10-گالری-خبیث-rogues-gallery-ویلن-ابرقهرمان-دنیای-کمیک-که-دارای-برترین-دشمنان-هستند

ابرقهرمانان بدون دشمنان خود هیچ هستند. این 10 دار و دسته خبیث بی شک باعث جذاب تر شدن قهرمانان و داستان های آنها شده اند.

مقدمه: عبارت Rogues Gallery در زبان انگلیسی به معنای مجموعه‌ی عکس‌های تبهکاران در اداره‌ی پلیس میباشد ولی در دنیای کمیک به "مجموعه اختصاصی ابرشرورها برای هر ابرقهرمان" اطلاق میشود. داشتن Rogues Gallery جذاب و متنوع از نان شب هم برای ابرقهرمانان کمیک بوکی واجب تر است زیرا قطعاً باعث غنی تر شدن شخصیت پردازی آن ابرقهرمان و جذاب تر شدن داستان هایش میشود. و چه بسیار دشمنی هایی که از دل آنها به تاریخ پیوسته و باعث شده تا آنها مثل دو روی متضاد سكه عمل كنند و آنقدر در هم تنیده شوند كه نتوان قهرمان را بدون آن کاراکتر شرور تصور كرد. در این لیست ابرقهرمانان و تیم های ابرقهرمانی را به شما معرفی میکنیم که به عقیده اکثر کارشناسان دارای بهترین مجموعه از دشمنان و حریفان خبیث هستند.

10- ثور (Thor)

ثور به دلیل نوع شخصیتی که داره و ارتباطش با اساطیر و جنبه های کیهانی دنیای مارول تونسته دارای مجموعه دشمنان ناب و منحصر به فردی باشه که نظیرش را کمتر را در دنیای کمیک دیده ایم. شکی نیست که تقابل او با برادر ناتنی اش یعنی «لوکی» از همه جذاب تر است. زیرا نوعی رویارویی کلاسیک را رقم میزند: ثور مظهر نیروی فیزیكی و شرافت و لوكی مظهر نیروی ذهنی و دسیسه چینی. یعنی یكی اكثر مواقع از زور بازو استفاده میكند و حاضر است جانش را برای مردمانی كه بر خلاف خودش فانی هستند بدهد و دیگری كسی كه به جای عضلاتش به عقلش رجوع میكند و حاضر است برای رسیدن به اهداف خودش دست به هر كاری بزند و هر دروغی بگوید و حتی هم نوعان خودش را نیز قربانی كند. یك نوع حسادت یا بهتره بگیم رقابت برادرانه هم بین آنها وجود دارد كه دشمنی آنها را جذاب تر میكند. در حقیقت لوكی مثل پسری میماند كه پدرش همیشه برادرش را بیش از او تحویل گرفته و قرار است تاج و تخت را نیز به او بدهد. همین انگیزه كافی برای خباث های اوست... ولی ثور دشمنان جذاب و نیرومند کم ندارد که بیشتر با فضای آزگارد جور هستند مثلا «سورتور» ( یک دیو آتشین از قلمرو Muspelheim که کمر به نابودی آزگارد بسته است و از اودین کینه به دل دارد)، «ساحره» (خانم جادوگری عشوه گر که عاشق ثور است ولی او بهش کم محلی میکنه!)، «هلا» ( دختر «لوکی» و حاکم و الهه شمالی ترین قلمرو مردگان یعنی Hel) و «ملکیث» (حاکم و فرمانروای «الف های تاریک» که به جادوی سیاه دسترسی دارد). اما ثور در میان شرورهای زمینی هم دشمنان جذابی برای خودش دست و پاکرده که نمونه های بارز آن را در شرورهای جالبی مثل «گروه تخریب گر» و «مرد جذب کننده» میشه دید.

9- دیک تریسی (Dick Tracy)

«دیک تِرِیسی» شخصیتی است که خیلی ها باهاش آشنایی ندارند. او یک کارآگاه پلیس معروف، باهوش و سرسخت در کمیک استریپ های روزنامه ای است که در سال 1931 به دست «چِستر گولد» خلق شد. او از گجت های پیشرفته و دانش قضایی برای مبارزه با تبهکاران استفاده میکند. از روی این شخصیت فیلم و انیمیشن و سریال ساخته شده و همانطور که در این مقاله گفته شد سال 1990 فیلمی با حضور و کارگردانی آقای «وارن بیتی» از آن ساخته شد که بسیار موفق و برجسته از آب درآمد. کسانی که هنوزم این شخصیت رو یادشونه درباره یک چیز اتفاق نظر دارند: اصلی ترین دلیلی که کسی فیلمش رو دید یا کمیک استریپ هایش را در روزنامه دنبال میکرد، شخصیت های خبیث آن بود! این خبیث ها ،خلافکارهایی بودند که نوعی از شکل افتادگی (deformity) فیزیکی داشتند و بسیار مطرح شدند. خیلی ها عقیده دارند که اصلا این دیک تریسی بود که ایده Rogues Gallery را در دنیای داستان های مصور جا انداخت. دشمنان دیک تریسی ظاهری گروتسک و غریب داشتند و خیلی از آنها الهام بخش شرورانی دیگر در کمیک بوک های معروف تر شدند (مثل شخصیت «کله چکشی» در کمیک های اسپایدرمن که اینجا گفتیم از یکی از دشمنان دیک تریسی به نام «کله تخت» الهام گرفته است). درسته که اکثر آنها گانگستر یا داشمند دیوانه هستند ولی نوعی نبوغ و خلاقیت خاصی در خلق آنها به چشم میخورد. حتی اسمشون هم جالبه: کله تخت، صورت آلویی (Pruneface)، موش کور (Mole)، بیگ بوی کاپریس، چشم بابا قوری، مامبلز و ... نقش اکثر این شخصیت های خبیث را بازیگران بزرگ دنیای سینما مثل آل پاچینو، داستین هافمن، جیمز کان، کاترین اوهارا و ... در فیلم سینمایی "دیک تریسی" در سال 1990 بازی کردند (این عکس را ببینید).

8- کاپیتان آمریکا (Captain America)

دشمنان کاپیتان آمریکا

کاپیتان آمریکا در طول عمر طولانی خودش با خبیث های سرسختی دست و پنجه نرم کرده است. مهم نیست که چه کسی سپر و لقب کاپیتان آمریکا را یدک کشیده است چون همیشه یکی سری از نفرت انگیز ترین ابرشرورها بر سر راهش قرار گرفته اند، به ویژه آنهایی که سابقه شون یا مستقیماً یا به طور غیر مستقیم به خاستگاه این قهرمان در دهه 40 میلادی یعنی جنگ جهانی دوم میرسه و همین مساله باعث شده تا نوعی حس مرموز و اسرارآمیز درباره آنها به چشم بیاد. نکته مهم درباره آنها اینه که درست به اندازه ای که کاپیتان خوش قلب ما به خوبی و درستکاری پایبنده، آنها هم به شرارت و خباثت وفادار هستند! در واقع برخلاف بسیاری از ابرقهرمانان دیگر که دشمنان آنها گاهی اوقات و تحت شرایطی خاص دست به اعمال خوبی هم زده اند اما دشمنان Cap معمولاً تجسم پلیدی خالص هستند. نمونه بارز این مساله را میتوان به وضوح در دشمنی بین کاپیتان آمریکا دشمن نامبر وان او یعنی «رد اسکال» دید: دو سمبل وطن پرستی و نژادپرستي كه از دل جنگ جهانی دوم بیرون آمدند. هر دوی آنها بچه هایی بودند كه به نظر میرسید تقدیر حكم به ناكامی در زندگی به آنها داده است ولی هر یك به شیوه خود به قدرت دست یافت و به شخصیت مهمی در كشور خود بدل گشت. یكی تبدیل شد به سمبل آزادی و دیگری لباسی پوشید كه قرار بود در دل ديگران ترس بیاندازد. اینچنین بود كه «استیو راجرز» شد «كاپیتان آمریكا» و «یوهان اشمیت» هم شد «رد اسكال». آنها روی كاغذ مشتركات زیادی داشتند كه باعث شد رقابت و خصومتی عمیق تر داشته باشند. به عبارتی ديگر استيو قرار بود ابرسرباز متفقين باشد و رد اسكال هم قرار بود مخرب ترين سلاح نيروهاي محور. شاید خیلی ها پس از پایان جنگ جهانی جایی برای رد اسكال در كمیك های مارول قایل نبودند ولی اشتباه میكردند چون با احیای كاپیتان آمریكا او به دشمنی بزرگ نیاز داشت و چه كسی بهتر از رد اسكال؟ او هم بارها و بارها توانسته ضربات جبران ناپذیری به كاپیتان آمریكا وارد كند و همانطور كه میدانید او بود كه چند سال پیش استیو را به قتل رساند. نکته دیگر این است که مارول تونسته دشمنان جذاب مدرن تری هم برای کاپیتان آمریکا خلق کنه که ارتباط چندانی با جنگ جهانی نداشته اند. از این بین میشه به «کراس بونز»، «انجمن مارها»، «امپراطوری مخفی»، «دکتر فاست» و ... اشاره کرد (این مقاله را بخوانید).

7- فلش (Flash)

دشمنان فلش

چیزی که دشمنان فلش رو از بقیه جدا میکنه و باعث برجسته شدن آنان میشه، تمایل و اشتیاق آنان برای متحد شدن با یکدیگر است در قالب گروهی خبیث به نام "یاغیان"! «یاغیان» در واقع از دشمنان معروف و درجه یک «فلش» تشکیل شده است. البته معلوم نیست که چرا معمولا دست به کارها و خلاف های نسبتا کوچیک میزنند! همچنین معلوم نیست اولین بار برای چی و به چه شکلی دور هم جمع شدند ولی میدونیم که «کاپیتان کولد» (Captain Cold) گروه رو تشکیل داد و یه جورایی رهبرشون هم هست. ترکیب اولیه گروه عبارت بود از «کاپیتان کولد»، «گولدن گلایدر»، «میرور مستر» ، «هیت ویو» (Heat Wave)، «تریکستر» (Trickster)، «جادوگر هوا» (Weather Wizard) و Piped Piper که همشون رو تو این مقاله معرفی کرده ایم. کاپیتان کولد یک بار سعی کرد قدرت های یاغیان رو با دستکاری های ژنتیکی بیشتر کنه ولی موفق نشد . بعدشم یاغیان منحل شد ولی دوباره توسط «گلایدر» شکل گرفت. یکی از چیزهای منحصر به فردی که درباره گروه یاغیان وجود داره اینه که یک سری دستورالعمل خاص برای خودشون دارند و به کسی حق عضویت نمیدهند مگر اینکه از این دستور العمل ها پیروی کنند. در مجموع دشمنان فلش علیرغم ظاهر شاید مسخره و قدرت های تک بعدی که دارند اما خوب در داستان های او جواب داده اند. گل سرسبد این دشمنان «فلش معکوس» است. در طول سالها خیلی ها بوده اند كه در قالب «فلش معكوس» (Reverse Flash) با بری الن جنگیده اند. ولی در میان آنها «ائوبارد ثان» (Eobard Thawne) آنقدر شر بزرگی شد كه بری مجبور شد پس از كشته شدن نامزدش او را بكشد. اما در نهایت ثان زنده شد و با استفاده از توانایی اش در سفرهای زمانی بار دیگر سعی كرد گذشته بری را بهم بریزد. در هر حال بارزترین نكته درباره خصومت بین بری و ثان این است كه پای سفرهای زمانی در میان است و بنابراین بری در هیچ نقطه و زمانی از دست او در امان نیست. همین موضوع باعث شده تا خانواده بری تحت تهدید دائمی قرار داشته باشند. راستی، آیا میشه شخصیتی كه میتونه مدام برگرده و زندگیت رو به هم بریزه شكست داد؟

6- انتقام جویان (The Avengers)

دشمن اونجرز

با کمال احترام به گروه "جاستیس لیگ" که قدمت بیشتری در دنیای کمیک دارد، باید اذعان کرد که هم اکنون "انتقام جویان" نمادین ترین و شناخته شده ترین گروه ابرقهرمانی در جهان است. سری فیلم های اونجرز میلیاردها دلار در سطح جهان فروش کرده اند و بسیار محبوب هستند. آنها از وقتی که توسط «استن لی» و «جک کربی» در دهه 60 میلادی خلق شدند لقب "قوی ترین قهرمانان دنیا" (Earth's Mightiest Heroes) را به خود اختصاص داده اند و بارها و بارها به ماجراجویی های مختلف پرداخته اند. خوبی داستان های کمیک های اونجرز به این بوده که حد و مرز و قالب خاصی نمیشناسند و میتونند در ژانرهای مختلف باشند. به همین دلیل تنوع زیادی در نوع دشمنان آنها به چشم میخورد و مثلا میتونند یک روبات باشند، از دنیاهای دیگر آمده باشند، قدرت های خدا مانند داشته باشند ، عضو گروه های تروریستی باشند و ... برترین دشمن اونجرز، «التران» است که توسط یکی از اعضای خود اونجرز به نام «هنک پیم» (مرد مورچه ای) خلق شد و شخصی ترین رابطه را با تیم دارد و به دلیل ماهیت سایبرنتیک خود همیشه راهی پیدا میکند تا در بدن زرهی جدید و نیرومند تری برگردد. بعدش «کانگ فاتح» را داریم که هدفش همیشه یك چیز بوده: یافتن، نابود كردن و فتح بزرگترین جنگجویان و تمدن های تاریخ بشریت. با وجود اینكه به راحتی میتواند از طریق سفرهای زمانی، اونجرز را شكست دهد ولی به خاطر اصولی كه به آنها پایبند است ترجیح میدهد با استفاده از استراتژی بر آنها پیروز شود. بعد از کانگ هم میشه به «ثانوس» اشاره کرد «ثانوس» توسط مارول خلق شد تا پاسخی به «دارك ساید» در انتشارات دی سی باشد ولی پس از مدتی ثابت كرد كه میتواند از دارك ساید هم در خباث و تهدید آمیز بودن پیشی بگیرد (در واقع ثانوس همواره پای ثابت اكثر داستان های كیهانی/حماسی مارول بوده است). کلی هم نژاد فضایی متخاصم از «کری ها» گرفته تا «اسکرال ها» موقعی که هوس کردند به زمین حمله کنند با اونجرز درگیر شدند و همه اینها تنوع خاصی به دشمنان این گروه بخشیده.

5- سوپرمن (Superman)

دشمن سوپرمن

سوپرمن! او را به سادگی میتوان یکی از شناخته شده ترین و نمادین ترین شخصیت های نه تنها دنیای کمیک بلکه کل دنیای سرگرمی های تخیلی دانست. او از بهترین ها و قوی ترین ها و سخت کوش ترین ها و شجاع ترین ها و مهربان ترین ابرقهرمانان در دنیاست. و میتونه هر چالشی که بر سر راهش قرار میگیره رو رفع کنه. اما در هر حال در سالهای گذشته شخصیت های خبیثی بوده اند که برایش مشکلاتی ایجاد کرده اند. که قطعاً برترین آنها «لکس لوثر» است. خیلی ها هستند كه تقابل سوپرمن و لكس لوثر را تقابل نیروی عضله در برابر نیروی ذهن (brain versus brawn) میدانند ولی واقعیت این است كه دشمنی آنها چیزی فراتر از این حرفاست. لكس انسان باهوش و جاه طلبی است كه میخواهد نهایت پیشرفت را در خودش ببیند . او میخواهد نیرومند باشد، مورد احترام باشد و به همه اهداف بشریت دست یابد و فراتر از محدودیت های بشری باشد و خودش را ناجی بشریت نشان دهد ولی ناگهان موجودی از سیاره ای دیگر سر میرسد كه نیرومند است ، مورد احترام است ، میتواند به بشریت كمك كند تا به همه اهدافش برسد و از همه مهم تر اینكه محدودیت های بشری در او جایی ندارد و به معنای واقعی كلمه در صدد نجات بشریت است . پس طبیعیه كه به او حسادت میكند و حاضر است هر كاری بكند تا چنین موجودی را از سر راه خودش بردارد چون سوپرمن دقیقا كسی است كه همیشه میخواسته باشد. فلسفه دشمنی لكس لوثر و سوپرمن در تناقض است : لكس انسانی است كه میخواهد موجودی فرا انسانی باشد ولی سوپرمن موجودی فوق بشری است كه میخواهد ویژگی های انسانی داشته باشد. ضمن اینكه لكس هیچ ارزشی برای هم نوعان خود در كره زمین قائل نیست و از آنها استفاده میكند تا دنیای خودش را داشته باشد ولی سوپرمن از آنجائیكه سیاره اش نابود شده ، دنیای خودش را در كره زمین و در بین مردم زمین جستجو میكند. و در آخر دلم ميخواهد به اين جمله خوب دقت كنيد: لكس انسانی است كه با با انسانیت بیگانه است ولی سوپرمن بیگانه ای است كه با انسانیت آشناست. و اما از لکس لوثر که بگذریم به امثال «برینیاک» و «دومزدی» و «ژنرال زاد» و «پاراسایت» و «متالو» و حتی «دارک ساید» میرسیم (برای آشنایی با آنان این مقاله را بخوانید). شاید آنها از نظر پیچیدگی شخصیتی به پای لکس نرسند ولی هرکدام به نوبه خود سوپرمن را به چالش کشیده اند. به طور مثال ژنرال زاد و دارک ساید نشان دهنده این هستند که اگر سوپرمن اخلاق گرایی نداشت میتوانست به چه هیولایی مثل آنها تبدیل شود. و یا برینیاک نشان دهنده بیگانه ای است که کاملا با احساسات و عواطف بیگانه است (سوپرمن هم شاید با انسانیت آشنا نمیشد مثل او میشد). حتی پاراسایت هم نشان دهنده این است که اگر روزی آدمی ضعیف النفس به قدرت دست پیدا کند ممکن است به چه هیولایی تبدیل شود.

4- چهار شگفت انگیز (Fantastic Four)

دشمن چهار شگفت انگیز

وقتی به دشمنان گروه "چهار شگفت انگیز" فکر میکنید مشخصه که اولین نامی که به ذهن میرسه «دکتر دووم» هستش که بی شک یکی از برترین ابرشرورهای کل تاریخ کمیک بوک هم هست. این دیکتاتور اهل کشور "لاتوریا" درست از همان اول گروه چهار شگفت انگیز را عذاب داده است. دکتر دووم به راستی تا به حال اعمالی واقعا ترسناک انجام داده تا رید ریچاردز رو شکست بده. او بسیار جاه طلب است و اشتهای سیری ناپذیری برای دستیابی به قدرت دارد و به همین دلیل بارها و بارها دشمن کل دنیای مارول شده است (کافیه فقط یک نگاه کوچولو به رویداد "جنگ های پنهان" بکنید تا متوجه حرف من بشوید). با این حال او وقتی که دشمن چهار شگفت انگیز است، به معنای واقعی کلمه نفرت انگیز میشود. چون رابطه میان آنها به شدت شخصی است. بنابراین چه او بچه های رید ریچاردز و سوزان استورم را به خطر بیندازد یا اینکه برای قتل اعضای چهار شگفت انگیز نقشه بکشد، بلاهایی که دووم بر سر آنها آورده باعث میشه که او به عنوان یکی از خبیث ترین های نه تنها دنیای کمیک بلکه کل دنیای داستان های تخیلی محسوب شود. درسته که دووم خبیثی کامل برای این تیم هستش ولی تنها دشمنی نیست که "نخستین خانواده مارول" باهاش مواجه شده و برخلاف آنچه معمولا در فیلم های بیخود ساخته شده براساس این تیم دیده ایم ، نام های بزرگ دیگری در فهرست خبیث های کمیک های Fantastic Four میدرخشد. در واقع این خبیث ها از تهدیدهای کیهانی گرفته تا سرزمینی مرموز و خطرناک به نام "منطقه انرژی منفی" ،دنیاها و ابعاد دیگر ، دیکتاتورهای خودکامه ، تیم های ابرشرور ، بیگانه های فضایی و دانشمندان دیوانه و ... را در بر میگیرند. در حقیقت چهارشگفت انگیز شاید دارای متنوع ترین ابرشروران در دنیای کمیک باشد که واقعا سخته فقط 10 تا از بین آنان برگزید ولی در این مقاله سعی شده این کار انجام شود!

3- مردان ایکس (X-men)

مردان ایکس (X-men) دشمن

خوبی دشمنان مردان ایکس این است که قابلیت آن را دارند که با تمامی اعضای گروه بجنگند. در نتیجه از انعطاف و پتانسیل کافی برای شرارت برخوردار هستند ولی به نظرم چیزی که آنها را از مثلا دشمنان چهار شگفت انگیز، اونجرز یا جاستیس لیگ متمایز میکند را باید در یک چیز جستجو کرد: «کریس کلرمونت». کلرمونت نویسنده ای بود که از X-men موفق ترین کمیک بوک تاریخ را ساخت و یکی از دلایل اصلی آن وجود خبیث های برتر و چندلایه در آن بود که گل سرسبد آنها مگنتو هستش. کلرمونت، مگنتو را خلق نکرد ولی در دوره ای که داستان های ایکس من را مینوشت او را از نظر شخصیتی آنقدر ارتقا داد که خیلی وقت ها شما به جای همدردی با قهرمان با شخصیت خبیث همذات پنداری میکردید! یعنی مگنتو انقدر كاركتر جذابی است و آرمان هايش گاهی آنچنان برحق به نظر میرسد كه آدم بیشتر دوست دارد او برنده شود چون برای خیلی هم از هم نوعان خودش (یعنی نسل جهش یافته ها) یك قهرمان است و خودش را به عنوان كسی نشان میدهد كه دوست دارد جهش یافته ها از بردگی و ظلم انسان ها رها شوند. حتی بدون احتساب مگنتو نیز ، مردان ایکس دشمنانی معرکه دارند. «آپوکالیپس» یک جهش یافته بسیار نیرومند و حیله گر است که در رویدادهای مهم نقش بزرگی را داشته است. «میستیک» هم از پیچیدگی های شخصیتی بالایی برخوردار است و برای رسیدن به هدفی که فکر میکند بر حق است دست از تلاش برنمیدارد و او کسی بود که از "انجمن اخوت جهش یافته ها" یک تهدید بزرگ ساخت (این مقاله را بخوانید). «باشگاه آتش جهنمی» نیز به ویژه در جهان معاصر توجیه پذیر و ملموس است و یا ربات های سنتینل زیرا مربوط به بحثی میشوند که پایه و اساس کمیک های X-men بوده است: جهش ژنتیکی به عنوان استعاره ای از تبعیض نژادی در جهان. یکی دیگر از مزیت های دشمنان ایکس من این است که بسیاری از آنان رابطه مهمی با اعضای گروه ایکس من دارند. مثل «سیبرتوث» و رابطه اش با ولورین یا «جاگرنات» و ارتباطش با «چارلز اگزاویر» و ... همین باعث شده تقابل آنها شخصی تر و جذاب تر شود.

2- بتمن (Batman)

دشمنان بتمن

دشمنان بتمن به اندازه خود او نمادین شده اند، تا حدی که حتی کسانی که نمیدونند کمیک بوک یعنی چی هم آنها را میشناسند. حتی میتوان ادعا کرد بزرگترین دشمن بتمن یعنی جوکر در محبوبیت با او در رقابت است. شاهزاده دلقک جنایت در هر زمینه ای نقطع عکس شوالیه شنل پوش گاتهام است. جانی خطرناکی که از آشوب و کشتار لذت میبرد و در پشت سرش حمام خون به راه میندازد. ولی بتمن هرگز راضی به كشتن جوكر نمیشود چون با اینكار خودش هم بخشی از جنون بی منطق جوكر شده است ... به علاوه هیچ كدام از دشمنان بتمن نمیتوانند مثل جوكر او را به چالش بكشند چون آنها همگی انگیزه منطقي خود را برای شرارت دارند و بتمن معمولا از متدی ثابت برای شكست آنها استفاده میكند. ولی جوكر؟ او موجودی روان پریش كه هیچ هدف خاصی در زندگی ندارد. کتک می‌خورد ولی همچنان می‌خندد. او انگیزه‌ای هم ندارد، نه پول نه ثروت نه احترام و نه قدرت و جاه و مقام. او فقط وقتی لذت می‌برد که جهان بسوزد و برای این کار هر کاری می‌کند. به قول معروف "هیچ چیز خطرناك تر از فردی كه چیزی برای از دست دادن ندارد، نیست". از جوکر که بگذریم به خبیث های دیگری برای بتمن مثل «دو چهره»، «ریدلر» «راس الغول»، «پنگوئن»، «مترسک» و دیگران میرسیم (این مقاله را بخوانید) که آنها نیز بسیار معروف و شناخته شده هستند و هریک جذابیت خاص خود را دارند و شاید از ابتدا دارای Origin عالی نبودند ولی در طول سالهای گذشته جزئیاتی از سوی نویسندگان برجسته به پیشینه آنها اضافه شده که موجب گردیده عمیق تر شوند. اما به نظرم دلیل اصلی ماندگاری دشمنان بتمن این است که بسیاری از آنها تجلی نمادین ایده‌ها و ذهنیت‌هایی مثل معما، کمدی، دوگانگی شخصیتی، ترس، گیاهان، سرما و غیره هستند و این ایده ها همواره برای ذهن بشر جذابیت داشته. همچنین این خبیث ها به نوعی منعکس کننده جنبه های مختلف شخصیتی بتمن هستند. مثلا لودگی و نمایشی بودن شخصیت جوکر در برابر منطق گرایی بتمن که منطبق بر مشاهده ادراکات جهان طبیعی است. یا هویت دوگانه دو چهره، تراژدی مستر فریز و یا استفاده مترسک از ترس به عنوان سلاح که اینها همگی درباره خود بتمن نیز صدق میکنند.

1- مرد عنکبوتی (Spider-Man)

دشمنان مرد عنکبوتی

سئوال میکنم: دشمن شماره 1 سوپرمن کیست؟ لکس لوثر. مردان ایکس؟ قطعا مگنتو. بتمن؟ جوکر! فلش چی؟ فلش معکوس. چهار شگفت انگیز؟ دکتر دووم. ولی اسپایدی چی؟ دشمن شماره 1 او کیست؟ آیا نورمن آزبورن ملقب به «گرین گابلین» است؟ (کسی که بدترین بلاها رو سر مرد عنکبوتی آورد و اولین عشق حقیقی او را کشت) یا شایدم «دکتر اختاپوس»؟ (کسی که مرد عنکبوتی رو شکست داد و کشتش و رفت تو جلدش). ونوم چطور؟ (همان نسخه دارک از اسپایدرمن). در واقع سه گزینه معتبر برای رتبه اول دشمنان اسپایدرمن وجود دارد که همشون جذاب و عمیق هستند. واقعاً کدوم قهرمان دیگری را میشناسید که چنین باشه؟ و واقعا به جز اسپایدرمن (و البته بتمن) کدام شخصیت دیگری است که میتواند ادعا کند در طول 60 سال گذشته دشمنانش دوام داشته و به طور بی وقفه و مستمر در انواع گونه های مختلف سرگرمی مثل تلویزیون، سینما، انیمیشن حضور داشته اند؟ به طور مثال به "چهار شگفت انگیز" نگاه کنید. در کل فیلم های سینمایی چهار شگفت انگیز شاهد حضور «دکتر دووم» به عنوان خبیث اصلی بوده ایم. این مساله برای فیلم های سینمایی سوپرمن هم صادق است و به جز یکی دو مورد ما همیشه یک نسخه از لکس لوثر را به عنوان خبیث داستان داشته ایم. حتی در فیلم های بتمن هم سه نسخه از جوکر حضور داشته اند (جوکرِ جک نیکلسون، جوکرِ هیث لجر و جوکرِ جرد لتو) که ما جوکر واکین فینیکس رو هم حساب نکردیم! ولی در فیلم های اسپایدرمن تنها خبیثی که دو بار دیده شده گرین گابلین است که البته آنهم در دفعه دوم هری آزبورن بود، نه نورمن! بنابراین خبیث های متعددی نظیر دکتر اختاپوس، ونوم، مرد شنی، لیزارد، الکترو، والچر، شوکر و میستریو بر پرده سینما ظاهر شده اند و خبیث های جدید دیگری نیز در راه هستند. همه این موارد نشان میدهد اسپایدرمن چه خبیث های عالی و عمیقی داره که برای اقتباس های سینمایی مناسبند. و اما اگر عمیق تر بنگریم متوجه میشویم که منشا اکثر دشمنان اسپایدرمن، ریشه در حوادث علمی یا سوء استفاده از علم و فن آوری دارند و به همین دلیل در موازات منشا خود او قرار می‌گیرند. معمولا این دشمنان درست مثل قهرمان عنکبوتی ما، نیروها یا لباس هایی دارند که نشان دهنده ی حیوان خاصی است. آن‌ها علاوه بر داشتن این نیرو های مخرب اما جذاب، پیچیدگی های شخصیتی منحصر به فردی نیز دارند كه رمز جاودانگی آنها است. دست آخر این که، تنوع شگرفی در دشمنان اسپایدرمن به چشم می‌خورد: خلافکاران عادی، جانیان خطرناك، تشنگان قدرت، دانشمندان یا نوابغ دیوانه، روسای سازمان‌های جنایتكاری و حتی هیولاهای فضایی! همین موارد باعث شده که اسپایدرمن را دارای بهترین، جذاب ترین و متنوع ترین مجموعه ابرشرورها در دنیای کمیک و حتی کل دنیای سرگرمی بدانیم.

مهدی ترابی مهربانی