«گربه سیاه» (The Black Cat) یکی از شخصیت های معروف و محبوب داستان های اسپایدرمن است. او توسط نویسنده ای به نام «مارو ولف من» و طراحی به نام «کیث پولارد» خلق و اولین بار در شماره 194 کمیک "اسپایدرمن شگفت انگیز" (جولای 1979) به خوانندگان معرفی شد.
برای آشنایی با شخصیت «بلک کت»، مقالات زیر را نیز بخوانید:
10 حقیقت بسیار مهمی که باید درباره "گربه سیاه" بدانید
10 کمیک برتر با حضور گربه سیاه
رتبه بندی اقتباس های گربه سیاه در دنیای سینما، انیمیشن و بازی
نسخه های عجیب و غریب از گربه سیاه در دنیای کمیک!
اولین حضور گربه سیاه در دنیای کمیک ترجمه شد
«فلیشیا هاردی» (Felicia Hardy) فقط 13 سال داشت که فهمید پدری که همواره الگویش بوده، یک زندگی مخفیانه دارد. در واقع، پدرش یعنی «والتر هاردی» (Walter Hardy) وانمود میکرد که یک تاجر است و باید مدام در سفر باشد در حالیکه یک سارق زبردست و کارکشته بود! سپس او دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. اینجا بود که فلیشیا تصمیم گرفت وقتی بزرگ شد راه پدرش را ادامه دهد. سالها گذشت تا اينكه وقتي فلیشیا در دانشگاه مشغول تحصیل بود اتفاق بدی برایش افتاد و از سوی یکی از هم کلاسی هایش مورد آزار و اذیت قرار گرفت. این مساله باعث شد تا او مصمم شود خودش را از هر نظر قوی کند تا دیگر مورد تهاجم قرار نگیرد. در نتیجه فليشيا به ورزش های گوناگون روی آورد تا بر قدرت، توان و چابکی خود بیافزاید. او هنرهای رزمی و ژیمناستیک نیز آموخت و به مهارت های دیگری همچون باز کردن گاو صندوق و تكنيك هاي پيشرفته سرقت دست یافت.
پس از سالها تلاش و آماده سازی فلیشیا در نهایت لباس ویژه ای برای خودش دوخت تا هویت اش را مخفی نگه دارد. او در ضمن خودش را «گربه سیاه» (The Black Cat) نامید و تصمیم گرفت زندگی جدیدی سرشار از هیجان، ماجراجویی و تفریح داشته باشد. از آنجائیکه گفته میشود گربه های سیاه نحس هستند و بدشانسی می آورند، فلیشیا هم سعی کرد از این خرافات قدیمی به نفع خودش استفاده کند. به همین دلیل او پیش از آنکه دست به سرقت بزند، محیط اطراف را کاملاً زیر نظر میگرفت و مورد مطالعه قرار میداد تا راه های فرار احتمالی را پیدا کند. او سپس تله ها یا وسایل خاصی در محل قرار میداد تا در نتیجه کسانی که به تعقیب اش می پردازند دچار حوادث غیرمترقبه شوند. به عبارتی دیگر، نیروهای پلیس که به تعقیب او میپرداختند مدام دچار حوادثی مثل فرو ریختن دیوار، پاره شدن طناب و یا از کنترل خارج شدن خودرو میشدند و به اشتباه فکر میکردند که دچار بدشانسی شده اند در حالیکه تمام این حوادث از پیش توسط گربه سیاه طراحی شده بود! گربه سیاه تصمیم گرفت پدرش را از زندان آزاد کند (زيرا ميخواست او در خانه خودش بمیرد نه در زندان) اما در این راه با اسپایدرمن روبرو شد. رویارویی اسپایدرمن با گربه سیاه ادامه یافت تا جاييكه نوعی رابطه عاشقانه اما پرتنش میان آنها شکل گرفت. البته اسپایدرمن ابتدا نسبت به علاقه و صداقت گربه سیاه تردید داشت و فکر میکرد او با این کار فقط میخواهد از چنگ قانون بگریزد ولی رفته رفته به عشق او ایمان آورد و آنها اوقات بسیاری را با هم سپری کردند. میتونید این داستان را در اینجا با ترجمه فارسی بخونید.
در هر حال رابطه رومانتیک میان آنها موجب شد تا گربه سیاه مجاب شود اعمال و رفتار خلافکارانه خود را کنار بگذارد و حتی به عنوان دستیار اسپایدرمن را در مبارزه با جرم و جنایت ياري دهد. به همین دلیل او موفق شد از سوی مقامات پلیس مورد عفو قرار گیرد. البته لازم به ذکر است که گربه سیاه عاشق اسپایدرمن شده بود نه پیتر پارکر! زیرا یکبار از اسپایدرمن خواست تا ماسک خود را بردارد اما با دیدن چهره معمولی پیتر پارکر از او خواست تا فوراً ماسکش را به صورت بزند!
در واقع، گربه سیاه که عاشق هیجان و ماجراجویی بود نمیتوانست فردی مثل پیتر را که یک زندگی معمولی داشت را تحمل کند.
پس از مدتی اسپایدرمن نگران گربه سیاه شد زیرا میدانست او هیچ نیروی فوق بشری ندارد و ممکن است از سوی دشمنان قدرتمند اش مثل «هاب گابلین»، «دکتر اختاپوس» یا ... صدمه ببیند. به همین دلیل اسپایدرمن بارها از گربه سیاه خواست تا او را در مبارزاتش همراهی نکند. اما گربه سياه گوشش به این حرف ها بدهکار نبود و حتي تصمیم گرفت هر طور شده به نیروهای فوق بشری دست یابد و برای همین منظور نزد تعدادی دانشمند رفت. این دانشمندان آزمایشات خاصی روی گربه سیاه انجام دادند تا او واقعاً دارای نیروی نحسی شود! به عبارتی دیگر، حریفان گربه سیاه هنگام مبارزه با او دچار بدبیاری و بدشانسی میشدند و مثلاً تفنگ شان منفجر میشد یا بیخود و بیجهت پایشان لیز میخورد و به زمین میخوردند! گربه سیاه سریعاً نزد اسپایدرمن برگشت و به او گفت که دیگر نباید نگرانش باشد چون دارای نیروی فوق بشری شده و میتواند از خودش دفاع کند. اما خیلی زود مشخص شد که دانشمندانی که به گربه سیاه نیروی فوق بشری اهدا کردند برای رئیس کل جنایتکاران شهر نیویورک یعنی «کینگ پین» (Kingpin) کار میکرده اند! در واقع، کینگ پین عمداً از آنها خواسته بود تا این کار را انجام دهند تا از اسپایدرمن انتقام بگیرد (قرار بود نحسی گربه سیاه روی اسپایدرمن نیز تاثیر منفی بگذارد و او را به کشتن دهد). در هر حال، اسپایدرمن متوجه نقشه کینگ پین شد و از آنجائیکه گربه سیاه نزد دانشمندان کینگ پین رفته بود، از دستش ناراحت شد و رابطه اش را با او قطع کرد.
گربه سیاه هم که فهمید توسط کینگ پین فریب خورده نزد ابرقهرمانی به نام «دکتر استرنج» (Dr. Strange) رفت تا نحسی اش را از او بگیرد. دکتر استرنج هم این کار را انجام داد و بدین ترتیب گربه سیاه دوباره به حالت اولیه خود بازگشت. او که رابطه اش با اسپایدرمن را تمام شده میدید، به اروپا رفت و در آنجا با فردی خطرناک به نام Foreigner آشنا شد. گربه سیاه مدت نسبتاً زیادی در اروپا ماند و وقتی به نیویورک برگشت متوجه شد که پیتر با مری جین ازدواج کرده است. او که بسیار ناراحت و عصبانی شده بود، سعی کرد با «فلاش تامپسون» (هم کلاسی قدیمی پیتر) دوست شود تا اینجوری لج پیتر را در بیاورد! در هر حال گربه سیاه بلاخره اصلاح شد و یک شرکت امنیتی خصوصی تاسیس کرد که به مشتریان محافظ و خدمات امنیتی ارائه میداد. البته او حس ماجراجویی اش را از دست نداد و سعی کرد با استفاده از تجهیزات گوناگون به نوعی به نیروهای ویژه ای دست یابد. او حس ماجراجویی اش را نیز حفظ کرد و بارها به کمک اسپایدرمن شتافت. مثلاً در جریان داستان معروف Maximum Carnage گربه سياه به اسپایدرمن کمک کرد تا بر يكي از دشمنان خطرناك اش به نام «كارنيج» پيروز شود و یا وقتی چندی پیش او بار ديگر به اسپایدرمن کمک کرد تا زن عمویش را که توسط «نورمن آزبورن» ربوده شده بود نجات دهد.
البته داستان های اخیر اسپایدرمن نشان میدهد که او همچنان به سرقت جواهرات علاقمند است. ولی چیزی که درباره گربه سیاه قطعی به نظر میرسد این است که او همواره به اسپایدرمن علاقه خواهد داشت و در مواقع ضروری به او کمک خواهد کرد.
نکته مهم: بسیاری از علاقمندان به کمیک به اشتباه فکر میکنند که گربه سیاه از روی یکی از کاراکترهای معروف داستان های «بتمن» یعنی «زن گربه ای» (Catwoman) کپی برداری شده است. البته درست است که زن گربه ای چندين سال قبل از گربه سياه خلق شد ولی او آن موقع از نظر ظاهری یا شخصیت پردازی خیلی با گربه سیاه فرق ميكرد. در واقع، تقریباً 10 سال پس از پیدا شدن سر و کله گربه سیاه در داستان های اسپایدرمن بود که نویسنده ای به نام «فرانک میلر» در کمیک معروفی به نام "بتمن: سال نخست" (Batman: Year One) زن گربه ای را طوری به تصویر کشید که هم از نظر لباس و ویژگی های شخصیتی به گربه سياه داستان هاي مرد عنكبوتي شباهت داشت (!)
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2013
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
اولین حضور گربه سیاه در دنیای کمیک ترجمه شد
نسخه های عجیب و غریب از گربه سیاه در دنیای کمیک!
کمیک "گربه آهنی" (IRON CAT) ترجمه شد + لینک دانلود
شماره آخر از سری جدید کمیک بوک های "گربه سیاه" ترجمه شد + لینک دانلود
رتبه بندی اقتباس های گربه سیاه در دنیای سینما، انیمیشن و بازی
شماره آخر از کمیک بوک "مرد عنکبوتی: گربه سیاه ضربه میزند" ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقت بسیار مهمی که باید درباره "گربه سیاه" (BLACK CAT) بدانید
کمیک عروسی مرد عنکبوتی و گربه سیاه ترجمه شد + لینک دانلود
10 کمیک برتر با حضور گربه سیاه (BLACK CAT)
شماره 4 کمیک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد + لینک دانلود
تمام عشق های پیتر پاركر!
نگاهی به تاریخچه فاش شدن هویت مرد عنکبوتی توسط خودش!
شماره HU-16 از کامیک بوک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد + لینک دانلود
چه كسی قرار بود نقش «گربه سیاه» را در "اسپایدرمن 4" بازی كند؟
اولین بار عشق های پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی در كدام كمیك ها ظاهر شدند؟
معرفی اصلی ترین متحدان مرد عنكبوتی – قسمت دوم
لحظات ماندگار در كمیك های مرد عنکبوتی: اسپایدرمن بازوان «دکتر اختاپوس» را جدا میکند!
دیدگاهها
اينم دو تا عكس خيلي جالب از بلك كن و كت ومن!
spidey.ir/images/img/content/motefareghe/cat-fight-2.jpg
spidey.ir/images/img/content/motefareghe/cat-fight.jpg
و به نظرم بهترین شکلشو تو بازی batman arkham city تجربه کردم
همه چیزش تو بازی کامل بود این کت ومن
چون من تا حالا کمیک بوک های اسپایدرمن رو دنباله دار و پشت سر هم نخوندم
فک میکنم کار احمقانه ای کردم و از اسپایدر من برتر شروع کردم!!!!
تو شماره آخر اسپایدرمن شگفت انگیز پیتر پارکر میمیره
میخواستم بدونم تو اسپایدر من انتقامجو (Avenging Spider-Man) هم پیتر پارکر مرده؟!
اصلا دیگه ادامه دارد ؟! اگه اون بهتره اون رو دنبال کنم!
یا اسکارلت اسپایدر رو Ultimate Comicsرو دنبال کنم بهتره؟!
حالا اینا اونقد مهم نیست و میخواستم بدونم پیتر تو اون کمیک هنوز زنده هست یا نه؟!
ولی اون فیلم کت وومن با بازی هالی بری از نظر متقدین نه تنها بدترین فیلم کمیک بوکی تاریخه بلکه یکی از بدترین فیلم های کل تاریخ سینماست
avenging spider-man فعلا چاپ میشه ولی از ماه جولای جای خودش رو میده به کمیک جدیدی به نام Superior Spider-man Team up
شما به نظرم همین کمیک های superior spider-man رو بخونی بهتره چون دیر یا زود پیتر برمیگرده
مقالات "برترین داستان های اسپایدرمن" و مهم ترین داستان های اسپایدرمن" رو یادتونه؟
قراره به زودی و به کمک "خط و رنگ" لینک دانلود مستقیم کمیک هایی که تو اون مقالات معرفی شده اند را تو سایت قرار بدیم. یکی از این کمیک ها هم توش "گربه سیاه" میشه
(این کمیک همونیه که تو این مقاله ازش یه عکس کار کردیم! حدس میزنید کدوم عکس؟ )
نكنه منظورت edge of time هستش؟
تو web of shadows هم الان يادم نيست ولي فكر كنم اسپايدرمن تحت تاثير سيمبيوت فضايي بود
ولي مثلا شما بازي spider-man رو كه سال 2000 براي ps1 اومد يا بازي spider-man 2 كه براي ps2 اومد رو ببيبني متوجه ميشي كه با هم دوستن
يا حتي اون بازي كه دهه 90 براي Arcade اومد
ولي كلا شما بازي ها رو ملاك قرار نده چون به خاطر گيم پلي خيلي چيزا رو عوض ميكنند
مثلا تو بازي shattered dimensions شما ميبني كه اسپايدرمن 2099 هم spider sense داره در حاليكه تو كميك هاش نداره! ولي تو بازيش براي اينكه با اسپايدرمن هاي ديگه يه جور باشه ، "مادام وب" همون ابتداي بازي بهش قدرت spider sense اهدا ميكنه!
يا مثلا اسپايدرمن و اسپايدرمن 2099 تو كميك معروف spider-man meets spider-man 2099 جاهاشون با هم عوض شد و يكي رفت به آينده و ديگري اومد به زمان حال.( اسپايدرمن 2099 حتي با مري جين هم آشنا شد ) ولي تو بازي edge of time، اسپايدرمن 2099 اصلا مري جين رو نميشناسه. يادته؟
یعنی اگه اشتباه نکنم با فلش تامپسون ازدواج کرده بود و یه دختر هم داشت تقریبا هم سن می دی!
تازه دخترش یه چند وقتی شد دستیار اسپایدر گرل!
فلش هم شده بود مربی ورزش مدرسه می دی!
در کل این دنیای MC2 خیلی جالب بود. یادش بخیر ....
بی زحمت لینک کمیک شماره amazing spider-man 607 رو به من بدید.
همونی بلک کت توش حضور داره.
آگه اینکارو بکنین یه دنیا ازتون ممنون میشم.
امیدوارم بلک کت یکی از کسایی باشه که به به برگشتن پیتر کمک کنه.
واقعا تغییراتی بدی به وجود اومده بود کلا کارتون شخصیت مردعنکبوتی و داستانش رو تغییر داده بودن
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا