مرگ "سروان جورج استیسی" (Captain George Stacy) نخستین تراژدی بزرگ در زندگی پیتر پاركر/اسپایدرمن پس از قتل عمو بن به حساب مي آيد ...
بدون شك یكی از كاراكترهای كليدي كمیك های كلاسيك اسپایدرمن "سروان جورج استیسی" نام دارد. این شخصیت توسط "استن لی" و "جان رومیتا" خلق شد. جورج استیسی زمانی یک عضو برجسته و شریف پلیس نیویورک بود که بازنشسته شد و در محله کویینز با دختر جوان خود یعنی "گوئن استیسی" (Gwen Stacy) زندگی میکرد. او حتی با وجود بازنشستگی با پلیس نیویورک در تماس بود و علاقه مند شد تا سر از كار اسپایدرمن دربیاورد. به همین دلیل گاهی اوقات در كمیك های اسپایدرمن به خواننده سرنخ هایی داده میشد كه نشان میداد او به زودی به هویت مخفی اسپایدرمن پی خواهد برد. البته سروان استیسی معمولاً برخلاف دیگر پلیسها و مردم شهر نیویورك، طرفدار سرسخت اسپایدرمن بود. در هر حال در شماره 90 از كمیك بوک"اسپایدرمن شگفت انگیز" كه در سال 1970 به چاپ رسید، اتفاق تلخی افتاد و سروان استیسی در نتیجه یكی از نبردهای اسپایدرمن و دكتر اختاپوس جانش را از دست داد. قضیه از این قرار بود: اسپایدرمن و دكتر اختاپوس روی پشت بام یكی از ساختمان های شهر به شدت در حال جدال با یكدیگر بودند. ناگهان یكی از بازوهای فلزی دكتر اختاپوس از كنترلش خارج شد و به بخشی از ساختمان برخورد كرد. به همین دلیل مقدار زیادی آجر به سطح خیابان ریخت. سروان استیسی كه از نزدیك شاهد قضیه بود متوجه شد كه آجرها نزدیك است روی سر یك پسر نوجوان بریزد. از این رو، او در عملی شجاعانه پسرك را به طرفی پرت كرد تا مورد اصابت قرار نگیرد. اما متاسفانه خودش زیر آوار ماند.
سپس اسپایدرمن، سریع خودش را به او رساند. سروان استیسی در آخرین لحظات عمر خود اسپایدرمن را با نام "پیتر" صدا زد. این مساله بلاخره ثابت كرد كه او از مدتها پیش از هویت مخفی او خبر داشته ولی به كسی چیزی نگفته. او سپس جملاتی بر زبان آورد كه تاریخ كمیك های اسپایدرمن ماندگار شده:
"پس از مرگ من دیگر كسی نخواهد بود تا از دخترم گوئن مراقبت كند. هیچ كس به جز تو پیتر. باهاش مهربان باش. او خیلی تو را دوست دارد".
سپس اسپایدرمن در حالیكه پیكر بی جان سروان استیسی را در آغوش داشت، گفت: "تو همیشه میدونستی من كی هستم ولی به كسی چیزی نگفتی. تو هرگز مرا لو ندادی. آخه چرا باید همچین اتفاقاتی بیفته؟ چرا؟ اول كه عمو بن را از دست دادم ... حالا هم بهترین دوستم را از دست دادم. ولی به گوئن عشق خواهم ورزید و تا وقتی زنده ام از او مراقبت خواهم كرد...."
این لحظه آنقدر در تاریخ اسپایدرمن مهم است كه در فیلم سینمایی "اسپایدرمن شگفتانگیز (2012) مورد استفاده قرار گرفت. اگر فیلم را دیده باشید پس حتماً به یاد میآورید كه در اواخر داستان، سروان استیسی خودش را به خطر میاندازد تا از پیتر در نبرد با "لیزارد" دفاع كند و شهر را نجات دهد اما جانش را از دست میدهد. او سپس از پیتر قول میگیرد كه از دخترش فاصله بگبرد تا آسیبی به او نرسد.
مهدی ترابی مهربانی
All rights reserved © Spidey.ir 2013
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
مهم ترین داستان های کمیک بوکی مرد عنکبوتی + لینك دانلود مستقیم
تاریخچه کمیک های اسپایدرمن - قسمت اول
تاریخچه کمیک های اسپایدرمن - قسمت دوم
لحظات ماندگار در كمیكهای اسپایدرمن
بزرگان تاریخ كمیك بوک های مرد عنكبوتی
10 داستان برتر تاریخ کمیک های مرد عنكبوتي+ لینك دانلود مستقیم
"مرگ سروان جرج استیسی" ترجمه شد!
دیدگاهها
مطلب خیلی جالبی بود
ممنون، مقالهي خوبي بود. مرگ سروان استيسي، جزو مرگهايي است كه به اين سادگي از ذهن مردم پاك نميشود.
موفق باشيد.
پينوشت : واقعاً در دنياي واقعي ممكن است كسي، در آغوش ديگري جان دهد؟ آخر به هيچوجه طبيعي به نظر نميآيد... ولي خيلي احساسي است!
قرار نیست همه چیز تو فیلم و کارتون مثل هم باشه
چون تو ویکی پدیا و مارول ویکی خوندم که نوشته بود باهم دیگه رابطه داشتن حتی دو تا بچه به اسم سارا و گابریل داشتن!!!
خواهشا جواب بدین خیلی برام مهمه
ببينيد دوست عزيز يكي از نويسندگان اسپايدرمن به نام JMS (البته JMS مخفف اسمشه!) يك داستان بسيار جنجالي نوشت كه اين اتفاقي كه شما ميگي توش افتاد! يعني تو داستان به صورت فلش بك اشاره ميشه كه چنين اتفاقي بين اونا افتاده (قبل از مرگ گوئن) و حاصل آن هم دو بچه به نام هاي سارا و گابريل هستش. بعد تو اين داستان آنها (سارا و گابريل) برگشتند تا به نوعي از پيتر انتقام گرفته بشه. اين داستان به شدت مورد انتقاد قرار گرفت چون نه تنها كاملا با شخصيت پردازي كه از گوئن انتظار داشتيم در تضاد بود بلكه اصلا با عقل جور درنمي آمد! اصلا دليل منطقي براي اين كار ارائه نميشد و نويسنده نگفت كي چرا و به چه علت اين اتفاف افتاده و چرا تا الان هيچ كس ديگري بهش اشاره اي نكرده و چرا اصلا نورمن كه اين كارو كرده بعدا گوئن رو كشته؟! در هر حال آنقدر احمقانه و بي اساس بود كه مارول ديگه اصلا بهش اشاره نميكنه (يعني انگار اتفاق نيافتاده! ) هوادار ها هم ديگه بهش فكر نميكنند.
(شما هم ديگه بهش فكر نكن! من كه اصلا پاك يادم رفته بود!)
فقط یه چیزه دیگه هم بگم تو مارول ویکی درباره ی مرگ گوئن نوشته که چرا گرین گابلین اونو برای کشتن و انتقام گرفتن از پیتر انتخاب کرده یعنی چرا مری جین یا زن عمو می یا ... انتخاب نکرده.
و دلیلشم این بود که نورمن میخواسته با کشتن گوئن سرپرستی بچه هاش(سارا و گابریل) رو بگیره و نزاره اونا پیش مادرشون باشه.
یعنی بخاطر این دلیل گوئن کشته شد
اصلا بگيم منطقي..ok? حالا گوئن چرا حاضر شد تا .........؟ اونم وقتي با پيتره؟ اونم وقتي شخصيت اش هميشه جوري بوده همچين چيزي ازش كاملا بعيده!
گفتم كه فراموشش كن!
ولي اگه از من ميپرسي يه دليل منطقي اينه كه نورمن تمام اين كار ها رو صحنه سازي كرده تا بازم پيتر رو عذاب بده! يعني نه رابطه اي بوده و نه بچه اي بلكه اومده DNA گوئن رو از شغال گرفته و دو تا كلون ساخته بعدشم اونا رو به عنوان بچه هاي گوئن جا زده !
گوئن استیسی اصلا از اینجور آدمای پست نیست بلکه فرشته است.
اون کسی که پسته JMSه که میخواسته گند بزنه به شخصیت گوئن.
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا