10 اتفاق بدی که برای ولورین افتاده است!

در این مقاله بدترین و دردناک ترین اتفاقات زندگی ولورین را با هم مرور می کنیم.

مقدمه : ولورین را میتوان محبوب ترین شخصیت در داستان های مردان ایکس لقب داد. یک مبارز حرفه ای و جهش یافته ای خشن ! ولی این دلیل نمیشه که همیشه زندگیش اونطور که دلش میخواد پیش بره. در حقیقت او تا به حال حادثه های تلخی را تجربه کرده و گاهی روال زندگی بر خلاف میل او پیش رفته. البته اکثر قهرمانان اینگونه هستند. اصولا هر قهرمانی در طول دوران زندگی و فعالیتش، اتفاقات ناگواری برایش افتاده، طوری که حتی برخی از این اتفاقات دردناک اشک خواننده را در آورده اند ! ولورین هم یقینا جز آسیب دیده ترین شخصیت های مارول می باشد.

چند وقت پیش هم در این مقاله بدترین اتفاقاتی که برای کاپیتان آمریکا رخ داده را مرور کردیم. و اما در این مقاله، ما با 10 اتفاق دردناک و سخت زندگی ولورین آشنا خواهیم شد.

(این مقاله با استفاده از اطلاعات مقاله سایت Screenrant و الهام از آن نوشته شده است)

10- هالک ولورین را به دو نیم تقسیم می کند !

در همین بدو آغاز مقاله، یکی از خشن ترین پانل های تاریخ کمیک را با هم مرور می کنیم ! در واقع، یکی از بزرگترین رقابت های قهرمان در برابر قهرمان (Hero vs Hero) در عرصه کمیک بوک، رقابت بی همتای هالک و ولورین می باشد. آن ها هر دو وحشی، نیرومند و دارای خلق و خوی حیوانی هستند ! بنابراین نبرد میان هالک و ولورین همواره جز جذاب ترین نبرد های کمیک محسوب میشود. سال 2009 هم انیمیشنی با مضمون هالک در برابر ولورین بیرون آمد که بسیار انیمیشن موفق و خوش ساختی بود (از این انیمیشن در این مقاله به عنوان یکی از 10 انیمیشن برتر ابرقهرمانی نام برده شده) این دو در داستان های کمیک بوک، نبرد های شگفت انگیز و متعددی را باهم داشتند (برای کسب اطلاعات بیشتر به این مقاله مراجعه کنید) در یکی از نبرد ها، ولورین برای جلوگیری از هالک فرستاده می شود.

این داستانی است که توسط Lindelof Damon نوشته شده. او در این داستان، به معنای واقعی کلمه ولورین رو به فنا میبره ! در حقیقت؛ ما در این کمیک مشاهده می کنیم که هالک ولورین را به دو نیم تقسیم می کند ! در نتیجه ولورین مجبوره برای اینکه دوباره خودش رو مثل روز اول ترمیم کنه، فاصله زیادی را روی زمین بخزه ! انصافا تصور این پانل هم سخته ! این نشون میده که فاکتور شفا دهنده (Factor Healing) ولورین دلیل بر آسیب ناپذیری او نیست و حتی ممکن است که دردناک ترین لحظات کمیک هم متعلق به همین شخصیت هایی باشد که فاکتور شفا دهنده دارند ! (برای اشنایی با شخصیت هایی که نمیمیرند می توانید این مقاله را بخوانید)

9- وقایع عصر اپوکالیپس

وقایع عصر اپوکالیپس

در دهه 90 میلادی خوانندگان کمیک بوک شاهد رویدادی متفاوت در سری داستان های مردان ایکس بودند. رویداد عصر اپوکالیپس در حقیقت یک کراس اور بسیار عظیم بود. از این رویداد می توان به عنوان یکی از برترین رویداد (Event) های تاریخ مارول نیز یاد کرد (در اینجا میتوانید با بهترین رویداد های جهان مارول آشنا شوید) این رویداد داستان عجیب و غریبی را روایت می کرد. همه چی مثل یه کابوس بود ! داستانی که در طی آن پروفسور ایکس ( (Professor Xجان خود را از دست می دهد، ترکیب شخصیتی مردان ایکس دچار تحول می شود و اپوکالیپس دنیا را فتح و بر آن تسلط پیدا می کند ! در واقع این رویداد، تغییری اساسی در شخصیت هایی که میشناختیم، ایجاد کرد و آن ها را از چیزی بودند، دور کرد. در این دنیا، قهرمانان به خبیث تبدیل شدند و خبیث ها به قهرمان ! (گفتم که همه چی شبیه یه کابوس بود !) لوگان هم از این اتفاقات عجیب الخلقه بی نصیب نموند و حوادث ناگواری را تجربه کرد. همچنین یکی از دستانش را هم از دست می ده. اسمش هم از لوگان به کد "سلاح ایکس" تغییر میکنه ! البته شخصیتی

به نام بی شاپ (Bishop) از طلسم این تغییرات در امان بود و حالا ماموریت داره که همه چی رو مثل اولش کنه و پروفسور ایکس رو هم برگردونه. موفق هم میشه و بعد از مدتی سری داستان های ایکس من به حالت اول برگشت. اما هرگز این رویداد و وقایعی که در طی آن رخ داد، از یاد هواداران کمیک نخواهد رفت.

8- حوادث تلخ دوران کودکی

مسبب خشونت و بی رحمی برخی شخصیت های خبیث در دنیای کمیک، اتفاقات سخت گذشته آن ها است. نمونه بارز آن، نورمن آزبورن ملقب به گرین گابلین می باشد که خبیث ترین ویلین تاریخ کمیکه ! (اینجا می توانید درباره دوران کودکی نورمن آزبورن اطلاعات کافی را به دست آورید) لوگان هم به نوبه خود دوران کودکی متفاوتی داشته و یقینا یکی از دلایل خشونت بی اندازه او حوادث زمان کودکی اش است. باید اعتراف کرد که ولورین یکی از شخصیت های مرموز و اسرار آمیز کمیک بوده. چرا که خوانندگان کمیک تا مدت ها از گذشته او خبر نداشتند. هیچی درباره او نمیدونستند ! سال های سال، گذشته این شخصیت در هاله ای از ابهام بود، تا اینکه در سال 2001، هواداران پاسخ بعضی از سوال هایی که طی این مدت درباره Origin ولورین برای شان ایجاد شده بود، را گرفتند. مثلا فهمیدند که نام واقعی او جیمز هاولت است. پسری از خانواده ای ثروتمند که بعد ها متوجه میشن که او یک جهش یافته (Mutant) است. زمانی که برای نسختین بار چنگال های جیمز از دستانش بیرون آمد، به طور اتفاقی پدر خود را کشت ! حالا کجاشو دیدی، او بعد از خانه فرار کرد و با دختری به نام رز (Rose) به زندگی پرداخت. در آخر هم ناخواسته میزنه دختره رو میفرسته اون دنیا ! از آن موقع به بعد هم در جنگل زندگی کرد. این اتفاقات باعث شد که او از نظر روانشناختی بسیار شکسته بشه.

7- به صلیب کشیده شدن ولورین !

به صلیب کشیده شدن ولورین !

این یکی از دردناک ترین لحظات در میان داستان های مارول کامیکس می باشد. جالبه که کمیک هایی که این اتفاق در آن ها رخ داد، همواره منو یاد اثر شاهکار لوگان (Logan) که سال پیش اکران شد، می اندازه. طوری که انگار اون نبرد های نفس گیر و خشونت آمیز در فیلم لوگان عینا از این داستان برداشته شده اند. مرگ دردناک انتهای فیلم ولورین هم حکم به صلیب کشیده شدن او در این داستان را برای من داره ! بگذریم، این داستان همانطور که اینجا گفته شده، به ولورین علیه ریورز (The Reavers vs Wolverine) معروف است و در سه شماره هم جریان داره (از شماره 251 داستان Men-X Uncanny تا شماره 253همین کمیک) در این داستان شاهد این هستیم که گروهی از مزدوران بی رحم به مردان ایکس حمله سختی میکنند و تا میخورن میزننشون ! در این داستان ولورین در برابر این گروه با شکست سنگینی مواجه میشه و اونا ولورین رو بر صلیبی قرار میدن و سنگینی شکست رو چند برابر میکنند. این گروه با نهایت بی رحمی با ولورین برخورد میکنند. این پانل یکی از زجر آور ترین و دردناک ترین پانل های کمیکه. ولورین زخمی و آسیب دیده که بر صلیبی آویخته شده ! البته در این داستان شاهد لحظه ای تاثیرگذار هستیم. یعنی جایی که جوبیلی (یکی از قهرمان های جهش یافته) به ولورین برای رهایی از این شکنجه کمک و در نهایت اونو آزاد میکنه.

6- لوگان بچه هایش را می کشد !

یا لوگان پدر خوبیه ؟ هرگز ! در واقع او یکی از بدترین پدر های دنیای کمیک بوکه (اینجا میتوانید با بدترین پدر های دنیای کمیک آشنا شوید) همانطور که در مقاله ای که لینک دادیم گفته شده، او همواره رابطه پدر فرزندی با برخی اعضای مردان ایکس بر قرار کرده که در خیلی موارد موجب خلق لحظات احساسی و تاثیرگذاری شده است. اما متاسفانه فرزندان خودش هرگز یه پدر خوب نداشتند (چه بدبختی هستند اونایی که لوگان پدرشون باشه !) اما داستان از چه قراره، در واقع گروهی وجود داشت که خود را دست راست سرخ ((Red Right Hand می نامیدند، این گروه برای لوگان زندگی نزاشته بودند ! یه بار که اونا سعی داشتند به لوگان آسیب بزنند، لوگان از کوره در میره و دمار از روزگارشون در میاره ! هیچی دیگه میزنه همشونو میکشه ! اما اصل مطلب اینجاست که لوگان بعد ها متوجه میشه که کسایی که کشته، بچه های خودش بودند ! این حادثه، ضربه سهمگینی به روح و روانش وارد می کنه و خواب و خوراک براش نمیزاره ! اگر این به اندازه کافی بد نبود، باید بگم که او بعد ها با یکی دیگه از پسرانش به اسم داکن (Daken) رو به رو میشه. داکن رگه های خباثتی توی وجودش داشت و حتی یه دفعه دانش آموزان جوان ولورین رو به قتل رسوند ! ولورین هم که چاره ای نداشت، داکن رو توی آب خفه کرد !

5 - آسیب های عشقی ولورین !

آسیب های عشقی ولورین !

درسته که ولورین در گذشته عشق های فراوانی داشته و شخصیت های زیادی بودند که رابطه جدی با او داشتند، اما به نظر میرسه این شخصیت همواره تنهاست. در داستانی از ولورین ما شاهد هستیم که او به ژاپن میره و با فرهنگ و آداب و رسوم ژاپنی ها آشنا میشه. او به تدریج به یک Ronin تبدیل میشه. همچنین عاشق دختری به نام ماریکو میشه. حالا من زیاد وارد داستان نمیشم، فقط اینکه در نهایت ماریکو که متوجه میشه پدرش یه جنایتکار بود، توسط ولورین به خواست خودش کشته میشه ! (شما میتوانید اینجا درباره داستان های برتر ولورین اطلاعات کافی را به دست آورید) یا اینکه در اوایل دهه 90 میلادی ولورین با خانمی جوان به نام سیلور فاکس (Silver Fox) ملاقات میکنه و عاشق هم میشوند. بعد ها دشمن بزرگ ولورین یعنی سایبرتوث میاد و سیلور فاکس رو میکشه. البته پس از مدتی ولورین میفهمه که او زندست ولی عضو سازمان تروریستی هایدرا شده ! بدین ترتیب یک تجربه عشقی ناموفق دیگه به لیست او اضافه میشه ! اما احتمالا بزرگترین عشق ولورین در دنیای کمیک بوک، جین گری (Jean Gray) جهش یافته ای با توانایی های ذهنی می باشد. او شخصیتی مهربان و دوست داشتنی بود که البته او هم به دست ولورین کشته شد (سابقه خرابی داره ها !) در هر حال کشتن عشق هایش از تلخ ترین لحظات زندگیش می باشد.

4- مگنیتو ادمانتیوم ولورین را از بدنش جدا می کند !

یکی از یک طرفه ترین مبارزات تاریخ کمیک بوک، نبرد بزرگ میان مگنیتو و ولورین می باشد. همان نبردی که مگنیتو از ویژگی آسیب پذیر ولورین در برابر خودش استفاده می کند. اون موقع هم طرفداران عرصه کمیک تعجب کرده بودند که مگینتو چرا زود تر اینکارو نکرد ! در حقیقت، سال 1993 در جریان کراس اور The Fatal Attractions میبینیم که مگنیتو نیرومند تر از همیشه برمیگرده و توانایی مردان ایکس رو به چالش میکشه ! در طول این نبرد، ولورین به مگنیتو حمله میکنه ولی مگنیتو در اقدامی هوشمندانه و البته دردناک، اسکلت ادمانتیومی ولورین رو از بدنش بیرون میکشه ! در هر حال بعدش اونا موفق میشن که مگنیتو رو شکست بدهند و سعی میکنند که ولورین رو زنده نگه دارند ! چون آسیبی که ولورین از این اتفاق دید خیلی دردناک تر و شدید تر از اونیه که فاکتور شفا دهنده اش از پسش بر بیاد ! البته در آخر او به طور کامل بهبود پیدا میکنه و چنگال هایش از استخوان مجددا ساخته میشه. اما پانلی که ادمانتیوم از بدن ولورین جدا میشه یکی از ماندگار ترین لحظات دنیای مارول می باشد.

3- مرگ ولورین

سال 2014 ویروسی سبب این شد که ولورین فاکتور شفا دهنده اش رو از دست بده. در این بین ولورین درگیر قضایایی شد و دشمنانی سد راهش قرار گرفتند. البته سری مرگ ولورین ((The Death of Wolverine چندان طولانی نبود، کلا 4 قسمت بود، اما 4 قسمت دردناک ! مجموعه ای که ولورین در آن کشته می شود ! خلاصه، در کمیک دیدیم که ولورین به دکتر آبراهام کرنلیوس، بنیان گذار برنامه سلاح ایکس می رسد. کرنلیوس برای آزمایش خودش به یه چیز احتیاج داشت : فاکتور شفا دهنده ولورین ! اما ولورین بهش نشون میده که دیگه نمیتونه از فاکتور شفا دهنده اش استفاده کنه. کرنلیوس چاره ای نداشت جز اینکه ولورین رو بکشه اما موفق نمیشه پس فرار میکنه. در این بین بود که ادمانتیوم مایع روی ولورین ریخت و تمام بدنش رو پوشش داد. البته ولورین بعدش موفق شد کرنلیوس رو بکشه. اما این ادامانتیوم مایع، رفته رفته اجازه هر حرکتی رو از ولورین گرفت و در نهایت منجر به مرگ او شد ! این مرگ یکی از ماندگار ترین مرگ های چند سال اخیر در دنیای کمیک می باشد که اشک خیلی هارو در آورد. مرگ او یقینا از تلخ ترین لحظات شخصیت ولورین در جهان کمیک است (شما میتوانید این سری را اینجا دانلود کنید و لذت ببرید)

2- ولورین، دوستان قهرمان خود را می کشد !

به بازی ذهنی مخرب و دردناک میستریو خوش آمدید ! (از دشمنان بزرگ مرد عنکبوتی میباشد که اینجا میتوانید اطلاعات کافی را درباره اش کسب کنید) او شخصیتی با توانایی های اسرار آمیزه و اخیرا هم تایید شده که در اثر جدید مرد عنکبوتی به عنوان خبیث اصلی داستان حضور داره. بگذریم، پیرمردی به نام لوگان ((Old Man Logan یکی از برترین داستان های ولورینه و من عاشقشم ! (شما میتوانید این سری را به طور کامل و با "ترجمه فارسی" اینجا دانلود کنید و لذت ببرید) داستان در 50 سال آینده رخ می دهد. در این ورژن از واقعیت، ابر خبیث های عالم به شکلی سیستماتیک، بزرگترین قهرمانان را از بین بردند. یکی از محدود قهرمان های زنده، لوگان می باشد که مدت 50 سال است پنجه هایش را بیرون نیاورده ! اما این داستان چه ربطی به میستریو داشت ؟! در واقع مشخص می شود که 50 سال پیش، گروهی از خبیث های بزرگ به مقعر آن ها حمله می کنند. ولورین هم با نهایت خشونت تمام خبیث های هجوم آورده را به شکلی بی رحمانه می کشه، اما صبر کنید ! بعد از مرگ اونا، پرده از حقایق کنار میره و آشکار میشه که این فقط توهمی از سوی میستریو بود و اصلا خبیثی در کار نبود ! بلکه ولورین تمام قهرمانان و دوستان نزدیکش رو کشته ! این حادثه تلخ سبب شد که دیگه از پنجه هاش استفاده نکنه، او حالا در خانه ای با خانواده اش زندگی میکنه. بعد هم که به هاکای کور برمیخوره و راهی ماموریتی میشوند، اما وقتی برمیگردند متوجه میشه زن و بچه اش همه کشته شدند ! و اینگونه بود که پس از 50 سال چنگال های برنده خود را بیرون کشید و به شکار قاتلان خانواده اش رفت...

1- سلاح ایکس

شاید مهم ترین و تاثیرگذار ترین چیزی که در طول زندگی ولورین برای او اتفاق افتاده، برنامه سلاح ایکس (Weapon X Program) می باشد. این پروسه، آسیب ها و درد های سنگین و طاقت فرسایی به ولورین زده و بیش از هر چیز دیگری بر جسم و روان او تاثیر گذاشته است. آزمایش دهم تلاش میکرد که سربازانی حیاتی و قدرتمند خلق کند، این پروسه بخشی از برنامه مخفیانه Weapon Plus می باشد (برای آشنایی با این پروسه ها و آزمایش های رخ داده در آن این مقاله را مطالعه کنید) در حقیقت این برنامه، عامل ایجاد ابرقهرمانان و ابر خبیث های بزرگی در دنیای مارول می باشد. در این آزمایش فلز سخت و نشکن ادمانتیوم به استخوان لوگان پیوند داده شد، این برنامه جهش یافته ای به نام جیمز هاولت را به یک ماشین کشتار مرگبار تبدیل کرد ! همچنین حافظه ولورین را پاک و تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته اش را از بین بردند ! بعد از این آزمایش بود که ولورین حقیقی شکل گرفت. شخصیتی که از هویت خود چیزی نمیداند و مدام سوال می کند که کیست و چیست ! اما تاثیری که روی ذهنش گزاشت برای همیشه با او همراه خواهد بود و مدت طولانی ای او را عذاب می داد.

محمد امین حیاتی (PotterCap-Spider)