برای درک بهتر داستان های آیرون من لازمه با این شخصیت ها آشنا بشوید.

برای آشنایی با دیگر شخصیت هایی که زره مرد آهنی را در دنیای کمیک بر تن کرده اند این مقاله را بخوانید. در ضمن، 10 دشمن برتر مرد آهنی در این مقاله معرفی شده اند.

- سازمان شیلد (S.H.I.E.L.D.)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 135 از  کمیک بوک Strange Tales (آگوست 1965)

"شیلد" یک سازمان جاسوسی، مجری قانون و ضد تروریستی است که اکثراً با تهدیدهای فرا زمینی و  فرابشری درگیر است. سرنام شیلد در ابتدا "ابر مرکز فرماندهی، جاسوسی بین‌المللی، بخش اجرای قانون" (Supreme Headquarters, International Espionage and Law-Enforcement Division) بود. اما در سال 1991 به "ادارهٔ مداخله استراتژیک و لجستیک خطر جاسوسی"(Strategic Hazard Intervention Espionage Logistics Directorate) تغییر یافت. معمولا «نیک فیوری» به عنوان رئیس این سازمان دیده میشود ولی روسای دیگری هم داشته است (منجمله خود تونی استارک). البته این سازمان زیر نظر یک شورای 12 نفره اداره میشود که حتی خود نیک فیوری هم از هویت واقعی این 12 نفر باخبر نمیباشد! دشمن اصلی شیلد، سازمان تروریستی "هایدرا" (Hydra) است (این مقاله را بخوانید). اولش شیلد به عنوان یک سازمان آمریکایی در کمیک های مارول شناخته میشد ولی بعدا به عنوان یک سازمان بین المللی که زیر نظر سازمان ملل فعالیت میکند شناخته شد. تونی استارک با شیلد ارتباط تنگاتنگی داشته است زیرا تا مدت زیادی مسئول ساخت و تامین سلاح و فن آوری آن بود. ضمن اینکه پدر و مادر واقعی او نیز از مامورین شیلد بوده اند.

- هاوارد استارک (Howard Stark)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 28 از سری نخست کمیک بوک های Iron Man (آگوست 1970)

کسی که سالها پدر تونی استارک محسوب میشد! او زاده نیویورک بود و یک مخترع باهوش که از کودکی ایده های بزرگی در سر داشت و بالاخره تونست شرکت "صنایع استارک" را تاسیس کنه. او با خانم «ماریا کالینز کاربونل» ازدواج کرد. هاوارد با تونی رابطه پرتنشی داشت زیرا دائم الخمر بود و نسبت به تونی محبت زیادی از خودش نشان نمیداد. او و همسرش در حادثه ای که احتمال داره یک سازمان مخفی به نام V-Battalion یا شرکت خبیث "راکسان" (Roxxon) در Hk دست داشته باشند، کشته شدند. البته همانطور که در همین مقاله خواهید خواند معلوم شد که هاوارد پدر واقعی تونی نبوده و فقط او را به فرزندخواندگی قبول کرده بوده!

- ماریا کاربونل (Maria Carbonell)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 104 از سری نخست کمیک بوک های Iron Man (نوامبر 1977)

ایشون هم مثل هاوارد استارک تا سالها مادر تونی استارک محسوب میشد. ولی معلوم شد که مادر واقعی اش نیست. میگن قبل از ازدواج با هاوارد با یک نفر رابطه داشته به نام «اوبادیا استین» که همانطور که در این مقاله گفته شده، استین بعدا یکی از دشمنان مرد آهنی شد و زره معروف «آیرون مانگر» را خلق کرد. وقتی ماریا با هاوارد ازدواج کرد باردار شد ولی بهشون خبر دادند که بچه شون ممکنه ناقص به دنیا بیاد. بنابراین هاوارد به دنبال یافتن راه علاجی در دنیا سفر کرد که منجر شد به یافتن رباتی به نام 451 که توسط نژاد بیگانه فضایی Rigellian ساخته شده بود . 451 روی بچه هاوارد آزمایشاتی انجام داد تا وقتی به دنیا آمد و بزرگ شد آینده جدیدی برای بشریت رقم بزنه و بتونه از کره زمین در مقابل بیگانه ها دفاع کنه. بچه هاوارد اولش سالم به دنیا آمد و اسمش را «آرنو» گذاشتند ولی خیلی زود حالش بد شد. ضمنا هاوارد و ماریا فهمیدند که یک کلید قطع اضطراری (Killswitch) در وجود این بچه برنامه ریزی شده. بنابراین 451 را فریب دادند و تونی استارک رو به فرزندی قبول کردند و به 451 گفتند که تونی فرزند واقعی شان است.

- آرنو استارک (Arno Stark)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 12  از  سری پنجم کمیک  های Iron Man(دسامبر 2013)

چند سال پیش فاش شد که تونی استارک فرزند واقعی پدر و مادرش (هاوارد و ماریا استارک) نبوده است! در واقع پسر واقعی آنها ، «آرنو استارک» بوده. یعنی سالها پیش توافقی بین هاوارد استارک و رباتی ساخته شده به نام 451 توسط نژادی فضایی به نام Rigellian   صورت گرفته بود. هاوارد میدانست بچه اش شاید موقع به دنیا آمدن بمیرد و به دنبال مداوای او بود. بعدش 451 را نجات داد و در عوض ازش خواست تا بچه اش را نجات دهد . 451 روی بچه هاوارد آزمایشاتی انجام داد تا وقتی به دنیا آمد و بزرگ شد آینده جدیدی برای بشریت رقم بزنه و بتونه از کره زمین در مقابل بیگانه ها دفاع کنه. بچه هاوارد سالم به دنیا آمد و اسمش را آرنو گذاشتند ولی خیلی زود حالش بد شد. ضمنا هاوارد فهمید که یک کلید قطع اضطراری (Killswitch) در وجود این بچه برنامه ریزی شده. بنابراین 451 را فریب داد و تونی استارک رو به فرزندی قبول کردند و به 451 گفتند که تونی فرزند واقعی شان است. سپس هاوارد، آرنو را دور از چشم دیگران و در مکانی مخفی نگه داشت. تا اینکه تونی حقیقت را فهمید و آرنو هم از مخفیگاه خودش خارج شد. وقتی تونی داشت با گروه حلقه های ماندارین میجنگید ، آرنو یک زره آهنی بر تن کرد و در کنار برادرش جنگید (عکسش اینجاست).

- جود (Jude)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 6 از کمیک International Iron Man (اکتبر 2016)

پدر واقعی تونی استارک! «جود» برای سازمان "شیلد" کار میکرد و عاشق خانمی نام «آماندا آرمسترانگ» شد که او هم برای شیلد کار میکرد . آماندا باردار شد و اونا خیلی سعی کردند رابطه شون رو بهتر از قبل کنند. ولی یک شب آماندا روی کف زمین خونه شون خون دید و وقتی رد خون را دنبال کرد دید جود در حمام نشسته و داره زخمش رو میبنده. جود به آماندا گفت به نظرش شیلد و هایدرا با هم فرقی ندارند و مدتیه که داشته برای هایدرا کار میکرده! آماندا هم با قیچی به گردن جود زد و او را کشت و بچه شون (تونی) را به یتیم خانه سپرد تا برایش والدینی پیدا شود که به فرزند خواندگی قبولش کنند. بعد از سالها معلوم شد جود زنده است (توسط هایدرا زنده شده بود!).

- آماندا آرمسترانگ (Amanda Armstrong)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 5 از کمیک International Iron Man (سپتامبر 2016)

مادر واقعی تونی استارک! پدرش یک مامور مخفی فدرال بود که وقتی او کودک بود کشته شد (به خانواده اش گفتند توسط قاچاقچی های مواد مخدر کشته شده ولی بعدا معلوم شد گروه خبیث A.I.M وی را کشته بوده). آماندا وقتی بزرگ شد به موسیقی علاقمند شد ولی بعدش به سازمان شیلد ملحق شد. در آنجا با یک مامور دیگر به نام جود رابطه عاشقانه برقرار کرد و همانطور که در مورد قبلی گفته شد، باردار شد . یک هفته قبل از اینکه بچه شان (تونی) به دنیا بیاید ، فهمید شوهرش (جود) برای گروه تروریستی هایدرا کار میکند. بنابراین او را کشت و وقتی تونی به دنیا آمد وی را در یتیم خانه ای در کشور بلغارستان گذاشت. هاوارد استارک به عنوان موسس شلید حواسش به آماندا و بچه اش بود و تونی را به فرزند خواندگی قبول کرد تا به اهداف خودش برسد. سالها گذشت و آماندا در لندن به عنوان تهیه کننده موسیقی مشغول به کار شده بود که تونی به دنبال یافتن والدین حقیقی خودش افتاد و متوجه شد آماندا احتمالا مادر واقعی اش است و رفت تا ملاقاتش کند. اینجا بود که یکدیگر را بغل کردند و آماندا بهش گفت "پسر من" (My Boy).

ولی قبل از اینکه آنها بتوانند به خوبی با هم آشنا بشوند، به خاطر وقایع رویداد "جنگ داخلی 2" به کُما رفت . تونی قبلا در وصیت نامه اش صنایع استارک را به مادرش بخشیده بود و در نتیجه آماندا رئیس هیات مدیره این شرکت شد. وقتی تونی حالش بهتر شد مدتی را مخفی شد و بعدش آمد سراغ مادرش. همین موقع بود که سر و کله پدرش (جود) هم پیدا شد (توسط هایدرا زنده شده بود و از مدتها قبل به طور مخفیانه داشت فعالیت میکرد).  جود سعی کرد آماندا را مجبور کند برای تونی تله بگذارند ولی «مری جین واتسون» که آن موقع دستیار تونی بود، به جود شلیک کرد . سپس نبرد سختی با حضور سربازان هایدرا در گرفت و وقتی جود میخواست آماندا را از پشت با تیر بزنه، با مشت مرد آهنی بیهوش شد.

- اِدوین جارویس (Edwin Jarvis)

«ادوین جارویس» خدمتکار با وفای خانواده استارک بود که بعدا به خدمتکار تونی استارک تبدیل شد . وقتی هم که تونی به عنوان آیرون من به گروه اونجرز ملحق شد و عمارت خویش را در اختیار گروه قرار داد ، جارویس عملا به عنوان خدمتکار کل گروه انتقام جویان شروع به فعالیت کرد. اما از گذشته او باید براتون بگم که در زمان جنگ جهانی دوم جزو نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا بوده و برای سه سال متوالی قهرمان بوکس آنجا بود. بعد از آن به آمریکا آمد و خدمتکار خانواده استارک (هاوارد و ماریا) شد و حتی بعد از مرگ آن‌ها نیز همان‌جا ماند. او تنها کسی است که از ابتدا تا انتهای شکل گیری انتقام جویان، با گروه همراه بود به‌طوری‌که حتی سابقه کاپیتان آمریکا هم از او کمتر است! به همین خاطر نیز کاپیتان آمریکا همیشه اصرار می‌ورزد که جارویس نیز به اندازه‌ای عضو انتقام جویان است که اوست.

جارویس برای خیلی از بچه های ابرقهرمانان دنیای مارول که در عمارت اونجرز حضور داشته اند به عنوان پرستار عمل کرده است ولی خدمتکار انتقام جویان بودن برای جارویس به این معنی بود که گاهی او نیز مجبور به مبارزه با دشمنان شود. او حتی یک بار توسط گروه "اربابان شرارت" (Masters of Evil)   مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت (در داستان "تحت محاصره" که در اینجا درباره اش توضیح داده شده است). همچنین به شخصه در چندین ماجراجویی شرکت داشته. زمانی که پیتر پارکر و مری جین با هم ازدواج کرده بودند ، یک بار خانه زن عمو می آتش گرفت و آنها همگی مجبور شدند به برج اونجرز نقل مکان کنند. در آنجا بود که شاهد نوعی رابطه تقریبا رومانتیک نصفه و نیمه بین جارویس و زن عموی پیتر بودیم!

نقش جارویس را « جیمز دارسی»در سریال تحسین شده "مامور کارتر" ایفا نمود. ولی در فیلم های سینمایی مارول جارویس را به صورت یک هوش مصنوعی به نام J.A.R.V.I.S در آوردند که به آیرون من کمک میکرد و صدایش را «پل بتانی» تامین میکرد.

- پپر پاتس (Pepper Potts)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 45 از کمیک Tales of Suspense (سپتامبر 1963 )

هیچ زنی نیست که به اندازه خانم «ویرجینیا پاتس» در زندگی تونی نقش داشته باشه (البته چون موهای قرمزی داشت و صورتش هم کک و مک زیاد داشت بهش لقب «پپر» داده شده و بیشتر با نام پپر پاتس شناخته میشود).  اولش منشی مخصوص اقای تونی استارک بود و بعدش حسابدار شرکت صنایع استارک شد و یکی از وفادارترین دوستان تونی به حساب میاد که گاهی هم بهش علاقه رومانتیک نشان داده است.

اولش دوست داشت با تونی ازدواج کنه ولی بعدش شیفته هپی هوگان شد و با او ازدواج کرد و با هم چند تا بچه به فرزند خواندگی قبول کردند! (چون  بچه دار نمیشدند).  در سال 2009 دیدیم که نورمن آزبورن سازمان مخوفی تاسیس کرده به نام "همر" و داره قهرمانان واقعی را شکار میکنه  (نورمن به دنبال این بود که به ساختمان های صنایع استارک حمله و منابع او را نابود کنه) در این موقع بود که پپر لباس زرهی که استارک برایش خلق کرده بود (لباس MK 1616) را پوشید و فرار کرد .

این زره به نام «رِسکیو» (rescue)معروف شد و پپر پاتس بعدا بارها آن را پوشید. مثلا در مبارزه با Mokk یا «مادام ماسک». البته چندین بار هم آن را از دست داده است.

- هَپی هوگان (Happy Hogan)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 45 از کمیک Tales of Suspense (سپتامبر 1963 )

«هارولد جوزف هوگان» (Harold Joseph Hogan) ملقب به «هپی هوگان»! به این خاطر بهش لقب هَپی داده بودند چون هرگز لبخند نمیزد! وقتی جان تونی استارک را نجات داد و او را از لاشه اتوموبیلش بیرون کشید، به استخدام او درآمد و محافظ و راننده او شد و گاهی هم بهش نصیحت میکرد! علیرغم اینکه بارها جونش به خاطر این که دستیار تونی بود به خطر افتاد اما تا سالها خبر نداشت تونی استارک همان مرد آهنیه! قبل از اینکه هپی به استخدام تونی دربیاد ، یک بوکسور با استعداد ولی ناموفق بود و حتی با پدر «مت مورداک» (بی باک) هم مسابقه داده بود. همانطور که در مورد قبلی گفته شد، او با پپر پاتس ازدواج کرد ولی در داستان های اولیه مرد آهنی، همواره نوعی مثلث عشقی بین او، پپر و تونی را شاهد بودیم!

هپی خیلی وقتها به تونی کمک کرده و نجاتش داده و گاهی وقتها هم لباس زرهی آیرون من رو پوشیده تا حواس دیگران را پرت کنه.  البته راستش رو بخواهید او استعداد زیادی در هدایت لباس های آهنی نداره و بارها سقوط کرده (!) یک بار هم  با دیگران متحد شد و لباس زرهی را پوشید و گروه "لژیون آهنی"  شکل گرفت. یک بار هم لباس آیرون من رو پوشید و با ماندارین جنگید که نبرد سختی بود و باعث شد به سختی آسیب ببینه. در رویداد "جنگ داخلی" ، هپی خیلی از نظر روحی به تونی کمک کرد. سپس خبیثی به نام «اسپای مستر» بهش حمله کرد و باعث شد به کما بره (چون به سرش ضربه خورد). بعدش از او قطع امید شد و تونی سیم دستگاه تنفس مصنوعی او را قطع کرد و هپی مُرد.

- جیمز "رودی" رودز (James "Rhodey" Rhodes)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 118 از سری نخست کمیک بوک های Iron Man (ژانویه 1979)

او ابتدا ستوان سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده آمریکا بود و بعدا خلبان شخصی تونی استارك و دوست نزدیك وی شد. ولی وقتی تونی یك دائم الخمر شد ، جیمز رودز برای مدتی جانشین وی شد. او حتی به یكی از اعضای گروه West Coast Avengers تبدیل شد (چون بسیار ماهر شده بود و «هاکای» که نمیدونست کی زیر زره آیرون من قرار دارد، او را تیم دعوت کرد!). در نهایت تونی دوباره مرد آهنی شد. اما  وقتی تونی ظاهرا مرد، رودی دوباره لباس آهنی تنش كرد و اسم خودش را «ماشین جنگی» گذاشت و به یك قهرمان جدید و مستقل تبدیل شد که البته خیلی وقتها در کمیک های آیرون من حضور داشت.

چند سال پیش استارك زره رودز را ارتقا داد و او خیلی قوی تر شد و به همين خاطر بهش لقب Iron Man 2.0 داده شد. او اخیرا در رویداد "جنگ داخلی 2" کشته شد (این کمیک در اینجا به طور کامل ترجمه شده است) ولی بعدش تونی به وسیله متدهای تغییر DNA او را دوباره زنده کرده منتهی بعد از زنده شده به خاطر وحشتی که موقع مرگ در زره بهش وارد آمده بود، از اختلال استرسی پس از آسیب روانی (PTSD) رنج میبرد  و به همین دلیل از پوشیدن زره ماشین جنگی کناره گیری کرد.

(در این مقاله میتونید کلی اطلاعات درباره این شخصیت کسب کنید). 

- جاستین هَمِر (Justin Hammer)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 120 از سری نخست کمیک بوک های Iron Man (مارس 1979)

«جاستین همر» از دشمنان قدیمی تونی استارک/آیرون من به حساب میاد که نقش زیادی در داستان های او داشته است. او هم مثل تونی استارک یک کارخانه دار ثروتمند است منتهی بخش اعظم ثروتش را از طریق مدیریت جرایم سازمان یافته به دست آورده. در واقع او دلیل اینه که چرا بسیاری از دشمنان آیرون من دارای فن آوری و تجهیزات پیشرفته هستند (در حالی که میتونند فن آوری خودشان را بفروشند!). چون به جاستین همر مراجعه میکنند و او تجهیزاتشون رو ارتقا میده ولی به شرط اینکه باهاش با امثال آیرون من بجنگند. جاستین همر با این ترفند میخواد رقبای تجاری خودش مثل تونی استارک را همیشه سرگرم نگه داره . بارها هم شده که او نقشه بکشه تا تونی را بکشه یا زره های او را بدزده تا بتونه از رویشون تولید کنه و در بازار سیاه بفروشه. جاستین همر در مدیریت و اقتصاد سررشته داره و از هوش بسیار بالایی هم برخورداره. 

- دکتر آلدریچ کیلیان (Doctor Aldrich Killian)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 1 از سری چهارم کمیک بوک های Iron Man (ژانویه 2005)

او به همراه » «مایا هنسن» (Maya Hansen) برای شرکت FuturePharm کار میکرد و آنها با هم تونستند Extremis رو خلق کنند، دارویی که میتونست به دیگران قدرت ها و قابلیت های فرابشری متعددی بده. ولی برخی از دارو رو به یک گروه تروریستی فروختند. ولی آلدریچ بعدا عذاب وجدان گرفت. پس یک نامه نوشت و در آن توضیح داد که هیچ وقت کسی در زندگی دوستش نداشته و سپس خودکشی کرد. در فیلم "مرد آهنی 3" نقش این شخصیت را «گای پیرس» بازی کرد. البته نقش او در این فیلم دگرگون شده بود و به عنوان خبیث اصلی فیلم به کار رفته بود!

- بتانی کِیب (Bethany Cabe)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 117 از سری نخست کمیک بوک های Iron Man (دسامبر 1978)

«بتانی کیب» گذشته سختی داشت ولی تونست خودش رو به عنوان یک محافظ شخصی کارکشته و برجسته مطرح کنه. بعدش با تونی استارک آشنا شد تا محافظش باشه و بهش در امور پلیسی کمک کنه. از همان اول رابطه رومانتیک بین انها برقرار شد.

در واقع میتوان گفت بتانی اصلی ترین دوست دختر تونی استارک تا چندین سال بود. وقتی رابطه شون قطع شد تصمیم گرفتند همچنان دوستان نزدیکی برای یکدیگر باشند. البته بعدشم هم گهگاهی بین آنها رابطه رومانتیک ایجاد شده. بتانی با «رودی رودز»  هم دوستی نزدیکی داشت شد. بتانی سالها در کمیک بوک های آیرون من نقشی نداشت ولی چند پیش دوباره برگشت در حالی که با لباس زرهی جدیدی از "ماشین جنگی" به جنگ تبهکاران میرفت!

- فرایدی (Friday)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 53 از سری سوم کمیک بوک های Iron Man (ژوئن 2002)

در سال 2002 تونی استارک به این نتیجه رسید که دیگر نیازی نیست برای خودش منشی داشته باشد بنابراین یک برنامه هوش مصنوعی درست کرد به نام «فرایدی». این برنامه میتونست در قالب یک دختر بچه هلوگرامی ظاهر بشه . او ظاهر شیرین و بچه گانه ای داشت و هر وقت که رئیسش اراده میکرد، ظاهر میشد. اما به مرور تونی از فرایدی کمتر و کمتر استفاده کرد. او چند سال بعد دوباره ظاهر شد ولی این بار عصبانی و انتقام جو شده بود و کنترل چندین زره آیرون من را به دست گرفت و حتی پپر پاتس را دزدید! بعدا معلوم شد دلیل رفتار عجیب او به خاطر ویروسی بوده که فرایدی را کنترل میکرده. بعدا فرایدی ارتقا یافت و دیگر به شکل یک دختر جوان ظاهر میشد. وقتی بعد از قضایای "جنگ داخلی 2" و به کما رفتن تونی، فرایدی خیلی به مادر تونی (آماندا) کمک کرد تا شرکت صنایع استارک را اداره کنه. دو ماه پیش (مارس 2019) ، فرایدی به دست یکی دیگر از برنامه های هوش مصنوعی تونی استارک به نام Motherboard، نابود شد.

- هو ینسین (Ho Yinsen)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 39 از کمیک Tales of Suspense (مارس 1963)

«هو ینسین» در شرق آسیا زندگی میکرد . او یک فیزیکدان، استاد دانشگاه و مهندس صلح طلب بود. تا اینکه یک کمونیست جنگ طلب به نام «وانگ چو» (Wong Chu) او و تونی استارک را گروگان میگیره (یک ترکش به خاطر اصابت به یک مین به سینه تونی فرو رفته بود و نزدیک بود او را بکشه) . وانگ چو به گروگان های خودش دستور داد برایش یک سلاح قدرتمند بسازند. ولی ینسین برای تونی یک صفحه مغناطیسی میسازه تا اجازه نده ترکش به قلبش برسه. ینسین همچنین به تونی کمک میکنه تا اولین زره خودش را در اسارت بسازه. ولی وانگ چو متوجه میشه ولی قبل از اینکه سربازان او سر برسند ، ینسین اونقدر فداکاری از خودش نشان میده تا زره شارژ بشه و تونی بتونه فرار کنه. ینسین به دست سربازان کشته میشه ولی با کاری که کرد به تونی درسی میده تا در آینده نزدیک به یک قهرمان تبدیل بشه.

- کوین اُبرایان (Kevin O'Brien)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 31 از سری نخست کمیک بوک های Iron Man (نوامبر 1970)

«کوین ابرایان» مهندسی بود که برای شرکت صنایع استارک کار میکرد و باعث شد تا نظر مثبت تونی رو به خودش جلب کنه و باهاش دوست بشه. سپس تونی هویت مخفی آیرون من را برای او فاش کرد و حتی زرهی به نام «پاسدار» (Guardsman) برایش ساخت.

منتهی پس از پوشیدن این زره او یک مقدار اختلالات روانی پیدا کرد. همزمان عاشق دختری شد به نام «ماریان راجرز» (Marianne Rodgers). کوین میدونست که تونی به این دختر علاقه داره. همه این مسائل باعث شد تا او به شخصیت خبیثی تبدیل بشه و علیه صنایع استارک توطئه بکنه.

در نهایت استارک در قالب آیرون من با کوین که زره پاسدار را پوشیده بود جنگید و شکستش داد. استارک میخواست جوری او را دستگیر کنه که بهش صدمه ای نزنه بنابراین به یک مخزن شلیک کرد ولی مخزن منفجر و باعث شد تا کوین کشته بشه. بعدا پلیس مرد آهنی را سر قضیه قتل کوین تبرئه کرد . ولی برادر کوین به نام «مایکل اُبرایان» که برای اداره پلیس نیویورک کار میکرد به دنبال این بود که پرونده برادرش رو دوباره به جریان بندازه ولی دست آخر قانع شد که تونی بی گناه بوده و حتی زره پاسدار رو پوشید و به همراه برخی دیگر، به "لژیون آهنی" (Legion) پیوست.

- «ماریان راجرز» (Marianne Rodgers)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 40 از کمیک Tales of Suspense  (آوریل 1963)

«ماریان راجرز» دختری بود با قابلیت و توانایی های ذهنی مثل تله پاتی ، با خبر شدن زود هنگام از وقایع آینده و سایکوکینسیس (حرکت درآوردن اشیا از راه دور و بدون استفاده از ابزارهای فیزیکی، و تنها با نیروی ذهن). در واقع ماریان بود که تونی را مجاب کرد تا زره خاکستری اش را کنار بگذارد (زیرا ازش میترسید!). تونی عاشق ماریان شد ولی اتفاقاتی افتاد که باعث شد از هم دور شوند. اولا اینکه ماریان بعد از مرگ کوین اُبرایان، تونی را مقصر میدانست. دوما اینکه تصویری از آینده دید که بهش نشان داد اگر پیش تونی بماند، باعث مرگش خواهد شد! در کل ماریان اعتقاد داشت هر وقت با قدرت های ذهنی خودش به تونی نگاه میکنه ، تضعیف میشه! رفتارهای عجیب ماریان ادامه پیدا کرد و تونی مجبور شد او را به تیمارستان ببرد! بعدشم ماریان از تونی کینه به دل گرفت و سعی کرد او را بکشه! (عجب سرگذشتی داشته این دختر!!!).

- ماریا هیل (Maria Hill)

اولین حضور در دنیای کمیک: شماره 4 از کمیک The New Avengers (مارس 2005)

مادرش هنگام زایمان از دنیا رفت و به همین خاطر پدرش از او متنفر بود. وقتی بزرگ شد به ارتش آمریکا ملحق شد و بعدشم به سازمان "شیلد" پیوست. وقتی پس از رویداد "جنگ سری" ، نیک فیوری ناپدید شد، ماریا هیل به عنوان جانشین او برگزیده شد. دلیلشم این بود که بسیار به فیوری وفادار بود. کلا شخصیت بسیار سرسختی داره . در میان جامعه ابرقهرمانان هم محبوب نبود چون اصلا  اعتقادی به حضور ابرقهرمانان در جامعه نداشت! در رویداد "جنگ داخلی" نقش مهمی داشت و سرسختانه از قضیه ثبت نام از ابرقهرمانان دفاع میکرد و به همین خاطر طرفدار تونی استارک و ایده هایش بود. بارها هم به کاپیتان آمریکا و افرادش حمله کرد. پس از اتمام جنگ داخلی و به تصویب رسیدن "ابتکار 50 ایالت" (که طبق آن هر ایالت آمریکا باید گروه اونجرز خاص خودش رو میداشت) ، ماریا هیل مدیریت شیلد را به تونی استارک واگذار کرد و معاون او شد. در این زمان بود که بیش از پیش به تونی استارک و دیگر ابرقهرمانان مارول اعتماد پیدا کرد و رفتارش متعادل تر شد.

مهدی ترابی مهربانی

  All rights reserved © Spidey.ir 2019

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

10 حقیقت مهمی که باید درباره "جیمز رودی رودز" ملقب به ماشین جنگی/وار ماشین (WAR MACHINE) بدانید

15 نفری که تا به حال زره مرد آهنی را بر تن کرده اند!

معرفی 10 دشمن برتر آیرون من (IRON MAN)

10 نسخه عجیب و غریب از مرد آهنی در دنیای کمیک !

شماره آخر کمیک "مرد آهنی شکست ناپذیر" (THE INVINCIBLE IRON MAN) ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

10 کاور برتر مرد آهنی (IRON MAN)

10 كمیك برتر آیرون من (IRON MAN)

20 زره برتر مرد آهنی در دنیای سینمایی (MCU)

آشنایی با زره های مرد آهنی - قسمت اول

آشنایی با زره های مرد آهنی - قسمت دوم

اولین حضور مرد آهنی در دنیای کمیک ترجمه شد

شماره آخر کمیک "مرد آهنی شکست ناپذیر"  ترجمه شد

معرفي دوستان مرد عنكبوتي: ايرون من

75 لحظه ماندگار مارول: ايرون من خلق ميشود!

  شماره آخر جنگ داخلی (Civil War) ترجمه شد + لینک دانلود مستقیم

16 داستان كمیك بوكی كه اشكتان را در می آورد ...    

این مطلب را به اشتراک بگذارید :