10 حقیقت مهمی که باید درباره خدای سیمبیوت ها، کِنال نال پادشاه سیاه پوش کینگ این بلک (Knull) بدانید

به مناسبت اکران فیلم "ونوم 2" و به دلیل حضور مهمی که شخصیت کنال در کمیک بوک های سال های اخیر ونوم داشته این مقاله بار دیگر در صفحه نخست سایت قرار میگیرد!

مقدمه: "خدا داره میاد" و او خیلی خیلی زود به زمین خواهد رسید تا همه چیز و همه کس را به خاک و خون بکشد! این شعار رویداد مهیج "پادشاه سیاه پوش" به قلم دانی کیتس و طراح مطرح مارول، رایان استگمن، بود. در واقع خیلی وقت پیش یعنی در شماره 3 از سری جدید کمیک بوک های ونوم که سال 2018 منتشر شد (اینجا ترجمه شده) زنگ خطر را برای ما به صد درآوردند. ونوم (ادی براک) هم سعی کرده بود به قوی ترین قهرمانان جهان یعنی اونجرز هشدار بده که خدای سیمبیوت ها یعنی کنال چقدر تهدیدش جدیه ولی دیگه وقت تموم شده بود و شاهد نبرد عظیم کنال و لشکر او با قهرمانان زمین بودیم!

1- او تاریکی است

کنال سلستیال ها

طبق گفته خود کنال، قدمت او به پیش از عالمی که میشناسیم برمیگردد. همانطور که به ادی براک در شماره 4 از کمیک ونوم (اینجا ترجمه شده) توضیح داده شد، کنال تاریکی مطلقی بود که همه چیز در عالم وجود را در بر گرفت تا اینکه سلستیال ها "نور خلقت" خود را به ارمغان آوردند. در پاسخ به این تهاجم ، کنال فُرم فیزیکی پیدا کرد و یک سلستیال را کشت و سر این سلستیال بعدا به عنوان مکانی به نام "نُوِر" (Knowhere) شناخته شد. کنال با زره های زنده سیمبیوتی خود با خدایان کیهانی جنگ کرد و به بلا و وسیله تنبیه عالمی که به تازگی خلق شده بود تبدیل گشت. با این حال، حتی وقتی شکست خورد ، نبردهای اولیه کنال موجب پدید آمدن خطرهایی بزرگ شد ...

2- قصاب خدایان

2- قصاب خدایان

علیرغم اینکه اولین حضور کنال در دنیای کمیک در شماره 3 از سری جدید کمیک بوک های ونوم ذکر شده (اینجا ترجمه شده) ولی سال 2012 و در شماره 6 از کمیک Thor: God of Thunder اولین اشاره به کنال صورت گرفت. یعنی او و یک خدایی که زره طلایی بر تن داشتند پس از آنکه یکدیگر را به شدت زخمی کردند روی یک سیاره سقوط کردند. سپس شمشیر سیمبیوتی کنال به نام "تمام سیاه" (All-Black) که ازش برای مبارزه با سلستیال ها استفاده کرده بود، با شخصیتی به نام «گور» (Gorr) پیوند خورد، کسی که به دلیل یک تراژدی بزرگ ایمانش را به خدایان از دست داده بود. گور که قدرت شمشیر را گرفته بود به «قصاب خدایان» (God Butcher) تبدیل شد و به طوری که خودش از آن خبر نداشت مبارزه کنال با خدایان و نامیرایان را ادامه داد. گور حتی همانطور که در این مقاله گفته بودیم موجب این شد که ثور نالایق بشه که در نهایت موجب شد تا جین فاستر به عنوان ثور مونث جدید برگزیده بشه.

3- موج سوار نقره ای اولین قهرمان مارول بود که با کنال جنگید

موج سوار نقره ای اولین قهرمان مارول بود که با کنال جنگید

در شماره های 1 تا 5 از سری کمیک بوکی Silver Surfer که سال 2019 منتشر شد فاش شد که «نورین راد» یا همان موج سوار نقره ای ، در واقع نخستین قهرمان مارول بوده که با کنال جنگید! او که در گذشته دوری به دام افتاده بود به زور توسط کنال به یک سیمبیوت پیوند خورد و توسط او به بردگی گرفته شده بود. به لطف «ایگو، سیاره زنده»، موج سوار نقره ای تونست خودش رو آزاد و به طور موقتی حکمرانیِ وحشت کنال را متوقف کنه. ولی به خاطر این کار مجبور شد قدرت کیهانی خودش را فدا کنه.

4- اولین نشانه های کنال در قاره آمریکا و ارتباط او با تیمارستان "راون کرافت" و جد کارنیج!

در کمیک بوک "تیمارستان راون کرافت" که به طور کامل در اینجا ترجمه شده است، متوجه شدیم که قبل از ورود کاشفین آمریکا فرقه‌ای آدم‌خوار در این قاره بودند که کنال را می‌پرستیدند. این فرقه مخوف از قرن 15 میلادی در مکانی که تیمارستان راون‌کرافت در آن بنا شده‌است، اقامت داشته‌اند و بومیان را به وحشت انداخته بودند. در قرن 16 یا به طور دقیق‌تر در سال 1524 ، کاشفی به نام «جیووانی داورزانو» (Giovanni da Verrazzano) به آمریکای شمالی رفته بود که عدّه‌ای از افرادش گم شدند. او نهایتاً افرادش را در حالتی که پوست بدن‌شان کنده شده و جسدشان تکّه‌تکّه شده و به شکل یک مارپیچ روی زمین چیده شده بود، پیدا کرد! (علامت مارپیچ نشانه پرستش کنندگان کنال است).

زمینی که تیمارستان راون‌کرافت بر روی آن ساخته شده توسط قبایل بومی آن زمان منحوس و نفرین‌شده شناخته می‌شد؛ چرا که تحت مالکیت همان فرقه‌ای آدم‌خوار محسوب می‌شد. این فرقه در قرن بیستم در «کلیسای تاریکی جدید» (Church of the New Darkness) به فعّالیت خود ادامه می‌داد و «کلتوس کسدی» را به زندگی بازگرداند.

مولی و کورتلند

در هر حال، نخستین بنای نگهداری از بیماران روانی در سال 1664 میلادی و برای نگهداری از مردی به نام «کورتلند کَسِدی» ساخته شد. در واقع در آن زمان، زوجی عاشق به نام‌های کورتلند کسدی و «مولی راون‌کرافت» به روستایی نقل مکان کردند که امروزه جایی در نیویورک شناخته می‌شود. وقتی مولی به اشتباه به آن زمینِ نفرین‌شده رفت، کورتلند که فکر می‌کرد او توسط فرقۀآدم‌خوار ربوده شده، برای نجات‌اش به آن‌جا رفت و با این‌که فهمید مولی در میان درختان پنهان شده بوده و خطری او را تهدید نمی‌کند، تلاش کرد وارد غارشان شده و همۀ آن‌ها را نابود کند؛ امّا او در آن غار به ورطۀ جنون کشیده شد و تبدیل به نخستین قاتل بزرگ و بی‌رحم آمریکا شد.

جد کلتوس کسدی

مردم آن روستا که کورتلند را مرگبار می‌دیدند، وی را در ساختمانی چوبی در آن مکان نفرین‌شده زندانی کردند که تبدیل به نخستین تیمارستان برای نگهداری از مجرمان روانی شد. کورتلند با موهای سرخ و فامیلی مشابه‌اش، احتمالاً جدّ کلتوس کسدی باشد (پس از آن، مولی به دست کورتلند کشته شد).

5- کنال بود که گرندل و بیگ مادر را خلق کرد!

بـِیُوولف (Beowulf) نخستین حماسه شناخته شدهٔ اروپایی از نویسنده‌ای ناشناس است. این حماسه به زبان انگلیسی کهن نوشته شده و یکی از برجسته‌ترین نوشته‌های ادبی آنگلوساکسون شناخته می‌شود. تاریخ‌نگاران نگارش آن را میان 700 تا 1000 میلادی برآورد کرده‌اند. این رزمنامه که از سده نوزدهم به این سو به نام بیوولف نامور شده‌است به داستان نبردهای پهلوانی به نام بیوولف می‌پردازد که یک قبیله دانمارکی را از دست جانور خونخواری به نام گرندل نجات می‌دهد و سپس در دریا فرومی‌رود تا مادر آن جانور را هم بکشد. و بعد پادشاه قبیله خود می‌شود ولی سرانجام در جنگ با اژدها کشته می‌شود و .. اما در سری جدید کمیک بوک های ونوم و در پیچشی جالب متوجه شدیم که گرندل و مادرش در واقع اژدهایانی بودند که توسط کنال خلق شده بودند. یعنی میلیاردها سال پیش کنال ارتشی از اژدهایان سیمبیوتی خلق کرد (از ورطه زنده تاریکی) و آنها را اعزام نمود تا در عالم دست به طغیان بزنند. یکی از آنها به رنگ قرمز بود و از خون خود کنال آفریده شد و پسرش هم اژدهایی سیاه رنگ بود.

اژدهای گرندل

آنها در قرن 6 میلادی به کره زمین رسیدند و در آنجا اژدهای پسر به گرندل (Grendel) و اژدهای مادر به Big Mother معروف شدند. تا اینکه ثور به وسیله یک آذرخش گرندل را از پا درآورد. مادرش برای انتقام دست به قتل عام لشگر پادشاه زد. ثور به مخفیگاه اژدهای مادر حمله کرد و او را به قعر اقیانوس فرستاد.

5- کنال بود که گرندل و بیگ مادر را خلق کرد!

اما با گذشت زمان این عمل ثور به افسانه تبدیل شد و آن را به پهلوانی به نام پهلوانی به نام بیوولف نسبت دادند. اخیرا در کمیک Scream: Curse of Carnage که متاسفانه به دلیل کرونا دو شماره آخرش کنسل شدند شاهد بازگشت Big Mother بودیم که به «اندی بنتون» هشدار داد "کنال داره میاد"! گرندل هم بعدها بقایایش پیدا شد که در مورد بعدی بهش اشاره میشه ...

6- نفوذ در سربازان سیمبیوتی ارتش آمریکا

نفوذ در سربازان سیمبیوتی ارتش آمریکا

در شماره 1 از کمیک "سرگذشت ونوم: ویتنام" (که اینجا ترجمه شده است)، نیک فیوری و ولورین به طور تصادفی با نخستین نشانه های کنال در دنیای ابرقهرمانان مدرن مارول روبرو شدند. در واقع ارتش آمریکا سعی کرد موفقیت خودش در خلق ابرسربازی به نام کاپیتان آمریکا را با سربازان سیمبیوتی (sym-soldiers) تکرار کنه و آدم های عادی را با سیمبیوت ترکیب میکرد. این سیمبیوت در واقع بقایای کشف شده از همان اژدهای گرندل بود که در مورد قبلی بهش اشاره شد. یکی از این آدم ها «رکس استریکلند» نام داشت که جان خودش را برای نجات دوستانش از دست داد ولی با یک سیمبیوت پیوند خورد و زنده شد و اسم رمزش رو تیرانوسوروس گذاشتند. متاسفانه نفوذ کنال روی سربازان سیمبیوتی اونقدر زیاد بود که حتی به نیروهای خودشون در ویتنام هم حمله کردند و قتل و خونریزی زیادی به راه انداختند. رکس در نبرد کشته شد ولی سیمبیوت تیرانوسوروس به خاطر اعمال خودش دچار عذاب وجدان شد. او سالها وانمود کرد که همان استریکلند است و به زندگی ادامه داد.

7- اسیر شدن کنال و سپس رهایی او!

چیزی به نام سیاره سیمبیوت ها وجود ندارد

ادی براک تا قبل از ملاقات با کنال فکر میکرد «کلینتار» (Klyntar) سیاره و زادگاه سیمبیوت هاست. ولی حقیقت ترسناک تر از این حرفا بود! کلینتار در زبان سیمبیوتی به معنای "قفس" است و کلینتار برای هزاران سال قفسی بود جهت زندانی نگه داشتن کنال (زیرا سیمبیوت ها علیه او شورش کردند). بنابراین بدن سیمبیوت ها در حالی که او را احاطه کرده بودند به شکل سیاره ای درآمده بود که به آن سیاره سیمبیوت ها میگفتند. ما سپس متوجه شدیم که حتی در زمانی که در این قفس بود با کنترل خودش روی سیمبیوت ها کاری کرد تا خودش رو در زمین ظاهر کنه (البته نه با قدرت هایِ کامل خودش) ولی با تلاش زیاد ونوم و مایلز مورالز و جانفشانی سیمبیوت و استریکلند، در نهایت او شکست خورد.

آزادی کنال

سپس در رویداد «کارنیج مطلق" (Absolute Carnage) که اینجا به طور کامل ترجمه شده، کلتوس کسدی به عنوان میزبان اصلی سیمبیوت کارنیج متوجه شد که هر کسی که قبلا به نوعی با یک سیمبیوت پیوند خورده، «نمونه ژنتیکی» یا یک «کُدِکس» (Codex) در وجود خودش داره. کارنیج به درستی به این نتیجه رسید که اگر به اندازه کافی از این کدکس ها جمع آوری کند، کنال به طور کامل از کلینتار آزاد میشه. در نهایت هم ادی وقتی قرار بود بین نجات دنیا و پسرش یکی را انتخاب کنه، پسرش را انتخاب کرد. کنال هم آزاد شد و کلینتار را نابود کرد و به سمت زمین حرکت خودش را آغاز نمود!

رهایی از کلینتار

8- کنال یک نقطه عکس دارد

در کمیک "سرگذشت ونوم: شبح" که اینجا ترجمه شده است، دیدیم که قهرمانی کیهانی به نام «شبح» (Wraith) سالها به دنبال یافتن منشاء زره انگل مانند خودش به نام اگزولون میگشت. او سرانجام سر از کلینتار درآورد ولی دقیقا زمانی که کنال از آنجا آزاد شده بود (که قضیه اش را در مورد قبلی گفتم) . بنابراین شبح رو کنال با هم روبرو شدند.

شبح کنال

کنال چیز زیادی از خلقت اگزولون به یاد نداشت و فقط بهش گفت که احتمالا آن را زباله ای خودش خلق کرده! او سپس شبح را در حالتی نزدیک به مرگ رها کرد ولی شبح نجات پیدا کرد و متوجه شد که کنال یک دشمن دارد: خدای روشنایی که در مقابل او به نام خدای تاریکی قرار میگیرد! او سپس سعی کرد به ادی براک در این باره اطلاع بده!

خدای روشنایی

9- هیچ کسی در عالم از گزند کنال در امان نیست!

در کمیک مقدمه رویداد "پادشاه سیاه پوش" که با عنوان "سقوط امپراطوری" و با ترجمه فارسی در اینجا قرار داده شده، دیدیم که پیشروی کنال و ارتش او به سمت زمین باعث جلب نظر نژادهای قدرتمند فضایی مثل کری و اسکرال هم شده و برخی از سفینه های جنگجویان آنها به راحتی به تسخیر سیمبیوت های کنال در آمدند.

کنال کری ها

در واقع کنال کاملا سیمبیوت ها را دوباره تحت کنترل خود داشت و به راحتی توانست دشمنان را از سر راه خود بردارد.

آیا زمین و قهرمانانش میتوانستند جلوی او را بگیرند؟ در رویداد "پادشاه سیاه پوش" متوجه شدیم!

10- ونوم (ادی براک) ، کنال را شکست داد و جای او را به عنوان خدای سیمبیوت ها گرفت! ونوم الان خدای سیمبیوت ها شده!

گفتیم که کنال برای هزاران سال به دست آفریده های خودش زندانی شده بود تا اینکه در رویداد "کارنیج مطلق" آزاد شد و برای مدتی نسبتاً طولانی در کیهان سفر کرد و ارتش بزرگی نیز از اژدهایان سیمبیوتی و دارک سلستیال ها برای خودش دست و پا کرد تا به سیاره زمین حمله کند. او در رویداد "پادشاه سیاه پوش" به زمین رسید و نشان داد چقدر خطرناک است و ادی براک و سنتری را کشت و بیشتر قهرمانان معروف مارول را تحت کنترل خودش گرفت و کل زمین را داخل یک گنبد سیمبیوتی گرفتار کرد. تا اینکه ادی براک در شماره 5 از این رویداد و به لطف "نیروی انیگما" به زندگی برگشت و به کاپیتان یونیورس تبدیل شد که در واقع همان خدای روشنایی در عالم مارول است!

ونوم نیروی انیگما

او در واقع به نیروهای کیهانی عظیمی دست یافته بود و تونست چکش ثور را بلند کند و یا تخته موج سوار نقره ای را تحت کنترل خویش درآورده و آنها را به تبر نیرومندی تبدیل کند و اینجوری تونست کنال را شکست بده و بکشه (او با این تبر، شمشیر نیرومند کنال به نام "تمام سیاه" یا "نکروسُرد" را ازش جدا کرد).

تبر ونوم