این نقد به مناسبت انتشار نسخه با کیفیت فیلم "شزم" بار دیگر در صفحه نخست سایت قرار می گیرد.
این مقاله سعی کرده دارای اسپویلر نباشد.
کاپیتان مارول اریجینال که سالهاست با نام «شزم» شناخته میشود همواره از شخصیت های مورد توجه من بوده است. خوب یادمه بچه که بودم شیفته این بودم که با گفتن کلمه شزم میتونه به یک ابرقهرمان تبدیل بشه و از اون جالب تر برایم این بود که SHAZAM از حرف اول خدایان باستانی تشکیل شده بود. همین موضوع برایم حالتی مرموز و جذاب داشت. شزم یک سریال سینمایی بسیار قدیمی هم داره که در تاریخ بسیار مهمه و خیلی هم خوش ساخت بوده و طرفداران زیادی هم داشت. این سریال رو هم دیده ام. کمیک های مهم شزم را هم همیشه سعی میکنم بخوانم. بنابراین از اون شخصیت هایی هستش که هر وقت اسمش را میشنوم یا پروژه ای از رویش ساخته میشه باعث میشه تا هیجان زده بشم. از اون شخصیت های بسیار مهم دنیای کمیک بوده چون بعد از سوپرمن خلق شد ولی اونقدر داستان هایش متفاوت و جذاب تر از سوپرمن بود که فروشش از سوپرمن بیشتر بود و دی سی مجبور شد از دست ناشرش شکایت کنه (چون عقیده داشت از سوپرمن تقلید کرده!) و البته اونقدر مهم بود که دی سی بعدش این شخصیت رو خرید. از وقتی هم شنیدم قراره پس از سالها فیلم سینمایی شزم ساخته بشه واقعا خوشحال شدم. تریلر اول این فیلم زیاد منو جذب نکرد . به نظرم خیلی سر راست و کلیشه ای بود. شوخی های لوسی هم داشت. ولی تریلرهای بعدی بهتر من رو جذب کرد. دلیل اصلی اش هم این بود که معلوم بود سازنده این فیلم متوجه شده که باید چه لحنی برای فیلم خودش انتخاب کنه که به ذات شخصیت شزم و دنیای او وفادار باشه.
در ابتدای نقد باید بگم که این فیلم یکی از جذاب ترین افتتاحیه ها را در بین تمام فیلم های کمیک بوکی داره. کاملا هم تماشاچی را گول میزنه. فیلم در سال 1974 آغاز میشه و نوجوانی را میبینیم که در ماشین با پدر و برادر خودش مشاجره میکنه و سپس به اون دخمه غار مانند جادوگری به نام شزم برده میشه تا شاید بتونه گیرنده قدرت های او بشه و ... خیلی از این سکانس خوشم اومد. حالتی مرموز داره و بسیار خوش ساخته. ضمن اینکه با ذهن کسانی مثل ما که از پیشینه شخصیت شزم آگاهی داریم بازی میکنه. در واقع آدم اولش فکر میکنه که اون نوجوان همون «بیلی باتسون» است که در دنیای کمیک تبدیل میشه به شزم. ولی اینطور نیست. حالا من نمیخوام بیشتر توضیح بدم چون دوست ندارم اسپویل بشوید. ولی در هر حال افتتاحیه فیلم بسیار عالیه و کاملا شما رو جذب داستان میکنه.
بعدش به زمان حال می آییم و با «بیلی باتسون» آشنا میشویم. او نوجوانی یاغی است که پدر و مادرش رو از دست داده. در واقع وقتی خیلی کوچک بوده در یک همهمه و ازدحام مادرش رو از دست میده و از آن موقع به بعد سعی در پیدا کردن مادرش داره و همین شالوده اصلی قصه بیلی باتسون را تشکیل میده. چون تم اصلی فیلم خانواده است. بیلی فکر میکنه فقط والدین واقعی او هستند که میتونند باعث خوشبختی اش بشوند . به همین دلیل با برادر و خواهر ناتنی خودش در پرورشگاه یا در آن خانه جدیدی که به فرزند خواندگی قبول شده، رفتار خوبی ندارد. اما در طول داستان یاد میگیره که اینطور نیست. و این نقطه قوت اصلی فیلمه. این اولین فیلم دنیای سینمایی دی سی (DCEU) هستش که یک پیام اخلاقی و خانوادگی داره و تا لحظه آخر روی آن تاکید میکنه.
نکته مهم دیگر اینه که فیلم از نظر تماتیک یا داستان هیچ ربطی به DCEU نداره. یعنی اگر چند تا ایستراگ و ارجاع تو فیلم نبود اصلا متوجه نمیشدید که این فیلم در DCEU جریان داره. اینم به نظرم خیلی خوبه . واقعا DCEU تا به حال چه گُلی به سر ما زده که بخواهیم حتما تو این دنیا در جریان باشه و باهاش ارتباط داستانی برقرار کنه؟ فیلم های «زک اسنایدر» که اصلا حاضر نیستم دیگه درباره شون حرف بزنم. و اون افتضاح "جوخه خودکشی" را که من هرگز نتونستم تا آخر تماشایش کنم! "واندرومن" رو من نفهمیدم چرا اینقدر تحویلش گرفتن. فیلم بدی نبود ولی با آن حفره های داستانی و خبیث بیخود و اون فینال آشفته اش هرگز مرا مجاب نکرد برای بار دوم تماشایش کنم. "آکوامن" هم تا آخر عمر برایم به صورت یک معمای لاینحل باقی خواهد ماند. واقعا چرا این آشغال زیرآبی تونست بالای 1 میلیارد فروش کنه؟! بعضی ها میگن به خاطر جلوه های ویژه اش بود ولی به خدا جلوه های ویژه اش هم برایم عادی بود (نیم ساعت آخر واقعا میخواستم از سالن سینما بزنم بیرون. واقعا خسته شده بودم!). فقط چند تا سکانس باحال اکشن داشت. همین. ولی بگذریم. برگردیم سراغ فیلم "شزم". اینکه وارنر با هوشمندی سعی کرده شزم رو تا جای ممکن از فیلم های قبلی DCEU جدا کنه واقعا به نفعش تموم شده است. حتی اون کامئوی سوپرمن که کلی راجع بهش بحث شده بود اصلا اون چیزی نیست که فکرش رو میکنید و شما فقط نیم تنه پایینی سوپرمن را خواهید دید (اونم برای چند ثانیه) که معلوم نیست آیا اصلا «هنری کویل» بود یا نه!
یکی از مشکلاتی که من با فیلم های DCEU دارم اینه که فقط نشان دادن روی قدرت های فوق بشری قهرمانان دی سی تمرکز میکنند. یعنی تماشاچی نمیبینه و درک نمیکنه که کسی وقتی این قدرت ها رو به دست میاره چه ذوقی میکنه. دلیلش هم شاید این باشه که امثال سوپرمن و واندرومن با این قدرت ها متولد شده اند و بنابراین شما نمیبینی که قدرت های خود را در سنی خاص "کشف" کنند. ولی خوشبختانه این فیلم اینطور نیست و همین هم به برگ برنده اش تبدیل شده است. یعنی fun ترین و باحال ترین و تماشایی ترین لحظات فیلم مربوط میشه به جاهایی که بیلی باتسون به قدرت های شزم دست پیدا میکنه. من یادم نمیاد بعد از فیلم "اسپایدرمن 1" در سال 2002 اینقدر با دیدن یک نفر که قدرت های فوق بشری اش را تست میکنه حال کرده باشم. وارنر اگر قبل از ساخت "جاستیس لیگ" فیلم های اختصاصی "شزم" یا "سایبورگ" را میساخت، میتونست روی این قضیه مانور بده. واقعا خیلی میتونست برای تماشاچی جالب باشه که ببینه «بری آلن» به قدرت های خودش دست پیدا کرده و اولش سعی میکنه خودش را با اونا وفق بده و در نتیجه لحظات باحال خلق میشه و ... ولی افسوس. بنابراین "شزم" را میتوان از این لحاظ غیر DCEU ترین فیلم دی سی دانست.
کلا باید گفت فیلمنامه مهم ترین دلیل موفقیت فیلم "شزم" است . چون نویسندگان فیلمنامه دقیقا میدانستنه اند که ذات و سرگذشت (Origin) شخصیت شزم به خودی خود جذابه. اگر یادتون باشه من خودم چند سال پیش تو این مقاله، Origin شزم را به عنوان یکی از 10 سرگذشت برتر تاریخ دنیای کمیک معرفی کرده بودم. اینکه یک پسر بچه با گفتن یک کلمه جادویی تبدیل بشه به یک فرد بالغ که میتونه کارهای فوق بشری انجام بده، واقعا ایده جذابیه که دلیل ماندگاری و جاودانه شدن این شخصیته چون در واقع رویای همه ما در دوران کودکی بوده. فیلم با استادی هر چه تمام این Origin را به تصویر میکشه. چرا گفتم با استادی تمام؟ چون هم بهش وفاداره و هم اینکه مدرنش میکنه. از اون مهم تر، سرگذشت شخصیت خبیث داستان را هم به خوبی به سرگذشت قهرمان داستان مرتبط میکنه.
خبیث داستان، «دکتر سیوانا» هستش که نقشش را «مارک استرانگ» بازی میکنه. استرانگ از نظر شباهت ظاهری واقعا ایده آله. بازی او هم بسیار خوبه. و در مجموع دکتر سیوانا به نظرم بهترین خبیثی هستش که تا به حال در DCEU دیده ایم. البته او بی عیب و نقص نیست. به نظرم انگیزه اش برای خباثت یک کمی ضعیفه. البته دلیل خاص خودش رو داره. او مثل یک پسر عقده ای میمونه که در کودکی پدر و برادرش باهاش بدرفتاری کرده اند. از سوی جادوگر "شزم" هم طرد شده است. ولی به نظرم اینا دلایل زیاد قدرتمندی برای خباثت نیستند. یعنی از خودم میپرسیدم که سیوانا وقتی به قدرت های خودش دست پیدا کرد چرا اون رفتار رو با پدر و برادرش کرد؟ در حالی که میتونست بهشون ثابت کنه در طول این سالها درباره اش اشتباه میکردند. البته ما «هفت گناه کبیره» را هم به عنوان خبیث داستان داریم که کاملا در وجود سیوانا فرو میروند و خبیث مستقلی به شمار نمی آیند. ولی باید قبول کرد که سیوانا خبیث ترسناک و تهدید آمیزی هستش. قدرت هایش هم جوریه که کاملا شزم را به چالش میکشند. ولی متاسفانه هر چه فیلم جلوتر میره از ابهت او کم میشه. نحوه شکست خوردن او و کلکی که بیلی بهش میزنه، واقعا مسخره است.
از فیلمنامه تعریف کردم چون به خوبی سرگذشت شزم را به تصویر میکشه. از اون مسیری که بیلی باتسون طی میکنه تا به یک قهرمان برسه هم خیلی خوشم اومد. باز هم من رو یاد فیلم "اسپایدرمن 1" انداخت. چون بیلی هم درست مثل پیتر پارکر اولش وقتی قدرت های فوق بشری به دست میاره آدم مسئولیت پذیری نیست. حتی مثل پیتر پارکر سعی میکنه از قدرت هاش پول به دست بیاره. اما یاد میگیره که قدرت زیاد مسئولیت زیادی هم داره (لعنتی! هر چی سعی کردم از این جمله در این مقاله استفاده نکنم، نشد که نشد!). ولی راستش رو بخواهید فیلمنامه بدون اشکال نیست. چند تا حفره اساسی داره. مثلا من نفهمیدم که جادوگر شزم چطور اون نوجوان اول فیلم را انتخاب کرد. اگر میدانستی که قلبش پاک نیست پس چرا اصلا انتخابش کردی؟ اگر نمیدانستی پس چطور شد که بیلی باتسون را انتخاب کردی؟ آیا انتخاب این افراد کاملا تصادفی و Random بوده؟ بعدشم اصلا منطقی نیست که قدرت خبیث را جلوی چشمان اون کسی که انتخاب کردی نگه داری و بعد ازش تست بگیری و وقتی دیدی داره وسوسه میشه بهش سرکوفت بزنی که تو لایق نیستی و ...! خب همین کارها رو میکنی که طرف عقده ای میشه و بعدش میشه یه ابرخبیث! ضمن اینکه برایم قابل قبول نبود که این همه سال کسی پیدا نشده بود که نیروهای شزم رو دریافت بکنه. البته فیلم در جایی نشان میده که خیلی ها ادعا کرده اند توسط جادوگر شزم تست شده اند ولی باز هم غیر قابل باوره که چطور این همه مدت هیچ کس نبوده که قلبی پاک داشته باشه که بتونه قدرت های شزم رو دریافت کنه!
یک جاهایی هم هست که واقعا معلومه سرسری فیلمنامه را نوشته اند. مثلا نحوه ای که سیوانا به هویت مخفی شزم پی میبره. خیلی عجیبه که همون موقع او ویدئویی از تلویزیون ببینه و بعد همزمان برادر ناتنی بیلی (فردی) از راه برسه و اسمش رو صدا بزنه و .... یک نکته دیگه ای هم که منو آزار میداد این بود که شزم در فیلم کاملا شناخته شده است. یعنی ویدئوهای او در اینترنت پخش شده اند و مردم شهر کاملا او را میشناسند ولی این موضوع تا مدتها هیچ نظری را به خودش جلب نمیکنه! یعنی مثلا دولت نمیاد سراغش یا قهرمان های دیگه نمیان سراغش و ... شما حس میکنید دنیای پیرامونی شزم کاملا بسته و ایزوله هستش.
مساله دیگر اینه که دنیای شزم ها زیاد شرح و بسط داده نمیشه. چطور بگم ... پس زمینه اونا فقط برمیگرده به توضیح مختصری که جادوگر به بیلی میده. میشد یه مقدار دنیا سازی (World Building) کرد و اساطیر را بیشتر مورد اشاره قرار داد و به شزم های قبلی اشاره کرد . اون 7 گناه کبیره هم واقعا میشد بیشتر مورد توجه قرار بگیرند. میشد به منشا اونا و تاریخچه اونا اشاره کرد ولی این کار نشده که امیدوارم در قسمت های بعدی بشه. البته فیلم با اون صحنه پس از تیتراژ خودش برای قسمت دوم زمینه سازی میکنه. یه چیزی هم که خوشم اومد این بود که یک سری از دشمن های قدیمی و کلاسیک شزم در دنیای کمیک را به صورت موجوداتی که از بعدها یا قلمروهای دیگه آمدن نشون میده. حالا خودتون که فیلم رو ببینید متوجه منظورم میشید ولی اونجایی که برادر و خواهر های ناتنی بیلی اون درها را باز میکنند که دریچه هایی هستند به دنیاهای دیگه واقعا هوشمندانه هستند اما میشد بیشتر رویشان تمرکز کرد. یه مقدار مشکل هم از نظر لحن قصه وجود داره. یعنی یه جور ناهماهنگی. یک جایی هست که سیوانا میره به دفتر کار پدرش . اونجا با بیرحمی تمام دست به کشتار میزنه. صحنه واقعا ترسناکیه. ولی عجیبه که دقیقا قبل این سکانس شاهد یک سری صحنه های فان و خنده دار بودیم! این ناهمگونی بعدا کمتر به چشم میاد ولی همون یک بار هم باعث شد تا جلوی چشمان پسرم رو تو سالن سینما با دستام بگیرم چون واقعا صحنه های خشن و ترسناکی بودند. ولی در مجموع همانطور که گفتم باید فیلمنامه را یکی از نقاط قوت اصلی فیلم دانست که باعث موفقیت فیلم شده. آدم حس میکنه فیلم چفت و بست داره. هدف داره و میخواد یک قصه خوب را روایت کنه.
بازی ها به نظرم خیلی خوب بودند. آقای استرانگ که کلا زاده شده برای نقش های خبیث. بازیگر نقش بیلی فاستر که خیلی خوبه. «زکری لیوای» هم واقعا برای ایفای نقش شزم به دنیا اومده بوده! بازیش فوق العاده است. کاملا حس میکنید یک آدم بالغه که قراره یک نوجوان در وجودش باشه. البته برخی شوخی هایی که میکنه به نظرم زیادی لوس هستند و آدم را نمیخندونه ولی او دلیل اصلی فان و مفرح بودن این فیلمه . اما من از بیش از همه از بازی « جک دیلن گریزر» خوشم اومد که نقش «فردی فریمن» رو بازی میکنه. این پسر شاهکاره! اون لحنی طنز سیاهی که در طول فیلم داره، عالیه. عاشقش شدم. و البته نقشش هم در داستان حیاتی هستش و اوست که باعث میشه بیلی مسیر خودش را طی کنه و یک قهرمان بشه.
صحنه های اکشن فیلم خوب هستند ولی شاهکار نیستند. معلومه که بودجه محدودی در اختیار سازندگان فیلم بوده. هر جایی که به نظر میاد از جلوه های رایانه ای استفاده کرده اند تو ذوق آدم میخوره. ولی برعکس ، هر جایی که از جلوه های ویژه واقعی و practical استفاده کرده اند جواب داده. فینال فیلم یک مقدار از نظر اکشن کش دار میشه ولی ناگهان یک غافلگیری بزرگ رخ میده و شخصیت های قهرمان جدیدی به داستان اضافه میشن (که دوست ندارم راجع بهشون به شما چیزی بگم). این مساله باعث میشه نبرد نهایی ریتم و شکل بهتری به خودش بگیره و تماشاچی بیش از این خسته نشه.
در پایان باید نتیجه گیری کنم که فیلم "شزم" بهترین فیلمی است که تا به حال در دنیای سینمایی دی سی ساخته شده. دلیل اصلی اش هم اینه که سازندگانش به خوبی با ذات شخصیت شزم آشنا بوده اند و بیخودی سعی نکرده اند اثری دارک و جدی تحویل تماشاچی بدهند. آنها میدانسته اند که ذات شزم بسیار فان و مفرح است و همین باعث موفقیت فیلم شده است. ضمن اینکه برای اولین بار شاهد یک پیام درباره ارزش های خانواده در یک فیلم دی سی هستیم و مهم تر اینکه این فیلم هیچ تلاش ملموسی برای مرتبط ساختن خود با دیگر فیلم های دی سی نمیکند! این فیلم بسیار خوش ساخته و فیلمنامه و کارگردانی خوبی داره. شما هیچ وقت حس نمیکنید فیلم از دست کارگردان در رفته و به بیراه میره. قهرمان فیلم دوست داشتنی هستش و میشه باهاش ارتباط گرفت. خبیث داستان هم بهترین خبیث در فیلم های DCEU تا به حالا بوده. البته اشکالاتی هم داره که در نقد خودم بهشون اشاره کردم و باعث میشه که نتونیم بهش لقب شاهکار بدیم.
امتیاز من به این فیلم:
7.5 از 10
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2019
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
15 شخصیت برتری که از کمپانی یا دنیاهای دیگر وارد دی سی شدند!
كمیك برتر شزم (SHAZAM)
15 ناشر کمیک بوکی که دیگر وجود ندارند
کمیک کان 2018 : نقد و بررسی اولین تریلر فیلم سینمایی "شزم" (SHAZAM)
10 ابرقهرمانی كه بهترین اریجین (ORIGIN) را دارند + ویدئو
15 شخصیت دنیای کمیک که یادتون رفته قبلا هم در تلویزیون دیده شده بودند!
15 نبردی که دوست داریم بین کاراکترهای سرشناس دنیای سرگرمی ببینیم
دیدگاهها
استاد ممکنه خودتون متوجه نشده باشید ولی مقاله خیلی اسپویل داشت و خیلی چیزا رو لو داد.
نقد بسیار عالی و کاملی بود و سندی دیگر برای به حساب کمیک فن هایی که سایت اسپایدی رو ضد دی سی میدونند ممنون که زحمت کشیدید و نوشتید
ممنونم
والا من خیلی سعی کردم اسپویل نداشته باشه
ولی من شزم رو مال دیسی نمیدونم!
ارجین ، شخصیت اصلی، خبیث ها، شخصیت های فرعی و ... رو فاست کامیکس خلق کرد و بعد دیسی قلپی صاحب همه چیز شد
فیلم کاپتان مارول غیر مارولی ترین فیلم مارول بود شزم هم غیرDCEU ترین فیلم DC
بشدت مشتاق فیلم شدم فکر می کردم مثل آکوامن بشه ولی معلومه بهتر.
از شما هم به خاطر نقدتون تشکر می کنم آقای ترابی
يكي ميتونه توضيح بده كه چرا شزم كاپتان مارول هست ؟!
راستش دیروز تو سایتا نگاه میکردم ببینم شزم چه نمره ای گرفته که واقعا متعجب شدم. راتن، متا و ای ام.
شما ک نقد و گذاشتین و خوندم خیالم راحت شد فیلم الکی نمره بالایی نگرفته و بنظرم پرفروش ترین فیلم دی سی بشه البته اگه تا اکران اندگیم فروشش نیاد پایین.
مرسی از اسپایدی
بارها تو سایت توضیح دادیم
ولی مورد شماره 13 این مقاله را بخون:
bit.ly/2KcxJqo
اما در مورد اون دوستمون ک گفت رکورد آکوامن رو میشکونه باید بگم نه!!!
چیزی ک اکوامن رو بر خلاف ضعفاش پرقروشترین کرد تیم بازیگری و تبلیغات و بازاریابی اون بود نه کیفیتش
ولی شزم تیم بازیگری مشهوری مثل تیم اکوا رو نداره
کم بازیگر ترین فیلم دیسی بهترین نمرات رو گرفت...
آره کاپیتان مارول غیر مارولی ترین فیلم ماروله شزم هم غیر دی سیی ترین فیلم دی سی.
راستی ببخشید بابت اسپم ولی یه سوال داشتم:
یه سریال کارتونی هست که جدیدا محبوب شده به اسم miraculos(نمیدو نم از نظر املایی درست نوشتم یا نه) از دوستام شنیدم از روی یه داستان کمیک بوکی ساخته شده. می خواستم بپرسم درسته یا نه؟
من هم مثل شما واقعا نمیدونم چطور آکوامن انقدر فروش داشت و واندروومن چرا انقدر معروف شد...
شزم واقعا فیلم فانی هست و انگار دیسی کم کم داره یاد میگیره چطور فیلم بسازه...
فعلا که فروش افتتاحیه ش در حده اکوامن بوده. بنظرم این یکی تنها ایرادی ک داره اینه که زمانی اکران شد ک سه هفته مونده به اندگیم و مطمئناً کسی که ک میخواد فیلم ببینه میره بلیط اندگیم و پیش خرید میکنه تا اون و از دست نده.
بنظرم بازم به یک میلیارد برسه
من متوجه نمیشم که شزم چرا غیر دی سی ترین فیلم دی سیه.
یه نکتهٔ کوچولوی دیگه هم هست و اونم اینه که این اشر انجل دو سال دیگه خرس (!) میشه و قدش و هیکلش میشه اندازه خود زکری لیوای!! تو فیلم بعدی چطور میخوان بگن یه بچه تبدیل شده به یه بزرگسال! چون تا فیلم بعدی بخواد ساخته بشه یه دو سه سالی حداقل طول میکشه و مطمئنا این چالش بزرگیه که براشون وجود داره و از اشتباه انتخاب بازیگری نشات میگیره!(البته بد سِنی رو هم برای نقش بچگی های این شخصیت انتخاب کردن)
به جز ایراداتی که در این نقد بهش اشاره شد و منم دیگه نمیخوام تکرارشون کنم فکر کنم که فیلم چند تا ایراد دیگه هم داره :
ایراد اولی که فیلم داشت این بود که صحنه های اکشنش ضعیف بود . البته خوب از این فیلم صحنه های اکشن خیلی خوب و قوی انتظار نمیرفت ولی به نظرم صحنه های اکشن اون یک مقداری از انتظارات ضعیف تر بود . در بعضی از صحنه های فیلم یک حس دوگانگی وجود داشت . یعنی اینکه مثلا هم میخواست غمگین باشه و هم فان یا مثلا هم میخواست ترسناک باشه و هم فان، و به نظرم فیلم در این زمینه موفق نشده . یعنی این دوگانگی به خوبی اجرا نشده و تاثیر بدی روی فیلم داشت . این رو به نظر خوم میشه ایراد دیگه ای دونست . در اواسط فیلم یعنی جایی که شزم اون اتوبوس رو میگیره من یاد فیلم جاستیس لیگ و بلند کردن ساختمان توسط سوپرمن افتادم . از اون جایی که در این حالت کل وزن اتوبوس و سرنشیناش روی شیشه ها بود باید شیشه ها فورا میشکست ولی فکر کنم شزم اتوبوس رو حدود یک دقیقه در همین حالت نگه داشت و به نظرم که این صحنه با قوانین فیزیک اصلا مطابقت نداره .
بعضی از صحنه های فان فیلم ، فیلم رو تقریبا بچه گانه کرده . بعضی از صحنه های فیلم هم خیلی غیر قابل درکه . مثلا اون جایی که شزم با تبر میزنه به دست خودش . اخه معلوم نیست از خودش مطمئنه که با تبر میزنه به دست خودش یا نه . چون بعد از اون صحنه هم وقتی اون دزد ها بهش شلیک میکنند خیلی تعجب میکنه که چیزیش نمیشه . هر کس دیگه ای هم به جای شزم بود فکر نکنم اون موقع با تبر میزد به دست خودش . دیگه در این مورد مثال بیشتری نمیزنم .
در مجموع باید بگم که چندان از این فیلم خوشم نیومد و نمره من به این فیلم 6 از 10 هست . به نظر شخصی خودم فیلم اکوامن رو بهتر میدونم و نمره من به اکوامن 7.5 از 10 هست .
و اینکه هر کس زیر نویس دستش رسید پای همین مقاله شیر کنه.
ممنون
جوخه خودکشی رو نوشتید جوجه خودکشی
امروز موفق به دیدن شزم شدم، همه نکات رو تقریبا اقای ترابی گفتن، چن تا نکته به نظرم میاد که میگم:
۱. فیلم با توجه به بودجه ساختش فیلم خوش ساختیه، البته در صحنات اکشن فیلم که به کمک جلوههای ویژه کار شدند، ضعفهای محسوسی بود که طبیعی است، االته لازم به ذکره که مثلا فیلمی مثل ددپول۱ که ۵۸ ملیون هزینه ساختش بود، چقد جذاب در اومد و... .
۲. فیلم در برخی نقاط دچار ضعف فیلمنامس مثلا دارای طیف منطقی داستان نیست یعنی گذار منطقی از حالت فان به دارک را ندارد و با تغیر ناگهانی مخاطب را شوکه میکند، دکتر سیوانا هم شخصیت بسیار پر پتانسیلی بود که مب توانست خیلی بهتر انگیزه او را به رشته تصویر بکشند که مخاطب باهاش همزادپنداری کنه ولی گاها انگیزه های غیرملموسی داشت، ولی ویلنهای سابق دیسی به قدری زباله بودن که این ایراد هم نتونه مانع از این بشه که دکتر سیوانا بهتر ویلن دیسی بشه.
۳. نکته اب آقای فقیه گفتن در مورد شکاف بین شخصیت بیلی و شزم که میخوام باهاشون با احترام مخالفت کنم؛ ببینید این اتفاق توجیه روانشناختی داره، وقتی شما یک کودک هستی، چه درونگرا باشی و چه برونگرا و یا تودار و گوشه گیر، اینا هر کدوم ریشه و دلایل روانشناختی حودشو داره، درحالی که با این حال همه کودکان در درون ذات و ضمیر خودشون، هیجانات کودکی خود را دارند، حال ما با کودکی نسبتا درون ریز و انق طرفیم که یک هو خود را صاحب قدرتی خداگونه میبیند! چه چیزی منطقی تر از این امر نادر میتواند هیجان و خود حقیقی او را آزاد کند؟! اتفاقا همین تفاوت به عقیده من از نکات قوت فیلم بود البته که نمی دانم فیلمنامه نویسان به این مسئله توجه کردم یا غیرعمد این حرکت هوشمندانه رو کردند ولی به هر حال نکته مثبتی بود.
۴. فیلم با وجود ایرادات جزیی فیلمنامه که عرض کردم ولی دکوپاژ و میزان سن مناسب و قابل قبولی دارد و توانسته فیلمنامخ را به خوبی پیادهسازی کند.
برای اسپویل نشدن بسنده میکنم.
به همه توصیه میکنم این فیلم را ببینن ولی نه با کیفیت پرده!!!
امروز موفق به دیدن شزم شدم، همه نکات رو تقریبا اقای ترابی گفتن، چن تا نکته به نظرم میاد که میگم:
۱. فیلم با توجه به بودجه ساختش فیلم خوش ساختیه، البته در صحنات اکشن فیلم که به کمک جلوههای ویژه کار شدند، ضعفهای محسوسی بود که طبیعی است، االته لازم به ذکره که مثلا فیلمی مثل ددپول۱ که ۵۸ ملیون هزینه ساختش بود، چقد جذاب در اومد و... .
۲. فیلم در برخی نقاط دچار ضعف فیلمنامس مثلا دارای طیف منطقی داستان نیست یعنی گذار منطقی از حالت فان به دارک را ندارد و با تغیر ناگهانی مخاطب را شوکه میکند، دکتر سیوانا هم شخصیت بسیار پر پتانسیلی بود که مب توانست خیلی بهتر انگیزه او را به رشته تصویر بکشند که مخاطب باهاش همزادپنداری کنه ولی گاها انگیزه های غیرملموسی داشت، ولی ویلنهای سابق دیسی به قدری زباله بودن که این ایراد هم نتونه مانع از این بشه که دکتر سیوانا بهتر ویلن دیسی بشه.
۳. نکته اب آقای فقیه گفتن در مورد شکاف بین شخصیت بیلی و شزم که میخوام باهاشون با احترام مخالفت کنم؛ ببینید این اتفاق توجیه روانشناختی داره، وقتی شما یک کودک هستی، چه درونگرا باشی و چه برونگرا و یا تودار و گوشه گیر، اینا هر کدوم ریشه و دلایل روانشناختی حودشو داره، درحالی که با این حال همه کودکان در درون ذات و ضمیر خودشون، هیجانات کودکی خود را دارند، حال ما با کودکی نسبتا درون ریز و انق طرفیم که یک هو خود را صاحب قدرتی خداگونه میبیند! چه چیزی منطقی تر از این امر نادر میتواند هیجان و خود حقیقی او را آزاد کند؟! اتفاقا همین تفاوت به عقیده من از نکات قوت فیلم بود البته که نمی دانم فیلمنامه نویسان به این مسئله توجه کردم یا غیرعمد این حرکت هوشمندانه رو کردند ولی به هر حال نکته مثبتی بود.
۴. فیلم با وجود ایرادات جزیی فیلمنامه که عرض کردم ولی دکوپاژ و میزان سن مناسب و قابل قبولی دارد و توانسته فیلمنامخ را به خوبی پیادهسازی کند.
برای اسپویل نشدن بسنده میکنم.
به همه توصیه میکنم این فیلم را ببینن ولی نه با کیفیت پرده!!!
امروز موفق به دیدن شزم شدم، همه نکات رو تقریبا اقای ترابی گفتن، چن تا نکته به نظرم میاد که میگم:
۱. فیلم با توجه به بودجه ساختش فیلم خوش ساختیه، البته در صحنات اکشن فیلم که به کمک جلوههای ویژه کار شدند، ضعفهای محسوسی بود که طبیعی است، االته لازم به ذکره که مثلا فیلمی مثل ددپول۱ که ۵۸ ملیون هزینه ساختش بود، چقد جذاب در اومد و... .
۲. فیلم در برخی نقاط دچار ضعف فیلمنامس مثلا دارای طیف منطقی داستان نیست یعنی گذار منطقی از حالت فان به دارک را ندارد و با تغیر ناگهانی مخاطب را شوکه میکند، دکتر سیوانا هم شخصیت بسیار پر پتانسیلی بود که مب توانست خیلی بهتر انگیزه او را به رشته تصویر بکشند که مخاطب باهاش همزادپنداری کنه ولی گاها انگیزه های غیرملموسی داشت، ولی ویلنهای سابق دیسی به قدری زباله بودن که این ایراد هم نتونه مانع از این بشه که دکتر سیوانا بهتر ویلن دیسی بشه.
۳. نکته اب آقای فقیه گفتن در مورد شکاف بین شخصیت بیلی و شزم که میخوام باهاشون با احترام مخالفت کنم؛ ببینید این اتفاق توجیه روانشناختی داره، وقتی شما یک کودک هستی، چه درونگرا باشی و چه برونگرا و یا تودار و گوشه گیر، اینا هر کدوم ریشه و دلایل روانشناختی حودشو داره، درحالی که با این حال همه کودکان در درون ذات و ضمیر خودشون، هیجانات کودکی خود را دارند، حال ما با کودکی نسبتا درون ریز و انق طرفیم که یک هو خود را صاحب قدرتی خداگونه میبیند! چه چیزی منطقی تر از این امر نادر میتواند هیجان و خود حقیقی او را آزاد کند؟! اتفاقا همین تفاوت به عقیده من از نکات قوت فیلم بود البته که نمی دانم فیلمنامه نویسان به این مسئله توجه کردم یا غیرعمد این حرکت هوشمندانه رو کردند ولی به هر حال نکته مثبتی بود.
۴. فیلم با وجود ایرادات جزیی فیلمنامه که عرض کردم ولی دکوپاژ و میزان سن مناسب و قابل قبولی دارد و توانسته فیلمنامخ را به خوبی پیادهسازی کند.
برای اسپویل نشدن بسنده میکنم.
به همه توصیه میکنم این فیلم را ببینن ولی نه با کیفیت پرده!!!
یه سری ضعف هایی داشت که دوستان گفتن. ولی کاراکتر شزم خوب بود یعنی قشنگ تونسته بود یه یچه چهارده ساله رو توی یه کاراکتر 30 ساله جا بده.
نمیدونم دی سی به ذهنش نمیرسه یا نمیخواد هزینه کنه!
چقدر جای سوپرمن خالی بود توی این فیلم. مثلا توی مارول و اسپیدی یه تونی استارک بود پیتر و تر و خشک کنه.
از لحاظ منطقی وقتی شما یه دنیایی داری که تمام اتفاقات توی یک دنیا میفته باید دقیق تر باشی ک مَتاسفانه دی سی در این زمینه صفره.
حداقل یه اشاره تو اخبار و مثلا میتونستن سوپرمن و بتمن و تو اخبار نشون بدن یا اتفاقات اتلانتیس رو نشون بدن و بگن زمانبندی این دو فیلم تو یک زمان بوده.
دی سی هنوز جای کار داره.
صحنه اخرم واقعا ناراحتم کرد جایی ک سوپرمن اومد. واقعا اینقد هزینه داشت اوردن خود سوپرمن ک چهره نشون بدن و یه دیالوگ هم بگه که شزم عضوی از لیگ عدالت شده.
مقایسه کنین با سوپرایزهای بعد فیلم مارول متوجه میشین چی میگم.
دمتون گرم
روند فیلم به شدت بچه گانه و حوصله سر بود مثلا هرچی فکر کردم نفهمیدم چرا تو مبارزات فقط همدیگرو میزدن و هیچکدوم نسبت به اون یکی پیروز نمیشد !!!!!!!!!
از نظر من امتیاز این فیلم 4 از 10 هستش.
ولی در عوض بعدش انیمشن Batman vs TMNT و چقدر لذت بردم عالی بود عالیییییییییییی یییییییییی شدیدا پیشنهاد میکنم ببینید حجم توجه به جزیات دیوانه کننده بود پیشنهاد میکنم به هیچ وجه از دست ندید
من خودم از فیلم آکوامن خوشم اومد. حال و هوای کمیکبوکیش رو دوست داشتم.
ولی مشکل اصلی خیلی اساسیتر از این حرفاست و اونم فیلمنامهست. سیر منطقی سلسله اتفاقات اصلاً درست پیش نرفته. به بیانی دیگه، اتفاقات همینجوری کشکی (!) پیش رفتن. به خیلی چیزا میشد و میبایست بیشتر پرداخته میشد که نشد.
حالا من پرحرفی نمیکنم چون آقای فقیه به تمام این مشکلات در نقدتون پرداختهاند. (من هم مشکلاتی که به چشمم اومد رو اینجا [ spidey.ir/.../... ] گفتم.
در مورد شزم؛ ردهی سنی این فیلم پایینتر از فیلمهای قبل بود، ولی دیگه انقدر هم بچگانه نبود! درسته فیلم تینیجریای بود، ولی داستانش کشش و جذابیت خودش رو داشت.
صرفاً از روی درجهی سنی فیلم نمیشه اون رو مورد قضاوت قرار داد.
مهم اینه که سازندگان تونستن به ذات شخصیت وفادار باشند و داستانشون رو صاف و تروتمیز روایت کنن.
ولی بنظر من اون انیمیشن Batman vs. TMNT بیشتر بچگانه بود! یعنی بجز چندتا صحنهی خشن خونوخونریزی که نقش خاصی هم در داستان نداشتن بنظرم، سیر داستان پیچیدگی خاصی نداشت. (هرچند که به عنوان یه طرفدار نسبتاً قدیمی TMNT تا حدی خوشم اومد از این انیمیشن. دنیای بتمن و لاکپشتهای نینجا شباهتهای جالبی دارن با هم.)
ممنون بابت نقد شزم خسته نباشید .زحمت کشیدید
بنده هم لازم دیدم که یک نقدکی هم بنویسم
فیلم شزم شروع خیلی خوبی داشت. ولی متاسفانه دلیل انتخاب سیوانا رو متوجه نشدیم شاید رد پای اون گناهان کبیره تو انتخاب جانشین جادوگر تاثیر داشت چرا که بعد از اینکه سیوانا از اونجا بیرون اومد پیامی رو براش فرستادن که ما رو پیدا کن. از طرفی هم خانوادهی دکتر سیوانا به هیچ وجه رفتار خوبی باهاش نداشتن.
در مقابل بیلی باتسون هم شباهتهایی رو با دکتر سیوانا داشت. اون هم کسی بود که بی مهرهای خانوادهی خودش و والدین خودش رو تجربه کرده بود و از نبودن والدین حقیقی خودش رنج میبرد. مخاطب میتونست با بیلی باتسون همذات پنداری کنه.
اما بنظر من حفرهی بزرگ و عظیم فیلم جاییه که دکتر سیوانا سراغ جادوگر اعظم میره و خیلی ساده و راحت سنگ ابدیت (یا چشم) رو برمیداره و از همه بدتر اینکه خیلی ساده میتونست همونجا با اون قدرت جادوگر رو وادار کنه که کلمه ی شزم رو بگه و قدرتهاش بهش برسه.
وقتی بیلی باتسون به قدرتهای شزم رسید بسیار لحظات فان و جالبی رو رقم زد. بخشی از فیلم به چالش بیلی باتسون به عنوان شزم پرداخت که فکر کنم خیلی بیش از اندازه روش زوم شد. تا اینکه رو در رویی با دکتر سیوانا جریان فیلم رو عوض کرد و ریتم جدیدی به داستان داد. اکشن و نبردی که در ابتدا داشتن خوب پیش رفت. ولی در نهایت همه چیز خیلی معمولی و نرمال تموم شد. انگار آدم میدونست که آخر فیلم قراره به کجا ختم بشه. (البته به غیر از اون بخش که همه تبدیل به شزم شدن!)
صحنهی پس از تیتراژ اول هم خیلی جالب بود.
نمرهی من به این فیلم ۶ از ۱۰.
همین اول کاری یک جمله میگم که در ادامه سعی میکنم بازش کنم و بیشتر درباره اش صحبت کنم:
شزم فیلمی هست که اگر حتی از ژانر ابرقهرمانی متنفر باشید از اون لذت خواهید برد.
شروع فیلم به سبک فیلم های دهه 70 میلادی هست و نشون دادن مشاجره یک پسربچه نوجوان با پدر و برادرش و بعدش هم اتفاقی که باعث میشه سر از اون غار دربیاره.
در صحنه های ابتدایی فیلم علاوه بر موضوع اصلی فیلم که به اریجین شزم و ارتباطش با اون پسربچه شاهد نشون دادن موضوع اهمیت خانواده هم هستیم که با مرگ پدر اون پسر به صورت علنی نشون داده شد.
در صحنه های بعد بازهم همین موضوع اهمیت خانواده به ما نشون داده میشه.
در کل همه صحنه های ابتدایی فیلم نوید یک فیلم با موضوع اهمیت خانواده رو میده ولی از زمانی که بیلی تبدیل به شزم میشه به موضوع اصلی یعنی اریجین این ابرقهرمان میرسیم.
میتونم بگم اریجن شزم مقدار بسیار بسیار کمی به اریجن اسپایدرمن شباهت داره یعنی هر دوی اونها ابتدا سعی می کنند از قدرت هاشون برای سرگرم کردن مردم استفاده کنند ولی بعدش تصمیم میگیرند که کار ابرقهرمانی رو شروع می کنند.
بعد از تبدیل شدن بیلی به شزم فیلم قدم به قدم بیننده رو تا اوج گرفتن یک ابرقهرمان جلو میبره که وظیفه اصلی فیلم بود و به درستی انجام شد .
در رابطه با معرفی ویلن هم میتونم بگم به بهترین نحو انجام شد و شخصیت دکتر سیوانا از انجام کارهاش کاملا انگیزه داشت و برخلاف سایر فیلم های DCEU این فیلم از ویلن نه تنها رنج نمیبرد بلکه میشه گفت یکی از نقاط قوت این فیلم ویلن خوبش بود.
اصلا ربطی به هیچکدوم از وقایع DCEU نداشت و به نظر من همین موضوع باعث شد تا موفق تر ظاهر بشه.
چون اگر بنا بود ربط پیدا میکرد به وقایع گذشته DCEU همون خاطرات تلخ فیلم های ابتدایی دوباره تدائی می شد و به شزم ضربه میزد.
پیش از شزم تنها شخصیتی که از طریق یک فیلم اختصاصی پای به دنیای سینمایی دی سی گذاشته بود سوپرمن بود که اون هم فیلمش چندان موفق نبود.
سایر اعضای لیگ عدالت در فیلم های مختلف معرفی شدند و اریجن اونها به تصویر کشیده نشد تا زمانی که فیلمشون ساخته شد مثل : واندروومن و آکوآمن و همین موضوع به اونها ضربه زد.
چرا که DC میخواست یک حرکت به سبک کاپیتان آمریکا : جنگ داخلی انجام بده و ابتدا یک یا دو شخصیت رو به عنوان نقش مکمل روی پرده نقره ای ببره بعد فیلم اختصاصی شون رو بسازه ولی متاسفانه DC زک اسنایدر رو با برادران روسو اشتباه گرفت و باعث شد دنیای سینماییش ضربه بسیار بدی بخوره جوری که ممکنه تا چندین سال آینده هم موفق به درست کردنش نشه.
از این بحث که بگذریم میبینم که شزم هم مثل سوپرمن در یک فیلم اختصاصی معرفی شد ولی از نظر کیفیت کار فیلم شزم بهتر از مردپولادین بود چون به درستی کمیک شزم : پیدایش رو که توسط سایت هم ترجمه شده اقتباس کرده.
بریم به بحث شخصیت پردازی:
شخصیت پردازی شزم و خانواده اش درست مثل کمیک های اصلی شزم بود و بهشون وفادار بود.
یعنی تک به تک اخلاق و رفتار بیلی بتسون / شزم و خانواده اش که همون شزم ها هستند مشابه کمیک شزم : پیدایش و سایر کمیک های شزم هست.
دکتر سیوانا هم به همین صورت درست همون شخصیت همیشگی دنیای کمیک.
در رابطه با صحنه های اکشن هم میتونم بگم:
صحنه های اکشن خوبی این فیلم داره ولی همونطور که استاد ترابی در نقدشون فرمودند شاهکار نیستند که من این حرف رو کاملا قبول دارم.
با این وجود ولی به نظر من از نقاط قوت فیلم صحنه های اکشن بهترش نسبت به بعضی از فیلم های DCEU مثل جاستیس لیگ بود.
تا اینجا نقاط قوت رو گفتم بریم به نقاط ضعف :
از نقاط ضعف اصلی این فیلم میتونم به زمان طولانی اش اشاره کنم درست مثل آکوآمن.
برای فیلمی که میخواد اریجین یک ابرقهرمان و اولین برخوردش با دشمنانش رو به تصویر بکشه مدت زمانی بیشتر از 2 ساعت واقعا زیاد هست.
به نظر من زمان بیشتر از 2 ساعت برای یک دنباله از یک فیلم خوب هست یا یک اقتباس عظیم مثل End Game نه اولین فیلمی که فقط قصد داره اولین برخورد ها رو نشون بده چون مدت زمان زیاد باعث خستگی بیننده میشه.
این مشکل رو در آکوآمن هم دیدیم که باعث شد خیلی از منتقدین بهش ایراد بگیرن.
نکته بعدی درباره نقش های مکمل هست مثل ناپدری و نامادری بیلی و حتی خواهر و برادر های ناتنی اش.
میتونم بگم 80% زمان فیلم بیشتر فردی و بیلی توی کادر بودن در پایان فیلم که خواهر ها و برادر های ناتنی بیلی تبدیل به یکی از اعضای خانواده شزم شدند به مدت 30 دقیقه اونها هم توی کادر اومدن ولی ناپدری و نامادری بیلی باوجود اینکه جز نقش های مکمل محسوب میشدن خیلی به تصویر کشیده نشدن.
نتیجه گیری:
همونطور که در ابتدا گفتم فیلم شزم فیلمی هست که حتی اگر از ژانر ابرقهرمانی متنفر باشید بازهم از اون خوشتون میاد یعنی جوری هست که انگار داریم یک فیلم در ژانر خانوادگی یا کمدی نگاه می کنیم و اون بحث علمی تخیلی یا ابرقهرمانی برای کسایی که با این ژانر مشکل دارن آزار دهنده نیست.
این نگاهی بود به فیلم شزم هرچند که به گردپای نقد و بررسی استاد ترابی نمیرسه
سلام عرض میکنم خدمت شما جناب فقیه
به نکات کاملا درستی اشاره فرمودید اما درمورد ایراد دوم شما باید خدمتتان عرض کنم که این درواقع میتونه نقطه قوت باشه نه ایراد و نکته سنجی کارگردان رو نشون میده
انسان ها در جایگاه های مختلف رفتار های متفاوتی دارند
مثلا رفتار یک انسان به عنوان دانش آموز متفاوت است با رفتار همان انسان به عنوان یک مدیر
همانطور که تماشا فرمودید آن اول که تازه با قدرت هایش آشنا شده بود مثل بیلی باتسون سرد رفتار می کرد اما بعد از آن رفتارش تغییر کرد
البته بنده قصد جسارت نداشتم .امیدوارم از من به دل نگیرید
با تشکر
البته منصفانه بخوایم قضاوت کنیم، یک زوج (تقریبا) همیشه شاهکارساز دیگه هم داریم که اتفاقا در ساخت آثار کمیک بوکی و ابرقهرمانی هم نقش بسیار پررنگی رو ایفا کرده اند؛ بله دقیقا منظورم کریستوفر نولان و اما توماس هستش!
بنظرم بد نبود با اینکه دچار اشکال دو هویتی بین اثر جدی و طنز بود مشکلخیلی بزرگی نداسشت
بنظرم بد نبود با اینکه دچار اشکال دو هویتی بین اثر جدی و طنز بود مشکلخیلی بزرگی نداسشت
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا