وداع ”خارق‌العاده“ «چیپ زدارسکی» با سری مردعنکبوتی خارق‌العاده...
شمارهٔ ۳۱۰ از کمیک «پیتر پارکر: مردعنکبوتی خارق‌العاده» پایانی بود بر run معرکهٔ ۲۰ شماره‌ای «چیپ زدارسکی» که این سری رو (که بسیاری از داستان‌های مهم و برتر اسپایدرمن در اون چاپ شده) از اوج دوران افول و گم‌نامی خودش به لیست ۵ کمیک پرفروش ماه تبدیل کرد!(برای دانلود این کمیک با بهترین کیفیت و ترجمه به اینجا بروید!)
ایشون در دورهٔ تقریباً ۲ ساله‌ای که مسئولیت نوشتن این سری رو داشتن، تمام المان‌ها و حال و هوای کمیک‌های کلاسیک اسپایدرمن رو برای ما تداعی کردن؛ از صحنه‌های اکشن و تعاملات جالب و فان گرفته تا درام و لحظهٔ مهم و تاریخی...! اما در آخرین شماره، دِین خودش رو به کاراکتر مورد علاقه‌اش، یعنی«اسپایدرمن» ادا کرد و یکی از بهترین داستان‌های دههٔ اخیر اسپایدرمن رو نوشت...
زدارسکی به طرز خلاقانه‌ای تمام المان‌ها و ویژگی‌های شخصیتی اسپایدرمن که باعث محبوبیت همه‌گیر او شده را در قالب مصاحبه‌ای با مردم نیویورک، برای ما طرفداران بازگو میکنه. خلاصه بگم:
«این داستان به ما یادآوری میکنه چرا عاشق اسپایدرمن هستیم...»
پیتر پارکر/ اسپایدرمن در طول داستان از نگاه افراد مختلف نیویورک (از جمله خود پیتر!) توصیف می‌شه که دیدگاه اون‌ها، هر کدام گوشه‌ای از شخصیت اسپایدرمن رو برای خواننده به تصویر می‌کشه: فردی که تحت هر شرایطی به دیگران کمک میکنه، فردی که آه در بساط نداره، فردی که خیلی شوخ‌طبع ـه، فردی که بعضی وقت‌ها خیلی گند بالا میاره (!) و ...
یکی از مصاحبه‌شونده‌ها، مادرِ پسری به نام «کایل» است. پسری که اسپایدرمن با دادن فرصت دوباره‌ای به او، زندگی‌اش را از مرتبهٔ یک سارق سابقه‌دار نجات داد. بعد از اون، کایل آدم جدیدی شده بود. اما تراژدی با بند بند وجود اسپایدرمن، گره خورده؛ دو سارقی که کایل را استخدام کرده بودند، برای انتقام کایل رو به قتل رساندند. اینجا باز هم یکی دیگر از دغدغه‌ها و تردیدهای زندگی پیتر پارکر به عنوان اسپایدرمن را نشان داد: اگر او برای یک‌بار هم که شده خط قرمز اخلاقی‌اش در مورد کشتن جنایت‌کار‌ها می‌شکست، الان کایل زنده بود... صفحات ۱۲ تا ۱۶ بدون حتی ۱ دیالوگ، به زیباترین شکل، سنگینی بار مسئولیت اسپایدرمن در قبال مردم رو نشان می‌ده.
به عقیدهٔ من، این دوراهی‌ها و چالش‌های اخلاقی هستند که اسپایدرمن رو تا این حد قابل هم‌زاد‌پنداری می‌کنند.
بی‌شک تأثیر‌گذار‌ترین بخش این شمارهٔ به یاد ماندنی، جایی‌ست که پیتر پارکر، اسپایدرمن رو توصیف میکنه. «چیپ زدارسکی» در این صفحه، تمام درکی که از اسپایدرمن داره رو از زبان پیتر پارکر نقل میکنه. اینکه او با وجود قدرت‌های فوق‌بشری‌اش، هنوز یک ”انسان“ ـه و مثل همهٔ ما اشتباه میکنه؛ اما مهم اینه که او در هر شرایطی، سعی میکنه کار درست رو انجام بده.
”مهم نیست چی بشه... اون [اسپایدرمن] هیچ‌وقت دست از تلاش بر نمی‌داره...“
تمام شالوده و چارچوب اصلی شخصیت پیتر پارکر/ اسپایدرمن، در این جمله خلاصه می‌شه.
داستان در قالب خاطرات مردم، وجه‌های دیگری از شخصیت اسپایدرمن را هم نشان داد. مثل اینکه ابداً زیاده‌خواه نیست، برای دیگران ارزش قائله و ... اما همون‌طور که گفتم، مهم‌ترین المان شخصیتی که اسپایدرمن رو تبدیل به اسپایدرمن میکنه، روحیهٔ تسلیم‌ناپذیری و مسئولیت‌پذیری اونه.
چیپ زدارسکی علاوه بر نویسنده‌ای معرکه، طراح توان‌مندی هم هست.
طراحی‌های ایشون کاملاً فضای عاطفی داستان رو تداعی میکنه و بار احساسی داستان رو منتقل میکنه.
داستان اکشن زیادی در خودش نداشت؛ پس طبیعتاً نمی‌شه در مورد دینامیک بودن صحنه‌های اکشن‌ها نظر داد. اما ایشون خیلی هنرمندانه چهره‌ها رو از نزدیک طراحی می‌کنن و جزئیات رو به خوبی رعایت می‌کنند.
(اگر می‌خواهید بیشتر از طراحی‌های ایشون ببینید، پیشنهاد می‌کنم این صفحه رو از شماره ۳۹۰ از کمیک «دکتر استرنج» رو ببینید: )
جمع‌بندی: آقای زدارسکی با این داستان به شدت عاطفی و تکان‌دهنده، باز هم ثابت کرد که مؤلفه اصلی بهترین داستان‌های اسپایدرمن، نبرد خونین با بزرگ‌ترین دشمن‌اش و اکشن‌های نفس‌گیر نیست؛ بلکه به تصویر کشیدن درست ذات و جوهرهٔ انسانی پیتر پارکر/ اسپایدرمن دست‌مایهٔ برترین داستان‌های تاریخ اوست...
بی‌شک این کمیک در ضمرهٔ داستان‌هایی مثل ”پسر بچه‌ای که عکس‌های اسپایدرمن را جمع می‌کند“ (The Amazing Spider-Mam #248) قرار می‌گیرد و «چیپ زدارسکی» در کنار بزرگانی چون «راجر استرن» و «پیتر دیوید»، به جمع برترین نویسندگان کمیک استریپ‌های اسپایدرمن می‌پیوندد...
«چیپ زدارسکی» با این شماره به‌یادماندنی، به نحو احسن به این سوال پاسخ می‌دهد:
«چرا عاشق مردعنکبوتی هستیم؟»
نظر شما چیه؟! چه نکتهٔ دیگری در داستان پیدا کردید؟!
محمد صالح حیدری
Spider-Fan
All rights reserved © Spidey.ir 2018
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
20 دلیل برای دوست داشتن پیتر پاركر/ مرد عنكبوتی
ترجمه شماره 310 از کمیک "پیتر پارکر: مرد عنکبوتی خارق العاده" (PETER PARKER: THE SPECTACULAR SPIDER-MAN) + لینک دانلود
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
بهمون یاداوری میکنه چرا امثال استاد ترابی دیوانه وار عاشق شخصیت مرد عنکبوتی هستند
این شماره به راستی که حقش بود یک صفحه نقد جداگانه داشته باشه
و چه کسی بهتر از اقا صالح ما که این چند وقته واقعا گل کاشته و منو یاد دورانی میندازه که خودم جوون تر بودم . ایشون شور و شوقی که به کمیک و مخصوصا اسپایدرمن داره دقیقا منو یاد خودم میندازه
و این شماره پایانی شایسته بود برای run خارق العاده زدارسکی در سری کمیک های spectacular
بدون شک تو این چند ساله هیچ کمیک اسپایدرمن مثل این منو خوشحال نکرده بود و برای هیچ کمیکی مثل این از اسپایدرمن ذوق و شوق نداشتم
زدارسکی دقیقا با داستان هاش منو میبرد به دوران کلاسیک داستان های مرد عنکبوتی ، دورانی که کمیکای اسپایدرمن همه چیز داشتن و به قول معروف full package بودن ("همه چیز تموم")
رخدادهای مهمی هم شاهد بودیم
از فهمیدن هویت مخفی اسپایدرمن توسط جیمسون تا معلوم شدن این که پیتر خواهری داره به نام ترزا
و شماره اخر این run یعنی 310 واقعا شاهکار بود
بعد از مدتها یه کمیک اشکم رو دراورد و منو به شدت احساساتی کرد
اره اینه اسپایدرمن و اینه اونی که اینقده عاشقشم
این شماره ادای احترامی بود بزرگ و حسابی به کاراکتر مورد علاقه ما
شما کل ذات و شالوده اسپایدرمن را در پایان این کمیک از زبان خود پیتر میشنوید:
انسانی که همیشه سعی میکنه کار درست رو انجام بده ولی ممکنه مثل همه انسان ها اشتباه بکنه ولی هرگز "دست از تلاش برنمیداره"
ممنون از چیپ زدارسکی واسه نوشتن و طراحی کردن این شاهکار
و بازم ممنون از اقا صالح گل بابت نوشتن این نقد عالی
مطمئنا یکی از برترین داستان های این دهه اسپایدی بود! واقعا عجب کمیکی بود. برخلاف باقی کمیک ها توی این سبک، هم فان داشت هم اکشن... اما بار احساسی فوقالعاده‌ای داشت. مرسی.
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا