15 صحنهٔ نمادین در فیلم های ابرقهرمانی که دقیقا از روی صفحات کمیک بوک اقتباس شده اند

15 صحنهٔ نمادین در فیلم های ابرقهرمانی که دقیقا از روی صفحات کمیک بوک دوباره خلق شده اند

وقتی دست اندرکاران یک فیلم وظیفهٔ اقتباس رو به حد اعلای خودش می رسونن!

 

مقدمه: اصولا کمیک بوک ها به صورت ذاتی رسانه های بصری هستند یعنی همانگونه که از متن و نوشتار بهره می برند از جلوه های هنری مثل طراحی و نقاشی هم برخوردار هستند و این چیزی است که آن ها را منحصر به فرد می کند. یعنی همانقدری که متن و داستان در کتاب های رُمان اهمیت دارد، تصاویر و طراحی های صفحات کمیک (جدا از دیالوگ ها) از نون شب برای آنها واجب تر است. با این حال وقتی نوبت به اقتباس از روی این رسانه های بصری قدرتمند می رسد به ندرت دیده می شود که کارگردانان سینما از روی پانل های کمیک بوکی صحنه ای را اقتباس کرده و روی پردهٔ سینما بیاورند.(به جز رسالتی که MCU به راه انداخت!) البته این اتفاق تا اندازه ای به دلیل آن است که در اینگونه فیلم ها، فیلمسازها برخی از طراحی ها را از بیخ و بن دگرگون کرده اند. همین باعث میشود وجه تشابه پایینی بین فیلم ها و منبع اقتباس اصلی یعنی کمیک بوک ها وجود داشته باشد. به بیان ساده تر می توان گفت، کارگردانان اینگونه فیلم ها دلیلی برای انجام این کار نمی بینند.

ما در این مقاله که از سایت CBR برداشته شده است، به معرفی ۱۵ تا از بهترین صحنه های فیلم های ابرقهرمانی می پردازیم که به طرز وفادارانه ای صفحات نمادین دنیای کمیک بوک را به تصویر می کشند.

 

15 مرگ «الکترا»

مرگ الکترا

همانطور که بارها و بارها در مقاله های مختلف به آن اشاره کرده بودیم، فیلم اختصاصی بی باک سال ۲۰۰۳، یکی از ناامیدکننده ترین فیلم های ابرقهرمانی در اوایل هزارهٔ سوم بود. در دورانی که فیلم های افراد ایکس در سینما حکم رانی می کردند فاکس به این فکر افتاد که فیلمی براساس شخصیت گمنامی (در سینما) به نام بی باک فیلم اختصاصی بسازد. در نهایت این فیلم به نویسندگی و کارگردانی آقای «مارک استیون جانسون» و با بازی بن افلک (بتمن حال حاضر دنیای دی سی) به اکران سینماهای جهان درآمد ولی متاسفانه اثر نهایی جز یک ناامیدی چیزی را برای طرفداران به ارمغان نیاورد.(البته بعدها نسخهٔ Director’s Cut منتشر شد که بسیاری از ایراد های فیلم را برطرف کرد.)

خوشبختانه کارگردان فیلم، آقای «جانسون»، از طرفداران سرسخت Run «فرانک میلر» در کمیک های دردویل بود. همین مهم باعث شد علاوه بر اقتباس از روی داستان های میلر، او به شخصه در فیلم حضور افتخاری نیز داشته باشد و آن هم وقتی بود که «بولزای» او را با یک مداد به قتل رساند! همانطور که قبلا گفته بودیم مهمترین داستانی که میلر برای دردویل نوشته در شمارهٔ ۱۸۱ و در مرگ الکترا رخ داده است. بنابراین منطقی بود که ما در فیلم چشمه ای از این شماره را در سینما ببینیم اما در اثر نهایی دیدیم که این اتفاق عینا از روی همان صفحهٔ کمیک بازسازی شد، «بولزای» الکترا را با استفاده از سلاح مخصوص خودش(سای) به قتل رساند.

 

14 شمارهٔ یک اکشن کمیکس در عمل

شماره یک اکشن کمیکس اولین حضور سوپرمن

فیلم بازگشت سوپرمن سال ۲۰۰۶ که توسط برایان سینگر، کارگردان برخی فیلمهای افراد ایکس، کارگردانی شده به این صورت بین طرفداران معروف است که به طرز وفادارانه ادای احترام بزرگی به فیلم های سوپرمن قبلی که ریچارد دونر کارگردانی کرده بود، می کرد. از شباهت زیاد براندون راث به کرستوفر ریو گرفته تا حتی به نوعی ادامه دادن دو فیلمی که توسط دونر کارگردانی شده بود به حدی که دو فیلم دیگری که دونر در آن دخیل نبود را کاملا نادیده گرفت.

به هر حال با این که این فیلم با وجود ادای احترام هایش بازهم نتوانست فیلم موفقی ظاهر بشود اما این نکته را نباید از یاد برد که این فیلم علاوه بر ادای احترام به فیلم های دونر به دنیای کمیک نیز اشاراتی داشته. مهمترین و یا حتی یکی از نمادین ترین صحنه های فیلم(برای ما طرفداران کمیک بوکی) جایی بود که سوپرمن ماشینی ترمزش بریده بود را قبل از تصادف از روی زمین بلند کرد. این صحنه دقیقا همان چیزی بود که در کاور اولین حضور سوپرمن یعنی شمارهٔ ۱ از کمیک های Action Comics دیده بودیم. این کمیک به دست جری سیگل  و جو شوستر نوشته و طراحی شد و جالبی مطلب اینجاست که این کاور در واقع صدقه سری یکی از کارمندان National Comics بوده که در دقیقهٔ نود با بسط دادن یکی از پانل های داخل خود کمیک کاور را درست کرده بود!

