خُب سال ۲۰۱۹ رسما به پایان رسید و وقتشه طبق روال همیشگیمون، نگاهی به فیلمهای ابرقهرمانی سال ۲۰۱۹ بیندازیم...
مقدمه: سینمای ابرقهرمانی این روزها بیش از پیش جای خودش رو در برنامهی ثابت سینما و سینماروها باز کرده و ما شاهد این هستیم که هر ساله بر میانگین تعداد این فیلمهای ساخته شده افزوده میشود؛ تازه از سال آینده باید منتظر سالی چهارتا فیلم و سهچهار تا سریال از MCU باشیم! البته خب موفقیت بی حد و حصر مارول در این زمینه هم باعث شد تا تعداد بیشتری از استودیوهای فیلمسازی هالیوودی هم به تکاپو افتاده و به ساخت اثرهایی ابرقهرمانانه یا با منشئی ابرقهرمانه روی بیاورند. با این حال، خواه این آثار موفق باشند و خواه ناموفق، به هر جهت این روزها مردم دنیا اون قدر عاشق سینمای ابرقهرمانی هستند که پرفروشترین فیلم هالیوود یک اثر ابرقهرمانی باشه و همین کافیه تا استودیوها به خودشون جرئت ریسک کردن رو بدهند. سال ۲۰۱۹ اما سال پر حادثهای بود برای این آثار؛ از پرفروشترین فیلم تاریخ سینما(اند گیم) گرفته تا یکی از جنجالیترین فیلمهای سالهای اخیر (جوکر) تا فیلمهای ناامیدکننده و فراتر از حد انتظاری که همه و همه امسال رو به سال خاصی برای این حوزه تبدیل کردند. خب اینم همین اول کاری و مقدمتا بگم که این لیست شخصی بندست و ممکنه با یک سری رتبهها موافق نباشند و بهتره از الآن خودتونو آماده کنین... . البته که خب طبیعتا ما یاد گرفتیم برای حرفها و نظراتمون دلیل داشته باشیم و خب بدون ادله حرف نمیزنیم؛ خلاصه در ادامه شاهد رتبهبندی برترین فیلمهای ابرقهرمانی سال ۲۰۱۹ خواهید بود. با ما همراه باشید...
راستی داشت یادم میرفت، فیلمهای سالی که گذشت رو که من اینجا بررسی میکنم، ولی برای معرفی فیلمهای ابرقهرمانی سال پیشرو و معرفی شخصیتهای آیندهی MCU این مقاله و این مقاله رو هم بخونید.
9- پسر جهنمی (Hellboy)
خب فکر نمیکنم کسی حرفی تو این رتبه داشته باشه! این فیلم مصداق بارز بینظمی، بیهدفی، شلوغی مقوایی و تقلید بیثمر بود. به قول آقای فقیه این اثر واقعا به بشکن تانوس نیاز داشت! واقعا چه نیازی بود که لاینزگیت بخواهد فیلم بیبدیل گیرمو دلتورو رو ریبوت کنه در حالی که ایدههایی برای ساخت قسمت سومش بود و این اثر زباله رو تحویلمون بده؟! به شخصه دو بار تلاش ناموفق برای دیدن فیلم داشتم تا بالاخره تونستم تمومش کنم. فیلمی که فقط سعی داشت با ارائهی صحنههای خشن و اسلشر بیهوده مخاطب رو گول بزنه. از موسیقیهای ناهمگون هم نگم براتون. فیلم هلبوی از آن دسته فیلمهایی بود که نمونهی بارز ولع بدون برنامهی استودیوهای هالیوودی در تقلید از مارول در ساخت فیلمهای ابرقهرمانی بود؛ مسئله اینجاست که این استودیوها به علت موفقیتهای مارول توجهی نمیکنند و صرفا قصد دارند تا ظواهر فیلمسازی مارول را تقلید کنند و با ساخت ساختمانی بدون فوندانسیون، سبب ایجاد بنایی میشوند که با کوچکترین بادی فرو میریزد. به همین سبب بود که اگر مارول ۱۰ سال برنامه ریخت تا به اینفینیتی برسد، هلبوی سریعا سراغ انتهای مسیر رفت و خواست دهها پله را یکدفعه پشت سر بگذارد و نتیجهاش هم شد سقوط با کله و تبدیل شدن به زیاندهترین و شکستخوردهترین و بدترین فیلم ابرقهرمانی سال ۲۰۱۹ هالیوود.
8- فونیکس سیاه (Dark Phoenix)
وقتی صحبت از فرانچایز ایکسمن میشه، واقعا ما مخاطبها حسابمون درست با خودمون معلوم نیست! حالا چرا؟ چون ما در این فرانچایز همه مدل فیلمی داریم؛ از شاهکاری مثل "لوگان" گرفته که میتونه توی تاپلیست هر سینما دوستی از فیلمهای ابرقهرمانی قرار بگیره، تا آثاری خیلی خوب و خوبی مثل "روزهای گذشته و آینده" و یا "کلاس اول" تا فیلمهایی متوسط مثل "ولورین" و یا آثار نسبتا ضعیفی مثل "آپوکالیپس" و خب اثر زبالهای مثل "دارک فونیکس". حالا خودتون میتونید ددپولها رو هم به لیست اضافه کنید. خلاصه که به همین دلیله که میگوییم حساب ما با خودمون معلوم نیست سر این فرانچایز؛ اما بیشک بر سر فیلم آخر این فرانچایز خیلی هم خوب حسابمون با خودمون معلومه. یک اثری که میتونید بعنوان پسوند هر صفتی را که میخواهید حوالهاش کنید؛ خب شاید بگویید زیادی با این اثر نامهربونم ولی هر کس که به این فرانجایز ارادت داشته، قطعا این اثر شاکیش کرده، چرا، چون این فرانچایز با تمام فراز و نشیبهایش میتونست با لوگان، یک پایان درخور و زیبا و باشکوه رو تجربه کنه و سکان ناخدایی این فرانجایز رو تو طبقی گلگون، به مارول و دیزنی تقدیم کنه؛ اما با این اثر، این فرانچایز در یک طبق آش و لاش به مارول حواله شد! نمیخواهم و جاش هم نیست،که زیاد روی فیلم مانور بدیم و شما میتونید نقد فیلم رو در سایت به صورت تفصیلی بخوانید؛ اما در هر صورت "دارک فونیکس" یک فیلم شکست خورده بود، هم به لحاظ مالی و هم از دید هواداران، این اثر بدترین فیلمی بود که فرانچایز ایکسمن تا به حال به خود دیده. خب حقیقتا این فیلم رقابت تنگاتنگی با پسر جهنمی برای تمشک طلایی ما داشت که نهایتا خیلی میلیمتری اون رو از سر گذروند.
7- برایتبورن (Brightburn)
خب چی میشه اگه قدرتهای سوپرمن در راه خباثت خرج بشه؟! سوال و ایدهی جالبیه نه؟! ولی اگه فکر میکنین خروجی این ایده و فیلم برایتبورن تونسته به همون اندازه خوب باشه باید بگم ناامید خواهید شد! خب این اثر به تهیهکنندگی جیمز گان در سالی که که گذشت با درجه سنی بزرگسال و در ژانر وحشت روی پرده رفت که خب متاسفانه نتونست اونطور که انتظار میرفت عمل کنه و بسیار ناامیدکننده ظاهر شد. در واقع این فیلم نه ایدهی آنچنان بکری داشت که بتوان از آن دفاع کرد و نه در مرحلهی اجرا کاری میکند که از ایدهها و خلاءهایش بگذریم و در حالی که مثلا قصد کلیشهشکنی در سینمای ابرقهرمانی داشت، بدتر خود به معضلی در ذهن تماشاچیان تبدیل شد که دیگر علاقهای به تکرارش ندارد.
6- شیشه (Glass)
خب حقیقتا به شخصه برای ام.نایت.شیامالان خیلی احترام قائلم؛ فردی که با unbreakableاش تو زمان خودش انقلابی به پا کرد در فیلمهای ابرقهرمانی و واقعا کلیشهشکن بود؛ از طرفی فیلم split هم واقعا با بازی حیرتآور مکآوی و داستان جالبش تقریبا همه رو راضی کرد و در این بین وقتی شیامالان خیر ساخت فیلم glass رو تایید کرد و در کنارش اعلام کرد که این فیلم به همراه دو فیلم قبلی در یک دنیا جریان دارند دیگه واقعا قند تو دل مخاطبین آب شد و همه منتظر ماجراجویی در قلب یک فیلم کلیشهشکن دیگه از شیامالان بودند؛ اما متاسفانه نتیجه اون چیزی نبود که انتظارشو میکشیدیم. فیلم طوری بود که انگار شیامالان صحنهی پایان فیلم رو تو ذهنش داشته و بعد کل فیلم رو بر اساس رسیدن به اون پایان، سرهمبندی کرده؛ بازی بروس ویلیس هم اون چیزی نبود که بعد از غیبت طولانیش در این نقش انتظارشو میکشیدیم و نشون داد این روزها دیگه کم فروغ شده. در مجموع فیلمی بود که تنها از بازی خوب مکآوی و تا حدودی الجکسون بهرمند بود و تا حدودی پایانی خوب داشت؛ پایانی که تاثیرش با فیلمنامهی شلخته و نادرستش بسسار کمتر از حد استحقاقش شد و باعث شد این فیلم پر پتانسیل، چیزی نباشه که انتظارشو میکشیدیم.
5- کاپیتان مارول (Captain Marvel)
خب اینجای لیست هم جای مناسبیه برای اینکه یکی از بدترین فیلمهای مارول استودیو رو جای بدیم؛ دیگه الآن مجال مناسبی برای نقد فیلم نیست و استاد اینجا به حد کافی توضیح دادند؛ ولی خب ببینید وقتی بعد از این همه فیلم خوب، شما بیای و افت کنی و تبلیغاتت رو برمبنای دروغ بچینی و انتظارات رو بالا ببری و بگی فلان کاراکتر قویترینه ( مثل اینکه این روزها این صفت یک دستآویز تبلیغاتی برای مارول شده و به شتری تبدیل شده که یک روز جلوی خونهی کارول میخوابه، یک روز اترنالز و حالا هم واندا😐 خب بعدی نوبت کیه؟!) و بعد با ارائهی یک فیلم شلخته و ناهمگون همه چیز رو خراب کنی، نتیجهاش میشه همین؛ میشود این که با وجود فروش میلیاردی ولی سران مارول به قدری نامطمئن هستند که نمیان اعلام رسمی ساخت قسمت دوم رو بکنن(با این که ما میدونیم اون فروش خودش گارانتی محسوب میشه برای ساخت قسمت بعدی). به هر حال امیدواریم این فیلم به تجربهای برای سران مارول بدل شده باشه و گریبان پروژههای ریسکی آیندشون رو نگیره؛ چون همونطور که میدونیم اترنالزی در راهه که میتونه خیلی ریسکی محسوب بشه و اگر قرار باشه از فرمولی مثل فیلم کاپیتان مارول استفاده بشه، قطعا به بنبست خواهد خورد. امیدواریم که این طور نشه...
4- جوکر (Joker)
خب به جنجالیترین قسمت لیست رسیدیم که اتفاقا متعلق به پر حرف و حدیثترین فیلم لیست هم هست! خب با اغماض باتوجه به محتوا و داستان فیلم باید جوکر رو جزو فیلمهای کمیکی و ابرقهرمانی قرار داد؛ اما برم سر اصل مطلب. خب واقعا جوکر فیلم خوبی نیست! فیلمی که در هرگونه الهامگیری از بطون آثار منبع الهامش با کله سقوط میکند و تنها نقطه مثبت فیلم که از قضا بار کل فیلم رو میکشد بازی حیرتآور فینیکس و موسیقی فیلمه و بس! تاد فیلیپس با کارگردانی ناامیدکنندهاش نشون داد که واقعا وارنر خیلی روی فیلم جوکر حساب باز نمیکرده، چون نه تنها برای فیلم خیلی خرج نکرد، بلکه همه چیز رو با یک کمپانی دیگه سهیم شد تا اگر یک وقت اوضاع قاراشمیش شد و جوکر شکست خورد خیلی ضرر نکنه و خب کارگردان مناسبی رو هم برای این فیلم انتخاب نکرد! قبلا اینجا به طور مفصل از دلایل خشمم از فیلم جوکر و نقاط شکست فیلم صحبت کردم و آقای فقیه هم تو نقدشون همه نکات رو بیان کردند(اینجا). در مجموع این فیلم در جایگاه بدتری نیست، چون بازی فینیکس(راستی تبریک به هواداران بابت گلدن گلوب ایشون) و تعدادی چند از عوامل دیگری از یک فیلم خوب رو داره و همزمان در جایگاه بهتری هم نیست، چون علاوهبر کارگردانی و فیلمنامهای ترسو ضمن الهامگیری دستوپاشکسته از آثار اسکورسیزی(که فیلیپس و دوستاش از روز اول بعنوان یک محل تبلیغ مفت و مجانی روش مانور میدادن بعنوان فیلمی به سبک دو اثر معروف اسکورسیزی یعنی سلطان کمدی و راننده تاکسی) در الهامبرداری از تمامی بطون فیلمهای منبع الهامش با کله سقوط میکند و در حالی که قرار بود کلیشهشکن و ناجی سینمای ابرقهرمانی جریان اصلی هالیوود باشد، خودش همراه با این قافله به فیلمی صرفا جهت پول در آوردن بدل میشه. راستی آقای فیلیپس که از روز اول دائما اذعان میکرد که هرگز جوکر را برای قسمتهای بعدی نمیسازد، حال نه تنها به این کار علاقه پیدا کرده، بلکه به ساخت فیلمی از بتمن در دنیای جوکر هم ابراز تمایل کرده(😳). امان از پول که چهارچوبهای آدم رو جابجا میکنه...
3- شِزِم (SHAZAM)
خب هر چقدر دیسی با جوکر ناامیدم کرد، شزم من رو به آیندهی دیسی امیدوار کرد؛ قبلش بگم این نکته رو که شما باید هر فیلم رو در جایگاه خودش بسنجید؛ یعنی صرفا این که من جوکر رو در جایگاه پایینتری از شزم قرار میدم به دلیل مقایسهی این دو اثر با یکدیگر نیست بلکه هر فیلم بر اساس ادعای خودش و شرایط پیرامونی و مستقلا بررسی میشود. شزم از اول قرار نبود که اثری دگرگون کننده باشه ولی در عین حال فراتر از انتظارات ظاهر شد و در عین حال که از بودجهی پایین و تبعا نقاط ضعفی رنج میبرد و بعضا فیلمنامهی ناهماهنگی در برخی صحنات داشت(سکانسهای فان و خندهداری که به یکباره جای خودشون رو به سکانس دارک و خشن کشتن پدر و اعضای شرکت به دست دکتر سیوانا میداد) ولی به قدری سرگرمکننده بود که بتوانیم آن را در رسیدن به هدفش تا حدودی موفق بدانیم. ولی جوکر فیلمی پرگو و پرمدعی بود که قصد یک انقلاب در این ژانر را داشت و قرار بود مثلا الهامگیرنده از بهترین آثار اسکورسیزی باشد ولی نتیجه فیلمی شد که خود اسکورسیزی هم میلی به دیدنش را ندارد.
در مجموع شزم و جوکر از معدود فیلمهایی بودند که من در نظرم نسبت به اونها با اجماع منتقدها یکی بود و شزم هم نشون داد که میتونه فیلم پتانسیلداری برای آینده و ادامه دادن باشه.
2- مردعنکبوتی: دور از خانه (Spiderman: Far from Home)
فیلم اسپایدرمن: دور از خانه حقیقتا فیلمی بود که نشون داد که هواداران چقدر میتونن به ورژن MCUی مردعنکبوتی اعتماد کنن و از طرفی نشون داد که جان واتس چه کارگردان آیندهداریه برای مارول و در کنار پیتون رید و جیمزگان تنها کارگردانیه که یک سگانهی کامل رو برای MCU میسازه. اما به خود فیلم برگردیم؛ فیلم تقریبا همه چیز داشت؛ از وفاداری به کمیک گرفته تا چالش و قوس شخصیتی و بحرانهای تینیجری و جلوههای ویژهی فوقالعاده که در حد و اندازههای فیلم دکتر استرنج بود و برای شخص من جزو برترین Cgiهای مارول بود گرفته تا فیلمبرداری زیبا و آنتاگونیستی پُر کاریزما و موسیقی خوب و صد البته یک کلیفهنگر در صحنهی پس از تیتراژ که علاوهبر اینکه مخاطب رو دیوانه و استرسی میکنه، عملا فیلم رو برای ادامهی راه به چالش میکشه. به شخصه عاشق کارهایی هستم که علاوه بر خوب بودنشون، سعی دارند روی دست خودشون بلند بشوند و این خصیصهایه که فیلم دور از خانه بهش مزینه. لو رفتن هویت اسپایدی علاوه بر این که کارشو سخت میکنه، کار اتاق فیلمنامهنویسی MCU رو هم بسیار دشوار میکنه؛ چرا که بقیهی فیلمها هم بیشک تحت تاثیر این پیچش عظیم قرار خواهند گرفت. چه لو رفتن هویت اسپایدی، و چه لو رفتن هویت نیک فیوری!
به هر حال راحتترین انتخاب برای این لیست دقیقا همین رتبهی اول و دوم لیست بودند، چون اون قدر نکات مثبت داشتند که دیگر نیازی به فکر نداشته باشیم. البته خب نیاز آنچنانیای هم به این خصیصهها نداشتند چون حقیقتا سال ۲۰۱۹ در مجموع سال خیلی پرفروغی نبود برای سینمای ابرقهرمانی؛ چرا که از ۹ فیلم لیست، تقریبا بیش از نیمی از آنها یا به لحاظ کیفی و یا مالی شکست خوردند ویا نتوانستند انتظارات را آنطور که جوسازی کرده بودند برآورده کنند.
1- انتقامجویان: پایان بازی (Avengers: Endgame)
برترین و عظیمترین و بزرگترین فیلم کمیکی تاریخ و پرفروشترین فیلم تاریخ سینما واقعا از سر سال ۲۰۱۹ زیاده حقیقتا؛ چون همون طور که گفتم سال ۲۰۱۹ نسبتا سال کم فروغی برای سینمای ابرقهرمانی بود.
این فیلم واقعا کار سختی رو باید بر دوش میکشید چرا که پایان دادن به ۱۱سال دنیاسازی کار بسیار سختیه، چرا که شما باید علاوه بر یک پایان معقول که در عین حال دریچههایی رو به آیندهی سینماییت باز کنه، باید بتوانی آرکهای داستانی شخصیتهات رو خوب به اتمام برسونی، خصوصا اگر اون کاراکترها دو تا از محبوبترین و کلیدیترین شخصیتهای کل دنیای سینمایی باشند. اما اندگیم به بهترین طریق ممکن این کار رو انجام داد. به طور مثال برای درک سختی کار به اثر اخیر استاروارز نگاه کنین که به منظور آرکهای زیادی که باید به سرانجام میرسوند چقدر ناموقق بود.
اندگیم فیلمی بود که در اون صحنات اکشن و مبارزهای به اوج خودش رسیده بود، بازی بازیگرها به اوج پختگی و پتانسیل خودش رسیده بود و روسوها هم بهترین و پختهترین کارگردانیشونو ارائه دادند. شما اکشن پایانی فیلم رو حتی تو هیچ پنل شلوغ و جذاب کمیک هم پیدا نمیکنید. فیلمنامهی فیلم هم اگر نگم بهترین فیلمنامهی MCU بود، یکی از بهترینها بود. دقت و ریزبینی سازندهها هم که شمّهای از آن را میتوانید در تعداد ایستراگها و وفاداری فیلم به منبع اقتباسش رو در عین پیوستگی با مدرنیسم امروزی ببینید. در کل دلایل زیادی وجود داره که شما رو به یقین میرسونه که این فیلم نه فقط بهترین فیلم ابرقهرمانی امسال، بلکه جزو بهترین فیلمهای قهرمانی تمام تاریخ سینما است که به تنها گوشهای از دلایل این مسئله اشاره کردم و شما برای کسب اطلاعات تکمیلی میتونین مقالات مربوط به این فیلم رو در سایت بخونید. در مجموع این فیلم نتیجهی دنیاسازی درست و شالودهی احترام به هواداران در عین باج ندادن به آنها و توجه صحیحی به اِلِمانهای درست فیلمسازی ابرقهرمانی بود که خروجی هم چیزی بود که دیدیم.
محمدعلی رضائیهنجنی
(MoAli)
All rights reserved © Spidey.ir 2020
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
آیا واقعاً باید از اُسکار گرفتن "جوکر" خوشحال بشویم؟!
نقد و بررسی فیلم "انتقام جویان 4: پایان بازی"
نقد و بررسی فیلم "مرد عنکبوتی: دور از خانه"
نقد و بررسی فیلم شزم (SHAZAM)
نقد و بررسی فیلم جوکر (THE JOKER)
نقد فیلم کاپیتان مارول (CAPTAIN MARVEL)
نقد و بررسی فیلم «فونیکس سیاه»
نقد و بررسی فیلم «شیشه» ( GLASS )
نقد و بررسی ریبوت فیلم "پسر جهنمی" (HELLBOY 2019)
دیدگاهها
بازم مثل همیشه پرچم اند گیم بالاست.
اقا شما هم به چه چیزایی گیر دادی!
مری جین این فیلم که عالی بود . واقعا عالی بود . شخصیت پردازیش حرف نداشت. شما اون کرستن دانست جیغ جیغو رو میخواستی یا این خانم جسور که شخصیت پردازیش درست مثل کمیک بوک های مرد عنکبوتیه؟ استاد ترابی که کاملا به درستی به این مساله تو نقد خودشون اشاره کردن:
bit.ly/2FwYrF2
من از استاد رضائی هنجنی خواهش میکنم این مقاله سایت cbr رو مثل همیشه به زیبایی خاص خودشون ترجمه کنند که مری جین سری سم ریمی رو با ام جی فیلم های جدید مقایسه کرده و گفته کدوم بهتر هستند:
www.cbr.com/.../
لطفا ترجمه بفرمایید آقای رضائی
نمی دونم ولی باید چند دفعه اینو بگم تا شاید متوجه بشن:
زندایا مری جین نیست
زندایا مری جین نیست
زندایا مری جین نیست
ام جی دنیای سینمایی مارول مری جین دنیای کمیک نیست
ام جی دنیای سینمایی مارول مری جین دنیای کمیک نیست
ام جی دنیای سینمایی مارول مری جین دنیای کمیک نیست
مقایسه مری جین کرستن دانست با میشل زندیا کاملا کار اشتباهیه و درجه عصبانیت منو بالا میبره اگر اینطوره باید گوئن اما استون رو با میشل زندایا مقایسه کرد تا حساب کار دست بعضیا بیاد
من نگفتم مری جین مشکل داشت من اصلا همچین حرفی زدم؟! من این همه نوشتم شما فقط گیر دادین به اون؟! من گفتم زندایا از دانست بهتره؟! من اصلا اگر که میدونستم شما فکر بد میکنین من نمی نوشتم من با رنگ پوستش کاری نداشتم من تو جملات فقط از بدی های فیلما نگفتم که بگم اینم بدیش هستش من فقط نوشتم مری جین ...
بعد یه نکته من دو ساله دارم مقالات سایت رو دنبال میکنم اینقدر هم این تابستان وقت داشتم که کل مقالات سایت رو خوندم و کلی کمیک هم که سایت ترجمه کرده خوندم خدا هم به من قدرت تفکر داده که مری جین فار فرام هوم بیشتر از مری جین سم ریمی به مری جین کمیک که شخصیت پردازیش از تونی استارکم بهتره تو کمیک رو بگم شبیه تره
آقای فقیه من نمیدونستم شما بد برداشت میکنین یه بار دیگه متن در جواب دوست عزیز آکوامن و متن اول من رو بخونین من مری جین رو اصلا با کسی مقایسه نکردم یه بار گفتم دوباره هم میگم من خودم میگم که زندایا بیشتر از دانست به ام جی کمیک شبیه هستش
بدبخت مارول هر چی سعی میکنه تنوع ایجاد کنه و یه چیز خوب به هواداران تحویل بده ولی بازم بعضی از افراد ناراضی هستن و به حرف منتقدین و طرفداران دیگه هم گوش نمی دن و فقط میگن (نه این اشغاله)
شما یکم توی نحوه بازی و شخصیت ام جی توی فیلم خودت میفهمی چرا همه میگن ام جی این فیلم خوبه
چون خودکفائه و به کمک اسپایدی نیاز نداره برا بیشتریا دوستش دارن
بعدم میستریو دلیل دشمنیش تونی بود نه خود دشمن بودن (یا بهتر بگم ویلین بودنش) تونی
ولی با این موافقم که دیگه تو فیلم بعدی فقط باید اسپایدرمن باشه و ربطی به هیچ سوپرهیروی دیگه ای نداشته باشه
ممنون از وقتی که گذاشتید
من انگلیسیم متوسطه نه داغون ولی فهمیدم که توی استقلال شخصیت و پتانسیل و شیمی با پیتر میشل جونز بهتره و منم قبول دارم
دوست عزیز من نمیگم تنوع بده حتی شاید خیلی با این ایده که دن اسلات اومد اختاپوس رو کرد تو پیتر یا رایلی رو کرد شغال یا پیتر رو کرد پولدار موافق نبودن ولی من خوشم اومد بزارید یه نقل قول مستقیم از آقای ترابی بکنن که ایشون خودشون گفتن که من هم اولش خوشم نمی اومد ولی نمیشه که همون کاراکتر استنلی و کربی همونجوری بمنه تغییر نکنه تغییر گاهی اوقات لازمه
من هیچ مشکلی با زندایا نداریم اصلا بزارید بگم بخدا
من کلی گفتم! مقایسه ام جی زندایا با تمام خوبیاش با مری جین سم ریمی کاملا اشتباهه! و سوالم اینه چرا انقدر که روی دانست مانور مقایسه ای میدن روی گوئن مارک وب نمیدن!
فکر نمی کنم روی سخن شما با من باشه اما جهت اطلاع من کی گفتم ام جی زندایا بده؟ من گفتم مقایسه اش چه با کمیک چه با مری جین سم ریمی کاملا کار اشتباهیه
راستش من جزو اون عده نیستم که باهاشون یکی شدم ولی یکی از دلایلی که من حرفی از گوئن نزدم اینکه اولا گوئن بهترین رمانس فیلمای کمیکی رو داره که حتی از سوپرمن ۱۹۸۰ هم میزنه جلو دوما گوئن استیسی اما استون بعد جی جونا جمیسون سم ریمی شبیه ترین کاراکتر به کمیک هستش تو سینما حتی از دکتر اختاپوس نورمن ام جی ها و پیتر ها و...
شبیه ترین از لحاظ ظاهری درسته ولی از لحاظ شخصیت پردازی خیلی شبیه به مری جین دنیای کمیک بود
درسته و این دلیلی هستش که نشون میده چرا ما عاشق مری جین تو کمیک هستیم
مچکر از لطف شما آقای فقیه عزیز؛
دقیقا همون طور که گفتم این دو فیلم رقابت نزدیکی دارن با هم برای کسب تمشک طلایی!
برای امثال ما که هوادار فرانچایز ایکسمن بودیم، این طور گند زدن به پتانسیلها خیلی تاثیر زیادی روی میزان خشممون داره، ولی خب اگر بخواهیم بدون حس هواداریمون به ماجرا نگاه کنیم، فکر میکنم هل بوی خیلی بیشتر خراب کرد...
بعد جالبی قضیه اینجاست که بازیگر جین گری که اسمش سوفی ترنر بود اگه اشتباه نکنم میگفت این فیلم سینما رو تکون میده و حتی الان میخواد نقش جین گری توmcu رو بازی کنه من هیچی از بازیگری نمیدونم ولی حتی من هم تونستم تشخیص بدم بازیگریش بد بود البته ببخشید من روی کامنت شما ریپلای کردم
راستی یه سوال دارم خیلی دیدم بتمن زو با مون نایت مقایسه میکنن ولی قطعا خیلی فرق دارن میتونین به من بگین آخه شما فن مون نایتید به خاطر همون بود
آخه اون حسم بذاریم کنار بازم کفه ترازو به طرف دارک فونیکسه! سایمون کینبرگ "اولین" تجربه کارگردانیش بودم و فاکس بی عقلانه اومد یه بودجهٔ بلاک باستری رو داد دست کسی که اولین کارش بود اونم چی؟ فیلمی که قبلا با همین داستان از روش اقتباس شده بوده و نویسنده شم خود همین آقای کینبرگ بوده!!! واقعا این حرکت فاکس نور علی نور بوده تازه از طرفی میدونیم که اپوکالیپسم تو باکس افیس نتونست سودآوری رو به حدی برسونه که فیلم بعدی ساخته بشه. این از این. نکته دیگه این که دارک فونیکس قبل از ریشوت هاشم فیلم بدی بوده به گفتهٔ خیلی ها! پس بازم نمیشه تقصیر استودیو انداخت بی استعدادی کینبرگ رو! باز نیل مارشال یه چیزایی از کارگردانی حالیش بوده و هممون میدونیم پشت صحنه چه دعوایی بین تهیه کننده ها و مارشال بوده ضمن این که بودجهٔ هل بوی نسبت به دارک فونیکس خیلی کمتر بوده. شاید هل بوی همه چیزش شلخته بود اما دارک فونیکس از لحاظ کارگردانی و نویسندگی هیچ حرفی برای گفتن نداشت و انگار یه پروژه فیلم کوتاه دانش آموزی بود.
خب جواب سوالتون ایشالا خودش یه مقاله میطلبه که ارائه خواهد شد...
اما بله، از الآن به همه قول ۷، ۸، ۱۰ تا مقالهی جامع و درست درمون مناسبتی در مورد موننایت رو میدم که ایشالا به صورت مناسبتی هنگام انتشار سریال تقدیمتون میکنم و اونجا خواهید فهمید که علاوه بر اینکه مون نایت شباهت به بتمن داره، حتی از او برتر هم هست! میدونم تعجب کردید، ولی با ادله انشاالله قانعتون خواهم کرد، پس تا اون زمان صبر پیشه کنید
البته که در آیندهای نزدیک و قبل از انتشار سریال یه چند تا مقالهای رو تو برنامم دارم که ذهنتون رو برای حضور جناب موننایت آماده میکنه و مطمئنم با دونستن و خوندنشون این ابرقهرمان شگفتانگیز رو خیلی دوست خواهید داشت، چون احساس میکنم واقعا تو جامعه کمیک ایران حق موننایت خوب ادا نشده، وگرنه خیلیا عاشقش بودن...
اما نگران نباشین قطعا تا جایی که در توانم باشه با موننایت آشناتون میکنم و دینش رو ادا خواهم کرد.
ممنون
قطع به یقین همه حرفاتون درسته، میگم از طرفی بودجه پایین هل بوی در قیاس با دارک فونیکس، اندکی هل بوی رو مبرا میکنه اما از اون طرف ما میبینیم هل بوی از همون بودجه اندکش هم نتونسته درست استفاده کنه؛ یعنی در واقع ما یه لیست تقریبا برابر داریم به لحاظ المانهای زبالهای بین این دو اثر:
از یک طرف دارک فونیکس رو داریم که علی رغم بودجه ی بالا و ریشوتهای فراوان تونست کار سختی بکنه و گند بزنه به همه پتانسیل هاش، فیلمنامه ضعیف و شلخته و مقوایی با قوسهای شخصیتی احمقانه و بازی گرفتن افتضاح از بازیگرانی که همیشه در نقشاشون تو این سالیان درخشیدن و...
از اون طرف هم هل بویی که صرفا یه مشت صحنهی اسلشر رو تو هم ریخته بودن و هیچ تناسبی بین لوکیشنهای فیلم نداشت و تدوین مزخرفش رو هم که نکم دیگه، مضافا بر اینکه ما خود به خود فیلم رو با فیبم دل تورو مقایسه میکنیم که به شخصه برام خیلی مقدس هستن. بر خلاف دارک فونیکس که یک موسیقی و جلوههای ویژهی درست حسابیای داشت، هل بوی جدای از این که موسیقی فیلمش بیشتر کپیکاری بود، جلوههای ویژهی بدوی ای هم داشت و هیچ تکرار میکنم هیچ تناسبی بین عناصر فیبم وجود نداشت
رو حساب این مسائل واقعا خیلی سخته انتخاب این که کدوم بدتره ولی خب همون طور که در متن هم گفتم واقعا این جا دیگه با این تقارب و نزدیکی به لحاظ افتضاح بودن، این جا دیگه فقط سلیقهی شخصیه که یکی رو بالاتر از دیگری قرار میده،چرا؟ چون این قدر نزدیکن به هم که اگه شما بیای دلایل تنفرت رو از دارک فونیکس بگی و یکی هم بیاد دلایلش رو از تنفر از هل بوی بگه، واقعا نمیشه قطعی گفت کدوم بدتره.
پ.ن: الان یک عده دیسی فن یا فیلمباز مضخرف میان تو سایتاشون یا گروه های تلگرامیشون به آقای هنجنی و ترابی توهین میکنن. مثلا فکر میکنن خودشون خیلی حالیشونه
خیلی ممنون از لطف شما دوست عزیز
اما در مورد پینوشتتون باید بگم دیگه سایت ما مدتهاست مسیر خودش رو از سر و کلهزدن با این افراد حقیر و بیمقدار و این گروهها و کانالهای زرد تلگرامی جدا کرده و بر روی فعالیتهای حرفهای خودش تمرکز داره؛ یه ضرب المثل اسپانیایی هم هست که خیلی بهش اعتقاد دارم و جا داره بهش اشاره کنم: "سگ پارس میکنه و کاروان به راه خودش ادامه میده"...
بله اسپایدی هم با قدرت و بی توجه به حواشی و با تکیه به شما جامعه کمیک فهیم ایران به راه استوارش ادامه خواهد داد انشاالله.
بله قطع به یقین به گفته کارشناسان بهترین و پخته ترین و برترین رابطه احساسی بین دو کاراکتر کمیک بوکی متعلق به پیتر پارکر/مرد عنکبوتی و مری جین واتسون هستش ولی از اون طرف همه اذعان دارند که برترین رابطه احساسی بین دو کاراکتر در فیلم های کمیک بوکی متعلق به پیتر پارکر/مرد عنکبوتی و گوئن استیسی(با بازی حیرت انگیز اندرو گارفیلد و اما استون) در سری فیلم های The Amazing Spider-Man هستش.ببینید شما بین کاراکتر گوئن استیسی در اون سری فیلم ها و مری جین دنیای کمیک بوک یکسری المان های بسیاری مشابه و لذت بخش حس می کنی اما این دلیل نمیشه که گوئن استیسی اون فیلم ها کپی پیست مری جین دنیای کمیک باشه.اصلا شخصیت پردازی این دو کاراکتر با هم تفاوت عمده ای داره. در حالی گوئن استیسی اون فیلم ها دختری معصوم،سر به زیر و پاک و در عین حال شجاع،باهوش،وفاد ار،باشعور و دوست داشتنی یه تصویر کشیده شد و در عین حال شخصیت پردازی منسجم و قدرتمندی داشت اما تفاوت های عمده ای هم با مری جین دنیای کمیک داشت.مری جین واقعا بیش از هر شخصیت لیاقت زندگی با پیتر پارکر/مرد عنکبوتی داره.درسته اولش در دنیای کمیک او دختری شاد،اهل حال و به اصطلاح Party Girl بود و در عین شخصیت پردازی قدرتمندش،رقیبی برای گوئن استیسی به شمار می رفت که یکی از آتشین ترین مثلث های عشقی دنیای کمیک به شمار می رود(در کنار آرچی اندروز،بتی کوپر و ورونیکا لاج).ولی بعد سال ها مشخص شد که اون همه تظاهر به شادی،فقط نقابی بوده بر درد و رنج های واقعی مری جین.اون روحیه و استقامت در برابر سختی ها و وفاداریش به پیتر،الی الابد اون رو عشق ابدی پیتر پارکر قرار میده(در کل من عاشق رابطه پیتر با سه تا Love interest اصلیش یعنی مری جین،گوئن استیسی و فیلیشا هاردی/گربۀ سیاه هستم ولی خب مری جین!!)
پیشنهاد می کنم 2 مقاله زیر رو به قلم استاد ترابی بخونید و کیفش رو ببرید:
spidey.ir/.../...
spidey.ir/.../...
ببینین دوست عزیز، شما میگی جوکر فیلم برتر امساله، بر چه مبنایی این حرف رو میزنی؟ چون یکسری منتقد توی ریویوهاشون که ذاتا متفاوت با نقده میگن فیلمی خوبه یا بده میشه دلیل؟ ما باید چشم و گوش بسته بپذیریم حرفشون رو؟
اتفاقا من از دید سینمایی بررسی کردم فیلمها رو در درجهی اول. چه در این مقاله و چه در کامنتی که ذیل نقد دوست عزیزم اقای فقیه ذکر کردم، به تمامی ادله و استدلالاتم درباره بد بودن فیلم جوکر اشاره کردم به شزم هم به قدر کافی اشاره کردم. خوبه نظراتمون رو مستقل از سایتها بدونیم(البته با دلیل) نه صرف این که چون مثلا cbr یا screen rant یا ign یا هر سایتی اموده رتبه بندی کرده ما سریعا تحت تاثیر قرار بگیریم. شما اگر اکثر این سایت ها رو ببینی رتبه بندیشونو و بخونی مقالشونومتوجه میشی که صرفا رتبه بندی کردن و اومدن واسه هر فیلم یسری جملات کلی رو نوشتن و توی خوننده درست با ادله ای روبرو نمیشی که چرا فلان فیلم اوله یا فلان فیلم دومه.
بعدشم خود شما میگی فیلمنامه افتضاحه، بعو خودت میای میگی ولی اکثر منتقدها و سایتها اون رو جزو بهترین فیلم های امسال میدونن!!!!!!!! جل الخالق! یعنی اوضاع فیلمهای امسال این قدر مزخرف بوده که این فیلم با این همه مشکل و شکست باید جزو بهترین فیلمهای سال باشه؟!؟!؟!؟! عجیبه... در ضمن هیچ منتقدی ادعا نکرده که جوکر اسکارهایی رو قراره درو بکنه! نمیدونم این رو از کجا گفتید چون همین الآن مشخصه تا حدودی که در چه مواردی نامزد میشه که بهش اشاره کردم؛ و دیگه اینکه کلا حساب کتاب جوایز واقعا عجیب غریبه، شما به گلدن کلوب امسال نگاه کن، آثار فاخری مثل کشتن ایو و ایرلندی دست خالی ترک کردن مراسم رو؛ کلا سنجش صرف ابتنا بر جوایز کار کاملا غلطیه! از اون طرف آثار هیچکاک رو داریم که رنگ خیلی جوایز رو ندیدن، یعنی بدن؟! ایرلندی بده؟! کشتن ایو بده؟! حالا برعکسشم صادقه و این نتیجهگیری و سنجش هم کاملا اشتباهه
خلاصه که بهتره مستقل باشیم و نظراتمون رو با دلیل بیان کنیم و به دور از تقلید کورکورانه ولی خب باز نظر هر کسی محترمه؛ البته نظری که مبتنی بر دلیل باشه نه........
فیلم مرد عنکبوتی دور از خانه المانهاش خیلی عجیبه! چرا که هم به دنیای کمیک شبیه هم به دنیای واقعی! چجوری میشه این کار کرد الله اعلم. نویسنده ها و مخصوصا کارگردان فیلم و بازیگران اصلی عالی عمل کردن. در مورد نیک فیوری چیزی که به ذهنم میرسه اینه که بعد از اتفاقات فیلم کاپیتان آمریکا سرباز زمستانی جای خودش رو با اسکرال عوض کرده. ولی خیلی منتظرم که بدونم قضیه چیه. اما آدم ناخودآگاه فیلم های مرد عنکبوتی رو با فیلم های سم ریمی مقایسه میکنه. اینکه اونجا پیتر چقد مستقل بود و خودش باید تو اون دنیای بزرگسالانه تک و تنها گلیمش رو از آب بکشه بیرون. و اینکه هر چی فیلم های سم ریمی توش ضعف داشت تو فیلمهای بعدی خواستن پرش کنن که نکته مثبتیه. (البته با برقراری همون نقاط قوت که متاسفانه فیلمهای مارک وب نتونست همون ارتباط رو برقرار کنه.)
ناامیدکننده ترین فیلم سال برای من فیلم مردان ایکس فونیکس سیاه بود. کلا فاکس سیاستش غلط بود که بدون ولوورین مردان ایکس بسازه. مخصوصا بعد از اینکه واسطهای بین زمان آینده و گذشته شد. چارلز و هنک چرا سراغی ازش نگرفتن؟ از همه بدتر جمع بندی بشدت دیوانه وار فیلم بود. و البته اینکه مگه ما در آینده فیلم روزهای آینده گذشته چشمون به جمال جین گری باز نشد. البته یادمون نره که فیلم first class یک دنیایی برای ایکس من ساخت که خودش رو از فیلم هایی که آینده قرار داشت جدا کرد. منتها این کار رو نتونست برای شخصیتهایی جدیدی مثل استورم و سایکلاپس و جین گری انجام بده.
نظرتون چیه همین مقاله رو درباره سریال های ابرقهرمانی سال ۲۰۱۹ بنویسید؟ آخه حیفه سریال های خوبی پارسال اومدن
کی گفته؟ امتیاز جوکر از کاپیتان امریکا و شزم هم پایین تره
برو خودت چک کن
از اول همه گفتن بازی فینکس عالی بوده که اونم گلدن گلوب برد
به نظرم کاپیتان مارول از شزم بهتر بود
مچکر از لطفتون دوست عزیز؛
فقط لطفا طبق رسالت سایت برای گفتتون دلیل بیاورید. شما کپ مارول رو از شزم بهتر میدونید، خیلی هم خوب، نظرتون هم محترم؛ ولی بیاید با یک متن مقایسهای مختصر اقلا بگید چرا فکر میکنین این طوره. خب همین جوری که نمیشه...
یکی از مشکلاتی که من با فیلم شزم داشتم این بود که شخصیت بیلی و شزم رو از هم جدا کرده بود و این به مذاق من خوش نیومد انگاری این دو شخصیت جدا هستند شوخی های فیلم هم کلشو تو تریلر نشون دادن و من سر فیلم خندم نگرفت
کاپیتان مارول هم فیلم خوبی نبود ولی من از مرموز بودن فیلم خیلی خوشم اومد (من کلا از مرموزیت خوشم میاد)
به رابطه کاپیتان مارول و نیک فیوری هم خیلی خوب پرداخته شده بود و فیلم شوخی های جالبی داشت و به نظر من خیلی سرگرم کننده بود
اما از پیچش آخر فیلم خوشم نیومد و به نظرم پتانسیل اسکرال هارو هدر دادند
در کل این نظر من و بهتون حق میدم شما باهاش موافق نباشید
من امروز یه نظر تونقد far from home دادم البته اونموقع نمیدونستم که این میشل جونز هست نه مری جین ولی چیزی که نوشتم خیلی به اینمربوط نمیشه اگه میشه مطالعش کنین و بیایننظرتونو بگید فکمیکنم راجع به کارگردانی جان واتس اشاره کرده باشم که یکم کمتر تونقدا بهش پرداختن.(شماره 112صفحه دوم)
یه نظر جالب از نظر خودم هم که امروز دادم تو کمیک سالانه مرد عنکبوتی شور انگیز بود که اگه حوصله داشته باشین خوشحال میشم بخونیدش
عزیزان امسال یه سال تقریبا افتضاح بود برای فیلم های کمیک بوکی و ابرقهرمانی
یعنی اگه اند گیم نمیومد ابروی فیلم های ابرقهرمانی میرفت چون جز 2،3تا فیلم بقیشون گند زدن
درباره دارک فینیکس که بنظرم باید اخر میشد چون اون همه میگفتن فیلممون فلان میشه و...اخرشم این در اومد
فقط راجب فیلم شیشه بنظرم رتبش باید پایین تر می بود
راجب فیلم شزم هم که من واقعا ازش خوشم اومد با اینکه رابطه خوبی با دی سی ندارم اصن فیلمایی که بهDCEUزیاد مربوط نشن بهتر در میان بنظرم
مردعنکبوتی دور از خانه هم که واقعا عالی بود از داستانش تا صحنه های اکشن و...راستش پنجاه درصد اینکه من این فیلمو دوست داشتم به خاطر اون توهم هایی بود که میستریو برای پیتر درست میکرد اونجاهاش خیلی به کمیک ها شباهت داشت اخرشم که بیچاره رو انداخت جلو قطار
الانم که چقد بحث هست سر این ام جی و اون ام جی سم ریمی
درباره جوکر هم که راستش اینهمه هم فیلم خوبی که میگن نیست چند تا سوتی واقعا داغون داشت و بیشتر محبوبیت فیلم بابت بازی واکین فینیکس بوده
رتبه اول هم که مشخص بود اند گیم میشه
تو نقد فیلم هم گفته شد شاید70%یا بیشتر بدرد بخور در اومدن فیلم بازی واکین فینیکس بوده
اقای رضائی منم باهاتون موافقم مهم نیست جایزه به کی میرسه یا فلان سایت چی میگه
بنظرم سایت خودمون انقد خوب و وسیع هست که بتونه مستقل باشه
جالب اینجاست چندتا مقاله قبلی یه دیسی فن اومده بود نوشته بود چرا همش از دیسی بد میگید لطفا از دیسی مقاله نزنید یا اگه میزنید خوب باشه
جوری میگه انگار ما دشمنی داریم با دیسی
انگار چشمشون نمیبینه ما خودمون چند تا مقاله داریم که از مارول انتقاد کردیم
فیلم کاپیتان مارول رو خودمون داریم میگیم افتضاح ترین فیلم مارول بود
ما همیشه سعی میکنیم حقیقت رو بگیم. اون عده معدودی که فحش میدن و ناسزا میگن اولا تربیت خانوادگی خودشون رو نشون میدن و دوما دوست ندارن حقیقت برملا بشه. برای همین فیلم جوکر ما ابتدا یک نقد مثبت زدیم:
bit.ly/2T9daxU
دلیلش اینه که نویسنده اون نقد اقای قدیانی نظرش مثبت بود و ما هم احترام گذاشتیم به نظر ایشون چون نظر هر نویسنده ای محترمه
بعدش اقای فقیه هم نظرش رو گفتن و نقد نوشتن. نظر ایشون هم محترم. آقای رضائی هم نظرشون رو گفتن و این مقاله را رتبه بندی کردند. ما باید یاد بگیریم به نظرات هم احترام بگذاریم.
من که شخصا از این چرت و پرت ها اصلا ناراحت نمیشم چون اصلا برام مهم نیست. بنده یه رسالتی دارم که انجامش میدم . همونطور که تا حالا انجام داده ام و انجام خواهم داد. اونا میتونن فحش بدن. فحش بچه که صلواته . عوضش منم وقتم رو میزارم و اونقدر مقاله و کمیک کار میکنم تو این سایت که همه طرفدار اون چیزی که درسته بشن ! بدترین فحش برای این جماعت اندک اینه که یه روز چشم باز کنند و ببینند خوار و مادر و بچه هاشون طرفدار چیزی شدن که همیشه ازش نفرت داشتن
ختم کلام!
فکر کنم دیگه همه چیز مشخص شد.
کلاً یادتون باشه هیچ کس به قطاری که ایستاده سنگ نمیاندازه...
این مسیر با قدرت ادامه خواهد یافت...
اما باید به بعضی از کاربرها همون حرف آقای فقیه رو یادآور بشم.
ام جی در فیلم های جان واتس (MCU) مخفف Michelle Jones هست و لاغیر.
ایشون یک شخصیت سینمایی هست (برای این که دی سی فن ها یادشون بمونه مثل ریچل داوز در سه گانه نولان برای بتمن هست) و همونطور که آقای فقیه گفتن مقایسه این شخصیت با ام جی دنیای کمیک یا فیلم های سم ریمی کار اشتباهی هست و این شخصیت رو باید باتوجه به شخصیت پردازی ای که درون فیلم داشت ارزیابی کرد چون هیچ وقت یک شخصیت سینمایی رو با یک شخصیت کمیکی حتی اقتباس شده مقایسه نمی کنن.
برای این که بیشتر متوجه عالی بودن شخصیت پردازی میشل جونز بشید نقد استاد ترابی برای فیلم دور از خانه رو یک بار دیگه با دقت بخونید.
ببینید دوستان، درسته که شخصیتی به اسم «میشل جونز» توی دنیای کمیک نداشتیم؛ اما خودتون این ویژگیهای شخصیتی امجیِ MCU رو در نظر بگیرید:
+ دختری که جسور، مستقل و شجاعه و صبر نمیکنه تا دیگران نجاتش بدن
+ باهوشه و سرزبوندار (!) و از پیتر دفاع میکنه
+ همیشه یه «نقاب» به صورت میزنه [اگه امجی دنیای کمیک نقاب یه party girl رو به صورت میزد، این امجی نقاب کسی رو به صورت میزنه که ظاهراً هیچی براش اهمیت نداره و برای دنیای بیرونیش ارزشی قائل نیست]
این لیست رو به علاوهٔ اون صحنهٔ حذفشدهای از فیلم کنید که تلویحاً اشاره میکنه که وضع خانوادگی امجی چقدر داغونه.(منظورم اونجاییه که پیتر و همکلاسیهاش از سفر برگشتن، اما کسی دنبال امجی نیومده و اون با ناراحتی منتظر اتوبوسه و زنعمو می ازش میخواد که به خونه برسونش و ...)
[همینطور این رو هم گوشهٔ ذهن داشته باشید که این امجی درست مثل دنیای کمیک خودش هویت اسپایدرمن رو میفهمه...]
حالا خودتون قضاوت کنید؛ آیا با این اوصاف، واقعاً میشل جونز یه شخصیت اریجیناله؟!
سونی و مارول نشون دادن که نمیخوان روند فیلمهای قبلی رو پیش بگیرن. فکر نمیکنید بیخیال سیر تاریخی عشقهای پیتر بشن و یکجا برن سراغ امجی؟!
آیا میشل، نسخهٔ مدرنی از مریجین دنیای کمیک نیست...؟!
به نظر بنده که هست!
فکر نمی کنم حتی آقای ترابی هم زندایا را به عنوان مری جین بپذیرنش. ما از قدیم دوست داشتیم شخصیتمون وفاداریش رو نسبت به منبع اصلی حفظ کنه و یکی از این وفاداری ها که در شخصیت پردازی هم تاثیر داره رنگ مو و پوست مری جینه. هرچقدر هم که شخصیت پردازی میشل خوب باشه بازم دلیل نمیشه ما اونو بذاریم جای مری جین دنیای کمیک. اگر مبنای صحبتای شما شخصیت پردازیه پس چرا یه بازیگر شبیه تر انتخاب نکردن؟ حالا که میخواستن تنوع بدن چرا روی مری جین؟ واقعا اعصاب خرد کنه وقتی ببینی شخصیتی که از جون و دل عاشقشی معشوقه اش رو به یه شکل دیگه نشون بدن. من فکر کنم قبلا هم گفته بودم من از طفولیت شخصیت نامبر وانم اسپایدرمن بوده و هستش و به عنوان یک طرفدار واقعی نمی تونم این میشل رو جای مری جین ببینم. جدا از ظاهر اون چیزی که راجع به نقاب شما حرف میزنی و اسمشو میذاری دلیل به نظر من اتفاقا مثال نقضه چون پارتیگرل بودن هر چند در ظاهر یکی از خصوصیت های اصلی مری جین بود ضمن اینکه ظاهر زیبایی داشت.(به ظاهرش میرسید) کسی که به ظاهرش نمیرسه، از درون و بیرون ناراحته به نظرت نقاب زده؟ نه نزده چون درون و بیرونش یکیه! حالا شما دوست داری سر شخصیت اصلیت هر بلایی بیاد مشکلی نیست ولی ما کوتاه بیا نیستیم. به شخصه میشل رو فقط به عنوان یک معشوقه میتونم بپذیرمش نه مری جین!
(خدا رو شکر یه سری شایعات مختلف هم بیرون اومده که میگه مارول زندایا رو کنار میذاره تا مری جین واقعی و اصلی رو معرفی کنه از ته دل امیدوارم واقعی باشه، ان شاءاللّٰه)
دقیقا من خودم به شخصه دوست دارم اول گوئن و نورمن بیان یه اقتباس فوق العاده از مرگ گوئن ببینیم بعد مری جین بیاد(دقیقا مثل اتفاقی که میخواست برای سری شگفت انگیز بیفتا که ...)
حرف دل منو زدی
شدیدا موافق حرفتم
بله؛ ایدهآل من هم اینه که همون امجی دنیای کمیک رو، با همون خصوصیات ظاهری و شخصیتی روی پردهٔ سینما ببینم.
به عنوان یه هوادار، من هم دلم میخواد واو به واو از کمیکهایی که عاشقشون هستم اقتباس بشه.
اما مسأله اینه که (ظاهراً) سونی و مارول استودیوز خوش ندارن چیزهایی که قبلاً به تصویر کشیده شدن رو نمایش بدن.
میخوان چیز جدید تحویل مخاطب بدن.
ابداً هم از این طرز فکر حمایت نمیکنم.
اما به عنوان همون هوادار، با امجیِ MCU «مشکلی ندارم.»
گفتم، قطعاً دوست دارم اون امجی اصلی با ظاهر وفادارانه به دنیای کمیک رو ببینم، اما مشکلی توی شخصیتپردازی این امجی نمیبینم.
لااقل برای من یکی، شخصیت پردازی مهمتر از ظاهره.
و البته نمیتونم ایشون رو به عنوان یه شخصیت اریجینال ببینم...
خصوصاً وقتی اینهمه personality traits مریجین واقعی رو داره.
اما در مورد اون مسألهٔ نقاب؛
توی Homecoming، امجی علناً یه تابلو دستش گرفته بود با مضمون "i just don't give a f*ck"! تلاش میکرد بگه که کلاً چیزی براش مهم نیست.
اما آیا واقعاً اینطوره؟!
آیا در طول FFH، همچنان پیتر و بقیه براش مهم نبودن؟!
آیا شخصیتش با چهرهای که از خودش نشون میده، یکسانه؟
من اون party girl بودن امجی کمیک رو صرفاً یه نقاب میبینم؛ نه یک جزء لاینفک از شخصیتش. مهم اون function «نقاب» بودنه.
اگر امجی کمیک سعی میکرد احساساتش رو با تظاهر به شاد بودن پنهان کنه، این امجی با تظاهر به بیخیالی میخواد اینکارو بکنه.
شخصاً مشکلی توی این استدلال نمیبینم...
به عنوان یه هوادار که چندان هم راحت با اقتباس بد از شخصیت(های) محبوبم کنار نمیآم، باید بگم حس نمیکنم این اقتباس از امجی، به ذات شخصیت خدشه وارد کرده و بیاحترامی به مخاطبِ کمیکفن بوده باشه...
پ.ن:
اگه مارول میشل رو بزاره کنار و امجی اصلی رو معرفی کنه، درست مثل اینه که توی TASM 3 «اما استون» با موهای قرمز بیاد جلوی در خونهٔ زنعمو می و بگه Face it tiger!
همون شخصیت رو فقط داره ظاهرش رو تغییر میده...!
اقای فقیه من کامنت شما رو با دقت خوندم و گرفتم قضیه چیه....
مشکل عمده ما از نظر ظاهری هست.شما میشل رو به عنوان مری جین دنیای کمیک نمی پذیری چون از نظر ظاهری مشکل دارین.اما بنظر من از نظر "شخصیت پردازی" میشل خیلی از خصوصیات اصلی مری جین دنیای کمیک رو داره{اقای حیدری سه مورد اصلی رو در کامنت #46 بیان کردن }.
در واقع این خصوصیاتی که در میشل هست{که 80% شبیه به مری جین دنیای کمیک} قبلا، با اون "ظاهری" که مری جین در دنیای کمیک داره، در ذهن ما تثبیت شده.برای همین هست که اختلافات نظر و سلیقه بوجود میاد. و بنظر من کسانی که هم عقیده با شما هستن و مشتاق مری جین اصلی هستن، اکثرا از هوادار های قدیمی مردعنکبوتی و کمیک هستن.و بالعکسش هم هوادار های جدید و نوجوان هستن که با این قضیه مشکلی ندارن.{البته من خودم نوجوان هستم ولی دوست دارم مری جین اصلی و با اون ظاهر اصلی در mcu رویت بشه.اما من گفتم "اکثرا".نگفتم همه }
حالا من یه سوال دارم.
اگه همین شخصیت پردازی که میشل داره {یعنی به طور 100%} در یه بازیگری تصور کنین که ظاهرش به مری جین دنیای کمیک شبیه باشه{یعنی پوستش سفید باشه،موهاش معمولی و قرمز باشن،چهره زیبایی داشته باشه} اون وقت چه نظری دارین؟
قرار نبوده مشیل جونز نقش مری جین MCU رو بازی کنه ، نیست و نخواهد بود.
چون اصلا دلیلی برای این کار وجود نداره ...
این کاراکتر ی شخصیت دیگه است شاید خصوصیات اخلاقی اش به مری جین واتسون خودمون شبیه باشه اما شخصیت پردازی یکسان دال بر این نیست که این خود اونه.
این دختر یک شخصیت جدا است و به نظر من اشکالی توی این قضیه وجود نداره.
خیلی از منتقدا ها از جمله خود آقای ترابی رومانس پیتر و میشل رو از نقاط قوت فیلم دونستن و به نظر من تا وقتی که درست داره از پتانسیل نسبتا محدود یک شخصیت سینمایی استفاده میشه لازم نیست برن سریع مری جین واتسون رو از کمیک بردارن بیارن چون بالاخره یکم تنوع هم خوبه ... تا کی قراره ام جی و گوئن رو ببینیم و اقتباس از داستان های قدیمی ای که زمانی محبوب هوادارا بودن اما الان به خاطر اقتباس زیاد طرفدار ها از اونا خسته شدن.
مثل همین قضیه مرگ گوئن استیسی....TASM 2 هر چقدر بد بود اما به نظر شخصی من مرگ گوئن رو خوب اقتباس کرده بودن یعنی جوری بود که آدم احساس می کرد دقیقا صفحات کمیک جلوشه ومن لذت بردم....اما الان اگر مارول استودیوز دوباره بیاد این داستان رو اقتباس کنه مثل یک ریبوت برای دنیایی میشه که توی این 4 سال کلی براش زحمت کشیده که متفاوت بشه.(روی صحبتم با کسایی هست که دوست دارن مرگ گوئن دوباره در MCU اقتباس بشه)
شما هر وقت که بخوایی میتونید اون داستان های قدیمی رو یک بار دیگه بخونید به نظر من اونا هیچ وقت تکراری نمیشن اما فقط در دنیای کمیک تاکید میکنم فقط در دنیای کمیک!
کسایی که فیلم های سینمایی میبینن عموما کمیک فن نیستن و بیشتر از طریق فیلم ها با این شخصیت ها آشنا شدن.
این حقیقت رو باید قبول کرد که فیلم های اقتباس شده باید برای کمپانی سوددهی داشته باشن ... اگر اینطور نشه که همون بهتر این داستان ها توی کمیک ها بمونن و فقط یک جامعه نوپا (که جدیدا داره فراگیر تر میشه) اونها رو بخونن.
پس برای این که افراد بیشتری به سینما بیان و البته فیلم به سمت سوددهی بره و افراد بیشتری با دنیای کمیک آشنا بشن و جامعه کمیکی فراگیر تر بشه بهتره که از این ایده های بسیار خوب و دسته اول استفاده کنن و همه هم میدونن که کوین فایگی استاد این کار هست و هیچوقت ایده های خوب رو مثل بعضی از کمپانی ها (سونی) به خاظر یک مقدار سوددهی بیشتر خراب نمیکنه و به همون سود معمولی راضیه.
اگر که چند تا داستانی که فقط کمیک فن هایی مثل ماها حاضرن اونا رو بارها و بارها در سینما ببینن و یا در کمیک ها بخونن اقتباس بشه یک فیلمباز معمولی از اون ژانر خسته میشه و ممکنه که به خاطر همین قضیه دیگه سمت کمیک نره و این برای جامعه ای که تازه میخواد بین همه مردم(حتی پدر و مادر ها ) جا بیوفته بسیار بسیار بده.
ختم کلام
به نظر من استفاده از این ایده های نوآورانه و دست اول مثل همین میشل جونز یا رابطه پدر و پسرانه پیتر و تونی استارک و بقیه باعث میشه تا فیلم های مردعنکبوتی رنگ و روی خوبی به خودش بگیره.
درک میکنم بعضی از هوادارا دوست دارن که دوباره یک فیلم مثل Spider-Man 2 سم ریمی ببینن اما خب باید قبول کرد که 16 سال از اون فیلم گذشته و در این 16 سال هم داستان ها جدیدی در کمیک بوک های اسپایدرمن نوشته شده هم ایده های جدیدی در ذهن نویسنده ها و کارگردان های هالیوود برای ابتکار و نوآوری در فیلم هایی که واقعا نوآوری توشون ریسک پذیره به وجود اومده و به نظر من تا زمانی که درست از این ایده ها استفاده میشه هیچ اشکالی نداره که اون داستان های همیشگی افتباس نشده.
تمام این حرف هایی که زدم نظر شخصی خودم بود و اگر کسی نظر دیگه ای داشته باشه نظر اون هم محترمه و میتونیم به طور محترمانه بحث کنیم.
اگر کسی خوشش نیومد لطفا سریع موضع نگیره
ممنون
پس بنظرم یک دور دیگه با دقت تر برید بازگشت به خانه رو نگاه کنید! در صحنهٔ پایانی فیلم دیدیم که "زندایا" تو نخ پیتره و این اهمیت دادنی که انقدر روش مانور میدی به خاطر همینه!(یعنی تک تک صحنه هایی که مربوط به زندایا میشد تو فیلم اول تحت شعاع پیتر قرار میگرفت!) حالا باز بیا بگو فلان و بهمان! خیلی واضحه! آدمی که زیادی تو خودشه نشونهٔ آدم درون گراییه و میتونه نمودی از سرگذشتش باشه پس کجا نقاب یا ماسکی به عنوان درون گرا بودن و اهمیت ندادن میتونه برای کسی که اتفاقات تراژدیکی در گذشته براش رخ داده وجود باشه؟؟؟؟؟؟ مری جینی که من میشناسم اینجوری نبود. اکثر مواقع لبخند روی لبش بود و غمی و تجربهای که تو دلش بود رو با این حرکات مخفی می کرد. هیچکس هم نفهمید. سالها کشمکش در دنیای کمیک رخ داد تا پیتر به مری جین رسید. فوق العاده ترین داستان های احساسی در اون سالهای قدیم در دنیای کمیک اتفاق افتاد گوئن معشوقهٔ پیتر بود بعد مری جین معرفی شد و کلی داستان دیگه مثل کلون ساگا که گوئن برگشت و جایگاهای مری جین با گوئن عوض شد و به صورت شگفت انگیزی یه تضاد جالب و فوق العاده دیدیم. مری جینی که در مرحلهٔ اول دوست صمیمی پیتر شد و بعدش تبدیل به معشوقه. دیگه بیشتر از این وقت و جاش نیست بنویسم ولی به نظر من این زندایا فقط جسور بودن مری جین دنیای اصلی رو به ارث برده. تا جایی که یادم میاد اون باهوشه(توی اون قدیما) گوئن بود. یعنی گوئن شخصیت جذاب و باهوش بود و مری جین جذاب خفنه!
من از اون طرفدارا نیستم که با یه عشوه و گریم بازیگر طی یه دگرگونی تو فیلم بعدی گول بخورم (هوم کامینگ رو خیلیا یادشون میره و این نکته که چجوری سونی و مارول گولشون زد)
نه مشکل "ما" نیست شاید مشکل "بعضیای دیگه یا حتی شما" باشه! بحث اصلی اصلا این نبود. من میگم این زندایا مری جین نیست همین ! حالا هی بحث بیخودی راه بندازید که نه ۱۰۰ درصد این میشل همون مری جینه. من از اتفاقا از رابطهٔ بین پیتر و زندایا توی دور از خانه خوشم اومد ولی من غلط بکنم به این بگم مری جینه! چه ربطی به ظاهر و اینا داشت؟ من داشتم در جواب آقا صالح حیدری و اونم در قسمتی میگفتم که ظاهر هم جزوی از شخصیت پردازی محسوب میشه علاوه بر تمایز خصیصه های زندایا با مری جین دنیای کمیک. به نقل از porya: نه بازیگرم کاریش نمیتونست بکنه چون اسم و شخصیت ایشون میشله نه مری جین واتسون! این بحث هم بیشتر از این نباید ادامه پیدا کنه و اگر توضیح بیشتری نیاز باشه باید یه مقاله اش کنیم.
ولی اینم بگم همه ما دوست داریم شخصیتی که میاد تو فیلم مثل کمیک(منبع)باشه
میدونم مقایسه با سه گانه سم رینی کار درستی نیست ولی واقعا دقت کنید تو فیلم های سم ریمی مری جین فقط شکل ظاهریش و یکم اخلاقش به مری جین کمیک شبیه بود
ما میدونیم تو کمیک ها مری جین چقد کارهای قهرمانی انجام داده ولی اینجا زیاد اینطوری نبود
ولی من هنوز موندم یهو چیشد پیتر حتی چند روز از وقایع اندگیم نگذشته رفت و عاشق میشل شد
حالا از لحاظ سینمایی بگم
فکر کنم نه فقط من راجب بقیه هم همینطور باشه که بیشتر از اونایی که کله شق باشن و کارای قهرمانی خوشمون میاد مثل گوئن تو شگفت انگیز یا میشل اینجا
نه از کسایی که فقط جیغ میکشن مثل مری جین سم ریمی و اون دختره تو بازگشت به خانه اسمش یادم نیست
این همه بحث شد سر ام جی و این مشکلاتی پیش اومد که بعضیا میشل رو با مری جین اشتباه گرفتن بنظرم یه مقاله بزنید
بیاید از این زاویه به اون مسألهٔ نقاب، نگاه کنیم:
امجی دنیای کمیک، سعی میکرد غم و اندوه و مشکلاتی که داره رو، با تظاهر به «شادی» بپوشونه. درسته؟!
این امجی سعی میکنه با تظاهر به «بیتفاوتی» اینکار رو انجام بده. یعنی شخصیتیه که تظاهر میکنه چیزی براش مهم نیست و توی خودشه و برای دنیای اطراف ارزشی قائل نیست.
اون function «نقاب زدن» همچنان وجود داره.
این ادعا رو میشه توی فیلم اول هم بررسی کرد.
درست مثل وقتی که توی اون مسابقات کشوری، جوابی که باعث بُردشون میشد رو خیلی بیخیال و بیتفاوت گفت. [It's zero. Who cares?!]
یا همون آخر فیلم که به قول شما رفته بود تو نخ پیتر، اول سؤالپیچ (!)ش کرد و بعد گفت «واسم مهم نیست!»
همینطور اینکه مدام کتاب دستش بود و به هر اتفاق دیگهای (مهمونی،...) توجه نمیکرد.
راستش این منطق برای من کار میکنه!
مشکلی هم توش نمیبینم.
و باز هم میگم؛
حرف من این نیست که «این امجی ۱۰۰٪ همون امجی دنیای کمیکه و لاغیر!»
من هم دوست دارم سیر تاریخی اتفاقات همونطور باشه که توی کمیکهایی که عاشقشون هستم بوده؛ اما حرفم اینه که این امجی شاید ویژگیهای ظاهری امجی اریجینال رو به ارث نبرده باشه؛ اما «ذات شخصیت» همونه و دست نخورده...
سلام. خوب هستید شما؟
من، هم استدلال های شما رو گوش دادم اقای حیدری و هم نظر و عقاید جناب فقیه رو.
چیزی که شما میگی رو به جهتی میشه قبول کرد، اما کامل درست نیست. اول باید دونست که Function با "ذات" کلی فرق داره!
مارول توی این سال ها همیشه سعی داشته "ذات" هیچ شخصیتی رو تغییر نده، ولی خب Function گاهی تغییر میکنه، چرا؟ چون این عالم سینماست! یه سری قوانین شکسته میشن و یه سری قاعده های دیگه رو باید جایگزین کرد.
تا اینجا حرف شما درست، و دربارهی MJ که شما میگی، بله شاید Function رو تغییر بدن و ذات رو حفظ کنند، از این نظر قابل قبوله، ولی زمانی هوادارایی مثل من شروع به غر زدن میکنند که مارول بیاد یه شخصیتی مثل MJ با اون تاریخچه غنی رو در قالب یه شخصیت دیگه به ما بچپونه!
مگه مجبوره اینکارو کنه؟ بره از یه شخصیت دیگه برای این فیلم به عنوان عشق پیتر استفاده کنه و MJ رو سر جای خودش بزاره. مری جین کم شخصیتی نیست، یه نفر که با داستان های Spidey بزرگ میشه، نمیتونه همچین چیزی رو بپذیره. حالا این میشل هرچقدر هم شبیه MJ کمیک باشه، ولی اون نیست! یه مدت هم بن رایلی توی دنیای کمیک شده بود مرد عنکبوتی، همه چیشون هم شبیه هم بود، ولی نتیجه داد؟ نه!
این کار از پایه غلطه و بنظرم خراب کردن مری جین هست! وقتی بخوای یه شخصیت رو شبیه MJ کنی، خب مسلما باید یه سری چیزا بهش اضاف کنی و یه سری چیزا رو هم حذف کنی، اینطوری تو دیگه اون شخصیت رو نداری! هرچقدر هم به هم شبیه باشند. ضمن اینکه شخصیتی مثل MJ که تا این حد توی داستان های Spidey درخشیده شایستگی این رو داره که اگر الان نمیتونی وارد سینماش کنی، براش صبر کرد! اصلا تا ۳۰ سال دیگه هم وارد سینماش نکن، الان که نیازی بهش نداره، اما بعد بیا عینا خودش رو تحویل هوادارای مشتاق و منتظر بده. من نمیتونم قبول کنم مثلا اگر ثور رو نداشته باشی، بیای روی Sentry یا هر کس دیگهای کار کنی و شبیه ثورش کنی و تحویل ملت بدی! این تغییرات هرچقدر هم، هر چقدرر هم صحیح و فکر شده باشه باز اقدام مضحکی هست.
اگر مارول قصدش اینه که بگه این همون مری جین هست و ما اومدیم خصیصه های شخصیتیاش رو توی این گزاشتیم تا بازتاب کننده MJ کمیک باشه، خب باید کوبید دهنش! اینطوری فقط داری به شخصیتش گند میزنی که! حالا اینکارو هم کردی، چند سال دیگه اگر خواستی خود MJ واقعی رو نشونمون بدی، تکلیف چیه؟ چرا که MJ یکی از اصلی ترین بخش های داستان های اسپایدی هست و نمیشه ساده از کنارش گذشت، اونوقت تکلیف چیه؟ می بینید! اینطوری اصلا جواب نمیده.
من کلا مشکلی با میشلِ دور از خانه نداشتم، ولی نمیتونم به عنوان MJ تصورش کنم.
اینا هم نشون نمیده که من Whining fanboy باشم و روی تک تک خصیصه های MJ وسواس به خرج بدم، نه! ولی کلا با این ایده -طبق استدلال هایی که بالاتر گفتم- از "پایه" مشکل دارم.
سلام.
ممنونم از شما.
صحبت شما کاملاً درست؛
اما سوءتفاهم نشه؛ قصد من نه حمایت از این امجی و نه از سیاستهای مارول و سونی نیست!
حرف بنده هم اینه که این امجی، یه شخصیت اریجینال نیست. نسخهای از امجی دنیای کمیکه.
منطقاً نمیشه این همه personality traits مهم رو نادیده گرفت. قابل چشمپوشی نیستن حقیقتاً.
ظاهر تغییر کرده که طبیعتاً تأثیراتش رو (چه کم چه زیاد) بر روی شخصیتپردازی داره.
چند بار هم گفتم، ایدهآل من همون چیزیه که هر طرفداری میخواد: یک امجی کاملاً وفادار به کمیک.
اما طبق چیزایی که بالاتر گفتم، با این امجی، «مشکلی ندارم.»
خب اول یه سلام و خسته نباشید به شما بابت این بحث خیلی ریزبینانه و دقیق.
من برای جلوگیری از اطناب ادامه یافتن بحث نظر خودم رو بیان نمیکنم چون به نظرم این مسئله اون قدر مهم هست که واقعا نه میشه در قالب کامنت بیانش کرد و نه این بحثهای حرفهای جایگاهش در کامنت هاست؛ از این جهت کاملا با آقای فقیه موافقم در مورد نیاز به یک مقاله مجزا حول این موضوع و اتفاقا میخوام ازتون که این بحث در قالب یک مقاله "مفصل" بهش پرداخته بشه چون مری جین کسیه که تو دنیای کمیکهای اسپایدرمن اگر بیشتر از خود اسپایدی برای تعداد قابل توجهی از هواداران محبوب نباشه، کمتر هم نیست.
رو این حساب احساس میکنم همه کاربران هم مشتاق خواندن یک مقاله با این مضامین ریزبینانه و موشکافانه هستند تا بتوانند بدون محدودیت و به صورت متمرکز حولش بحث و تبادل نظر کنند.
استاد سو تفاهم نشه
روی صحبت من اصلا با شما نبود .... با اون دسته از عزیزانی بود که میگفتن همون داستان های قدیمی مثل مرگ گوئن اقتباس بشه.
اتفاقا من با نظرات شما موافقم در این بحث.
به نظر من هم نباید به این میشل گفت مری جین دلایلش رو هم که خودتون مفصل گفتید و توی خطوط اول کامنت 52# هم اشاره ای بهش کردم.
بله ما واقعا مشتاقیم
اگر نوشته بشه واقعا عالیه میتونیم این بحث رو به نتیجه های خوبی برسونیم
من که منتظرم هرچه زودتر مقاله رو منتشر کنید
مرسی واقعا
چون هنوز خیلیا سوال دارن و سوتفاهم براشون پیش اومده
حتی خود منم یه سری سوالات راجبش دارم که مثلا چرا یهو اینهمه برا پیتر مهم شد
این ام جی، ام جی دنیای التمیت است چون یه nerd است مثل پیتر پارکر
ولی واسه من اصلا مهم نیس که ایشون مری جینه یا نه چون من عاشق شخصیت پردازی این کاراکتر شده ام!
مردان ایکس: دارک فینکس (X-Men: Dark Phoenix]
برایت برن (Brightburn)
همین دوتا فقط
X-Men: Dark Phoenix سال ۲۰۱۹ ساخته شده آیا؟!
متوجه نمیشم!
خب تو لیست هم هستند دیگه این دو فیلم
ما فقط خواهشمون اینه که مقاله رو بخونید! نمیگم ریز بینانه بخونید ولی این که دو مورد از ۹ مورد لیست رو اصلا نبینی و بعد بگی بذارینشون تو لیست یعنی اصلا نخوندی مقاله رو و یا...
فیلم که مال ۲۰۱۹ هست ولی من کلا حرف دوستمون رو نفهمیدم، خب از اول دارک فونیکس رتبه ۸ و برایت برن رتبه ۷ رو داشت ولی نفهمیدم حرف این دوستمون دقیقا چیه!
بله اشتباه از من بود!
فکر کردم منظور اون آقا Last Stand بود.
چون Dark Phoenix که توی لیست هست!
میگم شما هم که کمیک انگلیسی میخونید از قبلش انگلیسیتون خیلی خوب بود؟ یا با کمیک خوب شد؟ کلا میخوام شروع کنم کمیک انگلیسی بخونم یکم راهنمایی میخوام
خب ببینید دوست عزیز، حقیقتش متدهای مختلفی برای هر فرد وجود داره و نمیشه مطلقا یک راه گفت، ولی اگر شما پیشزمینهای از زبان داشته باشی میتونی از خوندن همین کمیکهای انگلیسی شروع کنی؛ این طور که مثلا یک آرک رو انتخاب کن، شروع کن به خوندن، خب طبیعتا اولش خیلی برات سخته، ولی هر طور شده با دیکشنری و pauseهای فراوان تموم کن. کلا باید از یک جا شروع کنی، ولی چون این روش رو روی خیلی ها دیدم جواب داده بهت پیشنهاد میکنم همین کار رو کنه. خیلی ها اصلا حین کمیک خوندن زبانشون در زول چند سال به اوج قله رسیده!
منتها میگم اولش خیلی ممکنه سختت باشه چون هی باید بگردی و بپرسی کلمات و عبارات مشکلی که برات هست و ممکنه لذتت از خوندن کمیک رو تحت الشعاع قرار بده ولی واقعا میرزه چون تهش دیگه میتونی همه کمیکهای مورد علاقت رو بهروز بخونی و لذت ببری چون خیلی کمیکها ترجمه نمیشن طبیعتا به واسطه حجم بالای کنیکهای هفتگی و ماهانه.
و دیگه اینکه خیلی از عبارات واقعا تو زبان انگلیسی زیبا و حماسی هستن ک یه حالت غیر ترجمهپذیر دارن و ترجمه زیباییشونو نمیتونه کامل ادا کنه، مثل "یونایتد وی استند، دیوایدد وی لاست" که خب اصلش کجا، ترجمش کجا...
حالا اطناب نشه، خلاصه این راه به نظرم راه خوبیه واسه شروع کردن...
امیدوارم به دردتون بخوره
خیلیییی ممنون واسه کمکتون راستش میخوام از کمیک های قدیمی شروع کنم واسه خوندن البته فرق چندانی نداره ولی دوست دارم اوریجین شخصیت هارو بدونم و اینکه از یه دوستی شنیدم کمیک های قدیمی مثله دهه ۷۰ و ۶۰ به قول خودمون انگیسیشون ساده تره حالا نمیدونم درست گفت یا نه ولی کلا از قدیمی ها شروع میکنم ببینم چی میشه
درکل خیلی ممنون بابت کمکتون
نظر من هم با شما یکی هست
پر فروش ترین فیلم تاریخ سینما ـه الکی نیست
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا