در این مقاله قصد داریم تا به جالب‌ترین ایستراگ‌های موجود در فصل دوم سریال بپردازیم.

مقدمه: شاید این زنگ خطر بزرگی برای ما طرفداران مارول باشد؛ از آن جایی که سریال های مارول/نتفلیکس از خط صافی که در حال حرکت بر روی آن بودند در حال خارج شدن هستند و معلوم نیست در انتهای آن به کجا خواهند رسید.

 فصل دوم آیرون فیست نیز مثل فصل دوم لوک کیج پیشرفت چشم‌گیری داشت اما این بدان معنا نیست که هیچ‌کدام از آن‌ها ایراد ندارند! همانطور که بارها به اطرافیانم گفتم شخصیت آیرون فیست را بیشتر از لوک کیج می پسندم چرا که با دنی رند بیشتر ارتباط برقرار می کنم؛ به این دلیل که هیچ وقت نمی توانم خودم را جای قلدر محله بگذارم و هیچ وقت در گذشت زندگی این گونه نبودم، پس حق دارم که با لوک کیج همذات پنداری نکنم. به هر حال مشکل اصلی که با لوک کیج داشتم چارچوبی بود که در ذهنم داشتم: شوهر و پدری مهربان!

از سویی دیگر دنی رندی را داریم که شخصیتی خوش قلب و متشخص است. در فصل دوم به جای فرصت پیشرفت دادن، این شخصیت را از چارچوب اصلی آن خارج کرده و به حاشیه بردند. یعنی فصل دوم داد می زد که مختص کالین وینگ ساخته شده است و سازندگان سریال دنی را به بدترین شیوه برای طرفداران کمیک (کسانی که کمیک های آیرون فیست را خوانده اند!) تغییر داده و آن را به نظر خود بالا برده و پیشرفت داده اند. برای روشن تر شدن این مطلب بگذارید یک مثال بزنم؛ فرض کنید در قسمت دوم از سری فیلم های مردعنکبوتی شگفت انگیز، طی آزمایشی که پیتر ترتیب داده، گوئن استیسی قدرت های عنکبوتی پیتر را به کل صاحب می شد و در پایان فیلم گوئن عنکبوتی با راینو مبارزه می کرد! از سوی دیگر پیتر برای خودشناسی(یا مثلا تحصیل) به لندن می رفت و در صحنه پس از تیتراژ ناگهان مشخص می شد که پیتر قدرت های «دیگری» را بدست آورده است!!!!!!

خب آیا این حرکت منطقی است؟ مهم ترین ویژگی یک شخصیت کمیک بوکی را به بدترین نحو از بین برده و در این راه میدان اقتباس از روی ماجرای دیگری و اتفاقاتی که برای کین پارکر افتاد از بین می رود!!!! فصل دوم آیرون فیست هم با جمع بندی عجیبش کاری شبیه مثالی که زده شد را انجام داده است. خدا می داند که چه بر سر اورسون رندال و آیرون فیستش خواهد آمد! بگذریم... طولانی شد، این شما و این هم از ایستراگ های فصل دوم آیرون فیست:

۳۱- شبکه خبری WJBP-TV

شبکه خبری که دنی و کالین در ابتدای سریال در حال تماشای‌ آن بودند، WJBPTV نام داشت. نام این شبکه دقیقا از روی شبکه خبری با همین نام در دنیای کمیک برداشته شده است. این شبکه اولین بار در شماره ۱ از کمیک های Thunderbolts سال ۱۹۹۷ مورد استفاده قرار گرفته بود. همچنین در کمیک های افراد ایکس، قهرمانان اجاره ای و Assorted Avengers نیز در ادامه استفاده شده است.

۳۰- صندوق جریمه فحاشی پاپ!

در قسمت سوم و در جایی که وارد میچم برای جلسات ترک مواد مخدر به محل تشکیل جلسه رفته بود، قوطی را دیدیم که هر کسی توی آن پول می ریخت. این قوطی جعبهٔ یک نوع قهوه با برند Café Bustelo بود. این قوطی دقیقا منطبق بود با همان جعبه ای که پاپ در فصل اول لوک کیج در مغازه اش گذاشته بود و هر کس که در سلمونی اش فحاشی می کرد مجبور بود جریمه پرداخت کند و اسکناس را در قوطی بریزد.

۲۹- پایان فیلم مردپولادین؟

وقتی دنی بعد از تمارین فراوانی که با کالین انجام داده بود، آماده مبارزه با داووس بود و در قسمت نهم از سریال دیدیم که او توانست داووس را شکست دهد. اما قبل از ازپا درآمدن داووس، دنی گردن او را سفت گرفته بود و باعث شد ما یاد آن سکانس اعصاب خرد کن در فیلم مردپولادین با کارگردانی زک عزیز(!) بیافتیم!

۲۸- «تِرک» اینجا، «تِرک» اونجا، «تِرک» همه جا!

مثل همیشه «ترک»(Turk) در سریال های مارول/نتفلیکس حضور دارد. این بار در قسمت نهم از سریال وقتی «واکر» و «وارد» برای خرید مهمات و اسلحه پیش «ترک» آمده بودند. اینجاست که می گویند توبه گرگ مرگ است! هیچ وقت نمی شود «ترک» را در حالتی عادی دید و البته این بار نتفلیکس مهارت های گلف بازی کردن آقای «ترک» را به ما نشان داد!

۲۷- فن Devil’s Claw

در قسمت دوم دیدیم که «داووس» با انجام یک حرکت روی آقای «هایچینگ یانگ» باعث شد او فلج بشود و توان حرکت کردن خود را از دست بدهد. در قسمت سوم وقتی دنی با آقای «یانگ» ملاقات کرد متوجه زخمی در ناحیه گردن او شد و متوجه شد این حرکت را داووس انجام داده چرا که فقط کسانی که در کان لان آموزش دیده باشند قادر به این کار اند. این حرکت باعث می شود رگ های اصلی مسدود بشوند و شخص سکته مغزی بکند!!!! وقتی دنی این حرکت را برای کالین شرح داد، آن را Devil’s Claw(پنجه شیطان) نامید! این اسم از دنیای کمیک برداشته نشده است بلکه از روی بازی Marvel Vs Capcom 3 برداشته شده، جایی که شخصیتی با نام Firebrand از این حرکت استفاده می کرد.

۲۶- چهارشگفت انگیز؟!

در قسمت ششم و بعد از آن مبارزه سخت بین دنی، واکر و داووس که سرانجام دنی آسیب شدیدی به پایش رسید؛ واکر سریعا به آمبولانس زنگ زد و موقع آدرس دادن از “42 Baxter” یاد کرد! در دنیای کمیک این دقیقا جایی است که ساختمان بکستر و مقر چهارشگفت انگیز در آن واقع است. بعد از توافق دیزنی و فاکس انتظار می رود که این اشارات غیر مستقیم تبدیل به اشارات مستقیم شود.

۲۵- نایت‌وینگ یا نایت وینگ؟

در پایان سریال و در جایی که تمام مبارزات به اتمام رسیده و «داووس» دستگیر و به زندان برده شده بود؛ گفتگویی کوتاه بین کالین و میستی داشتیم که خیلی فان و خاطره انگیز بود. اینجا بود که میستی به شوخی برای تیمی که تشکیل دادند اسم انتخاب می کرد. او اسم تیم را این چنین بیان کرد: “ نایت... وینگ...” که به دو چیز اشاره دارد. اول به نایت‌وینگ کمیک های دی‌سی یا همان دیک گریسون خودمون که قبلا با نام رابین به بتمن کمک می کرد. دوم به نام ابتدایی و تحت پوشش دختران اژدها که این چنین شناخته می شد: “Nightwing Restorations agency” !

۲۴- ظاهر مار پولادین (Steel Sepent)

در سریال آیرون فیست، ظاهرا اصراری بر لباس مخصوص و کاستوم نداشتن شخصیت ها وجود دارد! به هر حال در قسمت پنجم از سریال دیدیم که داووس با ماسک آیرون فیست مشغول استفاده از قدرت هایش است. این صحنه می خواست وفاداری به دنیای کمیک را به ما نشان دهد:

مشت قرمز رنگ، ماسک زرد رنگ و تتوی مار پولادین:

۲۳- «جوی میچم» از این رو به آن رو می شود!

یکی از اتفاقاتی که در فصل دوم افتاد تغییرات اساسی در شخصیت پردازی «جوی میچم» بود! یعنی کلا با چیزی که از او در فصل قبلی دیدیم تفاوت اساسی داشت! این خیلی عجیب بود که انقدر یک شخصیت تغییر داشته باشد. اما وقتی سری به دنیای کمیک بزنیم می فهمیم که در حضور اولیه او در دنیای کمیک او از دنی رند بخاطر مرگ پدرش کینه به دل داشته و با داووس همکاری می کرده!

۲۲- رستوران Silver Lotus

رستورانی که در اپیزود ابتدایی دنی و کالین برای قرار عاشقانه رفته بودند، “Silver Lotus” نام داشت! این رستوران در دنیای کمیک هم بوده و در شمارهٔ ۴ کمیک های Uncanny X-men: First Class سال ۲۰۱۰ به نمایش درآمده است. جایی که «استورم» و «جین گری» با «کالین» و «میستی» یه قرار دخترانه در این رستوران می گذارند:

که سرانجام این گپ دوستانه به حملهٔ «نایت شید» ختم می شود. در سریال نیز این قرار به زد و خورد تبدیل شد!

۲۱- خواهران «کرین» ( The Crane Sisters )

در سریال کسانی که تتوی مارپولادین را روی پشت «داووس» انجام دادند، با نام «خواهران کرین» شناخته می شدند. در قسمت ششم نیز وقتی «میستی» و «کالین» برای تحقیقات به محل کار این تتوکاران رفتند، مشخص شد که جنگجویان بسیار ماهری نیز هستند! در دنیای کمیک «مادر کرین» تیمی از جنگویان مونث دارد که با نام «دختران کرین» (Crane Daughters) شناخته می شوند. پس خواهران کرین اشاره دارد به دختران کرین و گروهی که زیر دست رهبر شهر باستانی Kun-Zi (کان-زی) هستند:

بد نیست اشاره ای به معرفی مادر کرین نیز بزنیم:

«مادر کرین» رهبر شرور شهر باستانی Kun-Zi است (Kun-Zi  یکی از 7 شهر آسمانی در کمیک های آیرون فیست است) . او بعدا رئیس تورنمنت "شهرهای آسمانی"  شد.  مادر کرین  که دانش توانایی های مرموز و جادویی داره و هدفش مقابله با تمامی  آیرون فیست  هاست. او با دشمن شماره یک آیرون فیست یعنی «مار پولادین» هم همکاری داره.

۲۰- «بلاینداسپات» (Blindspot)

رئیس کالین در محل کارش با نام «سم چانگ» شناخته می شد. اما اگر با کمیک های دردویل آشنایی داشته باشید می دانید که این اسم همکار و شاگرد دردویل/مت مورداک است! او با نام ابرقهرمانی Blindspot شناخته می شود. او در دنیای کمیک در روستایی در چین به دنیا آمده است و وقتی کوچک بوده به شهر آمده است. در مدرسه آکروباتیک درس خوانده و یک ژیمناست بسیار حرفه ای است. بعدها به صورت قاچاقی به آمریکا نقل مکان کرد. و در مدت تحصیلش در آمریکا، مشغول ساخت یک لباس مخصوص بوده که سرانجام تصمیم میگیره تبدیل به یک Vigilante (مامور خودگمارده قانون) بشه و در این راه دردویل به او آموزش می ده!!!!!(چه اوریجین ساده ای!!!) البته ما نباید در سریال توقع داشته باشیم او به این زودی ها تبدیل به یک ابرقهرمان بشود! چرا که هنوز چیز خاصی از این شخصیت ندیده ایم!

۱۹- علاقه دنی به میستی

همانطور که می دانید در دنیای کمیک دنی و میستی به یکدیگر علاقه دارند و در این رابطه هیچ جایی برای کالین نیست! در سریال برعکس دنیای کمیک اتفاق می افتد یعنی اصلا نمی توان شیمی درست و حسابی بین دنی و میستی پیدا کرد. به هر حال میستی در اولین حضورش در سریال وقتی دنی از میستی می پرسد که چه نوشیدنی می خورد، او در پاسخ می گوید: قهوه!! اگر سریال لوک کیج را دنبال کرده باشید می دانید که قهوه اسم رمز لوک برای رابطه برقرار کردن بود! این صحنه اشاره داشت به علاقه میستی و رابطه قوی بینشان!

۱۸- سوکویا

سریال های مارول/نتفلیکس معمولا کمترین ارتباط را با MCU دارند اما این دلیل بر این نیست که به MCU هیچ ارتباطی نداشته باشند. در طول سریال و سرانجام در قسمت هفتم از سریال مشخص شد که «مری واکر» قبلا برای انجام ماموریتی به «سوکویا» رفته بوده. بله سوکویا! سوکویا همان کشوری است که در فیلم “انتقام جویان: عصر آلتران” دیدیم و سرانجام این کشور در پایان فیلم نابود. (کشوری خیالی واقع در شرق اروپا) مری واکر در این کشور توسط شورشیان مورد شکنجه و تجاوز قرار گرفته بود و در سیاه چالی زندانی بود. همین شکنجه ها باعث شده بود شخصیت دیگری در او نمود پیدا کند.(در شماره – کامل توضیح داده خواهد شد.) سوال اصلی این است که این گروه شروشی همان گروهی است که «بارون زیمو» در آن فعالیت های شورشی انجام می داد؟

۱۷- «ارنست ارسکین»

همانطور که می دانید، «داووس» به کمک محلول جوهری که در یک کاسهٔ باستانی ساخته شده بود توانست قدرت آیرون فیست را به خودش انتقال بدهد. در قسمت هفتم از سریال مشخص شد که این کاسه متعلق به کلکسیون «ارسکین» بوده است. در دنیای کمیک آقای ارنست ارسکین یک آدم مخاطره جو است و رابطهٔ بسیار نزدیکی نیز با آیرون فیست قبلی یعنی «اورسون رندال» داشته است و حتی بیوگرافی او را نیز به تحریر درآورده است. اولین حضور او در دنیای کمیک نیز برمی گردد به سال ۲۰۰۷ در شماره ۶ از کمیک های Immortal Iron Fist !

۱۶- کافه A GO-GO

در ابتدای آشنایی دنی و مری، آن دو به یک کافه در محله هارلم رفتند که با نام کافه A GO-GO شناخته می شد. مانند Silver Lotus این کافی شاپ از دنیای کمیک برداشته شده است. جایی که پنج عضو اصلی افراد ایکس بعد از شکست دادن دشمنانشان به آنجا می رفتند. مثلا «وحشی» (Beast) معمولا عادت داشت دوستش Zelma را به این کافه ببرد. البته در دنیای کمیک این کافی شاپ در نزدیکی دهکدهٔ گرینویچ قرار دارد.

۱۵- لوک کیج مقابل آیرون فیست!

در پایان سریال وقتی کالین قدرت های آیرون فیست را بدست آورده بود، میستی به کالین درباره لوک کیج و قاطی کردنش در پایان فصل دوم گفت. همچنین به کالین گفت برای متوقف کردن لوک به او نیاز پیدا خواهد کرد

۱۴- دست مصنوعی طلایی رنگ میستی

در قسمت آخر دیدیم که «مری واکر» «میستی» را در اتاقی حبس کرده بود. اما میستی بیکار ننشست و دست به کار شد و با سوراخ کردن دیوار خودش را آزاد کرد تا جلوی مری از کشتن داووس را بگیرد اما برای این کار دست مصنوعی اش آسیب دید. در پایان و گپی که میستی و کالین داشتند با یکدیگر می زدند، او راجع به ایده هایی که در ذهنش برای دست مصنوعی اش داشت صحبت کرد. این حرف های او اشاره داشت به دست مصنوعی طلایی اش در دنیای کمیک:

۱۳- ببرهای طلایی

در سریال دو گروه گانگستری سال ها با یکدیگر رقابت داشتند که یکی از این دو گروه ببرهای طلایی نام داشت. در دنیای کمیک هم چنین گروهی وجود داشته اما در ظاهر با چیزی که در دنیای کمیک از آنها دیدیم بسیار تفاوت داشتند:

این گروه فقط در دو شماره از کمیک های آیرون فیست در سال ‍۱۹۷۶ حضور داشتند! که بعدها توسط «چاکا» احیا شد. بعد از دستگیری رئیس گروه گانگستری «ماگیا» یعنی آقای «کاستا»، گروه ببرهای طلایی برصدد بردست گرفتن گروه های خلافکاری در نیویورک و Chinatown آمد.

۱۲- دنیای ۶۱۶

در قسمت پنجم فهمیدیم که کد ۶۱۶ در اداره پلیس نیویورک بدین معناست که احتمال وقوع یک حادثه توسط شخص مستعد همراه با قدرت های فرابشری وجود دارد. تا رویداد جنگ های پنهان (که با بهترین کیفیت در سایت ترجمه شده) به دنیا و واقعیت موجود در دنیای کمیک های مارول ۶۱۶ می گفتند. اما متاسفانه بعد از این رویداد کلا همه چیز تغییر کرد و دیگر نامی از ۶۱۶ برده نمی شود(!) البته در دنیای تلویزیون این اتفاق می افته مثلا در فصل اول مامورین شیلد شناسه تیم کولسون ۶۱۶ بود یا در فصل پنجم به تکه باقی مانده در زمین ۶۱۶ می گفتند.

۱۱- اشاره به ظاهر «تایفوید مری»

در قسمت دوم وقتی مشخص شد که مری اختلالی در شخصیتش دارد، دیدیم که به دستشویی رفته و شیرآب را باز می کند چرا که این کار باعث می شود آرامش پیدا کند و در قالب شخصیت مری باقی ماند. آینه روشویی در این صحنه بخار کرده بود و مری نصف آینه را پاک کرد! این صحنه به علاوه نقاشی های مری از خودش به ظاهر او در دنیای کمیک اشاره داشت:

این ظاهر اوست در دنیای کمیک:

در سریال برای بولد کردن این قضیه رنگ چشمان مری با یکدیگر تفاوت دارند! همچنین در سریال دو قمهٔ معروف این شخصیت را دیدیم:

و در دنیای کمیک:

(بعد از دیدن این سریال دلم برای یک کراس آور بین تایفوید مری و پانیشر لک زده چرا که خیلی مناسب رو در رو قرار گرفتن فرانک کسله! فکرش رو بکنید آلیس آیو با بازی معرکه اش در مقابل جان برنثال! چه شود!)

۱۰- شمشیر نورانی کالین!

شاید بعضی ها از آیرون فیست شدن کالین خوشحال باشند اما به شخصه از این ایده استقبال نکردم(دلایلش رو در مقدمه توضیح دادم) و هنوز به حاشیه رفتن دنی برایم قابل هضم نیست! کالین شخصیت پردازی بسیار قوی در سریال داشت لزومی برای به دست آوردن قدرت هایش وجود نداشت! به هر حال در دقایق پایانی سریال دیدیم که کالین با قدرت های جدیدش در حال جلوگیری از دزدی و جنایت است. همچنین دیدیم که او می تواند قدرت آیرون فیست را به شمشیرش انتقال دهد و این شمشیر نورانی شد. در دنیای کمیک نیز اتفاقی مشابه افتاده اما نه برای کالین! در شماره ششم از کمیک های The Immortal Iron Fist دنی بعد از گرفتن شمشیر کالین وینگ به مبارزه رفت.

۹- گذشته کالین وینگ

مانند فصل قبل این بار نیز در قسمت هفتم به پدربزرگ کالین اشاره می شود. کالین می گوید که قبل از رفتن پیش «باکوتو» “بوشیدو” را از پدربزرگش آموخته است.( راه و رسم سامورایی بودن) در دنیای کمیک، پدر کالین چینی است و مادرش هم اهل ژاپن. وقتی کالین بچه بود مادرش به قتل میرسد.(مانند سریال) بنابراین پدرش او را به ژاپن میبرد و به پدربزرگش میدهد تا بزرگش کند . پدربزرگش ، «کنجی اوزاوا» (Kenji Ozawa) نام داشت. او از تبار سامورایی ها بود و پسرانش را در جنگ از دست داده بود . بنابراین سعی کرد از کالین یک جنگجو بسازد. در نتیجه کالین از بچگی در کوه های ژاپن آموزش های ویژه دید.

۸- مبارزه خونین دنی و داووس

در تنها جایی از سریال که ما دنی را در لباس کلاسیکش در دنیای کمیک دیدیم، صحنه مبارزه بین خودش و داووس برای موفق شدن برای رویارویی با اژدهای شائولائو بود. اینجا بود که جرقهٔ دشمنی بین دنی و داووس زده شد. اما متاسفانه ما در این صحنه بازهم اژدهایی ندیدیم! این صحنه اشاره داشت به صحنه مبارزهٔ پدر دنی یعنی «وندل رندل» با «داووس»:

همانطور که دیدید، در این مبارزه نیز داووس از پدر دنی شکست می خورد و دقیقا مانند سریال خونین است و وندال از او درخواست تسلیم شدن می کند اما این پدر داووس است که مبارزه را به پایان می رساند.

۷- انتقال قدرت های آیرون فیست

همانطور که در قسمت چهارم دیدیم، داووس به کمک پوست تتو نقش بستهٔ یک آیرون فیست، وسایل تتو زنی و تتوزن های ماهری که در قسمت «خواهران کرین» توضیح داده بودیم؛ توانست طی مراسمی قدرت آیرون فیست را از دنی بدزدد! در دنیای کمیک نیز این اتفاق به شیوهٔ بسیار ساده ای افتاد:

همان گونه که دیدید، داووس با استفاده از تماس تتوی مار پولادین با تتوی آیرون فیست قدرت او را دزدید! این اتفاق اولین بار در شماره ۱۴ از کمیک های آیرون فیست افتاد. در این کمیک که مقدمه ای برای معرفی یکی از دشمنان افراد ایکس یعنی سایبرتوث بود در شماره ۱۵ و بعد از آن در دو شماره ۶۳ و ۶۴ کمیک های Marvel Team up ادامه یافت و به پایان رسید.

۶- «ملکهٔ دزد دریایی کرانهٔ پینگهای»

در قسمت آخر مشخص شد که داستانی که مادر کالین در کودکی برای او تعریف می کرده من در آوردی نبوده، یعنی سازندگان در طول سریال تمام زورشان را زده بودند تا به ما بفهمانند پشت این داستانی که مدام تکرار می شود نقشه ای نهفته است. اگر کمیک های آیرون فیست را دنبال می کردید، تقریبا قبل از پایان سریال متوجه می شدید که داستان این فصل داد می زد برای آیرون فیست کردن کالین نوشته شده است. به هر صورت در سریال ما متوجه شدیم که عنوان این داستان «ملکهٔ دزد دریایی کرانهٔ پینگهای» است؛ داستانی که در شماره ۷ از کمیک های آیرون فیست شکست ناپذیر نوشته شده است. در این داستان که مختص یک آیرون فیست مونث نوشته شده بود ما با خانم «وو آئو شی» آشنا می شویم، دختری که در سختی بزرگ شده است و باعث شده او نیز در آینده زن نیرومندی بشود. در یکی از روز ها که بخاطر دزدی داشت کتک می خورد ناگهان چشم «لی کانگ»( Lei-Kung یعنی پدر داووس) به این دختر خورد. همینجا بود که باعث شد راه زندگی این دختر تغییر کرده و به کان لان برای آموزش برود. در یکی از روز ها این دختر عاشق یک ماهی گیر می شود و ... (ادامه داستان را خلاصه وار در سریال شنیدیم.) ماهی گیر مانع سرنوشت و وظیفه آیرون فیست نمی شود و «وو آئو شی» را ترک می کند تا مانع مسئولیتش نشود. اما «وو آئو شی» بی خیال ماجرا نمی شود و کان لان را ترک کرده و دنبال عشقش می رود. در راه برای امرار معاش به یک قهرمان جایزه بگیر تبدیل می شود. در جایی از داستان او متوجه دزدان دریایی پینگهای می شود و به رئیسشان حمله می کند ولی بار اول چون تعداد سربازان او زیاد بود شکست می خورد و برای اعدام برده می شود. در همین حین ماهی گیر او را می بیند و او را آزاد می کند و از او قول می گیرد که سراغ پادشاه دزدان دریایی نرود... خیال باطل! بعد از آزاد شدن «وو» یک تنه به لشکر دزدان دریایی می زند و پیروز می شود و در پایان کنار ماهی گیر به خوبی خوشی زندگی می کند و فرزندانش را بزرگ می کند!

۵- ترانه ای که مری می خواند

در قسمت پایانی و مبارزه جالبی که بین داووس و مری شکل گرفت، دیدیم که مری زمانی که در حال آماده شدن و موقعیت گرفتن برای کشتن داووس است؛ در حال خواندن ترانه ای است... "Monday Monday" که توسط گروه مامان ها و باباها!( The Mamas & The Papas) خوانده شده است. این گروه در دهه ۶۰ میلادی خیلی شناخته شده بودند. به هر حال این گروه از چهار نفر تشکیل شده بود و مری کل ترانه را می خواند و به عقیدهٔ خیلی ها این به چهار شخصیتی که در مری نهفته است اشاره دارد. در معرفی مری دی واکر این گونه می خوانیم:

مری واکر ملقب به مری حصبه ای خلق شده توسط آن نوسنتی و جان رومیتا جونزور که اولین حضور خود در دنیای کمیک را در شماره ۲۵۴ از سری کمیک های دردویل در ماه می سال ۱۹۸۸ تجربه کرد. اوریجین مری حصبه ای به زمانی برمیگردد که دردویل رد یک جنایتکار را میگیرد و رد او را تا محلی که مری در انجا کار میکند میگیرد. دردویل در انجا با ان جنایتکار مبارزه میکند سپس ان جنایتکار زمانی که دست به فرار کردن میزند مری را از پنجره به بیرون پرتاب میکند و انجا جایی است که مری به مری حصبه ای تبدیل میشود و تصمیم میگیرد تا دیگر اجازه ندهد مردی به او آسیب بزند. مری حصبه ای عضو گروه هایی مانند  اغاز و خواهران جهش یافته و اغاز سایه است و از توانایی های او میتوان بهبه کنترل ذهن محدود و کنترل اتش وجابجایی اجسام اشاره کرد.

با این اوصاف می توان حدس زد که او در حضور های بعدی اش احتمالا در قالب Bloody Mary یا Typhoid Mary حضور خواهد یافت.

۴- کمیک های Walking Wounded

در قسمت نهم جایی که «وارد» و «مری» در حال همکاری بودند، وارد مدارکی را از گذشتهٔ مری به او داد؛ مری پس از چک کردن آنها همه این مدارک را به آتش کشید. نکته ای که در این صحنه وجود داشت عبارتی بود که روی «فندک» نقش بسته بود: “Walking Wounded” این نام اشاره داشت به سری کمیک هایی با همین نام! در این سری کمیک علاوه بر آیرون فیست و تایفوید مری، گوست رایدر و ولورین نیز حضور داشته اند.

۳- «اورسون رندال»

بعد از پایان عجیب ماجراهای سریال، ما دیدیم که دنی برای خودشناسی و یافتن تاریخچه آیرون فیست به آسیا رفته. بعد از گذشت چند ماه ما متوجه شدیم که این «اورسون رندال» بوده که جسد آن آیرون فیست را در اختیار داشته و برای داووس فرستاده!!! در دنیای کمیک ایشان کسی بود که قبل از دنی به قدرت های آیرون فیست دست یافته بود! او اطلاعات زیادی راجع به ۷ شهر آسمانی داشته و در استفاده از قدرت آیرون فیست خبره بوده است.

۲- کاپیتان بارنز!؟!؟!

در قسمت آخر قبل از این که دنی به آسیا برود، «وارد» جلوی دنی را می گیرد. دنی به او توضیح می دهد که برای یافتن بیش از پیش رمز و راز های آیرون فیست و مشت آهنین راهی آسیاست. در اینجا دنی رسید دریافتی را به «وارد» نشان می دهد که اگر با دقت شدیدا زیادی به آن نگاه کنیم در گوشه سمت چپ آن “Cap Barnes” را مشاهده می کنیم! آیا این به کاپیتان آمریکا شدن باکی بارنز اشاره دارد؟ یا سازندگان فقط قصد اذیت کردن ما را داشته اند؟!؟! باید صبر کنیم تا انتقام جویان ۴ اکران شود تا به پاسخ این سوال برسیم!

۱- گان فو (تفنگ آیرون فیستی!!)

رسیدیم به اصلی ترین دلیلی که باعث نابودی آیرون فیست شد! در لحظات پایانی سریال فهمیدیم که دنی و «وارد» دنبال «اورسون رندال» می گردند و از یک نفر در حال حرف کشیدن هستند که ناگهان دنی هفت تیر هایش را نشان می دهد. این شخص نیز در مقابل یک تیر حواله دنی می کند اما دنی در همان لحظه تفنگ هایش نورانی می شود و تیر هایی نورانی از آن خارج می شوند و جلوی تیر اندازی شخص مقابل را می گیرند! طرفداران به این تکنیک “گان فو” می گویند! سوال اصلی که در این صحنه برای همه پیش آمد این بود که مگه دنی قدرت هایش را از دست نداده بود پس چگونه توانسته بود قدرتش را به اسلحه انتقال دهد؟ در دنیای کمیک این ظاهر مخصوص آیرون فیست قبلی یعنی «اورسون رندال» با آن تفنگ های معروفش بود! اما سریال و سازندگانش این پتانسیل را به کلی نابود کردند. اوریجین «اورسون رندال» و «دنی رند» شباهت بسیار زیادی به یکدیگر دارد اما یک نقطهٔ عطف در زندگی «اورسون رندال» وجود داشت که باعث شد ظاهر و نوع مبارزاتش با دنی تمایز پیدا کند: «جنگ جهانی»! جنگ جهانی چیزی بود که باعث و بانی تغییرات ظاهری «اورسون رندال» بود و این باعث جذابیت این شخصیت بود. در طرف مقابل دنی بود که با کنگ فو در شهری که اثری از هنر های رزمی نبود حضور داشت! همین دلیل است که باعث زیبایی داستان می شود. همین تفاوت و تمایز بود که باعث خلق داستان بی نظیری در دنیای کمیک شده بود! اما سازندگان به کلی این ایده را به فنا داده اند:

ما مخاطبین و مخصوصا طرفداران کمیک بیکار نبودیم دو فصل از سریال راجع به کان لان و ماجراجویی های دنی در شهر آسمانی بشنویم و او را استاد هنر های رزمی ببینیم که در آخر او بیاید و با دو تفنگ در دست حساب دشمنانش را برسد. نه! داستان دنی طالب چنین چیزی نبود! دنی نیاز داشت تا در پایان فصل با دو دستش با آیرون فیست مبارزه کند (نه با تفنگ):

و ما نیز در فصل بعدی با دیدن اورسون رندال مانند استیک در سریال دردویل ارتباط برقرار کنیم که در پایان به داستانی که عکسش را در بالا قرار دادیم، منجر بشود. دنی قدرت های اورسون را بگیرد و با دو مشت آهنینش به مبارزه برود!!

به هر حال امیدواریم در فصل بعدی که مطمئنا خلاصه و اقتباس کوچکی از شماره های ۱ تا ۶ کمیک های Immortal Iron Fist است یک داستان خود شناسی و Self Discovery  خفن ببینیم که سرانجامش به داستان ۱۳ شماره ای دنی و ماجراهایش در هفت شهر آسمانی منجر شود:

نظر شما چیست؟ چه ایستراگ دیگری در سریال یافته اید؟ آیا از فصل دوم راضی بودید؟

نویسنده: احمد فقیه

P.Constantine

All rights reserved © Spidey.ir 2018

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

نقد فصل دوم سریال "آیرون فیست" (IRON FIST)

  ایستراگ های سریال آیرون فیست(IRON FIST EASTER EGGS)

کمیک کان 2018: تمامی اطلاعات منتشر شده از فصل دوم سریال آیرون فیست

10 شباهت شخصیت خبیث سریال آیرون فیست به نورمن آزبورن

10 کمیک برتر آیرون فیست (IRON FIST)

معرفی 10 دشمن برتر آیرون فیست

10 چیز مهمی که باید درباره آیرون فیست بدانید

معرفی ایرون فیست 

10 دشمن برتر لوک کیج (LUKE CAGE)

100 شخصیت برتر مارول: لوک کیج

اگر از جسیکا جونز خوشتون میاد پس عاشق این کمیک ها میشید!

5 کمیک مهم لوک کیج

معرفی شخصیت: جسیکا جونز (Jessica Jones)

15 صحنه برتر سریال جسیکا جونز

معرفی متحدین مرد عنکبوتی: لوک کیج

کمیک انتقام جویان جدید (New Avengers) ترجمه شد + لینک دانلود

رتبه بندی سریال های مارول/نتفلیکس

رتبه بندی ویلن های سریال های مارول/نتفلیکس

این مطلب را به اشتراک بگذارید :