 

13- ورود خفن مردآهنی

ورود خفن مردآهنی

«ادی گرانوف» یکی از شناخته شده ترین و برترین طراح های دنیای کمیک می باشد. او که در ابتدا یک طراح مستقل در  شرکت Dreamwave بود بعد از انحلالش، ایمیلی از مارول دریافت کرد که می گفت از کارهای او در این شرکت خوششان آمده است و خلاصه با این ایمیل به مارول دعوت شد. اولین کار او هم کاور شمارهٔ ۷۵ کمیک های مردآهنی بود اما چیزی که باعث شهرت او شد کاور خاطره انگیز و نمادینی بود که در شمارهٔ ۷۶ دیده بودیم. همین آقای ادی گرانوف به همراه نویسندهٔ معركه ای با نام «وارن الیس» روحی تازه به مردآهنی دادند. نتیجه اش هم داستان تحسین شده ای به نام Extremis بود كه از نظر بصری بسیار چشمگیر بود و همچنین باعث ایجاد به روز تر شدن  اریجین ایرون من شد و این سئوال را مطرح كرد كه "مرد آهنی چه نفعي برای دنیا داشته است؟"

بعد از موفقیت های بسیار این سری؛ جان فاورو، کارگردان فیلم های مردآهنی، با گرانوف تماس داشت تا با یکدیگر روی طراحی های فیلم مردآهنی کار کنند. زره مردآهنی در اولین فیلم مردآهنی نیز تا حد زیادی از طراحی های آقای گرانوف نشئت گرفته بود اما در سال ۲۰۱۰ بود که ما در صحنه ابتدایی فیلم به طور مستقیم به کاور فوق العاده و نمادین شمارهٔ ۷۶ کمیک های مردآهنی ادای احترامی داشتیم جایی که تونی به همان شکل در مراسم فرود آمد!

 

12- فیلم واچمن

مرگ کمدین

در سال ۲۰۰۵ بود که قرار شد رابرت رودریگز با فرانک میلر روی اقتباسی از سری کمیک های میلر یعنی شهر گناه (Sin City) که حالتی کلاسیک و تیره داشت با یکدیگر کار کنند. (البته این رودریگز بود که دنبال میلر به عنوان همکار و دستیار کارگردان بود) نتیجه هم چیزی نبود جز کمیک بوکی که بدون هیچ دخالتی در پرده سینما نقش بسته بود. همین فیلم بود که راه را برای فردی به اسم «زک اسنایدر» باز کرد تا با اقتباس از داستان نفرت انگیز ۳۰۰ یک فیلم فوق العاده نفرت انگیز بسازد و این کار را با استفاده از طراحی های میلر به عنوان استوری برد فیلم انجام داده بود!

متاسفانه موفقیت های این فیلم در گیشه باعث شد، زک اسنایدر موقعیت و فرصت های خوبی نصیبش بشود که یکی از آنها منتهی به ساخت فیلم از روی یکی از شاهکار های «آلن مور» (به همراه «دیو گیبونز») یعنی واچمن (Watchmen) بشود. با توجه به داستان کمیک های واچمن که اقتباس از روی آن مخصوصا از نوع سینمایی عملی غیر ممکن بود، زک عزیز (!) مجبور شد برای این کار خیلی چیزها را خلاصه و یا حذف کند اما به هر حال گفته می شود که مانند فیلم ۳۰۰ او دقیقا از منبع اقتباس به عنوان استوری بردهایش استفاده می کرده از جمله مرگ مشهور «کمدین» که در فیلم نیز آن را دقیقا به همان صورت دیدیم!

 

11  - مشت نمادین کاپیتان آمریکا به هیتلر

مشت کاپیتان آمریکا به هیتلر

یکی از بزرگترین مشکلاتی بر سر راه سازندگان فیلم های کمیک بوکی قرار دارد، ساخت و طراحی لباس ابرقهرمانان فیلم است چرا که به راحتی نمی توان چیزی که از صفحات کمیک بوک آمده را وارد دنیای واقعی کرد. یعنی ممکن است چیزی که در دنیای کمیک جواب می دهد لزومی ندارد در سینما و تلویزیون نیز جواب بدهد. به عنوان مثال «مستر میرکال» که کل صورتش با ماسکی فلزی پوشیده شده اما جادوی دنیای کمیک به راحتی احساسات او را به نمایش می گذارد. ولی چطور این امر در دنیای سینما غیرممکن به نظر می رسد چرا که یک ماسک فلزی در دنیای واقعی نمی تواند احساسات و حالت چهره بازیگر زیر آن را به نمایش بگذارد. به همین علت هم بود که ما در فیلم کاپیتان آمریکا: نخستین انتقام جو لباس جدید و فوق العاده ای را دیدیم که دوباره برای فیلم طراحی شده بود و کاملا بر تن کریس اوانز می نشست.

به هر حال «جو جانسون» بی خیال معامله نشد و در جایی از فیلم که کاپیتان آمریکا به عنوان عروسک خیمه شب بازی دولت مورد استفاده قرار می گرفت، دیدیم که طی تئاترهایی که استیو راجرز برای رزمندگان جنگ اجرا می کرد لباسی مخصوص و شبیه به دنیای کمیک به تن دارد. در ادامه نیز دیدیم که در همین نمایش مشتی نمادین به هیتلر وارد می کند. این صحنه دقیقا از روی کاور نخستین حضور کاپیتان آمریکا در سال ۱۹۴۰ یعنی شماره ۱ از کمیک های Captain America Comics که توسط جک کربی و جو سیمون خلق شده، برداشته شده بود.

 

10- شوالیه تاریکی بازمی گردد (هشتگ زک)

دارک نایت ریترنز میلر

همانطور که در شمارهٔ ۱۱ از همین مقاله گفتیم زک اسنایدر بعد از فیلم های ۳۰۰ و واچمن به دنیای دی سی وارد شد و تبدیل شد به معمار دنیای سینمایی دی سی. این دنیا نیز در سال ۲۰۱۳ با فیلم «مرد پولادین» کار خود را شروع کرد و در سال ۲۰۱۶ و در فیلم بتمن علیه سوپرمن طلوع عدالت ادامه یافت. جایی که بتمن و سوپرمن به دشمنان یکدیگر تبدیل شده و با یکدیگر مبارزه می کنند. زک اسنایدر کارگردان این فیلم با فیلم تنفربرانگیز ۳۰۰ نشان داده بود که علاقهٔ خاصی به کار های فرانک میلر دارد در نتیجه در فیلم Batman v Superman نیز با اقتباس از مینی سری بتمن: شوالیه تاریکی بازمی گردد کار خود را شروع کرد. به همین خاطر ما طرفداران (بیچاره!) مجبور شدیم به جای یک بتمن جوان نسخه ای مسن تر از بتمن ببینیم که نقشش را آقای «بن افلک» بازی می کرد!(به دلیل این که در کمیک Dark knight Returns بتمن پس از ۱۰ سال دور بودن از جرم جنایت به هویت خود بازگشته بود!)

مبارزه بزرگ بتمن و سوپرمن نیز مستقیما از همین کمیک شوالیه تاریکی بازمی گردد برداشته شده بود اما طی مبارزه صحنه ای وجود داشت که اوج ادای احترام به آن کمیک را در خود جای داد. آن هم جایی بود که بتمن به طور نمادینی با نور رعد برق های پشت سرش دیده می شد. این صحنه دقیقا از یکی از کاورهای برتر کمیک های بتمن، Dark Knight Returns، برداشته شده بود.

و البته حیفم میاد اشاره نکنم به اون پانل نمادین شکسته شدن کمر بتمن به دست دشمنش به نام «بین» (این مقاله رو بخونید) که در فیلم "شوالیه تاریکی برمیخیزد" تکرار شد:
بتمن شکسته شدن کمر

 

 

9- نجات گروگان

i Believe you Dark Knight Returns

در كمیک "بازگشت شوالیه تاریكی" بتمن خشونت رو نفی میكنه و میگه نباید دست به سلاح برد اما زک اسنایدر اعتقاد داره که بتمن در اون کمیک ادم میکشه. بنابراین در یکی از صحنه های واقعا رواعصاب فیلم دیدیم که او این کار رو انجام میده.

زک اسنایدر می خواسته با این کار ادای احترامی به صفحه ای از کمیک Dark Knight Returns داشته باشه و این کار را از لحاظ بصری انجام میده، جایی که بتمن به خانهٔ متروکی میره که لکس لوثر مادر سوپرمن(مارتا کنت) که گروگان گرفته شده را نجات بده. بتمن یکی از خلافکاران رو خلع سلاح می کنه اما یکی دیگر از خلافکاران که روبه روی بتمن قرار داره بهش می گه مارتا رو می کشه، بتمن هم در جواب بهش می گه قبولت دارم (I Believe you) سپس به او به طرز فجیعی شلیک می کند که قطعا باعث مرگ او می شود. این قسمت از فیلم مشابه بود با صحنه ای از همان کمیکی که پیشتر گفتیم. (با این تفاوت که زک اسنایدر احتمالا اون لحظه توهم زده بوده و فکر کرده بتمن آدم کشته! در کل زک فقط می تونه جلوه های بصری رو خوب نشون بده و اگر از آدم های کاربلد سینما بپرسید میگن در زمینه های دیگه استعداد پایینی داره )

 

8- اداي احترام بصری به كميك های مارول در فیلم جنگ داخلی

برادران روسو واقعا با فیلم "جنگ داخلی" گل کاشتند و تا میتونستند به رویداد "جنگ داخلی" در دنیای کمیک ادای احترام کردند. به طور مثال در طی نبرد نهایی بین مرد آهنی و كاپیتان آمریكا صحنه ای را میبینیم كه عینا از كمیك جنگ داخلی برداشته شده:

 فیلم جنگ داخلی

کمیک جنگ داخلی مارول 

این صحنه رو هم یادتون هست؟

 

از این الهام گرفتنش:

 

 

7- همكاری مشترك انت من و هاكای

ant-man-hawkeye

کمیک همکاری انت من و هاکای

نحوه همكاری هاكای با انت من در سكانس نبرد فرودگاه فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" و نشستن انت من روی تیر هاكای ، اشاره ای دارد به كمیك The Avengers #223! این صحنه واقعا به دل هواداران قدیمی مارول نشست. در کمیک مذکور، انت من و هاکای با «تسک مستر» میجنگند و هاکای به اون شکل، انت من رو شلیک میکنه تا او بتونه سلاح تسک مستر رو غیر فعال کنه. این تاکتیک برای منظور مشابه ای در فیلم "جنگ داخلی" نیز به کار رفت : برای غیر فعال کردن زره مرد آهنی!

 

6- باران فشنگ

باران فشنگ ددشات

«ددشات» با نام اصلی «فلوید لاوتون» (Floyd Lawton) اولش یکی از دشمنان فرعی و گمنام بتمن بود که بعدا به شهرت زیادی رسید و به یکی از شخصیتهای مهم دی سی تبدیل شد. در اولین حضورش در دنیای کمیک که سال 1950 بود، او با استفاده از تپانچه با خلافکاران گاتهام میجنگید(ظاهر ابتداییش سمت چپ اینجاست) ولی وقتی بتمن او را شکست داد معلوم شد اینا همش نقشه بوده تا خودش رو به عنوان رئیس خلافکاران شهر جا بزنه. سال 1977 و در شماره 474 از کمیک Detective Comics شاهد تغییراتی اساسی در شخصیت پردازی ددشات بودیم. او یک قاتل اجاره ای شده بود که در مچ دستانش تفنگ نصب کرده بود. شکل ظاهرش اش هم خیلی تغییر کرد و دیگه اون لباس قدیمی با اون کلاه و نقاب مسخره رو نداشت. او بار دیگر از بتمن شکست خورد و بعدش به گروه «جوخه خودکشی» (Suicide Squad) ملحق شد و اینجا بود که تبدیل شد به یک ضد قهرمان. لحظات و داستان های ماندگاری هم با حضور او در این کمیک ها شاهد بودیم که توسط «جیم استراندر» و «کیم ییل» خلق شدند.

بعدها پس از مدتی استراحت دادن به این شخصیت دیدیم که گیل سیمون(Gail Simone) او را به بازگرداند به عنوان یکی از اعضای گروه های ابرخبیثان یعنی Secret six در این سری کمیک سال ۲۰۰۵ که توسط گیل سیمون(Gail Simone) دیل ایگلشام (Dale Eaglesham) نوشته شده بود دیدیم که ددشات به پای ثابت این سری کمیک تبدیل شده.  سال ۲۰۱۶ در فیلم «جوخه انتحار» (Suicide Squad) نیز زمانی که ددشات داشت برای بینندگان معرفی می شد دیدیم که ادای احترامی شد به یکی از کاور های نمادین کمیک های Secret Six  یعنی شمارهٔ ۱۵ از این سری که توسط «دنیل لوویسی» طراحی شده بود.

 

 5- رقص مرگ

رقص مرگ جوکر و هارلی کویین

ستاره اصلی  فیلم "جوخه انتحار"  «هارلی كوئین» نام داشت. او اولین بار در سریال "بتمن: مجموعه كارتونی" كه در دهه 90 میلادی پخش شد، خلق شد. خالقان او یعنی «بروس تیم» و «پل دینی» ابتدا قصد داشتند او فقط برای یكبار به عنوان دستیار «جوكر» ظاهر شود ولی هواداران آنقدر از او و شخصیت اش خوششان آمد كه تبدیل شد به یكی از شخصیت های خبیثی كه در سریال زیاد به كار رفتند. دینی بخشی از شخصیت پردازی هارلی كوئین را از شخصیت  واقعی صداپیشه او یعنی خانم «آرلین سوركی» (Arleen Sorkin) الهام گرفت (این خانم معمولا در همه كارتون ها یا گیم های بتمن، صداپیشه هارلی بوده است) . حتی گفته میشه كه لباس هارلی كوئین را هم سوركین پیشنهاد داده است چون سوركین همچین لباسی را در یك سریال تلویزیونی بر تن كرده بود. دو سال بعد از اینكه هارلی كوئین خلق شد، بروس تیم و پل دینی رمان گرافیكی تحسین شده ای تحت عنوان Mad Love نوشتند و در آن اریجین هارلی كوئین را روایت كردند. اما اولین حضور رسمی هارلی كوئین در یونیورس دی سی را باید در رویداد بزرگ بتمن در سال 1977 یعنی No Man's Land دانست.

در سال ۱۹۹۹ نیز «دینی» به صورت کامل هارلی کوئین را طی یک تک شماره‌ای وارد دنیای اصلی دی سی کرد و کاور این کمیک را نیز الکس راس کار کرده بود. این کاور جوکر و هارلی کوئین را در حال رقص نشان می داد چیزی که به زیبایی در یکی از فلش بک های فیلم «جوخهٔ خودکشی» (Suicide Squad) مورد اقتباس قرار گرفت.

 

4- مرگ گوئن استیسی
مرگ گوئن

در مجموع رابطه و شیمی بین «گوئن استیسی» (اما استون) و «پیتر پارکر» که با استادی تمام توسط اما استون و اندرو گارفیلد ایجاد شده بود، نقطه قوت اصلی سری فیلم های «مارک وب» بود و تماشاچی ها بسیار دلبسته این عشق تماشایی شدند (یکی از دلایل اون اینه که اندرو و اما استون اون موقع واقعا عاشق هم بودن!) .یعنی هر ایرادی که بشه از فیلم های مرد عنکبوتی شگفت انگیز گرفت اما نمیشه از رابطه بین پیتر و گوئن انتقادی کرد . در این میان خانم استون یک گوئن  فوق العاده بود! گوئن استیسی او بسیار به گوئن استیسی سریال کارتونی تحسین شده The Spectacular Spider-Man شباهت داشت زیرا هم باهوش و باشعور بود و هم زیبا و دوست داشتنی ولی هرگز مثل یك مدل لباس به نظر نمی‌رسید و شخصیتی قوی و باورپذیر داشت. او از خیلی جهات به پیتر شبیه بود و طوری تربیت شده بود تا همیشه كاری را كه درست است انجام دهد و به همین دلیل در لحظاتی از فیلم دست به عملی قهرمانانه زد. تمام این عوامل دست به دست هم داد تا وقتی گوئن دلباخته پیتر شد، تماشاچی آن را باور كند. بنابراین صحنه کشته شدن گوئن در قسمت دوم واقعا دل تماشاچیان را به درد آورد و قلبشون رو شکست. در دنیای کمیک دیدیم که وقتی اسپایدرمن و گرین گابلین با هم درگیر شدند و گابلین گوئن را از روی پل به پایین انداخت. اسپایدرمن هم تار عنكبوت به سمت گوئن پرتاب كرد  تا جانش را نجات دهد. تار عنكبوت به پای گوئن اصابت كرد و در نهایت اسپایدرمن موفق شد گوئن را به بالای پل بكشد. او در این لحظه فكر میكرد كه گوئن را نجات داده ولی در كمال ناباوری فهمید كه مرده است! مرد عنكبوتي كه مطمئن نبود آیا گوئن بر اثر اصابت تار عنكبوتی و جا به جا شدن مهره های گردن مرده یا اینكه گابلین قبلاً او را كشته بود، فوراً خودش را به خاطر مرگ او  سرزنش كرد. (البته گرین گابلین به اسپایدرمن گفت كه گوئن قبل از آنكه تار اسپایدرمن به او برسد، به خاطر شوک سقوط از ارتفاع مرده بوده.) مارک وب نیز علاوه بر شباهت بی بدیل مرگ گوئن با دنیای کمیک با هنرمندی ایستراگ های مختلفی در این صحنه فوق احساسی قرار داد، مثلا گوئن همان لباسی را بر تن دارد كه در كمیك شماره 121 مرد عنكبوتی شگفت انگیز بر تن داشت یا مثلا بعد از مرگ گوئن دیدیم که ساعت 1:21 است و این ساعت نیز اشاره داشت به همان شماره  121 کمیک های مردعنکبوتی!

 

3- دنیای تاریک (Dark Dimension)

تاثیر گذاری سبک بصری منحصر به فرد دیتکو روی ظاهر فیلم

سال 1963 شاهد اولین حضور دکتر استرنج در دنیای کمیک بودیم. او توسط استن لی و استیو دیتکو خلق شد. ولی استن لی خودش اعتراف کرده که بیشتر ایده این شخصیت از جانب دیتکو بوده و در اصل دیتکو تقریبا تمام شخصیت های مکمل اصلی دکتر استرنج را هم خودش خلق کرده است. دیتکو با دکتر استرنج بار دیگر نشان داد که استاد خلق اریجین های معرکه برای ابرقهرمانان است. به عقیده همه کارشناسان، کمیک هایی که در این دوران به دست استیو دیتکو برای دکتر استرنج خلق شد دست کمی از شاهکار نداشت. ضمن اینکه نوعی حس و حال عرفانی، هنجار شکن و آنارشیستی داشت که با فرهنگ غالب آن زمان مطابقت داشت. دیتکو ایده هایی از سبک های کوبیسم و سورئالیسم را با هم تلفیق میکرد و نوعی سبک منحصر به فرد و شگفت انگیز به داستان هایش میداد. در شمارهٔ 138 از کمیک های Strange Tales دیدیم که دکتر استرنج شخصیت ابدیت را برای اولین بار ملاقات کرد و این شماره اوج خلاقیت های هنجارشکن دیتکو را به رخ ما طرفداران می کشید.

 تاثیر این طراحی های شگفت انگیز و منحصر به فرد استیو دیتکو  را به وضوح می توانستیم هنگامی که دکتر استرنج وارد قلمرو «دورمامو» یعنی "دنیای تاریک" (Dark Dimension) میشود، در فیلم دکتر استرنج ۲۰۱۶ تماشا کنیم و این بود اوج ادای احترام به دیتکو در دنیای سینمایی مارول.

 

2- سر نوشت «اسکرج»

اسکرج - ثور

«اسکرج» (ملقب به Executioner) شخصیتی است که در فیلم "ثور: راگنوراک" اولش با «هلا» دیده میشه ولی بعدش آدم خوبی میشه. صحنه فداکاری او دقیقا اشاره داره به صحنه های ماندگار در کمیک های مارول که تو این مقاله بهش اشاره شده است. بله .. در شماره 362 از کمیک The Mighty Thor صحنه ای را دیدیم که در آن اسکرج به سمت لشگر هلا یورش میبرد. در این داستان ماندگار وقتی ثور و نیروهای ازگارد به جهنم میروند تا تا تعدادی از ارواح زمینی را نجات دهند به فردی نیاز پیدا میكنند تا از پل ارتباطی با زمین محافظت كند. در كمال تعجب اسكرج برای این كار داوطلب میشود و در نهایت جان خودش را فدا میكند. او با این كار خودش را در ذهن خوانندگان و اهالی ازگارد به یك قهرمان تبدیل كرد. در فیلم هم همین اتفاق برای او میفته.

 

1- "مرد عنكبوتی ديگر نيست" (Spider-Man… No More)

مردعنکبوتی دیگر نیست

همانطور که در این مقاله گفتیم، پرونده ساخت فیلم مردعنکبوتی یكی از گیج كننده ترین و پیچیده ترین پرونده های حقوقی تاریخ سینما بوده كه باعث شده تقریباً تمام استودیوهای بزرگ هالیوود را درگیر آن بشوند و در آخر این سونی بوده با زحمت های فراوان اجازه ساخت این فیلم ها را پیدا كرده. ناگفته نماند که برخی از مشهورترین كارگردانان سینما(مثل جیمز کامرون) برای ساخت اسپایدرمن پیش قدم شده بودند. خوشبختانه اسپایدرمن خیلی صبر كرد تا بالاخره در سال 2002 پرده های سینماهای جهان را به تسخیر خود درآورد و ركوردهای فروش را یكی پس از دیگری جابه‌جا كرد. همچنین با نگاهی به این مسئله به نظر می رسد، مقدر بود آنقدر مشكلات حقوقی بر سر راه او قرار گیرد تا سینما از نظر تكنولوژی به چنان سطحی برسد كه فیلم اختصاصی‌اش بتواند به طرز قانع كننده ای او را به تصویر كشد و اثر نهایی مسخره به نظر نرسد.

استاد سم ریمی کارگردان بزرگ سینما و پرچمدار طرفداران دنیای کمیک به خوبی با ترکیب و اقتباس از داستان های استیو دیتکو، استن لی و جان رومیتا فیلم های مردعنکبوتی را تقدیم طرفداران سرسخت مردعنکبوتی کرد و با این کار سطح کار های کمیک بوکی را به شدت بالا برد. در قسمت دوم از سه گانه مردعنکبوتی شاهد این بودیم که بدبیاری ها و مشقت های زیادی گریبان گیر پیتر شده آن هم به دلیل آن که هویت مردعنکبوتی را گردن گرفته است. طی همین اتفاق دیدیم که پیتر پارکر در صحنهٔ نمادینی هویت مردعنکبوتی را با رها کردن لباس مخصوصش در زباله دانی کنار گذاشته و بازنشسته شده است. این صحنه دقیقا از شمارهٔ ۵۰ از کمیک های مردعنکبوتی شگفت انگیز برداشته شده بود(که اینجا ترجمه شده) جایی که پیتر دقیقا به همین صورت از خیر اسپایدرمن بودن گذشت.(که البته مانند فیلم پس از مدتی دوباره به هویت مردعنکبوتی بازگشت!)

 

خب نظر شما چیه؟ کدوم ادای احترام جاش توی این لیست خالیه؟

 

نویسنده: احمد فقیه

P.Constantine

All rights reserved © Spidey.ir 2019

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

اگر از این مقاله خوشتون اومده پس حتما مقالات زیر را هم بخونید:

15 صحنه در دنیای سینمایی مارول که مستقیما از کمیک بوک گرفته شدند!

15 ایستراگ برتر فیلم های مارول

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

mtm
#1 mtm 1397-11-21 09:19
عالی! عاشق این جور مقالاتم. هر چی که نشان دهنده احترام سینما به دنیای کمیک باشه رو دوست دارم. همه باید بدونند این فیلما و سریال ها از کجا ریشه گرفته اند
نقل قول کردن
Cap-Spider Potter
+1 #2 Cap-Spider Potter 1397-11-21 10:21
سلام.
مقاله خیلی خوبی بود، احسنت!
واقعا برای یک کمیک فن هیچ چیز مهم تر و حائز اهمیت تر از وفاداری فیلم های سینمایی به منبع نیست.
خوشبختانه مارول این رو کاملا درک کرده و دقیقا اون چیزی که هوادار ها میخوان رو بهشون داده، این رو میشه توی تک تک 20 فیلم خودش توی دهه اخیر به وضوح دید.

No more spider-man بهترین گزینه ای بود که میشد برای فیلم مرد عنکبوتی 2 ازش بهره برد. اصلا از دلایل اصلی موفقیت این چنینی مرد عنکبوتی 2 استفاده از این داستان به عنوان منبع بود که به بهترین شکل اقتباس شد و مشکلات و دغدغه های پیتر پارکر رو به تصویر کشید. من قبلا هم گفتم که اون شخصیت هایی که به دلیل هویت دوگانه با برقراری تعادل بین زندگی عادی و قهرمان بودنشون مشکل دارند، جز محبوب ترین های من هستند! در واقع، استارت این علاقه از این فیلم شروع شد و سم رسمی انقدر قشنگ مشکلات زندگی این قهرمان دوست داشتنی رو نشون داد که حتما لازم نیست کمیک فن باشی تا بتونی باهاش ارتباط برقرار کنی و درکش کنی.

درباره خلاقیت های بصری به کار رفته توی فیلم دکتر استرنج باید بگم که، حرف نداشت! واقعا این فیلم یه کمیک زنده طراحی شده توسط دیتکوی بزرگ بود. اون حال و هوای عرفانی و مرموز به شکل واضح توی سکانس های این فیلم موج میزد.

اما Ragnarok! من پیش از این بار ها گفتم که با تمام وجود عاشق این فیلمم! یادمه اولین باری که Guardians of the galaxy رو دیدم خیلی ازش لذت بردم. برام یه نقطه عطفی بین فیلم های مارول بود. اون حس نوآوری و تازه ای که این فیلم منتقل میکرد رو هیچ وقت توی هیچ اثر کمیکی ندیده بودم تا این که Ragnarok رو دیدم. عینا همون حس برام تکرار شد و هنوزم که هنوزه جز بهترین و کامل ترین های فیلم های ماروله. باید اضافه کنم که مرگ اسکرج فقط برای مایی که کمیک میخونیم و از داستان باخبریم، ماندگار و تاثیرگذار نیست! چرا ؟
یادمه چند وقت پیش یه نفر که کمیک فن نیست و فقط فیلم های مارول رو نگاه میکنه، بهم گفت: "واقعا فیلم راگناروک زیاد جالب نبود!" بهش گفتم چطور همچین حرفی میزنی، این همه نقاط قوت این فیلم داشت. گفت: "من که زیاد کیف نکردم، فقط یکی با اکشن فیلم حال کردم یکی با مرگ اون کچله!! وقتی مرد مو به تنم سیخ شد، چون به شکل قهرمانانه ای کشته شد"

Civil war هم که هرچی ازش بگم، کم گفتم. جدا از شخصیت پردازی و داستان قوی، صحنه های اکشن فیلم خیلی بی نظیر بود. اکشن فرودگاه که عالی بود اما من برخلاف خیلی ها، بیشتر از نبرد فرودگاه، تحت تاثیر نبرد کوهستان قرار گرفتم! اون اکشن واقعی بود! چرا که اکشن باید خشن، دارک و هیجانی باشه که نبرد کوهستان تمام این ویژگی هارو داشت. کلا انتهای فیلم civil war اوج نمایان سازی هنر سازندگان فیلم بود.

جدا از این ها، من بشکن ثانوس رو هم دوست داشتم. چون اقتباس مستقیمی از پانل کمیکی بود و مهم تر از اون، هدفش از این کار خیلی ملموس تر و برتر از دنیای کمیک بود.
نقل قول کردن
moali
#3 moali 1397-11-21 10:50
عالی بود. اینکه خاستگاه فیلم ها از کمیکه خیلی مهمه و باید ایمطور در سینما رواین بشه. اما یه چند صحنه ای جاشوم خالی بود، مثلا صحنه ای در بازگشت به خانه که پبتر از زیر آوار اون شیئ رو بلند میکنه دقیقا عین کمیکشه یا مثلا در اونجرز جنگ بینهایت اونجایی که بنر تلاش میکنه له هالک تبدیل شه ولی نمی تونه و یه جا نصف صورتش هالکه نصفیش نیست دقیقا از روی کاور سری کمیکشه و یا...
اما در کل من خودم خیلی با این مقاله کیف می کنم و کلا با مقالاتی که پیوند کمیک و سینما رو یادآور میشن خیلی موافقققققم.
بازم مرسی از مقاله عالیتون.
نقل قول کردن
Hugh logan
#4 Hugh logan 1397-11-21 11:23
بسيار زيبا و گويا . فقط يه چيز ، ولورين هم ميتونست در اين مقاله باشه هرچند عكسي ازش در اين مقاله بود ولي در كل خسته نباشيد .
نقل قول کردن
rocket racer
+1 #5 rocket racer 1397-11-21 12:29
نمیدونم کسی این نکته رو فهمیده یا نه ولی اونجایی که پیتر داش تو فیلم اسپایدرمن 1 لباسش رو طراحی میکرد یاد صورت مری جین افتاد با چشمای ابیش و موهای قرمزش و برا همین لباسش رو ابی قرمز طراحی کرد . واقعا نکته ظریفی و جذابی بود که باید به سم ریمی به خاطر این نبوغش افرین گفت. البته مریجین چشماش سبزه در اصل تو کمیک.من از یه جای اسپایدرمن 2 هم خیلییی خوشم میادکه مریجین اون اخرش میاد دم در خونه پیتر میگه من همیشه دم در خونه تو وایساده بودم اینم به نوعی ادای احترام بصریه چون مریجین دو تا از ماندگار ترین صحنه هاش تو کمیکا در کنار در اتفاق افتاده یکی اولین حضورش و دومی صفحه اخر 122 امیزینگ اسپایدرمن
نقل قول کردن
rocket racer
+1 #6 rocket racer 1397-11-21 12:34
جا داره از اقای مایکل شانون رمان نویس عاشق مرد عنکبوتی تشکر کنیم که تو ساختن شاهکاری مثل مرد عنکبوتی 2 کمک کرد تشکر کنیم البته فک کنم اسمشو اشتباه گفتم . واقعا چه فیلم دیگع ای به غیر از اسپایدرمن سراغ دارید که این همه صحنه ماندگار داشته باشه و هم کمکیک فنا رو ذوق مرگ کنه هم منتقدا رو هم گیشه ها رو بترکونه. منظورم فیلم کمیکیه ها . جدا هیچ مثالی نمیتونیید بیارید
نقل قول کردن
mtm
#7 mtm 1397-11-21 14:05
به نقل از rocket racer:
جا داره از اقای مایکل شانون رمان نویس عاشق مرد عنکبوتی تشکر کنیم که تو ساختن شاهکاری مثل مرد عنکبوتی 2 کمک کرد تشکر کنیم البته فک کنم اسمشو اشتباه گفتم . واقعا چه فیلم دیگع ای به غیر از اسپایدرمن سراغ دارید که این همه صحنه ماندگار داشته باشه و هم کمکیک فنا رو ذوق مرگ کنه هم منتقدا رو هم گیشه ها رو بترکونه. منظورم فیلم کمیکیه ها . جدا هیچ مثالی نمیتونیید بیارید

نظرت عالی بود . همون حرفیه که من این همه سال دارم میزنم
فقط اسم اون اقایی که تو نوشتن فیلمنامه مرد عنکبوتی 2 کمیک کرد «مایکل مایکل شیبن» هستش (Michael Chabon)
شیبن نویسندگی را از بیست و پنح سالگی شروع کرد. رمان «اسرار پیتسبرگ» (۱۹۸۸) اولین کتاب وی بود که با استقبال خوبی از طرف خوانندگان داستان‌های علمی-تخیلی روبرو شد. وی در سال ۲۰۰۱ به خاطر نگارش رمان «ماجراهای شگفت‌انگیز کاوالیر و کلی» (The Amazing Adventures of Kavalier & Clay) جایزه پولیتزر رمان را دریافت نمود؛ کتاب «مجمع پلیس‌های عبری» (The Yiddish Policemen's Union) را در سال ۲۰۰۷ منتشر نمود که در برنده جایزه علمی-تخیلی هوگو در سال ۲۰۰۸ شد!

وقتی یه آدمی مثل ریمی میاد و همچین آدمی رو انتخاب میکنه باید هم که یک شاهکار خلق بشه
نقل قول کردن
Captain spider amir
#8 Captain spider amir 1397-11-21 14:48
دستتون درد نکنه آقای فقیه مقاله بسیار خوبی بود
به نظر من پانلی که ثانوس توی رویداد دستکش بی نهایت نبیولا
رو شکنجه میداد یا اونجایی که بشکن معروفشو زد هم میتونست
تو مقاله باشه تا سلامتی بهترین رویداد مارول و بهترین فیلم مارول هستن !
به هر حال ممنون بابت مقاله
نقل قول کردن
spiderspider
#9 spiderspider 1397-11-21 15:58
استاد، بنظرمن همه فیلم های کمیک بوکی چه خوب و چه بد یک لحظه ماندگار، که یا درخود فیلم یا در کمیک مورد اقتباس، داشته. من تقریبا با همه فیلم های کمیک بوکی حال کرده ام و به منتقد ها توجه نمیکنم و خودم فیلم رو نگاه میکنم. به هرحال یک فیلم کمیک بوکی باید براساس همون کمیک یا شخصیت کمیکی باشه، حالا چقدر وفادار نمیدونم، ولی به هرحال همون شخصیته و همون داستانه چون غیر از اون باشه اصلا کمیک بوکی نمیشه. مثلا در فیلم بتمن علیه سوپرمن، همه میگفتن سوپرمن چرا به شکل یک خدا به تصویر کشیده شده و این خلاف کمیک بوده در جواب این دوستان بگم در بعضی کمیک های سوپرمن واقعا اینطوری بوده مثل کمیک اینجاستیس و کارگردان اشتباهی خلاف کمیک مرتکب نشده و حتی به واقعیت هم نزدیکه، در مورد بتمن هم میگن این بتمن خیلی عصبانیه و آدم میکشه، در جواب بگم بتمن مجبور بود اون یارو رو بکشه چون اسلحه اون یارو سر مادر سوپرمن بوده و نمیتونست جز کشتنش کاری بکنه. بقیه فیلم بتمن اصلا آدم نکشته و فقط خشن عمل کرده درست مثل شوالیه تاریکی بازمیگردد. البته این فیلم سراسر اشکال داشت ولی خلاف کمیک بوک نبود. البته بعضی اثرها کمیک بوکی تر هستند.
مقاله عالی بود آقای فقیه با تشکر از شما.
نقل قول کردن
hassan91
#10 hassan91 1397-11-22 00:24
مقاله عالی بود. چطور میشه که یکی از برترین اقتباس ها، خیلی از صحنه های کمیک بوکی رو تو دل خودش جا بده، اسپایدی تو این زمینه حرف نداره. تو اون صحنه واقعا آدم دلش میشکنه و احساس غم میکنه اینکه چرا با این قدرت نمیتونه کاری واسه خودش بکنه. اصلا خیلی صحنه های غمگینی داشت مخصوصا بعد از اینکه جیمسون بهش میگه بیاد جشن پسرش و عکس بگیره. اونجا هری باهاش دعوا میکنه که چرا تو آزمایش دکتر اوتو یهو غیبش زده و بعدش هم میبینه که مری جین با پسر جیمسونه و جیمسون هی بهش اشاره میکنه عکس بگیر عکس بگیر. مرگ گوئن استیسی با اینکه خیلی مشابه پانل های کمیکیش بود ولی تو فیلم ما یک گرین گابلین هول هولکی دیدیم و واقعا حیف شد.
فیلم دکتر استرنج واقعا بی نظیر بود هنوزم عاشقشم واقعا هم صحنه های بصری بی نظیری داشت و هم داستان خوبی داشت و مثل کمیکش بهترین اریجین رو همراه داشت. خیلی منتظرم که فیلم دومش هم بیاد. حتی تو جنگ بی نهایت هم از کمیک هاش اقتباس شده بود.
این آقای زک هم مثل اینکه خیلی دوست داشته مستقیما پانل های کمیک رو بیار رو تصویر. معمار دنیای دی سی کاری کرده که عالم دی سی تا الان از پا افتاده. این معمار به ذهنش نرسیده که ابتدا باید شخصیت ها رو دونه دونه معرفی میکردن یا حداقل یه فیلم از بتمن تحویل میداد و بعدش میرفت سراغ جنگ و جدل. یادمون باشه ما تو فاز اول مارول دو فیلم از خود مرد آهنی و یکی از سایر شخصیت ها دیدیم. واقعا حیف شد.
جدا هیچ صحنه ای از مردان ایکس وجود نداره که از داخل کمیک اقتباس شده باشه؟؟ اونم تو لیست نباشه واقعا عجیبه. و عجیبتر از اون از خود اونجرز هیچ صحنه ای نیست؟ :-?
نقل قول کردن
AmirhoseinJafari2005
#11 AmirhoseinJafari2005 1399-10-02 19:51
عالی. من عاشق این جور مقالاتم
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

42

مردعنکبوتی سیمبیوتی

کمیک های پادشاه سیاه پوش - فارسی - کامل

پاسخ به سئوالات مردعنکبوتی

مقالات اسپایدرمن راهی به خانه نیست

حقایق کمیک بوکی

گرین گابلین

50

تاپ 20 - سایت spidey.ir

27

کمیک امپراتوری مخفی

توطئه کلونی

دنیای ونومی

Telegram     Facebook    Youtube red

Aparat     Instagram     Discord                                                                                   

       

 

کمیک بوک های امازینگ اسپایدرمن

نکات جالب مرد عنکبوتی

14

18

13

26

15

بزرگان تاریخ اسپایدرمن

مهم ترین داستان های مرد عنکبوتی

006

 

0010

21

31

29

 لحظات ماندگار اسپایدرمن

28

25

بهترین داستان های اسپایدرمن

لباس های مختلف اسپایدرمن

22

دشمنان معروف مرد عنکبوتی

34

48

45