کمیک بوک "کارنیج مطلق: خانواده سیمبیوتی" ترجمه شد + لینک دانلود

کمیک بوک "کارنیج مطلق: خانواده سیمبیوتی" ترجمه شد + لینک دانلود

سایت spidey.ir یکی دیگر از تای این (tie-in) های رویداد بزرگ سال 2019 رو براتون ترجمه کرده است!

سالها قبل یک کمپانی خطرناک به نام "بنیاد حیات" که به دنبال نابودی مرد عنکبوتی بود، ونوم را گرفت و سیمبیوت او را مجبور کرد تا 5 بچه سیمبیوت به دنیا بیاره: اسکریم، لاشر، رایوت، آگنی و فِیج.

سال‌های سال سیمبیوت‌های "بنیاد حیات" جداگانه می‌زیستند-ولی وقتی که یکی از آن اورگانیسم‌ها خیانت‌کار از آب درآمد و شروع به کشتن میزبان‌هاشان کرد، چهار سیمبیوت دیگر چاره‌ای نداشتند جز این که ادغام شوند و یک وجود جدید و ترکیبی را تشکیل دهند... بنام هایبرید!

این چهار سیمبیوت، به عنوان هایبرید ، پس از داستانی که با ددپول داشتند، به قالب یک سگ ولگرد درآمدند.

محل این سگ و آن چهار سیمبیوتی که با آن پیوند دارند، تا به حال نامشخص بوده ...

 

Absolute Carnage: Separation Anxiety

Absolute Carnage: anxiety separation  کمیک

مترجم: هاشم نیاز پور

ادیتور، گرافیست: صبا علیان

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

طراح کاور: امیر حسین رجبی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (اپلودر)

 

نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.

برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.

 

مطالب مرتبط:

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

 کمیک "کارنیج مطلق" (ABSOLUTE CARNAGE) ترجمه شد + لینک دانلود

10 حقیقتی که باید درباره کارنیج (CARNAGE) بدانید

10 میزبان سیمبیوت کارنیج به غیر از «کلتوس کسدی»!

رویداد «کارنیج مطلق»  چطور آغاز شد؟

15 قدرتی که کارنیج دارد ولی ونوم ندارد!

10 تا بدترین و وحشتناک ترین کارهایی که کلتوس کسدی/کارنیج تا به حال انجام داده است!

 کمیک "سرگذشت ونوم" (WEB OF VENOM) ترجمه شد + لینک دانلود

نویسنده کمیک بوک های VENOM به مرگ تهدید شد!

معرفی تمام سیمبیوت (SYMBIOTE)ها در کمیک های مارول

داستان کمیک بوکی "دنیای ونومی" (VENOMVERSE) به زبان فارسی (کامل)

قسمت آخر از کمیک "کمپانی ونوم" (VENOM INC) ترجمه شد + لینک دانلود

 5 چیزی که همیشه در كمیك های کارنیج یافت میشود!

20 ضد قهرمان (ANTI-HERO) برتر در دنیای کمیک بوک

نگاهی به VENOM های مختلف کمیک های مرد عنکبوتی

10 تا از برترین، خشن ترین، عجیب ترین و باحال ترین مبارزات ونوم!

لینك دانلود كمیك ونوم – VENOM

20 حقیقتی که باید درباره شخصیت ونوم (VENOM) بدانید

75 لحظه ماندگار در كمیك های مارول – قسمت دوم

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Pooya-Spidey
#1 Pooya-Spidey 1398-06-08 13:03
سلام
دستتون درنکنه بابت ترجمه کمیک.
متاسفانه الان در شرایطی هستم که نمیتونم بخونم و نقد و بررسی رو انجام بدم مثل شماره 10 دوست خوب محله ولی هر موقع آزاد تر شدم در خدمت شما هستم.
بازهم ممنون بابت این سرعت عمل.
نقل قول کردن
me
#2 me 1398-06-09 10:22
ببخشید اگه میشه کمیک های کارنیج مطلق و انشعاباتش رو یه جا لیست کنید با تشکر
نقل قول کردن
amisalar
#3 amisalar 1398-06-09 14:57
چه وضعیتی بدی بود آه ناراحت شدم خدا کنه دلم برای بچه کوچیکه پیوند خورد میسوزه :cry:
نقل قول کردن
Bucky WS
#4 Bucky WS 1398-06-09 15:23
عجب کمیک دارک ، خفن، ترسناک و خشنی بود :eek:
نقل قول کردن
Bucky WS
#5 Bucky WS 1398-06-09 15:41
به نقل از me:
ببخشید اگه میشه کمیک های کارنیج مطلق و انشعاباتش رو یه جا لیست کنید با تشکر


الان یه مقدار قاطی پاتیه
فکر کنم تا پایان هفته صبر کنیم تا ترتیبش مشخص بشه اون وقت میزارن
نقل قول کردن
HS-Spider
#6 HS-Spider 1398-06-09 16:15
عرض سلام و ارادت،نقد و بررسی داستانی کمیک بوک Absolute Carnage:Separat ion Anxiety:
خطر اسپویل برای کسایی که کمیک رو نخوندن .....!
...
...
...
خب بعد از داستان Web of Venom:the Cult of Carnage این هم یکی دیگر از نفس‌گیرترین و ترسناک ترین داستان هایی بود که مربوط به مرد عنکبوتی و دنیای او می شد(یعنی قشنگ هنگام موش و گربه بازی سدی و بیلی با پدر و مادرشون یاد سری معروف Resident Evil افتادم)

داستان از این قراره که اون 5 سیمبیوتی که بنیاد حیات از روی ونوم تکثیر حالا در این داستان و داستان Absolute Carnage:Scream نقش ایفا کنند.
uplooder.net/.../...
از چپ به راست:اسکریم(Scr eam)،لاشر(Lashe r)،رایوت(Riot)، آگونی(Agony) و فیج(Phage)

خب تکلیف اسکریم که معلومه،حالا این چهار سیمبیوت باقی‌مانده که قبلا با هم تشکیل یک سیمبیوت ترکیبی به نام هایبرد(Hybird) رو داده بودن در انتهای داستان Deadpool vs. Carnage با یه سگ ولگرد پیوند خوردن
حالا همین سگ ولگرد به ایالت کلورادو اومده و با یه دختر بچه به نام سدی(Sadie) آشنا میشه و البته سدی اون رو به خونه میاره،سدی یه برادر به اسم بیلی داره و البته پدر و مادرشون با هم به شدت اختلاف دارن و قراره از هم طلاق بگیرن.سدی و بیلی بسیار مشتاق اینن که کانون از هم فروپاشیدۀ خانوادشون دوباره گرمای خودش رو پیدا کنه اما ای دل غافل!!!
وقتی بیلی و سدی مشغول حرف زدنن و از اون طرف پدر و مادرشون در حال جر و بحث هستن به یکباره او سگ ولگرد
خوی وحشی و سیمبیوتی خودش :-| رو نشون میده و در همون ابتدا پدر خانواده با رایوت پیوند میخوره و بعد از چند لحظه مادر بچه ها که تس(Tess) نام داره و سعی داره بچه ها رو از هایبرد دور کنه،با آگونی پیوند میخوره(ببینید پدر و مادر که همیشه نقش حامی،دوست و محافظ آدم رو برعهده دارن،وقتی بر علیه آدم میشن،یه حس ترس عجیبی تو آدم به وجود میاد که البته اینو با پلیس های زامبی توی سری Resident Evil تشبیه میکنم چون وقتی پلیس که حامی مردم و نیروی برقراری امنیت هستش،خودش قصد جون آدم رو کرده و امنیت از بین برده ببین دیگه چه تعلیقی به وجود میاد)
پدر و مادر سیمبیوتی(که البته تحت کنترل کنال هستن) به بچه ها میگن که هدف ما دوباره یکی بودن و هم خانواده بودنه(پس به ما ملحق شین) و درحالی که قصد دارن به بچه ها حمله کنن! یه همسایه پریشان‌بخت! زنگ خونه رو میزنه.
آگونی(مادر خانواده) با بزاق اسیدی! خودش اون همسایه رو میکشه و به داخل خونه میاره و در همین هنگام رایوت(پدر خانواده)،فیج و لاشر(که انگار نقش Nemesis توی Resident Evil 3:Nemesis رو بازی میکنن) دارن دنبال بچه ها می گردن(بازهم چه تعلیقی به وجود اومده) و بچه ها قصد دارن با آتش و صوت دمار سیمبیوت رو در بیارن اما ای دل غافل!!!
وقتی بچه ها در حمام قایم میشن! متاسفانه سیمبیوت فیج از راه لوله کشی داخل حموم میشه و بیلی رو تسخیر میکنه!(یاد کمیک Carnage USA افتادم)حالا سدی که قصد داره فرار کنه توسط سمبیوت لاشر اسیر میشه و همگی سر میز ناهار آماده میشن البته با دست پخت مادر خانواده و غذا چیه؟!!
جسد اون همسایۀ بدبختشون!!!خب همگی مراسم شکرگزاری از پروردگار کنال رو برگذار می کنن و آمادۀ خوردن میشن!!!(یاد مراسم شام با خانوادۀ بیکر توی Resident Evil 7 افتادم)
سدی بیچاره بالاخره میتونه یکی از پیچک های سیمبیوت لاشر ببره و درحالی به سمت در خروجی خونه میدوه و ما دیگر مطمئنیم او می تواند فرار کند !!! گندش بزنن!!!
لاشر سدی رو میگیره و به تسخیر خودش در میاره!!!
در نهایت یه تور سیمبیوتی-زیارتی !!! :-| داریم که اعضای خانواده برای ملاقات با خداوندگار کنال عازم نیویورک میشن!


پایان
نقل قول کردن
seyedalisheykhi
#7 seyedalisheykhi 1398-06-09 23:02
#6
خیلی باحال توضیح دادی... :D
سیمبیوتی-زیارتی :lol:
نقل قول کردن
Pooya-Spidey
#8 Pooya-Spidey 1398-06-10 01:52
#6
داداش گلم شما یکم اشتباه نقد کردن رو متوجه شدی!
توی یک نقد درست و درمون باید تک به تک ویژگی های اون داستان و پویایی شخصیت ها و خلاقیت نویسنده رو بررسی کنی و با ارائه دلایل محکم اون رو تشویق کنی یا حتی انتقاد کنی!
اما شما توی این نقدتون کل داستان رو توضیح دادین که چی میشه و گفتین با هر قسمت یاد یک چیزی می افتم مثل رزیدنت ایول یا کارنیج یو اس ای
اگر قصد شما فقط بررسی داستان باشه باید بیشتر حول نویسنده و شخصیت پردازی و مقایسه اون با کمیک های قبلی تایپ کنی و اگر نیاز شد یک اشاراتی هم به داستان شماره جدید کنی.
موفق باشید.
نقل قول کردن
Son of Osborn
#9 Son of Osborn 1398-06-10 08:00
به نقل از HS-Spider:
عرض سلام و ارادت،نقد و بررسی داستانی کمیک بوک Absolute Carnage:Separation Anxiety:
خطر اسپویل برای کسایی که کمیک رو نخوندن .....!
...
...
...
خب بعد از داستان Web of Venom:the Cult of Carnage این هم یکی دیگر از نفس‌گیرترین و ترسناک ترین داستان هایی بود که مربوط به مرد عنکبوتی و دنیای او می شد(یعنی قشنگ هنگام موش و گربه بازی سدی و بیلی با پدر و مادرشون یاد سری معروف Resident Evil افتادم)

داستان از این قراره که اون 5 سیمبیوتی که بنیاد حیات از روی ونوم تکثیر حالا در این داستان و داستان Absolute Carnage:Scream نقش ایفا کنند.
uplooder.net/.../...
از چپ به راست:اسکریم(Scream)،لاشر(Lasher)،رایوت(Riot)،آگونی(Agony) و فیج(Phage)

خب تکلیف اسکریم که معلومه،حالا این چهار سیمبیوت باقی‌مانده که قبلا با هم تشکیل یک سیمبیوت ترکیبی به نام هایبرد(Hybird) رو داده بودن در انتهای داستان Deadpool vs. Carnage با یه سگ ولگرد پیوند خوردن
حالا همین سگ ولگرد به ایالت کلورادو اومده و با یه دختر بچه به نام سدی(Sadie) آشنا میشه و البته سدی اون رو به خونه میاره،سدی یه برادر به اسم بیلی داره و البته پدر و مادرشون با هم به شدت اختلاف دارن و قراره از هم طلاق بگیرن.سدی و بیلی بسیار مشتاق اینن که کانون از هم فروپاشیدۀ خانوادشون دوباره گرمای خودش رو پیدا کنه اما ای دل غافل!!!
وقتی بیلی و سدی مشغول حرف زدنن و از اون طرف پدر و مادرشون در حال جر و بحث هستن به یکباره او سگ ولگرد
خوی وحشی و سیمبیوتی خودش :-| رو نشون میده و در همون ابتدا پدر خانواده با رایوت پیوند میخوره و بعد از چند لحظه مادر بچه ها که تس(Tess) نام داره و سعی داره بچه ها رو از هایبرد دور کنه،با آگونی پیوند میخوره(ببینید پدر و مادر که همیشه نقش حامی،دوست و محافظ آدم رو برعهده دارن،وقتی بر علیه آدم میشن،یه حس ترس عجیبی تو آدم به وجود میاد که البته اینو با پلیس های زامبی توی سری Resident Evil تشبیه میکنم چون وقتی پلیس که حامی مردم و نیروی برقراری امنیت هستش،خودش قصد جون آدم رو کرده و امنیت از بین برده ببین دیگه چه تعلیقی به وجود میاد)
پدر و مادر سیمبیوتی(که البته تحت کنترل کنال هستن) به بچه ها میگن که هدف ما دوباره یکی بودن و هم خانواده بودنه(پس به ما ملحق شین) و درحالی که قصد دارن به بچه ها حمله کنن! یه همسایه پریشان‌بخت! زنگ خونه رو میزنه.
آگونی(مادر خانواده) با بزاق اسیدی! خودش اون همسایه رو میکشه و به داخل خونه میاره و در همین هنگام رایوت(پدر خانواده)،فیج و لاشر(که انگار نقش Nemesis توی Resident Evil 3:Nemesis رو بازی میکنن) دارن دنبال بچه ها می گردن(بازهم چه تعلیقی به وجود اومده) و بچه ها قصد دارن با آتش و صوت دمار سیمبیوت رو در بیارن اما ای دل غافل!!!
وقتی بچه ها در حمام قایم میشن! متاسفانه سیمبیوت فیج از راه لوله کشی داخل حموم میشه و بیلی رو تسخیر میکنه!(یاد کمیک Carnage USA افتادم)حالا سدی که قصد داره فرار کنه توسط سمبیوت لاشر اسیر میشه و همگی سر میز ناهار آماده میشن البته با دست پخت مادر خانواده و غذا چیه؟!!
جسد اون همسایۀ بدبختشون!!!خب همگی مراسم شکرگزاری از پروردگار کنال رو برگذار می کنن و آمادۀ خوردن میشن!!!(یاد مراسم شام با خانوادۀ بیکر توی Resident Evil 7 افتادم)
سدی بیچاره بالاخره میتونه یکی از پیچک های سیمبیوت لاشر ببره و درحالی به سمت در خروجی خونه میدوه و ما دیگر مطمئنیم او می تواند فرار کند !!! گندش بزنن!!!
لاشر سدی رو میگیره و به تسخیر خودش در میاره!!!
در نهایت یه تور سیمبیوتی-زیارتی!!! :-| داریم که اعضای خانواده برای ملاقات با خداوندگار کنال عازم نیویورک میشن!


پایان

به نظرم نقدت خیلی خوب بود
یعنی به عنوان اولین نقد شروع خوبی داشتی
ایشالا دفعات بعد بهتر هم میشی
نقل قول کردن
mehran spidey
#10 mehran spidey 1398-06-10 12:11
#6

شما توی بررسی تون به موضوع مهمی‌اشاره کردید ! متاسفانه برای این قسمت وقت نشد نقدی بنویسم وگرنه حتما بهش اشاره میکردم . نویسنده ی داستان سعی کرده در این کمیک ، شخصیت هایی که نماد خوبی از اونها در ذهن ما حک شده رو به یک نماد بد و خبیث تبدیل کنند . برای مثال ما والدین رو به عنوان نماد عشق و فداکاری میشناسیم ، اونا هستند که در سخت ترین شرایط از بچه هاشون مراقبت میکنند تا امنیت اونها به خطر نیوفته ، حالا در این کمیک همین والدین به یک عامل تهدید تبدیل شدند ، در نتیجه حس ناامنی و ترس شدید تر میشه و به همین دلیله که کمیک دلهره آوری هست .(( حالا این شیوه ی ایجاد ترس در بازی های ترس و بقا به خصوص Resident Evil و Silent Hill کاملا توسط مخاطب حس میشه و دلیل اصلیش اون حس تعامل در بازی ها هستش ! )) به صورت کلی به عنوان اولین نقدتون خیلی خوب بود ، اگه همین طوری پیش برید بعد یه مدت قلق کار دستتون میاد ;-)



در ضمن از تمامی دوستانی که برای ترجمه و ادیت این کمیک زحمت کشیدند صمیمانه سپاس گزارم ، خسته نباشید ;-)
نقل قول کردن
HS-Spider
#11 HS-Spider 1398-06-10 13:29
#7
#8
#9
#10

آقا ممنون از همه که وقت گذاشتید و به این نقد و بررسی داستانی رو توجه کردید صمیمانه ازتون تشکر می کنم و سعی میشه از این به بعد به نکاتی که گفتین توجه بشه چون ماشالا هزار ماشالا شما برا خودتون توی نقد استادید و ما تازه کار!

یه چیزی هم یادم بگم که از مترجم،ادیتور و طراح کاور و صد البته از آقای ترابی تشکر میکنم که به دلیل زمان و در بسیاری مواقع هزینۀ مالی که برای هواداران کمیک بوک مصرف می کنید تا مایی که از این قشر از جامعه هستیم،احساس تنهایی نکنیم! ;-) :-)

سالم و تندرست باشید!
نقل قول کردن
Pooya-Spidey
#12 Pooya-Spidey 1398-06-10 15:38
به نقل از HS-Spider:
#7
#8
#9
#10

آقا ممنون از همه که وقت گذاشتید و به این نقد و بررسی داستانی رو توجه کردید صمیمانه ازتون تشکر می کنم و سعی میشه از این به بعد به نکاتی که گفتین توجه بشه چون ماشالا هزار ماشالا شما برا خودتون توی نقد استادید و ما تازه کار!

یه چیزی هم یادم بگم که از مترجم،ادیتور و طراح کاور و صد البته از آقای ترابی تشکر میکنم که به دلیل زمان و در بسیاری مواقع هزینۀ مالی که برای هواداران کمیک بوک مصرف می کنید تا مایی که از این قشر از جامعه هستیم،احساس تنهایی نکنیم! ;-) :-)

سالم و تندرست باشید!

عزیز مایی
و ممنون از شما که انتقاد پذیرید هر چند که نمیشه بهش گفت انتقاد بیشتر مثل یک راهنمایی بود ;-)
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید