یک مقاله بسیار حرفه ای و تخصصی برای هواداران مرد عنکبوتی!
مقدمه: وقتی «استن لی» و «استیو دیتکو» شمارۀ ۱۵ از سری «فانتزی شگفتانگیز» (Amazing Fantasy) را خلق کردند (همونی که اینجا ترجمه شده)، ابتدا یک عنوان تکشمارهای (One-Shot) در ذهن داشتند؛ به این معنی که قرار نبود برای پیتر پارکر/اسپایدرمن شخصیتهای مکمل خاصی خلق کنند. به همین دلیل در کمیکبوک یادشده، شاهد حضور یک سری شخصیت مکمل ناشناس بودیم که حضورشان محدود به چند پانل یا کمتر میشد. امّا وقتی شمارۀ آخر این سری کمفروش که قرار بود کنسل شود، یکی از پرفروشترینهای مارول در آن تاریخ شد و اسپایدرمن به موفقیت و محبوبیت فوقالعادهای دست یافت، نویسندگان به سراغ این کمیک تاریخی رفتند و برای آن شخصیتهای فرعیِ تکبعدی، پیشینه و سرگذشتی اختصاصی نوشتند و آنها را به شخصیتهایی شناختهشده تبدیل کردند. در این مقاله که برگرفته از وبسایت CBR.com است ، به معرفی ۱۰ شخصیت فرعی در اُریجین اسپایدرمن که دارای داستان و پیشینۀ اختصاصی خودشان شدند و احتمالاً از آن خبر نداشتید، میپردازیم (البته در مقاله CBR یکی دو تا اشتباه وجود داشت که اصلاحش کردیم!).
10- «سالی آوریل» (Sally Avril)
استن لی و استیو دیتکوی مرحوم، در همان شمارۀ نخست خصوصیات شخصیتی پیتر پارکر را نهادینه کردند. او نوجوانی درسخوان و خورۀ علم بود که در روابط اجتماعی تعریفی نداشت. در نخستین صفحۀ شمارۀ ۱۵ فانتزی شگفتانگیز، پیتر میخواهد با یک دختر نوجوان به نام «سالی» قرار بگذارد که ناکام میماند! عجیب است که این شخصیت در سری نخست «مردعنکبوتی شگفتانگیز» (Amazing Spider-Man) حضور نداشت و هیچگاه جزو شخصیتهای مکمل اصلی داستانهای اسپایدرمن نشد. اما نویسندهای به نام «کرت بیوزیک» در سری خلاقانهای به نام «قصههای ناگفتۀ مردعنکبوتی» (Untold Tales Of Spider-Man) به طور مفصل به این شخصیت پرداخت.
سری کمیکهای قصههای ناگفتۀ مردعنکبوتی که در دهۀ ۹۰ میلادی منتشر شد، داستانهایی بکر و جدید در خود داشت که در دل داستانهای کلاسیک اسپایدرمن و زمانیکه استن لی و استیو دیتکو خالق سری ASM بودند، جریان داشتند. در یکی از این داستانها میبینیم که سالی که حالا با نام کامل «سالی آوریل» شناخته میشود، تصمیم گرفت به قهرمانی تبدیل شود به نام «بلوبِرد» (Blue Bird). از آنجا که او نه قدرت فوقبشری نه مهارت خاصی در مبارزه داشت، اسپایدرمن بارها به او هشدار داد که این هویت را کنار بگذارد. سالی آوریل در نهایت در یک سانحۀ رانندگی (که خود به نوعی در آن مقصر بود) کشته شد.
9- «لیز آلن» (Liz Allan)
لیز آلن، بر خلاف سالی آوریل، در سری مردعنکبوتی شگفتانگیز حضور یافت و جزو شخصیتهای مکمل اصلی داستانهای اسپایدرمن شد. او در شمارۀ ۱۵ فانتزی شگفتانگیز صرفاً به عنوان دوستدختر فلش تامپسون معرفی شده بود که پیتر پارکر را که خورۀ علم بود، مسخره میکرد! امّا لی و دیتکو در سری اصلی اسپایدرمن به سراغ او رفتند و نام لیز آلن را برایش انتخاب کردند. لیز برای مدّتی به پیتر علاقهمند شد امّا هیچگاه رابطهشان جدّی نشد. او بعدها با «هری آزبورن» ازدواج کرد؛ امّا چندسال بعد از او جدا شد (البته پس از وقایع Secret Empire این دو دوباره به یکدیگر علاقهمند شدند.) او مادرِ «نورمی آزبورن» و رئیس شرکت «الکمکس» است که میدانید چه نقش مهمی در زندگی «اسپایدرمن ۲۰۹۹» دارد.
8- «برایان "تاینی" مککیور» (Brian "Tiny" McKeever)
برایان مککیور که «تاینی» صدا زده میشد، یکی از دوستان فلش تامپسون در دبیرستان بود و حضور بسیار کوتاهی در شمارۀ ۱۵ فانتزی شگفتانگیز داشت. او یکی از شخصیتهای مکمل در سری قصههای ناگفتۀ مردعنکبوتی بود و در آن به شخصیتاش بیشتر پرداخته شد. داستان او از این قرار بود: پدرِ برایان با او رفتار خوبی در خانه نداشت. همین هم در اخلاق او تأثیر گذاشت و باعث شد در مدرسه یک قلدر بشود. وقتی پیتر در انجام تکالیف به او کمک کرد، تاینی دست از آزار و اذیت او برداشت و برایش احترام قائل شد. او بعداً به عنوان یک محافظ در دانشگاه امپایر استیت مشغول به کار شد.
7- دانشمندی که آن عنکبوت را رادیواکتیوه کرد
پیتر لحظاتی قبل از اینکه توسط عنکبوتی رادیواکتیوه گزیده شود، با دانشمند مسئول پروژه صحبت میکرد. در کارتون Spider-Man: The Animated Series مشخص شد که نام او «فارلی استیلوِل» است (البته ما پیشتر آقای استیل ول را در شمارۀ ۲۰ از سری اوّل مردعنکبوتی شگفتانگیز که اوّلین حضور «اسکورپیون» در دنیای کمیک هست دیده بودیم. در واقع او بود که به درخواست «جی جونا جیمسون» DNA مک گارگن را با DNA عقرب ترکیب کرد و به او قدرت فوقبشری داد). سازندگان کارتون Spider-Man: The Animated Series هم با خودشان گفتند حتماً جالب میشود که اسپایدرمن هم حاصل یکی از آزمایشهای اولیۀ استیلول باشد! جالب است بدانید او برادری به نام «هارلن» هم داشت که ژنِ خلافکاری به نام «ریک دیکان» را با ژن مگس ترکیب کرد و نهایتاً خبیثی به نام «مگس انساننما» را خلق کرد (از قضا اینبار هم پای جیمسون در میان بود!) البته ریک دیکان پس از اینکه به قدرتهای فوقبشری دست یافت او را کشت.
6- پسربچهای که پیتر پارکر را در حال بالارفتن از دیوار دید
وقتی پیتر توسط آن عنکبوت رادیواکتیوه گزیده شد و به قدرتهای عنکبوتی دست یافت، از نمایشگاه علمیای که در آن بود بیرون زد و دید میتواند از دیوار بالا برود. یک پسربچه در خیابان او را دید و خواست مادرش را هم مطلع کند امّا جدّی گرفته نشد! او سالها بعد در شمارۀ ۱۲۰ از سری کمیکهای Marvel Comics Presents و در داستانی به نام «Along Came A Child» دیده شد. او یک نوجوان بود که یادش میآمد که روزی اسپایدرمن را در لباس عادی در حال بالارفتن از دیوار دیده بود. در کمال تعجب او مشخصات چهرۀ پیتر را به دقّت به یاد میآورد! او خواست از این راز پولی به جیب بزند و توصیفی از ظاهر انسانیِ اسپایدرمن را به «دیلی بیوگل» بفروشد، امّا از آنجا که پیتر دیگر شباهتی به آن نوجوان که هیکلی ترکهای و ضعیف داشت و عینک می زد نداشت، طبیعتاً توصیف او دیگر ارزشی نداشت!
5- «کراشر هوگان» (Crusher Hogan)
کراشر هوگان کشتی کجکاری بود که پیتر پارکر در اوّلین روزش به عنوان اسپایدرمن و برای پول با او مبارزه کرد. او به خاطر قدرتهای عنکبوتیاش به راحتی کراشر هوگان را شکست داد. سالها خبری از او در کمیکهای اسپایدرمن نبود تا اینکه نویسندهای به نام «تام دیفالکو» از او در داستانی ماندگار که در شمارۀ ۲۷۱ از سری مردعنکبوتی شگفتانگیز به چاپ رسید، استفاده کرد. در این داستان میبینیم که کراشر هوگان که پا به سن گذاشته، در یک باشگاه بوکس به عنوان نظافتچی کار میکند و اتفاقاً از طرفداران اسپایدرمن است. استاد ترابی در این مقاله به طور مفصل به این داستان پرداختهاند. در داستان «The Last Shoot» که در شمارۀ ۱۴ از سری Spider-Man’s Tangled Webمنتشر و که توسط «برایان آزارلو» نوشته شده بود، بیشتر با سرگذشت کراشر هوگان آشنا شدیم و دیدیم که او برای کسب شهرت و توجّه عمومی تبدیل به یک کشتیگیر مغرور شده بود تا کسبوکار صاحبکارش را از کسادی نجات دهد.
4- تهیهکنندۀ تلویزیونی («مکسی شف من»)
اسپایدرمن کمی بعد از شکستدادن کراشر هوگان با مردی مواجه شد که خود را یک تهیهکننده معرفی میکرد و از اسپایدرمن خواست تا در برنامۀ تلویزیونیاش شرکت کند. او در شمارۀ ۱ از سری «مردعنکبوتی شگفتانگیز» هم حضوری کوتاه داشت و برای اسپایدرمن چکی نوشت که به خاطر نبودن اسم اصلی او روی چک، نتوانست نقدش کند. بعد از اوّلین مقالۀ تهاجمی جی جونا جیمسون دربارۀ اسپایدرمن که او را یک «تهدید» معرفی کرده بود، این آقا هم از خیر ساخت برنامۀ تلویزیونی با حضور اسپایدرمن گذشت.
امّا در شمارۀ ۹۰ از سری کمیکهای Web of Spider-Man بیشتر با این شخصیت آشنا شدیم. در این کمیک مشخص شد که نام این تهیهکننده «مکسی شِف من» است که پس از اینکه از حضور اسپایدرمن در برنامهاش قطع امید کرد، در حرفهاش پیشرفت کرد و در کالیفرنیا به تهیهکنندگی پرداخت. امّا او بعدتر همسرش را از دست داد و همین باعث شد تا در ازای یک کپیِ هولوگرامی از او، با «میستریو» معامله کند و اسپایدرمن را به یکی از تلههایش بکشاند (این مقاله را بخوانید). هر چند اسپایدرمن میستریو را شکست داد و مکسی شفمن به آنچه که میخواست نرسید.
3- مأمورین پلیس
یک مامور پلیس گمنام و سالخورده در این داستان هست که یک دزد را تعقیب میکرد و اسپایدرمن زحمت متوقفکردناش را به خود نداد. ایشون «بکستر بیگلو» (Baxter Biglow) نام داره.
سالها بعد و در شماره 200 از کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" دیدیم که این آقا به عنوان نگهبان در ساختمان متعلق به روزنامه ای به نام «دیلی گلوب» کار میکنه. سپس یک سناریوی مشابه رقم خورد و وقتی داشت یک کیف قاپ را تعقیب میکرد با پیتر پارکر مواجه شد. ولی این بار پیتر سارق را دستگیر و بهش تحویل داد (بیگلو تعجب کرد که پیتر از کجا او را میشناسه!).
و اما پلیسی که در شماره 15 "فانتزی شگفت انگیز" به پیتر خبر مرگ عمویش را میدهد «برنارد اُبرایان» (Bernard O'Brien) نام دارد.
این شخصیت بعداً در کمیکاستریپهای فکاهی به قلم کارتونیست معروف، «فِرِد هِمبک» (که آثارش کلا جدّی نیستند!) در حالی دیده شد که به زنعمو می علاقۀ رُمانتیک پیدا کرده بود و پس از گذشت زمان مناسبی از مرگ عمو بن، با او قرار میگذاشت!
2- قاتل عموبن
دزدی که دست به قتل عمو بن زد بیشک یکی از مهمترین شخصیتهای در اُریجین اسپایدرمن است. او که هیچوقت نام اصلیاش در دنیای کمیک فاش نشد، چند سال پس از مرگ عمو بن دوباره سروکلهاش در کمیکهای اسپایدرمن پیدا شد( البته بعدها از طریق دخترش فهمیدیم که اسمش «دنیس کاراداین » بوده). در داستان ماندگاری که «مارو والفمن» در شمارههای ۱۹۳ تا ۲۰۰ از سری مردعنکبوتی شگفتانگیز نوشت، میبینیم که قاتل عمو بن به دنبال گنجی که فکر میکرد در خانۀ عمو بن پنهان شده و چندسال پیش هم به دنبالاش آمده بود، است و برای رسیدن به هدفاش از میستریو کمک میگیرد. اسپایدرمن نهایتاً او را شکست میدهد ولی در بدترین شرایط روحی، باز هم حاضر به کشتنِ او نمیشود؛ امّا او خودش دچار سکتۀ قلبی میشود و میمیرد. استاد ترابی در این مقاله نیز مفصلاً به این داستان پرداختهاند. لازم به ذکره که سالها بعد «بن رایلی» به یک عکاس به نام «جسیکا کاراداین» علاقهمند شد که بعدها مشخص شد او دخترِ قاتل عمو بن است! برای آشنایی با او به این مقاله مراجعه کنید.
1-عنکبوتی که پیتر را نیش زد!
میدانید که در آن روز سرنوشتساز که پیتر به نمایشگاه علمی رفته بود، یک عنکبوت به طور تصادفی به مواد رادیواکتیوه آغشته شد و پیتر را نیش زد و اینگونه او به قدرتهای عنکبوتی دست یافت. اما این پایانِ کار این عنکبوت نبود! در شمارۀ ۴ از سری سوّم کمیکهای مردعنکبوتی شگفتانگیز (که اینجا ترجمه شده)، متوجه میشویم که این عنکبوت قبل از مرگ شخصی به نام «سیندی مون» را هم گزید و به او هم قدرتهای عنکبوتی بخشید. اینکه پیتر و سیندی هر دو توسط یک عنکبوت گزیده شدند هم باعث شد به خاطر ترشح فِرومونهایی به یکدیگر علاقهای عجیبوغریب پیدا کنند! همچنین در سری Spider-Man’s Tangled Web که بالاتر به آن اشاره کردیم، مشخص شد که یک همکلاسی قلدر پیتر پارکر به نام «کارل کینگ» آن عنکبوت را خورد (!) و به شخصیت خبیثی به نام «هزار» (The Thousand) تبدیل شد (برای کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ این اتفاق به این مقاله مراجعه کنید.)
مترجم: محمدصالح حیدری
Spider-Fan
[برگرفته از مقالهای در وبسایت CBR.com]
All rights reserved © Spidey.ir 2020
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
اولین و مهم ترین کمیک بوک مرد عنکبوتی به فارسی ترجمه شد!
چه بر سر عنکبوتی که پیتر پارکر را نیش زد، آمد؟
لحظات ماندگار در كمیكبوک های مرد عنکبوتی: مرگ عمو بن
لحظات ماندگار در کمیک بوک های اسپایدرمن: بازگشت قاتل عمو بن!
بزرگان تاریخ كمیك های اسپایدرمن: «كرت بیوزیك»
لینک دانلود کمیک UNTOLD TALES OF SPIDER-MAN
تمام عشق های پیتر پاركر!
15 دشمن ترسناک و چندش آور مرد عنکبوتی!
دیدگاهها
این اولین دفعمه که دارم اولین نفر نظر میدم.
خب یه مقاله ی خوب در حد عالی دمتون گرم
اون شخصیت هزار هم رفتم داستانش رو خوندم به نظر من که پتانسیل های بیشتری داشت ولی خوب بکار گفته نشد.
اون کرشر هوگان هم به نظر من شخصیت خبیث و منفی بهتری میشد تا یک مثبت
به هر حال دمتون گرم هیج عیبی توش نبود
واقعا باید فهمید که این اسپایدرمن چقدر شخصیت بزرگ و محبوبی که شخصیت های خیلی فرعیش هم داستان خودشون رو دارن مخصوصا این که عنکبوتی هم که نیشش زده داستان خودش رو داره
از اون دسته مقاله ای حرفه ای و باحال و تخصصی بود که خیلی دوست دارم چون حالت کاوش و تحقیق توش بود
و البته همانطور که گفته شد نویسنده مقاله تو سایت cbr تو بخش اون پلیسی که تو داستان بود مرتکب اشتباه شده بود که ما تو مقاله مون تصحیحش کردیم
خسته نباشی آقای حیدری
ایشالا مقاله بعدی ("تیم هایی که مرد عنکبوتی عضوشون بوده")
با خوندن این موارد بار دیگه به اهمیت و محبوبیت مرد عنکبوتی پی میبریم . یعنی تک تک این شخصیت ها که برخی هاشون فقط یک یا چند دیالوگ داشتند مثل اون دانشمندی که عنکبوت رو رادیو اکتیو کرد ، پسر بچه ای که پیتر رو دید ، مأمورین پلیس و ... و برخی هاشون اصلا دیالوگی نداشتند و فقط در چندپانل دیده شدن مثل عنکبوت رادیو اکتیو و قاتل عمو بن ( دنیس کاراداین ) . یعنی محبوبیت پیتر پارکر به حدی زیاد بود ( هست و خواهد بود ! ) که این شخصیت های فرعی برای خودشون اوریجین اختصاصی رو دارا شدن و بعضیاشون حتی به شخصیت های خبیث یا حتی قهرمان تبدیل شدن . محبوبیت مرد عنکبوتی بود که به این شخصیت ها داستان داد ، زندگی داد ، مرگ داد و ...
و استن لی و استیو دیتکو بودند که به ما مرد عنکبوتی رو دادند ...
دوستتون داریم مردان بزرگ ! روحتون شاد !
لذت بردم
واای آخ جون با تمام قلبم منتظرشم
مگه مرد عنکبوتی به غیر از اونجرز جای دیگه ای بوده اصن؟
ممنون که اینقدر خوبید
راستی اقای ترابی اون نظری که اون اول دادم درسته؟
به هر حال دمتون گرم منم از اعضای جدید خانواده ی اسپایدی هستم و امیدوارم ازم راضی باشید
خب من چون داستانی که مرد عنکبوتی به کراشر هوگان کمک میکنه رو خیلی دوست دارم به نظرم میاد کراشر هوگان اونجوری که تو اون داستان نشون نداده عالیه
ولی در نقش خبیث هم شاید موفق بود
بله هر چی شما بگید درسته من کی باشم که بخوام حرف رو حرف شما بزنم
ممنون که زود جواب میدید خیلی دلم میخواد توی سایت نظر های قویتری بدم ولی هنوز اونقدر تجربه ندارم
راستی استاد شما که این همه سال توی زمینهی مرد عنکبوتی تجربه دارید چرا کمیکی از خودتون نمینویسید و با افراد سایت یدونه کمیک اختصاصی اسپایدی نمینویسید؟
راستی یه ایده هم درباره ی یه مقاله دارم که درباره ی افرادی با قدرت ها خاص در دنیای واقعی که میتونیم اینارو معرفی کنیم چون در سر تا سر دنیا این افراد وجود دارن و داشتن
ایده کمیک قبلا داشتم و یه بار هم گفتم که یک شخصیت با یکی از دوستان خلق کردیم ولی به نتیجه نرسید! (حتی قرار بود ضحاک ماردوش رو هم تو زمان حال ازش استفاده کنیم. تو یه قسمت قرار بود قهرمانان داستان به کوه دماوند بروند و جایی که ضحاک در آنجا به زنجیر کشیده بوده ولی متوجه میشن سالهاست فرار کرده و الان تو تهران زنان حال ضحاک شده بود یک قاچاقجی مواد مخدر! در واقع میخواستیم اینجوری بگیم او یه زمانی واقعا مغز جوان ها رو میخورد و حالا هم با مواد مخدر داره مغزشون رو میخوره و ...) الانم دیگه راستش حال و حوصله این کارها رو ندارم و نه اینکه وقتش رو دارم
اونم ایده جالبیه . ببینیم چی میشه ...
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا