سایت اسپایدی با افتخار داستانی را تقدیم میکند که نه تنها در تاریخ داستان های مردعنکبوتی بلکه کل تاریخ کمیک بوک از اهمیت بالایی برخوردار است!
همانطور که در این مقاله گفته شد، این نه تنها یک داستان بسیار مهم در تاریخ داستان های مرد عنکبوتی بلکه کل دنیای کمیک است زیرا از چند جهت مهم است. اولا اینکه یک داستان و نبرد جالب را بین اسپایدرمن و گرین گابلین را در آن شاهد هستیم (نورمن آزبورن بعد از مدتی دوباره گرین گابلین شده بود). دوماً اینکه برای اولین بار در این داستان نشان داده شد که بهترین دوست پیتر پارکر یعنی هری آزبورن مواد مخدر مصرف میکند. این باعث شد تا شخصیت پردازی او برای همیشه دگرگون شود و از اهمیت بسزایی در میان شخصیت های مکمل ماجراهای مرد عنکبوتی برخوردار شود. سوماً، استن لی میخواست با این داستان پیام مهمی به خوانندگان درباره مضر بودن مواد مخدر بده. اما مساله اینه که آن موقع سازمانی بود به نام "اداره نظارت بر محتوای کمیک بوک" که به اختصار CCA نامیده میشد و میگفت کمیک های ابرقهرمانی حق ندارند هیچ اشاره ای به مواد مخدر بکنند. بنابراین استن لی در اقدامی شجاعانه در روی کاور شماره 96 از "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (که به درخواست اداره مبارزه با مواد مخدر آمریكا نوشته شده بود تا به مخاطبان جوان و نوجوان درباره اثرات مخرب استفاده از مواد مخدر هشدار داده شود)، نشان داد که جوانی سیاه پوست به دلیل مصرف مواد مخدر به چه روزی افتاده است. سردبیران مارول و در راس آنها، استن لی، مشکلی در این داستان نمیدیدند، اما اداره ی مذکورمیگفت که در کمیک نباید هیچ اشارهای به مواد مخدر شود و حاضر نشد آرم خود را روی جلد کمیک مذکور بگذارد و حتی تهدید کرد که از فروش آن جلوگیری خواهد نمود. اما استن لی به این حرفها توجهی نکرد و این کمیک را بدون آرم تایید سازمان منتشر کردو در انتظار واکنش خوانندگان باقی ماند. همان طور که انتظار میرفت، آنها بینهایت از داستان خوششان آمد و در نامههای خود از مارول و استن لی به دلیل اقدام شجاعانه خود تقدیر کردند. یکی دیگر از نتایج این اقدام این بود که از قدرت سانسور اداره CCA به میزان قابل توجهی کم شد و با پیدایش مغازههای کمیک فروشی مستقل که مایل به فروش عناوین جسورانهتر بودند، بازار مستقیمی بنا شد که CCA در امورش دخالت نمیکرد و به همین دلیل عرصهای نو برای پرداختن به موضوعاتی بکر و پرداخت نشده فراهم گردید که به خوبی از طرف هنرمندان کمیک مورد استفاده قرار گرفت.
Amazing Spider-Man #96
مترجم: امین فقیهی
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
Amazing Spider-Man #97
مترجم: امین فقیهی
ادیتور، گرافیست و برگردان کاور: پویا دبیب
ناظر کیفی: مهدی ترابی مهربانی
لینک دانلود غیر مستقیم (آپلودر)
نظر شما درباره این داستان چیست؟
برای خواندن دیگر كمیك هایی كه در سایت ترجمه كرده ایم اینجا را كلیك كنید.
مطالب مرتبط:
چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟
شماره 14 از کمیک مردعنکبوتی شگفت انگیز ترجمه شد (اولین حضور گرین گابلین در دنیای کمیک)
تاریخچه کمیک بوک های اسپایدرمن - قسمت اول
سری کمیک های مردعنکبوتی شگفت انگیز با ترجمه فارسی
چیزهای جالبی که درباره مرد عنکبوتی نمیدانستید! (آرشیو)
20 داستان برتر با حضور گرین گابلین (GREEN GOBLIN)
20 نبرد برتر مرد عنکبوتی و گرین گابلین در دنیای کمیک، انیمیشن، بازی و سینما
"مرد عنکبوتی : راهی به خانه نیست" ثابت میکند گرین گابلین از جوکر خبیث بهتری است
مهم ترین داستان مردعنکبوتی و گرین گابلین ترجمه شد + لینک دانلود
داستان هویت آزبورن را به صورت کامل و با ترجمه فارسی بخوانید!
سری MARVEL KNIGHTS SPIDER-MAN ترجمه شد! + لینك دانلود
کمیک بوک "اسپایدرمن: مرگی در خانواده" ترجمه شد + لینک دانلود
دیدگاهها
دمتون گرم...
اسپایدرمن کمیک های تاریخساز کم نداره
لطفا از اینجور کمیک ها بیشتر ترجمه کنید
واقعا ازتون ممنونم
کلا کمیک های کلاسیک اسپایدرمن خیلی قشنگ تر هستن
هم طراحیشون هم داستانشون
خدا رومیتا و دیکتو و استنلی و بقیه بیامرزه
واقعا عجیبه که این شاهکار ها چرا توی سایت کمتر طرفدار دارن
(یا شاید همه میخونن و نظر نمیدن )
دست آقای فقیهی و دبیب درد نکنه . ترجمه که خیلی تر و تمیز بود و کاملا امروزی با اصطلاحات روزمره و ادیت هم مثل همیشه فوق العاده عالی بود
در آخر هم از آقای ترابی تشکر میکنم که اگه نبودن بیشتر ایرانی ها اطلاعات کمیک بوکیشون زیر ۲۰ درصد میبود(ایده خوبیه که همچین وات ایفی نوشته بشه ، نه؟ )
پ.ن : آقای ترابی کار خیلی جالبی بود که تو کامنتا ما رو واسه کمیک امروز هایپ کردید ، میتونم بپرسم در آینده چه کمیک هاس کلاسیکی رو میخواید ترجمه کنید؟
آخر کمیک هم هیجان انگیز بود و نشون میداد که یه تهدید بزرگ برگشته! تهدیدی به نام گرین گابلین!
در آخر از آقای فقیهی و دبیب تشکر میکنم که این کمیک زیبا رو با بهترین کیفیت بهمون ارائه دادند. امیدوارم که بقیه دوستان هم استقبال کنند تا مترجم و ادیتور هم با روحیه به کارشون ادامه بدن.
تا الان ۳ بار کمیک رو خوندم و دارم یه نیمچه نقدی مینویسم . خواستم تا دیرتر نشده از آقای فقیهی و دبیب. و ترابی بابت این کمیک بوق العاده زیبا تشکر کنم .
ولی فردا حتما نیمچه نقد خودم روهمینجا ارسال میکنم
و راستش تاحالا کمیک نقد نکردم ، ولی برای اینکه تشکر خودم رو نشون بدم سعی میکنم حداقل یه نیمچه نقدی داشته باشم:
خب داستان از جایی شروع میشه که پیتر در حال برگشتن از اروپا به نیویورکه ، و از این ناراحته که چون اونجا احساس مسئولیت کرده و قهرمان بازی دراورده ، نتونسته به دیدن گوئن بره چون شاید شک میکنه... خب این مسئله ایه که توی فیلم far from home یه جورایی به کمک نیک فیوری و درست کردن لباس میمون شب حل شده بود ، ولی خب در این کمیک همینطور که معلومه خبری از نیک فیوری و رفقا نیست چون پیتر همیشه در دنیای کمیک lone wolf بوده.
در ادامه پیتر رو میبینیم که مثل همیشه بی پوله ، در حدی که حتی پول کرایه تاکسی هم نداره ، و کلا میشه گفت بی پولی با ذات پیتر گره خورده و یکی از دلایل خاکی بودنش هست که باعث میشه اکثر مردم باهاش همزاد پنداری کنن.
نکته ای که توجه من رو جلب کرد ، اینه که شانس بدِ پیتر در کل این داستان اثر خودش رو نشون میده : در اول کمیک می بینیم که پیتر دو دو تا چهارتا میکنه و تصمیم میگیره پیشنهاد شغلی آزبون رو قبول کنه ، شغلی که اگه استخدام میشد حسابی خوش به حالش میشد، ولی تا میخواد مشغول به کار بشه ، حافظه آزبورن برمیگرده و و همه چی خراب میشه.
قسمت مواجهه زن عمو می و پیتر واقعا نمکِ داستان بود ، ترجمه هم حسابی به بانمکیش اضافه کرده بود:)
یه چیزی که الان به ذهنم رسید تشابه مری جین و عمه واتسونه ، یعنی عمه واتسون هم مثل مری جین پرشور و سرحاله و زن عمو می رو برده کنسرت متال (!) و این نشون میده مری جین تا حدودی به عمش رفته.
توی صفحه 9 ، پیتر دوباره لباس اسپایدی رو میپوشه ، و اعتراف مهمی میکنه : که از اسپایدی بودن و تاب خوردن توی خیابون های نیویورک لذت میبره ، چیزی که شاید بعدا تبدیل به عذابش بشه و پدرش رو دربیاره...
ماجرای بازیگری ام جی رو توی فیلم های سم ریمی هم میشه مشاهده کرد ، چیزی که هنوز هم توی دنیای کمیک پیگیری میشه و توی کمیک اختصاصی ام جی دیدیم که چطور توی هالیوود بازیگر شده.
در ادامه دعوای نورمن و رندی رو می بینیم ، دعوایی که باعث تنش شد و تنش و هیجان همون چیزی بود که دکتر به نورمن گفته بود ازش دوری کنه... و همین هم باعث شد نورمن حافظه اش رو پس بگیره.
صفحه 16 و 17 صفحات مورد علاقه من بودن ، اون تعلیق در داستان عالیه ، عاشق اینم که نویسنده بدون این که به زبون بیاره ، داره نشون میده که حافظه نورمن برگشته ، و هم زمان حس عنکبوتی پیتر به صدا در میاد... واقعا هیجان انگیز و ترسناکه و من رو به شدت یادِ سکانس خونه هپی در شاهکار نو وی هوم میندازه ، صحنه ای که شک ندارم اون تعلیق و هیجانش رو مستقیما از این کمیک اقتباس کرده ، ببینید دقیقا هم تو این کمیک و هم تو فیلم نو وی هوم ، نورمن در حال تبدیل شدن به گابلینه و همزمان حس عنکبوتی پیتر بهش هشدار میده و اون حس هیجان کاملا به ما انتقال پیدا میکنه.
و آخرین نکته ای که میخوام بهش اشاره کنم صفحه آخره ، این صفحه فوق العادست! هرچی ازش بگم کمه ! انقدر هیجان انگیزه که مخاطب نمیتونه برای قسمت بعد صبر کنه ، من رو مجبور کرد همین الان برم نسخه انگلیسیش رو دانلود کنم و ببینم چی به سر اسپایدی میاد.
و برای جمع بندی :
داستان : استن لی ترکوند ، انقدر اتفاقات ماندگار داشت که دیدیم از گوشه گوشه این کمیک توی دنیای سینما اقتباس شده. و اگه استن لی همچین شجاعتی از خودش نشون نمیداد ، شاید هنوز هم اون سازمان نظارت بر محتوا وجود داشت و دست و بال انتشارات ها رو میبست.10از10
طراحی : من عاشق طراحی جان رومیتا ـم ، هرچه قدر هم طراحی های الان پر زرق و برق باشه ، ولی دوره ی استیو دیکتو و جان رومیتا و بقیه واقعا یه چیز دیگه بود. 10از10
ترجمه : ترجمه عالی بود ، من خودم ترجمه کردم و میدونم چقدر سخته ، پسر اصطلاح ها عالی کار شده بود ، مخصوصا اون قسمت زن عمو می که میدونم چقدر پیدا کردن مترادف چقدر برات زمان برد ، دست شما درد نکنه ، منتظر ترجمه قسمت بعد هستیم. 10از10
ادیت : در واقع این ادیت ـه که به ترجمه جون میده ، اگه ادیت نباشه ترجمه فقط یه فایل ورد ساده و بی روح میمونه... دیگه چی بگم؟ ادیت تر و تمیز و خیلی قشنگی بود ، واقعا لذت بردم از خوندنش . فقط یه نکته ای بگم که شاید زیاد مهم نباشه ، ولی باعث زیبا تر شدن ادیت میشه ، اون هم ادیتِ پشت صحنه و گذاشتن ایستراگ توی پشت صحنه هست ، به عنوان مثال میتونستید اون تابلوی پشت پیتر توی صفحه 8 رو ادیت کنید ... که بازهم میگم اصلا مهم نیست و هیچ تاثیری روی زیبایی ادیت فوق العاده نمیزاره... 10 از 10
و در آخر ممنونم از آقای ترابی ، فقط و فقط یه کلمه میتونم بگم : ممنون که این سایت رو درست کردید.
امیدوارم از نقدم خوشتون امده باشه ، این اولین نقد بنده هست و به مرور زمان حتما بهتر میشه.
پ.ن : من هم با حرف روح عمو مختار(!)موافقم ، میشه یه آنچه خواهید دید از کمیک های آینده بهمون بگید ؟ حتی میتونه یه مقاله جدید ماهانه باشه و کاربرا رو برای کمیک هایی که هر ماه ترجمه میشه و روی سایت قرار میگیره هایپ کنه!
ولی کمیک به این مهمی و فقط اینقدر نظر؟
اسپم
ببخشید من جدیدا عضو شدم و خیلی قدیمی نیستم. ولی یه سوال دارم چرا عمو مختار دیگه تو سایت اسپایدی نیست؟ و منظور از اینجا که تو این کامنت از کلمه "روح عمو مختار"استفاده شده چیه؟ مگه عمو مختار خدای نکرده به رحمت خدا رفتن؟
من که برای فردای خودمم نمیتونم از قبل برنامه ریزی کنم
والا قرار ما اینه که ران استن لی و استیو دیتکو رو ترجمه کنیم با یه سری داستان های مهم دیگه. مطمئن باشید بعد از ران استیو دیتکو و استن لی، واقعا داستان های زیادی نیست که حتما باید ترجمه بشن
من منظورم با کامنت شماره ۵ بود ، که نام کاربری ایشون "روح عمو مختار"ه
ببخشید آقای ترابی اون کمیک های اولین حضور شوکر ، راینور یعنی نکات مهم ران استن لی و رومینا ترجمه میشن؟
ببخشید ولی از نظر بنده رویداد جنگ های پنهان اصلی هم سری کمیک های مهمی هستن.
اونها ترجمه نمیشن؟
نه نمیشن
احتمالا اونا رو ترجمه میکنیم
اول اینکه ممنونم که یکی دیگه از کمیک های کلاسیک مرد عنکبوتی رو ترجمه و ادیت کردید اونم یکی از بهترین داستان های این کمیک ها ! باید بگم که این کمیک خیلی شیوه روایت قشنگی داشت مخصوصا اون قسمت که نورمن داره کم کم حافظه اش رو بدشت میاره و حس عنکبوتی هم مدام هشدار میده. واقعا این طراحی های جان رومیتا خیلی خوب هستن.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا