پایانی باشکوه و حماسی برای ۱۱ سال فیلم درهم تنیده! با نقد این شاهکار احساسی همراه ما باشید.
تریلر فیلم: Download
لینک دانلود نسخه بلوری فیلم: Download
دانلود صحنه های حذف شده: DownLoad
ایستراگ ها و اشارات فیلم «انتقام جویان4: پایان بازی» – بخش اول
ایستراگ ها و اشارات فیلم «انتقام جویان4: پایان بازی» – بخش دوم
ایستراگ ها و اشارات فیلم «انتقام جویان4 : پایان بازی» – بخش سوم
اول از همه باید بگم این فیلم یه کادوی تولد بزرگ به تمام طرفداران کمیک بوک هستش. فیلمی که در تاریخ سینما تکرار می کنم تاریخ سینما و هالیوود نظیرش وجود نداره و حالا حالا هم دست کسی بهش نخواهد رسید. (هیچ کس هم نمی تونه منکرش بشه مگر آدم کذابی باشه) فیلمی که توسط طرفدارای واقعی کمیک بوک ساخته شده نه فقط آدمایی که در کل زندگیشون فقط برای تفریح کمیک خوندن. برادران روسو کاملا شخصیت ها را درک کردند دقیقا همونجوری که ما در طول این سالها درک کردیم. یعنی بیشترین سعیشون رو کرده اند که از نقطه نظرات ما استفاده کنن تا چیزی که شاید خودشون در ذهنشون داشتند. جوری که وقتی که از سینما یا از جلوی مانیتورتون خارج میشید، قطعا پیش خودتون میگید؛ این همون چیزیه که منتظرش بودم، این همون چیزیه که این همه سال پولم رو پاش خرج کردم، این همون چیزیه که من باعث رشدش شدم من طرفدار این ژانر رو به جایگاه واقعیش رسوندم. همین ذهنیت هاست که باعث میشه ما طرفدارای شدید و خوره های کمیک بوکی بعد از دیدن فیلم به خودمون افتخار کنیم. حالا بعد از این همه سال ژانر ما جوری شده که حتی مخاطب عادی سینما هم یه چیزایی ازش میدونه و دنبالش می کنه.
همیشه این گونه فیلم ها به علت دفعات متعددی که دیده می شوند ممکن است باعث فراموشی این که چه زحمت های فراوانی برای به اینجا رسیدنشون کشیده شده، بشوند. فیلم های کمیک بوکی که قبلاها اونقدری که باید و شاید تحویل گرفته نمیشدند در اینجا به مهم ترین و پولساز ترین آثار سینمایی تبدیل شده اند به خاطر همین است که می بینیم از روی کوچک ترین شخصیت هاش هم فیلم و سریال ساخته میشه! لذا به همین خاطر میشه به کوین فایگی گفت “استاد فایگی” ! لبهٔ پرتگاه راه رفتن کار هر کسی نیست بنابراین در ابتدای راه MCU ما میدیدیم که استاد فایگی با فاصلهٔ قابل توجهی از کنار اون حرکت می کرد و قدم قدم خودش رو به اون نزدیک می کرد. همین مسئله شاید به مزاج خیلی ها خوش نیامده باشه اما هر چی بوده جواب داده و باعث رشدش هم شده. حالا هم که زمانش رسیده باید بند بازیش رو آغاز می کرد و از اواخر فاز سوم استارت این کار رو زد و اوج هنرنماییش رو برای جنگ بی نهایت، پلنگ سیاه و پایان بازی نگه داشت. “انتقام جویان پایان بازی” حکم بند بازی از ارتفاع ۶۰۰ متری رو داره که اتفاقا باید با کفش پاشنه بلند اونو انجام بدن! همین هنرنمایی باعث شده این فیلم ادای احترام کامل و باشکوهی است به امثال ما و تماشاچیان سینمایی که 11 ساله دنیای سینمایی مارول رو با تمام وجودشون دنبال می کنند و به چه زیبایی و هنرمندانه این حرکت انجام شده.
یادتان هست در فیلم جنگ بی نهایت، با وجود تعدد شخصیت هایش به چه زیبایی از شلوغ بودن خودش استفاده کرد و اثری تر و تمیز و مرتب به ما تحویل داد؟ حالا در “اونجرز پایان بازی” مارول با قیچی خلوت کنش به جان فیلم افتاده و تمرکز رو روی اون ۶ تا شخصیتی که سال ها پیش روایت داستانی شان را شروع کرده بود، گذاشته. هر داستانی، هر قصهای پایانی را در پیش داره. به همین خاطر هم هست که در یکی از مصاحبه ها از زبان فایگی شنیدیم که می گوید: “بزرگترین ایده هایی که ما داشتیم هیچگاه برای ابرقهرمانانمون انقلابی و حماسی نمیشدن اگر پایانی برای داستاناشون وجود نداشت!” و چقدر حساب شده این حرف را زد. چیزی که در کمیک بوک ها اتفاق میافته لزوما روی فیلم ها جواب نمیده، پایان داستان شخصیت ها یکی از اون چیزهایی است که در سینما به مزاج طرفداران خوش نخواهد آمد. یعنی در کمیک بوک ها شاهد مرگ های پیاپی و بازگشت آنها در بازه های زمانی مختلف مطابق میل نویسندگان هستیم، و البته شخصیت های کمیک بوک به معنای واقعی کلمه “جاودان” هستند فقط از دورهای به دورهٔ دیگر منتقل می شوند. اما در سینما ما بازیگرانی را داریم که در طول سالیان دراز عمر می کنند و پیر میشوند. و البته برخی از آنها هستند که می خواهند از نقششان عبور کرده و میدان را برای چالش های جدیدتر باز کنند. بنابراین اتفاقی که انتظار می رود آن هم برای دنیای سینمایی درهم تنیده ای که مارول ساخته چیزی جز مرگ یا خداحافظی های باشکوه نیست.
انتقام جویان پایان بازی دقیقا مانند یک نامهٔ عاشقانه برای طرفداران عمل می کند. همه چیز سر جای خودش قرار دارد. حفره های داستانی جای خودشان را با سوالات پاسخ داده نشده عوض می کنند و مشکلات فیلمنامهای را به حداقل می رسانند. این چیزی است که سالها انتظارش را می کشیدیم. این فیلم دقیقا مانند یک “رویداد” فوق العاده که تمام داستان های قبلی در فیلم های سابق را در خود نهادینه کرده است را قرار داده. یک رویداد همه جانبه از سوی مارول که اگر از دور به آن نگاه کنیم انگار وارد دیزنی لند و قسمت اختصاصی مارول اش شده ایم که هر قسمتش ما را یاد داستان ها و جزئیات اتفاق افتاده می اندازد، حال ما این توصیفات را در یک فیلم ۳ ساعته به شکل دوی ماراتون تماشا کردیم. و چقدر هم لذت بخش بود این تجربه جوری که انگار در مسابقات المپیک بعد از تلاش های فراوان مدال طلا را به گردن انداخته و تمام خستگی های سابق به یکباره از تنمان خارج می شود.
در انتقام جویان جنگ بی نهایت، مراوده ها و ارتباط بین شخصیت ها به کمینهٔ خود رسیده بودند اما در انتقام جویان پایان بازی این اتفاق به حد اعلای خود می رسد و به شخصه من شیفتهٔ این قسمت ها از فیلم شدم. ارتباط بین شخصیت ها در فیلم به ژرفای اعماق خود می رسد، چیزی که شاید بیشتر در سریال های کمیک بوکی به چشم آید چرا که آنها فرصت بیشتری برای این کار دارند اما در این فیلم به علت زمان مناسب و کافی که در اختیار برادران روسو بوده ما به طرز فوق العاده ای شاهد گفتگو، درگیری، مراوده و جر و بحث های مختلفی بین شخصیت های اصلی هستیم. لذا اگر از کسانی شنیدید که می گویند فیلم جنگ بی نهایت از پایان بازی لذت بخش تر بود بدانید که این افراد هنوز تشنهٔ صحنه های اکشن هستند و برای خداحافظی و مراودهٔ لذت بخشِ شخصیت هایشان برای آخرین بار آماده نبوده اند.
اگر در فیلم قبلی قطرهای از تبحر فیلمنامه نویسان بخاطر همه جانبه بودنش چشیده بودیم، در این فیلم حد نهایی آن را به چشم می کشیم. در این فیلم علاوه بر اکشن های بزرگ و عظیم و پیچش ها و سورپرایز های غیر قابل حدس، یک مورد دیگر بیش از هر یک موارد قبلی رویش تمرکز و زوم شده است و آن هم چیزی نیست جز “احساسات”! احساسات چیزی است که در تمام بطون فیلم وجود دارد. در بعضی از صحنه ها بسیار نمایان است و در برخی نامحسوس ما را قلقلک می دهد. همین ها باعث شده تعامل بین شخصیت ها بیش از پیش به دلمون بشینه و ما را مثل دوست قدیمی که مدت ها ندیدیمش در آغوش بگیره. «کریستوفر مارکوس» و «استیون مکفیلی» طی این سالهایی که با مارول همکاری می کردند خوب یاد گرفتند که چطور و از چه چیزی از داستان بهره ببرند و واقعا دستشون درد نکنه که شخصیت های اصلی ما را به این پایان زیبا رسوندند.
در مورد ویلن و خبیث فیلم یعنی ثانوس در نقد فیلم قبلی کاملا توضیح دادیم که چه ویلن بزرگیه اما اینجا اصلا مورد بحث قرار نمی گیره. اگر جنگ بی نهایت فیلم اختصاصی ثانوس بود و برای رسیدن به هدفش، انتقام جویان سر راهش سبز شدند؛ پایان بازی دقیقا برعکس، فیلم خود انتقام جویان بوده و ثانوس درصدد جلوگیری از رسیدن به هدف انتقام جویان تمام تلاشش را می کند. لذا مجال مجال ۶ عضو اصلی به اضافه باقی ماندگان فیلم قبلیه.
از این قسمت به بعد متن اسپویل دار بوده و داستان فیلم را لو می دهد!
همانطور که در بالاتر گفتیم این فیلم سرشار از احساسات بوده و در مقایسه با جنگ بی نهایت اشل بزرگ تری از این مسئله را به رخ طرفداران می کشد. از همان اول فیلم که شاهد پودر شدن خانوادهٔ هاکای بودیم تا لحظات بسیار غم انگیز پایانی فیلم سعی شده بود بهترین و گریه دار ترین صحنه ها به نمایش گذاشته شود. به جرئت می توان گفت با سوزناک ترین و مضطرب کنندهی اثر برادران روسو از لحاظ روحی، روانی و احساسی طرف هستیم. به شخصه دو شخصیت مردآهنی و کاپیتان آمریکا در ابتدای راه از محبوبیت پایینی برایم برخوردار بودند اما مسیر MCU جوری ما را با آنها اخت کرد که خداحافظی از آنها یکی از سوزناک ترین اتفاقات ممکنه در تاریخ فیلم هایی که دیده ام تبدیل شده است.
جدا از احساسات فیلم روایت فیلم جوری تنظیم شده که ما بیشترین درک را از فضای پیرامون داشته باشیم. به عنوان مثال ما در فیلم شیوهٔ تبدیل شدن بروس بنر و هالک را به «پروفسور هالک» مشاهده نکردیم اما به جایش «اسکات لنگی» را دیدیم که بعد از خروج از قلمروی کوانتومی به آرامی متوجه فضای وحشتناک زمین بعد از بشکن ثانوس می شود. یا مثلا ماجراجویی «کلینت بارتون» و تبدیل شدنش به رونین را ندیدیم اما به جایش کاپیتان آمریکا و بلک ویدو را در مواجهه در فضای ۵ سالهٔ غیاب دوستانشان دیدیم. غیر از این موارد مثال های زیاد دیگری وجود دارد اما نکته ای قابل توجه این است که فیلمنامه و تدوین جوری تنظیم شده که بار حماسی فیلم در بالاترین حد خود باقی بماند.
تم سفر در زمان در فیلم کاملا با فیلم هایی که قبلا دیدیم متفاوت است. قوانین متفاوتی دارد، همین قوانین متفاوت باعث شده از گیج شدن مخاطب به شدت کاسته شود. لذا وقتی در خلال داستان قرار می گیریم هیچگاه حواسمان به مسائل جانبی موجود بخاطر همین سفر زمانی پرت نمی شود. این قانون تفاوت فاحشی با دو فیلم «ترمیناتور» و «بازگشت به آینده» دارد. یعنی به جای این که تغییر گذشته مستقیما روی زمان حال تاثیر بگذارد، باعث به وجود آمدن خط های زمانی و واقعیت های جدید دیگری می شود. این هوشمندی نویسندگان و البته کارگردانان فیلم را می رساند چرا که با این کار وقایع گذشتهٔ فیلم های قبلی را خراب نکرده و با قرار دادن تغییرات کوچکی راه را برای ادامهٔ فرنچایز باز می گذارد.
خب گفتیم سفر در زمان! سفر زمانی یکی از جذاب ترین مباحثی است که می تواند در یک فیلم اتفاق بیافتد اما در صورتی که همه چیز سر جای خودش قرار گرفته باشد. در پایان بازی دقیقا همین اتفاق میافتد، همه چیز سر جای خودش قرار دارد و باعث کمک به درک بهتر وقایع گذشته می شود. مَثَل سفر زمانی در پایان بازی دقیقا مثل روتوش شدن عکس است. تمام موقعیت های زمانی به زیبایی تار و پود در هم تنیدهٔ MCU را از زاویه دیگری به رخ ما می کشد. مثلا وقتی به سال ۲۰۱۲ می رویم به چه قشنگی لحظات فیلم انتقام جویان ۱ را با روایت دیده نشده مشاهده می کنیم و از آن زیباتر به ارتباطش به فیلم های دیگر پی می بریم. مثلا وقتی ماموران شیلد که در واقع دست نشاندهٔ هایدرا هستند را می بینیم قند در دلمان آب میشود. تازه این اتفاقات جوری تنظیم شده که کامئو های جذاب تر از آن را در لحظاتی مهیج تر نیز ببینیم. وقتی برای بار دیگر «رابرت ردفورد» را در قالب یکی از راس های هایدرا یعنی «الکساندر پیرس» دیدیم چیزی جز یک رویا یادآور ما نمی شد! یا مثلا بازگشت «کراس بونز» با بازی فرانک گریلو همه و همه دست به دست هم داده اند تا این رویداد عظیم را مانند یک فرش دستباف ایرانی ببینیم.
فیلم لحظات سورپرایز کننده و غافلگیری کم ندارد. با این که حدود ۷۰ درصد از فیلمنامه حدود ۷ ماه پیش لو رفته بود(اینجا و اینجا)، اما بازهم غافلگیری هایی در فیلم وجود داشت که هر کسی را انگشت به دهان می گذاشت. به عنوان مثال بازگشت تونی استارک و استیو راجرز به دهه ۷۰ میلادی و آن رویارویی شگفت انگیز تونی با پدرش هاوارد در یک محدودهٔ سنی یکی از لحظات برتر فیلم بود. یا مثلا مایکل داگلاس با آن موهای باحال و البته ایستراگ های مخفی از کلاه خود کلاسیک مردمورچه ای در دنیای کمیک! همه چیز به زیبایی نمایش داده می شود، این که ثانوس در سال ۲۰۱۴ در حال انجام چه کاری بود و چگونه در پشت پرده اتفاقات محافظان کهکشان ۱ را کنترل می کرد یا دیدار فوق العاده زیبای ثور با مادرش «فریگا» با تم جذابی که در پس زمینه شنیده می شد. همه چیز! کشمکش هاکای و بلک ویدو برای قربانی شدن برای سنگ روح و اتفاق غیر منتظره ای که منجر به مرگ ناتاشا شد! فرار لوکی با استفاده از تسارکت، ایشنت وان و کاری که در جنگ نیویورک می کرد، نقطه نظر های او از آینده و توضیحات قانع کننده ای که راجع به تغییرات در زمان گذشته به ما داد.
بازیگری ها همگی عالی کار شده است، روسوها به خوبی از تمام بازیگران خود بازی گرفته اند. رابرت دونی جونیور مثل همیشه بهترین مهارت خود را به نمایش می گذارد و با اضافه شدن چالشی جدید در ابتدای فیلم اوج کار خود را برای طرفداران ۱۱ سالهٔ این فرنچایز نشان می دهد. از طرفی کریس اوانز از آنجایی که می داند این آخرین باری است که قرار است در قالب این شخصیت حاضر شود جنبهٔ دیگری از بازی خود را نمایش می دهد که این را مدیون فیلمنامه و تمرکز بیش از پیش خود روی شخصیت کاپیتان آمریکاست اگر در فیلم قبلی بیشتر روی مردآهنی و ثور تمرکز شده بود اینجا نوبت به استیو راجرز رسیده است. مابقی بازیگران نیز چیزی برای نقش خود کم نمی گذارند. ثور دقیقا همان چیزی است که در راگناروک از او شاهد بودیم. مارک روفالو در هیبت پروفسور هالک بی نظیر است، نه مثل بروس بنر دکتر خشک است و نه مثل هالک مانند بچه ها رفتار می کند و دقیقا ترکیبی از این دو شخصیت به نمایش می گذارد، دانشمندی پرحرف و نیرومند که این پرحرفی را از هالک به ارث برده است. در کل مثل همه فیلم های مارول همه چیز من جمله نقش آفرینی ها عالی کار شده. شوخی هایی که در داستان به کار برده میشه دقیقا در جای درستی قرار دارند و حس نامربوط بودن نمی دهند و کاملا به جا هستند.
صحنه های جلوه های ویژه مثل همه فیلم های مارول عالی کار شده اند، صحنه های اکشن نیز همینطور مخصوصا در اون نبرد پایانی عظیم که دقیقا صفحات کمیک بوک را به صورت زنده جلوی چشمانمان ورق میزد. جابه جا شدن دوربین از روی مردعنکبوتی زمان همکاری با دیگر قهرمانان نظیرش در کمتر جایی وجود دارد. حضور آن همه شخصیت آن هم در یک کار بزرگ یکی از بزرگترین غافلگیری هایی بود که برامون ترتیب داده شده بود. و ای کاش در این بین قهرمانان تلویزیونی هم جایی در این مبارزه داشتند و کورسوی امیدی را برای طرفداران همه جانبه نگه می داشتند چرا که مبارزهٔ آن ها در پس زمینهٔ جنگ هیچ مشکل جانبی را برای هیچکس ایجاد نمی کرد. چه می شد اگر چارلی کاکس را در هیبت دردویل میان مبارزه میدیدیم؟ یا چه میشد اگر پانیشر را در کنار باکی بارنز در حال تیراندازی میدیدیم؟ یا چه میشد اگر دیزی جانسون را با زمین لرزه های بزرگش درحال مبارزه با ارتش ثانوس میدیدیم؟ ای کاش این خواسته طرفداران نیز در پایان کتاب اول اتفاق می افتاد!
در کل پایان بازی مثل ضیافت بزرگی میمونه که تمام شخصیت ها سر میز نشسته اند و پذیرایی ها دقیقا وقایعی است که در طول سالها آن را چشیده بودیم. در اینجا باید گفت پایان بندی فیلم یکی از بهترین پایان بندی ها در تاریخ فرنچایز های سینما هستش. اون مرگ فوق العاده احساسی و غم انگیز تونی استارک در جایگاه یکی از برترین صحنه هایی قرار گرفت که در تاریخ فیلم هایی دیده بودم. از طرفی آن خداحافظی و پایان جالب کاپیتان آمریکا را داشتیم که قلب طرفدارانش را به درد می آورد. و البته بگم روسوها واقعا فداکاری بزرگی کردند چرا که واقعا مرگ احساسی فیلم را به تونی استارک عزیز اختصاص دادند و یک آرک شگفت انگیز برای او رقم زدند. تونی استارکی که بعد از عصر آلتران بیش از پیش شیفته اش شدم و رتبهٔ ۱ بنده در شخصیت های MCU را دارد. مرگ تونی استارک یکی از بزرگ ترین موهبت های فیلم بود، «پایان بازی» در بطن و اعماق قصهٔ عظیمش از اهمیتِ خانواده، ایثار، مقاومت و میراثی که باقی می گذاریم، می گوید. از همین جهت تونی استارکی را دیدیم که در اوج خوشبختی اش یعنی جایی که هم همسرش زنده مانده هم یه دختر کوچولوی نمکی داره، هم بهترین دوستش در کنارشه و در آخر خدمتکار وفادارش پیششه، میاد و فداکاری انجام میده و با از خودگذشتگی بزرگش خودش رو فدا می کنه تا اونایی پودر شدن زنده بمونن.
درسته که خداحافظی استیو راجرز نیز در نوع خود برای طرفدارانش دوستداشتنی بود اما دقیقا نقطه مقابل تونی بود. البته نباید از یاد برد که این حق مسلم کاپیتان آمریکا بوده که به زندگی ای که همیشه لایقش بوده برسه اما به هر حال این پایان مشکلات خودش را نیز به همراه آورده به عنوان مثال این همه پرداخت داستان به «شارون کارتر» به زباله دانی انداخته می شود و مانند شخصیت بی اهمیتی با آن رفتار می شود. البته اگر این فیلم را به عنوان یک پایان عظیم در نظر بگیریم مشکلی پیش نمی آید اما از آنجایی که می دانیم این پایان کار نیست و کتاب دوم دنیای سینمایی مارول از فاز بعدی شروع می شود این اتفاق کمی تو ذوق می زند اما در کل چیزی از بار حماسی داستان نمی کاهد و همان چیزی که طرفداران انتظارش را می کشیدند را دو دستی تقدیم شان می کند. این پایان جنبه های دیگری هم دارد؛ هیچگاه در را روی آیندهٔ فرنچایز نمی بندد، نکات مخفی و ریزی را در داستان قرار میدهد که در آینده و در کتاب دوم به آن بپردازد که با نگاهی به لیست سریال های دیزنی پلاس به راحتی قابل تشخیص می شود.
پایان بازی فیلمی بود که باعث شد بعد از مدت ها، مثل طفلی کوچک زار زار اشک بریزم! اگر جنگ بی نهایت بغض بود، در پایان بازی بغضها چندین برابر شده و حدود ۵-۶ بار مارا تا مرز ترکیدن برد تیر نهایی نیز جایی بود که تونی استارک با آن فداکاری پدرانه اش “I’m Iron Man” زندگی اش را فدای زندگی بی نهایت جنبدنهٔ جهان کرد. البته این اتفاق زیبا و احساسی بدون موسیقی های شگفت انگیز آقای «آلن سیلوستری» امکان پذیر نبود. موسیقی متن همه جا مثل شمشیر برنده عمل می کرد مخصوصا در لحظات احساسی و حماسی داستان! موسیقی تشییع جنازهٔ تونی استارک یکی از چیز هاییست که هر دفعه می شنوم بغض گلویم را می گیرد. و البته آن جنگ عظیم با ورود تمامی ابرقهرمانان پودر شده به زمین!
در آخر باید گفت که “پایان بازی” یکی از بهترین و برترین فیلم های کمیک بوکی هستش که تا مدت ها راجع به آن صحبت خواهد شد. فیلمی از فرنچایزی که حماسی بودن پایانش با آثاری مثل ارباب حلقه ها و هری پاتر مقایسه خواهد شد. فیلمی که نامهٔ عاشقانه و احساسی ای به خوره های کمیک بوک و تمام کسانی که طی این ۱۱ سال این فرنچایز را دنبال می کردند. شاید مک فیلی و مارکوس بگویند این فیلم ذهن هایمان را منفجر کند اما دقیقا قلب هایمان را از سینه هایمان خارج کرد و چیزی جز یک غم لذت بخش برایمان باقی نگذاشت. ممنون از کوین فایگی و برادران روسو که خودشان را جای ما طرفداران قرار داده و پایانی درخور این همه شخصیت دوستداشتنی برایمان ترتیب دیدند که بارها در ذهنمان مرور شده و بارها آن را تماشا کرده و لذت خواهیم برد. این فیلم نه فقط پایانی برای کتاب اوله بلکه پایانی برای یک نسل از طرفداران واقعی این فرنچایزه و در قلب ما جای خواهد داشت.
امتیاز: 10 از 10
نویسنده: احمد فقیه
P.Constantine
All rights reserved © Spidey.ir 2019
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مقالات مشابه:
نقد و بررسی فیلم های سینمایی مرد عنكبوتی
تمامی صحنه های حذف شده از فیلم «انتقام جویان: پایان بازی» منتشر شد!
لینك دانلود نسخه بلو ری (BLU-RAY) فیلم های مرد عنكبوتی + دوبله به زبان فارسی
ایستراگ ها (EASTER EGGS) و اشارات فیلم «انتقام جویان4: پایان بازی» (AVENGERS 4: ENDGAME) – بخش اول
ایستراگ ها (EASTER EGGS) و اشارات فیلم «انتقام جویان4: پایان بازی» (AVENGERS 4: ENDGAME) – بخش دوم
ایستراگ ها (EASTER EGGS) و اشارات فیلم «انتقام جویان 4 : پایان بازی» (AVENGERS 4: ENDGAME) – بخش سوم
10 سوال مهمی که پس از دیدن «انتقام جویان: پایان بازی» برایمان پیش آمد
10 دیالوگ برتر فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"
10 صحنه ای که از فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" حذف شد
10 صحنه برتر و تاثیرگذار فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" (AVENGERS: ENDGAME)
واکنش منتقدین و هواداران به فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"
تحلیل و بررسی سومین تریلر فیلم "انتقام جویان 4: پایان بازی" (AVENGERS ENDGAME)
اطلاعات طبقه بندی شده و جامعی که از انتقام جویان ۴ (AVENGERS 4) به دستمان رسیده – قسمت دوم
اطلاعات طبقه بندی شده و جامعی که از انتقام جویان ۴ (AVENGERS 4) به دستمان رسیده – قسمت اول
دیدگاهها
در طول فیلم همه احساسات به من هجوم آورد و این احساسات به غیر از تماشای یک اثر شاهکار برای مخاطب پیش نمیاد
اگه فیلم جنگ بینهایت متعلق به تانوس و شخصیت و پیشینه و انگیزش بود فیلم پایان بازی متعلق به قهرمان های داستان و شخصیت های کلیدی و اعضای اصلی انتقام جویانه
با این که زمان فیلم ۳ ساعته و نسبت به فیلم جنگ بینهایت لحظات اکشن و مبارزه ای کمتری داره یا لاقل اینجوری به نظر میرسه چون تمرکز اصلی فیلم روی شخصیت ها و عواقبت نابودی نصف دنیاست با این حال من آخر فیلم حس کردم باز جا داره به شرایط پسا تانوسی یا عواقب رو به رو شدن با تانوس و بلایی که سر شخصیتا اومده پرداخته بشه
پایان بازی در واقع پایان یک آغاز شکوهمنده
پایان یازده سال دنیاسازی دقیق
آغاز شکوهمند و برنامه ریزی شده برای شخصیت های تازه وارد تر
البته نگرانی شدید برای ادامه این دنیا چون ادامه دادن این مسیر با شخصیت های تازه وارد تر نیازمند یه برنامه دقیقه
این فیلم واقعا شاهکار بود
زمان زیادش اصلا از جذابیت داستان و کششی که داره کم نمیکنه
موسیقی زیبا که در لحظات درام و احساسی کاملا دلخراش عمل میکنه
اکشن جذاب و عظیم همراه با جلوه های ویژه خیره کننده
تعامل شخصیت ها با هم که به نظرم جذاب ترین و قشنگ ترین قسمت فیلم های انتقام جویانه که در این فیلم به بالاترین حد خودش میرسه
بازی های درخشان
و
....
حرف که زیاده تو کامنتا هم نمیشه خیلی پر حرفی کرد
در آخر منتظر نقد آقای ترابی برای این فیلمم....
با این که آقای فقیه کارش درسته
اما
همه منتظریم نقد شما یه چیز دیگس
عالی. یعنی بهتر از نمیشد.
همه چی سر جای خودش. هیچ سوالی بدون پاسخ نموند و یه فیلم عالی ساختن.
من از سه گانه حماسی فقط ارباب حلقه ها دست نیافتنیه که هنوزم میبینمش لذت میبرم و یه قسمت از حافظم هک شده اتفاقاتش. استثتاء بود.
ولی این یازده ساله مارول و اخرش اندگیم یه لذت خاصی داشت. دیگه فکر نکنم فیلم بهتر از این ببینم حتی از خود مارول.
فیلمی که باهاش بغض، گریه، خنده، استرس، دلواپسی و لذت بردم.
بازیگری همسورث عالی بود و از تک تک دیالوگ هاش لذت بردم. در کنار همسورث بقیه هم عالی بودن دانی جونیور هم عالی.
نمیخوام متن حاوی اسپویل باشه،
عالی.
دست مارول درد نکنه و برادران روسو و فایگی نویسندگان و...
مرسی از سایت شما که لحظه ای کیفیت ها رو پوشش دادین.
یکسال عالی و گذروندیم.
نمره من بالاترین نمره ای که فکر کنید
با نقد و بررسی کاملا موافقم
شاید اسپویل
.
.
.
.
.
.
.
من اولش از وضعیتی که برای تور رقم زدن اصلا خوشحال نبودم و احساس میکردم جوری تنزل قدرت پیدا کرده ولی بعدش با دیدن کارول دونز تو فیلم متوجه شدم ک چقدر قدرت زیاد میتونه باعث جدایی کاراکتر از مخاطب بشه مثل اتفاقی که برای سوپرمن زک اسنایدر رخ داد
به هرحال برای تور خوشحالم چون معلومه مانور زیادی روش میدن
سنگ واقعیت باید تبدیل بشه به ایثر وتازه برگرده تو بدن جین فاستر
قدرت باید درون گوی قرار بگیره
ذهن باید تبدیل بشه به گوهر روی عصای لوکی
و از همه مهم تر سنگ روح باید ناپدید بشه
سنگ فضا باید تبدیل بشه به تسراکت
پس میبینید سنگ ها با اینکه به زمان خودشون بر میگردن اما کاملا باعث از بین رفتن خط زمانی جدید نمیشن
در بین تمام سنگها فقط سنگ زمانه که جلوی به وجود اومدن خط زمانی جدید رو میگیره...
سوال بعدی اینکه: نبود سنگها در یونیورس باعث به هم خوردن تعادل اون نمیشه؟
استاد ترابی قبول کنید تئوری سفر در زمان فیلم یه سری ایرادات داره،در کنار اینکه فیلم خیلی خوبه ولی سفر در زمانش باعث ایجاد حفره داستانی میشه،اگه استیو به هاوارد بگه زندس که داستان عوض میشه،از طرفی سپر کاپتان با خودش توی یخ دفن شد و با توجه به اینکه اخرین نمونه وایبرانیوم بود نمیشد دوباره ساخت اگر هم استیو برگرده به قبل از دفن شدنش توی یخ پس یعنی ماجراهای رد اسکال هیچوقت اتفاق نیفتاده،البته من متوجه تعریف سفر در زمان فیلم شدم،ولی به طورکلی جلوی به وجود اومدن خط زمانی جدید ، در هیچ صورتی گرفته نمیشه...
کلا سفر زمانی همیشه حفره ایجاد میکنه
تو هر فیلمی همین طوره
مخصولا لحظه ای که تونی استارک میگه (و من مرد آهنیم)
ممنون بابت نقد زیباتون آقای فقیه
.
.
.
یه سوال الان کاپیتان آمریکا رفت به گذشته و یه استیو دیگه هم که گذشته خودش اونجا بود
برفرض اینکه اون یکی استیو هم به کپ تبدیل شده باشه و کشته نشده باشه یعنی الان دوتا کپ توی این زمان داریم؟ یکی پیر و اون یکی هم که نمیدونیم؟؟؟
این اولین پیام من توی سایت. (امیدوارم بتونم عضو خوبی باشم)
این فیلم واقعا فیلم بی نظیری بود. مفهوم کامل سینما رو میرسوند:ما رو می خندوند، می گریوند و متحیر می کرد.
عاااااالی بود.
کپ اگه بخواد جلوی تغییر و آشفتگی در خطوط زمانی گذشته رو بگیره باید سنگ ها رو ببره دقیقا به لحظه ای که میخواستن تحویل گرفته بشن و نه حتی لحظه بعد گرفتن سنگ ها، چون حتی اگه یه ثانیه هم دیرتر بشه باعث بوجود اومدن اثر پروانه ای و گرداب زمانی میشه.
پس چرا ناتاشا برنگشت؟چون قاعدتا استیو باید همه شخصیت هارو در لحظه تحویل سنگ میدید و ناتاشا رو هم در لحظه ول کردن دست بارتون.اینطوری ناتاشا نباید دست بارتون رو ول میکرد
#104
ببخشید من جواب میدم ولی یه چیزی باید مد نظر قرار داد اونم اینه که به گفته کارگردان ها این فیلم ذهن طرافدارها منجر می کنه. به بعضی چیزا مثل همین نمونه که عرض کردید یا گامورا که معلوم نیست کجا هست فقط و فقط در آینده پاسخ داده خواهد شد. فیلم End Game اسمش این بود ولی در واقع شروع خیلی از خواب های هست که برامون دیدن.
الآن تنها کاری که می تونیم بکنیم صبر کرده که شاید حداقل توی فیلم Spider-Man:Far From Home به جواب بعضی از سوالاتون برسیم.
ببین شاید برات جالب باشه ولی نکته اینه،کاپیتان زمان حال میره به گذشته،اون گذشته ادامه پیدا میکنه تا استیو راجرز داخل یخ بیاد بیرون و ماجراهایی که ما درجریانیم رو داشته باشه و در نهایت در نقطه زمانی فیلم پایان بازی بره به گذشته،شاید باورت نشه ولی اگر mcu به این سوال پاسخ نده با یه مشکلی مواجهیم به این صورت که:
اگر هربار کاپیتان زمان حال بره به گذشته در نهایت در نقطه ای قرار میگیریم که در اون صحنه ملاقات سم با استیو راجرز تعداد زیادی استیو راجرز توی دنیا وجود داره....!!!!!!!
از همه مهم تر اون صحنه ملاقات پگی کارتر و استیو راجرز در جریان فیلم سرباز زمستان و بعد لحظه ای که خانواده پگی میان،اونها همه باید بچه ها و فک و فامیلای کاپیتان راجرز با پگی باشند،اگر متوجه نشدی نگران نباش:
you are not alone
در مورد قسمت اخر فیلم ک کپ سنگها و چکش و برد بذاره سرجاش.
برمیگردیم به حرفای ایشنت وان. اون در قسمت اول حرفهاش گفت که سنگها باید توی زمان خودشون باشن و نمیشه از دنیای ما به دنیای شما ک سنگها نابود شده برن.
در قسمت دوم حرفاش میگه سنگ زمان برای واقعیت من خیلی مهمه و نمیتونم اون و بهت بدم و ما سلاحمون در مقابله با تاریکی از دست میدیم.
خوب یه قسمتش در مورد کل سنگ هاست و یه قسمت در مورد سنگ زمان.
حالا باید ببینیم کدوم یکی از سنگها نقش مهمی در خط زمانی داشتن. و برای اون دوستمون ک گفت سنگها باید به محفظه خودشون برگردن.
فقَط در مورد سنگ زمان بود که خیلی واسه وقعیت ایشنت وان مهم بود. بقیه سنگها فقط باید به زمان اصلیشون برگردن تا این دایره زمانی خراب نشه.
و حرف ایشنت وان این دایره زمانی بود که باعث ایجاد خط زمانی جدید نشه. مهم نیست داخل گوی باشن یا تسراکت یا...
در مورد سنگ قدرت و خوب کپ برمیگردونه داخل گوی و سرجاش در موراگ میذاره ولی دیگه تانوس در کار نیست و رونان دوباره سنگ و میگیره و در اخر سنگ میرسه به زاندار. حتی اگه گوی نباشه کوییل دیدیم که گوی داره که سنگ و بندازه داخلش. خوب سنگ قدرت خط زمانی جدید ایجاد نمیکنه.
سنگ مکان هم تسراکتی در کار نیست ولی کپ میره به 1970 و سنگ و میذاره داخل گاوصندوق و هاوارد یا شیلد میان سروقت تسراکت و میبینن تبدیل به سنگ شده.در اخر توضیح میدم.
فقط به مکانی که برداشتن باید برگردن.
سنگ ذهن برمیگرده به روی عصا لوکی و زمان خودش و حتی برنگرده روی عصا هم به زمان خودش برگشته. و دایره زمانی سالمه.
سنگ روح و به رد اسکال و ورمیر برمیگردونه و میپرسه چطور سنگ و باید برگردونم بهت و صد در صد رد اسکال راهی جلوی پاش میذاره.
فقط این مواجهه رد اسکال و کپ جالب میتونه باشه.
سنگ واقعیت هم برمیگردونه به ازگارد و همون جا که گرفتنش. خوب ایتر میزبانش جین فاستر بود و بطور قطع با گذاشتن اونجا برمیگرده به بدن جین. حتی اگر برنگرده به بدن جین به مکان خودش برگشته و دایره زمانی صدمه نمیبینه.
خوب این از سنگها و پتک ثور.
فقط سنگ زمان در دفاع از زمین در مقابل دشمنان مهم بوده و برگشتش دست ایشنت وان مهمترین کار بوده.
یه چیزی بگم که هیچکدوم از سنگها در مالکیت شخصی نبود به جز زمان که مالکش جادوگر اعظم در زمین بوده.
باقیه سنگها فقط در کهکشان پراکنده شدن و مالکی ندارن.
قدرت. فضا. روح. واقعیت. و ذهن که بصورت امانت در دست ویژن قرار گرفته و زمان که توضیح دادم.
یعنی تمام سنگها در طول زمان بین کسانی رد و بدل شدن غیر از زمان یا چشم اگاتومو که به جادوگر اعظم سپرده شده و قسم خوردن ضمیمش شده که به هیچ وجه سنگ و از دست ندن.
در مورد برگشتن کپ به گذشته هم دوستمون کامنت قبلی به طور کامل و صحیح توضیح داد.
ولی قسمت دومش و اصلاح کنم که برگشتش به گذشته غیر از برگشتش پیش عشق خودش یه دلیل دیگم. داشت. محافظت از این مسیر زمانی و اگه خطری در این خط زمانی افتاد که قرار نبوده بیفته برگرده و به اونجر بگه. بخاطر همون موند و پیر شد.
در مورد اینکه برگشتش به گذشته اون ماجرا رفتن توی یخ و... تحت شعاع قرار میده.
بنظرم با گذشتش پیش پگی بعد اتفاقات رد اسکال ک توی یخ دفن شد. جریان و به پگی توضیح میده و میگه که از اینده اومده. و بصورت ناشناس و با اسم دیگه ای زندگی میکنه که خط زمانی جدید ایجاد نشه.
به زمانی که کپ رفت در اخر فیلم دقت کنین اون رقص و شام زمانش بعد رد اسکال و جریاناتش قرار بود اتفاق بیفته. خوب استیو چجوری بگه از یخ اومدم بیرون و اینکه زنده موندم؟ خوب جریان و بطور کامل میگه و بَور ناشناس زندگی میکنه.
خوب اگرم نمیگفت پگی قطعا متوجه میشد. بالاخره این استیو ده سال پیرتر شده و به احتمال زیاد پگی متوجه میشه.
این قسمت کپ نظر منه.
در اخر باید صبر کنیم ببینیم تبعات این تغییر در زمان چیه؟ اون صحنه لوکی و رفتنش و دیگر سوالاتی که پیش اومده جوابش در اینده دستمون میاد.
یک نمونش دور از خانه و مولتی ورس که میخوان بهش بپردازن.
یک عکسم میخواستم ضمیمه کنم که هر کار کردم نشد.
توضیحش اینه که زمان موازی عمل میکنه و بایه تغییر کوچیک (نه سنگها) مسیرش عوض میشه ولی مقصد همونه و در نهایت به همون مقصدی که باید برسه میرسه. اونجر هم سعی کردن مسیر اون واقعیتهای موازی رو تغییر ندن ک تا حدودی موفق هم شدن.
مرسی از سایت خوبتون. رودست ندارین.
مثلا خودتون قد هالک تو فیلم هالک شگفت انگیز و اونجرز 1 رو با هالک پایان بازی در نظر بگیرید
دلیلش اینه که بروز شخصیت بروس بنر در پرسونای هالک چشمگیرتر شده
یعنی هالک داره از حالت هیولایی خودش خارج میشه
اینایی که شما گفتی تئوری هستش.
من از خدامه مارول به این سوالات پاسخ بده
در مورد تسراکت هم شما گفتی در آخر توضیح میدی ولی ندادی،
ولی در کل اشکالاتی در فیلم وجود داره که اگر بخوام بگم جزو ایرادات درجه سوم و چهارم به بعد هستش و فکر نمیکنم جالب باشه(مثل گذاشتن تسراکت توی کیف سامسونت در صورتی که ما قبلا دیده بودیم تسراکت کفِ جت جنگنده رد اسکال رو در اولین انتقامجو ذوب کرد،یا اینکه والکری پگاسوس خودشو از کجا آورد و...)
یه سری کات هم هست که خیلی بد داده شده که نمونش رو تو جنگ ابدیت هم دیدیم و اینجا هم هست:
uupload.ir/files/uc77_1.jpg
uupload.ir/files/qx2n_2.jpg
البته شما هر چی گفتی تا به حال اصلا ایراد نبوده . چون هیچ جای دنیا مرسوم نیست از این موارد پای نقد فیلم بزارن. اینا رو شاید مثلا اسمش رو گذاشت سوتی که البته خیلی راحت میشه تو مصاحبه های سازندگان فیلم حلشون کرد. ایرادی که پای نقد فیلم میزاری باید درباره چیزای مهم تری مثل نحوه روایت داستان، شخصتی پردازی ها، نقش آفرینی ها، کارگردانی و ... باشه
ولی خب سالهاست که تو ایران نقد نویسی رو با سوتی پیدا کردن اشتباه گرفته اند. دلیلش هم واضحه. چون نقد نوشتن کار هر کسی نیست ولی سوتی گرفتن و غر زدن از هر کسی بر میاد
داشتم دوباره «انتقام جویان1» رو می دیدم که تو آخر فیلم، سکانسی که نیک فیوری با اعضای شیلد صحبت می کنه، یک جمله توجهم رو جلب کرد که تا حالا متوجه اش نشده بودم.
دیالوگ سکانس:
عضو شیلد: فکر نمی کنم بدونی با ول کردن انتقام جویان، تو این دنیا چی رو با دستای خودت شروع کردی! اونا خظرناکن!
نیک فیوری: البته که خطرناکن و کل دنیا هم اینو میدونه. هر دنیایی دیگه الان اینو میدونه.
(زمان سکانس: 02:11:33)
منظورش چه بود از هر دنیایی؟ جهان های موازی رو میگه؟
آخه اون موقع که بشکنی زده نشده بود تا خط زمانی های جدیدی ایجاد بشه.
منظورش واضح بود.
حمله به سیاره زمین از سیاره و منظومه دیگری بود.
فیوری منظورش اینه که به کهکشان فهموندیم که دست و پا بسته نیستیم و قهرمانانی برای دفاع از سیارمون داریم.
نشون بدن که زمین یه سیاره عقب افتاده نیست ک هر کسی بخواد نابودش کنه موفق بشه.
اول فیلم یه توضیحی میده که ما سال پیش فهمیدیم که چقدر عقب افتاده هستیم و در مواجهه با دشمن سلاحی نداریم.
حرفهای لوکی و فیوری و یادته. مورچه چکمه.
حالا جای مورچه و چکمه عوض شده.
کامل توضیح دادم
ببینید دوست عزیز من که عوامل فیلم نیستم که جواب سوال بدم. هیچ کسم نیست.
میگم ایرادی در کار نیست و اونایی ک میگی با یه خورده فکر جوابش دستت میاد.
مثل اون دوستمون که میگفت چرا استرنج یه پرتال باز نکرد و همه رو زمین با تانوس بجنگن. خوب این ایراد نیست.
ببینید وقتی جناب ترابی و جناب فقیه با این پیشینه به فیلمی 10 میدن یعنی هیچ ایرادی درش نیست.
بشرطی که این دو عزیز و قبول داشته باشین.
مگه یه مقاله بزنن ایرادات اند گیم.
نظر منو تارانتینو هم میداد میشد تئوری. من چیزی که به عقل ناقصم میرسه رو میگم.
ایراد میشه صحنه مارتا توی بتمن وی اس سوپرمن که کل عوامل فیلم بعد اکران در موردش توضیح دادن تا بیننده متوجه بشه.
وگرنا سنگها تو محفظه بودن. قدرت تور. دستکش دست چپ و راست. تونی چجوری سنگها رو گرفت و... اینا ایراد نیست.
یه دوستمون پرسیده بود کپ چجوری سپر و اورد و داد به سم.
استادم جواب دادن سپر و بارها میتونسته از پدر تونی بگیره. خوب اینم میشه تئوری.
موفق و سربلند باشید
این بخش از صحبتتون یه ایراد منطقی کوچکی، یا اصطلاحاً یه "مغلطه"ای درون خودش داره که در منابع آکادمیک بهش میگن "توسل به مرجعیت" (argumentum ad verecundiam/ Faulty Appeal to Authority)
شما گفتین که "چون آقای ترابی و آقای فقیه به فیلم ۱۰ دادن، پس ایرادی نداره". در حالی که اینطور نمیشه قضاوت کرد. با خوندن مقاله و دلایل تعریف از این فیلم و بررسی اونها باید به این نتیجه رسید. نه چون استاد گفتن.
این موضوعیه که خود آقای ترابی هم خیلی روش تاکید می کردن در کامنتها و اصلاً جزو منطقهای سایت Spidey.IR ـه. پشت هر حرفی، دلیل منطقیای هست...
در هر حال حواستون به این نکتههای کوچک باشه؛ یه عده مثل کفتار منتظرن تا با یه حرف کوچک، معرکه راه بندازن و حرفای صد من یه غازشونو قالب کنن به یه عده ناآگاه...
مرسی از تذکر.
ولی من نظرم و در مورد فیلم گفتم. منظورم جوابایی که اینجا میگیریمه. توی فروم سایت غیر از چندین استاد و چند هزار علاقمند به کمیک کس دیگه ای نیست.
حتی کارگردان های هالیوود هم نقد کنن و جواب سوالی و بدن میشه تئوری.
پس قطعا سوالی میپرسیم جو روسو یا انتونی روسو که نمیان جوابمون و بدن. یکی از اعضا سایت یا اساتید جواب میدن. من جواب تک تک سوالاتمو گرفتم. از این فیلم نمیشه ایراد گرفت. ابهام اره ولی ایراد نه.
حالا یه نفر جواب سوالی که داریم ک بنظرمون ایراد بوده یه نفر بده خوب قطعا میشه تئوری ولی میتونیم ببینیم درسته یا غلط.
جواب منم در مورد سنگها تئوریه ولی من این تئوری باورپذیره برام. وگرنا خود کارگردان و نویسنده چیزی توی فیلم نمیزارن که بعدها بشه ایراد فیلم.
مگه برادران روسو کنفرانس بذارن سوالارو پاسخ بدن.
کنار شماها هستیم یه چیزی یاد بگیریم.
مرسی از تذکر.
کنار شماها هستیم هر روز یه چیزی یاد بگیریم.
راستی ایستراگ های فیلم کی میاد
1 اقایه سوال از کجا معلوم< رابرت داونی جونیور> یا{کریس ایوانز} از مارول رفتن فقط قرار دادشون تمام شده شاید و یه قرار داد مخفی بستن
2 تانوس زنده است: {جالب بود }یعنی اینجوری بگم
تانوس به یه سیاره مرده رفته و بعد با قدرت تمام سنگ ها اون سیاره رو زنده کرده { یا همینجوری از قدرت سنگ ها استفاده کرده تا بعدا که به انتقام جویان میگه سنگ هارو نابود کرده باور کنن} وبعد با سنگ زمان به اینده رفته{مثل دکتر استرنج که در جنگ ابدیت به اینده رفت} و فهمیده که در اینده انتقام جویان میکشنش وبعد با استفاده از سنگ واقعیت یه شبیه سازی از خودش اونجا گذاشته و انتقام جویان , تانوس شبیه سازی شده رو کشتن
سلام خوش اومدی به سایت راجع به سوال اولت دیالوگ تونی رو بکار میبرم 《پایان بخشی از سفره》بالاخره بازیگرا هم تا یه جایی میتونن نقش رو ادامه بدن و سنشون اجازه نمیده نامحدود بازی کنن و اینکه بالاخره بعد ۱۱ سال خسته میشن و واقعا برای اینکه شخصیت های جدیدی بروز پیدا کنن تو mcu این دوتا شخصیت پایانشون همچین بد هم نیست حالا شاید باتوجه به اینکه ابهاماتی تو اون بخش سفر تو زمان استیو پیش اومده و ممکنه در اینده باز هم ببینیمش ولی تونی که دیگه خداحافظی کردیم باهاش
راجع به تئوری دومت هم هیچ نظری ندارم
یعنی زنده بودن تانوس ممکن نیست
درباره تئوری اولت من با نظر دوستمون موافق هستم.
درباره دومی میتونم بگم گامورا این کار رو انجام داد در جنگ بی نهایت زمانی که گاردینز در نوور بودند و نسخه شبیه سازی شده ثانوس رو کشت ولی بعدش متوجه شد که یک نسخه شبیه سازی شده بوده پس یعنی اگر شبیه سازی شده بوده باشه انتقام جویان می فهمیدند.
علاوه بر این برادران روسو هم تایید کردند که ثانوس از سنگ ها استفاده کرد تا اون ها رو به ذرات بسیار ریز(به اندازه یک اتم) تبدیل کنه و به انتقام جویان گفت که نابودشون کرده.
کانال تلگرام سایت این خبر رو کار کرده بود
برادران روسو بار ها به ما خبر اشتباه دادن
تا اونجایی که من اطلاع دارم برادران روسو بیشتر برای قبل از اکران فیلم ها خبرها یا صحنه های فیک به ما نشون میدن نه برای وقتی که فیلم اکران شده و کل عالم فهمیدن چی به چیه.
و علاوه بر اسپایدی من در منابع دیگه هم (ایرانی و خارجی) که اینجا اسم نمیارم این خبر رو دیدم و حتی کل مصاحبه این دو تا رو هم منتشر کرده بودند.
در کل اینکه تئوری دوم شما دوست عزیز احتمال به وقوع پیوستنش بسیار پایین هست
به نقل از Pooya-Spidey:
همونطور که قبلا گفتم توی جنگ بی نهایت اتفاقی مشابه تئوری دومت رخ داده
داداش چرا دوست داری سنگا برگردن به نظر من دیگه واقعا سنگ ها نابود شدن
ولی به نظر من تو قسمت اونجرز بعدی با نیمور (چون درباره زلزله های زیر آب صحبت میکردن تو فیلم که اصن هیچ ربطی نداشت به فیلم) میجنگند بعدش مدافعان و چهار شگفت انگیز هم تشکیل میشه
سنگ ها بیاد بر گردنند چون اون زنه به هالک گفت اگه دنیای من بدون سنگ زمان باشه نابود میشه واگر تو سال 2023سنگ زمان وبقیه نباشه تعادل دنیا به هم میخوره
راست میگی به حرف ریش سفید دقت نکرده بودم
بله دوتا استیو داریم ولی یکیشون پیره به نظرم استیو وقتی رفت گذشته زندگی مخفی رو آغاز کرد تا خط زمانی جدیدی ایجاد نشه و درباره سوال دوم هم اینکه وقتی به هوش بیاد فکر میکنه اون لوکی بوده و حرفشو جدی نمیگیره ولی سوالم اینه الان همون موقع افراد هایدرا که تو آسانسور بودن فکر میکنن کپ هم همدست شونه و این شاید یک خط زمانی ایجاد کنه
ولی بعد جدیدی هم ایجاد شده چون گامورا و نبیولا پیش تانوس نیستند و مطمئنا داستان تغییر میکنه
این اتفاقا فقط دنیای موازی تولید میکنه و تغیری در دنیای اصلی به وجود نمیاره
بله منظورم همونه
تو داهات شما 78 نمره پایینی محسوب میشه؟!
مهندس، متاکریتیک خودش که نمره میده، میانگین نمره منتقدا رو میزاره
بین همون منتقدها هم خیلی ها هستن نمره کامل 10 از 10 رو به این فیلم دادن
اره. من که خیلی هیجان زدم.
مارول گفته هر کی با این فیلم هیجان زده بشه تو قرعه کشی پراید شرکت میکنه.
منظورت واضح نبود. بیشتر کنایه بود.
یعنی منظورت اینه ما مارول فنیم یا دی سی فنیم؟
یا پسرخاله استاد برادران روسو هستند و ایشون هیجان زده شدند؟
واسم عجیب بود.تو اینستا توی پیج های فیلم که هستم. مثلا موضوع پالپ فیکشن بود. با خودم گفتم مگه میشه کسی از تارانتینو بد بگه. رفتم تو کامنتا دیدم اساتید نظر دادن تارانتینو کارگردان خوبی نیست و چون فیلمی که میسازه سبک جدیده نمره خوبی میگیره. همم حق به جانب.
مثلا باز موضوع شد اینسپکشن باز تو کامنتا نصفشون گفته بودن نولان نویسنده خوبیه و از کارگردانی چیزی نمیفهمه.
اوایل باهاشون بحث میکردم و با دلیل و منطق میگفتم حرفشون اشتباس ولی نرود میخ آهنین در سنگ.
الان متعجب نمیشم یکی بیاد شاهکاری به اسم اندگیم و به سُخره بگیره و بگه اعضا و اساتید هیجان زده شدن.
1تو اون قسمتی که تونی استراک سنگ هارو به دست میاره دکتر استرنج یه جوری نگاه میکنه{ انگار وقتی سال2018 اینده رو دیده همچین چیزی قرار نبوده اتفاق بوفته} و سفر های زمانی اینده رو تغیر داده
2 چرا سنگ هارو به گذشته بردن اینکار فقط دنیای موازی درست میکنه سنگ روح رو کجا بردن
3 باتوجه به اون چیزی که در فیلم دکتر استرنج دیدیم{ یک سیب رو سالم کرد و برقه های دزدیده شده کتاب رو برگردوند} چرا سنگ هارو برنگردند
4 طبق چیزی که هالک گفت تغیر در گذشته تغیر در اینده به وجود نمیاره چرا کاپتان بعد زندگی با معشوقش{ اسمش یادم نیست } در دنیای موازی نبود و به خط زمانی اصلی بازگشن
5 کاپتان چجوری میخواد سنگ فضارو داخل تسرکت یا سنگ ذهن رو داخل عصای لوکی بزاره
6 چرا با سنگ زمان دنیاهای موازی رو نابود نکردن
7 فیلم کی کیاد
1- درواقع اگه درست نگاه کرده باشید، دکتر استرنج اون موقع انگشت اشاره اش رو به نشانه همون اتفاقی که توی اون احتمالات چهارده میلیونی رخ داده، نشون میده، یعنی این تنها کاریه که میتونند انجام بدند.
2- سنگ ها رو دقیقا به همون لحظه ای بردند که برداشته شده بودند. سنگ روح لو به ورمیر برگردوندند. ولی کسایی که قربانی شده بودند، برنمیگردند، چون از اون سنگ استفاده شده بود. در اصل هم اگه نگاه کنیم، داخل تایم لاین هم به این ترتیب جلو ميزه؛ کلینت و ناتاشا برای گرفتن سنگ از آینده به ورمیر در سال 2014 میان. بعد کپ برمی گرده و سنگ رو پس میاره، سپس تانوس تو سال 2018 با قربانی کردن گامورا سنگ رو میگیره. اگه دقت کنید اون لحظه رد اسکال به تانوس میگه که اشخاص دیگه ای هم برای گرفتن این سنگ اومده اند.
3- چون یکی از اون سنگ ها، سنگ زمان بود، دکتر استرنج با سنگ زمان اون کار رو کرد، اما موقعی که سنگ ها پودر شده بودند و اون سنگ زمان هم برای این موقعیت زمانی نبود.
4- در اصل این همه سال دوتا کاپیتان آمریکا داشتیم. حتی توی فیلم کاپیتان آمریکا 3 هر جفتشون رو دیدیم( سکانس ختم پگی کارتر، کپ جوان در جلو سمت راست و کپ به گذشته بازگشته، سمت چپ وعقب تابوت پگی قرار داشتند)
5- فکر کنم اونو پیش ایشنت وان برده و او با جادو درستشون کرده.
6- فک کنم باید صبر کنیم تا ببینیم چه اتفاقی میوفته.
4طبق چیزی که شما میگید رفتن کاپتان به زمان پگی کارتر و زندگی با اون جزوی از خط زمانی اصلی است؟؟؟؟ اگه اینجور باشه کاپتان حتما از خط زمان اصلی به زمان کارتر نرفته وبعد تحویل دادن اخرین سنگ به اون زمان رفته و با توجه با اینکه رفتن کاپتان به زمان کارتر جزوی از خط زمانی اصلی است { طبق چیزی که شما گفتید} رفتن به گذشته هم باید جزوی از خط زمانی اصلی باشه تا دنیایی موازی ایجاد نشه ولی اینجوری نیست ودر اخر بازی دیدیم که سفر های زمانی دنیایی موازی ایجاد کردنند واین یه نقطه کور در انتقام جویان هست
4-2خب میشه اینجوری گفت که کاپتان به زمان کارتر رفته ودر یه دنیایی موازی زندگی کرده و بعد به خط زمانی اصلی اومده { همون کاپتان پیر رو میگم} اینجوری دیگه سوال پیچ هم نمیشیم
در واقع قوانین سفر در زمان عالم سینمای مارول همون روال کلیشه ای سایر فیلم ها رو که برمیگردن تو گذشته تغییر بدن رو نداره. سنگ ها رو جمع کردن و آوردن به زمان حال. همونجا بود که میتونستن مرده ها رو برگردونن. اصن سیر اصلی داستان همین بود.
دلیل دومش هم اینه که انشنت وان هم به این مسله اشاره کرد و گفت که این مسله باعث خط زمانی جدید تو هستی شما نمیشه ولی تو هستی من هرج و مرج بوجود میاد. دیگه باقی داستان رو هم که میدونین که استیو سنگها رو به همین خاطر برگردون به قبل.
فيلم woow نبود...بنظر من ميتونست واو تر باشه...
يا مثلا
كپ مارول خيلي op بود...براي داكتر استرنج كم گذاشتن...براي هالك هم همينطور
يچيزي بگينبا عقل جور در بياد ديسي فن هاي عزيز...
آقا اصلا يه سوال
سوپرمن op تره يا كپ مارول؟!
يكم فكر كنين...
(خواستم ذهناتونو براي كامنتاي بي منطق آماده كنم...همين...)
4
اين تئوري رو ديدم...
خيلي دوس دارم واقعي باشه ولي هنوز اثبات نشده...
مگه داریم مگه میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این مطالبی که در مورد استاد فایگی و برادرای افسانه ای روسو تا الان شنیدیم در برابر چیزی که فهمیدم ذره ای بیش نیست !!!!!!!!!!
داستان چیه حالا
جونم براتون بگه که ما در حین دیدن END GAME دیدیم ااااا چرا اینا هرچی در مورد اونجرز اولتران حرف میزنن هیچچچچچچچییییی یادمون نمیاد که، حتی اون رویا یی که تونی دیده بود پس گفتیم بزار یه بار دیگه اولترانو بیبینیم.
فیلمو گزاشتیمو بعد سکانس نفس گیره حماسی اولش دیدیم هولی جیزز کرایسسسسسس END GAME دنباله INFINTY WAR نیست که دنباله اینهههههههههههه ههه .
همونطور که سرمست داشتیم از دیالوگایی که مطرح میشد و خیلیاشنو تو END GAME هم شنیده بودم یا بهش ربط داشت رسیدم به دقیقه 35 ثانیه 36 تا 38 ،اینجا که رسید با کله رفتم تو مانیتور نمیگم اسپویل نشه براتون برید ببینید (ابته برا من نسخه بلوری 1080 ث فکر کنم که رو اون دقیقهس ) بعد از دیدن این سکانس متوجه عظمت کاری که فایگی و رسوها کردن میشید و میفهمید که هیچ کس توان تکرار ای کارو نداره
WE LIKE U 3000
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا