ایستراگ ها (Easter Eggs) و اشارات فیلم «انتقام جویان 4 : پایان بازی» (Avengers 4: Endgame) – بخش سوم

ایستراگ (Easter Egg) های جالب فیلم انتقام جویان 3

با ما همراه باشید با قسمت پایانی این مقالات تا  بفهمید که مارول و دیزنی چقدر به جزئیات و وفاداری و به دنیای کمیک دقت کرده اند!

برای خواندن قسمت اول و دوم  به اینجا و اینجا  بروید! قبل از خواندن این مقاله حتما توصیه میشود که یکبار فیلم را از ابتدا تماشا کرده تا بیشتر در فضای آن قرار گیرید!

 

 

۶۶- اولین لبخند نبیولا در MCU!

اولین لبخند نبیولا 

در ابتدای فیلم شاهد اولین لبخند شخصیت نبیولا در کل فیلم های دنیای سینمایی مارول هستیم که نشان از دوست شدن او با تونی استارک و تغییر شخصیت او دارد! 

 

۶۵- شکست ثانوس موازی، شکست انتقام جویان!

شکست ثانوس موازی شکست انتقام جویان

در ابتدای فیلم دیدیم که انتقام جویان به محل آرامش ثانوس حمله کردند تا سنگ های بینهایت و دستکش را از چنگ او خارج کرده و پودر شدگان را بازگردانند، اما وقتی به محل رسیدند با دستکش خالی بدون سنگ های بی‌نهایت مواجه شدند و کاملا امید خود را از دست دادند چرا که ثانوس آن ها را از بین برده بود. در پایان فیلم نیز ثانوس زمانی که می خواست به هدفش دست یابد در زمان بشکن زدن با دستکشی خالی از سنگ های بی نهایت رو به رو شد که دقیقا برعکس شکست انتقام جویان در ابتدای فیلم بود!!!!

 

۶۴- اشاره به شیوه کار کردن تونی و هاوارد استارک جوان

اشاره به شیوه کار کردن تونی و هاوارد استارک جوان

بعد از ختم به خیر شدن سفر های زمانی و به دست آوردن تمامی سنگ های بی نهایت، ساخت دستکش بی نهایت استارک شروع شد. در صحنه ای که تمامی سنگ های بی نهایت روی دستکش قرار می گرفتند دیدیم که دقیقا ادای احترامی شد به شیوهٔ کار کردن پدر تونی یعنی هاوارد استارک جوان در دهه ۴۰ میلادی که دقیقا به همان صورت تکرار شد.

 

 

۶۳- شباهت شیوه پیروزی و شکست در حرکات ثانوس

شباهت شیوه پیروزی و شکست در حرکات ثانوس

اگر به بعد از اینکه تونی بشکن نهایی را میزند و ثانوس و لشکریانش شروع به پودر شدن میکنند دقت کنید، میبینید که رفتار ثانوس در لحظات قبل از پودر شدن مشابه رفتار او بعد از بشکن اولیه در فیلم "جنگ بینهایت" است؛ چه بعد از پیروزی و چه بعد شکست، او سکویی را برای نشستن میابد تا بر روی آن بنشیند و به افق مقابل خیره شود. میتوان گفت تنها تفاوت قابل توجه در رفتار او حالتی ست که بر چهره اش غالب است، لبخندی آرام در مقابل چهره ای عیاناً شکست خورده!

 

 

۶۲- Good man ...

قبل از اینکه در دقایق انتهایی فیلم کاپیتان وارد درگاه کوانتومی شود، سم به او میگوید که اگر مایل باشد میتواند به همراه او بیاید تا به او کمک کند. استیو هم با لبخندی در پاسخ میگوید : تو مرد خوبی هستی سم. ولی این یکی گردن خودمه.

اینکه استیو به سم عنوان «مرد خوب» (Good man) را نسبت میدهد، به طور غیر مستقیمی اشاره دارد به صحبت هایی که دکتر «آبراهام ارسکین» با خود او پیش از تزریق سرم ابرسرباز داشت! موقعی که به او میگفت چیزی که مهمه، این نیست که یک سرباز بی نقص باشه؛ بلکه اینه که فقط در وجودش یک «مرد خوب» باشد!

و در ادامه هم میبینیم که استیو سم را به عنوان ادامه دهنده راه کاپیتان آمریکا (به عنوان یک «مرد خوب») انتخاب میکند. (یعنی اینکه وقتی استیو سم رو یک مرد خوب خطاب میکنه، علاوه بر اون اشاره به گذشته کاپیتان آمریکا که عرض کردیم، به لحظه پایانی خود فیلم و انتخاب شدن سم به عنوان کاپیتان آمریکای جدید هم اشاره میکند!!)

 

۶۱- پایگاه لی های  (Lehigh)

 پایگاه لی های  (Lehigh)

قبلاً گفتیم که تونی استارک و استیو راجرز وقتی به دهه 70 میلادی سفر میکنند به پایگاه نظامی Lehigh میروند. این پایگاه در دنیای کمیک بسیار قدیمی است زیرا استیو راجرز اولین بار در آنجا آموزش دید تا یک ابرسرباز باشد. بنابراین قدمت آن به اولین کمیک کاپیتان آمریکا در سال 1941  میرسد!

 

۶۰- کاپیتان آمریکا زنده دار راه سم ویلسون، و سم ویلسون زنده دار راه کاپیتان آمریکا

کاپیتان آمریکا زنده دار راه سم ویلسون، و سم ویلسون زنده دار راه کاپیتان آمریکا

بعد از پرش زمانی 5 ساله در طول داستان، صحنه هایی کلی تر از دنیای سرد و افسره پسا بشکن مشاهده میکنیم؛ استیو راجرز در جهت آرمان های کاپیتان آمریکا و به عنوان مشاور و همدم مردم در گردهمایی های کوچکی به هم صحبتی با آنان مشغول میشد  و سخن های آنها را می شنید. با آنها همدل میشد و به ایشان روحیه میداد . درست است که بطن و نیت این عمل از روح پاک و بزرگ خود استیو نشات میگیرد ، اما اشاره مستقیمی دارد به زمانی که دوست خوب و یاور استیو یعنی "سم ویلسون" به همین عمل انسان دوستانه می پرداخت (یعنی درکنار جنبه های دیگه ، استیو به یاد سم و زنده نگه داشتن اهدافش اینکارو انجام میداده) . همانطور که پیش از این در اقتباس فوق‌العاده "کاپیتان آمریکا : سرباز زمستان" دیدیم ، سم ویلسون بعد از خروج از نیروی هوایی ارتش به عنوان یک وظیفه و شغل به هم صحبتی و روحیه بخشی به سربازان کهنه کاری که از اختلال استرسی ناشی از آسیب روانی (PTSD) رنج میبردند می پرداخت .

اما مسئله درست بعد از دقایق پایانی به اوج شگفت انگیز بودن خود میرسد؛ جایی که استیو راجرز بعد از سفر به گذشته و زندگی طولانی در کنار عشق خود پگی کارتر ، به خط زمانی اصلی بازمیگردد و سپر خود را به همراه وفادارش "سم" تقدیم میکند تا از آن به بعد او ادامه دهنده راه "کاپیتان آمریکا" باشد . و اینجاست که سم ویلسون زنده دار راه و اهداف استیو راجرز میشود! واقعا که نویسندگان در اشارات مفهومی و تاثیرگذار به سرگذشت کارکترها و استفاده بجا و مناسب از آنها سنگ تمام گذاشته و حسابی ما را رو سفید کرده اند!

 

 

۵۹- تایتان بالاخره دیوانه!

تایتان بالاخره دیوانه!

یکی دیگر از گیر هایی که برخی از مخاطبان (اکثرا هیتر) به "پایان بازی" دادند، تفاوت ثانوس این فیلم با فیلم قبلی است. دلیلش به شدت واضح است و در فیلم به وضوح به آن اشاره می شود. در "جنگ بی نهایت" ما متوجه شدیم که (در فلش بک کودکی گامورا) ثانوس بعد از هر جنگی که انجام میدهد و پس از از بین بردن نیمی از سیاره، به یک آرامش نسبی دست میابد. یکی از دلایل به فرزند قبول کردن گامورا همین بود. در ابتدای فیلم "جنگ بی نهایت" نیز، ثانوس با لشکر عظیمش به سیارهٔ «زاندار» و محل زندگی سپاه نوا حمله کرد و عطش مبارزه ای که داشت با توجه به پیش بینی هایی که راجع به مبارزه با نوا می شود از بین رفت. ضمن اینکه بعد از این مبارزه او سنگ قدرت را بدست آورده بود و قبل از آن کل نیدولیر و دورف ها را با خاک یکسان کرده بود. به همین علت ثانوس در "جنگ بی نهایت" یک آرامش نسبی داشت و پس از از بین بردن ازگاردی ها و بدست آوردن سنگ فضا کاملا برای هدفش که نابودی نیمی از جمعیت جهان بود مصمم شده بود و هدف دیگری نداشت. اما ثانوسی که در "پایان بازی" دیدیم به هیچکدام از این مهم ها دست نیافته بود و تشنهٔ مبارزه و کشت و کشتار بود. ضمن اینکه او از آینده باخبر شده بود و فهمیده بود به هدفش که دنیایی قدردان است نرسیده است. بنابراین او در "پایان بازی" شباهت بسیار بیشتری به همتایش در دنیای کمیک پیدا کرد. طوری که مانند دنیای کمیک می خواست کل جهان را از بین برده و یک جهان و دنیای جدید را به وجود بیاورد کاری که حاضر بود در دنیای کمیک برای شخصیت «مرگ» انجام دهد تا احساس عاشقانهٔ خود را به او ابراز کند!

 

 

۵۸- اشاره به کاور New Avengers

اشاره به کاور New Avengers

بعد از آن سخنرانی انگیزشی فوق العاده از کاپیتان آمریکا قبل از سفر به گذشته، دیدیم که اعضای تیم دستان خود را به شیوهٔ همکاری کنار هم جمع کرده اند. این شکل دقیقا در کاور شمارهٔ دوم کمیک های "انتقام جویان جدید" (New Avengers) به کار رفته بود. در این کمیک نیز گروه ایلومناتی برای جمع آوری دوبارهٔ سنگ های بی نهایت کنار یکدیگر جمع شده بودند.

کمیک اونجرز

 

۵۷- " کل روز رو میتونم ادامه بدم " !

در صحنه ابتدایی فوق‌العاده خنده دار نبرد کاپیتان آمریکا با نسخه سال 2012 خود، میبینیم که کاپیتان زمان حال در اثر ضربه مقابل زمین میخوره و در حین اینکه بلند میشه، کاپیتان 2012 با یک حالت شعاری و نمادین میگه : کل روز رو میتونم ادامه بدم! بله، این همان جمله ماندگار استیو هستش که بارها در "نخستین انتقام جو" و "جنگ داخلی" از آنها استفاده کرد و معرف یکی از ویژگی های اصلی او یعنی استقامت و پایداری میباشد!

در «پایان بازی» هم واقعا به جای مناسبش (اینبار به حالت فان، از سمت خود استیو!) استفاده شد؛ یعنی این بار ما استیو زمان حال رو دیدیم که وقتی نسخه 2012اش (که خیلی وقت نیست از دهه 40 اومده!) اونجوری شعاری این جمله رو به زبان میاره، میگه : آره بابا خودم میدونم ! 😂

(و در عوض مفهوم و فلسفه این شعار استیو رو در انتهای فیلم در مقابل ثانوس دیدیم! اینجاست که هواداران دوآتیشه باید دست نویسندگان و کارگردانان رو ببوسند که به بهترین شکل ممکن سنگ تموم گذاشتند.)

 

 

۵۶- اشاره به ماتریکس

اشاره به ماتریکس

یکی از دیالوگ های برجسته سری فیلم های ماتریکس، چیزی بود که مدام اسمیت تکرار می کرد جوری که اکثر طرفداران این سری از جمله خود ما دقیقا به یاد داریم. این دیالوگ "اجتناب ناپذیره؟ " با آن لحن فوق العادهٔ آقای هوگو ویوینگ بود. در پایان بازی نیز دیدیم که ثانوس زمان حال قبل از مرگش در ابتدای فیلم این اجتناب ناپذیر بودن خودش را اعلام کرد. در جلوتر نیز دیدیم ثانوس زمان گذشته که این جمله را که از آیندهٔ خودش می شنود خوشحال می شود. در انتهای فیلم هم زمانی که او فکر می کرد جنگ را پیروز شده و تمام سنگ های بینهایت را به دست آورده و منتظر بشکن زدن خود است جملهٔ من اجتناب ناپذیر هستم را به زبان می آورد. در پایان فیلم سوم ماتریکس یعنی Revolution دیدیم که نئو با اشاره به جملهٔ معروف مامور اسمیت جهان را نجات میدهد و در واقع مشابه کاری بود که تونی استارک در پایان فیلم انجام داد!!

 

 

۵۵- آسیب ها در طرف راست!

آسیب ها در طرف راست!

در طول حضور مردآهنی در دنیای سینمایی مارول، اگر به آسیب هایی که به تونی وارد شده بود نگاه کنیم؛ متوجه نکتهٔ جالبی می شویم که چیزی نیست جز آسیب هایی که به دست و طرف راست تونی وارد می شدند. از دست راست آسیب دیده او از "مردآهنی 1" گرفته تا "پایان بازی". تمامی این ها اشاره داشت به بشکن نهایی فیلم و از خودگذشتی بزرگ تونی استارک برای نجات تمامی موجودات جهان با توجه به انگیزه های جدید ثانوس!! یعنی نویسندگان و کارگردانان و مغز متفکر مارول جوری تمام اتفاقات فیلم را کنار همدیگر چیدند که در بهترین حالت خود قرار داشته باشند.

 

۵۴- پایان کابوس های بی پایان تونی

پایان کابوس های بی پایان تونی

در زمان مرگ تونی دیدیم که پپر همسر او بهش میگویدحالا دیگه می تونی استراحت کنی ! این جمله به کابوس های تونی و خواب های پریشان او بخاطر افراد پودر شده که پیش تر در فیلم بحثش بود اشاره داشت ضمن اینکه یادآور فیلم های قبلی و تفکرات او بعد از "انتقام جویان ۱ " بود.

 بعد از این فداکاری و نجات میلیاردها میلیارد موجود زنده در جهان او دیگر می توانست به خواب ابدی و استراحتی که دنبالش بود برسد.

 

۵۳- بغل کردن واقعی تونی و پیتر

بغل واقعی تونی و پیتر

"جنگ داخلی" و ابتدای فیلم "مردعنکبوتی: بازگشت به خانه" نشان داد که تونی استارک حس پدرانهٔ خاصی به پیتر ندارد. اما این مهم بعد از آنها مخصوصا بعد از "جنگ بی نهایت" به کلی تغییر کرد و حسی پدرانه بین پیتر و تونی شکل گرفت (چون تونی داشت خودش هم پدر میشد) به ویژه جایی که پیتر داشت با ذره ذرهٔ وجودش نابود شدن را حس می کرد و تونی را به آغوش کشید و دار فانی را وداع گفت. در پایان بازی پس از بازگشت پیتر به زندگی دقیقا در تضاد با بغل الکی تونی استارک که داشت در را برای او باز می کرد؛ آغوشی پدرانه را از طرف او شاهد بودیم که احساسات هر طرفداری را برمی انگیخت و صحنهٔ زیبایی را خلق کرد.

 

 

۵۲- لباس راکت راکون

لباسی که بر تن راکت راکون در این فیلم میبینیم فرق کرده و ظاهرش جوریه که ادای دینی باشه به لباس کلاسیک او در دنیای کمیک!

 

۵۱- رونین

رونین

کلینت بارتون (هاکای) در نتیجه بشکن ثانوس در فیلم قبلی تمام اعضای خانواده اش را از دست داده و به همین دلیل به شخصیتی ضد قهرمان تبدیل میشه که در سرتاسر دنیا به شکار و قتل جنایتکاران میپردازه. ظاهر او و سلاح هایی که ازشون استفاده میکنه دقیقا شبیه به «رونین» (Ronin) در دنیا کمیک است. همانطور که قبلا در این مقاله گفته شده بود، هاکای در رویداد House of M  (که اینجا ترجمه شده است) به دست اسکارلت ویچ کشته شد. یعنی از عالم پاک شد و انگار اصلا وجود نداشته (جالبه که پودر شدن او خیلی شبیه به پودر شدن های فیلم "جنگ بینهایت" به دست ثانوس بود! این عکس رو ببینید). منتهی وقتی دنیای ایده آل اسکارلت ویچ نابود و دنیای قبلی دوباره برگشت، هاکای هم زنده شد! ولی دوست نداشت به همه اعلام کنه برگشته. بنابراین هویت جدیدی رو برای خودش انتخاب کرد به نام «رونین»  و هویت اصلی خودش را حتی برای نزدیک ترین هم تیمی های خودش هم فاش نکرد. اما بعد از رویداد Siege و تشکیل دوباره گروه اونجرز به دست کاپیتان آمریکا، کلینت دوباره هویت سابق خود یعنی هاکای را انتخاب کرد.

 

 

۵۰- کاپیتان آمریکا و قدرت ثور!

 کاپیتان آمریکا قدرت ثور!

یکی از سوالاتی که بسیاری از طرفداران (بیشتر هیتر) از چگونگی ساز و کار میولنیر دارند این است که چرا کاپیتان آمریکا علاوه بر میولنیر توانست، «استورم بریکر» را نیز احضار کند و با آن رعد بزند. دلیلش اشاره ای است به فیلم اول "ثور"! چون اودین در فیلم اول ثور این طلسم رو روی میولنیر قرار داد تا هر کس لایق باشه «قدرت ثور» رو داشته باشه:

Whosoever holds this hammer, if he be worthy, shall possess the power of Thor.”

یعنی اگر این طلسم برداشته شود این خاصیت مخصوص فقط با ثور اودین سان فعال میشود. در "جنگ بی نهایت" هم ثور گفت هر کسی توانایی بلند کردن استورم بریکر را نخواهد داشت:

"You simply lack the strength to wield them. Your bodies would crumble as your minds collapsed into madness."

شماها واقعا قدرت کنترلش رو ندارین ذهن‌تون به جنون کشیده میشه بدنتون هم فرو می‌پاشه

حالا چرا کاپیتان آمریکا توانست علاوه بر میولنیر، قادر به بلند کردن استورم بریکر هم بود؟ چون طلسم روی میولنیر باعث شد قدرت ثور را نیز بدست آورد و بتواند همزمان استورم بریکر را نیز بلند کند!

 

۴۹- دلیل عصبانیت هنک پیم در ابتدای فیلم "انت من ۱"؟

دلیل عصبانیت هنک پیم در ابتدای فیلم انت من ۱؟

در سفر به گذشته و دهه هفتاد دو ماموریت وجود داشت: دزدیدن تسارکت و ذرات پیم! هر دوی این ماموریت ها به خوبی و خوشی به پایان رسید اما در پایان فیلم جایی که استیو به گذشته رفت تا سنگ ها و میولنیر را به خط زمانی هر کدام بازگرداند، چیزی از ذرات پیم در وسایلی که همراهش می برد دیده نشد. لذا این اتفاق ما را یاد فلش بک اولیهٔ فیلم "مردمورچه ای"  می اندازد، یعنی  جایی که او به شدت از دست هاوارد استارک عصبانی است و از "شیلد" با دلخوری و زد و خورد خارج می شود چرا که یکی از دلایلش دزدیده شدن ذرات پیم اش بوده و به این خاطر عصبانی بود. همین اتفاق ممکن است سرمنشأش مربوط به برداشتن ذرات پیم توسط کاپیتان آمریکا در سفر زمان باشد! (باید دید در آینده دقیقا چطور از سفر های زمانی برداشت خواهد شد!)

 

۴۸- رقص استیو و پگی به همراه موسیقی آشنا

 رقص استیو و پگی به همراه موسیقی آشنا

بعد از سفر کاپیتان آمریکا به گذشته در انتهای فیلم، او به چیزی که یک عمر آرزویش را داشت رسید و بالاخره به قولی که به عشقش پگی کارتر داده بود عمل کرد؛ آن رقصی که قولش را بیش از 70 سال پیش داده بود. در انتهایی ترین سکانس فیلم شاهد این صحنه بی نظیر بودیم که با موسیقی "It's been a long, long time" همراه شده بود! درواقع این ترک همان موسیقی ای بود که در اقتباس فوق‌العاده "کاپیتان آمریکا : سرباز زمستان" نیز از آن استفاده شد.(همون صحنه ای که فیوری بعد از مورد حمله قرار گرفتن در آپارتمان استیو مخفی میشه و سرباز زمستان بهش شلیک میکنه.) به علاوه، این موسیقی به طرز بی نقصی با رقص استیو و پگی سازگار است؛ چرا که برای اولین بار در سال 1945 (پایان جنگ جهانی دوم) به منظور خوش آمدگویی به سربازان آمریکایی بازگشته از جبهه نبرد (از زبان همسرانشان) منتشر شد و استیو هم مدت خیلی خیلی طولانی ای (Long, long time) منتظر بوده...

  

۴۷- کاستوم جدید کاپیتان مارول

کاستوم جدید کاپیتان مارول

پس از پرش زمانی 5 ساله شاهد ظاهر جدید کاپیتان مارول در فیلم هستیم؛ در کنار تغییر مدل موی او،  کاستوم جدیدی نیز بر تنش دیده میشود که حسابی طرفداران کمیک های کاپیتان مارول ارجینال را خوشحال میکند! بله، این کاستوم کارول ادای احترامی به کاستوم کلاسیک «مار-ول» (Mar-vell) یا همان کاپیتان مارول ارجینال در دنیای کمیک میباشد (این مقاله را بخوانید)! درواقع دیزان این کاستوم تفاوت اساسی با کاستوم مدرن کارول که در فیلم اختصاصی اش مشاهده کردیم ندارد، اما رنگ های به کار رفته کاملا معکوس به اصلاح flipped شده اند. یعنی در کاستوم اولیه فیلم اختصاصی بخش فوقانی (بالای ستاره طلایی) قرمز رنگ و بخش زیرین آبی رنگ است و به همین منظور دستکش ها و کمربند لباس به رنگ قرمز می باشد؛ اما در کاستوم جدید "پایان بازی" بخش بالایی آبی رنگ و بخش پایین آن قرمز رنگ، و البته به دنبال همین قضیه رنگ دستکش ها و کمربند معکوس لباس قبلی یعنی آبی میباشد که دقیقا مطابق ظاهر لباس کمیکی «مار-ول» است! (قابل توجه است که این کاستوم در واقعیت همان کاستوم فیلم اختصاصی کاپیتان مارول است و با توجه به حضور به نسبت محدود او در فیلم بوسیله CGI دچار تغییرات مذکور شده است!)

 

۴۶- ادای احترام به کاستوم کلاسیک کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک

ادای احترام به کاستوم کلاسیک کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک

پیش از نبرد نهایی فیلم بالاخره از کاستوم جدید کاپیتان آمریکا که در پروموها و تصاویر از پیش منتشر شده مشاهده کرده بودیم و انتظارش را میکشیدیم، رونمایی شد. دیزاین کلی این یونیفرم الهام گرفته از کاستوم "جنگ داخلی" بود، اما استایل زره وار بودن یونیفرم که برگرفته از جوشن پولکی به کار رفته در آن است ادای احترام مستقیمی ست به کاستوم کلاسیک و نمادین کاپیتان آمریکا در دنیای کمیک! البته در "جنگ بینهایت" هم به طور غیرمستقیم به ویژگی کاستوم کاپیتان در دنیای کمیک اشاره شد (به قسمت اول مقاله ایستراگ های جنگ بینهایت مراجعه کنید) اما در "پایان بازی" جوشن در قسمت بیرونی یونیفرم به کار رفته و عینی تر به این مسئله ادای احترام میکند!

 

۴۵- همون پسره توی آیرون من ۳ (هارلی کینر)

 

همگی آن صحنهٔ یادبود تونی استارک را به یاد داریم! اما نکته ای در آن وجود دارد که باعث می شود این صحنه یک ویژگی منحصر به فرد برای خود داشته باشد. این ویژگی را از زبان بازیگر تونی استارک، رابرت داونی جونیور، نقل می کنیم: ۸ دقیقه پایانی فیلم انتقام جویان پایان بازی بهترین صحنه های تاریخ فیلم های MCU هستند چون همه شخصیت ها را درگیر میکنند. و واقعا هم همینطور بود. گردش دوربین از جلوی چهره های متفاوت MCU باعث می شود تمامی خاطراتی که سال ها با آن داشتیم دانه به دانه از جلوی چشمانمان رد شود. یکی از این شخصیت هایی که باعث یادآوری سیر داستانی سه فاز اول مارول شد، حضور شخصیت «هارلی کینر» بود، پسری که در "مردآهنی ۳" به تونی استارک یاری رساند بود! در واقع «تای سیمپکینز» بازیگر این نقش به دلیل گذشت از سن بلوغ و تغییرات جوانی توسط بسیاری از مخاطبان شناخته نشد اما ما می دانستیم که او همان پسرکوچولویی بود که در فیلم "آیرون من ۳ " دیده بودیم. ضمن این که ممکن است در آینده شاهد جایگزینی او به عنوان شخصیت «آیرون لد» باشیم مخصوصا حالا که سونی نعمتی به نام پیتر پارکر و مردعنکبوتی را از ما ساقط کرد!

 

۴۴- ادوین جارویس، اولین حضور شخصیت ارجینال تلویزیونی در دنیای سینما

 ادوین جارویس، اولین حضور شخصیت ارجینال تلویزیونی در دنیای سینما

یکی از شوکه کننده ترین ایستراگ های "انتقام جویان: پایان بازی" حضور «ادوین جارویس» در فیلم بود ، اون هم با هنرنمایی "جیمز دارسی" خودمون !! این برای هوادارانی که سریال فوق‌العاده "مامور کارتر" را دنبال میکردند باورنکردنی بود ! واقعا اون لحظه رو برای اولین بار نمیتوان توصیف کرد (به حالتHoly hell ! You gotta be kiddin' me !!) به علاوه این قدم بزرگی برای دنیای سینمایی مارول محسوب میشد ؛ چراکه "جارویس" اولین کارکتر ارجینال بخش تلویزیونی (Marvel TV) بود که در بخش اصلی و سینمایی MCU حاضر میشد ! بله ، میتوان گفت این بزرگترین اشاره از سمت بخش سینمایی به تلویزیونی است ! و حقا که جیمز دارسی هنرنمایی دیدنی و مثال زدنی در دو فصل مامور کارتر داشت ، و خدا رو شکر بعد از کنسل شدن سریال او را در حد یک کامئو هم که شده برای باری دیگر در این نقش دیدیم (فقط ای کاش یک تعامل کوچک هم که شده از او با تونی استارک میدیدیم ، چون درست است که در آن سال اصلا تونی استارک حتی به دنیا نیامده بود ولی خود تونی مدت طولانی ای توسط او بزرگ شد و بسیار مدیون اوست، تا حدی که اسم هوش کامپیوتری اش را هم به یاد او J.A.R.V.I.S. گذاشت ! در کل خیلی باحال میشد تقابل همون ادوین جارویسی که از قبل میشناختیم رو با تونی استارک بخش سینمایی در عمل میدیدیم !)

و البته این مورد را هم ذکر کنیم که نویسندگان فیلم یعنی کریستوفر مارکوس و استفن مکفیلی تهیه کننده های اجرایی مامور کارتر بودند و یکی از کارگردانان یعنی جناب جو روسو دومین اپیزود افتتاحیه فصل اول را کارگردانی کرده است ! قطعا دلایل اصلی به حقیقت پیوستن این کامئو از این موارد نشات گرفته و در غیر این صورت شاید اصلا شاهد چنین چیزی نمی بودیم ، درست مثل وضعیت مارول/نتفلیکس تا به امروز ! (البته این قضیه از درد نبود اثری از مامور کولسن توی فیلم چیزی کم نمیکنه ! چیزی که خیلی ما رو ناامید کرد... خیلی ! اینجاست که میگیم فقط ای کاش جاس ویدون میبود ... ای کاش!)

 

 

۴۳- شکسته شدن سپر کاپیتان آمریکا

شکسته شدن سپر کاپیتان آمریکا

در فیلم و در طی مبارزه معرکه بین کاپیتان آمریکا و ثانوس شاهد هستیم که ثانوس سپر کاپیتان آمریکا را میشکنه. در دنیای کمیک و همانطور که قبلا در این مقاله گفته بودیم چند باری این اتفاق افتاده است. اما ظاهر سپر شکسته شده Cap ما را به یاد سری اول کمیک secret wars که دهه 80 میلادی چاپ شد می اندازه که در آن موجودی نیرومند به نام Beyonder تونست سپر Cap رو بشکنه و او با همان سپر شکسته دیگر قهرمانان را رهبری کرد. خودتون ببینید:

و البته در شماره 4 کمیک "دستکش بینهایت" (که اینجا ترجمه شده است) هم ثانوس میزنه و سپر  Cap  رو  میشکنه (البته او کاملا به تمام قدرت های سنگ های بینهایت دست پیدا کرده بود):

 

۴۲- ویدئو های ضبط شده پس از مرگ (پسر کو ندارد نشان از پدر!)

ویدئو های ضبط شده پس از مرگ (پسر کو ندارد نشان از پدر)

پس از مرگ تونی و قبل از مراسم یادبود او، شاهد پیامی ضبط شده برای دخترش بودیم که پیش از انجام سفر های زمانی انجام شده بود. به یاد دارید زمانی را که تونی در فیلم اختصاصی اول خود و در اون غار گیر کرده بود «ینسین» بهش میگفت عمرت رو تلف نکن؟ منظور او فقط این نبود که از استعداد های خودت درست استفاده کن بلکه منظورش این بود که یک خانواده تشکیل بده. تونی در این فیلم این کار را انجام داده و پدر شده. و وقتی در اون پیغام از قبل ضبط شده برای دخترش جملهٔ سه هزارتا دوستت دارم (I LOVE YOU 3000) را تکرار میکند به همگی ما یادآوری میشود که او وقتی جان خودش را داد واقعا چقدر از خودش فداکاری نشان داده بود.

در فیلم "مردآهنی ۲" دیدیم که تونی پیامی ضبط شده از پدرش پیدا می کند و برای باری دیگر نقطهٔ برجسته ای در زندگی اش ایجاد می شود. این پیام های ضبط شده به عنوان یک وصیت نامه در واقع یکی از کارهایی است که تونی از پدرش هاوارد آموخته است. ضمن اینکه با توجه به رویارویی فوق العاده اش با پدر خود در سفر های زمانی و آن خداحافظی ای که همیشه حسرتش را می خورد، انجام داد؛ شنیدیم که هاوارد بین دیالوگ هایش به اینکه به منافع جمعی بیشتر از منافع شخصی خود اهمیت می دهد اشاره کرد که دقیقا تونی نیز در پایان فیلم همین حرکت را انجام داد. تونی میتوانست آینده فوق العاده ای در کنار زن و بچه اش داشته باشد ولی پایان خوشش را برای شادی دیگران فدا کرد. و ما هم تا ابد 3 هزار تا دوستت خواهیم داشت آقای استارک.

 

 

۴۱- علاقهٔ ناتاشا و کلینت

علاقهٔ ناتاشا و کلینت

در فیلم دیدیم که رقابتی بر پایهٔ قربانی شدن بلک ویدو و هاکای شکل گرفت. اما ما از "جنگ بی نهایت" می دانیم که کسی که بخواهد سنگ روح را بدست بیاورد میبایست آن کسی که عاشقش است و دوستش دارد را فدا کند. بنابراین وقتی ناتاشا خودش را فدا کرد و کلینت سنگ روح را بدست آورد مشخص شد علاقه ای بین این دو شخصیت وجود داشته است! این رابطه عاشقانه چیزی است که در دنیای کمیک به وفور دیده بودیم و فیلم به آن اشاره‌ای غیرمستقیم داشت!

 

 

۴۰- پیام ضبط شده تونی استارک برای «مورگان»

در فیلم شاید هیچ کس به اندازه تونی استارک از خود گذشتگی نشان نداد. او کل دنیای خودش یعنی زن و بچه اش را گذاشت و قبول کرد تا با بقیه دوستان و هم تیمی های سابقش در زمان سفر کنه تا بتونند اثر بشکن ثانوس را از بین ببرند. پس از مرگ تراژیک و دلخراش او شاهد هستیم که پیامی که برای دخترش ضبط کرده به نمایش درمیاد. تونی در این پیام به دخترش توصیه هایی میکنه و آخرش هم بهش میگه "دوستت دارم 3000 تا". تونی یک بار در دنیای کمیک نیز وجود خودش را در یک سیستم رایانه ای دانلود کرد تا همیشه در موقع لزوم در دسترس باشه و اطمینان حاصل بشه که هرگز کاملا نرفته.

 

۳۹- زره "رِسکیو"

درسته که در فیلم "آیرون من 3" به طور گذرا به پپر پاتس و یک زره آهنی اشاره شد ولی در پایان این فیلمه که شاهد پوشیدن زره معروف به Rescue توسط پپر پاتس هستیم.

 البته سرنخ هایی هم قبلش به بیننده داده میشد . مثلا اونجایی که دختر تونی (مورگان) را هنگام بازی با با بخشی از ماسک زره Rescue دیدیم.

 و اما در سال 2009 و در دنیای کمیک دیده بودیم که «نورمن آزبورن» سازمان مخوفی تاسیس کرده به نام "همر" و داره قهرمانان واقعی را شکار میکنه  (نورمن به دنبال این بود که به ساختمان های صنایع استارک حمله و منابع او را نابود کنه) در این موقع بود که پپر لباس زرهی که استارک برایش خلق کرده بود (لباس MK 1616) را پوشید و فرار کرد.

این زره به نام Rescue معروف شد و پپر پاتس بعدا بارها آن را پوشید. مثلا در مبارزه با Mokk یا «مادام ماسک». البته چندین بار هم آن را از دست داده است.

 

 

۳۸- سفرهای زمانی

 سفرهای زمانی

یکی از تِم های اصلی فیلم "اونجرز: پایان بازی" سفرهای زمانی است. یعنی در فیلم شاهد هستیم که اعضای گروه چند دسته میشوند و به زمان های مختلفی سفر میکنند تا سنگ های بینهایت را به دست بیاورند تا بتوانند تاثیر بشکن ثانوس را از بین ببرند. در دنیای کمیک هم بارها اونجرز را در سفرهای زمانی دیده ایم. مثلا در شماره 142 از سری اول کمیک های Avengers:

یا شماره 2 از کمیک Avengers Annual که  داستان جالبی داشت و اونجرز به دلیل سفر زمانی از  یک دنیای موازی سر درآوردند و  در آن با تیم اونجرز اریجینال روبرو شدند!

در شماره های 17 تا 24 از کمیک West Coast Avengers که سال 1987 چاپ شد نیز شاهد یک داستان سفر زمانی جالب و بسیار پیچیده بودیم که در نوع خودش بسیار جالب و بدیع بود!

اما به احتمال زیاد معروف ترین داستانی که با تم سفرهای زمانی در کمیک های اونجرز نوشته شده است؛ Avengers Forver است که سال 1999 منتشر شد و در آن گروه منحصر به فردی از اونجرز متشكل  از اعضایی از زمان حال، گذشته و آینده حضور داشت:

 

 

۳۷- پرفسور هالک

در فیلم شاهد هستیم که پس از کشمکش های درونی بین بروس بنر و هالک در فیلم قبلی ("جنگ بینهایت")، حالا شخصیت آنها با هم ترکیب شده و یک جور پرفسور هالک خلق شده است! این اتفاق از دنیای کمیک الهام گرفته شده است. و جالبه که بدانید اولش از یک داستان What if گرفته شد. در كمیك های مارول ، what if به داستانی گفته میشود كه جزئی از عالم اصلی مارول نیست. What if ها معمولا یك رخداد مهم و تثبیت شده را در نظر میگیرند و سپس سئوال میكنند كه اگر این رخداد اتفاق نمی افتاد یا جور دیگری اتفاق می افتاد، چی میشد؟ جالب این است كه در سالهای گذشته برخی از ایده های به كار رفته در كمیك های what if ها به نوعی به حقیقت پیوسته و در عالم اصلی مارول هم به كار رفته اند! یکی از آنها مربوط به شماره 2 از سری اول کمیک های what if میشه که داستانش این بود که "اگر «هالك» عقل و هوش «بروس بنر» را داشت، چه میشد؟".

این ایده بعدها در سال 1991 توسط نویسنده برجسته آن موقع کمیک های هالک یعنی «پیتر دیوید» به کار رفت. در واقع او در برخی از داستان های خود نشان داد كه هالك چندین شخصیت دارد. مثلا شخصیت «هالك خاكستری» را نشان داد كه خشن تر ولی باهوش تر از هالك سبز رنگ بود.   در نهایت در شماره 377 از كمیك The Incredible Hulk شخصیت بروس بنر با هالك سبز و خاكستری رنگ تركیب شد و هوش هالك به اندازه هوش دكتر بنر ارتقا یافت. و بدین ترتیب شخصیت پرفسور هالک به وجود آمد که قدرت جسمانی هالک و مغز و هوش بروس بنر را به طور همزمان داشت!

 

 

۳۶- "انتقام جویان جمع بشوید!"

شعار معروف گروه اونجرز در دنیای کمیک را بالاخره وقتی قهرمانان دور هم جمع شدند تا با ثانوس بجنگند  از زبان استیو راجرز شنیدیم و اینچنین بود که یک لحظه فوق العاده حماسی به وجود آمد. اما شاید براتون جالب باشه که بدونید در دنیای کمیک اولش ما یکی دو بار شعارهای دیگری شنیدیم مثل "اونجرز به پیش" (Avengers Away) یا "اونجرز حمله" (Avengers Attack)!

اما جالبه که در شماره 15 از سری اول کمیک های Avengers این «جاینت من» بود که جمله "انتقام جویان جمع بشوید!" را به عنوان یک شعار به زبان آورد:

اما در واقع وقتی این جمله روی جلد شماره 16 از این کمیک به کار رفت (در حالی که از دهان کاپیتان آمریکا خارج شده بود) به این شهرت تاریخی که الان داره دست پیدا کرد:

 

 

۳۵- مبارزه کاپیتان آمریکا با کاپیتان آمریکا!

- مبارزه کاپیتان آمریکا با کاپیتان آمریکا!

یکی از صحنه های دیدنی فیلم مربوط میشه به مبارزه کاپیتان آمریکا با خودش در سال 2012 ! اما دیدن این صحنه در دنیای کمیک هم برای خوانندگان اتفاق افتاده. به  طور مثال سال 1972 و در شماره 156 از کمیک Captain America شاهد بودیم که استیو راجرز با «ویلیام برن ساید» (William Burnside) که در دهه 50 میلادی جایش را گرفته بود و به کاپیتان آمریکا تبدیل شده بود مبارزه کرد. ویلیام برن ساید بعدا به شخصیت خبیثی تبدیل شد و تاریخچه عجیبی داره که قبلا در این مقاله بهش اشاره شده.

و البته اخیرا در شماره آخر رویداد "امپراتوری مخفی" شاهد مبارزه استیو راجرز با نسخه پلید و هایدرایی خودش بودیم:

 

۳۴- ثانوسِ کشاورز!

ثانوسِ کشاورز!

در ابتدای فیلم متوجه میشیم که ثانوس به نوعی خودش رو بازنشسته کرده و در سیاره ای دور به شغل زراعت مشغوله! این قطعا برای دوستداران کمیک های مارول و به خصوص کمیک معروف "دستکش بینهایت" که اینجا ترجمه شده، آشناست چون در انتهای اون کمیک هم وقتی «آدام وارلاک» سراغ ثانوس میره متوجه میشه به زراعت مشغوله!

 

 

۳۳- شماره 616!

شماره 616

در صحنه ای که اسکات لانگ از دنیای کوآنتومی برمیگرده .به لطف اون موشه! (راستی تا به حال فکر کرده بودید که در واقع این موشه بود که کل دنیا را نجات داد؟!!! چون اگه اونجا نبود و باعث نمیشد لانگ به طور تصادفی برگرده قضیه بازگشت به زمان هم رخ نمیداد!). سپس میبینیم که وسایل اسکات در کمدی قرار داده شده بوده که رویش شماره 616 نوشته شده. و البته علاقمندان به دنیای کمیک میدونند که 616 در واقع شماره اصلی دنیای اصلی ماروله که خط زمانی و داستان های اصلی مارول هم در آن رخ میده.

 

۳۲- پدر ناتاشا

پدر ناتاشا

در سیاره وُرمیر شاهد هستیم که «رِد اسکال» نام پدر ناتاشا (بلک ویدو) را بر زبان میاره : ایوان (Ivan) که باعث تعجب ناتاشا میشه. باید بدونید که در دنیای کمیک هم نام پدر ناتنی ناتاشا که او را به فرزندی قبول کرد، ایوان پتروویچ (Ivan Petrovich) بوده. در واقع او یک سرباز از دوران جنگ جهانی دوم بود که ناتاشا را وقتی خیلی بچه بود از میان ویرانه ها و آتش نجات داد و بزرگش کرد و در Red room که اردوگاه اصلی سازمان جاسوسی شوروی سابق یعنی KGB بود، آموزش داد.

 

۳۱- اشاره به نیمور

اشاره به نیمور

در صحنه ای که ناتاشا داره از سوی دیگر قهرمانان باقی مانده روی زمین اپدیت میشه و در جریان فعالیت های آنان قرار میگیره، میبینیم که اوکویه و ماشین جنگی هنوز در کره زمین هستند. اوکویه اشاره میکنه که در اقیانوس آتلانتیک زمین لرزه ای در زیر آب رخ داده. این در واقع دومین باری هستش که به این اقیانوس در MCU اشاره میشه (اولین بار در "آیرون من 2" بود).

(واکاندا و اقیانوس اطلس در فیلم)

 این میتونه اشاره ای باشه به «نیمور»، شخصیت بسیار قدیمی مارول که پادشاه آتلانتیس است. و البته همانطور که قبلا در مقاله "10 دشمن برتر پلنگ سیاه" هم گفته بودیم، نیمور و واکاندا قضایای زیادی با هم داشته اند!

 

۳۰- "تو چه بزرگ شدی!"

تو چه بزرگ شدی!"

وقتی اسکات لانگ از دنیای کوآنتومی برمیگرده و با دخترش (کَسی لانگ) مواجه میشه (که صحنه عاطفی هم هستش) به دخترش میگه : You got so big! این به نظرم میتونه اشاره ای باشه به دنیای کمیک زیرا همانطور که در این مقاله گفته بودیم کَسی مقداری ذرات پیم را از تجهیزات باباش دزدید تا مثل او یه قهرمان باشه.

 اما الان دیگه به ذرات پیم نیازی نداره و قدرت هاش معمولا به احساسات و عواطف او بستگی دارند. یعنی اگه خیلی عصبانی یا ناراحت بشه بدنش شروع میکنه به بزرگ شدن یا کوچک شدن.

 او در دنیای کمیک چندین لقب داشته ، مثل "انت گرل" (Ant-Girl) ، "جاینت گرل" (Giant Girl) و "بلند قامت" (Stature).

علاوه بر این، صحنه سازی که کارگردانان فیلم برای این پدر و دختر انجام داده بودند ادای احترامی بود به یکی از پانل های کمیک های "مردمورچه ای":

 

۲۹- آزگاردی های کهکشان!

آزگاردی های کهکشان!

در انتهای فیلم وقتی ثور تصمیم میگیره آزگارد جدید را به ولکری بسپاره و به گروه نگهبانان کهکشان ملحق بشه پیشنهاد میکنه که اسم تیم را بذارن «آزگاردی های کهکشان» (Asgardians of the Galaxy). جالبه که بدونید در دنیای کمیک ما همچین تیمی داریم که اخیرا تشکیل شد و اعضایش را اهالی آزگارد تشکیل میدهند:

اما خود ثور عضو این تیم نیست! منتهی در یکی از داستان های جدید ثور شاهد بودیم که او با نسخه آینده خودش ملاقات میکنه و این نسخه بهش میگه که قبلا عضو نگهبانان کهکشان بوده! 

 

 

۲۸- "کار احمقانه‌ای نکن تا وقتی برمیگردم ..."

کار احمقانه‌ای نکن تا وقتی برمیگردم ..."

زمانی که کاپیتان در انتهای فیلم آماده سفر به گذشته برای بازگرداندن سنگ های بینهایت به موقعیت های معین خود میشود برای خداحافظی پیش باکی میرود( دوست همیشگی و وفادارش که در همه لحظه های زندگی کنارش بوده است)... از نگاه باک مشخص است که از ماجرا باخبر است و میداند که استیو چه قصدی دارد. استیو بهترین خداحافظی ممکن را انتخاب میکند : تا وقتی برمیگردم کار احمقانه نکن... (Don't do anything stupid 'till i get back) و باکی هم بلافاصله لبخندی میزند و همان جوابی که باید را میدهد: بخوام هم نمیشه. هر چی حماقته داری با خودت میبری. (How can i ? You're taking all the stupid with you)

در اینجا استیو و باک دقیقا به یاد و سبک دوران قدیم از هم خداحافظی میکنند؛ همانطور که در بخش های ابتدایی نخستین فیلم اختصاصی کاپیتان آمریکا یعنی "نخستین انتقام جو" دیدیم، خداحافظی باک و استیو در نمایشگاه استارک (موقعی که باکی میخواست به جبهه نبرد برگرده) دقیقا به همین شکل بود با این تفاوت که موضع هر کدام در این خداحافظی عکس دیگری بود... برعکس این بار که استیو داشت " همه حماقت ها رو با خودش میبرد "(😭)! به علاوه اینکه در انتها هر دو همدیگر را در آغوش گرفتند درست مثل همان خداحافظی نمایشگاه استارک در سال 43.  واقعا چه تداعی فوق‌العاده و به جایی که ذهن ما را به فضای 8 سال پیش برد و در عین یادآوری این تکامل فوق‌العاده اشکمان را برای صحنه انتهایی سرازیر کرد...

 

 

۲۷- چیز برگر

پس از پایان فوق غم انگیز تونی استارک و مراسم خاکسپاری اش، دیدیم که دخترش مورگان به هپی خدمتکار پدرش می گوید که دلش چیز برگر می خواهد. همین چیزبرگر اشاره داشت به تنها غذایی که تونی استارک در فیلم "مردآهنی ۱" بعد از آن مشقت وارد شده بهش می خواست. در ضمن نباید از یاد برد که بازیگر این نقش یعنی رابرت داونی جونیور نیز پس از ترک الکل به چیزبرگر روی آورده و آن را به عنوان جایگزینی برای مشروبات الکلی برای خودش تجویز می کرده!

 

۲۶- اِی فورس!

در نبرد نهایی جایی هست که کاپیتان مارول باید دستکش بینهایت رو به وَن اسکات لانگ برسونه. بنابراین شاهد اتحادی بین قهرمانان مونث فیلم هستیم که در یک شات در کنار هم قرار میگیرند. این صحنه ایستراگی هستش به یکی از تیم های اونجرز در دنیای کمیک به نام A-Force. "اِی – فورس" یک کمیک ماهانه بود که مارول از ماه می 2015 به عنوان بخشی از رویداد بزرگ "جنگ های پنهان" منتشر ساخت.

گروه a force

در این کمیک شاهد تیمی از اونجرز بودیم که تمام اعضایش از ابرقهرمانان مونث تشکیل شده بودند! در واقع این تیم در دنیایی موازی از مارول حضور داشت ولی پس از خاتمه یافتن رویداد، A-Force سر از دنیای اصلی مارول درآورد و کمیک بوکی ماهانه از رویش به چاپ رسید. این سری در ماه اکتبر 2016 و به دلیل فروش پایین کنسل شد در حالی که نقدهای بسیار خوبی نصیبش شده بود و منتقدین ازش به عنوان کمیکی که به طور کاملا عمدی سعی دارد «فمنیستی» باشد استقبال کرده بودند. اعضای این تیم قبل از رویداد "جنگ های پنهان" همه ابرقهرمانان زن مارول را در بر میگرفتند!  

 

۲۵- روسکو سیمونز  (Roscoe Simons)

روسکو سیمونز  (Roscoe Simons)

در فیلم وقتی تونی استارک و استیو راجرز به دهه 70 میلادی میروند تا سنگ فضا را به دست بیاورند، وارد پایگاه نظامی به نام LeHigh میشوند که زیر نظر "شیلد" اداره میشه. آنها مجبور میشوند هویت خود را عوض کنند تا شناخته نشوند. اینجاست که استیو یونیفرمی را میپوشه که رویش نوشته شده «روسکو» (Roscoe) . اما این نام اشاره داره به یکی از کسانی که در دنیای کمیک در دهه 70 میلادی برای مدتی خیلی کوتاه جانشین کاپیتان آمریکا شد! در واقع در این دهه، استیو راجرز به نشانه اعتراض به سیاست های دولت آمریکا، هویت کاپیتان آمریکا را کنار گذاشت. بنابراین آقای «روسکو سیمونز» که از هواداران سینه چاک کاپیتان آمریکا بود جانشین او شد.

 او با فالکون کار میکرد و از سپر کاپیتان آمریکا استفاده میکرد ولی هیچ قدرت فوق بشری نداشت. او فقط چند ماه کاپیتان آمریکا بود چون «رد اسکال» وقتی فهمید استیو راجرز از سمت خودش کناره گیری کرده، روسکو رو گرفت، شکنجه داد و به قتل رسوندش.

مرگ روسکو تلنگری بود به استیو و او علیرغم همه اختلافاتی که با دولت داشت دوباره کاپیتان آمریکا شد.

 

 

 

۲۴- درود بر هایدرا!

درود بر هایدرا!

یقینا داغ ترین و جنجالی ترین خبر کمیک بوکی سال (2016) پیوستن کاپیتان آمریکا سمبل کشور آمریکا به گروه تروریستی هایدرا بود. در واقع «رد اسکال» بوسیله ی یک مکعب کیهانی گذشته ی کاپیتان آمریکا را تغییر داد و طوری گذشته اش را دستکاری کرد که انگار از اول برای هایدرا کار میکرده است و جاسوس دوجانبه بوده است. سپس رویداد "امپراتوری مخفی" را داشتیم (که اینجا کاملا ترجمه شده است) و در آن این کاپیتان هایدرایی جولان میداد! اما در پایان خوشبختانه کاپیتان آمریکای اصلی برگشت و قضیه به خوبی و خوشی پایان یافت. در فیلم "پایان بازی" هم شاهد هستیم وقتی به سال 2012 سفر زمانی میکنند، استیو میره که تسارکت رو از مامورین شیلد که در واقع برای هایدرا کار میکنند، بگیره. همه چیز به سمتی میره که انتظار داریم یک نبرد جانانه بین استیو و آنها را در آسانسور مشابه با فیلم "سرباز زمستان" ببینیم که ناگهان استیو در گوش «اِستیل ول» میگه: "درود بر هایدرا" و بعدشم لبخند زنان از آسانسور میاد بیرون . این  لحظه دقیقا ایستراگی است به قضیه کاپیتان آمریکای هایدرایی در رویداد "امپراتوری مخفی"!

 

 

 

۲۳- آکی هیکو  (Akihiko)

 آکی هیکو  (Akihiko)

مردی که در فیلم داره با رونین (هاکای) در ژاپن میجنگه و نقشش را «هیرو یوکی سانادا» بازی میکنه برای اولین بار بود که در MCU میدیدیمش. اسم او در در دنیای کمیک « آکی هیکو» (Akihiko) هستش که در رهبری بخش زرهی یاکوزا را بر عهده داشت. او اخیرا در کمیک "نیک فیوری" حضور داشت.

 

 

۲۲- ثور چاق!

ثور چاق!

جناب ثور پس از وقایع فیلم قبلی و البته وقایع ابتدای "پایان بازی" دچار افسردگی شدید شده. او ظاهر نامرتب و ژولیده ای هم پیدا کرده و اکثر اوقات خودش را نیز با رفقا مشغول آبجو خوردن و بازی های رایانه ای است! اما قطعا مهم ترین مشخصه وی شکم چاقی است که پیدا کرده که صحنه های باحال و بامزه زیادی را نیز در طول  خلق میکند.

اما جالب است که بدانید ما در دنیای کمیک هم یک ثور شکم گنده داشته ایم. البته نه در دنیای اصلی مارول بلکه در یک دنیای موازی به نام دنیای شماره 691. در این دنیا ثور در نهایت کره زمین را ترک کرده و به آزگارد رفته در آنجا با «سیف» ازدواج میکنه. آنها بچه دار میشوند. سپس ثور شروع میکنه به مشروب خوری و اضافه وزن پیدا میکنه و لیاقت بلند کردن میولنیر رو از دست میده. اما بعد از اینکه پسرش (وُدن) به دردسر میفته و لوکی به شهر حمله میکنه، او به خودش قول میده ورزش بکنه و دوباره هیکلش رو جمع و جور کنه!

 

 

۲۱- استیو راجرز از ابتدا لایق بلند کردن میولنیر

استیو راجرز از ابتدا لایق بلند کردن میولنیر

در مبارزه نهایی و در صحنه ای ماندگار مشاهده کردیم که استیو راجرز لایق و شایسته بلند کردن میولنیر (پتک ثور) میباشد. همانطور که میدانید در دنیای کامیک هم کاپیتان آمریکا بواسطه ذات و باطن پاکش لیاقت بلند کردن پتک ثور را داشته، اما در خود دنیای سینمایی مارول هم پیش از این به این ماجرا اشاره شد بود. در سکانس جالب و فان "عصر التران" که ثور دیگران را دعوت به بلند کردن پتکش میکند، هنگامی که نوبت به استیو راجرز میرسد نفس ها در سینه حبس میشود؛ میولنیر تکان کوچک و ظریفی میخورد و در حالی ثور حیران و متعجب به آن نگاه میکند ناگهان استیو دست میکشد و ادعا میکند که توانایی بلند کردن آن را ندارد! اما بسیاری از هواداران از آن موقع بر این باور بودند که استیو همواره لایق بوده، اما در آن لحظه تصمیم گرفته که برای احترام به ثور (و جلوگیری از ضایع شدن او!) وانمود کند که قادر به بلند کردن آن نیست و اتفاقاً بعد از "پایان بازی" مشخص شد که جریان دقیقا به همین نحو بوده است و همین شد که ثور گفت: میدونستم! 

 

 

۲۰- پوشش آهنی دور تا دور زمین

پوشش آهنی دور تا دور زمین

همانطور که در فیلم قبلی، "جنگ بی نهایت"، دیدیم؛ تونی نتوانست با استیو تماس بگیرد. دشمنی و کینه‌ای که مردآهنی و کاپیتان آمریکا در انتهای "جنگ داخلی" به دل گرفتند چیزی بود که به این راحتی ها برای تونی قابل حل شدن نبود. در ابتدای "پایان بازی" و بازگشت و نجات تونی از اعماق فضا، نخستین دیدار تونی و استیو را مشاهده کردیم که آنقدرها هم بد به نظر نمی رسید. اما وقتی تونی کمی از آن حالت سفر فضایی خود خارج شد، کم کم آتش های زیر خاکستر "جنگ داخلی" دوباره برپا شد. وقتی استیو به دلیل به دست آوردن مدرک از ثانوس از تونی سوال می کرد، تونی از کوره در رفت و اختلافاتی که مدت ها پیش با یکدیگر داشتند را دوباره یادآور شد. یکی از نکات جالبی که کارگردانان فیلم تایید کردند این است که اگر "جنگ داخلی" و آن جدایی و اختلافی که بین انتقام جویان به وجود آمده بود اتفاق نمی افتاد، ثانوس به قطع به هدفش نمی رسید!!!! بنابراین این اتفاق یکی کلیدی ترین اتفاقات MCU بود. در واقع استارت این اختلاف در فیلم "انتقام جویان ۲: عصر آلتران" خورده بود و به نوعی این فیلم اریجین و سرگذشتی برای عنوان Endgame بود. پس منطقی بود که اشاره ای داشته باشیم به یکی از دیالوگ های معروف در آن فیلم.

در "عصر آلتران" تونی راجع به پوشش آهنی (ربات هایی با زره مردآهنی) صحبت کرد و دلیل به وجودآمدن آلتران را توضیح میداد. همینجا بود که عنوان پایان بازی مطرح شد: « اون پایان بازیه! نقشتون برای مقابله با اونا چیه؟»، اینجا بود که استیو به تونی گفت با همدیگه! و تونی در جواب گفت ما شکست می خوریم و استیو هم دوباره در جواب گفت «پس اونو هم باهم انجامش میدیم!» . در فیلم "مردآهنی ۳ " نیز دیده بودیم که تونی از مدت ها قبل ترس از حملهٔ فضایی ها را در ذهنش دارد که در "جنگ بی نهایت" به واقعیت پیوست. از آنجایی که او به تنهایی و با همراهی مردعنکبوتی به فضا رفت و در شکست ثانوس و دنیا ناکام ماند، به این واقعیت که حق با او بوده رسید. ضمن اینکه تنها به جنگ ثانوس رفتن و شکست خوردن چیزی بود که نباید اتفاق می افتاد. بنابراین در مواجهه با کاپیتان آمریکا در پایان بازی جواب محکمی به او داد و گفت به «با هم شکست نخوردن»ـی گفته بودی عمل نکردی و فراری دولت بودی! اما خوشبختانه در ادامه فیلم و بعد از پدر شدن تونی با گذشت ۵ سال، به یکی از دیالوگ های برتر و دوستی دوباره بین آنها رسیدیم که تمام این اختلافات را از بین برد:

TURNS OUT, RESENTMENT IS CORROSIVE AND I HATE IT

 

۱۹- پیر شدن کاپیتان آمریکا

پیر شدن کاپیتان آمریکا

یکی از دردناک ترین لحظات فیلم "پایان بازی" در انتهای آن است یعنی جایی که استیو راجرز قراره بره به گذشته و سنگ های بینهایت را سر جای خودشون قرار بده. اما او به زمان حال برنمیگرده و سپس متوجه میشیم که تصمیم گرفته در گذشته باقی بمونه تا با عشقش یعنی «پگی کارتر» زندگی کنه. بعدش روی نمیکت در زمان حال میبینیم که پیر شده است. این قضیه پیر شدن در دنیای کمیک هم اتفاق افتاده. یعنی چند سال پیش یک شخصیت خبیث سرم ابرسرباز را از  خون استیو بیرون کشید و باعث شد تا مثل یک انسان عادی بشه. بنباراین بسیار پیر و فرتوت شد. و جالبه که بعدش از «سم ویلسون» خواست تا جایش را بگیره!

 

۱۸- سم ویلسون جانشین کاپیتان آمریکا میشود

سم ویلسون جانشین کاپیتان آمریکا میشود

خُب .. همانطور که در مورد قبلی گفته شد، در پایان فیلم وقتی استیو راجرز پیر را در زمان حال میبینیم وی سپر خودش را به دوستش «سم ویلسون» ملقب به فالکون میده و ازش میخواد از این به بعد کاپیتان آمریکا باشه. در دنیای کمیک هم اخیرا این اتفاق افتاد و چند وقت پیش که شروری به نام Iron Nail کاری کرد که استیو پیر بشه (یعنی به سن واقعی خودش برگرده) بنابراین استیو از ویلسون خواست تا جایش رو بگیره. سم هم برای مدتی نسبتا زیاد  جانشین خوبی برای Cap بود.

 

 

۱۷- استیو راجرز چکش ثور را به دست میگیره!

 استیو راجرز چکش ثور را به دست میگیره!

در یکی از لحظات حماسی فیلم شاهد هستیم که استیو راجرز در مبارزه با ثانوس چکش ثور (میولنیر) را به دست میگیره و نشان میده لیاقت بر دست گرفتنش را داره. البته همانطور که گفته شد، ما در فیلم "اونجرز:  عصر الترون" نیز اشاراتی داشتیم به اینکه استیو لیاقتش رو داره. اما جالبه که بدونید استیو راجرز در دنیای کمیک هم سابقه بر دست گرفتن میولنیر را داشته. اولین بار در اواخر دهه 80 میلادی شاهد داستانی بودیم که در آن استیو به دلایلی Captain نامیده میشد. یعنی کلمه America از او گرفته شده بود. سپس در شماره 390 از کمیک Thor دیدیم که او و ثور مورد حمله سربازان Seth قرار میگیرند. در واقع Seth به عنوان خدای مرگ مصریان باستان به آزگارد حمله کرده بود ولی سربازان خودش رو فرستاده بود تا به ثور در کره زمین حمله کنند.  وقتی ثور از چکش خودش جدا شده بود ، کاپیتان آن را برداشت و باهاش به سربازان حمله کرد و بعد آن را برگشت داد به خود ثور. او با این کار خیال ثور را راحت کرد و نشان داد که علیرغم اینکه لقبش رو ازش گرفته اند اما همچنان یک قهرمان لایق است.

http://www.spidey.ir/images/img/content/spoiler/thor/mjolnir-wielders/steve-rogers-thor-hammer.jpg

در دومین بار هم در رویداد Fear Itself هم شاهد بودیم که کاپیتان آمریکا در حالی که سپرش به دست «سرپنت» شکسته بود، چکش ثور را بلند کرد و با سر دادن شعار معروف "انتقام جویان جمع بشوید" (Avengers Assemble) همچون یک رهبر عمل کرد.

 

 

۱۶- مرگ بلک ویدو

 مرگ بلک ویدو

در فیلم شاهد هستیم که ناتاشا رومانوف (بلک ویدو) با کلینت بارتون (هاکای) به سیاره ورمیر میروند و در آنجا ناتاشا جان خودش را برای به دست آوردن سنگ روح فدا میکنه. صحنه ای که او روی زمین افتاده ما رو به یاد صحنه مرگ او در رویداد اخیر «امپراتوری مخفی» (اینجا ترجمه شده)  میندازه که وقتی میخواست کاپیتان آمریکای هایدرایی را ترور کنه ، کشته شد.

 

 

۱۵- مرگ تونی استارک

مرگ تونی استارک

تونی استارک در پایان فیلم در عملی شجاعانه و قهرمانانه جان خودش رو میده تا ثانوس  شکست بخوره و عالم نجات پیدا کنه. ولی درست مثل همه شخصیت های دنیای کمیک ، تونی استارک (مرد آهنی) هم بارها در داستان های مصور خودش مرده ولی به نحوی برگشته. اولین آنها در شماره 284 از کمیک Invincible Iron Man بود (به دلیل مشکلاتی که در سیستم عصبی او پیش آمد) و  اتفاقاتی افتاد که در نهایت باعث شد شد دوستش «جیمز رودی رودز» (ملقب به «ماشین جنگی») جایش رو بگیره:

(البته بعدا معلوم شد که تونی خودش مرگ خودش را جعل کرده بوده!) اما سال 1995 و در داستان The Passing ، او جان خود را داد برای شکستن دادن خبیثی به نام «ایمورتس»:

و البته در داستانی که میشه گفت اخیر چاپ شد یعنی "جنگ داخلی 2" که تونی به خاطر مشت کاپیتان مارول کشته شد:

 

 

۱۴- ثانوس و بازهم اشاره به خلقت در هفت روز

ثانوس و بازهم اشاره به خلقت در هفت روز

در ایستراگ های جنگ بی نهایت گفته بودیم که ثانوس در طول فیلم دنبال شش سنگ بی نهایت بود! وقتی هم که دکتر استرنج از او پرسید بعد از رسیدن به هدفش می خواهد چه کار کند او گفت می خواهد استراحت کند و طلوع آفتاب را در دنیایی و قدردان نگاه کند!!!!

در پایان فیلم نیز به این هدف رسید و بالاخره به استراحتی که می خواست بکند دست یافت. با توجه به کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید)، خدا دنیا را در شش روز خلق کرد و در روز هفتم استراحت کرد.

اما...

در ابتدای جنگ بی نهایت لوکی به او گفت که هیچ وقت یک خدا نخواهد بود:

که دقیقا هم همینطور شد با شکست خوردن ثانوس از انتقام جویان بعد از فداکاری تونی، این حرف لوکی که او هیچوقت یک خدا نخواهد بود به واقعیت پیوست!!!!!

ضمن این که با توجه به فرضیه تکامل و ارتباط آن با این قضیه به نکته جالب تری می رسیم: بعد از اتمام "انتقام جویان پایان بازی" کتاب اول مارول هم به پایان می رسید که به همین فرضیه تکامل اشاره دارد!!!

 

 

 

۱۳- ددپول؟!؟

دیدیم که ثور بعد از گذشت پنج سال از اتفاقات عظیم "جنگ بی نهایت" به چه روزی افتاده و شدیدا چاق شده. یکی از کارهایی که او با رفقای انجام می داده بازی فورتنایت بود. اما در همان صحنهٔ دیدار پروفسور هالک و راکت راکون دیدیم که یک نفر در چت آنلاین است که به کورگ بد و بیراه می گوید و آیدی او چیزی نیست جز: Noobmaster69 ! با توجه به مدل اسم گذاری آن ذهن ها به سمت ددپول میرود و در واقع مثل آن صحنه در فیلم "مردآهنی ۲" که ما پیتر پارکر را دیده بودیم ممکن است بعد ها آشکار شود که این گیمر کسی نیست جز ددپول! 

 

 

۱۲- لوکی و سفر در زمان؟

لوکی و سفر در زمان؟

در پس زمینهٔ صحنهٔ فیلم جایی که کاپیتان آمریکا و مردآهنی به دههٔ ۷۰ سفر کرده اند؛ شخصی را میبینم که شباهت قابل توجهی با لوکی دارد. آیا با توجه به شایعات مختلفی که به گوش میرسد لوکی این توانایی را پیدا خواهد کرد که در زمان سفر کند؟ یا این نسخهٔ گذشته‌ای از اوست که به زمین آمده؟

 

 

۱۱- اشاره به گذشتهٔ واقعی تونی در دنیای کمیک؟

اشاره به گذشتهٔ واقعی تونی در دنیای کمیک؟

این مورد رو به عنوان فقط یک اشاره در نظر می گیریم: زمانی که جرقهٔ دزدیدن تسارکت و ذرات پیم به ذهن تونی رسید و آنها به سال ۱۹۷۰ سفر کردند، در واقع هفتم آوریل بود! اما اگر سری به پروندهٔ تونی استارک در دنیای سینمایی مارول بزنیم متوجه می شویم که در 29 می سال ۱۹۷۰ به دنیا آمده است! همین باعث می شود کمی به قضیه پدر و مادر واقعی او ذهن ها منحرف شود چرا که همین چند وقت پیش بود که فاش شد پدر و مادر تونی آن چیزی که سالها می پنداشتیم نبوده اند!

همانطور که در این مقاله گفته شده بود، جود پدر تونی بود که در شیلد کار می کرد و آماندا آرمسترانگ نیز همسرش مادر تونی بود. آماندا یک هفته قبل از اینکه بچه شان (تونی) به دنیا بیاید، فهمید شوهرش (جود) برای گروه تروریستی هایدرا کار میکند. بنابراین او را کشت و وقتی تونی به دنیا آمد وی را در یتیم خانه ای در کشور بلغارستان گذاشت. هاوارد استارک به عنوان موسس شلید حواسش به آماندا و بچه اش بود و تونی را به فرزند خواندگی قبول کرد تا به اهداف خودش برسد. سالها گذشت و آماندا در لندن به عنوان تهیه کننده موسیقی مشغول به کار شده بود که تونی به دنبال یافتن والدین حقیقی خودش افتاد و متوجه شد آماندا احتمالا مادر واقعی اش است و رفت تا ملاقاتش کند. اینجا بود که یکدیگر را بغل کردند و آماندا بهش گفت "پسر من" (My Boy).

 

 

۱۰- تکرار پودر شدن های جنگ بی نهایت برای ثانوس (شباهت به فیلم قبلی)

تکرار پودر شدن های جنگ بی نهایت برای ثانوس (شباهت به فیلم قبلی)

در پایان فیلم دیدیم که سپاه ثانوس به همراه فرزندانش (فرقه سیاه) همگی در حال پودر شدن بودند. این پودر شدن دقیقا مانند پودر شدن اعضای انتقام جو در فیلم "جنگ بی نهایت" بود. و «ایبانی ماو» وقتی داشت پودر می شد دقیقا همان حالتی که پیتر پارکر در حال پودر شدن در فیلم قبلی  بود را گرفته بود:

«پروکسیما میدنایت» نیز شوهرش «کوروس گلایو» را که توسط اوکویه کشته شده بود ، در آغوش گرفته بود (دقیقا مانند صحنهٔ پودر شدن اسکارلت ویچ و بدن بی جان ویژن)!:

 

 

۹- اشاره به اولین صحنه پس از تیتراژ MCU

اشاره به اولین صحنه پس از تیتراژ MCU

در لا به لای پیامی که تونی برای دخترش ضبط کرده بود پیامی مخفی را حس می کردیم که طرفداران قدیمی MCU بیشتر از هر کس دیگه ای به یاد دارند: اگه ۱۰ سال پیش بهم می‌گفتین که تنها نیستیم... شگفت زده نمیشدم؛ ولی خودمونیما کی چنین فکری میکرد؟ ]که[ نیروهای جانانهٔ تاریکی و روشنایی وارد داستان بشن، خوب یا بدش؛ این حقیقتیه که مورگان باید یه راهی واسه بزرگ شدن داخلش پیدا کنه این پیام دقیقا ما را یاد اولین صحنهٔ پس از تیتراژ دنیای سینمایی مارول در فیلم "مرد آهنی" (2008) میندازه  که نیک فیوری از سایه ها خارج شد و دقیقا همان سوالی که تونی در پیامش پرسید را به تونی گوشزد کردد: آقای استارک تو جزوی از یک جهان بزرگتری، فقط هنوز ازش خبر نداری! 

 

۸- کتاب اول MCU همونطوری که شروع شد به پایان رسید

کتاب اول MCU همونطوری که شروع شد به پایان رسید

پس از اینکه کلا همه چیز در فیلم تمام شد، حتی تیتراژ؛ لوگوی مارول استودیوز نیز به نمایش در آمد اما به همین لوگو ختم نمیشد. بله در پس زمینهٔ نمایش لوگو صدای آهنگری کردن می آمد که دقیقا از روی صحنهٔ ساخت اولین زره مردآهنی توسط تونی استارک برداشته شده بود. بدین صورت کتاب اول MCU و "حماسهٔ بی نهایت" همانگونه که کار خودش را آغاز کرد به اتمام رسید!

 

 

۷- همواره تسلیم ناپذیر!

همواره تسلیم ناپذیر!

در یکی از موارد قبل ، ایستراگ جمله نمادین کاپیتان آمریکا را مطرح کردیم و گفتیم که این بار هم در جای بسیار مناسبی از آن استفاده شد (که اتفاقا نشان دهنده خیلی چیز هاست!)، و اینکه در عوض مفهوم و فلسفه این جمله در انتهای فیلم به عین به نمایش گذاشته شد... در نبرد نهایی کاپیتان آمریکا مقابل ثانوس! زمانی که به ظاهر ناامیدی همه جا را فرا گرفته بود، ثور و مردآهنی در نبرد سختی با ثانوس بی هوش بر زمین افتاده بودند، دیگر انتقام جویان زیر آوار حبس شده، و لشکریان عظیم و بی شمار ثانوس به زمین رسیده بودند، کاپیتان تلاش میکند که از زمین بلند شود و سپرش را به دستانش گره میزند تا تک و تنها در مقابل آن سپاه عظیم ایستادگی و به هر قیمتی که شده تا پای جان از زمین دفاع کند! اینجاست که مفهوم آن جمله که درواقع خلصت اصلی شخصیت و ذات استیو راجرز است عینا به تصویر کشیده میشود... "استقامت و تسلیم ناپذیری"!!

این مورد چه در دنیای کامیک و چه در دنیای سینمایی از پایه های اصلی ذات استیو راجرز است و دقیقا همینجاست که جنبه اصلی وفاداری به ذات شخصیت به عینی ترین حالت ممکن لمس میشود!

و درکل چقدر فوق‌العاده و به تاثیرگذارترین شکل این کار صورت پذیرفت! همه چیز در این صحنه فوق‌العاده ست، از نقش آفرینی گرفته تا نماهای دوربین!

 

 

۶- ۱۵ دقیقه، ۱۵ ثانیه، معجزهٔ آرک راکتور!

۱۵ دقیقه، ۱۵ ثانیه، معجزهٔ آرک راکتور!

قدرت و هنرنمایی اشارات و ظرافت فیلمنامه در این قسمت از فیلم به اوج خود می رسد در فیلم اول "مردآهنی" جایی که ساخت اولین زره تونی داشت به اتمام میرسید نکتهٔ خاصی راجع به «آرک راکتور» سینهٔ تونی استارک فهمیدیم و آن هم ۱۵ دقیقه فول تایم مبارزه با تمام قدرت و شارژ بود. حالا در "پایان بازی" دقیقا چه ارتباطی بین این ویژگی وجود داشت؟ همانطور که در فیلم دیدیم هالک با تمام وجود خودش سعی کرد که بشکن بزند و همه کسانی که پودر شده بودند را بازگرداند اما در پایان فیلم به نظر میرسید که تونی راحت از هالک و سختی کمتری را متحمل شد. حالا چه ارتباط چیست؟ ارتباط نسبت ۱۵ ثانیه ای بین بشکن زدن تونی است تونی حدود ۱۵ ثانیه طول کشید تا بشکن خود را بزند و ما با توجه به صحبت های دست اندرکاران فیلم میدانیم که لباس مارک ۸۵ او و آرک راکتور از تمام توان خود استفاده کردند تا تونی بعد از به دست کردن دستکش بینهایت زنده مانده و بشکن بزند. این اشاره مخفی بود که به اولین فیلم "مردآهنی" شد!!!

 

۵- بلک ویدو زنده است؟

بلک ویدو زنده است؟

وقتی ناتاشا جان خودش را در ازای به دست آوردن سنگ روح داد ما دقیقا شاهد تکرار موسیقی قربانی کردن گامورا بودیم. به همین علت دیدن دوبارهٔ صحنهٔ قربانی شدن گامورا حس و حال متفاوت تری را نسبت به گذشته خواهد شد. ضمن اینکه با دقت بیشتری می توانیم فیلم را تماشا کنیم. در پایان فیلم، دیدیم که بروس و هالک به استیو گفت که خیلی سعی کرد زمان بشکن زدن بلک ویدو را بازگرداند و سپس دیدیم که کاپیتان آمریکا به گذشته رفت و سنگ ها را در موقعیت های زمانی خود قرار داد. اما با نگاهی به جنگ بی نهایت نکتهٔ خیلی جذابی را در میابیم که شاید یکی از کلیدی ترین آنها برای آیندهٔ MCU باشد.

در کنار جسد قربانی شدهٔ گامورا ما رد خون خشک شده ای را دیدیم که انگار سابقا کسی قبل از ثانوس وارد ورمیر شده و قربانی داده است. این رد خون که ادامه پیدا کرده است ممکن است رد خون بلک ویدو باشد چرا که از لحاظ زمانی قبل از گامورا انجام شده است. پس آیا این احتمال وجود دارد که ناتاشا رومانوف زنده باشد؟ آیا کاپیتان آمریکا با برگرداندن سنگ روح باعث زنده شدن دوبارهٔ او شده است؟ آیا هالک پس از بشکن باعث شده او زنده شود؟ با توجه به اینکه هر نویسندهٔ MCU نظر، ذهنیت و تعبیر خاص خودش را دارد باید دید در فیلم اختصاصی این شخصیت که سال بعد اکران می شود شاهد چنین چیزی خواهیم بود یا خیر!

 

 

۴- به واقعیت پیوستن کابوس تونی و بقیه انتقام جویان!

در ابتدای فیلم "انتقام جویان: عصر آلتران" بود که اسکارلت ویچ با استفاده از جادوی خود، کابوسی را در ذهن تونی استارک به وجود آورد که نتیجهٔ آن ساخت آلتران شد! در این کابوس تمامی اعضای انتقام جویان غیر از خود تونی کشته شده بودند. در جلوتر نیز این بازی ذهنی بیش از پیش ادامه یافت و اسکارلت ویچ کابوس هایی برای کاپیتان آمریکا، ثور، بلک ویدو و در نهایت هالک به وجود آورد. هرکدام از این کابوس ها به نوعی در پایان بازی تکرار شدند:

مثلا در رویای ثور دیدیم که هایمدال کشته شده است و به جای والهالا به هِل منتقل شده است که به از بین رفتن ازگارد اشاره دارد.

یا مثلا در رویای بلک ویدو دیدیم که او به گذشتهٔ تاریک خودش سفر می کند که قرار است در فیلم اختصاصی او به این مسئله پرداخته شود.

و یا مثلا در صحنهٔ مرگ احساسی بلک ویدو به نوعی کابوس تونی که جنازهٔ او را دیده بود تکرار شد. یا مثلا

بدن نیمه جان هالک روی زمین که به بعد از بشکن زدن پروفسور هالک اشاره داشت

یا مثلا حالتی که هاکای زانو زده بود به زانو زدن او بعد از مرگ بلک ویدو و بازگشتش از گذشته اشاره داشت. و

حمله و شیوهٔ ورود لوایتان هایِ ارتش ثانوس دقیقا به همین شیوه تکرار شد و از همه مهمتر:

شکسته شدن سپر کاپیتان آمریکا و خسته و زخمی روی زمین افتادن استیو!

و در پایان رویای کاپیتان آمریکا و رقصیدن با عشق همیشگی اش، پگی!

 

و شاید تونی در لحظه فداکاری بزرگش (مطابق عکس) به آن لحظه ای که از مدت ها قبل کابوسش را میدیده فکر میکرده!

 

۳- چه کسی به ۲۹۸۸ قبل از میلاد مسیح سفر زمانی انجام داده بود؟

چه کسی به ۲۹۸۸ قبل از میلاد مسیح سفر زمانی انجام داده بود؟

این ایستراگ را وقتی پیدا کردیم برق از سه فاز همه ما پرید!!! زمانی که نبیولای سال ۲۰۱۴، یعنی همان نسخهٔ خبیث و رستگار نشدهٔ او، داشت ثانوس و سفینه‌اش را به زمان حال منتقل می کرد ما روی مانیتور متوجه یک سفر بسیار مهم شدیم!!!! سفر به ۲۹۸۸ قبل از میلاد جایی که پدربزرگ ثور اودین سان یعنی «بور بری سان» با الف های تاریکی و مالکیث مبارزه داشته و سنگ واقعیت را در همان زمان مخفی کرده!!!

 حال سوال اینجاست که دقیقا چه کسی به این زمان سفر کرده؟ چه خبری در آن زمان بود؟ واقعا هیچ تصوری نمی توان کرد فقط تعجب بهترین واکنشی است که می توان به این قضیه داشت. اما از آنجایی که ما ول کن این قضیه نیستیم به نوعی توانستیم جوابی برای آن پیدا کنیم:

در یکی از مصاحبه های انجام شده با سرپرست جلوه های ویژه فیلم آقای «مت اتیکن» ما متوجه شدیم که در ابتدا قرار بوده از الف های تاریکی در نبرد پایانی ثانوس و انتقام جویان استفاده شود. به همین دلیل می توان گمان برد که این سفر زمانی مربوط به خود ثانوس و کمک گرفتن از الف های تاریکی در نبرد انتهایی عظیم فیلم بوده است!!!

 

۲- من مردآهنی هستم!

من مردآهنی هستم

یکی از جذاب ترین و هیجان انگیز ترین صحنه هایی که در فیلم "مردآهنی" سال ۲۰۰۸ وجود داشت، آشکار کردن هویت مردآهنی توسط تونی استارک بود که با جملهٔ من مردآهنی هستم! (I am Iron man) به پایان رسید. در پایان بازی نیز ثانوس داشت رجز میخوند : I am inevitable . یعنی من اجتناب ناپذیرم. یعنی منو هر کاری کنید جلوم رو نمیتونید بگیرید و کاری رو که بخوام بکنم میکنم (این جمله را قبل از مردن هم گفته بود). ولی تونی خوب حالش رو میگیره و در حالی که سنگ ها رو به دست گرفته جمله معروفش رو میگه. این بهترین دیالوگی ای بود که میتونست بگه. یعنی تو هر خری هر هستی باش ولی منم آیرون منم! اما بیایید کمی عمیق تر به این جمله نگاه کنیم. اولین بار این جمله را کی از زبان تونی شنیدیم؟ در پایان فیلم "مرد آهنی 1" اون موقع تونی جلوی خبرنگاران این جمله رو گفت.

در واقع داشت به همه میگفت و نشون میداد که قراره یک ابرقهرمان متفاوت باشه و براش مهم نیست که هویت مخفی داشته باشه یا نه. یعنی هنوزم سرش باد داشت و مغرور بود! ولی اینجا این جمله رو داره در واقع به خودش میگه. چون دیگه یه قهرمان تمام عیار شده . این بازم نشون میده که تونی چقدر تو این سالها فرق کرده.

 

۱- حرف هیچکدوم درست نبود ( تضاد فوق العاده!)

حرف هیچکدوم درست نبود، تضاد فوق العاده

خب می رسیم به بهترین ایستراگ این فیلم شاهکار ابرقهرمانی! این ایستراگ چیزی نیست جز، اشتباه کردن هر دوی مردآهنی و کاپیتان آمریکا. در فیلم نخست "انتقام جویان" دیدیم که نزاعی بین اعضای انتقام جویان درگرفت و دلیلش عصای لوکی و جادوی ذهنی آن بود. در آن قسمت فیلم استیو به تونی می گوید تو چیزی از فداکاری نمی دونی و غیر از خودت برای کسی دیگه ای نمی جنگی! (که در پایان فیلم تونی این را نقض کرد و شایستگی خودش را به استیو ثابت کرد! استیو هم با توجه به فیلم اولش و تاریخچه اش نیازی نبود.) و در جواب تونی نیز به استیو می گوید هر چیز خاصی که در تو وجود دارد از یک بطری (سرم ابرسرباز) می آید. اما چرا هر دوی آن ها اشتباه می کردند؟

در پایان بازی استیو با بلند کردن میولنیر نشان داد حتی اگر سرم ابرسربازی وجود نداشت او لایق قدرت ثور و اساطیر اسکاندیناوی بود. و در طرف دیگر تونی استارکی را دیدیم که در اوج خوشبختی اش یعنی جایی که هم همسرش زنده مانده هم یه دختر کوچولوی نمکی داره، هم بهترین دوستش در کنارش است و در آخر خدمتکار وفادارش پیش اوست، میاد و فداکاری انجام میده و با از خودگذشتگی بزرگش خودش رو فدا می کنه تا اونایی پودر شدن زنده بمونن. همچنین اینکه پایان این دو شخصیت دقیقا به صورت متضاد زندگی یکدیگر بود، تونی در ابتدا آدم خودخواه و مغروری بود که در پایان به خانواده دار بودن و از خودگذشتگی رسید و در آنطرف استیو که از آغاز حضورش آدم درست و فداکاری بود و در انتها به حق همیشگی اش که زندگی در کنار عشق جوانی اش بود رسید. واقعا ما به عنوان یکی از بزرگترین طرفداران این فرنچایز از دست اندرکاران فیلم که باعث شدند چنین نکات عمیقی و ریزی در فیلم وجود داشته باشد متشکریم!

 

نظر شما چیه؟ شما چه نکات دیگری در فیلم پیدا کردید؟

 

نویسندگان: مهدی ترابی مهربانی

  

 

 احمد فقیه

 

P.Constantine

 

مهدی رضایی

مهدی رضایی

Best Comicfan

All rights reserved © Spidey.ir 2019

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مقالات مشابه:

ایستراگ ها و اشارات فیلم «انتقام جویان۴: پایان بازی» – بخش اول

ایستراگ ها  و اشارات فیلم «انتقام جویان۴: پایان بازی» – بخش دوم

10 سوال مهمی که پس از دیدن «انتقام جویان: پایان بازی» برایمان پیش آمد

10 دیالوگ برتر فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"

10 صحنه ای که از فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" حذف شد

10 صحنه برتر و تاثیرگذار فیلم "انتقام جویان: پایان بازی" (AVENGERS: ENDGAME)

نقد و بررسی فیلم "انتقام جویان ۴: پایان بازی" (AVENGERS 4 : ENDGAME)

واکنش منتقدین و هواداران به فیلم "انتقام جویان: پایان بازی"

داغ داغ! لینک دانلود نسخهٔ جدید پرده ای فیلم «انتقام جویان ۴: پایان بازی» 

رتبه بندی شخصیت های دنیای سینمایی مارول (MCU) از نظر قدرت فیزیکی

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn