به مناسبت حضور شخصیت «بارون زیمو» در سریال پرطرفدار Falcon & Winter Soldier تصمیم گرفتیم این مقاله را تقدیم شما کنیم.
مقدمه: «بارون زیمو» (Baron Zemo) عنوان چندین ابرشرور در کمیک بوک های منتشره از سوی مارول است. مهم ترین کسانی که با عنوان بارون زیمو در کمیک بوک های مارول حضور داشته و دشمن کاپیتان آمریکا و اونجرز بوده اند ، «هاینریش زیمو» و پسرش «هِلموت زیمو» هستند که رهبری گروه "اربابان شرارت" را برعهده داشته اند. به ویژه هلموت زیمو بیشتر در داستان های مارول که ما باهاش سر و کار داشته ایم حاضر بوده و این مقاله هم بیشتر روی همین شخصیت استوار است.
1- خانواده زیمو
خوانندگان دنیای کمیک بوک یا آنهایی که انیمیشن ها یا فیلم های مارول آشنایی دارند اغلب دو بارون زیمو را میشناسند که همان «هاینریش زیمو» و پسرش، «هلموت زیمو»، هستند. ولی شاید خبر نداشته باشند که ریشه زیمو ها به قرن 15 میلادی میرسد و هلموت زیمو، سیزدهمین کسی است که این لقب را به خودش اختصاص داده! در واقع در سال 1480 میلادی و در شهری کوچک به نام زلنیز که در استان لایپزیک از آلمان کنونی واقع شده بود ، «هاربین زیمو» (Harbin Zemo) را داشتیم که سرپرستی یک انبار غله را برعهده داشت و به تنهایی با ارتش مهاجمی از نژاد اسلاو جنگید. این عمل او امپراطور امپراطوری مقدس روم را تحت تاثیر قرار داد و به عنوان حاکم شهر برگزیده شد و بهش لقب بارون دادند. هاربین قول داد از مردمش محافظت کند ولی پس از گذشت چند سال قدرت او را فاسد کرد و بسیار بی رحم و حاکم ستمگری شد. پس از او فرزندان و نوادگانش عنوان بارون زیمو را ادامه دادند. ما قبلا در این مقاله آنها را معرفی کرده بودیم.
2- هاینریش زیمو (Heinrich Zemo)
اولین بارون زیمو که در دنیای کمیک دیدیم، «هاینریش زیمو» بود که دشمن کاپیتان آمریکا بود و قدمتش به جنگ جهانی دوم و نازی ها میرسد. اما نکته جالب درباره اش اینه که بر خلاف دشمن معروف دیگر کاپیتان آمریکا یعنی «رِد اسکال» ، هاینریش زیمو در عصر طلایی دوران کمیک یعنی در دهه 40 میلادی خلق نشد. در واقع ما اولین بار او را در یک فلش بک در شماره 4 از کمیک Avengers دیدیم که ماه مارس سال 1964 به دست استن لی و جک کربی خلق شد. البته دو ماه بعد یعنی در شماره 6 از Avengers و شماره 8 از کمیک Sgt. Fury and His Howling Commandos (که به طور همزمان منتشر شدند) بود که هویتش فاش و اینگونه به تاریخچه کاپیتان آمریکا اضافه شد. هاینریش، بارون زیموی دوازدهم در خانواده زیمو ها بود و فهمیدیم که یکی از دانشمندان برتر و نابغه حزب نازی بوده که در جنگ جهانی دوم با کاپیتان آمریکا و متحدین او میجنگیده. او که بسیار بی رحم بود و سادیسم داشت، سلاح های زیادی را برای هیتلر ساخته بود. او برای اینکه ناشناس باقی بماند ماسکی به رنگ بنفش روی صورتش میزد که به طور کامل آن را میپوشاند و یک سلاح نهایی درست کرده بود به نام "چسب ایکس" (Adhesive X) که وقتی به جایی میچسبید دیگر نمیشد جدایش کرد! (بعدها خبیثی به نام «پیست - پات پیت» تونست این چسب رو مهار و برای مقاصد خبیث خودش استفاده کنه). همانطور که قبلا در این مقاله گفته بودیم در نبرد با کاپیتان آمریکا، سپر Cap میخوره به مخزنی که داخلش "چسب ایکس" بوده و باعث میشه بریزه روی صورتش و این گونه بود که ماسک زیمو روی صورتش گیر میکنه و او دیگه نمیتونه برش داره!
او ضمنا با پسر خردسالش (هلموت) بسیار بدرفتاری میکرد. هاینریش بعد از جنگ جهانی هم به خباثت ادامه داد و گروه "اربابان شرارت" را تشکیل داد که در مورد شماره 6 بهش اشاره میشه. اما در نهایت در مبارزه با کاپیتان آمریکا کشته شد (او بی هدف داشت شلیک میکرد که تیرش به سنگ برخورد کرد و باعث شد تا آواری از سنگ رویش بریزد و کشته شود). این اتفاق در شماره 14 از سری نخست کمیک بوک های Avengers رخ داد.
3- هاینریش زیمو مسئول مرگ باکی بارنز بود
پس از آنکه کاپیتان آمریکا بعد از سالها غیبت در دنیای کمیک در شماره 4 از کمیک Avengers از میان یخ ها بیرون آمد و زنده شد و به اونجرز پیوست، به خوانندگان باید توضیح داده میشد که چه بر سر دستیار نوجوان او یعنی «باکی بارنز» آمده است. بنابراین در همان شماره و به صورت فلش بک از سرنوشت این شخصیت باخبر شدیم. یعنی دیدیم که وقتی رد اسکال متوجه شد نازی ها قراره در جنگ شکست بخورند، زیمو را به لندن فرستاد تا یک هواپیمای آزمایشی را بدزدد (او نقشه کشیده بود اینجوری از شر زیمو خلاص شود زیرا میدانست کاپیتان آمریکا و باکی سراغش میروند).
زیمو هواپیما را با مواد منفجره به هوا فرستاد و استیو و باکی سعی کردند آن را خنثی کنند. در نهایت کاپیتان آمریکا از هواپیما سقوط کرد و میان یخ ها افتاد ولی باکی در انفجار کشته شد و سالها مرده پنداشته میشد تا اینکه سالها بعد دوباره برگشت و معلوم شد زنده بوده ولی توسط روس ها اسیر و مغزش شستتشوی مغزی داده شده تا به قاتلی بی رحم به نام «سرباز زمستان» تبدیل شود.
4- هلموت زیمو (Helmut Zemo)
سیزدهمین بارون زیمو در خانواده زیمو ها که معروف ترین آنهاست و سالهاست که داره در کمیک بوک های مارول شرارت میکنه، «هلموت زیمو» نام داره. او پسر هاینریش زیمو بود که راه پدرش را رفت و بارها و بارها با کاپیتان آمریکا جنگید تا انتقام مرگ پدر را بگیرد. او نسخه جدیدی از "اربابان شرارت" را تشکیل داد و همچنین گروه "تاندربولتس" را که در موارد بعدی بهشون پرداخته میشه. هلموت در حال حاضر همچنان بارون زیمو در کمیک های ماروله.
5- قدرت و توانایی ها
بارون زیمو قدرت فوق بشری ندارد ولی تخصص بالای علمی، مهارت بالا در تیراندازی، شمشیربازی و مبارزه تن به تن دارد. او یک استراتژیست قهار است و رهبر قابلی به حساب میاد. او در هِدبندی که بر سر میگذارد نوعی خاص از مدار الکترونیکی کار گذاشته که باعث میشه کسی نتونه روی ذهنش تاثیر بگذاره. او تفنگ های مختلفی با خودش حمل میکنه و گاهی نیز یک تفنگ مخصوص داره که چسب ایکس ازش شلیک میشه.
همچنین شمشیر بزرگ و برنده ای در دست میگیرد و بسیار در کار با آن مهارت دارد. در دنیای مارول سنگ هایی جادویی وجود دارند به نام Moonstones که منشا فضایی و بیگانه دارند.
زیمو معمولا از این سنگ ها استفاده میکند و به قدرت های فوق بشری مثل پرواز کردن، کنترل مولوکولی، کنترل انرژی و ... دست پیدا میکند.
6- بارون زیمو بود که گروه "اربابان شرارت" را تشکیل داد
نخستین نسخه از گروه "اربابان شرارت" (Masters of Evil) در دهه 60 میلادی و به رهبری بارون هاینریش زیمو تشکیل شد. این گروه بعدها بارها سد راه اونجرز شد و اعضایش هم تغییر کرد.
اما در دهه 80 میلادی و زمانی که «راجر استرن» نویسنده کمیک های اونجرز بود این گروه واقعا خبیث شد و در داستان تاریخی "تحت محاصره" (under siege)، به رهبری هلموت زیمو و با اعضای جدیدی مثل «هاید»، «تایتانیا»، گولیات (اریک جوستن) و ... علیه اونجرز دسیسه چینی کرد و بلاخره وقتی این گروه در ضعیف ترین وضعیت خود قرار داشت به آنها حمله کرد.
آنها مقر اونجرز را به تسخیر خود درآوردند و عضو جدید و نیرومند انتقام جویان یعنی «هرکول» را به کما بردند! آنها حتی مستخدم پیر اونجرز یعنی «جارویس» را کتک زدند و در نتیجه یکی از به یاد ماندنی ترین داستان های تاریخ اونجرز شکل گرفت (برای دانلود داستان برتر، این مقاله رو بخونید). همانطور که گفته شد، اعضای این گروه مدام در حال تغییر بوده. ضمن اینکه معمولا هر خبیث کله گنده ای گروه خاص خودش را از اربابان شرارت تشکیل میدهد.
7- هلموت زیمو یک بار خودش را جای «سیتیزن وی» جا زده بود!
مارول اون قدیما یعنی در در دهه 40 میلادی و دوران طلایی کمیک بوک یک قهرمان داشت به نام «جان واتکینز» که با اسم مستعار «سیتیزن وی» (Citizen V) شناخته میشد.
او رهبر گروهی از مبارزین بود به نام V-Battalion که با نازی ها میجنگیدند. او در نهایت به دست «هاینریش زیمو» کشته شد. بعد از او شخصیت های دیگری لقب سیتیزن وی را به خود اختصاص دادند. تا اینکه در دهه 90 میلادی مارول کمیکی را چاپ کرد به نام "تاندربولتس" که در آن خبیث های سابق یک تیم قهرمانی تشکیل داده بودند و زیر نظر دولت کار میکردند (چون قهرمانان مارول ناپدید شده بودند). رهبر این گروه «سیتیزن وی» بود که ادعا میکرد نوه جان واتکینز است. ظاهرش هم خیلی قهرمانانه بود و مشخصات پرچم آمریکا روی لباسش به کار رفته بود:
اما مشخص شد زیر ماسک او کسی نیست جز «هلموت زیمو» ، رهبر گروه "اربابان شرارت"!
این مساله بسیار برای خوانندگان شوکه کننده بود و ماندگار شد.
8- بارون زیمو از دشمنان اصلی «هاکآی» نیز به حساب میاد
خاندان زیمو همواره از دشمنان کاپیتان آمریکا و گروه اونجرز به شمار آمده اند. اما در برهه ای از زمان هلموت زیمو به دشمن قسم خورده هاکآی نیز تبدیل شد. یعنی زمانی که در گروه "تاندربولتس" حضور داشت و از هاکای کینه به دل گرفت چون میگفت هاکای باعث شده دیگر در این گروه رهبر نباشد. بارها نیز سعی کرده از هاکای انتقام بگیرد. مثلا مربی سابق هاکای یعنی «تریک شات» را فریب داد تا قبل از مرگ به یک نفر دیگه آموزش تیراندازی بده که مشخص شد همان «چارلز بارتون» (برادر بزرگتر هاکای) است!
حتما در کمیک فوق العاده "پیر مردی به نام هاکای" (که در اینجا ترجمه شده است) مشاهده کردید که زیمو به عنوان رهبر گروه تاندربولتس از پشت به قهرمانان خنجر زد و باعث نابودی اکثر آنها شد. سپس هاکآی قبل از اینکه نابینا بشه تمام سعی خود را کرد تا از زیمو و افرادش انتقام بگیره.
9- زیمو در دنیای سینمایی مارول (MCU)
دانیل برول (Daniel Brühl) بازیگر آلمانی - اسپانیایی است که با فیلم "حرامزاده‌های لعنتی" به شهرت رسید، ایفاگر نقش زیمو در دنیای سینمایی مارول (MCU) بوده است. البته این نسخه از زیمو تفاوت های اساسی با دنیای کمیک داشته. او را اولین بار در فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" دیدیم. او برخلاف دنیای کمیک که اصلیتی آلمانی دارد، اهل کشور سوکویا بود. در واقع یک سرباز سابق عملیات های ویژه بود که به خاطر مرگ خانواده اش به دست الترون در کشورش میخواست از اونجرز انتقام بگیرد (چون الترون توسط تونی استارک و بروس بنر خلق شد و با نابود شدن سوکویا انتقام جویان موفق نشدن همهٔ افراد این کشور رو نجات بدن از جمله زن و بچه زیمو). او برای رسیدن به هدفش و شکستن تیم اونجرز و وادار کردن آنان به نابودی یکدیگر، برای باکی بارنز (سرباز زمستان) پاپوش دوخت که مسبب اصلی بمبگذاری در سازمان ملل و کشته شدن پادشاه واکاندا (تی چاکا) است. او سپس از اطلاعات هایدرایی که به دست آورده بود برای فعال سازی مجدد شستشوی مغزی استفاده کرد و او را به جان اونجرز انداخت. او سپس در مقر هایدرا در سیبری فیلمی را به استارک نشان داد که در آن باکی در گذشته و وقتی تحت کنترل ذهنی هایدرا بود، پدر و مادر تونی را کشته است و این گونه باعث نبردی بین مرد آهنی با کاپیتان آمریکا و باکی گردید. او در ذهن خودش به هدف خود رسیده بود سعی کرد دست به خودکشی بزند. ولی پلنگ سیاه (تی چالا) جلویش را گرفت و به زندانش انداخت. زیمو در سریال "فالکون و سرباز زمستان" برگشت . او که هنوز در زندان بود به کمک باکی و سم ویلسون فرار کرد تا به آنها علیه گروه "پرچم شکن ها" (Flag Smashers) کمک کند و در نهایت توسط باکی به گارد ویژه امنیتی واکاندا (Dora Milaje) سپرده شد. او همچنین برای مدت کوتاهی ماسک بنفش و کلاسیک زیمو را بر روی صورت زد.
10- بهترین اقتباس از روی زیمو
بدون شک بهترین اقتباس صورت گرفته از روی شخصیت زیمو را در سریال کارتونی تحسین شده "اونجرز: قوی ترین قهرمانان جهان" شاهد بودیم. در این سریال زیمو به نوعی ترکیبی بود از هاینریش زیمو و هلموت زیمو. یعنی از نظر ظاهری به هاینریش شبیه بود ولی شخصیت پردازی اش به هلموت میخورد (البته اولین باری که او را دیدیم ظاهرش به هاینریش میخورد ولی پس از اتفاقی که برای صورتش افتاد ظاهرش نیز به هلموت شبیه شد). او به شکل یکی از اصلی ترین دشمنان کاپیتان آمریکا در جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده شد که موسس "هایدرا" بود و از فرمولی میخواست استفاده کنه به نام "ویروس ایکس" علیه نیروهای متفقین ولی کاپیتان آمریکا نقشه اش را نقش برآب و بطور غیر عمدی او را در معرض این ویروس قرار داد و بدین ترتیب این ویروس عمر زیمو را زیاد کرد و بهش اجازه داد تا زمان حال عمر کنه. او پس از فرار از زندان «رفت» تصمیم گرفت ریاست هایدرا را از «بارون استراکر» پس بگیرد اما به محض اینکه فهمید کاپیتان آمریکا زنده است انگیزه جدیدی پیدا کرد و به عمارت اونجرز حمله کرد ولی با دخالت «پلنگ سیاه» ناموفق باقی موند تا اینکه گروه "اربابان شرارت" را با مشارکت ساحره تشکیل داد و تونست اعضای اونجرز را اسیر کنه ولی در نهایت شکست خورد. بی رحمی و قساوت در این زیمو موج میزد و به شدت از کاپیتان آمریکا نفرت داشت. اما در عین حال یک رهبر مقتدر با هوشی بالا بود که بسیار هم در مبارزه تبحر داشت.
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
معرفی تمامی بارون زیمو (BARON ZEMO) های جهان اصلی مارول
معرفی 10 دشمن برتر "انتقام جویان" (THE AVENGERS)
10 كمیك برتر انتقام جویان (AVENGERS) + لينك دانلود
10 گروه ابرخبیث (SUPERVILLAIN TEAMS) برتر دنیای کمیک
10 پیچش داستانی شوکه کننده در تاریخ انتشارات مارول
10 حقیقت مهمی که باید درباره «بیتل» (BEETLE) بدانید
معرفی 10 دشمن برتر هاک آی (HAWKEYE)
20 نابغه جهان مارول (TOP 20 MARVEL GENIUS)
معرفی 10 دشمن برتر کاپیتان آمریکا (CAPTAIN AMERICA)
شماره آخر از کمیک "پیرمردی به نام هاکای" ترجمه شد + لینک دانلود
کمیک تیزبین (HAWKEYE) ترجمه شد
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
ممنون که زیمو رو برامون معرفی کردین
خیلی ممنون استاد عزیز، واقعا دستتون درد نکنه. نمیدونم چطور همچین مقالاتی مینویسید ولی واقعا همشون شاهکارن. این حرفتون هم درسته که مقاله نویسی کار هرکسی نیست. واقعا فکر نکم کسی توی ایران همچین اطلاعاتی راجب زیمو داشته باشه، فکر کنم واسه نوشتنش باید همه این کمیک هارو باید خوند.
کاراکتر زیمو توی اونجرز جنگ داخلی رو دوست داشتم، یعنی خیلی خوب نشون داد که پتانسیل اینو داره که توی mcu خوش بدرخشه، واقعا وقتی اون هایدرایی رو واسه گرفتن اون کتاب به شکل عجیب غریبی کشت، نشون داد که بی رحمه، البته انگیزه او هم فوق‌العاده بود.
مرسی spidey
ممنون بابت مقاله.
میگم این برنامه ریزیتون رو چطوری انجام میدید؟ یعنی مقاله دقیقا فردای شبی اومد که بارون زیمو توی کمیک ترجمه شده مرد عنکبوتی توقف ناپذیر حضور داشت!
خب بارون زیمو که این موقع ها در بین طرفداران سینما هم که کار های مارول رو دنبال میکنند شهرت پیدا کرده در دنیای کمیک هم سابقه طولانی داره که در این مقاله به خوبی بهش پرداخته شده و البته هممون هم میدونیم که ایشون رهبر "اربابان شرارت" هست که بهترین گروه خبیث دنیای کمیک به شمار میاد! و ظاهری هم که داره به شخصیتش میخوره اینکه قدرت های خانوادگی دارند و با رنگ بنفش روی لباسش که رنگ قدرته بسیار زیبا و برای دشمنان ترسناک شده! اینکه زیمو مسئول مرگ باکی بارنز بوده یعنی کاپیتان آمریکا کینه عمیقی هم ازش داشته.
توی دنیای سینمایی مارول (mcu) هم بارون زیمو به واسطه اینکه دیگه کمی غیر قابل باور بود که کسی دیگه ای از جنگ جهانی دوم مونده باشه و دیگه هم خیلی نیاز نبود که کاپیتان آمریکا به جنگ جهانی پیوند بخوره تغییراتی توی اون به وجود آوردند و ازش شخصیت ملموس و باور پذیر در عین حال قدرتمند درست کردند که شاید توانایی و نفوذ همتای خودش در دنیای کمیک رو نداشته باشه اما اونقدر باهوش بود که تونست انتقام‌جویان رو به زیر بکشه. ۰ بعضی وقت ها هم میشه هدفش رو درک کرد. یعنی فکر کنید کسی که یک آدم خوش گذرون به نظر میرسه بیاد و روباتی درست کنه که خانواده و محل زندگی آدم رو از بین ببره بعد بیاد و مثل قهرمان ها اونجا رو نجات بده! فقط کافیه کمی هوش و کمی استعداد و ذات خرابکاری و خباثت داشت تا شخصیت بارون زیمو پدید بیاد. حتی توی سریال فالکون و سرباز زمستان هم میبینیم که هنوز هم انتقام‌جویان رو مسئول مرگ خانواده اش میدونه و بهشون میگه اصلا وقت این رو میذارند که بیان و سوکوویا رو ببینند؟
با تشکر
خسته نباشید
بنظرم کاستومی که زیمو میپوشه خیلی اشرافی و باحاله
البته رنگش...
اما بنظرم این رنگ بهش میاد
راستی یه سوال برام پیش اومد
تصویر اولی که برای شماره5 مقاله ازش استفاده شده،از چه کمیکی هست؟
ممنون از شما
وقتی که bvs و جنگ داخلی اکران شد، همه میگفتن لکس لوثر bvs شبیه جوکر شده. درواقع یه دیوانه روانی بود که انگیزه اش معلوم نبود و فقط یه جنگ بین قهرمانان میخواست.
ولی زیموی جنگ داخلی، همانند لکس لوثر کمیکا که یک آدم عادی بود و سوپرمن رو مورد آزمایش قرار میداد، انتقام جویان رو مورد آزمون قرار داد که نشون بده اونا اون خدایی که مردم فکر میکنن نیستند. هرچند مثل لکس لوثر دنبال جاه طلبی و قدرت نبود (البته تو فالکون و سرباز زمستان یه مقدار به پول و ثروتش اشاره شد). ولی زیمو دقیقا برتری خودشو نسبت به ابرقهرمانان نشون داد و به رخ کشید. اون یک نقشه کش قهار بود و همچنین باسیاست و ابراز حضور قوی میکرد و این دقیقا چیزی بود که میخواستیم توی لکس لوثر bvs ببینیم که نشد. حداقل شاید تو bvs داشت سعی میشد نشون داده بشه که موفق نبود.
کاپیتان آمریکا دشمنای خیلی باحالی داره.
از رد اسکال و هایدرا بگیر تا همین هلموت زیمو، بنظرم جالب ترین چیز درباره بارون زیمو، کاستومش هست، فقط کافیه بهش توجه کنید تا ببینید چقدر باحال هست.
در دنیای سینما هم مارول این شخصیت رو تا حد قابل توجهی تغییر داد، من یکی که با این تغییرات مشکلی نداشتم، اون بدون هیچ قدرتی اونجرز رو به نابودی کشوند!!!
کمیک های تاندربولتس عالین!!!! حتی یکی از تای این های کینگ این بلک هم بودن که با حال و هوای فانشون در اون فضای دارک، تضاد فوق العاده ای ایجاد کرده بودن، جیمز گان(کارگردان فیلم ها نگهبانان کهکشان) میخواست از تاندربولتس فیلم بسازه ولی نشد و رفت سراغ همتای این تیم در دنیای دیسی: سوساید اسکواد.
این مقاله مثل همیشه عالی بود و اطلاعات جامعی رو در قالب ده بخش به ما ارائه میداد، حتی نظیر مقالات شما در سایت های خارجی هم گیر نمیاد، یعنی میان هزاران خط مینویسن و خواننده رو خسته میکنن، ولی شما همون مطالب رو بخش های مفیدش رو در قالب ده فکت مینویسید و قطعا کار هر کسی نیست، خسته نباشید
ممنون بابت مقاله
زیمو واقعا یک ویلن دوست داشتنی است و فقط یک سوال زیمو ام سی یو هاینریشه یا هلموت یا کسی دیگر؟
در کل عالی بود.
ممنون.
سلام
درست میگید.
اگر بخوایم منصفانه بگیم بارون زیمو توی فیلم جنگ داخلی شباهت های بیشتری به لکس لوثر توی bvs داشت و کاری کرد که نشون بده ابرقهرمانان دربرابر نیروی ذهن ( و البته نفوذ بالا ) هیچ کاری نمیتونستند. بکنند. خب باهاتون موافقم که بارون زیمو توی جنگ داخلی شباهت بیشتری به لکس لوثر داشت. اما به نظرم شخصیت لکس لوثر هنوز هم به طور کامل روی پرده سینما به نمایش در نیومده. درسته که بارون زیمو شباهت هایی با لکس داشت اما اگر واقعا لکس لوثر رو به صورت درست روی پرده سینما به نمایش در بیارند به نظرم لکس خبیث بهتریه. لکس لوثر موجودیه که درسته که در ظاهر قهرمانان رو نابود میکنه و برای رسیدن به هدفش از هیچ کاری حتی ضربه زدن به اطرافیانش پرهیز نمیکنه، اما در نهایت وجودش همیشه دوست داشته که جای قهرمانان باشه. همیشه دوست داشته قدرت، سرعت و محبوبیت سوپرمن رو داشته باشه و از رسیدن به این مهم از هیچ کاری فروگذاری نمیکنه. ما این خصوصیت رو میتونیم در برخی خبیث های برتر مشاهده کنیم. مثل رد اسکال، نورمن آزبورن و دکتر دووم و... چیز دیگه ای که فکر نکنم به طور کامل از لکس نشون داده شده قدرت بدنی بالا و فوق العاده ای که دارست. خب بالاخره وقتی میخوای در برابر موجودی قوی و باهوش به نام سوپرمن مبارزه کنی، در کنار تجهیزات قوی باید قدرت بدنی بالایی داشته باشی. یعنی لکس از هر نظر میتونه یک تهدید بزرگ برای سوپرمن. چه فکری چه بدنی. نکته بعدی اینه که لکس لوثر میتونه طوری نشون بده که در نگاه اول یک آدم خیر خواه و خوب به نظر بیاد اما با یک هویت مخفی دمار از روزگار قهرمان ها دربیاره و البته لکس به علاوه اینکه میتونه توی میدون بازی حریف قهاری باشه، در بیرون زمین و با نفوذش میتونه خیلی موی دماغ باشه! یعنی میتونه اعتبار و بودجه قهرمان ها رو ازشون بگیره و خیلی کار های دیگه بکنه. ( شبیه کاری نورمن آزبورن با انتقام جویان کرد. که البته به نظرم نورمن توی این داستان بهتر عمل میکنه.) در کل شاید اینجا موقعیتش نبود اما دوست داشتم این حرف ها رو بزنم چون به نظرم لکس لوثر بهترین خبیث دی سی و یکی از بهترین ها در دنیای کمیکه.
بارون زیمو یک ویلن بسیار جذاب و ملموس هست به همراه اون کاستوم خفن و شیکش که بنظرم از بهترین کاستوم های کمیاب هست.تنها چیز غیر منطقی در مورد هلموت اینه که همینطور که تو مقاله گفته شده هانریش با هلموت بد رفتاری های زیادی می کرد پس برای چی هلموت به پدرش اینقدر اهمیت میده و می خواد انتقام مرگ پدرش رو بگیره??البته ممکنه بخاطر این باشه که هر دوشان ته قلبشون همدیگر رو دوست داشتن یا ممکنه بخاطر این باشه که رفتار و عقاید هانریش روی هلموت تاثیر گذاشته.ولی باز هم چندان با عقل جور در نمیاد.با این حال باز هم از هلموت بخاطر اون عقاید و افکار منحصر به فرد خوشم میاد که بخشی از این عقاید رو تو کمیک اسپایدرمن توقف ناپذیر دیدیم.
خوشبختانه مارول تو دنیای سینما تونست اقتباس بسیار خوبی از هلموت به نمایش بذاره و اون رو ملموس تر نسبت به کمیک کرد.با این حال,من نسخه کمیکی رو بیشتر دوست داشتم.
و اما,قطعا بهترین اقتباس از زیمو تو انیمیشن خارق العاده avengers earth'mightest heroes بود که تونست یه نسخه کاملا وفاداری نسبت به کمیک رو به تصویر باشه.واقعا عالی بود این کارتون
باز هم ممنون بابت این مقاله عالی
هلموت
شماره 1 از کمیک "مرد عنکبوتی توقف ناپذیر"
درود بر شما،
بله درست میفرمایید. برای همین بود که گفتم مارول موفق تر بوده، حالا بعضی از دوستان ممکنه براشون سوءتفاهم بشه که گفته باشم منظور از حرفام اینه که بگم زیمو خود لکس لوثره.
آره لکس لوثر میخواد جای ابرقهرمانان باشه. ابرقهرمانان رو قبول نداره. زیمو هم یه همچین حالت هایی داشت. درواقع خودشو به نوعی آدم خوبه داستان میدید و انگار یه جوری بود که میخواست دنیای ابرقهرمانان رو با بیرون کشیدن ضعف هاش اصلاح کنه.
ولی همونطور که عرض کردید فرق زیمو با لکس لوثر اینه که لوثر به معنای واقعی کلمه خبیثه. زیمو اینطور نبود. لکس لوثر و نورمن آزبورن یه شباهت هایی با همدیگه دارند که البته نورمن تو مارموزی بهتر عمل میکنه. لوثر مدام دنبال این بوده که دنیای ابرقهرمانان رو به چالش بکشه. یه کاری کنه پدرشون در بیاد. زیموی جنگ داخلی هم نسخه ضعیف تری از لکس لوثر بود که البته تفاوت هایی داشت همونطور که گفتیم.
سلام
من اون کمیک ها رو نخوندم که دلیل مستقیمش رو بفهمم ولی به نظرم دلایل زیادی میتونه داشته باشه. اولا حتی اگر هم اونا با هم رابطه خوبی نداشتند باز هم اون نمیتونه قبول کنه که کسی باعث مرگ پدرش بشه. که ما نمونش رو توی دنیای کمیک زیاد داشتیم، مثل هری آزبورن. البته قبول دارم که امکان چنین اتفاقی زیاد نیست اما خب چیز بعیدی هم نیست. بعد هم میتونه این دلیل بیشتر برای پوشش برای کارهاش باشه و بیشتر میخواد قدرت رو داشته باشه و این قضیه کمتر براش مهمه. که احتمال این یکی فکر کنم کمتر باشه ولی خب کسی از درون بقیه خبر نداره. بعدش هم شاید مربوط به این باشه که گفته شده که هانریش در خردسالی بیشتر با هلموت بد رفتاری میکرد و شاید در دوران بلوغ بیشتر باورش کرد و شاید میخواست در ادامه خودش رو به پدرش ثابت کنه. اگر هم دلیلی براش توی کمیک ها گفته شده خوشحال میشم متوجه بشم.
به نقل از a.v.s:
خدا رو شکر که سو تفاهمی پیش نیومد. من هم حرفم همینی بود که شما گفتید.
خسته نباشید
آقای ترابی جسارتا باز هم دشمن دیگه ای از مرد عنکبوتی هست که براش مقاله بنویسید؟
چون ما خیلی به این مقالات عادت کردیم
یه جورایی مثل سری مقالات چیز های جالبی که درباره مرد عنکبوتی نمیدانستید ، دوست داریم که این نوع مقالات درباره دشمنان های اسپایدرمن هم ادامه پیدا کنه
راستش از وقتی که این کمیک رو دانلود کردم،نخوندمش هنوز
برای همین برام نااشنا بود
بله درسته به حرفاتون پی برده بودم ولی خب بعضیا ممکنه از یه سمت دیگه براشون سوءتفاهم پیش بیاد.
ولی جدای از این حرفا، جدیدا واقعا به لطف سریالا و فیلمای مارول (و همچنین برای من شخصا کمیک "مرد عنکبوتی توقف ناپذیر" (که میخوام NSSM مخففش کنم) که زیمو توش حضور داشته) دوست دار زیمو شدم. یه جورایی حتی زیموی NSSM شبیه زیموی MCU بود. زیمو یک کاراکتر به شدت منطقیه و خیلی چیزارو زیر سوال میبره که برای همین این کاراکتر رو دوست دارم. یه جورایی اون انتظارم از جوکر رو در این کاراکتر میبینم که متاسفانه خیلی زیاد ندیدم همچین چیزی رو در جوکر.
درواقع جوکر به نظر من باید یه سری منطق های کهنه رو به جوک و مسخره بگیره و به این شکل میتونن جوکر رو بهتر کنند و حتی یه حالت خاکستری تیره به شخصیتش بدن و سیاه مطلق نباشه، البته الانم به سختی ممکنه بتونن چون جوکر 80 ساله با اون شخصیتش نهادینه شده. ولی هزارتا از این خبیثا داشتیم. زیمو نمیگم مثل جوکره، ولی چالش برانگیز تر از جوکره. مثل اون خطرناک و خبیث نیست ولی میدونه دقیقا چیکار میکنه. به نظرم یکی از علت های محبوبیت Zemo Dance همین بود. یکی از علت هایی که مردم اومدن برای Zemo Cut درخواست کردند همین بود چون انقدر از نظر شخصیت پردازی و اینکه چه عقاید جالبی درباره دنیای ابرقهرمانان داشت و اینکه چقدر میتونه خطرناک باشه، انسان به قول معروف شیرینی (!) بود که نگو (جالبه مارول بیشتر از وارنر به هواداراش اهمیت میده. نمیدونم چرا هروقت میخوام اینو بگم، احساس میکنم قراره دستگیرم کنن
نمیگم که دارم جوکر رو زیر سوال میبرم، ولی جوکر بالاخره یه زمانی داره. جوکر هم مثل بقیه شخصیت های دیسی نماد اون کاراکتر های دهه 30 هستند که از نظر پرداخت شخصیتی عصا قورت داده هستند. مثل کارتون های ابرقهرمانی دهه 50 آمریکایی. هرچند جوکر به لطف نویسنده های مختلف یه مقداری بهش ارج و ارب داده شده ولی خب بازم تقریبا دست نخورده باقی مونده.
راستی اون تغییر آواتارم اگر خیلی کلی توضیح بدم هم بخاطر این بود که به نظرم دیگه اون دوره تموم شده که باهاش ادعا کنم دیسی و مارول با هم برای من مدنظر هستند. البته قلباً و عمیقاً برام هنوزم مدنظر هستند ولی خب دیگه حس میکنم ما طرفداران آگاه کم نداریم. دیگه فرق درست و غلط حرفامو تشخیص میدن. از یه طرف بهترین قهرمان مرد برام مرد عنکبوتی و بهترین قهرمان زن برام اسکارلت ویچه و میخوام سلایقمو به رخ بکشم
اگه جوکر خاکستری دوست داری برو کمیک بتمن : شوالیه سفید رو بخون . توش جوکر اینقدر کارش درسته که نه تنها گوردون و دیک گریسون کشید طرز خودش که حتی بتمن رو هم انداخت زندان .
الان خلاصه داستانشو خوندم و مثل اینکه به اون حرفم که میگه جوکر اصلاح پذیریش برای نویسنده سخته رو بهش جواب میده. ممنون پیشنهاد خوبی میتونه باشه.
حالا برای اینکه براتون بیشتر باز کنم، منظورم یه جوکری بود که هوش خیلی بالایی داشته باشه و مثلا بیاد تازیانه ای بر دروغ های رسانه ای، سیاست مداران، بخش های کثیف نظام سرمایه داری بزنه. و چیزایی که به عنوان حقیقت به خورد ملتی داده شده رو به جوک و مسخره بگیره و باهاشون مبارزه کنه و مثلا یه جوری باشه که حالت نیمه ضدقهرمانانه داشته باشه و اینطوری مثلا حتی بتونه رهبریت عده کثیری از مردمو پشتش داشته باشه. اینجوری حتی برای بتمن هم چالش برانگیزتره چون به نوعی اگر همینجوری الکی با جوکر مبارزه کنه میشه دشمن اجتماع! و از یه طرف خودش جزو چیزیه که جوکر و مردم باهاش مشکل دارند. چون بروس وین پولدار و پرنفوذ و پرقدرته خودشم.
#۱۹
ببخشید من این سری رو کامل خوندم، شما به هیچ وجه نمیتونید کارایی که جوکر تو اون کمیک کرد رو برای جوکر حساب کنید، به چند دلیل:
۱. در یک دنیای موازی بود
۲. بتمنی که شاهد بودیم بر اعصاب خودش تسلط نداشت.
۳. شخصیت های مکمل مثل گوردون یا نایتوینگ در حد دنیای اصلی به بتمن وفادار نبودن.
۴، که مهم ترین دلیل هم هست: (اسپویل) این جوکر نبود که بتمنو زندان انداخت، این جوکر نبود که شهردار شد، پس کی بود؟؟؟؟ مه لقا خا .. ببخشید، این جک نپیر بود که همه این کارا رو کرد، ما در سری شوالیه سفید شاهد جوکر نبودیم، بلکه این جک بود که همه اون کارا رو کرد، پس یه جورایی از جوکر مجزا بود.
تو این کمیک همین کارو میکنه دیگه
هلموت زیمو
سلام ممنون استاد ترابیبه نقل از mtm:
راستی دو بار گفتین ولی باز هم ممنون.
حالا چرا جوش میزنی
اولا این کمیک داخل dc black lable هست پس مسلمه با دنیای اصلی در ارتباط نیست .
پوما کجا بتمن کنترل اعصاب نداشت ، فقط رو تصمیمش بر اینکه نمیشه به جوکر اطمینان کرد پافشاری میکرد .
بعدش این کمیک دقیقا نشون داد که جوکر با این همه هوش و استعدادش اگه به جای شرور بودن تبدیل به محافظ مردم میشد چی میشد که البته خیلی از حرفاش هم در مورد بتمن راست بود .
درسته که توجه کمیک بیشتر رو جک نپیر بود ولی تاثیر جوکر هم رو جک کم نبود مثل تحت کنترل ذهنی گرفتن همه خبیث ها برای استفاده از آنها جهت آشوب شهر و بد نشون دادن بتمن
نه بابا جوش چیه
ببینید منظورم اینه که وقتی ما داریم درباره شخصیت پردازی جوکر صحبت میکنیم نباید دنیای های موازی رو از نظر بگیریم.
نه عزیز منظورم از اینکه بر اعصابش مسلط نبود، (اسپویل وایت نایت) این بود که چرا اول کمیک به طرز وحشیانه ای دارو ها رو ریخت تو دهن جوکر؟؟ یه مو با کشتنش فاصله داشت.
بنظرم تو سری وایت نایت هم بتمن ویلن بود و هم جوکر، جک نپیر شخصیت خوبه داستان بود که بین این ویلنا گیر افتاده بود، البته حرف شما هم تا حدودی درسته(یکی از خوبی های داستانای بتمن اینه که شما میتونی به چندین شکل به داستان نگاه کنی)
.
.
در مورد شخصیت پردازی جوکر باید بگم که درسته خیلی غیر عادیه، اما قطعا کسی مثل بتمن که به هیچکس اعتماد نداره و همیشه مقداری کریپتونایت برای شکست دادن بهترین دوستش داره، بایدم ویلنی به این عجیبی داشته باشه.
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا