15 ابرقهرمان عوضی دنیای کمیک!

15 ابرقهرمان عوضی دنیای کمیک!

این مقاله جالب از سایت CBR تقدیم شما میشه.

مقدمه: اعتراف میکنم عنوان این مقاله سخت ترین عنوانی بود که در تمام طول عمرم انتخاب کرده بودم! این مقاله در واقع درباره اون شخصیت هایی هستش که اتفاق افتاده رفتاری بی ادبانه، خودخواهانه، متکبرانه، بی ملاحظه و نامناسب داشته اند که باعث شده ما به عنوان خواننده ازشون بدمون بیاد. در زبان انگلیسی این جور آدم ها رو Jerk میگن. در زبان فارسی شاید نزدیک ترین معادل برای کلمه Jerk، "عوضی" باشه! یعنی حتما شنیده اید که میگن فلانی خیلی داره "عوضی بازی" درمیاره! یعنی رفتاری داره که باعث رنجش دیگران میشه ولی براش مهم نیست! در این مقاله هم به معرفی 15 ابرقهرمانی که در دنیای کمیک زیاد عوضی بازی درآورده اند میپردازیم!

 

15- هاک من (Hawkman)

 هاک من (Hawkman)

چندین نسخه متعدد را تا به حال از شخصیت «هاک من» (Hawkman) دی سی در دنیای کمیک، انیمیشن و تلویزیون شاهد بوده ایم ولی چیزی که بین اونا ثابته اینه که به عنوان شخصیتی مغرور و ناراحت کننده به تصویر کشیده میشه. حتی بخشی از این خصوصیات را در این شخصیت در سریال های "فلش" و "افسانه های فردا" نیز شاهد بوده ایم (به طور مثال روش مستقیم او در توضیح منشا پیچیده Kendra در قیاس با روش های ملایم تر دیگر شخصیت ها). در دنیای کمیک هم هاک من اغلب به عنوان شخصیتی جدی و تا حدی خودخواه و خودکامه به تصویر کشیده شده و به همین دلیل بارها دیده شده که با هم تیمی های خودش مثل «گرین اروو» که افکار لیبرال دارند به مشکل برخورده. کلا شخصیت مستقیمی است که ملایمت و دیپلماسی را نمیتوان در وجودش یافت! سیخکی میره سراغ اصل مطلب! ظاهر و لباسش هم همین رو نشون میده. نوعی نگرش سفید و سیاه به زندگی داره و در برخی از اریجین های او دیده ایم که در سیاره Thanagar یک پلیس زبون نفهم بوده! دی سی شاید بارها و بارها سعی کرده باشه اریجین او را عوض کنه تا بلکه بیشتر به دل خوانندگان بنشینه ولی حقیقت اینه که ما همیشه از عوضی بازی های او در رنج بوده ایم.

 

14- هاوارد اردکه  (Howard the Duck)

 هاوارد اردکه  (Howard the Duck)

«هاوارد اردکه» (Howard the Duck) از اون شخصیت های مهم ماروله که قبلا در اینجا  معرفی شده است. از همون اولی هم که در کمیک های Man Thing خلق شد معلوم بود خیلی عوضیه! او رفتار زننده ای داره و همیشه در حال غر زدنه و میگه که از "میمون های بی مو" (hairless apes) که در اطرافش هستند بیزاره! (منظورش از میمون های بی مو، انسان ها هستند!). البته شاید هم باید بهش حق داد. چون از دنیایی میاد که ساکنین آن اردک هستند و در دنیای ما گیر افتاده. انسان ها هم که درک و تلقی شون از چنین موجوداتی خلاصه میشه به کارتون های «دانلد داک» و «دفی داک»! ضمن اینکه هاوارد اردکه معمولا با شخصیت های خبیث عجیبی روبرو میشه. بنابراین باید بهش حق داد که گاهی قاط بزنه. البته بعضی ها هم به شوخی میگن بعد از دیدن نسخه اولیه فیلم سینمایی خودش به این شکل در اومده! (آخه این فیلم که در اینجا معرفی شده، یکی از بدترین های تاریخ سینماست!).

 

13- سایکلاپس  (Cyclops)

 سایکلاپس  (Cyclops)

واقعا سخته در دنیای کمیک شخصیت دیگری رو تصور کرد که مثل «اسکات سامرز» ملقب به «سایکلاپس» اینقدر در طول زمان دستخوش تغییرات شخصیتی شده باشه. البته او شخصیت مهمیه و رهبر گروه مردان ایکس بوده ولی همیشه هواداران میگفتند یکی از غیر جذاب ترین شخصیت های گروهه و آدم نمیتونه باهاش همذات پنداری کنه. اما در دهه اخیر دیدیم که او و رفتارش در دنیای کمیک افراطی تر شده (به خاطر وضعیت مخاطره انگیز جهش یافته ها در جهان). البته این بدان معنی نیست که سایکلاپس یک شخصیت خبیث شده ولی باید قبول کرد در خیلی موارد مثل یک آدم عوضی رفتار کرده! به طور مثال همانطور که در اینجا گفتیم او نمونه یک پدر بد در دنیای کمیکه. چون از پسرش «ناتان» (Nathan) غفلت كرد و پدر خوبی براش نبود (ناتان در حقیقت همون «كیبل» هستش). ناتان از ازدواج سایكلاپس با جین گری متولد شد ولی بعدا معلوم شد كه این جین گری، جین گری واقعی نبوده و كلونی بوده كه «مستر سینیستر» از روی DNA جین گری ساخته بوده. این كلون را با نام «مادلین پرایور» میشناسند (در این مقاله راجع بهش توضیحاتی داده شده).

در هر حال، سایكلاپس ناتان را كه تازه به دنیا آمده بود تنها گذاشت تا بره وقتش رو با جین گری واقعی كه به تازگی دوباره زنده شده بود، بگذرانه! بنابراین نمیشه به او لقب پدر نمونه داد. ضمن اینكه این كارش عواقب بدی داشت چون باعث شد مادلین پرایور قاط بزنه و تبدیل به شخصیت شروری به نام Demon Queen بشه. بعد از مرگ مادلین، سایكلاپس سرپرستی ناتان را قبول كرد. سپس «آپوكالیپس»، ناتان را به ویروسی آلوده كرد كه ماهیتی تكنولوژیكی/ارگانیك داشت. بنابراین سایكلاپس او را به آینده فرستاد تا در آنجا شاید شفا پیدا كنه . ناتان در اینده تبدیل شد به «كیبل» و با اپوكالیپس جنگید. در هر حال سایكلاپس نباید خودش رو ببخشه چون در بدو تولد پسرش رو تنها گذاشت و بعدش هم چون مجبور شد به آینده بفرستش، نتونست در كنارش باشه. و البته از یادمون نره که سایکلاپس همانطور که در این مقاله گفتیم، باعث مرگ «پرفسور اگزاویر» هم شده است! کلا سایکلاپس در سالهای گذشته به خاطر تصمیمات سختی که به عنوان رهبر گروه گرفته انگار به نوعی به شعار "هدف وسیله را توجیه میکند"، اعتقاد پیدا کرده.

 

12- پسر جاسوس (Spyboy)

 پسر جاسوس (Spyboy)

کلا جاسوس ها نشون دادن که میتونند خیلی عوضی باشند . یعنی کافیه یکی دو تا فیلم از "جیمز باند" دیده باشید تا متوجه حرفم بشید! اغلب هم اخلاقیات درست و درمونی ندارند. تمام این موارد رو میشه در شخصیت «پسر جاسوس» دید که کمیک هاش توسط انتشارات "دارک هورس" منتشر میشه. البته نوعی پیچش در این شخصیت وجود داره. یعنی اسم اصلی این شخصیت «الکس فلمینگ» (Alex Fleming) هستش که یک پسر نوجوانه که زندگی خسته کننده ای داره. ولی در درون وجود او شخصیت دیگری است به نام Spyboy که در نتیجه یک برنامه مخفی به منظور خلق خطرناک ترین، موثر ترین و قابل ترین مامور مخفی دنیا به وجود آمده! پس باید گفت که پسر جاسوس و الکس فلمینگ دو شخصیت مجزا هستند که در یک بدن زندگی میکنند! البته الکس تا مدتها از وجودش بیخبر بود تا اینکه زن مرموزی به نام Bombshell بهش نزدیک شد و شخصیت Spyboy درونش را فعال کرد. بنابراین خودتون میتونید حدس بزنید که وقتی این شخصیت در وجود او فعال میشه میتونه چه گندی بزنه به زندگی شخصی او! یعنی Spyboy به عنوان یک شخصیت جیمز باند مانند میتونه خیلی موقعیت های زیادی را به وجود بیاره که باعث خجالت الکس بشه.

 

11- گرین اروو (Green Arrow)

 گرین اروو (Green Arrow)

شخصیتی که از «الیور کوئین» در سریال Arrow میبینیم با اون چیزی که در دنیای کمیک ازش سراغ داریم تفاوت هایی داره ولی چیزی که بین اونا مشترکه اینه که میتونند یک عوضی واقعی باشند! البته همیشه اینطور نبود. اولش الیور کوئین یک شخصیت خشک و خسته کننده بود. ولی وقتی «نیل آدامز» و «دنی اونیل» در سال 1969 طراح و نویسنده کمیک های مشترک او  و «گرین لنترن» شدند وضعیت فرق کرد و حال و هوای داستان های او جدی تر شد. در همین دوره بود که بسیاری از خصوصیت های شخصیتی این کاراکتر که الان باهاش آشنا هستیم بروز پیدا کردند. او به شدت عقاید چپ گرایانه پیدا کرد و با بسیاری از نظرات و عقاید دیگر ابرقهرمانان دچار مشکل و چالش شد. خیلی هم دنبال ایجاد تغییرات اساسی اجتماعی بود. بعدشم کلا شخصیت دارک تری شد و این نکته رو میشد از پیکان های او که مرگبار تر شده بودند متوجه شد. گرین اروو در مجموع حرفه موفقی به عنوان یک ابرقهرمان داشته ولی در زندگی شخصی خودش اینطور نبوده. مثلا او رومانسی طولانی با «قناری سیاه» داشته (که در راس الغول بهش اشاره شده) ولی الیور بارها بهش خیانت کرده. یک بار هم وقتی فهمید دستیارش به نام Speedy معتاد به هروئین شده کاملا طردش کرد. رابطه اش با پسرش «کانر» هم شکر آب بوده. جالبه که الیور کوئین همیشه به بقیه خرده میگیره و ازشون انتقاد میکنه ولی شاید بهتر باشه اول به خودش یه نگاهی بنداره!

  

10- هارد بال (Hardball)

 هارد بال (Hardball)

«هارد بال» با نام واقعی «راجر بروکریج» (Roger Brokeridge) دوران کوتاهی در کمیک های مارول داشت ولی نشون داد که پتانسیل بالایی برای اینکه یک عوضی باشه داره! او در برنامه Avengers: The Initiative شرکت کرد تا به عضویت اونجرز دربیاد. ولی در نهایت بهشون خیانت کرد و به گروه تروریستی "هایدرا" پیوست. او میتونه انرژی های قوی از خودش درست کنه. همیشه هم چیزی نبوده جز دردسر و هم تیمی های خودش رو با حرف های زننده و شوخی های نامناسب آزار داده و بهشون خیانت کرده! البته خیانتش به اونجرز رو عمدا انجام نداد (چون میخواست به برادر فلجش کمک کنه) ولی رفتارش اونقدر بد بود که هم تیمی هایش شک نداشتند عمدا این کار رو کرده. البته عشقش به شخصیتی به نام Komodo باعث شده تا حدی تعدیل بشه. ولی همچنان سرش درد میکنه برای دردسر و همین میتونه عواقب بدی برای او و دیگران داشته باشه. مثلا درگیری او با شخصیت به نام Gravity باعث شد بخش عمده ای از شهر لاس وگاس نابود بشه! و سئوال اینه که اگه خدای نکرده روزی برسه که عشق خودش رو از دست بده چی ممکنه به سرش بقیه بیاره!

 

9- یو. اس. ایجنت (U.S Agent)

 یو. اس. ایجنت (U.S Agent)

«جان واکر» مردی بود که از بچه گی به کشور خودش عشق میورزید و شیفته میهن پرستی بود. در ضمن برادر او یک خلبان بود که در جنگ ویتنام جان خودش را به خاطر عملی قهرمانانه از دست داده بود. خودش هم میخواست به جنگ بره و در ارتش ثبت نام کرد ولی جنگ ویتنام تموم شد و نتونست به رویای خودش دست پیدا کنه. بعدشم کلی هزینه کرد تا روش آزمایشاتی بشه و قدرت هاش افزایش پیدا کنه. اسم خودش را هم گذاشت «سوپر پاتریوت» اما بعدش تصمیم گرفت سخنران تظاهرات بشه! یعنی در راه پیمایی هایی که در آمریکا برگزار میشد بلندگو به دست میگرفت و درباره "آرمان های حقیقی" کشورش داد و فریاد میکرد! ضمنا به آرمان های کاپیتان آمریکا میتاخت و آنها را قدیمی و از مد افتاده مینامید. در نهایت اوضاع جوری رقم خورد که مقابل کاپیتان آمریکا قرار گرفت . سپس وقتی استیو راجرز در شماره 332 از کمیک Captain America استعفا داد (چون نمیخواست دستورات "کمیسیون نظارت بر فعالیت های فوق بشری" را اجرا کنه) ، جان واکر جانشین او شد. واکر یک کاپیتان آمریکای خشن بود و از کشتن دشمنان خود هیچ ابایی نداشت. این مساله باعث شد با استیو مشکل پیدا کنه. البته بعدها راجرز و واکر با هم صلح کردند. سپس وقتی استیو دوباره کاپیتان آمریکا شد، واکر هم هویت US Agent را برای خویش انتخاب کرد. تراژدی امان واکر را بریده است چون ابرشرورها پدر و مادرش را به قتل رساندند و دولت هم بارها ازش سو استفاده کرده. ولی با این این حال واکر هنوزم یک قهرمان میهن پرست یک دنده محسوب میشود! کلا همیشه اعتقاد داره که فقط خودش درست میگه. یک بار در کمیک های West Coast Avengers   همچین بحث و دعوایی با «هاکای» کرد که دلمون برای هاکای سوخت! (در حالی که خود هاکای هم در عوضی بازی خیلی سابقه داره!).

 

8- اودین (Odin)

 اودین (Odin)

«اودین» به عنوان رهبر ازگارد و پدر «ثور» گاهی اوقات کارهایی میکنه که دست کمی از اعمال خبیثانه ابرشروران ندارند! به طور مثال یک بار مردی به نام «راجر نورول» ملقب به Red Norvell را به جانشینی برای ثور تبدیل کرد تا وقتی "راگناروک" (پایان عالم) از راه میرسه، او باشه که به جای ثور کشته میشه! همین اتفاق هم افتاد. اودین برای این منظور به او یک کمربند مخصوص داد تا قدرتش بیشتر بشه و همچنین دستکش های جادویی تا بتونه میولنیر را بلند کنه. در هر حال، پیشگویی به واقعیت پیوست و «مار میدگارد» از راه رسید و رد نورول بیچاره را کشت! (البته اودین او را بعدا زنده کرد). در مجموع نمیشه گفت که اودین پدر ایده آلی برای ثور بوده. در طول سالها نوعی تناقض در شخصیت او به چشم خورده. یعنی از یک طرف اهالی آزگارد او را به عنوان حاکم عاقل و خردمند میشناسند که قدرت های نامحدودی هم داره ولی از سوی دیگر خیلی وقتها برای پسرش عوضی بازی درآورده! اولش هم که تبعیدش کرد زمین تا رویش رو کم کنه! دخالت های او در زندگی پسرش در خیلی موارد بیجا بوده. بارها هم که قدرت های پسرش رو ازش گرفته. با این قضیه که زیاد وقتش رو در کره زمین میگذرونه و به دختری زمینی به نام «جین فاستر» علاقه داره هم زیاد حال نمیکنه! کلا مثل اون باباهای قدیمی میمونه که روش تربیتی شون غلط بود!!!

 

7- بتمن (Batman)

سیلی بتمن به رابین بتمن

همانطور که هواداران قدیمی بتمن حتما اطلاع دارند عوضیت (!) بتمن در طول دهه های گذشته فراز و نشیب های زیادی را به خودش دیده است. در دهه 40 میلادی او اکثرا با رابین و سوپرمن و سگش به نام Ace دیده میشد. اما اون صحنه معروف سیلی زدن بتمن به رابین در همین دهه دیده شد (در این داستان بتمن در ذهن خودش سوپرمن را مسئول مرگ پدر و مادرش میدانست و اون سیلی رو به رابین زد چون زیاد از سوپرمن طرفداری میکرد!!). اما ناگهان در کمیک معروف و تحسین شده  «فرانک میلر» یعنی "بازگشت شوالیه تاریکی" (The Dark Knight Returns) که در دهه 80 میلادی منتشر شد، شخصیت بتمن هم دارک تر و جدی شد. اما در دهه 90 میلادی چند باری رفتار زننده از بتمن و بروس وین دیدیم و سپس اوج این رفتار را در کمیک All Star Batman and Robin شاهد بودیم که  از همان شماره اول هواداران و كارشناسان حسابی از آن خشمگین شدند. میلر بتمن را در این سری به طور باور نكردنی خشن و عصبی به تصویر میكشید طوری كه انگار یك بیمار روانی است! بتمن در ضمن رفتاری بسیار بیرحمانه و سنگدلانه با دستیار خود یعنی «رابین» داشت. او رابین را شكنجه میداد و یا بهش غذا نمیداد و بهش میگفت كه به جای غذا باید موش صحرایی بگیرد و بخورد!!! او حتی در یك صحنه رابین را "عقب مانده" خطاب كرد و بعدش گفت: "من اون بتمن لعنتی هستم" (I’m the Goddamn Batman).

بتمن هر وقت دشمنانش را کتک میزد مثل دیوانه ها خنده سر میداد و با قناری سیاه هم زیر بارون شدید رابطه غیر اخلاقی داشت! واقعا باورش سخت است كه بتمن چنین شخصیت پردازی سادیستی و غریبی داشته باشد.

 

6- اریک اوگرادی (Eric O’Grady)

اریک اوگرادی (Eric O’Grady)

وقتی مرد مورچه ای دوم به نام «اسکات لانگ» برای مدتی در دنیای کمیک مرده بود، به یک مرد مورچه ای جدید نیاز بود. بنابراین در سال 2006 نویسنده ای توانا به نام «رابرت کرکمن» (خالق کمیک های فوق العاده موفق Walking Dead) یک کمیک 12 قسمته جدید تحت عنوان The Irredeemable Ant-Man نوشت که خیلی هم موفق بود و تحسین های زیادی را نیز به همراه داشت. در این کمیک شخصیتی به نام «اریک اوگرادی» (Eric O’Grady) که یکی از مامورین سازمان "شیلد" است ، تصادفا با لباس مرد مورچه ای (که توسط هنک پیم برای شیلد ساخته شده) مواجه میشود. او این لباس را میدزدد و از آن عمدتاً برای اعمال ننگینی مثل خانم بازی (!) استفاده میکند (البته گاهی هم اگر عشق اش میکشید یه مقدار هم با جرم جنایت مبارزه میکرد!). در هر حال «اریک اوگردادی» شخصیت لاابالی بود و نمیشد او را یک قهرمان تمام عیار فرض کرد (ولی کمیک های او بسیار fun و بامزه بود). او یكی از دوست نداشتنی ترین قهرمانان بود و وقتی «استیو راجرز» گذشته مجرمانه او را نادیده گرفت و ازش دعوت كرد تا عضو گروه Secret Avengers بشه، سعی کرد گذشته خودش رو جبران کنه. اریک اوگرادی در همین گروه هم بود که کشته شد.

 

5- دیمین وین (Damian Wayne)

 دیمین وین (Damian Wayne)

«دیمین وین» پسر واقعی «بتمن» و «تالیا الغول» است. بتمن تا سال ها از وجود پسرش خبر نداشت تا اینکه تالیا،دیمین را به بروس نشان میدهد.(دیمین آن موقع ده سال داشت) دیمین قبل از اینکه با پدرش رو به رو شود توسط "لیگ سایه" آموزش دیده بود. درکل دیمین پسری بداخلاق و شیطون و جدی است (پسر باباشه دیگه!). رابطه ی دیمین با پدرش خیلی پرتنش است زیرا دیمین آموزش دیده است تا دشمنانش را بکشد ولی پدرش، بتمن مخالف کشتن است. ولی خوشبختانه دیمین سعی دارد پدرش را تحت تاثیر قرار دهد به خاطر همین سعی میکنه از قانون پدرش یعنی نکشتن پیروی کنه. در مجموع یک بچه تخس و بی ادبه که البته دلیل اصلی اش اینه که تربیت اش رو خبیثی به نام «راس الغول» بر عهده داشته و میخواسته ازش یک قاتل بسازه. وقتی هم «دیک گریسون» برای مدتی جای بتمن رو گرفت ، دیمین به عنوان رابین مشغول به کار شد و شاهد نوعی رابطه جالب بین اونا بودیم چون دیک سعی داشت به نوعی خشونت ذاتی و نهفته درون دیمین رو مهار کنه.

 

4- مون دراگون (Moon Dragon)

مون درگون

«مون دراگون» با نام اصلی «هیثر داگلاس» یکی از اعضای گروه های ابرقهرمانی مارول بوده. قدرت های تله پاتیک دارد و در هنرهای رزمی استاد است. پدر او هم عضو نگهبانان کهکشان بوده. کدوم یکی؟ بله درست حدس زدید! «آرتور داگلاس» ملقب به «درکس نابودگر» . پس از داستان معرکه Annihilation، مون دراگون زنده شد و به طور غیر رسمی به عضویت گروه محافظین کهکشان درآمد. تا اینکه سال 2008 رسما عضو این گروه شد و برای 11 شماره در کنار پدرش جنگید. این شخصیت در گذشته عضو اونجرز هم بوده و در کمیک های مرتبط با آدام وارلاک، Quasar و Infinity Watch هم حضور مهمی داشته. مهم ترین بخش شخصیت او "تکبر" است. یعنی مون دراگون اونقدر از خودش و قدرت های خودش مطمئنه که با بقیه رفتار بد و تحقیر آمیزی داره. او در انزوا و معبدی در سیاره تایتان بزرگ شده (پدر «ثانوس» به نام «منتور» این دختر را پس از اون تصادف مرگبار به سیاره تایتان برد و در آنجا بزرگش کرد). مون دراگون اهمیتی برای نظر دیگران قائل نیست. بارها هم شده که روی ذهن و افکار دیگران تاثیر گذاشته (بدون اینکه ازشون اجازه بگیره). به طور مثال در داستان معروف Korvac Saga (که در اینجا معرفی شده) روی ذهن «کوئیک سیلور» تاثیر گذاشت تا دیگه نسبت به رابطه بین خواهرش (اسکارلت ویچ) و «ویژن» اعتراضی نداشته باشه!!! با یه بار هم ذهن کل جمعیت یک سیاره را کنترل کرد تا مجبورشون کنه در صلح با هم زندگی کنند! البته پس از اینکه با «کیوزار» رابطه عاشقانه برقرار کرد شخصیتش هم قابل تحملتر شده!

 

3- رِد هالک (Red Hulk)

 رد هالک (Red Hulk)

ما قبلا شخصیت «هالک قرمز» رو در سایتمون معرفی کرده ایم و بنابراین شما رو ارجاع میدیم به مثلا این مقاله تا باهاش آشنا بشید. فقط این رو میگم که ایشون در واقع همون «ژنرال راس» معروف کمیک های هالک هستند که همیشه دنبال دستگیری و نابودی هالک بوده بعد از مدتی به هالک قرمز تبدیل شد و از دشمنان هالک به حساب میاد . اولش خیلی قوی و جسور به تصویر کشیده میشد و شخصیتی بود که از کشتن ابایی نداشت. هویتش هم مخفی بود و هواداران مدام تئوری میدادند که ممکنه کی باشه. وقتی هم که معلوم شد ژنرال راسه با عقل جور در میومد. چون عوضی + اشعه گاما = عوضی عظیم! راس واقها از اولش یک آدم عوضی بود. یک نظامی خشک و خودخواه که با رابطه دخترش با بروس بنر هم مخالف بود (از اون باباهایی که هرگز نباید عاشق دخترشون بشید چون دهنتون رو صاف میکنه!). پس وقتی به قدرت های هالک مانند دست یافت دیگه میتونست اون روحیه قلدر مابانه خودش را بدون محدودیتی بروز بده .

  

2- گای گاردنر (Guy Gardner)

 گای گاردنر (Guy Gardner)

در دنیای کمیک واقعا افراد کمی هستند که در عوضی بودن به پای «گای گاردنر» برسند! واقعا هم جای تعجبه که شخصیتی به این بی ادبی و گستاخی تونسته عضو گروه هایی مثل جاستیس لیگ و سپاه گرین لنترن ها باشه. «هل جوردن» همیشه یک گرین لنترن cool و منطقی بود ولی گای گاردنر کاملا باهاش فرق داشت. از اون دسته از آدم هایی بود که صبح ممکن بود یک حادثه بزرگ و بین المللی راه بندازه و بعد از ظهر با خیال راحت دوست دخترش رو ببره سینما با هم یک فیلم غیر اخلاقی ببینند!!! البته خوانندگان از شخصیت او خوششون میومد. مخصوصا اینکه جو خاصی را در کمیک های Justice League International ایجاد کرده بود و بسیاری از لحظات ماندگار این کمیک با حضور گای گاردنر خلق شدند. مثلا یه بار بتمن با یک مشت بی هوشش کرد (!) (عکسش اینجاست) یا چند باری با Fire و Power Girl جر و بحث کرد! البته اوبه مرور شخصیت معقول تری پیدا کرده. و البته حیفم اومد این شوخی ایشون رو با بتمن نبینید! حتما اینجا رو کلیک بفرمایید!

 

1- نیمور (Namor)

 نیمور (Namor)

شاهزاده نیمور ملقب به «ساب مرینر» یكی از قدیمي ترین ابرقهرمانان مارول است كه توسط «بیل اورت» خلق و به مارول فروخته شد (آن موقع مارول اسمش "تایملی" بود) . او در دهه 40 میلادی در كنار «كاپیتان آمریكا» و «هیومن تورچ» اریجینال یكی از سه شخصیت اصلی تایملی بود (البته اين هيومن تورچ يك روبات بود و ربطي به هيومن تورچ معروف چهار شگفت انگيز ندارد) . نیمور از شهر گمشده آتلانتیس می آمد و در نتيجه ازدواج یك انسان با یكی از اهالی آتلانتیس خلق شده بود. او يكي از اولین ضد قهرمان های تاریخ كمیك بود چون نمیشد گفت كه هميشه طرفدار انسان ها و منافع آنهاست. مبارزه او با هيومن تورچ كه منجر به جاري شدن سيل عظيم در شهر نيويورك شد، يكي از وقايع تاريخي عالم مارول است. البته در دوران جنگ جهانی دوم او طرفدار نیروهای متفقین بود و با نازی ها میجنگید. پس از اتمام جنگ جهانی نیمور به نوعی از كمیك های مارول ناپدید شد و پس از سالها در كمیك های "چهار شگفت انگیز" دوباره ظاهر شد! او باز هم دنبال جنگ با انسان ها بود. در طول سالهای گذشته شخصیت نیمور تغییرات زیادی كرده و گاهی به صورت یك قهرمان و گاهی هم تا حدی خبیث به تصویر درآمده. اما چیزی که همیشه در وجود او ثابت بوده غرور، خودخواهی و یک دنده بودنه. بارها هم سعی کرده مخ «سوزان استورم» رو بزنه! (در حالی که سوزان همسر «رید ریچاردز» بود!) . در هر گروهی هم بوده (مثل گروه Defenders) با هم تیمی های خودش کل کل و جر و بحث داشته. در این مقاله هم گفتم که در سالهای اخیر دشمن «پلنگ سیاه» هم شد و در واکاندا سیل راه انداخت!

 

مهدی ترابی مهربانی

منبع: سایت CBR

All rights reserved © Spidey.ir 2018

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

20 ضد قهرمان (ANTI-HERO) برتر در دنیای کمیک بوک

20 دفعه ای که مارول و دی سی اینترنت را به آتش کشیدند

بدترین داستان هایی که فرانک میلر برای دنیای کمیک خلق کرده

15 جنجال بزرگ در فیلم های سینمایی مارول (MCU)

جنجالی ترین داستان های كمیك بوكی در 20 سال گذشته!

15 جنجال بزرگ در فیلم های سینمایی دی سی (DC FILMS)

10 كمیكی كه با بیشترین جار و جنجال منتشر شدند!

زشت ترین قهرمانان دنیای کمیک!

15 ابرقهرمان برتری که خبیث شدند
15 شخصیت برتر کمیک های ترسناک مارول
15 شرور برتر دنیای کمیک که قهرمان شدند
 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn