10 خبیث دنیای سینمایی مارول و همتایان آنها در سری فیلم های جنگ ستارگان

10-خبیث-دنیای-سینمایی-مارول-و-همتایان-آنها-در-سری-فیلم-های-جنگ-ستارگان

به بهانه پخش آخرین اپیزود سریال " کتاب بوبافت" (The Book of Boba Fett) این مقاله تقدیم به شما می‌گردد.

مقدمه: سری فیلم های "جنگ های ستاره‌ای" (Star Wars) که در ایران بیشتر با نام "جنگ ستارگان" شناخته میشود، یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین فرنچایز های سینمایی دنیاست. اما جنگ ستارگان یک فرنچایز معمولی نیست، جنگ ستارگان مجموعه ای از فیلم هایی‌ست که انقلابی در صنعت سینما به پا کردند و ژانر علمی تخیلی را مجددا در سینما احیا نمودند. همه چیز از سال 1977 و اکران فیلم "جنگ ستارگان" (که در حال حاضر با نام "جنگ ستارگان: امیدی تازه شناخته میشود) به نویسندگی و کارگردانی «جرج لوکاس» (George Lucas) شروع شد. این فیلم به واسطه داستان هیجان انگیز و جلوه های ویژه پیشگامانه‌اش، به شدت محبوب و پرفروش شد و منتقدان لب به تحسین آن گشودند. جنگ ستارگان: امیدی تازه برای اولین بار شخصیت های ماندگاری همچون «دارث ویدر»، «لوک اسکای واکر» و «هان سولو» را خلق کرد که تا به امروز به عنوان برخی از نمادین ترین و شناخته شده ترین کاراکتر های دنیای سینما شناخته میشوند. در ضمن این فیلم در آن زمان نامزد 10 جایزه اسکار و برنده 7 جایزه شد. به دلیل موفقیت گسترده این فیلم، در سال 1980 دنباله آن با عنوان "امپراطوری ضربه می‌زند" (The Empire Strikes Back) ساخته شد. این فیلم نسبت به فیلم قبلی لحن دارک‌تر و بالغانه‌تر داشت و به خوبی به رابطه لوک اسکای واکر و دارث ویدر پرداخت که در نهایت به پیچش داستانی انتهای فیلم ختم شد؛ دارث ویدر همان پدر لوک است. به همین دلایل امپراطوری ضربه میزند همچون فیلم قبلی در عرصه سینما خوش درخشید و نام "استاروارز" را بیش از پیش بر سر زبان ها انداخت. سه سال بعد قسمت آخر این سه گانه با نام "بازگشت جدای" (Return of the Jedi) ساخته شد. این فیلم به هیچ وجه در حد و اندازه دو اثر قبلی نبود و اکثر منتقدان و بینندگان، از شروع ضعیف و خسته کننده این فیلم انتقاد میکردند. خوشبختانه در اواخر فیلم ریتم کند و کسل کنندهٔ ابتدای فیلم جبران شده و با نبرد لوک و ویدر به اوج می‌رسد. این فیلم به عنوان آخرین فیلم سه گانه اصلی استاروارز شناخته می‌شود. 16 سال بعد، جرج لوکاس به فکر ساختن سه گانه ای افتاد که از نظر زمانی قبل از وقایع سه گانه اصلی رخ می‌دادند. این سه گانه که بیشتر بر سیر تحولی آناکین اسکای واکر و تبدیل شدن او به دارث ویدر تمرکز داشت، به سه گانه پیش درآمد معروف شد. دو قسمت اول این سه گانه، یعنی فیلم های "جنگ ستارگان: تهدید شبح" (Star Wars: The Phantom Menace) و "جنگ ستارگان: حمله کلون‌ها" (Star Wars: Attack of the Clones) اگرچه از نظر جلوه های ویژه خیلی پیشرفت کرده بودند، اما به دلیل وفادار نبودن به روح فیلم های قبلی استاروارز و ضعف در داستان و شخصیت پردازی ها، مورد انتقاد قرار گرفتند. اما قسمت آخر یعنی "جنگ ستارگان: قسمت سوم – انتقام سیت" (Star Wars: Episode III – Revenge of the Sith) فیلم نسبتا بهتری بود و اکثرا از لحظات انتهایی آن لذت بردند.

بعد از اینکه دیزنی لوکاس‌فیلم را خرید، تصمیم گرفت که بعد از یک دهه فرنچایز جنگ ستارگان را احیا کند. بنابراین فیلم "جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد" (Star Wars: The Force Awakens) ساخته شد. خوشبختانه این فیلم راضی کننده ظاهر و با نقد های مثبت رو به رو شد. همچنین موفقیت تجاری این فیلم فوق‌العاده بود و در حال حاضر این فیلم در لیست پرفروش ترین فیلم های تاریخ در رتبه چهارم قرار دارد. اما دنباله این فیلم یعنی "جنگ ستارگان: آخرین جدای" (Star Wars: The Last Jedi) اثری به شدت جنجال برانگیز بود و نظرات متفاوتی داشت. برخی آن را خوب می‌دانستند و بعضی به دلایل آشکار همچون داستان بی‌منطق و نقص در شخصیت پردازی ها (به ویژه شخصیت پردازی لوک اسکای واکر)، آن را از بدترین فیلم های جنگ ستارگان می‌دانند. متاسفانه قسمت بعدی یعنی "جنگ ستارگان: خیزش اسکای‌واکر" (Star Wars: The Rise of Skywalker) هم به شدت ناامیدکننده ظاهر شد و به اعتقاد بسیاری و به عنوان بدترین فیلم های جنگ ستارگان شناخته می‌شود. دو فیلم آخر این سه گانه آنقدر بد بودند که بسیاری از هواداران آرزو می‌کنند که ای کاش این سه گانه هرگز ساخته نمی‌شد.

خوشبختانه هرچقدر که دیزنی با فیلم هایش طرفداران را ناامید کرد، ظاهرا دارد با سریال های جدیدش جبران می‌کند. بعد از ساخته شدن دو فصل از سریال تحسین شده "مندلورین" (Mandalorian) اخیرا سریال معرکه "کتاب بوبافت" از دیزنی پلاس در حال پخش است که تاکنون شش اپیزود از آن منتشر شده و تا اینجا عالی عمل کرده. همانطور که شاید بدانید، امروز اپیزود هفتم و نهایی این سریال از دیزنی پلاس پخش خواهد شد و سایت اسپایدی به همین بهانه در این مقاله استاروارزی، به معرفی ویلین های دو فرنچایز موفق MCU و جنگ ستارگان خواهد پرداخت که بیشترین شباهت را به هم دارند.

مقالات زیر را هم بخوانید:

10 شخصیت نمادین بازی های ویدئویی و هـمتایان آنها در دنیای سینمایی مارول!

10 قهرمان دنیای سینمایی مارول و همتایان آنان در فیلم های هری پاتر!

10 قهرمان دنیای سینمایی مارول و همتایان آنان در انیمیشن های دیزنی!

 

10- لوکی و کایلو رن (Loki & Kylo Ren)

لوکی و کایلو رن (Loki & Kylo Ren)

بن سولو ملقب به کایلو رن نوه دارث ویدر بود که راه او را در شرارت ادامه داد. او را می‌توان ویلین اصلی سه گانه دنباله استاروارز دانست. لوکی و کایلو رن از خیلی جهات شبیه به هم هستند. هردوی این شخصیت ها علیرغم اینکه در خانواده ای متشکل از قهرمانان بزرگ شدند، راه شرارت را پیش گرفتند. همانطور که لوکی پسر اودین و برادر ناتنی ثور بود، کایلو رن هم فرزند هان سولو و شاهزاده لیا بود و توسط دایی‌اش لوک اسکای واکر تعلیم دیده بود. اگرچه کایلو رن نسبت به لوکی دست به اعمال شیطانی تری زده اما هردوی آنها در جهان خودشان جنگجویان ماهری بودند که ثابت کردند هنوز خوبی نیز در درون آنها وجود دارد. به دلیل همین ذات خاکستری رنگ کایلو رن و لوکی، هردوی آنها در نهایت از یک ویلین به یک قهرمان تکامل پیدا کردند و علیه جبهه تاریک جنگیدند. در ضمن هردوی آنها در آخر دوش به دوش دشمنان سابق‌شان، که ثابت شد در واقع آنها را دوست دارند، جنگیدند (اشاره به همکاری ثور و لوکی و نبرد ری و کایلو رن علیه پالپاتین). در ضمن، لوکی و کایلو رن هردو به شکل غم انگیزی جان خود را فدا کردند.

 

9- کایسیلیوس و دارث ماول (Kaecilius & Darth Maul)

کایسیلیوس و دارث ماول (Kaecilius & Darth Maul)

زمانی که نام فرنچایز های مارول و جنگ ستارگان وسط می‌آید، کمتر کسی به یاد این دو ویلین ‌می‌افتد. چراکه هردوی آنها فاقد شخصیت پردازی عمیقی بودند و دلیل عمده آن، کمبود زمان حضور کافی این دو بود. دارث ماول به علت ظاهر خفن و شمشیر دولبه‌اش از نظر بصری فوق العاده بود و محبوبیت زیادی پیدا کرد، ولی او زمان به شدت کمی روی پرده نقره ای سینما بود و به جز چند دیالوگ کوتاه چیز خاصی به زبان نیاورد. کایسیلیوس هم از آنجا که فیلم "دکتر استرنج" بیشتر روی اریجین استیون استرنج تمرکز داشت و از طرفی ویلین تهدید آمیز بزرگی همچون دورمامو در آن حضور، فرصت کافی نیافت تا به خبیث ماندگاری تبدیل شود. ولی در عوض هردوی این شرور ها لحظات اکشن دیدنی خلق کردند. به علاوه کایسیلیوس و دارث ماول هر دو شاگردانی بودند که به اربابان تاریک و قدرتمندی خدمت می‌کردند (دورمامو و پالپاتین). در ضمن هردوی آنها موفق شدند که استادان باتجربه و قدرتمندی مثل «اینشنت وان» (Ancient One) و استاد «کوای گان جین» (Qui Gon Jinn) به قتل برسانند اما در نهایت مغلوب شاگردان آنها شدند.

 

8- هلموت زیمو و ژنرال هاکس (Helmut Zemo & General Hux)

هلموت زیمو و ژنرال هاکس (Helmut Zemo & General Hux)

حتی در دنیاهای تخیلی MCU و جنگ ستارگان، هر ابرشروری نمی‌تواند در مبارزات تن به تن بزرگ شرکت کند یا قدرت های فرابشری خارق العاده داشته باشد. هلموت زیمو و ژنرال هاکس هردو مثال های خوبی از آن دسته ابرشرورانی هستند که ترجیح می‌دهند بیشتر از هوش خود استفاده کنند. این دو نقشه کش های خوبی هستند و در استراتژی مهارت دارند. هدف زیمو و هاکس این است که نقاط ضعف دشمنان را شناسایی کرده و از آن به نفع خود استفاده کنند. هردوی این ویلین ها جنبه های تاریکی در وجود خود دارند و بسیار دست کم گرفته شده اند.

 

7- اوبادیا استین و کنت دوکو (Obadiah Stane & Count Dooku)

اوبادیا استین و کنت دوکو (Obadiah Stane & Count Dooku)

نقطه قوت مشترک اوبادیا استین و کنت دوکو در این است که آنها جفتشان دانش گسترده ای از دشمنان خود دارند و بسیار از این موضوع علیه قهرمانان استفاده می‌کنند. کنت دوکو به عنوان یک جدای سابق درک کاملی از عملکرد دشمنانش دارد و سعی می‌کند از این مسئله به نفع خویش استفاده کند. اوبادیا استین هم در ابتدا خودش را به عنوان دوست تونی استارک نشان داد ولی در آخر قصد و غرض واقعی‌اش را نشان داد و با او دشمن شد. استین و دوکو هردو خبیث های قدرتمندی هستند که قهرمانان دشمن‌شان را به خوبی به چالش می‌کشند.

 

6- رد اسکال و گرند ماف تارکین (Red Skull & Grand Moff Tarkin)

 رد اسکال و گرند ماف تارکین (Red Skull & Grand Moff Tarkin)

دو ابرشروری که هیچکس جرئت ندارد با آنها سروکله بزند چراکه هردوی آنها فوق العاده خبیث و باهوش هستند. بدون شک هم رد اسکال و هم گرند ماف تارکین جز ویلین های زیرک و مقتدر فرنچایز های خود هستند و هردو در زمینه های نظامی به خوبی عمل می‌کنند. همچنین هردوی آنها به دنبال قدرت هستند و برای رسیدن به هدفشان حاضرند دست به انجام هر کاری بزنند و حتی مرتکب بیرحمانه ترین جنایات شوند. اگرچه هردوی آنها به خاطر وجود شخصیت های کمی بزرگتر و قدرتمندتر تا حدی نادیده گرفته میشوند، اما آنها هنوز هم تاثیرگذار هستند.

 

5- اولتران و ژنرال گریوس (Ultron & General Grievous)

اولتران و ژنرال گریوس (Ultron & General Grievous)

اولتران و ژنرال گریوس وجه اشتراکات زیادی با هم دارند. دو ماشینی که جنگجویان باورنکردنی هستند و خود را رهبران بزرگی می‌دانند. هردوی آنها شخصیت های با اعتماد به نفس و باهوشی هستند که در مبارزه مهارت زیادی دارند ولی دوست دارند که بیشتر با کمک دیگران، به ویژه ارتش ربات هایشان، به میدان مبارزه بروند. نبوغ آنها بخش بزرگی از شخصیت پردازی آنهاست. البته نبوغ اولتران مطمئنا بیشتر از گریوس است ولی این بدان معنا نمی‌باشد که گریوس از هوش بالایی برخوردار نیست. اگرچه هردوی آنها در نهایت از بین رفتند ولی بدون شک این دو همتایان خیلی خوبی برای یکدیگر هستند.

 

4- سرباز زمستان و بوبافت (The Winter Soldier & Boba Fett)

سربار زمستان و بوبافت (The Winter Soldier & Boba Fett)

بوبافت جایزه‌بگیری بود که اولین بار در "امپراطوری ضربه می‌زند" حضور یافت و از همان ابتدا محبوبیت زیادی به دست آورد. او همچنین در فیلم بازگشت جدای هم حضور یافت و ظاهرا در طی نبرد با لوک اسکای واکر کشته شد. بعد ها در فیلم حمله کلون‌ها بیشتر با گذشته این شخصیت آشنا شدیم و فهمیدیم که او در اصل کلون بی‌عیب و نقص «جنگوفت» است. این شخصیت شباهت زیادی به «باکی بارنز» ملقب به سرباز زمستان دارد. مبارزان فوق العاده ماهری که ترجیح می‌دهند اکثر مواقع سکوت کنند و اعمالشان به جای آنها صحبت کند. هردوی آنها برای مدتی مرده پنداشته میشدند و همانطور که همه گمان می‌کردند باکی در جنگ جهانی دوم کشته شده، بوبافت هم بعد از سقوط به گودال سارلاک به ظاهر کشته شد. ولی در ادامه هم باکی و هم بوبافت ثابت کردند که بسیار سرسخت تر از این حرف ها هستند. در ضمن فراموش نکنیم که هردوی این شخصیت ها تصمیم گرفتند که راه شرارت را کنار بگذارند و از یک ویلین به یک قهرمان تبدیل شوند.

 

3- ترور اسلتری و پیشوای عالی اسنوک (Trevor Slattery & Supreme Leader Snoke)

ترور اسلتری و پیشوای عالی اسنوک (Trevor Slattery & Supreme Leader Snoke)

یکی از بزرگترین پیچش ها در تاریخ فیلم های کمیک بوکی را در فیلم مرد آهنی 3 شاهد بودیم. یعنی وقتی که فاش شد «ماندرین» مرموز (با بازی «بن کینگزلی» کبیر)، در واقع بازیگری بیش نیست و او تنها پوششی بوده برای عملیاتی که یک دانشمند یاغی اجرا میکرده. کلا این اقای بازیگر که اسمش «ترور اسلتری» (Trevor Slattery) بود. بار کمدی فیلم را به دوش میکشید و یک معتاد بود! در مجموع اين قضیه به مذاق خیلی از هواداران مارول خوش نیامد و به عقیده آنها باعث شد تا حسابی گند بخوره به شخصیت ماندرین که دشمن شماره 1 مرد آهنی در دنیای کمیکه. از طرفی، شخصیت پیشوای عالی اسنوک هم در ابتدا در فیلم نیرو برمیخیزد به عنوان ویلینی مهم، ترسناک و قدرتمند به تصویر کشیده شد اما در کمال تعجب در قسمت بعدی کشته شد. در ادامه و در فیلم خیزش اسکای واکر پالپاتین فاش کرد که اسنوک چیزی بیشتر از عروسک خیمه شب بازی او نبوده! بدون شک ترور اسلتری‌ با لقب «ماندارین» (Mandarin) و پیشوای عالی اسنوک دو تن از ضعیف ترین و ناامیدکننده ترین ابرشرور های فرنچایز های خود بودند که انتظارات زیادی از جفتشان برده میشد ولی هر دو طرفداران را مایوس کردند. متاسفانه ماندارین و اسنوک هردو پتانسیل زیادی داشتند که هرگز محقق نشد و همین موضوع باعث شباهت آنها به یکدیگر میشود (البته مارول با قرار دادن ماندارین واقعی به عنوان ویلین اصلی فیلم شانگ چی تا حدی اشتباه خود را جبران کرد).

 

2- والچر و دارث ویدر (Vulture & Darth Vader)

والچر و دارث ویدر (Vulture & Darth Vader)

شکی در این واقعیت نیست که دارث ویدر برترین کاراکتر کل فرنچایز استاروارز، و همچنین یکی از برترین ویلین های کل تاریخ سینماست. او شخصیتی جذاب، قدرتمند و کاریزماتیک دارد که به نوعی نمادین ترین چهره استاروارز می‌باشد. همانطور که قبلا در این مقاله گفته شد، دارث ویدر طبق رتبه بندی مجله امپایر (‌و بسیاری از دیگر رسانه ها) به عنوان بهترین ویلین سینما در تمام دوران شناخته میشود. البته این موضوع جای تعجب ندارد چراکه کلاسیک ترین بدمن تاریخ سینما بدون هیچ صحبتی؛ «دارث ویدر» است .کاراکتری که به نوعی تعریف بدمن را عوض کرد و شاید در نوع خودش اولین شروری باشد که به محبوبیت جهانی دست پیدا کرد. خصوصا در سه گانه اول که رابطه اش با لوک اسکای واکر فاش می شود. لباس شبه سامورایی و کلاه خود عجیب و آیکونیکش بدون شک تاثیر زیادی روی شهرت و محبوبیت این شخصیت فانتزی داشته اما قطعا نمی شود از صدای «جیمز ارل جونز» هم گذشت که به جای او صحبت کرده است. البته این را هم فراموش نکنیم که خالق او یعنی جورج لوکاس بارها اعتراف کرده که ظاهر شگفت انگیز دارث ویدر را از خبیث معروف مارول یعنی «دکتر دووم» الهام گرفته است! بهترین گزینه به عنوان همتای دارث ویدر در MCU کسی نیست به جز آدریان تومز ملقب به والچر. شباهت این دو در آن است که پشت ماسک، ظاهر هیولایی و اقدامات شرورانه این دو، نشانه هایی از انسانیت نیز دیده میشود. اما از آن مهمتر، دارث ویدر و والچر هردو ویلین هایی هستند که به راحتی میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد و دلایل تبدیل شدن آنها به یک شرور آنقدر منطقی و قابل درک است که آنها را به خبیث هایی سمپاتیک تبدیل کند. قطعا یکی از محدود نکات مثبت سه گانه پیش درآمد استاروارز، سیر تحولی آناکین اسکای واکر و تبدیل شدن او به دارث ویدر بود. به طوری که دلایل او برای پیوستن به تاریکی بسیار قابل باور و منطقی بودند. همین اتفاق برای آدریان تومز هم افتاد. در طول فیلم او درگیر مشکلاتی شده که با عقل کاملا جور در میان و شاید بعضی حتی با چشم نظیر اونارو دیده باشن. او از جامعه ضربه خورده و در اين راه تغییر کرده و به خباثت روی آورده. به همین دلیل هدف از کاری که داره انجام میده رو درک میکنیم و باهاش همراه میشیم. به اضافه اینکه تصمیمات و عقاید و کار های آدریان تومز در داستان اونو تاثیرگذار تر کرده و ازش خبیثی ساخته که میتونیم به راحتی باهاش ارتباط برقرار کنیم. MCU باید به داشتن همچین ویلینی افتخار کنه!

شباهت دارث ویدر و والچر حتی بسیار بیشتر هم هست زیرا چیزی هردوی آنها به سمت شرارت سوق داد "خانواده" است. همانطور که والچر مجبور شد که برای کسب خرج زندگی خانواده‌اش دست به جنایت و خلاف بزند، دارث ویدر هم برای نجات جان عزیزترین شخص زندگی‌اش، یعنی همسرش «پدمه»، حاضر شد به دوستانش خیانت کند و به تاریکی بپیوندد. وجه اشتراک دیگر این است که هم ویدر و هم والچر مهمترین تصمیمات زندگی‌شان را به خاطر فرزندانشان انتخاب کردند که دوباره به اهمیت این دو کاراکتر به خانواده، مربوط میشود. آدریان تومز برای ایجاد یک زندگی مناسب و آینده‌ای خوب برای دخترش «لیز آلن»، حاضر شد دست به کار های اشتباه و نامناسبی بزند و دارث ویدر هم جانش را برای نجات پسرش و کشتن پالپاتین فدا کرد. کاری که در نهایت منجر به نجات کهکشان و پیوستن مجدد او به جدای ها شد.

 

1- ثانوس و دارث سیدیوس (Thanos & Darth Sidious)

ثانوس و دارث سیدیوس (Thanos & Darth Sidious)

اگرچه ثانوس همچون دارث ویدر برترین ویلین فرنچایز خود است، اما او از نظر شخصیتی بیشتر شبیه به دارث سیدیوس است. «شیو پالیاتین» (Sheev Palpatine) یا همان «دارث سیدیوس» (Darth Sidious) در سری فیلم های "جنگ ستارگان" ساخته «جرج لوکاس»، آخرین صدراعظم جمهوری و نخستین امپراتور امپراتوری کهکشانی است. او ابتدا در فیلم "امپراتوری ضربه میزند" حضور کوتاهی داشت و بعد در "بازگشت جدای" به خبیثی تمام عیار تبدیل شد. در سه گانه دوم جنگ ستارگان که حالت پیش درامد سری اول رو داشت و داستانش فبل از آن رخ میداد نیز حاضر و یکی از معدود نکات مثبت آن فیلم ها بود. او یک دارک لرد سیت و از پیروان قانون دو بود. بسیاری وی را نیرومندترین لرد سیت تاریخ کهکشان می‌دانند. وی امپراطوری کهکشانی را با اجرای نقشه‌ای زیرکانه که با جنگ کلون ها آغاز شد و به قیمت جان ملیون‌ها نفر تمام شد، پایه‌گذاری کرد. وی همزمان به عنوان صدراعظم جمهوری کهکشانی و به عنوان رهبر مخفی کنفدراسیون سیستم‌های مستقل جنگ را هدایت کرد و با طولانی‌تر کردن جنگ سنای کهکشانی را به راهی که خود می‌خواست کشاند. به عنوان امپراتور کهکشانی، و به عنوان سیتی که جدای را بعد از 25000 سال نابود کرد. حکومت او تقریبا بلامنازع بود ولی در نهایت به دست شاگرد خودش یعنی دارث ویدر نابود شد. ثانوس و پالپاتین هردو خطرناک ترین تهدید ها در دنیای خود هستند. اما فقط موقعیت آنها به عنوان "غول مرحله آخر" نیست که آنها را شبیه به هم می‌کند. هم ثانوس و هم پالپاتین هدفی را دنبال می‌کنند که باعث ایجاد درد و غم بزرگی در دیگران میشود، اما هردوی آنها شدیدا معتقدند که دارند کار درست را انجام میدهند و برای انجام اعمال شرورانه خود دلایلی دارند و آنها را منطقی می‌دادند. همچنین هردوی این ویلین ها با وجود قدرت بسیار زیادی که دارند، معمولا سعی میکنند از دستیاران و ابرشروران دیگر برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند و خود ترجیح میدهند که در سایه بنشینند و در مواقع نیاز خود وارد عمل شوند.

علاوه بر این ها، ثانوس و پالپاتین هر دو خبیث هایی بودند که توانستند به بزرگترین اهداف خود برسند. همانطور که ثانوس موفق شد با نابود کردن نیمی از جمعیت عالم تعادل را برقرار سازد، پالپاتین هم توانست به اهدافش برسد و باعث شد که محفل جدای ها سقوط کند، جمهوری از بین برود و امپراطوری کهکشانی شکل بگیرد. اما در پایان قهرمانان توانستند این دو را شکست دهند و اقدامات‌شان را خنثی کنند؛ زیرا اونجرز با استفاده از سنگ های ابدیت تمام پودرشدگان را بازگرداندند و ثانوس را کشتند. شورشیان نیز هر دو ستاره مرگ را منفجر کردند، بر امپراطوری چیره شدند و با کمک دارث ویدر به زندگی پالپاتین خاتمه دادند (البته پالپاتین از مرگ بازگشت ولی دوباره به قتل رسید!).

  

کیارش یارویسی

(Kia Iron Man)

منبع: SR

All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

قسمت آخر از کمیک "جنگ ستارگان: سقوط ویدر" (STAR WARS: VADER DOWN) ترجمه شد + لینک دانلود

مسابقه ابرقهرمانان مارول علیه جنگ ستارگان!

10 کمیک برتر جنگ ستارگان (STAR WARS)

20 خبیث برتر دنیای سینما به انتخاب مجله امپایر

رتبه بندی قوی ترین خبیث های دنیای سینمایی مارول

20 خبیث برتر فیلم های کمیک بوکی مارول 

10 شخصیت نمادین بازی های ویدئویی و هـمتایان آنها در دنیای سینمایی مارول!

10 قهرمان دنیای سینمایی مارول و همتایان آنان در فیلم های هری پاتر!

10 قهرمان دنیای سینمایی مارول و همتایان آنان در انیمیشن های دیزنی!

20 کراس اور عجیبی که در دنیای کمیک اتفاق افتادند

15 نبردی که دوست داریم بین کاراکترهای سرشناس دنیای سرگرمی ببینیم

شخصیت شناسی/شبیه کدام قهرمان دنیای سینمایی مارول هستی؟

10 کراس اور برتر بین شرکت های کمیک بوکی!

شخصیت‌شناسی/ شبیه کدام عنکبوتی هستی؟

شخصیت‌شناسی/ شبیه کدام شخصیت انیمیشن "مردعنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی" هستی؟

شخصیت‌شناسی/ شبیه کدام یک از دشمنان مردعنکبوتی هستی؟

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn