I gotta hand it to you
=
دم شما گرم
اینا چیزایی بودن که وقتی داستان تموم شد با بغض و ناراحتی و حسرت با خودم گفتم و به جرعت می تونم بگم از اون کمیک هاییه که دلم می خواد نسخه فیزیکیشو داشته باشم و بذارم تو کتابخونم و چندیدن بار هم بخونم ازش سیر نمی شم چون بعضی چیزا هستن که هیچوقت دلت نمی خواد کنار بذاریشون و وقتی این کمیک هارو رو می خوندم به معنای واقعی لذت می بردم و با خودم می گفتم کامل تر و بی نقص تر و زیباتر از این کمیک هم پیدا میشه از یک طرف با خودت می گی فقط حیف که 6 شماره بود چرا ادامه نداره از یک طرف هم با خودت می گی همون 6 شماره اندازه و کامل بود .
وقتی دارم کل داستان رو یک دور مرور می کنم چیز های بیش تری می فهمم و بیش تر با این پیتر پارکر همذات پنداری می کنم چون داستان زندگی مردعنکبوتی خلاصه حوادثی بود که برای اسپایدرمن دنیای اصلی افتاد با این تفاوت که مردعنکبوتی دنیای اصلی و دیگر قهرمانا پیر نمی شن و اگر هم می میرن دوباره زنده می شن ولی در داستان زندگی مردعنکبوتی مرگ و پیری هست مخصوصا درس هایی که از این کمیک گرفتم مثله اینکه پیری و مرگ برای همه هست حتی برای قهرمان ها و اینکه بخشیدن چقدر می تونه برای دیگران خوب باشه و تکرار شعار مردعنکبوتی که قدرت زیاد مسئولیت می یاره ولی اینجا برعکسش هم صدق می کرد و به قول مارک منسون مسئولیت زیاد هم قدرت می یاره و تعادل ایجاد کردن بین یک زندگی عادی و آرامش بخش با قهرمان بودن و مشغله کاری داشتن چقدر می تونه سخت باشه ولی لازمه انجام بشه و خیال راحت داشتن هم چقدر به سختی به دست می یاد راستیتش چیزی که منوبیش تر به فکر فرو برد این بود که این همه خوب بودن و فداکار بودن چقدر می تونه سخت باشه ولی ارزششو داره . و خوب داستان هم که نیازی به تعریف نداره در یک کلام عالی و بی نظیره از هر نظر و روایت داستان هم همون اتفاقات خاص تو اون دهه ها هست که برای اسپایدرمن دنیای اصلی افتاده با این تفاوت که در دنیای واقعی افتاده با یک سری تفاوت مثله چسبیدن سیمبیوت به کریون شکارچی یا همون قضیه کلون هایی که مایلز وارن درست کرده بود گرچه جزئیات داستان فرق داشت ولی کلیاتش همون داستان شماره اصلی بود
از نظر طراحی واقعا عالی و بی نظیره تو هر شماره حال و هوا و رنگ و لعاب دهه ی خودشو داره و طراحی های صورت و حالت های صورت عالی کار شدن
کاور ها هم ساده هستن و سادگیش قشنگش کرده و هر کاور هم روایت گر اتفاقات داستان هستن
اگه بخوام وارد جزئیات بشم از 1 به بعد شروع می کنم چون دیر ثبت نام کردم
و ممنونم بابت ترجمه و ادیت بی نقص این کمیک عالی و بسیار زیبا و خسته نباشید
نقد و بررسی شماره ۲ از کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی ( Spider-Man : Life Story )
هشدار این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شماره ی ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و پس از تمام سری های اختصاصی موفق او و تمام ماجرا هایی که تجربه کرده ، نوبت به سری خارق العاده داستان زندگی ( Life Story ) میرسه . این کمیک داستان زندگی پیتر پارکر رو مثل تمام انسان های دیگه و با توجه به رخداد های واقعی دنیا ، روایت میکنه . در شماره ی ۲ از این سری ما شاهد روایت داستان های مرگ گوئن استیسی و سرگذست کلون ( Clone Saga ) رو در دهه ی ۷۰ میلادی هستیم . شماره ای که انتظارات هر کسی که طرفدار اسپایدرمن هست رو برآورده میکنه . داستان ، طراحی و خلاصه همه چیز این کمیک شاهکاره . پس با نقد « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : داستان این کمیک با اختلاف بسیار کم بهترین داستانی ست که در سال ۹۹ از مرد عنکبوتی خوندم . همه چیز این کمیک حساب شده ست و واقعاً شما رو تحت تأثیر قرار میده . ما در ابتدای داستان پیتر پارکر رو می بینیم که از مرگ فلش تامپسون در جنگ ویتنام ، ناراحته . چون میدونه که میتونسته با توانایی های فوق بشری عنکبوتی خودش به جنگ بره و نذاره فلش کشته بشه . او عذاب وجدان شدیدی داره و احساس گناه میکنه . در هر حال پیتر با همسرش گوئن استیسی زندگی میکنه و هر روز با رید ریچاردز و اتو اکتاویوس که به آدم خوبی تبدیل شده ، در یک آزمایشگاه کار میکنه و البته گوئن هم با مایلز وارن در آزمایشگاه دیگه ای مشغول به کاره . شبی پیتر پارکر به مهمونی ای که توسط هری آزبورن و مری جین واتسون برگزار شده ، میره و در اونجا مری جین به پیتر میگه که از هویت مخفی ابر قهرمانی اش خبر داره ( مثل کمیک تک قسمتی زندگی های موازی ( Parallel Lives ) به قلم جری کان وی ) و ازش عصبانیه که چرا به جنگ نرفته .پیتر فردای اون شب با رید ریچاردز هم به هم میزنه و افتخار کار کردن با بزرگترین دانشمند دنیا رو هم از دست میده و امید واره که بتونه در آزمایشگاه مایلز وارن و در کنار گوئن استیسی مشغول به کار بشه . ناگهان هری آزبورن به آزمایشگاه وارن حمله میکنه و پس از نبردی با پیتر ، بمب کدو حلوایی ای رو به سمت آزمایشگاه پرتاب میکنه و همه یه چیز عجیب میبینن ؛ ۳ تا کلون از نورمن و پیتر و گوئن ! وارن توضیح میده که چرا از نورمن و پیتر کلون درست کرده ولی برای ساخت کلون گوئن جواب قانع کننده ای نداره ! بعد از نبرد کوچک دیگه ای بین پیتر و هری ، آزمایشگاه آتیش میگیره و پس از خارج شدن همه ، پیتر فقط موفق میشه که کلون خودش رو نجات بده که ناگهان وارن فاش میکنه که گوئن استیسی اصلی رو برای خودش نگه داشته و همسر پیتر یه کلونه ! پیتر هم با سرعت به سمت آزمایشگاه میره و پیکر بی جان گوئن رو در آغوش میگیره و گریه میکنه . یک سال بعد مشخص میشه که کلون های پیتر و گوئن در کنار همدیگه و با اسامی بن و هلن پارکر زندگی میکنن . مری جین هم پیش پیتر میره و بهش دلداری میده و بار دیگه صفحات شماره ۱۲۲ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز برامون تداعی میشه . زدارسکی با کمیکش شاهکار کرده و عملکردش واقعاً قابل تحسینه .
پروتاگونیست : پیتر پارکر بسیار خوبی رو در این داستان شاهد بودیم . پیتری که به خاطر مرگ دوستش فلش تامپسون عذاب وجدان داره و احساس گناه میکنه و گوئن هم بهش دلداری میده . وقتی مری جین اون حرف ها رو به پیتر پارکر میزنه بازم دچار احساس گناه میشه ، چون مری جین بهش یادآوری میکنه که با اینکه قدرت فوق بشری داشت اما به کمک بقیه نرفت و باعث شد جون فلش تامپسون و خیلیای دیگه گرفته بشه و کشته بشن . با رید ریچاردز هم به هم زد و کارش را از دست داد . حالا تنها دلخوشی پیتر داشتن همسری دلسوز و مهربان مثل گوئن استیسیه . خب تصور کنیدکه وقتی حون گوئن هم گرفته میشه پیتر باید چه حالی داشته باشه ؟ پیتر دیگه بعد از این باید به چی امید داشته باشه و دلش رو خوش کنه ؟ ولی اون مثل من و شما نیست که نا امید بشه . اون بع زندگی ادامه میده و با توامایی های فوق بشری اش جون مردم رو نجات میده چون مسئولیت این کار بر روی دوششه . زدارسکی نه تنها یکی از بهترین سری های اختصاصی مرد عنکبوتی رو خلق کرده بلکه به شخصیت پردازی فوق العاده ی شخصیت اصلی اون هم وفادار بوده و به خاطر این عملکرد فوق العاده اش تحسینش میکنم .
آنتاگونیست : در این شماره ما دو تا آنتاگونیست داشتیم ؛ هری آزبورن و مایلز وارن ! البته من نمیخوام زیاد رو هری آزبورن زوم کنم . چون به نظرم مایلز وارن خبیث اصلی این شماره ست . پس برای هری به همین چند جمله بسنده میکنم : هری آزبورن در این کمیک به درخواست پدرش برای حمله به آزمایشگاه مایلز وارن اعلام آمادگی میکنه و به عنوان گابلین سیاه ( Black Goblin ) اینکار رو انجام میده . کاری که در انتها به فاش شدن کلون سازی مایلز وارن و نابودی آزمایشگاه وی و البته مرگ گوئن استیسی اصلی ختم میشه . حالا میرسیم به خبیث اصلی این شماره ، مایلز وارن : خب اگه تو شماره ۱۲۱ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز مایلز وارن در مرگ گوئن هیچ دخالتی نداشت و مایه ی مرگ او نبود ، در اینجا عامل اصلی مرگ گوئن استیسی اصلی ست . او از شیفتگی زیادش به گوئن استیسی ، یک کلون ازش ساخت ولی به این راضی نشد ! او کلون گوئن رو به طور مخفیانه به پیتر پارکر داد و گوئن اصلی رو برای خودش نگه داشت و پیتر اصلأ خبر نداشت که همسرش یک کلونه ! اگه وارن اینکار رو نمیکرد گوئن استیسی اصلی الان زنده بود . پس در واقع وارن با اینکارش هم خودش رو نابود کرد و هم پیتر پارکر رو سیاهپوش کرد و بیشتر تقصیرات مرگ گوئن بر گردن مایلز وارن ئه . در هر حال مایلز وارن بدون هیچ گونه قدرت فرابشری توانست جور آنتاگونیست این شماره را بر دوش بکشد .
طراحی : طراحی های مارک بگلی عالیه و حرفی برای گفتن باقی نمیگذاره . من با دیدن طراحی های زیبای ایشون کیف میکنم . خدایی یکی از بهترین طراح های تاریخ کمیک بوک های مرد عنکبوتی ئه . طراحی تمامی چهره ها و ظاهر ها به خوبی انجام شده و البته پس زمینه و مبارزات پیتر پارکر و هری آزبورن به زیبایی هر چه تمام طراحی شده . بگلی برای دهه ی ۷۰ از زندگی پیتر پارکر لباس اسپایدرمنی جدیدی رو بر تن وی کرده که اینطور که معلومه ، بخش هایی از اون مثل یک زره طراحی شده و بخش های خاکستری ای به لباس اضافه شده و علامت عنکبوت روی سینه کمی فرق کرده و لنز های مرد عنکبوتی نسبت به شماره ی قبل بر آمده تر شده و همه ی اینها دست به دست یکدیگر دادند تا بگلی علاوه بر طراحی زیبای خود کمیک و ظاهر شهصیت های فرعی و شخصیت اصلی ، لباس زیبای جدیدی رو هم برای مرد عنکبوتی طراحی کرده باشه . در کل بگلی ثابت میکنه که چرا در top 5 طراحان تاریخ کمیک بوک های اسپایدرمنه و چرا همه اینقدر از طراحی های زیبایش تعریف و تمجید میکنند . بنده هم یکی از این افراد هستم و از طراحی خای زیبای بگلی برای این کمیک بسیار لذت بردم .
ترجمه : ترجمه ی جناب آقای دیکسون خیلی خوب و روون بود و لذت خوندن این کمیک رو برای ما فراهم کرد . خسته نباشید ! از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارتی که بر ترجمه داشتند ، تقدیر و تشکر میکنم!
ادیت : ادیت های جناب آقای ارشا داور نیا هم بسیار خوب بود و بنده از ادیت های ایشون راضی بودم . خسته نباشید و ممنونم !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ با توجه به سنگ قبر مرحوم « فلش تامپسون » در می یابیم که ایشون تنها ۲۷ سال عمر کردند .
_ مثل همیشه می بینیم که مایلز وارن شیفته ی گوئن استیسی ئه و برای همین کلونی از اون رو به طور مخفیانه به پیتر داده و گوئن اصلی رو پیش خودش نگه داشته در حالی که پیتر خبر نداشته .
_ در صفحه ۲۹ میبینیم که درست مثل صفحات شماره ۱۲۱ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز ، گوئن استیسی در آغوش پیتر پارکر جان میده و پیتر بالای سر او گریه و زاری میکنه .
_ در صفحه ۳۳ می بینیم که درست مثل صفحات آخر شماره ی ۱۲۲ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز ، مری جین به جای اینکه پیتر پارکر رو ترک کنه ، کنارش می مونه و دلداریش میده .
نتیجهگیری : کمیک عالی با داستان و شخصیت پردازی و طراحی های عالی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و خواندن آن را به تمام کمیک دوستان پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . به زودی با نقد شماره ی بعدی در خدمت شما هستم !
یه درخواست دارم ؛ لطفاً کمیکی زیبا رو از فلش ترجمه کنید . در این صورت ، دست بوس شما می شوم . راستی ، بازگشت عمو مختار به سایت رو تبریک میگم .
روز خوش !
کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی واقعا به نظرم یکی از بهترین داستان های مرد عنکبوتی در چند دهه گذشته است و به خوبی تونسته ذات اسپایدی و تغییرات شخصیتی او در دهه های مختلف رو نشون بده و خیلی خوب میشه که مجموعه داستان زندگی برای سایر ابر قهرمان های مارول و دیسی منتشر بشه. چیپ زدارسکی به خوبی تونسته وقایع مهم کمیک های مرد عنکبوتی رو در طول تاریخ شصت ساله اش رو به بهترین شکل تغییر بده و در سال های مختلف زندگی پیتر جایگذاری کنه. طراحی مارک بگلی خیلی خوبه. به هر کدام از شخصیت ها کاملا پرداخته شده. من از شخصیت دکتر اختاپوس خیلی خوشم اومد. ترجمه و ادیت هم عالی بود. من واقعا وقتی پانل آخر قسمت آخر رو دیدم اشک تو چشام جمع شده بود. با تشکر از ترجمه و ادیت عالیتون.
نقد و بررسی شمارهٔ ۳ از کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی ( Spider-Man : Life Story )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار دز شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و بغد از تمام سری های اختصاصی و موفق او ، نوبت به سری داستان زندگی ( Life Story ) میرسه . این سری ، داستان زندگی پیتر پارکر رو مانند تمام انسام های دیگه و با توجه به رخداد های واقعی دنیا روایت میکنه . در شمارهٔ ۳ از این سری ما شاهد روایت داستان هایی نذیر جنگ های پنهان ( Secret Wars ) ، چسبیدن سیمبیوت سیاه رنگ فضایی به مرد عنکبوتی و آخرین شکار کریون (Kraven's last hunt ) بودیم . شماره ای که بی اغراق محشره و داستان و طراحی های اون شاهکاره . پس با نقد بنده یعنی « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : همانطور که گفتم ، در این شماره شاهد روایت داستان های زیادی بودیم . در ابتدای داستان ما میبینیم که پیتر و ام جی صاحب دو فرزند به نام های « کلیر » و « بنجامین » شدند ؛ در حالی که پیتر مشغول جنگ به همراه دیگر ابرقهرمانان هست ( جنگ های پنهان ! ) . مانند جنگ های پنهان اصلی ، پیتر پارکر مجبور میشه که لباس جدیدی رو بر تن کنه . برای این کار ، پیتر دستگاهی رو پیدا میکنه و لباس مشکی رنگ فضایی ای رو به دست میاره . بعد از تموم شدن جنگ پیتر به خونه بر می گرده و با ام جی و دو تا بچه هاش ملاقات میکنه . روز بعد ، رید ریچاردز به پیتر میگه که آزمایشاتی روی لباسش انجام داده و فهمیده که لباسش زندست ! پیتر هم میگه که خبر داره و بعد از جنگ بلافاصله لباس رو آزمایش کرده و میدونه که زندست ؛ ولی این رو هم میدونه که داره پیر میشه و دیگه زور اون قدیما رو نداره و مجبوره با این لباس ، قدرتش رو افزایش بده تا از مردم به خوبی محافظت کنه . وقتی پیتر به خونه میره ، سر موضوعاتی با ام جی دعوا میکنه و بعد از اشارهٔ ام جی به لباس سیمبیوتی ، پیتر اون رو کنار میگذاره و لباس قدیمی اش رو میپوشه و برای هواخوری به بیرون میره که ناگهان کریون شکارچی با لباسی شبیه به لباس سیمبیوتی به پیتر حمله میکنه و بعد از نبردی ، موفق میشه که پیتر رو زنده به گور کنه . در خونهٔ پیتر و ام جی ، سیمبیوت فرار میکنه و به دنبال پیتر میره و ام جی میفهمه که لباس واقعاً زندست و دنبال پیتر میره . بعد از اینکه سیمبیوت به پیتر میرسه ، توانایی اش رو بالا میبره و پیتر موفق میشه که از گور بیرون بیاد . بعد هم پیتر سراغ کریون میره و از شدت عصبانیت بهش حمله میکنه و در برخی پانل ها واقعاً شبیه به ونوم به نظر میرسه و انگار که به اون تبدیل شده . ناگهان ام جی سر میرسه و با اسلحه ای به پیتر شلیک میکنه و باعث میشه که سیمبیوت از پیتر دور بشه . در صفحهٔ بعد ما میبینیم که ام جی به همراه دو تا بچه هاش ، پیتر رو ترک میکنه و کریون شکارچی هم دست به خود کشی میزنه . به نظر بنده ، چیپ زدارسکی عملکرد خیلی خوبی داشته و با ترکیب چند داستان کلاسیک از مرد عنکبوتی ، داستانی سرراست رو خلق کرده که خواننده از خوندن اون لذت میبره .
پروتاگونیست : بنده واقعاً از شخصیت پردازی پیتر پارکر در این شماره لذت بردم . پیتری که بسیار زیاد به امنیت مردم شهرش اهمیت میده و با اینکه میدونه لباس سیاهش زندست و روی تک تک افکارش تأثیر منفی میگذاره ، اون رو میپوشه تا توانایی هاش رو بالا ببره و بتونه از مردم شهرش در مقابل آسیب ها و خطرات ، به خوبی محافظت کنه . اما متأسفانه اشتباه میکنه و بعد از زنده به گور شدن ، سیمبیوت اون رو تسخیر میکنه و تحت کنترل اش در میاره . بعد از اینکه پیتر از شر سیمبیوت خلاص میشه ، شاهد اتفاقات تلخی ئه و ام جی به هماره دو تا بچه هاش ، ترکش میکنن . پیتر تنها دلخوشی اش رو هم از دست داد و واقعاً یکی از رنج دیده ترین شخصیت های کمیک بوکیه . یکبار دیگه میخوام زدارسکی رو بابت وفاداری به ذات و شخصیت پردازی اصلی پیتر پارکر تخسین کنم و برای دیدن شخصیت پردازی فوقالعاده و منحصر به فرد و درجه یک پیتر پارکر در کمیکی دیگه از زدارسکی ، هیجان داشته باشم . بنده شخصاً از بخشی از داستان بسیار لذت میبرم ؛ یعنی همونجایی که ام جی حرف از زن عمو می و خانهٔ سالمندان میزنه و پیتر با کمال قاطعیت مخالفت میکنه و میگه از زمانی که بچه بوده ، زن عمو می ازش مراقبت کرده . به نظرم این لحظه ی ماندگاری در این شماره هست و زدارسکی حتی در خلق لحظات ماندگار هم موفق عمل کرده .
آنتاگونیست : همانطور که در بالا گفتم ، بخشی از داستان این شماره ، داستان کمیک « آخرین شکار کریون » رو روایت میکرد و بنابراین طبیعی ئه که آنتاگونیست این شماره ، کریون شکارچی باشه . در این شماره ، ما متوجه میشیم که کریون مبتلا به سرطان شده و برای همین میخواد آخرین اقدام خودش رو قبل از مرگ انجام بده . برای این کار اون به مرد عنکبوتی حمله میکنه و بعد از نبردی موفق میشه تا مرد عنکبوتی رو زنده به گور کنه . اون بعد از این کار ، بالاخره موفق میشه که خودش رو جای اسپایدرمن جا بزنه و حال خلافکارا رو بگیره . ولی وقتی که پیتر از گور بر میگرده و بهش حمله میکنه و دوباره به مرد عنکبوتی تبدیل میشه ، کریون افسرده میشه و چون دیگه انگیزه ای برای زندگی کردن نداره ، دست به خودکشی میزنه . به نظرم کریون به خوبی جای خالی یک آنتاگونیست مناسب برای این شماره رو پر کرده و چیپ زدارسکی علاوه بر انتخاب صحیح اش ، یکبار دیگه داستان زیبای کمیک آخرین شکار کریون رو برامون تداعی کرد و باعث شد تا از خوندن این کمیک زیبا کاملاً لذت ببریم و این عملکرد زدارسکی واقعاً قابل تحسین و تشویق ئه .
طراحی : جناب آقای مارک بگلی وظیفهٔ طراحی این سری رو بر عهده داشتن و همون طور که انتظار می رفت ، طراحی های ایشون در شمارهٔ ۳ هم حرفی برای گفتن باقی نمیگذاره . بنده قبلاً هم از طراحی های بگلی در کمیک های دیگر لذت بردم ولی طراحی های انجام شده توسط ایشون در این سری به معنی واقعی کلمه شاهکاره . به عنوان یک خواننده و مخاطب ، تمامی طراحی های شمارهٔ ۳ برایم از جذابیت خاصی برخوردار بود و واقعاً از آنها لذت بردم . طراحی تمامی چهره ها ، ظاهر ها ، عواطف ، تعاملات ، پس زمینه ها ، مبارزات و ... به زیبایی هر چه تمام توسط بگلی انجام شده . در هر شماره ، بگلی لباس نسبتاً جدیدی رو برای اسپایدی خلق میکنه و بنده از تماشای لباسی که بگلی در این شماره خلق کرد و در صفحات ۵ و ۶ بر تن پیتر پارکر بود ، لذت بردم . کاور هم مانند شماره های قبلی زیباست و در عین سادگی ، از جذابیت و پویایی منحصر به فردی برخوردار ئه . در کل خیلی خوشحالم که مارک بگلی طراحی های این سری رو انجام داد و از عملکرد خارقالعادهٔ مارک بگلی در این سری و به خصوص در شمارهٔ ۳ راضی هستم .
ترجمه : ترجمه های انجام شده توسط جناب آقای دیکسون مانند دیگر شماره های این سری ، عالی و بی نقص بود و روون بودن ترجمه های انجام شده توسط ایشون ، لذت خوندن این کمیک رو برای بنده ایجاد کرد . خسته نباشید ! از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارتی که بر ترجمه داشتند ، سپاسگزارم !
ادیت : ادیت های جناب آقای رجبی هم مانند همیشه محشر بود و در بعضی پانل ها مانند نوشته های روی قبور واقع در قبرستان ، شاهد ادیت های خارقالعاده ای از ایشون بودیم و بابت تمام زحماتشون بهشون خسته نباشید میگم !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ در این شماره ، زن عمو می به نود سالگی رسیده و دچار فراموشی شده . به همین دلیل ، در جایی ام جی رو « گوئن » خطاب میکنه و در جایی برای هشتمین بار از خونه بیرون میره و گم میشه .
_ در صفحهٔ ۱۲ عکس مردی تفنگ به دست که لباسی شبیه لباس سیمبیوتی مرد عنکبوتی پوشیده ، در روزنامه دیده میشه که در ادامه مشخص میشه همون کریون شکارچی هستش .
_ در اولین پانل صفحهٔ ۲۴ ، نام های « زدارسکی » و « بگلی » بر روی قبور اطراف قبر پیتر دیده میشه که به ترتیب اسامی نویسنده و طراح این سری هستند .
_ در صفحهٔ ۲۵ و هنگامی که مرد عنکبوتی موفق میشود که خود را خلاص کند ، باری دیگر صفحاتی از کمیک آخرین شکار کریون در ذهنمان تداعی می شود .
نتیجهگیری : کمیکی عالی با همه چیز عالی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و هر چه سریعتر باید از خواندن آن لذت ببرید .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . به زودی با نقد شمارهٔ بعدی در خدمت شما خواهم بود !
روز خوش !
نقد و بررسی شمارهٔ ۴ از کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی ( Spider-Man : Life Story )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت در نزد هواداران بسیار زیاد است و پس از تمام سری های اختصاصی و موفق او ، نوبت به سری داستان زندگی ( Life Story ) میرسه . این سری ، داستان زندگی پیتر پارکر رو مانند تمام انسان های دیگه و با توجه به رخداد های واقعی دنیا روایت میکنه . در شمارهٔ ۴ از این سری ، ما شاهد روایت داستان های سرگذشت کلون ( ادامهٔ داستان سرگذشت کلون ( Clone Saga ) دههٔ ۷۰ میلادی که داستان خوبی نبود ) و مرگ هری آزبورن در دههٔ ۹۰ میلادی هستیم . شماره ای که بی اغراق محشره و داستان و طراحی های اون شاهکاره . پس با نقد بنده یعنی « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : همان طور که در بالا گفتم ، در این شماره شاهد روایت داستان های زیادی بودیم . در ابتدای داستان ، ما شاهد آتش سوزی بزرگی در شهر شیکاگو هستیم که کار دکتر اختاپوس ئه . در همین حال ، بن رایلی ( یکی از کلون های اسپایدرمن و ملقب به Scarlet Spider ) به همراه همکارش به عنوان خبرنگار در صحنه حاضر میشه و دکتر اختاپوس هم اونو میدزده . بعد ما شرکت صنایع پارکر رو میبینیم که پیتر و تونی استارک در اون مشغول صحبت هستند که به بیرون کردن استارک ختم میشه . پیتر هم لباس اسپایدرمنی رو بر تن میکنه و بعد از دستگیری چند خلافکار ، به دکتر اختاپوس میرسه . در این لحظه ، دکتر اختاپوس فاش میکنه که از هویت مخفی پیتر خبر داره و میخواد زندگی پیتر رو برای به هم زدن ازدواج اش با زن عمو می و مرگ اون ، به هم بریزه ؛ در حالی که پیتر این کار رو نکرده . بعد از اینکه پیتر توسط اختاپوس بیهوش میشه ، در شرکت آزکورپ به هوش میاد و بن رایلی رو دست و پا بسته جلوی خودش میبینه و میفهمه که هری آزبورن به دکتر اختاپوس کمک میکنه . هری هم میگه که به زور ، مجبور به این همکاری شده . بعد از اینکه اختاپوس با بن و پیتر حرف میزنه ، فاش میکنه که پیتر یک کلون ئه و بن ، پیتر پارکر اصلی ئه . این باعث عصبانی شدن بن میشه و تناب ها رو پاره و به اختاپوس حمله میکنه . اختاپوس هم یکی از بازو هاش رو به سمت بن میبره تا بن رو بکشه. بن هم جا خالی میده و بازو به سمت پیتر میره که هری خودش رو جلو میندازه و جون خودشو به خاطر پیتر از دست میده . دکتر اختاپوس هم فرار میکنه . در صفحهٔ بعدی ، ما میبینیم که پیتر تمام چیز های زندگیشو در قالب یه کتابچه به بن میده و هویت مرد عنکبوتی رو هم تقدیم بن میکنه و میگه باید پیتر پارکر واقعی باشه . بعد هم به مخفیگاه نورمن آزبورن میره و بهش میگه که میدونه همه چی زیر سر اونه و اینم میدونه که کلون نیست . خبر مرگ هری رو هم به نورمن میده . این خبر ، باعث میشه که نورمن عصبی بشه و بعد از حمله به پیتر ، سکته کنه و بمیره . در آخر هم شاهد یک پایان خوش هستیم و میبینیم که پیتر به ملاقات بچه های خودش که در شمارهٔ قبل به همراه ام جی ترکش کرده بودند ، میره . واقعاً این عملکرد خارقالعاده از چیپ زدارسکی قابل تحسین و ستایش ئه ؛ چرا که ایشون یکی از بدترین داستان های مرد عنکبوتی ( سرگذشت کلون دههٔ ۹۰ ) رو با نحوه داستان گویی بسیار عالی ، تبدیل به داستانی مهیج و زیبا کرده که خواننده از خوندنش لذت میبره .
پروتاگونیست : شخصیت پردازی پیتر پارکر نه تنها در این شماره بلکه در کل این سری ، کاملاً حساب شده ست و هیچ نقصی در شخصیت پردازی اش قابل مشاهده نیست . در واقع ما در این سری ، همون پیتر پارکر همیشگی و درجه یک رو میبینیم . این شماره هم از این قاعده مستثنا نیست . در این شماره یعنی شمارهٔ ۴ ، ما پیتری رو میبینیم که بسیار از اینکه مری جین به همراه دو تا بچه هاش ، ترکش کرد ( اتفاقی که در شمارهٔ ۳ از این سری افتاد ) ناراحت ئه و حتی وقتی در ابتدای کمیک ، تونی استارک به محافظت از فرزندان پیتر اشاره میکنه ، عصبانی میشه و استارک رو بیرون میکنه . با اینکه سن زیادی ازش میگذره ، اما باز هم به فکر کمک به مردم شهر ئه و لباس اسپایدرمنی رو بر تن و به کمک مردم میره . این همون پیتر پارکری ئه که هممون می شناسیم و دوستش داریم ! پیتر حتی راضی به مرگ دشمنش هم نیست و وقتی که میفهمه که کلون ئه و بن رایلی هم به اختاپوس حمله میکنه ، سعی میکنه که بن رو آروم کنه تا دست از کتک زدن اختاپوس برداره و اختاپوس رو نکشه . بعد هم تقریباً تمام زندگی اش رو در قالب یک کتابچه به بن میده . در آخر ، پیتر سراغ نورمن میره و میگه که حتی یه لحظه هم به واقعی بودن و کلون نبودن اش شک نکرده ؛ به لطف نورمن ! همین باعث میشه که نورمن عصبی بشه و بعد از شنیدن مرگ هری ، به پیتر حمله کنه و در آخر هم سکته کنه و بمیره . در پایان کمیک هم میبینیم که پیتر پیش خونواده اش برگشته و با بچه هاش ملاقات میکنه و اونها رو در آغوش میگیره . این یعنی یک شخصیت پردازی درجه یک که چیپ زدارسکی به خوبی در این سری بهش وفادار ئه .
آنتاگونیست : در این شماره دو تا آنتاگونیست داشتیم : اوتو اکتاویوس ملقب به دکتر اختاپوس ( Dr. Octopus ) و نورمن آزبورن ! اگرچه دکتر اختاپوس حضور بیشتری در این شماره داشت اما نورمن آزبورن پشت تمام قضایا بود ! در این شماره ، ما دکتر اختاپوسی رو داشتیم که همه چیزش رو از دست داده بود ؛ او که زن عمو می رو خیلی دوست داشت ، بعد از ترک شدنش همه چیز رو از دست داد . بعد از اینکه زن عمو می فوت کرد هم کاملاً خشمگین شد و وقتی فهمید که پیتر پارکر همون مرد عنکبوتی ئه ، برای خودش گفت که : «حتماً بزرگترین دشمن ام چشم دیدن من و زن عموش رو در کنار هم نداشته و برای همین زن عمو می من رو ترک کرده » برای همین میخواست که به پیتر ضربه بزنه و به این خاطر ، پیتر و بن رو دزدید و به آزکورپ برد و به پیتر گفت که یک کلون ئه . در آخر هم که مرتکب قتل هری آزبورن شد . ما تو این شماره یک دکتر اختاپوس رنج دیده رو دیدیم که هیچی برای از دست دادن نداشت و میخواست از پیتر انتقام بگیره . به نظرم این شخصیت پردازی از دکتر اختاپوس خیلی خوبه . و اما نورمن آزبورن ! تقریباً در اواسط کمیک ، ما پیتر رو میبینیم که آدرس مخفیگاه نورمن آزبورن رو از جسیکا جونز میگیره و به مخفیگاه نورمن میره . در اونجا ، پیتر میگه که همه اش زیر سر نورمن ئه و نورمن باعث شده تا اختاپوس به پیتر بگه که یک کلون ئه . ولی خودش اینو باور نداره و روی خودش آزمایش کرده و میدونه که کلون نیست . بعد از اینکه پیتر خبر مرگ هری رو به نورمن میده ، نورمن کاملاً عصبانی میشه و آخرین حملهٔ زندگی اش به پیتر رو انجام میده و گلایدر رو به سمتش میفرسته . پیتر هم گلایدر رو نابود میکنه و نورمن از ناراحتی مرگ پسرش ، سکته میکنه و زندگی اش پایان می یابه . در واقع نورمن ، آخرین تلاش زندگی اش رو برای نابودی پیتر ، در این شماره انجام داد و ما از دیدن اینکه نورمن در اواخر زندگی اش هم دست از سر پیتر بر نمی داره ، لذت بردیم .
طراحی : همون طور که انتظار می رفت ، جناب آقای مارک بگلی مانند تمام شماره های قبلی این سری ، طراحی های بسیار زیبا ، چشم نواز و بی نقصی رو ارائه دادند . در واقع تمامی چهره ها ، ظاهر ها ، عواطف ، تعاملات ، پس زمینه ها ، مبارزت و ... به زیبایی هر چه تمام انجام شده اند . طراحی های بگلی به قدری عالی هستند که نمیدانم در وصف زیبایی های آن دیگر چه بگویم . کاور هم عالیست و علاوه بر زیبایی و پویایی منحصر یه فرد ، به زیبایی به شباهت و برادری بین پیتر پارکر و بن رایلی اشاره میکند . لباسی که مارک بگلی در این شماره برای مرد عنکبوتی طراحی میکند ، درواقع همان لباس کلاسیک مرد عنکبوتی است ؛ منتهی خط های تیره ای بر روی قسمت های آبی رنگ لباس کشیده شده که به خواننده حس جدید و نو بودن را می دهد . به جرأت میتوان گفت که داستانی که جناب آقای چیپ زدارسکی برای این شماره در نظر داشت ، به زیبایی هر چه تمام توسط طراحی های مارک بگلی روایت شده و طراحی های بگلی به قدری از لحاظ داستانی کامل هستند که در برخی صفحات ، دیالوگی از زبان شخصیت ها نوشته نشده و طراحی ها به تنهایی داستان را روایت میکنند . در کل ، بنده به عنوان یک مخاطب و خواننده از طراحی های انجام شده توسط مارک بگلی راضی هستم و از دیدن طراحی های ایشون بسیار لذت بردم و نمرهٔ کاملی رو به طراحی های ایشون میدم .
ترجمه : جناب آقای هاشم نیاز پور ، ترجمه های بسیار خوب و روونی داستن که هیچ نقصی در اونها قابل مشاهده نبود . خسته نباشید ! از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارتی که بر ترجمه داشتند ، سپاسگزارم !
ادیت : ادیت های جناب آقای رجبی هم خیلی معرکه و زیبا بود ؛ فقط جسارتا در صفحهٔ ۲۶ ، پیتر پارکر به صورت پیتر پاکر نوشته شده . باز هم بابت زحماتتون ازتون تشکر میکنم .
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ کاور این شماره ، بنده رو خیلی یاد اون صحنه از فیلم مرد عنکبوتی ۳ ساختهٔ سم ریمی میندازه که مرد عنکبوتی با لباس مشکی رنگ سیمبیوتی ، تصویر خودش رو روی شیشهٔ اون ساختمون میدید . البته در اینجا به شبیه و یکی بودن پیتر و بن رایلی اشاره داره .
_ در صفحهٔ ۸ ، پیتر شعار خودش که همیشه به یاد داره و بهش احترام میگذاره رو یعنی « قدرت زیاد ، مسئولیت زیاد به همراه داره » ، به صورت « با قدرت زیاد ، بار گناه سنگین میشه » خطاب میکنه که به حال و هواش ربط داره .
_ در صفحهٔ ۱۳ ، بن رایلی شرکت آزکورپ رو به صورت « آک کورپ » خطاب میکنه . همونطور که میدونید ، نام دکتر اختاپوس به صورت مخفف ، داک آک خطاب میشه و وقتی اختاپوس در آزکورپ باشه ، اسم این شرکت به آک کورپ تغییر پیدا میکنه .
_ در سکانس های پایانی فیلم مرد عنکبوتی ۳ ، هری آزبورن خودش رو جلوی پیتر انداخت تا تیغه ای که ونوم به سمت پیتر پرتاب کرد ، به پیتر برخورد نکنه و به این ترتیب جون خودش رو از دست میده . در این کمیک هم هری تقریباً به همین صورت جان فشانی میکنه .
_ مرگ هری آزبورن که در شمارهٔ ۲۰۰ از کمیک مرد عنکبوتی خارقالعاده ( Spectacular Spider-Man ) رخ داد ،به گونه ای متفاوت در این شماره رقم خورد .
نتیجه گیری :
کمیکی عالی با همه چیز عالی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و هرچه زودتر باید از خواندن آن لذت ببرید .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۹.۵/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . به زودی با نقد شمارهٔ بعدی در خدمت شما خواهم بود !
روز خوش !
نقد و بررسی شمارهٔ ۵ از کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی ( Spider-Man : Life Story )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و پس از تمام سری های اختصاصی و موفق او ، نوبت به سری داستان زندگی ( Life Story ) میرسه . این سری ، داستان زندگی پیتر پارکر رو مانند تمام انسان های دیگه و با توجه به رخداد های واقعی دنیا روایت میکنه . در شمارهٔ ۵ از این سری ، ما شاهد روایت داستان های بازگشت به خانه ( Homecoming ) و جنگ داخلی ( Civil War ) در دههٔ اول از قرن ۲۱ هستیم . شماره ای که بی اغراق محشره و داستان و طراحی های اون شاهکاره . پس با نقد بنده یعنی « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : همان طور که در بالا گفتم ، در این شماره شاهد روایت داستان های زیادی بودیم . در شمارهٔ قبل دیدیم که پیتر پارکر هویت مرد عنکبوتی و بقیهٔ زندگی اش رو به بن رایلی داد و رفت تا در کنار خونواده اش زندگی کنه . در ابتدای این شماره ، ما بن رایلی رو میبینیم که در لباس اسپایدرمن ، نبرد سختی رو با شخصیت خبیثی به نام مورلان انجام میده که در نهایت ، مورلان انرژی عنکبوتی بن رایلی رو از وجودش بیرون میکشه و زندگی بن به پایان میرسه و مورلان هم به دنبال مرد عنکبوتی اصلی یعنی پیتر پارکر میره تا این عصاره و انرژی رو از وجود اون هم بیرون بکشه . در صفحهٔ بعد ، ما پیتر رو میبینیم که زندگی خوبی با خونواده اش داره و با دخترش ، کلیر که حالا بزرگ هم شده ، دربارهٔ موضوعاتی مثل بورسیهٔ دانشگاه و مسئولیت و ... گفت و گو میکنه که ناگهان ، فرزند دیگهٔ پیتر که بنجامین نام داره ، پدرش رو صدا میزنه . پیتر هم دنیال بنجامین میره و ناگهان اخبار رو میبینه که تصویر بدن بی جان و انرژی بن رایلی رو نشون میده . پیتر هم به یاد میاره که قبلاً شخصی به نام ازیکیل دربارهٔ عصاره و انرژی عنکبوتی ، بهش توضیح داده بود و گفته بود که شخصی به نام مورلان ، دنبال این انرژی ئه . پس پیتر تصمیم میگیره که بره و با مورلان روبه رو بشه . در صفحهٔ بعدی ، کلیر با پیتر صحبت میکنه و میگه باید لباس اسپایدرمنی رو بر تن کنه و به کمک مردم بره و نذاره تا بی عدالتی رشد کنه و ... بعد ما تونی استارک رو میبینیم که درگیر قضیهٔ جنگ داخلی شده و حالا که وزیر دفاع هم به حساب میاد ، دربارهٔ پیتر و مرگ اون صحبت میکنه و خبر نداره که پیتر واقعی هنوز زنده ست ؛ تا اینکه مقالهٔ دیلی بیوگل رو دربارهٔ زنده بودن پیتر میخونه . در واقع ، پیتر به دیلی بیوگل میره و دربارهٔ قضیهٔ کلون و مرگ بن رایلی و زنده بودن خودش توضیحاتی میده ؛ بتی هم اون رو به صورت مقاله در میاره و تونی استارک هم اون مقاله رو میخونه . در صفحهٔ بعد ، تونی استارک و پیتر در زیر شرکت صنایع پارکر با هم رو به رو میشن ؛ تونی دربارهٔ جنگ داخلی به پیتر توضیحاتی میده و پیشنهاد میده که بیاد طرف خودش و علیه کاپیتان آمریکا و تیمش بجنگه و ... که پیتر قبول نمیکنه . تونی هم بعضی از ابرقهرمان ها رو به جون پیتر میندازه . همچنین ، مورلان برای پیدا کردن پیتر پارکر ، به خونه و خونواده اش حمله میکنه . بعد از اینکه پیتر به شدت از تونی و گروهش کتک میخوره ، کاپیتان آمریکا و تیمش هم به کمک پیتر میان . در طرفی دیگر ، مورلان خواستار بیرون کشیدن انرژی عنکبوتی کلیر و بنجامین ئه و اون دو تا هم میخوان مادرشون ، مری جین رو فراری بدن و جلوی مورلان رو بگیرن . پیتر هم وارد شرکت خودش میشه و لباس اسپایدرمنی جدیدی رو بر تن میکنه و دوباره وارد نبرد میشه . وقتی مورلان ، کلیر رو میگیره و آمادهٔ بیرون کشیدن انرژی اش میشه ، کلیر رو صورت مورلان چنگ میندازه و باعث ذخمی شدن مورلان میشه ؛ با این نتیجه ، بنجامین و کلیر یه نقشه میکشن . بنجامین خودش رو در خطر میندازه و مورلان هم انرژی بنجامین رو بیرون میکشه که ناگهان کلیر یه تنهٔ درخت رو میکوبه تو صورت مورلان و مورلان هم کشته میشه ؛ اما بنجامین به شدت ذخمی میشه . در حالی که پیتر در لباس اسپایدرمنی با مرد آهنی و گروهش نبرد میکنه ، به کمک کاپیتان آمریکا و گروهش موفق میشه که گروه تونی رو شکست بده ؛ اما مشخص میشه که تونی در این مدت یه تصویر مجازی سه بعدی بوده و ... در آخر هم پیتر به فکر خونواده شه که کاپیتان بهش میگه که کمکش میکنه و داستان هم تموم میشه . در وافع چیپ زدارسکی نویسندگی خارقالعاده ای رو از خودش ارائه داده .
پروتاگونیست : شخصیت پردازی پیتر پارکر در این شماره خیلی جالب ئه . پیتر پارکری که در این شماره دیدیم ، برای مدت ها از مرد عنکبوتی بودن فاصله گرفته بود و لباس اسپایدرمنی ، شرکت صنایع پارکر و ... خودش رو به کلون اش یعنی بن رایلی واگذار کرده بود و در کنار خونواده اش به خوبی و خوشی زندگی می کرد . تا اینکه خبر مرگ بن رو از اخبار میبینه و وقتی میفهمه که مرگ بن کار مورلان بوده ، نگران خونواده اش میشه و از اونها فاصله میگیره و به شرکتش یعنی صنایع پارکر میره و میخواد که به جای بن رایلی ، شرکتش رو بچرخونه و نگذاره که تونی استارک به دستش بیاره ؛ اما تونی استارک در زیر شرکتش باهاش رو به رو میشه و در نهایت با پیتر نبرد میکنه و کاپیتان آمریکا و تیمش به کمک پیتر میان . در این لحظه ، پیتر به خودش میاد و با به یاد آوردن کاپیتان ، بنجامین ، کلیر ، همسرش و عمو بن ، یک بار دیگه لباس اسپایدرمنی رو به تن میکنه و به نبرد با استارک میره . کاپیتان هم در آخر کمیک ، قول میده که به پیتر در متوقف کردن مورلان کمک کنه . به نظر بنده ، لحظهٔ تبدیل شدن دوبارهٔ پیتر پارکر به مرد عنکبوتی ، لحظهٔ ماندگاری در این شماره بود و در نهایت با به یاد آوردن نام کسانی که دوستشون داشت ، یکبار دیگه به مرد عنکبوتی تبدیل شد . باز هم زدارسکی رو برای این شخصیت پردازی درجه یک از پیتر پارکر ، تحسین میکنم .
آنتاگونیست : خب ، همونطور که میدونید ، در کمیک جنگ داخلی ( که سایت اسپایدی هم در حال ترجمهٔ اونه ) تونی استارک / مرد آهنی مانند یک شخصیت خبیث نشون داده شد و کاپیتان آمریکا قهرمان اصلی بود . اتفاقاً در این شماره هم تونی استارک ، مانند یک شخصیت خبیث به تصویر کشیده میشه و میتونه که در کنار مورلان ، آنتاگونیست این شماره به حساب بیاد ؛ اما به نظر بنده ، جنگ اصلی پیتر پارکر با مورلان ئه و بهتره که تونی استارک رو به عنوان آنتاگونیست این شماره به حساب نیاریم و به بررسی مورلان در این شماره بپردازیم . این شخصیت خارقالعاده برای اولین بار در کمیک بازگشت به خانه ( Homecoming ) خلق شد و از اون موقع دردسر های زیادی رو برای مرد عنکبوتی درست کرده . مورلان در این شماره ، دقیقاً همونی ئه که باید باشه ؛ مورلان ای که دنبال قدرت و غذا ئه و انرژی و عصارهٔ عنکبوتی درون وجود خانوادهٔ پارکر ، خیلی به دردش میخوره . برای همین به هیچ کس و هیچ چیز رحم نمیکنه ! دیدید چطور بن رایلی بیچاره رو در ابتدای کمیک کشت ؟ مورلان برای تمام عنکبوتی ها یک تهدید و خطر بسیار جدی به حساب میاد و برای همین یکی از خبیث های مورد علاقهٔ بنده ست . به نظرم ، انتخاب مورلان به عنوان آنتاگونیست این شماره ، یکی از تصمیمات هوشمندانه جناب آقای چیپ زدارسکی بود که به خوبی تونست هیجان رو به داستان این شماره اضافه کنه . بنده یک بار دیگه چیپ زدارسکی رو برای این تصمیم هوشمندانه تحسین میکنم .
طراحی : طبق انتظارت بنده ، جناب آقای « مارک بگلی » یک بار دیگه با طراحی های زیباشون غوغا کردند و طراحی های بی نظیری رو ارائه دادند . طراحی های ایشون بسیار زیبا ، دیدنی و چشم نواز هستند و باعث میشوند تا مخاطب و خواننده از نگاه کردن به طراحی های این شماره ، لذت ببرد . در واقع طراحی تمامی چهره ها ، عواطف ، ظاهر ها ، تعاملات ، پس زمینه ها ، مبارزات و ... به زیبایی هر چه تمام تر انجام است . کاور این شماره هم بسیار زیباست و نکات مختلفی رو در خودش جا داده . بگلی در این شماره هم لباس جدید و متفاوتی رو برای مرد عنکبوتی خلق و طراحی میکنه که به کلی از لباس کلاسیک این شخصیت متفاوت ئه . این لباس بخش های مشکی رنگ بسیار زیادی داره و رنگ آبی از اون حذف شده و بیشتر شبیه به یک لباس زرهی شده که بنده بسیار از این لباس استقبال میکنم . مانند شماره های قبلی ، طراحی های این شماره هم از لحاظ داستانی کامل هستند و در بخش هایی از داستان ، دیالوگ های خیل کمی رو شاهد بودیم و طراحی ها ، داستان رو پیش می برند . به جرأت می توان گفت که داستانی که جناب آقای زدارسکی برای این شماره در نظر داشتند ، به عالی ترین و زیبا ترین شیوهٔ ممکن توسط طراحی های مارک بگلی روایت شده است . در کل بنده به عنوان یک مخاطب و خواننده ، از طراحی های مربوط به این شماره بسیار لذت بردم و عملکرد خارقالعادهٔ بگلی رو تحسین میکنم و نمرهٔ کاملی رو به طراحی های ایشون میدم .
ترجمه : جناب آقای دیکسون ، ترجمه های بسیار روان و بی نقصی داشتن و بابت تمام زحماتشون ، بهشون خسته نباشید میگم ! از استاد ترابی مهربانی عزیز هم بابت نظارتی که بر ترجمه داشتند ، تقدیر و تشکر میکنم !
ادیت : جناب آقای رجبی هم ادیت های بسیار زیبایی داشتن که هیچ نقصی در اونها قابل مشاهده نبود و لذت خوندن این کمیک رو برای بنده فراهم کردند . خسته نباشید !
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ شخصیت ازیکیل که پیتر در صفحهٔ ۶ دربارهٔ اون صحبت می کنه ، برای اولین بار در کمیک بازگشت به خانه ( Homecoming ) خلق شد و مبارزهٔ سخت مرد عنکبوتی و مورلان در این کمیک ، به نوعی در این شماره مورد استفاده قرار گرفت .
_ ماسکی که پیتر پارکر در صفحات ۷ و ۸ به صورت زده ، در واقع ماسک Scarlet Spider ئه که بن رایلی در شمارهٔ قبلی به پیتر داد .
نتیجهگیری :
کمیکی عالی با همه چیز عالی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و خواندن آن را به تمام کمیک دوستان پیشنهاد میکنم .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس از تیم اسپایدی که این کمیک زیبا رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند . به زودی با نقد شمارهٔ بعدی ( آخر ) در خدمت شما خواهم بود !
روز خوش !
نقد و بررسی شمارهٔ ۶ ( آخر ) از کمیک داستان زندگی مرد عنکبوتی ( Spider-Man : Life Story )
هشدار : این نقد حاوی اسپویل است !
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه : شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک فانتزی شگفت انگیز و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد . محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد است و پش از تمام سری های اختصاصی و موفق او ، نوبت به سری داستان زندگی ( Life Story ) میرسه . این سری داستان زندگی پیتر پارکر رو مانند تمام انسان های دیگه و با توجه به رخداد های واقعی دنیا روایت میکنه . در شمارهٔ ۶ از این سری ، ما شاهد روایت داستان هایی مانند تعویض جسم و ذهن پیتر پارکر و دکتر اختاپوس و مرگ مرد عنکبوتی در دههٔ دوم از قرن ۲۱ هستیم . شماره ای که بی اغراق محشره و داستان و طراحی های اون شاهکاره . پس با نقد بنده یعنی « Scarlet Speedster » همراه باشید ...
داستان ( پروتاگونیست و آنتاگونیست ) : همونطور که گفتم ، در این شماره شاهد روایت داستان های زیادی بودیم . در ابتدای این کمیک ، ما پیتر رو میبینیم که چند وقته خواب مرگ عمو بن رو میبینه و برای مری جین تعریف میکنه . در واقع در اوایل داستان که در سال ۲۰۱۹ رخ میده ، ما میبینیم که پیتر و مایلز مورالز در حال آمادهٔ شدن برای رفتن به فضا و انجام دادن مأموریتی هستند . پیتر با خانواده اش یعنی مری جین ، بنجامین و کلیر خداحافظی میکنه و به همراه مایلز ، وارد سفینه میشه . در هنگام انجام مأموریت توسط این دو قهرمان ، ما شاهد مونولوگ هایی از جانب پیتر هستیم که قضیهٔ مأموریت فضایی رو به ما توضیح میدن . در واقع ما میفهمیم که در هنگامی که جهان و مردمش از جنگ داخلی بین قهرمانان خسته شده بودند ، دکتر دووم یه حکومت پایدار رو بهشون پیشنهاد کرد و اونها هم قبول کردند . اینطوری دووم به قدرت رسید و تمام قهرمان ها نابود یا گم و گور شدند . حالا بعد از سالیان سال ، مایلز و پیتر میخوان برن به ایستگاه فضایی و با کار گذاشتن دستگاهی به نام دومزدی ، تمام فناوری های دکتر دووم در کل جهان رو خاموش و خود ایستگاه فضایی رو هم نابود کنن تا کس دیگه ای نتونه روشنشون کنه . در هنگام کار گذاشتن دستگاه دومزدی ، پیتر و مایلز میفهمن که برق دستگاه وصل نیست و ۱۰ دقیقه تا شارژ شدن دستگاه وقت دارن که برای دستگاه ، یه برق ذخیره پیدا کنن . وقتی پیتر میره دنبال این برق ، متوجه میشه که شخصی سفینه شون رو نابود کرده و در حال حمله به ایستگاه فضایی هست . ناگهان این شخص به پیتر حمله ور میشه و مشخص میشه که این شخص همون کریون شکارچی ئه که سیمبیوت ونوم رو بر تن کرده . در واقع سیمبیوت در آخرین لحظه ، مانع خودکشی کریون شده و بهش چسبیده . پیتر و کریون نبرد خیلی سختی رو با هم دارن و مایلز هم درگیر میشه و در انتهای نبرد ، پیتر دستگاهی رو در مچ دستش فعال میکنه که صوت هایی رو از خودش تولید و سیمبیوت رو از هم پاشیده میکنه . بعد از از هم پاشیده شدن سیمبیوت ، ما اسکلت کریون رو میبینیم و وقتی که مایلز دربارهٔ این اسکلت سوال میکنه ، پیتر جمله ای میگه و مایلز رو اوتو خطاب میکنه . در این لحظه ما شاهد نبردی بین مایلز و پیتر هستیم و مشخص میشه که اوتو اکتاویوس / دکتر اختاپوس ذهنش رو با مایلز عوض کرده . در واقع اوتو میخواسته که ذهنش رو وارد بدن پیتر کنه ؛ اما میبینه که پیتر هم مثل خودش پیر و ناتوان ئه و در نتیجه ، ذهنش رو در بدن مایلز قرار میده . در انتهای نبرد ، اختاپوس تصمیم میگیره که از طریق ذهن اون رو شکست بده و بنابراین ، سرش رو به سر پیتر میزنه و در نبردی ذهنی ، شش خبیث رو به جون پیتر میندازه و میخواد که ذهن پیتر رو نابود کنه . پیتر هم ارتش عنکبوتی خودش رو خبر میکنه و نبرد بزرگی رخ میده . در انتهای نبرد ، زن عمو می ظاهر میشه و با اوتو حرف میزنه و متقاعدش میکنه که این کار ها رو کنار بذاره . بعد اوتو ناپدید میشه و زن عمو می هم با پیتر دربارهٔ مرگ عمو بن و نجات همه حرف میزنه و بعد ، نبرد ذهنی تموم میشه ؛ اما خسارات وارد شده از نبرد ، به ایستگاه آسیب میزنه و در حالی که پیتر ۴ دقیقه تا فعال شدن امواج دومزدی فاصله داره ، مایلز رو در تنها محفظهٔ نجات میذاره و به زمین میفرسته . ایستگاه هم در حال نصف شدنه و پیتر دست به فداکاری میزنه و سعی میکنه با تار ایستگاه رو ثابت نگه داره ، اما قسمت جلوی ایستگاه تخریب میشه و پیتر در حال خفه شدنه که سیمبیوت قسمت تخریب شده رو میپوشونه و پیتر هم با تار ، ایستگاه رو ثابت نگه میداره . در حالی که امواج دومزدی فعال میشه ، پیتر خودش رو در کنار ام جی میبینه و باهاش حرف میزنه و احساس خوشبختی میکنه . در این لحظه ایستگاه منفجر میشه و پیتر جون خودشو از دست میده ... در صفحهٔ بعد ، ما مایلز و اوتو رو در حالی که به جسم های خودشون برگشتن ، میبینیم و مایلز هم میگه که امروز خاکسپاری پیتر بوده و خودش هم میخواسته اوتو رو بکشه ولی میدونه اگه پیتر بود ، این کارو نمیکرد . بعد هم ما گفت و گویی رو بین ام جی و مایلز میبینیم و در آخر ، لباس مرد عنکبوتی به مایلز داده میشه و به نظر میاد که قراره جانشین مرد عنکبوتی بشه . در صفحهٔ آخر ، ما دوباره میبینیم که پیتر خواب مرگ عمو بن رو میبینه ولی این دفعه یکبار برای همیشه جلوی اون دزد رو میگیره و به آرامش میرسه ... واقعاً باید چیپ زدارسکی رو برای این نحوه داستان گویی حیرت انگیز ، ستود و برای این عملکرد بی نظیر ، تحسین کرد .
پروتاگونیست : این سری در کنار تمام بی نقصی هاش ، در نشون دادن شخصیت پردازی پیتر پارکر هم بی نقص بود . در این شماره ما پیتری رو دیدیم که مدام خواب مرگ عمو بن رو میدید و دوست داشت که برای همیشه این کابوس رو تموم کنه . در اواسط داستان تمام جوهره و ذات پیتر نشون داده میشه و ما میفهمیم که پیتر پارکر چقدر فداکار و از خود گذشته ست و برای نجات جون بقیه ، حاضره تا جون خودشو فدا کنه . بعد از اینکه پیتر مایلز مورالز رو با استفاده از تنها محفظهٔ نجات به زمین میفرسته ، ما میبینیم که پیتر در ایستگاه فضایی میمونه و و اون رو با تارش نگه میداره تا قبل از فعال شدن امواج دومزدی ، ایستگاه منهدم نشه و برای همین در اقدامی فداکارانه ، در ایستگاه میمونه و جون خودش رو از دست میده . قبل از جان فشانی پیتر ، ما صحنه ای رو میبینیم که پیتر و ام جی در اون تنها هستند و شاهد لحظات خوبی در این صحنه بودیم . واقعاً جناب آقای چیپ زدارسکی در نه تنها این شماره بلکه در کل این سری ، به خوبی به ذات و شخصیت پردازی پیتر پارکر وفادار بود و تمام جوهره و خصوصیات بارز اون رو به ما نشون داد و موجب لذت بردن ما از این شخصیت پردازی درجه یک شد . بنده دوست دارم که یک بار دیگه کمیکی از مرد عنکبوتی رو با نویسندگی زدارسکی بخونم و از شخصیت پردازی پیتر لذت ببرم .
آنتاگونیست : در این شماره ، ما شاهد دو آنتاگونیست بودیم ؛ کریون شکارچی ( Kraven the Hunter ) که سیمبیوت ونوم رو بر تن کرده بود و همچنین ، اوتو اکتاویوس ملقب به دکتر اختاپوس ( Dr. Octopus ) ! از اونجایی که به نظر بنده اختاپوس آنتاگونیست و شرور اصلی این شماره بود و با توجه به حضور بیشتر اختاپوس نسبت به ونوم ، به همین مقدار بررسی ونوم در این شماره بسنده میکنم : در این شماره مشخص میشه که در لحظهٔ آخر ، سیمبیوت ونوم مانع خودکشی کریون شده و با اون پیوند میخوره و از همون روز به دنبال شکار مرد عنکبوتی میره ! در این شماره ، ونوم ابتدا سفینهٔ پیتر و مایلز رو منهدم میکنه و سپس به ایستگاه فضایی حمله و با پیتر و مایلز نبرد میکنه که در نهایت ، به وسیلهٔ سلاح صوتی پیتر از هم میپاشه و مشخص میشه که فقط اسکلت کریون در درون سیمبیوت بوده . در انتها هم سیمبیوت مانع خفه شدن پیتر میشه و به نظر بنده در فداکاری پیتر ، شریک میشه . و حالا دکتر اختاپوس ! از اون روزی که اختاپوس موجب مرگ هری آزبورن شد ، دیگه در این سری حضور پیدا نکرد و مشخص شد که ذهنش رو وارد جسم مایلز کرده بوده و از طریق نبرد ذهنی ، خواستار از بین بردن مغز پیتر میشه ! در نهایت ، با ورود زن عمو می و حرف زدن با اوتو ، اوتو از کار هاش دست بر می داره و بعد از اینکه توسط پیتر به زمین فرستاده میشه ، به خاطر نجات داده شدنش توسط پیتر ، بدن مایلز رو بهش پس میده و ... همهٔ اینها نشون میده که در قلب اوتو خوبی هم وجود داره و به بهترین شکل ممکن ، به عنوان آنتاگونیست در این شماره عمل میکنه .
طراحی : به جرئت میتوان گفت که یکی از نقاط قوت اصلی این سری ، طراحی های عالی و شگفت انگیز اون بود و علت قدرتمند بودن طراحی ها در هر ۶ شمارهٔ این سری ، جناب آقای مارک بگلی بود . ایشون در هر شماره طراحی های بسیار زیبایی داشتند و بنده به قدری از طراحی های بگلی راضی بودم که در هر شماره ، نمرهٔ کاملی رو به طراحی دادم . اما به نظرم طراحی های این شماره فراتر از یک طراحی ساده هستند . از نظر بنده ، طراحی ها در این شماره از روح و احساسات برخوردار هستند و به طور بسیار زیبا و غم انگیزی داستان را به تصویر می کشند . به جرئت میتوانم بگویم که با دیدن پانل هایی که به مرگ پیتر پارکر ختم شدند ، بسیار اندوهگین شدم و بار ها و بار ها به آن صفحات نگاه کردم و علاوه بر غمی که با دیدن آنها پیدا کردم ، از آنها لذت بردم . در واقع تمامی چهره ها ، عواطف ، ظاهر ها ، تعاملات ، پس زمینه ها ، مبارزات و ... به زیبایی هر چه تمام در این شماره انجام و موجب لذت بردن مخاطب شدند . طراحی های این شماره به قدری زیبا هستند که نمی دانم در وصف زیبایی آنها چه بگویم . کاور هم زیباست و به بهترین شیوهٔ ممکن ، خبر از مرگ پیتر پارکر در این شماره میدهد . در کل بنده از طراحی های مارک بگلی در نه تنها این شماره بلکه در کل این سری راضی بودم و هیچ نقصی را در آنها مشاهده نکردم و بنابراین ، بار دیگر به طراحی های بگلی نمرهٔ کامل میدم .
ترجمه : ترجمه های انجام شده توسط جناب آقای طهماسبی بسیار عالی و بی نقص بودند و روون بودن ترجمه ها ، موجب لذت بردن بنده از خوندن این شماره شد . خسته نباشید ! از استاد ترابی مهربانی عزیز هم بابت نظارت بر ترجمه ، بسیار سپاسگزارم !
ادیت : ادیت های انجام شده توسط آقای سلطانپور هم بسیار عالی و زیبا بودند و کوچکترین نقصی در اونها قابل مشاهده نبود . بابت تمام زحماتتون بهتون خسته نباشید میگم .
نکات مخفی و ایستر اگ ها ( یی که بنده پیدا کردم ) :
_ لباس ابر قهرمانی کلیر پارکر در صفحهٔ ۴ ، بسیار شبیه لباس جسیکا درو / زن عنکبوتی در دنیای نهایی ئه که کلونی از روی پیتر پارکر بود .
_ در صفحهٔ ۱۵ ، اختاپوس در جسم مایلز با پیتر نبرد میکنه و میگه : « من یه قهرمانم ! برتر از همهٔ شما ! » فکر کنم کلمهٔ برتر در اینجا ، به تعویض جسم پیتر و اختاپوس در دنیای اصلی اشاره داره که بعد از این اتفاق ، اختاپوس اسم خودش رو مرد عنکبوتی برتر میذاره .
نتیجه گیری :
کمیکی عالی با همه چیز عالی که حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد . اگر آب در دستتان است ، همین الان آن را بر زمین بگذارید و از خواندن نه تنها این شماره بلکه کل این سری ، لذت ببرید .
نمرات :
داستان : ۱۰/۱۰
طراحی : ۱۰/۱۰
ترجمه : ۱۰/۱۰
ادیت : ۱۰/۱۰
در پایان ، سپاس بی کران از تیم اسپایدی که این سری زیبا و تاریخی رو در اختیار ما کمیک دوستان قرار دادند .
روز خوش !
الوعده وفا ...
نقد و بررسی هر ۶ شماره به یاری خدا انجام شد ...
عالی بود
دست شما درد نکنه
این سری حقش بود نقدای خوبی مثل نقدای شما نصیبش بشه
شما به ما لطف دارید استاد عزیز ...
کمترین کاری بود که میتونستم انجام بدم .
در آخر هم باز از شما به خاطر ارائه این سری ماندگار تشکر میکنم ...
مخلصیم . به سایت خوش اومدی
یه خبر هم بدم که به زودی قراره یه شماره جدید و مرتبط به این داستان رو هم ترجمه کنیم
وای خدا!!!! من عاشق این داستان هستم! واقعا عالیه. اونقدر دوستش دارم که از فروشگته اینستگرامی سایت اسپایدی نسخه فیزیکیش رو گرفتم. چقدر عالی که قراره یک داستان مرتبط ازش ترجمه بشه! فقط میگم نویسنده اش چیپ زدارسکی هست؟ اگر خودش باشه که نور علی نور میشه. فقط ما پایان این کمیک (خطر اسپویل داستان! اگر داستان رو نخوندید اسپویل میشید!) مرگ پیتر پارکر رو دیدیم. یعنی این شماره قراره چطور باشه؟ مربوط میشه به مایلز مورالز این دنیا یا یه جور پیش در آمد هست؟ شاید هم بهتر باشه صبر کنم تا خود داستان رو بخونم.
سلام استاد وای خیلی عالیه واجب شد برای این کمیک یکی دوتا نقد بنویسم
دقت کردین چقدر قشنگ داستان های نمادین اسپایدی رو بازنویسی میکنه
دم مترجم داستان دهه ۹۰ (متاسفانه الان یادم نیست ایشون کی بودن ) گرم با اون مصراع شعری که نوشته بودن اون مصراع کاملا شرایط کمیک رو القا می کرد
ممنون از شما چقدر این سیستم ایمیل تون رو دوست دارم
خوبه بعضی وقتا آدم مطالب و بوک مارک هاش گم میشن
جا داره یه خواهش دیگه هم بکنم آقای ترابی من چند وقت پیش
قصد تکمیل مجموعه داشتم و فهمیدم سری کامیک های مایلز مورالز و مردان عکنبوتی یک و دو لینک های خراب زیاد دارن
و غیر قابل دسترس شدن سر فرصت نگاهی بهشون بندازید لطفا
لینک صفحه بده
spidey.ir/.../...
..........................................................
spidey.ir/.../...
.............................................................
spidey.ir/.../...
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا