رتبه بندی مشاغلی که پیتر پارکر/مرد عنکبوتی تا به حال در دنیای کمیک بوک داشته است!

علیرغم اینکه پیتر پارکر/اسپایدرمن بیشتر به عنوان عکاس "دیلی بیوگل" شناخته میشه ولی او در طول سالها مشاغل مختلفی را تجربه کرده است!

مقدمه: علیرغم اینکه پیتر پارکر وقتی در شماره 15 از کمیک "فانتزی شگفت انگیز" به مرد عنکبوتی تبدیل شد یک بچه دبیرستانی بود و اکنون هم دانشجوی دانشگاه "امپایر استیت" (Empire State) به شمار میاد تا بتونه دوباره مدرک دکترای خودش رو بگیره، اما شاید ندانید که در طول سالهای زیادی که از عمر پربارش در دنیای کمیک میگذرد مشاغل و حرفه های دیگری نیز داشته است. این در حالی است که اغلب مردم فکر میکنند تنها شغل پیتر پارکر عکاسی برای روزنامه دیلی بیوگل بوده ! البته نمیشه گفت همه این مشاغل قادر بوده اند استرس ها و توقعات هویت نقاب دار او را برآورده سازند یا برایش منبع درآمد ثابت فراهم کنند ولی خوب او سعی کرده در آنها مکانی را بیابد که هوش سرشار و آن آزادی عملی که به دنبالش بوده تا بتواند آن حس معروف مسئولیت پذیری اش را ارضاء نماید تا شاید به آن اندک آرامشی که مدنظر بوده دست پیدا کند.

10- محافظ شخصی/مزدور

محافظ شخصی/مزدور

البته این شغلی نیست که اسپایدرمن خیلی به آن مشغول بوده باشد و خیلی کم اتفاق افتاده ولی دو، سه باری او مجبور شده برای تامین مخارج زندگی، خودش را به عنوان بادیگارد یا نوعی مزدور به استخدام دیگران دربیاره. منتهی نکته مهم اینه که او در حین انجام این کار هرگز دست به عمل مجرمانه ای نزده است. به طور مثال همانطور که در این مقاله گفته شده «سیلور سیبل» یکی دوبار مرد عنکبوتی را استخدام کرده تا برایش کار کنه و در داستانی به نام The Assassin Nation Plot که در دهه 90 میلادی چاپ شد، به او روزی 1000 دلار حقوق داد تا کمکش کنه از جان پادشاه سیمکاریا در یک توطئه بزرگ محافظت کنه (البته اسپایدرمن با اکراه این پیشنهاد رو قبول کرد!). یک بار هم تنها به این شرط که به کسی صدمه نزنه یا ماسکش رو درنیاره قبول کرد از جان گانگستری که به دنبال فرار از دست یک سری قاتل بود محافظت کنه! در زمانی هم که پیتر پارکر به عنوان مدیرعامل شرکت "صنایع پارکر" شناخته میشد، طوری وانمود میکرد که انگار اسپایدرمن محافظ شخصی اوست (همانطور که در اینجا گفته شد، «هابی براون» ملقب به «پراولر» در انجام این کار بهش کمک میکرد).

9- نویسنده کتاب

نویسنده کتاب

درسته که پیتر پارکر هرگز به عنوان یک نویسنده حرفه ای مشغول به کار نبوده است ولی یک بار کتابی منتشر کرده که در آن مجموعه ای از عکس هایی که خودش از خودش در قالب اسپایدرمن در سالهای گذشته گرفته بود، چاپ شده بودند. اسم این کتاب هم "تارهای عنکبوتی" (Webs) بود. ناشر کتاب حتی خود پیتر را به یک تور فرستاد تا برای آن تبلیغ کند و حق التأليف خوبی هم بهش پرداخت کرد (البته اولش با او درباره نحوه انتشار این کتاب مشورت نشد). با این حال وقتی هویت اسپایدرمن در جریان رویداد "جنگ داخلی" بر همگان آشکار گردید ، مورد انتقاد قرار گرفت و حتی یکی از دوست دخترهای سابق او به نام «دبرا ویتمن» کتابی درباره او نوشت تحت عنوان "دو-چهره: چطور مرد عنکبوتی زندگی مرا تباه کرد"!

8- هنرمند تلویزیونی

هنرمند تلویزیونی

همانطور که در نخستین داستان منتشره از مرد عنکبوتی در کمیک "فانتزی شگفت انگیز #15" دیدیم (اینجا ترجمه شده است). یکی از اولین تلاش های پیتر پارکر برای بهره برداری از قدرت های فوق بشری اش وقتی بود که به عنوان یک هنرمند یا سرگرم کننده شوهای تلویزیونی ظاهر شد (درست پس از آن مسابقه مشهوری که در رینگ کشتی کج با «کراشر هوگان» انجام داد و باعث مشهور شدنش شد). در واقع همانطور که در این مقاله گفته شد، اسپایدرمن کمی بعد از شکست‌دادن کراشر هوگان با مردی مواجه شد به نام «مکسی شِف من» که خود را یک تهیه‌کننده معرفی می‌کرد و از اسپایدرمن خواست تا در برنامۀ تلویزیونی‌اش شرکت کند. او در شمارۀ ۱ از سری «مردعنکبوتی شگفت‌انگیز» هم حضوری کوتاه داشت و برای اسپایدرمن چکی نوشت که به خاطر نبودن اسم اصلی او روی چک، نتوانست نقدش کند. بعد از اوّلین مقالۀ تهاجمی جی جونا جیمسون دربارۀ اسپایدرمن که او را یک «تهدید» معرفی کرده بود، این آقا هم از خیر ساخت برنامۀ تلویزیونی با حضور اسپایدرمن گذشت.

7- دستیار شخصی تونی استارک

دستیار شخصی تونی استارک

کمی پس از آنکه اسپایدرمن شروع کرد به کار با گروه اونجرز (چون خودش و خانواده اش یعنی مری جین و زن عمو می خانه و کاشانه خود را از دست داده بودند و مجبور شدند به برج اونجرز نقل مکان کنند)، پیتر پارکر و تونی استارک رابطه بسیار نزدیک تری با هم پیدا کردند. اینجا بود که استارک پیتر را به عنوان دستیار شخصی خودش استخدام کرد و به نوعی مرشد و راهنما برای قهرمان جوان ما تبدیل شد و حتی لباس پیشرفته ای تحت عنوان "آیرون اسپایدر" به او اعطا کرد. این ارتباط نزدیک در نهایت منجر شد به درخواست تونی از او برای ماسک از روی صورت برداشتن در جلوی دوربین های تلویزیونی در جریان رویداد "جنگ داخلی" و حتما میدونید که نهایتاً رابطه آنها شکرآب شد و پیتر در این قضیه به طرف تیم «کاپیتان آمریکا» رفت.

6- سردبیر بخش علمی روزنامه

سردبیر بخش علمی روزنامه

اخیرا و البته برای مدت کوتاهی پیتر پارکر قادر شد سالها تجربه ای که در روزنامه "دیلی بیوگل" اندوخته بود و همچنین دانش علمی خود را به عنوان سردبیر یکی از بخش های علمی این روزنامه در دورانی که «رابی رابرتسون» آن را اداره میکرد، برعهده بگیرد. علیرغم اینکه بسیار از همکاران او حس میکردند پیتر با پارتی بازی و به لطف آشناییت خود با رابی این شغل رو به دست آورده اما او به سرعت به آنها ثابت کرد که تخصص بالایی در این زمینه داره. البته او به خاطر مسائلی که مربوط میشدند به تسخیر جسم او توسط «دکتر اختاپوس» در قضیه مرد عنکبوتی برتر، از سمت خود اخراج شد!

5- عکاس آزاد

عکاس آزاد

مشهور ترین و شاید سودآورترین حرفه پیتر پاکر وقتی بود که برای سالهای زیادی به عنوان یک عکاس آزاد و مستقل (freelance photographer) کار میکرد. او این حرفه را تقریباً از همان ابتدای حرفه ابرقهرمانی خود و با روزنامه دیلی بیوگل آغاز کرد و اینگونه بود که به کمک دوربین عکاسی اش از خودش عکس میگرفت و به ناشر خسیس و بداخلاق این روزنامه یعنی آقای «جی. جونا. جیمسون» میفروخت. بعد ها او فن آوری های اضافی به لباسش و همین طور به کمربند خود اضافه کرد تا کیفیت عکس هایی که میگیرد بالا برود و از دوربین دیجیتالی استفاده کرد (این مقاله را بخوانید). وقتی جیمسون شهردار شد، پیتر استخدام شد تا عکاس رسمی او شود اما در نهایت در کمیک Amazing Spider-Man #624دیدیم که پیتر برای تبرئه جیمسون در قضیه خلق شدن «والچر» جدید ، یکی از عکس هایی که گرفته بود را دستکاری کرد ولی جیمسون او را لو داد و در نتیجه اخراج شد! (عجب نامردیه این جیمسون!).

4- مدیرعامل شرکت "صنایع پارکر

مدیرعامل شرکت "صنایع پارکر

وقتی دکتر اختاپوس بدن و ذهن پیتر پارکر را دزدید و تبدیل به مرد عنکبوتی برتر شد فوراً شروع کرد به انجام تغییرات بزرگ در زندگی پیتر. یکی از بزرگترین این تغییرات این بود که شرکت "صنایع پارکر" را تاسیس کرد (یک شرکت فن آوری که به اختاپوس اجازه داد از طریق آن به منابع زیادی دسترسی پیدا کنه و در عین حال بتونه از نبوغ خودش استفاده کاربردی بکنه). در نهایت پیتر پارکر واقعی برگشت و متوجه شد که باید مدیر عامل شرکتی باشه که خودش هیچ نقشی در تاسیس آن نداشته. ولی ذات پاک پیتر و عدم تجربه او در اداره یک شرکت خیلی زود باعث شد تا مشکلات زیادی برای این شرکت ایجاد کنه. در انتها هم او مجبور شد برای متوقف کردن دکتر اختاپوس که در رویداد "امپراتوری مخفی" به عضویت گروه تروریستی "هایدرا" در آمده بود، این شرکت را نابود کنه. ایده "صنایع پارکر" برای مدتی نسبتا طولانی در کمیک های اسپایدرمن به کار گرفته شد و اولش هواداران اعتراض داشتند که باعث شده تا پیتر پارکر پولدار بشه و ذاتش فرق کنه ولی بعد از مدتی مشخص شد ذات وجوهره این دست نخورده و او همچنان دارد به مردم شهر و اطرافیانش کمک میکند.

3- معلم مدرسه

پیتر پارکر معلم مدرسه

پیتر پارکر در اقدامی جالب و در زمانی که آقای «استرازینسکی» نویسنده کمیک های مرد عنکبوتی بود، به عنوان معلم علوم دبیرستان مشغول به کار شد و جالب اینکه در همان دبیرستانی شروع به تدریس کرد که خودش قبلاً در آنجا درس خوانده بود، یعنی "دبیرستان میدتاون". (البته او قبلا در دانشگاه هم "دستیار آمورشی" شده بود. آیتم شماره 1 از این مقاله را بخوانید). این شغل بهش اجازه میداد تا در کنار مبارزه با جرم و جنایت به یک حرفه آرام و بی دردسر مشغول باشد. «فلش تامپسون»، دوست،قلدر، و همکلاسی سابق پیتر نیز در دبیرستان به مربیگری فوتبال پرداخت. گرچه، خیلی از دانش آموزانش از مصدومیت های متوالی اش شکایت داشتند، پیتر تا وقتی که در داستان Civil War خود را به عنوان مرد عنکبوتی برای همگان معرفی کرد، در حال تلاش برای حفظ مسئولیت هایش به عنوان معلم و ابرقهرمان بود.

اسپایدرمن معلم

همچنین پس از وقایع رویداد Schism، «ولورین» و جمعی از اعضای افراد-X ، مؤسسۀ اگزاویر را تحت نام «مدرسۀ آموزش عالیِ جین گری» احیاء کردند. (این نام را به افتخار نخستین شاگرد پروفسور اگزاویر یعنی جین گری انتخاب کردند.) پس از مرگ ولورین، اسپایدرمن به عنوان معلم به این مؤسسه پیوست. چیزی که این تجربه را منحصربه‌فرد می‌کرد این بود که اسپایدرمن باید به جای درس‌های عادی، به شاگردهایش راه و رسم ابرقهرمان بودن را یاد می‌داد. به هر حال تعاملات اسپایدرمن با شاگردهای جهش‌یافتۀ تخس‌اش (!) جالب و فان از کار در آمد. شما می‌توانید ماجراهای اسپایدرمن در مدرسۀ آموزش عالیِ جین گری را در سری «اسپایدرمن و افراد-X» بخوانید. در ضمن حتما در اینجا این داستان معرکه را که مربوط میشه به دورانی که پیتر در دبیرستان سابق خودش تدریس میکرد را بخوانید.

2- محقق علمی

محقق علمی

"بیگ تایم" نام یک رویداد بزرگ بود که سال 2010 در کمیک های اصلی مرد عنکبوتی یعنی The Amazing Spider-Man روایت شد و در آن پیتر پارکر به موفقیت های کاری بیشتری رسید و تونست شغل جدیدی را در کمپانی "هورایزون لابز" (Horizon Labs) به دست بیاره و سرانجام اون هوش بالای خودش رو به عنوان یک محقق و مخترع مورد استفاده بهینه قرار بده! (هم به عنوان یک دانشمند و هم به عنوان یک ابرقهرمان). پیتر به لطف منابع این کمپانی که به دستش افتاده بود تعدادی لباس جدید درست کرد (این مقاله را بخوانید). در حقیقت پیتر پارکر در هورایزون لابز برای اولین این فرصت را پیدا کرد که منابعی که لازم داشت در اختیارش قرار بگیرد و بنابراین تونست تجهیزات خودش را ارتقاء ببخشد. همچنین در این شرکت بود که با شخصیت های مهمی مثل «مکس مادل» «ساجانی» و ... آشنا شد. پیتر در نهایت از آنجا رفت و هورایزون لابز هم به دانشگاه هورایزون تغییر نام داد و به شهر لوس آنجلس تغییر مکان داد.

1- انتقام جو

مرد عنکبوتی انتقام جو

اسپایدرمن بارها به انتقام‌جویان کمک کرده و برای مقطعی به عضویت این تیم در آمده‌است. نخستین هم‌کاری اسپایدرمن با انتقام‌جویان برمی‌گردد به شمارۀ ۱۱ از سری نخست Avengers که در آن «کنگ فاتح» (Kang the Conqueror) با ساخت یک ربات هوشمند با تکنولوژی قرن ۳۰ از روی اسپایدرمن، قصد داشت انتقام‌جویان را شکست دهد که با ورودِ به‌موقع اسپایدرمن اصلی به صحنه با شکست مواجه شد. در شمارۀ ۳ از سری اوّل Amazing Spider-Man Annual نیز انتقام‌جویان به اسپایدرمن پیشنهاد عضویت به تیم را می‌دهند؛ امّا او رد می‌کند. البته زمان‌هایی هم بوده که اسپایدرمن به خاطر شوخ‌طبعی و کم‌تجربگی‌اش، وصلۀ ناجوری برای انتقام‌جویان به شمار آمده و عضویت‌اش با مخالفت اعضاء روبه‌رو شده‌است. به هر حال، اسپایدرمن همیشه متحد قابلی برای این تیم به حساب آمده و بارها در نبردهای مختلف به کمک‌شان شتافته‌است. اما در شماره 2 از سری جدید کمیک بوک های Avengers که انتشار آن از سال 2012 آغاز شد، تونی استارک سعی کرد سه تن از ابرقهرمانان مارول به نام های فالکون ، ولورین و البته مرد عنکبوتی رو به عضویت این تیم دربیاورد و سپس در چند پانل بامزه دیدیم که او نزد آنها رفته و سعی میکند هر کدام را به شکل خاصی مجاب کند که به تیم ملحق شود. مثلا به ولورین میگوید که قراره کلی آبجو مجانی به اعضای گروه بدن (!) و او هم با کله قبول میکنه! وقتی هم سراغ پیتر میره بهش میگه: "ما پول داریم" (یعنی قراره به اعضای گروه حقوق بدیم). و پیتر هم میگه: "وای خدایا شکرت!".

اسپایدرم اونجرز